کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


آخرین مطالب


 



۵- دانش آموزان به روش سنتی داستان های تکراری با یک پایان مشخص می خواندند و یا برایشان می خواندند ولی در روش خلاق داستان ها پایان مشخصی ندارند و خودشان می توانند پایان داستان را تغییر بدهند یا خودشان نویسنده بشوند و داستان بنویسند آنها ذهن خلاق دارند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۶- دانش آموزان با روش سنتی کنجکاو نبودند زیرا انگیزه ای برای این کار نداشتند ولی دانش آموزان با روش خلاق مایل به بیشتر دانستن هستند.
۷- در روش سنتی معلم در کلاس ایجاد انگیزه نمی کرد و خیلی جدی نبود و درسش را بدون مقدمه شروع می کرد دانش آموزان از ابتدا درگیر موضوع اند.
۸- در روش سنتی به عقاید بچه ها توجه نمی شد، ولی در روش خلاق ابراز عقیده مهم است.
۹- در روش سنتی اگر دانش آموز به یک سؤال پاسخ خنده دار می داد او را مسخره و توبیخ می کردند در صورتی که در روش خلاق مسخره کردن ممنوع است.
۱۰- در روش سنتی نظریه ها یکی است. ولی در روش خلاق نظریات متعدد است (واگرا). ولی همه به یک نتیجه مطلوب و مشخص می رسند (همگرا).
۱۱- در روش سنتی دانش آموزان به علت ترس از معلم اعتماد به نفس نداشته در صورتی که در این روش معلم نقش راهنما را دارد.
۱۲- در روش سنتی دانش آموزان از شکست می ترسیدند ولی در روش خلاق از شکست نمی هراسند.
۱۳- در روش سنتی سیستم نمره گذاری معمول بود ولی در روش خلاق نمره داده نمی شود.
۱۴- در روش سنتی دانش آموزان با هم مقایسه می شدند ولی در این روش هر دانش آموز با خودش مقایسه می شود.
۱۵- در روش سنتی دانش آموزان با هم رقابت می کردند ولی در این روش ما متوجه شدیم رقابت کشنده خلاقیت است.
۱۶- در روش سنتی پاسخ دانش آموزان مشخص بود ولی در این روش پاسخ ها ابتکاری و غیرمعمول است و حتی خنده دار.
۱۷- در روش سنتی دانش آموزان جرأت نداشتند روی حرف معلم و بزرگترها حرفی بزنند وبدون چون وچرا می پذیرفتند، ولی در روش جدید خیلی راحت با معلم بحث وگفت وگو می نشیند. (حسینی،۱۳۸۷).
دیدگاه ساخت گرا
دیدگاه ساخت گرا براساس مبانی معرفت شناختی و روانشناختی یادگیری ساخت گرایی، طراحی آموزشی را مشتمل بر فراهم آوردن منابع و فرایندهای یادگیری به منظور تسهیل یادگیری شاگردان که همان خلق معنا در ذهن آنان است می داند. در دیدگاه طراحی سازنده گرا به جای تأکید بر رعایت مراحلی شخصی برای طراحی، بر توجه به اصولی مانند گنجاندن یادگیری در زمینه های مربوط و واقعی، گنجاندن یادگیری در تجارب اجتماعی، تشویق تملّک و داشتن نظر در فرایند یادگیری، ارائه ی تجربه ی فرایند ساختن دانش، تشویق به خود آگاهی از فرایند ساختن دانش، ارائه ی تجربه و تقدیر از دیدگاه های مختلف و تشویق به استفاده از انواع روش های ارائه تأکید می شود (فردانش،۱۹۹۹).
براساس چنین دیدگاهی، هیچ تفاوتی بین روش بدست آوردن (ساختن) دانش بوسیله یک دانشمند و یادگیری آن به وسیله یک دانش آموز وجود ندارد. یادگیری هر دو، براساس نوعی توضیح و تفسیر واقعیت ها و یافته هایی است که بدست می آورند. وقتی که من یک مفهوم علمی را یاد می گیرم، یک فهم شخصی از آن مفهوم، براساس آنچه از کتاب ها، فعالیت ها یا گفته های معلم دریافت کرده ام، بنا می کنم و می سازم؛ درست همانطور که یک دانشمند، آزمایش ها را در پرتو تجربیات قبلی و پیش داشته های شخصی خود تعبیر و تفسیر می کند.
من نیز از طریق تفسیری که در پرتو دانش قبلی شخصی خود انجام می دهم یاد می گیرم؛ بنابراین می توان گفت تعریف ساختن گرایی با بهره گرفتن از اسم آن انجام می شود. یادگیری، فرایند فعال ساختن یا برهم نهادن چارچوب های مفهومی است (کوبرن، مترجم، امانی تهرانی،۱۳۸۰).
ساخت‌گرایی چیست؟
ساخت‌گرایی در معنای عام خود، قلمرویی وسیع‌تر از آموزش را در بر می‌گیرد. همچون بسیاری از معانی که زاییده در حیطه فلسفه‌اند و سپس به درون اجتماع و شاخه‌های علوم سیلان یافته‌اند، خاستگاه ساخت‌گرایی را نیز در درجه اول می‌توان فلسفه و شناخت‌شناسی دانست. نفوذ ساخت‌گرایی در حیطه‌هایی همچون روانشناسی، آموزش، جامعه‌شناسی، سیبرنتیک و تکنولوژی چشمگیر است.
سرشت نظریه سازندگی یا ساخت‌گرایی با روح پست‌مدرنیسم پیوند خورده است. همان‌گونه که اندیشه‌های حاکم بر فلسفه، جامعه و علوم اندک اندک از قلمروی حاکمیت مدرنیسم و پوزیتیویسم فاصله گرفته و در بستر پست‌مدرنیسم به حرکت خود ادامه می‌دهند، آموزش پوزیتیویسمی‌ نظریه رفتارگرایی نیز به سمت آموزشی آزادتر که محور اصلی آن فرد است سوق داده می‌شود.
ساخت‌گرایی فلسفی معتقد است ما هیچ چیز را خارج از حوزه فعالیت‌ها و تجارب خویش درک نمی‌کنیم و در واقع ما هستیم که جهان دانسته‌های خود را بر پایه تجربه و گسترش فعالانه دانش بنا می‌سازیم.
وظیفه یک معلم با دیدگاه ساخت و سازگرایی، خلق محیطی مناسب برای دانش‌آموزان است تا معانی ریاضیات خود را بسازند؛ دانستن، مرحله‌ای انعطاف‌پذیر و سازگارشونده است که واقعیتی تجربی را سازماندهی می‌کند.
از دید ساخت‌گرایان، یادگیری، نوعی‌ کودکان در طرح‌واره‌های عملکردی خود جهت خنثی‌سازی آشفتگی‌های ناشی از تعامل ایشان با جهان به‌عمل می‌آورند.
از دیدگاه پیاژه، هوش شامل دو مرحله به‌هم مرتبط می‌باشد: سازماندهی و سازگاری.افراد با جداسازی افکار پراهمیت و کم‌اهمیت و ایجاد ارتباط بین اندیشه‌ها و نظرات گوناگون، ذهن خود را سازماندهی می‌کنند. در عین حال آنها ذهن خود را برای پذیرش نظرات و اندیشه‌های نو که حاوی اطلاعات جدیدند، سازگار می‌نمایند. سازگاری به دو شکل صورت می‌پذیرد: همسان‌سازی و تطابق. در شکل اول اطلاعات جدید به‌سادگی به نظام ادراکی موجود اضافه می‌شود. در نوع دوم نظام ادراکی فرد باید به‌گونه‌ای تغییر یابد که با اندیشه و ایده نو تطبیق یابد. (حسینی،۱۳۸۸)
اصول روش تدریس ساخت گرایی
اصول ساختن گرایی بر پایه آگاهی از یادگیری استوار است و پیام اصلی آن این است که اصولا دانش به یادگیرندگان منتقل نمی شود، بلکه این یادگیرندگان هستند که دانش را خود برای خودشان می سازند. یادگیری ساختن گرا فرآیندی است پویا و درونی که طی آن فراگیران به شکلی فعال و با ارتباط دادن اطلاعات جدید به آنچه قبلا آموخته اند دست به ساخت می زنند. (حسینی،۱۳۸۸).
در تدریس ساختن گرا با کنترل و نظارت بر فرایند یادگیری به فراگیران سپرده می شود و در واقع شکلی از اکتشاف هدایت شده وجود دارد تا یادگیرندگان، با راهنمایی معلم، فرصت کشف فعال، کاوشگری، بحث و گفتگو، ارزیابی نقطعه نظرات و استدلال وتبادل عقیده را پیدا کنندکلاس های درس ساختن گرا، غالبا شبیه کارگاه آموزشی دارند و دانش آموز از گروه می آموزد و به گروه یاد می دهد و تعاون و همکاری را به عنوان یک اصل در یادگیری می پذیرد ونقش معلم در رویکرد تعاملی تنظیم چارچوبی برای یاد گیری دانش آموزان و سازماندهی یک دوره اکتشافی است که در آن دانش آموزان آزادانه با مواد و وسایل ارتباط مستقیم داشته باشند و یاد بگیرند چگونه یاد بگیرند. نقش معلم تسهیل کننده است. هدف به وجود آوردن لحظه ((آهان)) است. لحظه ای که فراگیر ناگهان کلمه ((فهمیدم)) را بر زبان می (آورد.) (حسینی،۱۳۸۸).
معلمانی که علاقه دارند با بهره گرفتن از نظریه های ساخت گرایی به طراحی آموزشی اقدام کرده و به تدریس بپردازند، می پذیرند که نقش های متفاوتی را باید ایفا کنند. با این همه عمده ترین نقشی که معلم برای این کار به عهده می گیرد، نقش آسان سازی فرایند دانش سازی است. کسانی که بتواند فعالیت های مشروح زیر را به آسانی به انجام برسانند به دانش آموزان در ساخت دانش یاری می کنند.
ارائه دهنده
معلم باید ارائه دهنده باشد نه سخنران، معلم کسی است که درباره امور گوناگون توضیح می دهد، الگو ارائه می دهد و فعالیت های متعددی را برای گروه های همیار عرضه می کند.
مشاهده کننده
معلم باید در فعالیت های رسمی و غیر رسمی آموزش، باورهای دانش آموزان را باز شناسد، به نحو مطلوب با آنان به تعامل بپردازد و اختیارات یادگیری را به آنان عطا کند.
سوال کننده و ارائه دهنده مسئله
معلم باید دانش آموزان را برای ایده سازی هدایت کند. به آزمون ایده ها راغب کند و مفهوم سازی را مورد تشویق قرار دهد.
سازمان دهنده محیط
معلم باید با آگاهی از چشم اندازهای دانش آموزان، محیط را برای اخذ تجربه از سوی یادگیرندگان آماده سازد.
هماهنگ کننده روابط عمومی
معلم کسی است که همیاری را برای رشد و ارتقا روابط انسانی و سعه صدر و تحمل یا دیدگاه های گوناگون دیگران تشویق می کند.
مستندسازی یادگیری
معلم باید اندازه اثر گذاری تمرین های ارائه شده برای دانش سازی را بسنجد و انتظارات به وجود آمده را بررسی کند.
نظریه پرداز
معلم در حین فعالیت های خود به دانش آموزان یاری می رساند تا بین دو یا چند فکر و ایده ارتباط برقرار کند و روش معنا داری بسازد. (آقازاده،۱۳۸۸).
هدف روش تدریس فعال ساخت گرایی
روش ساخت گرایی از قدیم الایام مورد توجه بسیاری از صاحب نظران تعلیم و تربیت بوده و هست. با نگاهی به فلسفه آموزش و پرورش روشن می شود که سقراط به ساخت گرایی نظر داشته است. سقراط در جریان آموزشهای خود مدام با ارائه سوالات، تلاش می کرد فراگیران را به تفکر درباره خود و محیط پیرامون هدایت کند. علاوه برسقراط پیروان او نیز به ترویج و توسعه روش ساخت گرایی توجه داشتند.
از جمله کسانی که به روش ساخت گرایی توجه ویژه ای داشتند ژان ژاک روسو بود. او معتقد است یادگیرنده باید خود به پدیده ها معنا دهد و شیوه عمل وفعالیت خود را تعیین نماید و یا جان دیوی بر محیط و تجربه مستقیم تاکید داشتند برونر نیز به عملیات ویژه ذهنی که از تجارت متفاوتی عاید می شد راغب بوده و یا پیاژه بر جذب و انطباق و تعادل جویی نظر داشتند و آزویل به شکل گیری ساختارهای ذهنی پافشاری می کردند.
ساخت گرایان به طرز ساختن یا پدیدآوری دانش بر مبنای تجارب شخصی، ساخت های ذهنی و باورها تاکید می کردند واین ذهن است که دنیای خاصی را برای انسان می سازد. از نظر آنان هیچ جهانی واقعی تر از دیگری نیست و دنیای هر کس به خود او واقعیتی ملموس تر دارد.
بر اساس نظریه ساخت گرایی هیچ واقعیت یا هستی به طور مستقل وجود ندارد. همه واقعیت وابسته به ذهن عامل های شناسایی (انسانها) هستند و ذهن اساس و ابزار تعبیر و تفسیر رخدادها، اشیا و چشم اندازهای جهان است و چنین تفسیرها و تعبیرهایی دانش را بنیان می نهند.
مفاهیم اساسی روش تدریس ساخت گرایی
یکی دیگر از مفاهیمی که توجه بیشتر روانشناسان، وفیلسوفان و مربیان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده، واقعیت است، در نظریه ساخت گرایی آنچه در جهان و در مکان خاص و در خارج از ذهن انسان واقع اند نیست. ساخت گرایان بر این باورند که واقعیت معنایی هست که شخصی آن را از جهان ساخته است و برای این اساس نقش معلمان در حوزه تدریس گوناگون می شود و معلمان باورها و تصمیمات ویژه یادگیرندگان را در مورد حمایت قرار می دهند. (آقازاده،۱۳۸۸).
مفهوم ساخت
منظور از ساخت چارچوب مجموعه ای از مفاهیم است. مفاهیم مربوط به یک حادثه یا رخداد، یک نظام، دانش، یادگیرنده باید آگاهانه و به منظور معنا بخشیدن به انواع پدیده های هستی اقدام به ایجاد ساخت های ذهنی نمایند. براساس ساخت های ذهنی که همان باورها، اعتقادات و دانش را شامل می شود، به تفسیر هستی بپردازد.
مفهوم دانش سازی یا ساخت دانش
دانش سازی به معنی تولید ذهنی اطلاعات است. دانش آموز باید مسئولیت یادگیری و طرز یادگیری خود را بر عهده بگیرد و خود باید به انتخاب یک تدوین راهبردهای یادگیری اقدام نماید و اهداف یادگیری را خود معین سازد.
مفهوم واقعیت
در نظریه ساخت گرایی، واقعیت، آنچه در جهان و در مکان خاص و در خارج از ذهن انسان واقع اند نیست بلکه واقعیت معنایی است که فرد آنان را از جهان هستی در ذهن خود ساخته است.
مراحل اجرایی روش تدریس ساخت گرایی
درگیر کردن
این مرحله برای جلب توجه کلاس به موضوع مورد آموزش و ایجاد هیجان و انگیزه در فراگیران طراحی شده است. به طور کلی انگیزه را می توان به عنوان نیروی محرک فعالیت های انسان و عامل جهت دهنده آن تعریف کرد. انگیزه را به موتور و فرمان اتومبیل تشبیه کرد اند و در این مقایسه، موتور تامین کننده نیرو و فرمان مشخص کننده جهت حرکت اند عمده انگیزش هستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

[شنبه 1400-08-01] [ 07:55:00 ب.ظ ]




۴-۱: بررسی فقهی قواعد نکاح

 

۴-۱-۱:ضرورت پژوهش در قواعد فقهی:

چنان که در تعریف قواعد فقهی اشاره شد، قاعده فقهی همانند قاعده اصولی درکبرای استنباط مسائل شرعی قرار می گیرد و از آن می توان احکام حوادث بسیاری رااستخراج نمود.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
از سوی دیگر قواعد فقهی یکی از منابع استنباط در مسائل مستحدثه و جدیداست. با این همه، قواعد فقهی جایگاه اصلی خود را در نظام آموزشی و پژوهشی ماپیدا نکرده است.
بر این اساس تاکید بر اهتمام بیش تر به قواعد فقهی در حوزه های علمیه به جا ولازم به نظر می آید.

۴-۱-۲:معناى لغوى قاعده‌:

«قاعده»در لغت به معناى اساس و ریشه است و به این تناسب،ستون‌هاى خانه را«قواعد» مى‌گویند. خداوند در قرآن کریم مى‌فرماید:
وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ اَلْقَواعِدَ مِنَ اَلْبَیْتِ وَ إِسْمعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ‌ ۱ ؛و آن هنگامى که ابراهیم و اسماعیل بنیان‌هاى خانهء[خدا]را بر مى‌افراشتند[گفتند] بقره(۲)آیهء ۱۲۷٫
پروردگارا[این کار را]از ما بپذیر،همانا تو شنوا و دانا هستى.و طریحى در«مجمع البحرین»مى‌نویسد:
القواعد جمع القاعده و هى الاساس لما فوقه‌
قواعد جمع قاعده به معناى بنیان و پایه براى چیزى است که در بالاى آن قرار دارد.
قاعده علاوه بر آن که در امور مادى مانند بنیان‌هاى ساختمان به کار گرفته شده،(در طریحى، مجمع البحرین، ج ۳، ۱۲۹)
برخى امور معنوى نیز که جنبهء اساسى و زیر بنایى دارد استعمال شده است؛ مانند: قواعد اخلاقى، قواعد اسلامى و قواعد علمى.به طور کلى به مسائل بنیادى هر علمى‌که حکم بسیارى از مسائل دیگر به آن‌ها توقّف دارد،قواعد آن علم گویند.
معناى اصطلاحى قاعده،رابطه تنگاتنگى با معناى لغوى آن دارد،تهانوى درتوصیف معناى اصطلاحى قاعده مى‌نویسد:…آنها امر کلى منطبق على جمیع جزئیاته عند تصرّف احکامها منه‌ قاعده امرى است کلى که در هنگام شناسایى احکام جزئیات از آن،بر تمامى‌ جزئیات خود منطبق باشد.در تعریف قواعد فقهى میان فقیهان اتفاق نظرى وجود ندارد،و هر یک از تعاریف‌ به یکى از جنبه‌هاى تمایز قاعده فقهى با سایر قواعد اشاره دارد،که در ذیل برخى ازآن‌ها را بیان مى‌کنیم:برخى در تعریف قاعده فقهى گفته‌اند:
آنها قواعد تقع فى طریق استفاده الاحکام الشرعیه الالهیه و لا یکون ذلک من باب‌ الاستنباط و التوسیط بل من باب التطبیق‌ (تهانوى، ،ج ۵، ۱۱۷۶ -۱۱۷۷)
قواعد فقهى قواعدى است که در راه به دست آوردن احکام شرعى الهى واقع‌ مى‌شوند،ولى این استفاده از باب استنباط و توسیط نبوده بلکه از باب تطبیق است.بعضى دیگر آن را چنین تعریف مى‌کنند:
اصول فقهیه کلیه فى نصوص موجزه دستوریه تتضمن احکاما تشریعیه عامه فى‌الحوادث التى تدخل تحت موضوعها؛ قواعد فقهى،اصول فقهى کلى است با عبارت‌هاى کوتاه و اساسى که شامل مى‌شود
احکام تشریعى عام را در حوادثى که در موضوعات آن‌ها داخل است. (مصطفى زرقاء،المدخل الفقهى العام،ج ۲، ۹۴۱٫)

۴-۱-۳:تفاوت قاعده فقهى و اصولى‌:

بدیهى است که براى به دست آوردن احکام مسائل جزئى شرعى،هم به قواعدفقهى نیاز است و هم به قواعد اصولى،و از این نظر این دو دسته از قواعد شباهت‌بیشترى به یک دیگر دارند،از این رو جداسازى و دریافت نقاط تمایز آن‌ها ازاهمیت و دقت ویژه‌اى برخوردار است.برخى از این تفاوت‌ها عبارت‌اند از:
۱-اجراى قاعده فقهى،میان مجتهد و مقلد مشترک هست ولى تطبیق قاعده‌ اصولى ویژهء مجتهد است ‌(شیخ انصارى،فرائد الاصول،ج ۲،ص ۵۴۴٫)
۲-قاعده فقهى،استقلالى است در حالى که قاعده اصولى آلى بوده و ابزارى براى‌ استنباط احکام است‌.
۳-قاعده فقهى،مستقیما به عمل مکلف تعلق مى‌گیرد بر خلاف قاعدهء اصولى که‌ تعلق آن به فعل مکلف با واسطه است‌.
۴-قاعده فقهى تطبیقى ولى قاعده اصولى استنباطى باشد( سید محمد تقى حکیم،الاصول العامه للفقه المقارن،ص ۴۳٫)
۵-غایت و هدف قاعده اصولى بیان شیوه‌هاى اجتهاد و استنباط است اما هدف‌
قاعده فقهى بیان حکم حوادث جزئى است‌.(شهید اول،القواعد و الفوائد،ج ۲،ص ۲۲۱٫)
دو تفاوت عمده میان قاعده و مسأله فقهى وجود دارد:
۱-تفاوت موضوعى:موضوع قاعده فقهى وسیع‌تر از موضوع مسأله فقهى است،بدین صورت که مسائل متعدد فقهى زیر مجموعه قاعدهء فقهى است و مى‌توان قاعده‌را بر جمیع مسائل تطبیق نمود. ۲-تفاوت از نظر شمول نوعى و فردى .
۲-قواعد فقهى از جهت پایه و اساس به دو دسته تقسیم مى‌شود:
الف)قواعدى که همه قواعد به آن‌ها بر مى‌گردد(قواعد خمس)که عبارت‌اند از:
«الامور بمقاصدها»، «الیقین لا یزول بالشک»، «المشقه تجلب التیسیر»، «الضرر یزال»
و«العاده محکمه»؛ ب)سایر قواعد،مثل«اصاله الصحه».
۳-قواعد فقهى از جهت جریان در حکم یا موضوع به دو دسته تقسیم مى‌گردد:
الف)قواعد مختص به شبهات موضوعى مثل«قاعدهء فراغ»؛ و قواعدى که حکم اولى را بیان مى‌کند مثل«قاعدهء سوق»؛
ب)قواعدى که حکم ثانوى را افاده مى‌کند مثل«قاعدهء لا حرج».
قواعد فقهى در طول تاریخ فقه و فقاهت مراحل و فراز و نشیب‌هاى گوناگونى راسپرى کرده است.در میان امامیه قواعد فقهى از پنج مرحله گذر کرده است:مرحلهءپیدایش،مرحلهء گسترش تطبیق و کاربرد، مرحلهء تدوین، مرحلهء رویکرد اخبارى‌گرى و مرحلهء پیچیدگى و پختگى.

۴-۱-۴: مرحلهء پیدایش‌:

روش کل‌نگرى در احکام و فقاهت ریشه در قرآن و سنت نبوى دارد.از همان‌آغاز مسلمانان دریافته بودند که برخى آیات و احادیث پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلم آن چنان‌جامع است که مى‌تواند مصادیق و موارد متعددى را پوشش دهد،آیاتى از قبیل:
«ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی اَلدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» حج(۲۲)آیه۷۸ ،«أَوْفُوا بِالْعُقُودِ. مائده(۵)آیهء ۱٫
..یکى از امتیازات پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلم بر سایر پیامبران این است که خداوند به آن‌ حضرت «جوامع الکلم»را عنایت کرد که در میان آن جوامع،قواعد فقهى‌متعددى به چشم مى‌خورد، مانند «الاسلام یجبّ ما قبله»،«الدین مقضى»،«الخراج‌بالضمان»و…على رغم وجود این کلیات در کتاب و سنت، هنگامى که مسلمانان از عصرنصوص دور مى‌شدند و قلمرو سرزمین‌هاى اسلامى توسعه مى‌یافت و طبعاً نیاز بیشترى به منابع براى اجتهاد داشتند،این شیوه مورد توجّه فقیهان قرار نگرفت.در این میان،مکتب اهل بیت علیهم السّلام بود که با ارائه این شیوه و روش،باب جدیدى را دراستنباط و اجتهاد گشود.آنان روش و شیوه قاعده‌نگرى و کل‌نگرى را توسعه دادند،چرا که آنان مدافعان واقعى کتاب و سنت و پاسدار میراث فرهنگى پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله و سلم‌بودند. بنابراین،پى‌ریزى قواعد فقهى به عنوان یک شیوه و روش استنباط فقهى،مرهون‌تلاش‌هاى امامان معصوم علیهم السّلام است. در روایت هشام بن سالم از امام صادق علیه السّلام آمده است:
انّما علینا ان نلقى الیکم الاصول و علیکم ان تفرّعوا (محمد باقر مجلسى،بحار الأنوار،ج ۲،ص ۴۵،ح ۵۴٫)
بر عهده ما است که اصول را به سوى شما القا کنیم و وظیفه شما است که‌[بر آن‌اصول‌]تفریع کنی قواعد فقهى پس از عصر معصومین علیهم السّلام وارد مرحله دیگرى شد،چرا که با آغازغیبت کبرا فقهاى شیعه احساس نیاز بیشترى به اجتهاد و یافتن احکام حوادث جدیدکه غیر منصوص بودند،پیدا کردند،بر همین اساس کلیات و کبریاتى که در احادیث‌وجود داشت ملجأ و منبع سرشارى براى برآورد این نیاز،تلقّى مى‌شد،براى بررسى‌و پژوهش نسبت به وضعیت قواعد فقهى در این عصر چند محور اساسى را ذکرمى‌کنیم:

۴-۱-۵ :روش اهل بیت علیهم السّلام‌

روش اجتهادى ائمه علیهم السّلام القاى اصول یا قاعده‌نگرى در فقه بود.پس از غیبت‌ صغرا به تدریج این شیوه به دست فراموشى سپرده شد به گونه‌اى که اجتهاد و استنباط دچار نوعى توقف و رکود گردید و گرایش به اخبارى‌گرى بر افکار فقیهان شیعى‌سایه افکند.کتاب‌هایى که در این عصر تدوین مى‌شد نمى‌توانست خود را از طلسم‌آهنین احادیث جدا سازد،در این رویکرد شیوه و سبک کتاب‌هاى فقهى شیعه،عرضهء روایات و دسته‌بندى آن‌ها بر طبق احادیث فقهى اما بدون استنتاج و تفریع‌فروع بر اصول، بود.
کتاب‌هاى فقهى هم چون«المقنع»و«الهدایه»از شیخ صدوق‌نمونهء گویاى چنین طرز تفکرى است.اما شیخ طوسى که آغازگر حرکت عظیم‌اجتهادى در فقه شیعه بود تا حدودى توانست شیوهء استنباطى امامان شیعه را که‌مى‌رفت به طور کامل فراموش شود،احیا کند.وى بارها واژهء«اصل»را براى بیان‌قواعد فقهى به کار بست به عنوان نمونه،شیخ مى‌گوید:فاذا شک فى حجر هل هو طاهر ام لا بنى على الطهاره لانها الاصل‌؛ هرگاه طهارت سنگى و عدم آن مورد شک قرار گیرد،بنا بر طهارت آن گذاشته‌ مى‌شود، زیرا اصل،طهارت است.پس از او ابن ادریس براى احیاى شیوه استنباطى اهل بیت علیهم السّلام در فقه شیعه تلاش‌فراوانى انجام داد.
وى در کتاب سرائر واژهء«اصول مذهب»را براى قواعد فقه به کاربست، مانند: و الذی یقتضیه اصول مذهبنا،انّ المشترى لا یلزمه قیمه الولد و لا عشر قیمه الجاریه فقیهان شیعى در این مرحله به خاطر توجه عمیق به احادیث،در پاره‌اى موارد به‌قواعد و قضایاى کلى پرداخته‌اند.شیخ صدوق در کتاب «المقنع» در مواردى به یافتن‌قواعد همت مى‌گماشته است؛به طور نمونه،ایشان در بحث روزه مستحبى با عنایت‌به موارد جزئى،به شیوهء استقرایى قاعده فقهى را استنتاج کرده و مى‌گوید:باب الرجل یتطوع بالصیام و علیه شى‌ء من شهر رمضان.اعلم انه لا یجوز ان یتطوع‌ الرجل و علیه شى‌ء من الفرض،کذلک وجدته فى کلّ الاحادیث‌ (شیخ صدوق، المقنع، ص ۲۱۳٫)

سابقهء تاریخى قاعده‌

شیخ در بررسى قاعده فقهى به گذشته و سر منشأ قاعده توجه دارد.او در موردقاعدهء«ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده»و عکس آن مى‌گوید:عبارت این دو قاعده از زمان علامه حلى به بعد یافت شده است،لیکن از برخى‌کلمات شیخ مبناى آن دو به دست مى‌آید.( شیخ انصارى،مکاسب،ص ۱۰۱٫)

۴-۱-۶:-مرحلهء پیدایش‌قواعد برای علمای مذاهب

با باز بودن باب اجتهاد انگیزه‌اى براى رویکرد اهل سنت نسبت به قواعد فقهى‌وجود نداشت،اما هنگامى که باب اجتهاد بسته شد و تقلیدگرایى بر حوزه‌هاى فقاهت‌اهل سنت سایه افکند،توجه به قواعد فقهى پدیدار شد، چرا که پیروان مذاهب‌مى‌خواستند فروع بر جاى مانده از امامان مذاهب را حفظ کنند،براى پاسدارى از این‌فروع،قالب‌هاى محدودتر و کلى‌تر را براى فروع متشابه جستجو کردند و این‌یکى از عوامل رویکرد آنان به قواعد فقهى بود.
عامل دیگر این بود که علماى مذاهب مختلف براى پاسخ گویى به حوادث جدیددچار مشکلات جدّى شدند؛از طرفى نمى‌خواستند باب تقلید شکسته شود و ازسوى دیگر حوادث نو ظهور،احکام جدیدى را طلب مى‌کرد،این بود که آنان به فروع‌و احکام پراکنده‌اى که از صاحبان مذاهب بر جاى مانده مراجعه کردند و از آن‌هاقضایاى کلى ساختند که هم بر موارد متعدد قابل انطباق باشد و هم در قیاس بتواندعلت آن را تعیین کند.بدین منوال فقیهان مذاهب اهل سنت،به خصوص مذهب‌حنفى در قرن چهارم،به قواعد فقهى روى آوردند.بنا بر این،این گونه قواعد فقهى که به شیوه استقرا و اشباه و نظائرى از فروع امام‌ مذهب خودشان به دست مى‌آمد تناسب ویژه‌اى با قیاس داشت،در نتیجه نقطه‌عزیمت اهل سنت به قواعد فقهى،تلاشى کم‌مایه براى رهایى از تبعات وگرفتارى‌هاى پدیدهء جمود و تقلیدگرایى بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 07:55:00 ب.ظ ]




۲-۲-۲- انسجام اجتماعی[۸]
انسجام نیز به معنای توافق جمعی بین اعضا و تعامل‌گران یک جامعه است که این توافق حتی در بین خرده فرهنگ‌ها نیز در استفاده از حقوق شرعی افراد باید وجود داشته باشد.
۲-۲-۳- جامعه‌ی مدنی
جامعه‌ی مدنی حوزهایی از اجتماع است که در کنار نظام اداری دولت و اقتصاد قرار می‌گیرد، یا به تعبیری واسط بین بخش بازار و بخش حکومتی است.
۲-۲-۴- مشارکت اجتماعی[۹]
مشارکت فرایندی است که در آن همه‌ی افراد متعامل در اختیارات سهیم، از فرصت‌ها و قدرت‌ها بهره‌مند می‌شوند و در نظارت بر روند رسیدن به اهداف مشترک دخیلند و به طور کلی در قاعده هرم قرار دارند. این سه مؤلفه‌ی سرمایه‌ی اجتماعی، یعنی اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی، همگی در یک رابطه‌ی متعامل با همدیگر قرار دارند.
۲-۲-۵- ماهیت و منشاء سرمایه‌ی اجتماعی
سرمایه‌ی اجتماعی را بایستی بر حسب هنجارها، شبکه‌ها یا نتایج یعنی امکانات و منابع جمعی داوطلبانه درک و تعریف نمود. بدون شک این سه عنصر در جهان واقعی کاملا به هم مرتبط هستند، اما ترکیب آن‌ها با یکدیگر یا گنجاندن دو یا سه عنصر در تعریفی مشابه منجر به آشفتگی مفهومی شده و فرضیات نامعتبری را ایجاد می‌کند و احتمالاً موجب مغشوش شدن قضایای تجربی می‌گردد.
۲-۲-۶- هنجارها و ارزش ها
بر طبق این رویکرد سرمایه‌ی اجتماعی یک پدیده ذهنی است که از مجموعه‌ای از ارزش‌ها و نگرش­های مؤثر یا تعیین کننده شهروندان در مورد نحوه ی ایجاد ارتباط با همدیگر تشکیل شده است. نگرش‌ها و ارزش های مربوط به اعتماد و بده بستان بین افراد به طور ویژه‌ای مهم هستند زیرا اینها برای ثبات اجتماعی و سیاسی و همکاری اهمیت اساسی دارند. به این ترتیب، سرمایه‌ی اجتماعی بر آن ارزش‌ها و نگرش های فرهنگی تأکید می‌کند که شهروندان را به همکاری، تفاهم و همدلی با یکدیگر متمایل می‌سازد. یعنی رفتار با همدیگر به عنوان همشهریان تا بیگانگان، رقیبان یا دشمنان بالقوه. بنابراین سرمایه‌ی اجتماعی مهم است، زیرا نیرویی را تشکیل می‌دهد که موجب پیوند اعضای جامعه به همدیگر می‌شود و افراد را از محاسبه گران خود خواه و خود پرست و دارای وجدان اجتماعی و حس تعهد متقابل ضعیف، به اعضای اجتماعی که دارای منافع و تصورات مشترک در باره روابط اجتماعی و حس مشترک اند، تغییر می‌دهد اعتماد و بده بستان بین افراد جنبه های اساسی سرمایه‌ی اجتماعی هستند.همانگونه که زیمل نوشت، اعتماد یکی از مهمترین نیروهای ساختگی در جامعه است.
دانلود پروژه
روابط متقابل مستلزم محاسبات بده بستان نیست که در آن مشارکت کنندگان باید اطمینان حاصل کنند که حرکت خوب سریعا و به طور خودبخودی جبران خواهد شد. بده بستان تعمیم یافته مبتنی بر این فرض است که حرکت خوب در آینده و در زمان نامشخص، شاید حتی به وسیله غریبه گمنام جبران خواهد شد. این بدان معنی است که بده بستان تعمیم یافته متضمن عدم اطمینان، ریسک یا آسیب پذیری است یعنی مبتنی بر اعتماد به دیگران به عبارت دیگر، زندگی روزمره معمولی متضمن خطرات بسیار اندکی است که ممکن نیست بدون مقداری اعتماد به همشهریان انجام گیرد. بنابراین، سرمایه‌ی اجتماعی، بر حسب تغییر حالت طبیعی هابزی که در آن زندگی خطرناک، حیوانی و کوتاه است، به چیزی کمتر خطرناک و خوشایند‌تر تبدیل می‌گردد. آن بنیانهای همکاری و نظم اجتماعی و سیاسی پایداری را تشکیل می‌دهد که رفتار جمعی داوطلبانه را تقویت می‌کند و رضامندی و همدلی را پدید می‌آورد تا شهروندان را قادر می‌سازد که اختلافاتشان را به طور مسالمت آمیزی حل کنند.
از برخی جهات، سرمایه‌ی اجتماعی مشابه علوم اجتماعی مدرن است، که تمایل دارد از بحث سیاسی قرن بیستم خود را کنار بکشد. در واقع در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ برخی از محافل سیاسی تصور می‌کردند که تنها آزادی برای دموکراسی اهمیت دارد و حتی از آن زمان به بعد تعریف اقتصادی ضعیفی از آزادی یعنی آزادی بازار وجود دارد. در دهه ۱۹۹۰ به طور فزاینده‌ای پذیرفته شد که دموکراسی چیزی بیش از آزادی است و نیازمند مجموعه‌ای از ارزش‌‌ها، نگرش‌ها و فرضیاتی از این نوع است که سرمایه‌ی اجتماعی را تشکیل می‌دهد. صرفنظر از هر چیز دیگری، معاملات اقتصادی در بازار بر مبنای اعتماد استوار است(آرو: ۱۹۷۲، ۳۵۷) زیرا اعتماد نادانی های بخردانه را به همکاریهای مؤثر تبدیل می‌کند. به طورکلی، انجمن (یا سرمایه‌ی اجتماعی) نگرانی در مورد آزادی فردی معکوس را به نگرانی همیشگی برای آزادی جمعی و عدالت اجتماعی تبدیل می‌کند. بحث های اخیر بین لیبرال‌ها و اجتماع گرایان درباره ی جامعه مدنی، شهروندی و اعتماد سیاسی در مورد اهمیت سرمایه‌ی اجتماعی یا انجمن نیزهست (شارع پور، ۱۰۳).
۲-۲-۷- شبکه ها
برخی از نویسندگان بر شبکه هایی از افراد، گروه‌ها و سازمان‌ها به عنوان اجزای اساسی سرمایه‌ی اجتماعی تأکید می‌کنند، زیرا توانایی بسیج طیف وسیعی از ارتباطات اجتماعی شخصی را دارد که در عملکرد مؤثر زندگی اجتماعی و سیاسی اساسی می‌باشند. اگرچه شبکه های اجتماعی و اعتماد اجتماعی آشکارا ارتباط بسیار نزدیکی به هم دارند ولی به دو دلیل بایستی آن‌ها را به لحاظ مفهومی از همدیگر تفکیک کرد: اول در حالی که هنجارها و ارزش‌ها ذهنی و نامحسوس هستند، شبکه های اجتماعی و سازمان‌‌ها، عینی و ملموس هستند. دوم، اگر چه ما ماهیت و منشأ سرمایه‌ی اجتماعی را درک می‌کنیم اما متمایز نمودن رویکردهای هنجارها و شبکه از همدیگر مهم است. به بیان ساده، آیا واقعا شبکه های اجتماعی سطح اعتماد لازم را برای زندگی اجتماعی و سیاسی متمدنانه پدید می‌آورند، یا بر عکس، در وهله نخست وجود اعتماد گسترده است که موجب توسعه و رشد شبکه های اجتماعی احتمالی می‌گردد؟ به عقیده توکویل و میل، شبکه های فعالیت داوطلبانه اعتماد و تعاون را به وجود می‌آورند. میل(۱۹۱۰: ۱۶۴) انجمن های داوطلبانه را به عنوان وسیله «آموزش ذهنی» در نظر می‌گرفت و توکویل بدان به عنوان «مدرسه آزاد و بزرگ » دموکراسی آمریکایی اعتقادداشت. به نظر پاتمن ما مشارکت را به وسیله مشارکت کردن یاد می‌گیریم، و به گفته استروم شبکه های فعالیت مدنی هنجارهای مستحکمی از روابط متقابل را می‌پرورانند. پوتنام می‌نویسد: «افرادی که با همدیگر ارتباط بر قرار می‌سازند افرادی هستند که به همدیگر اعتماد دارند…. احتیاط اساساً از پیوند با اعتماد ناشی می‌شود». در عین حال، درک اینکه چگونه شبکه های اجتماعی را می‌توان ایجاد کرد مشکل است مگر اینکه از ابتدا اعتماد وجود داشته باشد. شاید علوم اجتماعی هرگز نتواند معمای پیچیده این ارتباط دوسویه را کاملاً حل کند.
۲-۳- نظریات جامعه شناسانه در مورد سرمایه‌ی اجتماعی
مفهوم سرمایه‌ی اجتماعی مفهومی است که علی رغم تازگی و پیچیدگی، توجه بسیاری از صاحب نظران حوزه‌های مختلف علوم انسانی را به خود جلب کرده است و توانسته از ابهامات و کاستی‌های نظری بحث‌های گوناگون علوم اجتماعی تا حد زیادی بکاهد. این مفهوم قابلیت آن را دارد که به برخی از اصلی ترین سوالات ما پاسخ داده و حتی دیدگاه ما را در برنامه‌ریزی اقتصادی ـ اجتماعی تصحیح کند. با این حال توجه به این نکته ضروری است که نباید آن را به نحوی تأویل کنیم که کلید همه مشکلات انگاشته شود. در این فصل به نقطه نظرات برخی از مهمترین اندیشمندان این حوزه خواهیم پرداخت.
۲-۳-۱-نظریه جیمز کلمن[۱۰]
«کلمن سعی می‌کند با تلفیق دو رویکردی که برای مطالعه پدیده‌های اجتماعی وجود دارد، یعنی «اصل اقتصادی کنش فردی عقلانی» و «تحلیل ساختارهای اجتماعی» که در جنبه هایی هم چون هنجارها، قوانین و تعهدات اجتماعی متجلی می‌شود، ابعاد مفهومی سرمایه‌ی اجتماعی را به مثابه ابزاری برای پژوهش اجتماعی روشن سازد. وی بر این باور است که سرمایه‌ی اجتماعی در روشن ساختن یکی از مشکلات مهم تحلیل اجتماعی یا آنچه پیوند خرد ـ کلان نام گرفته است، سودمند است» (تاجبخش، ۱۳۸۴، ۱۱).
«یکی از این رویکردها، که وجه بارز بیشتر جامعه شناسان است، کنشگر را کسی تعریف می‌کند که جامعه پذیری و کنش را رفتاری می‌داند که براساس حاکمیت هنجارهای اجتماعی، قواعد و مقررات و تکالیف الزام آور شکل می‌گیرد. مزیت این جریان فکری در قابلیت آن برای توصیف کنش در متن شرایط اجتماعی و نحوه شکل گرفتن در معرض قید و بندها واقع شدن، و هدایت دوباره و سمت و سو یافتن آن به وسیله شرایط اجتماعی است. رویکرد دیگر که وجه مشخص کار اقتصاددانان است، کنشگر را دارای اهدافی می‌بیند که به طور فردی بدان‌ها نایل آمده، مستقلاً عمل می‌کند و یکسره در پی منافع خویش است. فضیلت اصلی این جریان آن است که اصل بر حداکثر رساندن فایده است» (همان: ۴۴). کلمن علی رغم انتقادها و تجدیدنظرهای موجود بر هر دری این جریانات فکری، اجمالاً مفهوم کنش عقلانی را در سر جای خود باقی می‌گذارد و سازمان اجتماعی و نهادی را به آن اضافه می‌کند و نهایتاً هدف خود را متفاوت از آن‌ها می‌داند، به طوری در مقاله «نقش سرمایه‌ی اجتماعی در ایجاد سرمایه‌ی انسانی» می‌نویسد:
«من می‌خواهم مفهوم اصلی عمل عقلانی مورد اشاره اقتصاددانان را برای استفاده در تحلیل نظام‌های اجتماعی به معنای اخص آن، که شامل نظام‌های اقتصادی شده ولی به آن محدود نمی شود وارد کنم و این کار را چنان انجام می‌دهم که در این میان صدمه‌ای به اعتبار سازمان اجتماعی نخورد. مفهوم سرمایه‌ی اجتماعی ابزاری برای کمک به این مهم است.» (همان: ۴۸)
کلمن سرمایه‌ی اجتماعی را بر مبنای کارکرد آن چنین توصیف می‌کند: سرمایه‌ی اجتماعی ذات واحدی نیست بلکه دارای عناصر متعددی است، ولی همه این عناصر دارای دو ویژگی مشترک هستند: نخست این که آن‌ها همگی شامل برخی جنبه‌های ساختار اجتماعی هستند، بدین معنی که سرمایه‌ی اجتماعی در ساختار روابط میان کنشگران (اعم از اشخاص حقوقی یا حقیقی) نهفته است. و دومین نکته این است که سرمایه‌ی اجتماعی کنش‌های اجتماعی را تسهیل می‌کند. سرمایه‌ی اجتماعی مانند سایر اشکال سرمایه‌ی مولد است، یعنی تحقق اهداف معینی را که در نبودش محقق نمی شود امکان پذیر می‌گرداند. سرمایه‌ی اجتماعی مانند سرمایه‌ی فیزیکی انسانی کاملاً قابل معاوضه یا جانشینی بلکه ممکن است مختص فعالیت‌های معینی باشد، به عبارتی نوع معینی از سرمایه‌ی اجتماعی که در تسهیل کنش‌های معینی سودمند است، شاید برای کنش‌های دیگر بی فایده یا حتی زیان بخش باشد (همان: ۱۱ و ۴۹).
کلمن پنج منبع از سرمایه‌ی اجتماعی را مورد بحث قرار داده است، به این معنی که سرمایه‌ی اجتماعی از طریق این پنج منبع سبب تسهیل کنش می‌شود: تکالیف و انتظارات، مجاری اطلاعاتی، هنجارهای اجتماعی، روابط اقتدار، و سازمان اجتماعی انطباق پذیر. از سرمایه‌ی اجتماعی تعاریف مختلفی ارائه گردیده است. یکی از تعاریف مطرح امنیت که سرمایه‌ی اجتماعی مجموعه هنجارهای موجود در سیستم‌های اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه گردیده و موجب پایین آمدن سطح هزینه‌های تبادلات و ارتباطات می‌گردد. سرمایه‌ی اجتماعی را می‌توان حاصل پدیده‌های ذیل در یک سیستم اجتماعی دانست: اعتماد متقابل، تعامل اجتماعی متقابل، گروه‌های اجتماعی، احساس هویت جمعی و گروهی، احساس وجود تصویری مشترک از آینده، کارگروهی.
یکی از مفاهیم مفید در تبیین مفهوم سرمایه‌ی اجتماعی، شبکه اعتماد است. شبکه اعتماد عبارت از گروهی است که براساس اعتماد متقابل به یکدیگر، از اطلاعات، هنجارها و ارزش‌های یکسانی در تبادلات فیمابین خود استفاده می‌کنند. از این رو، اعتماد فیمابین نقش زیادی در تسهیل فرآیندها و کاهش هزینه‌های مربوط به اینگونه تبادلات دارد. شبکه اجتماعی نیز به همین موضوع اشاره دارد. افراد وقتی در درون گروه‌ها قرار می‌گیرند با گروه‌ها تعاملاتی دارند و بین آن‌ها روابطی ایجاد می‌شود. شبکه‌ها نقش حیاتی در زندگی اجتماعی دارند و افراد می‌توانند از وجود شبکه‌ها برای مشورت در حل مشکلات، برای یافتن شغل، پیشرفت‌های شغلی، پیشرفت تحصیلی استفاده کنند. فوکویاما شبکه را گروهی از عاملان انفرادی می‌داند که در هنجارها و ارزش‌های فراتر از ارزش‌های متد اول بازار، مشترک هستند. مفهوم مفید بعدی شعاع اعتماد[۱۱] است. تمامی گروه‌های اجتماعی دارای میزان خاصی از شعاع اعتمادند که به مفهوم میزان گستردگی دایره همکاری و اعتماد متقابل اعضای یک گروه است. بنابراین می‌توان گفت که هر چه یک گروه اجتماعی دارای شعاع «مرتبط» (اعتماد) بالاتری باشد سرمایه‌ی اجتماعی بیشتری نیز خواهد داشت. چنان چه یک گروه اجتماعی برون گرایی مثبتی نسبت به اعضای گروه‌های دیگر نیز داشته باشد، شعاع اعتماد این گروه از حد داخلی آن فراتر می‌رود (رضایی، ۱۳۸۵، ۶۳)
در میان جامعه شناسان کلاسیک امیل دورکیم نسبت به دیگر جامعه شناسان تأکید بیشتری بر انسجام و همبستگی اجتماعی دارد. و نقش محوری برای این مفهوم در تحلیل‌های نظری خود قائل است. پرودیو در دوران معاصر نخستین کسی است که سرمایه‌ی اجتماعی را در چارچوب تفکر نئومارکسیم مفهوم بندی می‌کند. از دید وی سرمایه‌ی اجتماعی باید در ارتباط با میزان دسترسی به منابع قدرت در جامعه تفسیر شود. شاید مهمترین فردی که نام سرمایه‌ی اجتماعی با نام او پیوند خورده است رابرت پاتنام است. وی به کارکردهای اعتماد و هنجارهای اجتماعی در شکل گیری مبادلات و تعاملات اجتماعی توجه تام دارد. فوکویاما از طریق این مفهوم با مفهوم اعتماد و تعریف آن در چارچوب کاملاً اقتصادی بحث می‌کند. وی تلاش می‌کند تا تفاوت عملکرد اقتصادی کشورها را برحسب تفاوت میزان سرمایه‌ی اجتماعی را توضیح می‌دهد. بر اساس نتایج مبانی و چهارچوب نظری تحقیق که با الهام از نظرات کلمن (۱۹۸۸)، پوتنام (۱۹۹۵) و فوکویاما (۱۹۹۹) به صورت ترکیبی شکل گرفته است. این سه شاخص عبارت‌اند از، اعتماد اجتماعی، احساس تعهد اجتماعی و احساس تعلق اجتماعی.
۲-۳-۲- نظریه کلاس افه و سوزان فوش[۱۲]
افه و فوش در مقاله خود سرمایه‌ی اجتماعی را به عنوان یک منبع با مالکیت جمعی متعلق به محله، جوامع، مناطقع و بخش‌ها معرفی نموده‌اند و آن را متغیر، کوچک و بزرگ و یا زیاد و کم می­دانند. آنان مفهوم سرمایه‌ی اجتماعی را با سه عنصر اصلی معرفی می‌کنند: آگاهی و توجه، اعتماد و انجمن پذیری.
۲-۳-۳- نظریه پیر بوردیو[۱۳]
پیر بوردیو در مقاله خود تحت عنوان (شکل‌های سرمایه‌ی)، به سه شکل عمده از آن اشاره نموده است. «سرمایه‌ی، بسته به عرصه‌ای که در آن عمل می‌کند و به بهای کم و بیش تغییر شکل‌های گرانتری که پیش شرط کارآیی آن در عرصه مورد بحث هستند، به سه شکل اساسی ظاهر می‌شود،
۱- سرمایه‌ی اقتصادی: که بی درنگ و مستقیماً قابل تبدیل به پول است و ممکن است به شکل حقوق مالکیت درآید.
۲- سرمایه‌ی فرهنگی: که با بعضی شروط، قابلیت تبدیل به سرمایه‌ی اقتصادی را دارد و ممکنم است به شکل مدارک تحصیلی درآیند.
۳- سرمایه‌ی اجتماعی: که ساخته شده از تکالیف و تعهدات اجتماعی است و در برخی شرایط به سرمایه‌ی اقتصادی قابل تبدیل است. و چه بسا به شکل اصالت و اشرافیت درآید». (تاجبخش، ۱۳۸۴: ۱۳۶).
همان‌طور که ملاحظه شد از نظر بوردیو اشکال مختلف سرمایه‌ی می‌توانند تحت شرایطی به یکدیگر تبدیل شوند و یا ایفاگر نقش یکدیگر باشند که این ویژگی، مطلب مهمی است.
بوردیو علاوه بر تعیین اشکال سرمایه‌ی، کوشیده است تا از سرمایه‌ی اجتماعی تعریفی نیز ارائه بدهد. سرمایه‌ی اجتماعی، «جمعِ منابع واقعی یا بالقوه‌ای است که حاصل از شبکه‌ای با دوام از روابط کمابیش نهادینه شده‌ی آشنایی و شناخت متقابل است. شبکه‌ای که هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه‌ی جمعی برخوردار می‌کند و آنان را مستحق «اعتبار» می‌سازد. این روابط ممکن است فقط در حالت عملی در مبادلات مادی و یا نهادینی که آنان را در حفظ آن روابط کمک می‌کند وجود داشته باشد. روابط مذکور را همچنین می‌توان با بکارگیری یک اسم مشترک (مثل نام خانوادگی، طبقه، طایفه، مدرسه، حزب و غیره) به لحاظ اجتماعی برقرار و تضمین کرد، و یا با مجموعه کاملی از اعمالی که بطور همزمان برای فرم دادن و آگاهانیدن کسانی طراحی شده باشد که در معرض آن روابط قرار گرفته اند» (همان، ۱۴۸). این تعریف از سرمایه‌ی اجتماعی نشان دهنده آن است که از نظر بوردیو می‌توان دو جزء سازنده برای سرمایه‌ی اجتماعی بر شمرد:
الف: تعداد شبکه‌های افراد.
ب: میزان سرمایه‌ی که دیگر بخش‌های شبکه داشته و افراد به این سرمایه‌ی دسترسی دارند.
بوردیو برای سرمایه‌ی اجتماعی ارزشی فراتر از یک ودیعه طبیعی قائل است. به اعتقاد بوردیو: «سرمایه‌ی اجتماعی به عنوان شبکه‌ای از روابط یک ودیعه طبیعی یا حتی یک ودیعه اجتماعی نیست بلکه چیزی است که در طول زمان و با تلاش بی وقفه به دست می‌آید.، به عبارت دیگر، شبکه روابط محصول راهبردهای سرمایه‌ی گذاری فردی یا جمعی، آگاهانه یا ناآگاهانه ست که هدفش ایجاد یا باز تولید روابط اجتماعی است که مستقیماً در کوتاه یا بلند مدت قابل استفاده هستند. .. برخورداری افراد از منافع گروهی به واسطه موقعیت افراد در گروه نیز یکسان نیست». (توسلی، ۱۳۸۴: ۹)
با توجه به آنچه گفته شد: «کاربرد سرمایه‌ی اجتماعی در نزد بوردیو بر این درک استوار است که افراد چگونه با سرمایه‌ی گذاری بر روابط گروهی، وضعیت اقتصادی خود را در یک فضای اجتماعی سلسله مراتبی بهبود می‌بخشند. از این جهت می‌توان رویکرد او را همچنان که پورتس (۱۹۹۸) بیان می‌دارد، ابزاری و نهایتاً فردگرایانه نامید. گرچه خاستگاه آن عضویت در گروه و سرمایه‌ی گذاری بر روابط گروهی و رقابت بر سر وضعیت برتر گروه‌های مسلط باشد». (توسلی، ۱۳۸۴، ۱۰)
۲-۳-۴- نظریه مایکل ولکاک و دیپا نارایان[۱۴]
ولکاک و نارایان بسیار ساده بدنبال تشریح مفهوم سرمایه‌ی اجتماعی هستند. ایشان در برابر پرسش (سرمایه‌ی اجتماعی چیست؟) ضرب المثلی مطرح می‌کنند و بر همان اساس سرمایه‌ی اجتماعی را معنی می‌کنند. (این که چی می‌دونی، مهم نیست، مهم کسانی هستند که می‌شناسی) این ضرب المثلی بسیار ساده است که در نگاه اول معنای سرمایه‌ی اجتماعی را به ذهن متبادر می‌کند. ولکاک و نارایان این مباحث را در مقاله (سرمایه‌ی اجتماعی و تبعات آن برای نظریه توسعه، پژوهش و سیاست) مطرح نموده‌اند و در همانجا به تفصیل پیرامون این بحث صحبت کرده‌اند.
به نظر ایشان: «ایده اساسی سرمایه‌ی اجتماعی این است که خانواده، دوستان و شرکا و همکاران شخص، سرمایه‌ی مهمی را تشکیل می‌دهند. سرمایه‌ی‌ای که به هنگام مواجهه با یک بحران، فی نفسه مفیدند همچون دستاورد مادی که در بر دارد. به علاوه آنچه که در مورد افراد صدق می‌کند، در مورد گروه‌های هم صادق است. اجتماعاتی که متشکل از انواع و اقسام شبکه‌های اجتماعی و انجمن‌های مدنی هستند در رویارویی با فقر و ضعف در موقعیت بهتری قرار دارند. دعواها را حل می‌کنند و از فرصت‌های تازه بهره می‌گیرند… کارشناسان آینده نگر خوب می‌دانند که پیشرفت در یک کسب و کار جدید نوعاً مستلزم گسترش حلقه تعاملات است» (ولکاک و نارایان، ۱۳۸۴، ۵۲۹). در جای دیگر ایاشن می‌نویسند که: «منظور از سرمایه‌ی اجتماعی هنجارها و شبکه هایی است که مردم را قادر می‌سازند تا دست به کنش جمعی بزنند» (همان، ۵۳۰). از نظر ایشان تعریف بسیار ساده و روان فوق سه ویژگی عمده دارد: «اول: اینکه این تعریف نه تنها بر پیامدها بلکه بر منابع سرمایه‌ی اجتماعی متمرکز است… دوم: این تعریف ابعاد مختلف سرمایه‌ی اجتماعی را در خود جای می‌دهد و می‌پذیرد که اجتماعات کمابیش به آن‌ها دسترسی داشته باشند. سوم: در حالی که تعریف اجتماعی (و نه افراد، خانوارها یا دولت) به عنوان واحد درجه اول تحلیل معرفی می‌کند، در ضمن می‌پذیرد که افراد و خانوارها قادرند سرمایه‌ی اجتماعی را از آنِ خود کنند و به علاوه نحوه سازماندهی خود اجتماع تا حدود زیادی به مناسبات آن‌ها با دولت بر می‌گردند» (همان، ۵۳۱).
ولکاک و نارایان دو نوع همبستگی را بر می‌شمارند. الف: همبستگی درون گروهی و همبستگی بین گروهی. «همبستگی درون گروهی به گونه‌ای است که هنجارهای اعتماد و معامله متقابل در سطح درون گروهی تا حد بسیار بالایی به چشم می‌خورد و این امر باعث تقویت و انسجام گروهی می‌گردد. و نوع دیگری از همبستگی، که بین گروهی است و به ارتباط بین گروه‌ها بر می‌گردد. مثالی از صندوق مالی برای پرداخت وام به اعضا، می‌آورند و می‌گویند: در ابتدا این امر باعث می‌شود که افراد بتوانند از امکانات صندوق استفاده کنند و سطح بازدهی در بین اعضاء افزایش یابد. لیکن از آنجا که امکانات صندوق محدود است با افزایش نسل بعدی جمعیت، سهم اعضای اولیه اندک اندک کاهش می‌یابد. در چنین شرایطی افراد فقیر خود را از جامعه خود به سمت کسب امکانات بیشتر جدا کرد و سعی می‌کنند از طریق ارتباط با سایر گروه‌ها که فرصت‌های اقتصادی بهتری دارند مرتبط سازند و مهاجرت از روستاها به شهرها، نمونه بارزی از این حرکت می‌باشد» (ازکیا و فیروزآبادی، ۱۳۸۳، ۵۶).
نکته مهمی که می‌توان گفت اینکه: براساس اندیشه این دو صاحبنظر می‌بایست: هم به روابط و همبستگی‌های درون گروهی توجه نمود که سرمایه‌ی‌ بسیار با ارزشی را تشکیل داده‌اند و پشتوانه یکدیگر در هر اقدام توسعه‌ای هستند و هم باید به روابط همبستگی‌های برون گروهی (با دولت و غیره) توجه نمود، چرا که این قسم دوم برای توسعه یافتگی و ایجاد زمینه‌های رشد بسیار مؤثر است. و باید هر دو را با هم دید (همان، ۵۶). در این قسمت خلاصه‌ای از انواع تعاریف پیرامون سرمایه‌ی اجتماعی آورده می‌شود.
جدول ۲- ۱: تعاریف پیرامون سرمایه‌ی اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 07:54:00 ب.ظ ]




مارچسی و مورو[۱۳۷] (۲۰۰۵) با مطالعه رویکرد نوینی برای اجرای پروسه پیش بینی قیمت سهام که به صورت مفهومی توضیح داده شده بود و از الگوریتم ژنتیک به عنوان معمار شبکه های عصبی استفاده کرده بود پرداخته است. نتایج تحقیق نشان دهنده بهبود جواب های پیدا شده توسط این الگوریتم پیشنهادی داشتند اما این بهبود، معنادار نبود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
پن و تیلاراتن[۱۳۸] (۲۰۰۵) به بررسی تعدادی از جنبه های انتخاب مشخصه های ورودی و تعداد لایه های پنهان و تعداد نورون های هر لایه در شبکه عصبی عملی برای پیش بینی شاخص بازار سهام استرالیا[۱۳۹] AORD پرداخت. در این تحقیق که به پیش بینی جهت تغییرات شاخص پرداخته است، شبکه عصبی بهبود یافته توانست تا ۸۰ درصد پیش بینی صحیح داشته باشد.
کیم و همکاران[۱۴۰] (۲۰۰۵) به بررسی یک متد ترکیبی از شبکه های عصبی تأخیری TDNNs[141] و الگوریتم ژنتیک در زمینه شناسایی الگوهای قیمتی بازار سهام پرداخته و نشان داده است که الگوریتم ترکیبی GA-TDNNs که پیشنهاد شده است داراری عملکرد بهتری نسبت به TDNN استاندارد و شبکه های عصبی معمولی در شناسایی الگو دارد.
کاو و همکاران[۱۴۲] (۲۰۰۵) از شبکه عصبی مصنوعی برای پیش بینی جهت تغییرات قیمت سهام برای شرکت های حاضر در بورس شانگهای استفاده کرده و نتایج به دست آمده از شبکه های تک متغیره و چند متغیره عصبی حاکی از برتری آنها نسبت به مدل های خطی داشته و این برتری از لحاظ آماری معنادار بوده است. نویسنده نتیجه گرفته است که شبکه های عصبی می توانند در زمینه پیش بینی در بازارهای نوظهور مانند چین خوب عمل کنند.
یاماشیتا و هیراساوا[۱۴۳] (۲۰۰۵) با بهره گرفتن از شبکه عصبی چند شعبه ای[۱۴۴] برای پیش بینی قیمت سهام و شبیه سازی تغییرات آن استفاده کرده و آزمایش خود را بر روی NIKKEI 225 برای پیش بینی یک دوره جلوتر متمرکز کرده است و در نهایت به برتری معنادار این شبکه عصبی نسبت به مدل های خطی و برتری غیر معنادار نسبت به شبکه های عصبی معمولی رسیده است.
اوکانر و مادن[۱۴۵] (۲۰۰۶) کارایی استفاده از اندیکاتورهای خارجی همچون قیمت کالا و نرخ مبادله ارز را بر پیش بینی جهت تغییرات قیمت بررسی می کند. مورد مطالعه، شاخص داو جونز[۱۴۶] بوده و نتایج به دست آمده نشان دهنده افزایش کارایی معنادار شبکه عصبی با وارد شدن متغیرهای خروجی است.
دوتا و همکاران[۱۴۷] (۲۰۰۶) به مدل سازی بازار سهام هند[۱۴۸] با بهره گرفتن از شبکه های عصبی پرداخته و سپس نتایج را بررسی و کارایی این شبکه را با مدل های کلاسیک مقایسه کرده است. نتایج نشان دهنده برتری شبکه عصبی پیش رو نسبت به مدل های سری زمانی و رگرسیون چند متغیره دارند.
کانتنینو و همکاران[۱۴۹] (۲۰۰۶) به آنالیز regime switching و شبکه عصبی مصنوعی با معیارهای نوسان پذیری و پیش بینی های خارج از واقعیت در بازار سهام قبرس Cyprus stock exchange پرداخته و با مقایسه مدل های مذکور در دو معیار گفته شده، به این نتیجه رسیده است که شبکه عصبی عملکرد قابل قبول تری را ارائه می کند ولی این عملکرد بهتر از لحاظ آماری معنادار نیست.
بلینسکی و فسرک[۱۵۰] (۲۰۰۶) قیمت اوراق اختیار را به وسیله شبکه عصبی پس خور بازگشتی مطالعه و پیش بینی رده و نتایج به دست آمده را با مدل بلک شولز black-scholes model، مدل بلک شولز با نوسان ضمنی volatility black-scholes model with pure implied در یک بازه پنج ساله بررسی کرده و نتایج حاکی از برتری معنادار شبکه عصبی پس خور بازگشتی نسبت به الگوریتم های کلاسیک بلک شولز داشتند.
پاندا و وی[۱۵۱] (۲۰۰۶) به پیش بینی شاخص بازار سهام هند به وسیله شبکه عصبی پرداخته و نتایج آن را با دو مدل کلاسیک شامل مدل قدم زدن تصادفی و مدل خطی اتورگرسیو[۱۵۲] مقایسه کرده و برای این کار از شش شاخص استفاده کرده است. نویسندگان مقاله به این نتیجه رسیدند که عملکرد شبکه عصبی در مجموع از مدل های رقیب مذکور برتر است.
لیانگ[۱۵۳] (۲۰۰۶) مطالعه ای بر روی رابطه پیچیده میان جهت تغییرات قیمت و جریان اطلاعات سهام را بر مبنای آنتروپی جریان اطلاعات سهام انجام داده است. شدت جریان اطلاعات سهام و رابطه آن با تغییرات قیمت، توسط شبکه عصبی برآورد و اندازه گیری شده و البته در نهایت رابطه معناداری میان جریان اطلاعات و قیمت سهام شناسایی شد.
کوپلن[۱۵۴] (۲۰۰۷) با ارائه مدلی برای مدل سازی فرایند شبکه عصبی در پیش بینی جهت تغییرات قیمت سهام، به مطالعه مشکلاتی در زمینه پیش بینی جهت تغییر قیمت پرداخته است که به وسیله تغییراتی در شبکه عصبی طراحی شده، کاهش یافته و پیش بینی های مالی دقیق تری را ارائه می نماید.
شن و همکاران[۱۵۵] (۲۰۰۷) با پیشنهاد شبکه عصبی تأخیری با الگوریتم یادگیری adaptive learning و pruning algorithm به پیش بینی تغییرات غیر خطی شاخص سهام پرداخته است. نتایج شبیه سازی و مقایسه نشان می دهد که پیش بینی به این روش نه تنها نسبت به روش های کلاسیک دقیق تر است، بلکه مدلی با پیچیدگی کمتر نیز تخمین می زند.
خان و همکاران[۱۵۶] (۲۰۰۸) با مقایسه شبکه عصبی پس خور بازگشتی بر مبنای الگوریتم ژنتیک و شبکه عصبی پس خور بازگشتی در مورد مقایسه نرخ تغییرات قیمت سهام، به این نتیجه رسید که شبکه عصبی پس خور بازگشتی بر مبنای الگوریتم ژنتیک عملکرد بهتری نسبت به الگوریتم رقیب خود به صورت معنادار دارد.
یلدیز و همکاران[۱۵۷] (۲۰۰۸) شبکه عصبی کارای سه لایه با الگوریتم پس خور بازگشتی طراحی کرده و به پیش بینی جهت تغییرات شاخص بازار سهام استانبول پرداخته است. به عنوان نتیجه، دقت پیش بینی انجام شده توسط این شبکه بیش از ۷۴ درصد بوده که نسبت به الگوریتم های کلاسیک برتری معناداری دارد.
اس دی و دی ای[۱۵۸] (۲۰۰۸) به بررسی سوددهی استراتژی معاملاتی در بازار سهام بر مبنای پیش بینی جهت تغییرات قیمت سهام پرداخته است. نمونه مورد مطالعه شاخص نزدک[۱۵۹] بوده است و الگوریتم پیشنهادی جهت پیش بینی شاخص نیز شبکه عصبی معرفی شده است. نتایج تحقیق نشان دهنده کارا بودن استراتژی معاملاتی از لحاظ آماری نسبت به روش قدم زدن تصادفی می باشد.
گورسن و کایاکوتلو[۱۶۰] (۲۰۰۸) کارایی مدل شبکه عصبی، شبکه عصبی جاری[۱۶۱]، شبکه عصبی دینامیک[۱۶۲]، و ترکیب شبکه عصبی با الگوریتم های GARCH و EGARCH را مقایسه و بررسی کرده است و برای این بررسی از دو معیار MSE و MAD بهره گرفته شده است. تحقیق مورد نظر در بازار سهام استانبول صورت گرفته است.
سی دی و ام[۱۶۳] (۲۰۰۹) modified NN را مطالعه و پیش بینی کرده است که استراتژی خرید، نگهداری و فروش به صورت بهینه چگونه باشد تا شاخص بازار سهام بیشترین سود را عاید سرمایه گذار کند. نتایج به دست آمده نشان دهنده کارایی مثبت شبکه نسبت به تحلیل تکنیکال دارد اما این کارایی معنادار نبوده است.
ای ال و همکاران[۱۶۴] (۲۰۰۹) با اجرا کردن یک مقایسه در بازار سهام برزیل[۱۶۵]، دو متد شبکه عصبی و adaptive exponential smoothing را مقایسه کرده و موضوع مقایسه را نیز پیش بینی جهت تغییرات شاخص سهام تعیین کرده است. نتایج نشان دهنده برتری معنادار شبکه عصبی بوده است.
کاو و همکاران[۱۶۶] (۲۰۰۹) نشان می دهد که شبکه های عصبی توانایی از بین بردن غیرخطی بودن موجود در داده های مالی را داشته و می توانند پیش بینی های خوبی را در مورد مدل های پیچیده غیر خطی انجام دهند. نتایج بین شبکه عصبی و متدهای کلاسیک آماری برای بازار سهام پرتغال[۱۶۷] مقایسه شده است.

۲-۶-۲- کاربرد شبکه عصبی در تعیین استراتژی مبادله سهام

شبکه های عصبی نشان داده اند که قادر به پیش بینی سهام با نوسان بالا و غیرخطی را با قدرت یادگیری بالای خود دارند. شبکه های عصبی پیش رو، متدوال ترین معماری شبکه های عصبی هستند که در پیش بینی سهام به کار می روند. در این شبکه ها جریان اطلاعات فقط در یک جهت، از لایه ورودی به لایه میانی و از لایه میانی به لایه خروجی می باشد.
وایت[۱۶۸] (۱۹۹۸) با بهره گرفتن از شبکه های عصبی پیش رو سه لایه به پیش بینی قیمت سهم IBM پرداختند. آنها از داده های قیمتی ۵۰۰۰ روز برای پیش بینی، که ۱۰۰۰ تای آن جهت آموزش شبکه های عصبی به کار گرفته شدند استفاده کردند. نتایج، به قدر کفایت و در حد مورد انتظار نبود، اما آنها اثبات کردند که شبکه های عصبی کارایی خوبی در پیش بینی بازار سهام دارند.
در مجامدر و حوساین[۱۶۹] (۲۰۰۰) قیمت بسته شدن شاخص سهام هندوستان[۱۷۰] توسط شبکه های عصبی پیش بینی شد. در این تحقیق از داده های ده سال برای آموزش و تست شبکه استفاده شده و همچنین نویسندگان یک شبکه عصبی بهینه شده با معماری تلفیقی از شبکه عصبی پس خور بازگشتی سه لایه با ده نورون و شبکه عصبی پیش رو سه لایه با پنج نورون در ادامه طراحی کرده و توانستند بالاترین دقت خود را به ۸۹٫۶۵ درصد و میانگین دقت خود را به ۶۹٫۷۲ درصد برسانند.
بسیاری از محققان در مورد مقایسه نتایج عملی به دست آمده از شبکه های عصبی مصنوعی و مدل های رگرسیون خطی در پیش بینی سهام پرداخته اند. منتری و همکاران[۱۷۱] (۲۰۱۰) به مطالعه مقایسه ای نوسان پذیری BSE Sensex 30 و NSE Nifty 50 پرداخته و نتایج به دست آمده از گارچ، ای گارچ، جی گارچ و آی گارچ را با پرسپترون های چند لایه مقایسه کرده است.
[۱۷۲]GARCH یک مدل توسعه یافته از [۱۷۳]ARCH می باشد. ARCH یک رویکرد اقتصادی آنالیز نوسانات سری های زمانی در بازارهای مالی می باشد. GARCH برای از بین بردن محدودیت ARCH در کار با محدودیت های غیر منفی به وسیله واریانس شرطی معرفی شده. EGARCH[174] یک توسعه از GARCH و چارچوبی برای مدل کردن نوسانات کمتر از عکس العمل سرمایه گذاران می باشد. IGARCH[175] یک بسط دیگر از مدل GARCH محدود می باشد که تمامی پارامترها را در یک پارامتر تلفیق می کند و لذا یک GARCH تک ریشه ای خوانده می شود.
نویسنده اطلاعات چهارده سال را استفاده کرده و نشان داد که اگرچه نوسانات کسب شده توسط MLP کمتر بوده است، ولی این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نبوده است. دونالدسون و کمسترا[۱۷۶] (۱۹۹۷) نیز کارایی همان مدل ها را با ANN-GARCH مقایسه کرده اند. آنها برای این کار از بازده های روزانه مربوط به چهار بازار بین المللی لندن، توکیو، نیویورک و تورنتو استفاده کرده و نتایج نشان دهنده برتری شبکه عصبی تک لایه نسبت به مدل های دیگر است.
تیلاکاراتن و همکاران[۱۷۷] (۲۰۰۷) به پیش بینی سیگنال های معملاتی AORD برای یک روز جلوتر پرداخته و به عنوان ورودی از شاخص S&P 500 آمریکا، شاخص FTSE 100 انگلستان، شاخص CAC 40 فرانسه، شاخص DAX آلمان و قیمت بسته شدن خود AORD استفاده کرده اند. برای پیش بینی از دو شبکه عصبی پیش رو و شبکه عصبی احتمالی استفاده کردند و ارزیابی نتایج بر مبنای نرخ کلاس بندی درست سیگنال ها، نشان دهنده برتری هر دو این شبکه ها از مدل های کلاسیک بود.
شیرهلت و دگلی[۱۷۸] (۱۹۹۶) شاخص S&P 500 را با بهره گرفتن از MLP و PROBABLISTIC NN پیش بینی کرده اند. ورودی های این شبکه ها قیمت های بسته شدن S&P 500، و نرخ های مبادلاتی YEN، POUND و مارک برای یک سال بوده است. نتایج نشان دهنده برتری معنادار Probabilistic NN نسبت به MLP بودند.
چارخا[۱۷۹] (۲۰۰۸) به صورت همزمان به پیش بینی روند سهام و قیمت سهام با بهره گرفتن از شبکه های عصبی پیش رو و شبکه های عصبی پس خور بازگشتی پرداخته است. آنها آزمایش خود را بر روی اطلاعات NSE (National Stock Exchange) انجام دادند و نتایج به دست آمده حاکی از برتری شبکه های پس خور نسبت به شبکه های پیش رو در پیش بینی روند به میزان بیست درصد بودند. با این حال شبکه های پیش رو در زمینه پیش بینی قیمت قدرت مندتر تشخیص داده شده و صحت بالاتری در پیش بینی از خود نشان دادند.
سوتی بنجارد و پرم چایسوادی[۱۸۰] (۲۰۱۰) به پیش بینی بازار سهام تایلند با بهره گرفتن از شبکه های پس خور بازگشتی پرداختند. آنها از داده های ۱۲۴ روزه برای آموزش و معیارهای MSE و MAPE برای اندازه گیری نرخ خطا استفاده کردند. نتایج نشان دادند که شبکه عصبی توانایی بالاتری در کسب سود نسبت به استراتژی های کلاسیک سرمایه گذاری دارد.
در یاو و همکاران[۱۸۱] (۱۹۹۹)، شاخص سهام کولالامپور[۱۸۲] با بهره گرفتن از شبکه های عصبی پس خور بازگشتی و ورودی های تحلیل تکنیکال و مقادیر شاخص پیش بینی شده است. پایگاه داده از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ تعیین شده است و نتایج به دست آمده با مدل ARIMA مقایسه شده اند و حاکی از برتری شبکه های عصبی دارند.
تنموژی[۱۸۳] (۲۰۰۶) بازده روزانه BSE را با بهره گرفتن از MLP پیش بینی کرده است. مجموعه داده ها شامل مقادیر BSE برای ۱۷ سال بوده است. آنها به نتایج رضایت بخشی در این مورد رسیده و به این نتیجه رسیدند که مقادیر روز قبل بر پیش بینی روز بعد اثر بسیار زیادی داشته و می تواند به پیش بینی دقیق کمک کند.
ژانگ[۱۸۴] (۲۰۰۴) جهت پیش بینی سیگنال های خرید و فروش، شبکه عصبی چند لایه پس خور بازگشتی در داده کاوی مالی به کار برده است. پژوهش از داده های هفت ساله شاخص شانگهای[۱۸۵] از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۳ استفاده کرده است. آنها نشان دادند که مدل پیشنهادی از استراتژی خرید و نگهداری[۱۸۶] بهتر عمل کرده و دقت ۸۵ درصدی از خود نشان می دهد.
یلدیز[۱۸۷] (۲۰۰۸) از یک شبکه عصبی چند لایه پیش رو همراه با الگوریتم پس خور بازگشتی برای پیش بینی جهت تغییرات سهام استانبول[۱۸۸] استفاده کرده اند. ۱۹۰۵ مشاهده در این تحقیق استفاده شده و پارامترهای ورودی شامل بالاترین قیمت، پایین ترین قیمت، قیمت بسته شدن و نرخ مبادله دلار می باشند؛ نتایج نشان دهنده دقت ۷۴ درصدی پیش بینی در جهت بوده است.
به منظور بهبود نتایج تحقیقات انجام شده، برخی از محققان به ترکیب الگوریتم پس خور بازگشتی با الگوریتم های دیگر پرداخته اند. در فنگ و چنگ[۱۸۹] (۲۰۰۹)، محققان برای پیش بینی شاخص شانگهای از Levenberg – Marquardt Backpropagation در یک شبکه پیش رو سه لایه استفاده کردند. نتایج نشان دهنده عملکرد بهتر این الگوریتم نسبت به حالت معمول داشتند.
خان و بندوپادیایا[۱۹۰] (۲۰۰۸) به مقایسه الگوریتم پس خور بازگشتی با الگوریتم پس خور بازگشتی بر مبنای ژنتیک برای پیش بینی قیمت سهام به صورت روزانه استفاده کردند. نتایج الگوریتم مبتنی بر ژنتیک نسبت به حالت عادی برتری داشت. مجموعه داده ها مربوط به Maruti برای دو سال بودند و دقت کسب شده توسط الگوریتم ژنتیک بنیان ۹۸ درصد در مقابل ۹۳ درصد برتری داشتند.
در مهرآرا و همکاران[۱۹۱] (۲۰۱۰) نویسندگان به بررسی و مقایسه MLP با الگوریتم پیش رو پس خور بازگشتی و GDMH[192] با الگوریتم ژنتیک برای پیش بینی شاخص سهام تهران (TEPIX) پرداخته و نتایج حاصل از برتری GDMH با الگوریتم ژنتیک داشتند.
یک مطالعه مقایسه ای در قاح[۱۹۳] (۲۰۰۷) برای شاخص صنعتی داوجونز انجام شد که در آن MLP، adaptive neuro-fuzzy و شبکه های عصبی پیش رو با یکدیگر مقایسه شدند. در این مطالعه، داده های ده ساله داوجونز به صورت میانگین مورد استفاده قرار گرفتند. آنها با مقایسه زمان حل، نرخ بیش برازش و همبستگی ها نشان دادند که که شبکه های عصبی معمولی نسبت به دو الگوریتم دیگر زمان زیادتری برای حل نیاز داشته و بیشتر دچار بیش برازش می شوند.
لی و ژیونگ[۱۹۴] (۲۰۰۵) به پیش بینی شاخص شانگهای با بهره گرفتن از شبکه های عصبی فازی[۱۹۵] پرداختند. مجموعه داده های استفاده شده مربوط به بازه مارس ۲۰۰۴ تا مارس ۲۰۰۵ بوده و نتایج نشان دهنده برتری شبکه عصبی فازی نسبت به شبکه عصبی معمولی داشتند.
مندژیک و جاروسویک[۱۹۶] (۲۰۰۷) با بهره گرفتن از neuro – evolutionary of NN with GA به پیش بینی بازار سهام آلمان (DAX) پرداخته و به عنوان ورودی از مقادیر DAX، بازار سهام توکیو (NIKKEI 225)، بازار سهام نیویورک (DJIA) و نرخ های مبادلاتی یورو / دلار و دلار / ین استفاده شدند. بازه تحقیق از آپریل ۲۰۰۴ تا آگوست ۲۰۰۴ بوده و نتایج نشان دهنده برتری neuro-evolutionary نسبت به مدل های رقیب خود داشتند.
نائینی و همکاران[۱۹۷] (۲۰۱۰) به پیش بینی بازار سهام با بهره گرفتن از MLP، Elman recurrent NN و feed forward و رگرسیون خطی پرداختند. مجموعه داده های استفاده شده در این تحقیق از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ برای شاخص بورس تهران بوده و یافته ها، حاکی از برتری MLP NN و رگرسیون خطی داشتند. اما آنها به این نتیجه رسیدند که برای پیش بینی جهت تغییرات، استفاده از Elman recurrent NN و رگرسیون خطی مناسب تر می باشد.
فنگ و همکاران[۱۹۸] (۲۰۰۶) به پیش بینی شاخص با بهره گرفتن از Elman recurrent NN به همراه ژنتیک پرداخت. تحقیق با بهره گرفتن از صف های قیمت های باز شدن و بسته شدن سهم shentiandi پرداخته و اعلام کردند که Elman قابلیت بسیار زیادی در تخمین جواب شدنی در پیش بینی بازار سهام دارد.
یاماشایتا[۱۹۹] (۲۰۰۵) با پیشنهاد یک شبکه عصبی چند شعبه[۲۰۰] به پیش بینی بازار سهام توکیو پرداختند. آنها اعلام کردند که الگوریتم پیشنهادی دارای قابلیت بالاتری نسبت به شبکه عصبی معمولی در تخمین جواب های با دقت بالا می باشد.

۲-۶-۳- کاربرد داده کاوی در بازار سهام

لیاو و چاو[۲۰۱] (۲۰۱۳) با توضیح در مورد مزایای سرمایه گذاری در بازارهای بین المللی و تشکیل پرتفوی جهانی از سهام، به بررسی حرکت قیمت سهام در بازار مشترک سهام چین – تایوان ECFA[202] به وسیله داده کاوی پرداخته و با بهره گرفتن از تکنیک های قواعد تلازمی[۲۰۳] و تکنیک های خوشه بندی[۲۰۴] به خوشه بندی و دسته بندی سهام موجود در بازار پرداختند و در انتها نیز به این نتیجه رسیدند که سهام الکترونیک، مالی و بیمه در بازار تایوان و سهام مسکن، ارتباطات و مالی در بازار هنگ کنگ دارای حرکت قوی و آینده داری در این بازار هستند. آنها برای این مطالعه از بیست شاخص سهام برای خوشه بندی و پیدا کردن قواعد تلازمی استفاده کردند.
لیاو و همکاران[۲۰۵] (۲۰۱۱) با تأکید بر مزایای سرمایه گذاری در پرتفوهای بین المللی، بیان می کنند که با تمایل جاری نسبت به کار در بازارهای جهانی، اهمیت درک و پیش بینی نرخ مبادله ارز زیادتر می شود. آنها با بررسی رابطه میان نرخ مبادله ارز و شاخص های بازار بین المللی تایوان به وسیله قواعد تلازمی، به تولید قوانینی برای تولید پرتفوهای بهینه سرمایه گذاری در بازار تایوان با در نظر گرفتن نرخ مبادله ارز پرداخته و با بهره گرفتن از داده کاوی قوانینی را برای استفاده در روش تشکیل پرتفو مارکویتز تشریح کرده اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 07:54:00 ب.ظ ]




وام بیشتر شود، ریسک بالاتر خواهد رفت و به تبع آن نرخ بازده مورد انتظار اعتباردهندگان و نرخ هزینه وام ها نیز افزایش می یابد که این امر می تواند مزیت ناشی از معافیت های مالی را تحت تاثیر قرار دهد (ایزدی و رحیم نیا،۱۳۸۸).
یکی از روشهایی که برای بیشینه کردن ارزش شرکت و بهبود ثروت سهامداران به کار گرفته می شود،گزینش یا ترکیب مناسب ساختار سرمایه است. به گونه ای که در آن ترکیب، منابع مالی با خصوصیاتی همچون هزینه سرمایه اندک و نرخ بازده بیشتر تحصیل گردد. لذا نظریه ساختار سرمایه با هزینه سرمایه شرکت ارتباط نزدیکی دارد. ساختار سرمایه ای که ارزش شرکت را افزایش می دهد و یا هزینه کلی سرمایه را به حداقل برساند، ساختار بهینه سرمایه است. این ساختار سرمایه بهینه ترکیبی از بدهی و سهام است که ارزش شرکت را حداکثر می کند. درمورد اینکه ساختار بهینه سرمایه وجود دارد یا نه، تحقیقات زیادی انجام شده و نظریه ها و استدلالهایی مطرح گردیده است ولی تا به حال یک الگوی بهینه جامع ارائه نگردیده است(ایزدی و رحیم نیا،۱۳۸۸).
دانلود پایان نامه
تعریف های گوناگونی توسط افراد مختلف در مورد ساختار سرمایه بیان شده است که به چند مورد از آنها اشاره می شود. ساختار سرمایه شامل ترکیب بدهی ها و حقوق صاحبان سهام است که به عنوان منابع تامین مالی شرکت از آن ها استفاده می شود )آنتونیوو همکاران،۲۰۰۲[۱۶](.
ساختار سرمایه عبارت است از ترکیبی از سهام عادی، سهام ممتاز و زیرمجموعه های مرتبط با آن، سود انباشته و بدهی که واحد تجاری جهت تامین مالی دارایی های خود از آن استفاده می کند)دیمیتریس و ماریا، [۱۷]۲۰۱۰).
تصمیم گیری در این رابطه که ساختار سرمایه یک شرکت چه ترکیبی داشته باشد، از وظایف اصلی مدیران است. مهمترین موضوع در ساختار سرمایه، تعیین یک نسبت مناسب و مطلوب برای میزان بدهی ها و سهام است، زیرا به صورت مستقیم بر ارزش سهام شرکت در بازار اوراق بهادار اثرگذار است. با تعیین میزان سرمایه مورد نیازشرکت، این مسئله مطرح است که تامین سرمایه موردنیاز از کدام منبع به چه میزانی انجام شود. انتخاب بین میزان بدهی و یا سرمایه مورد استفاده در شرکت ها بستگی به عوامل مختلفی دارد که از آن جمله، تحت تاثیر قرار گرفتن ساختار سرمایه بر اساس عوامل داخلی است که به طور کلی در جهت افزایش ارزش شرکت انجام می شود . افزایش ارزش شرکت از جمله موضوع های مهم برای مدیران مالی شرکت است. برای دستیابی به این مهم، شرکت نیازمند استفاده بهینه منابع مالی و کسب بازدهی بالاست. در این رابطه، مدیران می توانند از دو طریق ارزش شرکت را بیشینه کنند، یک راه بالا بردن بازده شرکت است. افزایش اعتبار شرکت را به همراه دارد و راه دیگر، کاهش هزینه مربوط به تامین مالی شرکت و در پی آن،کاهش ریسک شرکت است. بر این اساس، ترکیب مناسب منابع مالی که می تواند منجر به دستیابی شرکت به سطح مطلوب ارزش شود، ساختار بهینه سرمایه نامیده می شود )چن و راجر،۲۰۰۵ )[۱۸]. به طور کلی منابع تامین مالی و عناصر ساختار سرمایه شرکت ها از نظر محل تامین سرمایه مورد نیاز به دو دسته منابع داخلی )درون سازمانی( و منابع خارجی )برون سازمانی( تقسیم می شود. منظور از منابع تامین مالی داخلی، منابعی است که از محل وجوه داخلی شرکت تامین می شود که عبارتند از سود انباشته و اندوخته ها. منظور از منابع تامین مالی خارجی، منابعی است که از محل وجوه نقد خارج از شرکت تامین می شود. این موارد عبارتند از سهام عادی، سهام ممتاز و منابع استقراضی )مدینه،۱۳۸۹).
از جمله نخستین تحقیق های انجام شده در زمینه ساختار سرمایه ، تحقیق دیوید دوراند در سال ۱۹۵۲ می باشد . بعد از آن در سال ۱۹۵۸ مقاله ای توسط دو تن از اساتید مالی یعنی مودیگیلانی و میلر منتشر شد که به دلیل نظریه تازه ای که در زمینه ساختار سرمایه ارائه داده بود ، سرآغاز مباحث گسترده ای گردید (این نظریه به تئوری M M معروف است).
۲-۲-۱-۱ دیدگاه میلر و مودیگیلانی[۱۹] :
در سال ۱۹۵۸ ، دیدگاه میلر و مودگیانی مقاله ای را در زمینه ساختار سرمایه منتشر کردند که می تواند مؤثرترین مقاله مالی باشد که تا کنون نوشته شده است . آنان برای ارائه تئوری خود از مفهوم آربیتراژ استفاده کردند . مقصود از آربیتراژ ، حالتی است که دو قلم دارایی مشابه به قیمتهای متفاوت به فروش برسند . کسانی که معامله مبنی بر آربیتراژ انجام می دهند ، سهام را زیر قیمت می خرند و در همان زمان این سهام را به بیش از قیمت واقعی می فروشند . در این فرایند ، سودی را کسب می کنند و این کار ادامه مییابد تا اینکه قیمت این دو نوع دارایی برابر شود . برای اینکه پدیده آربیتراژ کارساز شود دارایی ها بایدمشابه باشند . میلر و مودیگیلانی اثبات کردند که بر اساس این مفروضات ، سهام شرکتهای با وام و سهام شرکتهای بدون وام درست مشابه پدیده آربیتراژ داد و ستد می شوند . این دو پژوهشگر ثابت کردند .
سهام شرکتهای بدون وام درست مشابه پدیده آربیتراژ داد و ستد می شوند . این دو پژوهشگر ثابت کردند که با وجود مجموعه ای از مفروضات محدود کننده ، ارزش شرکت تحت تاثیر ساختار سرمایه قرار نمیگیرد .
بنابراین نتیجه پژوهش این دو ، بیانگر این است که شیوه تامین مالی فعالیتهای شرکت هیچ اهمیتی ندارد . زیرا با توجه به این مفروضات ساختار سرمایه نا مربوط است . برای اینکه این دو پژوهشگر بتوانند به نتایج خود دست یابند مفروضات مورد نیاز این بود که مالیات وجود نداشته باشد (نه برای شرکت و نه برای شخص) . اگر مالیات صفر شود ، افزایش بازده سهامداران ناشی از کاربرد اهرم به وسیله افزایش ریسک خنثی می شود . بنابراین در هر سطحی از وام ، بازده سهام داران ، درست به اندازه ای است که ریسک مربوط را خنثی کند . بنابراین استفاده از اهرم مالی هیچ فایده ای ندارد .
میلر و مودیگیلانی پس از آن مقاله ای منتشر کردند که در آن فرض نبودن مالیات شرکت تا اندازه ای تعدیل شد . قانون مالیات به شرکتها اجازه می دهد بهره را به عنوان هزینه قابل قبول از درآمد مشمول مالیات کسر کنند . ولی نمی توان مبالغی را که از بابت سود تقسیمی به سهامداران پرداخت می شود ، کسر کرد . تفاوت در شیوه عمل باعث می شود که اهرم ، منافعی را به وجود آورد و شرکت تشویق و ترغیب گردد که از وام استفاده کند . در واقع این پژوهشگران ثابت کردند که اگر همه مفروضات آنان پذیرفته شود ، تفاوت در شیوه عمل موجب میشود که شرایطی به وجود آید که ایجاب می کند صددرصد وجه مورد نیاز ، از محل وام تامین شود .
چندین سال بعد میلر ( بدون همکاری مودیگیلانی ) این پژوهش را ادامه داد و مالیات شخصی را در آن منظور کرد . او یادآور شد ، درآمد های حاصل از اوراق قرضه که به صورت بهره است مشمول مالیاتی با نرخ درآمد مشخص می شود ، در حالی که معمولاً مقداری از درآمد حاصل ، از محل سود تقسیمی و مقداری از درآمد ناشی از منفعت سرمایه معاف از مالیات است . از اینرو میلریادآور شد که : هزینه قابل قبول از نظر مالیاتی باعث می شود که استفاده از وام برای تامین مالی مطلوب گردد ، ولی شیوه پر کردن اظهار نامه مالیاتی بر اساس درآمد حاصل از سود سهام ، باعث می شود که نرخ بازده مورد نظر سهام کمتر شود و بدین گونه استفاده از سود سهام جهت تامین مالی مطلوب گردد . البته نمی توان به راحتی گفت اثر خالص کدام یک از این دو عامل چیست ؟ بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که موضوع صرفه جویی مالیاتی بهره اثر قویتر داشته باشد ، ولی کم شدن نرخ مالیات منفعت سرمایه باعث می شود که اثر مزبور کاهش یابد. ( سید نژاد ،۱۳۸۱)
۲-۲-۱-۲ تئوریهای ساختار سرمایه
بعلت اینکه هدف مدیریت مالی ، حداکثر سازی ثروت سهامداران می باشد ، ساختار سرمایه یا نسبت بدهی باید از نقطه نظر تأثیر آن بر ارزش شرکت مورد ارزیابی قرار گیرد . اگر نسبت بدهی بر ارزش شرکت تأثیر داشته باشد ، مدیریت به دنبال ساختار سرمایه ای خواهد بود که هزینه سرمایه را حداقل و در نتیجه ارزش شرکت را حداکثر سازد . در مورد تاثیر اهرم بر هزینه سرمایه و ارزش شرکت ، نظریه های مختلف و اغلب متضادی وجود دارد که به آنها پرداخته می شود . در این تئوریها فرض می شود که شرکت فقط از دو نوع منبع مالی بدهی و سهام عادی استفاده می کند و هزینه بدهی پائین تر از هزینه سهام می باشد . نظریه ساختار سرمایه با دو موضوع حداکثر سازی ثروت سهام داران و هزینه سرمایه در ارتباط است . قبل از بیان نظریه های ساختار سرمایه ، ابتدا مسئله حداکثر سازی ثروت سهامداران و هزینه سرمایه توضیح داده می شود و سپس تئوریهای ساختار سرمایه تشریح خواهد شد . در بحث تئوریها ابتدا رویکرد سود خالص عملیاتی (NOI) و رویکرد سود خالص (NI) تشریح ، سپس نظریه های سنتی و مدرن ساختار سرمایه بحث خواهد شد . ( کنعانی ،۱۳۸۴)
۲-۲-۱-۳ ساختار بهینه سرمایه
منظور از اصطلاح ساختار سرمایه ، نوع و نسبت درصد انواع مختلف اوراق بهادار منتشر شده توسط واحد انتفاعی است . ساختار بهینه سرمایه نیز مجموعه نسبتهایی است که موجب حداکثر شدن ارزش کلی واحد انتفاعی بشود . اما چگونه می توان محدوده حداکثر ارزش واحد انتفاعی را تعیین کرد ؟ مدیران مالی در مواجه با مسأله بسیار مشکل مزبور ناگزیر از تدوین سیاست مناسب خود می باشند . در این مورد ، یکی از منابع اطلاعاتی می تواند نوسانات قیمت اوراق بهادار واحد انتفاعی در بورس باشد چنانچه پس از اعلام یک برنامه مالی جدید ، قیمت سهام کشور کاهش یابد می توان نتیجه گرفت که اجرای برنامه مالی جدید موجب خارج شدن ارزش شرکت از محدودۀ بهینه خواهد شد . ضمناً ، مؤسسات مالی تأمین کننده اعتبار و تسهیلات مالی نیز می توانند دیدگاه های خود را دربارۀ برنامه مالی واحد انتفاعی در اختیار مدیران مالی بگذارند . چنانچه واحد انتفاعی ناگزیر از پرداخت بهره بالا باشد ، می توان آن را نشانه ای از استقراض زیاد قبلی تلقی کرد . منبع دیگر اطلاعاتی می تواند تجدید نظر در رده بندی اوراق قرضه واحد انتفاعی و پایین آوردن آن توسط مؤسسات تحلیل گر مالی باشد .
با فرض اینکه مدیریت بتواند ساختار بهینه سرمایه واحد انتفاعی را تعیین کند ، چگونه این ساختار بر هزینه تأمین مالی تأثیر می گذارد ؟ نرخ بازده مورد انتظار خریداران اوراق بهادار واحد انتفاعی (سهام و اوراق قرضه) به ساختار انتخابی بستگی دارد .نکته حائز اهمیت این است که مدیریت ، هزینه تأمین مالی را هنگامی اندازه گیری می کند که واحد انتفاعی ساختار سرمایه ای در محدودۀ بهینه (هنگامی که ارزش واحد انتفاعی حداکثر است) داشته باشد ، زیرا در غیر این صورت ممکن است هزینه تأمین مالی با اشتباهات عمده همراه باشد . ( سید نژاد،۱۳۸۱).
۲-۲-۱-۴ نقش نوآوری در ساختار سرمایه
اگر شرکتی در وضعیتی باشد که نوع ویژه ای از خدمات مالی را به سرمایه گذاران ارائه نماید ، آنگاه می توان انتظار داشت که قدرت سحرآمیز یا جادوئی بوجود آید . معمولاً این نوع خدمات منحصر به فرد هستند یا اینکه شرکت با قیمت بسیار کمتر از سایر رقبا خدمات را ارائه می دهد ، بنابراین شرکت ، لازم است که به نوع نیاز مشتریان پی ببرد . در این صورت می توان توقع داشت که مشتریان در برابر خدمت ، پول بیشتری پرداخت کنند . نمونه چنین مسئله ای آن است که معمولاً افراد ، خود حاضر به گرفتن وام نیستند ، اما در عوض ترجیح می دهند سهام شرکتی را که توانسته وام بگیرد با قیمت بیشتری بخرند . اما همین مسئله ، وقتی برای تمام شرکتها به طور عمومی مطرح می شود ، تنها شرکتهایی می توانند از قدرت جادوئی وام استفاده کنند که دست به نوآوری و ابتکار بزنند . این موضوع عامل ایجاد مؤسسات مالی متنوع با اوراق قرضه گوناگون شده است . البته همیشه خلاقیت برای افراد خلاق سودآور است و معمولاً چیز زیادی نصیب دنباله روها نمی شود . مثلاً انتشار اوراق قرضه بدون بهره برای اولین بار با استقبال چشمگیر سرمایه گذارانی که از پرداخت مالیات بهره گریزان بودند ، مواجه شد ولی بعد از مدتی که بسیاری از شرکتها چنین اوراقی را منتشر کردند به تدریج جذابیت اوراق کمتر شد . با چنین شیوه هایی تغییر ساختار سرمایه می تواند تأثیرات قابل ملاحظه ای هم بر شرکت و هم بر سرمایه گذاران بر جای گذارد . ( کنعانی ،۱۳۸۴).
۲-۲-۱-۵ شیوه های تامین مالی)ترکیب ساختارسرمایه(
یکی از تصمیماتی که مدیران واحد اقتصادی به منظور حداکثر ساختن ثروت سهامدارن اتخاذ می نمایند، تصمیمات مربوط به تامین مالی می باشد این نوع تصمیم گیری ها مربوط به ساختار سرمایه و همچنین تعیین و انتخاب بهترین شیوه تامین مالی و ترکیب آن می باشد. در نتیجه یک مدیر مالی می تواند از طریق ایجاد تغییردرمواردی مانند سود هر سهم، خط مشی تقسیم سود، زمان بندی مدت و ریسک سود آوری و انتخاب شیوه تامین مالی بر ثروت سهامداران اثر بگذارد.
منابع مالی هر واحد اقتصادی از منابع داخلی و خارجی تشکیل شده، منابع داخلی شامل جریان های نقدی حاصل از عملیات، وجوه حاصل از فروش دارایی ها و منابع خارجی شامل استقراض از بازارهای مالی و انتشار سهام می باشد. معمولا روش های تامین مالی در دو گروه تامین مالی کوتاه مدت و بلند مدت مورد مطاله قرار میگیرد.
همچنین در تصمیمات مربوطه به تامین مالی، توجه به آثار انتخاب هریک از شیوه های تامین مالی بر روی بازدهی و نهایتاً ارزش کلی شرکت، از اهمیت زیادی برخوردار است و این امر تنها در صورتی محقق می گردد که بتوانیم به ماهیت اصلی و ویژگی های هریک از روش های تامین مالی پی ببریم. در یک طبقه بندی کلی شیوه های تامین مالی شرکتها به دو دسته تقیسم می شود.
۲-۲-۱-۵-۱ تامین مالی کوتاه مدت
در عرصه مدیریت مالی، دوره کوتاه مدت معمولا به بدهی هایی مربوط می شود که سررسید آنها در فاصله ای کمتر از یکسال است)صوفیانی،۱۳۸۴).
تامین مالی کوتاه مدت برای پشتیبانی سرمایه گذاری موقت در دارایی های جاری مورد استفاده قرار میگیرد معمولا مدیر مالی پس از برنامه ریزی سرمایه گذاری در دارایی های جاری و پیش بینی منابع مورد نیاز واحد اقتصادی در سال آینده باید به فکر تامین مالی برنامه خود باشد و در مورد شیوه تامین مالی تصمیم گیری کند. معمولا برای سرمایه گذاری موقت در داراییهای جاری از وام کوتاه مدت استفاده می شود.
روش های تامین منابع مالی کوتاه مدت
جدول ۲-۱ روش های تامین مالی کوتاه مدت مزایا و معایب آن

 

ردیف نام روش تعریف مزایا معایب
۱ اعتباری تجاری (خرید نسیه کالا یا خدمت ) دریافت کالا و پرداخت وجه آن بافاصله زمان - سهولت دسترسی– نداشتن هزینه
- عدم نیازبه وثیقه
-عدم سخت گیری طلبکاران
- متورم شدن حسابهای یرداختی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 07:53:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم