از آن جا که مهمترین منبع اطلاعاتی سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان و سایر استفاده کنندگان از اطلاعات شرکت ها (در بورس اوراق بهادار) پیش‌بینی های سود ارائه شده توسط مدیریت شرکت ها در فواصل زمانی معین است. پیش‌بینی سود باید اطلاعاتی فراهم کند که منطقی و به موقع باشد تا بتواند نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان را به نحو مناسبی برطرف نماید (هشی و همکاران، ۱۳۸۸، ص ۳۷). از سوی دیگر، وجود برخی شرایط در محیط گزارشگری مالی، امکان ارزیابی مستقیم کیفیت اطلاعات به وسیله استفاده کنندگان را دشوار تر می‌سازد که از آن جمله می توان به تضاد منافع، پیامدهای اقتصادی با اهمیت، پیچیدگی اطلاعات و عدم دسترسی مستقیم به اطلاعات اشاره کرد (نیکخواه آزاد و همکاران، ۱۳۷۸، ص۱۵).

 

در این میان مدیران می‌توانند از دانش خود درباره فعالیت های تجاری برای بهبود اثربخش صورت های مالی به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات به سرمایه گذاران و اعتباردهندگان استفاده کنند. با این حال چنانچه مدیران برای گمراه کردن استفاده کنندگان صورت های مالی (درون و برون سازمانی) از طریق اعمال اختیارات خود در زمینه گزینش های حسابداری اختیاراتی داشته باشند، ممکن است نتیجه عکس حاصل شود که در این صورت رویدادی تحت عنوان مدیریت سود رخ می‌دهد.

 

۲-۱-۵ معیارهایی برای اندازه گیری سودآوری

 

۱-بازده حقوق صاحبان سهام ([۳]ROE):

 

مدیریت واحد انتفاعی در مقابل صاحبان سرمایه، مسئول و پاسخگو است. عامل مورد توجه و علاقه صاحبان سرمایه، سودآوری است (سلیمی افشار،۱۳۸۲).

 

سودآوری به معنی بازدهی تحصیل شده نسبت به سرمایه گذاری صاحبان سرمایه از طریق کوشش‌های مدیریت است. صاحبان سرمایه به تاثیر نتایج عملیات واحد انتفاعی بر ارزش بازار سرمایه خود، اهمیت خاص می‌دهند. از طرف دیگر تحلیل گران مالی، معیارهایی را که عملکرد شرکت را در رابطه با حقوق صاحبان سهام تحلیل می‌کند؛ مورد استفاده قرار می‌دهند. در این میان، ابزار مورد توجه تحلیل گران و سهام‌داران، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ROE است. ROE معیاری از کارایی است که از طریق آن، چگونگی به کارگیری حقوق مالی متعلق به صاحبان شرکت اندازه گیری می شود. از معیارهای سودآوری است که از دید سهام‌داران عادی بیشترین کاربرد را دارد. این نرخ نشان دهنده ی این است که به ازای هر دلار سرمایه گذاری شده توسط سهام‌داران چند ریال سود کسب شده است.

 

۲- بازده دارایی ها ([۴]ROA):

 

ROA به مهارت های تولید و فروش شرکت مربوط می شود و تحت تأثیر ساختار مالی شرکت نمی باشد. به دلیل استفاده از سود حسابداری در محاسبه نرخ بازده دارایی ها، ایرادهای وارد بر سود حسابداری؛ بر این معیار نیز وارد می‌باشد. از آنجا که دارایی ها در ترازنامه به خالص ارزش دفتری نشان داده می‌شوند، ارزش واقعی آن ها ممکن است بسیار پایین تر یا بالاتر از ارزش های دفتری آن ها باشد. ‌بنابرین‏ ROA پایین لزوماًً ‌به این مفهوم نیست که دارایی ها باید در جای دیگری به کار گرفته شوند. همچنین ROA بالا ‌به این مفهوم نیست که شرکت باید نسبت به خرید همان دارایی ها و کسب بازده بیشتر اقدام نماید (جهانخانی و پارسائیان،۱۳۷۵).

 

بازده دارایی ها (ROA) به عنوان نسبت سود خالص بعد از مالیات به مجموع دارایی های اندازه گیری شده، تعریف می‌گردد. نرخ بازده ‌دارایی ها، رابطه بین حجم دارایی های شرکت و سود را تعیین می‌کند. اگر یک شرکتی بر سرمایه گذاری های خود بیافزاید (البته بر حسب کل دارایی ها) ولی نتواند به تناسب، مقدار سود پس از کسر مالیات خود را افزایش دهد، نرخ بازده کاهش می‌یابد. ‌بنابرین‏ افزایش حجم سرمایه گذاری شرکت، به خودی خود باعث بهبود وضع مالی سهام‌داران نمی شود(سید نژاد فهیم،۱۳۸۳).

 

در گذشته مدیران به حاشیه سود تحصیل شده اهمیت داده و دفعات گردش را نادیده می گرفتند، در حالی که یکی از وظایف مهم مدیران، کنترل دارایی های عملیاتی است. اگر دارایی های اضافی در عملیات به کار گرفته شوند مانند این است که هزینه های عملیاتی را افزایش داده ایم. یکی از مزایای مهم فرمول نرخ بازده دارایی ها این است که مدیران را به کنترل دارایی های عملیاتی وادار می‌سازد و همواره با کنترل هزینه ها نرخ سود خالص و حجم فروش به کنترل دارایی های عملیاتی نیز می پردازند. امروزه فرمول نرخ بازده دارایی ها یکی از مهم ترین معیارها برای سنجش کارایی مدیران به خصوص برای کنترل به مراکز سرمایه گذاری می‌باشد. مسئولیت‌های مدیران در زمینه‌های مختلف در فرمول نرخ بازده دارایی ها ادغام گردیده و به صورت یک رقم ارائه می‌گردد که برای سنجش کارایی مدیران در مراکز سرمایه گذاری معیار مناسبی برای تخصیص وجوه سرمایه گذاری می‌باشد (قدیری، ۱۳۹۱).

 

یکی از نسبت هایی که در سیستم دوپونت مورد استفاده قرار گرفت نسبت نرخ بازده دارایی ها است. این نسبت و همچنین نسبت دیگری به نام نرخ بازده حقوق صاحبان سهام جزء نسبت های سودآوری به حساب می‌آیند. بهتر است بگوییم هر گاه از سود خالص دوره جهت ارزیابی عملکرد در یک فرمول استفاده می شود منظور بررسی نسبت آن واحد تجاری می‌باشد. این دو نرخ به شکل زیر محاسبه می‌شوند.

 

ROA به مهارت های تولید و فروش شرکت مربوط می شود و به وسیله ساختار مالی شرکت تحت تأثیر قرار نمی گیرد(چارلزپی جونز،۱۳۹۲، ص۴۴۷-۴۴۸).

 

اعتباردهندگان و مالکان از بازده دارایی ها می‌توانند در موارد زیر استفاده کنند:

 

    1. ارزیابی توانایی شرکت در تحصیل نرخ مناسبی از بازدهی: اعتباردهندگان و مالکان می‌توانند نرخ بازده دارایی های یک شرکت را با سایر شرکت‌ها با متوسط صنعت مقایسه نمایند. نرخ بازده دارایی اطلاعاتی را درباره سلامتی شرکت فراهم می کند.

 

    1. جمع‌ آوری اطلاعاتی درباره اثربخشی مدیریت: بازده دارایی تحت یک دوره زمانی در تعیین اینکه آیا یک واحد اقتصادی دارای یک مدیر واقعی است، کمک می‌کند.

 

  1. طرح سودهای آینده: عرضه کنندگان بالقوه سرمایه شرکت، سرمایه گذاران حال و آینده بازده مورد انتظار از آن را مورد ارزیابی قرار می‌دهند.

 

مدیران از نرخ بازده دارایی ها در موارد زیر استفاده می نمایند:

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...