«دیگه به جایی رسیده بودم که تو رفتار نمی­تونستم خودم­رو کنترل کنم. اگه قبلا راحتتر مثلا روسری سرم می­کردم دیگه نمی­تونستم روسری سرم کنم. خیلی تندمزاج شده بودم. با همه درگیری پیدا می­کردم. از زمین و زمان شاکی بودم. واسه اینکه می­دونستم این اندام من نیست. من نمی­تونستم با جسم خودم ارتباط برقرار کنم. اگه روسری رو به خاطر خانوادم می­گذاشتم میومدم و تو کوچه بغلی درمیاوردم».
مشارکت­کننده­ شماره­ ۹:
«چون اون (دوست دخترم) مثل بقیه نبود که فقط ظاهر من­رو ببینه. درون من رو دیده بود. همیشه بهم می­گفت که کاش می­تونستی که تغییر جنسیت بدی. می­دید که باطن این آدم با ظاهرش خیلی فرق می­کنه».

 

    • بررسی و تحلیل تم و مقایسه­ دو گروه مبتنی بر سیطره­ی جنسیت (۱۶۱۰ و ۱۶۲۰)

 

این تم در مورد هر دو گروه از تبدیل­خواهان، تجریبات همسانی را عنوان می­ کند. در واقع هر دو گروه نارضایتی خود را از ناهماهنگی بین ذهن (روح ) و جسم خود بیان می­ کنند و این­که تمایل دارند که از اسارت جسم بیولو‍ژیک خود خارج شده و نهایتا جسم خود را با روحشان سازگار سازند و بنابراین همواه در تلاشند که راهی بیابند که بتوانند از این بحران خارج شوند. این ناهماهنگی باعث شده که اینان دچار یکی از انواع دوگانگی شوند که این دوگانگی همواره باعث آزار و اذیت روانی می­ شود. یکی از تفاوت­هایی که بین این دو گروه دیده می­ شود در عمق این دوگانگی است. به بیان دیگر تبدیل­خواهان جنسی MtF ناچارند تحت فشارهای اجتماعی و وارد شدن فشار از سوی خانواده ، به حفظ ظاهر بپردازند و خود واقعی خود را بروز نداده و پنهان سازند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
فشارهای بیرونی است که تبدیل­خواهان جنسی MtF وادار می­ کند، نتوانند شخصیت زنانه­ی خود نشان دهند اما گروه دوم، با وجود تجربه­ این دوگانگی، آنرا با مکانیسمی متفاوت ادراک می کنند: فشارهای درونی. البته در تم­های بعدی بیشتر به توضیح این امر خواهیم پرداخت. نکته­ای که در خصوص این تم مورد توجه پژوهشگر قرار گرفته، ‌اینست که تبدیل­خواهان جنسی FtM،‌ با سهولت بیشتر، و با تحمل مقاومت کمتری درباره عدم تطبیق بین روح و جسم خود با خانواده و با دیگر افراد صحبت می­ کنند،‌ در واقع همواره به دنبال حرف زدن و آوردن دلایل منطقی برای دیگران هستند اما در مورد گروه دیگر نمی­ توان این را گفت. اینان جسارت حرف زدن و روبه­رو شدن با خانواده­ی خود را ندارند. شاید خودشان هم خودشان را به نوعی گناهکار می­دانند و بنابراین حرفی برای دفاع از خود نمی­یابند. اینان برای این­که به خواسته­ی خود برسند، راه­های دیگری را انتخاب می­ کنند، مانند آرایش­کردن،‌ رفتن در پوشش زنانه و رفتارهایی که در جامعه­ ما، به عنوان رفتارهای زنانه تعریف شده است. و بدین ترتیب خانواده­ی خود را در عمل انجام شده قرار می­ دهند.
کد ۱۶۱۱: نمودِ زنانگی در قالب تجربه­ آرایش
مشارکت­کننده­ شماره­ ۶ :
«گاهی واسه خودم یه لوازم آرایشی می­خریدم. خودم رو به صورت یه زن تصور می­کردم. وقتی تنها بودم لباس زنونه می­پوشیدم و آرایش می­کردم. حتی من تو رابطه­ های جنسی که می­گذاشتم خیلی دوست داشتم لباس زنونه بپوشم».
مشارکت­کننده­ شماره­ ۱:
«از اون به بعد(پس از افشا برای خانواده و مراجعه به دکتر مهرابی) شخصیت دوگانه من شد یکی شدم خودم. همه کارهایی که دوست داشتم انجام می­دادم، صبح از خواب بلند می­شدم خیلی غلیظ میکاپ می­کردم»
مشارکت­کننده­ شماره­ ۵:
«من یه زنم. درسته که جسمم پسرونه­ست ولی من روانم کاملا زنه. دوست دارم موهام­رو رنگ کنم. دوست دارم آرایش کنم. دوست دارم که با یه مرد تو رابطه باشم».
کد ۱۶۲۱: نمود مردانگی در قالب مقاومت در برابر آرایش، برداشتن مو، رنگ مو،‌اندازه­­ی مو به مثابه­ی افکار «زن­بودگی»
مشارکت­کننده­ شماره­ ۱۱ :
«مادرم به زور می­خواست به من تلقین کنه که تو حس­های دخترونه داری. به زور من­رو وادار می­کرد که من آرایش کنم ولباس­های دخترونه تنم می­کردند. به زور من­رو برد آرایشگاه که ابروهامو بردارم و تو اون سن ۱۶ سالگی می­خواست که من موهام­رو رنگ کنم».
مشارکت­کننده­ شماره­ ۷:
«من بزرگتر می­شدم می­دیدم که همه مو بلند می­ کنند و ناخن بلند می­ کنند ولی من اصلا این­جوری نبودم».

 

    • بررسی و تحلیل تم و مقایسه­ دو گروه مبتنی بر سیطره­ی جنسیت (۱۶۱۱ و ۱۶۲۱)

 

این تم در خصوص هر دو گروه از تبدیل­خواهان صادق است اما به صورتی کاملا معکوس. تبدیل­خواهان MtF آرایش را راهی می­دادند در جهت اثبات زنانگی خود اما ، تبدیل­خواهان FtM با فرار کردن از آرایش کردن می­خواهند مردانگی خود را نشان دهند. نکته­ی بسیار جالب در این تم،‌ که ممکن است هر خواننده­ای را به فکر وادارد،‌ تعریف این افراد از زنانگی است:‌ تمام مشارکت­کنندگان MtF در این تحقیق،‌ »آرایش غلیظ» را تنها راهی می­دانند که از طریق آن می­توانند زن بودن خود را در درون خود به اثبات برسانند. در حقیقت این تبدیل­خواهان، کمبودهای خود از دنیای زنانه را با تنها امکان پیش­ِرو، یعنی آرایش پوشش می­ دهند. یکی از مشارکت­کنندگان در این زمینه می­گوید «ما خودمان را در آرایش خفه می­کنیم».
خانواده­های گروه دوم، در جهت مقابله با حس­های پسر انه‌،‌ آنان را وادار به آرایش، برداشتن ابرو، اصلاح صورت و رنگ­کردن مو می­ کنند تا جنبه­ دخترانه­ی روحیات آنان تقویت گردد. این در حالی است که برخی از این اتفاقات در سنینی می­افتد که اقدامات مذکور با ممنوعیت­هایی از سوی مدرسه همراه است؛‌یعنی مدرسه نمی­پذیرد دختران در این سنین با موی رنگ­کرده و ابروی برداشته در کلاس حضور یابند!
هر دو گروه در مبارزه­ای دایمی برای اثبات درون واقعی خویش هستند؛ آرایش و رفتارهای عادتا زنانه­ای هم­چون رنگ مو وبرداشتن ابرو، ‌میدان این تنازع میان تبدیل­خواه و خانواده است: ممانعت با گروه نخست و اجبار گروه دوم! مساله این است که «زنانگی» در چنین اِلمان­هایی است که بازنمایی می­ شود. به همین دلیل است که تلاش خانواده ها برای ممانعت از همسانی با دختران(گروه اول) و تلاش برای «دختر- سازی»(گروه دوم) در این نقطه است که به کشمکش منتج می­گردد. بدین ترتیب بیرونی­ترین وجه زنانگی مدنظر قرار گرفته و نوعی «تهیدگی» ارزش­های زنانه حاصل چنین تنازعی است، زیرا،‌ گویی با تقلیل زنانگی به این حوزه ها برداشتی یک­سره سطحی از اصل زیستن زنان در جریان است.
کد ۱۶۱۲: تجربه­ بروز تعارضات درونی در فرایند تبدیل­خواهی جنسی: تلاش برای سرکوب زنانگی درونی
مشارکت­کننده­ شماره­ ۱:
«بعد از اون(شکست عاطفی) همه حسای زنونه­ی خودم رو سرکوب کردم. هیچ چیز رو بروز نمی­دادم چون از دست دادن آدم­ها می­ترسیدم و کارهایی می­کردم که دقیقا خلاف شخصیتم بود. فقط شب­ها خودم بود. همش گریه می­کردم».
کد ۱۶۲۲: تجربه­ بروز تعارض میان الزامات اجتماعی بیرونی حاکم بر بدن دخترانه در برابر تمایلات و تظاهرات برخاسته از ذهنیت مردانه
مشارکت­کننده­ شماره­ ۸:
«البته یه مدت سعی کردم دختر باشم. مدت یک سال و نیم سعی می­کردم خودم­رو عوض کنم. موهام­رو بلند کردم. اول دوم راهنمایی بودم چون سینه خیلی کم داشتم حتی پنبه می­گذاشتم تا ببینم که چه حسیه. گفتم شاید این کارای پسرونه از سرم بیفته».
مشارکت­کننده­ شماره­ ۱۲:
«حتی یه مدت سعی کردم که مثل خواهرام بشم. کارهای اونارو تقلید می­کردم.احساس می­کردم که من دارم یه راه دیگه­ای رو میرم و بقیه یه راه دیگه. خیلی تلاشم رو کردم که برگردم. راه من انگار که از بقیه جدا بود. زندگی عادی یه دختر نبود. با خودم می­گفتم که چرا اینجوریم من. نمی­دونستم که ماجرا از چه قراره. هیچی هم اون موقع نبود که آدم بخواد از طریق اون یه تحقیق بکنه. اون زمان همه حتی تلفن هم نداشتند،‌ چه برسه به اینترنت. ادای خواهرامو درمیاوردم. هی زیر نظرشون می­گرفتم که ببینم چی­کار می­ کنند. من هم همون کارها رو می­کردم».
مشارکت­کننده­ شماره­ ۹:
«یه دوره­ای تو راهنمایی به مدت یه سال می­گفتم باید چادر سر کنم یه سال چادری بودم. با گریه می­خواستم چادر سرم کنم. چون مادرم می­گفت که تو هنوز معنی چادر رو نمی­دونی. ولی من مجبور کردمشون که واسم چادر بگیرند. حتی من گوشام سوراخ نبود. گریه کردم که باید گوشام­رو سوراخ کنم. گفتم شاید اینا رو من تاثیر بذاره ولی واقعا هیچ تاثیری نداشت».

 

    • بررسی و تحلیل تم و مقایسه­ دو گروه مبتنی بر سیطره­ی جنسیت (۱۶۱۲ و ۱۶۲۲)

 

مردسالاری هژمونیک در این دو گونه تبدیل­خواهی دو برخورد متفاوت دارد: از یک سو ترنس­های MtF قرار دارند که خواسته ­ها و تمایلاتشان از طریق تحقیر، تهدید، اخراج، طرد و بایکوت مالی و ضرب و شتم، بازداشت و دادگاه پاسخ داده می­ شود. اما جالب این است که در ترنس­های FtM نمودِ این مخالفت­ها در بسیاری از موارد در قالب درونی شده­ای بر ذهنیت مردانه­ی درونی آنان تاثیر می­ گذارد به گونه ­ای که این فشارها در قالب تعارضات درونی آنان نمود می­یابد. به بیان دیگر و در حالت کلی اطرافیان و جامعه در صدد تنبیه و اعمال فشار شدید و مستقیم بر پسرانی است که می­خواهند دختر شوند، اما در خصوص دخترانی که می­خواهند پسر شوند بیشتر از طریق خود آنان این کنترل صورت می­گیرد؛ یعنی این خود دختران هستند که تحت فشار اجتماعی تلاش می­ کنند ماندن در جنس دوم را بپذیرند. در این خصوص مثال جالبی از ویلیام جی.گود راهگشاست. گود در کتاب خود با عنوان «خانواده و جامعه»(۱۳۵۲)، به تحقیقی اشاره می­ کند که در سال ۱۹۶۰ در ایلات متحده امریکا صورت گرفته­ است. در این تحقیق میزان تقبیح جامعه نسبت به حالت­های مختلف روابط میان زن و مرد به تصویر کشیده شده است. طبق فهرستی که گود در اختیار ما می­ گذارد، موارد تقبیح اجتماعی به شرح زیر است: «انواع عدم مشروعیت:

 

    • وصلت آزاد (پیوند غیرقانونی)

 

    • نوعی همزیستی که مورد قبول اجتماع می­باشد (چون در چین و ژاپن قدیم)

 

    • عدم مشروعیت موجود در طبقه­ی پایین

 

    • ارتباط اشرافزادگان با رفیقه­های خود در جوامع غربی در دوره­ قبل از صنعتی شدن

 

    • فرزندآوری در دوران نامزدی

 

    • روابط جنسی که به ازدواج منتهی گردد

 

    • زنای مرد متاهل با زن مجرد

 

  • پیوند و همزیستی زن یا مرد مجرد با زن یا مرد مجرد و یا متاهل
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...