این در حالی است که موارد دیگر مانند مورد شماره ۴۰و مورد شماره ۶ و مورد شماره ۲۱ که اعتقادات قویای دارند در مشاهده شده و وضعیت پوششان نیز نوع عفیفانه بوده و در رفتار و گفتارشان نیز نوعی پختگی و طمأنینه دیده میشود. هر سه مورد بدون برنامهریزی از خانه خارج نمیشوند و در زمانهای پرخطر در خیابآنها تردد نمیکنند.
به طور مثال مورد شماره ۶ که چادری است و اعتقادات دینی قویای دارد(مراجعه شود به جدول شماره۱۸) همیشه سعی میکند قبل از تاریکی هوا خانه باشد. با اینکه دوران بیوگی را می گذراند میگوید:
«تا کنون نشده در خیابان کسی به من بگوید بالای چشمت ابروست. اصلاً در خانه و خانواده هم طوری رفتار میکنم که کسی اصلاً فکری در مورد من نکند. همیشه ساعتی از خانه خارج می شوم که مشکل نداشته باشم. حتی اگر مجبور هم شوم که ساعتهای بدی از خانه بیرون بروم حتما با یکی هماهنگ میکنم. این چادر خودش مثل سپر عمل میکند. آدم باید خودش مراقب خودش باشد و خودش را حفظ کند تا اتفاقی نیافتد. از قدیم گفته اند مال خودت را حفظ کن همسایه را دزد نکن.»
شاید بتوان تنها دلیل اینکه افرادی که دیندار ترند محتاط تر و محافظهکارانه تر رفتار میکنند این باشد که در سفارشهای دینی ما زنان را به حفظ عفت و پاکدامنی به روشهای محافظهکارانه رهنمون میکند. به طور مثال الزام اجازه همسر برای خروج از منزل برای زن شوهر دار، واجب بودن پوشش اسلامی و رعایت نکات «کفین و وجهین»[۳۸] در محاوره با نامحرم همگی نوعی محافظهکاری در رفتار را برای زنان مسلمان مذهبی سفارش میکند.
جمعبندی: سبکزندگی و وضعیت اعتقادی |
همانگونه که پیشتر تکرار شدهاست سبکزندگی از مؤلفههایی تشکیل شده و با توجه به اینکه سه نوع سبکزندگی در زنان مشاهده شده هر یک از مؤلفهها در این سه سبک از زندگی به یک شکل خود را بروز داده اند. سبکزندگی جسورانه: زنانی که سبکزندگی جسورانه دارند معمولاً از نظر وضعیت اعتقادی از نظر خود فرد در حد ضعیف ارزیابی میکنند به مناسک و شعائر در حد متوسط اعتقاد دارند و به اجرای مناسک و شعائر در حد ضعیف پایبند هستند. سبکزندگی محافظهکارانه: زنانی که سبکزندگی محافظهکارانه دارند معمولاً از نظر وضعیت اعتقادی خود را در حد قوی ارزابی میکنند و از جملاتی استفاده میکنند که نشان دهنده این است که اعتقاد راسخی به دین دارند. این دسته افراد دین را مانند پکیجی تعریف میکنند که قابل تجزیه نیست و نمیشود قسمتی را پذیرفت و قسمتی را نپذیرفت. همچنین میزان اعتقاد به مناسک و شعائر و میزان پایبندی در مناسک و شعائر نیز در آنها در سطح قوی است و معمولاً به تمامی واجبات اعتقاد دارند و انجام میدهند و در حد قابل قبولی نیز به مستحبات دین میپردازند. در نمونههای مورد مصاحبه اکثریت این دسته از افراد از نظر پوشش نیز در وضعیت عفیفانه مشاهده شدهاند. سبکزندگی مصلحتاندیشانه: در سبکزندگی مصحلت اندیشانه افراد مورد مطالعه معمولاً از نظر اعتقادی، اعتقاد به مناسک و شعائر و میزان اجرای مناسک و شعائر در حد متوسط قرار داشتند. این گونه افراد معمولاً دین را به صورت پکیجی میدانند که اجزای آن قابل تجزیه بوده و میتوانند انتخابهایی از آن داشته باشند. لذا بسته به مصلحت خودشان برخی موارد را اجرا کرده و برخی موارد دیگر را اجرا نمیکنند. |
اوقات فراغت
برخی پژوهشگران فراغت را زمانی میدانند که تحت تأثیر مراسم اجباری و الزامات فرهنگی و اجتماعی نیست بلکه با اراده و اختیار فرد سپری میشود و عدهای نیز فراغت را از سایر فعالیتهای ضروری زندگی روزمره نظیر غذا خوردن و لباس پوشیدن متمایز میکنند(براوون ۱۹۹۶، ۹۲۰ و فکوهی ۱۳۸۲ و تورکیلدسن ۱۳۸۲). در خصوص پدیده فراغت سه نوع تعریف میتوان ارائه داد که با توجه به نوع زندگی زنان، شاغل و غیر شاغل بودنشان، متأهل و یا مجرد بودنشان تفاوتهایی در مورد آنها مشاهده میشود:
در نگرش اول فراغت بیشتر به معنای زمانی که فرد بعد از کار یا روز تعطیل در اختیار دارد، در نظر گرفته میشود و اوقات فراغت را زمانی میدانند که شخص در درجه اول، برای پول کار نمیکند. این تعریف تنها در صورت اشتغال و در رابطه با کار دستمزدی قابل درک است و در خصوص زنان خانهدار که به کارهای خانگی بدون دستمزد مشغول هستند ارتباطی نمییابد. در این راستا برخی زنان فراغت را به منزله وقت آزادی که پس از پرداختن به ضروریات زندگی(کار و فعالیتهای ضروری روزمره) باقی میماند تعریف میکنند.
خانم ۵۵ ساله کارمند در این خصوص میگوید: اول کارهای خانه را می رسم و بعد ترجیح میدهم کتاب بخوانم بعد تلویزیون میبینم هنگام تماشای تلویزیون هم کتاب میخوانم، گاهی به شهرستان میرویم و گاهی نیز برنامهریزی میکنیم و به مسافرت میرویم(مورد شماره۲۲).
در نگرش دوم زنان فراغت را به منزله فعالیتهایی در نظر گرفته اند که از کار متمایز است و شامل شماری از مشغولیتهایی است که فرد به اختیار خود از آنها برای استراحت، سرگرمی، افزودن به دانش خود، یا توسعه مهارتهایش سود میگیرد. در واقع در این نوع گذران فراغت به منزله فعالیتهایی که فرد آزادانه انتخاب میکند در نظر گرفته شدهاست ولی محدودیتهایی را هم برایش ایجاد میکند.«دوزمانیه اصطلاح نیمه فراغت را برای فعالیتهایی وضع کرده است شخص مجبور به انجام آنها است اما در عین حال رضایت خاطر او را جلب میکنند »(تورکیلدسن ۱۳۸۲، ۱۰۷)به طور مثال:
خانم ۲۳ ساله، دانشجو، من اوقات فراغت خودم را به کلاس حوزه و خبرنگاری هم میروم(نمونه شماره ۲۱).
در نگرش سوم فراغت به عنوان یک حالت روحی- روانی در نظر گرفته شدهاست. در این تعریف فراغت به معنی فارغ البال بودن تعریف شده و منتج از عوامل خارجی نیست. حتی نتیجه وقت آزاد و تعطیل هم نیست. بلکه در درجه نخست یک نوع طرز فکر و یک حالت روحی است که تورکیلدسن(۱۳۸۲) آن را«حالت آرام یک وقار فکورانه »تعریف میکند. در این حالت زنان فراغت را یک حالت خلسه روحی همراه با آرامش و سکون و بدون تشویش معرفی میکنند به طور مثال:
خانم ۲۳ ساله کارمند و دانشجو: فراغت برای من در واقع زمانی است که اصلاً نیازی نباشد به هیچ چیز فکر کنم و یک نوع آرامش کامل داشته باشم. تو اینجور مواقع که معمولاً بعد از رفع و رجوع یک سری مشغولیتهای ذهنی است دوست دارم اینترنت، کتاب، بحث و تمرین، پیادهروی جزء برنامه هرشبم باشد. در حال حاضر چون ذهنم درگیر یک سری مسائل مثل پایان نامه است حتی وقتی کار هم ندارم واقعاً ذهنم راحت نیست نمی توانم استفاده لازم را ببرم(نمونه شماره ۲۳).
با تمام تعاریفی که از اوقات فراغت شد میتوان به یک تعریف کوتاه در این خصوص بسنده کرد که فراغت از نظر زنان در واقع همان وقتی است که آنها کارهای مورد علاقهشان را انجام میدهند خواه این کارها با برنامهریزی خانواده باشد مثل مسافرتهای خانوادگی و خواه توسط خودشان برنامهریزی شده باشد و در کنار کارهای منزل و کارهای بیرون و ضروری انجام شود.
همچنین همانگونه که پیشتر گفته شد فراغت و نحوۀ گذران آن جزئی از سبکزندگی است.«در نظریه بوردیو سبکزندگی شامل اعمال طبقهبندی شده و طبقهبندی کننده فرد در عرصههایی چون تقسیم ساعات شبانه روز، نوع تفریحات و ورزش، شیوه معاشرت و غیره است»(باکاک، ۱۳۸۱ ؛۹۶). در واقع نوع انتخاب و مصرف و برنامهریزی برای این چیزها از جمله اوقات فراغت هم ترجیحات افراد را نشان میدهد و هم از سوی دیگر باعث قرار گرفتن فرد در یک طبقه خاص میشود بر اساس این انتخابها و ترجیحات. بهسخن دیگر تجسم ترجیحات افراد عینیت مییابد و از سوی دیگر طبقهبندی کننده افراد بر اساس این ترجیحات است. مایک فیدرسون نیز سبکزندگی را با زیبایی شناختی کردن زندگی روزمره همراه میداند و بدن، لباس ها، طرز بیان، فراغت، ترجیحات خوردن و نوشیدن، خانه، اتومبیل و انتخاب محل برای تعطیلات را به عنوان شاخصهای سبکزندگی به حساب می آورد(فدرستون ۱۹۹۱، ۳۴۳).
جدول شماره ۱۹٫ تعریف و نگرش به فراغت
تعریف و نگرش به فراغت |
توضیح |
فراغت به مثابه وقت آزاد |
وقتی که فارغ از شغل و انجام کارهای ضروری فرد به دست می آورد. |
فراغت به مثابه نیمه فراغت |
فعالیتهایی مثل رفتن به کلاسها و… که فرد با انتخاب خود انجام میدهد و یک نوع رضایت از آن بدست میآورد و هیچ اجباری بر آن وجود ندارد. |
فراغت به مثابه حالت آرام یک وقار فکورانه |
حالتی کاملاً روحی روانی که یک نوع خلسه روحی و فراغ بال برای فرد به ارمغان میآورد. |
نحوۀ گذران اوقات فراغت
همانگونه که در سطور قبل گفته شد نحوۀ گذران اوقات فراغت نحوۀ معاشرت ایشان را نیز شکل میدهد. در این پژوهش نحوۀ گذران اوقات فراغت زنان پس از کد گذاری باز و محوری مشخص شد که بانوان دو دسته هستند. دستهای که ترجیح میدهند درون خانه اوقات فراغت خود را بگذرانند و عدهای که بیرون خانه این کار را انجام میدهند. لازم به ذکر است که اکثر زنان از هر دو دسته تفریحات درون خانه (درونخانگی)[۳۹] و بیرون خانه (برونخانگی)[۴۰] نام بردند ولی اکثرا ترجیح میدهند در داخل خانه از تفریحات و سرگرمیهای فردی استفاده کنند و کمتر با خانواده و دوستان مشارکت داشته باشند. همچنین ده نفر از زنان فقط اوقات فراغت خود را بیرون از منزل میگذرانند و هیچ علاقه ای به گذران اوقات فراغت در منزل ندارند.
احتمالا علاوه بر پایگاه اقتصادی-اجتماعی افراد که امکان هزینه برای گذران اوقات فراغت را مهیا میسازد سن و وضعیت تأهل و وضعیت اشتغال افراد بر نحوۀ گذران اوقات افراد تأثیرگذار باشد. بهطوری که زنانی شاغل ترجیح میدهند اوقات فراغت خود را بیشتر در منزل بگذرانند. زنانی مجرد ترجیح میدهند تفریحات بیرون منزل و با گروه دوستان داشته باشند و زنانی متأهل به تفریحات خارج از منزل خانوادگی علاقه بیشتری نشان دهند.
جدول شماره ۲۰٫ گذران اوقات فراغت درونخانگی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت