علاوه بر این‌ها در بین مریدان شیخ از شیعیان خراسان و ماوراءالنهر نیز بوده‌اند و تشیع خود را به هیچ رو در تعارض با تصوف شیخ نمی‌دیده‌اند.[۱۸]
قاضی نورالله شوشتری معتقد است، شیخ نجم الدین بر اساس این که «پیران او منحصر در دوازده امام بودند، لاجرم در جانب مریدان نیز رعایت عدد پیران نموده و چنانچه در تاریخ گزیده مسطور است، در مدت عمر دوازده مرید بیش قبول نکرد.[۱۹]
شیخ‌ آقابزرگ‌ تهرانی‌ (ره) در طبقات‌ اعلام‌ الشیعه‌ نام‌ نجم‌الدین‌ کبری‌ را جزو رجال‌ شیعه‌ یاد کرده‌ است.‌ یکی از مهم‌ترین دلایل قرابت و نزدیکی طریقت نجم الدین با عرفان شیعی،مسئله ولایت می‌باشد، بی جهت نیست که طریقه کبرویه سریع‌تر از دیگر طرق جنبه های شیعی خود را آشکار نمود و در مناطق شیعه مذهب با اقبال و رغبت فوق‌العاده مواجه گردید.
از دیگر ویژگی‌های نجم الدین کبری و برخی عارفان مکتب او، ارتباط و نزدیکی آموزه‌ها و تعالیم آنان با آموزه‌ها و تعالیم مکتب تشیع است، به ویژه آنکه سلسله‌ی عرفانی ذهبیه که در قرن هشتم و نهم هجری از این مکتب منشعب شد، کاملاً رنگ و بوی تشیع دارد.
۳ـ۳ـ بهاءالدین ولد بلخی
محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد بلخی و ملقب به سلطان‌العلماء،پدر مولانا است وی از بزرگان صوفیه بود، سلسله او در تصوف، به امام احمد غزالی می‌پیوست، ولادت وی در تاریخ ۵۴۳ ق و در تاریخ ۶۲۸ وفات یافت، اعتقاد فراوان مردم بلخ باعث حسد و بغض سلطان محمد خوارزمشاه به وی شد.
سبب عمده وحشت خوارزمشاه از او، این بودکه بهاءالدین ولد همواره برمنبربه حکیمان وفیلسوفان دشنام می‌داد و آنان را بدعت‌گذار می‌خواند. گفته‌های او بر سر منبر بر امام فخرالدین رازی که سرآمد حکیمان آن روزگار و استاد خوارزم شاه نیز بود گران آمد و پادشاه را به دشمنی با وی برانگیخت. بهاء‌الدین ولد وقتی احساس خطر کرد، ترک وطن کرد و سوگند خورد که تا آن پادشاه بر تخت سلطنت نشسته است بدان شهر باز نگردد. فرزند وی جلال الدین در آن زمان تنها پنج ساله بود.
کدورت فخر رازی با بهاءالدین ولد از سال ۶۰۵ هجری آغاز شد؛ و مدت یک سال این رنجیدگی ادامه یافت و چون امام فخر رازی در سال ۶۰۶ هجری از شهر بلخ مهاجرت کرده است، بنابراین ‌نمی‌توان خبردخالت فخر رازی را در دشمنی خوارزمشاه با بهاءالدین درست دانست. ظاهراً رنجش بهاءالدین ازخوارزمشاه نمی­تواند موجب مهاجرت وی از بلاد خوارزم و شهر بلخ گردد. بلکه دلیل واقعی این مهاجرت اخباروحشتناک، آثارقتل‌عام‌ها و نهب و غارت و ترکتازی لشکریان مغول و تاتار در بلاد شرق و ماوراءالنهر می­باشد، خطراتی که مردم دوراندیشی چون بهاءالدین را به ترک شهر و دیار خود واداشته است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
اشعار سلطان ولد پسر جلال‌الدین در مثنوی ولد نامه این نظریه را تأیید می‌کند. چنانکه گفته است:

 

کرد از بلخ عزم سوی حجاز
بود در رفتن و رسید و خبر
کرد تاتار قصد آن اقلام
بلخ را به ستد و به رازی راز
شهرهای بزرگ کرد خراب
  زان که شد کارگر در او آن راز
که از آن راز شد پدید اثر
منهدم گشت لشکر اسلام
کشت از آن قوم بی‌حد و بسیار
هست حق را هزار گونه عقاب[۲۰]

این تنها دلیل متقنی است که مهاجرت بهاءالدین از بلخ قبل از ۶۱۷ هجری که لشکریان مغول و چنگیز به بلخ هجوم بردند را تایید می‌کند.بنابراین سال عزیمت او از شهر حوالی سال ۶۱۷ بوده است.
۳ـ۳ـ ۱ ـ بهاء ولد و تقریب
بهاء ولد اختلاف میان ادیان و مذاهب را سودمند و ترجیح یکی بر دیگری و تعصب بر آن را لازمه‌ی زندگی و ناشی از جوهر آدمیت می‌داند. با وجود این، پراکندگی ادیان و مذاهب وی را به این نتیجه می‌رساند که تنها باید یک راه اختیار کرد و راهی بهتر از راه محمد (صلّی اللّه علیه و آله)نیست.[۲۱]بهاء ولد خود را صاحب وحی به معنای عام و نبی بدون شریعت می‌دانست.
۳ـ۴ـ عطار نیشابوری
فَریدالدّین ابو حامد محمّد عطّار نِیشابوری در سال۵۴۰ ه. ق در نیشابور متولد و در سال ۶۱۸ ه. ق. در شادیاخ نیشابور درگذشت.وی یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلند نام ادبیات فارسی در پایان سده ششم و آغاز سده هفتم است.نام او «محمّد»، لقبش «فرید الدّین» و کنیه‌اش «ابو حامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کرده است. نام پدر عطّار ابراهیم (با کنیه­ی ابوبکر) و نام مادرش رابعه بود.
او داروسازی و عرفان را از شیخ مجدالدّین بغدادی فرا گرفته بود وبه کار عطاری و درمان بیماران می‌پرداخت. مذهب او را اهل سنت معرفی کرده ­اند، اما در دوران معاصر، برخی با استناد به اشعارش، بر این باورند که وی پس از چندی به تشیع گرویده یا دوست‌دار اهل بیت بوده است.[۲۲] استناد این افراد به اشعاری است که از نظر اکثر اساتید این حوزه و عطارشناسان معروف، منسوب به ایشان است و توسط افرادی هم تخلص یا به نام ایشان سروده شده‌اند و این مهم را می‌توان به راحتی از ابیاتی در خسرونامه فهمید هر چند که ایشان در مقدمه منطق‌الطیر (مقامات طیور) به نکوهش متعصبین پرداخته‌اند و به این افراد توصیه کرده‌اند که هم محب اهل بیت باشند و هم دوستدار خلفای راشدین.
عطار یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار می‌رود و بنا به نظر عارفان در زمینه­ عرفانی از مرتبه‌ای بالا برخوردار بوده است؛ چنانکه مولوی درباره او چنین سروده است:

 

هفت شهر عشق را عطار گشت   ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

پس از تسلط چنگیز خان مغول بر بلاد خراسان، شیخ عطار نیز به دست لشکر مغول اسیر گشت. مغولی می‌خواست او را بکشد، شخصی گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او هزار درم بدهم. عطار گفت: مفروش که بهتر از این مرا خواهند خرید. پس از ساعتی شخص دیگری گفت: این پیر را مکش که بابت خون‌بهای او یک کیسه کاه به تو خواهم داد. شیخ فرمود: بفروش که بیش از این نمی‌ارزم. مغول از گفته او خشمناک شد و او را هلاک کرد.
آثار مسلم عطار طبق تحقیقات دقیق استاد محمدرضا شفیعی کدکنی بدین شرح است:
اسرارنامه، الهی نامه، منطق‌الطیر، مصیبت نامه، مختارنامه، تذکره‌الاولیا، دیوان اشعار.
عطار، مست رخ داد عشق است، هر چند خود، بسیار به توصیف عشق می‌پردازد، اما بر این
باور است که درک رخ داد عشق، در گرو تجربه‌ی مستقیم عشق است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...