منبع: (شیبانی، ۱۳۸۴: ۱۶۸)
در توضیح این نردبان می توان گفت در پایین ترین پله این نردبان عدم مشارکت وجود دارد و شهروندان از هیچ قدرتی برخوردار نیستند .گاهی موارد سازمان های دولتی با ایجاد شکل ساختگی از مشارکت به عوام فریبی می پردازند. در واقع هدف واقعی آنها آموزش شهروندان برای قبول کارهاست که از قبل تکلیفش روشن شده است. در پله بعدی شکل گیری عدم مشارکت معرفی می شود که درمان نام گرفته است و هدف پیدا کردن راه چاره ای برای رفتارهای خودشان است و با اطلاع رسانی و مشاوره برنامه های حکومت را جلو می برد. نتیجه این مشاوره برخورداری کم از حق مشارکت است. اما به طور موقت تسکین بخش است، ولی مشارکت واقعی محسوب نمی شود و اقتدار شهروندان را نیز ساقط می نماید و تصمیم گیری عموماً با صاحبان قدرت است و مراتبی از مساوات طلبی را به وجود می آورد و در پله بعدی اشکال واقعی مشارکت دیده می شود که در قالب همکاری قدرت تفویض شده و نظارت شهروند مطرح می شود که بیانگر توزیع قدرت شهروندان است. مخالفان بر این عقیده اند که این سطح به دلیل هزینه بر بودن نارسایی و امکان سو استفاده فرصت طلبان مانع از ارائه مناسب خدمات عمومی می شود (همان، ۱۶۹-۱۶۸).
پایان نامه - مقاله - پروژه
نردبان مقتدر سازی شهروند: این طریق از مشارکت در سال ۱۹۹۴ (بر پایه دیدگاه انشتاین) توسط بورنز به شرح زیر ارائه شد:

 

 

وابستگی متقابل و نظارت سپرده شده و نظارت تفویض شده

 

نظارت شهروند

 

 

 

همکاری نظارتی، عدم تمرکز محدود، تصمیم گیری موثر، هیات مشورتی

 

مشارکت شهروند

 

 

 

اطلاع رسانی ضعیف و مشاوره ظاهری، جنجال عمومی

 

عدم مشارکت شهروند

 

 

 

منبع: (شیبانی، ۱۳۸۴: ۱۶۹)
در این طرح، پایین ترین پله نردبان مبین جنجال عمومی و مشاوره ظاهری و اطلاع رسانی ضعیف است که عدم مشارکت شهروند را به دنبال خواهد داشت در پله بعدی نیز، اهمیت به اطلاع رسانی به مشتری، مشورت به دو صورت کیفیت بالا و هیات مشورتی واقعی ملاحظه می شود و نتیجه این اهمیت منجر به عدم تمرکز محدود و تصمیم گیری موثر و همکاری نظارتی می گردد که این خود بیانگر مشارکت شهروندان است و در رده آخرین پله نردبان نظارت شهروند و تفویض آن وابستگی متقابل را به وجود می آورد (شیانی، ۱۳۸۴: ۱۶۹) بدین ترتیب این تکنیک نشان دهنده سطوح مختلف مشارکت شهروندان است که معمولاً به اشکال صوری و بخشی نیز واقعی به نظر می رسد.

۲-۳-۵- مراحل مشارکت

مراحل مشارکت از دیدگاه آبهوف و کوهن را به شرح زیر می توان تشریح کرد:
الف) مشارکت در تصمیم ­گیری: در این مرحله مسوولان با همکاری مردم در مورد اهداف، برنامه ها و فعالیت هایی که برای رسیدن به هدف باید انجام شود، همچنین در مورد شیوه مدیریت، تصمیم گیری می کنند. هدف از حضور مردم در این مرحله افزایش آگاهی و حس مسئولیت پذیری آنهاست. حضور مردم باعث ایجاد انگیزه در آنها شده و زمینه را برای پذیرش دستورالعمل های اجرایی فراهم می کند. هدف از مشارکت در این مرحله عبارتند از:
- رسیدن به درک مشترک میان مردم و مسوولان در مورد اهمیت مساله و ضرورت اجرای آن. در بسیاری موارد اهمیت طرح برای کارشناسان روشن است، اما مردم اجرای آن را در اولویت نمی دانند. در این حالت ضروری است درک مشترک حاصل شود.
- آگاهی مسوولان، مدیران و کارشناسان از دانش بومی(تخصصی) مردم.
- انجام گفت و شنود دو طرفه بین مردم و مسوولان به منظور تسهیل در روابط متقابل.
- ایجاد انگیزه و تمایل مشارکت در مردم در سایر مراحل انجام کار.
ب) مشارکت در اجرا: برای به نتیجه رسیدن طرح ها و برنامه های مشارکتی، حضور مردم در مراحل اجرایی طرح ها و در صورت امکان، پرداخت بخشی از هزینه ها (با توجه به شرایط اقتصادی) ضروری است. بررسی ها نشان داده است هر قدر فعالیت های اجرایی بدون حضور مردم صورت گیرد مردم در مسئولیت پذیری برای حفظ و نگهداری طرح ها دخالت نمی کنند و تلاشی در جهت رفع معایب طرح ها نیز انجام نمی دهند (بهروان، ۱۳۶۴: ۱۳۲).
ج) مشارکت در بهره برداری: فواید هر طرحی باید شامل همه مردم به ویژه افراد کم توان جامعه شود. برای این منظور باید آنها سهمی را از منافع حاصل از طرح ها به دست آورند (منافع مادی یا معنوی) در این صورت آنها احساس می کنند که عنصر مهمی در طرح ها هستند.
د) مشارکت در ارزیابی: در این مرحله مردم در کنار کارشناسان فنی به ارزیابی فعالیت ها می پردازند. این فرایند ضمن اینکه به افزایش دانش مردمی منجر خواهد شد، زمینه شکوفا شدن استعدادها و توانمندی های آنان را فراهم می سازد.

۲-۳-۶- اشکال مشارکت:

۱- مشاوره
وقتی است که مسئولین یا برنامه ریزا ، نظرات مردم را جویا می شوند و به نظرات آنها به طورجدی در تصمیم گیری ها توجه می شود.
۲- بسیج اجتماعی
وقتی است که از مردم خواسته شود، در برنامه ای از قبل تدارک دیده شده شرکت کنند. دو مرحله قبلی می توانند به تناسب در حوزه مشارکت و یا عدم مشارکت قرار بگیرد.
۳- مسئولیت پذیری مردم
وقتی است که شهروندان فعالیتی را آغاز می کنند، و خود تصمیمات را اتخاذ کرده و نهایتاً محصول نهایی کار را تعیین می کنند.
۴- سهیم شدن در تصمیمات
وقتی است که همه اعضای جامعه، بدون در نظر گرفتن سن و سوابق­شان فرصت می یابند تا در روند امور شرکت کنند و سهم برابری برای تاثیرگذاری بر تصمیمات داشته باشند. مهم این نیست که طرح توسط دولت و یا مردم آغاز شده، بلکه مهم این است متصدیان طرح، اھمیت جلب و مشارکت مردم را درک کنند. سهیم کردن مردم در تصمیم گیری وتصمیم سازی مقوله ای است که نه با شعار، بلکه تنها با ایجاد بستر امنی از روابط هم سطح ممکن می گردد. شفافیت، اعتمادمتقابل، احترام به استقلال افراد وگروه­ها برای دستیابی به مشارکت پایداراز دیگر اصول این وادی است( فرهنگ خواه، ۱۳۸۲: ۱۵). و دیدگاه دیگر مشارکت فعال و مستقیم مردم در تصمیم گیری وبرنامه ریزی است. بر اساس این دیدگاه، خود مردم به طور مستقیم یا از طریق نهادهای مردمی محلی، در فرایند تصمیم گیری وتهیه برنامه های توسعه مشارکت می کنند. ودر مراحل مختلف تصمیم گیری و تهیه برنامه­ ها و تصویب آن­ها نظر می دهند. در این دیدگاه، تضادتاریخی بین مردم ودولت تا حدود زیادی حل می شود. مک کونل معتقد است که از طریق مشارکت مردم و بر عهده گرفتن نقش فعالی توسط آنان، در فرایند برنامه ریزی وتصمیم گیری است که این تضاد حل می شود. او معتقد است که از طریق مشارکت دادن گروه ­های مردمی محلی در فرایند برنامه ریزی وتصمیم گیری، مسئولیت این کار از دولت مرکزی به تشکیلات محلی منتقل ویا دولت ومردم را در این مهم شریک می سازد. اما روند گسترش مشارکت وزمینه های مربوط به آن، زمانی طولانی را طی کرده است تا توسط قدرتمندان پذیرفته شده است.

۲-۳-۷- گونه های مشارکت شهروندان:

مشارکت را به روش های گوناگون تقسیم بندی کرده اند. در یک تقسیم بندی، مشارکت به دو صورت فردی و گروهی تقسیم می شود.
۱) مشارکت فردی: در مشارکت فردی، فرد پیشنهاد خود را به کارفرما، کارگزار و یا مسوول ارائه می دهد و به این ترتیب در تصمیم گیری دخالت می کند. مسوول مربوطه ممکن است پیشنهاد را بپذیرد یا نپذیرد. در اینجا فرد فقط وظیفه ارائه پیشنهاد را دارد و تصمیم گیری در اجرای آن و مسئولیت عواقب آن بر عهده کارفرما است. مشارکت از طریق ارائه پیشنهاد به نحو گسترده ای در موسسات و کارخانجات فنی به کار می رود. هر ساله در کشور ژاپن میلیون ها پیشنهاد از طرف کارکنان به کارفرمایان ارائه می شود که درصد قابل توجهی از آنها به کار گرفته می­ شود.
۲) مشارکت گروهی: در این نوع مشارکت افراد با هم در تصمیم گیری سهیم می­شوند. در مشارکت گروهی سهم افراد در تصمیم گیری و عواقب مربوط به آن برابر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...