این همان شیوه اى است که رسول خدا(ص) در برخى جنگها در مورد اسراى کفار اتخاذ کرد، مانند آن چه دربارهی اسیران بنى مصطلق انجام داد (واقدى، المغازى، ج ۱، ص ۴۱۰ و محمدمحسن فقیه، الموسوعه الکبرى فى غزوات النبى الاعظم، ج ۳، ص ۲۳).
ایشان اسراى جنگ را در اختیار مسلمانان قرار مىداد و براى آزادى آنها زمان مشخصى تعیین نمى کرد، اما راهها و روش هاى متعددى که به اختیار و دل خواه فرد مسلمان بود، معرفى مىکرد. این روش هم باعث مىشد که اسیرِ کافر از اصلاح و تربیت اسلامى بهره ببرد و هم تشویقى براى فرد مجاهد به حساب مىآمد تا بتواند از این اسیر در جهت منافع خود استفاده کند. علاوه بر این، بر اثر توزیع اسرا و متفرق کردن آنها، امکان جنبش هاى ضدحکومتى از طرف اسرا خیلى کم مىشود (خسروی، ۱۳۷۳،ص۷۵).
استرقاق اسیران جنگى تنها راه برخورد و رفتار با اسیران جنگى نبوده و شیوه هاى دیگرى نیز اعمال مىشده است. علاوه بر این، استرقاق نیز واجب شمرده نشده، ضمن آن که به طور مطلق تحریم نیز نشده است؛ یعنى استرقاق نه واجب است و نه حرام، بلکه امر جایزى است که با توجه به شرایط و اوضاع و مقتضیات جنگ در برخى موارد تجویز شده و تشخیص آن به عهده و صلاح دید رهبر مسلمانان است. در شرایط عصر پیامبر(ص) یکى از بهترین شیوهها براى نگهدارى اسیران همین استرقاق بوده است البته با رعایت قوانین و احکام و آدابى که مورد نظر اسلام است.
بردگی اسیر یکی از راه های پایان اسارت و به مقتضای زمان (در صدر اسلام) بوده است. اسلام با همه تأکید بر روی کرامت انسانی و رعایت حقوق افراد قطعا هدف از بردهداری را تنها به عنوان مقابله به مثل و جلوگیری از ضربه زدن اسرای کفار به مسلمانان و همچنین تربیت و اصلاح اسرا به عنوان برده و در نهایت هدایت آنان و پذیرفتن دین اسلام میداند.
اگر اسلام برده نمودن اسیری را جایز شمرده، در واقع به خاطر این است که در شرایطی که اسیر در آن قرار گرفته است اولاً یکی از بهترین راهها برای رهایی وی از اسارت و زندان قرار گرفتن وی در زندگی خانوادگی شخص دیگر است تا در قبال بندگی خود را از مواهب این زندگی برخوردار باشد، چنانکه اسلام این نوع بندگی را، بندگی مطلق نداستهاند بلکه برای آن شرایط و احکام و قوانینی را وضع نموده است که کسی که اسیری را در اختیار میگیرد حق تجاوز از این حدود و ضوابط را ندارد و تنها میتواند در قالب این قوانین دستوراتی را برای انجام به او بدهد. ثانیاً، ما میتوانیم بردگی رابه عنوان یک حکم بسیط و تک بعدی در نظر بگیریم و آن را بدون در نظر گرفتن دیگر احکام و شرایط جوامع اسلامی ملاحظه نماییم، در مطالعات پیرامون بردگی باید، این پدیده را در کل نظام اجتماعی مسلمین در نظر بگیریم و با توجه به عموم مصالح و مفاسدی که در این زمینه وجود دارد (حجازی، ۱۳۸۷، ۲۵۴).
حکم استرقاق، تنها از طریق سنت ثابت شده است (نجفی، ۱۳۷۸، ص ۲۰۴).
بنابراین، نمیتوان ادعاکرد که در صورت بروز جهادهای اسلامی، مسلمانان موظف به استرقاق اسرا هستند، هم چنان که نمی توان به طور جزم بردهگیری اسیران جنگی را امری غیرعادلانه و نامتعارف در عصر حاضر دانست، زیرا برخوردی که با اسیران جنگی در دنیا میشود بسیار وحشیانه و غیر انسانی و غیر قابل قیاس با استرقاق ملایم و هدف مند اسلام است. زندان های اسیران جنگی در کشورهای مدعی طرف داری از حقوق بشر که در آن با فجیع ترین شکنجهها از اسیران پذیرایی میشود گویای رایج بودن و متعارف بودن بردگی به شیوه نوین در عصر حاضر است (ابوزیدآبادی، ۱۳۸۵، ص۱۱۵).
۲-۲-۲-۵- مقابله به مثل و مجازات کفار حربى
گرچه اصل اولیه اى که قرآن در مورد اسرا ارائه کرده و در آیه «فاِمّامنّاً بعدُ و اما فداءاً» بیان شده آزادى و تأمین امنیت آن هاست (حال یا با منّت نهادن و بدون عوض و یا با فدیه گرفتن و با عوض) اما در کنار این اصلِ اولى یک اصلِ ثانوى هم ارائه مىکند که در مورد برخورد با اسیران کارساز خواهد بود. این اصل ثانوى همان قاعدهی مقابله به مثل است.
قاعده مقابله به مثل چون یک اصل ثانوى است از این رو تابع بعضى از متغیرهاست و در ارتباط با تطبیق آن با اسراى جنگى نیز چنین است. یکى از متغیرها، نیت و ارادهی خود اسیر است. خداوند مىفرماید:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنْ الْأَسْرَى إِنْ یَعْلَمْ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْرًا یُؤْتِکُمْ خَیْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ * وَإِنْ یُرِیدُوا خِیَانَتَکَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْکَنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (انفال، آیه ۷۰ و ۷۱)؛ اى پیامبر! به اسیرانى که در دست شما هستند بگو: اگر خداوند، خیرى در دل هاى شما بداند، بهتر از آن چه از شماگرفته شده به شما مىدهد و شما را مىبخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است. اما اگر بخواهند با تو خیانت کنند (تازگى ندارد) آنها پیش از این (نیز) به خدا خیانت کردند و خداوند (شما را) بر آنها پیروز کرد خداوند دانا و حکیم است.
آرى اگر اسیرى ارادهی خیانت دارد خداوند به مسلمانان این حق و قدرت را داده تا براى پیش گیرى از خطر جنگ افروزى مجدد او، رهایش نکنند و کدام فرماندهی حکیم، دشمن خونى را که دل پر از کینه و عداوت دارد و در فکر انتقام و جنگ افروزى مجدد و دست یابى به قدرت پیروزى بر مسلمانان است، آزاد مىگذارد، تا بدون نگرانى به این کارها و مقاصد شوم خود بپردازد، خون مسلمانان را بریزد و آنها را به اسارت و بردگى بکشد؟!
متغیر دوم، عرف رایج بین المللى و قانون عرفى حاکم بر جنگ است. در جنگها معمول بود که ارتش پیروز، افراد پراکندهی ارتش شکست خورده را بردهی خود مىساختند که به نمونه هاى آن اشاره کردیم. بنابراین، گرچه در قرآن هیچ آیه اى به صراحت، برده گرفتن اسیر را دستور نداده است ولى کلیاتى در قرآن داریم که اجازهی مقابله به مثل را به مسلمانان مىدهد. از آن جا که دشمن بر اساس این عرف رایج با اسراى مسلمانان چنین مىکرد، مسلمانان هم رخصت داشتند مقابله به مثل کنند. در مورد استرقاق اسراى جنگى، تطبیق قاعدهی کلى مقابله به مثل در مصداق بارز آن صورت مىگرفته است. قاعدهی مقابله به مثل، مورد تصریح قرآن و مورد عمل پیشوایان دین بوده است:
فَمَنْ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ (بقره، آیه ۱۹۴)؛ هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدى کنید. وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ (نحل، آیه ۱۲۶)؛ و هرگاه خواستید مجازات کنید، تنها به مقدارى که به شما تعدى شده کیفر دهید. وَجَزَاءُ سَیِّئَه سَیِّئَهٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّه (شورى، آیه ۴۰)؛ کیفر بدى، مجازاتى است همانند آن و هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خداست.
بنابراین، مسئلهی جواز برده گیرى اسرا حکمى جزمى و ابدى نیست، بلکه حکمى انعطاف پذیر است و در قرآن نه به صورت صریح و جزمى، بلکه به صورت کلى، اجمالى و انعطاف پذیر آمده است که تحت تأثیر تحولات عرف رایج بین الملل تغییر خواهد کرد. برده گیرى اسیران جنگى، مانند سایر مجازاتها خاصیت بازدارندگى داشته است. بنابراین، تا وقتى که این عرف در دنیا رایج بوده و این قانون جنگى حاکم است، مسلمانان هم حق مقابله به مثل را براى خود محفوظ مىدارند. بدیهى است هنگامى که چنین عرفى از بین برود و این رسم بر چیده شود و مسئلهی برده و بردهدارى ریشه کن شود که اسلام نیز خود سهم بالایى در مبارزه با آن دارد، زمینهی مقابله به مثل در مورد استرقاق نیز منتفى خواهد بود (اسکندرى، قاعده مقابله به مثل در حقوق بین الملل از دیدگاه اسلام، ص ۲۷۲).
۲-۳- جمع بندی
بنا بر آن چه گفته شد، بردگى به شیوهی اسلامى همراه با مراعات دقیق آداب و شرایط و تأمین اهداف خاص فرهنگى و معنوى، راه کارى مناسب براى برخورد با اسیران جنگى بوده است. این شیوه، هم در بردارندهی خاصیت مجازات و بازدارندگى براى دشمنان و هم روشى انسانى و متعارف و عادلانه در نگهدارى اسیران و اصلاح و تربیت و بازپرورى ایشان مىباشد. اسلام به جاى صرف هزینه هاى سنگین براى حفظ و مراقبت از اسیران در زندانها که فایده اى به جز تقویت حس انتقام جویى و کینهورزى و همین طور افسردگى اسیران به همراه ندارد، اسیران را به خانواده هاى مسلمان ملحق کرد تا با کسر هزینهها بهترین سوددهى را در باب اسیران و به دست آوردن نیروى انسانى مسلمانان کسب کند. مراعات احکام و قوانین مربوط به بردگان، هم باعث مىشد مسلمانان در پذیرش ونگهدارى اسیران تشویق شوند و هم امکانى را براى بازگشت صحیح اسیران به اجتماع فراهم مىآورد. بردگان کافر در محیط هاى اسلامى تحت تعلیم و تربیت صاحبان خود با آموزه هاى اسلامى از نزدیک آشنا مىشدند و عضوى از اعضاى خانوادهی مسلمانان مىشدند. این امر درباره بخش دیگر از بردگان، یعنى کافرانى که در بازارها به فروش مىرسیدند و اسلام اجازه خرید و نگهدارى آنها را به مسلمانان داده بود نیز صادق است، زیرا این بردگان که به صورت گله وار از این سوى دنیا به آن سوى دنیا کشیده مىشدند و بسیارى از آنها در همین حمل و نقلها جان خود را از دست مىدادند با پیوستن به خانواده هاى مسلمان و گذراندن دورهی تعلیم و تربیت به شیوه هاى مختلف به جامعه ملحق مىشدند. اسلام راه کارهاى فراوانى براى آزادى بردگان فراهم آورده بود که بر اساس آن، هیچ بردهاى امکان بردگى دایم و ابدى را نداشت. بنابراین، بردگى به شیوهی اسلامى در آن دوره از تاریخ، بهترین شیوه و مناسب ترین راه کار براى نگهدارى از اسرا و همین طور حمایت مالى و معنوى از بخش وسیعى از جامعه که پشتوانهی اجتماعى و اقتصادى نداشتند به حساب مىآید. در حقیقت، شیوهی اسلامى بردگى نقش سازمانها و نهادهاى حمایتى از بزهکاران و افراد بى سرپرست در عصر حاضر را داشته است.
فصل سوم
بردگی در حقوق بین الملل
۳- بردگی در حقوق بین الملل
«رسم برده و کنیز داشتن از عهد باستان تا قرون اخیر در تمام اقوام شرق و غرب رواج داشته و منشأ آن جنگ و پیروزی و حق غنیمت و اسارت بوده است» (سنجابی، ۱۳۴۲، ص ۳۲۳).
در مغرب زمین از یونان باستان و رم قدیم گرفته تا کشورهای جدید اروپا، بردگی همواره وسیله استثمار و استعمار بوده است. یعنی تودههای عظیمی از حقوق ملی و انسانی محروم میشدند و به عنوان برده و غلام در مزارع و معادن و کشتیها به اعمال شاقه اشتغال داشتند. در یونان قدیم حکیم بزرگواری مانند ارسطو در کتاب «سیاست» خود مینویسد: « بهحکم قوانین طبیعت برخی از آدمیان آزاد به جهان آمدهاند و گروهی دیگر برای بندگی ساخته شدهاند و. بندگی برای آنان هم سودمند است و هم روا» ( سنجابی، ۱۳۴۲، ص ۳۲۳).
اما در اسلام رفتار با بردگان غالباً بسیار انسانی بوده و برده به مثابه عضو خانواده بهشمار میآمده است و در نهایت توصیههای موکدی در آزاد ساختن برده شده است.
۲-۱- پیشینه بردگی
۲-۱-۱- اکتشافات دریایی و آغاز بردگی
بردگی در عصر استعمار، با اکتشافات جغرافیایی دریایی که از قرن پانزدهم میلادی آغاز شده همراه و توأم است. در صدر استعمارگران بردهدار، دو کشور پرتغال و اسپانیا قرار داشتند که نخستین مکتشفین دریایی بودهاند و در اینجا به بررسی اقدامات هریک از این دو کشور در زمینه بردگی میپردازیم:
الف- پرتغال و بردگی- پرتغالیان نخستین اروپاییانی بودند که سواحل غربی آفریقا را پیموده و ایستگاههای تجاری برای خود بنا نموده بودند و نیز نخستین اروپاییانی بودند که مستقیماً برای بدست آوردن بردگان سیاه به آفریقا رفتند. پرتغالیان در حدود سنهی ۱۴۲۰ میلادی در آفریقا پیاده شدند و نظام بردگی را پی نهادند. «پرتغالیان برای دستگیری و بدام انداختن سیاهان، خود را پنهان میکردند و در کمین مردان و زنان سیاه مینشستند. همینکه سیاهان بیچاره از کلبههای خود بیرون میآمدند و در بیشهای برای اجابت مزاج میرفتند آنان را میربودند» (سیمونز،۱۳۶۲، ص۱۰۴).
شیوه مزبور تا پیش از کشف آمریکا (۱۴۹۲) معمول بود. پس از کشف آمریکا، بردگان در گروههای کثیر و بطور روزافزون از گینه واقع در ساحل غربی آفریقا، شکار میشدند. در نتیجه پس از مدتی، سیاهان مقاومت سختی از خود بروز دادند به گونهای که دیگر دزدیدن و ربودن آنان مقرون به صرفه نبود، بهجای این شیوه، سیاهان را میخریدند یا با اجناس معامله میکردند. تجارت برده اندک اندک به صورت یک تفریح مردمپسند درآمد به اینگونه که: «وقتی کشتی حامل برده نزدیک به کرانهای از ساحل غربی میرسید، با شلیک یک تیر توپ، ورود خود را علامت میداد و این صدا مردم را دستهدسته به ساحل دریا یا لب رودخانه میکشاند. ناخدا و سایر کارکنان کشتی با قایق در خشکی پیدا میشدند و پس از گفتوگوهایی با سرکرده محلی، بر تخت روان نشسته و حمالان سیاه آنرا بداخل قبیله میبردند. در آنجا ناخدا اسیران را میگرفت و به ازاء آنان ابزار و آلات و نوشابههای الکلی و تنباکو تحویل میداد» ( سیمونز، ۱۳۶۲، ص ۱۰۵).
پا به پای توسعه این تجارت، رفتهرفته، بازرگانان بومی، زحمت ناخدایان کشتیها را کم کردند و از اتلاف وقت آنان جلوگیری نمودند.
اینان خودشان کالاهای تجارتی را از کشتیها نسیه میخریدند و معامله لازم را با رییس قبیله انجام میدادند. «بردگان اسیر را به اردوگاه میفرستادند و در آنجا مانند اجناس بازرگانی علامتهای مخصوص روی بدنشان حک میکردند، بعد به زنجیر میکشیدند و. در انبارهای کشتی میانداختند. در نتیجه ترس و بیمی سراپای وجود سیاهان را فرا میگرفت و تصور میکردند که اروپاییان آنان را خواهند خورد و مغزهایشان را برای صابون سفیدپوستان بهکار خواهند برد، از اینرو از خوردن غذا خودداری میکردند و بدینجهت بردهفروشان با زور دهانشان را باز میکردند و نوعی باقلای درشت در دهان، آنان میگذاشتند که معمولا جلوی اسب ریخته میشد» ( سیمونز، ۱۳۶۲، ص ۱۰۶).
این تجارت تا سال ۱۵۸۰ در انحصار پرتغال قرار داشت. سپس کشورهای دیگر اروپایی نیز که برای تسلط بر دریاها مبارزه میکردند توجه خود را به آفریقا معطوف داشتند و در این تجارت ننگین وارد شدند.
ب) اسپانیا و بردگی- اسپانیاییها بهمحض ورود به قاره جدید (اسپانیا مانند پرتغالیان به اکتشافات جغرافیایی دریایی دست بهکار بودند)، مبارزه خونین و دامنهداری را به منظور تبلیغ و انتشار دین مسیح و انقیاد سرخپوستان شروع کردند ولی با مقاومت شدید سرخپوستان مواجه گردیدند و نتیجه این مقاومت و زد و خوردها از بین رفتن نژاد سرخ بود.
برای التیام و جبران این انهدام نفوس انسانی بود که اسپانیاییها به فکر افتادند ضایعات و تلفات سرخپوستان را از سیاهان آفریقایی جبران نمایند یعنی از سیاهان برای کار در آمریکا استفاده کنند. در تأمین این منظور خرید و فروش سیاهان آفریقا را آغاز نمودند و به همین جهت «فردیناند» و «ایزابل» پادشاه و ملکه اسپانیا در سال ۱۵۰۱ به حکمران «هلیسپانیولا» (جزیرهای نزدیک تاییتی) فرمان دادند که واردات سیاه را بر بردگان یهود و مور « Maure» ترجیح بدهد ولی پس از مرگ ایزابل در سال ۱۵۱۰، فردیناند شخصاً این تجارت را بهعهده گرفت و اجازه داد که از سیاهان برای رفع نیازمندیهای عمومی از قبیل استخراج معادن و ساختن استحکامات استفاده شود. خانوادههای مهاجر تقاضا و اصرار میکردند که اجازه حمل برده را برای خود اخذ نمایند.
اولین اقدام مالی در سال ۱۵۱۳ صورت گرفت و آن صدور جواز حمل برده به آمریکا بود که در برابر هر پروانه حمل یک برده دوکا «gucat» دریافت میشد و این عوارض علاوه بر حقوق گمرکی به میزان ارزش متاع بود!!
«اسینتو»- شارلکن (شارل پنجم) پادشاه اسپانیا در ۱۵۱۶ و امپراتور آلمان در ۱۵۱۹ به ندما و اشخاص مورد توجه خود پروانهی واردات برده به مستملکات اسپانیا صادر میکرد که مهمترین این اجازهنامهها در سال ۱۵۱۸ به منظور وارد کردن چهار هزار برده به مستملکات اسپانیا صادر شد و در آن شرط شده بود که بایستی این بردگان عیسوی باشند یا بهمحض ورود، آنان را غسل تعمید بدهند و چون پادشاه در این معامله برای خود حقی منظور نکرده بود این خود گذشت بزرگی محسوب میشد. در سال ۱۵۲۸ اولین قرارداد رسمی بین حکومت اسپانیا و بازرگانان بردهفروش امضای شد و این قرارداد بهنام «آسینتو»- Assiento – مشهور گردید (راستین، ۱۳۵۷، ص ۶۶).
«آسینتو» اصطلاح حقوق عمومی اسپانیا بوده و « به قراردادهایی اطلاق میشد که به منظور منافه عمومی و برای ادارهی یک خدمت همگانی یا اجازه یک مالیات بین حکومت اسپانیا و اشخاص طبیعی منعقد میگردید و ابتدا به منظور بهرهبرداری و استعمار سرزمینهای وسیعی که توسط کریستف کلمب کشف شده بود دولت اسپانیا قراردادهایی با بعضی از اتباع کشور منعقد میکرد و آن اشخاص برای کشف سرزمینهای جدید و مستعد کردن زمین برای کشاورزان و اسکان مهاجرین اقدام میکردند و چون مهاجرنشینهای اسپانیا قادر نبودند شخصاً سرزمینهای وسیع را قابل کشت و زرع نمایند و از معادن آن بهرهبرداری کنند و کانونهای طلا کشف و زراعت نیشکر معمول و متداول شده بود و [از طرف دیگر] بومیهای آمریکا… مرگ را بر کار در مزارع و معادن ترجیح میدادند لذا برای حل این مشکل، بهفکر استثمار کارگران سیاه افتادند. زیرا ارزش کار یک سیاهپوست برابر با ارزش کار چهار بومی و از طرفی آب و هوای نواحی مزبور بهقدری سالم بود که «هرار توردذیلاس» وقایعنگار رسمی و سلطنتی و مورخ اسپانیایی مینویسد: «آب و هوای آمریکا همانطور که برای درختان پرتغال مفید است برای سیاهان نیز مناسب میباشد» و به علت استقبال از استثمار کارگران سیاه، «آسینتوی» بردگان سیاه بهوجود آمد (راستین، ۱۳۵۷، ص ۶۷).
نظر به اینکه از دورهی روم قدیم در اروپا بردگی قطع نشده بود و بردگان بسیاری در اسپانیا و پرتغال و ترکیه و خاور دور وجود داشتند که مشتمل بر بردگان مور و بردگان سیاهپوستی بودند که با تأسیس کمپانی خرید برده « لو-انگو Loango» در ۱۴۶۰ از سواحل آفریقا بدست آورده بودند لذا برای اولین بار اعزام بردگان از کشورهای اروپایی صورت میگرفت ولی بزودی دریافتند که شمار این بردگان کافی نیست و در نتیجه به نسبتی که فشار سر زمین اسپانیا گسترش مییافت نیاز بهکارگران جدید نیز فزونی میگرفت. ملوانان اسپانیا و پرتغال چون امواج خروشان به تمام کرانههای آفریقا هجوم آوردند. آنها به جزایر قناری و بنادر آن نواحی تا سرزمینهای مجاور خلیج گینه پیش رفتند. میکوشیدند با تماس مداوم و آشنایی و. تقدیم هدایا وسایل داد و ستد بردگان را برقرار سازند. آنان آفریقاییها را به اروپا برده و به کار و خدمت وا میداشتند و با این عمل تصور میکردند که به ثوابی رسیدهاند زیرا بتپرستانی را به دین مسیح واداشته بودند و در بازارهای اروپا بردهفروشی نفع پرسود محسوب میگردید» (راستین، ۱۳۵۷، ص۶۸).
۲-۱-۲- اصل آزادی دریانوردی و داخل شدن دیگر کشورهای اروپایی در امر تجارت برده
تا هنگامیکه مالکیت انحصاری بر دریاها به وسیله دو کشور اسپانیا و پرتغال اعمال میگردید، تجارت برده منحصر به همین دو کشور بود، لکن پس از رواج اصل آزادی دریانوردی و شکست نیروی دریایی اسپانیا، کشورهای دیگری از اروپا مانند هلند، انگلیس و فرانسه نیز فرصتی یافتند که به دریاها داخل شوند. این کشورها که بهقول فالکنر هر کدام درصدد برآمده بودند که در قاره آمریکا یک هلند جدید یا یک انگلستان جدید و یک فرانسه جدید بسازند ناگزیر شدند برای انجام امور احداث شهرها و سایر امور مربوطه از کار یدی استفاده کنند که از دست بومیان (سرخپوستان) سرزمینهای جدید (آمریکا) ساخته نبود لذا این سه کشور نیز مانند اسپانیا و پرتغال متوجه آفریقا و به برده کشیدن مردم این قاره شدند. یک رشته مراکز تجاری و دژهای نظامی برای جمع آوری و صدور اسیران و بردگان در سرتاسر طول کرانه غربی آفریقا از سنگال تا آنگولا بهوجود آوردند و هزاران سیاهپوست را یا زر خرید کرده یا به جبر و عنف از اوطان خود خارج ساختند. نظر به اینکه این سه کشور (هلند، انگلیس و فرانسه) در مورد بردگان از شیوه واحدی پیروی میکردند (ذاکرحسین، ۱۳۶۹، ص۲۵۳).
انگلیسها پس از شکستدادن اسپانیاییها و امضای معاهدهی ۱۶۷۰ مادرید حاکمیت خود را در جاماییکا مستقر ساختند و بلافاصله کشت نیشکر را در این منطقه رواج و توسعه دادند. کشتزارهای قدیمی تبدیل به مزارع نیشکر شدند، لکن به علت کمی جمعیت در منطقه و بالا بودن نسبی سطح دستمزد کارگران سفیدپوست، مالکین بزرگ مزارع نیشکر درصدد پیدا کردن کارگران ارزانقیمت برآمده و زود متوجه گشتند که بهترین راهحل استفاده از کارگران سیاهپوست است. این امر خود به بردگی کشیدن تعداد بیشتری از آفریقاییان منجر گردید. به این ترتیب توسعه کشاورزی در جاماییکا بستگی مستقیم با کارگران سیاهپوست در مزارع نیشکر یافت، و از این رهگذر، تجارت برده از پر درآمدترین تجارتها برای تجار انگلیسی و چندین شرکت که این تجارت را در دست داشتند شد. ولی دولت برای جلوگیری از سقوط قیمت مثل گذشته، شرکتهای نیمهرسمی بهوجود آورد. از شرکتهایی که در آن زمان برای این تجارت تخصص پیدا کرد، کمپانی سلطنتی آفریقایی انگلیس میباشد که در سال ۱۶۷۲ یک امتیاز ۱۰۰۰ ساله گرفت (ابومحمد، ۱۳۴۶). میگویند این شرکت بطور متوسط در سال ۵۰۰۰ برده خرید و فروش میکرده و هر برده را به ۳ لیره خریداری کرده و به ۱۶ لیره میفروخته است ولی عملا کمپانی آهن سفید، شیشههای رنگی، قلع و اشیایی از این قبیل بهجای قیمت برده میپرداخت (همان).
برای اینکه بتوانند بردگان را به بهای زیادتری به فروش برسانند ریش آنها را میتراشیدند و با صابون و نخل زیتون آنها را شستشو میدادند و عضلات بازو و سینه آنانرا با روغنهای مخصوص ماساژ میدادند تا جوان و نیرومند جلوه کنند. گاهی اوقات بهای بردگان با دوران بازرگانی و استقرار بردگان جوان سیاهپوست سالم در کیپ کاستل Kape castel» و سواحل گینه در بعضی از پستها ۲۰ لیره استرلینگ بود (ذاکرحسین، ۱۳۶۹، ص۲۵۴).
۲-۱-۳- برده و تجارت مثلث
در قرن ۱۸تجارتی که بهنام تجارت مثلث معروف است پردر آمدترین تجارت برای دولت انگلیس بود. کشتیهای انگلیسی پر از کالاهایی نظیر شیشه شکسته، آهنپاره، پارچههای رنگارنگ ولی کم قیمت. .. از بنادر انگلیس بسوی سواحل آفریقایی رفته و از آنجا این کالاها را با برده مبادله میکردند و از آنجا به جاماییکا رفته و بردهها را به قیمتهای گزاف فروخته و مجدداً با کالای جدیدی از قبیل نیشکر، شکر، توتون و تنباکو، پنبه و آهن و سایر مواد اولیه که فوقالعاده برای صنعت انگلیس لازم بودند مراجعت میکردند. بسیاری از اوقات کشتیها راهشان را طولانیتر کرده و از آفریقا به هند رفته و از هند به جاماییکا میرفتند که این راه تجارتی معروف به تجارت مثلث کوچک خیلی پردرآمدتر بود. سالیانه ۱۰۰ هزار برده آفریقایی به آمریکا حمل میشد. بازارهای عمدهی برده، خلیجگینه و آفریقای غربی، شرقی و گرمسیری بودند. در حالیکه خلیج کوچک بنین و بخشهای خط ساحلی، ساحل طلا، کنگو، آنگولا و برخی نواحی دیگر مناطق صدور برده بهشمار میآمدند (ذاکرحسین، ۱۳۶۹، ص۲۵۴).
در اواخر قرن هفدهم جمعیت سیاهپوستان در باربادوس به ۸۰ هزار نفر میرسید. سیلخروشان واردات برده به جزایر مذکور بهقدری سریع بود که پس از یکصد سال که تقاضای برده کاهش یافته بود بازهم ادامه داشت، تا سال ۱۷۶۳ شصتهزار ( ۰۰۰/۶۰) برده سیاه پوست به کوبا وارد کرده بودند و در یکی از سالهای قرن مزبور، دولت اسپانیا بهموجب قرارداد اسینتو اجازه حمل ۱۷ هزار سیاهپوست را به کوبا صادر کرده بود. در بین سالهای ۱۷۶۳ تا ۱۷۹۰ تعداد ۰۰۰/۴۱ برده و در فاصله سالهای ۱۷۹۱ تا ۱۸۲۵ بیش از ۲۳۰ هزار برده سیاه به هاوانا اعزام شده بود. در جاماییکا و نویس Nevicو منت سرات Montserat» و سنت کریستوفر Christopher. St و سنت ونیست St.Vincent» و «سنت لوجیا St.Lucia» بههمین نسبت واردات برده سیاه افزایش داشت. بیشتر بردگانی که به این جزایر اعزام میشدند مجدداً صادر میگردیدند و… گاه میزان مرگ و میر بهقدری بالا میرفت که درمان بردگان مریض، خود مسئله روز میشد، مثلا در یکی از سالهای قرن هفده، ۲۶۵۶ سیاهپوست در سنت و نیسنت متولد شده بود و در همانسال ۴۲۰۵ نفر مرده بودند» (راستین، ۱۳۴۵، ص ۳۱).
۲-۱-۴- داغ کردن برده
«بردهها را داغ میکردند. برای این منظور از یک آهن سرخ شده با آتش که مهر شرکت بر آن حک شده بود، جهت سوزاندن پوست بردگان استفاده میشد. قبل از خرید برده، آزمایشهایی از او بهعمل میآمد تا مطمئن شوند که او زیر ۳۵ سال و سالم میباشد چشمها و دندانهای سالمیدارد و بر روی سرش از تارهای سفید مو خبری نیست ولی اگر تارهای سفید مشاهده میشد، تاجرهای آفریقایی قبل از فروش موهایش را از ته میتراشیدند. او دوباره در آمریکا وسیلهی مالک جدیدش داغ میشد» (سرمد، ۱۳۵۰)
کارگاههای با ارزش انسانی، قبل از آنکه از آفریقا با کشتی به سوی آمریکا حمل شود، در مکانی به نام کارگاه انبار میشد. این مکان که Barrrcoon نامیده میشد مکانی محصور بود که به طور موقت برای نگاهداری بردگان ساخته شده بود. در بارکن که یک حصار چوبی بود بردگان مرد را با زنجیر محبوس میساختند. بردگان زن را آزاد میگذاشتند تا برایشان آشپزی کنند. بسیاری از بردگان هرگز به آمریکا نرسیدند زیرا پیش از آنکه کشتیهای مخصوص حمل این سرمایه (عاج سیاه) به ساحل برسند، بیشتر بردهها از تب یا اعمال وحشیانه جان میسپردند» (راستین، ۱۳۴۵، ص ۹۵و ۹۶).
۲-۱-۵- بارگیری
[یکشنبه 1400-08-02] [ 12:01:00 ب.ظ ]
|