رویکردهای سنجش نامشهودها، در چهار دسته اصلی قرار می گیرند:

 

    1. روشهـای سرمایه فکری مستقیم[۱۴]زمانی به کار برده می ‌شوند که اجزای مختلف دارایی‌های نامشهود، قابل تشخیص باشند و مستقیماً ارزش‌گذاری ‌شوند.

 

    1. روش های ارزش حال سرمایه بازار[۱۵]زمانی به کار برده می‌شوند که تفاوت بین جمع مبلغ سرمایه و ارزش دفتری (دارایی خالص) سهام‌داران قابل محاسبه باشد.

 

      1. روش‌های بازگشت دارایی (ROA) زمانی به کار برده می‌شوند که دارایی‌های مشهود و رشد مالی سالیانه با متوسط صنعت، قابل مقایسه باشند. در این روشها میانگین درآمدهای بالاتر، برای برآورد ارزش دارایی‌های نامشهود به کار برده می‌شود.

    پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    1. روش‌های کارت امتیازی (SC)[16]زمانی به کار برده می‌شوند که اجزای مختلف سرمایه فکری معیّن بوده، بتوان آنها را بر حسب کارت امتیازی و یا گراف منعکس کرد.

 

هر رویکرد مزایای ویژه خود را دارد. روش های ارزش حال سرمایه بازار و بازگشت دارایی، ارزش‌گذاری‌های پولی را ارائه می‌دهند که در زمینه‌های ادغام، تملک و ارزیابی سهام مفیدند. همچنین، این دو روش برای مقایسه شرکت‌هایی که در صنعت یکسانی فعالیّت دارند، به کار می‌روند. بالاخره، چون این روشها طبق اصول حسابداری طولانی مدت (تاریخی) بنا شده‌اند، به آسانی می‌توانند با حرفه حسابداری ارتباط برقرار کنند. ایراد این روشها در آن است که تبدیل همه چیز به روابط پولی می‌تواند آنها را سطحی جلوه دهد. روش‌های بازگشت دارایی در برابر فرضیات نرخ تنزیل و نرخ بهره بسیار حساس‌اند. روش‌هایی که فقط در سطح سازمانی و در جهت استفاده مفید به هدفهای مدیریتی عمل می‌کنند، در سطح پائین‌تری قرار می‌گیرند. برخی از روش‌ها به ویژه روش‌های برآورد ارزش حال سرمایه بازار، هیچ کاربردی در سازمانهای غیر انتفاعی، اداره‌های داخلی و سازمانهای بخش عمومی ندارند.
از مزایای روش های سرمایه فکری مستقیم و کارت امتیازی آن است که به آسانی در هر سطحی از سازمان کاربرد دارند و در مقایسه با محاسبه‌های مالی، تصویر جامع‌تری از ارزش سازمان ارائه می‌دهند، زیرا این روشها یک رویداد یا گزارش را دقیق‌تر اندازه‌گیری می‌کنند. پس، از اقدامهای مالی محض دقیق‌ترند. از این رو، به اندازه‌گیری روابط پولی نیازی ندارند و برای سازمانهای غیر انتفاعی، اداره‌های داخلی، سازمانهای بخش عمومی و هدفهای اجتماعی و زیست محیطی مفیدند. از آنجا که شاخص‌های این روشها وابسته به قراین و طبق سفارش هر سازمان تدوین می‌شوند، مقایسه عملکرد بین سازمانی را بسیار دشوار می‌سازند. از این رو، ایرادی برای این روشها محسوب می‌شود. افزون بر آن، چون این روش‌ها جدید‌ند به آسانی توسط شرکتها و مدیرانی که دیدگاه مالی محض دارند، پذیرفته نمی‌شوند. این رویکردها، حجم انبوهی از داده‌ها را تولید می‌کنند که تجزیه و تحلیل و ایجاد ارتباط را دشوار می‌‌سازند.
۲ – ۱۲ سرمایه انسانی
سرمایه انسانی که از آن تحت عنوان سرمایه منابع انسانی نیز یاد می‌شود (Wang, 2004)، ستون فقرات سرمایه فکری به شمار رفته و عنصر بسیار مهمی در ارزش آفرینی سازمان‌ها محسوب می‌شود (Almasi,2010). سرمایه انسانی شامل تمام دارایی‌های فکری سازمانها مانند دانش، مهارت و سایر قابلیت‌های کارکنان بوده که آنان را قادر می‌سازد مشکلات مربوط به سازمان و مشتریان را برطرف سازند. این نوع سرمایه که از آن به عنوان مهمترین معیار سرمایه فکری یاد می‌شود (Cornachione, 2010)، کلیه دانش موجود در افراد سازمان را در برگرفته و قابلیت سازمان را در یافتن بهترین راه حل از طریق دانش کارکنان نشان می‌دهد.
یکی از مبانی اصلی مباحث مرتبط با دانش، درک مفهوم سه جزء داده، اطلاعات، دانش و تعامل بین آن‌ها است که گاهی به این مثلث ضلع چهارمی به نام معرفت یا خرد نیز افزوده می‌شود. معمولاً داده به عنوان مواد خام، اطلاعات به عنوان مجموعه‌ی سامان یافته‌ای از داده و دانش به عنوان اطلاعات با مفهوم شناخته می‌شود (Bannany, 2008). داده‌ها به خودی خود عاری از مفهوم هستند و شامل مشاهدات، حقایق یا اعدادی هستند که اطلاعات را به دست می‌دهند. زمانی که داده‌ها به منظور خاصی سازماندهی شده و در یک متن قرار می‌گیرند به اطلاعات تبدیل گردیده، وقتی که اطلاعات برای آشکار ساختن الگوهای غیرمعمول یا گرایش‌های نهان مورد تحلیل قرار می‌گیرد به دانش تبدیل شده و زمانی که برای تصمیم گیری در موقعیت‌های واقعی زندگی به کارگرفته می‌شوند تبدیل به خرد می‌گردند (Gandhi, 2004).
دراکر، دانش را چیزی غیر از سرمایه و نیروی انسانی بلکه به عنوان منبعی معنادار و سرمایه‌ای فکری در جامعه دانشی امروز می‌داند که سازمان‌ها برای تبدیل آن به یک کالای سرمایه‌ای باید در جهت ایجاد تعادل میان فعالیت‌های مدیریت دانش بکوشند (میر غفوری، ۱۳۸۸).
در تقسیم بندی دیگری از دانش، دو نوع دانش در سازمان شناسایی شده که شامل دانش آشکار و دانش ضمنی است (میر غفوری، ۱۳۸۸). دانش آشکار، دانشی عینی، مستدل و منطقی است که به زبان رسمی در اسناد یا پایگاه‌های اطلاعاتی ذخیره شده و به راحتی قابل توزیع بین دیگران می‌باشد در حالی که دانش ضمنی، دانشی ذهنی و تجربی است که در طول زمان از طریق آموزش، تجربه و فرآیندهای فردی داخلی کسب شده و در وجود شخص ذخیره می‌شود لذا غیر ملموس بوده و مستندسازی و انتقال آن به دیگران دشوار است. مدیریت دانش در واقع تلاشی برای آشکار کردن دارایی‌های پنهان در ذهن اعضاء و تبدیل آن‌ها به دارایی سازمانی، به منظور دسترسی تمامی کارکنان به آن می‌باشد Davenport, 2008)).
مدیریت دانش را می‌توان استراتژی آگاهانه برای کسب دانش مناسب، از افراد مناسب در زمان مناسب و کمک به افراد در تسهیم و به کارگیری اطلاعات در مسیر بهبود عملکرد سازمانی تعریف کرد. (APQC/EFQM /KMN, 2007) این فرایند امکان دستیابی به تجربیات، دانش و تخصصی را فراهم می‌کند که منجر به ایجاد توانایی‌های جدید، بهبود عملکرد، تشویق به نوآوری و ارزش آفرینی برای مشتریان گردد (Beckman, 2009).
۲ - ۱۳ اهدف مدیریت دانش
ایجاد یک سازمان یادگیری و شراکت با ایجاد جریانی بین مخازن اطلاعات ایجاد شده توسط افراد قسمتهای مختلف شرکت (مالی، عملکرد، هوش رقابتی و غیره) و مرتبط کردن آنها به یکدگر است. بیشتر افراد و سازمانها مدیریت دانش را بدلایل زیر بکار می‌گیرند:
افزایش همکاری
بهبود بهره‌وری
تشویق و قادر ساختن نوآوری
غلبه بر اطلاعات زیادی و تحویل فقط آنچه مورد نیاز است
تسهیل جریان دانش مناسب از تامین کنندگان به دریافت کنندگان بدون محدودیت زمان و فضا
تسهیل اشتراک دانش میان کارمندان و بازداشتن آنان از اختراع دوباره چرخ به کرات
تصرف و ثبت دانش کارکنان قبل از اینکه آنان شرکت را ترک نمایند، اطمینان یافتن از اینکه دانش با ارزش به هنگام ترک کارمند از دست نمی‌رود.
افزایش آگاهی سازمانی از خلاهای دانش سازمان
کمک به شرکتها که سبقت جو باقی بمانند با افزایش آگاهی آنان از استراتژیها، محصولات و بهترین کارکردهای رقیبانشان.
بهبود خدمات مشتری
مدیریت دانش دو قسمت دارد : اول مدیریث داده و اطلاعات و دوم مدیریت افرادی که واجد نظر، دانش و توانائی‌های خاص هستند. این دو قسمت- محتوا و افراد - برای تسهیل مدیریت دانش با کمک فرایندها و تکنولوژی خاصی بهم متصل شده‌اند. محک‌زنی، تصرف بهترین عمل‌ها، ایجاد سازمانهای یادگیرنده، توسعه جوامع یادگیری، دیتا ماینینگ، ایجاد فرهنگ تغییر، بهبود جریان کاری و گردآوری نظام‌مند هوشمندی رقابتی و تجاری فقط چند نمونه از ابرازها، تمرینها، مداخلات و رهیافتهای زیربنا محور هستند که برای مدیریت دانش و اطلاعات بکار گرفته شده‌اند .
دو جزء عبارت مدیریت دانش یعنی مدیریت و دانش با کمک دو عنصر تواناساز تکنولوژی و فرهنگ سازمانی برای تحت کنترل در آوردن حافظه جمعی سازمانها با هم مختلط شده‌اند. برای فهم مدیریت دانش مسأله حیاتی اینست که مسائل زیر را بدانیم:
زنجیره اطلاعات و تمایز بین داده، اطلاعات، دانش ومعرفت
نقش چهار عنصر اساسی مدیریت دانش: دانش، مدیریت، تکنولوژی و فرهنگ سازمانی
تفاوت میان مدیریت داده، مدیریت اطلاعات و مدیریت دانش و فرایند مدیریت دانش (میرغفوری، ۱۳۸۸).
۲ – ۱۴ مدیریت دانش جدید
در تاریخ مدیریت دانش نظم و انضباط وجود دارد. مرحله اول بر روی به طور عمده عرضه سمت KM، که بر یکپارچه سازی دانش است. دوم به طور همزمان سمت عرضه و سمت تقاضا KM، که بر تولید دانش است.NKM بخشی از نسل دوم است و چارچوب اساسی آن است که چرخه زندگی دانش است. برای درک آن، نیاز به سه نقطه در ذهن نگه داشته شود. نکته اول این است که تمایز بین پردازش دانش و مدیریت دانش وجود دارد. برای نویسندگان، این تمایز است که به طور معمول در ادبیات مدیریت دانش، که تولید سردرگمی نادیده گرفته شده است. همه سازمانها انجام پردازش دانش را به خود اختصاص داده است. این است که در چرخه عمر دانش، به نمایندگی در مشارکت مستقیم خود را در فرآیندهای کسب و کار (سطح صفر). پردازش دانش، فعالیت مستمر و مداوم که در آن عوامل مدیریت (دستکاری کردن، کنترل، سازماندهی، تسهیل) عوامل دیگر، قطعات، مصنوعات و تولید دانش و فعالیت‌های ادغام، با هدف ایجاد، نگهداری و به اشتراک گذاشتن دانش آلی و متحد است. اما KM نظم و انضباط است که به دنبال بهبود این فرآیندها دانش است، آن را مدیریت فرآیندهای دانش است. چرخه زندگی ظهور دانش برای ایجاد دانش را قادر می‌سازد که تولید دانش و فرایندهای یکپارچه سازی در سطح صفر. این یک مرحله است. سطوح عالی می‌تواند ظهور و عنوان متا سطوح مشخص شده است، همیشه پرداختن به دانش در مورد چگونگی تولید و یکپارچه‌سازی دانش یک سطح پایین تر (در نهایت برای رسیدن به سطح خود را)، نکته دوم مربوط به ایجاد تفاوت اساسی میان مدیریت دانش و مدیریت اطلاعات، به دست آمده از تعاریف خود را از اطلاعات و دانش است. مدیریت دانش از مدیریت اطلاعات است. فوری‌ترین جنبه این است که مدیریت دانش با تمرکز بر آزمایش و ارزیابی اطلاعات (دانش). از ویژگی‌های معمولی از مدیریت دانش است مدیریت از یک مرحله است که در فرآیندهای اطلاعاتی وجود ندارد، یعنی، فرآیندهای اعتبار و رد ادعای دانش (این است که تفاوت بین فرایندهای اطلاعاتی و دانش) است. نکته سوم این دیدگاه از سیستم‌های پردازش دانش طبیعی (که بر اساس آن مدیریت دانش عمل می‌کند) به عنوان سیستم‌های پیچیده تطبیقی، تعریف شده به عنوان “هدف سیستم‌های باز تلاش خود را به محیط زیست خود” مناسب است. نظریه سیستم‌های پیچیده تطبیقی، در نظریه مدیریت دانش در تمرکز است. یکی از خواص آن، غیرخطی، جلوگیری یا محدود استفاده از مدل‌های قطعی است. اصل کلی این است که مداخله در فرایندهای دانش باید در معرض خطر مخرب بودن هماهنگ، از آن است بستری جهت طبیعی اورژانس در سیستم، غیر ممکن یا دشوار برای تعیین (راه جستجو برای نقاط بحرانی که ایجاد تغییرات ساختاری خواهد بود). (Luiz Fernando de Barros Campos, 2008).
۲ - ۱۵ زنجیره اطلاعات
زنجیره اطلاعات در چهار مرحله به پیش می‌رود، داده، اطلاعات، دانش و معرفت، که به لحاظ زمینه و درک روابط و الگوهای لازم، با یکدیگر در ارتباطند.
۲ - ۱۶ داده
واژه Data به معنی داده از فعل لاتین Do یا Dave است به معنی دادن و مناسب‌ترین واژه‌ای است که به واقعیت شکل نیافته و بدون ساختار فراوان تولید شده توسط رایانه، می‌توان اطلاق کرد (رضائیان،۱۳۷۴). داده به طور معمول به مفاهیم بدون ساختار و یا بدون شکل اطلاق می‌شود داده درباره آنچه اتفاق افتاده وجود دارد، مفاهیمی را می‌رساند یعنی داده، همان واقعیت است ( قاضی‌زاده فرد،۱۳۸۷). داده نشانه‌هایی هستند که بعضی اشیاء ارتباط و یا موقعیت‌ها را تشریح می‌کنند و مجموعه‌ای از حقایق بنیادی درباره یک شخص، یک چیز و یا یک عمل است (بهشتیان، ۱۳۷۳). به عبارت دیگر داده، ماده خام تولید اطلاعات است.
۲ - ۱۷ اطلاعات
اطلاعات یعنی داده‌های پرورده شده یا اطلاعات خامی که شکل و ساختار دارند، یا به عبارت دیگر سازمان یافته هستند. واژه Information از فعل لاتین Informo به معنی شکل دادن به چیزی است. واژه Information از نظر علم بیان، ساخت بخشیدن به توده یا ماده نامنظم را تداعی می‌کند. ساخت بخشیدنی که به ماده بدون حیات و نامربوط، معنی و حیات بدهد (رضائیان، ۱۳۷۴). اطلاعات به طور معمول ساخت یافته[۱۷] و شکل یافته[۱۸] است. داده خود به تنهایی معنا و مفهومی ندارد ولی وقتی تبدیل به اطلاعات شد، معنا و ارزش می‌یابد. اطلاعات را به این ترتیب می‌توان این گونه تعریف کرد که: انتخاب مقدار مناسبی از اطلاعات خام که برای کاهش حمل و ناآگاهی یا برای کم کردن جنبه‌ها و قسمت‌های تاریک و معلوم در فرایند تصمیم گیری مورد استفاده قرار می‌گیرد (قاضی‌زاده فرد، ۱۳۸۷) . مطابق تعریف واژه‌نامه (ALA) اطلاعات عبارت است از تمام ایده‌ها، واقعیت‌ها و کارهای خلاقانه ذهن که به صورت رسمی و غیررسمی و به هر حالتی ثبت، منتشر و یا توزیع گردیده است که ممکن است بصورت مستند یا غیرمستند باشد و بر اساس استاندارد مارک، اطلاعات مستند به یکی از شکل‌های زیر است (فتحیان و مهدوی نور، ۱۳۸۵).
کتاب‌ها: موارد متنی که بصورت تک نگاشت می‌باشد.
پیایندها: موارد متنی که بصورت منظم تکرار می‌شوند مانند نشریات اداری.
نقشه‌ها: موارد جغرافیایی شبیه نقشه‌های مسطح یا کره‌ها.
فایل‌های رایانه‌ای: که در رایانه‌ها و نرم افزارهای مختلف استفاده می‌شوند.
موارد شنیداری و دیداری: شامل موارد اطلاعات صوتی، نوارهای کاست و ویدئو، تصاویر و غیره.
اما اطلاعات زمانی باارزش می‌شوند که برای یک موضوع خاص، یک فرد خاص، یک هدف خاص و در زمان خاص گردآوری و آماده شود (قاضی زاده فرد، ۱۳۸۷).
۲ – ۱۸ نقش فن آوری اطلاعات
نیاز به توسعه کسب و کار مورد نیاز خود را برای مدیریت دانش قبل از تعامل با آن برای کمک است. یکی دیگر از جنبه‌ای از جمع‌ آوری نیازهای کسب و کار در حال توسعه با همکاری سازمان فناوری اطلاعات است. برای انجام این کار شامل تعریف نقش فناوری اطلاعات در حال توسعه یک سیستم مدیریت دانش است. مدیریت ذخیره سازی و دسترسی به اسناد. معمولا نگهداری پایگاه داده‌ها، سخت‌افزار و نرم‌افزار نقطه دسترسی، بقای اطلاعات است. با این حال، هر پروژه مدیریت دانش می‌تواند در فرآیندهای آموزش مدیریت دانش به دست آوردن درک بهتر. به محض این که انجام شده، خواهد بود آن را یک بازیکن بزرگ در تلاش‌های شرکت‌های مدیریت دانش در حال انجام است (Loye (Lynn) Ray, 2008).
۲ - ۱۹ دانش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...