۲-۲-۱۱-۳ - مدل نتایج و تعیین کننده ها (۱۹۹۱):
یکی از مدل هایی که مشکل ماتریس عملکرد را مرتفع می سازد، چارچوب «نتایج و تعیین کننده ها» است. این چارچوب بر این فرض استوار است که دو نوع شاخص عملکرد پایه، در هر سازمانی وجود دارد. شاخص هایی که به نتایج مربوط می شوند و آنهایی که بر تعیین کننده های نتایج تمرکز دارند. دلیل این جداسازی و تفکیک بین شاخص ها ، نشان دادن این واقعیت است که نتایج به دست آمده، تابعی از عملکرد گذشته کسب و کار بوده و با توجه به تعیین کننده های خاص حاصل می گردند. به بیان دیگر، نتایج از نوع شاخص های تأخیردار (LAGGING INDICATOR) هستند در حالی که تعیین کننده ها شاخص های اساسی و پیشرو هستند. شاخص های مربوط به تدریج شامل عملکرد مالی و رقابت بوده و شاخص های مربوط به تعیین کننده ها عبارتنداز: کیفیت، قابلیت انعطاف، بکارگیری منابع و نوآوری.
۲-۲-۱۱-۴ -هرم عملکرد (۱۹۹۱)
یکی از نیازهای هر سیستم ارزیابی عملکرد وجود یک رابطه شفاف بین شاخص های عملکرد در سطوح سلسله مراتبی مختلف سازمان است، به گونه ای که هر یک از واحدها در جهت رسیدن به اهداف یکسان تلاش کنند.
یکی از مدل هایی که چگونگی ایجاد این رابطه را در بر می گیرد مدل هرم عملکرد است. هدف هرم عملکرد ایجاد ارتباط بین استراتژی سازمان و عملیات آن است. این سیستم ارزیابی عملکرد شامل چهار سطح از اهداف است که بیان کننده اثربخشی سازمان (سمت چپ هرم) و کارایی داخلی آن (سمت راست هرم) است. در واقع این چارچوب تفاوت بین شاخص هایی را که به گروه های خارج سازمان توجه دارند (مانند رضایت مشتریان، کیفیت و تحویل به موقع) و شاخص های داخلی کسب و کار (نظیر بهره وری، سیکل زمانی و اتلافات) آشکار می سازد.ایجاد یک هرم عملکرد سازمانی با تعریف چشم انداز سازمان در سطح اول آغاز می شود که پس از آن به اهداف واحدهای کسب و کار تبدیل می شود.
در سطح دوم، واحدهای کسب و کار به تنظیم اهداف کوتاه مدتی نظیر سودآوری و جریان نقدی و اهداف بلند مدتی نظیر رشد و بهبود وضعیت بازار می پردازند( مالی و بازار، سیستم های عملیاتی کسب و کار) پل ارتباطی بین شاخص های سطوح بالا و شاخص های عملیاتی روزمره هستند ( رضایت مشتریان، انعطاف پذیری و بهرهوری). در نهایت چهار شاخص کلیدی عملکرد (کیفیت، تحویل، سیکل کاری و اتلاف ها) در واحدها و مراکز کاری و به شکل روزانه استفاده می شوند.مهمترین نقطه قوت هرم عملکرد تلاش آن برای یکپارچه سازی اهداف سازمان با شاخص های عملکرد عملیاتی است. اما این رویکرد هیچ مکانیسمی برای شناسایی شاخص های کلیدی عملکرد ارائه نمی دهد و همچنین مفهوم بهبود مستمر در این مدل وجود ندارد.
۲-۳- بخش سوم: سازمان آموزش و پرورش :
آموزش و پرورش دارای مفهوم و کاربردی گسترده، پیچیده، و مبهم است. تاکنون تعریف واحد یا جامع از «آموزش و پرورش» به دست نیامدهاست و اهل نظر، هر یک بر پایه تفکرات و تجربیات خود، تعریفی از آن ارائه دادهاند.صاحبنظران ایرانی یا مسلمان تعلیم و تربیت در سدههای پیشین (مانند امام محمد غزالی)، هیچکدام درپی تعریف مفهوم «آموزش و پرورش» نبودهاند و گویا اهمیت تعریف این مفهوم را درک نکرده بودند.درعصر حاضر، متفکران ایرانی مانند محمدباقر هوشیار،عیسی صدیق،اسدالله بیژن و امیرحسین آریانپور، مرتضی مطهری در اینباره اظهارنظر کردهاند. ولی دانشمندان غربی از دیرباز تاکنون تعاریفی از «آموزش و پرورش» ارائه دادهاند.
۲-۳-۱ - برخی از تعاریف آموزش و پرورش:
محمدباقر هوشیار: آموزش و پرورش مجموعه منظمی از اعمال و رفتار است؛ به بیان دیگر آموزش و پرورش فعل و انفعالی است میان دو قطب سیال (آموزگار و فراگیر) که مسبوق به اصلی و متوجه هدفی و مستلزم برنامهای است.
جان دیویی: آموزش و پرورش دوباره ساختن یا سازمان دادن تجربهاست، به منظور اینکه معنای تجربه گسترش پیدا کند و برای هدایت و کنترل تجربیات بعدی، فرد را بهتر قادر سازد.
ژان ژاک روسو: آموزش و پرورش هنر یا فنی است که به صورت راهنمایی یا حمایت نیروهای طبیعی و استعدادهای فراگیر (متربی)، و با رعایت قوانین رشد طبیعی و با همکاری خود او برای زیستن تحقق میپذیرد.
دانشنامه بریتانیا: از آنجایی که کودکان بیسواد، نادان و غیرمطلع از فرهنگ جامعهشان به دنیا میآیند، برای یادگیری فرهنگشان، هنجارهای رفتاری افراد بالغ، یادگیری مهارتها، یافتن نقششان در اجتماع و رسیدن
)Encyclopedia Britannica, Education به اهدافشان نیاز به آموزش دارند.(
امیرحسین آریانپور: آموزش و پرورش عبارت است از ” فرایند هدایت و جهتدهی عمدی تجارب انسانی".( آموزش و پرورش ایستا و پویا)
۲-۳-۲ - فلسفه آموزش و پرورش:
از آنجا که آموزش به کودکان این قابلیت را میدهد که به صورت مستقل به سوی اهداف مورد نظرشان حرکت کنند و هویت ویژهای در جامعه بیابند، اهمیتی غیر قابل چشمپوشی برای فلاسفه دارد (۲۰۰۸٫ Philosophy of Education ) .
فلسفه آموزش به بررسی ماهیت و اهداف آموزش و ابزارهای آن میپردازد و در ارتباط با «نظریه آموزش» است. نظریه آموزش نوعی نظریه عملی بوده که سعی در فراهم آوردن رهنمود و روشن کردن تمامی جنبههای گوناگون آموزش (اعم از جنبههای تعلیمی، اخلاقی و سیاسی مربوطه) و همچنین ساختار اجتماعی وابسته با آن است فلسفه آموزش از نیمه دوم قرن بیستم میلادی به بعد به صورت یک شاخه مشخص از فلسفه شناخته شده و مورد بررسی قرار گرفت.
۲-۳-۳ - تاریخ آموزش و پرورش:
فرایند آموزش و پرورش از پیدایش انسان بر زمین آغاز شده و به عقیده برخی معلمی (یا گونهای از آن) از نظر قدمت دومین پیشه انسانها بودهاست. هیچ جامعه انسانی وجود نداشته که اهمیت و مرکزیت آموزش را رد کند. در جوامع بدوی، آموزش رسمی به شکل امروزی آن وجود نداشت. در واقع در تمامی فعالیتهای روزمره بالغین نقش معلمین را بازی میکردند و همه جا کلاس درس بود. انباشتگی دانش در طول زمان باعث شد که یک نفر بالغ نتواند بر تمامی آن مسلط شود. راه حلی که جامعه برای این مشکل پیدا کرد آموزش به نوع رسمی بود: مدارسی تشکیل شد و متخصصینی در آنها به گونهای موثر به انتقال فرهنگ و دانش موجود کمک میکردند. با رشد فزاینده جامعه و زیاد شدن پیچیدگیهای آن، آموزش رسمی به عهده مؤسسات خاصی واگذار شد. به علاوه ماهیت آموزش نیز کم کم تغییر کرد: آموزش کمتر و کمتر به زندگی روزمره افراد ارتباط پیدا میکرد، انتزاعیتر شده و با عملگرایی فاصله میگرفت. دانش بصورت خیلی فشرده در آمده و این امر به دانش آموزان این قابلیت را میداد که از فرهنگی که در آن به دنیا آمدهاند فراتر رفته و چیزهایی را یاد بگیرند که هرگز نمیتوانستند توسط تجربه مستقیم یا تقلید از افراد بالغ بیاموزند. فرایند آموزش امروزه یکی از پایههای اساسی پیشرفت جامعهها شدهاست و اهمیت روز افزونی پیدا کردهاست و این خود باعث این شده که کتابها و تحقیقات زیادی در زمینه اهداف، محتوا، و نحوه بهینه تدریس انجام شود. در دوران مدرن، شاهد شکوفایی فلسفه آموزش و نظریات تعلیمی هستیم. وهر معلم با توجه به شرایط دانش آموزان کلاسش از شیوههای مختلف آموزشی استفاده میکند. ( آموزش و پرورش ایستا و پویا)
۲-۳-۴- سیر تحول تشکیلات آموزش وپرورش:
-
- در سال ۱۲۳۲ هجری شمسی و به دنبال تأسیس دارالفنون اولین بار وزارتخانه های به نام وزارت علوم تأسیس گردید.
-
- در سال ۱۲۸۸ هجری شمسی نام وزارت علوم به وزارت معارف اوقاف تغییر یافت.
-
- در سال ۱۳۱۷ هجری شمسی وزارت مذکور به نام وزارت فرهنگ خوانده شد.
-
- در سال ۱۳۴۳ هجری شمسی بر اساس قانون صرفاً امور آموزش و پرورش پیشدانشگاهی و دانشگاهی به وزارت آموزش و پرورش محول گردید.
-
- در سال ۱۳۴۶ هجری شمسی به موجب قانون کلیه امور مربوط به دورههای تحصیلی مربوط به دورههای تحصیلی پیشدانشگاهی به عهده وزارت آموزش و پرورش گذاشته شد.
-
- درسال ۱۳۶۶ قانون اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش در۴ فصل ۱۳ ماده و ۹ تبصره تصویب گردید.
۲-۳-۵ انواع مدارس و مراکز آموزشی موجود:
۱- مدارس دولتی ۲- مدارس غیرانتفاعی ۳- مدارس استثنایی۴- مدارس آموزشگاههای آزاد ۵- مدارس وابسته به وزارتخانهها ۶- مدارس خارجی ۷- مدارس تطبیقی ۸- مدارس اقلیتهای مذهبی ۹- مدارس شاهد و مدارس نمونه۱۰- مدارس شبانه ۱۱- مؤسسات تربیت معلم ۱۲- دورههای کاردانی کارشناسی وکوتاهمدت
۲-۳-۶ تاریخچه سازمان مدارس به سبک جدید در ایران:
-
- تأسیس دارالفنون درسال ۱۲۲۸ (ه .ش ) و آغاز معرفی نظام مدارس در ایران
-
- در قانون فرهنگ مصوب ۱۲۹۰ (ه .ش) آمده است که مدارس و مکاتب چهار نوع است: الف. مدارس ابتدایی روستایی ب. مدارس ابتدایی شهری ج. مدارس متوسطه د.مدارس عالی
-
- در سال ۱۳۱۳ دورههای تحصیلی ایران شامل دوره ابتدایی (۶سال)، اول متوسطه (۳سال)، دوم متوسطه (۳سال) بوده است.
-
- در قانون سال ۱۳۲۲(ه .ش ) دوره های تحصیلی عبارت بوده است از: آموزش ابتدایی(۶سال) ب- دوره متوسطه (دو دوره سه ساله که دوره اول عمومی و دوره دوم به بخش نظری وفنی وحرفه ای تقسیم شده است)
-
- از سال ۱۳۴۵ لغایت ۱۳۷۰ شامل دورههای کودکستان (۳-۲ سال) دبستان (۵ سال) راهنمایی تحصیلی (۳ سال)، دوره متوسطه (۴ سال) و تحصیلات عالی بر حسب مورد (۷-۲ سال)
-
- از سال ۱۳۷۰ (ه . ش ) تاکنون دوره متوسطه عمومی، فنی و حرفهای به مدت ۳ سال و دوره پیشدانشگاهی به مدت یک سال مصوب گردیده است.
۲-۳-۷ برخی از وظایف وزارت آموزش و پرورش:
-
- تشکیل شورای عالی آموزش وپرورش
-
- تشکیل شورای منطقهای که حدود و وظایف و اختیارات آن به تصویب مجلس خواهد رسید.
- تهیه و پیشنهاد برنامههای میان مدت و بلند مدت در جهت تأمین اهداف آموزش و پرورش
[یکشنبه 1400-08-02] [ 06:23:00 ق.ظ ]
|