ـ ویرایش آثار تألیفی؛
ـ ویرایش تصحیح متون.
ویرایش آثار ترجمهای
ویراستار در ویرایش آثار ترجمه باید اثر را با متن اصلی مقابله کند، خطاهای مترجم را برطرف سازد؛ همچنین باید سبک نویسنده را در نظر داشته باشد. دکتر امیر چناری، افزون بر موارد مذکور نکاتی را که باید در ویرایش آثار ترجمه به آنها توجه کرد، نام میبرد، از جمله:
ـ دقت در پیروی نکردن مترجم از ویژگیهای دستوری متن اصلی؛
ـ رعایت همۀ نکات ویرایش زبانی؛
ـ رعایت وحدت روش در شیوۀ املا؛
ـ یکدست بودن معادلها، به ویژه در اصطلاحات علمی و فنّی؛
ـ تصحیح خطاهای مترجم در فهم متن؛
ـ افزودن واژهای دو زبانه در پایان کتابهای علمی و تخصصی (چناری، ۱۳۸۹: ۱۹۴ و ۱۹۵).
ویرایش تصحیح متون
یکی از شاخه های مهم ویراستاری، تصحیح متون است. در تصحیح متون، ویراستار علاوه بر آگاهی کامل از ویرایش فنی، باید بر چند دانش دیگر تسلط کافی داشته باشد. شیوه های تصحیح متون، سبکشناسی، واژهشناسی، دستور تاریخی و گاهی انواع خطوط نسخهشناسی، قرآن و حدیث، عروض و زبان عربی. افزون بر این، ویراستار باید با ادبیات فارسی و به ویژه تاریخ ادبیات به اندازه کافی آشنا باشد (همان: ۱۹۶).
ویرایش آثار تألیفی
آنچه در ویرایش آثار تألیفی اهمیت دارد، بازبینی منابع، ارجاعات و بررسی استدلالها و اعتبار محتواست. افزون بر این، در ویرایش آثار تألیفی، دعویها و صحت نتیجهگیریها بخش میشود و ربط منطقی مطالب و تناسب فصول و ابواب مورد بررسی قرار میگیرد. سمیعی در ویرایش این آثار بازبینی نحوۀ استفاده از منابع و دقت در ارائه نشانی آنها و شیوۀ نقل قول (به عبارت یا به مضمون) و مقدار آن و رعایت ترتیب و تنظیم اختیار شده را حائز اهمیت میداند (سمیعی، ۱۳۸۵: ۱۴۰).
خدمات ویرایش دیگری نیز که به اعتبار عرصۀ کاربردی اثر، نوع مخاطبان و حجم اثر انجام میشود، در ویرایش اهمیت زیادی دارد؛ چرا که ویراستار باید مخاطب اثر خود را بشناسد و مراقب زبان اثر و محتوای کلام خود باشد؛ افزون بر این، عرصۀ کاربردی اثر را در نظر بگیرد و در رفع خطا و کجاندیشی در کتاب درسی مرجع دقیق باشد و هر سهو و کوتاهی را اصلاح کند. در کل، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که ویراستار میتواند با اطلاع از مسائل ویرایش فنی و زبانی، اثری را بازبینی، اصلاح و آمادۀ چاپ کند؛ اینکه چه اثری به ویراستار سپرده میشود؛ بسیار مهم است؛ زیرا سبک نویسنده و هدف آن متفاوت است. به عبارتی، میتوان گفت اگر نویسندۀ ماهر و صاحب سبکی، صاحب اثر باشد، کار ویراستار سبکتر است و کمتر به زحمت میافتد؛ اما اگر اثر، محصول نویسندۀ تازه کاری باشد که با فن نوشتار آشنا نیست، لازم است اثر را با دقت ویرایش کند و با رفع کاستیها و نقصهای آن، نوشته را منسجم و ساختار را اصلاح کند.
آنچه در مرحلۀ نخست ویرایش اهمیت دارد، شناخت مؤلفه های اثر است تا نوع خدمات ویرایشی را مشخص کند. سپس انجام صحیح خدمات است تا اثر به شکل مطلوب برسد.
فصل چهارم
جایگاه دستور زبان در ویرایش متون
مقدمه
زبان از جمله دستگاه های ارتباطات بشری است که جزء ابزارهای مهم انتقال سریع و آسان اندیشه محسوب میشود. این دستگاه مانند هر دستگاه دیگری مکانیسم خاصی دارد که باید فرا گرفته شود و به درستی به کار رود؛ از این رو آموختن قاعده های زبان به منظور به کارگیری درست و صحیح آن ضرورتی انکارناپذیر است. امروزه، توصیف قاعده های نوشتن که یکی از تواناییها و مهارتهای زبان است، در فنّ ویرایش مطرح میشود که «شامل کلیۀ فعالیتهایی است که با سه هدف درستی، رسایی و زیبایی گونۀ نوشتاری زبان انجام میگیرد» (واشقانی فراهانی، ۱۳۹۰: ۲۵). آیین ویرایش برای تأمین قواعد و احکامش از چندین دانش استفاده میکند که از مهمترین آنها دستور زبان است. به گفتۀ وحیدیان کامیار، آموختن دستور هر زبان، آگاهی علمی به آن زبان است که این آگاهی منشأ بسیاری از عملکردهای درست زبانی است؛ عملکردهایی از قبیل استفاده مناسب و منطقی از زبان، به عنوان ابزار سازماندهندۀ فکر و ذهن، آموزش درست زبانهای بیگانه و توفیق در برقراری ارتباط گفتاری و نوشتاری و مسلماً آن که زبان را بهتر میشناسد، بهتر میتواند از آن استفاده کند (کامیار، ۱۳۸۵: ۱ و ۲).
پایان نامه
در یک تقسیمبندی، دستور زبان از دو بخش صرف و نحو تشکیل میشود که رعایت قواعد آن در حوزۀ زبان ملاک درستی و نادرستی جمله است. در دستور زبان بخش صرف به انواع کلمه میپردازد که شامل فعل، اسم، حرف، قید، صوت، صفت و ضمیر میشود و بخش نحو به مسائل ساخت جمله و روابط اجزای آن توجه دارد.
هر کدام از این بخشها در ویرایش زبانی مطرح میشود که اصول و قواعد خاصی دارد و لازم است مؤلفان و ویراستاران به آن توجه داشته باشند. به این ترتیب، هر یک از مقوله های دستور زبان فارسی را در ویرایش زبانی بررسی میشود.

 

    1. بخش صرف

 

۱-۱. فعل
یکی از ارکان مهم جمله فعل است که سرنوشت جمله را مشخص میکند و جمله بی آن مفهوم ندارد. توجه به این رکن مهم در بیان صورت صحیح جمله اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که هرگونه خطایی در کاربرد آن، «علاوه بر آن که ممکن است موجب تغییر معنای جمله یا ابهام آن شود، بر ساختمان نحوی جمله تأثیر منفی میگذارد» (ذوالفقاری، ۱۳۹۰: ۲۳۳ و ۲۳۴). افزون بر این، «فعل از حیث ارزش و ایفای نقش در جمله بر همۀ انواع دیگر کلمه برتری دارد و نقش کلمه ها و اجزای دیگر جمله نیز به طور مستقیم و غیر مستقیم به آن مربوط میشود؛ چنانکه مثلاً نقش فاعل، مفعول، متمم و قید در ارتباط مستقیم با فعل مشخص میشود؛ ولی نقش صفت و مضافالیه به طور غیر مستقیم با فعل ارتباط مییابد» (احمدی گیوی، ۱۳۷۸: ۱۰۵). بنابراین، توجه به این رکن از جمله، اهمیت بسیاری دارد.
متأسفانه، خطاهای بسیاری در شیوۀ به کاربردن فعل وجود دارد که لازم است مؤلفان و ویراستاران به آن دقت کنند و آن را به شکل صحیح به کار ببرند.
الف: مهمترین مقوله های مطرح فعل در ویرایش زبانی

 

    • استفادۀ مناسب از فعل وصفی؛

 

    • به کار رفتن فعل معلوم به جای مجهول؛

 

    • رعایت مطابقت فعل و فاعل؛

 

    • آمدن همکردهای مناسب به همراه فعل مرکب؛

 

    • تتابع افعال؛

 

    • تکرار فعل؛

 

    • کاربرد فعل در معنی اصلی خود؛

 

    • کاربرد صحیح فعل؛

 

    • فعلهای بازدارنده.

 

۱ـ ۱ـ ۱. استفادۀ مناسب از فعل وصفی یا وجه وصفی
فعل وصفی، صفت مفعولی است که نقش فعل را بازی میکند و با فعل دیگر که معمولاً بعد از آن میآید، همنشین میشود. این فعل بدون زمان و شخص است و برای همۀ زمانها و همۀ اشخاص به یک وجه به کار میرود. به عبارت دیگر، «اگر در جملهای فعل از ساختار خود خارج شود و به صورت صفت مفعولی درآید، ولی معنای فعل را دربرداشته باشد، وجه فعل جمله را وجه وصفی گویند» (طالشی، ۱۳۸۷: ۲۱۲). استفاده از وجه وصفی در گذشته رواج داشته است؛ اما امروزه بیشتر نویسندگان از آن به جای فعل کامل به ازای صیغههای همۀ زمانها و همۀ وجوه استفاده میکنند. با توجه به اینکه کاربرد صیغۀ وجه وصفی به جای صیغۀ کامل فعلی، دریافت پیام را هم به تأخیر میاندازد و هم دشوار میسازد. همچنین، تعیین زمان و شخص و وجه فعل را به بعد موکول میکند، از این رو کاربرد زیاد وجه وصفی موجب اختلال در برقراری ارتباط میشود (سمیعی، ۱۳۸۵: ۱۶۵). بنابراین، بهتر است تا آنجا که امکان دارد، از فعل کامل استفاده کنیم. نیکوبخت، معتقد است که در جمله ها و عبارتهای معطوف شایسته است تا آنجا که میتوانیم از به کار بردن افعال وصفی اجتناب کنیم؛ زیرا تشخیص وجه وصفی از صرفی، به ویژه در افعال ماضی بعید و التزامی، در صورتی که فعل به قرینه حذف شده باشد، تا حدی دشوار است (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۶۷).
به این ترتیب، رعایت نکاتی هنگام استفاده از این نوع فعل ضروری است:
۱) باید فاعل دو جملۀ وجه وصفی یکی باشد؛ زیرا «جملۀ حاوی فعل وصفی، قید حالت برای نهاد جملۀ اصلی است و نهاد این دو جمله نمیتواند متفاوت باشد» (واشقانی فراهانی، ۱۳۹۰: ۷۸).
* بهتر است آنها غذا را خورده، به دانشگاه برویم.
درست: بهتر است آنها غذا را خورده، به دانشگاه بروند.
۲) یک فعل وصفی در جمله بیاوریم؛ چرا که عطف در فعل وصفی نادرست است و به درازگویی منجر میشود که از آفات و زشتیهای زبان است.
* لازم است یکایک کارمندان نامهها را نوشته، آنها را تحویل داده، به دبیرخانه بفرستند.
درست: لازم است یکایک کارمندان نامهها را نوشته، آنها را تحویل دهند و به دبیرخانه بفرستند.
۳) باید فعل وصفی از نظر شخص، زمان و وجه تابع فعل جملۀ آخر باشد.
* هفتۀ دیگر میبایست تمام مدارکم را به سفارت تحویل داده، به مسافرت بروم.
درست: هفتۀ دیگر باید تمام مدارکم را به سفارت تحویل داده، به مسافرت بروم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...