راهنمای نگارش پایان نامه با موضوع بررسی آرا ملامحمّدطاهرقمی ومیرلوحی سبزواری درمخالفت باتصوف۹۱- فایل ۹ |
عطار روح بــود و سنایی دو چشم او مـــا از پی سنـــایی و عــطار آمــدیم[۲۵۱]
۸-۳-۶. امکان وصول به ذات حق. وصول به حقیقت ذات باریتعالی نقدی است که به ملای روم دارد.شیخ الاسلام قم به این ابیات استناد کرده که میگوید:
عجــــز از ادراک مـــاهیت عمـو حالـــت عـــامه بود مــطلق مــگو[۲۵۲]
زآن کــه مــاهـــیات و سِرّ سرّ آن پــــیش چـــشم کاملان باشد عیان
در وجود از ســــر حـق و ذات او دورتـــر از فــــهم و استبصــار کو
چون که آن مـخفی نماند از محرمان ذات و وصفی چیست کآن ماند نهان
عقل بحثی گوید این دورست و گو بــــی ز تـــاویلی مــحالی کم شنو
قطب گــوید مر ترا ای سستحال آنچ فــــوق حــال تست آید محال
واقعــــاتی کــه کنونت بر گشود نــه که اول هـــم محالت مـینمود[۲۵۳]
آنچه که این ابیات مثنوی به دنبال آن است، فرق بین درک وفهمِ چیزی به سبب تقلید وبین دانستن ماهیت آن شی است.ملای روم تصریح دارد که در عالم وجود سرّ حق و ذات حق به فهم و دید ما، از هر چیز دورتر است.استفاده ملامحمّدطاهر از این ابیات مبنی بروصول به حقیقت ذات، درکلام شارحان مثنوی، اشاره ای به آن نشده است.[۲۵۴]
۸-۳-۷.مذمتو هجو شیعه بخاطرماتم شهیدکربلا.محمّدطاهردراین موضوع، به ملای روم در رجم الشیاطین ودر ردّصوفیه، بسیار تاخته ومیگوید: «ازکلام ملای روم چنین مستفاد میشود که او روز عاشورا را روزفرح وسرورخود میداند و قاتلان امام حسین علیهالسلام را ناجی ورستگار میداند زیرا باعث شده اندکه روح او از زندان تن خلاصی یافته وبه مقام شاهنشاهی برسد؛ چنانچه ابن ملجم را رستگار دانسته. همانطور که ملای به مذمت وهجو شیعه از جهت عزا وماتم شهیدکربلا[۲۵۵] گفته است:
روز عـــاشورا همــه اهــل حلب بـــــاب انــــطاکیه انـدر تا به شب[۲۵۶]
گــرد آیـد مرد و زن جمعی عظیم ماتــم آن خـــاندان دارد مـــقیـــم
نــاله و نــوحه کنـــند اندر بــکا شیـــعه عــــاشورا بـــرای کـــربلا
بشـــمرند آن ظلمـــها و امـتحان کـــز یزید و شــمر دیـد آن خاندان
نعرههاشان میرود در ویل و وشت پـــر همـیگردد همه صحرا و دشت
یــک غریبی شاعــری از ره رسید روز عـــاشورا و آن افـغــان شنــید
شهررابگذاشت وآن سوی رای کرد قصد جست و جــوی آن هیهای کرد
پرس پــرسان میشـد اندر افــتقاد چیست ایــن غم بر که این ماتم فتاد
این رئیــس زفــت باشد که بـمرد ایـــن چنین مجمع نبــاشد کار خرد
نام او و الــــقاب او شرحم دهـید کــه غــریبم مـــن شــما اهل دهید
چیست نـــام و پیـشه و اوصاف او تا بـــگویم مـــرثیــیه ز الطــاف او
مرثیه ســـازم کــــه مــرد شاعرم تــا ازیـــنجا بــرگ و لالنــگی برم
آن یــکی گفتـش که هی دیوانهای تـــو نهای شـــیعه عـــدو خـانهای
روز عاشورا نـــمیدانی که هـست ماتـــم جـــانی کــه از قرنی بهست
پیش مؤمن کی بود ایـن غصه خوار قـــدر عشق گـــوش عـشق گوشوار
پیــش مــؤمن مــاتم آن پاکروح شــهرهتر بــاشد ز صـد طـوفان نوح
گـفت آری لیــک کـو دور یــزید کی بدست این غم چه دیر اینجا رسید
چشم کوران آن خـسارت را بـدید گــوش کران آن حـــکایت را شــنید
خفته بـــودستید تـــا اکنون شـما که کــنون جامـــه دریدیـــت از عزا
پس عزا بر خود کنید ای خفتـگان زانـــک بد مرگیست این خواب گران
۸-۳-۸.اعتقاد به جبر.ازدیگر اعتقادات باطله ملای روم از دیدگاه ملامحمّدطاهر قول به جبراست. وی دلیل خود را این ابیات دانسته که میگوید:
گــفت شیــطان کـه فَبِما أَغْوَیْتَنِی کـــرد فعــل خـود نـهان دیـو دنـى[۲۵۷]
گفــت آدم کــه ظــلمنا انـفسنـا او ز فــــعل حق نبــد غـافل چو ما
در گـنه او از ادب پــنهانش کرد زان گنه بر خــود زدن او بر بــخورد
یک مثال ای دل پــی فـرقی بـیار تــا بــــدانی جـــبر را از اخـــتـیار
دست کان لرزان بــود از ارتعاش وانـــک دســـتی تـو بلرزانی ز جاش
هر دو جنبش آفــریدهٔ حق شناس لیــک نتـــوان کــرد این با آن قیـاس
زان پشــیمانی کــه لــرزانیدیش مــــــرتعش را کـی پشیـمان دیدیش
محمّدطاهر این ابیات را به این وجه توضیح میدهد، اکل گندم که از آدم واقع شده، فعل خداست وآدم که نسبتِ ظلم به خود داد وظلمنا انفسنا گفت بنابرادب بود.وهمچنین حرکت صاحب رعشه و حرکت صحیح راهر دوازخدا میداند.البته برداشتی که ملامحمّدطاهراز این ابیات داردبه دور ازصواب است.[۲۵۸]
۸-۴.سنایی
محمّدطاهرقمی سنایی رانیزهمچون عطاروملای روم مورد نقد قرارداده است.وی دررجم الشیاطین میگوید: «بدانکه سنایی عقاید فاسده فلاسفه را با عقاید باطله تابعان حلاج وبایزید جمع نموده است.وی میگوید چون اللهتعالی واحداست سوای واحد که عقل اول باشد ازوی سرنزده.این اعتقادی است که فلاسفه ازسنایی اخذنمودهاند».[۲۵۹]البته این نکته که ملامحمّدطاهربه آن اشاره کرد، قابل نقض بوده زیراکسانی ازفلاسفه قبل ازسنایی بوده که به[قاعده الواحد] قائل بودهاندمثل؛ ابوعلی سینا در کتاب الاشارات والتنبیهات.[۲۶۰]
محمّدطاهربعدازبحثی مفصل مبنی براینکه آیا سنایی سنی است یاشیعه، به این نتیجه میرسدکه چون وی مثل ملای روم وعطار ازتابعان حلاج وبایزید بوده، واعتقاد به وحدت وجود داشته، واین اعتقادِ باطل دربین شیعه امامیه اثنی عشری نبوده، وی را سنی میداند.[۲۶۱]
۸-۵.ابن عربی
در آثار شیخ الاسلام قم بعد از حلاج وملای روم هیچ شخصیتی به اندازه ابن عربی مورد نقد قرار نگرفته است، چه ازحیث مذهب وی وچه در مباحث عرفان نظری، بخصوص مسأله خاتم اولیا، واهل نجات بودن تمامی مذاهب، ودیگر مباحثی که درادامه به آنها میپردازیم.
محمّدطاهرقمیدرمعرفی ابنعربی میگوید: «ثم اعلم ان محی الدین الذی هوفی الحقیقه ممیت الدین قد شهرالقول بوحدت الوجود بین ضعفاء المسلمین بمکره وخدعه کان یکذب لتسخیرالعوام واشباه العوام من الطلبه وترویج الباطل ویدعی انه رای النبی صلیاللهعلیهوآله فی النوم وکان بیده کتاب فقال له هذاکتاب فصوص الحکم خذه واخرج به الی الناس منتفعون به فصنف کتابا مشتملا علی انواع الکفر و الزندقه».[۲۶۲]و[۲۶۳] محمّدطاهر به کفر ابن عربی کفایت نکرده و وی را متهم به حماقت کرده، و میگوید: «فینبغی ان نأتی هنا ببعض کلماته الداله علی کفره وحماقته وسفاهته …».[۲۶۴]
۸-۵-۱.حنبلیمذهب.ملامحمّدطاهرمذهب محی الدین را مطابق قول گروهی ازصوفیان، حنبلی میداند که معتقدند خدا با وجود اینکه جسم نیست اما مدرَک بالحواس است.[۲۶۵]
۸-۵-۲.ادعای اشرف بودن برخاتمانبیا
محمّدطاهرقمی در ترازوی نقد ابن عربی تأکید زیادی برادعاهای وی دارد.ادعاهایی که دلالت برکفر صاحب آن میداند واگر کسی هم آن را تکفیرنکند، کافر وبی دین وخارج از دایره یقین خواهد شد.[۲۶۶]در بیان این انتقادات، مختصرا به چند مورد اشاره میکنیم.
مواردی که شیخ الاسلام قم، قائل آن را کافر میداند؛ این اقوال ابن عربی است که گفته: «جمیع پیامبران به نزد من حاضر شدند وهیچ کدام تکلم نکردند مگر هود که مردی است ضخیم الجثه وخوش صورت وخوش محاوره ، به من گفت که میدانی چراپیامبران حاضر شدهاند وبه تهنیت ختم ولایت توآمده اند.وجمیع پیامبران ازمشکات خاتم الاولیا اقتباس علم میکنند».[۲۶۷]
وهمچنین ابن عربی گفته: کنت ولیا وآدم بین الماء والطین.یعنی؛ من ولی بودم وآدم درمیان آب و گل بود.وهمچنین گفته است که خاتم الاولیا افضل است ازخاتم الانبیا درولایت، چنانچه خاتم الانبیا افضل است ازخاتم الاولیا دررسالت.همچنین ادعا نموده که آنچه خاتم الانبیا وسایر انبیا به واسطه ملک دانستهاند من ازخدا بی واسطه ملک استفاده نمودهام.ابن عربی خود راصاحب نبوت عامه دانسته وگفته که نبوتی که برمحمّد (صلیالله علیه وآله) ختم شد، نبوت تشریع است ونبوت عامه باقیست.
محمّدطاهر میگوید: بعضی ازفضلاوصلحای شیعه که کمال اعتقاد برقول وی هست، در رساله خود که درابطال طریقه غزالی وتابعانش نوشته، نقل کرده که ابن عربی درکتاب فتوحات بعد ازآنی که گفته چند نوبت به معراج رفتم، پیغمبران را در آسمانها دیدم وچون به عرش رسیدم ابوبکر را دیدم.این ضالِّ مضل مرتبه ابوبکر را فوق مرتبه انبیا دانسته است.محمّدطاهرمیگوید: «این رویای مبشره ای که دیده مرد ضال ومضل کذب محض است وافترا صرف است واین خواب را برای ترویج ادعاهای باطلش وجلب قلوب جهله ساخته، اگرهم قبول کنیم که دیده، بایدگفت که شیطان را دیده وبخاطر ضعفبصیرتش بین شیطان ورسول خدا فرقی نگذاشته همانطورکه دربیداری بینحق وباطل تشخیص نمیدهد».[۲۶۸]
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-01] [ 10:27:00 ب.ظ ]
|