لذات شناختی
لذاتی که به باور و اعتقاد شناخت و حالت قلبی برمی گردد و علاوه بر اصل وجودشان علل و زمینه های پیدایش هم دارند.
لذات رفتاری
سلسله رفتار و کرداری که در سایه‌ی آن رفتارها و رعایت عوامل پیدایش لذت آن رفتارها به آن‌ها دست پیدا می‌کنیم مانند نماز، نماز الزاماً برای هر نمازگزاری لذت بخش نیست و برای بسیاری از افراد اسقاط تکلیف است اما می‌توان راه‌هایی را پیمود تا همین عمل واجب الهی به بالاترین لذات زندگی تبدیل شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
کلمات امیرالمؤمنین۷
در این نوشتار سعی شده است تا در اغلب مواد از سخنان امیر مؤمنان که به نحوی لذت بخش بودن عملی از اعمال صالح در آن اشاره شده است بیان شود و در بسیاری از موارد از احادیث نورانی سایر ائمه‌ی معصومین:استفاده شده است.
معرفت خدا
احاطه‌ی عقلی به خداوند ممکن نیست اما معرفت فطری و قلبی نه تنها امکان دارد بلکه فطرتاً در همه‌ی ما نهاده شده است. این معرفت اگر در قلب انسان افزایش یابد لذتی زائدالوصف خواهد داشت.
محبت
دوست داشتن و عشق ورزیدن اگر در مسیر خداوند و اولیای معصومین‌اش قرار گیرد از بالاترین لذات معنوی است.

بخش اول

 

تعریف لذات معنوی

 

فصل اول : لذات معنوی

 

۱٫۱٫ تعریف لذت

برای تعریف لذات معنوی، ابتدا باید لذت را معنا کرد. هرگونه حالت خوشایند روحی و جسمی را لذت گویند. مفهوم لذت از مفاهیمی است که تا انسان آن را احساس نکند نمی‌تواند تعریف جامع و مانعی برای آن ارائه نماید. فهموم لذت، مانند شوری، شیرینی، ترشی و… از مفاهیم وجدانی است و به همین جهت امکان وصف آن وجود ندارد. در کتب لغت نیز بعضاً تعریف کاملی برای آن ارائه نشده است. مجمع البحرین در ماده‌ی «لذذ» می‌نوسید:
قوله تعالى: لَذَّهٍ لِلشَّارِبِینَ أی لذیذه[۱]
سخن خداوند متعال (لَذَّهٍ لِلشَّارِبِینَ) یعنی لذت بخش است.
همین‌طور که مشاهد می‌شود، لذت به خودش، یعنی لذیذ بودن، معنا شده است. در لسان العرب در تعریف کلمه‌ی لذیذ، چنین گفته شده است:
کله الاکل و الشرب بنعمه و کفایه[۲].
تمام لذت در خوب و کافی خوردن و آشامیدن است.
اما این تعریف بسیار ناقص است چرا که لذاتی از قبیل لذت جنسی، لذت مقام و… نادیده گرفته شده است. مجمع البحرین در ادامه می‌نویسد:
قال بعض العارفین: اللَّذَّهُ و الألم تابعان للمزاج و المزاج عرض، فهی عند بعض المتکلمین الحاله الحاصله عند تغییر المزاج إلى الاعتدال، و الألم هی الحاله الحاصله عند تغیر المزاج إلى الفساد. و عند الحکماء اللَّذَّهُ هی إدراک الملائم من حیث هو ملائم، و الألم إدراک المنافی من حیث هو مناف. و عند بعض المعتزله هی إدراک متعلق الشهوه، و الألم إدراک متعلق النفره[۳].
برخی از عرفا می گویند: لذت و درد تابعی از مزاج است و مزاج عرض است (و جوهر نیست یعنی قابل تغییر است و اصالت ندارد).
اما لذت نزد برخی از متکلمان، حالتی است که در هنگام تغییر مزاج و حصول اعتدال محقق می شود و درد حالتی است که هنگام تغییر مزاج و حصول فساد محقق می شود.
اما نزد حکما (= فلاسفه) لذت ادراک (چیز) خوشایند از حیث خوشایند بودنش است و درد ادراک منافی (لذت و خوشایندی) است از همان حیث منافی بودنش.
نزد برخی از معتزله نیز ادراک متعلّق (= آنچه تعلق می گیرد به) شهوت است و درد ادراک متعلق (= آنچه تعلق می گیرد به) نفرت است.
به نظر می‌رسد در جمع بندی بین تعریف لذت، می‌توان به طور مختصر گفت:
هر گونه حالت خوشایند جسمی و روحی و نفسانی، لذت نام دارد.
حال که منظور از لذت روشن شد، می‌توان لذات معنوی را این‌چنین تعریف کرد:
هر گونه حالت خوشایند، مطلوب و دلخواه که در امور روحی و معنوی برای انسان رخ می‌دهد- چه مطلوب شارع باشد و چه نباشد - لذت معنوی نام دارد.
بر اساس این تعریف، لذات معنوی را می‌توان به دو قسم خیالی ( لذاتی که مطلوب شارع نیست) و واقعی ( لذاتی که مورد رضای خداوند متعال است ) تقسیم کرد.
بحث راجع به انواع لذات معنوی را در فصل‌های بعدی این نوشتار پیگیری می‌کنیم. شایسته است پیش از ورود به بحث لذات معنوی، با توجه به فراوانی احادیثی که از امیرالمؤمنین۷- و به طور کلی از معصومین: - در مذمت لذات مادی زود گذر - و به خصوص لذات حرام – نقل شده است، اشاره‌ای گذرا به این احادیث داشته باشیم.

۱٫۲٫ لذات مادی

در درجه‌ی اول باید گفت که در دین مبین اسلام و آموزه‌های اهل‌بیت:، لذات مادی به طور کلی مردود و ممنوع نیست. بلکه لذاتی مانند خوردن، خوابیدن، ورزش و… که غالباً لازمه‌ی زندگی انسان است، توصیه شده است. اما باید توجه داشت که این لذات اولاً باید در حیطه‌ی شرع مقدس باشد و ثانیاً به گونه‌ای در آن زیاده‌روی نشود که انسان، به شخصیتی مادی‌گرا و دنیا‌پرست تبدیل گردد.
امیرالمؤمنین۷ چنین می‌فرمایند:
لِلْمؤمن ثَلَاثُ سَاعَاتٍ؛ سَاعَهٌ ینَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَهٌ یحَاسِبُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ سَاعَهٌ یخْلُو فِیهَا بَینَ نَفْسِهِ وَ لَذَّتِهَا فِیمَا یحِلُّ وَ یحْمَدُ وَ لَیسَ لِلْمؤمن بُدٌّ مِنْ أَنْ یکونَ شَاخِصاً فِی ثَلَاثٍ مَرَمَّهٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَهٍ لِمَعَادٍ أَوْ لَذَّهٍ فِی غَیرِ مُحَرَّم‏[۴].
مؤمن را سه ساعت است: ساعتی که در آن با پروردگارش به راز و نیاز می‌پردازد، و ساعتی که در آن زندگانی خود را کارساز است، و ساعتی که در حلال و نیکو با لذّت نفس دمساز است، و خردمند را نسزد که جز پی سه چیز رود: زندگی را سر و سامان دادن، یا در کار معاد گام نهادن، یا گرفتن کام از چیزهایی غیر حرام.
اما باید دانست که وابستگی به لذات مادی، نشان ساده اندیشی است. همان طور که مولای متقیان چنین می‌فرمایند:
وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَهَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکهَا عَلَی أَنْ أَعْصِی اللَّهَ فِی نَمْلَهٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَهٍ مَا فَعَلْتُهُ وَ إِنَّ دُنْیاکمْ عِنْدِی لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَهٍ فِی فَمِ جَرَادَهٍ تَقْضَمُهَا مَا لِعَلِی وَ نَعِیمٍ یفْنَی وَ لَذَّهٍ لَا تَبْقَی؟ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ وَ قُبْحِ الزَّلَلِ وَ بِهِ نَسْتَعِینُ[۵].
به خدا قسم اگر هفت اقلیم را با آن‌چه زیر آسمآن‌های آن‌هاست به من بدهند تا خداوند را با ربودن پوست جوی از دهان مورچه‏ای معصیت کنم، به چنین کاری دست نمی‏زنم! و بی‏شک دنیای شما نزد من از برگی که در دهان ملخی است و آن را می‏جود، خوارتر است! علی را با نعمتی که از دست می‏رود و لذّتی که باقی نمی‏ماند چه کار؟! از خواب عقل و زشتی لغزش به خدا پناه می‏بریم، و از او یاری می‏طلبیم.
همچنین آن حضرت در جای دیگر می‌فرمایند:
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْعَبْدَ لَیفْرَحُ بِالشَّی‏ءِ الَّذِی لَمْ یکنْ لِیفُوتَهُ وَ یحْزَنُ عَلَی الشَّی‏ءِ الَّذِی لَمْ یکنْ لِیصِیبَهُ فَلَا یکنْ أَفْضَلَ مَا نِلْتَ فِی نَفْسِک مِنْ دُنْیاک بُلُوغُ لَذَّهٍ أَوْ شِفَاءُ غَیظٍ وَ لَکنْ إِطْفَاءُ بَاطِلٍ أَوْ إِحْیاءُ حَقٍّ وَ لْیکنْ سُرُورُک بِمَا قَدَّمْتَ وَ أَسَفُک عَلَی مَا خَلَّفْتَ وَ هَمُّک فِیمَا بَعْدَ الْمَوْت‏[۶].
همانا بنده از به دست آوردن چیزی خشنود می‏شود که هرگز آن را از دست نخواهد داد، و برای چیزی اندوهناک است که هرگز به دست نخواهد آورد. پس بهترین چیز نزد تو در دنیا، رسیدن به لذّت‏ها یا انتقام گرفتن نباشد؛ بلکه هدف تو خاموش کردن باطل یا زنده کردن حق باشد. تنها به توشه‏ای که از پیش فرستادی خشنود باش و بر آن‌چه به جای می‏گذاری حسرت خور و همّت و تلاش خود را برای پس از مرگ قرار ده.
در سخنان حکمت آمیز متعددی که از امیرالمؤمنین۷، باقی ماندن تبعات و پیامدهای منفی لذات حرام یا بی‌فایده نقل شده است که نمونه ای از آن ها چنین است:
شَتَّانَ مَا بَینَ عَمَلَینِ عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَی تَبِعَتُهُ وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ یبْقَی أَجْرُهُ[۷].
وای که میان این دو عمل چه فاصله‌ی دوری است؛ عملی که لذتش می‌رود و کیفرش می‌ماند و عملی دیگر که پاداشش ماندگار است و رنج آن گذرا.

۱٫۲٫۱٫ راه رهایی از لذات مادی و دنیوی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...