استعلامی:
استعلامی میگوید که مولانا بلبل شگفت انگیز بوستان حق را وصف میکند: که« عاشق کلّ( تمام هستی یا خدا) است و خود نیز کلّ است و هستی جداگانه یی ندارد. او در واقع عاشق خود است و خود را میجوید.» (استعلامی،۱۳۸۷: ۳۹۴)
و همچون زمانی مضمون بیتها را شرحی بر مقام رضا دانسته است. و میگوید: این خصلت مرد راه خدا در مقام رضا است که « از آنچه پیش آید با شادی استقبال میکند، و چنان غرق در معشوق و تابع مشیت حقّ است که گویی حسّ ظاهر، او را از رنج های تن و دشواری های عالم ماده آگاه نمیکند تا زبان به شکایت بگشاید. این حالت دو دلیل دارد:
یکی فراموشی خویشتن، و دیگر آنکه هر چه پروردگار بخواهد، برای بنده، بهترین همان است.» ( همان: ۳۹۴)
گولپینارلی:
این بلبل بر کلّ عاشق است، در حالی که او خود کلّ است، بر خود عشق میورزد و عشق خود را میجوید.»( گولپینارلی، ۱۳۸۴: ۲۷۵)
نظر اجمالی:
انقروی بیت را خوب توضیح داده است و قسمتی از توضیحات او نیز در تفسیرهای اخیر همچون فروزانفر تأثیر گذاشته است. اما آنچه را در بارهی مراتب عقول در وصف اجنحه ی طیور عقول الهی بیان کرده است را از مشکات الانوار امام محمد غزالی برگرفته است و این که این حالت را مختص مرد راه حق در مرتبهی رضا دانستهاند درست و به جا میباشد چون این صفات که مولانا ذکر میکند مخصوص کسی است که در این مقام واقع است.
چنانچه عطّار میگوید:
بدان حضور که لا احصی بر آمد از او بدان شرف که ز اقبال بندگی شب قرب ۶۶) فعل را در غیب، اثرها زادنی است |
که از هزار ثنا بیش بود آن یک لا نسیم همنفسی یافت در حریم رضا (عطار، ۱۳۸۲: ۸۳) و آن موالیدش به حکم خلق نیست (بیت ۱۶۷۱) |
انقروی:
فعل و قولی که از انسان صادر میشود، چه خیر، چه شرّ هر چه باشد، اثرهای آن فعل و قول در عالم غیب زادنی است یعنی تولید آنها امری است مقرّر آن موالیدی که فعل در عالم غیب از خود صادر میکند، در حکم نیست.»(انقروی،۱۳۸۰: ۶۷۰)
نیکلسون:
هیچ گونه توضیحی در خصوص بیت نداده است.
فروزانفر:
شارح در این بیت و دیگر ابیات بعدی عقیده دارد که مولانا مسألهی تولید را مطرح کرده است، که از اصطلاحات معتزلیان است، و آنان عقیده دارند که افعال یاذبی واسطه از انسان صادر میشود ودر آن صورت او (فاعل مباشر) است و به وساطت فعل دیگر هم از وی که در آن حال (فاعل بالتولید) است، گاهی نیز فعل را (مباشر و یا تَولید) گویند و سپس به بحث بر روی اعتراض اشعرَیه و معتزله بر روی این موضوع میپردازد و در نهایت میگوید: «هر یک از سخنان و کارهای انسان در خود او و دیگران بی هیچ شکّ، انعکاسی به جا میگذارد، بسیاری از آنها ممکن است بدون قصد و التفات صورت گیرد.» (فروزانفر،۶۶۷:۱۳۸۲ )
زمانی:
همچون فروزانفر عقیده دارد که مولانا مسألهی تولید را مطرح کرده است و عقاید معتزله را بیان میکند، و معنای بیت را این گونه شرح میدهد : «هر فعل و عملی که از آدمیصادر میشود، چه خیر و چه شرّ،در عالم غیب پشت پردهی محسوسات، اثرهایی دارد و آن اثرها جملگی با مشیت الهی در عرصهی جهان پدید می آید و در اختیار انسان نیست.(زمانی،۱۳۷۸: ۵۲۷)
استعلامی:
«هر فعلی که از ما سر میزند، آثاری باقی میگذارد که میتواند موجب افعال دیگری شود. یک نجّار دستش را حرکت میدهد، چکش او بالا وپایین میرود و میخ را در چوب میکوبد. حرکت چکش و فرو رفتن میخ موالید فعل نجّار است، که به عقیدهی مولانا این موالید در غیب زاده میشود و به دست خلق نیست.»(استعلامی،۱۳۸۷: ۴۰۱)
گولپینارلی:
« آثار هر فعل در عالم غیب پدیدار میشود وآن آثار در اختیار انسانها نیست.»(گولپینارلی،۱۳۸۴: ۲۷۸)
نظر اجمالی:
اکثر شارحان در مورد این بیت هم عقیده هستند و کلام آنها به هم نزدیک است ولی فروزانفر و زمانی بیت را بسیار بسط داده و بر روی مسألهی “تولید” بحث کردهاند . به نظر میرسد که استعلامیبیت را موجز تر و قابل فهم تر بیان کرده است و اینکه مولانا در چند بیت قبل از همین دفتر میگوید:
کردِ حقّ و کردِ ما، هر دو ببین گر نباشد فعل خلق اندر میان، خلق حق، افعال ما را موجد است … چون محیط حرف و معنی نیست جان |
کردِ ما را هست دان، پیداست این پس مگو کس را: چرا کردی چُنان؟ فعل ما آثار خلق ایزد است چون بود جان خالق این هردوان؟ (مثنوی، بیت ۱۴۹۶-۱۴۹۰/ ۱) |
[یکشنبه 1400-08-02] [ 07:10:00 ق.ظ ]
|