۸ - رباخواری و حرام‌خواری
ربا به معنی بخش زیاد شده، فزونی یافته، فزونی، زیادی، افزوده… است، و معادل « بهره» در زبان فارسی است. وقتی چیزی به کسی می دهیم و زیـاده از آنچه بوی داده ایم از وی پس میگیریم، آن بخش زیادی ربا نامیده می شود. درقرآن از ربا خورنده و ربا خوردن صحبت شده و تحریم شده است. در آیه ۱۳۱ سوره آل عمران ربا خوردن (بهره گرفتن) نهی شده است. در آیه ۲۷۵ سوره بقره از ربا گیرندگان صحبت شده، و در ادامه حرام بودن ربا مطرح شده. در آیه ۲۷۸ گفته شده «ربا نگیرید» و در آیه ۲۷۹ همان سوره عمل کسانی که ربا می گیرند را بمثابه اعلام جنگ با خداوند قلمداد نموده است.
( یَا اَیُّهَاالـذّینَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا اِن کُنتُم مُؤمِنِینَ - فَاِن لَم تَفعَلُوا فَأذَنـُوا بِحَربٍ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ وَ اِن تُبتُم فَلَکُم رُءُوسُ اَموالِکُم لاتَظلِمُونَ وَ لاتُظلَمُونَ)؛[۱۱۹]« ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا پروا کنید و اگر مؤمن هستید آن چه از ربا باقی مانـده است وا گذاریـد و اگر [ چنین] نکردید بدانید به جنگ با خدا و فرستاده ی وی برخاسته اید و اگر توبه کنید سرمایه های شما از خودتان است . نه ستم می کنید و نه ستم می بینید . »
در حقیقت ، ربا مخالفت با حکم خداوند است که حرمت آن صریحاً در آیه ی ۱۳۰ آل عمران تشریع شده است: ( یَااَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنُوا لاتَأکُلُوا الرِّبا . . . ) . از طرف دیگر رباخواری ، مخالفت با رسول خداست چون آن جناب حکم خدا را تبلیغ می کردند .
رباخوار در واقع به مخالفت با خدا و فـرستاده ی او بـر خاسته است . این معنی جنگیدن رباخوار با خـدا و رسول خـدا می باشد. امّا جنگیدن خدا و رسول اکرم (ص) با رباخوار معنایش این است که رسول خدا به امر او، رباخوار یا هر کس از مسلمانان که حکمی از احکام را نمی پـذیرد ، او را مجبور به تسلیم کنـد اگر تسلیم شد که هیچ وگرنه مسلمانان را مأمور کند تا با او جنگ کنند تا تسلیم خدا شود .
۹ - فساد در زمین:
کلمه‌ی فساد خارج شدن چیزى از حد اعتدال، چه کم و اندک و چه زیاد و آن نقیض کلمه‌ی صلاح است[۱۲۰]. از بررسی آیات قرآنی استفاده می‌شود هر عملی که انسان و جامعه‌ی بشری را از رسیدن به سعادت واقعی دور کند، فساد نام دارد و واژه‌ای که در قرآن مقابل فساد به کار برده شده است صلاح است. ( وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ)[۱۲۱]؛ « و هنگامى که به آنها گفته شود، در زمین فساد نکنید مى‏گویند ما فقط اصلاح کننده‏ایم».
مفاسد اجتماعی عبارت است از عواملی که سبب تباهی و نابودی جامعه‌ی بشری می‌گردند و آن را از مسیر سعادت وخوشبختی مادی و معنوی خارج می‌کنند و حالت غیر ضروری و آشکار دارند[۱۲۲].
یکی از اهدافی را که همیشه بشر دنبال کرده است و پیامبران, حکما, فلاسفه و مصلحین برای تحقق بخشیدن به آن سخت کوشا بوده اند اصلاح جامعه است و برای رسیدن به آن از وسائل و راه های مختلف استفاده کرده اند .
مقاله - پروژه
دین مقدس اسلام که بعثت پیامبران را برای تزکیه و تعلیم[۱۲۳] افراد بشر معرفی میکند بیشتر باین مساله عنایت داشته است تا بتواند در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهائی که حرکت بسوی الله باشد بگشاید.
خداوند در آیه ۲۰۵ بقره جزاى مفسدین را که در کار تولید و نیروى انسانى جامعه فساد مى‏کنند معین کرده است .( لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ).
اسلام برای این آرمان مقدس مبارزه با فساد را وجهه نظر خود ساخته و از نظر شمولی که در قوانین مقدسه اسلام است و از هر جهت غنی است از راه وضع قوانین حدود, تعزیرات, قصاص و دیات خواسته است باین آرمان مقدس دست یابد.
فصل سوم
اتهام به خشونت طلبی با تمسک به احکام اجتماعی و جزایی در اسلام و قرآن و نقد آن
بخش اول : احکام اجتماعی
بخش دوم : احکام جزایی
درآمد
هر نظامی جهت اداره جامعه به احکام و قوانین خاصى نیاز دارد، تا در سایه آن عدالت در جامعه برقرار شود و گسترش یابد، نظم و امنیت جامعه حفظ شود و مردم از خطرات و نابسامانیهاى اجتماعى ناشى از جرایم و جنایات مصون بمانند.
یکی از مهمترین و حساس ترین بخشهای هر نظام حقوقی، نظام کیفری آن است که تعیین کننده جرایم و مجازاتها، چگونگی رسیدگی و شیوه‌های اثبات جرایم و اجرای مجازاتها می‌باشد. اهمیت این بخش از نظام حقوقی به دلیل رابطه مستقیم آن با مصالح مهم اجتماعی از یک طرف، و با حیثیت و شخصیت انسانها از طرف دیگر می‌باشد. نبود یک نظام کیفری کارآمد موجب اختلال در نظم و امنیت اجتماعی و متزلزل شدن ارکان یک حیات اجتماعی سالم خواهد شد، خشونت و سخت گیری بیش از اندازه و اعمال مجازاتهای غیر انسانی و عدم دقت در رسیدگی نیز موجب تعدی به حقوق انسانی و اجتماعی افراد می‌شود، نظام حقوقی اسلام با توجه به مصالح و منافع فردی و اجتماعی و طبقه‌بندی نمودن آنها نظام کیفری خود را به صورت یک نظام کیفری دو گانه و ترکیبی ارائه نموده است[۱۲۴]. با این حال، عده ای از معاندان و اسلام ستیزان، شریعت الهی اسلام و احکام اجتماعی و جزایی آن را متّصف به خشونت و فرهنگ آن را بستر ایجادکننده خشونت معرفی کرده و با جسارت تمام گفته اند که این سیاهی از چهره اسلام پاک شدنی نیست و دین اسلام دین خشونت است؛ اکنون این سؤال مطرح می شود که آیا احکام اجتماعی و جزایی ممکن است پاره ای مجازات های خشونت آمیز را ایجاب کند؟ و آیا در احکام جزائی اسلام چنین قانون هایی وجود دارد؟
قبل از نقد و بررسی اشکالات و شبهاتی که برخی از معاندان و دشمنان اسلام به احکام اجتماعی و جزایی وارد نموده اند لازم است تا با برخی از اهداف این احکام آشنا شویم . در پایان، روشن می شود که لازمه‏ یک دین‏ اجتماعی ‏وجود چنین مقرّراتی است و از آن‏جا که خداوند نسبت به بندگان خود محبت می‏ورزد و محبت رسانیدن خیر به آن‏ها می‏باشد، لازمه چنین محبتی جعل چنین احکامی است که می‏توانند در یک نگاه سطحی ، غیرمغرضانه و واقع‏بینانه به صفت «خشن» متصف گردند. اما با شناخت مصالح و مفاسد و درک‏ حکمت ‏جعل‏ این ‏احکام، قضاوت افراد به گونه دیگری خواهد بود.

اهداف احکام اجتماعی - جزایی در اسلام

یکی از موضوع های مهم در هر نظام کیفری ، اهداف مجازات ها و کیفرهاست. ژرف نگری در مورد اهداف مجازات ها در هر نظام حقوقی ، از آن رو که در نهایت ، به تبین سیاست کیفری آن می انجامد از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
در حقوق کیفری اسلام که شاهد مقررات جزایی ویژه ای در مورد جرایم هستیم ضرورت تبیین اهداف مجازات ها دو چندان می شود ، زیرا از یک طرف ، اسلام در پی اعتلای شخصیت و کرامت انسان هاست و از طرف دیگر ، در مورد برخی جرایم ، شاهد مقررات شدید کیفری هستیم که امروزه طرفداران حقوق بشر غربی اشکال های متعددی بر آنها وارد می کنند . با تبیین اهداف مجازات های اسلامی روشن خواهد شد که آیا اعمال این نوع کیفرها ، در تقابل با کرامت انسانی است یا همسو با دفاع از آن است.
در یک تفسیم بندی ، دو نوع مجازات وجود دارد:
۱ – مجازات تکوینی : این مجازات بر پایه قانون علت و معلول و ارتباط نتایج با مقدمات تحقق پیدا می کند. جوامع بر اثر انحراف از مسیر حق ممکن است با این نوع مجازات روبه رو شوند . مطابق سنت الهی ، انسان ها و ملت های منحرف باید مجازات تکوینی الهی که نمود خشم خداوند است ، تحمل نمایند. [۱۲۵]
۲ – مجازات قضایی : این نوع مجازات ، مجازات هایی است که در نظام کیفری و قوانین جزایی پیش بینی می شود و حاکمان (قضات ) اسلامی ، مکلف به اجرای آنان هستند. [۱۲۶]
در اینجا اهداف این نوع مجازات ها را به صورت مختصر بیان می کنیم.[۱۲۷]

الف ) اجرای عدالت و اقامه قسط

در نظام حقوقی اسلام ، رعایت عدالت در مقام قانون گذاری و اجرا از اهمیت ویژه ای برخوردار است[۱۲۸]. مکتب اسلام که نشأت گرفته از حکمت و عدالت ربوبی است ، تمام دستورها و مقررات خود را بر اساس عدالت و برای تأمین آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان تشریع نموده است که این عدالت در بعد جزایی نمود بیشتری دارد.
در نظام حقوقی اسلام که عدالت پایه و اساس آن را تشکیل می دهد قوانین و مقررات به طور کلی و قوانین کیفری به صورت خاص برای برقراری دوباره عدالت تشریع شده است. (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط).[۱۲۹]
حال این سئوال بوجود می آید که تحقق عدالت ، در سیستم کیفری چگونه و با چه راهکاری امکان پذیر است ؟
یکی از راهکارهای تحقق عدالت ، مقابله به مثل است و اقتضای اولیه عدالت کیفری این است که مجرم به همان صورتی که جرم را مرتکب شده است ، مجازات شود. در اسلام مقابله به مثل[۱۳۰]، جایز دانسته شده است و بزه دیده می تواند تجاوز به حق خود را همان گونه که رخ داده است ، پاسخ دهد. اگر جواب تجاوز مثل عمل خود متجاوز داده شود ، احسان به انسانیت و حقوق اوست. آیات متعددی بیانگر این نکته است که می توان مجرم را به اندازه جرم خودش مجازات کرد و در این مجازات ، تساوی و عدالت باید رعایت شود[۱۳۱].
به این ترتیب ، یکی از اهداف مجازات در نظام کیفری اسلام ، تأمین عدالت است.

ب) خوار ساختن بزه کار

یکی از اهداف مجازات ها ، خوار ساختن مجرم است. برای نمونه ، مجازاتی که در قرآن مجید برای محاربان و مفسدان فی الارض در نظر گرفته شده ، مجازات سنگین و شدیدی است . شدت مجازات به دلیل حفظ جان انسان ها و اموال آنان است و برای اینکه از تهاجم و مزاحمت های آدم های متجاوز جلوگیری شود ، چهار نوع مجازات (قتل، آویختن به دار، اول قطع دست راست و سپس پای چپ و نفی بلد) را به تناسب درجه جرم برای آنان پیش بینی کرده است. در ذیل آیه ، به طور صریح یکی از اهداف و حکمت های این مجازات ها خوار ساختن مجرمان معرفی شده است: (… ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا)[۱۳۲]. می توان گفت این آیه یکی از مواردی است که اهداف مجازات ها به طور روشن در قرآن کریم ذکر شده است.

ج ) اصلاح و بازپروری بزهکار

هدف اصلی اسلام از شریعت و ارسال رسل ، اصلاح و تزکیه انسان هاست که در ایات متعددی این مقصد با تعبیر « یزکیهم »[۱۳۳] بیان شده است. در قرآن گاهی پس از بیان احکام و تکالیف چنین آمده است که « خداوند حرج و سختی در دین را نمی خواهد ، بلکه تطهیر شما را می خواهد و تکالیف ، نعمت الهی برای بندگان خداوند است »[۱۳۴] . مراد از طهارت در این ایه ، طهارت ظاهری نیست ، بلکه مراد طهارت باطنی و معنوی است و عمل به احکام سبب بخشش گناهان می شود. [۱۳۵]
بدون شک ، سقوط کیفر بر اثر توبه ، همسو با اصلاح مجرم قابل ارزیابی است و نشان می دهد یکی از اهداف اصلی مجازات های اسلامی ، اصلاح مجرم است. درباره مجازات های اسلامی مانند حد محارب ، سرقت و حد قذف باید دانست در صورتی که مجرم توبه کند و از رفتار بزهکارانه خود پشیمان شود ، با شرایط خاصی ، مجازات ، ساقط می شود. در این حالت، جزای تعیین شده در برابر رفتار بزهکارانه ای که حق الله را نقض کرده باشد دیگر اجرا نمی شود. (إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیم).[۱۳۶]
بدین ترتیب بسیار روشن است ، توبه – که بازگشت انسان به حالت پاکی و دوری از جرم است – حد را از بین می برد. این امر نشان دهنده آن است که هدف اسلام که اصلاح مجرم است ، تحقق یافته است. پس دیگر نیازی به اقامه حد نیست . اصلاح فرد بر اثر توبه به جایی می رسد که توبه کننده محبوب خداوند قرار می گیرد. [۱۳۷]

د) پاسداری از کیان جامعه

ادیان الهی نمی توانند در مورد کیان جامعه و امنیت اجتماعی برنامه ای ارائه ندهند. در اسلام ، سعادت اخروی از مسیر تلاش های انسان در دنیا ، دست یافتنی است. رها کردن انسان در زندگی اجتماعی و ارائه برنامه ای برای سعادت فردی و اخروی ، نادیده انگاشتن تلاش های انسان در رسیدن به خوشبختی حقیقی است. از دیدگاه اسلام تکامل واقعی انسان و رسیدن او به مراتب کمال و سعادت در یک جامعه اجتماعی تحقق می یابد[۱۳۸]. گوشه نشینی ، پرداختن به مسائل فردی و دوری از اجتماع و در یک کلمه رهبانیت از دیدگاه اسلام نفی شده است. رسولخدا(ص) مردم را از آن رهبانیتی که خلاف خواست خدا بود، بر حذر میداشتند و مسلمانان را از آنچه که در اسلام نیست، منع میکردند. رسولخدا(ص) از پشت پا زدن به زندگی مادی که به صورت منفی و در شکل انزوای اجتماعی انجام میگرفت، نهی میکردند و مسلمانان را تشویق میکردند که آن را در شکل مثبت آن یعنی جهاد در راه خدا و روزه و … جستجو کنند. ایشان رهبانیت امت خویش را جهاد، نماز،  روزه و حج و عمره معرفی کردهاند.[۱۳۹]
بر این اساس ، اسلام برای تأمین حیات اجتماعی سالم و سازنده و عاری از هرگونه فساد و از هم گسیختگی برنامه های مختلفی را ارائه نموده است . از همین رو ، فرد و اجتماع در اسلام هر دو جایگاه ویژه ای دارند و آموزه های اسلامی به صورت متناسب بر اهمیت فرد و جامعه تأکید می ورزند.
اسلام به جامعه با دید تکریم می‏نگرد و در ساختار آن سعی بلیغ دارد. اهتمام اسلام به جامعه در حدّی است که نوع احکامش را به روال جمعی تنظیم کرده است و در هنگام تزاحم مصلحت فرد و جامعه، صلاح جامعه را بر صلاح و سود فرد مقدم داشته است، علاوه بر این، آیاتی در رابطه با جامعه و لزوم وحدت و پرهیز از تفرقه و لزوم نظارت عمومی بیان شده که نشانه اهتمام اسلام به جامعه است.[۱۴۰]
با یک نگاه اجمالی به مجموعه احکام اسلام معلوم می‏شود که روح جمعی در همه احکام و حکم اسلامی پخش است .
در برنامه های اسلام ، در کنار اهتمام به فرد و حفظ حقوق او ، پاسداری از کیان جامعه مورد نظر است تا آدمی در گرو برنامه های مشخص اجتماعی ، زندگی سالمی داشته باشد و به اهداف انسانی خویش در هر دو جهان برسد.
مهمترین مصالح که پایه های زندگی اجتماعی به حساب می آید و بدون رعایت و حراست از این منافع ، حیات اجتماعی ناممکن می شود عبارتنداز : مصلحت دین ، نفس ، عقل ، نسل و مال . [۱۴۱]
معتبر بودن این اصول (دین ، نفس ، عقل ، نسل و مال) از دیدگاه اسلام ، از طریق توجه به احکام و مقررات اسلامی به خوبی قابل اثبات است. غزالی در این زمینه می گوید : « آنچه اسلام برای مردم می خواهد پنج چیز است و آن این است که اسلام در پرتو قوانین خود می تواند ، دین ، جان ، خرد و اندیشه ، ناموس و نسل مردم و بالاخره اموال آنها را حفظ نماید و هر چه مستحق حفظ این اصول پنج گانه باشد ، مصلحت است و هر چه که این اصول را از بین ببرد مفسده است و دفع آن مصلحت است. »[۱۴۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...