دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با بررسی فرهنگ کار در برنامه درسی دوره ابتدایی با تأکید ... |
مدرسه در برنامه ریزی تحصیلی و شغلی، سطح توقعات دانش آموز را با توجه به حقایق و امکانات واقعی متعادل می نماید به طوری که سطح توقعات دانش آموز بالاتر و یا پایین تر از توانایی های او نباشد.( حسینی، مهدی ، ۱۳۷۱: ۱۳۷)
مدرسه باید نگرش ها و احساسات دانش آموزان را در مورد کار و حرفه دریابد. چه کاری را دوست دارد و به چه کاری علاقه مند نیست؟ آیا اطلاعات کافی در مورد شغلی که انتخاب نموده است دارد؟ یا خیر؟ به طور کلی مدرسه باید دانش آموز را با این سوال مواجه سازد. چرا این رشته تحصیلی و شغلی را انتخاب کرده اید؟ آیا در انتخاب این رشته به توانایی ها و امکانات خود توجه نموده اند؟
مدرسه در کمک به دانش آموزان خود باید با توجه به تفاوت های فردی و نیازهای هر دانش آموز او را یاری کند تا تجارب و اطلاعات مورد نیاز خود را کسب نماید. (نواب نژاد ، شکوه، ۱۳۷۵ ، ۸۱)
۲- ۹ : برنامه درسی و فرهنگ کار
طراحان و برنامه ریزان درسی، چنانچه در انتخاب و تنظیم محتوای کتاب های درسی به مؤلفه های بیان شده توجه می کنند، خواهند توانست دانش آموزان را در زمینه های مرتبط با فرهنگ کار رشد دهند. محتوای مناسب می تواند دانش آموزان را با مسائل حفاظتی به منظور ارتقای سلامت فردی آشنا کرده، زمینه مشارکت در انجام امور شغلی، استفاده از نظر دیگران برای انجام مطلوب تر کار، عمل براساس ساختار سازمانی، وجود نظم و انضباط در انجام امور محوله و استفاده از تمام توان برای انجام وظایف شغلی را در دانش آموزان رشد دهند. همچنین با عنایت به نکات فوق، قبول وظایف و انجام آن با حداکثر توان، انجام امور محوله و عدم دخالت در امور کاری دیگران، عمل براساس تفکر و تعمق، تمایل به یادگیری بیش تر برای انجام امور به نحو مطلوب تر، تلاش زیاد برای اناجم امور، بهترین بازدهی با بهره گرفتن از حداقل وسایل، تسلط بر رفتار، قابلیت تغییر رفتار متناسب با محرک، گفتار به منظور اصلاح امور برای رسیدن به اهداف سازمان، دستیابی به احساس شادی در هنگام انجام وظایف، احساس تعلق نسبت به کار، استفاده از تکنولوژی روز به منظور انجام وظایف و پایبندی نسبت به سازمان در دانش آموزان ایجاد شده، بستر مناسبی برای رشد نگرش فرهنگ کار در آنان فراهم خواهد شد. (سبحانی نژاد، ۱۳۸۴: ۳)
امروزه آموزش و پرورش، به ویژه برنامه درسی از یک سو با چالش های جهانی، که در بیرون از دنیای آموزش و پرورش هستند و از سوی دیگر با چالش های درونی خود نظام آموزش و پرورش مواجه است. با عنایت به چالش های جهانی، برنامه ریزان درسی با مسائل زیر روبه رو هستند: فرایندهای جهانی شدنو به تبع آن وابستگی ملت ها به هم، شتاب روزافزون رشد علمی و تکنولوژی، به ویژه در حوزه اطلاعات و ارتباطات و حوزه ریست شناسی، تغییر شکل اساسی در حوزه کار و استخدام، افزایش نابرابری های اجتماعی و شکاف بین کشورها بر حسب ثروت و دسترسی به خدمات اجتماعی و… اما مهم تر از همه افول اخلاقیات و نیاز شدید به تجدید حیات اخلاق و ارزش های اخلاقی است. بنابراین برنامه ریزان درسی بایستی برنامه درسی مدارس ابتدایی را بر مبنای کارکردها و هدف هایی تدوین نمایند که متناسب با دنیای جدید و درحال تغییر شتابان باشد. از این رو برنامه درسی باید براساس این اصل کلی تعیین شوند که به دانش آموزان کمک کنند یادبگیرند چه ویژگی ها و صلاحیت هایی را از نظر دانش، مهارت ها و ارزش ها داشته باشند تا بتوانند در جامعه پیچیده و به سرعت در حال تغییر به طور موفقیت آمیزی زندگی کنند. (تقی پورظهیر، ۱۳۸۹: ۱۶)
برنامه ریزی درسی به طراحی عناصر و عوامل مختلف یادگیری مربوط می شود. فرایند یادگیری تابع عوامل گوناگونی است و هریک از آنها در جریان و چگونگی یادگیری تأثیر دارد. استعدادها و توانایی های فراگیر، محتوای برنامه درسی، نقش معلم، ارتباط متقابل شاگردان، فضای یادگیری و وسایل آموزشی هرکدام به نوعی در یادگیری مؤثر است. این عوامل باید به صورت یک مجموعه به هم پیوسته عمل کند و هر عامل جزئی از کل محسوب شود؛ مجموعهقواعد و ضوابطی که به همه عوامل و عناصر یادگیری منطق و سازمان می دهد و به فعالیت های یادگیری نظام می بخشد، برنامه درسی است. (ملکی، ۱۳۸۹: ۱۱)
ژان پیاژه روان شناس نظریه پرداز شناختی است که به فرایندهایی می پردازد که کودکان به کمک آنها به تدریج آگاهی پیشرفته تری از محیط و خودشان کسب می کنند. پیاژه معتقد بود که فرایند رشد، چند مرحله را طی می کند که هریک با رشد توانایی های جدید، یا دقیق تر بگوییم، هریک سطح انطباق پیشرفته تری را شامل می شود. او چهار مرحله اصلی را شرح می دهد که کودکان در جریان رشدشان پشت سر می گذارند، مرحله سوم مربوط به مرحله عملیات عینی ۷ تا ۱۱ یا ۱۲ سالگی می باشد. در این مرحله که منطبق است با دوره ابتدایی کودکان از تفکر پیش منطقی و خودمحوری که ادراک برآن حکم فرماست به تفکری که قواعد آن را تنظیم می کنند، پیش می روند، ویژگی های این مرحله نگهداری ذهنی (برخی از ویژگی های کمّی اشیا تا وقتی که چیزی به آنها افزوده نشده یا از آناه برداشته نشده باشد تغییر نمی کنند.) در نگهداری ذهنی استفاده از یک یا چند قاعده منطق مانند برگشت پذیری، همسانی و جبران را نشان می دهد که اکنون بر تفکر حکم فرما هستند. طبقه بندی با نمایان شدن ویژگی های منطقی تفکر که عملیات را توصیف می کنند، کودکان هارت های جدیدی را نیز برای پرداختن به طبقات، اعداد و ردیف ها فرا می گیرند. ردیف کردن نیز کودکان در نتیجه تجربیات با اشیای واقعی، توانایی مرتب کردن آنها در ردیف ها و برقرار کردن هماهنگی بین آنها را فرا می گیرند. (گی آر لفرانسوا، ۱۳۸۷: ۲۲۱)
با توجه به توضیحاتی که در خصوص ویژگی های رشدی و آموزشی کودکان از نظر پیاژه گفته شد ، برنامه ریزان درسی بایستی به این ویژگی ها توجه داشته باشند و براساس گروه سنی که دانش آموزان درآن قرار دارند برنامه درسی متناسب را طراحی نمایند.
محتوای درسی بنا به شناخت و برداشتی که از ویژگی های دانش آموز به دست می آید انتخاب می گردد و فعالیت های مهم با توجه به فراگیرنده و نوع محتوا انجام می گیرد. (ملکی، ۱۳۸۸: ۲۲)
با توجه به اهمیت و حساسیت سال های اولیه کودکی به عنوان دوره ای سریع در رشد فیزیکی و ذهنی کودکان، سیاست ها از چنان ماهیتی برخوردار شده اند که تأکید بسیار زیادی بر برنامه های مزبور دارند. تمرین و کسب تجربه در زندگی عملی باید بخشی ضروری از برنامه های دوره پیش از دبستان و دبستان باشد. (ونیتا کول، ۱۳۸۹: ۱۲)
برای اجرای یک حرکت عمومی، نخست باید زمینه های فرهنگی و روشنگری همه جانبه محتوای آنرا فراهم نمائیم.
برای حرکت شتابنده به سمت شکوفایی اقتصادی، حمایت از فرهنگ کار مطلوب و مثبت مورد نیاز است. لذا وضعیت فرهنگ کار بایستی از طریق دخالت در عوامل شناخته شده فرهنگ کار متحول گردد و گرایشها، بینشها و دانش لازم نسبت به کار در جامعه و سازمانها ایجاد شود.
فرهنگ کار بدون کار مفهومی ندارد. کار کردن و فرهنگ کار بایستی نهادینه شود تا از این طریق بتوان بنیادهای فرهنگ کار را بنا نهاد و در جهت تقویت آن گام برداشت. فرهنگ کار به معنای پذیرش اصول، الگوها، رفتارها و قواعد تولید است که با اعمال ساز و کارهایی بایستی آن را ایجاد، مراقبت و کاربردی کرد. بدون تردید ساختار اقتصادی جامعه بر فرهنگ کار موثر است.
بدیهی است در شرایطی که سودهای سرشاری در گروه کثیری از مشاغل که نتیجه تغییر در ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه هستند وجود دارد و توزیع درآمد به ضرر دارندگان عامل تولید، کار و به نفع دارندگان عامل سرمایه تغییر مییابد فرهنگ کار سست و متزلزل خواهد شد. زمانی که نرخ تورم بالا به صورت پایدار در اقتصاد جوامع وجود دارد و به علت عدم قابلیت انعطاف مزد با شرایط دائماً در حال تغییر- هزینه جبران خدمات کاری روز به روز کاهش مییابد- نباید انتظار روحیه و اخلاق کاری بالا را داشت.( علی اکبری معلم،۱۳۸۹)
از سوی دیگر تدوین برنامه درسی با شاخصه فرهنگ کار در حوزه بانوان نیز از اولویت های اساسی است. چراکه خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل خانواده که زمینه ساز اصلی حرکت تکاملی و رشد یابنده انسان است اصل اساسی بوده و فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است. زن در چنین برداشتی از واحد خانواده، از حالت شئی بودن و یا ابزار بودن در خدمت اشاعه مصرف زدگی و استثمار، خارج شده و ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی پیش آهنگ و خود همرزم مردان در میدانهای فعال حیات می باشد و در نتیجه پذیرای مسئولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود.رسیدن به چنین تفکری درباره زن امکان پذیر نخواهد بود مگر اینکه همه ما با درایتی بیش از پیش به آموزش کودکان با محتوای این موضوعات همت گماریم.
در بحث تغییر، مطرح می شود که باید در سنین شکل گیری رفتار انسان( ۷-۴ سالگی) که اصلی ترین دوران شکل گیری است ایجاد می شود. بر اساس یکی از روایات تربیتی، مراحل رشد از کودکی تا نوجوانی به سه دوره هفت ساله تقسیم می شود. بر این اساس در هفت سال اول و دوم بر روی رهبری و هدایت والدین نسبت به فرزندان تأکید می شود و در این دوران، شخصیت انسان شکل می گیرد و در حقیقت آموزش خانواده در تربیت فرزند و ترویج فرهنگ کار باید در این مرحله مورد توجه قرار بگیرد و این دیدگاه تقویت شود که فرهنگ کار از نوجوانی شکل بگیرد.
ما آموزش و پرورش را به عنوان پایه تحول فرهنگی و مؤثر ترین بخش تحول فرهنگی در جامعه، باید مورد توجه قرار دهیم. در این رابطه توجه به چند نکته ضروری است:
-آموزش معلمان و مربیان در موضوع کار. در این زمینه می توان سمینارهایی به صورت آموزش توجیهی برای تمام معلمان تشکیل داد تا آن ها بتوانند شیوه های انتقال ترویج فرهنگ کار را در سطح مدرسه دنبال کنند. البته برای رسیدن به این هدف کتاب های درسی شان نیز باید تغییر کند. در این زمینه می توان با تغییر محتوای کتاب، به طور غیر مستقیم هم روحیه کار را در جامعه ایجاد کرد. به عنوان مثال در کتاب کلاس اول دبستان به جای عبارت «بابا آب داد» عبارت «بابا کار کرد» را جانشین کنیم و از همان ابتدا که کلمات در ذهن دانش آموزان می خواهد شکل بگیرد به کار توجه کنیم و این موضوع را در کتاب های درسی گسترش دهیم.
جامعه ای که در تکاپوی سازندگی است و عصر را عصر سازندگی می داند، باید توان هایش را بر این راستا به کار گیرد. من فکر می کنم برگزاری اردوهایی در دوران تحصیل که بتواند دانش آموزان را به کار عادت دهد، بسیار مفید است. در این زمینه وزارت جهاد سازندگی با آموزش و پرورش هماهنگی کرده و ما در جهت استفاده از توان دانش آموزان در فعالیت های تولیدی و عمرانی، برنامه هایی داشته ایم که قطعا باید توسعه پیدا کند.
-مسئله دیگر در بحث آموزش و پرورش، گسترش آموزش های فنی و حرفه ای است که متأسفانه کشورهای در حال توسعه یکی از کمبودهایشان همین کم وجهی به آموزش فنی و حرفه ای است. خوشبختانه در کشور در این مورد، جهت گیری هایی شروع شده و باید تقویت پیدا کند. یکی از مشکلات ما در بخش آموزش فنی و حرفه ای عدم برخورداری این آموزش ها از جایگاه ارزش اجتماعی است. ما باید بتوانیم به صورت جدی آموزش فنی و حرفه ای را در سطح جامعه گسترش بدهیم و در این زمینه آموزش های کوتاه مدت و کاربردی، به گونه ای که ارزش اقتصادی و اجتماعی مشخصی برای جامعه ما داشته باش مفید است. (کلانتری، ۱۳۸۴: ۹۱-۸۸)
نگاهی دقیق به آموزش و پرورش نشان می دهد که وظایف بسیاری بر عهده آن گذارده شده است و تنها بخش اقتصادی و حکومتی نیست که از نتایج آموزش و پرورش برخوردار می گردد، بلکه جامعه ثمرات بسیاری را از این راه به دست می آورد که پیش از ایجاد سیستم آموزشی انتظارش را نداشته است. شاید مهم ترین چیز این باشد که بچه ها از شخصیت خود درک تازه ای پیدا کرده و قواعد تازه ای برای رفتار خویش بر می گزینند و نسبت به افکار جدید و زندگی نوگرایش های خاصی پیدا می کنند. از آن گذشته حتی در مدارس غیر فنی و حرفه ای هم مهارت هایی در دانش آموزان برای احراز بعضی از مشاغل به وجود می آید. در دوران مدرسه افراد آماده می شوند تا به هنگام اشتغال به کار ساختار حرفه خویش را تعیین یا دگرگون کنند.
همچنین در هر جامعه مدارس موجب آن می شوند که استعدادها و خلاقیت های افراد متجلی گردد گروهی در شمار نخبگان شناخته شده و از دیگران متمایز شوند و در مسیر آموزش هایی قرار گیرند که برای بر عهده گرفتن رهبری جمعی به آن ها نیاز دارند. آموزش و پرورش عمومی ضمن حفظ ذخایر معنوی، علمی، ادبی و هنری و آموختن اینکه جوانان چگونه سیستم های فکری مبتنی بر سنت را در جهت پیشبرد و ارتقاء جنبه های مادی و غیر مادی زندگی از نو شکل دهنده به انتخاب و تربیت حامیان فرهنگ، مردان خلاق و مدیران مدبر کمک می کند.
امروزه تقریبا همه به رابطه بین تولد ناخالص ملی (GNP) و سطح آموزش و پرورش کشور اعتقاد تزلزل ناپذیری دارند. این اعتقاد حتی در اسناد کلیه مؤسسات بین المللی و مجلات علمی ثبت شده و گزارش های آن نیز در رسانه های گروهی همواره منعکس است. بدیهی است هیچ کشوری نخواهد توانست در یک مقطع زمانی معین به پیش برود مگر آنکه تعداد زیادی کارگر داشته باشد که سطح معلومات و دانش عمومی آن ها بیشتر از خواندن و نوشتن باشد و هیچ کشوری نمی تواند از فقر رهایی یابد مگر آنکه افراد با سواد، ماهر و توانمندی را برای انجام عملیات فنی و تخصصی و کسب و کار تربیت کرده باشد و نیز متخصصینی را برای اداره سازمان های پیچیده خود آموزش داده باشد (محمدزاده، ۳۴۳:۱۳۸۴و۳۴۲).
نقش خانواده به عنوان زیر ساز فرهنگ کار، حائز اهمیت است. کودک نخستین الگوهای رفتاری و ارزش گذاری را در خانواده فرا می گیرد، کودکان خود را با پیوند زندگی انسانی و کار آشنا کنیم، شوق کار، احترام به کار و آمادگی برای انجام کار را در آن ها برانگیزیم.
مؤسسات آموزشی اعم از (دبستان، دبیرستان ودانشگاه) نهاد میانی خانواده و جامعه هستند و نقشی آینده ساز دارند دارند. مربیان، آموزگاران و استادان، معماران آینده جامعه خویشند. کار محکی برای آموخته ها است. نقش آموزش و پرورش در اعتلای فرهنگ کار را برای حداکثر بهره وری از امکانات و قابلیت های ملی مورد بررسی و ارزیابی مستمر قرار دهیم.
۲- ۱۰ : مؤلفه های فرهنگ کار
جعفری(۱۳۸۱) فرهنگ کار را مجموعه ارزشها، باورها و دانش های مشترک و پذیرفته شده یک گروه کاری تعریف می کند. وی در مطالعه خود مؤلفه های فرهنگ کار را شامل: مایل به انجام کار زیاد، دقت در کیفیت بالای فرایند ها و محصولات، دقت در سلامت ماشین آلات و تجهیزات، همدلی، همفکری و همکاری با دیگران، نشاط و شادابی، استقبال از تغییر مثبت، قناعت به حقوق دریافتی، نداشتن استرس های مخرب در محیط کاری ذکر می کند.
پول و ذهن[۱۷] (۱۹۹۳) در شناسایی مؤلفه ی فرهنگ کار از دیدگاه کارفرمایان به این موارد: درستکاری و صداقت نداشتن، همکاری با دیگران، قابل اعتماد بودن، علاقه و دلبستگی به کار، توانایی تطبیق با شرایط جدید، یلدگیری مهارت های جدید، مهارت حل مسئله، مهارت مدیریت فردی، تعهد و وفاداری، احترام به یکدیگر اشاره داشتند. لاجوی[۱۸] (۲۰۰۰) مؤلفه های فرهنگ و اخلاق کار مثبت را شامل : توانایی کار کردن در گروه و توانایی ارتباط اثر بخش با دیگران به همراه مهارت های آکادمیک، مهارت های تفکر و مهارت های فنی خاص می داند.
کان وی (۱۹۹۹) در مطالعه خود مؤلفه های مطلوب کارکنان در مشاغل خود را شامل: خود آگاهی، پیروی، از عهده کار بر آمدن، انگیزه، صبر، حساسیت، توانایی انجام کار، هوشیاری در کار گروهی و نوآوری ذکر می کند (شفیع پور، ۱۳۷۷). جورج شاین (۱۹۸۶) نیز، عوامل مطلوب شخصیتی در محیط کار را شامل: مسئولیت پذیری، اعتماد به نفس شغلی، صداقت کاری، توانایی انتقاد کردن، انتقاد پذیرفتن، برخورد انسانی با دیگر همکاران، خود کنترلی و وجدان شغلی می داند (چهارباشلو،۱۳۸۸).
کمیته دسترسی به مهارت های ضروری امریکا (۱۹۹۱، SCANS)[19] مؤلفه های فرهنگ و اخلاق کار را شامل موارد زیر: مسئولیت پذیری، توانایی برقراری ارتباط، احترام متقابل، تعهد و وفاداری، صداقت داشتن، کار گروهی می داند.
جعفری و حبیبی (۱۳۸۱) در خصوص مؤلفه های فرهنگ کار به مواردی از جمله: میزان آمادگی و توان کاری پرسنل، تسلط کارکنان بر ماهیت شغل، میزان حمایت سازمان از کارکنان، میزان انگیزه و تعهد کارکنان به سازمان و کارفرما، میزان اعتبار و تطابق تصمیمات با قوانین سازمانی، نگرش مثبت به کار، روحیه کار جمعی و اخلاق کاری اشاره می کنند.
انجمن ملی آموزش تجارت[۲۰] (۲۰۰۱) مژلفه های فرهنگ و اخلاق کار را شامل: وقت شناسی، تعهد و وفاداری، توانایی کار با دیگران، خلاقیت و مسئولیت پذیری می داند.
همچنین همایی(۱۳۸۶) در خصوص مؤلفه های فرهنگ کار به مواردی از جمله: رعایت بهداشت و ایمنی حرفه ای، رعایت تفکر منطقی در انجام امور، همدلی و همکاری گروهی، رعایت برنامه های کاری تدوین شده، صرفه جویی در مصرف مواد، مشورت در انجام فعالیت ها، مسئولیت پذیری، تعلم در انجام کارها، رعایت مسائل سازمانی، رعایت تقسیمات کاری، آموزش پذیری، سخت کوشی، انعطاف پذیری، صداقت در انجام کار، انتقال دانش وتجربه خود به دیگران اشاره می کند.(چارباشلو،۱۳۸۸)
در این تحقیق پس از دستیابی به اساسی ترین مؤلفه های فرهنگ کار از طریق دیدگاه های صاحب نظران داخلی و خارجی در زمینه فرهنگ کار، مطالعه متون نظری و پژوهش های انجام شده پیشین، مؤلفه های فرهنگ کار استخراج و پس از بررسی پژوهش های به عمل آمده با بهره گرفتن از نظریات و دیدگاه های خبرگان در حوزه جامعه شناسی، روانشناسی و فرهنگ مطابق با آن مدل مفهومی تحقیق طراحی گردیده است، که شامل بیست و دو مؤلفه در چهار شاخص کلی می باشد.
ـ مدل مفهومی حاضر تلفیقی است از یافته ها و مبانی نظری تحقیق و استخراج شده از نظرات و دیدگاه های خبرگان در حوزه جامعه شناسی، روانشناسی و فرهنگ
۲- ۱ : مدل مفهومی
۲- ۲ : Conceptual Model
۲- ۱۰- ۱ : تعریف مولفه های فرهنگ کار
۲- ۱۰- ۱- ۱ : اعتماد به نفس و خودباوری
تعاریف گوناگونی برای خودباوری مطرح شده است برخی از این تعاریف عبارتند از: · خودباورى یک حالت مثبت روحى و روانى است و نتیجه آن احساس ارزشمندى است که در نفس انسان پدید مىآید و او را آماده مىسازد تا از طریق بهرهگیرى از لیاقتها و توانمندىهایى که دارد به انجام وظایفى که برعهده اوست قیام نماید.
خودباوری یعنی احساس ارزشمند بودن، این احساس از طریق مجموعهای ازعواطف، احساسات و تجربیات بدست میآید ، به نحوی که فرد خود را با کفایت و موفق میداند.
خودباوری یعنی داشتن اعتماد به نفس در یادگیری، تصمیم گیری و گزینش درست و رویارویی با دگرگونی ها از این حالت روحى در فرهنگ اسلامى با تعابیرى چون علو همت، مناعت طبع، اعتماد به نفس، عزت نفس و… یاد مىشود. در واقع، خودباورى، باور به استعدادها، توانایىها و نیروهاى نهفته فطرى درونى است که با اتکاء به آن، مىتوان به اهداف موردنظر در زندگى رسید و به آنان جامه عمل پوشاند. و مرحله عالى خودباورى، شکوفایى همه استعدادهاى بالقوه فرد است.(گیل لیندنفیلد،۱۳۸۹)
۲- ۱۰- ۱- ۲ : سخت کوشی
سخت کوشی به عنوان تمایل افراد به انجام دادن کار های سخت و طولانی، یکی از مقوله های مهم در ارتقا فرهنگ کار می باشد. سخت کوشی به میزان تلاش و کوششی که افراد به هنگام انجام کاربه عمل می آورند گفته می شود. یکی ازعواملی که تمایل کارکنان سازمان را برای انجام دادن کار زیاد وسخت افزایش می دهد انگیزه کارکنان می باشد(ابراهیمی مهر، ۱۳۷۵) یکی از عوامل بسیار مهم در استفاده موثر و بهره ور از نیروی کار عامل انگیزه است. هنگامی که کسی دارای انگیزه می شود سخت می کوشد و به شدت تلاش و کار می کند(میرسپاسی، ۱۳۷۶)
۲- ۹- ۱- ۳ : انعطاف پذیری
منظور از انعطاف پذیری میزان تغییر پذیری و همراهی با روش های نوین است بحث مقاومت در مقابل تغییر و دلبستگی شدید به وضعیت های ایستا و ثابت از جمله مهمترین معضلات سازمان هایی است که میل دارند متحول شوند. میزان آگاهی و استقبال از تغییر و یا مقاومت در مقابل آن فرهنگ کاری سازمان را تحت تاثیر قرار داده و تقویت یا تضعیف خواهد ساخت (رمضانی، ۱۳۸۵)
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-02] [ 01:11:00 ب.ظ ]
|