کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



 

 

۱۰-۱۵

 

۶۱

 

۵/۲۳

 

 

 

۱۵-۲۰

 

۲۳

 

۸/۸

 

 

 

۲۰-۲۵

 

۲۴

 

۲/۹

 

 

 

۲۵ به بالا

 

۹

 

۴/۳

 

 

 

نمودار ۴-۷: نمودار فراوانی نمونه آماری از نظر سابقه کاری
نمودار ۴-۸: نمودار دایره­ای نمونه آماری از نظر سابقه کار
۴-۲-۲٫ تحلیل داده ­ها (آمار استنباطی)
با توجه به اینکه اطلاعات از یک گروه نمونه به تعداد ۲۶۰ نفر از کارکنان سازمان ایثارگران نیروی زمینی ارتش در مورد نه متغیر اصلی گردآوری شده است و هدف تحقیق، بررسی رابطه بین متغیرهای تحقیق و آزمون مدل و مدل یابی است، بنابراین تحقیق با دو مسئله اساسی مواجه است. اولین مسئله اندازه‌گیری متغیرهای مربوط است که باید مشخص شود ابزار تحقیق چه چیزی را و با چه درجه‌ای از دقت اندازه‌گیری کرده است. دوم اینکه روابط علّی پیچیده و مکنون بین متغیرهایی را که به‌طور مستقیم مشاهده‌پذیر نیستند و از طریق متغیرهای مشاهده‌پذیر که بی‌تردید دارای خطا است، استنباط و میزان شدت و قوت روابط پنهانی بین آن‌ها ارزیابی شود. بنابراین بررسی همبستگی و تحلیل رگرسیون با معادله‌یابی ساختاری مناسب‌ترین روش برای آزمون مدل و فرضیه‌های تحقیق است. به بیان دیگر، در مدل معادلات ساختاری فرض بر آن است که در میان مجموعه‌ای از متغیرهای مکنون، یک ساختاری علّی وجود دارد که متغیرهای مشاهده‌شده نشانگر آن‌ها است و این مدل شامل دو بخش مدل اندازه‌گیری و مدل معادلات ساختاری است. بنابراین برای نیل به هدف تحقیق لازم است ابتدا مدل اندازه‌گیری ارتباط بین متغیرهای مشاهده‌شده با متغیرهای مکنون و سپس روابط همبستگی و علّی میان متغیرهای مکنون و آثار علّی و میزان واریانس تبیین شده و تبیین‌نشده مشخص شود.
دانلود پایان نامه
آزمون و تحلیل‌های مدل تحقیق
مدل تئوریکی و فرضیه‌های تحقیق با مدل معادله‌یابی ساختاری بررسی شده است. این بررسی سه مرحله دارد: ۱) ارزیابی پردازش کل مدل؛ ۲) ارزیابی بخش اندازه‌گیری مدل؛ ۳) ارزیابی بخش ساختاری مدل. هدف از ارزیابی پردازش کل مدل این است که مشخص شود تا چه حد کل مدل با داده‌های تجربی مورد استفاده، سازگاری و توافق دارد. در ارزیابی بخش اندازه‌گیری مدل روابط بین متغیرهای نهفته و متغیرهای آشکار با نشانگرها بررسی شده است. در ارزیابی بخش ساختاری مدل روابط بین متغیرهای نهفته درونی و بیرونی بررسی شده است.
مدل مفهومی تحقیق با بهره گرفتن از روش بیشینه درست‌نمایی بررسی شده و پارامترهای مدل از روی داده‌های مشاهده‌شده برآورد شده است. نتایج نشان داده‌ است که مدل عمومی معنادار است. برای قضاوت در مورد مدل عمومی بر اساس شاخص‌هایی قضاوت می‌شود که از مهم­ترین آن‌ها می‌توان به شاخص‌های ویژه ریشه میانگین مجذور[۱۹۳] و خطاها، تناسب معیارنشده[۱۹۴] و تناسب مقایسه‌ای اشاره کرد. نتایج ارزیابی پردازش کل مدل نشان داده است که مدل تئوریکی با داده‌های تجربی مورد استفاده سازگاری و توافق دارد. همچنین نتایج نشان داده است که نشانگرهای مشاهده‌شده به‌صورت معنادار به متغیرهای مکنون مرتبط هستند. در بخش ساختاری مدل مسیرهای مطرح‌شده در مدل مفهومی با ایجاد تغییراتی معنادار هستند. برای آزمون روابط علّی میان متغیرهای مکنون از بخش ساختاری، در میزان واریانس‌های تعیین شده و پارامترهای برآورده‌شده استاندارد و شاخص t استفاده شده است.
۴-۲-۳٫ آزمون نرمال بودن داده ­ها
برای بررسی وضعیت نرمال بودن میانگین سازه­های شش­گانه تحقیق، از آزمون کلوموگروف- اسمیرنوف استفاده می‌کنیم. به کمک این آزمون مشخص می‌شود که وضعیت توزیع جامعه نرمال است یا خیر. به کمک نتیجه این آزمون می‌توان در مورد روش­های مقایسه میانگین پارامتری یا ناپارامتری که توزیع آزاد هستند، تصمیم ­گیری کرد. فرض صفر یا H0 بیان می‌دارد که میانگین سازه مورد بررسی از توزیع نرمال پیروی می‌کند و فرض مقابل یا H1 بیان می­دارد که میانگین سازه مورد بررسی از توزیع نرمال پیروی نمی­کند. بنابراین اگر آزمون معنی­دار باشد، فرض صفر رد و جامعه نرمال نخواهد بود و زمانی که عدد معناداری آزمون بزرگ­تر از سطح معنی­داری در نظر گرفته شده (۰۵/۰) باشد، فرض صفر یعنی نرمال بودن متغیر­ها پذیرفته می­ شود.

 

 

 

جدول ۴-۵: تست نرمال بودن داده ­ها

سازه تعداد پرسش‌ها Z
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-08-01] [ 08:08:00 ب.ظ ]




جدول ۳-۱ افسانه های بیماری روانی

 

اظهارات زیر را بخوانید و ببینید با چند تا از آنها موافقید. هریک از این افسانه ها در فصل های مربوطه این کتاب پخش شده اند:
۱. افراد خلاق معمولاً پریشانی روانی دارند.
۲. افراد روان پریش خطرناک هستند.
۳. آزمون های لکه ی جوهر شخصیت، قلابی هستند.
۴. نظریه ی فروید کلاً درباره ی میل جنسی بود.
۵. رفتارگرایان به افکار یا احساسات علاقه ای ندارند.
۶. مجرمان «بد» بدنیا آمده اند.
۷. افرادی که از یک تجربه ی آسیب زا جان به در می برند صرفاً «آسانترین راه را انتخاب می کنند.»
۸. آسم توسط مشکلات هیجانی ایجاد می شود.
۹. اغلب کسانیکه از کودکان سوء استفاده ی جنسی می کنند مردان همجنس گرا هستند.
۱۰. افراد خودکشی گرا، دیگران از نیت خودشان آگاه نمی کنند.
۱۱. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، شخصیت های چندگانه ای دارند.
۱۲. کودکان در اثر خوردن مقدار زیادی قند، بیش فعال می شوند.
۱۳. اغلب افراد مسن «خرفت» هستند.
۱۴. تشخیص دادن معتاد به مواد مخدر کار آسانی است.
۱۵. افراد مبتلا به اختلال های خوردن به غذا علاقه ندارند.

متأسفانه رسانه های گروهی اغلب این افسانه ها را با تصویر کلیشه ای از افراد مبتلا به بیماری روانی، تداوم می بخشند (سالتر و بیرن، ۲۰۰۰). برای مثال، وقتی گزارش می شود که یک بیمار اسکیزوفرنیک به غریبه ای حمله کرده است، عموم مردم باور می کنند که اغلب افراد مبتلا به اسکیزوفرنی مستعد این گونه رفتارهای خشونت بار هستند. درنتیجه، تعجب آور نیست که درصد بالایی از افراد در ایالات متحده، از افراد مبتلا به بیماری روانی می ترسند و دوست ندارند در کنار آنها باشند. افراد مبتلا به اختلال های روانی، مخصوصاً اختلال های وخیمی چون اسکیزوفرنی، اغلب متوجه می شوند که دیگران در برابر زندگی کردن با آنها، معاشرت کردن با آنها، اجاره دادن مسکن به آنها، یا دادن کار به آنها مقاومت می کنند (کوریگان و پن، ۱۹۹۹، پن و مارتین، ۱۹۹۸).
دانلود پایان نامه
با اینکه تلاش های زیادی برای انسانی کردن وضعیت بیمارستان های روانی صورت گرفته است اما برای اغلب افراد، فرایند بستری شدن عمیقاً ناراحت کننده و احتمالاً آسیب رسان است. تعدادی از تشریفات بیمارستانی انسانیت زدا و کمک کننده به داغ انگاشته می شوند. برای مثال، بیمارانی که از کنترل خارج هستند، تحت قید و بند جسمانی قرار داده می شوند. برخی دیگر را مجبور می کنند که از اموال شخصی خود دست بکشند یا تماس آنها را با عزیزانشان، حتی با تلفن، محدود می کنند. از انها توقع دارند در فعالیت های گروهی، مانند کاردرمانی یا تفریح درمانی شرکت کنند و مسائل شخصی خود را در گروه درمانی مطرح سازند. حتی تشریفات بالینی که بیماران را ملزم می دارند برای قرار ملاقات ها منتظر بمانند، انسانیت زدا هستند وباعث می شود آنها احساس کنند از پرسنل بیمارستان کم اهمیت ترند. فقدان زندگی خصوصی، دسترسی ناکافی به اطلاعات مربوط به تشخیص و درمان، گفتار تحقیرآمیز آقامنشانه یا بچگانه، زبان عامیانه تحقیرآمیز، و صحبت کردن به زبان تخصصی پزشکی، روال ناخوشایندی هستند که افراد را بدنام می کنند و بالاخره اجبار در پذیرفتن یک برچسب روانی می تواند به صورت لکه دارشدن تجربه شود. کاری می کنند که فرد احساس کند انگار حق ندارد بعد از اینکه تشخیص داده شده است با آن مخالف یا درباره ی آن بحث کند. «کل سیستم طوری ترتیب یافته است که … داغی ایجاد و حفظ شود.» (ریدی، ۱۹۹۴، ص۵).
اغلب افراد در ظاهر می گویند که افراد مبتلا به اختلال های روانی را درک و تحمل می کند. اما معمولاً در زبان، شوخی ها و پندارهای کلیشه ای آنها، انتساب های مفنی به طور ظریفی انعکاس می یابند. یک ساعت تلویزیون را نگاه کنید یا به مکالمات روزمره ی افراد دور و برتان گوش دهید تا با برخی اظهارات درباره ی بیماری روانی مواجه شوید. در زبان ما اصطلاحات مربوط به بیماری روانی فراوان است.
اصطلاحاتی نظیر «خُل» ، «دیوانه»، «منیک»، «مشنگ»، «سایکو»، «اسکیزو«، یا «عقب مانده» بسیار رایج اند. شوخی های عامیانه پر از جوک هایی درباره ی «آدم های دیوانه» هستند. پاسخ گروهی نوجوان را تجسم کنید که از کنار ربکار رد می شوند؛ شاید آنها درباره ی وضعیت ظاهر و رفتار او اظهارات توهین آمیزی بر زبان آورند. فکر می کنید این وضعیت به ربکا که درک خود بی ثباتی دارد، چه ضرری برساند؟
باتوجه به تاثیر هولناکی که اختلال روانی بر فرد دارد، چرا بعضی افراد تا این حد بی رحم هستند که درباره ی حالت پریشان او جوک می سازند؟ یک دلیل می تواند این باشد که افراد معمولاً موضوعاتی را مسخره می کنند که آنها را مضطرب می سازد. اختلال روانی باید بسیار ترسناک باشد که مردم را وادار می دارد تا حد امکان از آن فاصله بگیرند و شاید از اینکه در آینده کنترل خود را بر رفتار و افکارشان از دست بدهند، می ترسند. درنتیجه رفتار عجیب و غریب دیگران را مسخره می کنند.
نگرش شما دراین باره چیست؟ این سناریو را تجسم کنید. وقتی که به منزل برمی گردید، پیامی فوری منتظر شماست. پیامی از طرف مادر جرمی، بهترین دوست شما در دبیرستان است. به مادر جرمی تلفن می زنید و او از شما می خواهد هرچه زودتر خود را به بیمارستان روانی برسانید و او را ببینید. جرمی به تازگی در بیمارستان روانی بستری شده است و می گوید باید شما را ببیند، زیرا فقط شما می توانید وضعیت او را درک کنید. از این خبر گیج و ناراحت می شوید . اصلاً نمی دانستید که او مشکلات روانی دارد. به او چه خواهید گفت؟ می توانید از او بپرسید چه اشکالی پیش آمده؟ می توانید از او بپرسیدچه احساسی می کند؟ آیا جرئت می کنید از دکتر او جویا شوید که درباره احتمال بهترشدن او چه نظری دارد؟ دیدن او در بیمارستان روانی چه احساسی را در شما ایجاد می کند؟ آیا فکر میکنید می توانید با کسی که مدتی را در چنین بیمارستانی گذرانده است، دوست باشید؟
اکنون همین سناریو را تجسم کنید، اما به جای آن، پیامی دریافت می کنید که جرمی برای درمان بیماری کلیه، بستری شده است. وقتی تجسم می کنید که برای ملاقات او به بیمارستان می روید، احتمالاً درباره ی اینکه چگونه به او پاسخ خواهید داد، دوباره فکر نمی کنید. البته از او خواهید پرسید چه حالی دارد، دقیقاً چه اشکالی در او ایجاد شده است، و چه وقت دوباره سلامتی خود را بازخواهد یافت. با اینکه ممکن است بیمارستان ها را خیلی دوست نداشته باشید، اما حداقل می دانید که بیماران بیمارستانی چه وضعیتی دارند .تصور کردن جرمی به عنوان یک بیمار در این نوع بیمارستان، عجیب به نظر نمی رسد. درک کردن و پذیرفتن بیماری جسمی دوست تان خیلی راحت تر از اختلال روانی اوست، و احتمالاً اصلاً به این موضوع فکر نخواهید کرد که بعد از مرخص شدن او می توانید با هم دوست باشید یا نه.
قطع نظر از ناراحتی ای که داغ ایجاد می کند، فرد عذابی را تحمل می کند که به خود اختلال روانی مربوط است. به وضعیت اسفناک ربکا فکر کنید. ضربه از دست دادن خانواده، نه تنها او را از پای درآورده بود، بلکه او هویت و همینطور احساس رضایت خود را از دست داده بود. زمانیکه او در صدد کمک برآمد دیگر حتی از پس مانده خود قبلی اش برخوردار نبود. تصور کنید اگر ناگهان ظرف چند هفته همه چیز خود را از دست بدهید، خانواده و هویت خود را، چه احساسی به شما دست می دهد. برای کسانیکه دچار اختلال روانی حاد می شوند، به هر علتی که باشد نشانه های بیماری به خودی خود دردناک و احتمالاً وحشتناک هستند. احساس فقدان کنترل بر افکار و رفتارها، عذاب فرد را افزایش میدهد.
البته همه موارد اختلال روانی به اندازه ی مورد ربکا وخیم نیستند، و لزوماً از رویداد مشخصی به وجود نمی آیند. شرح حال ها اطلاعاتی را درباره ی احساس ها وتجربیات افراد مبتلا به این اختلال ها در اختیار شما می گذارند و شاید برخی از این افراد را شبیه خودتان یا افرادیکه می شناسید بدانید. وقتیکه این اختلال ها را می خوانید، خودتان را به جای افرادی بگذارید که به این اختلال ها دچار هستند. تجسم کنید آنها چه احساسی دارند و دوست دارند چگونه با آنها برخورد شود.
تاثیر اختلال روانی بر خانواده
معمولاً حتی قبل از اینکه یک فرد مبتلا به اختلال روانی توسط متخصص ارزیابی شده باشد، خانواده تحت تاثیر رفتار و پریشانی او قرار گرفته است. میزان این تاثیر تا اندازه ای به ماهیت اختلال و تحرکات یا پویش های خانواده بستگی دارد.
معمولاً اعضای خانواده از عذاب خویشاوندی که به اختلال روانی مبتلاست، متاثر می شوند. برای مثال مادر به مدت چند ماه بی خوابی می کشد و می خواهد بفهمد در ایجاد افسردگی خودکشی گرای دختر نوجوانش چه نقشی داشته است. پدر نگران است که پسرش در واکنش به تصور حشرات بزرگی که از گلویش پائین می خزند، دوباره حشره کش بخورد. همسری هربارکه تلفن زنگ می زند مضطرب است و با خود فکر می کند که شاید پلیس یا فرد آشنایی پشت تلفن می خواهد به او بگوید که شوهرش در مشروب فروشی محله در اثر مستی از حال رفته است.
داغ اختلال روانی، خانواده را نیز لکه دار می کند. خیلی از خانواده ها می گویند وقتی همسایگان، همکلاسی ها، و همکاران متوجه می شوند که کسی در خانواده اسکیزوفرنیک، افسرده، معتاد به مواد مخدر یا سوء استفاده کننده است، احساس شرم و خجالت می کند. می توانید تجسم کنید که وقتی اخبار رفتار اخلال گرانه ی خانه به دوشی ربکا را در رسانه های گروهی محلی پخش شد، خویشاوندان او چه احساسی داشتند.
حرفه ی سلامت روانی به طور کلی در قرن بیستم نسبت به تاثیر اختلال روانی بر خانواده، بی اعتنا بوده است. نه تنها خانواده ها را از درمان بی خبر نگه می داشتند، بلکه آنها را به خاطر این مشکل سرزنش می کردند. نظریه های مربوط به تعدادی از اختلالها، ازجمله اسیکزوفرنی، افسردگی، و مشکلات جنسی معمولاً خانواده ها مخصوصاً مادران را سرزنش می کردند. خانواه هادر اثر مشکلات یکی از اعضایشان دستخوش آشوب و ناراحتی می شدند و وقتی می شنیدند که متخصصان سلامت روانی آنها را مسئول می دانند، گیج و آزرده خاطر می شدند. هنگامیکه چند تن از متخصصان مشهور سلامت روانی مانند ای. فولر توری [۱۶۵] روان پزشک، پریشانی این خانواده ها را درک کردند و کتابهایی را نوشتند که اختصاصاً به آنها مربوط می شدند، این وضعیت در سالهای اخیر به مقدار زیاد تغییر کرد. این متخصصان خانواده ها را آگاه ساختند که تنها نیستند و درواقع، نگرانی ها و مشکلات آنها شبیه به مشکلاتی است که میلیون ها آمریکایی دیگر تجربه می کنند.
خانواده ها برای حمایت و آموزش متقابل، با یکدیگر متحد شده اند. در سرتاسر کشور، خانواده های افراد مبتلا به اختلال های روانی حاد، سازمان هایی را نظیر اتحاد ملی برای کمک به بیماران روانی، تشکیل داده اند. این گروه ها به خیلی از خانواده ها کمک کرده اند تا ماهیت مشکلاتی راکه با آن مواجه می شوند، بهتر درک کنند و این سازمان ها وظایف سیاسی مهمی را نیز برعهده دارند. این گونه گروه های طرفدار خانواده در تضمین این موضوع که با بیماران روانی بستری شده برخورد مناسبی شود، حقوق قانونی آنها محترم شمرده شوند، و مراقبت پس از بستری مناسبی برای آنها برنامه ریزی شود، نقش مهمی ایفا کرده اند.
تأثیر اختلال روانی بر جامعه
هرکسی که در محله ای زندگی کرده است که یک بیمارستان روانی دولتی در آن قرار دارد می داند که در تأمین نیازهای افرادیکه پریشانی روانی دارند بعداز مرخص شدن آنها از بیمارستان، مشکلات زیادی وجود دارد. در آغاز دهه ی ۱۹۷۰، در مورد نقل مکان بیماران روانی از بیمارستان ها به محیط های کمتر محدود کننده، جنبشی ملی بوجود آمد. در اواسط دهه ی ۱۹۷۰، بیمارستان های روانی معمولاً چندین هزار بیمار رادر خود جای می دادند. در اواسط دهه ی ۱۹۹۰ این تعداد کاهش یافت. تعدادی از موسسات تعطیل شدند و آنهایی که بازماندند در مقیاس کوچکی عمل می کردند. برخی از افراد ترخیص شده نزد خانواده هایشان برگشتند، ولی اغلب آنها به خانه های اجتماعی نقل مکان یافتند و با چند تن از افراد ترخیص شده زندگی کردند. در تعدادی از جوامع از این بیماران به نحو شایسته ای مراقبت می شود ولی در تعدادی از مناطق، مخصوصاً در شهرهای بزرگ، دهها و حتی صدها نفر وجود دارند که قبلاً بستری شده بودند و اکنون بدون کاشانه، غذا، یا مراقبت پزشکی رها شده اند.
تأثیر اختلال های روانی بر جامعه را نمی توان به راحتی ارزیابی کرد، ولی متخصصان سلامت روانی قبول دارند که مشکلات روانی هزینه هنگفتی برای جامعه دارد. معمولاً خانواده ها از هم می پاشند و جوامع آسیب می بینند. بار دیگر سرگذشت ربکا را در نظر بگیرید. از دست رفتن بازدهی و مشارکت او در جامعه، برای اجتماع زیان بار هستند. هزینه های مالی توان بخشی او را می توان بطور مستقیم ارزیابی کرد. مداوای او به درمان فشرده، بستری کردن، انتقال به جامعه، و حمایت پی گیر نیاز دارد. وقتی به این واقعیت فکر می کنید که صدها هزار نفر مانند ربکا در خیابانهای آمریکا وجود دارند، متوجه ی فاجعه ی زندگی های ناخرسند خواهید شد که بار گرانی برای جامعه دارند.
۲-مکانیسم ها و سبک های دفاعی
۲-۱مکانیسم های دفاعی Defence mechanism (تعریف و کاربرد)
مکانیسم های دفاعی فرایندهای ناهشیار درون روانی هستند که وظیفه محافظت از خود [۱۶۶] را در مقابل موقعیت های تهدیدآمیز یا استرس زا برعهده دارد. آنها ازطریق اجتناب از اضطراب و یا شیوه ای خاص از مواجهه با اضطراب شرایط روانی را سازمان و بقاء می بخشند. بنابراین آنها تلاش هایی را در رویارویی با تعارض روانی انجام می دهند و می توانند رفتارهای مقابله ای را تسهیل کنند, ولی استفاده به شیوه ای نامناسب از آنها (همچون انکار، فرافکنی، جابجایی، انزوا)، می تواند رشد روانی را مختل کند و از پاسخ های مقابله ای مفید جلوگیری بعمل آورد. همچنین زمانی که از مکانیسم های دفاعی بطور مداوم استفاده می شود، می توانند بسیار مخرب باشند. استفاده مکرر از انکار و فرافکنی پارانوئید می تواند دلیلی بر قطع تماس با افراد و دنیای واقعی گردد و پیامد آن انزوا و فرورفتن به دنیایی که خود فر خلق کرده است، باشد.
در واقع (خود) با درنظر داشتن اصل واقعیت (حقایق بیرون و محیط) خواسته های آنها را با بهره گرفتن از مکانیسم های دفاعی کنترل و در مسیر درست که برای فراخود[۱۶۷] نیز قابل قبول باشد، هدایت می کند. آنها ابزاری در دست خود هستند، خود بتواند جلد خواسته های بی پایان غریزه محور و بی منطق نهاد [۱۶۸] را بگیرد و در عین حال با توجه به واقعیت و اخلاق، خواسته های نهاد را بصورت معقول و جامعه پسند برآورده سازد. اگر این مکانیسم ها نباشد یا کم کاری خود را از دست بدهند، نهاد (غرایز)، خود را مغلوب ساخته و شخصیت فرد در هم می شکند (پالهوس، ۱۹۹۷، به نقل از نعمت، ۱۳۸۷).
براساس تعریف DSM-IV-TR (2000) مکانیسم های دفاعی فرایندهای خود کارآمد روانشناختی هستند که از افراد در برابر اضطراب و آگاهی از خطرهای درونی و بیرونی حمایت می کنند. این مکانیسم ها واسطه بین واکنش فرد به تعارض های هیجانی و عوامل تنش زای درونی و بیرونی هستند.
اندروز و همکاران در سال ۱۹۹۳ تعداد ۲۰ مکانیسم دفاعی را برحسب سه سبک دفاعی متمایز کردند. مکانیسم های دفاعی که مسئولیت محافظت از من را در مواجهه با شکل های مختلف اضطراب برعهده دارند، برحسب نوع کنش وری ممکن است بهنجار یا نابهنجار و کارآمد یا ناکارآمد باشند. مکانیسم های دفاعی رشدیافته به منزله شیوه های مواجهه انطباقی، بهنجار و کارآمد محسوب می شوند و مکانیسم های دفاعی نوروتیک و رشد نایافته شیوه های مواجهه غیرمنطقی و ناکارآمد محسوب می شوند.
فروید ساختار شخصیت را شامل سه ساخت روانشناختی نهاد، من و فرامن می داند. این سه ساخت بطور مداوم بر یکدیگر تاثیر متقابل می گذارند. به عقیده فروید من در مواجهه با خواسته های کشاننده ی نهاد از مکانیسم های دفاعی که به کار مهارکردن اضطراب می آیند، استمداد می کند (منصور و دادستان، ۱۳۷۴، به نقل از علی بخشی ۱۳۸۵).
شناسایی مکانیسم های دفاعی بدون توجه به اضطرابی که آنها را فرا می خواند، قابل درک نیست. فروید با طرح نظریه دوم خود در خصوص اضطراب، احساس اضطراب را ناشی از علامت محرک دانست و آن ساختاری که این علامت را درک کرده و به دفاع از خویش در برابر معنای تهدیدآمیز آن می پردازد را من معرفی کرد که اضطراب را درک و سپس نیروهایی را برای دفاع در مقابل خطر قریب الوقوع ناشی از برانگیختگی ها به جنبش در می آورد (قربانی، ۱۳۸۲).
اگر چه فروید مفهوم دفاع را با مکانیسم های سرکوب گری آغاز می کند اما این برای او تنها آغاز راه بوده است. او به زودی دریافت که سرکوبگری تنها تدبیر من در مقابل انگیختگی ها نیست. اما در این سایر مکانیسم ها جایگاهی اختصاصی دارد. هزینه ای که من جهت استمرار مکانیسم های دفاعی می پردازد، بار سنگینی را بر اقتصاد روانی تحمیل می کند. مکانیسم های دفاعی پس از آنکه من را یاری می رساندند همچنان در ساختار منش فرد تثبیت می شوند و بعنوان روش معمول واکنش های عادی و شخصیتی فرد در می آیند و در طی دوران زندگی و حیات روانی فرد، هرگاه وضعیتی مشابه با وضعیت نخستین رخ می دهد، مجدد از نو تکرار می شوند (علی بخشی، ۱۳۸۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:07:00 ب.ظ ]




Hesaw hesaw kaka baradar
- حه ق بزن هل وه لای شاخدار و نیه مینی= حق بز بی شاخ بر گردن بز شاخدار نمیمونه( یعنی: حق مظلوم سر انجام از ظالم گرفته خواهد شد)
Haq- e bezen- e hel walay saxdaraw neamine
«خ»
- خاکی وه تورهوژین=خاکش را با توبره غربال می کنند( چیزی برایش باقی نگذاشتن)
دانلود پایان نامه
Xake watora wezen
- خان ده خانمه= خان از خانم است( عرج و اعتبار مرد بستگی به شایستگی زنش دارد).
Xane da xanema
- خاو ژه ن چه په= خواب زن چپ است.
Xaw- e zen capa
- خه سوره دووسی دیری= خسوره دوستش دارد( یعنی: شخصی ناخوانده بر سر سفره ای حاضر شود و نصیبی ببرد)
XASORA DUSE DERE
« د»
- دار به ر گری سه ر چه منی= در خت ثمر می گیرد سر فرود می آورد
Dar bar gere sar camene
- دالگ بون و دوه ت ت بخواز= مادر ببین دخترش بگیر
Daleg bon-u doat bexwaz
- دایه ی دوو رشیاگ= دایه ی دوغ ریخته( یعنی: حرافی و پرحرفی)
Dayay do reshyag
- دهه کی هات بنه کی در کرد= بیرونی آمد اندرونی را بیرون کرد( یعنی: کسی که از گرد راه برسد و بی هیچ استحقاقی صاحب اصلی را بیرون کند).
Daraki hat benaki dar kerd
« ر»
- روژ ئمید دریژه= روز امید دراز است
Ruz- e emed dereza
- روی ده قورخ سه زیاگ= روباه در مرتع سوخته( یعنی: انسان بر قیافه ی ماجراجو)
Rewi- e da gwerex seziyag
- ریش و مه قراز ها ده س خوه ت= ریش و قیچی در دست توست
Ris- u meqraz ha das- e xwat
- ریان ره میاوه شه ل و کوور که فتنه نووا= گله رم کرد لنگ و کورش جلودار شدند( یعنی: افراد ضعیف فرصت طلب که به نوایی می رسند)
Ryan ramyawa sal- u kur kaftena nuwa
« ز»
- زه مین بلین هوچ وقت ئاوینه خوه ی= در زمین بلند هیچ وقت آب نمی رود
Zamine belen hoc waxt aw nyaxway
- زرده لو بیا وه گلو= گنج بی رنج میسر نمی شود.
Zaradalo beya va golo
- زه رر ده هه رجا نووای بکری نه فه= ضرر را هر جا کنترل کنی منفعت است
Zarar da har ja nuway begeri nafa
- زه گ تووشگ نیه لگری= شکم توشه بردار نیست( یعنی: به کسانی که تمام هم و غم شان شکم و خوردن است).
Zeg tuseg nyalgere
« ژ»
- ژار ژی ی بی منه ته و پاتشامنی= فقیر زنده می ماند پادشاه بی منت می شود( زمستان می رود و سیاهی بر زغال می ماند
Zar ziye bemenati wa patesa mine
- ژن سوهانه ومردتیخ= زن سوهان است و مرد تیغ ( به معنی: زنان عامل تحریک مردان به جنگ هستند.)
Zen suhanaw mard tex
- ژن کلاش تنگ ینه ده پا بکه نیه ی = زن کفش تنگ نیست که آن را از پادر آورید.
Zen kelase tan niya da pa bekaniyay
- ژه وه ژن خواز ده نه ی منه تی نه نه خوازمه نی که ر= زن را در حقیقت به داماد می دهند اما منت توافق با ازدواج را بر بزرگان می گذارند.( رعایت کردن عرف عام )
Zen wa zen xwaz danay menatey nana xwazmanikar
«س»
- سازه م ده قه یم پفم ده گوپم = سازم بر کمرم و نفسم در دهانم( به معنی : سکوت کردن ، حرف خود را پس گرفتن)
Sazam da gayem pefem da gwepem
- ساز نا و بسور کوره خوه ی =نوازنده و عروسی پسر خودش ( نهایت تلاش کردن )
Sazenaw sor- e kwerr- e xway
- سال چوو واته ی مینی =سال می گذردو حرف و حدیث هایش باقی می ماند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:07:00 ب.ظ ]




 

انگیزش

 

 

 

رضایت شغلی

 

 

 

مشارکت

 

 

 

نهادینه کردن اهداف سازمانی

 

 

 

انسجام

 

 

 

تعارض

 

 

 

کارآیی

 

 

 

اثربخشی

 

 

 

روحیه و تعهد

 

 

 

شکل ۲-۴ چاچوب مفهومی
بخش ششم: مرکز مدیریت حوزه های علمیه
۲-۲۸- مرکز مدیریت حوزه های علمیه
حوزه‌های علمیه، همیشه کانون بزرگان و اندیشمندان اسلامی و علما و فقها و مفسران و فلاسفه الهی و سایر متخصصان علوم اسلامی، بوده است و هزاران اثر علمی در رشته‌های مختلف علوم اسلامی از سوی آنان، تهیه و به عنوان میراثهای پرارزش علمی، باقی مانده است.
این حوزه‌ها، همیشه کعبه آمال مشتاقان معارف دینی، و چشمه‌های جوشانی برای تشنگان حقیقت و پویندگان راه خدا، بوده است و از آنجا که حوزه‌های علمیه، همیشه در کنار مردم، بلکه در دل مردم جای داشته؛ در طول تاریخ، علاوه بر خدمات گذشته، انگیزه نیرومندی برای حرکتهای مردمی در برابر فشارهای سیاسی و مظالم اجتماعی بوده است.
پایان نامه
یک نمونه بارز آن، انقلاب شکوهمند اسلامی است که به وسیله مرجعی بزرگ، یعنی امام راحل(قدس سره) به وجود آمد و سهم مراجع دیگر و علما و خطبای برخاسته از حوزه‌ها را، در به ثمر رسیدن این انقلاب، نمی‌توان فراموش کرد؛ انقلابی که نه تنها در کشور ما و در سطح منطقه،‌ بلکه در کل جهان، آثار غیر قابل انکاری گذاشت و نقطه عطفی در تاریخ اسلام، محسوب می‌شود.
فعالیت مرکز مدیریت حوزه های علمیه، در جهت اهداف ذیل است:
الف) ایجاد شرایط لازم برای پرورش فقهای بزرگ و مفسران و متکلمان و فلاسفه و خطبای اسلامی و محققان، در رشته‌های مختلف علوم دینی و تربیت کادر مورد نیاز حوزه و نظام؛
ب) ارتقای کیفی و کمی امور گزینشی، تحقیقی، تبلیغی، اخلاقی، سیاسی و معیشتی حوزه‌های علمیه؛
ج) حفظ استقلال حوزه در تمام جهات، طبق توصیه‌های امام امت(قدس سره) و مقام معظم رهبری و مراجع عظام؛
د) تواناسازی هر چه بیشتر حوزه‌ها، در پاسخگویی به نیازهای فرهنگی جوامع بشری؛
ه) برنامه‌ریزی در جهت مقابله همه‌جانبه با تهاجم بر ضد اسلام و مکتب اهل بیت، از سوی دشمنان و منحرفان؛
ز) تهیه و تصویب برنامه‌های لازم، در جهت تحکیم و تقویت مبانی انقلاب و نظام اسلامی.
فصل سوم
۳-۱- مقدمه
هدف تمام علوم، شناخت و درک دنیای پیرامون ما است. به منظور آگاهی از مسایل و مشکلات دنیای اجتماعی، روش های علمی، تغییرات قابل ملاحظه ای پیدا کرده اند. این روندها و حرکت ها سبب شده است که برای بررسی رشته های مختلف بشری، ازروش علمی استفاده شود.(ایران نژاد باریزی، ۱۳۷۸، ص۹)
از جمله ویژگی های مطالعه علمی که هدفش حقیقت یابی است، استفاده ازیک روش تحقیق مناسب می باشد و انتخاب روش تحقیق مناسب به هدفها، ماهیت و موضوع مورد تحقیق امکانات اجرایی بستگی دارد و هدف از تحقیق دسترسی دقیق و آسان به پاسخ پرسشهای تحقیق است.(حاکی، ۱۳۷۹، صص ۱۴۳-۱۴۲)
از این رو در این فصل با هدف آشنایی خواننده از نحوه عمل تحقیق سعی می کنیم باتوجه به اهداف تحقیق به توضیح روش تحقیق روش های جمع آوری اطلاعات، بررسی اعتبار و روایی پرسشنامه و چگونگی تحلیل آماری بپردازیم.
۳-۲- فرایند اجرای تحقیق
این تحقیق به منظور شناسایی وجود یا عدم وجود رابطه بین هوش فرهنگی و عملکرد کارکنان انجام پذیرفته است. به همین منظور پس از نهایی شدن طرح، مطالعات نظری آغاز گردید.پس از جمع آوری اطلاعات، کار تجزیه و تحلیل و بررسی آنها ازطریق نرم افزارSPSS پیگیری شد.
نقشه عملی و مراحل اجرایی این پژوهش درشکل ۳-۱ نشان داده شده است.
سوال اولیه
۳-۳- روش تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ب.ظ ]




 

تایید فرضیه

 

۹۵۹/۰

 

بین سبک تفکر تحلیلی با عامل توجه به هدف رابطه وجود دارد.

 

فرعی هشتم

 

 

 

تایید فرضیه

 

۹۶۴/۰

 

بین سبک تفکر تحلیلی با ساختار رابطه وجود دارد.

 

فرعی نهم

 

 

 

تایید فرضیه

 

۹۵۱/۰-

 

بین سبک تفکر تحلیلی با رهبری رابطه وجود دارد.

 

فرعی دهم

 

 

 

تایید فرضیه

 

۹۵۶/۰-

 

بین سبک تفکر تحلیلی با توجه به ارتباطات رابطه وجود دارد.

 

فرعی یازدهم

 

 

 

تایید فرضیه

 

۹۱۴/۰

 

بین سبک تفکر شهودی با توجه به توجه به پاداش رابطه وجود دارد.

 

فرعی دوازدهم

 

 

 

تایید فرضیه

 

۹۶۶/۰

 

بین سبک تفکر تحلیلی با توجه به مکانیزم­ های مفید رابطه وجود دارد.

 

فرعی سیزدهم

 

 

 

تایید فرضیه

 

۷۸۵/۰-

 

بین سبک تفکر تحلیلی با توجه به نگرش به تغییر رابطه وجود دارد.

 

فرعی چهاردهم

 

 

 

۵-۲- نتیجه گیری بر مبنای فرضیات
۱-۱) نتایج مبتنی بر فرضیه فرعی اول
فرضیه اول این پژوهش در مورد رابطه سبک تفکر شهودی با مولفه ی توجه به هدف می باشد که با توجه به مندرجات جدول (۴-۹)، بررسی های ذیل را می توان از آن داشت . با توجه به شیوه ی نمره دهی به سبک تفکر ، هر میزان نمره بدست آمده از مدیر در سنجش سبک تفکر، نمره کمتری باشد(صفر تا ۴۴) ، نشان از سبک تفکر شهودی در مدیر را دارد، بر این اساس می توان بیان داشت که اگر نمره حاصل از مولفه ی توجه به هدف نیز پایین بدست آید ، رابطه همبستگی بین این دو متغییر مثبت گردد. با توجه بر این که عدد حاصل از همبستگی بین این دو متغییر میزان( ۹۳۵/ .) می باشد ، می توان بیان داشت که مدیرانی که در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی استان قم، از سبک تفکر شهودی برخوردار هستند ، دارای سازمانی با مولفه پایینی از توجه به هدف می باشند. اگر یک واحد سبک تفکر مدیران، شهودی تر و یا به عبارت دیگر کمتر گردد به میزان ( ۹۳۵/ .) واحد از امتیاز حاصل از سنجش مولفه توجه به هدف کمتر می شود. بنابراین هر چه میزان، فرد شهودی تر ویا به عبارتی عدد کمتری از سبک تفکر را داشته باشد ، عدد مولفه توجه به هدف، میزان کمتری را به خود اختصاص می دهد.که این موضوع نشان دهنده توجه به هدف پایین در بین مدیرانی می باشد که تفکر شهودی را دارا هستند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱-۲) نتایج مبتنی بر فرضیه فرعی دوم
فرضیه دوم این پژوهش در مورد رابطه سبک تفکر شهودی با مولفه ی ساختار می باشد که با توجه به مندرجات جدول (۴-۱۰) ، بررسی های ذیل را می توان از آن داشت . از آنجایی که اگر میزان نمره بدست آمده از مدیر در سنجش سبک تفکر، نمره پایین تری باشد(صفر تا ۴۴) ، نشان از سبک تفکر شهودی در مدیر را دارد، بر این اساس می توان بیان داشت که اگر نمره حاصل از مولفه ی ساختار نیز پایین بدست آید ، رابطه همبستگی بین این دو متغییر مثبت می گردد. با توجه بر این که عدد حاصل از همبستگی بین این دو متغییر میزان( ۹۳۹/ .) می باشد ، می توان بیان داشت که مدیرانی که در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی استان قم، از سبک تفکر شهودی برخوردار هستند ، دارای سازمانی با مولفه پایینی از ساختار می باشند. اگر یک واحد سبک تفکر مدیران، شهودی تر و یا به عبارت دیگر کمتر گردد به میزان ( ۹۳۹/ . ) واحد از امتیاز حاصل از سنجش مولفه ساختار کمتر می شود. بنابراین هر چه میزان، فرد شهودی تر ویا به عبارتی عدد کمتری از سبک تفکر را داشته باشد ، عدد مولفه ی ساختار، میزان کمتری را به خود اختصاص می دهد.که این موضوع نشان دهنده ساختار ضعیف در سازمان هایی با مدیران دارای سبک تفکر شهودی می باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:05:00 ب.ظ ]