چادهوری و هولبروک در تحقیقات خویش رابطه ای را بین اعتماد به برند و وفاداری عادتی خرید شناسایی نمودند ؛ اما از طرف دیگر در تحقیقات آنها رابطه ای قوی فی ما بین ارزش های لذتی ، ریسک و تاثیر برند و عوامل متشکله تعهد به برند مورد شناسایی قرار گرفت .
از طرف دیگر آنها اعلام داشتند که تاثیر برند یکی از سه عامل اثر گذار به روی وفاداری به برند نگرشی می باشد این دو این تاثیر را بدین گونه تعریف نمودند :
پتانسیلی که در یک برند وجود دارد تا اینکه بتواند منجر به ایجاد احساسات مثبت در مصرف کننده معمول یک برند ایجاد کند که خود به خاطر خاطراتی که است که از استفاده این محصول در ذهن مصرف کننده شکل یافته است .
از طرف دیگر دیک و باسو اعلام داشتند که وفاداری به برند در شرایطی که احساسات مثبت فرد در مورد برند قوی تر باشد ، از قدرت بیشتری برخوردار خواهد بود . بنابراین برندهایی که توانسته اند مصرف کنندگان خویش را شاد و راضی نگاه دارند از تعهد به برند قوی تر و در نتیجه وفاداری به برند قوی تری برخوردار خواهند بود . اگر چه که استفاده از لغت عشق در مورد بازار و محصولات بسیار نادر است اما این دو اعلام داشتند که احساسات مثبت مانند شادی و خوشحالی و حتی عشق در توصیف رابطه بین برندها و مصرف کنندگانشان قابل کاربرد هستند . آنها اعتقاد داشتند رابطه بین مصرف کننده و برند شکل دهنده کیفیت رابطه فی مابین خواهد بود که خود منجر به ایجاد روابط قوی و وفاداری در مشتری می شود . بر این اساس این روابط می تواند که در رابطه به احساسات ایجاد شده از خرید و انگیزه ها باشد که خود در ارتباط به میزان درگیری فرد با محصول باشد . به عنوان مثال یک قوطی کوکا کولا شاید هزینه زیادی نداشته باشد اما احساسات مناسبی را به همراه داشته باشد و بتواند مصرف کننده خویش را به عنوان یک طبقه اجتماعی تعریف نماید .
پایان نامه
ج ) وفاداری نگرشی شناختی
با آنکه تاثیر برند بیشتر بر جوانب احساسی وفاداری به برند تاکید دارد اما وفاداری شناختی بیشتر دارای بعد منطق گرایانه است . دیک و باسو معتقدند که وفاداری شناختی از چهار عامل تشکیل یافته است : قابلیت دسترسی ، اعتماد ،‌مرکزیت و شفافیت .
دسترسی عبارت است از سهولت دسترسی ذهنی به نگرش های شکل گرفته در ذهن مشتری در گذشته و بازخوانی آنها
اعتماد نگرشی عبارت است از میزان اطمینان مرتبط با نگرش ها و ارزیابی های صورت گرفته توسط مصرف کننده در ذهن خویش .
مرکزیت عبارت است از میزان درجه ای که نگرش فرد در مورد یک برند با سیستم ارزشی وی تطابق دارد .
شفافیت عبارت است از حالتی که در آن مصرف کننده این قابلیت را داراست که انتخاب های جایگزین خود را نسبت به بک برند مورد شناسایی قرار دهد .
د ) وفاداری نگرشی کوششی
اگر چه که وفاداری نگرشی کوششی در واقع در ارتباط با وفاداری نگرشی است دیک و باسو آن را به عنوان یک حالت رفتاری توصیف می نمایند . آنها برای بررسی دقیق این موضوع سه حیطه اساسی را برای بررسی وفاداری نگرشی تلاشی شناسایی و معرفی نموده اند که عبارت هستند از : هزینه مرتبط تغییر الگوهای رفتاری خرید ، هزینه های غرق شده و انتظارات .
۶-۱۰-۱-۲ رابطه وفاداری مشتریان و سود آوری سازمان
تمرکز هر چه بیش از پیش سازمان ها به روی سودآوری نشان دهنده تغییرات در رشته بازاریابی می باشد . به عبارت دیگر توجه سازمان ها از بخش های مشتریان برگرفته شده است و به روی خود مشتری انتقال یافته است . این جابجایی در ادبیات بازاریابی مدرن به عنوان بازاریابی یک به یک [۹۳]و یا بازاریابی خرد [۹۴]شناخته می شود . تمرکز به روی سوداوری مشتریان همچنین می تواند به عنوان انعکاسی از تغییرات نقش بازاریابی در درون سازمان ها دیده شود . پیامد این مساله آن بوده است که بخش های دیگر در درون سازمان ها هر روزه بیشتر با بازاریابی عجین می شوند و همه روزه به مباحث بازاریابی تشویق می شوند .
۷-۱۰-۱-۲ استفاده از وفاداری برای تقسیم بندی بازار و مصرف کنندگان
یکی از کاربردهای مهم مفهوم وفادرای استفاده از آن در تقسیم بندی بازار می باشد . این موضوع که اولین بار توسط جرج براون مورد استفاده قرار گرفت ، مصرف کنندگان را بر اساس الگوی وفاداری آنها متفاوت و قابل تقسیم یندی می دارند . بر این اساس مصرف کنندگان به چهار دسته تقسیم بندی می شوند :
مصرف کنندگان به شدت وفادار : این دسته از مصرف کنندگان فقط یک برند را در بین برندهای موجد در یک طبقه محصولی را خریداری می کنند .
مصرف کنندگان نیمه وفادار : این دسته از مصرف کنندگان به دو یا سه برند موجود در بازار وفادار هستند و رفتار خرید خویش را در بین این برندها تغییر می دهند .
مصرف کنندگان بی ثبات : این دسته از مصرف کنندگان به یک برند وفادار هستند و فقط آنرا مورد استفاده قرار میدهند اما به یک باره و به راحتی برند خود را تغییر داده و به خاطر ویژگی های و مزایایی که برند دیگر داراست من بعد از این آنرا مورد استفاده قرار خواهد داد .
مصرف کنندگان غیر وفادار : این دسته از افراد هیچ گونه وفاداری به هیچ برندی نشان نمی دهند و برند انتخابی خویش تقریبا در هر تصمیم خرید تغییر می دهند .
نکته مهم آن است که هر بازاری از تعداد متفاوت از این افراد تشکیل شده است و ترکیب آنها متفاوت هستند . در بازار های پر وفاداری تعداد مشتریان به شدت وفادار بسیار بالا بوده و قسمت اعظم افراد را تشکیل می دهند.
نشانه های بازار های پر وفادار آن است که در این بازارها رفتار خرید بیشتر به حالت رفتار های عادتی رفته است ، قیمت کالا ها پایین بوده ،‌هزینه های مربوط به تغییر برند ها بالا بوده و یا آنکه در این شرایط دسترسی به سایر برند ها امکان پذیر نخواهد بود .
۱-۷-۱۰-۱-۲ هرم وفاداری به برند
یکی دیگر از الگوهای ارائه شده الگوی هرم وفاداری دیوید آکر است که بر آن اساس به پنج دسته تقسیم بندی می شوند :‌
شکل ۱۰-۲ هرم وفاداری مصرف کننده ، دیوید آکر ۱۹۹۱
الف ) تغییر پذیران
این دسته از مصرف کنندگان به هیچ برندی وفادار نیستند . برندها برای این دسته از مصرف کنندگان اهمیتی ندارد . در این دسته ا برندهایی مناسب و متناسب شناخته می شوند که قیمت مناسبی داشته باشند .
ب ) عادت کردگان
این دسته از مصرف کنندگان یا آنکه تا حدودی از محصول و برند راضی هستند و یا آنکه از آن ناراضی نمی باشند . عدم نارضایتی این دسته از مصرف کنندگان به اندازه ای نیست که بتواند انگیزه تغییر برند را در آنها ایجاد نماید به خصوص اینکه اگر که این تغییر نیازمند اعمال فعالیت و انرژی توسط مصرف کننده بوده باشد . این دسته از مصرف کنندگان از نقطه نظر سازمانی بسیار آسیب پذیر هستند زیرا که در صورتی که تحت تاثیر فعالیت ها و مزایای ارائه شده توسط رقبا قرار گیرند به راحتی اقدام به تغییر برند خویش خواهند نمود .
ج ) مصرف کنندگان راضی
این دسته از افراد مصرف کنندگانی راضی هستند که تغییر برند برای آنها هزینه هایی را در بر دارد . این هزینه ها به صورت هزینه های مالی ، وقت ، انرژی ، مزایای به دست آمده از وفاداری به برندی خاص و یا حتی ریسک عملکری مربوط به محصول نمود پیدا می کند . سازمان ها در چنین شرایطی سعی بر آن دارند تا با ارائه تلقین های خاص و یا تلقیات و فاکتورهای انگیزشی بتوانند این هزینه های مرتبط با تغییر برند را مورد پوشش قرار دهند تا ریسک ادراک شده توسط مصرف کننده کاهش یافته و وی اقدام به تغییر برند نماید .
د ) دوست داران برند
این دسته از مصرف کنندگان واقعا برند را دوست می دارند و به آن وابستگی های احساسی دارند . این وابستگی های ایجاد شده در بین مصرف کنندگان بیشتر بر پایه ابعاد نشانه ای ، تجربه های مناسب از مصرف محصول و یا کیفیت بالای ادراک شده محصولات می باشد .اینگونه وابستگی های احساسی به راحتی قابل شناسایی نمی باشند به خاطر آنکه رابطه های بلند مدتی که بین فرد و برند وجود دارد می تواند تاثیرات خاصه ای به همراه آورد .
ه ) مصرف کنندگان متعهد
این دسته از مصرف کنندگان به برند متعهد هستند . آنها از اینکه این برند را یافته اند و آن را مورد مصرف قرار داده اند احساس غرور می کنند . برای این افراد برند هم از لحاظ عملیاتی و هم از لحاظ آنکه این برند نشان دهنده شخصیت آنها می باشد حایز اهمیت است . اهمیت این دسته از مصرف کنندگان برای سازمان از بابت آن جهت است که این دسته از افراد نه تنها محصولات سازمان ها را به مصرف می رسانند بلکه حتی در واقع تبلیغات دهان به دهان صورت گرفته توسط آنها در سطح بازار بسیار اثر بخش می باشد . (دیوید آکر ،۱۹۹۱)
۱۱-۱-۲ طبقه بندی رفتار مصرف کننده از لحاظ میزان درگیری
یکی از معیارهایی که در طبقه بندی رفتار مصرف کننده مورد استفاده قرار می گیرد استفاده از معیارهای میزان درگیری و تفاوت ادراک شده بین برندهای مختلف می باشد . بر این اساس ماتریس دو در دویی شکل می گیرد که چهار رفتار مختلف نتیجه گیری می شود. این ماتریس اولین بار توسط هنری آسائل مورد استفاده قرار گرفت .

 

  زیاد میزان درگیری کم  
زیاد رفتار خرید پیچیده رفتار مبتنی بر تنوع جویی  
تفاوت ادراک شده بین برندهای مختلف موجود  
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...