نگارش پایان نامه در مورد احکام خبر و خبررسانی در فقه امامیه- فایل ۶ |
پس با توجه به این تعریف –که در میان علماء شهرت دارد- اگر عیوب ظاهری شخص بدون قصد تنقیص بیان گردد، غیبت شمرده نمی شود، مثلا انسان عیوب کسی را جهت معالجه برای پزشک مربوطه باز گو کند.
تعریف دوم:
« انسان مردم را متوجه عیوب کسی بکند که او دوست ندارد درباره اش چنین کاری انجام شود وگوینده هدفش تحقیر وتوهین نسبت به غیبت شونده باشد».[۴۳]
این تعریف کامل تر و بهتر است. زیرا عمومیت وگستردگی بیشتری از تعریف اول دارد. دراولی غیبت خصوص ذکر زبانی است، لکن دومی شامل زبان واشاره و حکایت و مانند آن نیز می شود.
نظریه شیخ انصاری:
غیبت آن است که انسان پشت سر کسی عیبی را که پنهان است، بیان کند.[۴۴]
.۱٫۲٫۳۳ نظریه مرحوم نراقی:
«غیبت آن است که از دیگری به آنچه که کراهت دارد و برایش ناخوشایند است، یاد شود و فرقی ندارد آنچه که گفته می شود مربوط به نقص بدنی، اخلاقی یا راجع به نحوه گفتارش، رفتارش که مربوط به دین و دنیای اوست، باشد؛ حتی اگر آن نقص بیان شده در مورد لباس، خانه یا مرکب او باشد، نیز غیبت محسوب می گردد»[۴۵].
شیخ انصاری هم، علاوه بر نظریه فوق، این نظریه را مورد تأیید قرار داده و قائل شده است که آن موافق اخبار ائمه(ع) و اجماع علما می باشد.
۳٫۱٫۲٫۴ نظریه آیه الله خویی:
” کشف ما ستره الله علیه” غیبت به معنای آشکار کردن آنچه خداوند پوشانده است می باشد.
از میان تعریفهای موجود کدام تعریف پذیرفتنی است؟ به نظر می رسد با توجه به این که شارع مقدس، خود تعریفی برای غیبت ارائه نداده است برای کشف معنای آن باید به عرف زمان صدور مراجعه کرد. تعاریف ارائه شده توسط کتابهای لغت و آنچه از سوی برخی از فقهاء ارائه شده است با یکدیگر مطابقت ندارد. کتابهای لغت، غیبت را مختص به بیان عیب و یا نقص می دانند اما تعاریف برخی از فقهاء (از جمله شیخ انصاری) موضوع غیبت را اعم از عیب و نقص می دانند. یعنی هر چیزی که متکلم درباره شخص غایب بیان می کند( چه بیان خوبی باشد و چه بیان زشتی و عیب) و شخص در صورت آگاهی، ناراحت می شود. چنانکه ملاحظه می شود تعریف دوم نسبت به تعریف اول، حداکثر به شمار می رود و موارد بیشتری را شامل می شود. در اینگونه موارد شک میان اقل و اکثر مطرح می گردد. در واقع نمی دانیم که غیبت به معنای اول حرام است یا به معنای دوم. اصالت البرائت به ما می گوید که نسبت به حرمت اکثر می توانیم برائت را جاری کنیم. پس غیبتی که موضوع حرمت است تنها بیان عیب و زشتی شخص در غیاب اوست[۴۶].
بنابراین تعریف غیبت به معنای آشکار کردن آنچه خداوند پوشانده است. بهترین تعریف از میان همه تعاریف غیبت می باشد.
ادله حرمت غیبت:
قرآن
خداوند متعال در قرآن کریم درباره زشتی و قبح غیبت می فرماید:
«ولا یغتب بعضکم بعضاً أیحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتاً فکرهتموه واتقوا الله إنّ الله توّاب رحیم»[۴۷]،
« و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد،که گوشت برادر مرده خود را بخورد،(به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید، تقوای الهی پیشه کنید که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است».
در این آیه کریمه آبروی مومن با لحم(گوشت) تشبیه شده است، همچنان که به آبروی مومن با بی احترامی نقص وارد می شود به گوشت نیز با خوردن آن نقص وارد می گردد و این که غیبت کردن با اکل(خوردن) تشبیه شده است، به علت لذت بردن از غیبت کردن و خوردن گوشت می باشد[۴۸].
برای اثبات حرمت غیبت کردن با توجه به این آیه کریمه در نظر گرفتن این نکات لازم وضروری می باشد:
۱- صیغه نهی ظهور در حرمت دارد و “لایغتب” در این آیه کریمه صیغه نهی است، که ظهور در حرمت دارد.
۲- شخص غیبت کننده در آیه کریمه به خورنده لحم میت ( گوشت مردار) تشیبه شده است و خوردن لحم میت( گوشت مردار) حرام است. بنایراین غیبت حرام می باشد و این که خوردن گوشت مردار نشان از درندگی دارد، همین قدر هم برای اثبات حرمت غیبت کردن کفایت می کند[۴۹].
خداوند متعال در قرآن کریم درباره زشتی عیب جویی و غیبت می فرماید:
«ویلٌ لکلِّ همزه لمزه»، [۵۰]
«وای برهر عیب جوی مسخره کننده ای».
ویل چه به معنای کنایه توبیخ و سرزنش باشد و چه به نام جایگاهی در جهنم باشد، دلالت بر تهدید و تقبیح این عمل می کند، که انسان در پی عیب جویی و سرزنش دیگران باشد.
همزه و لمزه به معنای کثرت سرزنش و طعن از دیگری به غیر حق می باشد چه در غیاب یا حضور او و چه با زبان یا غیر زبان باشد و غیبت به معنای کشف ما ستره الله علیه است، که بین این دو عنوان عموم و خصوص من وجه می باشد[۵۱]پس شامل برخی از موارد غیبت می شود.
روایات:
از رسول اکرم (ص) نقل شده است :
“کسی که غیبت مسلمانی را بکند، روزه اش باطل می شود و وضویش باطل می شود و روز قیامت در حالی می آید، که از دهانش بویی متعفن تر از مردار بیرون می آید، که اهل قیامت از آن بو رنج می برند.”[۵۲]
ابوذر می گوید به رسول خدا(ص) گفتم: غیبت چیست ؟ فرمود: “برادرت را به آنچه دوست ندارد یاد کنی.
گفتم ای رسول خدا اگر آنچه ( خصلتی ) که می گوییم در او باشد چه ؟ فرمود: بدان ، اگر آنچه را که در او هست یاد کنی ( بگویی ) غیبت او را کردی ، و اگر آنچه را که در او نباشد یاد کنی، پس به او بهتان ( تهمت ) زدی".
از امام صادق (ع) نقل شده است:
“خداوند خانه ای را که در آن گوشت وجود دارد، دشمن می دارد. به امام عرض کردند که ما گوشت را دوست داریم و خانه هایمان از آن خالی نیست. حضرت فرمود: خانه گوشت، خانه ای است که در آن گوشت مردم با غیبت، خورده می شود.” [۵۳]
حرمت استماع غیبت:
در مورد حرمت شنیدن غیبت، ادعا شده است که فریقین(شیعه وسنی) بدون اختلاف آن را حرام می دانند[۵۴].
روایتی که بر حرمت شنیدن غیبت نقل شده است، از این قرار می باشد:
“شنونده غیبت یکی از دو غیبت کننده می باشد. "[۵۵]
در غیبت، گوینده با گفتار، و شنونده با شنیدن خود، راز دیگری را فاش می کنند و منشأ نشر عمل زشت می شوند، البته گوش کردن هرچیز دو حالت دارد:
۱) یا شنیدن (سماع) است؛ بدین معنا که چیزی ناخودآگاه به گوش کسی می رسد، بدون این که او خواسته باشد به آن گوش فرادهد.
۲) یا گوش دادن (استماع) است؛ یعنی شخص به طور کامل توجه کند و آن چه را می شنود، به ذهن خود بسپارد.[۵۶]
حرمت استماع غیبت اجماع بین فریقین(شیعه و سنی) می باشد، ولی آیه الله خویی روایات ذکر شده در این باب را ضعیف السند می داند[۵۷]:
آیه الله خویی در نهایت به این نتیجه می رسند، که ما دلیل خاصی بر حرمت استماع غیبت نداریم.
هر گاه شنونده غیبت راضی به شنیدن غیبت نباشد یا سکوت او دال بر امضاء سخنان غیبت کننده نبوده یا تشجیع گوینده غیبت را در بر نداشته باشد یا سبب غیبت کردن نباشد در این موارد استماع غیبت اشکالی ندارد، اما اگر این جهات صورت بگیرد و استماع شنونده غیبت از روی رضایت، امضاء، تشجیع غیبت کننده باشد استماع غیبت حرام می باشد[۵۸].
و روایات متعددی وارد شده است، که رضایت داشتن به فعل یک قوم داخل بودن در آن قوم به حساب می آید.[۵۹]
نکته:
هنگامی که غیبت از سوی رسانههای گروهی صورت می گیرد، همواره چنین نیست که شنونده و دریافت کننده غیبت، محرک و تشویق کننده به انجام غیبت باشد. توضیح آنکه در برخی از رسانه ها ( مانند سایت و وبلاگ) ممکن است دیدن مطلب توسط مخاطب مشخص شود، ( چنانکه در سایت ها و وبلاگ ها تعداد بازدیدکنندگان مشخص می شود) اما در بسیاری از رسانه ها اساسا دیدن یا ندیدن مطلب یا برنامه توسط مخاطب قابل تشخیص نیست. مثلا دست اندرکاران شبکههای تلویزیونی نمی توانند تشخیص دهند که این برنامه خاص توسط چند نفر دیده می شود، (هر چند افکار سنجیهای بعد از برنامه تا حدودی میزان دریافت کنندگان برنامه را مشخص می کند). بنابراین اگر حرمت استماع غیبت را صرفا به خاطر تحریک و تشویق گوینده غیبت به انجام آن، بدانیم در مورد بسیاری از رسانه ها این تحریک و تشویق مصداق ندارد.
از این رو استماع غیبت نیز در این موارد حرام نخواهد بود[۶۰].
موارد جواز غیبت:
موارد جواز غیبت در کتب فقهی به عنوان مستثنیات غیبت مطرح هستند،که این موارد به چند دسته تقسیم می شوند:
مواردی که از موضوع غیبت خارج هستند:
تنها موضوعی که برای این مورد مطرح است،ذکر شخصی است که آشکارا مرتکب گناه و فسق می شود که به چنین شخصی متجاهر به فسق نیز می گویند. غیبت کردن شخصی است که آشکارا مرتکب گناه و فسق می شود جایز می باشد، زیرا متجاهر به فسق تخصصا از موضوع غیبت خارج شده است[۶۱]، در فقه خبررسانی نیز تجاهر به فسق بحث می شود،که می تواند دارای احکام متفاوتی باشد، بطور مثال اگر شخصی،در زمان ومکان خاصی متجاهر به فسق بوده(دوربین هم فیلمبرداری کرده)در حال حاضر نیز توبه کرده است،آیا پخش این فیلم غیبت است؟بلی،پخش این فیلم مصداق غیبت است، عنوان متجاهر به فسق در زمان ومکان دیگر بر او صدق نمی کند، مگر آن که اعمال گذشته او همچنان مشهور باشد یا ادامه داشته باشد[۶۲].
موارد تخصیص غیبت:
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-02] [ 12:07:00 ب.ظ ]
|