یعنی:‌چهره تو ماه شب چهارده می باشد نه، بلکه خورشید است اگر کسوف یا غروبی برای آن منظور نشود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
(معانی حروف با شواهد از قرآن و حدیث، دکتر رادمنش، ص ۱۸۰)
تَبْکِی علی آلِ النّبیِّ محمدٍ و ما أکثرتْ فی الدَّمعِ لابل أقَلَّتْ
یعنی :‌چشم بر آل پیامبر گریه می کند، و آن چشم زیاد نکرده در ریختن اشک، بلکه کم گریسته است.
(ترجمه و شرح مغنی الأدیب،‌حسینی، ج ۲، ص ۵۹)
یادآوری ۳- در زبان فارسی هم « لا » قبل از « بل » به کار می رود مانند:
(موسی)از خویشتن نترسیدی برکشتن و از بیم شدن جان،‌لا بل از آن می ترسید که پیغامبری تمام نشود.
(ص ۸۸ تاریخ بلعمی به نقل از کتاب حروف ربط و اضافه دکتر خطیب رهبر، ص ۲۳۷)

 

با چنین پیران لا، بل که جوانانِ چنین زود باشد که شود عقدِ خراسان تنظیم
(تاریخ بیهقی، به کوشش دکتر خطیب رهبر، ج ۲، ص ۵۲۱)
ای میوه دل من لا بل دل ای آرزوی جانم لا بل جان
(فروخی به نقل از کتاب حروف ربط و اضافه دکتر خطیب رهبر، ص ۲۳۷)

«حاشا»
« حاشا » در زبان عربی به سه صورت می آید:‌

 

    1. حرف جر اگر حاشا به معنای استثناء به کار رود مانند:‌

 

اَهْمَلَ التلامیذُ حاشا سَعیدٍ. (یعنی:‌دانش آموزان تنبلی کردند امّا سعید تنبلی نکرد؛ او از تنبلی منزّه است. )
(معانی حروف با شواهد از قرآن و حدیث،‌دکتر رادمنش ص ۷۴)
۲)فعل متعدّی متصرّف از باب مفاعله و « حاشا»‌در اصل به این صورت « حاشَیَ » بوده که یاء متحرّک ما قبل مفتوح، به الف قلب گردید.[۸۴]
این فعل « حاشا » به معنای « استثنی » است همانند:‌‌« حاشیتهُ » که به معنای « استثنیتهُ » می باشد.
(ترجمه و شرح مغنی الأدیب،‌حسینی،‌ج ۲،‌ص ۹۳)
یادآوری ۱- حاشا لفظ مشترک بین حرف و فعل می باشد،‌اگر آن را حرف بگیریم، بعد از آن را مجرور می کنیم و اگر گفته شود که آن از ادوات فعلیه است بعد از آن را منصوب می کنیم.
(شرح المفصل، ابن یعیش‌،‌ج۲،‌ص ۷۸)
یادآوری ۲- اگر قبل از « حاشا » « ما » بیاید، بعد از آن منصوب می شود.
رأیتُ الناسَ ما حاشا قرشاً فإنّا نحنُ أفضلُهم فعالاً
(شرح ابن عقیل، عبدالله ابن عقیل،‌المجلد الثانی، ص ۶۲۳)

 

    1. نوع دیگر از « حاشا » حاشای تنزیهی نامیده می شود و کاربرد این قسم بدین گونه است که هرگاه گوینده‌ای بخواهد کسی را از فعل و صفت بدی منزه و مبرا بداند از این لفظ «حاشا» استفاده می‌کنند و کیفیت استعمال این نوع به این شیوه است که بعد از « حاشا » کلمه‌« الله » عنوان می شود و غالباً الفِ « حاشا » از آن حذف می گردد،‌همانند :‌

 

« قُلْنَ حاش لِلهِ ما عَلمْنا علیه مِنْ سوءٍ ….» . «یوسف، ۵۱»
یعنی:‌همه گفتند :‌حاش لِله که ما از یوسف هیچ بدی ندیدیم (و جز عفت نفس در او مشاهده نکردیم).
یادآوری ۱- اگر « حاشا » برای تنزیه آورده شود،‌معنای استثناء ندارد و حرف جر نمی باشد. [۸۵]
یادآوری ۲- « حاش لِلّه » در زبان فارسی از « أصوات » است،‌یعنی شبه جمله ای است که در تحذیر و انکار گویند. [۸۶]
مانند مثال های زیر:‌

 

حاشَ لِلّه که نیم معتقدِ طاعتِ خویش این قدر هست که گه گه قدحی می نوشم
(حافظ، غزل ۳۴۰)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...