کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



محاسبه مقدار تعادلی بلندمدت اوراق مشارکت و دارایی­ های خارجی بانک مرکزی:
(۵-۱۶۰)
(۵-۱۶۱)
محاسبه مقادیر تعادلی بلندمدت در بخش خارج:
(۵-۱۶۲)
(۵-۱۶۳)
در نهایت در قسمت آخر مقادیر تعادلی بلندمدت تورم را در بخش­های مختلف محاسبه می­کنیم.
با توجه به معادله (۵-۷۴) می­توان مقدار تعادلی بلندمدت تورم داخلی را محاسبه کرد:
(۵-۱۶۴)
با توجه به معادله (۵-۷۷) می­توان مقدار تعادلی بلندمدت تورم ناشی از کالاهای مصرفی وارداتی را محاسبه کرد:
(۵-۱۶۵)
با توجه به معادله (۵-۸۲) می­توان مقدار تعادلی بلندمدت تورم تاشی از کالاهای سرمایه ­گذاری داخلی را محاسبه کرد:
(۵-۱۶۶)
با توجه به معادله (۵-۸۵) می­توان مقدار تعادلی بلندمدت تورم ناشی از کالاهای سرمایه ­گذاری وارداتی را محاسبه کرد:
(۵-۱۶۷)
محاسبه مقدار تعادلی بلندمدت تورم ناشی از کالاهای صادراتی:
با توجه به معادله (۵-۹۲) داریم:
(۵-۱۶۸)
محاسبه مقدار تعادلی بلندمدت تورم ناشی از کالاهای وارداتی:
با توجه به معادله (۵-۹۹) داریم:
(۵-۱۶۹)
۵-۵- لگاریتم-خطی کردن معادلات بدست آمده از بهینه­سازی
حل بسیاری از مسائل اقتصادی پویا در فضای گسسته در مدل­های کلان اقتصادی مدرن منتهی به سیستم معادلات تفاضلی غیرخطی می­شوند. لگاریتم-خطی سازی یکی از روش­های موجود برای کاستن از پیچیدگی­های محاسباتی چنین سیستم­هایی است که در آن تعداد زیادی معادله غیرخطی باید به شکل همزمان حل شوند.
دانلود پایان نامه
لگاریتم-خطی سازی، یک معادله غیرخطی را به معادله­ تبدیل می­ کند که بر حسب انحراف لگاریتمی هر متغیر از مقدار وضعیت تعادلی بلندمدتش خطی است. اگر انحراف از مقدار تعادلی بلندمدت کوچک باشد، انحراف لگاریتمی تفسیر اقتصادی بسیار جالبی خواهد داشت و می­توان گفت تقریباً برابر با درصد انحراف از مقدار تعادلی بلندمدت خواهد بود.
لگاریتم-خطی سازی از بار محاسباتی مسائل می­کاهد و به ما این امکان را می­دهد که مسائل بسیار پیچیده را با سهولت بیشتر و در زمان کمتری حل کنیم[۲۷۹]. در این قسمت معادلاتی که در بخش­های قبلی از شرایط بهینه­سازی بدست آمده است، لگاریتم-خطی می­ شود.
لگاریتم-خطی کردن معادله شاخص CPI:

(۵-۱۷۰)
اگر معادله (۵-۱۷۰) را یک دوره به عقب برده و از خودش کم کنیم، داریم:
(۵-۱۷۱)
با کم کردن معادله (۵-۱۷۰) از معادله (۵-۱۷۱) داریم:
(۵-۱۷۲)
اگر از معادله (۵-۷۴) و (۵-۷۷) در داخل معادله (۵-۱۷۲) جایگذاری کنیم، داریم:
(۵-۱۷۳)
لگاریتم-خطی کردن معادله تشکیل سرمایه:

(۵-۱۷۴)
درصد انحرافات از وضعیت پایدار حجم سرمایه برابر با جمع وزنی درصد انحرافات حجم سرمایه از وضعیت پایدار در دوره گذشته و درصد انحراف از وضعیت پایدار حاصل جمع سرمایه ­گذاری و شوک تکنولوژی مانای خاص سرمایه ­گذاری می­باشد.
لگاریتم-خطی کردن معادله مصرف داخلی:

(۵-۱۷۵)
لگاریتم-خطی کردن معادله مصرف خارجی:

(۵-۱۷۶)
لگاریتم-خطی کردن معادله شاخص قیمت سرمایه ­گذاری:

(۵-۱۷۷)
اگر معادله (۵-۱۷۷) را یک دوره به عقب برده و از خودش کم کنیم، داریم:
(۵-۱۷۸)
با کم کردن معادله (۵-۱۷۷) از (۵-۱۷۸) داریم:
(۵-۱۷۹)
اگر از معادله (۵-۸۲) و (۵-۸۵) در داخل معادله (۵-۱۷۹) جایگذاری کنیم، داریم:
(۵-۱۸۰)
لگاریتم-خطی کردن معادله تقاضای داخلی برای سرمایه ­گذاری:

(۵-۱۸۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 11:15:00 ق.ظ ]




فقدان حضور نهادهای اجتماعی قوی که بتوان به آنها به عنوان یکی از عوامل مؤثر در نوسازی اتکا کرد و ناکار آمدی نهادهای محلی و تشکل های مردمی در مقیاس خرد.
اعتماد اجتماعی پایین ساکنین به مشارکت با نهادها و دستگاه های دولتی.
پایین بودن سطح مهارت و تخصص و تحصیلات ساکنین.
عدم همکاری سازمان های دولتی ذیربط در تسریع فرایند نوسازی.
پایین بودن سطح امنیت اجتماعی و حضور معتادین و فروش مواد مخدر.
کمبود فضاهای جمعی و گذران اوقات فراغت.
سهم بالای فعالیت سرپرستان خانوار در گروه های شغلی کارگران ساده و رانندگان.
احساس تعلق پایین به مکان به ویژه اسکان غیررسمی به دلیل مهاجر پذیری بالا.
فقر و تراکم بالای جمعیتی و عدم استقبال اهالی از زندگی آپارتمانی.
وجود خاطره منفی و ذهنیت نامناسب نسبت به بافت.
عدم تسری جریان حیات مدنی از بیرون به درون بافت فرسوده.
پاره ای گرایش ها و الگوهای رفتاری مبتنی بر فرار از قانون.
۳-عوامل محیطی و کالبدی
قرار گیری در موقعیت نامناسب توپوگرافی جهت ساخت وساز در برخی نقاط.
عدم وجود دسترسی مناسب داخل بافت و نفوذ پذیری پایین (وجود ۶۷ درصد معابر زیر ۶ متر).
سطح ترافیک نامناسب برخی معابر اصلی.
ریزدانگی و فشردگی بیش از حد قطعات به عنوان یکی از موانع نوسازی بافت و ایجاد توجیه اقتصادی ساخت و ساز در سطح محدوده مطرح است.
کیفیت نامناسب مصالح به کار رفته در ساختمان ها، عمر بالای ابنیه و سیستم سازه ای نامناسب.
کم بودن فضای عمومی و سبز، فرهنگی، فراغتی، پارکینگ و … در بافت.
عدم اشتیاق ساکنین حتی با قدرت مالی مناسب جهت نوسازی به علت عدم وجود خدمات مناسب شهری.
کمبود و یا فقدان اراضی ساخته نشده و بایر برای رفع کمبودهای خدمات شهری.
دانلود پروژه
نفوذ فعالیت های ناسازگار به پهنه های مسکونی.
ناکافی بودن سطوح خدماتی و زیرساخت های پشتیبان سکونت به لحاظ کمیت و کیفیت و توزیع.
در بافت باارزش تاریخی، به دلیل شکل گیری ارگانیک بافت، معابر موجود از لحاظ عرض و کیفیت بسیار نامناسب بوده که علاوه بر کاهش نفوذ پذیری منجر به عدم سهولت ساخت و ساز و روند نوسازی در بافت و در نتیجه افزایش روز افزون فرسودگی شده است. وجود فضاهای بی دفاع و دسترسی های تنگ و پرپیچ و خم عاملی مؤثر در افزایش جرم است.
۱-۷-۱۱ محله برزه دماغ
۱-۷-۱۱-۱ مشخصات محله
محله به مثابه سلول اصلی شهر سنتی در ایران سکونتگاه قوم،نژاد،مذهبی و فرقه ای خاص است.جامعه شهری رنگ گرفته از نظام عشیره ای در روند شکل گیری خود مجموعه هایی را ایجاد کرد که به محله معروف شدند.از ابتدای بنای شهرهای اسلامی وحتی قبل از اسلام،هر قوم و قبیله ای تحت شرایط خانوادگی،منافع مشترک و شبکه های خویشاوندی،محله جداگانه ای در شهر بنا می کرد…روابط اجتماعی حاکم به صورت بسیار ظریفی درشکل گیری و استخوان بندی محله موثر بود و شبکه ارتباطی و مرکز محله و دیگر عناصر کالبدی مانندآب انبار،مسجد،حسینیه،سقاخانه و حمامرا تعریف می کرد.تحت تاثیر چنین شرایط اقتصادی و اجبار به خودکفا بودن نسبی،در هر محله تاسیسات اقتصادی ویژه ای برپا می شد و مرکزی در خود داشت که همه مایحتاج روزانه و کوتاه مدت محله را فراهم می ساخت.بافت کالبدی محله به عنوان تبلور فضایی شرایط اجتماعی-اقتصادی جامعه دارای انسجام وهمگنی خاصی بود.به عبارت دیگر،عوامل مذکورباعث به وجود آمدن عناصر کالبدی محله می شدو مجموعه ای از عناصر مذکور در مراکزمسکونی،محیطی را پدید می آورد که نمایانگر روابط متقابل ساکنان درارتباط روزمره آنان بود( عبداللهی، ۱۳۸۹)
محلات و گذرهای شهر در اطراف بازار و به تبعیت ازاقلیم و توپوگرافی بصورت متراکم بوده است و شامل محله ی توپخانه،فیض آباد،برزه دماغ،چنانی و علافخانه می باشد.هر یک از محلات دارای مرکزیت مختص به خود بوده که در سطح محلی ویا شهری به ساکنین خدمات رسانی می نمودند.محله ی توپخانه یا چهار باغ رامی توان محله ی حکومتی خواند زیرا بسیاری از بناهای دولتی در آن واقع شده اندکه به دلیل قرار گیری توپخانه ومحور چهار باغ در داخل اش آنرا بدین نام می خوانندو در بر گیرنده ی کلیسای قلب مقدس مسیح،مسجد جامع،میدان سربازخانه،دیوانخانه و…بوده است.محله ی فیض آباد عموما مسکونی بوده اما با توجه به اینکه قسمتی از بازاررا در بر می گرفته، در محور اصلی آن و بر سر راه عبوری از دروازه ی پایین اصفهان ،شامل
کاروانسراهاوحمام های متعددومسجد فیض آباد بوده است.
محله ی برزه دماغ،در سمت شرقی رودخانه آبشوران را به دلیل قرارگیری بر روی برآمدگی تپه مانند بدین نام می خوانند چرا که در زبان کردی برزه به معنای بلند است.این محله نیزعموما مسکونی بوده ودر مسیر رودخانه ی آبشوران چشمه ها ی متعددی را شامل می شده است.محله ی علافخانه که میدانی با همین نام نیز در آن قرار داشته محل دادوستد محصولات کشاورزی بوده است و در پی گسترش دو محله ی برزه دماغ و چنانی در میان آن ها شکل گرفته است.در محله ی چنانی نیز قسمتی از بازار که به دروازه ی شاه نجف منتهی می شد،قرار داشت.
محله برزه دماغ که درقسمت جنوب شرقی شهرواقع شده وازهسته های اولیه کرمانشاه کنونی وجزء سه محله اصلی شهروحدودآن به شرح ذیل بوده است.شمال این محدوده به بازارومحله فیض آباد متصل بوده وازسمت شرق به حصارشهر وصل بوده است.وازسمت غرب به رودخانه آب شوران منتهی بوده که درمجاورت آن محله علاف خانه قراردارد.ازجمله عناصرشاخص محله برزه دماغ می توان به مسجدنواب ،تکیه معاون الملک،حمام چهل پله،خانه وزیری وخانه ایت الله نجومی اشاره کرد
این محله ازنمونه هایی است که هرچند دردوره ای خاص ساختار اجتماعی –فرهنگی- اقتصادی- محیطی وکالبدی خودراتاحدزیادی ازدست داده وامروزه همچون بسیاری از محله های تاریخی ،مشکلات فرهنگی-عدم دسترسی به امکانات شهری،مهاجرت ،اشتغال و…..گریبانگیرآن است امادرگذرزمان با پذیرش تغییرات اتفاق افتاده،دچارانزوانشده وتوان خودرادرمقیاس شهری بازیافته است وگام های اولیه ی انطباق وهماهنگی بازندگی معاصر در این محله رابه خوبی برداشته است به طوری که امروزه میدان وزیری وخیابان نواب ازمفاصل ارتباطی مهم شهر کرمانشاه به حساب می آیند.ازاین رو نیاز اصلی این محله حمایت،حفاظت ومرمت توسط نهادهای دولتی ،شهری ومردمی است
وسعت این محدوده با توجه به نقشه ی شماره ۵ درحال حاضرحدود۱۶ هکتار(۱۵۹۰۷۸ مترمربع)وجمعیتی درحدود۴۷۰۰ نفرتخمین زده شده است(مهندسین مشاورتدبیرشهر-۱۳۸۶)
نقشه شماره ۵ : موقعیت محله برزه دماغ(سیدجمال الدین جنوبی)
۱-۷- ۱۱-۲ موقعیت و کاربری های محله برزه دماغ
محله برزه دماغ یکی از محلات قدیمی شهر کرمانشاه محسوب می شود که دارای بیشترین بناهای مسکونی با ارزش می باشد . این محله از شمال به خیابان شهید واحدی یا رشیدی ( حد فاصل میدان نواب تا چهار راه رشیدی ) ، از غرب به خیابان اشک تلخ ( حد فاصل میدان نواب تا میدان غدیر ) ، از جنوب به میدان غدیر تا حد فاصل محله کل هواس در خیابان سید جمال الدین و از شرق نیز به خیابان سید جمال الدین (حد فاصل چهارراه رشیدی تا محله کل هواس ) محدود می شود .
میزان فرسودگی در این محله در حدود ۸۰ درصد است که ۲۵% از سطح محله را بافت کاملاً تخریبی و مخروبه تشکیل داده است. پراکنش میزان فرسایش و فرسودگی در مرکز و در شرق محله مشاهده می گردد. خیابان های مجاور محله عبارتند از واحدی در شمال، سیدجمال الدین در شرق و اشک تلخ در غرب، ساختمان های بر معابر فوق از درجه ی فرسودگی کمتری برخوردار هستند و بدلیل نوسازی های گذشته ساختمان های واقع در بر این خیابان ها با مصالح مرغوب تری نسبت به بافت محله ساخته شده اند.
جدول شماره ۱ : وضعیت کاربری های وضع موجود ( ۱۳۸۶ ) محله ( برزه دماغ )
( جمعیت ۴۶۴۸ نفر)

 

ردیف نوع کاربری مساحت(مترمربع) درصد از کل کاربریها سرانه (مترمربع)
۱ مسکونی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ق.ظ ]




هزینه فرصت
شکل (۳-۴) ساختار پیشنهادی تابع هزینه تولید توان راکتیو برای مزارع بادی
پایان نامه - مقاله - پروژه
به منظور استقرار بازار همه DFIGهای شرکت کننده، پیشنهادات خود را در قالب پنج مولفه مجزای گفته شده به بهره­بردار مستقل سیستم ارائه می­ دهند. ISO بدنبال به حداقل رساندن هزینه تولید توان راکتیو می­باشد، بنابراین تابع پرداخت به عنوان تابع هدف برای به حداقل رساندن هزینه تولید توان راکتیو ارائه می­ شود.
(۳-۶۵)
در رابطه (۳-۶۵) توان راکتیو خروجی از یک ارائه دهنده به چهار بخش و و و تقسیم شده است، که به ترتیب نشان­دهنده مقدار توان راکتیو ارائه شده در مناطق ( و)، (و )، (و ) و ( و) می­باشد. در این معادله قیمت تسویه بازار برای مولفه در دسترس بودن می­باشد. و نیز بترتیب قیمت تسویه بازار برای هزینه تلفات مرتبط با و می­باشد. همچنین و بترتیب قیمت­ تسویه بازار برای هزینه فرصت مرتبط با ناحیه تولید و جذب توان راکتیو است.
به منظور تسویه بازار، بالاترین پیشنهاد قیمت در بین ارائه دهندگان انتخاب شده، بعنوان قیمت یکسان تسویه بازار انتخاب می­گردد. قیود زیر اطمینان حاصل می­ کند که قیمت­های بازار، برای مجموعه ­ای از پیشنهادات داده شده، بالاترین پیشنهاد قیمت پذیرفته شده می­باشد:
(۳-۶۶)
(۳-۶۷)
(۳-۶۸)
(۳-۹۶)
(۳-۷۰)
(۳-۷۱)
قیود (۳-۶۶) و (۳-۷۱) نشان می­دهد که قیمت تسویه برابر با بالاترین قیمت پیشنهادی در بین واحدهای پذیرفته شده می­باشد. قید (۳-۶۷) بیان می­ کند که قیمت تسویه برابر با بالاترین قیمت پیشنهادی واحد پذیرفته شده­ برای جذب توان راکتیو در هر دو ناحیه جذب توان راکتیو می­باشد. قید (۳-۶۸) همچنین بیان می­ کند که قیمت تسویه برابر با بالاترین قیمت پیشنهادی واحد پذیرفته شده­ برای تولید توان راکتیو در هر دو ناحیه تولید توان راکتیو و فرصت می­باشد. قیود (۳-۶۹) و (۳-۷۰) نیز بترتیب اطمینان حاصل می­ کنند که قیمت تسویه بازار برای هزینه فرصت در حالت تولید توان راکتیو و جذب توان راکتیو، بالاترین قیمت پذیرفته شده باشد.
علاوه بر قیود مربوط به قیمت تسویه بازار، قیود مرتبط با ناحیه عملکرد واحدها نیز بصورت زیر بیان می­گردد.
(۳-۷۲)
(۳-۷۳)
(۳-۷۴)
(۳-۷۵)
(۳-۷۶)
(۳-۷۷)
(۳-۷۸)
در روابط بالا قیود (۳-۷۴) تا (۳-۷۷) حدود عملکرد هریک از نواحی را نشان می­دهد. رابطه (۳-۷۸) نیز بیان می­ کند که هر واحد در هر زمان تنها در یکی از نواحی توان راکتیو می ­تواند عمل کند. قیود مرتبط با منحنی قابلیت DFIG نیز بصورت معادلات (۳-۶۱) تا (۳-۶۳) می­باشد.

 

        •  

       

       

 

 

 

                1. مدل بازار مجزای توان راکتیو برای مزارع بادی و ژنراتورهای سنکرون

               

               

           

           

       

       

 

با توجه به موارد ذکر شده، تابع پرداخت مورد انتظار برای واحدهای بادی و ژنراتورهای سنکرون بصورت زیر در تابع پرداخت کل گنجانده می­ شود.
+ (۳-۷۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ق.ظ ]




  • «بنى الاسلام على خمس شهاده ان لا اله الا اللّه و ان محمد رسول الله والإقرار بماجاء به من عند الله و الجهاد ماض منذ بعث رسله الى آخر عصابه تکون من المسلمین فلا تکفروهم بذنب و لاتشهدوا علیهم بشرک».[۷۵]

 

  • پیامبر گرامى اسلام فرمودند: «ایما رجل مسلم کفّر رجلًا مسلما، فان کان کافرا و الا کان هوالکافر»؛[۷۶] مبادا کسى را به خاطر گناه و فسقى متهم به کفر کنید، مگر این‏که مرتد شود و اگر به کسى که این چنین نیست، تهمت کفر زدید، خودتان کافر مى‏شوید هر شخص مسلمانى، مسلمانِ دیگرى را متهم به کفر کند، اگر طرف این‏گونه نباشد، خودش کافر مى‏شود.»

 

  • از عبدالله بن عمر روایت مى‏کند که رسول اکرم فرمودند: «کفوا عن لا اله الا الله لا تکفروهم بذنب، من أکفر اهل لا اله الا الله فهوالى الکفراقرب»؛

 

دست بردارید از گویندگان لا اله الا الله و آن‏ها را به خاطر یک گناه متهم به کفر نکنید و هر کسى گوینده لا اله الا الله را متهم به کفر کند، خودش به کفر نزدیک تر است‏.

 

  • پیامبر گرامى اسلام (ص) مرزهاى بین ایمان و کفر را چنین بیان مى‏فرماید: «أمرت أن أقاتل الناس حتى یقولوا لا اله الا اللَّه. فاذا قالوها، وصلوا صلاتنا، واستقبلوا قبلتنا، وذبحوا ذبیحتنا، فقد حرمت علینا دماؤهم و اموالهم»؛[۷۷]

 

«مأمور شده‏ام با مردم بجنگم، تا هنگامى که کلمه‏ى توحید را بگویند. پس اگر کلمه‏ى توحید را گفتند، و نمازها را انجام داده و به‏سوى قبله‏ى ما نماز خواندند، و مانند ما گوسفند را ذبح نمودند، اموال و خون آنان بر ما حرام خواهد بود».

 

  • در جنگ خیبر، هنگامى که پیامبر گرامى اسلام (ص) پرچم را براى فتح قلعه‏هاى خیبر به امیرالمؤمنین على (ع) سپرد، على (ع) پرسید: «تا چه زمانى با آنان بجنگم؟». حضرت فرمود: «تا وقتى که به لا اله الا اللَّه و محمد رسول اللَّه شهادت دهند. هرگاه چنین کردند، خون و مال آنان از سوى تو محفوظ است؛ جز آن‏که خلاف حق را مرتکب شوند و حساب آنان بر خداى بزرگ خواهد بود».[۷۸]

 

پیامبر گرامى اسلام (ص) به همین مضمون مى‏فرماید: «کفوا عن اهل لا اله الا الله لا تکفروهم بذنب فمن اکفر اهل لا اله الا الله فهو الى الکفر اقرب»؛[۷۹]
دست بردارید از گویندگان لا اله الا الله و آن‏ها را به خاطر یک گناه متهم به کفر نکنید و هر کسى گوینده لا اله الا الله را متهم به کفر کند، خودش به کفر نزدیک تر است‏.

 

  • ابوجعفر طحاوى در «عقیده‏ى طحاویه»، که بسیارى از اندیشمندان اهل سنت شرح‏هاى گوناگونى بر آن نوشته‏اند، مى‏گوید: «اهل قبله را تا هنگامى که به تعالیم پیامبر گرامى اسلام ایمان داشته باشند، مسلمان و مؤمن مى‏نامیم … و هیچ یک از اهل قبله را به‏خاطر ارتکاب گناه، مادامى که آن را حلال نشمارد، تکفیر نمى‏کنیم».[۸۰]

 

  • قاضى عیاض- از علماى بزرگ مالکى در قرن ششم- مى‏گوید: «اگر کسى چیزى درباره‏ى خداوند بگوید که با شأن و عظمت خدا منافات دارد، اما دشنام و رد بر خداوند نبوده و قصد کفر نداشته باشد، بلکه سخن وى معلول اجتهاد و تأویل وى باشد، او اهل بدعت مى‏شود؛ اما این مورد از مواردى است که سلف و خلف نسبت به تکفیر چنین شخصى اختلاف کرده‏اند».[۸۱]

 

  • ابوداود از نافع و او از ابن عمر (رضى الله عنه) نقل مى‏کند که پیامبر فرمودند:«ایّها الرجل مسلم کفَّر رجلا مسلماً فان کان کافرا و الّا کان هو الکاف».[۸۲]

 

  • مسلم به نقل از نافع و ابن عمر (رضى الله عنه) روایت کرده است:«اذا کفّر الرجل اخاه فقد باءبها احدهم‏؛[۸۳]

 

هرگاه مسلمانى برادر دینى‏اش را تکفیر کند گناه‏اى نسبت را یکى از آن دو به‏دوش کشیده است.

 

  • مسلم از عبدالله بن دنیار و او از ابن‏عمر روایت کرده است که پیامبر فرمود: «أیّما امرء قال لاخیه یا کافر فقد باء بها احدهما ان کانت کما قال و الا رجعت علیه‏».[۸۴]

 

مسلم در کتاب خود مى‏گوید: «برخى از گناهان باز مانده دوران جاهلیت هستند و هیچ کسى با انجام آن‏ها کافر نمى‏شود مگر با شرک ورزیدن. از پیامبر روایت مى‏کند که خطاب به فردى فرمود: در تو آثار جاهلیت هست و خداوند تبارک و تعالى مى‏فرماید: «انّ اللّه لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء».[۸۵]

 

  • هنگامى که ذوالخویصره به رسول خدا اهانت نمود و گفت به‏عدالت رفتار کن در بین کسانى‏که در جلسه حاضر بودند ولوله‏اى بر پا شد، از آن جلمه خالد بن ولید- رضى الله- بود که به پیامبر گفت: یا رسول الله اجازه دهید گردنش را بزنم، حضرت فرمودند: «لافلعله یکون یصلى فقال: إنه رب مُصل یقول بلسانه ما لیس بقلبه انى لم اؤمران انقب قلوب الناس و لا اشق بطونهم‏».

 

  • در شرح فقه اکبر عقاید، امام اعظم و در شرح عقاید از قول شیخ ابوالحسن اشعرى مسلک اهل سنت و جماعت این‏طور نقل شده است: «ومن قواعد اهل السنه و الجماعه ان لایکفرو احد من اهل القبله‏».[۸۶]

 

  • ملا على قارى در شرح فقه اکبر این‏طور مى‏فرمایند: «اعلم ان المراد باهل القبله الذین تفوق على ماهو من ضروریات الدین کحدوث العالم وحشرالاجساد و علم الله تعالى بالکلیات و الجزئیات و ما اشقبه ذالک من المسائل المهمات فمن واجب طول عمره على الطاعات و العبادات مع اعتقاد قدم العالم و نفى الحشر او نفى علمه سبحانه و تعالى بالجزئیات لایکون من اهل القبله و ان المراد بعدم تکفیر احد من اهل القبله السنه انه لایکفر احد مالم یوجد شئ من امارات الکفر و علاماته و لم یصدر عنه شئ من موجباته و فى شرح مقاصد فلا نزاع فى کفر اهل القبله المواطب طول عمره على الطاعات باعتقاد قدم العالم و نفى الحشر و نفى العلم بالجزئیات و نحوذالک من موجبات الکفر».[۸۷]

 

  • در شرح عقاید نفى نبراس چنین مى‏فرماید: اهل القبله فى اصطلاح المتکلمین مصدق بضروریات الدین الى قوله فمن انکر شیئاً من الضروریات الى قوله لم یکن من اهل القبله و لو کان مجاهداً بالطاعات و کذالک من باشر شیئا من امارات التکذیب کسجود الصنم و الاهانه بامر شرعى و الاستهزاء علیه فلیس من اهل القبله و معنى عدم تکفیر القبله ان لایکفر بارتکاب المعاصى ولا بانکار الامور الخفیفه غیر المشهوره هذا ما حققه المحققون ولاشک فى تکفیر من انکر ان القرآن کلام الله بل قال انّه کلام محمد او غیره من الخلق ملکان بشراً و لانکفرا حداً من اهل القبله بذنب مالم یستحله ان شاءالله‏».[۸۸]

 

  • عن النبى: «انّه قال لایحل دم امرء مسلم یشهد ان لا اله الا اللّه و انّى رسول الله الّا باحدى ثلاث‏».[۸۹]

 

با توجه به موارد بالا به درستی قابل مشاهده است که علمای فقه اهل سنت نیز از تکفیر اهل قبله امتناع نموده اند که در ذیل به اختصار به بررسی آن می پردازیم.
حرمت تکفیر نزد پیشوایان چهارگانه اهل سنّت‏:
الف- فقه حنفى‏:
از ابوالحسن علىّ بن احمد فارسى نقل شده که گفته است: روایت کرده براى ما فقیه، نصیر بن یحیى که گفته است: شنیدم ابو مطیع حکم بن عبد الله بلخى مى‏گفت: در مورد اصول اهل‏سنّت و جماعت از ابوحنیفه، نعمان بن ثابت (رضى الله عنه) پرسیدم؛ جواب داد: این‏که هیچ کسى از اهل قبله را به دلیل گناهى تکفیر نکنى، ایمان را از کسى نفى نکنى، امر به معروف و نهى از منکر کنى، بدانى هر چیز که به تو رسیده است، مى‏بایست به تو برسد، و هر چیز که به تو نرسیده، نمى‏بایست به تو برسد (ایمان به قضا و قدر الهى) و از هیچ‏کدام از اصحاب رسول خدا تبرّى نجویى‏[۹۰].
ب- فقه مالکى:‏
هیچ شخصى به دلیل گناه کافر نمى‏شود. از آن‏جایى که در کافر دانستن مرتکب گناه کبیره اختلاف وجود دارد و قول درست این است که او کافر نمى‏شود. کسى که حکم به اسلام او شده است به واسطه گناه صغیره باشد یا کبیره- از اهل قبله بودن خارج نمى‏شود. البته به شرط آن‏که آن گناه را حلال نداند. مذهب همه اهل سنّت در گذشته و حال همین است؛ به جز خوارج که گفته‏اند: هر گناهى، کبیره است و هر گناه کبیره‏اى اعمال را حبط مى‏کند و مرتکب آن کافر است. و به جز معتزله که گفته‏اند: هر گناه کبیره‏اى حبط کننده عمل است و مرتکب آن جایگاهى ما بین دو جایگاه دارد؛ نه مومن نامیده مى‏شود و نه کافر؛ بلکه به او فاسق مى‏گویند. این نظر بنا بر مبناى آن‏ها در حسن و قبح عقلى است‏[۹۱].
پ- فقه شافعى‏:
شافعى گفته است: هیچ کس از اهل‏قبله تکفیر نمى‏شود؛ به استثناى مجسّمه (قائل به جسمانى بودن خداوند متعال) و منکر علم خداوند متعال به جزئیات‏[۹۲].
ت- فقه حنبلى‏:
تکفیر مسلمان به دلیل گناهى که مرتکب شده یا اشتباهى که انجام داده است؛ مانند مسائلى که اهل قبله در مورد آن‏ها با هم اختلاف و نزاع دارند. خداوند متعال مى‏فرماید: آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصیرُ[۹۳]. در روایت صحیحى ثابت شده است که خداوند متعال این دعا را مستجاب کرد و خطاهاى مسلمانان را بخشید. خوارج از دین برگشته‏اى که پیامبر اکرم به پیکار با آن‏ها دستور داده و امیر المومنین علىّ بن ابى‏طالب یکى از خلفاى راشدین با آن‏ها جنگیده؛ و پیشوایان دین از صحابه و تابعین پس از آن‏ها بر پیکار با آن‏ها اتّفاق‏نظر دارند؛ را هیچ‏وقت علىّ بن ابى‏طالب، سعد بن ابى وقّاص و دیگران از صحابه تکفیر نکردند؛ بلکه با وجود پیکار با آن‏ها، آن‏ها را مسلمان قلمداد کردند و حتّى بر اساس این‏که خون هدر آن‏ها را بریزند با آن‏ها پیکار نکردند؛ بلکه بر اموال مسلمانان حمله کردند؛ امیر المومنین علىّ بن ابى‏طالب براى دفع ستم آن‏ها با آن‏ها جنگید؛ نه به دلیل کافر بودنشان، بر همین اساس حریم آن‏ها را به اسارت نگرفت و اموالشان را به غارت نبرد[۹۴].
در پرتو این احادیث فراوان و روشنگر از رسول گرامى اسلام و سخنان اندیشمندان اسلامى درمى‏یابیم که تکفیر مسلمان، کارى سهل و ساده نیست بلکه بسیار دشوار و خطیر است. خداوند تبارک و تعاى مى‏فرمایند: ولاتکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ماجائتهم البینات و أولئک لهم عذاب عظیم‏؛[۹۵] و مانند کسانى نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند آن هم پس از آن‏که نشانه‏هاى روشن پروردگار به آن‏ها رسید و آن‏ها عذاب عظیمى دارند همچنین از آراء پیشوایان چهارگانه اهل‏سنّت و فقها، مفسّران و محدّثان آن‏ها که در مطالب گذشته ارائه شد؛ براى ما آشکار مى‏شود که پدیده تکفیر که امّت اسلامى ما در این زمانه به آن مبتلا شده است که عصمت و مصونیت مسلمانان را از بین برده و خون‏ها و اموال و دیار آن‏ها را مباح شمرده است؛ هیچ پایه و اساسى در نظریّات مجتهدان ندارد.
گفتار سوم: تکفیر در فقه شیعه
برخی از وهابیون بر این مطلب تأکید دارند که شیعه اهل تکفیر هستند، و صحابه و زنان پیامبر(ص) و خلفا را کافر می‌دانند، و به تبع آن، تابعان آنها که اهل سنت‌اند نیز کافر خواهند بود. مثلاً محمد بن‌عبدالوهاب در رساله فی الرد علی الرافضه می‌گوید: «دعواهم ارتداد الصحابه»؛[۹۶] یعنی یکی از ادعاهای شیعه این است که صحابه مرتد شده‌اند، و با توجه به اینکه معنای فقهی ارتداد را مد نظر قرار داده، در ادامه، هدم کل دین را از لوازم ارتداد صحابه می‌دا‌ند.[۹۷]
ابن‌جبرین در شرح عقیده الطحاویه می‌گوید: «رافضه احادیث اصحاب را قبول ندارند، چون آنها را کافر می‌دانند»[۹۸] و برخی ادعا کرده‌اند که شیعه ریختن خون اهل سنت را مباح می‌داند.[۹۹] و گاهی می‌نویسند: «اهل سنت در نزد شیعه امامیه اثناعشریه کافر هستند»[۱۰۰] و این اتهامی به شیعه است،[۱۰۱] و مغالطه‌ای است برای فریب ناآگاهان. اینکه شیعه برخی صحابه را کافر می‌داند، یا به مخالفان امامت کافر اطلاق می‌کند، کفر به معنای خروج از اسلام که اینها قصد کرده‌اند نیست، بلکه کفر به معانی دیگر آن است که با اسلام قابل جمع است در مسئله تکفیر اهل سنت از جانب شیعه، مسائلی هست که عده‌ای آنها را دستاویز قرار داده و بدون فهمیدن حقیقت کلام و اعتقاد شیعه، به شیعه نسبت تکفیر می‌دهند. از جمله این مسائل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
روایاتی که در آنها تصریح به کفر مخالفان شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ق.ظ ]




با قتل بکتاش‌خان اگر مهمترین رقیب ایلیاتی ذوالقدرها از میدان به در رفت، امّا شاه عباس نیز توانست بر یکی از دو ایل ترکمان جنوب ایران مسلّط شود.
با چنین رفتارهایی هرچند تاوان ویرانی‌های افشارها را مردم یزد این بار با غارت‌گری ذوالقدرها پرداختند اما خاندان نعمت اللّهی که مهره‌ی اصلی و محرک وی در منطقه به شمار میرفتند تنها از مرتبت برجسته‌ی پیشین در سلسه‌ ی صفوی افت کردند و منابع صرفا میرمیران را به واسطه اعمال ناشایست نکوهش نمودند.
به هر روی در جنب قتل و غارت یاد شده ، وقوع سه رخداد از اهمیتی خاص برخوردار بود: مهمانداری شاه خلیل الله از یعقوب‌خان با همسر بکتاش خان و تصرّف اموال بکتاش خان در مورد نخست گفتنی است: شاه خلیل الله که با یعقوب خان نوشت و خواند داشت و یکی از راهنمایان وی در تصرف یزد بود هم اینک فرصتی جسته و در چند روزی که یعقوب به عیش و نوش می گذارند از و ضیافت های شاهانه ای نمود[۳۶۸]. این سطح از روابط دوستانه حتی عاملی گردید تا به رغم انتقام‌گیری از اعوان و انصار بکتاش‌خان به واسطه‌ی خاطر شاه خلیل الله متعارض میر میران منجم نگردید[۳۶۹].
۶-۴- ازدواج یعقوب خان با همسر بیکتاش خان
پس از آن یعقوب خان درصدد آمد تا با دختر میرمیران و همسر پیشین بکتاش ازدواج نماید این اقدام هر چند به نوعی کین خواهی از افشارها و تخفیف میرمیران بشمار می رفت اما چندن نیز بی تناسب با اهداف یعقوب خان در کسب مشروعیت نبود. یعقوب می دانست که بکتاش اگر یزد را با تکیه بر شمشیر بدست آورد اما حفظ آن بدون حمایت خاندان نعمت اللهی غیر ممکن می نمود از این ‌رو چون وی نیز بسان بکتاش درصدد بسط قدرت و گستره حوزه قبایلی خویش بود لذا شرط تسلط بر یزد را کسب حمایت خاندان نعمت اللّهی آن هم در اقدامی مشابه با بکتاش خان می‌دید[۳۷۰].
به هر حال یعقوب خان که با کنترل اوضاع یزد در اقدامی شتاب آمیز همسر بکتاش خان را بدون آن‌که مدت عده منقضی گردد به عقد ازدواج خود در آورد[۳۷۱]. و پس از آن، او را به عنف و تعدی به شیراز برد و به حباله خود در آورد[۳۷۲].
در کنار این دو اقدام و هم زمان با آن‌ها یعقوب‌خان اموال هنگفت بکتاش را نیز متصرف گردید. این مصادره هر چند به نمایندگی از حکومت مرکزی صورت می‌پذیرفت امّا چه به واسطه ی میزان بسیار بالای آنها و چه دینی که یعقوب‌خان برای خود در دفع این خطر احساس میکرد ، او را بر آن داشت تا نفایس اموال را جهت خود جدا کرده و قلیلی از آن‌ها را به پایه ی سریر اعلی فرستد[۳۷۳].
پایان نامه - مقاله - پروژه
بدین سان ، یعقوب خان نیز همان راهی را به پشتوانه ی برتری خود در فارس و یزد در پیش گرفت که چندی پیش بکتاش در جایگاه ریاست بر ایل افشار آغاز کرده بود.
شاه عباس از اقدام یعقوب خان در سرکوب و قتل بیکتاش خان بسیار شادمان شد چون خیالش از بابت خودسری های بیکتاش خان آسوده شد اما از طرف دیگر توسعه قدرت و قلمرو یعقوب خان و دیگر اقدامات خودسرانه وی باعث ناراحتی شاه عباس شد زیرا شاه عباس درصدد ایجاد حکومت متمرکز و برانداختن حکومت ملوک الطوایفی بود و اقدام توسعه طلبانه یعقوب خان در تسلط بر یزد و کرمان یکی از نشانه های قیام علیه شاه عباس و دولت مرکزی به شمار میرفت[۳۷۴].
۶-۵- تجهیز قلعه استخر توسط یعقوب خان
ازجمله اقدامات اولیه یعقوب خان باز سازی و تجهیز قلعه استخر در فارس بود یعقوب خان پس از بازگشت از خراسان در سال ۹۹۷ه.ق در جریان شورش حمزه بیگ و دیگر مخالفان به فکر ساختن قلعه افتاد برای باز سازی قلعه استخر که به مرور زمان خراب شده بود تمامی اهالی فارس از اعیان تا عوام را به کار گرفت و برای تامین مصالح قلعه از تخریب مدرسه ها و مقبره ها استفاده کرد مدرسه هایی مانند دارالصفا و دار الایتام از مدرسه های معروف فارس و از بناهای دوره تیموریان و مقبره های مسلمانان را ویران کرد و مصالح و سنگ های آنها را برای ساختن قلعه و سرکوب مخالفان و تصرف اموال آنان خود را حاکم مطلق فارس تصور میکرد او هر ساله مقدار بسیار زیادی طلا و نقره و اجناس و اسباب نفیس و ابزار الات و ادوار جنگی خود برای ذخیره در قلعه استخر انبار میکرد[۳۷۵]در خلاصه التواریخ گفته شده وی بر علیه حکومت مرکزی طغیان نمود و جماعتی کثیر به دور خود جمع کرد و در اراضی باغ گلشن شیراز طرح قلعه ای پیاده کرد و آن را ساخت و مدارس متعددی چون دارالصفا و دار الایتام که از آثار عهد تیموری بود ویران کرد و نیز بسیاری از مقابر مسلمانان را برای احداث قلعه از بین برد[۳۷۶] در زمان یعقوب خان قلمرو فارس گسترش بسیاری یافت و حکومت یزد کرمان و کهکیلویه ضمیمه قلمرو خود کرد[۳۷۷].
۶-۶- لشکر کشی یعقوب خان و پیوستن او به اردوی شاه
یکی از‌ مهمترین‌ اختیارات حکام ولایات در دوره‌ی صفوی، فرماندهی قوای نظامی آن ایالات بود. به‌ طوری که اعطای قدرت‌ فرماندهی امارت، همواره‌ بر‌ اعطای‌ حکومت مقدم بود.به همین‌ دلیل، در اغلب منابع این‌ دوره به جای حکومت،از امارت این یا آن‌ ایالت سخن گفته شده است‌[۳۷۸].
درضمن، تا‌ این‌ زمان‌ همچنان بخشی از ارتش صفوی را قوای محلی‌ تشکیل می‌داد که‌ حکام‌ ایالات و ولایات به خرج خود تهیه و نگاهداری می‌کردند[۳۷۹].
اولین ماموریت یعقوب خان پس از‌ انتصاب‌ به‌ حکومت‌ فارس، جمع‌ آوری سپاه برای پیوستن به اردوی شاهی در حمله به‌ خراسان‌ و جنگ‌ با ازبکان بود. چون در فارس‌ مخالفان زیادی پیدا کرد، بیش از پیش برای‌ جمع ‌آوری‌‌ سپاه‌ و جذب و جلب جنگجویان ذوالقدر و غیر ‌‌ذوالقدر تلاش کرد. به نوشته‌ی مرحوم نصر‌ الله‌ فلسفی، یعقوب خان توانست ۲۰ هزار سوار و پیاده‌ی جنگ‌آزموده‌ گردآورد[۳۸۰].
اشاره‌ی‌ قاضی‌ احمد‌ قمی به این موضوع که‌ می‌نویسد:«…از اوباش و اجلاف هر اویماق و غلامان جمعی کثیر بر سر خود‌ جمع‌ کرد[۳۸۱]». حکایت از تلاش‌ یعقوب خان برای به خدمت گرفتن‌ جنگجویان‌ و تشکیل‌ سپاه دارد. موفقیت یعقوب خان در تشکیل سپاه چنان بود که در سال ۹۹۸، با‌ سپاهی‌ ۱۲ هزار نفری، در عرض یک هفته از فارس به یزد تاخت‌ و با‌ سرکوب‌ و قتل بیکتاش خان، یزد و کرمان را تحت تصرف خود درآورد.
یعقوب خان یک بار به‌ فرستاده‌ی‌ شاه‌ عباس پیشنهاد داد، در صورت خودداری شاه از آمدن به فارس، سه‌ هزار‌ سوار و چهار هزار تومان پول نقد به درگاه اعزام و ارسال می‌کند. همچنین یک بار دیگر اعلام‌ کرد‌، در صورت دستور شاه عباس، آماده است با پنج هزار سوار از‌ فارس‌ به خراسان رود. روابط خوب و حمایت علنی‌ اولیه‌ی‌‌ شاه‌ عباس، تصرف و تصاحب اموال بسیار زیادی از‌ مخالفان‌‌ شکست‌خورده و مقتول، شدت عمل در سرکوب مخالفان و مدعیان‌ متنفذ و به خدمت گرفتن جنگجویان‌ ذو‌القدر و غیر ذوالقدر، از‌ عوامل‌‌ موفقیت یعقوب‌ خان‌ در‌ تشکیل و گردآوری سپاهش بود. وی با‌ تشکیل‌‌ و تدارک این سپاه و با توسل به آن،درصدد تأسیس دولتی در نواحی‌‌ فارس‌، یزد، کرمان و اصفهان بود. سپاه یعقوب‌ خان متشکل از نیروی‌‌ طوایف‌ ذوالقدر و غیر ذوالقدر‌ و ماجراجویان‌ محلی بود. این قدرت‌ نظامی در کنار دیگر‌ اقدامات‌ وی، بیش از پیش باعث‌ بدبینی‌ شاه‌ عباس‌ و لشکرکشی وی‌ به‌ فارس شد.
۶-۷- تلاش یعقوب خان برای انتساب خود به فرزندی شاه طهماسب صفوی
یکی از اقدامات یعقوب خان ذوالقدر، تلاش و تبلیغ برای انتساب‌‌ خود‌ به فرزندی شاه طهماسب بود. این‌ اقدام‌ قدرت طلبی‌ و استقلال ‌طلبی‌ او‌ را به خوبی نشان‌ می‌دهد. شاه طهماسب در سال‌ ۹۴۶ ه.ق، با انتساب ابراهیم خان ذوالقدر به حکومت فارس‌،یکی‌ از زنان‌ حرمسرای خود را به‌ وی‌ بخشید‌، تا‌ به‌ عقد خود درآورد‌. یعقوب‌ خان با توجه به این موضوع می‌گفت: «وقتی مادرم را به ابراهیم خان ذوالقدر بخشیدند‌ و از‌ حرمسرا‌ درآمد، من را از شاه در حمل‌ داشت و مملکت فارس به ارث و استحقاق ملک موروث من است و بعضی خوش آمدگویان تصدیق او را می نمودند که گاهی هوس سلطنت میکرد و در خیال جنگ با پادشاه می افتاد[۳۸۲]‌بنابراین‌ یعقوب خان خود را نه پسر ابراهیم خان ذوالقدر، بلکه پسر شاه طهماسب می‌دانست.
او با این نسب ‌سازی و ادعاها می‌خواست، در نواحی فارس و کرمان، دولتی مستقل‌ تاسیس‌ و در جنوب ایران فرمانروای مطلق گردد[۳۸۳].
۶-۸- سرکوب و کشتن مخالفان و مدعیان توسط یعقوب خان
یعقوب خان پس از انتصاب به حکومت فارس، به ‌محض ورود به شیراز، با توجه به اختلافات‌ و منازعات‌ سابق سران و طوایف ذوالقدر بر سر حکومت فارس، درصدد سرکوب و حذف مدعیان و رقیبان خود برآمد. او سعی کرد، مخالفان و مدعیان خود را‌ به‌ عنوان مخالفان دولت صفوی جلوه‌ دهد‌، تا بهانه‌ ی لازم را برای سرکوب و حذف آن‌ها داشته‌ باشد. یعقوب خان سعی داشت حکام محلی را به اطاعت از خود وادار نماید و از این طریق حکومت مستقلی در برابر حکومت مرکزی ایجاد نماید. اما شاه عباس بر خلاف چند پادشاه قبل از خود شخصیتی توانا و زیرک بود موفق شد مرکز توطعه در داخل کشور را شناسایی کند و با شدت تمام آنها را نابود سازد. به قول قاضی احمد قمی : “… بعضی خیالات فاسد و اندیشه‌های باطل ، مرتبه‌ به ‌مرتبه در خاطرش جا‌ گرفت‌ …”[۳۸۴].
۶-۹- ازبین بردن ذوالقدریان
یکی‌ از‌ خیالات و اندیشه ‌های یعقوب خان، از بین‌ بردن بزرگان و بزرگ‌ زادگان ذوالقدر بود و برای تحقق این هدف، راهی‌ جز توسل به خشونت و قلع و قمع نداشت. وی از همان ابتدا، بزرگان‌ ذوالقدر‌ را‌ که اعتبارشان از وی برای حکومت فارس بیش ‌تر بود، به‌ بهانه‌ی مخالفت یا احتمال مخالفت قلع ‌و قمع و اموالشان را تصاحب‌ کرد. یعقوب خان نه تنها ذوالقدرها، بلکه هر کسی را‌ به‌ گمان مخالفت‌‌ می‌کشت و اموالشان را تصرف می‌کرد. او بیست و چهار نفر از آنها که هر یک حاکم بلوکی و سر کرده فوجی بودند کشت[۳۸۵] اموال آنها را گرفت جماعتی از اجلاف را گرد خود جمع کرد و چون به یقین پیوست که پادشاه عادل از خون آن میرزادگان نمی گذرد در اراضی باغ گلشن شیراز که محل نزول پادشاهان بود[۳۸۶] و به مرور زمان ویرانه گشته بود قلعه ای در کمال اعتبار بساخت شاه عباس او را نزد خود خواند اما او هر روز بهانه ای می آورد تا آنکه کور حسن استاجلو را مامور به اوردن او خواندند[۳۸۷].
یعقوب خان میرزاده های ذوالقدر و آقایان ذوالقدر که گاهی در هوس حکومت فارس بودند بی اجازه دولت از میان برداشت ملا جلال الدین یزدی می‌گوید : “… چون کار بر پیکار و تشویش و آزار اعزه‌ی فارس بود، رنود و اوباش ‌‌در‌ فراغت بودند”[۳۸۸].
اشاره به اقدام یعقوب خان در قلع‌ و قمع بزرگان‌‌ ذو‌القدر‌ و غیر ذوالقدر فارس و تصرف اموال آنان دارد.
ملا جلال منجم، افراد زیادی را نام‌ می ‌برد که‌ توسط یعقوب خان در جریان شورش حمزه بیگ کشته‌ شدند[۳۸۹].
سیاست یعقوب خان‌‌ در‌ قلع ‌و قمع اعیان و بزرگان ذوالقدر و غیر ذوالقدر فارس، بدون اجازه‌ ی شاه عباس و توام با انگیزه‌ های‌ خاص سیاسی و شخصی خود و به همین دلیل، مدام‌ از مواخذه‌ی شاه عباس در این مورد‌ هراس داشت.
۶-۱۰- عزل و نصب سرخود حکام ولایات
یعقوب خان هرکدام از حاکمان فارس را که حاضر به اطاعت‌ نبودند از مقام خود عزل وکس دیگری به جای او منصوب‌ می‌کرد‌. از جمله در سال ۹۹۷ه.ق، منتشا خان استاجلو را از حکومت دارابگرد عزل و به جای او محمد قلی خان پرناک را منصوب کرد. همچنین، شاهوردی خلیفه‌ ی شاملو را از حکومت ایگ‌ (ایج‌) و نیریز عزل‌ و پس از کشتن وی حکومت نیریز را به حق وردی سلطان واگذار کرد. یعقوب خان به دلیل اختلاف با بیکتاش خان افشار، عباس خان عموی‌ وی را‌ به‌ عنوان حاکم کرمان منصوب و به آن جا فرستاد. اگرچه‌ بیکتاش خان موفق به شکست و قتل عباس خان شد، اما یعقوب خان‌ پس از تصرف یزد و کشتن بیکتاش خان، خود سرانه‌ یوسف‌ خان‌ افشار هم‌ دست خود را به‌ عنوان‌ حاکم‌ کرمان منصوب و به آن جا فرستاد. همچنین، ندرخان پسر زینل خان، برادرزاده‌ی خود را به حکومت‌ ابرقو و کرم سلطان، پسر عباس‌ خان‌ افشار‌ را به حکومت بم منصوب‌ کرد. یعقوب خان‌ نه‌ تنها خود سرانه حاکمان فارس کرمان و یزد را عزل‌ و نصب کرد، بلکه افرادی را که با حکم شاه عباس عازم‌ نواحی‌‌ گرمسیرات‌ بودند، به مناطق دیگری فرستاد. از جمله حق وردی سلطان‌ را‌ که شاه عباس به حکومت کربال فرستاده بود، یعقوب خان به‌ حکومت نیریز منصوب کرد[۳۹۰]. قطعا این اقدامات، برای شاه عباس بسیار سنگین و غیر قابل تحمل بود‌.
۶-۱۱- ارسال خلعت به حاکم لار
یکی از اقدامات قدرت ‌طلبانه و توسعه ‌طلبانه یعقوب خان، ارسال خلعت برای ابراهیم خان‌، والی‌ لار‌ بود. موضوع حکومت لار با دیگر نواحی فارس فرق بسیار داشت. زیرا‌ این‌ حکومت‌ در اختیار خانواده‌ای از خاندان‌های کهن ایرانی بود، که با حفظ حکومت موروثی‌ خود‌، اطاعت‌ از‌ دولت صفوی را پذیرفته بودند. یعقوب خان در سال‌ ۹۹۸ ه.ق، به بهانه‌ی فرار یکی‌ از‌ مخالفانش به نام جنید بیگ، به لار رفت‌ و از آن جا که کل‌ ایالت‌ فارس‌ را ملک خود می‌پنداشت، با ارسال خلعتی‌ از ابراهیم‌ خان‌ خواست، هرچه زودتر جنید بیگ فراری‌ را تحویل فرستاده‌ی وی دهد. یعقوب خان‌ با‌ این‌ کار به والی لار گوشزد کرد، از این پس باید تابع فرمان وی‌ باشد. بنا‌ به‌ گزارش اسکندر، بیگ ترکمان، والی لار مخالفتی نکرد و به طریق چاکران استقبال‌ نمود‌، خلعت‌ را پوشید[۳۹۱].
اما بر اساس گزارش قریب به یقین ملا جلال الدین‌ یزدی‌، چون‌ تا این زمان رسم نبود که والی لار خلعت حاکم‌ فارس را‌ بپوشد‌، ابراهیم خان نیز از پذیرفتن خلعت‌ ارسالی یعقوب خان خودداری کرد[۳۹۲].
این خبر باعث‌ رنجش‌ یعقوب خان و تصمیم‌گیری وی برای‌ لشکرکشی به لار شد. ابراهیم خان والی‌ لار‌ پس از آگاهی از این‌ موضوع، چند‌ نفر‌ را‌ با مقداری هدیه و پیشکشی و نامه‌ای مبنی بر‌ عذرخواهی‌ و اعلام اطاعت به شیراز فرستاد و بدین‌ترتیب یعقوب خان‌ از لشکرکشی به لار منصرف‌ شد‌.
۶-۱۲- پذیرش امیران فراری قزلباش
از دیگر‌ اقدامات‌ مخالفت‌آمیز‌ یعقوب خان، پذیرفتن عده‌ای از امیران‌ فراری‌ قزلباش در سال ۹۹۸ ه.ق بود. ملا جلال ‌ ‌الدین یزدی منجم‌ می‌نویسد : “… و جمعی‌ که‌ از پایه‌ی سریر خلافت مصیر گریخته‌ و پناه به او می‌آوردند‌، مثل‌ مختار سلطان تکلو و غیره ، در‌ محافظت‌ و اعزاز ایشان می‌کوشیدند”[۳۹۳].
ملا جلال الدین یزدی‌ باز اشاره دارد که‌ در‌ رجب سال ۹۹۸ ه.ق،گروهی از‌ ترکمانان‌ از جمله‌‌ اسماعیل قلی سلطان‌ و گلابی‌ بیگ، با دو برادرش‌، سلطان‌ مراد و سلطان محمود ۳۲ نفر دیگر از اصفهان به فارس نزد یعقوب خان فرار‌ کردند‌. اسکندر بیک ترکمان نیز این موضوع‌ را‌ تأیید می‌کند[۳۹۴] این گروه، یعقوب خان‌ را از مؤاخذه‌ی شاه در باب اموال و خزاین‌ بیکتاش خان، بیمناک و وی را به نافرمانی‌ و طغیان‌ تحریک و تحریض‌ کردند. اقدام یعقوب خان‌ در‌ پذیرفتن‌ عده‌ای‌ از‌ امیران نافرمان و فراری‌‌ قزلباش‌ و حمایت از آنان، بیش از پیش بر بدبینی شاه عباس نسبت به‌ وی افزود.
۶-۱۳- خوداری از پیشکش و هدایا به دربار
یعقوب خان پس از‌ تسلط‌ بر‌ فارس‌ و نواحی‌ همجوار‌ با وجود تصاحب و تصرف اموال، اسباب و نفوذ و اجناس بسیار زیاد، هرگز تحفه و پیشکشی لایق به درگاه نفرستاد. تنها پس از تصرف یزد و کشتن‌ بیکتاش خان از آن‌ همه اموال و خزاین که به دست آورده بود، مقدار ناچیزی با سربریده‌ی بیکتاش خان به درگاه فرستاد. او نه تنها پیشکش ‌های مناسب ارسال نکرد، بلکه هنگام اقامت شاه عباس در‌اصفهان‌ در سال ۹۹۸ ه.ق نیز از ارسال تحفه و رفتن به اردوی شاهی‌ خودداری کرد. این اقدام یعقوب خان، بیش از پیش بر بدبینی و نارضایتی شاه عباس نسبت به وی افزود‌. زیرا‌ به قول مؤلف نقاوه الآثار: “چون موکب ظفر قرآن به اصفهان تشریف نزول داد، خان رفیع مقدار همچنان بر مسند اغترار تمکن ورزیده‌، به‌ آستان ‌بوسی مبادرت‌ ننموده…”[۳۹۵]
۶-۱۴- نرفتن به اردوی شاهی
یعقوب خان یک ‌بار با فرستادن خالف وردی بیک به اصفهان پیغام‌ داد که چون شیراز گنجایش اردوی شاهی را ندارد، چنانچه شاه دستور دهد‌، وی‌ همراه امیران و سپاه فارس‌ به‌ درگاه خواهد آمد. اما با وجود موافقت شاه عباس، باز از رفتن به اصفهان خودداری کرد. شاه عباس‌ هنگامی که به نشانه ‌ی اتمام حجت کورحسن استاجلو را برای راضی‌ کردن‌ یعقوب‌ خان به شیراز فرستاد، وی هر روز به عذر و بهانه‌ ای از تسلیم شدن و رفتن به اصفهان خودداری کرد و کورحسن استاجلو نیز بدون نتیجه به اصفهان بازگشت[۳۹۶].
یعقوب‌ خان‌ اگرچه در‌ هنگام نزدیک شدن اردوی شاهی به حوالی‌ فارس، امت بیگ و میرزا خان بیگ را با مقداری هدایا‌ به اردوی شاهی‌ فرستاد، اما از آن جا که کاسه ‌ی صبر‌ شاه‌ لبریز‌ شده بود، این اقدام‌ مورد پذیرش او قرار نگرفت.
ناآرامی ‌های پی‌ درپی ‌‌ایالت‌ یزد، کرمان، اصفهان و فارس و اختلافات و منازعات حاکمان این ایالات، به‌ خصوص اقدامات‌ خود سرانه‌ ی یعقوب‌ خان‌ ذو‌القدر، حاکمیت مرکزی را در این‌ ایالات متزلزل و ایالات مذکور را به ملوک الطوایفی گرفتار‌ کرده بود. شاه عباس با وجود تاخت‌ و تاز ازبکان و عثمانیان به نواحی شرقی و غربی‌، با استناد به سخنی‌ از‌ شاه طهماسب که گفته بود: “هرگاه کرم‌ در میان درخت است، مضرت می‌رساند از بیرون چه توان کرد”[۳۹۷] تصمیم گرفت شورش‌های داخلی را سرکوب کند، بنابراین در اواخر‌ صفر یا اوایل ربیع الاول ۹۹۸ه.ق از قزوین به جانب‌ اصفهان حرکت کرد. در همان زمان بود که در حوالی کاشان، فرستادگان یعقوب خان سر بریده‌ی بیکتاش خان را با مقداری هدایای ارسالی به شاه عباس‌ تقدیم‌‌ کردند. شاه عباس در اوایل ربیع الثانی ۹۹۸ه.ق به اصفهان رسید و مدتی‌ برای ساماندهی امور در آن جا توقف و اقامت کرد. اقدامات شاه عباس‌ در این مدت به منظور راضی‌ کردن ‌ یعقوب خان برای آمدن به اردوی‌ شاهی نتیجه ‌ای نداشت. شاه عباس آخرین بار کورحسن استاجلو را برای مذاکره با یعقوب خان به شیراز فرستاد. کورحسن پس از مذاکرات‌ زیاد‌، موفق‌ نشد یعقوب خان را راضی کند و بدون نتیجه به اصفهان‌ بازگشت و گزارشی از طغیان وی را به عرض شاه عباس رساند.
۶-۱۵- لشکر کشی شاه عباس به شیراز
شاه عباس در اوایل شعبان ۹۹۸ ه.ق، به قصد‌ سرکوبی‌ یعقوب‌ خان‌ به جانب شیراز حرکت‌ کرد‌. چنان چه در قبل ذکر شد یعقوب‌ خان پس از آگاهی از حرکت‌ شاه عباس، هیأتی به سرپرستی میرزا جان بیگ، وزیرش، به منظور عذرخواهی از شاه و منصرف‌ کردن‌ او‌ از لشکرکشی به اصفهان فرستاد. فرستادگان یعقوب خان‌ در‌ یزد به اردوی شاهی وارد شدند. شاه عباس‌ نه تنها به سخنان و درخواست ‌های فرستادگان یعقوب خان توجهی‌ نکرد، بلکه‌ میرزا‌ جان‌ بیگ را برای وادار کردن یعقوب خان به تسلیم بدون‌‌ قید و شرط، به شیراز برگرداند[۳۹۸].
۶-۱۶- واگذاری حکومت به بنیاد خان ذوالقدر
به قول از اسکندر بیگ ترکمان شاه عباس ایالت ولایات شیراز و امیرالامرایی فارس به بنیاد خان از یوزی باشیان ذوالقدر سپرد[۳۹۹] و در همین زمان یوسف خان افشار حاکم کرمان به تبعیت از یعقوب خان طغیان نمود که سرانجام با محاصره شهر کرمان تسلیم شد و مورد عفو قرار گرفت. امیر لار نیز در این زمان از رفتن به حضور شاه خودداری نمود که وی نیز تحت تاثیر یعقوب خان بود[۴۰۰].
در روضه الصفا چنین آمده که “یعقوب خان پس از پیروزی بر بیکتاش خان و محاصره یزد در سال ۹۹۸ه.ق بر علیه حکومت شاه عباس سر به عصیان برداشت و شاه عباس به قصد سرکوب وی از اصفهان به شیراز رفت". یعقوب خان چون به مقابله با وی شتافت شکست خورد و به شیراز رفت و در قلعه سپید متحصن گشت اما سر انجام به چنگ آمده و کشته شد[۴۰۱].
۶-۱۷- پناهنده شدن به قلعه استخر
مولف تاریخ سلطانی ماجرای یعقوب خان را هنگامی که شاه به حوالی استخر می رسد چنین ذکر کرده است : “صراحی شراب به جهت یعقوب خان فرستادند و یعقوب خان به شفقت شاهانه مستمال شد میرزا خان بیگ وزیر خود را با ترابی بیگ ولد دلو اختیار ترکمان و مرتضی قلی بیگ برادر خود به ملازمت اشرف فرستاده اظهار بندگی نمود که هر گاه حکومت فارس را به دستور واگذارند و از سر تقصیرات در گذرند خود به خدمت اشرافی رسیده …”[۴۰۲].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم