واژگانوراء : پس، پشت. (معین)
معنی و مفهومبا همه‌ی این دل شکستگی‌ها و آزردگی‌هایی که از آسمان دارم، باز هم روی نیازم را به سوی آسمان می‌کنم، آه و افسوس که به جز آسمان، هیچ قبله‌ی دیگری برای روی آوردن به آن، وجود ندارد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۷۸ - محنت و حال ناپسند، اینت فتوح روز و شب
پلپـل و چشـم دردمنـد، اینـت دوای آســمان
واژگانفتوح: حاصل شدن از آن چه توقع آن نباشد. (معین) پلپل: فلفل. (دهخدا)
معنی و مفهومآن‌چه که در شبانه روز به من می‌رسد (گشایش کار من است) چیزی جز رنج و محنت نیست، آن‌چه آسمان به عنوان دوا، برای درد من معین می‌کند موجب افزونی درد می‌شود؛ همان‌گونه که اگر فلفل را در چشم دردمند بریزی موجب زیادت درد می‌شود، شگفتا از این درمان گری و دوای آسمان.
آرایه‌های ادبیپلپل و چشم دردمند، مثلی است برای نشان دادن نهایت تضّاد و کنایه از دو امر مخالف است. بیت دارای آرایه‌ی ارسال المثل است.
۷۹ - باد دریـغ در دلـم، کشـت چـراغ زنـدگـی
بوی چـراغ کشـته شـد سـوی هوای آســمان
معنی و مفهومافسوس خوردن و آه کشیدن، چراغ زندگی را در دلم خاموش کرد. بوی این چراغ خاموش گشته، به سمت فضای آسمان بالا رفت.
آرایه‌های ادبیباد دریغ و چراغ زندگی اضافه‌ی تشبیهی است. کشتن کنایه از خاموش کردن است.
۸۰ - بر سـر پای جـان کـنان، گردم و طالـع مرا
پای و سـری پدید نه، چون سر و پای آســمان
معنی و مفهومبه سختی و جان کندن، بر روی پای خود می‌ایستم و می‌گردم. بخت و اقبال من نیز، همچون آسمان سر و پای مشخصی ندارد (بی سروپاست) و تکلیف بخت من مشخص نیست.
آرایه‌های ادبیجان کنان کنایه از به سختی و با رنج کشیدن کاری انجام دادن است. پای و سر و سروپای، دارای آرایه‌ی قلب است. بی سروپا بودن کنایه از خواری و پستی است. طالع در استعاره‌ی مکنیه از نوع تشخیص به فردی مانند شده که سروپایی ندارد (بی ارزش و خوار است) پای در مصراع اوّل با پای در مصراع دوم جناس تام دارد.
۸۱ - گرچه به مویی آسـمان، داشـته‌اند بر سـرم
مـوی به مـوی دیـده‌ام، تعبیـه‌هـای آســمان
واژگانتعبیه: ساز و برگ، ساختگی. (معین)
معنی و مفهوماگر‌چه آسمان را به رشته‌ تار مویی بالای سر من نگاه داشته‌اند (بر من گماشته‌اند)؛ امّا من جزء به جزء تمام مکر و فریب‌های پنهانی آسمان را دیده‌ام و می‌شناسم.
آرایه‌های ادبیمو در مصراع اوّل با مو در مصراع دوم جناس تام دارد. مو به مو کنایه از جز به جز و تمام یک چیز است. آسمان در بیت تکرار (رد صدر الی العجز) ایجاد کرده است .
۸۲ - رغم من است که آسمان، سجده‌ی سگ دلان کند
زآن چو دُم سگان بود، پشـت دوتـای آســمان
واژگانرغم: خلاف میل کسی عمل کردن. (معین) سگ دل: سخت دلی، بددلی. (دهخدا) دوتا: خمیده. (معین)
معنی و مفهومبر خلاف میل من و برای مخالفت با من است که آسمان در مقابل انسان‌های بی رحم و سخت دل سجده می‌کند و آنان را عزیز و محترم می‌دارد. به این دلیل است که پشت آسمان مانند دم سگ خمیده است.
آرایه‌های ادبیسگ دل کنایه از بی رحم است. خمیدگی آسمان را به دم سگ تشبیه کرده است. بیت دارای حسن تعلیل است (خم بودن پشت آسمان به خاطر سجده کردن سگ دلان است).
۸۳ - بـس که قفای آسـمان خوردم و یافـتم ادب
تــا ادب اذا السـماء کـوفـت قــفای آســمان
واژگانادب اذا السماء: تأدیب و ادب کردن با آیه‌ی اذا السماء که اشاره است به آیه‌ی یک سوره‌ی انفطار، (هنگامی که آسمان از هم شکافته شود). (فرهنگ لغات)
معنی و مفهومآن قدر آسمان به من پس گردنی زد و مرا ادب کرد تا این که آسمان نیز به وسیله‌ی آیه‌ی « اذا السماءُ انفَطَرَت» از جانب خداوند، پس گردنی خورد و ادب یافت.
آرایه‌های ادبیآسمان در استعاره‌ی مکنیه از نوع تشخیص‌، به شخصی مانند شده که خاقانی را پس گردنی می‌زند و ادب می‌کند. ادب اذا السماء، اضافه‌ی تشبیهی است . آیه‌ی یک سوره‌ی ۸۲ «انفطار» در بیت حل شده است.
۸۴ - جیـب دریـده می‌روم گـرد قـواره‌ی زمـین
بـو که بـه محرمی رسـم، زیـر وطـای آسـمان
واژگانقواره: پارچه‌ای که گِرد بریده باشند، گرداگرد. (معین) وطا: گستردنی، پوشش. (دهخدا)
معنی و مفهومبا گریبان دریده و پریشان حال، به دور زمین می‌گردم، به این امید که شاید زیر این آسمان محرم و اهل دلی پیدا کنم.
آرایه‌های ادبیجیب دریده کنایه از آشفته و پریشان. قواره‌ی زمین و وطای آسمان اضافه‌ی تشبیهی است. قواره با گریبان تناسب ایجاد کرده است .
توضیحات:
قوارهپارچه‌ای که خیاط از سر جامه بیرون می‌آورد. لباس‌ها معمولاً یک سر و یک ته بود مثل لباده، پارچه را به سر می‌انداختند و به اندازه‌ی سر سوراخ می‌کردند و می‌بریدند و جای دست را هم سوراخ می‌کردند و دو طرف پارچه را می‌دوختند. پارچه‌ی سر را که می‌بریدند قواره نام داشت، متبرّک بود و آن را در صندوق خانه نگاه می‌داشتند. اگر می‌خواستند کسی را سحر و جادو کنند، می‌کوشیدند تا قواره‌ی لباس شخص را به دست آورند و بر آن اوراد جادو بنویسند. (شمیسا، ۱۳۸۷: ۳۱۱)
۸۵ - نیسـت فرود آسـمان، محـرم هیـچ نالـه‌ای
نالـه‌ی خـاقـانـی از آن، رفـت ورای آســمان
معنی و مفهومدر زیر آسمان هیچ محرم و همدلی برای درد و ناله نیست؛ به همین دلیل است که ناله‌ی خاقانی به بالای آسمان رفته است تا مگر آن جا محرمی پیدا کند.
آرایه‌های ادبیفرود و وراء با هم تضّاد دارند .
۸۶ - یا کند آسـمان قضا، عمر مرا که شـد به غم
یـا کنـم از بقـای شـه، دفـع قضـای آســمان
واژگانقضا: به جا آوردن، ادا کردن، بلا. (معین)
معنی و مفهومیا آسمان عمر از دست رفته‌ی مرا که در غم و اندوه سپری شد، قضا می‌کند (به من برمی‌گرداند) یا این که با وجود شاه اخستان و شکوه و عظمت او قضا و بلای آسمان را دفع خواهم کرد و از میان خواهم برد.
آرایه‌های ادبیقضا و قضا جناس تام دارند. آسمان در استعاره‌ی مکنیه از نوع تشخیص به فردی مانند شده است که باید عمر شاعر را قضا کند.
۸۷ - از گـهر یـزیدیـان زاده عـلی شجـاعتی
کـز سـر ذوالفقار او زاده قـضای راسـتین
واژگانگهر: اصل، ذات، فرزند آدم. (معین)
معنی و مفهوماز نژاد و خاندان یزیدیان (شروان شاهان) فرزندی زاده شده است که در شجاعت و دلاوری مانند حضرت علی(ع) می‌باشد و از سر شمشیر ذوالفقار گونش، حکم و قضای حقیقی خداوندی می‌آید و عامل اجرای قضای حقیقی است.
آرایه‌های ادبیذوالفقار استعاره از شمشیر ممدوح است. ذوالفقار و علی با هم تناسب دارند. ممدوح در شجاعت و دلاوری به علی(ع) تشبیه شده است.
توضیحات:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...