که با مسائل، مشکلات و شادی ها حیات اجتماعی آنان آن طور که هست، بیامیزد و مدتها با انان حیات بگذراند.(ساروخانی، باقر، ۱۳۸۴: ۱۸۸). در واقع مشاهده مشارکتی شکل مشخصی از تحقیق میدانی است که در آن محقق به منزله کنشگر در رویدادهای مورد مطالعه شرکت می کند.
در این نوع مشاهده محقق چون خود عضوی از جامعه است. گذشته از اینکه فرصت زیادی برای تعمق و دقیق شدن در رفتارهای گروهی مردم خود را دارد , از این امتیاز نیز برخوردار است که افراد جامعه مورد مطالعه وی در مقابل او و رفتار طبیعی خود را از دست نداده و بنابراین مستقیماً با واقعیت های موجود آنچنان که وجود دارند روبرو می‌گرد. در چنین روشی زمان جمع آوری اطلاعات زمان معینی نیست بلکه محقق در تمام مدتی که در جامعه مورد نظر بسر می‌برد, می‌تواند به مشاهده بپردازد( همان: ۱۸۹).
دانلود پایان نامه
۲-۱-۶-۱. مشاهده بدون مشارکت
در نوع دوم مشاهده، محقق عضو جامعه مورد نظر نبوده بلکه از خارج بدان جامعه وارد می‌شود, در چنین مواردی مشکلات تحقیق بسیار زیادتر از نوع پیشین است زیرا ورود محقق به جامعه مورد مطالعه، عکس‌العمل‌هایی در بین افراد جامعه بوجود می‌آورد که موجب تغییر در رفتار طبیعی آنها می‌شود. مشاهده نوع اول را می‌توان به نوعی فیلمبرداری یا عکسبرداری تشبیه نمود که بدون مقدمه و ناگهانی از فرد یا افرادی صورت می‌گیرد بنابراین رفتار مردمی که جلوی دوربین عکسبرداری قرار گرفته‌اند کاملاً طبیعی است ولی در حالت دوم عکس العمل‌های ناشی از ترس، تردید، سوظن و ابهام موجب می گردد که نتایج تحقیق اعتبار و اطمینان خود را تا اندازه‌ای از دست بدهد . برای برطرف نمودن این مشکل ، محقق در بدو ورود خود به جامعه‌ای که قصد مطالعه آنرا دارد بایستی سعی در جلب اعتماد مردم آن جامعه نموده و تردید و سو ظنی را که احتمالاً از آمدن وی در آنها ایجاد گردیده است از ذهن آنها بزداید، بعبارت دیگر محقق یابد هنگامی کار خود را آغاز کند که افراد جامعه به منظور و مقصود علمی وی پی‌برده و بدون واهمه به سئوالاتش جواب دهند. در حقیقت چون تکنیک مشاهده بیشتر بوسیله مردم شناسان و در مطالعه ایلات و جوامع ابتدایی و محدود بکار برده می‌شود . بنابراین لازم است دانش پژوهانی که از این تکنیک استفاده می کند. شرایط و خصوصیات جامعه مورد مطالعه و مردم آن را بدقت در مد نظر داشته و قبل از هر نوع تماسی با مردم جو دوستانه و قبل اعتمادی برای ادامه کار خود ایجاد نمایند( همان، ۱۳۸۴: ۱۹۰).
۲-۶-۱. مصاحبه
یکی دیگر از روش های جمع آوری اطلاعات در این تحقیق که مورد استفاده قرار گرفته، روش مصاحبه است. از آنجا که مصاحبه، عام ترین روش گرد آوری اطلاعات در تحقیق کیفی است . لذا اغلب، این نوع تحقیقات را اصطلاحا روش های تحقیق مصاحبه ای نیز نامیده اند . مصاحبه را گفتگو یا گفت و شنود هدفمند نیز نامیده‌اند، بدین معنی که محقق با هدف کسب اطلاعات درباره موضوعی خاص با مصاحبه شنونده صحبت می کند( صفری شالی، رضا، ۱۳۸۷: ۶۸).
۷-۱. روش های جمع آوری اطلاعات
پدیده های اجتماعی بسیار پیچیده هستند و شناخت کامل این ابهام روش‌های متعددی را طلب می کند ، عوامل مختلف در پدیده های اجتماعی نقش دارند که پیدا کردن این عوامل با یک تکنیک و روش به دست نمی‌آید و چون ما با پدیده ای مواجه هستیم که در نوع خود بی همتاست بنابراین لازم است از تمامی روش‌های موجود که در این زمینه می تواند موثر واقع شوند، استفاده کنیم.
۸-۱.ابزارهای تحقیق
با توجه به روش های تحقیق موجود و از آنجا که در تحقیق حاضر رفتار مردم را زیر ذره بین گذاشته می شود، وسایل و ابزارهایی که در این تحقیق استفاده خواهد شد با توجه به کیفی بودن و اصول تحقیقات مردم شناسی ابزارهایی مانند دوربین عکاسی، )در موارد متعدد از جمله رسومات و آیینها ، شناسایی گونه های گیاهی و …(، اسلاید ، دوربین فیلم برداری و Mp3 برای ضبط وقایعی که بایست در طول تحقیق به آنها توجه شود. همچنین فیش های ثبت وقایع به بررسی جامعه مورد مطالعه پرداخته می شود.
۹-۱.جامعه آماری
جامعه آماری که می توان جمعیت یا حیطه نیز نام نهاد منظور جمعیتی می باشد که می خواهیم تحقیقی را روی آنها انجام دهیم ،در تحقیق حاضر نیز جامعه آماری کل مردمان ایل کاکاوند شهر قزوین می باشد که از بین این جمعیت باتوجه به رعایت اصول نمونه گیری یک سری افراد را به صورت انتخابی ،انتخاب کرده و با آنها مصاحبه خواهیم کرد،از طرفی با توجه به اینکه ابزار اصلی تحقیق حاضر مشاهده مشارکتی
می باشد لذا محقق بر خود می داند که با دیدی عمیق کل این ایل و مردمانش را مورد مطالعه قرار دهد. و روش تحقیق مسلط در تحقیق حاضر ، میدانی می باشد. به طور خلاصه بایست گفت که در این پژوهش جامعه مورد بررسی ما ایل کاکاوند شهر قزوین می باشد که با توجه به ویژگی های تاریخی و جغرافیایی به بررسی تاریخ و فرهنگ عامیانه آن پرداخته خواهد شد.
۱۰-۱.قلمرو زمانی و مکانی تحقیق
جامعه مورد مطالعه در این تحقیق ایل کاکاوند شهر قزوین می باشد. و مردمان این ایل در شهر قزوین با توجه به رعایت اصول مردم شناسی مورد مطالعه قرار خواهند گرفت.از نظر زمانی نیز تحقیق حاضر در سال ۱۳۹۲ انجام می گیرد.
۱۱-۱. مفاهیم و اصطلاحات
در این قسمت از تحقیق در ابتدا مهم ترین واژه ها و مفاهیمی که ممکن است در روند تحقیق حاضر به آنها بر خورد کنیم را تعریف می نماییم تا با روشن تر شدن فضای مفهومی به بینش درست تری دست یافت.
مردم شناسی: به معنی مطالعه هر یک از نهاد های انسانی در محدوده معینی است. (روح الامینی، محمود ۱۳۷۷: ۹). در این رشته به تحلیل حیات مادی، اجتماعی و فرهنگی و هم چنین هنرها، فنون و آداب و رسوم مردم جوامع یا گروهی پرداخته می شود. مردم شناسی شیوه ای مقایسه ای است که در صدد آن است که تبیینی نیز باشد و فرهنگ ها و شیوه های مختلف زندگی را مورد فهم و درک قرار دهد.(بیرو، ۱۳۷۵ : ۱۲).
فرهنگ: این واژه در لغت فارسی مرکب از دو جز “فر” و “هنگ” است که در معانی مختلفی به کار رفته است. مانند دانش، دانایی، خرد، نعرفت، حرفه، ادب و غیره. در اصطلاح روشن فکران با فرهنگ مترادف با مبادی آداب اهل مطالعه و خوش مشرب است. که متضاد آن یعنی بی فرهنگ مترادف با بی تمدن فرانسوی ها به کار می رود. (طبیعی ، ۱۳۷۴: ۳۲).
سنت: بنابر تعریف وبر سنت عبارت است از احساسات و باورهایی است که از نسلی به نسل دیگرمنتقل می‌شود. ازاین رو راهنمای جوامع سنتی گذشته ان‌هاست. اعضای این جوامع درست یا معقول بودن اعمال و رفتارشان را براساس طولانی بودن زمانی ارزیابی می کنند که آن اعمال مورد قبول جامعه بوده است. (عضدانلو، ۱۳۸۴: ۳۶۹).
اما از نظر گیدنز برای درک مفهوم سنت، باید عناصر مهم آن را شناخت، از مهمترین عناصر سنت که هسته مرکزی آن را تشکیل می دهد، مراسم، آیین ها و رفتار های تشریفاتی است. آیین ها تا جایی که به صورت مراسمی خاص انجام گیرد، محور هر چیز سنتی است. و رفتار سنتی به رفتاری اشاره دارد که « در حوزه ای معین تکرار و باز انجام می شود »( گیدنز، آنتونی، ۱۳۷۹: ۷۴) ، بدون آن که این سوال پرسیده شود؛ آیا آن چه که انجام می دهیم، صحیح و معتبر است یا خیر. گذشته به کمک آیین های مذهبی تکرار می شود و سنت نیز قدرت خود را از آیین های مذهبی می گیرد.
دومین ویژگی سنت، جمعی بودن آن است. جمعی بودن سنت به این موضوع اشاره دارد که الگوهای رفتاریِ کاملاً فردی در جوامع سنتی وجود ندارد. البته ممکن است کسی دارای آیین‌های شخصی باشد، اما نمی‌توان آن‌ها را سنت دانست. «سنت اساساً جمعی و اجتماعی است، و با ارتباط بین آیین‌های تکراری و باز انجام تشریفات و انجام دادن جمعی آن‌ها کاری صورت می‌گیرد، که بدین نحو آن را سنت تعریف می‌کنند».(همان:۷۵).
سومین ویژگی سنت این است که هم نگهبان هستند و هم در درون خود نگهبان هایی دارند که کارشان تفسیر و توضیح دادن سنت ها است. در نظر عامه تعدادی از افراد هستند که می توانند سنت ها را تفسیر کنند و نه همه. مثلاً کاهن ها و کشیش ها که معنای محرمانه آیین ها و مراسم ها را توضیح می دهند و ارتباط معونی با خدا را برای مذاهب تعریف می کنند.
آیین و آداب اجتماعی: این اصطلاح برای نشان دادن رفتارهایی است که بر طبق عرف و عادت صورت می‌گیرد و به کار می رود. آیین ها و آداب اجتماعی به کاربرد و رعایت عادات و عرف در بعد مادی آنان نظر دارند. (بیرو، آلن ، ۱۳۷۵ : ۷۸).
باور: نوعی از شناخت است نسبت به چیزی. آنگاه که شماخت و معرفت همراه با نوعی تایید قلبی و درونی باشد، به مرحله باور رسیده ایم. به عبارت دیگر مجموعه دانشی که در فرهنگی وجود دارد و مردم بدون شک و تردید به آن ایمان می آورند و به آن معتقد می شوند باور است. به بیان دیگر آن گاه که شناخت و معرفت به نقطه اطمینان قلبی رسید خواه صحیح باشد خواه نا صحیح باشد به آن باور گویند.
باور نوعی از شناخت و معرفت و درجه ای از شناخت محسوب می شود و بدان ایمان آورده می شود (معرفت جریانی است برای رسیدن به باورها) باورها جنبه دینی و علمی ندارند و تنها فرهنگی هستند. باورها از زمان و مکان متاثر می شوند و به تبع این کلیه معارف و شناخت های انسان ها مربوط به مقتضیات زمانی و مکانی اوست. باورها جنبه قومی و فرهنگی دارند و نه فردی. باورها می توانند از عقیده ای مشترک که همگان آن را به عنوان امری مسلم تلقی می کنند تا باورهایی که اساس پذیرش آن بر مبنای مقام و اهمیت امری عینی اتوار است را دربر گیرند.(بیرو ، آلن، ۱۳۷۵: ۳۲).
باورها یا اعتقادات مجموعه‌ای از افکارند که به زندگی معنا می‌بخشند. باورها ادراک ما از هستی را می‌سازند. چنین اندیشه می‌شود که باورها نقش فرماندهی در مغز دارند و زمانی که فکر می‌کنید که امری درست است، باور شما به مغز فرمان می‌دهد تا به دنبال چیزی باشد که از اعتقادات شما حمایت کند.
در بین اقوام و ملت های گوناگون، باورهای زیادی وجود دارند که با زندگی مردم عجین شده و تمام کارها و برخوردهای روزمره شان، بر اساس همین باورها صورت می گیرد. باورها ( خرافی یا غیرخرافی ) جزیی از فرهنگ هر قوم و منشا حرکت و نشان دهنده نحوه ی زندگی افراد هستند. با بهره گرفتن از باورها می توان بر افراد تسلط یافته و آنها را به هر جهت دلخواه حرکت داد، متوقف کرد یا به عقب برگرداند. باورها از نسلی به نسل بعدی منتقل می گردند و در این انتقال تحت تاثیر محیط قرارگرفته، تغییر کرده و حتی ممکن است فراموش شوند. ورود تکنولوژی به زندگی مردم، سبب فراموشی باورها است و بسیاری از آنها اکنون فقط در یادها مانده‌اند. بسیاری از باورهای گذشته اکنون کمرنگ شده و برخی نیز به علت تغییرات اجتماعی، مهاجرت به شهرها، ارتباط با مردم دیگر شهرها و مناطق، سست شدن روابط اجتماعی بین افراد فراموش شده اند.
قزوین: درباره وجه تسمیه قزوین و چگونگی این نام نظرات مختلفی مطرح شده است . کهن ترین سند درباره نام قزوین ،نوشته قدامه بن جعفر است که در نیمه دوم سده سوم هجری می زیسته است ، نوشته او چنین است: دژقزوین به فارسی کشوین خوانده می شود و معنی آن مرز دیداری است.
مورخین ایرانی و عرب قزوین را از جمله «این کش وین» یعنی بدان کنج بنگر گرفته اند و معتقدند که اعراب کش وین را معرب کرده و قزوین گفته اند.
اما به زعم مورخین یونانی پیش از دوران هخامنشی مردمی در کرانه باختری دریای قزوین می زیسته اند که آنها را کاسی یا کاسیت نام برده اند و کاسپین که نام دریای قزوین است از نام آنها گرفته شده است. بنابر آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت نام قزوین برگرفته از واژه کاسپین است و به احتمال زیاد واژه کش وین را باید تغییر یافته کس پین به شمار آورد.چگونگی این تغییر شکل از نظر زبان شناسی می تواند به این صورت انجام گرفته باشد.
تبدیل (س به ش) و (پ به و) که در نتیجه واژه کسپین به صورت کشوین درآمده است. تعبیر دیگر اینکه بنیانگذران شهر قزوین به یک چهره اساطیری نسبت داده شده این چهره دختر افراسیاب است که نام او «تاز» یاد شده است. اصل کلمه قزوین قاز اینی است. یعنی بازیگاه قاز که تعبیری عامیانه است.
گذشته از تحلیل هایی که درباره نام قزونی به اعتبار منابع کهن بدان اشاره رفت از نظر لغوی نیز می توان این نام را به این صورت مورد بررسی قرار داد این نام از ترکیب دو جزء تشکیل یافته است.
جزء (وین) بر وزن (سین) در فرهنگ لغت ها به معنی درخت و باغ آمده است. در زبان فارسی وازه ای وجود دارد به صورت کزون معرب آن کزوان به معنی درخت بند به کار رفته است. بنه به معنی پسته
می باشد. پژوشگر محتر آقای دکتر دبیر سیاقی در رابطه با نام قزوین معتقدند: قزوین به معنی باغ پسته
می باشد. (ورجاوند ، پرویز، ۱۳۷۵ :ص ۱۰۳).
قزوین را در نوشته های قدیم اروپا شهر باستانی (ارساس)خوانده اند و در تواریخ یونانی همان شهر قدیمی (راژیا)و در زمان اشکانیان به نام موسس آن (اردپا)خوانده اند. سامانیان آن را کشوین یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد. و برخی هم آن را (مستوفین)یا شهری که مردمی پرصلابت و استوار دارد نامیده اند. در کتاب هایی بعداز اسلام اغلب از قزوین به نام باب الجنه یاد شده است.(آقا محمدی ، عباس، ۱۳۷۷ : ص۱۵).
۱۲-۱. پیشینه تحقیق
مقدمه
در زمینه باورها و اعتقادات ایرانیان افراد بسیاری هستند که تحقیقات وسیعی در حوزه های انسان شناسانی، مردم شناسی و جامعه شناسی انجام داده اند که بیان همه آنها قطعا در اینجا امکان پذیر نمی باشد. از این بابت جهت آشنایی با مهم ترین نوشتارهایی که در زمینه باورها و اعتقادات در ادبیات ما قرار دارد به چند نمونه از آنها به صورت اجمالی و گذرا اشاره می شود.
به‌نظر مى‌رسد مردمان کهن، اعتقادات و باورهاى به اصطلاح خرافه‌اى بیشترى نسبت به روزگاران جدید داشته‌اند. در ایران، از زمان ساسانیان چند کتاب باقى مانده که وجود بعضى از این اعتقادات را در آن دوره آشکار مى‌سازد. مانند “ورداویرافتامه” ، “شایست و نه‌شایست” ، “دین کرت” ، “بندهستن” و “نیرنگستان” پهلوی. بخشى از این باورها نیز از ملل بیگانه به ایران وارد شده که این تأثیرات از دوران هخامنشیان و نفوذ مغ‌ها در دین زرتشتى آغاز مى‌گردد. دین زرتشتى در ابتدا مخالف خرافات بود. یکی از کتاب هایی که در دوران معاصر در زمینه باورها و اعتقادات ایرانیان به تفضیل صحبت نموده است کتاب “نیرنگستان” اثر صادق هدایت می باشد( اصفهانیان، داوود، ۱۳۸۹: ۲۱).
هیربدستان یا نیرنگستان یکی از کتاب‌های دینی زرتشتیان است که به خط و زبان پهلوی نوشته شده‌ است. قدیم ترین نسخه‌ای که از این دو متن در دست است حدود ۹۰۰ سال یزدگردی برابر با سده هفدهم رونوشت برداری شده‌ است. در عنوان زند هیربدستان و نیرنگستان آمده‌ است که متن، برپایه آموزه‌ های پیشگ سر نوشته شده‌ است و در بخش دوم نیرنگستان آمده‌ است که فرگرد دوم بر پایه آموزه‌ های سوشیانس است که هر دو تن از مفسران اوستا بوده‌ اند. در این اثر قوانین آیینی دین زرتشت و دیدگاه تفسیرگران گوناگون در مورد این قوانین آمده‌ است. صادق هدایت، افکار، نظریات و آثارش شناخته شده‌تر از آن است که دوباره از آنها یاد شود. درمورد این کتاب ذکر چند نکته لازم باشد. نخست نام نیرنگستان است، همان‌طور که به آن اشاره شده در ادبیات پهلوی و پازند مجموعه‌ای هست به نام «نیرنگستان» که پاره‌ای از نوشته‌های اوستایی با گزارش و توضیح پهلوی آن گردآمده است. «نیرنگ واژه پهلوی است به معنی آیین دینی و نیایش و دعا. پارسیان به جای این واژه، کلمه گجراتی «کیریا» (در سنسکریت «کِریا») را بکار می‌بردند. در عربی «نیرنج» (جمع آن «نیرنجیات») معرب همین واژه پهلوی است. بسیاری از نیایش‌های کوتاه دین مزداپرستی نیرنگ نامیده می‌شود؛ چنان که نیرنگ آتش، نیرنگ کشتی بستن، نیرنگ دست شو و جز آن. این نیایش‌ها را دارای تأثیر فوق عادتی تصور می‌کرده و برای رفع پیشامدهای ناخوشایند و زشت و گزند رویدادها در هر مورد، نیرنگ ویژه‌ای داشته‌اند که بسیاری از آنها در کتابهای روایت (روایات داراب هرمزدیار و جز آن) گردآوری شده است. از آن جمله است نیرنگ حاجت خواستن، نیرنگ بیماری، نیرنگ ناخوشیِ گوسفند، نیرنگ سر درد، نیرنگ تب بستن، نیرنگ برای دفع شرّ دزد و نیرنگ برای آسان کردن زایمان زن دشوار زای. در سنت ایرانیان، نیرنگ از نیایش‌های مشکل‌گشای بسیار کهن بوده است. نیرنگ از جمله واژه‌های دینی زرتشتی است که پس از اسلام تغییر معنی داده و از آن سحر و جادو و طلسم و شعبده و افسون و حیله اراده کرده‌اند و بطور عام این واژه و ترکیب‌های آن ماننده نیرنگ‌باز، نیرنگ‌بازی و نیرنگ بکار بردن به معنی حیله، حیله‌گر، حیله‌گری و حیله در کار آوردن است.» آنچه پیداست نزدیک به هشتاد سال از نشر نخست این کتاب می‌گذرد، احمد کسروی نیز در دفتر پندارها به این گونه افکار و خرافات تاخته و با آنها به مبارزه پرداخته است.
نیرنگستان نام کتابی از صادق هدایت است. هدایت نام این کتاب را از نسخه ای به همین نام که در دوره ساسانی نگاشته شده گرفته است. نیرنگستان در اینجا به معنی فرهنگستان است. نیرنگستان هدایت یک فرهنگ نامه فولکلور است. در دیباچه نسک هدایت به نام یک متخصص فرهنگ توده و فلکلر، زمینه‌ها و ریشه‌های پیدایش این باورها را می کاود. منابع اصلی هدایت برای نگاشتن این هنگ بی نظیر به پیش از اسلام بر می گردد و از جمله نسکهایی چون : «اردا ویراژنامه» ، «شایست نشایست» ، «دینکرت» ، «بند هشن» و «نیرنگستان» پهلوی. هدایت باورمند است که بیشتر این باورها و آیین‌ها از آن جا وارد فرهنگ ایرانی شده که جادوگران در دوره نگارش اوستا نفوذ زیادی داشته اند و اوستا بر علیه آنها این احکام را صادر کرده که پسها بروی عادات و پندارها و باورها و آیین‌های رایج درآمده . چراکه کهن‌ترین بخش اوستا همان گاتها می‌باشد و بخشهای مورد بحث پسا به اوستا ملحق شده است. در مورد نیرنگستان به خطا نرویم و بپنداریم که نسک تماما اوهام و خرافات و افکار سخیفه را در بر می گیرد . چرا که هدایت در دیباچه آن برخی از این آیین‌ها را می ستاید و از آنها به نام یادگارهای نیک ایرانی یاد می‌کند . این باورها و پندارها را نشانه سالگذشت مردمی میداند که زیاد پیر شده، زیاد فکر کرده و زیاد افکار شاعرانه داشته است. از جمله جشن نوروز، آداب عقد و عروسی و تمامی افکار بی زیان خنده آور و افسانه‌های قشنگ ادبی و غیره. این کتاب چون فرهنگی کامل در چندین فصل طبقه بندی شده است: آداب و تشریفات زناشویی- تاریخچه- زن آبستن- اعتقادات و تشریفات گوناگون- آداب ناخوشیها- برای برآمدن حاجت ها- خواب- مرگ- تفال ناشی از اعضای بدن- تفال، نفوس، مروا، مرغوا- ساعات، وقت، روز- احکام عمومی- دستورها و احکام عملی- چند اصطلاح و مثل- چیزها و خاصیت آن- گیاه‌ها و دانه ها- خزندگان و گزندگان- پرندگان و ماکیان- داو ودد- بعضی از جشن‌های باستان- جاها و چیزهای معروف- افسانه‌های عامیانه- گوناگون( هدایت، صادق، ۱۳۵۶: ۲۴).
اما در ذیل به برخی از مواردی که در باب تاریخ ایران و ایل های ایرانی به نگارش درآمده اند، می پردازیم:
جمال زاده، “خلقیات ایرانیان"با بهره گرفتن از یک روش اسنادی در سال ۱۳۴۵ کتابی را به نگارش درآورده است که در ذیل به بخشی از آن اشاره می شود:
در آغاز کتاب جمال زاده این نکته را متذکر می شود که یک نفر ایرانی امروز از بسیاری جهات و به خصوص از لحاظ اخلاقی تفاوتی با ایرانی دیرو زندارد او با بیان این نکته هم قصد انتقاد از ایرانی را داشته که اخلاق او حتی با زمان هرودت تفاوت نکرده و این نشانه سکون و شاید تحجر در روحیه ی یک ملت است و هم می‌خواسته این نکته را بگوید که اگر در این کتاب از قول هرودت وکتزیاس و گزنفون تا شرق شناسان امروز سخن می گوید باز به همین دلیل است.
سپس جمال زاده پا را فراتر نهاده و علت عقب ماندگی ایرانی را همین معایب و نقایص اخلاقی می داند و معتقد است تا زمانی که ما به وجود این معایب اخلاقی در خودمان باور نداشته باشیم نخواهم توانست به علاج و درمان آن بپردازیم.
بعد از آن نویسنده به ذکر صفات پسندیده ایرانیان می پردازد و به ذکر دو نمونه از قول پروفسور براون وهرودت اکتفا کرده واین بخش حجم بسیار اندکی در مقابل بخشی که به ذکر صفات ناپسند ایرانیان می‌پردازد دارد. در اینجا ذکر می‌کند که تمام بیگانگانی که با ما ارتباط داشتند ایرانیان را متفق‌القول تیزهوش، سریع الانتقال، حاضرجواب، خوش مشرب، خوشمزه ، خوش سلیقه، خوش صحبت و خوش معاشرت ، بلند نظر، مبادی آداب، مهمان نواز، دست و دل باز و آبرومند می‌دانند. استقبال ایرانیان و به خصوص روستاییان از سپاه دانش را نشانه عشق و علاقه مردم ایران به علم می‌داند .طبع شاعرانه ایرانیان و اینکه با شکم گرسنه و جیب خالی تکیه بر اریکه قدرت زده اند را از قول بیگانگان مورد تجلیل قرار می‌دهد. نویسنده در فصلی به نام تغییر احوال ما ایرانیان ذکر می کند صفات پسندیده ای که به ایرانیان نسبت می‌دهند عمدتا به خصایص ظاهری مربوط می شوند نه آنچه بتوان آن را اخلاق نام نهاد و بیشتر ایراد هایی که به خصایص ایرانیان گرفته اند در باب اخلاق درونی آن‌هاست.
در ادامه بخشی به نام تفاوتهای اخلاقی ما با دیگران آغاز می گردد و به کثرت اخلاق های بد ما نسبت به اخلاق های خوب ما در کتاب‌هایی که بیگانگان درباره ی ما نوشته اند اشاره می کند و اینکه ممکن است بعضی اخلاق ها و اطوارها در نزد ملتی مقبول و پسندیده باشند در حالی که همان ها در میان اقوام دیگر نکوهیده و مکروه به حساب می آیند و گاهی بعضی بدفهمی ها و کژاندیشی ها باعث شده که بعضی صفات پسندیده ما ، مانند فروتنی و تعارضات ما را به چابلوسی و دروغگویی تعبیر کنند و این عیبی بر ملتی به حساب نمی آید اگر تفاوت‌هایی در بین آنها با دیگران وجود دارد. پس از این نویسنده چهار نوع واکنش برای مقابله با آنچه بیگانگان درباره ما گفته اند ذکر می کند ۱-تجاهل و تغافل، ۲-انکار، ۳-تلافی، ۴-تعقل و پس از آنکه سه راه اول را رد می کند راه چهارم را مناسب می داند.
نویسنده عقاید و آراء بیگانگان را درباره ایرانیان ذکر کند و آنها را به چهار دسته تقسیم می کند، ۱- یونیان و رومیان، ۲- غیر فرنگی ها (ترک،عرب و تاتار)، ۳- فرنگیان هم روزگار ما، ۴- ایرانیان.
در دسته نخست به هرودت (پدر تاریخ) و پلوت ( شاعررومی قرن۲پیش ازمیلاد) که در ستایش ایرانیان سخن رانده‌اند و آمی‌ین مارسلین که ایرانیان را متکبر، جنگجو، خودستا و مستبد می‌داند اشاره دارد. دردسته دوم از متنبی شاعر عرب که در نکوهش ایرانیان سخن بسیار رانده و از غازی غرای خان تاتاراز دودمان چنگیز و روشنی بیک از صاحب منصبان ترکیه مطالبی را ذکر کرده که ایشان نیز از ایرانیان بسیار بد گفته اند. دسته سوم به نوشته‌های سفرا، سیاحان، سفرنامه نویسان، شرق شناسان، مورخان، مشاوران نظامی و نویسندگان زیادی استناد کرده که در اکثر موارد افرادی که در باب ایرانیان سخن گفته اند ایرانیا ن را مردمی می شناسند با صفات ناپسندی مانند دروغ، بی وجدانی، مبالغه کردن، دورویی، نفاق، شرک، بی وفایی، خرافه پرستی، چابلوسی، عدم اعتماد و غیره. جمال زاده در این مقاله به شیوه ای هنر مندانه سعی در جمع آوری نوشته های کسانی کرده که در باب خلقیات ایرانیان سخن رانده اند داشته است. (جمال زاده، ۱۳۴۵).
صادق همایونی نیز در تحقیقی با عنوان” فرهنگ مردم سروستان” که در سال ۱۳۷۱طی تحقیقی میدانی به نگارش در آورده است به آداب و رسوم مردم فارس اشاره می کند که خلاصه ای از آن در ذیل آورده می شود:
این کتاب یکی از مفصل‏ترین و جامع‏ترین اثار تحقیقی است که تاکنون در این زمینه منتشر شده است. نگارنده اثر که خود زاده سروستان فارس بود در این اثر به تمام جنبه های فرهنگ عامه مردم سروستان پرداخته است. برای نمونه در این کتاب در زمینه آداب زوار آمده است در سروستان به زوار “فَتِ راه” می دهند، “فت راه” یا فتح راه معمولاً مقداری پول است. البته، مسافران بعد از آمدن از مشهد مقدس برای کسانی که “فَتِ راه” دادن، دستمالی ابریشمی، جانماز، نبات طواف شده و تُربت معروف به گل تربت تقدیم می کنند.
رضا بهرامی در تحقیقی با عنوان"خواستگاری در میان ایلات کرد شمال خراسان” که در سال ۱۳۸۵ به نگارش در آورده است به تاریخچه کردها و اعتقادات و آداب و رسون آنها به خصوص در مورد خواستگاری پرداخته است که خلاصه ای از آن به این صورت است که:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...