کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



۳- با توجه به اختلافات میان حماس و فتح، آیا غزه جزء سرزمینهای تحت حاکمیت دولت فلسطین محسوب می شود؟
در این راستا تاکنون تعدادی نظریه به دفتر دادستانی دیوان واصل شده است. که در زیر به تحلیل اجمالی آنان می پردازیم؛
در تفسیر ماده ۳/۱۲ دیدگاه های هدف‏گرایانه و غایت‏گرایانه[۵۷۷] معتقد هستند که از اصطلاح «دولت» باید در معنای کلی اساسنامه و هدف و مقصود نهایی آن معنا نمود. بر این مبنا گفته شده است که در حقوق بین الملل عمومی، واژه دولت تعاریف مختلفی دارد و فاقد یک معنای مشخص و یا «معمول» است. از همین رو،  این واژه باید در قالب هدف و مقصود نهایی اساسنامه مورد ارزیابی قرار گیرد و دیوان بایستی در خصوص بند ۳ ماده ۱۲  به گونه ای حکم نماید که منجر به تحقق هرچه بیشتر اهداف اساسنامه شود.
دیدگاه قابل طرح دیگر آنکه، بر اساس قواعد تفسیر معاهدات بین المللی، عبارات به کار رفته در بند ۳ ماده ۱۲ آشکارا پذیرش صلاحیت دیوان را محدود به «دولت‏ها» در معنای عادی و معمولی کلمه نموده‏اند. این نظریه ها بر این باور هستند که اساسنامه هیچ معنای خاصی برای واژه دولت قائل نشده و این نتیجه‏گیری که بند ۳ ماده ۱۲ نهادهایی که تحت حقوق بین الملل عمومی، واجد شرایط دولت بودن نیستند را هم دربر می گیرد، فاقد هرگونه مبنایی است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
به اعتبار رویکرد غایت‏گرایانه فوق الذکر، شاخه ای از نظریه هایی که به دفتر دادستان واصل شده است موید این باور هستند که در ماده۳/۱۲، نیازی نیست که دیوان به بررسی «دولت بودن» یا نبودن نهادی که اعلامیه را صادر کرده بپردازد. بلکه باید این نکته را بررسی کند که آیا نهاد مورد نظر، خود از صلاحیت کیفری برخوردار است تا بتواند این صلاحیت را به دیوان منتقل یا تفویض کند؟  برخی استدلال می کنند که تشکیلات خودگردان از حق ذاتی برای اعمال صلاحیت کیفری درون قلمرو خود برخوردار است که این حق ناشی از حق تعیین سرنوشت و نیز ناشی از رویه عملی آن است. گفته شده که این امر در بیانیه‏های اسلو[۵۷۸] نیز مورد تاکید قرار گرفته چرا که در آن بیانیه ها، مسئولین فلسطینی موافقت کردند که به طور موقت و داوطلبانه از اعمال صلاحیت کیفری خود در خصوص اتباع رژیم صهیونیستی صرفنظر نمایند.
البته به استناد استدلال دیگری، در بیانیه های اسلو تصریح شده که تمام اختیارات و مسئولیت‏هایی که مصرحاً به فلسطینیان واگذار نشده، در اختیار رژیم صهیونیستی باقی می ماند؛ از جمله صلاحیت کیفری بر اتباع آن رژیم و نیز مسئولیت‏هایی در خصوص امنیت داخلی و نظم عمومی در کرانه باختری و غزه بر عهده تشکیلات خودگردان نیست. بنابر این مسئولین فلسطینی نمی توانند صلاحیتی را که بر اساس «بیانیه های اسلو» خود از آن برخوردار نیستند، به دیوان تفویض نمایند.
برخی از نظراتی که به دفتر دادستان رسیده است موضوع بیانیه فلسطینیان را از منظر مساله شناسایی دولت[۵۷۹] و شرایط سنتی دولت بودن مندرج در کنوانسیون مونته‏ویدئو ۱۹۳۳ یعنی یک جمعیت ثابت، یک قلمرو تعریف شده، حکومت، و اهلیت برقراری روابط با دولت‏های دیگر بررسی نموده اند که رویکردهای مختلفی در این رابطه ارائه شده است. اختلاف در میان این نظرها بیشتر مربوط است به تفسیر شرایط مندرج در کنوانسیون مونته‏ویدئو و اینکه آیا برخی یا همه آنها در مساله حاضر کاربرد دارند.
پرسش سوم آن است که آیا تشکیلات خودگردان از «حاکمیت» در مفهوم مورد نظر در حقوق بین الملل برخوردار است یا خیر. حاکمیت ملت فلسطین به لحاظ تاریخی به دوران امپراتوری عثمانی و دوران قیمومت تحت سیستم جامعه ملل برمی گردد. برخی با استناد به اینکه در زمان قبل از ۱۹۴۸، برای فلسطین اهلیت هایی از قبیل انعقاد معاهدات و صدور گذرنامه به رسمیت شناخته شده بود، گفته اند که دولت بودن فلسطین تحت سیستم قیمومت جامعه ملل[۵۸۰] و نیز برنامه تقسیم ملل متحد[۵۸۱] به رسمیت شناخته شده بود.
در مقابل عده ای مدعی هستند که در دهه های پایانی قرن نوزدهم ادعاهای متعارضی در خصوص مالکیت بر سرزمین فلسطین بوده است. از این رو، در برابر ادعاهای مبتنی بر شناسایی حاکمیت برای اتباع عرب، بیان می کنند که در اعلامیه بالفور ۱۹۱۷ از ایجاد یک سرزمین ملی برای مردمان یهود حمایت شده و این مساله در سیستم قیمومت گنجانده شد و شناسایی مقدماتی حاکمیت برای ملتهای تحت قیمومت گروه اول[۵۸۲] به معنای شناسایی رسمی و واقعی دولت بودن این مناطق توسط جامعه ملل نبوده است.
به عنوان نکته پایانی در خصوص خود ارجاعی دولت ها باید بیان داشت؛ در مواردی که دولت، خود وضعیتی را به دادستان ارجاع می نماید، دادستان برای انجام تحقیق دو گام نسبت به موردی که دادستان به ابتکار خود اقدام به تحقیق می کند، جلوتر خواهد بود چرا که اولاً نیازی به احراز میزان واقعی بودن اطلاعات واصله ندارد و در ثانی، تحقیق او متوقف به تجویز شعبه مقدماتی نخواهد بود لکن دیگر نمی تواند به صلاحدید خود تحقیق نکند بلکه انجام تحقیق برای وی تکلیفی قانونی می باشد.
گفتار سوم: ارجاع شورای امنیت
شورای امنیت یکی از نهاد‌های سازمان ملل متحد است که به موجب فصل هفتم منشور ملل متحدایجاد شده و وظیفه پاسداری از امنیت و صلح بین‌المللی را به عهده دارد. بر اساس منشور ملل متحد، شورای امنیت می تواند در خصوص اعزام نیروهای پاسدار صلح، تصویب تحریم‌های بین‌المللی، و اعطای اجازه استفاده از نیروی نظامی بر علیه کشورهای متخاصم اقدام نماید. تصمیم‌های این شورا به صورت قطعنامه‌های شورای امنیت[۵۸۳] اعلام می‌شود.
در باب اهمیت و ویژگی فصل هفتم منشور ملل متحد باید گفت ارجاع از سوی شورای امنیت به موجب ماده ب/۱۳ اساسنامه به عنوان اقدامی که ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد که صرفاً زمانی این تصمیم اتخاذ می شود که شورای امنیت تهدید به صلح و امنیت را احراز نموده باشد انجام می گیرد. این اقدام برای حفظ و برگرداندن صلح و امنیت بین المللی در انطباق با ماده ۳۹ منشور است.
شورای امنیت پنج عضو دائم که عبارتند از آمریکا، بریتانیا، روسیه، فرانسه و چین و ده عضو انتخابی دارد. پنج عضو دائم این شورا در تصمیم‌ها و رای‌گیری‌های شورا حق وتو[۵۸۴] دارند. بر طبق فصل ششم منشور ملل متحد، شورای امنیت می‌تواند در هر وضعیتی که باعث تهدید جهانی یا افزایش تنش شود، را مورد توجه خود قرار دهد. شورا می‌تواند در صورتی که موضوعی صلح جهانی را به مخاطره بیندازد آن را مورد رسیدگی قضایی قرار دهد.
طبق فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، شورای امنیت اختیار گسترده‌ای برای ارزیابی تصمیم‌های گرفته شده در وضعیتهای «تهدید صلح جهانی، تخطی از رویه‌های صلح، یا اعمال خشونت و زور» در سطح جهانی دارد. در چنین وضعیتهایی، کار شورا محدود به توصیه و نصیحت نمی‌شود و می‌تواند اقدامات جدی مانند استفاده از نیروهای مسلح نظامی «جهت حفظ و یا برقرار نمودن صلح و امنیت جهانی» دارد.[۵۸۵]
نقش سازمان ملل متحد در تامین امنیت کلی جهانی براساس منشور سازمان ملل متحد تعریف می‌شود که به شورای امنیت قدرت اقدام در موارد زیر را می‌دهد:
تحقیق و بررسی هر وضعیت تهدید کننده صلح بین المللی
توصیه و اقداماتی برای حل و فصل مسالمت آمیز مشاجرات و اختلافها
فراخوانی اعضای دیگر برای شرکت ملتهای عضو دیگر در اقدامات اقتصادی مانند محاصره و تحریم دریایی، هوایی، پستی و ارتباطات رادیویی، یا اقدامات جدی دیپلماتیک
و در صورت لزوم اجرا و الزام تصمیمات خود با نیروهای نظامی
شورای امنیت راههایی را برای مذاکره و تفاهم از طریق بحث و گفتگو، مذاکره و توافق، با تشکیل نهادهای حقیقت یاب تحت سرپرستی سازمان ملل متحد، نیروهای میانجیگر و حافظان صلح وآتش بس ارائه کرده است.
یکی از اختیارات شورای امنیت برای «حفظ صلح و امنیت بین المللی» فصل هفتم منشور ملل متحد ترتیب دادن اقدامات لازم در راستای اجرای وظیفه حفظ صلح و امنیت بین المللی است. شورای امنیت در این راستا به استناد قطعنامه های ۸۰۸ و ۸۲۷ و ۹۵۵ خود، دادگاهای کیفری برای یوگسلاوی سابق و رواندارا تشکیل داد. در واقع شورای امنیت در قطعنامه های فوق الذکر اعلام نمود که وضعیت موجود در یوگسلاوی سابق و رواندا از جهت کشتار جمعی و نقض شدید و وسیع حقوق بین الملل بشردوستانه، تهدیدی بر ضد صلح و امنیت بین المللی است. نکته ای که باقی میماند این است که شورای امنیت به عنوان رکن سیاسی وظیفه حفظ یا برقراری مجدد صلح و امنیت بین المللی را بر عهده دارد، نه اجرای عدالت بین المللی، لذا آیا اساساً شورای امنیت اختیار تشکیل دادگاه به این منظور را دارد؟
در پاسخ می توان گفت اجرای عدالت لازمه صلح پایدار است. از این رو رابطه مستقیمی بین اجرای عدالت بین المللی و حفظ صلح و امنیت بین المللی موجود است. چه آنکه بی کیفر ماندن مرتکبان جنایات بین المللی خود یکی از نشانه ها و حتی عوامل مخدوش بودن نظم و امنیت بین المللی و برقراری صلح است. در واقع شورای امنیت با چنین رویکردی بین عدالت کیفری بین المللی و حفظ صلح و امنیت بین المللیرابطه ای منطقی برقرار نموده است.
تشکیل دو دادگاه کیفری بین المللی ویژه در اثر شرایط و اوضاع احوال به وجود آمده متضمن اقدام فوری در واکنش به جنایات ارتکابی بود؛ از جهت دیگر نیز ایجاد دادگاه کیفری بین المللی با قطعنامه های مصوب بر اساس فصل هفتم منشور، کلیه دولتهای عضو سازمان ملل متحد را متعهد و مکلف می نمود که اجرای آنها را تضمین کنند و بدین ترتیب میتوان سریعتر به مکانیسم های الزام آوری که برای کارایی چنین دادگاههایی ضروری است، دست یافت و بالاخره این که روش ایجاد دادگاههای کیفری بین المللی از طریق قطعنامه مشکل ارتباط این محاکم با سازمان ملل متحد را حل می نمود. زیرا شورای امنیت بر اساس ماده ۲۹ منشور ملل متحد میتواند جهت اجرای وظایفش ارکان فرعی ایجاد کند. لذا این گونه محاکم موردی از ارکان فرعی سازمان محسوب می شوند.[۵۸۶]
وجود چنین سابقه و رویه ای در دادرسی های کیفری بین المللی سبب شد تا بحث مربوط به استقلال دیوان یا وابستگی آن به شورای امنیت از مسائل کلیدی در مذاکرات مربوط به تشکیل دیوان کیفری بین المللی باشد. در جریان کنفرانس رم دو دیدگاه افراطی وجود داشت که یکی قائل به اختیارات وسیع شورای امنیت حتی در احراز صلاحیت دیوان برای رسیدگی به جنایات بین المللی بود و دیگری با دادن هر نوع اختیار به شورای امنیت مخالف بود.[۵۸۷]
۱)- آیین ارجاع توسط شورای امنیت
علیرغم کشمکش های فراوان، نهایتاً دیوان کیفری بین المللی به صورت نهادی مستقل و خارج از سازمان ملل متحد و به موجب یک معاهده و نه بر اساس تصمیم شورای امنیت ملل متحد به وجود آمده است. طبیعی است که این مسئله ممکن است بتواند به همکاری میان سازمان ملل و دیوان کیفری بین المللی لطمه وارد نماید. لذا به منظور احتراز از این امر و این که در فرض مخالفت کشور های قدرتمند و اعضای شورای امنیت، قطعاً دیوان کیفری بین المللی هر چند که به صورت مستقل و بی طرف طراحی شده باشد، اما به ارگانی ضعیف و بی خاصیت تبدیل می گردد. بدین سبب اساسنامه به نحوی سامان یافته است که در عین حفظ استقلال دیوان، حلقه روابط مناسبی میان دیوان و سازمان ملل متحد و شورای امنیت برقرار گردد.
از جمله این موارد، ماده ۲ اساسنامه است که مقرر میدارد: «رییس دیوان می تواند با موافقت دولتهای متعاهد این اساسنامه، موافقت نامه ای جهت برقراری روابط مناسب میان دیوان و سازمان ملل متحد منعقد نماید.» در دو مورد دیگر نیز اساسنامه به ارتباط بین شورای امنیت ملل متحد و دیوان کیفری بین المللی پرداخته است. در ماده ۱۳ و سایر مواد مرتبط با آن در خصوص نقش شورای امنیت در ارجاع یک وضعیت به دادستان دیوان جهت شروع به تعقیب و متعاقب آن، در صورت لزوم امکان اعتراض شورای امنیت به تصمیم دادستان در خصوص عدم تعقیب یا تحقیق در شعبه مقدماتی است. همچنین در ماده ۱۶ اساسنامه چنانچه دادستان دیوان در حال تعقیب یا تحقیق یک قضیه باشد و در این زمان قطعنامه ای بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد مبنی بر تعلیق تعقیب یا تحقیق صادر شود، هیچ تعقیب یا تحقیقی به مدت ۱۲ ماه شروع نمی شود یا ادامه نخواهد یافت؛ این درخواست در همان شرایط، قابل تمدید توسط شورای امنیت خواهد بود.
اما در خصوص ارجاع یک وضعیت به دادستان دیوان توسط شورای امنیت، ماده ب/۱۳[۵۸۸] اساسنامه دیوان مقرر نموده، هر گاه شورای امنیت وضعیتی را که در آن به نظر می رسد یک یا چند جنایت ارتکاب یافته است، به موجب فصل هفتم منشور ملل متحد به دادستان دیوان ارجاع می نماید، دیوان می تواند صلاحیت خود را اعمال نماید.
اساسنامه هیچ جزئیات دیگر یا شرط دیگری برای این تقاضا ذکر ننموده است و صرفاً بیان کرده است که این اقدام شورای امنیت باید بر اساس فصل هفتم منشور انجام شود. به نظر می رسد این موضوع باعث می شود شورای امنیت بتواند از ظرفیت های دیوان به جای دادگاه های موردی استفاده نماید و از مضرات محدودیت های تشکیل دادگاه بین المللی ویژه _از قبیل زمان بر بودن و هزینه های تشکیل و اداره آن_ نیز در امان باشد؛ از این رو بعضاً تشکیل دیوان بین المللی کیفری را هدیه موسسان به شورای امنیت معرفی نموده اند.
النهایه چون شورای امنیت بر اساس منشور ملل متحد متصدی اصلی حفظ صلح و امنیت بین المللی است و اصولاً نیز جرائمی که تحت صلاحیت دیوان قرار دارند، در وضعیت هایی واقع می شوند که صلح و امنیت بین المللی حسب مورد تهدید یا نقض می گردد، پس به نظر می رسد ارجاع وضعیتها از سوی شورای امنیت به دیوان، نه تنها به استقلال قضایی دیوان آسیب نمی رساند[۵۸۹] بلکه دارای مزایایی هست چرا که دیوان را قادر می سازد اولاً نسبت به جرائم ارتکابی توسط کشورهای غیر عضو اساسنامه اعمال صلاحیت کند و از این رهگذر نقش فعال تری در عرصه بین المللی ایفا نماید و از سوی دیگر شورای امنیت از تشکیل محاکم ویژه متعدد بی نیاز می گردد.
طبق ماده ۴۷ منشور این اقدام محتاج اتخاذ تصمیم شورا برای حفظ صلح و امنیت بین المللی باید توسط همه ی اعضای شورای امنیت یا برخی از آنان که شورای امنیت تعیین می کند اتخاذ شود. چنین اقدامی ممکن است مستقیما با اقدام آنان توسط نهادهای بین المللی مورد نظر که عضو آن هستند صورت پذیرد.
در ارتباط با تاثیری که تکمیلی بودن صلاحیت دیوان بر ارجاعات شورای امنیت به دیوان می گذارد باید گفت نظام صلاحیت تکمیلی حتی در مواردی که شورای امنیت مبادرت به ارجاع موضوع به دیوان نموده است ، به عنوان یک اصل عمل می نماید .
مواد ۱۷ و ۱۹ اساسنامه موید این معناست که ارجاعات شورای امنیت هیچ امتیاز و استثنا و ویژگی را در رسیدگی به جنایات از بابت ضرورت احراز صلاحیت و قابلیت پذیرش و حقوق اشخاص در ایراد به آن ندارد.
هر چند شورای امنیت به موجب مواد ۲۵ ، ۴۱ و ۱۰۳ منشور ملل متحد قدرت اجرایی دارد اما باید گفت که این قدرتها در خصوص دولتها اعمال می شود و نسبت به نهادهای بین المللی همچون دیوان بین المللی کیفری قابلیت اجرا ندارند.
به علاوه، اساسنامه صراحتاً بیان می کند که تعامل قوانین شکلی دیوان و اقدامات شورای امنیت تا جایی که قوانین شکلی تعارضی با اقدام شورای امنیت در مواد ۱۳ و ۱۶ و ۱۸ نداشته باشد ادامه می یابد.
مثلاً اساسنامه مقرر می دارد که اعلامیه موضوع ماده ۱۸ در خصوص ارجاعاتی که شورای امنیت انجام میدهد لازم الاتباع نیست.
هر چند شورای امنیت ممکن است نتواند اصول حاکم بر اساسنامه را تغییر دهد ، اما می تواند تکالیفی را به دولتها تحمیل نماید. تمام اعضای گروه بررسی «اصل صلاحیت تکمیلی در عمل»[۵۹۰] که به ابتکار دفتر دادستان تشکیل شد، موافق با این مسئله بودند که شورای امنیت می تواند برای تسهیل احراز قابلیت پذیرش موضوع در دیوان، دستوراتی را خطاب به دولتها ارسال نماید تا از ایراد به صلاحیت دیوان و یا اعلام قصد رسیدگی احتراز نمایند. در این ارتباط دفتر دادستان باید آمادگی داشته باشد که همین که فضای بین المللی الزام به همکاری را با شورای امنیت به منظور گزارش دادن فعالیت های دیوان و جمع آوری اطلاعاتی که ممکن است بر مبنای آن شورای امنیت ترغیب به ارجاع وضعیت به دیوان گردد را فراهم آورد . ممکن است دفتر دادستان اطلاعات کلی ای داشته باشد که بتواند در وضعیت خاص در واقع شورای امنیت را برای اجرای وظایف خود تقویت نماید در زمان حاضر هیچ چیزی مانع از آن نیست که دفتر دادستان به دبیر کل سازمان ملل پیشرفتهای کلی که می تواند برای این سازمان واجد اهمیت باشد را اطلاع دهد و دبیر کل نیز ممکن است در عوض توجه شورای امنیت را به موضوع مورد نظر دیوان طبق ماده ۹۹ منشور ملل متحد جلب نماید.
گروه تخصصی ویژه بررسی صلاحیت تکمیلی کاربردی[۵۹۱] به این مساله نیز پرداخت که آیا شورای امنیت می تواند در یک پرونده خاص که ذیل فصل هفتم به دیوان ارجاع نموده است به تمام یا برخی از اعضای سازمان ملل دستور دهد که تسلیم دیوان شودو از اعمال صلاحیت خود اعراض نمایند؟
گروه مذکور در ارزیابی این پیشنهاد که شورای امنیت می تواند برای تسهیل قابلیت پذیرش اقدام به صدور دستور نماید به سه دسته تقسیم شدند. در یک طرف بعضی از اعضا معتقد بودند که از نظر قانونی این امر ممکن است و دارای مزایای ویژه ای باشد. این گروه اشاره به آن داشتند که شورای امنیت قبلاً از اختیار ایجاد دادگاه هایی با صلاحیت نخستین استفاده کرده است و به موجب حکم خود از سایر دولت ها و مراجع ملی در رسیدگی به موضوع سلب صلاحیت نخستین نموده است.[۵۹۲]
این دسته بر این باور بودند که هر چند چنین روشی با اهداف منشور ملل متحد منافات دارد اما در عین حال می تواند تاثیرگذاری دیوان را در وضعیت های سخت بیشتر نماید.
گروه دیگر معتقد بودند که شورای امنیت نمی تواند به اعضای سازمان ملل چنین تکلیفی تحمیل نماید. این اعضا اشاره به آن داشتند که شورای امنیت اختیار آن را ندارد که به دولتهای عضو به صورت مستقیم دستور دهد که از تحقیق و رسیدگی به نسل زدایی ، جنایت علیه بشریت و یا جنایات جنگی و یا جنایات همراه با خشونت که به موجب قوانین آمره در خصوص همه دولتها تحمیل شده است امتناع کنند . این اعضا همچنین بر این باور بودند که چنین روشی می تواند توازن رابطه میان شورای امنیت و دیوان را آنگونه که در اساسنامه رم و قرار داد ارتباط میان دیوان و شورای امنیت مقرر شده است بر هم زند.
با چنین شیوه ای اصل صلاحیت تکمیلی در شکل به کارایی خود ادامه می دهد و حق شکلی متهم برای طرح ایراد به قابلیت پذیرش همچنان محفوظ است . اما در عمل چنین ایرادی با موفقیت همراه نخواهد بود.[۵۹۳]
آنچه که مهم است آن است که اختیارات شورای امنیت به نحو بسیار گسترده ای تفسیر نگردد وتاکید به طور خاص بر این بود که نباید شورای امنیت بتواند دستور به عدم اقدام دهد چرا که این امر به بی کیفری می انجامد اما عدم اقدامی که به منظور ساده تر کردن صلاحیت دیوان است از این قاعده مستثنا است . همچنین تاکید گردید که شورای امنیت خود باید در چارچوب ملل متحد اقدام نماید و به آن ملتزم باشد .
۲)- ویژگیهای ارجاع توسط شورای امنیت
ارجاع وضعیت از سوی شورای امنیت به دیوان ویژگیهایی دارد که در شروع تعقیب با ارجاع دولت عضو یا دولتی که اعلامیه تسلیم نموده است و همچنین مواردی که دادستان به ابتکار خود دعوی جزایی را به جریان می اندازد وجود ندارد.
در ارجاع موضوع توسط شورای امنیت، رعایت اصل صلاحیت شخصی دیوان از سوی شورای امنیت ضرورتی ندارد؛ در نتیجه شورای امنیت می تواند وضعیتی را که در کشورهای غیر عضو دیوان بین المللی به وجود آمده است و به اذعان آن یک یا چند جنایت بین المللی در آن محقق شده و بیم آن می رود که مرتکبان آن بی مجازات بمانند را برای رسیدگی به دادستان دیوان ارجاع نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 07:27:00 ق.ظ ]




کردن و تنظیم کردن تجربه هیجان باهم کارمیکنند .
رابرت لیونسون (۱۹۹۴)با فرض کردن اینکه چگونه سیستم های هیجان زیستی و شناختی تعامل می کنند ،نظریه دو سیستمی را قدری جلوتر می برد .این دو سیستم به جای اینکه موازی هم باشند ،بر یکدیگر تاثیر می گذارند .پنکسپ اضافه می کند که برخی هیجان ها عمدتا"از سیستم زیستی به وجودمیآیند در حالی که هیجان های دیگر عمدتا"از سیستم شناختی ناشی می شوند . هیجان هایی مانند ترس وخشم عمدتا"از مدارهای عصبی زیر قشری ناشی می شوند (به قول باک از ساختار ها وگذرگاه های زیر قشری ).اما هیجان های دیگررا نمی توان بخوبی با مدارهای عصبی زیر قشری توجیه کرد . در عوض ،آنها عمدتا"از تجربه شخصی ،سرمشق گیری اجتماعی و بسترهای فرهنگی ناشی می شوند . این طبقه بندی هیجان ها عمدتا"از ارزیابی ،انتظارات و انتسابها به وجود می آیند (به قول باک از
ساختارها وگذرگاه های مغزی ).چند تا هیجان وجود دارد ؟
مجادله شناخت – زیست شناسی به طور مستقیم سؤال مهم دیگری را پیش می کشد :چند تا هیجان وجوددارد ؟ دیدگاه زیستی بر هیجان ها ی اصلی تاکید می کند (مثل خشم ،ترس )وبه هیجان های ثانوی یا اکتسابی کم بها می دهد . دیدگاه شناختی ،به اهمیت هیجان های اصلی واقف است ولی تاکید دارد که جالب بودن تجربه هیجانی به خاطر تجربیات فردی ،اجتماعی و فرهنگی است . بنابراین ماجرای مهم و جالب در هیجان ،به هیجان های پیچیده (ثانوی اکتسابی )مربوط می شود . در نهایت هر پاسخی به سؤال “چند تا هیجان وجود دارد ؟"بستگی دارد به اینکه فرد طرفدار دیدگاه زیستی باشد یا دیدگاه
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
شناختی .
دیدگاه زیستی
دیدگاه زیستی معمولا” روی چند هیجان اصلی تاکید می کند که حداقل دویاسه وحداکثر ده تا هستند . هر نظریه پرداز زیستی دلیل بسیار خوبی برای مطرح کردن تعداد خاصی هیجان دارد ،گو اینکه روی هر طرح تاکید متفاوتی می شود . هشت سبک پژوهش در بررسی زیستی هیجان ها ،در شکل ۶-۱۱ نشان داده شده است . این شکل ،تعداد هیجان هایی را که یافته های تجربی هر سبک پیشنهاد کرده اند ،نشان می دهد ،دلیل منطقی نظریه پردازی را که آن توصیه کرده توضیح می دهد ،وبرای مطالعه بیشتر منابعی
را ارائه می دهد .
ریچارد سولومون (۱۹۸۰)دو سیستم مغزی لذتی ،ناهشیار را مشخص می کند . این سیستم ها طوری عمل می کنند که تجربه ناخوشایندی به طور خودکار وبازتابی با هرگونه تجربه لذت بخش مقابله می کند ،به همان صورت که تجربه لذت بخش به طور خودکار وبازتابی با هرگونه تجربه ناخوشایندی مقابله می نماید (مثلا” “فرایند متضاد ” سرخوشی ،هنگام اسکی بازی ،با ترس مقابله می کند و جایگزین آن می شود “)جفری گری (۱۹۹۴) سه هیجان را معرفی می کند که در مدارهای مغزی مجزا ریشه دارند : سیستم رویکرد رفتاری (شادی )،سیستم جنگ یا گریز (خشم / ترس )و سیستم بازداری رفتاری (اضطراب )جک پنکسپ (۱۹۸۲) براساس چهار گذرگاه هیجان آور درون سیستم لیمبیک که از لحاظ نوروآناتومی مجزا هستند. چهار هیجان شادی ،غم ،خشم وترس تاکید دارند ،زیرا این هیجان ها واکنش به فعالیت های اساسی را منعکس می کنند :موفقیت (شادی )،شکست (غم )،ممانعت (خشم ) وبلا تکلیفی (ترس ).سیلوان تامکینز (۱۹۷۰) شش هیجان علاقه ،ترس،تعجب ،خشم ،اندوه وشادی را مشخص کرد زیرا از نظر او شش حالت مجزای شلیک عصبی ،این هیجان های متفاوت را به وجود می آورند (مثلا” افزایش سریع در سرعت شلیک عصبی ،تعجب را به بار می آورد )پل اکمن (۱۹۹۲ ،۱۹۹۴) شش هیجان ها با جلوه صورت همگانی (میان فرهنگی )مطابق باآن ،ارتباط دارد . رابرت پلاچیک (۱۹۸۰) از هشت هیجان خشم ،نفرت ،غم ،تعجب ،ترس ،تایید ،شادی و انتظار نام می برد ،زیرا هریک با نشانگان هیجان – رفتار مشترک در تمام ارگانیزمهای جاندار مطابقت دارد (مثلا” ترس با محافظت مطابقت دارد )سرانجام اینکه کارول ایزارد (۱۹۹۱) ده هیجان را براساس نظریه هیجان های متمایز خود معرفی می کند: خشم ،ترس ،اندوه ،شادی
،نفرت ،تعجب ،شرم ،گناه ،علاقه ،حقارت .
هریک از این هشت سبک پژوهش قبول دارد که (۱) تعداد کمی هیجان اصلی وجوددارد (۲) هیجان های اصلی در تمام انسانها (وحیوانات )مشترک هستند ،و(۳) هیجان های اصلی ثمره زیست شناسی و تکامل هستند .آنچه این هشت سبک پژوهش را متمایز می کند این است که هریک علت زیستی متفاوتی را
برای تجربه هیجانی مشخص می کند .
دیدگاه شناختی
دیدگاه شناختی قاطعانه تاکید دارد که انسان ها خیلی بیشتر از ۲تا۱۰ هیجانی را که دیدگاه زیستی مشخص کرده است ،تجربه می کنند . نظریه پردازان شناختی می گویند البته درست است که تعداد محدودی مدار عصبی ،جلوه های صورت ،وواکنش های بدنی (مثل واکنش جنگ یا گریز )وجوددارد ،اما چند هیجان مختلف می توانند از یک واکنش زیستی ایجاد شوند . برای مثال یک پاسخ فیزیولوژیکی ،مانند بالا رفتن فشار خون ،می تواند مبنای زیستی خشم ،حسادت ،یا رشک باشد . فشار خون بالا و ارزیابی بی عدالتی ،موجب خشم می شود ؛فشار خون بالا واین ارزیابی که دیگری در جایگاه مطلوب تری از خود قرار دارد ،موجب رشک می شود . از دید نظریه پردازان شناختی ،زبان ،دانش شخصی ،تاریخچه جامعه پذیری و انتظارات فرهنگی به وجود
می آید . انسان ها تعداد زیادی هیجان را تجربه می کنند .
درشکل ۷-۱۱ نه سبک پژوهش در بررسی شناختی هیجان ها نشان داده شده است . این شکل دلیل منطقی ای که هر نظریه پرداز هیجان ها را براساس آن مطرح کرده است و منابعی رابرای مطالعه بیشتر ،ارائه می دهد . این شکل نشان می دهد که همه نظریه پردازان شناختی به سؤال “چند تا هیجان وجوددارد ؟"با پاسخ مشابهی جواب می دهند ،یعنی تقریبا"تعداد بی نهایتی هیجان وجوددارد . علت آن این است که نظریه پردازان شناختی دراین فرض مشترک هستند که ” هیجان ها در پاسخ به ساختارهای معنی موقعیت های خاص به وجود می آیند ؛هیجان های مختلف در پاسخ به ساختارهای معنی متفاوت به وجود می آیند “(فریجدا ؟،۱۹۸۸). اینکه نظریه های شناختی چه تفاوتی دارند بستگی دارد به اینکه چگونه نحوه ای که افراد معنی یک موقعیت را تعبیر می کنند ،توصیف می نمایند . موقعیت می تواند زمینه ای را برای تعبیر کردن حالت انگیختگی فرد تامین کند ،فرد می تواند حالت انگیختگی خودش را تعبیر کند وافراد را می توان برای تعبیر کردن حالت انگیختگی خودشان اجتماعی کرد . علاوه براین افراد رابطه خود با محیط و تاثیر آن برسلامتی ،معنی و خاطراتی که از موقعیت های مختلف دارند و انتسابهای خود رادرباره اینکه چرا پیامدهای خوب وبد روی دادند ارزیابی می کنند وتجربیات هیجانی عمیقا"با زبان ،روش های رفتار کردن به شیوه مورد نظر
جامعه و نقش های اجتماعی افراد ارتباط دارند .
وظایف اجتماعی
هیجان ها علاوه بر وظایف کنارآمدن ،وظایف اجتماعی هم دارند (ایزارد
،۱۹۸۹ ؛کلتنروهایت ،۱۹۹۹، منستید ،۱۹۹۱ )هیجان ها :
احساسات مارا به دیگران منتقل می کنند .
برنحوه ای که دیگران با ماتعامل می کنند تاثیر می گذارند
به تعامل اجتماعی کمک می کنند .
روابط را ایجاد ،حفظو قطع می کنند .
جلوه های هیجانی ،پیام های نیرومند وغیر کلامی هستندکه احساسات مارابه دیگران انتقال می دهند .کودکان از طریق جلوه های هیجانی ،آنچه راکه نمی توانند به صورت کلامی منتقل کنند،به صورت غیر کلامی ازطریق صورت ،صداورفتارهیجانی درکل ،انتقال می دهند .کودکان بعداز تولد می توانند شادی ،علاقه ونفرت را ابراز کنند؛دردوماهگی می توانند غم وخشم را نیز ابراز کنند ؛ودر شش ماهگی می توانند ترس را ابراز کنند (ایزارد ،۱۹۸۹ ).درطول دوران طفولیت ،علاقه ،شادی ،غم ،نفرت و خشم تقریبا” ۱۰۰درصد جلوه های صورت مبتنی بر هیجان را نشان می دهند (ایزارد وهمکاران ،۱۹۹۵) . مراقبت کنندگان ،این جلوه های صورت را با اطمینان تشخیص می دهند وبه دقت تعبیر می کنند (ایزارد و همکاران ۱۹۸۰ ).بنابراین جلوه های صورت کودکان مراقبت مخصوص هیجان مراقبت کنندگان را هدایت می کنند .
جلوه های هیجانی بر نحوه تعامل افراد تاثیر می گذارند به طوری که جلوه هیجانی یک نفر می تواند موجب واکنش های رفتاری گزینشی در نفر دوم شود . برای مثال ،وقتی کودکان برسر اسباب بازی دعوا می کنند کودکی که خشم یا غم نشان می دهد در مقایسه با کودکی که این هیجان را نشان نمی دهد به احتمال بیشتر آن اسباب بازی را تصاحب می کند (کامراس ۱۹۷۷ ؛رینولدز۱۹۸۲) . جلوه هیجانی به صورت غیر کلامی به دیگران می رساند که رفتار قریب الوقوع احتمالی فرد چه خواهد بود . اگر اسباب بازی گرفته شود کودکی که خشم نشان می دهد از احتمال حمله قریب الوقوع خبر می دهد در حالی که کودکی که ابراز غم می کند ،از احتمال گریه کردن خبر می دهد . این علامت که فرد احتمالا” حمله یا گریه خواهد کرد اغلب باعث تصاحب دوباره اسباب بازی از دست رفته می شود (یا جلوگیری از گرفته شدن اسباب بازی از همان ابتدا ).بنابراین هیجان ها در رابطه با تغامل اجتماعی ،چندین وظیفه دارند که وظایف اطلاع رسانی (من این طوری احساس می کنم )هشدار دهنده (این کاری است که می خواهم انجام دهم )ودستور دهنده (این کاری است که از شما می خواهم انجام دهید )ازآن جمله هستند .جلوه های هیجانی به این طریق مشوق های اجتماعی (لبخند شادی )بازدارنده های اجتماعی (چهره خشمگین )وپیام های غیر کلامی (چهره شرمنده )را منتقل می کنند که تعامل های اجتماعی را آسان و هماهنگ می کنند (فرنالد ۱۹۹۲؛کلتنروباسول
۱۹۹۷،ترونیک ۱۹۸۹).
بسیاری از جلوه های هیجانی به صورت اجتماعی ،نه زیستی برانگیخته می شوند این ادعا عجیب به نظر می رسد زیرا عموما” فرض براین است که وقتی افراد شادهستند لبخند می زنند ووقتی غمگین هستند اخم می کنند .بااین حال زمانی که افراد احساس شادی نمی کنند نیز بارها لبخند می زنند . افراد گاهی
برای اینکه به تمایل اجتماعی کمک کنند لبخند می زنند .
کردار شناسایی که لبخند زدن رادر نخستی ها بررسی کرده اند دریافته اند که شمپانزه ها گاهی برای منحرف کردن رفتار بالقوه خصمانه حیوانات سلطه جو ودر مواقع دیگر برای حفظ کردن یا افزایش دادن تمایل دوستانه از لبخند ارادی استفاده می کنند (ون هوف ،۱۹۶۲،۱۹۷۲). همان گونه که نخستی ها برای آرام کردن حیوانات سلطه جو لبخند می زنند (دندان نشان می دهند ). کودکان خردسال وقتی با غریبه ای برخورد می کنند ،لبخند می زنند و کودکان احتمالا” به غریبه ای که لبخند می زند بیشتر از غریبه ای که لبخند نمی زند نزدیک می شوند (کونولی و اسمیت ،۱۹۷۹ ). بزرگسالانی که از لحاظ اجتماعی خجالت زده می شوند نیز لبخند می زنند (کرات و جانستون ،۱۹۷۹) . علاوه براین لبخند نوعی خوشامدگویی همگانی است که به نظر می رسد به صورت غیر کلامی می گوید من صمیمی هستم ،دوست دارم با هم صمیمی باشیم . در هر یک از این موارد لبخند زدن به صورت اجتماعی نه هیجانی
برانگیخته شده است .
چرا هیجان داریم ؟
زندگی پر از چالش ها ،استرس ها ،و مشکلاتی است که باید حل شوند هیجان ها به عنوان راه حلهایی برای این چالش ها ،استرس ها ،و مشکلات وجوددارند (اکمن ،۱۹۹۲ ؛فریجدا۱۹۸۶،۱۹۸۸؛لازاروس ،۱۹۹۱،شرر۱۹۹۴). هیجان ها با هماهنگ کردن احساسات ،انگیختگی ،هدف و بیانگری (فرایندهای هیجان در شکل ۱)وضعیت مارادرارتباط با محیط مان تثبیت می کنند (لیونسون ۱۹۹۹) ومارا به پاسخ های اختصاصی وکارآمدی مجهز می کنند که با مسایل بقای جسمانی و اجتماعی متناسب هستند .(کلتنر وگراس ۱۹۹۹).
برخی اعتقاد دارند که هیجان ها هیچ هدف مفیدی ندارند به نظر آنها هیجانها فعالیت جاری را مختل می کنند رفتار را آشفته می کنند و عقل و منطق را از ما می گیرند (هب،۱۹۴۹؛مندلر۱۹۸۴) . این پژوهشگران هیجان معتقدند که هیجان ها هزاران سال قبل وظایف تکاملی مهمی داشتند اما در دنیای مدرن امروی ،دیگر این وظیفه را ندارند . این موضع با این اظهار نظر که هیجان ها قبل ازرفتار واقع می شوند تا به سازگاری با شرایطی که مواجه می شویم
کمک کنند در تضادی آشکار قراردارد .
هیجان اصلی
هیجان ها را می توان در سطح کلی مانند مجموعه یا نمونه اصلی (مثل خشم ) یا درسطح ویژه موقعیت (مثل خصومت ،رشک ،ناکامی )در نظر گرفت دراین بخش هیجان هادر سطح کلی در نظر گرفته شده اند . هیجان هایی که اصلی محسوب می شوند ،ملاک های زیررا برآورده می سازند (اکمن و دیویدسون
۱۹۹۴).
به جای اینکه اکتساب شده یا از طریق تجربه یا جامعه پذیری آموخته شده باشند فطری هستند.
در تمام افراد از شرایط یکسانی به وجود می آیند (شکست صرف نظر از سن ،فرهنگ وغیره همه را ناراحت می کند ).
به صورت منحصر به فرد و متمایز ابراز می شوند (مثلا"از طریق جلوه صورت همگانی ).
پاسخ فیزیولوژیکی متمایز و بسیار قابل پیش بینی را فرا خوانی می کنند .
برخی پژوهشگران با مفهوم هیجان های اصلی مخالف اند (اورتونی و ترنرف ۱۹۹۰ )وبرخی دیگر فهرستی از هیجان های اصلی را ارائه می دهند که با فهرست ارائه شده دراین کتاب تفاوت دارند به رغم این تنوع دیدگاه ها هیچ فهرستی از هیجان های اصلی بااین شش هیجان که در اینجا ارائه شده خیلی
تفاوت ندارد :ترس ،خشم ،نفرت ،غم ،شادی و علاقه .
ترس
ترس واکنشی هیجانی است واز تعبیر انسان که موقعیت خطرناک و تهدیدی برای سلامتی اوست ،ناشی می شود درک مخاطرات و تهدیدها می تواند روانی یا جسمانی باشد رایج ترین موقعیت های ترس آور مربوط می شود به پیش بینی صدمه جسمانی یا روانی ،آسیب پذیری دربرابر خطر ،یا انتظار فرد از اینکه توانایی مقابله کردن با موقعیت های قریب الوقوع ندارد . پیش بینی فرد که نمی تواند با تهدید یا خطر محیطی مقابله کند به اندازه هر ویژگی واقعی خود تهدید یا خطر به عنوان منبع ترس ،اهمیت دارد . (بندورا ،۱۹۸۳)
ترس دفاع را با انگیزه می کند . ترس به عنوان یک علامت هشدار دهنده برای صدمه جسمانی یا روانی قریب الوقوع عمل می کند وبه صورت انگیختگی سیستم عصبی خود مختار آشکار می شود (مثلا” در قسمت گریز پاسخ جنگ یا گریز )فردی که ترسیده ،می لرزد ،عرق می ریزد ،به دور وبرخود نگاه می کند وبرای محافظت از خودش احساس تنش عصبی می کند سیستم هیجان ما از طریق تجربه ترس ،آسیب پذیری مارا اطلاع می دهد انگیزه محافظت از طریق گریز یا عقب نشینی از منبع ترس آشکار می شود . گریختن بین خود و چیزی که فرد ازآن ترسیده فاصله جسمانی (یا روانی )ایجاد می کند . اگر گریختن امکان پذیر نباشد ترس مقابله کردن را مثلا” از طریق ساکت و بی حرکت ماندن با انگیزه می کند . ترس از جنبه مثبت می تواند برای یادگیری پاسخ های مقابله کردن جدید که از همان ابتدا فرد را از رو به رو شدن با خطر دور می کند . حمایت انگیزشی تامین کند .به شمار معدودی از رانندگانی که هنگام باران سیل آسا در بزرگراه رانندگی می کنند باید یادآور شد که به جاده لغزنده توجه داشته باشند (ترس ،تلاش های مقابله کردن را فعال می کند )و رانندگان با تجربه بهتر از رانندگان تازه کار می توانند با این خطر مقابله کنند (ترس یادگیری پاسخ های سازگارانه را تسهیل می کند ). بنابراین ترس درباره آسیب پذیری ما هشدار می دهد ودر ضمن یادگیری را تسهیل و
مقابله کردن را فعال می کند .
خشم
خشم هیجانی فراگیر است (آوریل ۱۹۸۲) هنگامی که افراد جدیدترین تجربه هیجانی خودرا توصیف می کنند ،خشم هیجانی است که بیشتر به ذهن می آید (شرروتاننبام ۱۹۸۶). خشم از مانع به وجود می آید مثل زمانی که فرد برداشت می کند که نیروهای بیرونی ،در برنامه ها ،هدف ها یا سلامتی او اختلال ایجاد می کنند . خشم همچنین از خیانت در امانت مورد بی اعتنایی قرار گرفتن ،مورد انتقاد اختلال ایجاد می کنند . خشم همچنین از خیانت در امانت مورد بی اعتنایی قرار گرفتن مورد انتقاد ناموجه قرار گرفتن بی ملاحظه گی دیگران ،ورنجش انباشته شده ناشی می شود (فرو همکاران ۱۹۹۹). اساس خشم این عقیده است که اوضاع آن گونه که باید باشد نیست ؛مانع
،اختلال یا انتقاد ناموجه هستند .
خشم پرشورترین هیجان است . آدم خشمگین ،قویتر و نیرومندتر می شود . خشم احساس کنترل ،به سمت غلبه کردن بر مانع ناموجه یا اصلاح کردن آن هدایت می شوند این حمله می تواند کلامی یا غیر کلامی (فریاد زدن یا کوبیدن در )و مستقیم یا غیر مستقیم باشد (نابود کردن مانع یا صرفا"پرتاب کردن چیزها ). سایر پاسخ های با انگیزه شده توسط خشم ،ابراز کردن احساسات جریحه دار شده ،بارها درباره چیزی صحبت کردن ،رفع کدورت کردن یا دوری کردن کامل از دیگری هستند (فرو همکاران ۱۹۹۹ )وقتی افراد خشم خود را بیرون می ریزند ،پژوهش از میزان موفقیت زیاد خبر می دهد (تفریت
،کاسینف ،وداندین ۲۰۰۲).
خشم نه تنها پرشورترین هیجان بلکه خطرناکترین هیجان نیز هست ،به طوری که هدف آن نابود کرد موانع در محیط است . تقریبا” نیمی از رویدادهای خشم ،فریاد کشیدن یا جیغ کشیدن را شامل می شود و نزدیک به ۱۰ درصد رویدادهای خشم به پرخاشگری منجر می شود (تفریت و همکاران ۲۰۰۲ ). وقتی خشم موجب پرخاشگری می شود ،نابودی و جراحت غیر ضروری ایجاد می کند ،مثل زمانی که رقیبی را هل می دهیم ،به یار ورزشی فحش می دهیم ،یادرکمال بی فکری ،اسباب و اثاثیه را تخریب می کنیم . خلق خشم آگین به نحو چشمگیری احتمال قلبی را افزایش می دهد . اما یک بار دیگر تکرار می کنیم خشم می تواند هیجان ثمر بخشی باشد . خشم در صورتی ثمر بخش است که بنیه و استقامت رادر تلاش های ما برای مقابله کردن ثمر بخش نیرومند کند تا بتوانیم اوضاع را به صورتی که باید باشد تغییر دهیم . به افرادی (مثلا"سیاستمداران )که به خاطر بی عدالتی ،خشمگین می شوند ،بیشتر از کسانی که غمگین می شوند یا احساس گناه می کنند احترام می گذارند (تیدنس و لینتون ،۲۰۰۱). وقتی که شرایط از آنچه نباید باشد (بی عدالتی )به آنچه باید باشد (عدالت )تغییر می کند ،خشم متناسب با آن ناپدید
می شود .
نفرت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:27:00 ق.ظ ]




یافتن کاربردهای بالقوه برای دستاوردها و آگاهی های جدید.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
تامین نیازهای انسانی
ایجاد رفاه و آسایش
افزایش بهره وری فعالیت های انسانی و درآمدها.
کاهش عدم اطمینان از طریق خود کفائی
انجام امور به صورت آسان تر و سریع تر
افزایش توان رقابتی در داخل و خارج کشور و حضور در بازار سایر کشورها (ثامهاین, ۱۳۸۶).
۲-۵ تکنولوژی و تحقیق و توسعه
دیگر نمی توان با از دست دادن فرصت بکارگیری از یک تکنولوژی انتظار حفظ قدرت رقابتی در بازار بین المللی با وجود افزایش سرعت نوآوری و تکنولوژی در صنایع ، را داشت. نوآوری ، بطور روزافزونی از مرزهای یک صنعت خاص عبور کرده است . برخی از شرکت ها در جمع آوری تکنولوژی های مختلف به منظور خلق محصولات جدید و ایجاد تغییر در بازار ، مهارت کافی بدست آورده اند ، اما بسیاری از شرکت ها به دلیل تکیه بر استراتژی تکنولوژی خود که در فضای تغییرات سریع امروزی کارساز نیست، ناامیدانه تلاش می کنند.
فرایند نوآوری تکنولوژیک در هشت مرحله تعریف گردیده که برخی از این مراحل ممکن است همپوشانی داشته باشند ، بدین معنی که لزوما هر مرحله پس از اتمام مرحله قبل آغاز نمی گردد ، بلکه در برخی موارد بخشی از مراحل بطور همزمان انجام می گیرند. این مراحل عبارتند از :

 

    1. تحقیقات پایه ای: زیربنای توسعه تکنولوژی و صنعت ماحصل نتایج تحقیقات پایه ای است. تکنولوژی ، نتایج حاصل از چنین پژوهشی نیست ، آن هنوز علم است که با تکنیک وحدت پیدا نکرده ، با آن ممزوج نشده و بدین جهت هنوز وارد حوزه تکنولوژی نگردیده است.

 

    1. تحقیقات کاربردی: آندسته از تحقیقات که باعث وحدت میان علم با تکنیک می شود و نتایج علمی حاصل از تحقیقات پایه ای را به حوزه تکنولوژی وارد می کند ، علم و دانش خاصی را با تکنیک ها و تکنولوژی های موجود ممزوج می کند و به نتایج و دستاوردهای نو در یکی از حوزه های تکنولوژی می رساند، تحقیقات کاربردی نامیده می شود.

 

    1. ۳. تحقیق و توسعه: مجموعه ای از یک سلسله فعالیت های منظم ، خلاق ، دانش و تجربه موجود در جهت تغییر تدریجی ، بهسازی و نوآوری در جریان تولید کالاها یا خدمات از مرحله تامین ورودی ها و منابع تا ارائه محصول یا خدمت به محیط و خدمات به سازمان های اقتصادی و اجتماعی ، به گونه ای است که به نتایج قابل بهره برداری و یا افزایش گنجینه دانش موجود منجر گردد. بطور خلاصه در جدول۲-۱، مشخصات اولیه و ویژگی های انواع تحقیقات سه گانه مذکور ، ملاحظه می شود.

 

    1. اجرای تکنولوژی: بیانگر ویژگی هایی است که معرفی موفق تجاری محصول یا خدمت را تضمین می کند و مشتمل بر اولین استفاده عملیاتی از ایده یا محصول بوسیله جامعه که خود شامل مجموعه فعالیت های مرتبط با معرفی محصول یا خدمت به بازار می باشد.

 

جدول ۲- ۱: مشخصات اولیه و ویژگی های انواع تحقیقات سه گانه

 

مشخصات نوع تحقیقات
پایه ای کاربردی تحقیق و توسعه
هدف اولیه بوجود آوردن دانش جدید و واقعیات علمی بوجود آوردن اختراعاتی که می توان در درون سازمان بکار برد. اصلاح و هدایت اختراعات و نوآوری ها
رفع نیاز خاص یک سازمان
تمرکز کم متوسط متوسط
منبع آزمایشگاه ها ، برخی پیشگامان تکنولوژیکی رهبران تکنولوژیکی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:26:00 ق.ظ ]




 

 

 

 

 

 

 

 

PI

 

 

 

 

 

 

 

 

 

PID

 

 

 

جدول ۲-۴ روش تنظیم ضرایب PID (روش دوم)
در این روش نیز تابع تبدیل کنترل کننده بصورت زیر خواهد بود.
۴- ۵- طراحی کنترل کننده حرکات عمودی
در این قسمت از پایان‌نامه تلاش شده است تا کنترل کننده PID براساس روش‌ها زیگلر- نیکولز ارائه شده در بخش قبل و همچنین با بهره گرفتن از الگوریتم بهینه سازی LQR طراحی گردد.
در این مرحله همانطور که گفته شد حرکت عمودی و افقی پلتفرم بطور جداگانه کنترل می‌کردند. برای این منظور معادلات ساده‌سازی شده حرکت مطابق با معادلات ۱۲-۴ مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۴ – ۵ – ۱- طراحی کنترل کننده برای پلتفرم براساس روش زیگلر- نیکولز:
زاویه تغییرات حرکت عمودی با توجه به جهت گیمبال‌های داخلی و میانی تعیین می‌گردد. این حرکت در شکل ۷-۴ نشان داده شده است.
حرکت افقی
حرکت عمودی
شکل ۷-۴ چگونگی حرکات افقی و عمودی در ژیروسکوپ
سرعت پاسخ سیستم برای یک پلتفرم پایدار شده حیاتی نمی‌باشد ولی می‌تواند در میزان سرعت پاسخ به یک ورودی متغیر مؤثر باشد. از طرفی اگر پاسخ خیلی سریع باشد می‌تواند بعضی دینامیک‌های مدل نشده سیستم را در عالم واقع تحریک کند. بنابراین با توجه به مسائل گفته شده کنترل­ کننده ­ای طراحی می‌گردد که ویژگی‌های زیر را داشته باشد:
۱- زمان خیزش کمتر از ۲۰ ثانیه
۲- بالازدگی کمتر از ۱۰%
۳- خطای ماندگار صفر
از آنجا که سیستم دارای دو ورودی می‌باشد از یک کنترل کننده PID استفاده شده است که پارامترهای آن دو بار بهینه می‌شوند. در مرحله اول با اعمال یک ورودی و صفر قرار دادن ورودی بعدی این پارامترها تعیین شده و در مرحله دوم ورودی اول صفر و ورودی دوم اعمال می­گردد و فرایند بهینه‌سازی پارامترها از شرط اولیه بدست آمده در مرحله قبل تکرار می­ شود. نحوه قرار گرفتن این کنترلر و به روزرسانی پارامترهای آن به روش زیگلر- نیکلز در قالب بلوک دیاگرام در شکل ۸-۴ و همچنین شبیه­سازی شده آن در محیط متلب در شکل ۹-۴ نشان داده شده است.
Ziegler-Nichols parameter selection
PID Controller
Gyroscope
+
_
+
_
+
+
Input 1
Input 2
شکل ۸-۴ بلوک دیاگرام کنترل به روش زیگلر- نیکلز
شکل ۹-۴- چگونگی قرار گرفتن کنترل کننده PID در سیستم خطی‌سازی شده
حال طبق روش زیگلر نیکولز، ابتدا پاسخ پله سیستم نسبت به ورودی در گیمبال ۱ مورد بررسی قرار می‌گیرد. فرض شده است که در این شکل مطلوب رسیدن مجموع زوایای  و  به مقدار  میباشد. با توجه به شکل (۱۰-۴) می توان پاسخ حلقه باز پله سیستم را ترکیبی از یک پاسخ فوق میرا و یک سیگنال نوسانی میرا در نظر گرفت. لذا می‌توان پاسخ را بصورت شکل ۱۱-۴ در نظر گرفت و طبق روش زیگلر نیکولز ضرایب را تعیین نمود.

شکل ۱۰-۴- پاسخ پله سیستم نسبت به ورودی پله  در گیمبال۱

شکل ۱۱-۴- پاسخ پله سیستم نسبت به ورودی پله  در گیمبال ۱ بدون سیگنال نوسانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:26:00 ق.ظ ]




(سایبانی ،۱۳۸۲، ۱۱۴)
در این بخش به مهمترین سنت ها، عادات، آداب و اعتقادات مردم منطقه سندرک اشاره می شود.
منشا اعتقادات:
در جوامع ابتدایی اعتقاد به ماوراء الطبیعه از مجموعه هایی که زندگی اقتصادی و اجتماعی گروه را در بر می گیرد جدا نیست. آنان عقیده داشتند که نیروهای ماورائی باعث به وجود آمدن حوادث، بیماریها و ناملایمات می شوند.
بدین جهت همیشه سعی داشتند با احتزاز و تصرف آنان بتوانند معیشت و آرامش زندگی خود را به راحتی تامین کنند. از آنجائی که منشا این نیروهای تهدید کننده برای بشر مشخص نبود خود را در محیط وحشت زده ای می دیدند. بنابراین عامه مردم سعی داشتند با توسل به تقاضا و استغاثه و بکارگیری راه و رسم های مختلف با آنان سر سازش بگیرند. به تدریج جادوگران با اعتقاد به نیروهای نامرئی و آزار دهنده مدعی شدند که می توانند ارواح خبیثه را فرمان دهند و به آنها امر و نهی کنند. به عنوان مثال آنها ادعا داشتند با شلاق زدن می توانند این نیروها را از طرف انسان دور کنند و یا اگر اراده کنند می توانند اجنبه را برای زیان رساندن دیگران وادار کنند(صادقی،۱۳۸۶،۴۹).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
۳-۱- مقدمه
در این فصل به روش تحقیق، رو ش اجرای تحقیق و روش و ابزارگردآوری اطلاعات، روش تجزیه وتحلیل اطلاعات، ادبیات شفاهی، ضرب المثل ها، قصه ها، اشعارمحلی ،مدح ها ،لالایی و شعرهای کودکان پرداخته شده است.
۳-۲- روش تحقیق
انتخاب روش تحقیق به عواملی مانندماهیت موضوع تحقیق ، اهداف وسؤالات تحقیق، دامنه موضوع تحقیق وامکانات اجرایی بستگی دارد.هدف ازانتخاب روش تحقیق آن است که محقق مشخص نماید ،چه شیوه وروشی را اتخاذ کند تا او را هرچه دقیق تر ، آسان تر ، سریع تر وارزان تردردستیابی به پاسخ هایی برای پرسش یاپرسش های تحقیق موردنظرکمک کند..از لحاظ روش گردآوری اطلاعات روش تحقیق حاضر توصیفی– قوم نگاری است. در قوم نگاری، فرهنگ انسانی نقش اساسی دارد و این همان چیزی است که محققان در اجرای روش مربوطه در صدد شرح ،توصیف و تحلیل آن بر می آیند(حسن زاده، ۱۳۸۹ ،۲۱۱).
۳-۳- جامعه و نمونه آماری
در این تحقیق جامعه و نمونه خاصی وجود ندارد .فقط در منطقه سندرک روی قوم میرشکار که این قوم در روستاهای این منطقه پراکنده شده اند کارشده است.قلمرو مکانی تحقیق، در منطقه های گرو، مازاوی، در جادون ،توکوه تهتان و چراک است.
۳-۴- روش اجرای تحقیق
پس از انتخاب موضوع و تأئید استاد راهنما و مشاور و مدیر گروه ، شروع به نوشتن پروپوزال نموده و بعداز تأئید پروپوزال به مدت ۶ ماه این کار با جمع اوری اطلاعات از کتاب ها ، مقالات موجود در مجلات و فصلنامه های علمی– پژوهشی و سایت معتبر علمی و کتاب های موجود در رابطه فرهنگ مردم هرمزگان، میناب، بشاگرد و سندرک و…همچنین مصاحبه با بزرگان قوم میرشکار آغاز گردیدو در آخر مطالب تنظیم و نتیجه گیری شد.
۳-۵- روش و ابزار گردآوری اطلاعات
علاوه بر استفاده از کتاب ها و پایان نامه ها از مقالات علمی– پژوهشی موجود در مجلات و فصلنامه ها،بیشتر اطلاعات به صورت میدانی و نقل قول از سالخوردگان و پیران دوران دیده قوم میرشکار می باشند که به نوعی از ذخایر فرهنگ بومی منطقه به شمار می آیند.
۳-۶- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
پس از یک مطالعه نسبی در مورد موضوع تحقیق و انجام کار میدانی.اطلاعات متناسب با موضوع تحصیل و برابر با مضمون تحقیق دسته بندی گردید.
۳-۷- ادبیات شفاهی
ادبیات شفاهی، هنر زبانی و کلامی مردم عامه است که میراث نسل های گذشته است و به صورت شفاهی در قالب آثار ذوقی به نسل های بعد انتقال یافته است گونه های متفاوت ادبیات عامه نزد مردم در سنین خاصی محبوبیت دارد. برای نوزادان لالایی، کودکان قصه، جوانان ترانه و تصنیف، بزرگسالان حکایت و ضرب المثل، همه این گونه ها، به خوبی بیانگر آداب و رسوم و نحوه ی زندگی انسانهای قدیمی است(صادقی، ۱۳۸۶،۹۶).
قصه ها و افسانه ها هم به مانند لالایی ها، دوبیتی ها و ترانه های ساخته و پرداخته ذهن آدمیان گمنام و بی نام و نشان است و سینه به سینه منتقل شده تا امروز به دست ما رسیده است،این قصه ها و افسانه ها صحنه هایی وسیع از زندگانی قدیم مردمان را در مقابل چشم ما روشن می کنند و ما در پس پرده آن قصه ها نا دیدنی ها را می بینیم و نادانستنی ها را می آموزیم. چرا که قصه، قدیمی ترین میراث فرهنگی بشر است که از درون لبریز است و حرف ها و حکایت های ارزشسمند برای ما دارد(اورمزد،۱۳۹۰،۱۴).
۳-۸- ضرب المثل ها
سخنانی کوتاه به نثر یا نظم که بیانگر مفاهیم اخلاقی،اجتماعی و رویدادهای تاریخی است که حاصل تجربه های انسان در زندگی است.وجود زیاد مثل در هر ملت نشان خردمندی آن ملت است.
«نادر سنجان چو سخن ساختند گفتــه خــود از مثـــل آراستند»
ضرب المثل زیر گروه فرهنگ بوده و ناقل آن در قدیم بیشتر انسانهای تاجر، مهاجر، جهانگرد و علمای مذهبی بودند.به اعتقاد بسیاری از دانشمندان هیچ یک از زبانهای زنده دنیا به اندازه زبان فارسی امثله حکمت آمیز و اصطلاحات پر مغز ندارد.زیرا که این ملت بر اثر سابقه تاریخی و پیشرفت فرهنگ قدیمی که در اثر مبارزات و کشمکش ها با ملل مجاور، سرد و گرم حوادث روزگار را چشیده، تجاربی اندوخته ان که آن را به گونه حکمت، مثل و افسانه در آورده اند و سینه به سینه تحویل نسلهای بعد از خود داده اند(صادقی،۱۳۸۶،۱۲۴).
جملات و عبارات کوتاهی که نخست دل نشین می باشند و گاه حالت شعر دارند، یا شعری که بدان گونه استعمال می شود، مثل گویند.«مثل» علی رغم اختصار و کمی کلمات، بسیار جالب، نغز و دل پسند است. چه بسا که مثلی کوتاه، کار جمله ای بلند را انجام دهد.مثل، گاهی حکایت از واقعه ای تاریخی، داستانی، واهی و یا افسانه ای و تخیلی دارد. که به مرور زمان، سینه به سینه نقل شده و این چنین حفظ گشته و در مواقع مختلف، تیکه کلام مردم گردیده است.
مثل ها و دوبیتی ها در لهجه های ساحل نشینان، بسیار لطیف و دلکش است و آوازهای محلی به همراهی سازهای بومی که به تدریج از بین می روند،خوانده می شود.سوز عشق، غم یتیمی،درد و رنج فقیری، ناسازگاری روزگار، امید دراز و انتظار برای بازگشت مسافر،درد پیری و گرفتاری جوانی، ترس از ستم و امید به رهایی از ظلم در ترانه های محلی همه نقاط خلیج فارس منعکس است (فرهنگ مقالات،۱۳۸۷،۱۵۴).
رواج هزاران ضرب المثل در گویش رایج و لهجه های مختلف این منطقه نشانگر قدمت زبان و تاریخ این مردمان است که آنها را طی سالیان دراز به دست آورده اند که در اینجا تعدادی معدودی از این مثلها را ذکر می کنیم.
۳-۸-۱-آدم بد بخت، سگ اِی جمازی اگر ته
Adame bad baxt sag ey jamāzi ager eth
(آدم بدبخت در حالیکه سوار شتر است، سگ گازش می گیرد).برای آدمهای بدبخت و بد شانس استفاده می شود.
۳-۸-۲-آدم بد بخت هاشگی اِی لوک نارسه
Adam bad baxt hašīgī ey luek nārase
(آدم بدبخت بچه شترش به لوک نمی رسد).موقعی که آدم هر کاری می کند وضع زندگی اش بهتر نمی شود، مجبور می شود بچه شتر خود را قبل از بزرگ شدن برای مخارج زندگی بکشد یا بفروشد.
۳-۸-۳-آدم حلال زاده نُمه بگه، لَهره بموش
Adam halālzāda nomeh bege lahareh bemoš
(آدم حلال زاده نامش ببر، منزلش تمیز کن). هنگامی که نام کسی را ببرند و او فورا برسد، به کار می رود.
۳-۸-۴- اول بُپرس بعداً بتُرس
Aval bopors badan bettors
(اول بپرس بعد بزن).هنگامی که کسی بدون اطلاع از مسئله ای شروع به قضاوت یا زدن کند.
۳-۸-۵- ای تُ خوبی دنبال دایه بِرَستن
Ey to xobey donbāl dāya berasten
(تو خوب است دنبال مامایی در سرزمین دور بروی). برای آدم تنبل بصورت طعنه می گویند.
۳-۸-۶- ای کردار دو مار دُحتُم اِی دل رُو
Ey kerdar domār dohtom ey del row
(از کردار داماد دخترم از دلم رفت) .برای بد خلقی طرف مقابل می گویند.
۳-۸-۷- بَشکَن، بَش نداره
Baškan baš nadāre
(تقسیم کننده، سهم ندارد). هنگامی که تقاضا کنندگان زیادی برای گرفتن سهم خود بیایند. سهمی برای تقسیم گر نمی ماند.
۳-۸-۸- بُن رو گِنُن ای کُنجتی
Bone rugenon ey konjeti
(منشا روغن از کنجد است)
۳-۸-۹- پارَک تو گوسکن
Pārak to gowskon
(گوساله بزرگ همراه گوساله های کوچک).هنگامی که نوجوانی همراه بچه های کوچک و نادان بگردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:25:00 ق.ظ ]