کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



از جمله علایم و امراضی که بلغم ایجاد میکند، عبارت است از رنگ شخص بسیار سفید مى‏شود؛ محل لمس در بدن نرم مى‏گردد؛ سردى بر بدن وارد مى‏آید؛ آب دهان زیاد و چسبنده مى‏گردد و تشنگى کم مى‏شود و هضم شخص ضعیف و جشاء وى (مایعى که بر اثر بهم خوردن دل به دهان مى‏آید) شور و ادرارش سفید مى‏گردد؛ خواب بیمار زیاد مى‏شود و بر اعصاب وى سستى و تنبلى بر ذهنش کندى روى مى‏آورد و نبض وى آهسته و نامرتب مى‏زند.[۶۵]
در این روایت حضرت علی (ع) اشاره به طبع بلغم دارد که یکی از طبایع چهارگانه به شمار میرود و درمان آن را هم ذکر میکند. شبیه این روایت در روایات ما زیاد است که ما به عنوان نمونه این روایت را آوردیم و ناگفته نماند که در روایات تعابیر مختلفی برای بلغم موجود میباشد،[۶۶] که این روایات با تعابیر مختلف همه نشانگر این است که طبایع و مزاجها از مبانی طب اسلامی میباشد و از طرفی نقش به سزایی در مباحث اخلاقی دارد و حداقل میتوان ادعا کرد که یکی از اصول طب اهل بیت (علیهم السلام) طبایع و مزاج های چهارگانه است. چنانچه امام صادق (ع) میفرمایند: گرمى‏ را با دواى سرد و سردى را با داروى گرم و رطوبت را با خشکى و خشکى را با رطوبت درمان مى‏کنم و همه کار را بخداى عز و جل باز میگردانم و آنچه را که رسول خدا (ص) فرموده است بکار میبندم که فرمود: بدان که معده جایگاه درد است و پرهیز درمان درد و آنچه را که بدن به آن عادت کرده بازش میدهم هندى عرض کرد: مگر طب جز این است؟ امام صادق علیه السّلام فرمود تو پندارى که من از کتابهاى طب این دستورات را فرا گرفته‏ام؟ عرض‏ کرد: آرى فرمود: نه بخدا فرا نگرفته‏ام مگر از خداى سبحان‏ و… .[۶۷]
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
روایت پانزدهم: درمان معنوی غلبه طبایع اربعه و حرز ابودجانه
از جمله روایاتی که از اهل سنت میباشد و طبایع اربعه در آن ذکر شده است حرز ابودجانه انصاری است که علامه مجلسی میگوید از حرزهای مشهور از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) میباشد.[۶۸]
کفعمی درجُنه الأمان الواقیه و جَنه الإیمان الباقیه و معروف به مصباح الکفعمی‏ تألیف تقى الدین ابراهیم بن على کفعمى( ۸۴۰- ۹۰۵ هجرى) که کتابی در موضوع ادعیه و زیارات مى‏باشد، در بحث دعا برای در امان ماندن از دست شیاطین، به آن اشاره کرده و آن را به صورت ناقص ذکر کرده است.[۶۹]
در متن حدیث ذکر شده است که « فَالْتَفَتَ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) فَقَالَ اکْتُبْ حِرْزاً لِأَبِی دُجَانَهَ الْأَنْصَارِیِّ وَ لِمَنْ بَعْدَهُ مِنْ أُمَّتِی…» رسول خدا (ص) به علی (ع) رو کرد و فرمود: حرزی را برای ابودجانه انصاری و برای امت بعد خودم بنویس و… برای این حرز به جز دفع اجنه و شیاطین خواص زیادی شمرده شده است که از جمله برای امان ماندن از امراضی که از غلبه طبایع و اخلاط میباشد. و صراحتاً به آن تصریح شده که « مِنْ دَاءٍ یُفْتَرَى لِبَنِی آدَمَ وَ بَنَاتِ حَوَّاءَ مِنْ قِبَلِ الْبَلْغَمِ أَوِ الدَّمِ أَوِ الْمِرَّهِ السَّوْدَاءِ وَ الْمِرَّهِ الْحَمْرَاءِ وَ الصَّفْرَاءِ أَوْ مِنَ النُّقْصَانِ وَ الزِّیَادَهِ » یعنی از دردی که به پسران آدم و دختران حواء از ناحیه بلغم و دم (خون) و خلط سوداء و خلط حمراء و خلط صفراء چه در صورت غلبه و زیادی آنها و چه در صورت کم بودن آنها (که آن هم عوارض خاص خودش را دارد) فایده دارد. و در نهایت ابودجانه میگوید:« فَوَ اللَّهِ مَا رَأَیْتُ فَزْعَهً لِأَهْلِی وَ لَا وُلْدِی وَ لَا عَادَ حَتَّى قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)». به خدا قسم برای خانواده و فرزندانم ترسی مشاهده نکردم و این فزعه و ترس برنگشت تا زمانی که زمانی رسول خدا (ص) رحلت کردند.
از این روایت و نظایر آن در شیعه و اهل سنت میتوان استنباط کرد که برای غلبه اخلاط و طبایع علاوه بر دستورات دارویی و غذایی، درمانهای معنوی مثل دعاها و حرزهای مختلف را داریم. به شرطی که به آن دعاها اعتقاد داشته باشیم.
نتیجه
با نگاهی به روایات اسلامی میتوان این گونه فهمید که طبایع اربعه مورد قبول معصومین (ع) میباشد و آنها طبایع را در بیانات گوهر بار خود آورده و به آنها استناد کردهاند و علم مزاج و طبایع یک بحث قدیمی و منسوخ نمی باشد و تا زمانی که بشر موجود است طبع او هم با او قرین است. و کسانی که در علم اخلاق و طب کار می کنند نباید از علم مزاج شناسی و طبایع غافل باشند چون یکی از ابعاد موضوعات اخلاقی توجه به مزاج هر شخصی در راه رسیدن به کمالات اخلاقی می باشد. با توجه به چنین احادیثی کسانی که بر این باورند که می شود، مسایل جسم و روح را کاملاً از هم جداگانه بحث کرد و این دو مقوله ارتباط قابل توجهی با همدیگر ندارند، دچار اشتباه در استنباط و فهم مسایل روح و جسم می شوند.
فصل سوم
تبیین طبایع اربعه از دیدگاه حکماء اسلامی
مقدمه
برای اینکه بحث به خوبی روشن شود به تبیین مقدمات بحث نیاز داریم و این مباحث در اکثر کتبی که در مبانی طب نوشته شده موجود است، فلذا با رجوع به یکی از منابع معتبر در این موضوع به نام کتاب قانون به تشریح این بحث میپردازیم:
مزاجها و طبایع اربعه که شامل صفرا و سودا و دم و بلغم میباشند ، از ارکان اربعه تشکیل شدهاند ابن سینا در این باره میگوید:
ارکان[۷۰]‏ (عناصر) نوعى اجسام ساده هستند که اجزاى اولیه تن آدمى و موجودات دیگر را تشکیل مى‏دهند. و نمى‏توان آنها را به اجزایى که از لحاظ شکل ظاهرى متفاوت هستند، تقسیم کرد. بر اثر اختلاط عناصر با یکدیگر، انواع موجودات- که از نظر صورت گوناگون هستند- بوجود مى‏آیند.
مفهوم عنصری خاک، آب، هوا و آتش، با آن چه که در زندگی عادّی از آنها می شناسیم؛ متفاوت است. در واقع، خاک، آب، هوا و آتشی که ما می بینیم، از تظاهرات و جلوه های خاک، آب، هوا و آتش عنصری هستند وگرنه مثلاً در خاک یا زمین، ترکیبی از عناصر خاکی، آبی، هوایی و آتشی موجود است. انتقادی که معمولاً از سوی مخالفین مطرح میشود که «عنصر غیرقابل تجزیه است ولی آب و باد و خاک و آتش مرکّب و غیربسیط هستند» ناشی از عدم درک صحیح از تعریف عنصر و فرق نگذاشتن بین آب و آتش و باد و خاک مرکّب این دنیایی با آب و آتش و باد و خاک عنصری است.
لازم به توضیح است که خاک: سنگین مطلق است و در مرکز سایر عناصر قرار میگیرد و دیگر عناصر به سوی او حرکت میکنند (قانون جاذبه). ثابت و ساکن است و پایداری دیگر عناصر به اوست. در موجودات، باعث به هم پیوستگی، پایداری و حفظ شکل است. طبع آن سرد و خشک است.
- آب: سنگین نسبی است و اطراف خاک را فرا میگیرد. هر شکلی را به آسانی میپذیرد و به آسانی نیز از دست میدهد. به دیگر عناصر قابلیت شکلگیری میدهد. در موجودات، باعث نرمی، همواری و شکل پذیری میشود. طبع آن سرد و تر است.
اجسام مرطوب، زود میگیرند و زود هم از دست میدهند ولی اجسام خشک، دیر میپذیرند و دیر از دست میدهند. اگر خشک و تر به هم بیامیزند؛ خشک از تر، نرمی و آسان شکل گرفتن را میگیرد و تر از خشک، قوام و حفظ هیأت را.
هوا: سبک نسبی است و اطراف آب را گرفته است. با عناصر دیگر میآمیزد و باعث تخلخل و سبکی و گشادگی آنها میشود. در موجودات، نرمی، سبکی و سهولت بلند شدن را سبب میشود. از آب فرمانبردارتر است. طبع آن گرم و تر است.
آتش: سبک مطلق است و بالاتر از سایر عناصر قـرار می گیرد. باعث می شود هوا به دو عنصر سرد نفوذ کند؛ سردی آنها را بشکند و آنها را از عنصر به مزاج تبدیل کند. در موجودات، پختن، نرم کردن و آمیختن را باعث میشود. طبع آن گرم و خشک است.
نکته: در موجودات زنده، آب و خاک که سنگین ترند؛ بیشتر در پیدایش اندامها و حفظ ثبات آنها دخیلند امّا آتش و هوا اوّلاً در پیدایش ارواح و روانها دخیلند و در ثانی، حرکت و جنبش( هم در ارواح و هم در اندامها) را سبب میشوند.
عنصر (رکن یا اسطقس) خاک و آب و هوا و آتش و قوا (کیفیتهای) اولیه، سرد و خشک، سرد و تر، گرم و تر، گرم و خشک میباشد.
قوای اولیه ۴ عنصر تشکیل دهنده جهان مادی (و از جمله بدن انسان میباشد).
از این عناصر دو عنصر سبک و دو عنصر دیگر سنگین هستند. عناصر سبک عبارتند از آتش و هوا و عناصر سنگین عبارتند از آب و خاک. وجود خاک (مزاج خاکى) در موجودات جهت بهم‏پیوستگى و پایدارى و نگهدارى هیئت‏ها (اشکال) است. وجود آب در موجودات براى ایجاد نرمى در اشکالى است که به شکل‏گیرى، طرح‏ریزى و راست و هموار شدن نیازمند هستند. وجود هوا در موجودات براى نفوذ، نرم کردن، سبک گردانیدن و سهولت بلند کردن آنهاست. وجود آن (آتش) در میان موجودات براى پختن و نرم کردن و آمیختن و در خود نفوذ دادن گوهر هوائى است که بتواند سردى دو عنصر سنگین و سرد را بشکند و این درهم شکستن سردى دو عنصر سرد به این منظور است که از حالت عنصرى به حالت مزاجى باز آیند.[۷۱]
(به عنوان مثال، اگر آب (سرد و تر) و خاک (سرد و خشک) را با هم مخلوط کنند تا کاملاً درهم آمیخته شوند به شکلی که قدرت دسترسی به هر کدام به تنهایی را نداشته باشیم در ترکیب جدید، سرد و از نظر رطوبت، معتدل خواهد بود. یا در حیوانات گرگ مزاج گرم و خشک داشته و عنصر آتش در آن برتری دارد، در گیاهان وجود عناصر چهارگانه ارکان را با خوردن یا لمس آن‌ها به وضوح می‌بینیم گیاهانی که خوردن و لمس آن‌ها موجب گرمی و تشنگی فوری شده و یا حتی با تکرار در خوردن و لمس آن‌ها در بدن ایجاد خارش و سوزش می‌شود گرم و خشک می‌گوئیم، گیاهانی که خوردن آن‌ها موجب ایجاد گرمی می‌شود، گیاهان گرم و تر، گیاهانی که موجب رفع حرارت بدن و رفع تشنگی می‌شود سرد و تر و گیاهانی که از گرمی بدن می‌کاهد امّا تشنگی را برطرف نمی‌کند و با تکرار آن‌ها در بدن ایجاد خشکی و لاغری می‌شود، سرد و خشک می‌گوئیم در مجموع عناصر گرم و خشک را صفرازا، گرم و تر را مولد خون، عناصر سرد و خشک را سودازا و عناصر سرد و تر را بلغم‌زا نام‌گذاری کرده‌اند.
چنانکه در تعریف اصطلاحی گفته شد از واکنش متقابل اجزاى ریز مواد متضاد مزاج بوجود مى‏آید. مزاج‌ها به طور کلی به دو نوع معتدل و غیر معتدل بر حسب شرایط خاص، مثل: فصل، سنّ و جنسیّت و مکان زندگی افراد، فرق می‌کند.
با توجه به مقدمه مذکور ما هر غذایی که می‌خوریم، هنگامی که وارد بدن ما می‌شود، با هضم در معده، به کبد می‌رود، در کبد چهار خلط (رکن) یا چهار نوع مایع به نام «خلط دم» که دارای مزاج و طبع گرم و تر است، «خلط صفرا» که دارای مزاج گرم و خشک است، «خلط بلغم» که دارای مزاج سرد و تر است و «خلط سودا» که دارای مزاج سرد و خشک است، تولید می‌شود اخلاط و طبایع از عناصر اربعه منبعث و خواص آنها را با خود همراه دارند. بنابراین، خون، چون عنصر هوا خلطى گرم و مرطوب است و مزاج خونى نیز گرم و مرطوب می‌باشد. صفرا، مانند عنصر آتش خلطى گرم و خشک می‌باشد و مزاج صفراوى مزاجى گرم و خشک است. بلغم، مانند عنصر آب سرد و مرطوب و مزاج بلغمى نیز سرد و مرطوب است. سودا، چون عنصر خاک سرد خشک و مزاج سودا وى نیز سرد و خشک می‌باشد، شهید مطهری با بیان روشن خود در آثارش ذکر میکند که قدما معتقد به طبایع چهارگانه بودند، همچنان که به عناصر چهارگانه و اخلاط چهارگانه اعتقاد داشتند:
چهار طبع مخالف سرکــــش چند روزى شوند با هم خوش‏
گر یکى زین چهار شد غالب جان شیرین برآید از قالــــب‏
مى‏گفتند سلامت انسان رهین تعادل این طبایع است. براى هر عنصرى طبیعتى قائل بودند که طبیعتهایى که در عناصر هست در اثر ترکیب با یکدیگر فعل و انفعال و کسر و انکسار مى‏کنند که بعد از کسر و انکسار یک حالت متوسط به وجود مى‏آید که نام آن حالت متوسط «مزاج» است. مى‏گفتند مزاج عرض عریضى دارد، یعنى حد نوسان دارد که تا در آن حد باشد سلامت محفوظ است و اگر از این حد و عرض خارج شود، بیمارى حاصل مى‏شود. آنها معتقد بودند که اگر مثلاً حرارت که یکى از طبایع چهارگانه رطوبت، یبوست، حرارت و برودت است به خاطر عاملى از خارج، بر مزاج غالب شود همین که آن عامل خارجى- که قاسر است- از بین برود آن طبیعت حاکم بر بدن شروع به فعالیت کرده و این حرارت را دفع مى‏کند و بدن را به حال تعادل بر مى‏گرداند.[۷۲]
قدما معتقد بودند که از اخلاط اربعه و طبایع اربعه، مزاجى براى فرد به وجود مى‏آید که داراى خصوصیاتى مثل درجه‏اى از حرارت، رطوبت، یبوست و امثال آن بوده و همراه با اخلاطى یعنى میزان معینى از خون، صفرا، بلغم و مانند اینهاست. اگر مزاج از بین برود، دیگر قابلیت حیات براى انسان باقى نمى‏ماند و انسان مى‏میرد.
آیا مزاج یک حد معین و مشخصى است؟ آیا نسبتى از آب، هوا، خاک و آتش که طبق نظر قدما مزاج را تشکیل مى‏دهد، یک نسبت ریاضى و هندسى است که اگر اندکى بهم بخورد مزاج معدوم مى‏شود؟ نه، این یک عرض عریضى دارد. آب از یک حد خاص نباید کمتر باشد و از حد خاص دیگرى نباید بیشتر باشد. همین‏طور عناصر دیگر باید میان دو حد خاص باشند. مزاج حالت متوسطى است میان دو حد، نه اینکه خودش یک حد معین باشد. لهذا اگر حرارت بدن مقدارى بالا یا پایین رود مزاج همچنان باقى است. اما اگر از درجه معینى بالاتر برود و یا از درجه معین دیگرى پایین‏تر برود دیگر قابلیت ادامه حیات نیست‏.[۷۳]
بنا به گفته اطبا یونان قدیم چون بقراط، جالینوس و… و نیز اطبا بزرگ ایرانى چون بوعلى سینا، رازى و…، در انسان ۴ طبع وجود دارد: ۱- طبع سودایى ۲- طبع بلغمى ۳- طبع دموى (خونى) ۴- طبع صفراوى.
در بعضی از منابع تفسیری آیه« إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً»[۷۴] بر همین مزاج ها و طبایع تفسیر شده است. چنانچه بعضی از علماء اینگونه ذکر کردهاند. علامه حسن زاده در کتاب نصوص خود مینویسد:
بیان: امشاج جمع مشیج است چون ایتام که جمع یتیم است. و مشیج بمعنى آمیخته است. « إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً» . و ظاهراً مراد از امشاج اخلاط اربعه باشد که اعضاء از آنها متولد میشود چنانکه در شرح نفیس بدان تصریح شده است، و نیز چغمینى در اول فصل ثالث قانونچه در طب گوید: الاعضاء هى اجسام متولده من اول مزاج الاخلاط کما أن الاخلاط اجسام متولده من اول مزاج الارکان. و مرادش از ارکان عناصر اربعه خاک و آب و هوا و آتش است. و اخلاط اربعه دم و صفرا و بلغم و سودا است.[۷۵]
در کتاب منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه( خوئى) آمده است:
قیل فی قوله تعالى: « إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشاجٍ‏ » أى أخلاط من الطبایع من الحراره و البروده و الرطوبه و الیبوسه.[۷۶] و در تفسیر مجمع البیان آمده است:
و بعضى گفته‏اند: امشاج، عبارت از طبیعتهایست که در انسانست از حرارت و برودت و یبوست و رطوبت. خداوند آنها را در نطفه قرار داده سپس خدا آن را بنیه حیوانى معتدل الاخلاط نمود آن گاه در آن روح حیاتى دمید از آن براى چشم و گوش قرار داد (فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ) و این است سخن او که فرمود: « فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً » پس او را شنوا و بینا نمودیم.[۷۷]
نکتهای که اینجا قابل توجه میباشد این است که در حالت طبیعی خواصی که برای عناصر چهارگانه و مزاجهای حاصله از ترکیب آنها ذکر شد، مورد انتظارند امّا در صورت غلبه رکن پنجم یعنی رکن یا عنصر معنوی بر آنها، هر رفتار خرق عادتی ممکن است، مشاهده شود. ( شفای بیمار با خوردن تربت حضرت سیدالشّهداء علیه السّلام، آثار درمانی آب نیسان، بَرد و سلام شدن آتش بر حضرت ابراهیم علیه السّلام، …)
این مفهوم از اختصاصات مبانی روایی و قرانی نسبت به مبانی سنّتی و حکماء است که مفاهیم مزاج شناسی را بسیار وسیع و گسترده و قضاوت در مورد آنها را دقیق و موشکافانه میسازد.
برای مثال، یک بحث برجسته در مبانی روایی و قرآنی، مفهوم غذای حلال و طیّب، در برابر غذای حرام و شبهه ناک و خبیث است که تمام مفاهیم تغذیه ای را تحت تأثیر خود قرار میدهد و انواع تغییرات و تفاوتهای مزاجی را در افراد باعث میشود.
در واقع، از دیدگاه مبانی روایی و قرآنی، مزاج، بر آیند اثر مجموعه عناصر و ارکان مادی و معنوی در یک موجود است. برای مثال طبع غذایی که توسط یک انسان صالح و با مواد اولیه طیب و حلال تولید میشود و خلطی که از آن در بدن به وجود میآید، در شرایطی کاملاً مساوی، با طبع و خلط حاصله از غذایی که توسط یک شخص ناصالح و از مواد اولیه غیر طیب و غیرحلال تولید میشود، حتماً و حتماً متفاوت است.
نحوه تشکیل طبایع اربعه
به اعتقاد قدما جویدن تا اندازه‏اى در هضم غذا دخالت دارد. سپس غذا به معده مى‏رود و در اثر حرارت معده و اعضاى اطراف آن هضم ادامه پیدا مى‏کند (هضم اولیه). در آنجا غذا به ماده‏اى آبکى به نام کیلوس (قیلوس) تبدیل مى‏شود. پس از هضم، قسمت لطیف و رقیق کیلوس از دیواره‏ معده و روده‏ها جذب شده و در نهایت از طریق عروقى به نام ماساریقا (مزانتر) به کبد مى‏رسد. وقتى کیلوس در عروق ریز کبد پخش شد، در اثر حرارت تغییراتى مى‏کند و در اصطلاح مى‏پزد (هضم دوم). در هر پخته شدنى بخش کف ‏مانند و درد مانند وجود دارد و اگر زیادتر از حد پخته شود، حالت سوخته و اگر کمتر پخته شود، حالت خام دارد. بخش کف مانند، صفرا، و بخش درد مانند، سودا است.
آن قسمت سوخته، صفرا و سوداى غیر طبیعى ایجاد مى‏کند و آن قسمت خام، بلغم خام است. آنچه از این مجموعه پخته و صاف شده، خون است. آب اضافى هم از خون جدا مى‏شود و به کلیه‏ها مى‏رود.[۷۸]
خلط ماده‏اى است مرطوب و روان. آن چند بخش دارد:
۱- خلط نیک: آن خلطى است که مى‏تواند به تنهائى و یا با خلط دیگر، جزئى از گوهر غذاى مزاج شود و خود را همانند آن سازد و مجموعاً بتواند مواد تحلیل رفته مزاج را جبران کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 04:20:00 ق.ظ ]




۶-۱) روش تعیین حجم نمونه
حجم نمونه با استناد به نتایج مطالعه دلگادو و همکاران (۲۰۰۲) در پرو، با اطمینان ۹۵% و قدرت آزمون ۸۰ % و ۵/۰ P = همچنین با در نظر گرفتن شاخص خطر ۴۲/۱ افراد مستأجر (   ) (۲۸)، بر اساس فرمول نمونه گیری زیر برآورد شد؛ که برابر ۳۵۰ نفر محاسبه گردید. از این تعداد ۱۷۵ نفر به عنوان گروه کودکان با سوختگی و ۱۷۵ نفر گروه کودکان بدون سوختگی مورد بررسی قرار گرفتند.

O=log odds ratio odds ratio = 1/42
P=overall proportion (proportion of disease) P = 0/5

۷-۱) ابزار گردآوری داده ها
برای گردآوری داده ها در این مطالعه از پرسشنامه استفاده گردید. پرسشنامه توسط پژوهشگر بدنبال مطالعات کتابخانهای و بررسی مقالات و کتب و مشاوره با اساتید تنظیم شد. این پرسشنامه برای دو گروه کودکان با سوختگی و بدون سوختگی بطور مجزا طراحی گردید.
مقاله - پروژه
پرسشنامه گروه کودکان با سوختگی شامل سه بخش:
۱-عوامل فردی: شامل ۱۵ سوأل مشخصات فردی از جمله سن، جنس، ترتیب تولد، سابقه بیماری قبلی، سابقه سوختگی، ناحیه سوختگی، درجه سوختگی، درصد سوختگی، عامل ایجاد سوختگی، پیامد سوختگی، دریافت کمک اولیه قبل از پذیرش، فصل و ساعتی که حادثه رخ داده است، تعطیل بودن روز حادثه، مکانی از منزل که کودک بیشتر وقت خود را در آنجا سپری میکند میباشد.
۲-عوامل خانوادگی: شامل ۱۸ سوأل مشخصات خانوادگی از جمله سن، میزان تحصیلات و شغل والدین، سابقه بیماری والدین، اعتیاد والدین، وضعیت والدین، نوع خانواده، تعداد اعضای خانواده، فردی که در زمان حادثه در منزل حضور داشت، محل سکونت، وضعیت مسکن، درآمد ماهانه، آگاهی والدین از روش های پیشگیری از سوختگی میباشد.
۳-عوامل محیطی: شامل ۱۷ سوأل مشخصات محیطی از جمله زیر بنای مسکن، تعداد اتاق خواب، وجود آشپزخانه مجزا، مکان آشپزخانه، نوع آشپزخانه، مکان طبخ غذا، مکان حادثه، وسیله مورد استفاده آشپزی، وسیله گرمایش، نوع سوخت، ارتفاع پریزها، قرارگیری درپوش بر روی پریزها، دور بودن وسایل آتشزا از دسترس کودک، دور بودن مواد قابل اشتعال از دسترس کودک، دور بودن وسایل گرمازا از دسترس کودک، استفاده از محافظ در اطراف وسایل گرمازا، دور بودن مواد شیمیایی از دسترس کودک می ‌باشد.
پرسشنامه گروه کودکان بدون سوختگی شامل سه بخش:

 

    1. عوامل فردی: شامل ۵ سوأل مشخصات فردی از جمله سن، جنس، ترتیب تولد، سابقه بیماری، مکانی از منزل که کودک بیشتر وقت خود را در آنجا سپری میکند میباشد.

 

    1. عوامل خانوادگی: شامل ۱۷ سوأل مشخصات خانوادگی از جمله سن و میزان تحصیلات والدین، سابقه بیماری والدین، اعتیاد والدین، شغل والدین، وضعیت والدین، نوع خانواده، تعداد اعضای خانواده، محل سکونت، وضعیت مسکن، درآمد ماهانه، آگاهی والدین از روش های پیشگیری از سوختگی میباشد.

 

    1. عوامل محیطی: شامل ۱۶ سوأل مشخصات محیطی از جمله زیر بنای منزل، تعداد اتاق خواب، وجود آشپزخانه مجزا، مکان آشپزخانه، نوع آشپزخانه، مکان طبخ غذا، وسیله مورد استفاده آشپزی، وسیله گرمایش، نوع سوخت، ارتفاع پریزها، وجود درپوش بر روی پریزها، دور بودن وسایل آتشزا از دسترس کودک، دور بودن مواد قابل اشتعال از دسترس کودک، دور بودن وسایل گرمازا از دسترس کودک، استفاده از محافظ در اطراف وسایل گرمازا، دور بودن مواد شیمیایی از دسترس کودک می‌باشد.

 

۸-۱) تعیین اعتبار[۸۱] علمی ابزار گردآوری داده ها
اعتبار یک ابزار میزان دقتی است که یک ابزار، پدیدهی تحت مطالعه را بررسی میکند (۶۹). در مطالعه با بهره گرفتن از نظریات و راهنمایی استاد محترم راهنما، نمونهای از یک پرسشنامه را تنظیم نموده و در مرحله بعد جهت نظر خواهی در اختیار ۱۵ نفر از اساتید هیئت علمی دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی رشت قرار داده شد. در نهایت پس از جمع آوری نظرات و پیشنهادات مختلف به کمک اساتید محترم راهنما و مشاور و استاد محترم آمار، تغییرات اصلاحی در این پرسشنامه اعمال گردید و ابزار نهایی گردآوری داده ها تنظیم شد.
۹-۱) تعیین اعتماد[۸۲] علمی ابزار گردآوری داده ها
منظور از اعتماد علمی، میزان یافته های مشابه و ثبات آنها در زمینهی مورد نظر در بررسیهای مکرر است (۶۹). همچنین برای صفاتی مورد استفاده قرار میگیرد که در تکرارهای متعدد داده ها از پراکندگی گسترده برخوردار میباشند، از آنجا که در این پژوهش ابزار گردآوری داده ها فقط مشخصات فردی، خانوادگی و محیطی را میسنجد لذا به تعیین اعتماد علمی ابزار نیازی نبود.
۱۰-۱) روش نمونه گیری و گردآوری داده ها
روش نمونه گیری این تحقیق، در هر دو گروه کودکان با سوختگی و بدون سوختگی بصورت تدریجی بود. به این ترتیب که پژوهشگر با مراجعه به محیط پژوهش نمونه های مورد پژوهشی که واجد شرایط شرکت در مطالعه بودند را انتخاب مینمود. پژوهش حاضر یک مطالعه مقایسهای مقطعی است که طی مقطع زمانی هفت ماهه سال ۱۳۸۹ (اول مرداد ماه تا پایان بهمن ماه) جهت بررسی عوامل مرتبط با سوختگی کودکان ۶-۱ سال اجرا شد. پس از تأیید عنوان پژوهش در شورای پژوهشی، محقق معرفی نامهای از مسئولین دانشکده پرستاری و مامایی و معاونت پژوهشی، دریافت نمود و پس از اخذ اجازه کتبی جهت انجام پژوهش معرفی نامهی خود را به ریاست و مدیریت خدمات پرستاری مراکز آموزشی و درمانی ولایت و ۱۷ شهریور، بیمارستانهای رسول اکرم، گیل و آریا ارائه کرد. سپس توسط سوپروایزر آموزشی بیمارستان به سرپرستاران بخشها معرفی گردید و با کسب اجازه از سرپرستاران نمونه های واجد شرایط را انتخاب نمود. جهت جمع آوری اطلاعات گروه کودکان با سوختگی ابتدا پژوهشگر هر روز از ساعت ۸ صبح الی ۱۲ ظهر به مرکز آموزشی و درمانی ولایت مراجعه نموده و با در نظر گرفتن معیارهای ورود و با کسب اجازه از والدین کودکان و توضیح هدف پژوهش، پرسشنامهی مربوط به این گروه تکمیل گردید. در ساعات ذکر شده تمامی بیمارانی که روزهای قبل بصورت سرپایی پذیرش شده بودند برای تعویض پانسمان مراجعه میکردند، در نتیجه محقق میتوانست از موارد سرپایی نیز نمونه های خود را انتخاب نماید. بعد از اتمام تعداد نمونه لازم برای گروه کودکان با سوختگی (پایان دی ماه)، پژوهشگر برای جمع آوری اطلاعات مربوط به گروه کودکان بدون سوختگی به صورت تدریجی به بیمارستانهای ۱۷ شهریور، رسول اکرم، گیل و آریا، از اول بهمن ماه مراجعه نمود. به این صورت که با بررسی تعداد تخت بستری کودکان و لیست پذیرش بیمارستان پژوهشگر دریافت که تعداد مراجعات بیمارستان ۱۷ شهریور بیشتر از سایر بیمارستانها میباشد زیرا این بیمارستان تنها مرکز تخصصی کودکان استان گیلان است، به همین دلیل تعداد نمونه های انتخابی از این بیمارستان ۳ برابر بود. پژوهشگر روزهای شنبه و دوشنبه و چهارشنبه به بیمارستان ۱۷ شهریور و یکشنبه و پنج شنبه به بیمارستانهای رسول اکرم و گیل و آریا مراجعه نمود؛ که با در نظر گرفتن معیارهای ورود، با کسب اجازه از والدین کودکان و توضیح هدف پژوهش، پرسشنامهی مربوط به گروه کودکان بدون سوختگی تکمیل گردید. جهت تکمیل فرم اطلاعات، پرسشنامه برای والدین قرائت و طبق نظر آنها گزینه ها علامتگذاری شدند.
تجزیه و تحلیل داده ها
با در نظر گرفتن عنوان پژوهش ، مطالعه حاضر تک متغیری است که این متغیر، سوختگی و عوامل مرتبط با آن میباشد. متغیر سوختگی متغیر وابسته و متغیرهای عوامل مرتبط (فردی، خانوادگی و محیطی) متغیرهای مستقل میباشند. یافته های پژوهش حاضر هم از نوع کیفی و هم از نوع کمی میباشند.
از عوامل فردی: سن (کمی- پیوسته ، متغیر مستقل)، جنس (کیفی-اسمی، متغیر مستقل)، رتبه تولد (کیفی- رتبهای، متغیر مستقل )، سابقه بیماری قبلی (کیفی-اسمی، متغیر مستقل)، سابقه سوختگی (کیفی-اسمی، متغیر مستقل)، ناحیه سوخته (کیفی-اسمی، متغیر وابسته)، درجه سوختگی (کیفی-رتبهای، متغیر وابسته)، درصد سوختگی (کمی-پیوسته، متغیر وابسته)، عامل ایجاد سوختگی (کیفی-اسمی، متغیر مستقل)، استعمال مادهای قبل از پذیرش بر روی سوختگی (کیفی-اسمی، متغیر مستقل)، پیامد سوختگی (کیفی-اسمی، متغیر وابسته)، فصل حادثه (کیفی-اسمی، متغیر مستقل)، روز حادثه (کیفی-اسمی، متغیر مستقل)، ساعت حادثه (کمی-پیوسته، متغیر مستقل)، مکانی از منزل که کودک بیشتر وقت خود را در آنجا سپری میکند (کیفی-اسمی، متغیر مستقل) میباشد.
از عوامل خانوادگی: سن والدین (کمی- پیوسته، متغیر مستقل)، میزان تحصیلات والدین (کیفی-رتبهای، متغیر مستقل)، سابقه بیماری والدین (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، اعتیاد والدین (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، شغل والدین (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، وضعیت تأهل والدین (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، نوع خانواده (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، تعداد اعضای خانواده (کمی-گسسته، متغیر مستقل)، فرد حاضر در زمان حادثه (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، محل سکونت (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، وضعیت مسکن (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، درآمد ماهیانه (کمی-گسسته، متغیر مستقل)، آگاهی والدین از روش های پیشگیری از سوختگی (کیفی- اسمی، متغیر مستقل) میباشد.
از عوامل محیطی: زیر بنای منزل (کمی- پیوسته، متغیر مستقل)، تعداد اتاق خواب (کمی-گسسته، متغیر مستقل)، وجودآشپزخانه مجزا (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، مکان آشپزخانه (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، نوع آشپزخانه (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، مکان طبخ غذا (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، مکان حادثه (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، وسیله آشپزی (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، وسیله گرمایشی (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، نوع سوخت (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، ارتفاع پریزها (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، در پوش پریزها (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، خارج از دسترس بودن وسایل آتشزا (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، خارج از دسترس بودن مواد قابل اشتعال (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، خارج از دسترس بودن وسایل گرمازا (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، خارج از دسترس بودن مواد شیمیایی (کیفی- اسمی، متغیر مستقل)، محافظ اطراف وسایل گرمایشی (کیفی- اسمی، متغیر مستقل) میباشد.
جهت تجزیه و تحلیل داده ها ، اطلاعات جمع آوری شده پس از کد گذاری وارد کامپیوتر گردید و سپس متغیرهای پژوهش با بهره گرفتن از نرم افزارSPSS نسخه ۱۶ و با کمک آمار توصیفی (برآورد فراوانی ، درصد ، محاسبه میانگین ، انحراف معیار و میانه ) واستنباطی (آزمون من ویتنی یو، کایدو، تست دقیق فیشر، آزمون رگرسیون لجستیک چندگانه) مورد بررسی قرار گرفت.
در ابتدا نرمال بودن توزیع داده های کمی با بهره گرفتن از آزمون کولموگروف اسمیرنو[۸۳] بررسی شد که همه داده ها بجز زیر بنای منزل از توزیع نرمال پیروی میکردند، در نتیجه در این مورد از آزمون منویتنییو استفاده شده است و ارتباط سایر متغیرهای مستقل با متغیرهای وابسته بصورت تک متغیره[۸۴] بر اساس روش های کایدو و تست دقیق فیشر سنجیده شدند. جهت برآورد ضرایب رگرسیونی در آنالیز چند گانه ابتدا متغیرهای معنیدار با ۱/۰ > P در آنالیز تک متغیره وارد مدل رگرسیونی شده که در مدل نهایی ضرایب رگرسیونی عوامل پیشبینی کننده سوختگی محاسبه گردید.
ملاحظات اخلاقی
پژوهشگر در راستای انجام پژوهش ، ملاحظات اخلاقی زیر را رعایت نمود:
اخذ مجوزهای لازم برای انجام پژوهش:
۱- پژوهشگر به صورت کتبی از طریق معاونت پژوهشی به ریاست بیمارستانهای ولایت، ۱۷ شهریور، رسول اکرم، گیل و آریا شهر رشت معرفی گردیده و با کسب اجازه از مقامات مسئول اقدام به پژوهش حاضر نمود .
۲- پژوهشگر با اجازه مدیریت خدمات پرستاری بیمارستانها و اجازه سرپرستاران بخشها پژوهش خود را انجام داد.
۴- در صورت رضایت والدین کودک پرسشنامه تکمیل گردید.
۵- امانت داری دربارهی اطلاعات اخذ شده از واحدهای مورد پژوهش رعایت شده، و در این مورد به والدین اطمینان داده شد که در پرسشنامه ها اسمی ذکر نخواهد شد و اطلاعات کسب شده محرمانه تلقی می شود.
۶-به مسئولین مراکز درمانی اطمینان داده شد که در صورت تمایل نتایج در اختیار آنان قرار خواهد گرفت.
۷- صداقت علمی در طول پژوهش رعایت گردید.
فصل چهارم
یافته های پژوهش
با توجه به اهداف از پیش تعیین شده ، در این پژوهش ۳۵۰ کودک ۶-۱ سال از نظر تعیین عوامل مرتبط با سوختگی کودکان مراجعه کننده به مرکز آموزشی و درمانی سوانح سوختگی ولایت شهر رشت مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعات حاصل در قالب ۱۳ جدول و ۷ نمودار تهیه و تنظیم گردید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:20:00 ق.ظ ]




۵.۴.۱. شناخت نیازهای اصیل مشتری با الهام از انسان شناسی اسلامی
دسته بندی نیازها:
نیازهای واقعی و نیازهای کاذب (غیر واقعی):
نیازهای انسان را می‌توان به نیازهای واقعی و نیازهای کاذب تقسیم کرد. نیازهای کاذب نیازهایی هستند که از هیچ واقعیت عینی نشات نمی‌گیرند، بلکه شکل گرفته از مجموعه ای از پندارها و خیالات شعارگونه و بی‌محتواست که گاه برای پیشبرد اهداف خاصی ایجاد و پیگیری می‌شوند. نیازهای واقعی نیازهایی هستند که از یک واقعیت عینی در انسان مایه می‌گیرند و خود به دو دسته «مادی» و«معنوی» تقسیم می‌شوند. نیازهای مادی در محدوده بعد مادی انسان مطرح می‌شوند، بنابرین کاربرد محدودی دارد و نمی‌تواند در زمینه معنوی کارایی داشته باشد و انسان را به تلاش وامی‌دارد، ولی نیازهای معنوی با ورود به حیطه روح آدمی از کاربرد وسیعی برخوردار است (جمعی از علما و اندیشمندان، ۱۳۷۵، ص۹۳).
پایان نامه
کاتلر در کتاب اصول بازاریابی، نظری دیگر دارد و اعلام می‌دارد که این نیازها به وسیله بازاریاب‌ها پدید نمی‌آیند، بلکه بخشی از وجود انسان را تشکیل می‌دهند. در واقع از این جمله می‌توان فهمید که وی اعتقادی به نیاز کاذب نداشته و منشاء نیازها را وجود انسان می‌داند (کاتلر، ۲۰۰۵، ص۱۵ ).
برای تبیین بهتر نظر کاتلر بهتر است به تعاریف وی از نیاز، خواست و تقاضا اشاره شود، که در ادامه خواهد آمد:
نیاز انسانی: یعنی چیزی که انسان احساس می‌کند از آن محروم مانده است.
خواست: گونه‌ای از نیاز انسانی است که در اثر فرهنگ و شخصیت فردی شکل می‌گیرد. یک شخصیت گرسنه در ایالات متحده آمریکا احتمالا خواستار یک ساندویچ، سیب زمینی سرخ کرده و کوکاکولا باشد. یک شخص گرسنه در جزیره بالی خواستار انبه، گوشت خوک و نخود فرنگی است. خواست را بر چیزهایی که نیاز را برآورده سازند، بیان می‌نمایند.
تقاضا: اگر خواست پشتوانه خرید داشته باشد به صورت تقاضا در خواهد آمد (کاتلر، ۲۰۰۵، ص۱۵).
نیازها دو نوع هستند یا منجر به تقاضا می شوند یا خیر.
نیازهای منجر به تقاضا: یا سالم است(در مسیر تعالی انسان) یا ناسالم
نیازهای ناسالم یا ناشی از نیازی است که ذاتا ناسالم است؛ یا به دلیل بالا بودن و زیاد از حد ارضا شدن یک نیاز سالم یا به بیان دیگر تجاوز کردن یک نیاز سالم از حد و حدود خود است. منظور از نیاز ذاتا ناسالم نیازی است که به اشتباه درک می‌شود.
سه دسته نیاز ناسالم داریم:

 

    1. ذاتا ناسالم مانند موادمخدر

 

۲.ذاتا سالم اما منحرف شده، مانند بت‌پرستی یا هم‌جنس‌گرایی
۳.ذاتا سالم اما افراط شده مانند انواع تجملات و مصرف‌گرایی افراطی
سه شکاف را می‌توان از خود انسان تا تقاضای او برشمرد. به نظر می‌رسد با توجه به تعریف کاتلر از نیاز، خواست و تقاضا، نیاز واقعی همان نیاز انسانی کاتلر و نیاز کاذب یک شکاف در مرحله خواست باشد.
سه شکاف را می‌توان در مسیر نیاز تا تقاضای انسان برشمرد:
شکل شماره ۲
با توجه به این شکاف‌ها می‌توان احساس نیاز را به صورت زیر تقسیم بندی کرد، که با توجه به هر قسمت بازاریاب مسلمان وظیفه‌ای دارد که به صورت گذرا به آن اشاره خواهد شد.
احساس نیاز را می‌توان در۴ دسته زیر خلاصه کرد:
کم نیاز احساس نیاز زیاد
۱
۲
زیاد متناسب بودن با مسیر انسان به شکل کامل کم
۴
۳
نمودار شماره ۲
در قسمت ۱ که به متناسب با مسیر انسان کامل مشتری دارای احساس نیاز بالایی است باید این نیاز حفظ شود. نیاز کامل؛ وضعیتی است کاملا مطلوب، که در آن، مشتری نیاز متناسب با مسیر کمالش به بلوغ رسیده، و در سایه نیازهای دیگر پنهان نشده است و البته این نیاز درست درک شده است و در مسیر کمال انسانی است. در این حالت، مدیران بازاریابی باید در حفظ و نگهداری وضعیت موجود هوشیارانه تلاش کنند و در جهت تقویت این احساس نیاز نیز بپردازند. این حالت، “بازاریابی حفظ و تعالی بخشی ” نامیده می‌شود.
در قسمت ۲ که متناسب با مسیر انسان کامل نیست و احساس نیاز زیاد است هر چند احساس نیاز بالاست و سود آور خواهد بود (مانند کوکا کولا) بازاریابان باید به مقابله برخیزند، و سعی کنند احساس نیاز را کاهش داده و حتی کاملا متوقف کنند. این وظیفه را “بازاریابی مقاومتی می‌نامند.
در قسمت ۳ که بسیار متناسب با مسیر کمال است و احساس نیاز کم است یا وجود ندارد و مخفی شده است، باید به بازاریابی پرداخت و به سمت افزایش احساس نیاز پیش رفت. وظیفه بازاریابان در این حالت، ایجاد انگیزه در مشتری برای خرید محصول متناسب با احساس نیاز و یا آگاهی بخشی به مشتری است. آن‌ها با اقداماتی متفاوت باید سعی در ترغیب مشتریان به خرید محصول بنمایند. این وظیفه را “بازاریابی ترغیبی” می‌نامند. برای مثال می‌‌توان نیاز به مطالعه کتاب را در این دسته از احساس نیازها گنجاند.
در قسمت ۴ که متناسب با مسیر کمال واقعی انسان (انسان مسخ نشده و انسان دارای انسانیت) نیست و احساس نیاز هم کم است باید این احساس نیاز را در حد پایین نگه داشت و حتی آن را از بین ببریم. در این حالت مصرف‌کننده، متقاضی کالایی است که می‌تواند مضرّاتی را برای او و جامعه به‌همراه داشته باشد. در این صورت نیز، بازاریابان باید به مقابله برخیزند، و سعی کنند تقاضا را کاهش داده و حتی کاملا متوقف کنند؛ مانند تقاضا برای مواد مخدر، مشروبات الکلی و غیره. این وظیفه را “بازاریابی مقابله‌ای” می‌نامند تمامی احساس نیازهایی که دارای شکاف در مرحله اول، یعنی فهم درست احساس نیاز هستند، جزء این دسته از احساس نیازها می‌باشند. نباید فراموش کرد که ممکن است یک احساس نیاز سالم با افزایش بیش از اندازه باعث محدود کردن فرد در ارضای متناسب دیگر احساس نیازها شود و حتی باعث حذف و به فراموشی سپردن احساس نیازی گردد. در این صورت آن احساس نیاز به احساسی مضر مبدل می‌گردد که نه تنها نباید با بازاریابی حفظ و تعالی بخشی با آن برخورد کرد، بلکه باید با بازاریابی مقابله‌ای به مصاف آن رفت.
چرخه عمر نیاز:
با توجه به مباحث مطرح شده در بخش قبل می‌توان برای نیازها چرخه عمر آن را نیز تعریف کرد. هر چند ممکن است بسیاری از نیازهای جسمانی از قبیل خوراک و پوشاک و مسکن که مزلو آنها را به عنوان نیازهای اولیه معرفی کرده است، مرحله‌ای به عنوان مرگ نداشته باشند؛ اما ممکن است از مرحله بلوغ خود نیز بالاتر روند و با این افزایش سطح از حد مجاز[۴۵] مسبب نرسیدن بسیاری نیازها به بلوغشان گردد و یا باعث شود آن نیاز به سمت افول پیش رود و حتی به طور کلی به فراموشی سپرده شود.
در شکل زیر به چرخه عمر نیاز در حالتی اشاره شده است که بعد از ارضای کامل باز هم به دلیل تحریک بیشتر، باز هم دنبال ارضای بیشتر است و در حال به هم زدن تعادل است. این به هم زدن تعادل برای مثال می‌تواند باعث مصرف‌گرایی شود. در این چرخه ملاک این است که ارضای هر کدام از نیازهای واقعی انسان به بلوغ خود برسد. (سطح ارضای کامل نیازها با توجه به رشد فرد، رشد می‌یابد تا اینکه به نهایت حد بهینه خود برسد.
نمودار شماره۳ 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:19:00 ق.ظ ]




ج) گزارش[۹۲]: برنامه ی است گاه مستقل و یا جزئی از یک برنامه که در آن محیط ، شرایط و فضای رویدادی خاص یا موضوعی خاص از سوی گزارشگر برای مخاطب منعکس می شود. در اغلب موارد موضوع گزارش یا رویداد شکلی تخصصی دارد. برای مثال گزارش گنکره ها و گردهمایی علمی یا مسابقات ورزشی.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
د) مسابقه[۹۳]: این دسته از برنامه ها با اهدافی دوگانه برای پخش از تلویزیون تهیه می شوند ، از یک سو با ایجاد رقابت بین شرکت کنندگان باعث بروز و تخلیه هیجان به شکلی صحیح شده و از سوی دیگر طرح سوالات عمومی و تخصصی در چنین مسابقاتی از لحاظ آموزشی و اطلاع رسانی نیز مفید فایده است. این شکل از برنامه معمولاً در قالب های متفاوت ارائه می شود ، گاهی مسابقه کاملاً علمی و تخصصی طراحی می شود ، گاهی مسابقه به صورت کاملاً ورزشی طراحی می شود ، گاهی مسابقه به شکل ترکیبی طراحی خواهد شد.
ه) ترکیبی[۹۴]: این قبیل برنامه ها ساختاری به شکل موزائیک دارند. به سخن دیگر در برنامه های ترکیبی از چندین شکل برنامه نظیر قطعات نمایشی ، موسیقی ، مصاحبه ، گزارش و گرافیگ (انیمیشن) در تلویزیون بهره جویی می شود که گرچه به لحاظ شکل ارائه و مدت زمان با هم متفاوتند ، اما در نهایت درون یک چهارچوب قرار می گیرند. ُجنگ نوعی برنامه ترکیبی است که کلیه بخش های آن حول یک محور حرکت می کنند و پیام برنامه در تمام بخش ها به شکل منطقی به نوعی تکرار می شود. برای نمونه برنامه های خانواده تهیه شده در صدا و سیما شکلی ترکیبی دارند.
بند سوم ) از لحاظ ساختار
بعد از اینکه با موضوعات قابل طرح در یک برنامه و قالب (شکل) برنامه برای ارائه آن ها آشنا شدیم ، مهم ترین ملاک طبقه بندی برنامه های تلویزیونی ساختار می باشد که نمود بارز معماری هر برنامه بوده و از ترکیب عناصر سه گانه « نیروی انسانی » ، «منابع مالی » ، « منابع تجهیزاتی و مواد مصرفی » شکل می گیرد و به واقع استخوان بندی برنامه را تشکیل می دهد. نتیجتاً پیام و محتوای برنامه در یک قالب تعیین شده ، با صرف وقت و هزینه در یکی از ساختارهای پذیرفته شده تلویزیون به بیننده عرضه خواهد شد که با توجه به فرم های شناخته شده برنامه سازی به ۳۲ ساختار و با توجه به ترکیب تمامی عوامل در ۴ طبقه خلاصه می شود :
الف) طبقه الف : آن گونه از برنامه ها که به جهت ویژگی های خاص نیازمند بهره جویی همه جانبه از سه عنصر مهم نیروی انسانی فعال و خوش ذوق ، منابع مالی عظیم ، تجهیزات و امکانات گسترده (نور صدا ، گریم ، لباس ، افکت ، فضا و…) و مکان های متعدد بوده و به همین دلیل در مدت زمانی طولانی ساخته می شوند. اگر چه تهیه برنامه های این طبقه مستلزم صرف هزینه و زمان بسیاری برای سازمان صدا و سیما می باشد ، اما بسته به اهمیت موضوع برای ساخت مجموعه های تاریخی یا مذهبی این هزینه ها صورت خواهد گرفت.[۹۵] در نتیجه مجموعه های داستانی همچون یوسف پیامبر و مختارنامه که با بهره گیری از امکانات بسیار گسترده از جمله بازیگران ، دکورهای متعدد (اعم از فضاهای مورد نیاز و افراد مورد نیاز جهت تهیه اثر همچون گریموران متعدد )، جلوه های ویژه و … ساخته شده اند ، در طبقه بندی ها در گروه الف جای خواهند گرفت.
ب) طبقه ب : گونه ای از برنامه های تلویزیونی در طبقه ب قرار می گیرند که به جهت محتوی نیازمند استفاده از عوامل سه گانه فوق در حجم گسترده نمی باشند. مجموعه های داستانی در تلویزیون در دو طبقه الف و ب جای می گیرند ، تفکیک میان این آثار به موجب مولفه هایی همچون زمان وقوع داستان، تعداد بازیگران ، تعداد دکور ، جلوه های ویژه ، طراحی گریم ، موسیقی امکان پذیر می باشد. زیرا بسته به بافت قصه و فیلمنامه و اینکه بخواهند فیلم را در چه محدوده زمانی بسازند ، امکانات و تجهیزات و نحوه طراحی دکور و تعداد دکور و حتی جلوه های ویژه تعبیه شده در آن ها متفاوت خواهد بود و این امر بدون شک در تعداد بازیگران اصلی و سیاهی لشگر و چهره پردازی و گریم آن ها از حیث محدوده مکانی و زمانی ساخت فیلم و حتی نحوه تنظیم موسیقی برای فیلم تاثیر خواهد گذاشت.[۹۶]
ج) طبقه ج : برنامه هایی که در این طبقه قرار می گیرند گرچه در مقایسه با دو طبقه الف و ب از امکانات و تجهیزات گسترده ی بهره نمی برند ، اما طیف وسیعی از برنامه ها را تشکیل می دهند. به طور کلی برنامه های با پس زمینه بیان واقعیت همچون مستندهای محض و گزارشی و همچنین برنامه های ترکیبی در این چهارچوب قرار گرفته و با امکانات به مراتب بسیار کمتر از دو طبقه الف و ب ساخته می شوند.[۹۷]
د) طبقه د : برنامه هایی که در این طبقه قرار می گیرند به جهت نحوه ساخت و تکنیک نیازمند حداقل امکانات و تجهیزات بوده و برنامه هایی همچون مسابقات ورزشی ، گزارش از مراسم ها در این گروه جای می گیرند.[۹۸] به عبارت دیگر در این طبقه تنها تصویربرداری از رویداد اهمیت پیدا خواهد کرد. بنابراین تهیه گزارش از مسابقات زنده فوتبال و سایر ورزش ها در این طبقه جای خواهد گرفت.
گفتار سوم : دست اندرکاران آثار تلویزیونی
در یک تعریف ساده می توان گفت : دست اندر کاران اثر تلویزیونی کسانی هستند که اثر با تلاش و همت آن ها البته با بهره گرفتن از ابزار و تجهیزات فنی ساخته می شود. به عبارت دیگر برنامه های تلویزیونی به دلیل دارا بودن ویژگی دیداری و شنیداری کاری کاملاً گروهی بوده که با همکاری عوامل بسیاری ساخته می شوند. این عوامل نیز بسته به نوع کارشان ممکن است کسانی باشند که به دلیل اینکه هدایت ساخت فیلم را بر عهده دارند یا فیلمنامه را به نگارش در می آورند و غیره …. به نوعی طراح اصلی برنامه باشند. یا اینکه تنها کسانی باشند که ابزار فنی را به کار انداخته و هیچ نقش موثری در طراحی برنامه نداشته باشند ، زیرا هر رشته هنری ابزار و وسایل خاصی در اختیار دارد که آفرینندگان با بهره گرفتن از آن ها می توانند ، ایده ها و خلاقیت های ذهنی خود را به بهترین شکل ممکن بروز دهد. آنچه تمایز میان برنامه های تلویزیونی را بیش از پیش پدیدار می سازد ، آن است که برنامه در استودیو یا در خارج از استودیو ساخته شود.
هر سازمان پخش معمولاً به تعداد زیاد استودیوی کوچک و بزرگ دارد که از لحاظ طراحی صحنه متفاوت بوده و هر یک برای برنامه خاصی استفاده می شوند. از لحاظ فنی این استودیوها با سه اتاق در ارتباط هستند که عبارتند از اتاق فرمان تصویر که درآن کیفیت رنگ صحنه و میزان نور آن کنترل و پردازش می شود. اتاق فرمان صدا که در آن صدابرداران کیفیت و مقدار صداها را کنترل کرده و در صورت نیاز و با هماهنگی کارگردان از افکت های متناسب با صحنه استفاده خواهند کرد. اتاق فرمان تولید که مهم ترین بخش استودیو بوده و کارگردان در آن علاوه بر کنترل همه جانبه صحنه و بازیگران ، نظارت کامل بر عملکرد اتاق فرمان صدا و تصویر نیز خواهد داشت.[۹۹]به عنوان مثال برنامه های ترکیبی مانند برنامه کودک ، برنامه خانواده ، برنامه خبری ، برنامه تحلیل مسائل سیاسی یا اجتماعی بدین صورت تهیه خواهد شد.
سری دیگر از برنامه ها خارج از استودیو تهیه می شوند. این گونه از برنامه ها توسط واحد سیار تهیه و تولید می شوند ، بدین تعبیر که فضای آزاد همانند استودیو فرض شده و پس از جاگیری عوامل در محدوده تعیین شده ، مسئولین سه اتاق توضیح داده شده ، در واحد سیار نزدیک به فضای مذکور وارد عمل شده و نهایتاً برنامه تولید شده را از طریق کابل های زمینی یا امواج رادیویی به مرکز پخش خواهند فرستاد.[۱۰۰] به عنوان مثال رویدادهای ورزشی مانند پخش مستقیم مسابقه فوتبال یا برنامه های گزارشی مانند پوشش جریان انتخابات یا خبررسانی از یک پدیده طبیعی مانند زلزله بدین صورت تهیه خواهد شد. البته برنامه های تلویزیونی چه در درون استودیو و چه خارج از آن تولید شده باشد ، ممکن است به صورت زنده و همزمان با تولید پخش شوند یا اینکه ابتدا ضبط شده و در فرصت مناسب پخش شوند. در این صورت کیفیت برنامه تغییر خواهد کرد ، زیرا در یک پخش زنده عکس العمل ها در لحظه اتفاق می افتد و نمی توان بخشی را حذف کرد.
سری دیگر از برنامه های تلویزیونی ، مجموعه ها و فیلم های تلویزیونی هستند که همانند فیلم سینمایی اما در شکل و اندازه کوچکتر ساخته می شوند. در ادامه مهم ترین اشخاصی که کادر تولید یک برنامه اعم از زنده یا ضبط شده را تشکیل می دهند ، بیان خواهد شد. هر چند ممکن است برخی از این مسئولیت ها بین اعضای دیگر گروه تقسیم شود و یا اینکه برای ارتقاء کیفیت برنامه از عوامل دیگری نیز استفاده شود. به عبارت دیگر در تهیه یک فیلم یا برنامه تلویزیونی علاوه بر ابزار فنی مختلف یا فنون و تکنیک هایی که در تهیه این گونه آثار به کار گرفته خواهد شد ، برای مثال گرافیک تلویزیونی و جلوه های ویژه افراد مختلفی نقش دارند که عبارتند از :
کارگردان[۱۰۱]- کارگردان شخصی است که مسئولیت ساخت بصری و بیان هنری فیلم را بر عهده داشته و همه مراحل تولید فیلم زیر نظر او انجام می شود. بنابراین هدایت همه عوامل ساخت فیلم زیر نظر شخص کارگردان انجام می شود. در سازمان صدا و سیما ، کارگردان بدین شکل تعریف شده است: « کارگردان فیلم فردی است که ضمن شناخت اصول دراماتیک ، توانایی بهره گیری از عوامل گوناگون ساخت برنامه را داشته باشد ، البته این نقش کارگردان خلاق و آزاد است. در شیوه فیلمسازی تجاری ، معمولاً تهیه کننده در ساخت فیلم دخالت بارزتری دارد و کارگردان مجری نظرات اوست.»[۱۰۲]همچنین در تعریف کارگردان تلویزیونی آمده است: « کارگردان تلویزیونی فردی است که ضمن شناخت کیفیت هنری تصویر برای ضبط و پخش برنامه های تلویزیونی توانایی کار با میز تصویر و امکانات جانبی آن را داشته و به سناریو فرم و ساختی تلویزیونی می دهد. او در واقع مسئول سازمان دهی عوامل ، ابزار و تجهیزات جهت ساخت برنامه های تلویزیونی با بیانی هنری است.»[۱۰۳] ناگفته نماند که کیفیت یک برنامه به نحو چشمگیری به نوع آن برنامه بستگی دارد. برای مثال ، تهیه یک برنامه نمایشی مستلزم طرح نما به نما و تلاش طاقت فرسای گروه تولید است ، در حالی که در ضبط یک برنامه ورزشی مانند فوتبال ؛ کارگردان فقط به بصیرت و سرعت انتقال خود برای پیش بینی وقایع متکی است. در بعضی از برنامه ها، مثل اخبار ، نیازمندی های عمومی و گفتگو با مسئولان کارگردان نقش طراح و پیشنهاد دهنده دارد که بخش های تهیه شده توسط گروه تولید را طراحی و هماهنگ می کند.
تهیه کننده[۱۰۴]- در سینما تهیه کننده شخصی حقیقی یا حقوقی است که جنبه های مختلف تولید یک فیلم سینمایی را اعم از هنری ، مالی و فنی مورد توجه قرار می دهد. در حقیقت تهیه کننده متبحر باید اطلاعات کافی درباره فیلمنامه نویسی ، کارگردانی ، طراحی صحنه ، نورپردازی و … داشته باشد. در تلویزیون تهیه کننده فردی است که با شناخت رسانه ، جامعه و مخاطب و بهره برداری مناسب از امکانات و منابع بتواند ، انواع برنامه های تلویزیونی را در کلیه مراحل ساخت فراهم و اداره کند. یکی از وجوه تمایز تهیه کننده سینما و تهیه کننده تلویزیون این است که در سینما تهیه کننده صرفاً سرمایه گذار است ، حال آنکه در تلویزیون تهیه کننده صاحب فکر و نماینده سازمان (به عنوان صاحب سرمایه) محسوب می شود.[۱۰۵]
آهنگساز[۱۰۶]– آهنگساز شخصی است که آثار موسیقی تالیف می کند و در حقیقت نویسنده موسیقی است و با احاطه کامل به علم موسیقی ایده‌های فکری خود را در قالب موسیقی به رشته تحریر در می‌آورد. همگام با سیر تحول سینما ، موسیقی فیلم نیز تکامل یافته است. در آغاز تاریخ سینما موسیقی تنها همراهی ساده بود که نوازنده پای پرده اجرا می کرد ، اما به تدریج جایگاه جدی تر و کاربرد مشخص تری یافت و به منزله مکمل تصویر مطرح شد. تلویزیون رسانه ای است که همواره با طیف وسیعی از مخاطبان رو به رو بوده و به همین خاطر آهنگساز باید تلاش کند ، موسیقی که برای یک برنامه در قالب سریال ، برنامه کودک یا برنامه خبری و …. با توجه به موضوعات مطرح شده در آنها مناسب می باشد ، تنظیم نماید ، زیرا اثر موسیقی از کلام و تصویر به مراتب بیشتر است.
فیلمنامه نویس[۱۰۷]- وظیفه فیلمنامه نویس آن است که فیلم نامه ای کامل را بر اساس طرحی از خودش یا بر اساس طرحی که به او داده شده ، بنویسد. در هر صورت برنامه اعم از داستانی و مستند ، ناگزیر از داشتن سوژه است و سوژه همان موضوع فیلمنامه (چه بکر و چه اقتباسی) است که کلیه فعالیت های مربوط به تهیه و ساخت برنامه را دور خود متمرکز می کند. « تفاوت بین فیلمنامه سینمایی و تلویزیونی خیلی کم است. در تلویزیون باید در نظر داشت که فیلمنامه خطاب به انبوه تماشاگرانی است که تحمل صحنه های دور را نداشته ، پس تا حد امکان باید از این گونه تصاویر و صحنه ها احتراز شود و در عوض باید به صحنه ها و تصاویر نزدیک پرداخت تا بیننده بدون زحمت ، درون مایه آن را درک کند. » از طرف دیگر اقتباس برای فیلمنامه ، چه تقلید باشد چه نسخه برداری ادبی در برنامه سازی معمول است. همچنین در فیلم نامه نوشتن دیالوگ خوب مهارت است ، در برخی موارد به دلیل حساسیت کار یا به لحاظ حجم بالای کار ، نویسنده دیالوگ (گفت و گوی بازیگران ) فیلم از نویسنده فیلمنامه جدا بوده که بی شک به کیفیت بهتر اثر نیز کمک خواهد کرد.[۱۰۸]
تدوین گر[۱۰۹]- تدوین گر مسئول گزینش ، زمان بندی و ترتیب نماها در فیلم است. تدوین گر کار خود را با توجه به ویژگی های داستان فیلم و نوع فیلم نامه و همچنین نحوه طراحی بصری فیلم ساز انجام می دهد. تدوین گر صدا نیز کسی است که صدا ها را با تصویر همگام می کند ، جلوه های صوتی مورد نیاز را اضافه می کند ، شدت صدا را متناسب با فیلم کم یا زیاد می کند.[۱۱۰] در نتیجه می توان با تدوین قسمت هایی را به برنامه تلویزیونی اضافه کرد یا بخش های از برنامه را با اصلاح و سانسور حذف نمود.
تصویر بردار- تصویر بردار کسی است که تخیل کارگردان را به تصویر می کشد و از حیث زیبا شناختی اثر مسئول است. در ساخت برنامه تلویزیونی تصویر بردار نقشی اساسی داشته و بی شک او در ابتدا عکاس ماهری است که با بینش هنری ، سرعت عمل و آگاهی های لازم از مسائل روز (در زمینه هنری ، اجتماعی ، سیاسی و …. ) در نهایت حاصل کار گروه برنامه ساز را به تصویر می کشد.[۱۱۱]
صدا بردار[۱۱۲] - کسی است که در هنگام فیلم برداری ، مسئول ضبط صداست. در تلویزیون صدابردار حرفه ای کسی است که ضمن شناخت کیفیت هنری صدا ، با کاربرد وسایل و دستگاه های صوتی آشنا باشد. او باید بداند که چگونه به بهترین وجه صدا را در استودیو و خارج از آن ضبط کند تا صدا شفاف دقیق و متوازن باشد. این بخش علاوه بر صدا بردار ، شامل دستیاران صدا نیز هست ، برای مثال کسی که میکروفون را با فاصله ای مناسب بالای سر بازیگران نگه می دارد یا کسی که ابزار صدابرداری را آماده و تنظیم می کند.[۱۱۳]
نورپرداز[۱۱۴]– کسی است که در تصمیم گیری کارگردان و مدیر فیلم برداری درباره نوع نورپردازی صحنه مشارکت می کند و سرانجام منطبق با تصمیم گرفته شده ، نور صحنه را با ابزار و وسایل لازم تامین می کند. او برای انجام این کار ممکن است از یک یا چند دستیار و همچنین برق کار استفاده کند. طراحی نور و صحنه جزء نخستین عوامل تشکیل تصویر تلویزیونی هستند.[۱۱۵]به طور کلی نورپردازی بر برداشت بیننده نسبت به برنامه تلویزیونی هم از لحاظ اثر مستقیم دارد.
طراح لباس[۱۱۶]- کسی است که با توجه به نوع فیلم و ویژگی های آن و امکانات ضبط تلویزیونی و فیلمبرداری ، لباس هایی را طراحی می کند ، در سازمان های بزرگ تولید کننده برنامه های تلویزیونی ، انتخاب لباس بازیگران از مسئولیت های متخصصان است.
طراح صحنه [۱۱۷]- مسئولیت طراحی و خلق فضای کلی صحنه ای که قرار است فیلم برداری شود ، به عهده طراح صحنه است. او همچنین مسئول طرح نقشه ها و تعیین ویژگی های هر دکور و مسئول تزئین صحنه و انتخاب لوازم صحنه است. در تلویزیون طراح صحنه ، به کسی گفته می شود که مطابق با نیاز سناریو و نظر کارگردان و سایر اعضای درجه اول کادر تهیه فیلم ( احتمالاَ تهیه کننده و تصویر بردار ) دکورهای فیلم و اماکنی را که داستان فیلم در آنها می گذرد طرح ریزی می کند و تصاویری با زوایای مختلف از طرح مورد نظر خود تهیه می کند. همچنین در فیلم هایی با دکورهای عظیم ، ماکتی از دکورها تهیه کرده و ارائه می دهد که بعدها با نظارت او این اماکن ساخته می شود. طراحی صحنه در تلویزیون باید به گونه ای باشد که با جنبه های مختلف هنری ، اصول صحنه پردازی و مختصات دوربین فیلم برداری منطبق باشد. صحنه تلویزیونی ، پیشینه سینمایی دارد که به مرور زمان متحول شده و در مسیر این تحول نباید خصوصیات و محدودیت های رسانه تلویزیون را فراموش کرد.[۱۱۸]طراحی صحنه خود به نوعی روایتگر داستان فیلم یا برنامه تلویزیونی می باشد ، زیرا با فضاسازی موثر زمان و مکان داستان را بیان می کند و از طرف دیگر موجب می شود تا بازیگران با توجه به صحنه آرایی خود را در فضای موردنظر قرار داده و بتوانند فیلمنامه را به شکل مورد قبول ارائه دهند.
چهره پرداز [۱۱۹]- کسی است که بازیگر را اصطلاحاً گریم کرده و برای بازی آماده می کند. به چهره پرداز ، گریمور هم گفته می شود. اصول و اجرای گریم تلویزیونی تقریباً با روش سینمایی آن مشابه است ، اما چون اجرای نقش برخلاف سینما مداوم و بدون وقفه است ، خصوصیات اجرای تلویزیونی مانع تغییرات و اصلاحات نما به نمای گریم می شود که در سینما رایج است. برای دست یافتن به اهداف مشخص نمایش تلویزیونی ، برنامه ریزی و اجرای دقیق فعالیت های مربوط به گریم ضروری است.[۱۲۰]
بازیگران[۱۲۱]– در تقسیم بندی بازیگران یک فیلم می توان گفت : بازیگرانی که نقش های مهم فیلم را بر عهده دارند ؛ به ویژه نقش های اول و دوم ، بازیگران اصلی و به بازیگرانی که نقش کوچکی در فیلم داشته و بازی آن ها معمولاً با ذکر یک یا دو جمله همراه است ؛ بازیگران نقش جزئی می گویند. اما به بازیگری که در جمع یا تصادفی در صحنه حضور می یابد ، بدون آنکه حرفی به زبان آورد یا برخلاف بازیگر نقش جزئی نامش در عنوان بندی ذکر شود ، سیاهی لشگر می گویندبدل‌کار کسی است که پیشه اش انجام کارهای نمایشی خطرناک در فیلمها به جای هنرپیشه اصلی است. بازی گردان نیز کسی است که مسئولیت انتخاب بازیگران را بر عهده دارد ، نقششان را به آنها تفهیم می کند و با آنها تمرین می کند و سر انجام آنها را برای بازی نهایی جلوی دوربین آماده می کند. از طرف دیگر قالب بیشتر برنامه‌های تلویزیونی بر محور یک مجری تنها می‌چرخد. این شخص در نقش معرفی کننده برنامه‌ها ،‌ میزبان ، مجری ، گزارشگر ، مفسر ، گرداننده مراسم بزرگ ، گوینده اخبار ، مربی ،‌ کارشناس ،‌ معلم یا استاد ظاهر می‌گردد.
بند اول ) صاحبان حقوق در آثار تلویزیونی
در قانون فعلی مالکیت فکری ایران علی رغم حمایت از اثر سمعی و بصری به هر نحو اعم از پخش از وسایل ارتباط جمعی نظیر سینما به صورت اثر سینمایی ، رادیو و تلویزیون به عنوان اثر رادیویی و تلویزیونی از صاحبان حقوق و دست اندر کاران این قسم آثار سخنی به میان نیامده است. هر چند با تعریفی که در همان قانون از اثر مشترک[۱۲۲] به عمل آمده ؛ باید تمامی عوامل را صاحب حقوق دانست که این رویه در عمل ایجاد مشکل خواهد کرد. کنوانسیون برن نیز در این زمینه تعیین مولفان اثر مشترک و جمعی را به قوانین داخلی کشورها واگذار نموده است. اما در قوانین خارجی می توان دسته بندی های را مشاهده کرد که به موجب آن تنها برخی از دست اندر کاران صاحبان حق شناخته شده اند :
الف) کارگردان : در اینکه کارگردان در اغلب موارد مولف اثر سمعی و بصری باشد و صاحب حق شناخته شود ، تردید کمتری وجود دارد ، هر چند این بدان معنا نیست که کارگردان همیشه مولف اثر سمعی و بصری باشد ، زیرا در برخی آثار کارگردان نقش اساسی و مبتکرانه ای از خود بروز نمی دهد. برای مثال در سریال های سطحی و کم ارزش که تنها به موضوعات احساسی می پردازد[۱۲۳]یا برخی تبلیغات بازرگانی کارگردان را نمی توان صاحب حق دانست.[۱۲۴]
ب) تهیه کننده : در صنعت سینما ، به دلیل آنکه فراهم نمودن سرمایه و امکانات لازم برای ساخت فیلم و انتخاب سایر شرکاء با تهیه کننده است ، وی یکی از شرکای صاحب حق شناخته خواهد شد. در تلویزیون باید قائل به تفکیک شد : اگر تهیه کننده اقدام به بازنویسی نمایشنامه و هدایت ویرایش اثر (تدوین) نماید ، برای مثال در تهیه سریال های تلویزیونی ، می تواند به عنوان یکی از شرکای صاحب حق شناخته شود ، اما اگر تنها کنترل و سرپرستی برنامه را برعهده داشته باشد ، صاحب حق نخواهد بود. در این رابطه قانون کپی رایت آمریکا ، صرف سرپرستی و کنترل برنامه حتی در زمانی که فرد مستخدم سازمان صدا و سیما باشد ، به عنوان یکی از مولفان مشترک محسوب خواهد شد.[۱۲۵]
ج) آهنگساز: به موجب قانون مالکیت فکری انگلستان آهنگساز در نظر اول نمی تواند به عنوان مولف اثر شناخته شود ، زیرا آهنگ کاملاً جدا از اثر ساخته می شود و خود اثری مرکب می باشد که تلفیقی از ترانه ، ملودی ، ریتم و آهنگ است. به همین دلیل اگر شخص پس از خلق اثر موسیقایی اقدام به ساخت اثر نمایشی موزیکال نماید ، از دو حق مولف برخوردار خواهد شد ؛ یکی به خاطر اثر موسیقایی و دیگری به خاطر اثر نمایشی موزیکال. بر این اساس اگر نتوان کار آهنگساز را از اثر جدا کرد وی مولف مشترک محسوب خواهد شد و بالعکس اگر اثر موسیقایی بعداً به اثر اضافه شود ، نمی توان آهنگساز را مولف صاحب حق دانست.[۱۲۶]
د) فیلمنامه نویس: در بیان فیلمنامه نویس به عنوان مولف مشترک با دو مساله مواجه می باشیم : اول خصوصیت جداگانه و متمایز نمایشنامه به عنوان اثر می باشد در این صورت آنچه مهم است ، آنکه نمایشنامه به گونه ایی در ساخت فیلم ادغام شود که منجر به تولید یک اثر نهایی غیر قابل تفکیک باشد. به گونه ای که پس از ساخت فیلم ، دیگر نتوان نمایشنامه یا فیلمنامه را یک اثر جداگانه تصور کرد ، این وضعیت نسبت به نویسنده دیالوگ نیز قابل تصور است. دوم خلق نمایشنامه فیلم ، گاهی اوقات نمایشنامه در یک پروسه طولانی و توسط دو نویسنده که هیچ همکاری با هم ندارند ، نوشته می شود یا اثری اقتباسی یا ترجمه شده است که از پیش موجود است که برای ساخت فیلم مورد استفاده قرار می گیرد. بدین ترتیب اگر نویسنده بنا به درخواست تهیه کننده و برای ساخت فیلم اقدام به نگارش فیلمنامه کند ، مولف مشترک و صاحب حق محسوب خواهد شد. اما اگر از فیلمنامه یا کتاب نویسنده ایی بدون آنکه سفارش نگارش به او داده شده باشد ، برای ساخت فیلم به شکل کامل یا اقتباس گونه استفاده شود، از اثری ترکیبی اقتباس شده که باید حقوق مادی و معنوی آن رعایت شود ، اما نویسنده مولف مشترک و صاحب حق شناخته نخواهد شد.[۱۲۷]
ه) تدوین گر: بحث اندکی وجود دارد که تدوین گر می تواند به دلیل نقش خلاقانه خویش مولف اثر سمعی و بصری باشد و این نقش خلاق در آثار نمایشی به مراتب مشهودتر است. اما به موجب آنچه در ضوابط حق چاپ انگلستان لحاظ شده تدوین گر تابع دستورات کارگردان بوده و در شرایط خاص و استثنایی می تواند ؛ صاحب حق مولف مشترک اثر نمایشی باشد.[۱۲۸]
و) تصویر بردار: نقش تصویر بردار را به دلیل جنبه های زیبایی شناختی کار تصویری که از جنبه های اساسی اثر نمایشی می باشد ، نمی توان ندیده گرفت. فارغ از ارزش هنری کار با مهارت و کارشناسی تصویر بردار در ضرورت انطباق دوربین با حرکات بازیگر ، نمای باز و بسته تصویر و محل قرار گرفتن دوربین مواجه هستیم. با جمیع این ویژگی ها به سختی می توان تصویر بردار را به عنوان مولف مشترک و صاحب حق در نظر نگرفت. اما در تصویر برداری از زندگی واقعی مانند فیلم مستند یا تهیه یک برنامه تلویزیونی فیلمبردار تنها متصدی دوربین محسوب می شود که تابع دستورات محض کارگردان است و نمی توان او را به عنوان مولف مشترک مورد بررسی قرار داد.[۱۲۹]
ز) بازیگران : نسبت به بازیگران همواره این عقیده وجود دارد که او تنها اثر از پیش موجودی را اجرا کرده و اثری از خودش خلق نکرده است. این در حالی است که این عقیده اگرچه نسبت به بازیگران تئاتر مجری است ، اما آن را نمی توان نسبت به بازیگران فیلم که کارشان به نوعی مکمل ساخت اثر است ، قابل اعمال دانست. زیرا بازی در فیلم و اثر سینمایی به نوعی کارگردانی بازی است.
بنابراین شاید بتوان بازیگر را به صورت کاملاً ابتکاری و از سه طریق به عنوان مولف فیلم بررسی کرد : اول به واسطه چهره و نگاهش که عنصری ناکافی است ، زیرا چهره بازیگر قبل از بازی نیز وجود دارد و همچنین می تواند نتیجه گریم بازیگر باشد. دوم بواسطه روش بازی او در اجرای نمایشنامه که این عنصر نیز کارآمد نیست ، زیرا کارگردان وظیفه هدایت بازیگران را برعهده دارد و به همین دلیل بازیگر وظیفه اجرای دستورات کارگردان را برعهده دارد ، هر چند اگر کارگردان به بازیگر میدان دهد تا خود به اجرای بازی بپردازد ، وضع متفاوت خواهد بود. سوم بواسطه افزودن به سطر یا تغییرات گسترده به صحنه (بداهه گویی و حاضر جوابی ) در این موارد بازیگر می تواند یک اثر ابتکاری خلق کند که با اثر نهایی مرتبط و ادغام شود. اما در همین مورد نیز خلاقیت بازیگر به میزان قابل توجهی به مدت زمان فیلم و همکاران دیگر بستگی خواهد داشت.[۱۳۰] بدین ترتیب تعیین بازیگر به عنوان یکی از شرکای صاحب حق نیاز به یک بررسی جامع و کامل خواهد داشت.
بند دوم ) غیر صاحبان حقوق در آثار تلویزیونی
در این میان گروهی دیگر از عوامل ساخت و تولید برنامه ، اساساً نمی توانند به عنوان مولفین مشترک اثر و به بیان کامل تر صاحب حق محسوب شوند ؛ زیرا هیچ نقش خلاقانه ایی در تهیه اثر نداشته و بنا به دستور سایر عوامل تنها به کارهای فنی و غیر مسقیم با ساخت اثر نهایی یعنی همان تولید اثر سمعی و بصری مشغول می باشند :
الف) کارگردان هنری و دستیاران : کارگردان هنری و در صورت مقتضی دستیاران وی وظیفه ساخت یا طراحی دکور را برعهده دارد. بدیهی است ، این افراد نمی توانند صاحب حق شناخته شوند ؛ زیرا فعالیت های آنها حتی در صورت ابتکاری بودن جدا از اثر نهایی قرار گرفته و به همین دلیل تنها می تواند به عنوان اثر هنری مورد حمایت قرار بگیرد. با این توضیح مولفان دیگری از همین قسم شامل طراحان صحنه ، لباس و چهره نیز نمی توانند به عنوان مولف مشترک اثر و صاحب حق شناخته شوند.[۱۳۱]
ب) مسئولین فنی : دیگر افرادی که شکی در صاحب حق نبودن آنها تحت عنوان مولفین مشترک اثر نهایی وجود ندارد ، کارشناسان فنی صدا ، دوربین ، نور و سایر کارشناسان ساخت فیلم هستند که نمی توانند به هیچ عنوان مولف مشترک محسوب شوند ، زیرا آنها به طور دقیق از آموزش های کارگردان ، مدیر فیلمبرداری یا دیگر شرکاء فیلم بهره مند می شوند.[۱۳۲]
بنابراین این افراد تنها کارهای فنی ساخت فیلم را انجام می دهند و صاحب حق شناخته نمی شوند ، اما نامشان در تیتراژ پایانی فیلم یا برنامه تلویزیونی به عنوان افراد سازنده در ساخت اثر نهایی درج می شود.
فصل دوم
ماهیت و شرایط حمایت از آثار تلویزیونی
مبحث اول : ماهیت و شرایط حمایت از آثار تلویزیونی به موجب حق مولف
براساس برداشت کلی از تعریف حق مولف توسط حقوق دانان سه نکته مهم قابل فهم است : اول آنکه حق مولف رابطه اعتباری بین اثر فکری و صاحب اثر است. دوم آنکه رابطه اعتباری مذکور منجر به ایجاد حقوق مادی و معنوی برای مولف نسبت به اثر می گردد. سوم آنکه اصطلاح حقوق مولف بدین مفهوم در برابر حقوق مرتبط قرار می گیرد. علاوه بر این تحلیل در زمینه حق مولف دو نظام حقوقی در جهان مطرح است که هر یک نسبت به ماهیت آثار مورد حمایت دسته بندی های خاصی دارند.
نظام حق مولف[۱۳۳]برگرفته از سنت حقوقی سویل لا و بر مبنای نظریات فیلسوفانی مانند کانت ، مبتنی بر اهمیت بیشتر به حق معنوی بوده و کنوانسیون برن متاثر از این نظام تدوین شده است. نظام کپی رایت[۱۳۴] که برگرفته از سنت حقوقی کامن لا و بر مبنای اهمیت بیشتر بر حقوق مادی استوار می باشد و کنوانسیون ژنو متاثر از این نظام تدوین شده و نکته حائز اهمیت آنکه در این نظام حق مولف و حق مرتبط هر دو تحت عنوان کپی رایت و در یک قالب مورد حمایت قرار می گیرند. بر این اساس آثار سمعی و بصری در کشور انگلستان از کشورهای مطرح نظام کپی رایت ، به موجب حقوق مرتبط مورد حمایت قرار می گیرند. در حالی که همین آثار در کشور فرانسه به عنوان کشور مطرح نظام حق مولف ، به موجب حق مولف مورد حمایت قرار می گیرند. در این مبحث ابتدائاً به بررسی ایجاد و موجودیت حق مولف در آثار تلویزیونی از لحاظ اینکه جزء کدام دسته از آثار قرار می گیرند و سپس با درک درست از ماهیت چنین آثاری به شرایط برخورداری آن ها از حمایت مادی و معنوی خواهیم پرداخت.
گفتار اول : ماهیت اثر تلویزیونی
آثاری را که در نهایت برای پخش از رسانه تلویزیون و در قالب یک برنامه تلویزیونی ارائه می شوند ، به موجب حق مولف و از حیث ماهیت می توان به آثار ساده و مرکب تقسیم بندی نمود. مبنای این تقسیم بندی ، از یک سو تعداد اشخاصی هستند که در تهیه آثار همکاری می نمایند و از سوی دیگر بر مبنای استفاده از آثاری است که سابقاً موجود بوده اند. بدین تعبیر آن گاه که شخصی به تنهایی و بدون استفاده از آثار ادبی و هنری سابق اقدام به تهیه یک اثر می نماید ؛ برای مثال با بهره گرفتن از یک دوربین فیلمبرداری ؛ مستندی از حیات وحش تهیه نموده و در اختیار تلویزیون برای پخش قرار می دهد ، اثر تلویزیونی ساده تولید نموده است.
در مقابل اثری که با همکاری دو یا چند نفر تولید شده ، برای مثال یک فیلم سینمایی که با مشارکت عوامل بسیاری از جمله کارگردان ، تهیه کننده ، نویسنده ، آهنگساز و…. ساخته شده یا فیلمی که براساس اقتباس از رمان نویسنده ی معروف با همکاری عوامل پیش گفته ساخته شده و برای پخش در اختیار تلویزیون قرار گرفته ، اثری مرکب تلقی خواهد شد. پر واضح است آنچه غالباً اثر تلویزیونی محسوب می شود ، به دلیل تعدد پدیدآورندگان و گاهاً استفاده از آثار ادبی و هنری پیشین ماهیت مرکب داشته و خود آثار مرکب نیز در قالب سه دسته آثار ثانوی ، آثار مشترک ، آثار جمعی مورد بررسی قرار می گیرند. واضح است که این آثار به لحاظ ساختار دارای تفاوت ها و مولفه های خاصی می باشند که در تعاریف جداگانه در گفتار پیش رو به آن ها خواهیم پرداخت.
بند اول ) اثر ثانوی (یا اشتقاقی)[۱۳۵]
این دسته از آثار در قوانین مختلف با یک نام شناسایی نشده ، بلکه با عناوین گوناگونی همچون آثار فرعی ، آثار ترکیبی ، آثار اشتقاقی به کار گرفته شده اند. علی رغم این عدم هماهنگی در نام گذاری ، در بیان مصادیق این آثار تا حدود بسیاری زیادی تشابه وجود دارد. به نظر می رسد اصطلاح آثار ثانوی به دلیل اینکه خود از آثار اولیه مورد حمایت اقتباس شده ، در بیان مقصود جامع تر از سایر عناوین باشد. در ماده ۲ کنوانسیون برن در مقام بیان آثار قابل حمایت به آثار فرعی اشاره ای گذرا شده بدون ذکر هیچ تعریفی ؛ اما در پارگراف سوم همان ماده به مصادیق آثار ثانوی شامل ترجمه ، اقتباس ، تنظیم موسیقی ، تغییر و اصلاح سایر آثار ادبی و هنری اشاره شده که همانند آثار اصلی مورد حمایت می باشـند ، بدون اینکه به حقوق آثار اصلی خدشه ای وارد شود.[۱۳۶] مطابق ماده ۲- ۱۱۳ قانون مالکیت فکری فرانسه ، اثر ثانوی اثر جدیدی است که با بهره گرفتن از اثر قبلی اما بدون همکاری پدیدآورنده آن اثر به وجود می آید. البته در قانون مذکور به این نکته توجه شده که در صورتی از اثر جدید حمایت می شود که حقوق مولف اثر قبلی رعایت شده باشد. در بیان مثال نیز به نمونه هایی همانند اقتباس ، ترجمه ، تنظیم موسیقی و غیره اشاره شده است. در بیان دو ویژگی مهم آثار ثانوی می توان گفت : اول آنکه این آثار با بهره گرفتن از آثار قبلی ایجاد می شوند. دوم آنکه در تهیه اثر جدید ، پدیدآورنده آثار پیشین از حیث همکاری هیچ نقشی نداشته و بدین دلیل از پدیدآورندگان اثر به حساب نخواهد آمد.[۱۳۷]
قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان ایران ، در بند ۱۲ ماده ۲ در مقام بیان آثار قابل حمایت به آثار ترکیبی اشاره و آن را هر گونه اثر مبتکرانه از ترکیب اثر یا اثرهای مورد اشاره در بندهای قبلی ماده مذکور می داند. اگر چه در قانون ترجمه و تکثیر و نشر کتب و آثار صوتی ، ترجمه به عنوان یکی از مصادیق بارز آثار ترکیبی به صراحت مورد اشاره قرار گرفته و از ذکر سایر مصادیق در هر دو قانون فوق الاشاره سر باز زده شده ، اما با توجه به عمومیت مواد ۱ و ۲ و ۵ و ۲۴ قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان می توان استنباط نمود که مصادیق دیگر آثار ثانوی اعم از اقتباس ، اصلاح سایر آثار ادبی ، تنظیم موسیقی در ایران نیز قابل حمایت هستند. اما در پیش نویس لایحه جدید دو اصطلاح اثر اشتقاقی و اثر ترکیبی با وجود داشتن اشتراکات فراوان در دو بند به صورت جداگانه تعریف شده انــد : « اثر اشتقاقی، اثری برگرفته از یک یا چند اثر موجود است ، از قبیل اثر ترجمه ای ، اثر موسیقایی اقتباسی ، فیلم نامه یا نمایش نامه اقتباس شده از داستان ، تلخیص ، چکیده یا شرح اثر، اثر ویرایش شده و یا تصحیح شده ، اثر ترکیبی»[۱۳۸]و در تعریف اثر ترکیبی به عنوان نمونه ای از اثر اشتقاقی آمده اســت : « اثر ترکیبی، اثری است مرکب از چند اثر بدون اینکه پدیدآورندگان یکایک آن آثار در خلق این اثر جدید ، با یکدیگر همفکری نموده باشند ، از قبیل مجموعه یا گزیده آثار ، گلچین اشعار ، جنگ ادبی…»[۱۳۹] ماده ۳ لایحه مذکور از جمله شرایط حمایت از آثار اشتقاقی را داشتن اصالت و رعایت حقوق پدیدآورنده یا پدیدآورندگان اصلی می داند و در ادامه اثر ترکیبی را به شرط داشتن اصالت در آرایش و گزینش قابل حمایت می داند و در ماده ۴ مجدداً بر حمایت جداگانه از این گونه آثار در برابر آثار اولیه تاکید می کند. بنابراین هدف قانونگذار از این تعاریف جداگانه ، شاید توجه به این نکته ظریف بوده که اثر اشتقاقی تغییراتی محسوس در اثر اولیه به همراه دارد ، در حالی که اثر ترکیبی تنها جمع آوری آثار پیشین بدون دخل و تصرف در اثر اولیه می باشد..
در یک نگاه کلی و اجمالی نسبت به آثار ثانوی در قالب برنامه هایی که از تلویزیون پخش می شوند ؛ می توان گفت : در ساخت یک برنامه تلویزیونی گاهی اوقات اثر اولیه به طور وسیعی دچار تغییر و دگرگونی می شود ، برای مثال وقتی یک اثر ادبی مثل رمان یا داستان کوتاه برای نگارش فیلم نامه به جهت ساخت فیلم برای تلویزیون یا سینما مورد اقتباس قرار می گیرد ، بدون شک دچار تغییرات به سزایی می شود ، زیرا نگارش فیلم نامه مستلزم آن است که ساختار کلی یک داستان برای مثال ۴۰۰ صفحه ای به گونه ای جذاب و با نگارشی ساده تر از حیث دیالوگ به یک فیلم ۹۰ دقیقه ای تبدیل شود. تا جایی که قانون گذار فرانسه مولف اقتباس را در چنین آثاری ، از تولید کنندگان مفروض آثار سمعی و بصری و به طبع اقتباس کننده را دارای حق دانسته است. این نکته ظریف در قوانین فعلی ایران لحاظ نگردیده ، اما در قسمت انتهایی ماده ۵۷ پیش نویس لایحه جدید ، اقتباس کننده جزء پدیدآورندگان و نخستین مالکان مشترک اثر دیداری و شنیداری قرار گرفته است. یا وقتی یک فیلم خارجی برای پخش از تلویزیون دوبله (ترجمه) می شود ، نیز به همین صورت تغییرات محسوس خواهد بود. اما در مقابل گاهی اوقات تغییر در اثر اولیه بسیار جزیی و ناچیز است. برای مثال هنگامی که برای یک اثر ادبی مثل شعر، موسیقی تنظیم شده تا از تلویزیون پخش شود ؛ تغییرات اندکی اعمال می شود. در هر صورت تغییرات چه محسوس باشد و چه نا محسوس ؛ آثاری که بدین شکل و با بهره گیری از اثر اولیه تولید و نهایتاً به شکل اثر ثانویه از تلویزیون پخش می شوند ، به دلیل جای گرفتن در زمره آثار ثانوی از حیث رعایت حقوق پدیدآورنده (پدیدآورندگان) اثر اولیه حائز اهمیت می باشند.
بند دوم ) اثر مشترک[۱۴۰]
در یک تعریف ساده و سطحی اثری که در نتیجه هم فکری مولفان متعدد پدید می آید ، اثر مشترک محسوب خواهد شد. البته برای تمایز این اثر از آثار جمعی ، نیاز به یک تعریف جامع و مانع خواهیم داشت. در این زمینه ماده ۲- ۱۱۳ قانون مالکیت فکری فرانسه مقرر داشـته « اثر مشترک ، اثری است که در خلق آن اشخاص حقیقی متعدد مشارکت داشته باشند. » با توجه به این ماده و مواد دیگر قانون مذکور در تشریح و تعریف اثر مشترک می توان گفت : این آثار حاوی ویژگی های مهمی در برابر دیگر آثار مرکب می باشند ، از جمله آنکه پدیدآورندگان چنین آثاری لزوماً می بایست اشخاص حقیقی باشند که به صورت افقی و با هم فکری یکدیگر اثری را پدید آورند و تحت ریاست شخص حقیقی یا حقوقی اقدام به خلق اثر نکرده باشند.[۱۴۱] بنابر این تعریف میزان و نحوه همکاری شرکاء تاثیری در اشتراکی بودن اثر ندارد ، در این مفهوم فارغ از اینکه یکی از مولفان بخش اعظمی از اثر را خلق کرده باشد و دیگری تنها بخش کوچکی را به وجود آورده باشد ، همکاری در زمان واحد صورت گرفته یا در زمان های متعدد ، نحوه مشارکت قابل تشخیص و تفکیک باشد ( که در این صورت باعث ایجاد حق مادی جداگانه برای پدیدآورنده نسبت به همان قسمت خواهد شد ، البته در صورتی که بدون تضییع حق مشترک بر کل اثر قابل بهره برداری باشد.) یا اینکه به به طرزی ممزوج باشد که نتوان آن را از هم تفکیک نمود. اثر مشترک محسوب خواهد شد. واضح است که چنین اثری قابل حمایت بوده و بهره برداری مادی و معنوی از آن نیاز به رضایت کلیه پدیدآورندگان خواهد داشت ، چون چنین حقی ناشی از اثر مشترک بوده و همانند دیگر آثار مشاع با آن برخورد خواهد شد.
قانون مالکیت فکری آلمان و انگلستان برخلاف آنچه در قانون مالکیت فکری فرانسه آمده ، اثر مشترک را اثری دانسته اند که توسط چند پدیدآورنده به طور مشترک خلق شده باشد و امکان بهره برداری جداگانه هر یک از آنها از اثر پدید آمده وجود نداشته باشد. به بیان دیگر در صورتی می توان اثر را مشترک دانست که میزان مشارکت پدیدآورندگان در آن قابل تشخیص و تفکیک نباشد. فلذا به موجب چنین تعریفی اثر موسیقایی اثری مشترک نبوده و اثر سینمایی نیز نسبتاً مشترک محسوب می شود.[۱۴۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:19:00 ق.ظ ]




جهل‌ به‌ تفسیر قانون‌ نیز در حکم‌ جهل‌ به‌ قانون‌ است‌[۱۴۴] . به‌ نظر حقوق‌دانان‌، پذیرش‌ جهل‌ به‌ عنوان‌ عامل‌ رفع‌ مسئوولیت‌، سبب‌ ایجاد بی‌عدالتی‌ و هرج ‌ومرج‌ اجتماعی‌ خواهد شد . مطابق‌ مواد یک‌ تا سه‌ قانون‌ مدنی‌ ایران‌ نیز ادعای‌ جهل‌ به‌ قانون‌، پس‌ از تصویب‌ و انتشار قانون‌ و گذشتن‌ مهلت‌ مقرر از انتشار آن‌، پذیرفته‌ نمی‌شود . این‌ مسئله‌ در فقه‌ اسلامی‌ هم‌ مطرح‌ شده‌ است‌. بر مبنای‌ احادیث‌ بیان شده و برخی‌ آرای‌ فقهی‌، اشاعه‌ احکام‌ میان‌ مسلمانان‌، اماره‌ (نشانه‌) آگاهی‌ آنان‌ از احکام‌ است‌ و ازاین‌رو، ادعای‌ جهل‌ به‌ حکم‌ از سوی‌ افراد ساکن‌ در دارالاسلام‌ پذیرفتنی‌ نیست‌، مگر اینکه‌ این‌ جهل‌، قصوری‌ باشد[۱۴۵] .
بنابراین‌، قاعده‌ حقوقی ذکر شده‌ با قاعده‌ اصولی‌ “قبح‌ عقاب بلابیان‌” تنافی‌ ندارد، زیرا به‌ استناد اماره‌ بودن‌ نشر احکام‌ و قوانین‌، شخص‌ بی‌اطلاع‌ از آنها جاهل‌ مقصر است‌، نه‌ قاصر[۱۴۶] و تنها در موارد جهل‌ قصوری مکلف‌، به‌ قاعده‌ قبح‌ عقاب‌ بلابیان‌ تمسک‌ کرده‌اند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
بررسی‌ آثار وضعی جهل‌ بر کارهای‌ انسان‌، که‌ در تمامی‌ ابواب‌ فقه‌ در باره‌ مصادیق‌ آن‌ بحث‌ شده‌، بیانگر آن‌ است‌ که‌ گستره‌ این‌ تأثیر و نحوه‌ آن‌ در عبادات‌، معاملات‌ و احکام‌ جزایی‌ یکسان‌ نیست‌. فقها با استناد به‌ اینکه‌ در جهل‌ به‌ موضوع‌، بدون‌ نیاز به‌ تحقیق‌ و تفحص‌، می‌توان‌ اصل‌ برائت‌ را جاری‌ کرد، عبادات‌ فرد جاهل‌ به‌ موضوع‌ را صحیح‌ دانسته‌اند.
مثلا، حکم‌ داده‌اند که‌ نماز فرد جاهل‌ به‌ غصبی‌ بودن‌ مکان نماز، صحیح‌ است [۱۴۷]‌ ، ولی‌ در شبهات‌ حکمی‌، چون‌ فقط‌ پس‌ از تفحص‌ و دسترسی‌ نیافتن‌ به‌ دلیل‌ می‌توان‌ اصل‌ برائت‌ را به‌کار برد، عبادات‌ کسی‌ که‌ بدون‌ بررسی‌ به‌ اصل‌ برائت‌ تمسک‌ کرده‌، محل‌ تأمل‌ است‌؛ اگر اتفاقا عمل‌ او منطبق‌ بر تکلیف‌ واقعی‌ بوده‌، تنها با قصد قربت‌ صحیح‌ است‌ .
ولی درصورتی‌ که‌ عبادت‌ جاهل‌، ناسازگار با حکم‌ واقعی‌ باشد. حکم‌ تکلیفی‌ و وضعی جاهل‌ قاصر با مقصر متفاوت‌ است‌؛ یعنی‌، جاهل‌ مقصر، برخلاف‌ جاهل‌ قاصر، معذور نیست‌ و کار عبادی‌ او نیز صحیح‌ نیست‌ [۱۴۸].
گفتنی‌ است‌ در باره‌ حکم وضعی عبادات جاهل مقصر، به‌ اجماع‌ فقهای‌ شیعه‌ دو مورد استثنا شده‌ است‌: یکی‌ مسافری‌ که‌ بدون‌ تحقیق‌ در باره‌ وظیفه‌ شرعی‌ خود نماز را تمام‌، و نه‌ شکسته‌، خوانده‌ است‌ و دیگری‌ نمازگزاری‌ که‌ براثر جهل‌، در نمازهایی‌ که‌ باید سوره‌ را بلند قرائت‌ کند، آن‌ را آهسته‌ خوانده‌ باشد. مستند فقها در این‌ دو حکم‌، احادیث‌ خاص است‌ . در عین‌ حال‌، به‌ نظر برخی‌ فقها در این‌ دو مورد، جاهل‌ مقصر به‌سبب‌ تخلف‌ از حکم‌ تکلیفی‌، مستحق‌ مؤاخذه‌ است‌ .
قلمرو پذیرش‌ جهل‌ به‌ عنوان‌ عذر در احکام‌ جزایی‌ از دیگر ابواب‌ فقه‌، گسترده‌تر است‌. در فقه‌ جزایی‌ اسلام‌ ترتب‌ مسئوولیت‌ کیفری‌ مشروط‌ بر علم مرتکب‌ جرم‌ به‌ حکم‌ و موضوع‌ است‌ و جهل‌ به‌ آن‌ به‌ موجب‌ قاعده‌ ” دَرْءُ الحُدود” از عوامل‌ رافع‌ مسئوولیت‌ کیفری‌ یا مانع‌ کیفر شمرده‌ می‌شود.
مطابق‌ مفاد این‌ قاعده‌، هر شبهه‌ای‌ از جمله‌ جهل‌ به‌ حکم‌ یا موضوع‌ از اجرای‌ حدود جلوگیری‌ می‌کند و مدعی جهل‌، در صورت‌ اثبات‌ ادعای‌ خود، از محکومیت‌ جزایی‌ معاف‌ می‌شود . فقهای‌ امامی‌ در اینکه‌ جهل مکلف‌ به‌ موضوع‌، در صورت‌ احراز، در جرائم‌ مستوجب‌ حد، ساقط‌کننده‌ حد است‌ اتفاق‌نظر دارند. برای‌ مثال‌، به‌ نظر فقها حد شرب‌ خمر بر شخصی‌ که‌ به‌ تصور آب‌ بودن‌ مایعی‌ آن‌ را نوشیده‌ و سپس‌ متوجه‌ خمر بودن‌ آن‌ شده‌ است‌، جاری‌ نمی‌شود . برخی‌ فقها[۱۴۹] شمول‌ قاعده‌ “دراء” بر جاهل‌ به‌ حکم‌ را در جهل‌ قصوری‌ به‌طور مطلق‌ و در جهل‌ تقصیری‌ تنها درصورتی‌ پذیرفته‌اند که‌ فرد، متوجه‌ جهل‌ خود نبوده‌ باشد. قانون‌ مجازات‌ اسلامی‌ ایران‌ در بعضی‌ جرائم‌ مستوجب‌ حد، مانند سرقت‌ و شرب‌ خمر، جهل‌ به‌ حکم‌ و موضوع‌ را ــ بدون‌ هیچگونه‌ قیدی‌ ــ به‌ عنوان‌ عامل‌ رفع‌ مسئوولیت‌ کیفری‌، پذیرفته‌ است‌ . در فقه‌ اهل‌ سنت‌ نیز درباره‌ عذرآور بودن‌ جهل‌ به‌ حکم‌ و موضوع‌ در جرائم‌ مستوجب‌ حد، بحث‌ و در پاره‌ای‌ موارد پذیرفته‌ شده‌ است‌[۱۵۰] .
گفتنی‌ است‌ برخی‌ حقوق‌دانان‌[۱۵۱] در کتابهای‌ حقوق‌ جزا دو اصطلاح‌ جهل‌ و اشتباه‌ را در مفهومی‌ نزدیک‌ به‌ یکدیگر به‌ کار برده‌، ضمن‌ بحث‌ از عوامل‌ رافع‌ مسئوولیت‌ جزایی‌ به‌ بررسی‌ اشتباه‌ حکمی‌ (جهل‌ به‌ قانون‌ یا تفسیر آن‌) و اشتباه‌ موضوعی‌ (جهل‌ به‌ موضوع‌) پرداخته‌اند .
* روایات وارده در مورد معذور بودن جاهل
روایات بسیاری در مور جاهل به حکم و یا جاهل به موضوع وارد شده است. مدلول و مفاد این روایات موید مفاد قاعده ی درأ است که در اینجا به پاره ای از این روایات اشاره می شود :
* روایت صحیحه ای است که محمد بن مسلم که از امام باقر علیه اسلام گفت در خصوص مردی که او را به اسلام دعوت کردیم و او اسلام آورد و به آن اقرار نمود و بعد از آن رفت، شراب نوشید و زنا کرد و ربا خورد در حالی که او حلال و حرام را نمی دانست، آیا با وجود جاهل بودن، بر او حدی را جاری کنیم؟ امام فرمود: خیر، مگر اینکه بنیه ای اقامه شود که آن مرد حرمت اینها را قبلا می دانست.
یا در روایتی دیگر که عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که امام فرمود: “ای رجل رکب امرأ بجهاله فلا شی علیه” و یا در روایت عبدالاعلی از امام صادق علیه اسلام: سئوال کردم، دربارۀ کسی که چیزی از احکام نمی داند، آیا چیزی برای او هست(عقابی برای او هست)؟ امام فرمود: خیر.
این دو روایت اخیر را در باب برائت هم آورده اند که شیخ انصاری دلالت آن را بر برائت نمی پذیرند، بلکه معتقدند حدیث، ظهور در جاهل مرکب و یا غافل دارد، مثل اینکه در حدیث اول می فرماید “بجهاله” یعنی به سببیت جهالت مرتکب چیزی شده است مثل اینکه شراب خورده یا معامله ربوی کرده است.
جهالتی که سببیت برای ارتکاب به عملی را دارد همان جهل مرکب است نه بسیط، زیرا شک به ما هو شک، نمی تواند عامل برای ارتکاب به چیزی شود و درجۀ آن بسیار پایین تر از جهل مرکب است که خودش را عالم فرض می کند و البته جاهل مرکب هم در صورت تقصیر معذور نخواهد بود، گرچه در بیان شیخ، معذوریت آن مطلق آمده به خلاف جاهل بسیط که در صورت قاصر بود معذور است.
همان طوری که ملاحظه می شود، قلمرو این روایات بیشتر احکام تکلیفی است و آن هم بیشتر در جزاییات مطرح شده است، ولی با توجه به ادلۀ دیگر مثل روابط حرمت ازدواج با زن در عده که در مباحث آینده اشاره خواهد شد و روایاتی که در باب حرمت ربا و … وارد شده می توان با لحاظ کلی، ملاک حکم در این روایات را جهل دانست، نه صرف جهل در احکام تکلیفی، به عنوان نمونه در معاملات ربوی همان طوری که خواهیم دید، هم بحث تکلیفی آن مطرح است و هم وضعی و صحت یا بطلان معامله و یا مواردی که جهل، تنها در حکم وضعی مطرح است مانند جهل به خیار یا حق شفعه و غیره.
* روایات وارده در حرمت ربا
در گفتار آینده در این زمینه به فتاوای فقط اشاره خواهیم کرد که شارع در مقام امضای معاملات جاری بین عقلا، معاملات ربوی را استثنا کرده و به شدت از آن نهی نموده است، حال در این زمینه بعد از اجرای احکام اسلام، دو مسئله مطرح است، یکی پیرامون معاملات کفار که در زمان جهل به حکم شرعی اقدام به معاملات ربوی نموده و اموال زیادی از این طریق در دست آنهاست، حکم آن اموال و معاملات کدام است؟ و دیگر وضع معاملاتی که شخص مسلمان با جهل به حکم یا موضوع انجام داده چگونه است؟ پاسخ این سئوالات را در قسمت های آینده بررسی خواهیم کرد. در اینجا در راستای بحث معذوریت جاهل به چند روایت در این زمینه اشاره می کنیم :
* هشام بن سالم از ابی عبدا.. علیه السلام نقل می کند که سئوال شد، مردی ربا می خورد (معاملۀ ربوی می کند). در حالی که او گمان می کند ربا حلال است (جاهل مرکب به حکم)، امام فرمود: ضرری ندارد (به معامله لطمه نمی زند و بر او حرام نیست) تا اینکه عالم شود، بعد امام (ع) استشهاد به آیۀ کریمۀ قرآن کردند.
* حلبی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که امام (ع) فرمود: هر نوع ربایی که مردم از روی جهالت می خورند و سپس بعد از آگاهی از آن توبه می کنند پذیرفته می شود،وقتی که توبۀ آنها معلوم شود.
و روایات فراوان دیگری که حیث اطلاق و عموم برخی از آنها با یکدگیر معارضند، ولی اثر جهل در ربا به طور کلی از حیث تکلیفی، عدم حرمت و از حیث حکم وضعی به نظر غالب فقها، همان طوری که در استقرای موارد جهل خواهیم گفت، صحت معاملات ربوی در دوران جهل است، چه زمان کفر و چه زمان اسلام و بالاخره فقهای بزرگی مانند شیخ طوسی، صدوق، علامه و کثیر دیگر معتقدند که بعد از آگاه شدن از حرمت و بطلان معاملات ربوی، رد اضافی لازم نیست.
* صحیحه حلبی
عن الی عبد الله (ع) قال: لوان رجلا دخل فی الاسلام و اقربه، ثم شرب الخمروزنی و اکل الرباولم یتبین له شیءمن الحلال و الحرام، لم اقم علیه احد اذکان جاهلاً، الاّ ان تقوم علیه البیّنه انهّ قرء السّوره التی فیها الزنا و الخمر و أکل الربا، و اذا جهل ذلک، أعلمته و اخبرته فان رکبه بعد ذلک جلدته و أقمت علیه الحد:[۱۵۲]
چنانچه مردی به دین اسلام مشرف شود و بدان اقرار نماید، ولی پس از آن مرتکب شرب خمر و زنا و ربا خواری شود، در حالی که هنوز احکام حلال و حرام برای او بیان نشده است و نسبت به آنها جاهل باشد، مجازات نخواهد شد؛ مگر اینکه بینه ای اقامه شود که نام برده سوره ای را که احکام زنا، شرب خمر و اکل ربا در آن آمده، خوانده باشد. در این صورت، مستحق مجازات خواهد بود و اگر مسلمانی از احکام الهی بی خبر باشد، او را آگاه و با خبر می سازم و پس از آن اگر مرتکب آن اعمال شود او را مجازات خواهم نمود. این روایت تأییدی است بر اینکه در صورت جهل به حرمت عمل از ناحیه مرتکب، نمی توان بر او حد جاری ساخت.
* صحیحه محمد بن مسلم :
قال: قلت لا بی جعفر (ع) رجل دعوناه الی جمله الاسلام فاقربه، ثم شرب الخمر و زنی و أکل الربا و لم یتبین له شیء من الحلال و الحرام اقیم علیه الحد اذا جهله؟ قال(ع) لا اِلاّ أن تقوم علیه بینه انه قد کان أقر بتحریمها [۱۵۳]؛
مردی است که او را به صورت کلی دعوت به اسلام نمودیم و ایشان بدان ایمان آورد، ولی پس از آن مرتکب شرب خمر و زنا و اکل ربا شده است، در حالی که از احکام حلال و حرام الهی هیچ اطلاعی نداشته است. آیا با وجود جهل به حکم، مجازات می شود؟ امام فرمود: “خیر؛ مگر اینکه بینه ای اقامه شود که نامبرده به حرمت این عمل اقرار داشته است.”
* صحیحه ابی عبیده خداء : قال: قال ابوجعفر(ع) لو وجدت رجلا کان من العجم أقرّ بجمله الاسلام و لم یأته شیء من التفسیر زنی أو سرق أوشرب خمیرأ، لم أقم علیه الحداذا جهله، الاّ ان تقوم علیه بینهّ انه قد اقرّ بذلک و عرفه:
اگر مردی پیدا کنم که مسلمان شده ولی هنوز احکام الهی برای او بیان نشده است، با چنین حالی مرتکب زنا یا سرقت و یا شرب خمر شود، در صورتی که به احکام این اعمال جاهل باشد، او را مجازات نخواهم کرد؛ مگر اینکه بینه ای قائم شود که نامبرده به این احکام اقرار داشته و از آنها مطلع بوده است.
* صحیحه عبدالصمدبن بشیر:
عن ابی عبدالله (ع)… ای رجل رکب امرأ بجهالهٍ فلاشیء علیه…؛ هر کس در اثر جهل و نادانی مرتکب امری شود چیزی بر عهده او نیست.
این روایت مفید عموم است و کلیه شبهات حکمیه و موضوعیه و نیز مواردی را که مرتکب، جاهل قاصر یا مقصر باشد شامل می شود.
بنابراین با توجه به جمله مندرج در این صحیحه و مدلول عام آن، می توان گفت که در رفع مجازات از جاهل مرتکب ، فرقی بین شبهات موضوعیه و حکمیه و همچنین جاهل قاصر و مقصر وجود ندارد [۱۵۴]. البته دو روایت قبل، از ظاهر کلماتشان به دست می آید، اختصاص به شبیه های حکمیه دارند.
* روایت عبدالاعلی
از امام صادق (ع): سوال کردم، درباره کسی که چیزی از احکام نمی داند، آیا چیزی برای او هست (عقابی برای او هست)؟ اما فرمود: خیر. این دو روایت اخیر را در باب برائت هم آورده اند که شیخ انصاری دلالت آن را بر برائت نمی پذیرند، بلکه معتقدند حدیث، ظهور در جاهل مرکب و یا غافل دارد، مثل اینکه در حدیث اول می فرماید “بجهاله” یعنی به سبب جهالت مرتکب چیزی شده است مثل اینکه شراب خورد یا معامله ربو کرده است.
جهالتی که سبیت برای ارتکاب به عملی را دارد همان جهل مرکب است نه بسیط ، زیرا شک به ما هو ، شک نمی تواند عامل برای ارتکاب به چیزی شود و درجه آن بسیار پایین تر از جهل مرکب است که خودش را عالم فرض می کند و البته جاهل هم در صورت تقصیر معذور نخواهد بود، گرچه در بیان شیخ، معذوریت آن مطلق آمده به خلاف جاهل بسیط که در صورت قاصر بودن معذور است[۱۵۵].
روایت صحیحه ای است از محمد بن مسلم که از امام محمد باقر(ع) گفت در خصوص مردی که او را به اسلام دعوت کردیم و او اسلام آورد و به آن اقرار نمود و بعد از آن رفت، شراب نوشید و زنا کرد و ربا خورد در حالی که او حلال و حرام را نمی دانست، آیا با وجود جاهل بودن، بر او حدی را جاری کنیم؟ امام فرمود: خیر مگر اینکه بینه ای اقامه شود که آن مرد حرمت اینها را قبلا می دانست [۱۵۶].
یا در ورایتی دیگر از عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که امام فرمود [۱۵۷]“ای رجل رکب امرا بجهاله فلا شی علیه".
هشام بین سالم از ابی عبدالله (ع) نقل می کند که سوال شد، مردی ربا می خورد (معامله ربوی می کند). در حالی که او گمان می کند ربا حلال است (جاهل مرکب به حکم) امام فرمود: ضرری ندارد (به معامله لطمه نمی زند و بر او حرام نیست) تا اینکه عالم شود، بعد امام(ع) استشهاد به آیه کریمه قرآن کردند.
حلبی از امام صادق (ع) نقل می کند که امام (ع) فرمود: هر نوع ربایی که مردم از روی جهالت می خورند و سپس بعد از آگاهی از آن توبه می کنند پذیرفته می شود، وقتی که توبه آنها معلوم شود.
همان طوری که ملاحظه می شود، قلمرو این روایات بیشتر احکام تکلیفی است و آن هم بیشتر در جزاییات مطرح شده است. و ورایاتی که در باب حرمت ربا و … وارد شده می توان به لحاظ کلی، ملاک حکم در این روایات را جهل دانست، نه صرف جهل در احکام تکلیفی.
۴-۲-۲- ادله و مستندات عدم تأثیر جهل بر مسئوولیت کیفری
بعد از آشنایی اجمالی با ادله و مستندات و مبانی فقهی معذوریت جاهل که بیشتر از دیدگاه علم اصول مورد بررسی و مداقه قرار گرفت و در آن جاهل را در چه در حکم و چه در موضوع و نیز اعم از احکام تکلیفی و وضعی معذور شناختیم، جهل و موارد مشابه آن مانند نسیان و خطا عذر محسوب می شوند.
در مقابل آنها، از منابع فقهی و به ویژه مبانی آن یعنی اصول فقه به ادله ای بر می خوریم که درآنها جاهل را معذور نشناخته، بلکه امر به تعلم احکام نموده و احکام الهی را میان عالم و جاهل مشترک می داند و لذا امارات و دلایل احکام را راه رسیدن به واقع می داند و برخلاف مسلک عامه که قایل به تصویب هستند، مکتب اجتهاد را، مخطئه می شناسد که مجتهد گاهی فتوایش مطابق با واقع است و گاهی خطاست و نیز در موارد کشف خطا و عدم مطابقت با واقع، اعمال انجام یافته را مجزا نمی شمارد، مگر در موارد خاص که آنها هم محل اختلاف است.
از تامل و مداقه جدی در این مباحث که به رئوس کلی آنها اشاره شد و نیز روایات خاصه ای که در این باب وارد شده، می توان دریافت که جاهل معذور نیست، نه اعمال او در صورت او در فساد قابل پذیرش است و نه به خاطر جهل می تواند از مجازات فرار کند.
اما مطلب اساسی در ربط به این ادله مطرح است این است که این مباحث مانند اشتراک عالم و جاهل در احکام، مربوط به احکامی است که برای آنها واقع، عندالله در لوح محفوظ مفروض است، مانند اعمال عبادی، نماز و روزه و … یا حتی اعمال جزایی و مجازات اسلامی به اینها جزو مخترعات شارع هستند و غالب آنها تاسیسی است.
چند وجه را در این زمینه می توان مطرح کرد :
۱- کسانی که معتقد به عدم معذوریت جاهل هستند بدون توجه به منشا و مَعقد این بحث و نیز بدون تامل در دلایل معتقدان به معذرویت جاهل، نظر خود را در تمام ابواب فقه جاری می کنند نه فقط در این مورد و لذا در مقام تاسیس اصل، براساس این ادله معتقد به اصل عدم معذوریت هستند، در حالی که دلیل اینها اخص از مدعاست و برای تعیین قلمرو بحث و پرهیز از این خطا لازم است و به ادله اینها اشاره مختصری شود.
۲- با صرف نظر از مطلب اول، عده ای از فقها مانند مرحوم فاضل نراقی، معتقدند اعمال حقوقی یعنی عقد و ایقاع نیز دارای اسباب شرعی هستند و اینها دارای دو نوع حقیقت اند، حقایق واقعی که شارع مقدس در عالم واقع و نفس الامر برای آنها حکمی وضع نموده است، به عنوان مثال شارع ، عقد به زبان عربی را برای زوجیت قرار داده است که آن حکم در اصطلاح علم اصول “حکم واقعی اولی” است و دیگر حقایق ظاهری که مجتهد با استباط خویش به آنها رسیده است مثلا بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که نزد خداوند حکم واقعی و موثر در زوجیت، عقد به زبان فارسی هم هست. حال اجتهاد این فرد گاهی مطابق با واقع است و گاهی مطابق با واقع نیست! پس از دیدگاه این گروه از فقها ادله این گفتار در اعمال حقوقی هم موضوعیت پیدا می کند.
علاوه بر دو توجیه فوق ، روایاتی از معصومین وارد شده که امام (ع) در تعلیم و تفقه به احکام معاملات و تجارات امر فرموده تا آدم مرتکب حرام و معاملات ربوی نشود و نیز در احکام مربوط به ازدواج و طلاق که از آنها در تعلیم و تعلم ، حکم تکلیفی استنباط می شود.
بنابراین لازم است به ادله این گروه اشاره نموده و انها را با ادله قبلی مورد ارزیابی قرار دهیم :
۴-۲-۲-۱- قاعده اشتراک احکام میان عالم و جاهل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:18:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم