«انسانی که دور از جامعه زندگی می کند و در تنهایی به سر می برد؛ از داشتن وسیله اصلی ارتباط یعنی «زبان» بی بهره می باشد. لذا نمی تواند از دانسته ها و تجارب دیگران استفاده کند و حتّی نیازهای خود را هم نمی تواند با آنها در میان بگذارد. زیرا انسانها با زندگی در کنار یکدیگر می توانند به تبادل اندیشه های خود بپردازند.
۲-۸-۲- عدم امکان انتقال دانسته ها
انسانها صرفاً در جمع و با تجمّع می توانند مهارتها و دانسته های خود را به دیگران منتقل سازند .
ابداع زبان و سپس حفظ و کتابت موجبات بقا و دوام آنان را در تاریخ فراهم آورند. در نتیجه این فرایند به بیان فرانسیس بیکن می گوید: «انسانها در هر نسل بدان مانند که بر شانه نسل های پیشین جای دارند. هم از چشم اندازی وسیع تر برخوردارند و هم از آورده ها، دانش ها و مهارتهای میلیون ها انسان یش از خود بهره می گیرند از همین رو است که آگوست کنت جامعه را تنها متشکّل از زنده ها نمی داند، بلکه به زعم او مرده ها نیز جزئی از جامعه هستند، چه اندیشه ها و دستاوردهای آنان درجریان تبادل قرار می گیرد.» (ساروخانی،۱۳۶۷ :ص ۲۳).
با توجّه به آنچه گفته شد، می توان اینگونه برداشت کرد که ارتباط در بین انسانها منشأ رشد، تعالی و ترقّی می باشد و فقدان آن باعث رکود در جوامع و عدم پیشرفت انسانها می شود. البته امروزه انسانها خواه ناخواه تحت تأثیر پدیده ارتباط، آثار و نتایج آن خواهند بود. به طوری که اگر یک اتفّاقی در دورترین کشورهای دنیا رخ دهد؛ جوامع دیگر را تحت تأثیر خود قرار می دهد و نتایج آن مثبت یا منفی باشد بر جوامع دیگر اثر خواهد داشت.
۲-۹- انواع ارتباط اجتماعی
با توجّه به آنچه در اهمیّت ارتباط گفته شد باید دانست که در جوامع امروزی که زندگی بسیار پیچیده شده است به همان نسبت هم ارتباط، انواع و صوری گوناگون به خود گرفته است که در اینجا تعدادی از انواع ارتباط اجتماعی، شرح داده می شود.
۲-۹-۱- ارتباط مستقیم
آنچه که از ظاهر این اصطلاح فهمیده می شود این است که ارتباط مستقیم، ارتباطی است که بین دو فرد به صورت شفاهی و بدون هیچ واسطه ای اعم از افراد، وسایل و یا ابزارهای ارتباط صورت می گیرد. امّا جامعه شناسان این تعریف را اندکی بسط داده و گفته اند: «ارتباط مستقیم ارتباطی است که بدون نیاز به فرد یا افراد واسط، وسایل و ابزار واسط و هم نهادهای واسط یا حامل (زبان و …) صورت می پذیرد. ارتباط اشاره ای، بدنی، حرکتی یعنی ارتباطی که به صورت اشاره ای و بدون کاربرد زبان را هم ارتباط مستقیم نامیده اند.» (ساروخانی، ۱۳۶۷:ص۲۹).
اما باید دانست که ارتباط انسانها هرگز بدون واسطه نبوده و زیاد شدن این واسطه ها باعث پیچیده شدن صورت های ارتباط شده است مثلاً ممکن است یک حرکت اشاره ای برای گروهی از جامعه مفهومی داشته باشد که همین حرکت در بین گروه دیگر معنایی دیگر. لذا برای جلوگیری از بروز سوء تفاهم ها باید همیشه معناها و مفهوم های واسطه های ارتباطی برای اعضای جامعه تعریف شده باشند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۹-۲- ارتباط جهانی
با پیچیده تر شدن زندگی اجتماعی علاوه بر اینکه واسطه های ارتباط گسترش پیدا کرده است. ارتباط از حالت ابتدایی و حتّی گاهی قبیله ای خود بیرون آمده است. «ارتباط انسانها، امروزه مرزهای داخلی را در نوردیده است. به مرزهای بین المللی و جهانی راه پیدا کرده به گونه ای که کاملاً با گذشته متفاوت شده است. اما این ارتباط جهانی یا بین المللی مرهون چندین عامل می باشد که به شرح زیر است:
۱-ابزار ارتباط جهانی نظیر تلفن،ایترنت،ماهواره ۲-ابزار ارتباطی که صورت فراملّی یافته اند نظیر تلویزیون ۳-وسایل ارتباط جمعی با انعکاس جهانی ۴-ابزار یا وسایل حمل و نقل که حرکت و جابجایی انسانها را در سطح جغرافیایی فراهم می آورند.» (ساروخانی،۱۳۶۷ :ص ۳۰).
۲-۹-۳- ارتباط احساس برانگیز
این نوع ارتباط است که در نتیجه آن احساسات انسانها برانگیخته می شود.« در این نوع ارتباط کلمات اغلب معنای اصلی خود را از دست می دهند و در معنای نمادین خود به کار می روند و بیشتر برای انتقال احساس به کار می روند و در این نوع ارتباط، تنها ابزار انتقال احساسات، کلمات می باشند. این مفهوم در آغاز توسط مالینوسکی به کار رفت، او در علّت کاربرد این مفهوم می نویسد: «در جوامع ابتدایی زبان به عنوان یک پیوند در فعالیت های انسانی سنجیده شده و جزئی از رفتار انسانی شناخته می شود، زبان در چنین جوامع شیوه عمل و نه یک ابزار تفکّر است.
امروزه این نوع ارتباط را ارتباطی می دانند که درآن نهادها موجبات انتقال آمادگیهای روانی را فراهم می سازند و همبستگی به بار می آورند. به نظر هاکت قسمت اعظم ارتباطی که از طریق هنر و موسیقی برقرار می شوند از این نوعند.» (ساروخانی،۱۳۶۷: ص ۳۱).
۲-۹-۴- ارتباط حرکتی
ارتباطی که از طریق اعضا و جوارح بدن صورت می گیرد.«همان طور که از نام آن پیداست ارتباطی است که از طریق حرکات بدن، دست، سر، ابرو و … انجام می شود امّا باید بدانیم که این حرکات هر کدام معنای خاصّی دارند که در بین گروه های جوامع تعریف شده اند. اگر فردی با آنها آشنایی نداشته باشدآنها را بر عکس می فهمد.
مثلاً در بین مرتاضان که هدف آن افراد، ریاضت و غلبه بر نفس ا ست پس این حرکات بدنی آنها معنای متفاوتی را منتقل می کند که دیگران برای درک دنیای درون آنها باید با این حرکات و معانی آنها آشنا باشند.» (ساروخانی،۱۳۶۷: ص ۳۴)
۲-۱۰- عناصرارتباطات اجتماعی
ارتباط همانند سایر پدیده های اجتماعی مستلزم عناصری می باشد که اگر نباشد پدیده ارتباط شکل نخواهد گرفت این عناصر عبارتند از:
« ۱-وجود بیش از یک نفر در جریان ارتباط از هر سو. در واقع هم باید فرستنده وجود داشته باشد هم گیرنده.
۲-وجود نشانه ها یا نمادهایی که حامل پیامند. در این میان زبان یکی از مهم ترین ابزار ارتباط اجتماعی است لیکن، نبایدفراموش کرد زبان با همه اهمیّت آن نه، تنها ابزار ارتباطی است و نه کاملترین آن.
چون در دنیای گسترده نمادها، یک علامت یا یک نگاه حاوی معناست و ایجاد کننده ارتباط.» (ساروخانی،۱۳۶۷:ص ۳۷)
زبان، کاملترین وسیله نیز نیست؛ چون پیام های انسانی، مخصوصاً آن گروه از پیام ها که در چارچوب عواطف جای می گیرند؛ چنان کیفی، عمیق و پیچیده اند که هیچ کلامی، سخنی یا زبانی را یارای گنجانیدن همه محتوای آنان نیست. پس زبان، ابزاری در ارتباط اجتماعی و جزئی از دنیای نهادهاست لیکن در بسیاری از موارد، ظرفی است که گنجایش مظروفی غنی و سرشار به نام «پیام انسانی »را ندارد.
کاربرد گسترده مجراها در انتقال پیام و ایجاد ارتباط اجتماعی، یکی از ابعاد ارتباط به خصوص در جامعه جدید است. هر چند مجراها در همه زمانها وجود داشته اند نظیر (جارچیها و چاووشها) در گذشته های دور ، لیکن پیدایی عصر ارتباطات با اختراع وسایل ارتباط جمعی نظیر رادیو، تلویزیون، مطبوعات تحقّق پذیر گشته است.
و در آن ارتباط از صورت مستقیم و چهره به چهره بیرون آمد و صورت جمعی، همه جایی بردی بی سابقه یافت.
۲-۱۱- اهداف ارتباط اجتماعی: در مواردی از انواع ارتباط، به ویژه ارتباط معطوف به هدف که حتماً برای برقرار کننده ارتباط اهدافی وجود دارد و فقط به خاطر هدفش با دیگران ارتباط برقرار می کند نظیر ارتباط پرسشگر با پاسخ گویش. لذا بر اساس گفته ژرژمیل در کتابش «زبان و ارتباط» که چهار هدف برای ارتباطات اجتماعی برشمرده است لذا در اینجا این اهداف ذکر می شوند.
«۱-یکسان تر کردن اطلاعات ۲-یکسان تر کردن افکار عمومی ۳-دگرگونی سلسله
مراتب گروهی ۴- اظهار و انتقال حالات عاطفی. اما باید بدانیم که اینها تنها اهداف
ارتباط اجتماعی نیستند؛ ارتباط اجتماعی سرآغاز پیدایش و عامل تداوم جوامع می باشد.» (صادقی، ۱۳۷۲:ص۲۱).
۲-۱۲-اصول اساسی در حفظ ارتباط اجتماعی: این نکته حائز اهمیّت می باشد که هدف تنها برقراری ارتباط در بین انسانها نیست بلکه حفظ و نگهداری و دوام این ارتباط هم بسیار مهم است. یک ارتباط اجتماعی باید به گونه ای باشد که هم برای جامعه، سالم و سازنده باشد و هم دوام داشته باشد و هم انسانها با یکدیگر و از ارتباط با یکدیگر لذّت ببرند. لذا برای اینکه این ارتباط سالم، سازنده و با دوام باشد باید یک سری اصول را رعایت کرد که این اصول به شرح زیر می باشند:
۲-۱۲-۱- اصل تقابل: در فرایند ارتباط با دیگران باید دقّت کرد که این روابط دوستانه دوطرفه باشد زیرا روابطی که یک طرفه باشد دوام نمی آورد به زودی از بین خواهد رفت.«باید توجّه داشت هیچ بنای دوستی یک طرفه باقی نمی ماند، باید همواره بر تقابل ارتباط تکیه داشت و به درستی گفت:
چه خوش بی تا محبت هر دو سر بی که یک سر بودنش را دردسر بی
نباید خوبی ها را بی جواب بگذاریم و همچون کوهی از یخ در برابر چشمه های جوشان محبّت باقی مانیم تا از این رهگذر نه تنها شبکه روابط انسانی خود را بنا کنیم، بلکه از آن نگهداری کنیم.» (ساروخانی، ۱۳۶۷:ص۸)
۲-۱۲-۲- اصل اندیشه ترکیبی
باید در فرایند ارتباط با دیگران نسنجیده سخن نگوییم هر کاری یا حرفی را فی البداهه و بدون تفکّر انجام ندهیم یا بر زبان نیاوریم. ابتدا تمام جوانب أمر را در نظر بگیریم حتّی اگر لازم باشدگذشته های بسیار دور را درنظر بگیریم. در یک کلام به قول جامعه شناسان از ارتجال محض پرهیز کنیم. برای مثال« تصوّر کنید دوستی را که سالهاست محرم و مونس شماست؛ حال از او تقاضایی نموده اید و او از انجام آن اجتناب کرده است اوّلین تمایل انسان این است که نسبت به فرد با خشم و نارضایتی نگاه کند؛ نتیجه آن است که یکباره دوست صمیمی در نظرش به صورت یک هیولا در آید و از او نفرت یابد و درصدد دوری از او بر آید؛ این طرز اندیشه کودکانی است که هنوز به بلوغ نرسیده اند. راه دیگر تعمّق، تفکّر و پرهیز از هر عملی است که در پرتو هیجان آنی صورت پذیرد، گذشته ها را در نظر آوریم و همه خوبی های دوست را در نظر آوریم اساساً می بینیم شاید حتّی جایی برای گله هم نیست.» (ساروخانی،۱۳۶۷ :ص ۸)
۲-۱۲-۳-اصل آگاهی
در فرایند ارتباط، انسانها باید از رفتار مبتنی بر غریزه که خاصّ حیوانات است بپرهیزند؛ در روابط خود به مرزهای بالای آگاهی دست یابند.« در لغت مفهوم همدلی برای نشان دادن یکی از ابعاد آگاهی به کار آمده است؛ منظور از همدلی، توان نهادن خود به جای دیگری است؛ هدف این است که در هر رابطه ای بتوانیم مسائل دیگر را بفهمیم. اینجا گویا اشاره دارد به گفتار مولی متّقیان امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) می فرمایند: «هر چیزکه برای خود می پسندی، برای دیگران هم بپسند و هر چیز که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند.» برای مثال، شوهری که هر شب تا دیرگاه با دوستان به سر می برد و اعتراض مداوم همسر را هیچ می انگارد آیا یکبار به این اندیشه افتاده است که اگر حتّی یک شب همسرش چنین می کرد او چه حالی می داشت؟ و چه واکنشی بروز می داد؟ بنابراین پرورش حسّاسیت یکی از رشته های جدیدی است که دانش انسان بدان پرداخته است تا از این رهگذر انسانهایی پدید می آیند آگاه و توانا در شناخت مسائل دیگری و به دور از انتظارهای بی پایه و توقّعات نامحدود.» (ساروخانی،۱۳۶۷:ص۸)
۲-۱۲-۴- اصل بقا
هر رابطه ای که انسان با دیگران دارد اگر سازنده و سالم باشد؛ بسیار ارزشمند است و قطعاً دوام هم خواهد داشت.« انسانهایی که از همین طریق ارتباط با دیگران و داشتن دوستانی ارزشمند بر پیشرفت های والای علمی و معنوی دست پیدا کردند، لذا در این صورت این رابطه دوستی مانند سرمایه ای بسیار ارزشمند است که انسان باید آن را دوام بخشد و به صورت کوتاه مدّت نباشد. »(همانجا) گویا اشاره دارد به ضرب المثلی که در بین عامّه مردم وجود دارد که می گویند «دوست پیدا کردن آسان است و نگهداشتن آن دشوار.»
بایدتوجّه داشت که امنیت ارتباطی یکی از مهم ترین خواسته های انسانی است؛ چگونه می توان دریچه دل را به سوی اغیار گشود که صرفاً درراه التذاذ آنی و تمتّعات جسمانی بدان روی کرده اند و به هیچ فردایی نیز نمی اندیشند.(ساروخانی،۱۳۶۷:ص۸)
۲-۱۲-۵-اصل توازن
همیشه قبل از آنکه رابطه دوستی بین دو طرف ایجاد شود باید به این فکر کرد که این واسطه در حدّ متعادل و ابراز دوستی و محبّت از سوی طرفین باشد زیرا اگر یک طرفه باشد این ارتباط آسیب پذیر و سست خواهد بود در نتیجه دوام نخواهد داشت. به قول جامعه شناسان باید در ارتباطات، اصل توازن رعایت شود.
« امروزه زمانی که سخن از دوستی های سویافته می رود که در اثر عدم توازن ارتباط، یکی از طرفین سربار طرف مقابل شده باشد و در مقابل، روابط طبیعی و مطلوب خود را از دست داده باشد؛ گاهی اتّفاق می افتد که فردی دوستی بر می گزیند که از نظر مالی توان بیشتری نسبت به او دارد؛ به تصوّر آنکه از این دوستی سود برد و غافل از آنکه اتّکای بیش از اندازه یکی از طرفین ارتباط نسبت به دیگری، دوستی را آلوده؛ و ارتباط را ناسالم و غیر طبیعی می کند؛ چون یکی امکان جبران کمک ها یا هدایا و مخارج طرف مقابل را ندارد. به ناچار مطیع او می شود و شخصیتی ضعیف و رنگ باخته می یابد.» (ساروخانی، ۱۳۶۷:ص ۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...