کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
|
|
|
از دیگر شاعران قرن پنجم فردوسی است که صفا درباره ی اندرزهای وی در شاهنامه این گونه می نویسد: «اندرزنامه های شاهنامه بسیار و قسمت بزرگی از آن ها منقول از متنهایی است که فردوسی در اختیار داشته است. این اندرزها را می توان به سه دسته تقسیم کرد: دستهی اول که اساسی ترین آن ها است در قسمت تاریخ ساسانیان دیده می شود خاصه در سرگذشت اردشیر بابکان و شاپور و اورمزد و در بزم های هفت گانه ی انوشیروان با بوزرجمهر. دومین دسته از اندرزهای شاهنامه آن هاست که در آغاز یا پایان داستان ها آمده و معمولاً متناسب است با موضوع همان داستانها. دسته ی سوم اندرزهای حکیمانه ای است که فردوسی خود در پایان داستان های شاهان و پهلوانان می آورد و شاعر با توجه به ناپایداری جهان خواننده را به نیک اندیشی و نیکوکاری و دادگری و احتراز از بدی می خواند. پایان داستان ضحّاک، برای این دسته از اندرزنامه های شاهنامه نمونه ای بسیار عالیست.» (همان: ۳۸۴)
«ازجمله شاعران اوایل قرن پنجم (یازدهم میلادی) شاعری است به نام بداعی بلخی. بداعی پندنامه ی انوشیروان را به شعر درآورد و آن را راحه الانسان نامید، دراین پندنامه مانند پندنامه های مشابه دیگر ایرانی به موضوعات مختلف مربوط به تهذیب نفس و سعی در تکامل نفسانی از راه خردجویی، نیکوگویی، نیکی، راستی، معاشرت با نیکان، خرسندی و بسیاری از این گونه ملکات فاضله، توجه و درباره ی هر کدام یک یا دو بیت سروده شده است.» (صفا، ۱۳۶۸: ۳۸۵) «ازاوایل قرن ششم، سنایی غزنوی بعد از انقلاب حالی که به او دست داده بود، باب جدیدی در سرودن اشعارحکیمانه و در همان حال عارفانه باز کرد. وی توانسته معانی حکمی و عرفانی مخلوط به اندرز و موعظه و نصیحت را به قدرتی کم نظیر در قصیده ها و قطعات و اندرز یا به صورت طعنهای انتقادی در قطعاتی کوتاه و مؤثر بیاورد، اوحد الدّین انوری، شاعر قصیده سرای بسیار مشهور است که روش او را در سرودن قطعات اندرزی، یک شاعر بزرگ دیگر به نام ابن یمین بعدها تکمیل کرد. قطعات اندرزی ابن یمین به سبب تنوّع آن ها و سادگی و صداقت گوینده از عهد شاعر به بعد با شهرت بسیار، زبان به زبان میگردد.» (همان: ۳۸۶) «در قرن هفتم بزرگ ترین شاعر اخلاقی و اجتماعی و تربیتی ایران که به نوعی بارز متوجّه اندرز گویی بوده است، می زیست و او سعدی شیرازی است. وی نه تنها در گلستان خود که پر از پند واندرزها ودستورهای اخلاقی و تربیتی به نثر و نظم است، بلکه در منظومههای بسیار مشهورش«بوستان» و قصاید خویش اندرز هایی در همه ابواب حیات فردی و اجتماعی گنجانیده است که هنوز هم غالب آن ها به صورت مشق هایی جاویدان میان ایرانیان رواج دارد. وی در هر دو کتاب مذکور خود، سعی کرده است تا مبانی و اصول اخلاقی را نه تنها به صورت جمله های خشک کوتاه تمام نکند، بلکه بیش تر آن ها را با آوردن حکایت ها و تمثیلات، مرکوز ذهن خواننده سازد و این شیوه ی او به وسیله ی همه ی آنان که به تقلید از گلستان و بوستان آثاری پدید آورده اند دنبال شد. با ابتکاری که سنایی غزنوی در به هم آمیختن اندیشه های عرفانی و اندرزی کرد، پس از او مثنوی های عارفانه گوناگون در ذکر مبانی تصوّف و عرفان ایران و راهنمایی سالکان طریقت در طی مدارج کمال نفسانی سروده شد که به حکایات وتمثیل ها همراه بود و در مطاوی این مطالب بسا اندرزها و راهنمایی های اخلاقی و اجتماعی مذکور افتاد.» (صفا، ۱۳۶۸: ۳۶۷) «غیر از قصیده و مثنوی و رباعی های حکیمانه ی اندرز گویی، یک میدان وسیع دیگر از حدود قرن هشتم به بعد به دست آمدو آن غزل های حکیمانه و عارفانه است که بیش از همه به وسیله«حافظ شیرازی» تکامل یافت و آخرین مرحله ی ترقّی را در شعر صائب اصفهانی و پیروان مکتب او در ایران و هندوستان حاصل نمود. اندرز هایی که در این نوع از شعر بیان شده بیشتر با مضمونهای شاعرانه و با مثل های سایر یا تمثیل همراه است ومو ضوعات آنها با آن چه در محیط زندگی و به دور و بر شاعر است ارتباط دارد.» (همان: ۳۸۸) ۲-۴- پند واندرز در آثار سعدی در میان شاعران بزرگ ایرانی، سعـدی در ذکر پند ها و اندرزها اهمیت ویژه ای دارد. درباره او نوشته اند: «ترتیت منظومه هایی که موقوف بر تربیت و اندرزهای اخلاقی به قصد اصلاح و ارشاد طبقات مختلف اجتماع باشد، در حقیقت از سعدی آغاز شده و او بزرگ ترین شاعری است که از عهده ی چنین ابتکار مهمّی برآمده است، تا آن جا که باید گفت وی بزرگ ترین شاعر اخلاقی و تربیتی ایران است.» (صفا، ۱۳۷۳: ۳۳۱) «شاید بتوان سعدی را بزرگ ترین شاعر در ادب فارسی دانست که به دفعات مختلف و به صورگوناگون، مفاهیم و مضامین پندآموز، اجتماعی در آثارش آورده شده است. هرچند که در مفاهیم قصایدش بیشتر به این جنبه توجه شده، اما غزل هایش نیز از این ویژگی بی بهره نیست.
خوی سعدی است نصیحت چه کند گر نکنند |
|
مشـــک دارد نتــواند که کند پنهـــانش |
چنان چه می بینید شاعر نیز به این خصلت خود به صورت مستقیم اشاره می کند اما ویژگی این نوع از شعر سعدی آن است که شاعر این اندرزها را با کلامی شیرین و نمکین بیان می کند و شنونده ناخودآگاه با شاعر همراه می شود و کلامش را پذیرا می گردد.» (میری، ۱۳۸۰: ۷۶) «عشق همراه با اندرزگویی و آشفتگی در عین مصلحت بینی، همه ی این تضادها یک جا در سعدی دیده می شود و این خود دلیل عظمت مقام و بزرگی و توانایی روح اوست.» (همان: ۱۸) «مقام سعدی در پند آزمایی بسیار رفیع است و هر شخص حقیقت جوی، باید سخنان او را با گوش بشنود زیرا که اولاً وی عمری دراز کرد و سرد و گرم روزگار را بسیار دید و ثانیاً در حدود سی سال یا بیشتر از عمر را در بلاد آسیای صغیر مسافرت نمود و با ملل و اقوام و مذاهب مختلف ارتباط پیدا کرد و از هر تجربه ای خوشه ای چید و آن گاه که با موی سفید و فکر ورزیده به وطن خود بازگشت، جهانی از آزمایش واندیشه های بزرگ و افکار پخته با خود به ارمغان آورد و در گلستان و بوستان به یادگار نهاد. در میان گویندگان و دانشمندان ایران، شخصی مانند سعدی که این چنین مسافرت طولانی کرده و با ملل و اقوام و افکار و آثار مختلف تماس پیدا کرده باشد، نادر است. پس جا دارد که برای او مقامی خاص قائل شویم و پندهای او را با دقتی تمام گوش داریم زیرا :
سعــدی هرچـه گویــد پنـــد باشــد |
|
حـــریص پنــد، دولتمنــد باشــد» (چوهدری، ۱۳۷۵: ۵۶) |
فصل سوم: شیوه های پند و اندرز در آثار سعدی شیوه های پند و اندرز در آثار سعدی شیخ اجل برای بیان پند و اندرز های خود از شیوه های مختلفی استفاده کرده تا بتواند مخاطب را آگاه سازد و مسائل اخلاقی - اجتماعی را برای او بازگو کند. تا جایی که نگارنده در بوستان و گلستان سعدی جست وجو نمود، پی برد که سعدی برای بیان نکات اخلاقی و پند و اندرز از آیات قرآنی، نهج البلاغه، احادیث و روایات، تمثیل، ، طنز، ایجاز و سخنان حکیمانه استفاده نموده است که در ادامه ی مطلب به طور مشروح به آن ها خواهیم پرداخت. ۳-۱- بهره گیری از آیات قرآن در بوستان و گلستان قرآن کریم، یک کتاب آسمانی و مقدس، همراه با آموزه های اخلاقی، تربیتی است که اکثر شاعران و نویسندگان در آثار خویش به آن روی آورده اند. سعدی شیرازی نیز از جمله شاعرانی است که با بهره گیری از این کتاب آسمانی، به پند و اندرز پرداخته است. با اندکی دقت، در دو کتاب گلستان و بوستان به نمونه های بسیاری از اشعار و حکایات برخورد میکنیم که سعدی، تحت تأثیر آیات قرآنی، به سرودن آن ها مبادرت ورزیده است. الف: نمونه های بهره گیری از آیات قرآن در بوستان بهره گیری سعدی از آیات قرآن، در بوستان که آرمان شهر خیالی وی است؛ در همان ابتدا به وضوح و آشکارا، دیده می شود. درباب اول بوستان که «در عدل و تدبیر و رای» نام گذاری شده است شاهد نمونه ای از این بهره گیری هستیم که سعدی به کمک آن مخاطب را نصیحت کرده است.
«اگر جاده ای بایدت مستقیم |
|
ره پارسایان امید ست و بیم» (سعدی، ۱۳۸۹: ۴۲) |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 09:22:00 ق.ظ ]
|
|
تعریف عملیاتی سبک یادگیری انطباق یابنده در این پژوهش منظور از سبک یادگیری انطباق یابنده، مقادیر کمی و پیوسته ای است که افراد از پاسخدهی به خرده مقیاس انطباق یابنده در پرسشنامه سبک های یادگیری کلب (۱۹۸۵) کسب می کنند. هوش هیجانی تعریف مفهومی هوش هیجانی هوش هیجانی از جمله مفاهیمی است که دارای تعاریف بسیار است. هوش هیجانی را به عنوان نوعی توانایی تعریف نمودند که عبارت است از ظرفیت ادراک[۲۷]، ابراز[۲۸]، شناخت[۲۹]، کاربرد[۳۰] و مدیریت[۳۱] هیجان های خود و دیگران (مایر و سالووی، ۱۹۹۷). تعریف عملیاتی هوش هیجانی هوش هیجانی رفتاری است که فرد در آن می تواند بر هیجان های خود اعم از شادی، غم، نفرت، کینه و دیگر هیجان ها مسلط و قادر به کنترل آنها در هر شرایطی باشد. هوش هیجانی مشخص می کند که فرد تا چه اندازه در درک و ابراز خود، درک دیگران، برقراری ارتباط با آنها و مقابله با نیازها و مشکلات زندگی روزمره به شیوه ای اثربخش عمل می کند. در این پژوهش منظور از هوش هیجانی نمره ای است که فرد در آزمون هوش هیجانی شات[۳۲] (۱۹۹۸) کسب می نماید. مقیاس هوش هیجانی شات دارای سه مؤلفه یا خرده مقیاس می باشد که عبارتند از : ۱- ارزیابی و ابراز هیجان[۳۳]، ۲- تنظیم هیجان[۳۴] و ۳- بهره برداری از هیجان[۳۵]. تعریف مفهومی ارزیابی و ابراز هیجان ارزیابی و ابراز هیجان در خود، در دو بعد کلامی و غیر کلامی و ارزیابی هیجان در دیگران در ابعاد فرعی ادراک غیر کلامی و همدلی[۳۶] مشخص می گردد (آقا بابایی، ۱۳۸۶). تعریف عملیاتی ارزیابی و ابراز هیجان رفتاری که در آن فرد از هیجان های درونی خود آگاهی دارد و می تواند آن را بروز دهد و با دیگران در زمینه درک هیجانهایشان همنوایی می کند. ارزیابی و ابراز هیجان نمره ای است که آزمودنی از مجموعه ماده های مربوط به ارزیابی و ابراز هیجان، از مقیاس خود گزارشی شات (۱۹۹۸، به نقل از اکبری دهکردی، ۱۳۸۶) به دست می آورد. تعریف مفهومی تنظیم هیجان تنظیم هیجان در خود، به این معناست که فرد تجربه فرا خلقی[۳۷]کنترل، ارزیابی و عمل به خلق خوش را دارد، تنظیم هیجان در دیگران به این معنی است که فرد قادر به تعامل مؤثر با دیگران و مدیریت هیجان هایی که دیگران قادر به کنترل آنها نمی باشند است (۱۹۹۸، به نقل از اکبری دهکردی و آقا بابایی، ۱۳۸۶). تعریف عملیاتی تنظیم هیجان تمایل فرد به کنترل درونی و روحی خویش و کمک به دیگران در همین زمینه. تنظیم هیجان نمره ای است که آزمودنی از مجموعه ماده های مربوط به تنظیم هیجان از مقیاس خود گزارشی هوش هیجانی شات (۱۹۹۸، به نقل از اکبری دهکردی و آقا بابایی، ۱۳۸۶)، به دست می آورد. تعریف مفهومی بهره برداری از هیجان بهره برداری از اطلاعات هیجانی در تفکر، عمل و مسئله گشایی است (آقا بابایی، ۱۳۸۶). تعریف عملیاتی بهره برداری از هیجان به رفتاری گفته می شود که فرد بتواند از هیجانهای خود در جهت بهبود اعمالش استفاده کند. بهره برداری از هیجان نمره ای است که آزمودنی از مجموعه ماده های مربوط به استفاده از هیجان، از مقیاس خود گزارشی هوش هیجانی شات (۱۹۹۸، به نقل از اکبری دهکردی، ۱۳۸۶) به دست می آورد. تعریف مفهومی انگیزه پیشرفت انگیزه پیشرفت میل به غلبه بر موانع اعمال قدرت، انجام دادن چیزها به بهترین وجه، چیره شدن، دست یابی کردن یا سازمان دادن به اشیاء، انسان ها یا تصورات و کوشش شخصی برای دست یابی به هدفهای موجود در محیط اجتماعی است (امونز[۳۸]، ۱۹۸۶، به نقل از فرهوش و احمدی، ۱۳۹۲).
تعریف عملیاتی انگیزه پیشرفت منظور از انگیزه پیشرفت در این پژوهش نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمانس[۳۹] (AMQ) به دست می آورد. فصل دوّم پیشینه پژوهش مقدمه هدف از این پژوهش، مقایسه دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ هوش هیجانی و انگیزه پیشرفت در شهر اهواز بود. در این فصل، ابتدا مبانی نظری متغیرهای تحقیق و سپس پیشینه تحقیقاتی مورد بحث قرار گرفتهاند. سبکهای یادگیری دانشجویان از لحاظ توانایی های ذهنی، روش های آموختن، سبک و سرعت یادگیری، آمادگی، علاقه و انگیزش نسبت به کسب دانش و انجام فعالیتهای تحصیلی با هم متفاوتاند. بنابراین، در نظر گرفتن تفاوتهای فردی دانشجویان در آموزش و برخورد متناسب با ویژگیهای خاص آنان از وظایف مهم اساتید است. عوامل مختلفی موجب تفاوت میان یادگیرندگان میشوند. آنچه در سالهای اخیر بیشتر از بقیهی عوامل نظر روانشناسان پرورشی و متخصصان آموزشی را به خود جلب کرده، تنوع سبکهای یادگیری، راهبردها و روش های یادگیری است. این تفاوتها به طور عمده، در چگونگی برخورد یادگیرنده با موضوعهای مختلف یادگیری، نحوهی فراگیری، نگهداری و استفاده از آن یادگیریها بوده است. در این قسمت تلاش شده است تا سبکهای یادگیری را تعریف کرده و مهمترین آنها را مورد بحث و بررسی قرار گیرد. تعریف سبکهای یادگیری از سبکهای یادگیری تعاریف مختلفی ارائه شده است که به چند مورد از آنها اشاره میشود. هومن (۱۹۹۵) بیان کرده است که اصطلاح سبکهای یادگیری به باورها، رجحانها و رفتارهایی که به وسیلهی افراد به کار میرود. نیز چنین گفته شده است: سبک های یادگیری راه های شخصی است که در آن افراد اطلاعات را در جریان یادگیری مفاهیم و اصول، پردازش میکنند (دیچکو[۴۰] و کرافورد[۴۱]، ۱۹۷۴). سبکهای یادگیری، همچنین به روشهایی اشاره دارند که در آنها افراد مفاهیم، قوانین و اصولی را به کار میبرند که آنان را در برخورد با موقعیتهای جدید هدایت میکنند (کلب، ۱۹۸۵). میتوان سبکهای یادگیری را به عنوان روشی که یادگیرنده آن را به روش های دیگر ترجیح میدهد، تعریف کرد (سیف، ۱۳۸۹). به همین سبب، بعضی از روانشناسان پرورشی، از جمله وولفولک[۴۲] (۲۰۰۴)، اصطلاح ترجیح یادگیری را بهتر از سبکهای یادگیری میداند و آن را اینگونه تعریف کرده است: راه های مورد پسند فرد برای مطالعه و یادگیری، مانند استفاده از تصاویر به جای کتاب، کار کردن با دیگران به عوض تنها کار کردن، یادگیری موقعیتهای ساختارمند در مقابل موقعیتهای غیر ساختارمند و غیره. اصطلاح دیگری که در متون روانشناسی پرورشی و روانشناسی یادگیری مورد استفاده قرار میگیرد، سبکهای شناختی[۴۳] است. سبکهای شناختی را عمدتاً به عنوان روشی که یادگیرنده به کمک آن اطلاعات را پردازش میکند، تعریف کردهاند (فستکو[۴۴] و مککلور،[۴۵] ۲۰۰۵). هر چند که بعضی از نظریهپردازان اصطلاحات سبکهای یادگیری و سبکهای شناختی را از هم جدا میدانند اما اکثریت صاحبنظران و روانشناسان پرورشی آن دو را معادل یکدیگر به کار میبرند (فستکو و مککلور، ۲۰۰۵). نکتهای که باید در این جا یادآور شویم این است که بر خلاف هوش و استعداد که توانایی هستند، سبکهای یادگیری توانایی نیست. از اینرو، سبکهای یادگیری به این که یادگیرنده چگونه یاد میگیرد اشاره میکند، نه اینکه، به چه خوبی از عهدهی یادگیری بر میآید (سیف، ۱۳۸۹). انواع سبکهای یادگیری سبکهای یادگیری یا ترجیحات یادگیری بسیار گوناگوناند. با این حال میتوان آنها را به سه دستهی شناختی، عاطفی و فیزیولوژیکی تقسیم کرد. سبکهای یادگیری شناختی به روشهایی که شخص موضوعها را ادارک میکند، اطلاعات را به خاطر میسپارد، دربارهی مطالب میاندیشد و مسایل را حل میکند، گفته میشود. سبکهای یادگیری عاطفی در برگیرندهی ویژگیهای شخصیتی و هیجانی یادگیرنده مانند پشتکار، تنها کار کردن یا با دیگران کار کردن و پذیرفتن یا رد تقویتکنندههای بیرونی است. سبکهای یادگیری فیزیولوژیکی، جنبهی زیست شناختی دارند و در برگیرندهی واکنش فرد به محیط فیزیکی مؤثر بر یادگیری او هستند، مانند ترجیح دادن مطالعه در شب و روز یا ترجیح دادن مطالعه در محیطهای گرم یا محیطهای سرد. همچنین در رابطه با سبکهای فیزیولوژیکی میتوان گفت که بعضی از یادگیرندگان گوش دادن به سخنرانی یا توضیحات شفاهی معلم را به خواندن متن یا انجام دادن تکالیف عملی ترجیح میدهند، در حالی که بعضی دیگر خواندن مطالب و یادگیری از روی شکل و نمودارها را میپسندند و بعضی دیگر از انجام کارهای عملی و دستکاری وسیله ها و ابزارهای بهتر میآموزند (سیف، ۱۳۸۹). از میان این سه دسته سبک یادگیری، سبکهای شناختی یادگیری فراوانتر از همه مورد بررسی قرار گرفتهاند و از اهمیت بیشتری برخودارند. ما نیز این سبکها را بیشتر توضیح میدهیم. سبکهای شناختی یادگیری سبکهای شناختی یادگیری بسیار متنوعاند. در این جا مهمترین و معروفترین آنها توضیح داده میشود. الف) سبکهای وابسته به زمینه و نابسته به زمینه سبکهای وابسته به زمینه[۴۶] و نابسته به زمینه[۴۷] (فارغ از زمینه) گویای این است که قضاوتهای شخصی بعضی از یادگیرندگان تحت تأثیر زمینهی موضوع یادگیری قرار میگیرد، در حالی که برای بعضی یادگیرندگان دیگر تأثیر زمینه بسیار اندک است یا اصلاً وجود ندارد (ویتکین،[۴۸] مور،[۴۹] گودیناف[۵۰] و کاکس،[۵۱] ۱۹۷۷). افرادی که از لحاظ سبکهای یادگیری وابسته به زمینهاند به راحتی نمیتوانند محرکها را از زمینه جدا کنند، لذا در آنان به سادگی نابسته به زمینه هستند به سادگی میتوانند محرکها را از زمینه جدا سازند، لذا ادراک آنان از تغییرات زمینه تأثیر چندانی نمیپذیرد. به افراد دارای سبک وابسته به زمینه کلینگر و به افراد دارای سبک نابسته به زمینه تحلیلینگر نیز میگویند، زیرا افراد گروه اول شکل و زمینه را در یک ترکیب کلی میبینند و لذا جداسازی شکل از زمینه برای آنان دشوار است، امّا افراد گروه دوم شکل و زمینه را جدا از هم میبینند و لذا به راحتی میتوانند آنها را از هم تشخیص دهند (سیف، ۱۳۸۹). بعد وابسته به زمینه- نابسته به زمینه نشان میدهد که تا چه اندازه افراد میتوانند به هنگام کوشش برای تشخیص جنبه های مهم یک موقعیت خاص، بر عناصر زمینهای مزاحم غلبه کنند. این دو گروه یادگیرنده، یعنی وابسته به زمینه و نابسته به زمینه، با محیط خود به طور متفاوت عمل میکنند. اشخاصی که وابسته به زمینهاند جذب دیگران میشوند، شغلهایی را که مستلزم ایجاد ارتباط با دیگران است مانند معلمی بر میگزینند و موضوعهای درسی نظیر علوم اجتماعی را که بیشتر با مردم سروکار دارد انتخاب میکنند. از سوی دیگر، افراد فارغ از زمینه مشاغلی را که نیاز چندانی به تعامل اجتماعی ندارند مانند اخترشناسی و مهندسی را ترجیح میدهند و موضوعهای درسی نظری ریاضیات و علوم را که تأکید چندانی بر امور انسانی ندارند، انتخاب میکنند. کوتاه سخن این که اشخاص وابسته به زمینه در یادگیری و یادآوری مطالب اجتماعی موفقترند، امّا اشخاص فارغ از زمینه در یادگیری و یادآوری مطالبی که جنبه اجتماعی ندارند توفیق بیشتری کسب میکنند (دمبو،[۵۲] ۱۹۹۴). سبکهای مختلف یادگیری همچنین بر روش های آموزشی معلّمان و اساتید تأثیر میگذارند. معلمان نابسته به زمینه یا فارغ از زمینه موقعیتهای آموزشی غیر شخصی یا به اصطلاح خشک را بیشتر ترجیح میدهند و اغلب بر جنبه های شناختی و نظری آموزش تأکید میکنند. در مقابل، معلّمان وابسته به زمینه برقراری تعامل با یادگیرندگان و بحث کلاسی را میپسندند. معلّمان فارغ از زمینه سؤال کردن را مهمترین وسیلهی آموزشی میدانند که از طریق آن موضوعهای درسی را معرفی میکنند و دانشآموزان را به پردازش اطلاعات وا میدارند، امّا معلّمان وابسته به زمینه سؤال کردن را بیشتر به عنوان وسیلهای برای وارسی یادگیری دانشآموزان پس از آموزش خود مورد استفاده قرار میدهند. معلمان فارغ از زمینه بر معیارهای خود تأکید میکنند و اصولی را که آموزش میدهند شخصاً تدوین مینمایند، امّا معلّمان وابسته به زمینه یادگیرندگان را در سازمان دادن محتوای درس شرکت میدهند و آنان را به تدوین اصول تشویق مینمایند. اساتید فارغ از زمینه از این که دانشجویان پایینتر از توان خود کار کنند ناخرسندند و اشکلات آنان را گوشزد مینمایند. امّا اساتید وابسته به زمینه تمایلی به انتقاد کردن از دانشجویان خود ندارند و بیشتر به ایجاد و حفظ رابطه اجتماعی مثبت با دانشجویان علاقمندند و یادگیری موضوعهای درسی برای آنان در درجهی دوم اهمیت قرار دارد (دمبو،[۵۳] ۱۹۹۴). همچنین افراد وابسته به زمینه و نابسته به زمینه در رابطه با وابسته کردن به دیگران و مستقل بودن از آنان نیز با هم تفاوت دارند. افراد وابسته به زمینه از لحاظ ادراکها و عقاید به شدت تحت تأثیر دیگران قرار دارند، در حالی که افراد نابسته به زمینه در برابر فشارهای اجتماعی مقاومت میکنند و عقایدشان را بر اساس ادراکهای خود شکل میدهند. افراد وابسته به زمینه بیشتر با دیگران میآمیزند و از اینرو دیگران نیز آنان را دوست دارند. در مقابل افراد نابسته به زمینه بیشتر مستقل عمل میکنند و با دیگران همنوا نمیشوند و لذا دیگران آنان را سرد و خوددار تصور مینمایند. نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که ویژگیهای فوق در افراد افراطی این سبکها یافت میشوند. واقعیت این است که اکثریت افراد در حد وسط این دو قطب قرار میگیرند و تنها از بعضی جنبه ها متمایل به یکی از دو کرانهی پیوستار وابسته به زمینه- نابسته به زمینهاند. نکتهی دیگری که باید یادآور شد این است که هیچ یک از دو سبک نابسته یا وابسته به زمینه از همهی جهات بر دیگری برتری ندارد. به طور کلی، افراد نابسته به زمینه در موقعیتهایی که تحلیلهای غیر شخصی مفیدند توانا هستند، اما افراد وابسته به زمینه در مهارتهای بین شخصی و موقعیتهای اجتماعی برتری دارند (سیف، ۱۳۸۹). ب) سبکهای تکانشی و تأملی دستهبندی دیگر سبکهای یادگیری شناختی، سبک تکانشی در مقابل سبک تأملی[۵۴] است. یادگیرندگان تکانشی[۵۵] سریع عمل میکنند اما اشتباهات زیادی مرتکب میشوند، یادگیرندگان تأملی به فعالیتهای یادگیری میپردازند، اما اشتباهات کمتری مرتکب میشوند (کاگان[۵۶]، ۱۹۶۴). به سخن دیگر، یادگیرندگان تکانشی به سؤالهایی که از آنها پرسیده میشود یا به مسایلی که به آنان داده میشود با اولین جوابی که به ذهنشان میرسد پاسخ میدهند و تنها چیز مهم برای آنان سریع جواب دادن، است. در مقابل یادگیرندگان تأملی پیش از حرف زدن یا جواب دادن فکر میکنند و در عوض سریع جواب دادن ترجیح میدهند که وقت صرف کنند و تا آنجا که ممکن است جواب درست بدهند. گود[۵۷] و برافی[۵۸] (۱۹۹۵) گفتهاند ابتدا که مفهوم سرعت شناختی مطرح شد تأکید بر سرعت پاسخدهی بود، اما بعدها معلوم گشت که ویژگیهای کیفی دیگری که بر سرعت پاسخدهی تأثیر میگذارنند نیز باید در نظر گرفته شوند. علاوه بر کسانی که پاسخهای سریع غیر صحیح یا پاسخهای کند صحیح میدهند، افرادی وجود دارند که پاسخهای سریع و درست یا پاسخهای کند و نادرست میدهند. بنابراین، بعضی افراد که سریع پاسخ میدهند به دلیل تسلطشان بر موضوع است نه به دلیل تکانشی بودن و برخی افراد که کند جواب میدهند به دلیل عدم تسلطشان بر موضوع است نه به دلیل تأمل کردن. هیچ یک از این دو سبک یادگیری به خودی خود بر دیگری برتری ندارد. گود و برافی (۱۹۹۵) دراین باره گفتهاند موفقیت در حل مسئله را انطباق سبک مورد استفاده یادگیرنده با ویژگیهای تکلیف یادگیری تعیین میکند. یعنی بعضی تکالیف نیازمند سبک یادگیری تأملیاند، در حالی که بعضی تکالیف دیگر با سبک تکانشی بیشتر سازگارند. رولینس[۵۹] و گسنر[۶۰] (۱۹۷۷) در پژوهشی که به منظور بررسی همین نکته انجام دادند دریافتند، در حل مسایل ساده که تنها یک جواب قابل قبول وجود دارد یادگیرندگان دارای سبک تأملی از یادگیرندگان تکانشی موفقتر بودند، اما در مسایل پیچیده شامل ابعاد مختلف و چندین جواب متحمل، یادگیرندگان تکانشی که به سرعت درستترین راه حلها را مورد ملاحظه قرار میدادند از یادگیرندگان تأملی افراطی که راه حلها به طور منظم یکی بعد از دیگری وارسی میکردند و بنابراین، مقدار زیادی وقت صرف راه حلهای غیر محتمل میکردند، موفقتر بودند. ج) سبکهای همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق یابنده نوع دیگری از دستهبندی سبکهای یادگیری به وسیلهی کلب (۱۹۸۵۹ انجام گرفته است. این دستهبندی بر اساس یک چرخهی چهار مرحلهای، مطابق شکل ۱-۲، به نام چرخهی یادگیری تجربهای[۶۱] بنا نهاده شده که از نظریهی یادگیری او استخراج شده است (لایت[۶۲] و کاکس، ۲۰۰۲). تجربه عینی مشاهده تأملی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
امین پور، حسن و زارع، حسین(۱۳۹۲). کاربرد آزمون های روانی. چاپ اول. تهران: انتشارات پیام نور. ایمانی، سعید. اصغر نژاد فرید، علی اصغر. میرزایی، جعفر. آشوری، احمد و همکاران(۱۳۷۸). شدت علایم اختلال استرس پس از سانحه در افراد معتاد و غیرمعتاد. اندیشه و رفتار در روانشناسی بالینی. ۳(۹):۴۰-۲۷٫ باقریان سراوردی، صانعی، حمید و بهرامی احسان، هادی(۱۳۸۸). بررسی رابطهی سابقهی فشار خون بالا و طرحواره شناختی بیماری در بیماران پس از سکته قلبی. مجله دانشکده پزشکی اصفهان. ۷(۱۰): ۷۱۶-۷۱۰٫ بشرپور، سجاد(۱۳۹۱). اثر بخشی درمان پردازش شناختی بر بهبود علائم پس آسیبی، کیفیت زندگی، عزت نفس و رضایت زناشویی زنان مواجه شده با خیانت زناشویی. فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده. ۲(۲):۲۰۸-۱۹۳٫ پاداش، زهرا. فاتحی زاده، مریم. عابدی، محمدرضا و ایزدی خواه، زهرا(۱۳۹۱).بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر کیفیت زندگی بر رضایت زناشویی. تحقیقات علوم رفتاری. ۱۰(۵):۳۷۲-۳۶۳٫ ترخان، مرتضی. صفاری نیا، مجید و خوش سیما، پروانه(۱۳۹۱). اثربخشی آموزش گروهی مصون سازی در برابر استرس بر فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و کیفیت زندگی زنان مبتلا به فشار خون بالا. روانشناسی سلامت. ۱(۱): ۵۸-۴۶٫ جان نثاری لادانی، فربیا. آقایوسفی، علیرضا. علیپور، احمد و زارع حسین(۱۳۹۱). مقایسه اثر تنیدگی زایی محاسبه ذهنی و تعارض زبان شناختی واج ـ فونتیک بر تغییرات کورتیزول بزاقی در دختران دانش آموز دبیرستانی. زبان شناخت. ۳(۱): ۴۶-۲۷٫ حسینی، سعیده السادات و آریاپوران، سعید(۱۳۹۳). استرس آسیبزای ثانویه در پرستاران: نقش سبک های مقابله ای هیجانمدار و مسالهمدار. مجله توسعه پژوهش در پرستاری و مامایی. ۱۱(۲) :۹۴-۸۶٫ خسروپور، فرشید. ابراهیمی نژاد، غلامرضا. بنی اسدی، حسن و فاریابی، منوچهر(۱۳۸۹). مقایسه حافظه کاذب مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه بر اساس نوع درمان روانشناختی. مجله دانشگاه علوم پزشکی کرمان. ۷(۲): ۱۶۰-۱۵۴٫ خسروپور، فرشید. ابراهیمی نژاد، غلامرضا. صالحی، مهدیه و فرزاد، ولی الله(۱۳۹۱). مقایسه اثربخشی روش های بازگویی روانشناختی، پردازش مجدد و حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و مواجهه خیالی بر درمان بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه مزمن. مجله دانشگاه علوم پزشکی کرمان. ۱۹(۲): ۱۵۹-۱۴۹٫ خضرایی ویژه فر، عاطفه. جان بزرگی، مسعود و علیپور، احمد(۱۳۸۸). اثربخشی درمان چندوجهی برکاهش تنیدگی وافزایش شاخصهای سلامت در جانبازان مبتلا به استئومیلیت. طب جانباز. ۲(۲) :۴۵-۳۹٫ دباغی، پرویز و بوالهری، جعفر(۱۳۸۸ بررسی تاثیر اختلال استرس پس از ضربه (PTSD) ناشی از جنگ بر سلامت روانی، رضایت از زندگی زناشویی همسر و مشکلات رفتاری فرزندان در سیستم خانواده. مجله دانشگاه علوم پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران. ۷(۱). ۷-۱٫ دنیوی، وحید و امیری، افشار(۱۳۸۷). مروری بر درمان دارویی کابوس های شبانه در اختلال استرس پس از سانحه جنگ. مجله دانشگاه علوم پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران. ۶(۳) :۱۹۸-۱۹۵٫ رسولی، رویا. رزمی زاده، حبیب و سدرپوشان، نجمه(۱۳۹۲). تاثیرآموزش ایمن سازی در مقابل استرس بر کاهش اضطراب و استرس دانشجویان. مجله علوم رفتاری. ۷(۱): ۴۸-۴۳٫ رضاپورِ میرصالح، یاسر. احمدی، خدابخش. داوودی، فریده و موسوی، سیده زهرا(۱۳۹۳). روایی، پایایی و ساختار عاملی مقیاس استرس آسیب ثانویه (STSS) در نمونهای از فرزندان جانبازان. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران. ۲۰(۲) :۱۴۳-۱۳۴٫ رضایی راد، مجید. کاملی، محمدجواد و موسوی بیوکی، سیدجلال(۱۳۸۸). روش های مقابله با استرس کارکنان پلیس در آستانه بازنشستگی و ارتباط با ویژگی های فردی آنها. پژوهش های مدیریت انتظامی (مطالعات مدیریت انتظامی). ۴(۴):۵۶۰- ۵۳۵٫ روحی، قنبر. آسایش، حمید. عباسی، علی و قربانی، مصطفی(۱۳۹۰). بر خی عوامل موثر بر رضایت از زندگی جانبازان شهرستان گرگان. طب جانباز. (۳) :۱۸-۱۳٫ ساعتچی، محمود.کامکاری، کامبیز و عسکریان، مهناز (۱۳۸۹). آزمون های روانشناختی. تهران: نشر ویرایش. سامانی، سیامک(۱۳۸۶). بررسی پایایی و روایی پرسشنامه پرخاشگری باس و پری. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران. ۱۳(۴): ۳۶۵-۳۵۹٫ سلیمی، سید حسین. آزاد مرزآبادی، اسفندیار. امیری، ماندانا و تقوی، سید محمد رضا(۱۳۸۷). ابعاد رضایت زناشویی در همسران جانباز. مجله اندیشه های نوین تربیتی. ۴(۴). ۷۲-۵۵٫ سلیمی، سید حسین. راه نجات، امیر محسن. ربیعی، مهدی. فتحی آشتیانی، علی و همکاران(۱۳۹۳). مرور و تحلیلی بر درمان فراشناختی اختلال استرس پس از سانحه: یک مطالعه مروری نظامدار. پرستار و پزشک در رزم. ۲(۲) :۴۵-۳۸٫ سیرتی نیر، مسعود. عبادی، عباس. فلاحی خشکناب، مسعود. تولایی، عیاس (۱۳۹۱). پیامدهای زندگی با اختلال استرس پس از ضربه: یک مطالعه کیفی. مجله تحقیقات کیفی در علوم سلامت.۱(۲) :۱۰۱-۹۲٫ فکور، یوسف. محمدی، محمدرضا. محمودی قرایی، جواد. کریمی، مهدی و همکاران(۱۳۸۳). اثر بازگویی روانشناختی و مداخلات رفتاری گروهی بر نشانه های اختلال استرس پس از سانحه بر بازماندگان زلزله بم. تازه های علوم شناختی.۶(۴و۳): ۹۲-۸۵٫٫ کاظمی، آمنه سادات. بنی جمالی، شکوه السادات. احدی، حسن و فرخی، نورعلی(۱۳۹۱). بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی- رفتاری در کاهش علایم اختلال استرس پس از ضربه ثانویه (STSD) و مشکلات روانشناختی همسران جانبازان مبتلا به PTSD مزمن ناشی از جنگ تحمیلی. فصلنامه علوم پزشکی دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی تهران. ۲۲(۲) :۱۲۹-۱۲۲٫ گنجی، مهدی(۱۳۹۲). آسیب شناسی روانی بر اساس DSM-5. جلد دوم، چاپ سوم. تهران: نشر ساوالان. گودرزی، محمدعلی(۱۳۸۲). بررسی اعتبار و روایی مقیاس تنیدگی پس از ضربه می سی سی پی(اشل). مجله روانشناسی۲۶٫ ۷ (۲): ۱۷۷-۱۵۳٫ مادرشاهیان، فرح و حسن آبادی، محسن(۱۳۸۸). محسن. مقایسه اختلالات خواب در جانبازان شیمیایی و غیر شیمیایی جنگ . طب جانباز. ۲(۱) :۳۲-۲۷٫ ماردپور، علیرضا. نادری، فرح و مهرابی زاده هنرمند، مهناز(۱۳۹۲). مقایسه اثربخشی روش درمانی حساسیت زدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد با مواجهه درمانی طولانی مدت بر نشانه های تأثیر واقعه رزمندگان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه مزمن. ارمغان دانش. ۱۸(۵): ۳۶۷-۳۵۶٫ محمدخانی، پروانه.جوکار، مهران. جهانی تابش، عذارا و تمنائی فر، شیما.(۱۳۸۹). مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلال های DSM-IV-TR. تهران: انتشارات دانژه.
مرادی، علیرضا. عبدی، احمد و اکرمیان، فهیمه(۱۳۸۸). عملکرد حافظه ی شرح حال(اختصاصی بودن جنبه های معنایی و رویدادی) در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(PTSD). پژوهش های نوین روانشناختی. ۵(۱۷): ۱۵۶-۱۲۹٫ موسوی اصل، سیدعلی و موسوی سادات، زینب(۱۳۹۳). اثربخشی طرحواره درمانی در کاهش شدت فعالیت طرحواره های ناسازگار اولیه جانبازان مرد مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه. ارمغان دانش. ۱۹(۱) :۹۹-۸۹٫٫ میایی، ورده. یوسفی، فایق و یوسفی، ناصر(۱۳۹۳). تاثیر شناخت درمانی بر درمان بیماران مبتلا به PTSD. مجله روانشناسی و روانپزشکی شناخت. ۱(۳):۱۴-۱٫ نجفی، محمود. محمدی فر، محمد علی. دبیری، سولماز. عرفانی، نصر االله و همکاران(۱۳۹۰). مقایسه کیفیت زندگی خانواده جانبازان با و بدون اختلال استرس پس از سانحه . طب جانباز. ۳(۳) :۳۵-۲۷٫ نریمانی، محمد. بشرپور، سجاد. قمری گیوی، حسین و ابوالقاسمی، عباس(۱۳۹۲). تاثیر پردازش شناختی و پردازش مجدد هولوگرافیک بر بهبود دانش آموزان دارای علایم پس آسیبی (پس از سانحه). فصلنامه تازه های علوم شناختی. ۱۵(۲): ۶۲-۵۰٫ نوربالا، احمدعلی(۱۳۸۱). اختلالات روانپزشکی ناشی از جنگ در ایران . مجله طب نظامی. ۴(۴) :۲۶۰-۲۵۷٫ وفایی، طیبه. خسروی، صدراله و معین، لادن(۱۳۸۸). مقایسه الگوهای ارتباطی همسران جانباز با همسران افراد عادی . طب جانباز. ۲(۱) :۲۶-۲۰٫ یوسفی، ناصر(۱۳۹۰). مقایسه اثربخشی دو رویکرد خانواده درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی و نظام عاطفی بوون بر میل به طلاق در مراجعان متقاضی متارکه. ۳(۳) :۶۴-۵۳٫ یوسفی، ناصر. اعتمادی، عذرا. بهرامی، فاطمه. احمدی، سیداحمد و همکاران(۱۳۸۹). مقایسه طرحوارههای ناسازگار اولیه در همسران مطلقه و عادی بهعنوان پیشبینیکننده طلاق. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران.۱۶(۱) :۳۳-۲۱٫ یانگ، جفری. کلوسکو، ژانت و ویشار، مارجوری(۲۰۰۳)، طرحواره درمانی: راهنمای کاربردی برای متخصصان بالینی (ترجمه حسن حمیدپور و زهرا اندوز، ۱۳۹۱)، تهران: انتشارات ارجمند. هومن، حیدرعلی (۱۳۸۸). راهنمای عملی تدوین پایان نامه تحصیلی. تهران: پیک فرهنگ. REFERENCES Abbey, G., Thompson, B. N., Hickish, T., & Heathcote, D. (2014). A meta-analysis of prevalence rates and moderating factors for cancer-related post-traumatic stress disorder. Psychooncology. 24(4):371-381. Ahmadi, Kh., Lashani, Z., Afzali, M. H., & Tavalaie, S. B., & et al. (2013). Malingering and PTSD: Detecting malingering and war related PTSD by Miller Forensic Assessment of Symptoms Test (M-FAST). BMC Psychiatry. 13(154):1-5. Albal, E., & Kutlu, Y. (2010).The relationship between the depression coping self-efficacy level and perceived social support resources. Journal of Psychiatric Nursing :( 3):115-120. Alcantara, C., Casement, M. D., & Fernandez, R. L. (2013). Conditional risk for PTSD among Latinos: a systematic review of racial/ethnic differences and sociocultural explanations. Clinical Psychology Review. 33(1):107-119. American Psychiatric Association (2013). Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (Fifth ed.). Arlington, VA: American Psychiatric Publishing. American Psychiatric Association (2000). Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (Fourth ed.). Arlington, VA: American Psychiatric Publishing.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
سیگینت[۶۳] اطلاعات علائم از رهگیری سیگنالها به دست میآید و میتواند شامل یک یا ترکیبی از اطلاعات زیر باشد :
- تمامی اطلاعات ارتباطی (کومینت)[۶۴]
- اطلاعات الکترونیکی (الینت)[۶۵]
-
- اطلاعات مخابراتی دستگاههای خارجی(برای اطلاعات بیشتر بنگرید به: Herman, 1996: 66-72)
در جامعه اطلاعاتی آمریکا سازمان امنیت ملی مسئولیت جمع آوری، تحلیل و گزارش اطلاعات سیگینت را بر عهده دارد. ماسینت[۶۶] اخباری است که طی فرایند تحلیل کمی وکیفی ویژگیهای فیزیکی اهداف و وقایع با هدف شناسایی آنها تولید میشود. مثال بارز آن استفاده از نمونهبرداری از ترکیب شیمیایی آب و هوا برای شناسایی وجود موارد رادیواکتیو در منطقه است. هیومینت[۶۷] اطلاعات انسانی از منابع انسانی به دست میآید. عموماً هیومینت مترادف جاسوسی و عملیاتهای مخفی در نظر گرفته میشود. در حالی که این گونه جمع آوری بیشتر توسط جمع آوری کنندگان آشکار نظیر دیپلماتها و وابستگان نظامی انجام میپذیرد. اطلاعات انسانی اساساً توسط سیا، وزارت امور خارجه، وزارت دفاع و افبیآی استفاده میشود. سیا وظیفه هماهنگی و هدایت اطلاعات انسانی جامعه اطلاعاتی آمریکا را برعهده دارد(برای اطلاعات بیشتر بنگرید به: Herman, 1996:61-66). اُسینت[۶۸] اطلاعات منابع آشکار آندسته از اطلاعاتی است که به صورت عمومی از طریق رادیو، تلویزیون، مجلات، اینترنت، پایگاههای دادههای اقتصادی و ویدیو گرافیک و نقاشی به دست میآید. اطلاعات فضای زمین[۶۹] آندسته از اطلاعاتی هستند که به توصیف ویژگیهای زمین، و شناسایی ویژگیها و شاخصههای فیزیکی اقدامات انسانی بر سطح زمین میپردازند. نمونههایی از محصولات ناشی از این دسته از اطلاعات، تصاویر، نقشهها و تحلیلهایی هستند که در مورد توپوگرافی یا تغییرات در سطح زمین در مناطق خاص تولید میشوند. سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) مسئولیت سیا که یک سرویس اطلاعاتی مستقل است، به دست آوردن اطلاعات و تحلیل آن در خصوص دولتها، شرکتها و افراد دیگر کشورها (خارجی) و گزارش این اطلاعات به دست آمده و پردازش شده جهت بهرهبرداری به مدیر اطلاعات ملی و دولت آمریکاست. غیر از این دو وظیفه، وظیفه سوم سیا که به عنوان «دست پنهان»[۷۰] دولت آمریکا شناخته میشود، اجرای عملیاتهای پنهان به هدایت رییس جمهور ایالات متحده یا رییس اطلاعات ملی است. وظایف سیا طبق سایت رسمی سیا وظایف این سازمان به شرح زیر است :
- جمع آوری اطلاعات از طریق منابع انسانی و دیگر روشها با توجه به اینکه این سرویس پلیس، احضاریه یا قدرت اجرای قانونی را نداشته و وظیفه امنیت داخلی بر عهده او نیست.
- ارتباط دادن و تخمین زدن اطلاعات مرتبط با امنیت ملی و فراهم آوردن تمهیدات جهت پخش این گونه اطلاعات.
- فراهم کردن جهتگیری کلی و هماهنگی برای جمع آوری اطلاعات ملی خارج از آمریکا از طریق منابع انسانی توسط اعضای جامعه اطلاعاتی که این فعالیت توسط آن سازمانها مورد تصویب جامعه اطلاعاتی قرار گرفته باشد و برعهده داشتن مسئولیت هماهنگی دیگر سازمانها، بخشها و یا واحدهای دولتی ایالات متحده که وظیفه جمع آوری در حیطه وظایف کاری آنان منظور شده است و اطمینان از حصول بیشترین بهرهبرداری از این منابع و حداقل کردن ریسک برای ایالات متحده در مشارکت در این گونه جمع آوری.
- اجرای دیگر وظایف مرتبط با اطلاعات که بر روی امنیت ملی تاثیرگذار است و توسط رییس جمهور یا رییس اطلاعات ملی ممکن است هدایت گردد.
چارت سازمانی سیا براساس اطلاعات موجود در سایت سازمان سیا(www.cia.gov)، در حال حاضر سازمان سیا دارای ساختار زیر است: همانطور که از ساختار فوق برمیآید، معاونت پشتیبانی وظیفه پشتیبانی اداری و مالی از فعالیتهای سازمان سیا را برعهده دارد. معاونت علم و فنآوری سازمان سیا وظیفه تولید تکنولوژیهای جدید برای کاربرد در فعالیتهای اطلاعاتی سازمان را برعهده دارد و علاوه بر آن جمع آوری فنی در سازمان با مدیریت این معاونت انجام میشود. معاونت خدمات پنهانی قلب عملیاتی سازمان سیا است و تمام فعالیتهای مربوط به جمع آوری اطلاعات انسانی (جاسوسی) و اقدام پنهان توسط افسران این معاونت انجام میگیرد. معاونت اطلاعات نیز وظیفه تجزیه و تحلیل اطلاعات را برعهده دارد(Johnson, 2006: 90-92; www.cia.gov). ********** نگاه اجمالی به ساختار جامعه اطلاعاتی آمریکا و به طورخاص چارت سازمانی و وظایف سازمان سیا نشان دهنده آن است که جامعه اطلاعاتی آمریکا در راستای پشتیبانی اطلاعاتی و شناختی از فرایند سیاستگذاری تکامل یافته است. همانطور که از مطالب این فصل برمیآید، کارکرد تمامی سازمانهای اطلاعاتی تولید اطلاعات از اهداف وموضوعات مختلف است. در این میان چنین به نظر میرسد که سازمان سیا با مسئولیت تولید اطلاعات انسانی و تحلیل مسائل مربوط به امنیتملی آمریکا و همچنین اجرای وظایف اطلاعاتی مرتبط با امنیتملی هر دو نقش شناختی و اجرایی در سیاست خارجی را دارد. فصول بعدی این بخش با نگاهی عمیقتر این موضوع را بررسی خواهند کرد. فصل چهارم: سازمان سیا و پشتیبانی شناختی از سیاستگذاری خارجی همانطور که در بخش اول اشاره شد، پشتیبانی شناختی اصلیترین نقش سازمانهای اطلاعاتی در سیاستگذاری است. فرضیه اصلی این تحقیق نیز بر پایه چارچوب نظری موجود، بر آن است که مهمترین نقش سازمان سیا در سیاست خارجی ایالات متحده در دوره زمانی مورد نظر تحقیق، پشتیبانی شناختی از سیاستگذاری بوده است. از این رو فصل حاضر تلاش میکند با بررسی برخی از عملیاتهای اطلاعاتی سازمان سیا، نقش این سازمان در پشتیبانی شناختی از سیاستخارجی را بازنمایی کند. پروژه مجیک و آلترا[۷۱]: نقش اطلاعات در جنگجهانی دوم اگرچه عملیاتهای مجیک و آلترا در محدوده تمرکز این پژوهش نمیگنجند(نقطه تمرکز تحقیق ۱۹۴۵ به بعد و اقدامات مربوط به سازمان سیا است) و حدود ۶ سال قبل از تاسیس سازمان سیا و توسط واحدهای اطلاعات نیروهای نظامی آمریکا و انگلستان در خلال جنگجهانی دوم انجام شدهاند، اما به دلیل نقشملموس آنها در روند مدیریت جنگ جهانی دوم و علاوه برآن عینیت کافی آنها برای نشان دادن نقش اطلاعات در مدیریت امنیتملی، به عنوان اولین نمونه از نقش اطلاعات در آمریکا، بررسی میشوند. هرچند که تاریخ نوین تحولاتاطلاعاتی در آمریکا با شکست و ناکامی اطلاعاتی پرلهاربر آغاز میشود و سازمانهای اطلاعاتی نتوانستند از وقوع فاجعهپرلهابر جلوگیری کنند، اما پس از این تجربهاندوزی، نقش قابل ملاحظهای در پیروزیهای آمریکا در جنگ جهانی دوم ایفا کردند. در این میان اطلاعات ارتباطی[۷۲] نقش بیشتری داشته است. اطلاعات ارتباطی در جبههاروپایی نیز نقشی مهم داشت و از ابتدا تا پایان جنگ در برتری متفقین موثر بود. در شروع جنگ، رهبران آمریکا براساس سیاست «اول هیتلر»، معتقد بودند که شکست آلمان به عنوان جدیترین تهدید، اولویت اول به شمار میرود و ژاپن در اولویت بعدی قرار خواهد داشت. اما در اواسط سال ۱۹۴۲ با اطلاعاتی که رمزشکنان نیروی دریایی بدست آوردند، آمریکا توانست در نبردهای اقیانوس اطلس با آلمان، به پیروزیهای خیرهکنندهای دست پیدا کند و همین موضوع آنها را قادر به تغییر سیاستهای جنگی و شروع سریعتر جنگ علیه ژاپن کرد. واحد اطلاعاتی نیروی دریایی در پرلهاربر، توانسته بود پیامهای دیپلماتیک و نظامی ژاپنیها را کشف رمز کند و این دستاورد به آنها امکان میداد که پیامهای رمز نیروی دریایی ژاپن را هم کشف رمز نمایند. مجیک عنوانی بود که به اطلاعات بدست آمده از رمزشکنی ارتباطات دیپلماتیک و نظامی ژاپنیها در جنگجهانی دوم اطلاق میشد. عملیات مجیک درواقع شنود ارتباطات دیپلماتیک و نظامی ژاپنیها توسط ارتش و نیروی دریایی آمریکا و رمزشکنی پیامهای منتقل شده بود(Polmar and Allen, 1997:350) و در نبرد آمریکا و ژاپن، به ویژه در اقیانوس اطلس، نقشی فوقالعاده ایفا کرد. برای مثال دریادار یاماموتو، طراح حمله به پرلهاربر، با هدف تحکیم موقعیت ژاپن در اقیانوس اطلسغربی و جنوب شرق آسیا، به دنبال طرحی برای حمله به جزیره میدوی[۷۳] و اشغال آن بود. پیروزی ژاپن در این حمله به معنی نابودی ناوگان دریایی آمریکا در اقیانوس اطلس بود. اطلاعات مجیک، این طرح را با شکست مواجه ساخت: استراق سمع و کشف رمز ارتباطات رادیویی ژاپنیها، طرح حمله آنها به میدوی را افشا کرد و همین پیشآگاهی این امکان رابه فرماندهان نیروی دریایی آمریکا داد تا نیروهای کافی برای مقابله با حمله ژاپنیها به میدوی ارسال کنند. فرماندهان نیروی دریایی آمریکا، براساس اطلاعات مجیک، اقدام به طراحی تلهای برای کشتیهای ژاپنی کردند. در نبرد میدوی چهار کشتی هواپیمابر ژاپنی شامل آکاگی، کاگا، سوریو و هیریو[۷۴] غرق شدند و ضربهای شدید به توان دریایی ژاپن وارد آمد(Ameringer,1990: 141-143). یکی دیگر از پیامدهای مجیک بر سرنوشت نبرد میان ژاپن و آمریکا، کشتهشدن دریادار یاماموتو توسط نیروی هوایی آمریکا در سال ۱۹۴۳ بود. رمزشکنان آمریکایی در پروژه مجیک، با رمزشکنی پیامهای ژاپنیها متوجه شدند که یاماموتو قصد دارد برای بازرسی پایگاه های ژاپن در جزایر سولومون، با هواپیما به آنجا برود. فرماندهان آمریکایی با بهره گرفتن از جنگندههای P-38 هواپیمای یاماموتو را تعقیب کردند و باعث انفجار و سقوط آن شدند. مرگ یاماموتو از نظر رهبران آمریکا به معنی پیروزی نظامی در نبرد با ژاپن به شمار میآمد(Ameringer,1990: 141-143). نبرد میدوی و مرگیاماموتو نمونههایی عینی از تاثیر اطلاعات در سرنوشت جنگ میان دولتها است. آمریکاییان با بهره گرفتن از پروژه مجیک توانستند ضربات سختی به ناوگان دریایی تجاری و نظامی ژاپن وارد کنند: زیردریاییهای آمریکا با هدایت اطلاعات مجیک حدود دوسوم از ناوگان تجاری ژاپن را غرق کردند و همین موضوع منجر به کمبود شدید در کالاهای اساسی مورد نیاز مردم ژاپن مانند غذا و نفت شد و متعاقب آن توان جنگی ژاپن را تضعیف کرد (Ameringer,1990: 144). از آنجایی که امنیت و بقای امپراتوری ژاپن به شدت متکی به ناوگان دریایی بود، میتوان ادعا کرد که پروژه مجیک نقشی اساسی در سرنوشت ژاپن در جنگ ایفا کرده است. عملیات شنود و رمزشکنی دیگری که تاثیر به سزایی در پیروزی متفقین داشت، آلترا بود. آلترا اصطلاحی است که به اطلاعات بدست آمده از شنود و رمزشکنی ارتباطاتدیپلماتیک و نظامی آلمانها توسط انگلستان در جنگجهانی دوم اطلاق میشود(Polmar and Allen, 1997: 563). چند ماه پس از شروع جنگ در سال ۱۹۳۹، رمزشکنان انگلیسی با همکاری تحلیلگران رمز لهستانی و فرانسوی، توانستند الگوریتم ماشین رمز آلمانها موسوم به انیگما[۷۵] را شناسایی و رمزشکنی کنند. پس از دستیابی به این موفقیت، انگلیسیها به اطلاعات بدست آمده ازعملیات رمزشکنی انیگما، نام رمز آلترا را دادند. وجود آلترا نه تنها در طول جنگ، بلکه تا ۳۰ سال بعد از آن نیز در طبقهبندی بود و آشکار نشد و برای اولین بار در سال ۱۹۷۳ توسط یک ناشر فرانسوی افشاء شد. آلترا نقشی محوری در پیروزی متفقین داشت که مهمترین آنها نبرد آتلانتیک (از سپتامبر ۱۹۳۹ تا می ۱۹۴۵) است. این نبرد طولانیترین و از چند جهت مهمترین و پیچیدهترین نبرد در جنگجهانی دوم بود: اقیانوس اطلس راه تنفس بریتانیا و مسیر تامین نیازهای اولیهاش از ایالات متحده بود و تمام مواد اولیه موردنیاز برای ساخت هواپیما و تجهیز نیروهای نظامی از این طریق تامین میشد. نیروی دریایی آلمان(زیردریاییهای آلمان) با شناسایی مسیر حرکت کشتیهای نظامی و غیرنظامی انگلیسی و آمریکایی و قرارگرفتن در مسیر آنها، اقدام به انهدام و غرق کشتیها میکرد. عملیاتالترا با رمزشکنی از ارتباطات آلمانها، توانست اغلبکشتیهای آمریکایی و انگلیسی را از خطر غرقشدن نجات دهد. برای مثال تنها در ماه می سال ۱۹۴۳، متفقین با بهره گرفتن از اطلاعات آلترا ۴۶ زیردریایی آلمانی را غرق کردند(Ameringer,1990: 150). مجیک و آلترا علاوه بر آنکه در سرنوشت نظامی جنگ تاثیر گذار بودند، یکی از عوامل شروع روابط اطلاعاتی میان آمریکا و انگلستان به شمار میآیند. باتوجه به همکاری آمریکا و انگلستان در پروژه آلترا و بهرهبرداری مشترک آنها از نتایج آن، دو کشور توافقنامه بروسا[۷۶] را در ۱۷ می سال ۱۹۴۳ برای تقسیم اطلاعات بدست آمده از رمزشکنی کدهای دیپلماتیک و نظامی دشمن امضا کردند(Polmar and Allen, 1997: 85). این قرارداد را باید قراردادی تاریخی به شمار آورد، چراکه برای اولین بار در تاریخ مدرن، منجر به همکاری نزدیک دو کشور درزمینهای کاملاً راهبردی شد. موفقیت بروسا، بعدها منجر به امضای توافقنامه همکاری اطلاعاتی گستردهتری تحت عنوان یوکوسا[۷۷] در سال ۱۹۴۷ شد که علاوه بر آمریکا و انگلستان، کشورهای نیوزلند، استرالیا و کانادا را نیز دربرمیگیرد. سازمان سیا و جمع آوری اطلاعات فنی همانطور که تجربه پروژه مجیک و آلترا در جنگ جهانی دوم نشان میداد اطلاعات فنی[۷۸] نقش به سزایی در شناخت اهداف و شناسایی توانمندیهای نظامی دشمن توسط کشورهای غربی داشت. در اوایل سال ۱۹۴۶ ایالات متحده به این نتیجه رسیده بود که عکسبرداری هوایی از تاسیسات نظامی و خاک شوروی شیوه ارزشمندی برای رصد پیشرفتهای علمی و فنآورانه در پشت پردهآهنین و سایر سرزمینهایی است که دسترسی به آنها دشوار است(مانند جمهوری خلق چین و کشورهای بلوک شرق). از این رو دولت آمریکا طرحهایی را برای توسعه توانمندی عکسبرداری دقیقتر هوایی از تاسیسات نظامی در دستورکار قرار داد. با وجود این آزمایش بمباتمی شوروی در سال ۱۹۵۰ و شروع جنگکره، فوریت توسعه توانمندی عکسبرداری هوایی را به شدت افزایش داد(Shulsky, 1992: 24). ترس از حمله غافلگیرانه شوروی و نیاز به جمع آوری اطلاعات از مقاصد احتمالی شوروی برای حمله به مواضع غرب، ترومن را وادار به صدور دستور پروازهواپیماهای شناسایی برفراز شوروی و چین از پایگاه های هوایی اسکالتورپ[۷۹] (انگلیس) و یوکوتا[۸۰](ژاپن) نمود. هنگامی که آیزنهاور در سال ۱۹۵۳ بر سرکارآمد، پایگاه های آلاسکا و گرینلند نیز به پایگاه های مراقبت هوایی افزوده شدند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
کیلانی بعد از نماد قرار دادن«جاماکا» مستقیما میگوید«وَ فَتَحتُ حَقِیبَتِی لِأَبحَثُ عَنَ المُصحَفِ… إِنَّهُ اَلجُرعَهُ اَلشَّافِیَهُ اَلَّتِی أَشرَبَهَا کُلَّمَا تَعِبَت اَلرُّوحُ وَ سُقمُ اَلقَلبِ وَ رَاوَدَتنِی اَلأَحزَانُ وَ اَلأَوهَامُ وَ نَخَرَ فِی قَلبِی اَلوَهنِ وَ اِستَبَدَّت بِی اَلهُمُومُ…»(همان) با این صحنه به صورت غیر مستقیم میخواهد به خواننده این امر را القا کند که چارهی همهی رنجها در پیروی از قرآن است؛ کتابی که در صورت عمل کردن به آن تمام جوانب زندگی را نظم بخشیده و انسانی سالم و صالح و مصلح را میسازد و جامعهای آباد را به ارمغان میآورد، کتابی که در واقع تسکین دهندهی درد این مردمان رنج دیده و استعمار شده است. ۳-۱-۴-۲ نقاب با توجه تعریفی که از«نقاب» ارائه شد، میبینیم که کیلانی هم در مواردی برای بیان عقاید اسلامی و دیدگاه های خود نقاب شخصیتهای رمان را برچهره زده است. او در رمان«عمالقه الشمال» بیشتر در نقاب«عثمان» به بیان دیدگاه های خود میپردازد، چرا که او شخصیت یک دعوتگر را داشته و رمان هم از زبان او روایت میشود. همچنین کیلانی در نقاب«شیخ عبدالله» و«احمدو بیللو» نیز آرای خود را عرضه نموده است که در زیر نمونههایی از آن را مورد بررسی قرار دادهایم.
۳-۱-۴-۲-۱ نقاب«عثمان أمینو» از موضوعاتی که کیلانی در نقاب«عثمان» بدان پرداخته است، ظلمهایی است که استعمارگران بر ملتهای مظلوم روا داشتهاند، او از زبان«عثمان» میگوید«کَانُوا یَسُوقُونَ أَسَرا بِکَامِلِهِم أَمَامَهُم کَمَا تُسَاقُ اَلأَغنَامُ، وَ یَحشُرُونَهُم فِی اَلسُّفُنِ اَلقَذرَهِ أَطفَالَاً وَ نِسَاءً وَ شَیبَاً وَ شَبَابَاً وَ یَلقُونَ بِهِم عَلَی شَوَاطِیءَ اَلدُّنیَا اَلجَدِیدَهِ… أَمَرِیکَا… عِشرُونَ مِیلیُونَاً صَدَرَتهَا أَفرِیقِیَا لِأَمَرِیکَا عَلَی أَیدِی اَلتُّجَارِ وَ اَلقَرَاصَنَهِ اَلأُرُوبِّینَ… أَی عَذَابٌ کَانَ یُعَانِی مِنهُ هَؤُلَاءِ اَلتُّعَسَاءُ… وَ اَلیَومُ حَلَّت بَضَائِعُ وَ اَلمَوَادُّ اَلخَامُ مَکَانُ اَلعَبِیدِ.. یَصدُرُونَ اَلبَشَرَ وَ اَلیَومُ یَصدُرُونَ جُهُودَ اَلبَشَرِ… اَلأَفرِیقِیُّ هُنَا أَو فِی أَمَرِیکَا … یَعمِلُ وَ یَعمِلُ دَائِمَاً مِن أَجلِهِم وَ مِن أَجَل سماسرتهُم… وَ لَا یَجنِی اَلأَفرِیقِیُّ سِوَی اَلقَلِیلَ… اَلمُضحِکُ أَنَّ أُورُبَّا حَرَرَّت اَلعَبِیدَ… نَعَم لَکِن لِمَاذَا؟؟ اَلتَّفسِیرُ اَلحَقِیقِیُّ شِیءٌ آخَر مَا یَکتُبُهُ اَلمُؤَرِّخُونَ وَ اَلمُبَشِّرُونَ… لَقَد قَضَت بِرِیطَانِیَا عَلَی سُوقِ اَلعَبِیدِ حَتَّی تَرتَفِعُ أَسعَارُ اَلتَّکَلُّفَهِ… فَلَا تَستَطِیعُ أَمَرِیکَا أَن تُنَافَسَ سِلعَ أُورُبَّا… کَانَ شِیخِی دَائِمَاً یَقُولُ إِنَّمَا اَلأَعمَالُ بِالنِّیَّاتِ…. وَ مَا أَسوَأُ نِیَّاتِ اَلمُستَعمِرِینَ…»(الکیلانی، ۲۰۰۵م ۳۲). همانطور که مشاهده میشود جملاتی که از زبان«عثمان» بیان میشوند مقداری طولانی هستند و دخالت نویسنده به صورت آشکار دیده میشود. کیلانی در این بخش این معلومات تاریخی را بیان و آن را به یک اصل دینی یعنی مسئلهی توجه به نیت اعمال درآمیخته است که حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و سلم هم با همین عنوان وجود دارد. کیلانی سعی کرده که این دسته از مفاهیم را در ساده ترین و قابل فهمترین شکل هنری به مخاطب ارائه دهد، خودش میگوید«من در خلال سلسله ی«رمانهای اسلامی معاصر» درپی این هدف بودم که خوانندهی عادی را مخاطب قرار دهم تا بر قضایای اسلام آگاهی یابد، بگونهای که در مقابل خود داستانی معمولی را ببیند که هم حاوی عناصر تشویق کننده بوده و هم در لابهلای خود به قضیهای مهم پرداخته و تبلیغی برای آن باشد»(العرینی، ۱۹۸۹م ۲۶۳). همچنین زمانی که «عثمان» به زندان میافتد از زبان وی اینگونه مینویسد«کَانَت هَذِهِ اَلتَّجرَبَهُ –أَعنِی دُخُولَ اَلسِّجنِ- تَجرَبَهٌ ثَرِیَّهٌ مُلِیئَهٌ بِالأَحدَاثِ وَ الإِنفِعَالَاتِ وَ اَلأَفکَارِ، کَانَت شَیئَاً جَدِیدَاً فِی حَیَاتِی تَرَکَ فِی نَفسِی آثَارَاً لَاتَمحِی إِلَی اَلأَبَدِ، إِنَّ اَلأَیَّامَ اَلَّتِی أَقضِیهَا خَلفَ اَلأَسوَارِ تَعنِی«مَرحَلَهٌ تَعلِیمِیَّهٌ» مِن طَرَازٍ آخَر غَیرَ اَلَّذِی یَعرِفَهُ فِی سَبِیلِ اَلمَبدَأِ قَد فَاتَهُم خَیرٌ کَثِیرٌ، أَعنِی قَد خَسِرُوا نَوعَاً مِن اَلمَعرَفَهِ وَ اَلتَّجرَبَهِ لَن یَجِدُوهُ فِی أَیِّ مَکَانٍ أَخَر، حَتَّی وَ لَو نَالُوا مِنَ اَلشَّهَادَاتِ وَ اَلإِجَازَاتِ اَلدِّرَاسِیَّهِ أَعلَاهَا، أَو قَرَأُوا اَلآلَافَ مِنَ اَلکُتُبِ…»(الکیلانی، ۲۰۰۵م ۱۰۷). در اینجا هم مشاهده میشود که کیلانی نقاب«عثمان» را برچهره زده و از تجربهی زندان در راه اسلام سخن میراند. همانطور که در فصل دوم اشاره شد کیلانی حدود پنج سال از عمرش را در زندان گذرانده است و این تجربه در بسیاری از آثارش منعکس شده است. نجیب کیلانی باز در نقاب«عثمان» به بیان یکی دیگر از دیدگاه های خود میپردازد. او اسلام را کلید حل مشکلات جهان میداند«اَلحَدِیثُ عَنِ السِّیَاسَهِ قَد یَکُونُ مُمِلَّاً وَ کَثِیرُ مِنَ النَّاسِ لَا یَعبَأُ بِهَا، غَیرَ أَنَّ لِی وَجهَهً نَظَرَ أُخرَی، إِنَّ اَلإِنسَانَ مَجمُوعَهٌ مِنَ اَلعَوَاطِفِ وَ اَلأَفکَارِ، وَ فِی قَلبِ اَلإِنسَانِ تَختَلِطُ مَشَاعِرَ اَلحُبِّ وَ اَلکُرهِ وَ اَلعُنفِ وَ اَللِّینِ وَ اَلفَنِّ وَ اَلسِّیَّاسَهِ، وَ اَلدِّینِ وِ اَلحَیَاهِ، بَل إِنَّ تَصَوُّرِی اَلَّذِی أُؤمِنُ بِهِ أَنَّ اَلدِّینَ اَلإِسلَامِیِّ تَفسِیرٌ رَائِعٌ لِلکَونِ وَ اَلحَیَاهِ وَ اَلإِنسَانِ، وَ حَلٍّ شَامِلٍ لِکُلِّ اَلمُعضَلَاتِ اَلتِّییعِجِ بِهِ اَلوُجُودِ…» (الکیلانی، ۲۰۰۵م ۲۳). این گفته ها که در ابتدای فصل چهار گنجانده شدهاند، به مثابهی تمهیدی است برای آغاز بحث از مشکلات نیجریه و اینکه حل بحرانهای آن، آزادی، صلح ، پیشرفت و… در اسلام نهفته است، اسلامی که دین مردمان شمال این کشور است و این کلید هم در دستان مسلمانان است، انسانهایی قهرمان و استثنایی یا به تعبیر کیلانی«عمالقه الشمال». ۳-۱-۴-۲-۲ نقاب«شیخ عبدالله» همانطور که اشاره شد، از موضوعاتی که کیلانی در رمان«عمالقه الشمال» به آن پرداخته است، نفوذ صهونیستها در نیجریه و توطئه چینی آنها برای تجزیه این کشور است، کیلانی این واقعیت را در نقاب«شیخ عبدالله» این گونه بیان میکند«وَ سَمِعتُ شِیخِی عَبدَاَللهِ یَقُولُ اِحذُرُوا اَلیَهُودَ إِنَّنِی أَرَاهُم هُنَا….ضَحَکَ أَحمَدو بِیلُّلو وَ قَالَ أَیُّ هُم؟ لَن تَطَأ أَقدَامُهُم أَرضَ اَلشَّمَالِ مَادُمتُ عَلَی قَیدِ اَلحَیَاهِ…. وَ أَردَفَ شِیخِی إِنَّهُم هُنَا… أَرَاهُم فِی وُجُوهِ اَلکَثِیرِینَ»(الکیلانی، ۲۰۰۵م ۲۵) همچنین در یک بخش از رمان که آشوبها شعلهور شده است و مسلمانان نیجریه تحت فشار قرار گرفته اند، «عثمان» نزد«شیخ عبدالله» میرود و از وی راه چاره میخواهد، در این میان کیلانی در نقاب«شیخ عبدالله» اندیشه های خود را بیان میدارد. شیخ به«عثمان»میگوید«-قُل کَلِمَهَ اَلحَقِّ… إِنَّهُم یُقِیمُونَ فِی طَرِیقِهَا اَلسُّدُودِ یَا شِیخِی اَلجَلِیلَ… قُلهَا وَ لَا تَخَف.. اَلمَوتُ وَ اَلسِّجنُ یَتَرَصَّدَانِ لَنَا… هَذَا هُوَ اَلجَهَادُ… بَعضُنَا سَوفَ یُفَلسَفُ ضَعفَهُ، وَ یَتَقَاعِسُ بِحُجَّهِ أَنَّ اَلظُّرُوفَ لَاتَسمَحُ وَ اَلکِفَاحُ قَد یَکُونُ حِمَاقَهً… لَاتُصَدِّقُوا هَذِهِ اَلکَلِمَاتِ، لِأَنَّهَا اَلمَوتُ بِعَینِهِ… اَلحَقُّ لَایَنتَصِرُ إِلَّا بِاَلمُجَاهِدَهِ اَلمُستَمَرَّهِ… لَقَد تَعَلَّمنَا أَنَّ اَلمَوتَ لَیسَ خَاتِمَهَ اَلمَطَافِ…»(الکیلانی، ۲۰۰۵م ۷۱). در این قسمت ملاحظه میشود کیلانی نقاب«شیخ عبدالله» را برچهره زده و مفاهیمی چون لزوم پایداری و جهاد مستمر را به مخاطب القا میکند، این اسلوب از اصلیترین روشهایی است که کیلانی برای تاثیرگذاری بر مخاطب در آثار خود بکار برده است. ۳-۱-۴-۲-۳ نقاب«نور» همانطور که گفته شد«نور» شخصیت فردی بدبین را دارد. او معمولا از مبارزه سر باز زده و بهانههانه میآورد. کیلانی در جایجای رمان در نقاب«نور» نظر آن دسته از مردمی را که مخالف مبارزه و جهاد هستند را به خوبی بیان میدارد، در یک قسمت از رمان بعد از کشته شدن«أحمدو بیللو» نور با لحنی بدبینانه به«عثمان» میگوید «وَ أَخِیرَاً هَمَسَ فِی أُذُنِی یَا صَدِیقِی… دَعِ الأُمُورَ تَمضِی… وَ فَکِّر فِی نَفسِکَ.. -أَنَا لَا أَخَافُ إِلَّا اَللهَ یَا نُورُ… هَتَفَ فِی حِدَّهٍ أَیُّهَا اَلأَحمَقُ، إِذَا سَقَطَت فَسَتَدُوسکَ اَلنِّعَال وَ لَن یَبکِی عَلَیکَ أَحَدٌ… لَقَد مَزَقُوا أَحمَدو بیللو وَ زَوجَتَهُ إِربَاً إِربَاً وَ أَحرَقُوهُمَا بِالنَّارِ… وَهَا هُوَ تَشُوکُومَا یَعِیشُ دُونَ أَن یَمَسَّهُ أَحَدٌ… اَلکُبَّارُ هُنَا کَاَلدُّمِی اَلَّتِی تُحَرِّکُ خُیُوطَهَا أَیدُ خِفیَهً فَوقَ مَسرَحِ لِلعَرَائِسَ… أُفقِ إِلَی نَفسَکَ…»(الکیلانی، ۲۰۰۵م ۷۲) «نور» صدای گویای طیفی از انسانهای بدبین و بی اراده است که همیشه تسلیم اوضاع موجود میشوند و تلاشی برای تغییر اوضاع نمیکنند، کیلانی یک گفتگو بین«عثمان» و«نور» در نقاب او میگوید «کَیفَ تَتَغَیَّرُ؟؟ أَ تَظَنُّهَا تَفعَلُ ذَلِکَ تِلقَائِیَّاً؟ إِن مَن یَرفَعُ رَأَسَهُ تَخمِدُهَا ضَربَهً مَجنُونِهِ، أَو تَدفَعُ إِلَی غِیَابَاتِ اَلسُّجُونِ… -إِنَّ اَلمَلَایِینَ اَلَّتِی تَربُو عَلَی اَلخَمسِینَ لَن تَستَسلِمَ لِهَذَا اَلحَیفِ… قَالَ وَ قَد اَحتَقَّ وَجَهَهُ اَلفُقَرَاءُ اَلجَائِعُونَ لَایَصنِعُونَ نَصرَاً… أَنتَ وَاهِمٌ»(الکیلانی، ۲۰۰۵م ۷۸). بر این اساس میبینیم که کیلانی تنها به عرضهی دیدگاه های خود بسنده نکرده بلکه عقاید مخالف مقابل را نیز به صورتی هنرمندانه در اثنای رمان خود آورده و برای این امر از اسلوب غیر مستقیم نقاب سود جسته است. ۳-۱-۴-۲-۴ نقاب«أحمدو بیللو» شخصیت احمدو بیللو به گونهای است که ظرفیت زیادی برای عرضهی دیدگاه های سیاسی_اسلامی کیلانی فراهم میآورد، کیلانی در نقاب او میگوید«وَ اِنتَقَلَ اَلأَمِیرُ إِلَی مَوضُوعَاتٍ شَتَّی، أَخَذَ یَتَحَدَّثُ عَن زِیَارَاتِهِ اَلأَخِیرَهِ إِلَی مَکَّه وَ عَن لِقَائِهِ مَعَ زُعَمَاءِ اَلعَالَمِ اَلإِسلَامِیِّ هُنَاکَ وَ عَن اَلأَمرِ اَلعَجِیبِ اَلَّذِی لَفَتَ نَظَرَهَ فَقَد لَاحَظَ أَنَّ قَضَایَا اَلعَالَمِ اَلإِسلَامِیِّ یُوَاجَهَهَا دَائِمَاً تَکَتُّلِ مِن قَبَلِ اَلأَعدَاءِ … اَلمُسلِمُونَ فِی اَلعَالَمِ لَایَنصِفُهُم أَحَدٌ، لِمَاذَا؟ وَ بَلَادُ اَلمُسلِمِینَ هِیَ حُقُولُ اَلاِستِنزَافِ وَ اَلمُؤَامَرَاتِ وَ اَلتَّدمِیرِ، لِمَاذَا؟ وَ مَذَابِحُ اَلأَقَلِّیَاتِ اَلإِسلَامِیَّهِ فِی أَمَاکِنَ شَتَّی فِی اَلعَالَمِ دُونَ أَن یَتَحَرَّکَ ضَمِیرَ أَحَدٍ مِن اَلفَلَاسَفَهِ وَ اَلمُصلِحِینَ، لِمَاذَا؟ - اَلمُشکِلَهُ لَیسَت مُشکِلهُ نِیجِیرِیَا… وَ لَکِنَّهَا مُشکِلَهُ اَلأُمَّهِ اَلإِسلَامِیَّهِ کَلِّهَا… لِکَی تَبحَثُوا عَن حَلٍّ یَرِیحُ نِیجِیرِیَا یَجِب أَن تَنظُرُوا إِلَی بَعِیدٍ… اِلَی اَلثَّمَانمِائَه مِلیُون مُسلِمٍ… اَلقُّوَهُ اَلجَبَّارَهُ اَلَّتِی تَستَطِیعُ أَن تَغَیَّرَ وَجَهَ التَّارِیخِ … وَ تُعِیدُ اَلحَقَّ إِلَی نِصَابِهِ…. فَیَسُودُ اَلصَّفَاءَ اَلعَالَمِ… وَ تَنخَنِقُ اَلثَّعَابِینَ وَ یَنحَدِرُ اَلظَّلَّامُ…»(الکیلانی، ۲۰۰۵م ۲۶). در اینجا کیلانی حل مشکل نیجریه را در خیزش یک پارچه ی مسلمانان میداند. زمانی که مسلمانان با بازگشت به منابع اصیل اسلام و با فداکاری و تلاش بتوانند دوباره رهبری جهان را بدست بگیرند، مشکل اقلیتهای مسلمان هم حل خواهد شد و این خونریزیها و فجایع هم متوقف خواهند گشت. این گفتههارا میتوان خلاصهی نظر کیلانی در مورد مشکلات موجود دانست که در نقاب احمدوبیللو و از طریق بینامتنی غیر مستقیم بیان میدارد. ۳-۲ تحلیل بینامتنی دینی در رمان«لیالی ترکستان» در این بخش، رمان«لیالی ترکستان» را از منظر بنامتنی دینی مورد تحلیل قرار دادهایم، اما ابتدا خلاصهای از حوادث رمان را آوردهایم و نیز به سبک هنری و رویکرد اسلامی کیلانی در این رمان نگاهی داشتهایم. ۳-۲-۱خلاصهای از حوادث رمان حوادث رمان«لیالی ترکستان» در اثنای سالهای جنگ جهانی دوم در ترکستان شرقی اتفاق افتاده است. سرزمینی که اسلام در پی فتوحات مسلمانان در سال(۷۰۵ م) به آن راه یافت، و انتشار آن در بین مردمان این منطقه از طریق تبلیغ و نیز تحت تاثیر تاجران مسلمانی که در مناطق ساحلی فعالیت داشتند صورت گرفت. جهانگردانی چون مارکوپلو و ابن بطوطه در سفر نامههای خود نوشتهاند که در هر شهری از چین محلههای مسلمان نشین و مساجدی وجود داشته است. اقلیم ترکستان بزرگترین اقلیم در چین به شمار میرود که ۱۷% از خاک این کشور را در برمیگیرد. نژاد ساکنان این منطقه«أویغور» میباشد(أبوزیدwww.alukah.net). این اقلیم پیوسته با چین در نزاع بوده و چین به طور مستمر سعی در تصرف آن داشته است و در سال(۱۷۵۹م) یکبار برآن تسلط پیدا نمود اما ترکها آن را باز پس گرفتند و مدتی در استقلال به سر بردند اما بار دیگر در سال(۱۸۷۶م) دوباره چین با مساعدت انگلیس آن را اشغال نمود و از آن زمان به بعد این منطقه تحت سلطهی چین بوده است و نامش را به«سینکیانگ»، به معنای «چین جدید» تغییر دادند. گرچه بعد از جنگ ژاپن در این منطقه برای مدتی در شمال چین جمهوری ترکستان شرقی تاسیس شد، اما رهبر چین کمونیستی«مائوتسی تونگ» آنرا ساقط نمود(قطی www.islamonlin.net). بر اساس آمارهای رسمی جمعیت مسلمانان در چین بیست ملیون نفر است اما این آمار قابل اعتماد نیست، چرا که بر اساس آمار سال(۱۹۴۸م) جمعیت مسلمانان ۴۸ میلیون نفر بوده است و اگر میانگین نسبت رشد جمعیت در این کشور را در نظر بگیریم تعدادشان هم اکنون بالغ بر صد و سیزده میلیون نفر میشود. این منطقه از این جهت ترکستان شرقی نام گرفته که در مقابل ترکستان غربی قرارد دارد که توسط شوروی اشغال شده بود و پس از فروپاشی آن به کشورهای«قرقیزستان»، «ازبکستان»، «تاجیکستان»، «ترکمنستان» و«قزاقستان» تقسیم شد(قطی www.islamonlin.net). دولت چین در طی دوران سلطهاش بر این مناطق به شدت با اسلام و مسلمانان ومظاهر اسلامی مبارزه نموده است؛ میلیونها نفر را کشته و صدها هزار را به زندان انداخته. مساجد و مدارس دینی را تعطیل و کتابهای دینی را ممنوع اعلام کرده است. در گزارشهای«سازمان عفو بین الملل» نام هزاران تن از اعدام شدگان اویغور موجود میباشد(أبوزیدwww.alukah.netو قطیislamonlin.netwww.). تغییر ترکیب جمعیتی ترکستان برنامهای بوده که از میانه قرن بیستم تاکنون توسط دولت چین دنبال شده است، با وجود اینکه در سال(۱۹۴۲م) حدود ۹۰% از ساکنان این منطقه از مسلمانان أویغور بودهاند و تنها چینیهای نژاد«هان» ۶% از جمعیت را تشکیل دادهاند، اما در سرشماری نوامبر(۲۰۰۱م) چینیها ۴۰% را به خود اختصاص دادهاند. این برنامه از طریق سیاست تک فرزندی اعمال شده که تنها اویغورها ملزم به آن هستند(همان). جرایم دولت چین به سیاست پاکسازی نژادی أویغورها محدود نبوده بلکه آنها را از سِمَتهای دولتی و عرصه های اقتصادی و اجتماعی محروم نمودهاند و در این زمینه از خود چینیهای«هان» استفاده میکنند. این منطقه سرشار از منابع طبیعی و ثروتهای خدادادی است و ذخایر نفتی آن(۴۴/۲) بیلیون تن برآورد شده است. حتی در شرکتهای نفت که در این منطقه به وفور وجود دارند اویغورها حق کار کردن ندارند. (همان) از دیگر جرایم این دولت درحق ملت ترکستان آزمایشهای اتمی است که از سال(۱۹۶۹م) تا کنون در این سرزمین انجام میگیرد، و اطراف دریاچهی«لوب نور» در ترکستان شرقی بزرگترین مرکز آزمایش بمب هستهای درجهان به حساب میآید(أبوزیدwww.alukah.net). کیلانی در رمان«لیالی ترکستان» به مبارزات مسلمانان ترکستان در سالهای جنگ جهانی دوم میپردازد؛ او در این اثر و رمانهای معاصر دیگرش«فجایعی که مسلمانان در دوران معاصر از دست استعمار و صلیبیان دیدهاند و به دست فراموشی سپرده شدهاند را دوباره زنده نموده است»(هداره،۱۴۱۶هـ). نویسنده در ابتدا تصویری از فضای رمان و وضیعت آن مناطق را ارائه میدهد. چین کمونیستی استان«قومول» را تصرف کرده و برای آن استان حاکمی، تعیین نموده است که همه چیز تحت امر اوست، چینیهای مهاجر دسته دسته به آنجا مهاجرت میکنند و سعی در تغییر ترکیب جمعیتی این منطقه دارند. رمان از زبان فردی به نام«مصطفی مراد حضرت» روایت میشود. او در ابتدای رمان به معرفی خودش میپردازد و نویسنده با این کار قسمتهایی از شخصیت وی را به تصویر میکشد. او در استان«قومول» در قصر امیر محلی آن شهر زندگی میکند. حوادث رمان از اینجا شروع میشود که حاکم چینی بخش نامهای صادر میکند که در آن هر فرد ترکستانی ملزم میشود که دخترش را به عقد هر فرد چینی که از او خواستگاری کند در آورد. این خبر موجب نگرانی و وحشت اهالی آن منطقه و در راس آنها«امیر قومول»می شود چون حاکم چینی منطقه هم از دختر او خواستگاری کرده بود. این امر برایشان خیلی سخت و غیر قابل قبول است. گفتگوهای زیادی میان«امیر قومول» و حاکم چینی انجام میشود که در آن درخواست لغو این بخش نامه را میکند اما فایده ای ندارد. «امیر قومول» اعیان شهر و علما و صاحب نظران را برای مشورت جمع میکند و قرار بر مخالفت مینهند و در نهایت«امیر قومول» به زندان میافتد. در زندان نقشهی کشتن حاکم و فرماندهان چینی به ذهنش میرسد. او در ظاهر با این ازدواج موافقت کرده و آزاد میشود و مراسمی برای این ازدواج میگیرد و فرماندهان چینی را هم دعوت میکند و براساس نقشهی قبلی به طور ناگهانی همهی آنها را به هلاکت میرساند. همین باعث میشود درگیریها دوباره شروع شوند. در قصر دختری به عنوان خدمت گذار دختر امیر کار میکند که قبلا«مصطفی» چند باری به وی پیشنهاد ازدواج داده اما او نپذیرفته بود. زمانی که همه ساکنان به خاطر ترس از اینکه دخترانشان به دست چینیها بیافتد به دنبال جوانانی ترکستانی میگشتند تا دخترانشان را به عقد آنها درآورند این بار«نجمه اللیل» خودش پیشنهاد ازدواج را به«مصطفی» میدهد، اما«مصطفی» به بهانهی مبارزه و جهاد از این امر سرباز میزند. یکی از شخصیتهای اصلی رمان هم«خوجه نیاز حاجی» است؛او یکی از افراد مذهبی و صاحب فکر این شهر است و به موضعگیریهای صادقانه و آراء حکیمانهاش شهرت دارد. در مراحل بعدی رمان او یکی از رهبران مبارزه با چینیها میشود. بعد از این درگیری چین بار دیگر هجوم گستردهای را علیه ترکستان آغاز میکند و حمله های خون باری به استانهای«إیلی»، «آقصو»، «چوچک» و «شهبار» انجام میدهد. در این میان روسها هم که با چین هم عقیدهاند به یاریشان شتافته و با انواع امکانات مالی و جنگ افزار و نیرو از چین حمایت میکنند. زمانی که نیروهای چینی به قومول رسیده و میخواهند«امیر قومول» و خانوادهاش را دستگیر کنند، «نجمه اللیل» با صحبتهای زیرکانه خود فرماندهی آن عملیات را مشغول میکند و امیر و خانوادهاش را از قصر فراری میدهد، اما در نهایت خودش به دست آن فرمانده میافتد. «نجمه اللیل» موفق میشود با بحث و گفتگوی زیاد فرمانده را هرچند به صورت ظاهری به دین اسلام درآورد و او هم«نجمه اللیل» را با خود به شهر«أرومجی» میبرد. مبارزات و شورشهای مردمان ترکستان همچنان ادامه دارد و عملیاتها به صورت مستمر انجام میشود و مناطق در بینششان دست به دست میشود. یکی دیگر از شخصیتهای رمان«منصور درغا» میباشد؛ او نیز یکی از مجاهدان و از همرزمان«مصطفی» است. چینیها همچنان به تصرف مناطق ادامه داده و برای تغییر هویت دینی و فرهنگ آن مردمان اقدامات گستردهای انجام میدهند. تبلیغات منفی و سیاه نماییهای زیادی علیه مجاهدان انجام میگیرد و آنها را به عنوان افرادی قاتل و دزد و نادان معرفی میکنند. بعد از مدتی«خوجه نیاز» و«ژنرال شریف خان» دستگیر شده و بعد از شکنجه فراوان آنها را به شهادت میرسانند. مردم زیادی دستگیر و به زندان میافتند و هزاران نفر به شهادت رسیده و فضای امنیتی سختی بر این سرزمین حاکم میشود. ثروتها و ذخایر ترکستان پیوسته به غارت میروند. مظاهر دینی با قسوت تمام محو میشوند و مساجد و مدارس را به ادارات دولتی یا پایگاه نظامی و حتی به اسطبل حیوانات تبدیل میکنند. زبان عربی منع شده و کتابهای دینی را آتش میزنند. آنها حزبی را برای مردم آن منطقه تشکیل داده و در ادارهی منطقه از اعضای آن استفاده میشود و مخالفان حذف میشوند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|