البته فرایند تشکیل هویت، فرایندی مادام العمر است و جوانان برای کسب آمادگی برای این توانمندی مراحل زیر را پشت سر می گذارند:
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
روابط اولیه فرد یا افراد مراقبت کننده در دوره کودکی، روابط اولیه با همسالان در دوره نوجوانی، و در نهایت ورود به دوران بزرگسالی که در حالت بهینه ، افراد در آن توانایی برقراری روابط صمیمی درازمدت همراه با اعتماد متقابل را کسب می کنند و از سلامت و بهزیستی شخصی حمایت و آن را تقویت می کنند (دانشپور، ۱۳۸۶).
دستاوردها و فضایلی که فرد در مراحل پیشین کسب کرده ،‌در تحکیم بنای هویت سالم نقش دارند. همانند سازی و هویت یابی سالم نوجوان از میزان توفیق او در کودکی در نیل به امید و اعتماد، اراده و خودگردانی ، هدفمندی وابتکار عمل، و صلاحیت و پشتکار متاثر است (رفیعی، ۱۳۸۱).
ریچ و سیگل[۱۷۷](۲۰۰۲) دریافتند که دلبستگی ایمن با رشد بالای ایگو مرتبط است.
هوگ و برگیوس[۱۷۸](۲۰۰۲) بیان کردند که افراد با هویت کسب شده سطوح بالاتری از دلبستگی ایمن را نشان دادند(برنان[۱۷۹] ، ۱۹۹۸).
تحقیق زیرمن[۱۸۰](۲۰۰۲) نشان داد که دلبستگی ایمن ارتباط مثبت با هویت موفق دارد ، در حالی که دلبستگی نا ایمن با هویت مغشوش ارتباط دارد.
آرمسدن و گرینبرگ(۱۹۹۸) در پژوهشی که انجام دادند به این نتیجه رسیدند که کیفیت دلبستگی به والدین و همسالان با سلامت روانی نوجوانان ، شکل گیری هویت ، کنار آمدن با بحران های مختلف و رضایت از زندگی ارتباط معنا دار دارد.
نتایج تحقیق نگهبان سلامی(۱۳۸۴) نشان داد که بین دلبستگی ایمن با سبک هویت هنجاری و تعهد هویت رابطه مثبت معنادار و بین دلبستگی ایمن با سبک هویت سردرگم/اجتنابی رابطه منفی معنادار وجود دارد. همچنین بین دلبستگی ناایمن با سبک هویت اطلاعاتی و تعهد هویت رابطه منفی معنادار و دلبستگی نا ایمن با سبک هویت هنجاری و سردرگم رابطه مثبت معنادار وجود دارد.
هویت و سلامت روان
نوجوانی زمانی مناسب برای شکل دهی هویت (احساس و مفهومی از خود) است که تاریخچه و گذشته فرد و توانمندی های مورد نیاز برای سلامت روانشناختی در بزرگسالی را در هم می آمیزد.
به اعتقاد اریکسون اگر فرایند هویت یابی نوجوان مختل شود، او دچار آشفتگی هویت یا آشفتگی نقش اجتماعی[۱۸۱] خود خواهد شد که به اعتقاد اریکسون می تواند موجب بزهکاری[۱۸۲] ، اختلال درهویت جنسی[۱۸۳] ، وحملات روان پریشانه گردد (رفیعی ، ۱۳۸۱).
به اعتقاد گلسر افراد با هویت ناموفق دچار تنهایی و بی کسی تا آخرین درجه آن می شوند، درحالی که افراد موفق به شکل سازنده به مبارزه ادامه می دهند و موفقیت های یکدیگر را تقویت می کنند. افراد ناموفق در زندگی روزمره مشکلات متعددی دارند و در برخورد با واقعیت های زندگی دچار مسائلی می شوند که برایشان نگران کننده، اضطراب آور، بی محتوا و افسردگی آور است (شفیع آبادی ، ۱۳۸۷).
بسیاری از اختلالات نوجوانی را می توان در سردرگمی هویت یافت که خطر آن سردرگمی نقش است. اریکسون معتقد است که بزهکاری ، اختلالات هویتی مربوط به جنسیت، و دوره های پسیکوتیک مرزی، ممکن است از این سردرگمی ناشی شوند . سردرگمی نقش ممکن است خود را در رفتارهای نابهنجاری نظیر فرار از خانه، اعمال مجرمانه، ویسکوز، آشکار نشان دهد و مشکلات درهویت جنسی ونقش جنسی ممکن است دراین دوره ظاهر شود (کاپلان ،۲۰۰۳).
به نظر اریکسون ، هویت نشان نشاط روانی است و هویت در مقابل سردرگمی نشانه یک شخصیت سالم در نوجوانان است (میلانی فر، ۱۳۷۰).
مارسیا نیز بیان کرد که بین هویت و سلامت روانی ارتباط وجود دارد. وی مطرح می کند که پایگاه هویت موفق، سالمترین پایگاه است چون شخص توانایی خوبی برای سازگاری با محیط دارد ( ادبی، ۱۳۷۹) .
مطالعات مارسیا نشان داده که افراد با هویت کسب شده، فعالیت های شناختی و عملکردی شان درموقعیت استرس خوب است و نسبت به دیگر نوع هویت ها، در مواقع استرس عقلانی و منطقی تر عمل می کنند ( کروگر، ۱۹۹۶).
برزونسکی(۲۰۰۳) در یک مطالعه روی نقش تعهد در ارتباط بین سبک های هویت و متغیرهای سلامت شخصی بیان کرد که تعهد به طور مستقیم با متغیرهای مربوط به سلامت در ارتباط است.
پاشا و همکاران (۱۳۸۲) در تحقیق خود روی رابطه بین پایگاه های هویت و بهداشت روانی جوانان نتیجه گرفتند که افرادی که از پایگاه هویت موفق بر خوردارند از سلامت روانی بیشتری نیز برخوردارند.
شیخ روحانی(۱۳۷۸) در تحقیق خود با عنوان بررسی رابطه وضعیت هویت و اضطراب نتیجه گرفت که اضطراب در پایگاه های فاقد تعهد (دیررس و سردرگم) به طور معنا داری بالاتر از میانگین اضطراب در پایگاه های دارای تعهد (موفق/زودرس) است .
ادبی(۱۳۷۹) در بررسی رابطه پایگاه هویت و سلامت روان در اوایل نوجوانی به این نتیجه رسید که افراد با هویت مغشوش و دیررس نسبت به افراد با هویت مؤفق و زودرس از سلامت روانی کمتری برخوردارند .
آزمایش مقایسه ای جورجنسون[۱۸۴] (۲۰۰۹) روی افراد با اختلال شخصیت مرزی و افراد سالم نشان داد که بیشتر از نصف(۵۹%) بیماران با اختلال مرزی دارای هویت اجتنابی/ سردرگم بودند در حالی که این میزان در افراد سالم ۱۲% بود .
تحقیق برزونسکی (۲۰۰۷) در ارتباط بین فرایندهای شناختی و سبک های پردازش هویت نشان داد که افراد با سبک هویت اطلاعاتی ، مسائل و اطلاعات را به صورت عقلانی پردازش می کنند .
غضنفری (۱۳۸۲) دریافت که سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری و تعهد با سلامت روانی ؛ افسردگی ، اضطراب ، اختلال در عملکرد اجتماعی و نشانه های جسمانی رابطه معنی دار دارند که شدت رابطه برای سبک هنجاری بیشتر است. سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با سلامت روانی و مقیاس های فرعی آن رابطه منفی دارد .
نتایج پژوهش سعادتی شامیر (۱۳۸۳) بیانگر وجود رابطه معنی دار مثبت بین سبک های هویت با سلامت عمومی است. بین سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری با افسردگی ، اضطراب ، علائم جسمانی و عملکرد اجتماعی همبستگی معنی دار منفی و بین سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با افسردگی ، اضطراب ، علائم جسمانی واختلال در عملکرد اجتماعی وابستگی معنی دار مثبت وجود دارد .
ولیراس[۱۸۵] و باسما[۱۸۶] (۲۰۰۵) دریافتند که ارتباط منفی معنی دار بین سلامت روان شناختی و هویت اجتنابی/ سردرگم وجود دارد .
هویت و پیشرفت تحصیلی
متاسفانه پژوهشی چندانی که ارتباط هویت و پیشرفت تحصیلی را مورد بررسی قرار داده باشد ، به دست نیامد .
طبق تحقیقات انجام شده توسط فارسی نژاد و همکاران(۱۳۸۳) روی دانشجویان، نتایج نشان داد که سبک هویت اطلاعاتی اثر مستقیم مثبت بر پیشرفت تحصیلی دارد در حالی که هویت سردرگم/ اجتنابی اثر منفی بر پیشرفت تحصیلی دارد .
یافته های جاکوبسا[۱۸۷] و دمبو[۱۸۸] (۲۰۰۴) نشان داد که دانش آموزان با سبک هویت اطلاعاتی نسبت به دیگر سبک های هویت تمایل بیشتری به پیشرفت مهارت های مطالعه دارند و از خودکارآمدی تحصیلی بالاتری برخوردارند .
دلبستگی و پیشرفت تحصیلی
متاسفانه پژوهشی که به طور مستقیم ارتباط دلبستگی و پیشرفت تحصیلی را مورد بررسی قرار داده باشد ، به دست نیامد ولی برخی از پژوهش ها به طور غیر مستقیم به بیان تایید کیفیت دلبستگی بر پیشرفت تحصیلی پرداخته اند. طبق تحقیقات انجام شده نوزادان و کودکان ۱۲ تا ۱۸ ماهه دلبسته ایمن ، حساس تر و کنجکاو تر از کودکان دلبسته نا ایمن هستند و نوزادانی که به عنوان دلبسته ایمن شناخته شده اند،سه تا پنج سال بعد و حتی در سن ورود به مدرسه ، اعتماد به نفس بیشتری از خود نشان داده و در حل مسائل مشتاقانه تر عمل می کنند.
همچنین معلوم شده اگر عوامل هوش و طبقه اجتماعی که بر پیشرفت تحصیلی موثرند کنترل شوند، کودکان دلبسته ایمن در سنین نوجوانی در مدرسه عملکرد بهتری دارند و بیشتر متکی به خود هستند (جاکوبسن ، ۱۹۹۷). همینطور نوجوان دلبسته ایمن، مهارت های ذهنی بیشتری دارند و از مهارت هایشان در حل مسائل بهتر استفاده می کنند (لبسکی ، گارداکو و هرنسایر،۱۹۸۴به نقل از حقیقی، ۱۳۸۱). بنابراین، کودکان دلبسته ایمن، احتمالاً پیشرفت تحصیلی بیشتری نسبت به کودکان دلبسته نا ایمن دارند.
جمع بندی
در بخش اول فصل به موضوع هویت و سبک های هویت پرداخته شد و از هویت به عنوان یک مفهوم درونی و ذهنی که هر فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و در واقع خود اساسی و مستمر اوست که دلبستگی به والدین نیز در شکل گیری آن مؤثرند یاد گردید.دیدگاه نظریه پردازان مختلف بحث شد. در ادامه، نظریه، انواع سبک های هویت و تعهد هویت از دیدگاه برزونسکی که یکی از پرکارترین افراد در زمینه سبک های هویت است مورد بررسی قرار گرفت. نقش عوامل متعدد فردی و بین فردی در هویت ، ارزیابی هویت و انواع دیگر آن از دیگر مطالبی بود که بحث گردید.
در بخش دوم این فصل دلبستگی به عنوان نوعی عشق به والدین و کودک و یک پیوند عاطفی میان مادر و کودک که از دوران کودکی شکل می گیرد و در سلامت روان و شکل گیری هویت فرد در سال های آتی تأثیری شگرفت دارد، مورد بحث قرار گرفت. درباره دیدگاه رویکرد های مختلف به سبک دلبستگی بحث شد. از بالبی به عنوان یکی از پرکارترین افراد در حوزه دلبستگی نام برده شد و به بررسی نظام، روش و مفاهیم اساسی نظام او که شامل رفتار غریزی، مفهوم دلبستگی و انواع روش هایی که برای ارزیابی آن در کودکان و بزرگسالان وجود دارد را مورد بحث قرار دادیم .دلبستگی در نوجوانی و همچنین چگونگی آن در بزرگسالی و عوامل تأثیرگذار بر ایمنی دلبستگی را مطرح نمودیم و سپس ثبات دلبستگی و جنبه های تحولی آن، همچنین اختلالات دلبستگی را مورد بحث قرار داده شد.
در بخش سوم فصل مطالبی در رابطه با سلامت روان و تاریخچه واهمیت آن در زندگی افراد آورده شد. دیدگاه نظریه پردازان مختلف درباره سلامت روان بحث شد و در آخر خصوصیات افراد سالم ارائه شد.
در بخش آخر فصل به طور مجزا به ارائه پیشبینه تجربی و تحقیقاتی که در زمینه دلبستگی و سبک های هویت و پژوهش های مربوط به ارتباط این دو با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی بود، پرداخته شد.
با توجه به مبانی نظری و پیشینه تجربی پژوهش مطرح شده به نظر می رسد که بین سبک های دلبستگی با سلامت روان رابطه وجود دارد و شاید بتوان سبک های هویت و میزان تعهد هویت نوجوانان را با توجه به سبک دلبستگی آنها پیش بینی کرد.
فصل سوم
روش پژوهش
در این فصل ابتدا طرح پژوهش، جامعه آماری تحقیق ، نمونه و روش نمونه گیری آن شرح داده شده است و سپس توضیحات لازم درباره ابزارهای مورد استفاده ، اعتبار ابزارها و نحوه اجرا و نمره گذاری آنها ارائه گردیده است و در انتها روش های آماری مورد استفاده در تحلیل داده ها آورده شده است.
طرح تحقیق
از آنجا که این پژوهش به شناخت و فهم بهتر تأثیر کیفیت سبک دلبستگی و سبک هویت نوجوانان بر سلامت روان و پیشرفت تحصیلی می انجامد و اطلاعات و یافته های جدیدی بر دانش موجود در این زمینه افزوده می شود، در زمره پژوهش های بنیادی است و از سوی دیگر به دلیل اینکه می توان از نتایج آن در زمینه تعلیم و تربیت استفاده کرد به نوعی پژوهش کاربردی محسوب می شود.
طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است که هدف آن پی بردن به تغییرات متغیرهای ملاک مانند سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی بر اساس متغیرهای پیش بین مانند سبک های هویت و سبک های دلبستگی است.
جامعه آماری ، نمونه و روش نمونه گیری
جامعه آماری :
جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل است از کلیه دانش آموزان پیش دانشگاهی دختر مدارس دولتی شهر قزوین ، که در کلیه گرایش های انسانی ، تجربی و ریاضی فیزیک در سال تحصیلی ۸۸ – ۸۷ مشغول تحصیل هستند . ۱۶۳۲N =
نمونه تحقیق :
حجم نمونه با توجه به جمعیت آماری و جدول کرجسی و مورگان[۱۸۹] (۱۹۷۰) برابر با ۳۲۲ به دست آمد که با احتساب افت احتمالی، حجم نمونه به ۳۵۵ افزایش یافت ، درنهایت با کسر پرسشنامه های ناقص ، نمونه آماری به حجم ۳۴۳ کاهش یافت.
روش نمونه گیری :
در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده ، بدین صورت که ابتدا چهار مدرسه به صورت تصادفی از منطقه یک ( پگاه ، فاطمیه ، ریحانه ، حجاب ) و چهار مدرسه از منطقه دو ( فجر، صدیقه کبری ، شهید بهشتی ، توحید ) انتخاب شدند، آنگاه حجم نمونه در هر منطقه و هر مدرسه به تناسب تعداد کل آنها نسبت به کل جامعه مشخص شد. در نهایت از هر مدرسه چند کلاس به صورت تصادفی انتخاب شد و دانش آموزان به پرسشنامه ها پاسخ دادند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...