خوبان که همچو شمع ز نور آفریده اند
آن طرفه آهویان که به مجنون وشان خوشند
در صید دل کبوتر مستند مهوشان
چون من به خون خود نشوم غرقه از بتان
آسوده نیستم دمی از سوختن چو شمع
هرگز کجا به شربت کوثر شوند خوش
اهلی چو مرغ بسمل از آن می طپد به خاک

 

 

 

سر تا قدم چراغ دل و نور دیده اند
این طرفه است کز من مجنون رمیده اند
کز برج دل فریبی و شوخی پریده اند
کز من به تیغ کم محلی دل بریده اند
گوئی برای سوختنم آفریده اند
پایان نامه - مقاله - پروژه
تلخی کشان که زهر جدائی چشیده اند
مردان چه جای خاک که در خون طپیده اند

 

 

 

وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن / بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
موضوع کلی: بیان زیبایی معشوق وغرور معشوق در برابر عاشق
غزل مقفّی با قافیه فعلی.
۱-خوبان، کنایه از زیبا رویان./ همچو شمع، تشبیه./خوبان، چراغ دل و نور دیده اند، تشبیه جمع/
۲-طرفه، شگفت انگیز./مجنون وش، مانند مجنون، پسوند شباهت./تلمیح به داستان لیلی ومجنون، رجوع کنید به غزل ۳۰۷٫/
۳- کبوتر مستند مهوشان، تشبیه بلیغ اسنادی./ کبوتر ، برج وپریدن، تناسب دارد./
۴-بتان، استعاره از زیبا رویان./ تیغ کم محلی، تشبیه بلیغ اضافی، کاربرد واژه عامیانه، ویژگی سبکی است./
۵- چو شمع، تشبیه./ بیت آرایه حسن تعلیل دارد./ آفریده اند، تکرار قافیه./
۶-شربت کوثر، تلمیح به سوره قران و«کوثر کلمه قرآنی است وزمخشری برای آن دومعنی قائل شده است.خیرکثیر و دیگر نهری دربهشت.»(کشاف ،تفسیرسوره کوثر)./ زهر جدایی، تشبیه بلیغ اضافی./
۷-چومرغ بسمل، تشبیه و بسمل مرغ سربریده است./ مردان، کنایه از عاشقان./
غزل ۴۲۳

 

 

رسید یار و دلم بی قرار خواهد کرد
به اعتقاد قدم نه چو کوهکن در عشق
مگو که شمع جمالت به پرده خواهد ماند
اگر وفای بتان را من اعتماد کنم
به تیرگی همه عمرم گذشت از آن امید
کسی که صید کمند وفا چو مجنون است
به زهد و توبه کی از دوست بگذرد اهلی

 

 

 

فغان که گریه مرا شرمسار خواهد کرد
که اعتقاد تو در سنگ کار خواهد کرد
که حسن جوهر خود آشکار خواهد کرد
درین سخن که مرا اعتبار خواهد کرد
که برق وصل تو روزی گذرا خواهد کرد
به عاقبت سگ لیلی شکار خواهد کرد
که گر فرشته شود ذکر یار خواهد کرد

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...