کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



در پاسخ به حالت سوم که برخی از اقوام قاتل حاضر و تعدادی غایب می‌باشند ، و از طرفی امکان اخذ دیه از غایبین نیز وجود دارد . محقق حلی در این خصوص می‌نویسد : «اگر برخی از عاقله حاضر و برخی دیگر غایب باشند تمامی دیه از حاضرین نیز گرفته نمی‌شود بلکه از حاضرین به مقدار مسئولیتشان گرفته می‌شود و به حصه غائبین منتظر می‌مانیم »[۲۱۸]
شهید ثانی علت اینکه چرا نباید تمامی دیه را از عصبه حاضر دریافت نمود می‌نویسد : زیرا حاضرین و غایبین همگی جزء عصبه بوده و همگی در میراث شریک هستند ، البته برخی از عامه[۲۱۹] قائلند که در صورتی که افراد خویشاوند حاضر و غائب از جهت قرابت در یک درجه باشند دیه اختصاصاً از حاضرین گرفته می‌شود.[۲۲۰]
دلیل چنین امری آن است که نزدیکی از حیث مکان به نزدیکی از جهت قرابت تشبیه شده است .[۲۲۱] یعنی همانگونه که از جهت خویشاوندی طبق قاعده الاقرب فالاقرب عمل می‌شود ، از جهت مکان و نزدیکی محل سکونت نیز همین قاعده جاری بوده و افرادی که از حیث محل سکونت به قاتل نزدیکتر می‌باشند از جهت مسئولیت نیز مسئول‌تر خواهند بود ، بدیهی است که چنین امری قیاس بوده و باطل است . افزون بر آن التزام به چنین مسئله‌ای خلاف عدالت خواهد بود ، مگر آنکه قائل شویم که قرابت مکانی موجبی برای تقدم در ارث نیز هست و حال آنکه کسی قائل به چنین تالی فاسدی نمی‌باشد .
پایان نامه - مقاله - پروژه
حالت چهارم : در این حالت برخی از خویشاوندان قاتل حاضر و برخی دیگر در مکان دیگری سکونت دارند ، به گونه‌ای که امکان دریافت دیه از ایشان وجود ندارد . در این حالت از آنجا که امکان دریافت دیه از غایبین به دلیل عدم دسترسی و یا موانع دیگر وجود ندارد ، لذا بیت‌المال مسئول پرداخت دیه خواهد بود .[۲۲۲]
در ماده ۳۱۲ قانون مجازات اسلامی و نیز در ماده ۹-۴۱۴ لایحه جدید قانون مجازات اسلامی ، در مواردی که قاتل دارای عاقله (عصبه) نباشد ، پرداخت دیه را بر عهده بیت‌المال قرار داده است چنانکه در صورت عدم تمکن خویشاوندان قاتل نیز بیت‌المال را مسئولیت پرداخت دیه قرار داده است . روشن است زمانی که فرد هیچگونه وارثی اعم از عصبه و غیرعصبه ، که ارث می‌برند اما ضامن پرداخت دیه خطایی نمی‌باشند ، نداشته باشد ، به طریق اولی بیت‌المال مسئولیت دارد ، به دلیل اینکه اموال چنین شخصی پس از فوت نصیب بیت‌المال و جامعه اسلامی می‌شود . با این حال قانون مجازات اسلامی در مواردی که برخی از افراد خویشاوند قاتل حاضر و برخی دیگر غائب باشند ، در چگونگی دریافت دیه حکم خاصی نداشته و دارای خلاء قانونی است . لذا شاسته بود که در لایحه جدید با افزون موادی به مبحث چهارم از کتاب دیات (مسئول پرداخت دیه) این خلاء مرتفع می‌گردید .
ج) عدم تمکن عاقله
در مواردی که قتل خطای محض واقع شده و با شهادت شهود ، علم قاضی و قسامه به اثبات رسیده است ، خویشاوندان ذکور نسبی قاتل مکلف به پرداخت دیه‌ای هستند که بر ذمه قاتل قرار گرفته است . در چنین مواقعی ، گاه عصبه دارای توان مالی بوده و دیه را نیز می‌پردازد . گاهی نیز خویشاوندان قاتل تنها توان پرداخت قسمتی از دیه را دارند و گاه آن چنان دچار وضعیت مالی بدی هستند که بطور کلی توان پرداخت دیه مقتول را ندارند که در ادامه این موارد را مورد بررسی قرار می‌دهیم .
در مواردی که مسئولیت پرداخت دیه بر عهده عاقله قرار گرفته است ، گاه مشاهده می‌شود که اقوام قاتل توان پرداخت تمامی دیه مقتول را ندارند ، حال در چنین حالتی ، آیا باید مسئولیت را از آنان ساقط شده فرض نمائیم و کل دیه را از بیت‌المال بگیریم و یا تا مقداری که خویشاوندان قاتل توان مالی دارند ، دیه را پرداخت نمایند و باقیمانده آن را بیت‌المال بپردازد و یا اینکه از خود قاتل بگیریم . مشهور فقها معتقدند در صورتی که مبالغ دریافتی از عصبه به میزان دیه نباشد مابقی را امام پرداخت خواهدکرد به دلیل اینکه امام نیز جزء افراد عاقله ولی در مرتبه بعدی است[۲۲۳] . علامه حلی [۲۲۴] ، فاضل هندی[۲۲۵] و شیخ طوسی[۲۲۶] از قائلین به این قول می‌باشند . در مقابل گروه دیگر از فقها معتقدند که در صورت کامل نشدن میزان دیه باید مابقی آن را از برادر قاتل دریافت کرد . شیخ طوسی در یکی از دو قول خود [۲۲۷]و محقق حلی [۲۲۸] از این نظر تبعیت کرده‌اند .
با توجه به اینکه ضمان امام منوط به عجز عصبه از پرداخت دیه است ، در صورت تقسیم مساوی دیه بین افراد خویشاوند ، اگر شخصی دارای چندین خویشاوند باشد که فقط توان پرداخت نیمی از سهم خود را داشته باشد آیا مسئولیت آنان منتفی می‌شود و یا آنکه باید عصبه قاتل به میزان توان خود دیه را پرداخته و باقیمانده آن را بیت‌المال پرداخت کند؟
این قاعده کلی در بحث حاضر می‌تواند دو کاربرد داشته باشد ، اول اینکه اگر خویشاوندان قاتل تمکن نسبی پرداخت دیه را داشته باشند ، باید به همان میزانی که تمکن دارند دیه بپردازند . زیرا در این مقدار عاجز از پرداخت دیه نیستند تا آن را مرتبه بعدی عاقله یعنی بیت‌المال بپردازد . با عنایت به اینکه بیت‌المال اموال عمومی مسلمانان بوده ، و مسئولیت آن پس از خویشاندان قاتل است . کاربرد دیگر قاعده آن است که در صورت بروز چنین حالتی که خویشاوندان نسبت به پرداخت بخشی از خونبهای مقتول ناتوانند ، عجز از پرداخت نسبت به مقدار باقیمانده صدق کرده و لذا بیت‌المال مابقی دیه را می‌پردازد . در هر حال قانونگذار در ماده ۳۰۷ ق.م.ا پس از تعریف عاقله ، مسئولیت آنان را ترتیبی می‌داند و تمامی افرادی که حین‌الفوت می‌توانند ارث ببرند ، بصورت مساوی عهده‌دار پرداخت دیه می‌باشند .[۲۲۹] در ارتباط با ماده مذکور تذکر چند نکته ضروری است :
نکته اول اینکه قانون مجازات اسلامی در مورد نحوه پرداخت دیه از عصبه ، قول به تساوی را پذیرفته است[۲۳۰] بدین ترتیب که تمام افرادی که مسئولیت پرداخت دیه بر عهده آنان قرار گرفته است بصورت مساوی در پرداخت دیه سهیم می‌باشند . اداره حقوقی قوه قضائیه در نظریه شماره ۱۱۳۵-۱۲/۵/۱۳۶۰ بیان داشته است : «با توجه به ماده ۱۸ قانون دیات ، دیه به ترتیب طبقات ارث بر عاقله توزیع می‌شود یعنی با بودن طبقه اول به طبقه دوم و سوم تعلق نمی‌گیرد ولی در میان افراد ذکور هر طبقه، بطور مساوی تقسیم می‌گردد » با وجود این ، قانون از جهت اینکه در صورتی که عصبه تمکن نسبی از پرداخت دیه داشته باشند آیا باید همان مقدار را پرداخته و باقیمانده دیه توسط بیت‌المال کامل گردد و یا اینکه مسئولیت آنان در صورتی که توان پرداخت دیه کامل را نداشته باشند منتفی خواهد شد ساکت است.
نکته دوم ، قانونگذار از بین دو قول موجود در بین فقها نسبت به اینکه آیا دیه از تمامی افراد عصبه ـ دور یا نزدیک ـ دریافت می‌گردد و یا اینکه خویشاوندان قاتل بصورت ترتیبی مسئولیت دارند ، قول به ترتیب را پذیرفته و در ماده ۳۰۷ آورده است : «عاقله عبارتست از بستگان ذکور نسبی پدر و مادری یا پدری به ترتیب طبقات ارث بطوری که همه کسانی که حین‌الفوت می‌توانند ارث ببرند بصورت مساوی عهده‌دار پرداخت دیه خواهند بود» بر این ماده اشکال اساسی وارد است ، زیرا در موارد متعددی به اجماع فقها[۲۳۱] افرادی که از قاتل ارث می‌برند و حین‌الفوت از وارثان او می‌باشند ، هنگام ارتکاب قتل توسط او هیچگونه مسئولیتی ندارند . مانند مواردی که شخص مذکور دارای یک یا چند فرزند دختر باشد . در این حالت تردیدی وجود ندارد که وارث ، فرزندان دختر قاتل هستند و عاقله شخص دیگر . در موارد دیگری نیز بنا به قول مشهور[۲۳۲] وارثان حین‌الفوت قاتل در شمار عاقله او محسوب نمی‌شوند ، مانند فرزند و پدر قاتل [۲۳۳] این افراد بنا بر مشهور جزء عاقله نیستند در حالی که از حیث مقررات ارث مقدم بر همه افراد می‌باشند ، برخی از قائلین به قول ترتیب متوجه چنین اشکالی بوده و به آن اشاره نموده‌اند [۲۳۴] خوشبختانه در ماده ۷-۴۱۴ لایحه جدید قانون مجازات اسلامی این امر اصلاح گردیده و صراحتاً در متن ماده ذکر شده است که پدر و فرزند هم جز عاقله محسوب می‌شوند[۲۳۵].
طبق ماده ۳۱۲ قانون مجازات اسلامی که در مور بحث عدم تمکن عاقله- عصبه- می‌باشد: «در خطای محض هر گاه جانی دارای عاقله نباشد یا عاقله او نتواند دیه را در مدت سه سال بپردازد دیه از بیت‌المال پرداخت می‌شود » قانونگذار در اینکه آیا پس از عجز عصبه ، مسئولیت پرداخت دیه متوجه بیت‌المال می‌شود یا شخص قاتل ، تقدم ضمان بیت‌المال را بر قاتل پذیرفته است . ماده مذکور از این جهت که بیت‌المال جزء افراد عاقله است و با وجود عاقله در قتل خطای محض دلیلی برای رجوع به قاتل وجود ندارد ، مطابق قواعد حاکم بر مسئولیت عاقله است . اما از این نظر که چنین قولی بدون ممکن دانستن رجوع به قاتل ، خصوصاً در مواردی که قاتل متمول و ثروتمند می‌باشد ، مخالف با احتیاط و مصلحت مسلمانان است ، مصلحتی که باید در تمامی موارد مصارف بیت‌المال مدنظر قرار گیرد . از طرفی از آنجا که دیه حق‌الناس است لازم بود که ماده به صراحت مشخص می‌نمود که در صورت مطالبه اولیای دم دیه از بیت‌المال پرداخت می‌گردد ، در حالی که انشاء ماده مذکور به گونه‌ای است که از آن الزام دادگاه به صدور رأی پرداخت دیه از بیت‌المال در صورت عدم تمکن خویشاوندان قاتل ، به ذهن تبادر می‌کند . نکته دیگر در رابطه با این ماده این است که در موارد تمکن نسبی عاقله مسئولیت عصبه منتفی بوده و دیه از بیت‌المال پرداخت می‌گردد ، زیرا معنای این عبارت که «یا عاقله او نتواند دیه را در مدت سه سال بپردازد» آن است که عصبه تمام دیه را باید در مدت سه سال بپردازد و اگر چنان توانی نداشت دیگر مسئولیتی نخواهد داشت [۲۳۶] اگر منظور مقنن آن بود که به مقدار تمکن عاقله دیه از آنان اخذ و باقیمانده از بیت‌المال کامل می‌گردد باید ماده چنین نوشته می‌شد «یا عاقله او نتواند تمام دیه را در مدت سه سال بپردازد باقیمانده دیه از بیت‌المال پرداخت می‌گردد »
گفتار سوم : عدم امکان دریافت دیه از مرتکب
الف : عدم شناسایی مرتکب
در خصوص موارد عدم شناسایی قاتل و پرداخت دیه از بیت‌المال در قانون مجازات اسلامی می‌توان به مواد ۲۴۴ و ۲۵۵ اشاره کرد که در ادامه به هر یک از این موارد خواهیم پرداخت ؛
طبق ماده ۲۴۴ ق.م.ا : «اگر مدعی علیه حضور خود را هنگام قتل در محل واقعه منکر باشد و قراینی که موجب ظن به وقوع قتل توسط وی نگردد وجود نداشته باشد لوث محسوب نمی‌شود . مگر اینکه مدعی بینه‌ای بر حضور او هنگام قتل در محل واقعه اقامه کند و موجب ظن به وقوع قتل توسط او گردد در این صورت لوث ثابت می‌شود و مدعی باید اقامه قسامه کند و در صورت امتناع از اقامه قسامه می‌تواند از مدعی علیه مطالبه قسامه کند در این صورت مدعی علیه باید به منظور برائت خود به ترتیب مذکور در ماده ۲۴۷ عمل نماید . در این حالت اگر مدعی علیه از اقامه قسامه ابا نماید محکوم به پرداخت دیه می‌شود » . تبصره : «در مورد قسامه ، چنانچه برائت مدعی علیه ثابت شود و قاتل مشخص نباشد ، دیه مقتول از بیت‌المال پرداخت می‌شود» . در موارد متعددی نشانه‌هایی از ارتکاب قتل توسط شخص یا اشخاص خاصی وجود دارد لکن نسبت به آن علم وجود ندارد ، در چنین مواردی اگر نشانه‌های موجود در پرونده موجب ظن قوی گردد ، اولیای دم می‌توانند با اجرای قسامه ، قتل را به اثبات رسانده و حسب مورد تقاضای قصاص قاتل و یا مطالبه دیه نماید . نکته قابل توجه در رابطه با این ماده این است که عبارت «می‌تواند از مدعی علیه مطالبه قسامه نماید» بیانگر آن است که سوگند مدعی علیه به صورت ابتدایی یا با درخواست دادگاه صحیح نیست بلکه باید مدعی آن را درخواست کند [۲۳۷] شعبه بیست و هفتم دیوان عالی کشور در رأی شماره ۱۴۶۵-۱۴/۴/۷۲ در این خصوص چنین اظهار نظر کرده است : «متهم بدون تحلیف دادگاه ابتدائاً یا تبرعاً قسم یاد کرده و یا با احلاف دادگاه بوده بدون استحلاف صاحبان حق که بر حسب فتوای امام (ره) در هر دو صورت قسم او ارزشی ندارد» البته به نظر برخی فقها به صرف امتناع مدعی از اجرای قسامه ، حاکم از مدعی علیه خواهد خواست که برای تبرئه خود قسامه را اجرا کند .[۲۳۸] و به نظر برخی دیگر از فقها برای قسامه از سوی مدعی علیه و تبرئه متهم ، لازم است که اولیای دم از متهم بخواهند که برای رفع اتهام از خود قسامه را به جای آورد .[۲۳۹] در هر حال هر گاه نوبت به اجرای قسامه توسط متهم برسد در این صورت عکس‌العمل متهم به دو صورت متصور است ، اول اینکه متهم برای تبرئه خود قسامه را جاری می کند و خونبهای متقول از بیت‌المال پرداخت خواهد شد.[۲۴۰] دلیل چنین حکمی که مطابق قول مشهور فقهاست ، روایاتی است که در این زمینه وارد شده است . از جمله این روایت که بریدبن معاویه از امام صادق (ع) نقل می‌کند : «اگر مدعی قسم نخورد مدعی علیه باید پنجاه قسم مرد را اقامه کند که ما نکشتیم و قاتل را نیز نمی‌شناسیم و گرنه دیه را باید بپردازد[۲۴۱] » مفهوم این روایت آن است که اگر مدعی علیه اقامه قسامه کند ملزوم به پرداخت دیه نخواهد شد یعنی همان حکمی که در ذیل ماده ۲۴۴ بیان شده است .
روایت دیگر صحیحه مسعد بن زیاد از امام جعفر صادق (ع) است ، «پدرم امام باقر (ع) که خداوند از او خشنود باد ، اینگونه عمل می‌کرد ، زمانی که مدعیان قتل بینه‌ای برای اثبات قتل نداشتند و از طرفی حاضر نبودند اینگونه قسم بخورند که متهمان به قتل ، مقتول را به قتل رسانده‌اند ، متهمان را ۵۰ بار به این نحو قسم می‌داد که به خدا سوگند ما مقتول را نکشته‌ایم و قاتل او را نیز نمی‌شناسیم ، پس از آن دیه به اولیاء مقتول پرداخت می‌شد»[۲۴۲] در پایان روایت آمده است «ثم یؤدی الدیه الی اولیاء القتیل» فقها از لفظ «یؤدی» استفاده کرده‌اند که پرداخت کننده دیه امام یا بیت‌المال است نه افراد متهم به قتل ، به دلیل اینکه اگر متهمین به قتل مسئول پرداخت دیه بودند از لفظ «یؤدون» که صیغه جمع است استفاده می‌شد .[۲۴۳]
در روایت دیگری که محمدبن مسلم و عبداله بن سنان از امام صادق (ع) روایت کرده‌اند آمده است : در مورد فردی که همنشین قومی بود سپس در حالی که در میان آنان بود کشته شد و همچنین در مورد شخصی که در قبیله‌ای یا محله‌ای (جسدش) پیدا شد ، اولیای دم علیه آنان اقامه دعوی نمودند ، امام فرمود : «چیزی بر متهمین نیست اگر چه خون مقتول هدر نمی‌رود»[۲۴۴] اگر چه در این روایت به صراحت لفظ «بیت‌المال» بیان نشده ، اما شیوه و سیاق آنها ، مانند لفظ «یؤدی» که معنای پرداخت می‌شود را دارد ، به گونه‌ای است که جای شکی باقی نمی‌ماند که مسئول پرداخت دیه در صورت اجرای قسامه توسط متهم ، بیت‌المال است .
دوم اینکه ، زمانی که قسامه متوجه متهم شده است و او از قسامه امتناع می‌کند ، بنابر قول مشهور[۲۴۵]، به محض امتناع متهم از قسامه پرونده مختومه شده و پرداخت دیه مقتول بر عهده متهم قرار می‌گیرد . اما بنا بر قول دیگر در صورت امتناع متهم از قسامه ، او می‌تواند مجدداً قسم را به مدعی بازگرداند . در این صورت با سوگند مدعی دیه مقتول بر ذمه متهم مستقر می‌گردد .[۲۴۶] بر اساس برخی روایات در صورت امتناع متهم از قسامه و یا عدم رضایت اولیای دم به قسامه متهم ، دیه از بیت‌المال پرداخت خواهد شد چنانچه در مورد مسلمان انصاری که در حوالی محل سکونت قوم یهود به قتل رسیده بود پیامبر (ص) چنین رفتار کردند .[۲۴۷] فقهای امامیه علیرغم اینکه سند روایت صحیحه می‌باشد با وجود این به مضمون روایت فتوی نداده‌اند . تنها کسی که پرداخت دیه از بیت‌المال را در صورت عدم رضایت اولیاء دم به قسامه متهم مطرح نموده است ، علامه حلی می‌باشد .[۲۴۸] در رابطه با موضوع ، شافعیه معقتد است در صورت امتناع متهم از قسامه ، سوگند مجدداً به اولیای مقتول بر می‌گردد اگر آنان سوگند بخورند متهم محکوم می‌شود و در غیر اینصورت متهم تبرئه خواهد شد.[۲۴۹] و نظر مالکیه این است که مدعی علیهم اگر از قسم امتناع کردند حبس می‌شوند تا اینکه حاضر به سوگند شوند .[۲۵۰] و حنابله را اعتقاد بر این است که در صورت امتناع ، متهم تبرئه شده و دیه مقتول از بیت‌المال پرداخت می‌شود .[۲۵۱]
در خصوص بحث قسامه چند نکته لازم به ذکر است که به آنها اشاره می‌کنیم ؛
الف) در مورد اینکه قسامه چه چیزی را ثابت می‌کند باید گفت که ؛ قسامه بر اساس تصریح ماده ۲۳۱ قانون مجازات اسلامی ، یکی از راه‌های اثبات قتل است و از ظاهر مواد ۲۴۸ و ۲۵۳ [۲۵۲]همین قانون چنین استنباط می‌شود که قسامه همانگونه که قتل عمد را ثابت می‌کند . قتل شبه عمد و خطای محض را نیز ثابت می‌کند . بنابراین در صورت اجرای قسامه ، طبق موازین شرعی و قانونی حسب مورد ممکن است مجازات قصاص یا دیه اعمال شود . همچنانکه در جراحت‌ها هم این موضوع صادق است.[۲۵۳] البته در خصوص جراحات ، طبق ماده ۲۵۴ ق.م.ا قصاص با قسامه ثابت نمی‌شود و فقط موجب پرداخت دیه می‌گردد .
ب) هر گاه قسامه نسبت به متهمی اجرا شود و تحقق قتل از سوی او محرز شود اما پس از آن ، شخصی اقرار کند که او به تنهایی مرتکب قتل شده است ، چند دیدگاه در مورد حکم این مسئله بیان شده است .[۲۵۴]
۱- ولی دم مخیر است که به مقتضای قسامه عمل نماید یا مفاد اقرار را بپذیرد . این نظر منسوب به شیخ طوسی در کتاب خلاف است . ۲- ولی دم حق ندارد مجازات اقرار کننده را بخواهد زیرا وقتی قسم می‌خورد که قاتل شخص دیگری است و با علم به قاتل بودن نیز قسم می‌خورد به معنای آن است که سخنان اقرار کننده را تکذیب می‌کند . این نظر منسوب به شیخ طوسی در مبسوط است . ۳- ولی دم مخیر است که اقرار کننده را تصدیق و خودش را تکذیب نماید یا اقرار کننده را تکذیب و به مقتضای قسامه عمل شود . این نظر منسوب به فاضل هندی در کتاب کشف اللثام است .
ج) قانون مجازات اسلامی در ماده ۳۰۵ دیه مقتول را در صورت نکول قاتل از قسامه بر عهده خود
که جنگی آغاز شود و یا بطور کلی در حال صلح اگر جسدی در میان سپاهیان یافت شود ، در بین فقها اختلافی وجود ندارد[۲۶۴] علاوه بر موارد مذکور که مسئولیت بیت‌المال مورد تصریح روایات است فقها مصادیق دیگری از اماکن عمومی را نیز مورد اشاره قرار داده‌اند . دلیل عدول فقها از موارد منصوص، روایت صحیحه عبداله بن سنان از امام صادق (ع) می‌باشد که در آن آمده است : حضرت علی (ع) در مورد شخصی که جسدش پیدا شده بود فرمود : «اگر هویت این شخص معلوم بوده و دارای اولیای دمی است که مطالبه دیه می‌کنند دیه او را از بیت‌المال بپردازید»[۲۶۵] بسیاری از فقها به تبعیت از این گونه روایات بصورت یک قاعده کلی تمامی مواردی را که در آن قاتل مشخص نیست و انتساب قتل به فرد یا گروه معینی مقدور نیست دیه را بر عهده بیت‌المال قرار داده‌اند.[۲۶۶]
از همین رو برخی از فقها علاوه بر موارد فوق ، مسجد جامع [۲۶۷] ، پل [۲۶۸] ، خیابان[۲۶۹] ، نهرهای عمومی[۲۷۰] و … را از مواردی دانسته‌اند که پرداخت دیه مقتول در آن بر عهده بیت‌المال است . و این نیست مگر آنکه در نظر آنان مهم «هدر نرفتن خون مسلمان» بوده است . با توجه به اینکه فقها مصادیق متعدی از مسئولیت بیت‌المال در پرداخت دیه را تصریح نموده‌اند شایسته بود که مقنن ابهام موجود در ماده ۲۵۵ ق.م.ا را از حیث حصری و یا تمثیلی بودن موارد مذکور در آن را برطرف می‌نمود . و با تصریح به مسئولیت بیت‌المال در مواردی که قاتل ناشناس است ، ضمن عمل به قاعده «لایبطل» به تکالیف خویش در قبال شهروندان عمل می‌کرد . در حال حاضر قضات دادگاه‌ها مکلفند با توجه به اصل ۱۶۷ قانون اساسی در موارد سکوت ، اجمال و ابهام قانون ، به منابع معتبر فقهی رجوع کنند و با توجه به اتفاق نظری که پیش فقها در مورد مسئولیت بیت‌المال در خصوص موضوع وجود دارد ، حکم به پرداخت دیه از بیت‌المال نمایند . دیوان عالی کشور موردی را که فردی در اثر تصادف کشته شده است و راننده مقصر فرار نموده است را از مصادیق ماده ۲۵۵ ق.م.ا دانسته و به واسطه نامعلوم بودن قاتل حکم به پرداخت دیه از بیت‌المال داده است.[۲۷۱]
ب : فرار مرتکب
در بین فقها در چگونگی استیفای حق اولیای دم در موردی که مرتکب قتل عمد فرار نماید اختلاف وجود دارد ، برخی معتقدند که اگر مرتکب قتل عمد فرار کند و به او دسترسی نباشد ، قصاص تبدیل به دیه خواهد شد . دیه مذکور از اموال قاتل گرفته می‌شود و در صورتی که قاتل اموالی نداشته باشد از خویشاوندان او به ترتیب طبقات ارث گرفته خواهد شد و در صورت عدم تمکن عصبه قاتل ، بیت‌المال دیه مقتول را پرداخت خواهد نمود ، شهید ثانی[۲۷۲] ابن زهره[۲۷۳] ، علامه حلی [۲۷۴] ، ابن براج[۲۷۵] ، شیخ طوسی[۲۷۶] ، مرحوم خویی[۲۷۷] از جمله معتقدین به این نظریه می‌باشند . دلایلی که مشهور فقها به آن استناد کرده‌اند عبارتند از :
۱- روایت ابی نصر بزنطی از امام هادی (ع) به این مضمون که : امام (ع) در مورد فردی که دیگری را عمداً به قتل رسانده و متواری شده است به گونه‌ای که تا زمان مردن به او دسترسی ممکن نیست ، فرمودند : اگر قاتل مالی داشته باشد دیه از اموال او گرفته می‌شود و در غیر اینصورت از نزدیکان او به صورت الاقرب فالاقرب پس به درستی که خون مسلمان هدر نمی‌رود[۲۷۸] در این روایت اگر چه سخنی از مسئولیت بیت‌المال مطرح نشده است ، اما مقتضای تعلیلی که در ذیل روایت آمده ، آن است که در صورت اعسار اقربای قاتل ، بیت‌المال خونبهای مقتول را بپردازد.
۲- در موثقه ابوبصیر آمده است : از امام صادق (ع) از حکم مردی پرسیدم که دیگری را عمداً کشته و سپس فرار نموده است و اکنون به او دسترسی نیست ، امام فرمودند : اگر قاتل مالی داشته باشد از اموال او دیه مقتول گرفته می‌شود ، پس اگر قاتل مالی نداشت از نزدیکان او به ترتیب الاقرب فالاقرب گرفته می‌شود پس اگر خویشانی نداشت دیه او را امام پرداخت خواهد نمود زیرا خون مسلمان هدر نمی‌رود .[۲۷۹] این روایت به صراحت دلالت بر مسئولیت بیت‌المال در صورت اعسار جانی و بستگان او دارد .
۳- قاعده لایبطل ، لازمه این قاعده پرداخت دیه به اولیای مقتول تحت هر شرایطی است . این دیه از اموال قاتل و در صورت وجود نداشتن اموالی برای قاتل ، از بستگان او و در صورت اعسار آنان از بیت‌المال پرداخت می‌شود . دلیل دیگری که می‌توان علاوه بر دلایل مورد استناد مشهور فقها اقامه نمود این است که حکومت موظف به ایجاد نظم و اجرای عدالت است . بنابراین هنگامی که قتلی بوقوع می‌پیوندد و قاتل متواری می‌شود ، وظیفه حکومت است که قاتل را دستگیر و تحویل اولیای دم نماید . حال که در ایفاء این مسئولیت خود دچار ضعف و قصور گشته باید خونبهای مقتول را بپردازد .
البته لازم به ذکر است که طرفداران نظریه مشهور (تبدیل قصاص به دیه در صورت فرار قاتل) خود سه دسته‌اند ؛ برخی معتقدند قصاص تنها زمانی تبدیل به دیه خواهد شد که قاتل فرار کرده و در همان زمان متواری بودن نیز فوت نماید ، لذا صرف فرار قاتل و عدم دسترسی به او مجوز اخذ دیه از اموال قاتل نمی‌باشد.[۲۸۰] در مقابل برخی دیگر ملاک تبدیل قصاص به دیه را تعذر استیفای قصاص می‌دانند، خواه متعذر شدن قصاص به دلیل فرار او باشد یا مرگ قاتل در زمان متواری بودن[۲۸۱] برخی دیگر نیز با بهره گرفتن از تعطیلی که در روایت ابوبصیر آمده است معتقدند که حتی در صورت فوت قاتل در حالت عادی ، بدون اینکه مبادرت به فرار نماید نیز قصاص تبدیل به دیه می‌شود .[۲۸۲] از بین این سه نظر فوق‌الذکر ، نظر دوم ، موجه‌تر می کند ، البته زمانی که قاتل خود را تسلیم اولیای دم می‌کند تا او را قصاص نمایند اما قبل از قصاص فوت می‌کند و امکان قصاص منتفی می‌شود . قصاص و دیه ساقط خواهد شد .
اما در مقابل نظر مشهور فقها ، برخی دیگر از فقها را اعتقاد بر این است که با فرار قاتل و حتی با مرگ او در زمان متواری بودن دلیلی برای تبدیل قصاص به دیه وجود ندارد . چرا که هر چند با فرار قاتل و عدم دسترسی به او یا فوت قاتل در زمان فرار ، قصاص متعذر می‌گردد ، اما از آنجا که حکم اولیه در قتل عمد ، قصاص است و تبدیل قصاص به دیه منوط به تراضی طرفین است که در اینجا چنین توافقی وجود ندارد ، لذا گرفتن دیه از اموال قاتل وجهی نخواهد داشت . ابن ادریس[۲۸۳] و شیخ طوسی در یکی از دو قول خود [۲۸۴] از قائلین به این نظر می‌باشند . در جواب ایشان گفته‌اند ؛ گر چه در قتل عمد اصل اولیه قصاص است و تبدیل قصاص به دیه منوط به تراضی طرفین است ، لکن این اصل مربوط به زمانی است که امکان تراضی بین اولیای دم و قاتل وجود دارد ، نه زمانی که اصولاً تراضی منتفی است . از طرفی در این مورد خاص دلیل روایت ، اجازه دریافت دیه از اموال قاتل را صادر کرده است و واضح است که اصل را در برابر دلیل تاب مقاومت نیست . در هر حال طبق این نظریه مسئولیت بیت‌المال نسبت به دیه مقتول منتفی است .
در ماده ۲۶۰ قانون مجازات اسلامی که در رابطه با فرار مرتکب قتل عمد می‌باشد چنین آمده است : «هر گاه کسی که مرتکب قتل عمد شده است فرار کند و تا هنگام مردن به او دسترسی نباشد پس ازمرگ قصاص تبدیل به دیه می‌شود که باید از مال قاتل پرداخت گردد و چنانچه مالی نداشته باشد از اموال نزدیکترین خویشان او به نحو «الاقرب فالاقرب » پرداخت می‌شود و چنانچه نزدیکانی نداشته باشد یا آنها تمکن نداشته باشند دیه از بیت‌المال پرداخت می‌گردد»
نکته اول اینکه قانونگذار در ماده ۲۶۰ ق.م.ا به تبعیت از قول مشهور فقها امکان تبدیل قصاص به دیه را پذیرفته است و از میان سه نظر موجود در قول مشهور فقها ، به قدر متیقن اکتفا نموده و مسئولیت بیت‌المال را تنها زمانی جایز می‌داند که قاتل فراری فوت کرده باشد .
نکته دوم ؛ چنانچه پس از پرداخت دیه توسط خویشان قاتل و یا بیت‌المال ، قاتل فراری دستگیر شود یا معلوم شود که فوت نکرده است ، قانون مجازات اسلامی در خصوص اینکه در این مورد چگونه باید عمل شود ساکت است . اما باید گفت که در این صورت اولیاء دم می‌بایست دیه را به قاتل یا بیت‌المال برگردانند چرا که پرداخت دیه به عنوان بدل حیلوله بوده و با حضور قاتل و امکان استیفای قصاص ، بدل حیلوله زایل شده و حکم اولیه قصاص احیاء می‌شود[۲۸۵] و اولیاء دم با دسترسی به قاتل مخیر در قصاص یا پرداخت دیه و یا عفو خواهند شد .
نکته بعدی اینکه فرار مرتکب قتل عمد ممکن است در مراحل مختلفی صورت گیرد از جمله اینکه بلافاصله پس از ارتکاب قتل و بدون حضور در هیچ یک از مراحل دادرسی فرار کند ، در مرحله تحقیقات مقدماتی یا بخشی از آن حضور داشته و قبل از محاکمه فرار کند ، بعد از محاکمه و صدور حکم فرارکند ، پس از قطعیت حکم و قبل از اجرای آن فرار کند که با توجه به اطلاق ماده ۲۶۰ ق.م.ا شامل همه این صورت‌ها می‌شود.[۲۸۶] اما آنچه مشخص است آن است که احکام مربوط به فرار قاتل عمد زمانی اجرا می‌شود که حکم صادره قطعی شده باشد چه آنکه فرار قاتل بعد از صدور حکم و قبل از اجرای آن باشد و چه آنکه فرار قاتل قبل از صدور حکم و رسیدگی و صدور حکم به صورت غیابی باشد اما باید در نهایت حکم قطعی شده باشد تا احکام ماده ۲۶۰ اجرایی گردد . چرا که تا قبل از صدور حکم شخص تنها متهم به قتل می‌باشد و اطلاق مرتکب قتل بر او درست نیست و اجرای حکم نیز زمانی صورت می‌گیرد که حکم به صورت قطعی و لازم‌الاجرا درآمده باشد .
نکته چهارم ؛ گاه متهم به قتل عمدی در مرحله تحقیقات مقدماتی حضور می‌یابد و شخص دیگری برای او وثیقه می‌سپارد و سپس متهم فرار می کند . در اینصورت آیا دیه مقتول از محل وثیقه تأدیه خواهد شد یا اینکه باید به سراغ اموال قاتل رفت و در صورت نبودن اموال یا اقربا ، از سوی بیت‌المال پرداخت شود ؟ در اینجا دو نظر وجود دارد ، برخی معتقدند چون مطابق نظر غالب حقوقدانان دیه جبران خسارت است ، لذا هر گاه متهم به قتل عمدی که با اخذ وثیقه آزاد است فرار کند و تا هنگام مردن به او دسترسی نباشد حسب دستور ماده ۱۴۵ قانون آئین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری که مقرر می‌دارد : «در مواردی که متهم حضور نیافته و محکوم شده ، محکوم به یا ضرر و زیان مدعی خصوصی از تأمین گرفته شده پرداخت خواهد شد و زاید بر آن به نفع دولت ضبط می‌شود» دیه از محل تأمین اخذ خواهد شد.[۲۸۷] اما برخی معتقدند که ظاهر ماده ۲۶۰ ق.م.ا به عنوان یک مورد خاص ، عموم ماده ۱۴۵ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب را تخصیص می‌زند [۲۸۸] و بنابراین می‌بایست دیه از اموال قاتل و در صورت نداشتن اموال از خویشان قاتل و در صورت عدم نداشتن خویشاوند و یا عدم تمکن آنها از بیت‌المال پرداخت گردد .
نکته بعدی که باید به آن پرداخت جراحات عمدی مستوجب قصاص عضو است اگر مرتکب فرار نماید در این صورت آیا حکم ماده ۲۶۰ ق.م.ا نسبت به فرار مرتکب جراحات عمدی نیز تعمیم خواهد یافت یا خیر ؟ در کتب فقهی بحث مشخصی در این مورد وجود ندارد ، مع‌ذلک نظر ابن جنید این است که در جراحات عمدی نیز هر گاه جانی اقدام به فرار نموده و به او دسترسی نباشد قصاص عضو تبدیل به دیه خواهد شد [۲۸۹]به نظر می‌رسد دلیل نپرداختن فقها به بحث فرار جارح در جنایات عمدی این مسئله باشد که پرداخت دیه توسط عصبه و بیت‌المال ، در غیر از قتل خطای محضی که با شهادت شهود ، قسامه و علم قاضی ثابت شده است ، خلاف اصل است ، لذا در مواردی که دلیل خاصی اجازه خروج از این اصل را نداده باشد ، باید به مقتضای اصل عمل کرد . در استفتائی که از سوی مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه در این خصوص صورت گرفته ، حضرات آیات نوری همدانی و صافی گلپایگانی معتقدند دیه از بیت‌المال پرداخت نمی‌گردد ، مکارم شیرازی معتقد است در غیر از قتل دلیلی بر گرفتن دیه از بیت‌المال نداریم . اما آیت‌ ا… بهجت معتقد است می‌توانند از بیت‌المال بدهند . همچنین نظر فاضل لنکرانی این است که بنابر احتیاط از بیت‌المال پرداخت می‌شود .[۲۹۰] به نظر می‌رسد منشأ اختلاف فتاوی در آن است که آیا قاعده «لایبطل» اختصاص به قتل دارد و یا نسبت به جراحات نیز شمول دارد ، اگر بپذیریم که قاعده لایبطل تنها اختصاص به قتل ندارد ، در آن صورت می‌توان گفت بیت‌المال نسبت به دیه جراحت نیز مسئول خواهد بود .
قانونگذار در مورد فرار مرتکب جراحات عمدی حکم خاصی نداشته و نسبت به آن ساکت
است با این وجود در ماده ۳۱۳ ق.م.ا مقرر داشته است که : «دیه عمد و شبه عمد بر جانی است لکن اگر فرار کند از مال او گرفته می‌شود و اگر مالی نداشته باشد از بستگان نزدیک او با رعایت الاقرب نالاقرب گرفته می‌شود و اگر بستگانی نداشت یا تمکن نداشتند دیه از بیت‌المال داده می‌شود» عبارت این ماده به گونه‌ای است که مسئولیت بیت‌المال نسبت به جراحات عمدی را هم به ذهن القاء می‌کند به این دلیل که مقنن به جای لفظ قاتل از لفظ جانی استفاده کرده و اصطلاح مذکور نیز اعم از قاتل و جارح است .
در مجموع با توجه به نظرات برخی از فقهای معاصر و نیز اطلاق ماده ۳۱۳ ق.م.ا و همچنین شمول قاعده «لایبطل» به صراحات و علاوه بر آن مسئولیت حکومت در پرداخت دیه به دلیل قصور در ایجاد نظم و دستگیری مجرم و اجرای عدالت ، به نظر می‌رسد بیت‌المال در خصوص فرار مرتکب جراحات عمدی مستوجب قصاص نیز مسئولیت داشته باشد .
نکته پایانی که به آن اشاره می‌شود اشکالی است که نسبت به ماده ۲۶۰ ق.م.او نظر مشهور فقها وارد است ، مشروط نمودن پرداخت دیه از اموال قاتل یا بیت‌المال به مرگ قاتل فراری عملاً موجب مشکلاتی خواهد شد از جمله احراز فوت قاتل که گاهاً با سختی همراه است و همچنین انتظار طولانی مدت اولیای دم جهت گرفتن دیه که این انتظار نوعی اضرار به حق اولیاء دم می‌باشد . لذا بهتر این بود که این قید برداشته می‌شد همچنانکه در روایت موثقه ابوبصیر تبدیل قصاص به دیه ، صرفاً به فرار قاتل و عدم دسترسی به او منوط شده و سخنی از فوت قاتل به میان نیامده است . خوشبختانه در لایحه جدید این اشکال برطرف شده و در ماده ۱۴-۴۱۴ آن چنین مقرر شده است «در قتل عمد و شبه عمد در صورتی که به دلیل فرار ، خودکشی و مانند آن به جانی دسترسی نباشد ، دیه از مال او گرفته می‌شود و اگر مالی نداشته باشد از عاقله وی گرفته می‌شود و در صورت عدم دسترسی به عاقله یا فقر آنها ، از بیت‌المال پرداخت خواهد شد»
ج : فوت مرتکب
گاه اتفاق می‌افتد که قاتل قبل از پرداخت دیه در قتل شبه عمد و خطای محض فوت می‌کند . همچنین در قتل عمد اگر قاتل در اثر حادثه طبیعی فوت کند در چنین حالتی باید دید وضعیت دیه مقتول چگونه خواهد بود .
در رابطه با فوت قاتلی که مرتکب قتل عمد شده است چند نظر در بین فقها به چشم می‌خورد ؛ طبق نظر اول ، فوت قاتل تنها در صورتی موجب تبدیل قصاص به دیه و متعاقب آن مجوز اخذ دیه از مال قاتل و یا بستگان او و بیت‌المال است که قاتل فرار کرده ، و در همان زمان متواری بودن فوت نماید. این نظر که قدر متیقن در مورد تبدیل قصاص به دیه و انتقال مسئولیت به بیت‌المال است ، شیخ طوسی[۲۹۱] ابن زهره [۲۹۲] ، علامه حلی [۲۹۳] ، صاحب جواهر[۲۹۴] و برخی دیگر از فقها از طرفداران آن می‌باشند .
نظر دوم این است که در هر موردی که مرگ در اثر تقصیر قاتل و اقدام او باشد قصاص تبدیل به دیه شده و از اموال قاتل گرفته شود و چنانچه مالی نداشت از بستگان او ، ورثه و در صورت اعسار آنان خونبهای مقتول از بیت‌المال پرداخت خواهد شد . بنابراین علاوه بر مرگ در حالت فرار ، مرگ بر اثر خودکشی و مانند آن نیز مجوز تبدیل قصاص به دیه و در نهایت مسئولیت بیت‌المال است . لکن در صورتی که مرگ بصورت طبیعی رخ داده باشد ، قصاص و دیه ساقط خواهد شد.[۲۹۵]
برخی دیگر از فقها معتقدند که با مرگ قاتل در قتل عمد به هر صورتی که باشد قصاص تبدیل به دیه شده و در صورت اعسار قاتل و ورثه‌اش ، بیت‌المال مسئول پرداخت دیه خواهد بود . بنابراین فرقی نمی‌کند که قاتل به مرگ طبیعی فوت کند یا در اثر تقصیر خود درگذرد .[۲۹۶] از معتقدان به این نظریه مرحوم خویی که می‌نویسد : «مقتضای روایت موثقه ابی بصیر آن است که خون مسلمان نباید هدر رود ، پس هر گاه قصاص متعذر شود دیه از مال قاتل جایگزین می‌شود . در این حکم فرقی بین موارد تعذر قصاص از جهت فرار وغیر آن وجود ندارد ، بنابراین اگر قاتل خودکشی کرده یا در اثر بیماری فوت نماید ، دیه ساقط نخواهد شد»[۲۹۷]
طبق نظر چهارم ، برخی از فقها مانند شیخ طوسی [۲۹۸] و ابن ادریس[۲۹۹] تبدیل قصاص به دیه در صورت مرگ قاتل در قتل عمد در هیچ صورتی نپذیرفته و آن را مردود می‌دانند .
قانونگذار به تبعیت از نظر اخیر در ماده ۲۶۹ ق.م.ا چنین مقرر کرده است : «هر گاه کسی که مرتکب قتل موجب قصاص شده است بمیرد قصاص و دیه ساقط می‌شود » در تأیید نظر قانونگذار و در پاسخ به دلایل مخالفان آن باید به چند نکته اشاره کنیم .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 01:42:00 ق.ظ ]




واژه

 

آوا نگاری

 

معادل فارسی

 

 

 

آفِندی

 

Afendi

 

نوعی نارنگی

 

 

 

بالَنگ

 

Balang

 

خیار سبز

 

 

 

خِیار

 

Xeyar

 

خربزه

 

 

 

سَنَتَره

 

Santarā

 

نوعی نارنگی

 

 

 

کَرکی

 

Karki

 

خیار چنبر

 

 

 

مَدَتی

 

Madani

 

بکرایی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۶-۱-۳ معرفی خیّر منطقه هرمود
حاج عبد­الرحیم فهیمی خیّر هوشمند، فهیم و روشنفکر هرمودی:
حاج عبد­الرحّیم فهیمی فرزند حاج عبد­الرضا فهیمی و نوه رئیس علی نقی که همگی از بزرگان و کد خدایان روستای هرمود بوده ­اند. وی در سال ۱۳۰۹ هـ..ش در هرمود متولّد شده است. ایشان در سال های دور به کشور امارات مهاجرت کرده امّا هیچ­گاه زادگاه خود را از یاد نبرده و با توجّه به وسع مالی زیاد و رفاه بسیار همواره در راه آبادانی روستای خویش و یاری رساندن به مردمان زادگاهش کوشیده است. اقدامات شایان و قابل توجه ایشان را باختصار در زیر بیان می­کنیم تا ضمن قدردانی از این خّیر بزرگوار و شریف که هم اکنون سنین کهنسالی را می­گذرانند عمل خدا پسندانه و بی توقع این عزیز را ارج بنهیم: برق کشی روستای هرمود- چاه آب شور و لوله کشی کّل هرمود- آسفالت کوچه­ها- تأسیس کودکستان- ساخت مدرسه راهنمایی- دبیرستان و پیش دانشگاهی- کارگاه فنی و حرفه­ای،‌کامپیوتر و آشپزی با تمام امکانات و تجهیزات پیشرفته و لازم، ساخت مسجد- احداث سّد خاکی روستا- ساخت درمانگاه و خانه بهداشت- تأسیس مکتب خانه خواهران و برادران- ساخت ۱۴ واحد خانه­های سازمانی و واگذاری آن­ها به جوانان و کسانی که نیاز به مسکن دارند.( البته ساخت واحدهای دیگر نیز ادامه دارد)- خانه خیر برای معلمانی که از شهر به روستا می­آیند با تمام امکانات- سرویس دهی ۴۸۰ تا ۵۰۰ دانش ­آموز از دوازه روستا به هرمود وسرویس­دهی معلمان از شهربه روستا و بالعکس- پرداخت هزینه­ های مهدکودک- کمک­هزینه شهریه به دانشجویان بی­بضاعت یا کم­-بضاعت(سالیانه ۵۰-۴۰ میلیون تومان)- سبدکالای ماه رمضان هر سال حدود ۱۰۰-۹۰ خانوار(اقلامی شامل: برنج، روغن، مرغ، گوشت گوسفند و…) افطاری هر ۳۰ روز ماه مبارک رمضان در مسجد- هزینه نصب(کل تلفن همراه اول- هزینه ساخت شهرکی جدید نزدیک یک روستا با کندن کوه- هدیه روز معلم به عنوان قدر دانی از معلّمان روستا و…
پایان نامه - مقاله - پروژه
به طور کلی بیش از ۹۰ درصد امور عمرانی روستا با هزینه این خیّر فهیم و سخی به انجام رسیدهاست، قابل ذکر است ایشان به ادامه تحصیل جوانان روستا بسیار علاقمند بوده و تمامی امکانات رفاهی و آموزشی و فرهنگی را برای تحصیل آنان فراهم نموده ­است، هر چند جوانان روستا در این امر کوتاهی کرده و به محض اتمام تحصیلات دبیرستانی جهت کار به خارج از کشور می­روند اما در حال حاضر ادامه تحصیل خواهران در مقاطع تحصیلات عالی پیشرفت قابل توجهی داشته­است. در حال حاضر تعداد زیادی از جوانان هرمودی در کارخانه های مربوط به ایشان در شهرهای مختلف امارات مشغول به کار و تجارت هستند.
این خیّر روشنفکر به زادگاه خویش بسیار علاقمند است و سالیانه یک بار به روستا آمده و مدّتی را در روستا جهت بررسی امور روستا و پیشرفت کلّی روستا سپری می­ کند. خداوند حافظ ایشان باد.
طیب هوشیار
طیّب هوشیار فرزند محمّد درویش متولّد ۱۳۴۰ هـ..ش و ساکن هرمود .. ایشان حدود ۲۲ سال است که نماینده تامّ­الاختیار حاج عبد­الرحّیم فهیمی در هرمود هستند و با درایت و هوشیاری بسیار مسئولیت سنگین امّا خدا پسندانه اجرای طرح­های عمرانی،‌آموزشی، فرهنگی و مذهبی روستا را به عهده دارند. ایشان با بررسی امور روستا و سنجش نیاز­های ضروری مردم و روستا و گزارش آن به آقای عبد­الرحّیم فهیمی، با دریافت هزینه­ های سالیانه از ایشان به رتق و فتق امور روستا اقدام می­نمایند و حدود بیست و دو سال است که در این سمت فعّالیت دارند و به دلیل اعتماد به نفس بالا، صداقت و همّت والای ایشان بحمدالله روستای هرمود از نظر امکانات رفاهی،‌آموزشی و فرهنگی بسیار پیشرفته است. دستان این نماینده پر توان، ‌توانا باد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:42:00 ق.ظ ]




وای ترنم دلگیر چرخ خیاطی
و ای جدال روز و شب فرشها و جاروها
نمی توانستم، دیگر نمی توانستم
صدای پایم از انکار راه برمی خاست
ویأسم از صبوری روحم وسیع تر شده بود
و آن بهار، و آن وهم سبز رنگ
که بر دریچه گذر داشت با دلم می گفت:
“نگاه کن
تو هیچگاه پیش نرفتی
تو فرو رفتی”
«وهم سبز»
و چنین است که او همه هستی خود را همچون آیه تاریکی می بیند و در پی آن، اندیشه زوال و بیهودگی و آنگاه مرگ ذهنش را لبریز می سازد:
من سردم است و می دانم
که از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی
جز چند قطره خون
چیزی به جا نخواهد ماند
مامثل مرده های هزاران هزار ساله به هم میرسیم و آنگاه
خورشید بر تباهی اجساد ما قضاوت خواهد کرد
«ایمان بیاوریم…»
سرانجام، روز پایانی زندگانی فروغ (دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۴۵) فرارسید. در زندگی شیفته سرعت بود.:"فقط برای من مسئله سرعت مطرح بود. مثل این است که این سرعت جوابی به خفقان و خاموشی درون من میدهد و برای من تسکینی است. وقتی با سرعت پیش می روم نمی توانم به چیزی بیندیشم و همین را دوست دارم. حس می کنم که بار مسئولیت سنگینی از روی دوشم برداشته می شود. خودم را رها می کنم در آن جریانی که مرا با شتاب پیش می برد و این راه طی شدن، حالت نفس تازه کردن را برای من دارد."(همان:۹۹)
پایان نامه - مقاله - پروژه
درساعت ۳ عصر، با سرعت به استودیو می رفت. هنگامی که ماشین دبستان شهریار قلهک به جلواو پیچید، برای جلوگیری از تصادف به راست راند و از جاده اصلی منحرف شد.ترمز شدیدی که فروغ کرده بود باعث شد که سرش به شیشه جلو برخورد کند. شدت ضربه به حدی بود که در اتومبیل باز شد و باعث پرتاب وی به بیرون شد و سرش به جدول خیابان خورد و شکست. اورا به بیمارستان بردند اما افسوس که دیگر کار از کاز گذشته بود
ودرظهر چهارشنبه ۲۶ بهمن، در حالی که باران می بارید و زمزمه ها و اشکها جاری است، تابوت او بر دوش دوستانش: احمد شاملو، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج، غلامحسین ساعدی و چند تای دیگر…به سمت خیابان گورستان ظهیرالدوله تشیع می شد. دانه های سفید برف از آسمان فرو می ریزد، سپیدتر از کفن او، اورا که سپید پوشیده است آرام در گور می نهند. زمین را و گورش را رنگ سپید برف پوشانده است. (جلالی:۷۱۷)
شاید حقیقت آن دو دست جوان بود، آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز برف مدفون شد.
ایمان بیاوریم
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
ایمان بیاوریم به ویرانه های باغهای تخیل
به داس های واژگون شده بیکار
و دانه های زندانی
نگاه کن که چه برفی می بارد
«ایمان بیاوریم ….»
آرزوی فروغ از زبان خودش: “آرزوی من آزادی زنان ایران  و تساوی حقوق آن‌ها با مردان است… من به رنج‌هایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان می‌برند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آن‌ها به کار می‌برم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیت‌های علمی هنری و اجتماعی زنان است.” ازمیان شعرای ایرانی معاصر، فریدون توللی را استاد خود می داند وبه اشعارفریدون مشیری علاقمند است وبه آن ایمان دارد. ازخواندن شعرهای حافظ لذت می برد. از میان نویسندگان وشعرای خارجی شارل بودلر، آندره ژید فرانسوی وامیل زولا را برتر می داند. (جلالی ۱۳۷۵، ۵۹)
۳-۲ بررسی آثار فروغ
۳-۲-۱ «اسیر»
نخستین مجموعه شعری فروغ در سال (۱۳۳۴ /۱۹۵۵) با مقدمه ای از شجاع الدین شفا منتشر شد و شامل ۴۴ قطعه می باشد، نشان گر حال و هوای زندگی در ایران است که شخص بایستی مقررات و سنن بی شمار اجتماعی را که شکل ظاهر به خود گرفته، ومفهوم اصلی خود را ازدست داده، رعایت کند. وی در این دفتر با پذیرش عشق، راهی برای فرار از زندان پیدا کرده، بامسئله‌ی غیرعقلی در خود مواجه می شود. او راهی برای فرار از آن عرضه می کند و می خواهد آن را با گذران در میان صحرا، سرکوفتن به سنگ کوهستنان وتن کوفتن به موج دریا گسترش دهد. (آژند:۱۳۶۳ ،۲۱۰)
شعرهایی که بیانگر مفاهیم فردی، دردمندیها وآرزوهای زنی عاشق است که از نیازها، خواسته‎ها و رنج دنیای محدود خود حکایت میکند. نوجوان در جامعه‎ای سنّتی است که عشق بها و شهامت سنّت شکنی داد
آری این منم که در دل سکوت شب
نامه‎های عاشقانه پاره میکنم
ای ستاره‎ها اگر به من مدد کنید
دامن از غمش پر از ستاره‎ میکنم
«ای ستاره ها از مجموعه اسیر»
در حقیقت این مجموعه، فریاد آزادیِ اسیری در بند است. فریاد و شکایت زنی گرفتار مسایل خانوادگی؛ زنی که شرایط نامساعد زندگی او را به تنگ آورده است.
آنچنان که نسبت به زنان پرداخته و حتّی به خود زنان هم معترض است که چرا این نوع نگاه را تحمل کرده است .
هیچ جز حسرت نباشد کار من
بخت بد، بیگانه‎ای شد یار من
بی گنه زنجیر بر پایم زدند
وای از این زندان محنت‎بار من
«راز من از مجموعه اسیر»
شعرهای مجموعه اسیر، بیشتر بر محور عشق می‎چرخد، همچنین مسایلی چون: اسارت، تنهایی، غم و مرگ، اما فضای شعر، تازه و دید شاعر نو است عاشقانه‎هایی که بی پروا و بی‎پرده به بیان احساسات شاعر می‎پردازند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:42:00 ق.ظ ]




دانشکده علوم و فنون قرآن تهران
پایان نامه کارشناسی ارشد
رشته تفسیر قرآن کریم
موضوع:
جریان مبانی انسان شناسی فرهنگی از دیدگاه قرآن کریم
استاد راهنما:
دکتر محمد اکبری
نگارنده:
مهدی محمودی
تیرماه سال ۱۳۹۲
دانشکده علوم و فنون قرآن تهران
پایان نامه کارشناسی ارشد
رشته تفسیر قرآن کریم
موضوع:
جریان مبانی انسان شناسی فرهنگی اسلام از دیدگاه قرآن کریم
استاد راهنما:
دکتر محمد اکبری
نگارنده:
مهدی محمودی
تیرماه سال ۱۳۹۲
تقدیم به
کلیه حقوق مادی و معنوی این پایان نامه متعلق به
دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم - دانشکده علوم و فنون قرآن تهران
میباشد.
چاپ پایان نامه و استخراج مقاله از پایان نامه باید به نام
دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم - دانشکده علوم و فنون قرآن تهران
با تأیید استاد راهنما و با مجوز معاونت پژوهشی دانشگاه باشد.
محضر مبارک صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریفو بیبی فاطمه معصومه ۳ و به روح مطهر حضرت امام خمینی ۱ که با انقلاب اسلامی فضای ایران را با بوی قرآن و اهلبیت : عطراگین کرد.
سپاس
خدا را سپاس می‌گویم که سه سال از بهترین دوران حیات خویش را در خاک پربرکت و مقدس شهر عشق، شهر قم و در جوار بارگاه نورانی و ملکوتی خانم فاطمه معصومه ۳ به تحصیل علوم نورانی قرآن کریم، در مقطع کارشناسی ارشد، گذراندم. حال که به فضل الهی پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد را تحت عنایات حضرت بقیۀالله الاعظم (روحی و ارواح‌العالمین له الفداءو بی بی فاطمه معصومه ۳ به پایان رسانده‌ام، رسم ادب و فتوت می‌دانم تا از تمامی کسانی که مرا در تألیف و تدوین این پژوهش یاری نموده‌اند، نهایت سپاس و ادب را عرض بدارم. از این رو در ابتدا لازم می‌دانم، از زحمات استاد گران‌قدر حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر اکبری، کمال سپاس و تشکر را داشته باشم. همچنین از زحمات و همراهی تمامی دوستان و همکارانم ، کمال تشکر را دارم. در پایان نیز از تمامی غم‌گساری‌ها و دلسوزی‌های پدر و مادر عزیز و مهربانم که غم‌خوار این حقیر در برهه‌های مختلف زندگی بوده‌اند و همچنین همسرمهربانم که صبر و حوصله ایشان همواره موجب دلگرمی بنده میشد، نهایت سپاس و تشکر را دارم و از خداوندگار منان، توفیقات و سعادت روزافزون آن عزیزان را خواستارم.
چکیده
بحث از انسان و انسان شناسی قدمتی دیرینه دارد؛ زیرا انسان همواره در اندیشه شناخت ابعاد وجودی، فلسفه خلقت و جایگاه انسان در نظام هستی برای دستیابی به «چگونگی زیستن و بهتر زیستن» بوده است. از سویی فرهنگ، روش و شیوه زندگی مرسوم و عادت شده جامعه در عرصه های گوناگون حیات اجتماعی است و آموزههای اجتماعی اسلام و خصوصاً قرآن کریم در متن آیات خود مبانی و شاخصه های آن را معرفی نموده است. در پاسخ به این پرسش که اصول و شاخصه های انسانشناسانهای که قرآن کریم برای نظام فرهنگی جامعه اسلامی معرفی میکند کدامند؟ باید گفت که قرآن کریم در مواجهه با انسان، جهانبینی قرآنی را به عنوان اصل و مبدأ حرکت وجودی انسانی تعیین نموده و فلسفه آفرینش جهان را انسان و فلسفه آفرینش انسان را یقین و قرب الهی معرفی نموده است. قرآن کریم از روح، فطرت و اختیار، به عنوان مهمترین لوازم وجودی انسان در نیل به جامعهای با فرهنگ قرآنی سخن به میان آورده و روابط او را در چنین اجتماعی بر اساس رابطه با خدا، خود، همنوع و محیط پیرامونی در مبانی همچون خداشناسی، انسان شناسی، جامعهشناسی و جهانشناسی تعریف و تبیین نموده است. از دیدگاه قرآن کریم مهمترین شاخصه های انسانشناسانه نظام فرهنگی قرآنی عبارتند از: عدالت، ولایت، وحدت، انضباط اجتماعی، رشد محوری و آزادی و هویت قرآنی اجتماعی.
پایان نامه - مقاله - پروژه
واژگان کلیدی: مبانی، انسان شناسی، فرهنگ، یقین، قرآن.
فهرست مطالب
مقدمه تحقیق ۱
کلیات تحقیق ۲
بیان مسئله ۳
مسئله های تحقیق ۴
فرضیه های تحقیق ۴
یشینه موضوع تحقیق ۵
اهداف تحقیق ۵
اهمیت و ضرورت تحقیق ۶
جنبه های نوآوری ۶
سازمان‌دهی پژوهش ۶
فصل اول: مفهوم شناسی ۷
۱-۱. مفاهیم بنیادین ۸
۱-۱-۱. انسان شناسی ۸
۱-۱-۱-۱. انسان شناسی در اندیشه غرب ۹
۱-۱-۱-۲. انسان شناسی در اسلام و مسلمانان (ایران دوره اسلامی) ۱۱
۱-۱-۱-۳. انسان شناسی در ادبیات قرآنی ۱۲
۱-۱-۲. فرهنگ ۱۳
۱-۱-۲-۱. مفهوم لغوی فرهنگ ۱۳
۱-۱-۲-۲. مفهوم اصطلاحی فرهنگ ۱۵

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:41:00 ق.ظ ]




 

 

به دلیل خواص ویژه ترکیبات پلاتین (II)، بیشتر مطالعات سینتیکی روی کمپلکسهای پلاتین (II) انجام شده است که دلایل به قرار زیر می باشند:
پلاتین (II) در مقابل اکسایش ازRh(I) و Ir(I) پایدار تر است.
بر خلاف کمپلکسهای Ni(II) که اغلب تتراهدرال هستند کمپلکسهای پلاتین (II) همواره مسطح مربعی هستند.
سرعت واکنشهای جانشینی در کمپلکسهای پلاتین (II) در مقایسه با دیگر کمپلکسهای مسطح مربعی کند تر است. به عنوان مثال، کمپلکسهای Ni(II) واکنش جایگزینی را ۱۰۶ بار سریعتر از کمپلکسهای پلاتین (II) انجام می دهند.۹و۱۰و۱۱و۱۲
۱-۴ لیگاندهای فسفری نوع سوم۱
لیگاندهای فسفری بطور کلی لیگاندهای پذیر بشمار می روند. لیگاندهای پذیر دو دسته اند:
آنهایی که* خالی دارند مثل :C C = O , C
آنهایی که اوربیتال d خالی دارند مثل : P , S
از طرفی لیگاندهای نرم دو دسته اند:
لیگاندهای پذیر بطور کلی نرم هستند و اگر بطور نسبی در نظر بگیریم هر چه یک لیگاند، الکترونگاتیویته کمتری داشته باشد نرم تر است.
زمانیکه یک اتم بزرگ است یا بار منفی روی اتم زیاد است، به دلیل پخش بهتر الکترونها، لیگاند نرم بشمار می رود. مثل: S-2 , P-3 , I-
پس وقتی یک فلز با عدد اکسایش پایین مثل ۲+ داریم به این معناست که چگالی الکترون روی سیستم زیاد است پس یک لیگاند پذیر همچون لیگاندهای فسفری نوع سوم می تواند الکترون ها را به جریان انداخته و فلز راپایدار کند.
تری فنیل فسفین (PPh3) ، تری فنیل فسفیت (P(OPh)3) و۱و۳و۷ تری آزا فسفا آدامانتان(PTA) از جمله لیگاندهای دهنده فسفری نوع سوم می باشند که لیگاندهایی خنثی بوده و دهنده دو الکترون از طریق زوج الکترون ناپیوندی فسفر به فلزات واسطه می باشند.
سنتز کمپلکس های دارای فسفر های نوع سوم به دلیل کاربردهای گوناگون مورد توجه قرار گرفته اند، که عبارتند از:
کاربرد کاتالیزوری: با توجه به خصوصیات پیوندی مشتقات فسفری نوع سوم، به عنوان پیوند دهنده ی فلزی در کاتالیست های آلی فلزی نامتقارن همگن مورد استفاده قرار می گیرند. ۱۳ کمپلکس های دارای لیگاندهای فسفیتی در چرخه های مختلف کاتالیزوری از جمله هیدروژن دار کردن، هیدروفرمیل دار کردن و هیدروسیانید دار کردن به کار گرفته شده اند. معمولاً این کاتالیزورها نسبت به سیستم های مشابه فسفینی خود فعالیت بیشتری دارند.۱۴
خواص دارویی: به ویژه کمپلکس هایی که دارای لیگاندهای فسفری محلول در آب هستند توجه خاصی را به خود جلب کرده اند.۱۵ همچنین فسفیت ها بدون حضور در کمپلکس فلزی نیز توانسته اند خواص ضد سرطان خوبی از خود نشان دهند.۱۶
۱-۴-۱ - PTA ۱۷
لیگاند ۱و۳و۵ تری آزا۷- فسفا آدامانتان(PTA) یک لیگاند قابل حل درحلالهایی مانند آب، متانول، استون می باشد اما در تولوئن، بنزن و هگزان حل نمی شود. این لیگاند دارای دو موقعیت متفاوت برای اتصال به مرکز فلزی می باشد یکی از سر P و دیگری از سرN، اما در اکثر موارد مشاهده می شود که ازسمت P به فلز مرکزی اتصال می یابدکه سه دلیل عمده را می توان برای این رفتار ذکر کرد :
پایان نامه
وجود ممانعت فضایی کمتر در ناحیه اتم فسفر
اتم فسفر در مقایسه با اتم نیتروژن ، نرم تر است و بنابراین انتظار می رود که دهنده بهتری برای پذیرنده های نرم تر مثل: Pt(II) و یا Pd(II) باشد.۱۸
این لیگاند از سمت اتم فسفر به دلیل داشتن اوربیتال d خالی، لیگاندی پذیر بشمار می رود و این خاصیت، فلز را در حالت اکسایش پایین پایدار می کند.
پس از انجام یک سری مطالعات مشخص شد کمپلکس های فلزات واسطه مختلف حاوی لیگاند PTA می توانند ویژگیهای متفاوتی را داشته باشند از جمله: خواص کاتالیستی، دارویی و فوتولومینسانس.۱۹ بعد از گزارش اولین مقاله درباره لیگاند PTA، چندین گروه تحقیقاتی به کشف کاربردهای این لیگاند قابل حل در آب پرداختندو اینکه واکنش پذیری نیتروژن و فسفر و متیلن ها چگونه می توانست منجر به باز شدن یا نشدن قفسPTA گردد.
کمپلکس های پلاتین (II) دارای سه لیگاند PTA یا بیشتر، در آب و نسبتاً در متانول حل می شوند اما کمپلکس های پلاتین (II) حاوی دو لیگاند PTA، تنها در آب محلولند و در متانول غیر قابل حل می باشند.۲۰

ویژگی لیگاندهای نیتروژنی آروماتیک
مطالعه کمپلکس های معدنی حاوی لیگاندهای نیتروژنی کانون توجه بسیاری از گروه های تحقیقاتی می باشد.۲۱
محدوده لیگاندهای نیتروژن دهنده بسیار وسیع تر از سایر لیگاندها می باشد. یک طبقه بندی مناسب برای دهنده های نیتروژنی می تواند بر اساس هیبریداسیون اتم نیتروژن ( sp2 ، sp ، sp) باشد.لیگاندهایی که شامل اتم های نیتروژن با هیبریداسیون spهستند شیمی کئوردیناسیونی وسیعی دارند، بویژه هنگامی که اتم نیتروژن بخشی از یک سیستم آروماتیکی مثل پیریدین، بای پیریدین و فنانترولین باشد.
لیگاند های دهنده نیتروژنی نمی توانند بطور قابل توجهی تشکیل پیوند دهند، به همین دلیل است که پیوندهای M-N اساساً از نوع هستند پس قدرت پیوند M-N بطور گسترده تحت تأثیر خصلت کووالانسی پیوند همراه با سهم قابل توجهی از خصلت یونی خود پیوند می باشد همچنین برهمکنش های با این لیگاندها بویژه بین هتروسیکل نیتروژن دار و اتم مرکزی امکان پذیر است و از اثرات پیوند برگشتی بخصوص بین هتروسیکل های نیتروژن دار و مراکز فلزی برای توجیه بعضی از مشاهدات تجربی استفاده شده است.
پیوند M-N به مراتب از پیوند M-P در دهنده های فسفری ، استحکام بیشتری دارد و قدرت این پیوندها ( M-N )، نسبت به پیوندهای M-P ، بیشتر تحت تأثیر اثرات فضایی است.۲۲
۱-۵-۱ پیریدین
پیریدین یک ترکیب هتروسیکل آروماتیک است که به عنوان پیش ماده در داروسازی کاربرد دارد و نیز به عنوان حلال و معرف مهم در سنتز مواد استفاده می شود. حلقه پیریدین در بسیاری از ترکیبات، از جمله در ویتامین های نیکوتینامید و پیریدکسال حضور دارد. درطیف ۱H NMR لیگاند پیریدین، سه سیگنال در نواحی ppm59/8= و ppm61/7= و ppm23/7= مشاهده می شود.
پیریدین یک نوکلئوفیل خوب با خصلت دهندگی بالاست که بطور گسترده در شیمی کئوردیناسیون به عنوان لیگاند حضور دارد و از طرفی دارای اوربیتال ضد پیوندی خالی است که می تواند چگالی الکترونی را از فلز به سمت خود بکشد۵ و به دلیل توانایی اش در اتصال به مراکز فلزی با تشکیل پیوند فلز – لیگاند بطور وسیعی در سنتز ترکیبات جدید کئورددیناسیونی پلاتین مورد استفاده قرار می گیرد.۲۳
با توجه به در دسترس بودن سیستم حلقه آروماتیک، پیوند فلز- پیریدین در بر دارنده هر دو خصلت و می باشد. ۹و۲۴و۲۵ در نتیجه پیریدین بعضی از خصوصیات شبیه دهنده های P(III) در کمپلکس هایش را نشان می دهد، از جمله پایداری پیوند فلز – کربن۲۶ در گونه های Pt(IV) . پیریدین به عنوان یک باز مرزی در نظر گرفته می شود و این با واکنش های مشاهده شده آن با کمپلکس های اولفین Pt(II) از نوع [Pt(olefin)2R2]، جائیکه اولفین جایگزین می شود تا [Pt(Py)2R2] ایجاد شود مطابقت دارد. ۲۷
مطالعه روی ترکیبات مشتقات پیریدین با پلاتین، به واسطه داشتن خواص ضد سرطان بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند.۲۸
۱-۵-۲ ۴-متیل پیریدین
۴- متیل پیریدین یا پیکولین یک ترکیب آلی است و یکی از سه ایزومر متیل پیریدین است. مایعی بی رنگ که بسیار مشابه پیریدین عمل می کند.
در طیف درطیف ۱HNMR لیگاند پیریدین، سه سیگنال در نواحی ppm46/8= مربوط به H و در ناحیه ppm10/7= مربوط به H و در ناحیه ppm34/2= مربوط به هیدروژن های گروه متیل یاH است مشاهده می شود.
۱-۵-۳ ۱- متیل ایمیدازول۲۹
۱- متیل ایمیدازول یا N - متیل ایمیدازول یکی از مشتقات ایمیدازول است و همانند آن دارای یک نیتروژن پیرول مانند و یک نیتروژن پیریدین مانند است که در موقعیت های ۱و۳ آن قرار گرفته اند و روی موقعیت ۱ آن یک گروه متیل قرار گرفته اند. دراین لیگاند هتروسیکل آروماتیک، ۶ الکترون بر روی ۵ اتم توزیع شده اند اما عمده تمرکز الکترونها بر روی اتم های نیتروژن می باشد. در طیف ۱HNMR این ترکیب ۴ سیگنال درنواحی ppm86/6= مربوط به Hو ppm01/7= مربوط به H4و ppm 38/7= مربوط بهHو ppm64/3= مربوط به هیدروژن های گروه متیل مشاهده می شود.
بطور کلی ایمیدازول ها دسته مهمی از ترکیبات حیاتی هستند که در ساختار اسیدآمینه هیستیدین و هورمون هیستامین بکار می روند.بسیاری از داروها مانند داروهای ضد قارچ و نیتروایمیدازول، در بر گیرنده حلقه ایمیدازول هستند و نیز در داروی ضد سرطان مرکاپتوپیورین که در درمان سرطان خون توسط ایجاد اختلال در فعالیت DNA عمل می کند، ایمیدازول حضور دارد.
درباره فعالیت های فرم سیس کمپلکس های ایمیدازول نیز مطالعات زیادی انجام شده است.۳۰

NMR روشی مفید در شیمی معدنی
طیف سنجی NMR یکی از مفیدترین تکنیک های فیزیکی مهم برای شناسایی کمپلکس‌های معدنی است که در دسترس شیمیدانان تجربی است که دلیل آن کاربرد وسیع، به نسبت آسان و مقادیر زیاد داده های شیمیایی و ساختاری است که با بکارگیری این روش می توان به دست آورد.
۱-۶-۱ ۱H NMR در کمپلکس های پلاتینی
طیف سنجی ۱H NMR به طور گسترده ای در حل مسائل شیمی مورد استفاده قرار گرفته است و بسیاری از مسائل ساختاری بوسیله داده های جابجایی شیمیایی و جفت شدن اسپین- اسپین حل می گردد. پلاتین یک ایزوتوپ با عدد اتمی ۱۹۵ و با درصد فراوانی ۷/۳۳% و با عدد کوانتومی هسته برابر با ۲/۱ می باشد بنابراین کوپلاژ هر اتم هیدروژن با هسته پلاتین می تواند اطلاعات گسترده ای در مورد عدد اکسایش پلاتین و همچنین شیمی فضایی کمپلکس ها به دست دهد.
۱-۶-۲ ۳۱P NMR در کمپلکس های پلاتینی
طیف سنجی ۳۱P NMR نیز بطور مفیدی در حل مسائل ساختاری مربوط به کمپلکس های معدنی حاوی لیگاند های فسفری ( با حداکثر۳پیوند فاصله به مرکز فلزی ) بکار گرفته می شود. در آنالیز رزونانس مربوط به فسفر و هسته های دیگر، حضور مولکول های حاوی۱۹۵Pt از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
۱-۷ هدف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:41:00 ق.ظ ]