کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



- خزر، دریایی کهن در این دیار است که نماد شاهدی همیشگی در روند رویدادهای مبارزات جنگل می‎باشد. شاعر با مبارز سخن می‎گوید و می‎گوید که دریای خزر نام او را با هیاهوی امواجش تکرار می‎کند. حرکت امواج دریای و صدای خوردن موج‎ها بر ساحل را تشبیه به سخن گفتن آن نموده است. در اینجا تشخیص استفاده شده است و دریا را به سخن گفتن واداشته که از نام مرد مبارز را تکرار می‎کند و آن‎ها بزرگ و والا خطاب می‎کند.
- شالیزار، نماد سرزمین گیلان است که نشاء برنج در آن کاشته می‎شود و پرورش داده شده و سپس برداشت می‎کنند. کسانی که به شالکاری مشغول هستند را به خفتگان این سرزمین تشبیه کرده است که با صدای گام‎های مبارزان جنگل که ندای آزادی و ظلم‎ستیزی سر می‎دهند، بیدار شده و راه آنان را ادامه خواهند داد.
«اینک
غمگین و سوگوار
تا منتهای دهکده کوچیدند
بی تو
آلاله را هوای شکفتن نیست
البرز بی حضور تو
افسرده تر از جان کویر است»
- گل و بهار، بشارت دهنده پایان دوران سختی زمستانی و آغاز فرح و طرب و گشادگی بوده است . آلاله، گلی سرخ رنگ و نماد موجودی که عمرش گذران است . او بی بار است و داغ روزگار بردل دارد . در اشعار حماسی و غنایی که در مورد مبارزات و ظلم‎ستیزی می‎باشد، این گل نماد مبارزان و آزادی‎خواهانی است که در راه هدفشان به شهادت رسیده‎اند و در خون خود غلطیده‎اند.
دل ما به دور رویت ، ز چمن فراغ دارد /  که چو سرو ، پای بند است و چو لاله داغ دارد . (حافظ)
- لاله ‏: «لاله» در ادبیات حماسی : رمز شهادت ، است ، گل سرخ و اگرمشخص تر بگوییم : لاله و شقایق، از نمادهای آن می‏باشد. یعنی هردو دارای رنگی هستند. قرمزی و هر ورق آن‏ها، قطرات خونی‏، فرو چکیده از پیکر شهید است‏. یکی از بارزترین شباهت‏های شهیدان با انواع گل‏های طبیعت این است. که این دو گل گرچه عمری نسبتا کوتاه دارند اما برکات و ثمرات دارند و خاطرات عطر افشانی آنان برای همیشه در حافظه تاریخ می ماند و جامعه برای رویش و خودنمایی گل‏های بهاری امیدوار لحظه شماری می‏کند‏.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در ایران لاله سمبل شهادت است و به استعاره دلالت بر شخص ایثارگری دارد که در راه آرمان دینی یا ملی به شهادت رسیده‌است. در روایات شیعه سخن از دشت کربلا می‌رود که از خون شهدا لاله‌گون شده‌است از سرود های انقلابی مشهور ایران که در آن شهید به لاله تشبیه شده‌است .
- کوه، در نمادشناسی، نشانه‎ی صلابت آفرینش است. در کهن ترین تصاویر ذهنی،کوه،ناف زمین نامیده شده است و «انسان مذهبی همیشه در جست و جوی تثبیت مسکن خود در «مرکز جهان» بوده است… کشف یا طرح نقطه ای ثابت - مرکز - معادل با آفرینش جهان است» (الیاده، ۱۳۸۷: ۲۲). براساس عقاید ایرانیان باستان، کوه مقدس البرز دروسط زمین واقع شده و به آسمان اتصال دارد.
استوارترین و ماندنی‏ترین بنیاد اسطوره‏ای البرز، باور به یگانگی انسان و جهان است و این اندیشه را که بر گرفته از حکمت ناب ایرانی است در متون دینی پیش از اسلام دیده می‎شود. کوه نزدیک ترین مکان به آسمان است، پس می‏تواند نردبان عروج انسان خاکی به آسمان باشد، لذا چنین مکانی همیشه مقدس بوده است. «ازاین کانون مرکزی که نقطه‏ی اتصال مبدأ انسان و مبداء عالم است، آدمی؛ هم از طرفی به‏طور مطلق به آغاز راز هستی پی می‏برد و هم به طور نسبی ادامه دهنده‏ی میراث پیشینیان با نیاکان می گردد، به عبارت دیگر هم رجعت به اصل می کند و هم به سبب این رجعت، وارث خاطره‏ی ازلی قومی خودش می شود که از همین مبدا اولین اساطیر [نقطه ی مرکز] سرچشمه گرفته است» (شایگان، ۱۳۸۳: ۱۱۱). در این شعر، البرز، که نماد ایستادگی در پای هدف و مقصود است از نبود مرد مبارز، افسرده و غمگین شده و در خاموشی به سر می‎برد (همان: ۱۶۱).
«ای دوست ای برادر
اینک دگر نشان ترا باید
از بوته های نارس شالی
از ساقه های نازک گندم
از دود غمگنامه سیگار مادرت
وز داس قامت پدرت، جستجو نمود» (همان: ۱۶۱)
- بوته ، نارس ، شالی، ساقه و گندم : تناسب دارند
«چگونه یاد تو بر دار شد ز حشمت عشق
چگونه خلعت خون گشت بر وی ارزانی؟» (رحمدل، ۱۳۸۵: ۱۵۰)
- مـیـرزا ابراهیم‌خان طالقانی معروف به دکتر حشمت (حدود ۱۲۹۸ ــ ۱۲۶۰ ش)‌ از یاران میرزا کوچک‌خان جنگلی و از رهبران قیام جنگل بود. مادرش اهل دیلم بود و پدرش عباس قلی حکیم باشی‏، طالقانی بود که به او حشمت الاطباء می‏گفتند.
دکتر حشمت در روند مبارزات جنگل نقش بسزایی داشت و با توجه به نقش و منزلتی که دکتر حشمت و قوای تحت امر او در نـهضت داشتند، انگلیسی‌ها دو تن را از رشت به لاهیجان فرستادند تا دکتر را وادار به تسلیم کنند و به او گفتند که کوچک‌خان تسلیم شده است در حالی که میرزا، تقاضای آنان را مبنی بر قبول پناهندگی در قبال رها کردن نهضت جنگل رد نموده بود.
آنها به دنبال بهانه‏ای برای حمله مجدد به جنگلی‏ها بودند و همزمان با رد این پیشنهاد از سوی میرزا‏، پس از اعلام اولتیماتوم ۴۸ ساعته برای تسلیم جنگلی‏ها، نیروهای انگلیس به آنها یورش بردند. قوای جنگل به رغم مقاومت ، شکست خوردند و فومنات را تخلیه کردند و راهی شرق گیلان شدند . میرزا برای آن که مردم قربانی جنگ نشوند، از جنگ خودداری کردند و از معرکه گریختند .
«تقریباً گزارش همه نویسندگان تاریخ جنگل، حاکی از دلاوری و قدرت روحی دکتر حشمت در لحظات آخر زندگی است. او متهورانه از درشکه‎ای که او را به محل اعدام برد، فرود آمد و گفته‎اند که خواسته بود به شرطی حکم اعدام خود را امضا خواهد کرد که به هنگام اعدام، دست‎هایش را نبندند. او با متانت به پای دار می‎رود. حکم خوانده می‎شود. دکتر حشمت با کمال تهور شنل از دوش برمی‎گیرد و آن را به جلاد می‎دهد، سپس عینکش را برمی‎دارد و روی چهار پایه می‎ایسند. آنگاه ریسمان را از جلاد می‎گیرد و آرام به گردن خود می‎اندازد وبا نهایت دقت موهای سر و صورتش را از زیر حلقه طناب خارج می‎کند، آنگاه به جلاد اشاره می‎کند که او را از دار بیاویزند» (یاران، ۱۳۸۵: ۵۱).
«در خط خون و خنجر باروت
اسطوره های سرخ شفق روئید
و در عمیق سینۀ ظلمت
دوازده ستاره شلیک شد.
روح بزرگ کوچک جنگل
در بیکران غیرتشان جاریست
و خوشه های خشم شکوفا شان
تندیس نور و آتش و باران است» (رحمدل، ۱۳۸۵: ۱۵۴)
- باران : باران یا Rain ، در سراسر جهان نماد باروری‏، رحمت و تبرک الهی است. در اسطوره‏های یونانی همه خدایان آسمان وزمین را با باران بارور می‏سازند، باران از آسمان فرو می‏ریزد‏، زمین را باردار می‏کند، از این رو برای انسان و حیوان‏، گیاه و حبوبات به دنیا می‏آورد. در شعر معاصر نمادهای گوناگون باران را می‏توان یافت. باران گاه نمادی از آزادی است‏ باران در شعر سپهری شوینده گرد و غبار عادات‏، تازه کننده و رمز نگاه تازه و برداشت بدون شائبه است . باران در شعر این شاعر، نماد تازگی‏، طراوت‏، شویندگی‏، پاکی‏، عالم قدس‏ و همچنین در نماد حیات بخشی و گاه نمادی متفاوت با نمادهای همیشگی است از جمله نماد بی رحمی، گستاخی و خرابکاری در یکی از مجموعه او دیده می‏شود.
«ای چشمه‏های روشن پرواز
بر قله های معراج
بر بیکران سرخ شکفتن!
ای رویش بلند صداهاتان
بر تافته ز جنگل گیلان
ایمانشان صلابت البرز!
جنگل حدیث عشق شما را
تفسیر می کند
دریا حدیث خشک شما را
آواز می دهد» (همان: ۱۵۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 06:21:00 ق.ظ ]




است. پدیده فرار دختران از منزل یک آسیب اجتماعی است و عدم مقابله مناسب با این پدیده، پیامدها و عواقب ناگواری برای فرد و اجتماع به دنبال دارد. پدیده فرار از منزل، در نظم جامعه اختلال و آشفتگی ایجاد می کند و منشاء بسیاری از رفتارهای بزهکارانه نظیر وابستگی به مواد مخدر و داروهای روان گردان، انحرافات جنسی و اخلاقی، شیوع بیماری های مقاربتی و عفونی، رفتارهای خودکشی و دیگرکشی، سرقت و … می گردد (آلن راو، ۱۳۷۰).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
لذا تحقیق حاضر در پی آن است تا علل اصلی و زیر بنایی یکی از معضلات بسیار رایج و رو به افزایش، یعنی فرار دختران از خانه که به عنوان یک عامل مهم در گسترش آسیب اجتماعی، ارکان جامعه را تهدید می کند، شناسایی نماید تا بدین وسیله بتوان با برنامه ریزی هایی در جهت رفع آن معضل و تامین بهداشت روانی جامعه گام برداشت. در راستای تحقق این هدف و با درنظر گرفتن تحقیقات پیشین در قلمرو موضوع مورد بررسی، در این پژوهش تأثیر عوامل روان شناختی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، سبکهای دلبستگی، ابراز وجود و منبع کنترل که نقش مهمی در سازگاری و سلامت روان فرد دارند، در بروز رفتار فرار از خانه در دختران مورد بررسی قرار می گیرند.

فرضیات پژوهش
۱- بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دختران فراری و عادی تفاوت وجود دارد.
۱-۱ راهبرد ملامت خود در بین دختران فراری و عادی متفاوت است.
۱-۲ راهبرد پذیرش در بین دختران فراری و عادی متفاوت است.
۱-۳ راهبرد نشخوارگری دربین دختران فراری و عادی متفاوت است.
۱-۴ راهبرد تمرکز مجدد مثبت دربین دختران فراری و عادی متفاوت است.
۱-۵ راهبرد تمرکز مجدد بر برنامه ریزی دربین دختران فراری و عادی متفاوت است.
۱-۶ راهبرد ارزیابی مجدد مثبت دربین دختران فراری و عادی متفاوت است.
۱-۷ راهبرد دیدگاه پذیری دربین دختران فراری و عادی متفاوت است.
۱-۸ راهبرد فاجعه پنداری دربین دختران فراری و عادی متفاوت است.
۱-۹ راهبرد ملامت دیگران دربین دختران فراری و عادی متفاوت است.
۲- بین سبک های دلبستگی دختران فراری و عادی تفاوت وجود دارد.
۲-۱ دلبستگی ایمن در بین دختران فراری و عادی متفاوت است.
۲-۲ دلبستگی نا ایمن اجتنابی در بین دختران فراری و عادی متفاوت است.
۲-۳ دلبستگی نا ایمن اضطرابی در بین دختران فراری و عادی متفاوت است.
۳- دختران فراری در مقایسه با دختران عادی از ابراز وجود پایین تری برخوردارند.
۴- بین منبع کنترل دختران فراری و عادی تفاوت وجود دارد.
۴-۱ منبع کنترل درونی در بین دختران فراری و عادی متفاوت است.
۴-۲ منبع کنترل بیرونی در بین دختران فراری و عادی متفاوت است.

اهداف پژوهش
اهداف کلی :
۱- مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در میان دختران فراری و عادی.
۲- مقایسه سبک های دلبستگی در میان دختران فراری و عادی.
۳- مقایسه ابراز وجود در میان دختران فراری و عادی.
۴- مقایسه منبع کنترل در میان دختران فراری و عادی.
اهداف جزئی :
۱-۱ تعیین تفاوت ملامت خود در میان دختران فراری و عادی.
۱-۲ تعیین تفاوت پذیرش در میان دختران فراری و عادی.
۱-۳ تعیین تفاوت نشخوارگری در میان دختران فراری و عادی.
۱-۴ تعیین تفاوت تمرکز مجدد مثبت در میان دختران فراری و عادی.
۱-۵ تعیین تفاوت تمرکز مجدد بر برنامه ریزی در میان دختران فراری و عادی.
۱-۶ تعیین تفاوت ارزیابی مجدد مثبت در میان دختران فراری و عادی.
۱-۷ تعیین تفاوت دیدگاه پذیری در میان دختران فراری و عادی.
۱-۸ تعیین تفاوت فاجعه پنداری در میان دختران فراری و عادی.
۱-۹ تعیین تفاوت ملامت دیگران در میان دختران فراری و عادی.
۲-۱ تعیین تفاوت دلبستگی ایمن در میان دختران فراری و عادی.
۲-۲ تعیین تفاوت دلبستگی نا ایمن اجتنابی در میان دختران فراری و عادی.
۲-۳ تعیین تفاوت دلبستگی ناایمن دوسوگرا در میان دختران فراری و عادی.
۳-۱ تعیین تفاوت منبع کنترل درونی در میان دختران فراری و عادی.
۳-۲ تعیین تفاوت منبع کنترل بیرونی در میان دختران فراری و عادی.

متغیرهای پژوهش
متغیر مستقل:
دختران فراری و عادی
متغیر وابسته:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:21:00 ق.ظ ]




اسماعیلیان و شاطالبی (۱۳۹۱) در پژوهشی به «بررسی عوامل مؤثر بر نهادینه سازی حجاب در جامعه» پرداختند. در این مطالعه، بیان می شود که حجاب نماد عفت و عزت زنان و مهمترین و مشخصترین مظهر تمدن و سریع الانتقال­ترین نشانه فرهنگی است و کرامت آدمی در گروه پایبندی به عفاف است. پوشش زن در فرهنگ ملی و اسلامی ایران از جایگاه والایی برخوردار است و ضرورت آن در همه ادیان الهی به ویژه مذهب اسلام تردید ناپذیر بوده و بدلیل بیان آن در قرآن ابدی و دائمی است. از این رو پرداختن به مساله حجاب به عنوان یک ارزش و رویکردی مؤثر در مواجهه و مقابله با تهاجم فرهنگی می ­تواند آثار و پیامدهای مثبتی برای جامعه در پی داشته باشد (اسماعیلیان وشاطالبی، ۱۳۹۱).
پایان نامه - مقاله - پروژه
وهابزاده (۱۳۹۱) در پژوهشی به « بررسی حجاب و عفاف از منظر اعتقادی تربیتی » پرداخته است. در این مطالعه، بیان می شود که حضور زنان با عفت در جامعه آثار و برکات فراوانی دارد که از آن جمله می توان به عبودیت خداوند، آرامش روانی، فعالیت اجتماعی، ارزش آفرینی اشاره کرد. همچنین عدم رعایت عفت زنان موجب ایجاد مشکلات متعددی برای جامعه خواهد بود که مهمترین آن سلب آرامش عمومی، تحریک قوه شهوانی و ایجاد مزاحمت برای کار و تلاش جوانان است ( وهابزاده، ۱۳۹۱).
رضوانی (۱۳۹۱) در پژوهشی به بررسی «تبیین عفاف و ابعاد آن در آیات و روایات »پرداخته است. در این مطالعه، بیان می شود که فرهنگ عفاف، امنیت جنسی زن و مرد و رسیدن به کمال مطلوب را تامین می کند، بخش عظیمی از این فرهنگ با شکوه را حجاب تشکیل می دهد. بعبارت دیگر این دو، جدایی ناپذیرند و بدون یکدیگر معنای حقیقی و اصیل خود را از دست می دهند، حجاب بدون عفاف، خود نوعی برهنگی فرهنگی در جهت گسترش فساد می­باشد. نهادینه­سازی فرهنگ حجاب و عفاف به عنوان یکی از ضرورت­های باورهای دینی، مستلزم برنامه­ ریزی صحیح در سه حوزه فرد، خانواده و جامعه است. نقش حکومت اسلامی در ایجاد و ترویج این باور انکار ناپذیر بوده و در نگاهی عمیق­تر، ضروری و اساسی است (رضوانی ، ۱۳۹۱).
محمد شفیعی (۱۳۹۱) در پژوهشی به بررسی« گرایش به معنویت و نیاز انسان معاصر به حجاب و عفاف »پرداخته است. در این مطالعه، به عناوینی از جمله نگاهی به نقش دین و معنویت در زندگی انسان و تاًمین نیازهای او، آینده بشر و گرایش به معنویت ، جوان امروز و گرایش به معنویت، دیدگاه امام خمینی و مقام معظم رهبری پیرامون معنویت و معنویت گرایی، رابطه معنویت و حجاب و عفاف و … اشاره شده است (محمد شفیعی، ۱۳۹۱).
اسدزاده و همکاران (۱۳۹۰) در مقاله « بررسی معیارهای حجاب (در سه بعد ارزشی، فردی و اجتماعی) در بین دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور کل کشور در خراسان جنوبی » نشان دادند که بین معیارهای ارزشی، فردی، اجتماعی و شناختی دانشجویان دختر ورزشکار با حجاب آنها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین امنیت اجتماعی، اسنادهای بیرونی و تربیت خانوادگی با حجاب دانشجویان ورزشکار رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بنابراین هرچه والدین و دولتمردان معیارهای مذکور را قوی تر کنند، میزان حجاب دانشجویان ارتقا خواهد یافت و ارتقا حجاب موجب امنیت اجتماعی بالاتر خواهد شد، و هرچه والدین در تربیت فرزندان دختر مؤثر عمل کنند، فرزندان ایشان از حجاب مناسب تر برخوردار خواهند بود.
فضل اللهی و ملکی توانا (۱۳۹۰) در مقاله « فرهنگ حجاب: راهکارهای تحکیم و اولویت­ بندی آن با تاًکید بر نمونه گیری محدود از دانش آموزان دختر دبیرستانی» نشان دادند: عملی­ترین راهکارها برای تحکیم حجاب، به ترتیب اولویت عبارتند از: نمایش برنامه ­های جذاب رادیو- تلویزیون،تبیین آثار مخرب بر حجاب در جامعه، معرفی و ترویج آیات قرآنی پیرامون پوشش اسلامی، برچیدن مقررات خشک و برخورد قهری با دانش آموزان بد حجاب مدارس، تبیین آثار و فواید حجاب در کنار تجلیل از دانش آموزان محجبه، ترویج فرهنگ صحیح امر به معروف و نهی از منکر به همراه برگزاری جلسات پرسش و پاسخ در مدارس و معرفی الگوهای انسانی موفق در زمینه حجاب.
تحقیق دیگری تحت عنوان «نقش حجاب در جامعه و شناسایی علل رواج بد حجابی در بین جوانان در مراکز آموزشی شهر اهواز» توسط بهرام زاده و لطفی انجام گرفته است. این پژوهش در بین ۴۰۰ نفر جوانان مراکز آموزشی شهر اهواز با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه انجام گرفته است این تحقیق بر مبنای پنج متغیر اصلی مؤثر بر بدحجابی در بین جوانان شامل « کاهش حساسیت خانواده­ها درباره نوع پوشش فرزندان»،«کاهش آگاهی مردم از مفاهیم حجاب»، «تلقی حجاب به عنوان محدودیتی در روابط اجتماعی»، «تحریف مفاهیم حجاب در جامعه» و «عدم تبلیغ و آموزش مناسب حجاب در رسانه ها » انجام شده است. نتایج این تحقیق براساس نمونه ­ای مشتمل بر دانشجویان و دانش آموزان دبیرستانی بدست آمده و نشان می دهد که متغیر کاهش حساسیت مردم درباره وضع پوشش فرزندان بیشترین تاًثیر را بر بدحجابی دارد. این در حالی است که متغیرهای «تحریف مفاهیم حجاب در جامعه»، «تلقی حجاب بعنوان محدودیتی در روابط اجتماعی»، «کاهش آگاهی مردم از مفاهیم حجاب»،«عدم تبلیغ و آموزش مناسب حجاب در رسانه ها » به ترتیب تاًثیرهای بعدی را در این مساًله دارند (بهرام زاده و لطفی، ۱۳۸۹: ۱۰۹).
«بررسی نقش حجاب در عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر دوره کارشناسی دانشگاه تهران » عنوان پژوهشی است که توسط فدایی، خسروجردی و صوفیانی در سال تحصیلی ۸۶- ۱۳۸۵ صورت گرفته است. این تحقیق بر روی ۱۶۰ دختر دانشجو شامل ۷۰ دختر دانشجو با حجاب کامل چادر و ۸۰ دختر با حجاب نسبی از بین کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بصورت تصادفی انتخاب شدند. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس ۳۵ سوالی «کوپراسمیت» برای ارزیابی عزت نفس است و میانگین معدل های ترم های تحصیلی به عنوان نمره پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل از اجرای هردو مقیاس و تحلیل آنها با بهره گرفتن از آزمون t و آزمون همبستگی «پیرسون»، رابطه معنادار بالایی را در بین متغیرهای حجاب و عزت نفس در دانشجویان دارای حجاب کامل و حجاب نسبی نشان داد اما در ارتباط با حجاب و پیشرفت تحصیلی این معناداری چشم گیر نبود. علاوه بر آن رابطه مثبت و معناداری میان عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر دانشگاه تهران مشاهده شد (فدایی و همکاران،۱۳۸۷: ۹۸).
علوی و حجتی پژوهشی تحت عنوان « عوامل مؤثر بر بدحجابی دختران دانشگاه شهید باهنر کرمان» انجام دادند که در آن ۴۰۰ دانشجو بعنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت نتایجی حاصل شد که با توجه به نتایج وضعیت دینی دانشجویان، علاقه مندی به رشته و اهمیت به مدگرایی، اختلاف بین والدین، وضعیت اشتغال والدین و وضعیت اعتقادی آنان در بدحجابی مؤثر است در صورتیکه وضعیت روانی، تحصیلات والدین، خصوصیات شخصی مانند رشته و سن و معدل، نگرش­های سیاسی، بعد خانوار، وضعیت جسمانی، وضعیت اقتصادی و خصوصیات دوستان در بدحجابی مؤثر نیست (علوی و حجتی، ۱۳۸۶: ۱۰).
اسماعیلی و کریمی­تبار در پژوهشی به «حجاب برتر و علل بدحجابی » پرداخته­اند. در این نوشتار، پس از بررسی اجمالی فطری بودن گرایش به پوشش، به بحث درباره حجاب زن مسلمان و چگونگی آن از دیدگاه قرآن پرداخته شده و به مؤیدات نقلی و تاریخی استناد گردیده است. پس از بیان ضرورات حجاب، که برای رسیدن به امنیت و کاهش بحران­های روحی ضروری است، علل کم توجهی به این توصیه اسلامی در جامعه به اجمال توضیح داده شده است که از جمله آنها ،ضعف ایمان، ابراز شخصیت، فساد محیط و تهاجم فرهنگی است ( اسماعیلی و کریمی تبار، ۱۳۸۳).

۲-۲-۲- تحقیقات خارجی

پژوهشی توسط پری (۲۰۰۹) انجام شده است که در آن رابطه میان دین و رفتارهای مخاطره آمیز نوجوانان شامل مصرف مواد مخدر، الکل، تنباکو، بزهکاری و افسردگی مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه رابطه معکوس میان این رفتارهای مخاطره آمیز و دین را تایید می کند (پری ، ۲۰۰۹).
پژوهشی دربین دختران بنگلادشی نشان داد دخترانی که لباس های سنتی و مذهبی را بر لباس های غربی ترجیح می دهند، کمتر مستعد مشکلات روانی در زندگی آینده هستند. پوشش مؤلفه لازم در هویت فردی است و نوع پوشش انتخابی توسط دختران، اثرات دراز مدتی بر زندگی بهتر آنها دارد (ابابور ، ۲۰۰۷).
در تحقیق دیگری در زمینه سلامت مشخص شد که آلودگی به ویروس در مناطق شهری اتیوپی، پنج برابر مناطق روستایی است ( در مناطق شهری ۵/۱۰% و در مناطق روستایی ۹/۱% ) این نتایج به موضوع پوشش ربط دارد، زیرا که زنان در مناطق روستایی لباس های پوشیده­تری استفاده می کنند (حمیدی، ۲۰۰۷).
پژوهشی توسط ماکوو (۲۰۰۲) با هدف توصیف زنان غربی و زن مسلمان از نگاه یک اندیشمند آمریکایی انجام گرفت. با توجه به این پژوهش، نقش زن در عمق هر فرهنگ نهفته است، جنگ خاورمیانه علاوه بر دزدی نفت مسلمانان، به دنبال گسست آنان از دین و فرهنگ­شان و جایگزین کردن حجاب با بیکینی است. همچنین، حجاب به این معناست که زن خود را برای همسر و خانواده­اش متمرکز کند. تنها کسانی که زن مسلمان را بدون حجاب می بینند، خانواده ی او هستند و این مساله تأکیدی بر ویژه بودن زن مسلمان است. این پژوهش از انحراف دختران نوجوان آمریکایی در دوران بلوغ، عریانی و روابط نامشروع آنان انتقاد می کند زیرا پیش از ازدواج ده­ها پسر با آنان مرتبط هستند. پاکی خود را که بخشی از جذابیتشان می­باشد، از دست داده اند. تبدیل به انسانی جامد و حیله­گر می شوند که توان محبت ورزیدن نخواهند داشت (ماکوو ،۲۰۰۲).
پژوهشی که توسط روشن­ضمیر (۲۰۰۰) انجام شده است، با هدف چگونگی ارائه تصور و روایتی خاص و پرمنفعت از ایران توسط رسانه های چاپی ایالات متحده با بهره گرفتن از تصویر نمادین و پایدار از زنان ایرانی، بوده است. نتایج آن تصویر یا عکسی گرافیکی از زنان ایرانی با چادر سیاه کاملاً پوشیده بوده است که چشم انداز ایدئولوژیکی را ایجاد کرده بود. در نهایت با تکیه بر ابهام تصویری خود از زنان محجبه، سبب می شود که ایران با چنین بازنمایی، در جایگاه مؤنث بنشیند و جنسیت بنماید. در این شرایط حجابی که خود دارای فرم و اندازه مختصر و صرفه­جویانه است، بستر حاصل­خیزی از معانی را تشکیل می دهد و حکم نماد محصولی جهانی را می یابد (روشن ضمیر، ۲۰۰۰).
فصل سوم

مبانی نظری

 

۳-۱ – مقدمه

در تحقیقات کمی و بررسی و تجزیه و تحلیل یک پدیده اجتماعی بدون پشتوانه­های نظری آن امکان­ پذیر نیست. چرا که ” فرضیه ­ها و سوالات تحقیق اغلب بر پایه­ نظریاتی بنا می­شوند که محقق در پی آزمون آنهاست” (کرسول ۲۰۰۳: ۱۱۹). نظریه راهنمای عمل و تحقیق و مانند چراغی فرا روی محقق مسیر پژوهش را برای وی روشن می­سازد و از این جهت بسیار حائز اهمیت است. نکته بسیار مهمی که در این رابطه باید به آن توجه کرد آن است که در حوزه علوم انسانی صرفاً با یک عمل مواجه نیستیم، بلکه با سه پارادایم عمده روبرو می­باشیم . محقق با انتخاب هر یک از این پارادایم­ها جهت مساله مورد پژوهش نیازمند رویکردی ویژه می­باشد. پس پارادایم­های حاکم بر علوم اجتماعی تحت عنوان اثباتی، تفسیری و انتقادی شناخته می­شوند که هر یک از زاویه­ای خاص مسائل اجتماعی را با توجه به مبانی نظری خود مورد مطالعه قرار می­ دهند(ایمان،۱۳۸۸: ۲۳۴).
بنابراین در تحقیق حاضر با پذیرش اصول و قواعد پارادایم اثباتی، در ابتدا مبانی نظری در رابطه با موضوع تحقیق را بطور خلاصه مرور می­نماییم. سپس نظریات منتخب جهت بررسی مساله مورد مطالعه این پژوهش به تفصیل توضیح خواهیم داد. پس از این مرحله بر مبنای چارچوب نظری مورد پذیرش مدل مفهومی و تجربی تحقیق حاضر را ترسیم و فرضیه­هایی را جهت بررسی عوامل مرتبط با ناهنجاری پوششی از مفاهیم بیان شده استخراج می­نماییم.
۳-۲- نظریه کنترل اجتماعی
اصطلاح کنترل اجتماعی نخستین بار توسط ادوارد راس ( ۱۹۵۱-۱۸۶۶) به کار رفت. این پدیده سازوکارهایی است که جامعه بوسیله آن تسلط خود را بر افراد اعمال می­ کند و آن­ها را وا می­دارد تا با ارزش­ها و هنجارهای جامعه همنوا شوند. منظور راس از کنترل اجتماعی نهادهای نظم دهنده­ای مثل باورهای فوق طبیعی، تشریفات، افکارعمومی، اخلاق، هنر آموزش، حقوق و پدیده ­های مربوط به آنها می­باشد که موجب همنوایی رفتار فرد با خواست­های گروهی می­ شود (کوزر و روزنبرگ ، ۱۳۸۷: ۱۰۷).
امیل دورکیم که ابتدا کنترل اجتماعی را تنها با موانع خارجی تبیین می کرد در تحقیقات بعدی تأکید می­گردد که هنجارهای اجتماعی در واقع در فرد درونی می شوند ” به طوری که گویی همان جامعه است که در ما زندگی می کند ” از آن پس دورکیم به این اعتقاد یافت که اساس کنترل اجتماعی در تفکر فرد نسبت به تکالیف اخلاقی نهفته است که او را به اطاعات وا می­دارد نه یک همنوایی ساده با فشارهای خارجی ( همان، ۱۳۸۷:۱۰۸).
نظریه کنترل اجتماعی در جرم ­شناسی براین پایه استوار است که به منظور کاهش رفتار مجرمانه باید همه افراد کنترل شوند. این نظریه رفتار انحرافی را امری جهان­شمول می­داند که نتیجه کارکرد ضعیف سازوکارهای کنترل اجتماعی و کنترل­های شخصی و درونی است. پس دو عامل کنترل­های درونی و کنترل اجتماعی بر میزان جرم و بزه تاثیر می­ گذارد. کنترل درونی به معنای آگاهی از گناه و احساس شرم و تقصیر که فرد را از رفتار انحرافی باز می­دارد. کنترل اجتماعی نیز از طریق نهادهای بنیادین اجتماعی مانند خانواده ، مدرسه، گروه ­های همسالان، و غیر اعمال می­ شود (احمدی، ۱۳۸۴: ۸۶).
نظریه کنترل اجتماعی بر این پیش فرض استوار است که رفتار بزهکارانه متعلق به همه طبقات اجتماعی است و جنبه­ عمومی و جهان­شمول دارد و نتیجه کارکرد ضعیف سازوکارهای کنترل اجتماعی است. عوامل کنترل اجتماعی شامل وابستگی و تعلق به نهادهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه و دین می­ شود. نظریه­پردازان کنترل اجتماعی در پاسخ به این پرسش که چه عواملی باعث بزهکاری جوانان می­ شود، اعتقاد دارند این نوع رفتارها بستگی به میزان تعلقات تقیدات جوانان نسبت به نهادها و سازمان اجتماعی مانند خانواده، مدرسه و بعضاً گروه ­های اجتماعی نظیر گروه همسالان دارد. همچنین معتقدند که تعهدات و تقیدات نسبت به نهادها و سازمان ها و گروه­ ها می ­تواند جوانان را در گروه ­های رسمی ادغام نماید و کنترل فردی و اجتماعی و تنظیم رفتار فراد را موجب گردد ( نی،۱۹۸۵ و هیرشی ۱۹۶۹).
راس[۱]در کتاب خود یعنی کنترل اجتماعی دین را یکی از اساسی ترین وسایل کنترل اجتماعی درونی می­داند. بنا به اظهار وی هنگامی که آدمی دور از چشم آشنایان، همسایگان و دیگران است، نه قانون و نه افکار عمومی و نه هیچ چیز اجتماعی دیگر اعمال وی را مهار و کنترل نمی­کند، بلکه در این مورد، کنترل عمل در پرتو ایمان به قدرتی صورت می­گیرد که در همه مکان­ها و زمان­ها شاهد اعمال آدمیان است و رفتار مطلوب و نیک را پاداش می­دهد و بدی و گناه را مجازات می­ کند (کینگ ،۱۳۴۹: ۱۲۱).
به هر حال یکی از کارکردهای دین، کنترل اجتماعی است. ارزش­ها و هنجارهای مهم اجتماعی معمولاً نه فقط در قلمرو قانون، بلکه همچنین در قلمرو دین قرار می­گیرند دین از طریق تقویت ارزش­ها و هنجارهای مهم به کنترل اجتماعی فرد کمک می­ کند (رابرتسون ، ۱۳۷۲، ۲۳۶).
در مجموع، طبق نظریه کنترل اجتماعی باید بر کارکرد اجتماعی دین در خصوص آنچه دین برای مقید کردن پیروانش به نظم اخلاقی جامعه انجام می­دهد پای فشرد. باورها و تعهدات دینی به وسیله ارائه ممانعت های اخلاقی قوی و از طریق کاهش تعامل با همسالان منحرف همنوایی فرد می­ شود. بنابراین دین باعث همنوایی با ارزش­ها و هنجارهای اخلاقی است که به طور معنی داری بر رفتار انحرافی اثر می­ گذارد.

۳-۳- نظریه جامعه پذیری [۲]

به طور کلی جریان اجتماعی شدن و جامعه پذیری، به جا افتادن ارزشها و مهارت ­ها در فرد اشاره دارد، تا اشخاصی که نقش­های اجتماعی را اشغال می­ کنند معرفت کافی بیابند به اینکه چه چیزی از آنها انتظار می­رود و چگونه باید عمل کنند بعلاوه همین انتظار را از سایر مردم داشته باشند و بخواهند که آنها نیز بدین ترتیب عمل کنند. اگر جامعه پذیری در این شکل تحقق یابد، بدیهی است کنشهایی که در نقش خاص انجام می­گیرد، ضمن آن که متاثر از ارزشهای عاملان کنش است، با رفتار اشخاص دیگر که تحت تاثیر ارزش در شخص آنها است نیز همساز است. این همسازی تحمیلی نیست بلکه به محض اینکه مردم با الگوهای اساسی ارزش که به نحو منظمی به کالبد اجتماعی منتظم هستند، آشنا شوند و آنها را به کار گیرند، کنش­های خود انگیخته می­شوند. به یقین جامعه پذیری، پرونده محرک­های اساسی است که اشخاص، کنش خود را بر آن بنا می­ کنند. بنابراین هر فعالیتی محصول توانایی­های فردی، قواعد و هنجارهای هر نقش اجتماعی و ایستارهای ارزشی در جامعه است ( اسکیدمور، ۱۳۷۲،۱۵۵).
بنابراین می­توان گفت ” فرد از بدو تولد در معرض جامعه­پذیری جریان اجتماعی شدن، و در چندین نظام ارتباط اجتماعی ( خانواده، مدرسه، دوستان، …) شریک است. در تجربه این ارتباطات او به عنوان یک کنشگر اجتماعی اهل همکاری و مذاکره ( تعارض آمیز) درباره عادات و قواعد این همکاری، شکل می­گیرد. تصور فرد از خودش، تعادل و ساختار شخصیتش دچار آسیب­پذیری می­گردد. چنانچه او را به بازی نگیرند و یا نتوانند برای تغییر دادن قواعد بازی (همکاری اجتماعی) مداخله کند، به موجب غریزه واکنش دفاع ا زخود، گرایش می­یابد که به دنبال بازی­های دیگر ( به عنوان گروه ­های مرجع) برود، یا بازی­های دیگر ابداع کند که در آنها شریک ارتباطات اجتماعی تازه­ای ( بعنوان معاشرت­های ترجیحی) خواهد شد، که از او یک کنشگر اجتماعی معتبر در نظر شخص خودش خواهد ساخت ” (کیوی، ۱۳۷۰: ۱۳۶).
۳-۴-نظریه نیازها[۳]
به طور کلی “نیاز، احساس فقدان یا حرمانی است که یه یک موجود زنده (بخصوص انسان آگاه) به جهت آنکه درجریان تحقیق اهدافش خود را فاقد چیزی می بیند، دست می­دهد. این احساس که میتواند جهاتی آسیبی یابد، موجب تمایل به هر آنچه می­ شود که امکان ارضای نیاز را فراهم می سازد” (بیرو،۲۴۲:۱۳۶۶)
انسان به عنوان یک موجود طبیعی، دارای خصوصیاتی است که او را از حیوانات متمایز می نماید. او بر عکس حیوانات، به علت کمبود یا فقر غریزه از بدو تولدش به کمک انسان ها محتاج است. اما این محتاج بودن تنها شامل تغذیه لباس و مسکن نمی شود. بلکه او یک نیاز اساسی دیگر نیز دارد که می بایست به کمک و به وسیله دیگران آن را ارضا نماید و عموما به این نیاز اساسی کمتر توجه می شود. او نیازمند به تماس، محبت، درددل، و … و یا به عبارت دقیق تر نیازمند به روابط اجتماعی است و در آغاز خانواده به عنوان یک واحد جامعه به کمک او می شتابد، اما خانواده نیز پیرو فطرتش در خود میل و نیاز کمک به فرد را احساس میکند که این خود یکی از علل پیدایش زندگی اجتماعی است، لیکن خانواده به فرد کمک نمی کند، بلکه انتظاراتی نیز از او دارد که برای یک زندگی اجتماعی با دیگر انسانها لازم به نظر میرسند. بدین معنی که فرد می بایست بتدریج ارزش­ها، قواعد و هنجارهای آن جامعه را بیاموزد و به اصطلاح درونی کند. نیازهای غیر اجتماعی و نامشخص او نیز می بایست کانالیزه شده و شکل اجتماعی به خود بگیرند، لذا این کار از طریق هدایت و وارشاد، تشویق و توبیخ و یا مجازات­های باصطلاح مثبت و منفی به طرز مستقیم و غیر مستقیم (به عنوان مکانیسمهای کنترل اجتماعی) از سوی جامعه و اعضای آن(به عنوان مبادله اجتماعی) انجام میگیرد. بدین ترتیب از برخی نیازها که مورد قبول جامعه نیستند، اجباراً یا کاملا چشم پوشی شده و یا گاه با برخی از نیازهای جامعه پسند تعویض، و یا شکل و روش ارضای آنها با هنجارهای اجتماعی تطبیق داده می شوند و به صورت عادت در می آید. یعنی انسانها همواره در پی آنند که نیازهای خود را با اکثریت افراد جامعه و هنجارهایی که آنها دارند تطبق دهند. اما جامعه فقط کارش این نیست که مانع از بروز نیازها شود (بواسطه فشار هنجاری) بلکه بر عکس او خود نیازهایی را تولید می­ کند. بدین معنا که انسانها در روابط اجتماعی و کنش های متقابل خود با محیط (گروه همسالان، رسانه های جمعی، و نظایر آن) افرادی را به عنوان سر مشق(گروه های مرجع) پیدا می­ کنند. خود را در جای آنها احساس کرده و با آنها همانند نموده، و رفتارشان را تقلید می کنند و از این طریق (در پی مقایسه با دیگران) در آنها مورد تشویق دیگر اعضای جامعه واقع شود و یا با وصف مخالفت و مجازات آنها به طور مخفی انجام پذیرد، و همین سر منشأ بسیاری از رفتارهای نابهنجار یا به اصطلاح انحراف اجتماعی است بنابراین اشاعه نیازها خود علت اساسی انحرافات اجتماعی است (رفیع پور،۱۷:۱۳۶۴).
بنابراین بسیاری از اوقات نیازها در پی مقایسه با دیگران به وجود می آید، مخصوصا در شرایط رقابت، با افراد یا گروه های مرجع (یعنی افراد یا گروههایی که انسان خود را با آنها مقایسه می­ کند) می توانند خواسته های جدیدی در انسان برانگیزند. در واقع وقتی فرد یک وسیله ارضای نیاز را ببیند و ادراک کند و ببیند که دیگران آن وسیله را در اختیار دارند. او نیز میل به داشتن آن کند، اما امکان به دست آوردن آن را نداشته باشد، این احساس بی عدالتی نسبی یا محرومیت نسبی، ممکن است به تدریج موجب بغض، حسادت و عکس العملهای عاطفی شود، و در صورت فقدان کنترل اجتماعی رفتارهای نابهنجار دیگر را در پی داشته باشد. ضمناً این احساس در منتهی درجه به احساس تضاد اجتماعی می انجامد و عکس العمل­های شدید اجتماعی را در پی خواهد داشت (رفیع پور،۱۹:۱۳۶۴).

۳-۵ نظریه مبادله اجتماعی

در اصطلاح “مبادله” عملیاتی است که از طریق آن شخص یا گروهی خدمت یا کالایی را به گروه یا شخصی دیگر در مقابل دریافت کالا یا خدمتی هم ارز، تسلیم می دارد. هر یک از طرفین مبادله امتیازی می یابد، چه به نظرش کالایی که دریافت داشته، می باشد. در معنای مجازی نیز بهنگام بیان صوری از ارتباطات اجتماعی بین انسانها یا بحث از روابط متقابل بین افراد یا گروه­ ها، در سطح حیات فکری یا عاطفی، باز سخن از مبادله به میان می آید. به طور کلی مبادله پایه و اساس زندگی در جامعه است لذا با تکمیل روابط متقابلی که از طریق مبادله صورت می گیرد، هر واحد یا هر جز از حیات اجتماعی از خدمات و کالاهایی که دیگران توان ارائه آن را دارند برخوردار می شود (بیرو،۱۳۶۶: ۱۲۳).
به طور کلی افراد آرزوها و اهداف شخصی روشنی برای خود دارند، هر کسی ممکن است به چیزهایی نیاز داشته باشد، اما این نیازها، اهداف مشترک نیستند، لذا خواسته و اهداف شخصی و منحصر به فرد افراد، انگیزه های خودخواهانه ای را به آنان می­دهد، و اگر چه فرهنگ نیز در این انگیزش دارای نقش می باشد، در عین حال انگیزه ها در جهت دستیابی به کالا و رضاها، لذات یا رضایت خواسته شده، سوق داده می شوند، در واقع افراد بر اساس خودخواهی به کنش می پردازند تا به لذت مطلوب خود برسند، لیکن هر کسی در ازای آنچه می­گیرد چیزی باید بدهد. به عبارت دیگر اگر رضایت متقابل وجود نداشته باشد، هیچ تعامل اجتماعی صورت نخواهد گرفت. معهذا در این بده بستان همیشه دریافت پاداش متضمن هزینه است. بنابراین رفتار روزمره مردم پاسخی به خواسته و محاسبه فردی است و کنشگران در انتخاب­های خود در مقایسه میان پاداش­ها و هزینه­ های کنش­های بدیل) از آزادی­های زیادی برخوردارند. اما قویترین انگیزه یا پاداش مشترک در این تعامل، تائید اجتماعی است و به نظر می­رسد مردم در زندگی روزمره خود در جستجوی مطلوب واقع شدن هستند. از آن در روابط اجتماعی خود لذت می­برند، لذا اشخاصی را که دوست دارند و تائید می­ کنند، ترجیح می­ دهند(معاشرتهای ترجیحی)و از کسانی که منتقدشان هستند و آنها را اخطار کار می­پندارند می پرهیزند با در نظر گرفتن تائید اجتماعی به عنوان یک پاداش عمومی، می توان پیش بینی کرد که میزان تائید اجتماعی متقابل(نیاز به پذیرش اجتماعی) میان کسانی که آزادانه و به طور منظم با یکدیگر همکاری دارند بالاست(تنهایی،۴۲:۱۳۷۹).
درواقع اینکه برخی اشخاص دچار رفتار نابهنجار می شوند، اینگونه رفتار ناشی از تقویت کننده های است. مثلاً ناکامی از ارضای نیاز موجب بروز رفتار پرخاشگرانه می شود، از اینرو آرزوی دستیابی به امتیازات همنوایی با دیگران انگیزه رفتار نابهنجار است،چرا که بر اثر فقدان عدالت توزیعی، و عدم ارضای انتظار پاداش، نارضایتی و مخالفت با هنجارهای جامعه (هنجار شکنی و نا بهنجاری) و سپس کجروی و انحراف اجتماعی را بدنبال خواهد داشت (اسکیدمور،۹۳:۱۳۷۲).
۳-۶-نظریه پیوند افتراقی[۴]
نظریه پیوند افتراقی ادوین ساترلند این است که افراد به این علت کج رفتار می شوند که تعداد تماس های انحرافی آنان بیش از تماس های غیر انحرافی شان است. این تفاوت تعامل افراد با کسانی که ایده های کج رفتارانه دارند نسبت به افرادی که از ایده­های همنوایانه برخوردارند(یعنی تماس بیشتر آنا با کج رفتاران یا ایده های کج رفتاری) علت اصلی کج رفتاری آنهاست. خلاصه ای از رویکرد ساترلند را به دلیل اهمیت فراوان آن نقل میکنیم.
کج رفتاری یاد گرفتنی است نه ارثی.
کج رفتاری در تعامل با دیگران آموخته می شود .
بخش اصلی یادگیری کج رفتاری در حلقه درون گروه روی می­دهد و رسانه های جمعی و مطبوعات نقش دوم را ایفا میکنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:20:00 ق.ظ ]




Jan, Xueming Luo . and Homburg, Christian. “Incentivizing CEOs to build customer- and employee-firm relations for higher customer satisfaction and firm value”,J. of the Acad. Mark. Sci. (2012) 40:745–۷۵۸ DOI 10.1007/s11747-011-0290-1
Jeon , Hoseong . and Choi , Beomjoon. “The relationship between employee satisfaction and customer satisfaction”,Journal of Services Marketing 26/5 (2012) 332–۳۴۱ q Emerald Group Publishing Limited ,
Jose´ Vilares, Manuel and Simo˜es Coelho, Pedro. “The employee- customer satisfaction chain in the ECSI model”, European Journal of Marketing Vol. 37 No. 11/12, 2003 pp. 1703-1722 MCB UP Limited 0309-0566 DOI 10.1108/03090560310495429
Jung, Hyo Sun. & Yoon, Hye Hyun. “Do employees’ satisfied customers respond with an satisfactory relationship?The effects of employees’ satisfaction on customers’ satisfaction and loyalty in afamily restaurant”, International Journal of Hospitality Management 34 (2013) 1–۸ http://dx.doi.org/10.1016 /j.ijhm.2013.02.003
Kim, Jae-Young. “Perceptions of justice and employee willingness to engage in customer-oriented behavior” Journal of Services Marketing Volume 18 · Number 4 · ۲۰۰۴ · pp. 267-275 , Emerald Group Publishing Limited · ISSN 0887-6045 ,DOI 10.1108/08876040410542263
Lindgreen, Adam . and et al. “A relationship-management assessment tool: Questioning, identifying, and prioritizing critical aspects of customer relationships”, Industrial Marketing Management (2005), Elsevier Inc. All rights reserved. doi:10.1016/j.indmarman.2005.08.008
Martin , Leisa A. and Fraser, Scott L. “CUSTOMER SERVICE ORIENTATION IN MANAGERIAL AND NON-MANAGERIAL EMPLOYEES: AN EXPLORATORY STUDY”,Journal of Business and Psychology, Vol. 16, No. 3, Spring 2002 , 0889-3268/02/0300-0477/0 2002 Human Sciences Press, Inc.
Martin, Craig A. and Bush, Alan J. “Psychological Climate, Empowerment, Leadership Style, and Customer- Oriented Selling: An Analysis of the Sales Manager-Salesperson Dyad”,Journal of the Academy of Marketing Science. Volume 34, No. 3, pages 419-438. DOI: 10.1177/0092070306286205 Copyright 9 2006 by Academy of Marketing Science.
Nasurdin, Aizzat Mohd. And Tan, Cheng Ling. And Ahmad, Noor Hazlina. ,“Cultivating service-oriented citizenship behavior among hotel employees: the instrumental roles of training and compensation” Springer-Verlag Berlin Heidelberg 2014, DOI 10.1007/s11628-014-0230-5
Nielsen, Jorn Flohr. & Kock, Sören. “From listening to the customer to controlling with customer focus: facing the barriers in Nordic financial services” , The Service Industries Journal, (2003) 23:2, 150-165, DOI: 10.1080/02642060412331300932
Papasolomou-Doukakis, Ioanna. “The role of employee development in customer relations: the case of UK retail banks”, Corporate Communional: An international Journal Volume 7. Number 1. 2002.pp 62-76, DOI 10.1108/13563280210416053
Richard , Orlando C. and Johnson, Nancy Brown. “Strategic human resource management effectiveness and Ž rm performance”, Int. J. of Human Resource Management 12:2 March 2001 299–۳۱۰, DOI: 10.1080/09585190010015105
Rogga, Kirk L. & Schmidta David B. & Shulla Carla & Schmitt, Neal. “ Human resource practices, organizational climate, and customer satisfaction”, Journal of Management 27 (2001) 431–۴۴۹, PII: S0149-2063(01)00102-7
Schneider,Benjamin. “HRM – A Service Perspective: Towards a Customer-focused HRM”, International Journal of Service Industry Management, Vol. 5 No. 1,1994, pp. 64-76. MCB University Press, 0956-4233
Schneider, Benjamin. And Bowen, David E. “Modeling the Human Side of Service Delivery”,Modeling the Human Side of Service Delivery Service Science 1(3), pp. 154-168, © ۲۰۰۹ SSG
Schneider, Benjamin. And Barbera. Karen M., “Driving Customer Satisfaction Through HR: Creating and Maintaining a Service Climate”, February 2011.
Stock, Ruth Maria. And Hoyer, Wayne D. “An Attitude-Behavior Model of Salespeople’s Customer Orientation”, Journal of the Academy of Marketing Science. Volume 33, No. 4, pages 536-552. DOI: 10.1177/0092070305276368 ,Copyright 9 2005 by Academy of Marketing Science
Solnet,David. “Introducing employee social identification to customer satisfaction research :A hotel industry study”, Managing Service Quality, Vol. 16 No. 6, 2006 pp. 575-594 q Emerald Group Publishing Limited, 0960-4529, DOI 10.1108/09604520610711918
Solnet, D., & Paulsen, N. “Service climate, employee identification, and customer outcomes in hotel property rebrandings". Journal of Hospitality and Leisure Marketing, 13(3/4), 3-27, 2005.
Tsaur, Sheng-Hshiung. and Lin, Yi-Chun. “Promoting service quality in tourist hotels: the role ofHRM practices and service behavior” , Tourism Management 25 (2004) 471–۴۸۱, doi:10.1016/S0261-5177(03)00117-1
Turunen, Taija T. and Toivonen , Marja. “Organizing customer-oriented service business in manufacturing”,Oper Manag Res (2011) 4:74–۸۴, DOI 10.1007/s12063-011-0047-5
Ueno, Akiko. “Which HRM practices contribute to service culture?”, Total Quality Management ,Vol. 23, No. 11, November 2012, 1227–۱۲۳۹, ISSN 1478-3363 print/ISSN 1478-3371 online # 2012 Taylor & Francis
Wei , Li-Qun. And Lau, Chung-Ming. “Market orientation, HRM importance and competency: determinants of strategic HRM in Chinese firms”, Int. J. of Human Resource Management 16:10 October 2005 1901–۱۹۱۸, DOI: 10.1080/09585190500298586
Yang, Yi-Feng. “Service capabilities and customer relationship management: an investigation of the banks in Taiwan”, The Service Industries Journal ,Vol. 32, No. 6, May 2012, 937–۹۶۰,ISSN 0264-2069 print/ISSN 1743-9507 online # 2012 Taylor & Francis
Yoon, Mahn Hee. And etal.“The effect of work climate on critical employee and customer outcomes”, International Journal of Sevice industry Management, Vol.12 No.5 , 2001, pp500-521.
Yeung, K.and Berman, Bob. “ADDING VALUE THROUGH HUMAN RESOURCES:REORIENTING HUMAN RESOURCE MEASUREMENT TO DRIVE BUSINESS PERFORMANCE”, Human Resource Management, Fall 1997, Vol. 36, No. 3, Pp. 321–۳۳۵, ۱۹۹۷ John Wiley & Sons, Inc. CCC 0090-4848/97/030321-15
Zablah ,Alex R.and Bellenger, Danny N.and Johnston,Wesley J. “An evaluation of divergent perspectives on customer relationship management: Towards a common understanding of an emerging phenomenon”, Industrial Marketing Management 33 (2004) 475– ۴۸۹, doi:10.1016/j.indmarman.2004.01.006
پیوست ۱
مجموعه مصاحبه‌های انجام شده با نخبگان صنعت بانکداری
دکتر سعید شهباز مرادی:دکترای مدیریت منابع‌انسانی،رئیس پژوهش و برنامه‌ریزی استراتژیک منابع‌انسانی شرکت ملی نفت ایران
مشتری ‌مداری یعنی خلق ارزش یعنی انتقال یک خدمت. این خدمت می‌تواند یک محصول و یا یک خدمت دیگر باشد. در صنعت بانکداری ارزش افزوده و خدمات در غالب یک رفتار است. و این رفتار برگرفته از یک سری ظرفیت های جسمی و روحی یک فرد است. که یک سوم شایستگی فرد را می‌سازد با عناصری مانند دانش و مهارت شایستگی رو ایجاد می‌کند این موضوع در ید چهار فرایند جذب نگهداشت و بکارگیری و توسعه‌است . پس ماحصل انجام درست این کارکردها خودش را در توسعه نشان می‌دهد و خود این شایستگی‌ها در ارزش افزوده بروز می‌کنند. پس رابطه مستقیم دارند.
سه جریان این ماجرا را تشدید می‌کند. جریان اول تعریف دقیق مسئولیت و یا شغل است. یعنی از اول مدل مناسبی برای شایستگی‌ها وجود داشته باشد. سازمان دهی سازمان جریان دوم خود کاربست روابط میان سازمان‌هاست یعنی جریان اطلاعات. جریان بعدی ارتباط سازمان با محیط ان است. یعنی میزان انطباق با اقتضایات محیطی مانند رقابتی بودن که انرا تشدید می‌کند اما اگر سازمان در یک ایزوله ای قرار بگیرد این نیاز از بین میرود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
همه کارکردهای منابع‌انسانی در ارتباط با مشتری ‌مداری قراردارند. از جذب اغاز می‌شود. قسمت اعظمی در بکارگیری بروز می‌کند. پل جذب تا بکارگیری در نگهداشت افراد است. رسوب زدایی از این مفاهیم و تقویت آن‌ها در توسعه بروز می‌کند. آموزش در توسعه دیده می‌شود. آموزش
در جذب باید رفتار و عملکرد افراد طبق مدل جان شیلددر کتاب managing employee performance در سه قالب قابل دسته‌بندی است. رفتار عمومیmembership behaviorو رفتار وظیفه ایtask behavior و رفتار شهروندی سازمانی،citizenship behavior رفتار عمومی یعنی رفتاری که فرد به سبب عضو بودن در سازمان و یا عضویت در این بانک باید داشته باشد. مثلا همه بانکی‌ها باید صداقت داشته باشند. همه باید حفظ اسرار بکنند. در هنگام ورود هر فرد باید در ارزش های سازمان و در بیانیه ارزشی سازمان ببینید. سپس فرد پس از ورود یک سمت دریافت می‌کند مثلا تحویلدار و یا نگهبان در این سمت ها رفتار وظیفه ای هر فرد متفاوت است و این رفتار از شرح شغل افراد نشات می‌گیرد. بعد اگر تقید و تعهد خود را به سازمان نشان دهند سومین رفتار بروز می‌کند.
ماندگاری: در ماجرای جبران خدمات بهترین جبران خدمات که باعث نگهداشت افراد می‌شود پاداشی که به افراد میدهید نیست بلکه جایگاهی است که فرد پیدا می‌کند. احساس هر فرد از جایگاه خود در کیفیت ارائه خدمات و مشتری بروز می‌کند. اگر من خودم را مهم فرض نکنم مشتری خود را نیز مهم نخواهم دانست. مدیرعاملTNT آلمان که برنده جایزهEFQM میگوید که وقتی شما غرور را در پرسنل خود تزریق کنید، آن‌ها نیز در مشتریان خود احساس غرور از دریافت چنین خدماتی را ایجاد خواهند کرد.
ارزیابی عملکرد: مشتری ‌مداری یک فاکتور عمومی و شغلی و رفتار شهروندی سازمانی است. شما مشتری ‌مداری را در تعریف عام یعنی داخل و خارج سازمان ۳۵ درصد وزن دارد، مشتری ‌مداری شغلی یعنی ارائه سرویس مشخص به مشتری ۶۵ درصد وزن دارد. اما رفتار شهروندی سازمانی بالای همه این موارد اهمیت دارد.
پرداخت: قطعا رفتاری که تقویت نشود ادامه نمی‌یابد. پس پرداخت یک رکن کوچک است. بیشتر باید مشتری ‌مداری- دیده شود. در این مدل میگویند اگر یک دقیقه برای تشخیص ادمها وقت بگذارید آن‌ها ۱۰۰ دقیقه برای تشخیص و احترام به مشتری وقت میگذارند.
راهکارها: در حقیقت منابع‌انسانی مسئول کل سافت اسکیل های سازمان است مهارت‌های نرم سازمان با انسآن‌هاست. وسیله و تکنولوژِ ی برای مجموعه مشتری‌مدار نخواهد بود. تا زمانی که انسان برنامه مشتری ‌مداری را پیاده نکند. حتی برنامه‌ها و نرم افزار ها در زمانی مشتری‌مدارانه هستند که طراحان آن‌ها به مشتری فکر کند. و حتی تحقیقات بازار درستی از آن‌ها انجام شود. به همین دلیل اولین مساله ای که منابع‌انسانی می‌تواند به سازمان بگوید رابطه تنگاتنگ آن با اقتضاعات محیط و بودن ان در لایه‌استراتژیک است. یعنی از لحظه انعقاد نیاز در یک محیط اگر منابع‌انسانی باشد فعالیت‌های منابع‌انسانی، فرایند های منابع‌انسانی و سیاست‌های منابع‌انسانی را شکل می‌دهد. در حقیقت استراتژی منابع‌انسانی در میان تمام استراتزیهای سازمان تنها راهبردی است که باید پیش تدبیرانه نوشته شود. چون هر اقدامی انجام میدهید با تاخیر زمانی خودش را نشان می‌دهد. استراتژی‌های حوزه های دیگر مانند مالی خیلی سریع پاسخ می‌دهند اما استراتژی‌های منابع‌انسانی نوعی lagging factor میباشند و یا شاخص های تاخیری است. پس دخالت لایه منابع‌انسانی در لایه ارشد سازمان در ایجاد پروژ ه ها شرط ابتدایی است. دوم گره زدن دستیابی‌های سازمان به موعد های منابع‌انسانی بسیار مهم است یعنی و تعریف چیزی به اسم بهره وری سازمان، اندازه‌گیری ان و جبران ان.
پارامترهای مداخله‌گر. منابع‌انسانی بومی ترین فانکشن سازمان است چون با افراد مرتبط است. ساختار، تکنولوژی و فرهنگ متغیرهای درون زای سازمان هستند. سیاست، اقتصاد فرهنگ جامعه نیز متغیرهای برون زاد هستند. این دو جریان پرنده منابع‌انسانی را تحت تاثیر قرار می‌دهند. تعادل بین درون و برون سازمان که ظرفیت فرآیندی سازمان را ایجاد می‌کند متغیر اصلی است که این رابطه را شکل می‌دهد.
مهم‌ترین عامل و مخاطره امیز ترین عامل مسلما فرهنگ و جامعه‌است. چون بن سیاست و اقتصاد را نیز تشکیل می‌دهد و متغیر فرهنگ اجتماعی موثر ترین عامل خواهد بود. مستقیم تر اثر میگذارد.
دلیل عدم وجود مدل‌های منابع‌انسانی. بحث ابزار زدگی وجود دارد. در جوامع در حال توسعه انتقال تکنولوژی را در وارد کردن وسایل می‌دانند اما در جوامع پیشرفته قابلیت بکارگیری انرا میبینند. این افت باعث شده تا بحال به ورود سخت افزار، پول و امکانات به جامعه اشاره داریم اما فرهنگ استفاده، مغز افزار و متدولوژی اینها رو ورود نداریم. مثلا IT را به عنوان دستگاه میشناسیم و نه فرهنگ IT، یا مالی را پول میدانیم و نه تصمیم‌گیریهای سرمایه‌گذاری درست. دلیل دوم ان اقتصاد مبتنی بر منابع طبیعی زمانی برای عرض اندام انسان نداده‌است. تا اتمام منابع موجود ما به ارزش انسان پی نخواهیم برد. ما باید مجبور شویم که بدون منابع و بدون توهم ثروت مشهود و ملموس تصمیم‌گیری کنیم.
دکتر حمید یزدانی دکترای مدیریت منابع‌انسانی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران
۱-۱۰۰درصد ارتباط وجود دارد. اگر فلسفه ما از تولید به سمت خدمات حرکت کند این ارتباط بیشتر نیز می‌شود. در فلسفه تولید دستگاه و تکنولوژی مهمتر از انسان بوده‌است. در اینجا میان مشتری و منابع‌انسانی ارتباطی پیدا نمی‌شود. چون محصول ساخته می‌شود و با یک آمیخته بازاریابی به مشتری عرضه می‌شود. کسی هم که پشت دستگاه ایستاده هیچ ارتباطی با مشتری ندارد وقتی مفهوم سرویس ارائه می‌شود. چه کسی سرویس را ارائه می‌دهد. در سرویس تکنولوژی همان فرد می‌شود. اون کسی که دارد سرویس را ارائه می‌دهد تعامل مستقیم با فرد دارد. پس کیفیت ارائه خدمات، نحوه ارائه خدمات در گرو این فرد است در این شرایط سیستم‌های منابع‌انسانی باید درست اماده کنند. اما در شرایط تولیدی کانال های توزیع از تولید جدا بوده‌است. حرکت اقتصاد تولیدی به سمت اقتصاد دانشی و خدماتی موجب این موضوع است. چون در اقتصاد دانشی و خدماتی سنگر مقدم پرسنل هستند و رضایت مشتری در گرو رضایت کارکنان است. چون کارکنان نقطه و کانتر مقابل و مستقیم هستند اگر این فرد درست برخورد نکند مشتری سریع عکس العمل نشان می‌دهد شخصی‌سازی محصولات و خدمات نیز موجب هست. قبلا اداره تحقیقات بازار اطلاعات مورد نیاز مشتریان را جذب میکرد اما اکنون خود افراد فروشنده این کار را انجام می‌دهند. یعنی شناخت نیازهای مشتری از طریق ارتباط با او از وظایف فرد است. مشتری گرایی در اینجا خودش را نشان می‌دهد. مخصوصا افراد خط مقدم. در حال حاضر الان تحقیقات بازار وجود ندارد و خود افراد
۲- مشتری ‌مداری یعنی شناخت نیازهای مشتری از سوی کارکنان. پس آموزش بسیار مهم می‌شود تا نحوه برخورد با مشتری خیلی مهم است . در زمان اجرای آموزش اگر فرد شخصیت مناسبی نداشته باشد امکان پذیر نیست پس جذب فرد مهم می‌شود. جذب هم به تنهایی کافی نیست بلکه لازم به او پول مناسب داده شود. پس تمام ارکان منابع‌انسانی به نوعی درگیر هستند و نمی توان یکی را انتخاب کرد. برای برای برقراری ارتباط درست با مشتری فرد باید درست انتخاب شود. درست پرداخت شود در ارزیابی عملکرد معیارهای رضایت مشتری را وارد کرد در بازخورد ۳۶۰ درجه مشتری لحاط شود. و توسعه یعنی فرد قابلیت‌های لازم برای ارتباط با مشتری را دارد یا نه. همچنین باید ارتقا ها را نیز به رضایت مشتری ارتباط داد تمام ارکان منابع‌انسانی با مشتری ‌مداری درگیر هستند.
۳- در آموزش شناخت درست نیازهای مشتری و بانکداری اختصاصی یعنی ارتباط با مشتری‌های پولدار. فردی که میخواهد در این حوزه کار کند باید افراد ثروتمند را بشناسد و بداند چه اخلاق و شخصیتی دارد و چه انتطاراتی دارند. پس در آموز ش باید فرد در مورد ارتباط با افراد ترین کرد. فرهنگ و رفتار مصرف کننده ها اطلاعات داشته باشد. باید خودش تحقیق کند و یا واحد تحقیقات بازار و آموزش یه دوره طراحی کنند. همچنین آموزش تغییرات مشتری و ارائه خدمت به مشتری. شیوه ارائه خدمات و بحث پاسخگویی به شکایت مشتری‌هاست که انتطارات مشتری و شکایت او جواب داده شود و بازخوردها به واحد تحقیقات بازارو فکر در مورد محصولات و مشتریان. همچنین باید مدیریت ارتباط با مشتری را بشناسد و پیاده ساری ان. پس فرد باید محقق باشد و پیاده سازی هم بلد باشد. از مرحله شناخت، مستندسازی، مشارکت در طرح تحقیقی و نوشتن بروشور و کاتالوگ ها و معرفی و ارائه برای مشتری مهم است و آموزش ها باید حول آن باشد. شناخت عملکرد بانک‌های دیگر و اقدامات رقبا نیز باید شناخته شود. همچنین باید نسبت به تغییرات دیگران حساس باشد. چون بازاریابی سه مولفه دارد مشتری شناسی، بازارشناسی و رقیب شناسی و سیستم‌های هماهنگ داخلی. که فرد باید انرا بشناسد. باید بتواند مشکل را تشخیص دهد و انتقال بدهد. همچنین در آموزش باید بحث IT لحاظ شود. بخصوص برای مشتری‌هایی که تعداد آن‌ها زیاد است چون بستر IT بسیار مهم است. سیستم‌های منابع‌انسانی باید تشخصی دهد چه مشتری چه نیازی دارد. متناسب با مشتری و خوشه بندی مشتری و نحوه برخورد با هر کدام. ۴- تست‌های شخصیتی و شیوه ها و روش‌هایی که درجه ارتباطات فرد را نشان دهد. چون مشتری ‌مداری همه اش حول ارتباطات میگذرد و باید تست‌ها و آزمون هایی استفاده شود که نشان دهنده هوش عاطفی بالای افراد باشد. برخوردها و مدیریت استرس که از کوره در نرود. باید ابزارها و ازمون هایی دالشته باشیم که فرد را از جهات مختلف بسنجیم. پی مدیریت استرس، هوش عاطفی، تیپ شخصیتی( مثلا ادم درونگرا برای این شغل مناسب نیست) پس ایین نامه جذب باید فیلترهایی بگذارد که در نهایت یک سری افراد مشتری‌مدار وارد مجموعه کند. ادمهایی که دوست دارن تعامل و تماس چشمی باشند.
۵-ماندگاری، پرسنل تازه معمولا مشتریان را نمی شناسند پس به مروز زمان می‌توانند سابقه افراد را در بیاورند و با اون ارتباط برقرار کنند. هرچقدر سیستم‌های دیگر یعنی جذب شایسته، پرداخت شایسته و آموزش شایسته وجود داشته باشد. دراینصورت با وجود امکانات و اطلاعات و توانمندسازی و منجر به مشتری ‌مداری می‌شود. اطلاعات و توانمندسازی نیروهایی که در ارتباط مستقیم با مشتری هستند. سیستم‌های پشتیبان و فرهنگ و جوسازمانی و فرآیندهای شرکت نیز دخیل هستند. مشتری ‌مداری یکدفعه رخ نمی‌دهد بلکه نیاز به مرور زمان و بررسی اقدامات انجام شده و تجدیدنظر در آن‌ها دارد. اقدامات طولانی و اصلاح فرآیندها.
۶- ارزیابی عملکرد. لازم است مراحل مختلف ارتباط با مشتری شناسایی شود و تمامی در هر مرحله کارمند باید چه کارهایی را درست انجام دهد. مثلا اولین مساله تماس تلفنی و … است. مرحله تحویل و شناخت و تعریف دقیق محصولات خاص و ..متناسب با نقاط تماس با مشتری که بر رضایت مشتری اثر میگذارد . این مسایل را می‌توان بصورت کمی و کیفی اندازه گرفت. می‌توان از طریق نظرسنجی نیز می‌توان نظر مشری را از طریق مکانیزم ها و درگاههای مختلف بررسی کرد. و یا سیستم‌های درون سازمانی برای اندازه‌گیری عملکرد فرد. هزینه این سیستم‌ها زیاد است.
۷- پرداخت باید معیارهای رضایت مشتری درش دیده شود. پس باید بخشی از پرداخت به رضایت مشتری مرتبط باشد. همچنین تیم ورک نیز در رضایت مشتری موثر است. چون خدمت می‌تواند توسط شخص و یا گروه انجام شود. پس باید یک سری شاخص های مرتبط با گروه و مرتبط با فرد داشته باشیم تا ضمانت ارائه خدمات باشد. تضمین تحویل درست نیز باید به عناون شاخص درنظر گرفته شود تا خروجی درست حاصل شود. در جبران خدمات چون اهمیت شغل کمتر از شاغل می‌شود برعکس سیستم‌های قدیمی. باید امتیازهای جبران خدمات به سمت امتیازهای مرتبط با شاغل حرکت کند. تا مدل‌های شایستگی مشاغل درارتباط با مشتری سنجیده شود تا در ارزیابی عملکرد لحاظ شود. بسیار مهم است. پس حتما باید شایستگی محور و منبع محور(بارنی) عمل کنیم تا کارمندان باید.
۸- راهکارها: چشم انداز روشن و اینکه جو و فضایی ایجاد کنیم که چشم انداز را به کارکنان خود منتقل کنیم. مثلا این موضوع که مشتری سرمایه بانک است. این موضوع که‌استراتژی بانک چیست و اهداف بانک چیست. برای ایجاد این جو لازم است کارکنان را در جو کار قرار دهیم. الان لازم است ریز اطلاعات به افراد داده شود و ارتباطات بهتری داشته باشیم و از سرنوشت سازمان مطلع شوند و بدانند در چه شرایطی سود آوری و بازگشت سرمایه با چه پارامترهایی مانند ارتباط صحیح با مشتری ارتباط دارد. یعنی سیستم‌های ارتباط با کارکنان قوی باشد و نظرات آن‌ها داده شود و پاسخ بگیرند و تعامل وجود داشته باشد. یعنی کارکنان را از خودمان بدانیم مدیریت مشارکتی. به یک ERMهم ارتباط داریم. از سوی دیگر تا زمانی که یک فلسفه مدیریتی به جبران خدمات وصل نشود امکان تحقق ان وجود ندارد و دیگری سیستم‌ها و فرآیندهای هماهنگ است. و در واقع همان فلسفه بازاریابی درونی مدنظر است. در واقع این دیدگاه را ایجاد کنیم که تو مهم هستی و اگر تو راضی باشی مشتری هم راضی خواهد بود. یعنی ما یک خانواده هستیم که وقتی ارتباط مناسبی با هم داشته باشیم هر فرد می‌تواند نماینده این خانواده باشد. در واقع به سمت Service climate حرکت کنیم. خدمت رساندن ارزش دارد. ارائه بیشتر خدمت به مشتری را به ارزش یک فرد متصل کنیم
۹- نتایج: افزایش رضایت کارکنان ابتدا باید یک پایایی در سطح کارکنان ایجاد کنیم وقتی جبران خدمت، ماندگاری و … در سطح کارکنان ثابت شد ۱۰۰درصد منجر به رضایت مشتری می‌شود. اگر نتوانیم پرسنلمان را ثایت کنیم اعتماد مشتری ایجاد نمی‌شود. اولین نتیجه سیستم‌های مشتری‌مدار در خود کارکنان بروز می‌کند. یعنی پایداری و مانایی در کارکنان منجر به منتفی شدن مشتریان می‌شود. بعد روی رفتار و برخورد کارکنان اثر میگذارد و سپس می‌تواند بر مشتری موثر باشد. اگر سیستم‌های پشتیبان مناسبی مانندIT و کلر و … نیز باید کنار مشتری ‌مداری جود داشته باشد. در سازمان‌های ایرانی بخش بزرگی از مشتری ‌مداری بر عهده پرسنل گذارده می‌شود. سازمان باید علاوه بر طراحی سیستم‌های مشتری ‌مداری باید به سمت سیستم‌های پشتیبان مشتری ‌مداری حرکت کند این موضوع در حال حاضر نقطه ضعف ماست. نتیجه دوم در مورد مشتری رضایت و وفاداری مشتری تحت تاثیر قرار گرفته. تبلیغات دهان به دهان و افزایش ارزش برند شرکت شده و در نهایت منجر به افزایش مسئولیت پدیری شرکت می‌شود. تصویر اجتماعی بهتری نیز پیدا می‌کند. این موضوع منجر به جذب پرسنل بهتر به شرکت می‌شود. برند کارفرمایی ما نیز بهتر می‌شود و چرخه دوباره به منابع‌انسانی بر می‌گردد.
۱۰ خانواده ها و فرهنگ جامعه و آموزش در سنین پایین و آموزش ارتباطات در دبیرستان ها. وظیفه دولت و نهادهاست که سطح رضایت مشتری را بسنجد ما در ایران چنین نهادهایی نداریم فقط هم مساله مشتری نیست بلکه هر کسی که از فردی خدمات می‌گیرد. باید در این اقتصاد خدماتی امروز در مورد توریست ها و بازرگان ها باید فلسفه خدمات را جا بندازیم . باید رسانه، مطبوعات و سازمان‌های رعایت حقوق مصرف کننده و سازمان‌های کارگری باید موافق باشند تا در معیارهای طبقه بندی مشاغل معیار جلب رضایت مشتری و در نتیجه افزایش حقوق وجود داشته باشد. تمام ارکان جامعه نیز باید موافق باشد. چون سیستم ما مصرفی است و ما وابسته به نفت هستیم . بحث رقابت پذیری فقط بسته شدن پول به مشتری می‌شود. در دستگاه های دولتی همه چیز وابسته به بودجه‌است و مشتری ‌مداری معنی پیدا نمی‌کند. در دید کلان باید خصوصی شدن منجر به مشتری ‌مداری می‌شود. اقتصاد ما اقتصاد برنامه ای است نه رقابتی و بدون مشتری ‌مداری جنس فروخته می‌شود. فضا هنوز رقابتی نیست و به جای اطلاعات الان رانت مهم است.
۱۱الان هنوز سیستم‌های مدیریت منابع‌انسانی مشتری‌مدار طراحی نکرده ایم. به دلیل عدم شناخت درست مشتری است. سیستم‌های پشتیبان مشتری ‌مداری فرهنگ و جو سیستم و اطلاعات و- خود جامعه. فرهنگ مشتری ‌مداری . خدمت رسانی ارزش نیست. اقتصاد غیر رقابتی و بسته و بدون رقابت. فقط بانک‌ها و بیمه ها رقابت مطرح است. و طراحی سیستم‌های ارتباط با مشتری. در بانک‌ها لزوم و نیاز احساس شده و فضای بانکداری کمی عوض شده. فلسفه بازاریابی معاملاتی و فلسفه بازاریابی ارتباطی و در بازاریابی رابطه‌ای یک رابطه و تعامل و حفط مشتری مهم می‌شود. باید سرویس درست طراحی شود
استراتژی هر سازمان در قبال مشتری متفاوت است و از اینرو نمی توان یک مدل جامع در قبال سازمان و افراد و مشتری ایجاد کرد. سیستم‌های منابع‌انسانی باید با سیستم‌های پشتیبان همراه و مکمل باشد. مثلا در یک منطقه افراد با ارتباطات کم هستند و برعکس در هر مورد باید سیستم‌های منابع‌انسانی منطبق با عامه و .. ایجاد کرد. باید با توجه به شرکت و استراتژی و جامعه و سیسستم های پشتیبان باید سیستم‌های منابع‌انسانی ایجاد شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:20:00 ق.ظ ]




درتئوری رفتار برنامه ریزی شده ، بجز رفتار سایر سازه ها روانشناختی می باشند. تئوری رفتار برنامه ریزی شده پیشنهاد می کند، رفتار می تواندبوسیله تاکید قرار دادن اوضاع در داخل مدل پیش بینی شود. رفتارمورد نظر در تئوری رفتار برنامه ریزی شده توسط اصطلاحات ذیل معین می شوند.
هدف[۱۵]
عمل[۱۶]
زمینه[۱۷]
زمان[۱۸]
مثال: احمد در سالن ژیمناستیک برای حداقل ۳۰ دقیقه هر روز بر روی نوارگرد ان پیاده روی می کند. درمثال فوق: هدف، عمل، زمان و زمینه به ترتیب عبارتند از: نوار گردان، راه رفتن، ۳۰ دقیقه هر روز و سالن ژیمناستیک می باشد. هدف آموزش بهداشت در علوم بهداشتی تغییر رفتارهای بهداشتی می باشد. رفتار شامل عملکرد قابل مشاهده وبررسی می باشد. رفتار ترکیبی از آگاهی ها و گرایش ها با سایر عوامل وبه نسبتهای متفاوت می باشد. رفتار از عوامل اتفاقی، امکانات عملی، مسائل جاری وبسیاری عوامل دیگر متاثر است و از آنجا که ماهیت آن پیچیده است، ممکن است در جهت مخالف با آگاهی ها نیز صورت گیرد. برخلاف گرایش ها وآگاهی ها بررسی در رفتار کم وبیش ساده تر است، چرا که اعمال ضابطه های عینی در آن عملی است. رفتارهای مختلف را نیز می توان با روش کمی مورد شناخت قرار داد. رفتار عمل مشاهده شده بوسیله فرد می باشد(گیلانی نیا و موسویان، ۱۳۸۸).
پایان نامه - مقاله
یکی از عواملی که روی قصد افراد برای انجام رفتار و یاعدم انجام رفتار تاثیر دارد مربوط به کنترل رفتاری درک شده می باشد. در تئوری رفتار برنامه ریزی شده کنترل رفتاری درک شده به عنوان ارزیابی فرد از سخت بودن یا آسان بودن یک رفتار تعریف می شود . کنترل رفتاری درک شده هنگامی تعیین کننده رفتار می باشد که کنترل رفتاری درک شده منعکس کننده کنترل واقعی افراد بر روی رفتار مورد نظر باشد . تعدادی از فاکتورهای محیطی و سازمانی وجود دارند که می توانند انجام شدن یک رفتار مشخصی را آسانتر یا مشکل تر سازند. فرض بر این است که کنترل رفتاری درک شده منعکس کننده تجربه قبلی فرد وهمچنین موانع پیش بینی شده انجام یک رفتار می باشد. به عنوان یک قاعده کلی، نگرش مطلوب و هنجارهای انتزاعی مطلوب وکنترل رفتاری درک شده بیشتر باعث می شود که قصد انجام دادن رفتار توسط فرد بیشتر شود. کنترل رفتاری درک شده از دو قسمت تشکیل شده است.
باور به کنترل[۱۹]: عقیده در باره اینکه عواملی وجود دارند که تسهیل کننده و یا مانع انجام یک رفتار مشخص می باشند.
قدرت ادراک[۲۰]: قدرت درک شده برای کنترل هر یک از این عوامل تسهیل کننده ویا بازدارنده(نایسون و دیگران، ۲۰۰۵).
کنترل رفتاری درک شده می تواند هم به طور مستقیم و هم می تواند به صورت غیر مستقیم بر انجام رفتار تاثیر بگذارد .در حالت غیر مستقیم کنترل رفتاری درک شده از طریق قصد رفتاری تاثیر خود را بر رفتار اعمال می کند .برای این فرضیه که کنترل رفتاری می تواند همراه با قصد بطور مستقیم رفتار را پیشگویی کند می توان دو دلیل آورد:
۱- کوشش صرف شده برای انجام یک رفتاراحتمالاباافزایش کنترل رفتاری درک شده افزایش می یابد.
۲- کنترل رفتاری درک شده می تواند اغلب به عنوان یک جانشین از کنترل واقعی اندازه گیری شود. تاثیرمستقیم کنترل رفتاری درک شده بر رفتار زمانی بوجود می آید که تطابقی بین درک کنترل و کنترل واقعی فرد برای انجام رفتار وجودداشته باشد.کنترل رفتاری درک شده ممکن است درموارد زیر دقیق نباشد:
۳- زمانی که یک شخص اطلاعات کمی در اختیار دارد.
۴- منابع در دسترس فرد تغییر می کنند.
۵- زمانی که عناصر جدیدی به موقعیت اضافه می شوند.
در این شرایط کنترل رفتاری درک شده مم کن است به درستی رفتار را پیشگویی نکند .بهرحال هر اندازه که کنترل رفتاری درک شده واقعی باشد ،آن می تواند برای پیشگویی احتمال کوششهای موفقیت آمیز استفاده شود(گیلانی نیا و موسوبان، ۱۳۸۸). اگر چه کنترل رفتاری درک شده منعکس کننده اطمینان فرد به توانایی شان برای انجام یک رفتار ویژه می باشد وبه عنوان یک مترادف با ساختار خود کارآمدی باندورا در نظر گرفته می شود .اما کنترل رفتاری درک شده بخش بزرگی است که از خود کارآمدی باندورا مشتق شده است .در مقایسه بین خود کارآمدی درک شده و کنترل رفتاری درک شده می توان گفت که خودکارآمدی درک شده به عقاید افراد در باره توانایی هایشان نسبت به اعمال کنترل بر روی سطحی از عملکرد شان و همچنین بر روی حوادثی که بر روی زندگی شان موثر است اشاره دارد .در حالی که کنترل رفتاری درک شده اشاره به توانایی برای انجام یک رفتار ویژه دارد. آیزن نشان می دهد که کنترل رفتاری درک شده ترکیبی از دو جزء می باشدکه این دو جزء خود کارآمدی و قابل کنترل بودن می باشد .این دیدگاه بیان کننده آن است که اندازه گیری کنترل رفتاری درک شده باید شامل دو آیتم(خود کارآمدی و قابل کنترل بودن) باشد کنترل رفتاری درک شده با منبع کنترل نیز متفاوت می باشد و فر ق آن در تاکید بر عواملی است که به طور مستقیم با رفتار به خصوصی مرتبط می باشد .کنترل رفتاری درک شده اشاره به درک شخص ازآسان بودن یا مشکل بودن انجام بودن رفتار می باشد .در حالی که منبع کنترل به طورکلی احتمالی است که در موقعیت ها و انواع اعمال ثابت می ماند(نایسون و دیگران، ۲۰۰۵).
افراد ممکن است کنترل کامل برای انجام رفتارشان داشته باشند .درحالی که هیج اجباری برای اتخاذ انواع رفتار نداشته باشند .از طرف دیگرچنانچه اتخاذ یک رفتار مشخص نیازمند فرصتهایی از قبیل منابع و مهارت هایی باشد که فرد آنها را دارا نمی باشد،ممکن است فرد کنترل کامل ی برای انجام رفتار مشخص نداشته باشد. عوامل کنترلی شامل هر دو عوامل داخلی و خارجی می باشند .عوامل داخلی شامل مهارتها، توانایی ها، اطلاعات، احساساتی از قبیل استرس و غیره می باشد. عوامل خارجی نیز شامل عوامل محیطی و عوامل موقعیتی می باشد.
همچنین می توان گفت :کنترل رفتاری درک شده اشاره به درجه ای دارد که یک فرد احساس می کند انجام دادن یا ندادن یک رفتار تحت کنترل ارادی او می باشد .اگر افراد معتقد باشند که آنها منابع یا فرصتهایی برای انجام دادن رفتار مورد نظر در اختیار ندارند، احتمال انجام رفتار مورد نظر کمتر خواهدشد.حتی اگر افراد نسبت به انجام رفتارمورد نظر نگرش مثبتی داشته باشند، و یا اگر آنها اعتقاد داشته باشند که افراد مهم دیگر انجام آن رفتار را تأیید می کنند.کنترل رفتاری درک شده از فرمول زیر بدست می آید:
Pbc= f [Σ ci mi]
این فرمول چنین خوانده می شود که کنترل ر فتاری درک شده (pbc) نتیجه عملکرد مجموع عقاید فرد در مورد اینکه عواملی وجود دارند که تسهیل کننده یا موانع انجام رفتار می باشند(ci) در قدرت درک شده فرد بر هر یک از این عوامل(mi) می باشد(کریستوفر، ۲۰۰۵).
۲-۵-۳ هنجارهای ذهنی و عادت رسانه­ای:
هنجار واژه ای است که برای کلمه نرم[۲۱] به کار برده می شود ، نرم در اصطلاح لاتین و یونانی به معنی مقیاس و گونیاست با این مفهوم که هر جزئی که بخواهد در یک شبکه کلی قرار گیرد باید با آن شبکه متناسب و قیاسش با آن هماهنگ باشد. واژه نرمال در شیمی به معنای معمولی یا عادی است. در آمار هم منحنی نرمال بیان کننده یک توزیع فراوانی متناسب است.
با این حال می توان گفت در جامعه شناسی نرم به معنای:
۱- مقیاس و قاعده برای رفتار
۲- تنظیم روابطی که اکثریت از آن پیروی می کنند و عدم رعایت از آن مجازات در پی دارد.
واژه هنجار در زبان فارسی به معنی راه، روش، راه راست، جاده، طرز و قاعده (عمید، فارسی) و همچنین در فرهنگ معین به معنی قانون، روش، رفتار و … آمده است.
هنجار یک قاعده رفتاری است که مشخص می کند مردم در شرایط معینی چگونه رفتاری باید داشته باشند. فایده این استاندارد رفتاری آنست که به بقای الگوهای روابط متقابل اجتماعی و شیوه های انجام امور کمک می کند. هنجارها از این بابت بر ارزشها و گرایشهای اجتماعی اثر می گذارند تجویز کننده و در عین حال نهی کننده رفتارها هستند. هر فرهنگ، پاره فرهنگ و یا هر گروه دارای هنجارهایی است که بر آن حاکم است؛ و از این طریق رفتارهای متناسب را تعیین می کند. قوانین، طرز لباس پوشیدن، مقررات اداری، برنامه تحصیلی، قواعد ورزشها و بازیها، همه گونه هائی از هنجارهای اجتماعی هستند.
«ویلیام گراهام سمنر» از اولین جامعه شناسانی است که دست به طبقه بندی هنجارها زده است:
۱- شیوه های قومی، که عبارتند از عادات یا روش های سنتی انجام کارها.
۲- رسوم اجتماعی، که رویه های کرداری ضروری هستند و برای رفاه جامعه لازم شمرده می شوند.
۳- قوانین که هنجارهائی هستند که توسط مقامات دولتی برقرار می شوند و به علت ضمانت اجرائی که واجدند دارای مشروعیت قانونی هستند(رفیع پور، ۱۳۸۹).
هنجارها به چهار صورت زیر نمایان می شوند: ارزشها(احساسات ریشه دار مشترک در میان اعضای یک جامعه)، آداب و رسوم(شیوه های عملکرد مرسوم و خو کرده)، عرفها (آداب و رسوم مهمتری که دلالتهای مهم شایست و ناشایست دارند)، و قوانین(عرفهای مهمتری که با تهدید مجازات قانونی اعمال می شوند).
هنجارها یا تحذیری­اند و یا تجویزی. هنجارهای تحذیری کاری را که شخص نباید بکند، مشخص
می کنند و هنجارهای تجویزی آن کارهایی را که شخص باید انجام دهد، تعیین می کنند.
۲-۵-۳-۱ ویژگی های هنجار
هنجار، استاندارد شرایط است و صرفاً بخاطر استحکام شرایط وضع می شود. وجود هنجار در شرایط مختلف به شخص کمک می کند که چگونه در یک وضع خاص رفتار کند، بدون اینکه خود متحمل زحمتی شود. هنجارها هم خصلت ترغیب کنندگی دارند و هم خصلت تحریم کنندگی ، یعنی دارای دو نوع ویژگی است.
درون ذهنی کردن (ملکه ساختن) هنجارها آدمها در نتیجه ی یک فراگرد موفق اجتماعی شدن، هنجارهای یک فرهنگ را ملکه ی ذهنشان می سازند. وقتی هنجارها ملکه ی ذهن فرد می شوند، او دیگر درباره ی درستی یا نادرستی و یا شایستگی و یا ناشایستگی هنجارها تردیدی روا نمی دارد. در این صورت، شخص به خودی خود از هنجارها پیروی می کند و دیگران چه ناظر رفتارش باشند یا نباشند، بر اثر درون ذهنی شدن هنجارها، همچنان به رفتار «شایسته ی» اجتماعی ادامه می دهد. انسانها بیشتر بر اثر نظارتهای درونی چون وجدان و نه از ترس غافلگیر شدن در حین انجام رفتار ناشایست ، به هواداری از هنجارهای جاافتاده برانگیخته می شوند. از طریق فراگرد درون ذهنی شدن هنجارها ، بیشتر نظارتهای اجتماعی بر روی افراد ، از درون آنها اعمال می شوند(فرگاس، ترجمه بیگی و فیروز بخت، ۱۳۸۹)
۲-۵-۳-۲ سودمندی هنجار[۲۲]
معمولاً در افراد این احساس وجود دارد که هنجارها حافظ منافع آنهاست و با بهره گرفتن از مکانیزم هایی که از این منافع و مصالح حراست می شود و در واقع کارکرد هنجارها برای جامعه سودمند است لذا وجود این دید مثبت نسبت به آنها باعث می شود که افراد به هنجارها گرایش پیدا کنند(ویتلافرریا، ۲۰۰۳).
۲-۵-۳-۳ سلسله مراتب هنجارها
هنجارها از نظر الزام و اهمیت یکسان نیستند ، چنان که برخی هنجارها از چنان اهمیت و الزامی برخوردارند که هرگونه سرپیچی و زیرپا گذاشتن آنها با مجازات شدید همراه است. در صورتی که واکنشهای جامعه در رابطه با بعضی هنجار شکنی ها شدید نیست، به عنوان مثال: «شیوه های قومی از هنجارهایی هستند که عموم مردم آنها را رعایت می کنند اما التزام آنها به شدت رسوم اخلاقی نیست. این الگوهای رفتاری «مطلوب» ارزیابی می شوند ولی ضمانت اجرا همراه نیستند.
به هر حال رتبه و درجه و اهمیت هر هنجاری با سه معیار (شاخص) اندازه گیری می شود: عمومیت، فشار و ارزش(ایروانی و دیگران، ۱۳۸۱).
۲-۵-۳-۴ عمومیت (یا میزان پیروی از آن در جامعه)
برخی هنجارها مختص یک گروه یا یک قوم کوچک یا یک صنف خاص می باشند به عبارتی در جامعه از عمومیت برخوردار نیستند نمونه هنجارهای رایج در بین معماران. در مقابل هنجارهایی وجود دارند که در کل جامعه ساری و جاری هستند «… برخی هنجارهای اجتماعی همه ی افراد را به طور یکسان شامل
می شوند.
۲-۵-۳-۴ فشار اجتماعی (یا میزان ضمانت اجرایی هنجار)
دومین ملاک ارزیابی هنجار فشار اجتماعی یا میزان ضمانت اجرایی آن رفتار در جامعه است. درواقع بعضی هنجارها از جنبه اجباری و التزامی بیشتری برخوردارند و افکار عمومی شدیداً پشتیبان آنها هستند و ضمانت های اجرائی رسمی و غیررسمی پشت سر آنها قرار گرفته است و در صورت نادیده گرفته شده فرد هنجارشکن مجازات خواهد شد.
۲-۵-۳-۴ ارزش های اجتماعی
ارزشهای اجتماعی یا میزان اهمیتی که جامعه برای یک هنجار قائل است سومین ملاک و معیار ارزش یابی رتبه و درجه اهمیت هنجار است. نیک می دانیم تمامی هنجارهای موجود در جامعه از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند.
۲-۵-۳-۴ تعارض هنجارها
به خاطر عضویت در گروه های گوناگون که ویژگی زندگی در یک جامعه ی صنعتی شهری به شمار
می آید ، از هر یک از ماها انتظار می رود که با هنجارهای گوناگونی خودمان را تطبیق دهیم ، در حالی که برخی از این هنجارها ممکن است با هنجارهای دیگر تعارض داشته باشند. زمانی که این هنجارها با یکدیگر تعارض پیدا می کنند، شخص آن هنجارهایی را رعایت می کند که برایش از همه مهمترند و هنجارهای دیگر را به گونه­ موقتی ندیده می گیرد. پس، حتی زمانی که هنجارها، ملکه­ی ذهن می شوند، مواردی پیش می آیند که شخص باید متناسب با موقعیت زمانی و مکانی تشخیص دهد که کدام رفتار برایش شایسته تر است. وقتی چنین موقعیتهایی پیش می آیند، مکانیسمهای درونی نظارت اجتماعی موقتاً دستخوش آشفتگی می شوند. هَنجار در اصطلاح دانش جامعه‌شناسی به یک الگوی رفتاری گفته می‌شود که روابط و کنش‌های اجتماعی را تنظیم می‌کند، اکثریت جامعه خود را به آن پایبند می‌دانند و در صورتی که شخصی آن را رعایت نکند، جامعه او را مجازات می‌کند. هنجارهای درونی، هنجارهایی هستند که در صورت عدم رعایت آن‌ها، مجازات رسمی و مشخصی وجود ندارد. هنجارهای بیرونی، هنجارهایی هستند که برای اعضای یک جامعه از پیش تعیین گشته است. ترس از مجازات و میل درونی، اعضای جامعه را به پیروی از هنجار ترغیب می‌کند. اگر هنجارها در جامعه‌ای ثبات نداشته باشند، و یا با برخی نظم‌های دیگر اجتماعی در تضاد و تعارض باشند، افراد جامعه کم‌تر از هنجارها پیروی خواهند کرد. هنجارها در جوامع مختلف، ممکن است متفاوت یا حتی متضاد باشند. بی‌هنجاری باعث از بین رفتن استحکام نظام اجتماعی می‌شود. انواع دیگر قاعده‌مندی‌های نظام اجتماعی، عادتها و رسم­ها هستند(گولد و دیگران، ترجمه کیا، ۱۲۸۹).
۲-۵-۳-۵ هنجارهای ذهنی:
هنجارهای ذهنی به عنوان میزان اجابت و موافقت فرد با فشارهایی که جهت انجام رفتار خاصی بر وی وارد می شود، تعریف شده است. هنجارهای ذهنی نشان می دهد که مصرف کننده چگونه تحت تأثیر دریافت ها و ادراکات گروه های مرجع همچون خانواده، دوستان و همکاران قرار می گیرد. استفاده از فناوری اطلاعاتی را می توان نوعی خواست و اراده افراد در انجام چنین عملی قلمداد کرد. تحقیقات زیادی بر اهمیت هنجارهای ذهنی به لحاظ تأثیر آنها بر رفتار انسان تأکید کرده اند. هنجارهای ذهنی اشاره دارد به ادراک فرد مبنی بر اینکه برخی از افراد مرجع و مهم این طور فکر می کنند که فرد باید یا نباید رفتار بخصوصی را انجام دهد و همچنین به انگیزه-ی فرد برای پیروی گروه مرجع نیز اشاره دارد(عزیزی و درخشان، ۱۳۹۰).
یکی از عوامل مهم، تأثیرگذاری دیگران بر افراد می باشد. با آنکه ممکن است با میل ما تضاد داشته باشد ولی به دلیل منطقی دانستن دیگران ما آن کار را انجام می دهیم. پژوهشگران عاملی با نام هنجار ذهنی را بیان کردند که نشان دهنده ی آن است که ما فکر می کنیم دیگران می خواهند که ما چکار کنیم. یا به عبارت دیگر، هنجارهای ذهنی افراد یعنی، باورهای آنها درباره ی اینکه کسانی که برای آنان مهم اند، رفتار مورد نظر را چگونه می بینند، می باشد. هنجارهای ذهنی با دو عامل اندازه گیری می شوند:
۱- شدت باور هنجاری:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:19:00 ق.ظ ]