دنیا و تصاویر برخاسته از آن در الهی نامه، اسرار نامه ... |
بجز آنچه از دنیای فانی در اثر این حیرت از دست عطّار رفته است با ارزشترین سرمایه یعنی جانش را از دست داده و راه نجاتی نه در این دنیا بلکه در عقبی نیز نمییابد:
ز دنیی فانیام جوی نیست پدید | وز عقبی نیز پرتوی نیست پدید | |
دردا که برفت جان شیرین از دست | وز این شورش برون شویی نیست پدید | |
(من: ۱۳۱) |
عطّار نیشابوری، در مقابل حیرتی که نتیجه بیخبری از حقیقت دنیاست، چین نسخه میپیچد که نباید عمر را به هرزه و در عشرت طی کرد (زرّین کوب، ۱۳۷۸: ۷۵- ۷۴):
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست | نتوان به گمان تمامیعمر نشست | |
آن به بنهیم جام میرا از دست | نوشیم و شویم خوش نه هشیار و نه مست | |
(مخ:۲۱) |
معرفت
چون در منطق الطّیر عطّار تعداد مراحل سلوک، که به آن وادی اطلاق میشود، به این ترتیب است: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا. لذا بحث معرفت را نیز در دنباله مراحل سلوک آوردیم.
معرفت در اصطلاح عرفا مقامیاست که در آن همهی شبهات از دل عارف زدوده میشود و آنچه را نمیتوان با برهان دانست در این مقام بر او آشکار و عیان میشود (برزی، ۱۳۷۴: ۴۷۹). برخی نیز معرفت را علمیدر جهت شناختن ذات و صفات حق دانستهاند برای نائل شدن به حقیقت (گوهرین، ۱۳۸۳: ۲۹۵).
در این باب دو سخن از «بایزید بسطامی» را نقل میکنیم: « [بایزید] گفت دنیا اهل دنیا را غرور در غرور است و آخرت اهل آخرت را سرور در سرور است و دوستی حق اهل معرفت را نور در نور» (تذ: ۲۲۴) «و گفت دنیا چه قدر آن دارد که کسی گذاشتن او کاری پندارد، که محال باشد که کسی حق را شناسند و دوستش ندارد و معرفت بیمحبّت قدری ندارد» (همان: ۲۲۵).
از نخستین کلام او چنین برداشت میکنیم که اهل معرفت را سروکاری با دنیا نیست زیرا دنیاداران را غرور فراگرفته است و البته اهل معرفت همچنین رابطهای با اهل آخرت ندارد زیرا آنها نیز به خوشی و شادمانی خویش مشغولند پس دنیا و آخرت مورد اعتنای اهل معرفت نمیباشد. امّا آنچه از کلام دوم بایزید برداشت میشود این است که معرفت حق مانع دنیا دوستی است و این برداشت حاصل سه مقدّمه در کلام بایزید است به این ترتیب که او میگوید:
۱-دنیا قدری ندارد که به او اعتنا کنی. ۲- معرفت حق سبب دوست داشتن اوست. ۳- معرفت بدون محبّت قدری ندارد، پس؛ معرفت حق مانع دنیا دوستی است. و حاصل این دو کلام اینکه معرفت و دنیا ارتباطی دو طرفه باهم دارند از طرفی اهل معرفت به دنیا (و آخرت) مشغول نمیشوند و از طرفی معرفت مانع دنیا و دوستی است.
امّا سخن «جنید بغدادی» جنبه دیگری از این ارتباط را آشکار میکند. او میگوید: «دنیا در دل مریدان تلختر از صبر است. چون معرفت به دل ایشان رسد آن صبر شیرینتر از عسل گردد» (تذ: ۴۵۲). در کلام بایزید معرفت مانع دنیا دوستی است و یا اهل معرفت به دنیا مشغول نمیشوند امّا در سخن جنید دنیا به طور کامل نقض و مطرود نشده و او معتقد است که دنیای تلخ با معرفت، شیرین و گوارا میشود.
۳-۷- دنیا از دید اولیاء الله
در این بخش به بررسی جایگاه دنیا در نگاه ائمه واهل بیت و مشایخ متصوّفه میپردازیم.
* پیامبر (ص)
پیش از پرداختن به جایگاه دنیا نزد خواجه دو عالم، پیامبر اکرم (ص)، ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که دنیا برای وجود این دردانه خلقت آفریده شده و چنانچه میدانیم بسیاری از شعرا در نعت پیامبر (ص) به حدیث «لَولاک لِما خَلقتُ الاَفلاک» اشاره دارند. عطّار نیز میگوید دنیا و عقبی طفیل وجود آن حضرت است و برای وجود ایشان آفریده شده است.وی این مطلب را ضمن مقاله دوم اسرار نامه در «نعت رسول اکرم(ص)» بیان میکند:
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-02] [ 09:55:00 ق.ظ ]
|