نگارش پایان نامه در رابطه با تحلیل نمادهای بومی شعر دفاع مقدس در گیلان با تکیه بر آثار بهمن ... |
- خزر، دریایی کهن در این دیار است که نماد شاهدی همیشگی در روند رویدادهای مبارزات جنگل میباشد. شاعر با مبارز سخن میگوید و میگوید که دریای خزر نام او را با هیاهوی امواجش تکرار میکند. حرکت امواج دریای و صدای خوردن موجها بر ساحل را تشبیه به سخن گفتن آن نموده است. در اینجا تشخیص استفاده شده است و دریا را به سخن گفتن واداشته که از نام مرد مبارز را تکرار میکند و آنها بزرگ و والا خطاب میکند.
- شالیزار، نماد سرزمین گیلان است که نشاء برنج در آن کاشته میشود و پرورش داده شده و سپس برداشت میکنند. کسانی که به شالکاری مشغول هستند را به خفتگان این سرزمین تشبیه کرده است که با صدای گامهای مبارزان جنگل که ندای آزادی و ظلمستیزی سر میدهند، بیدار شده و راه آنان را ادامه خواهند داد.
«اینک
غمگین و سوگوار
تا منتهای دهکده کوچیدند
بی تو
آلاله را هوای شکفتن نیست
البرز بی حضور تو
افسرده تر از جان کویر است»
- گل و بهار، بشارت دهنده پایان دوران سختی زمستانی و آغاز فرح و طرب و گشادگی بوده است . آلاله، گلی سرخ رنگ و نماد موجودی که عمرش گذران است . او بی بار است و داغ روزگار بردل دارد . در اشعار حماسی و غنایی که در مورد مبارزات و ظلمستیزی میباشد، این گل نماد مبارزان و آزادیخواهانی است که در راه هدفشان به شهادت رسیدهاند و در خون خود غلطیدهاند.
دل ما به دور رویت ، ز چمن فراغ دارد / که چو سرو ، پای بند است و چو لاله داغ دارد . (حافظ)
- لاله : «لاله» در ادبیات حماسی : رمز شهادت ، است ، گل سرخ و اگرمشخص تر بگوییم : لاله و شقایق، از نمادهای آن میباشد. یعنی هردو دارای رنگی هستند. قرمزی و هر ورق آنها، قطرات خونی، فرو چکیده از پیکر شهید است. یکی از بارزترین شباهتهای شهیدان با انواع گلهای طبیعت این است. که این دو گل گرچه عمری نسبتا کوتاه دارند اما برکات و ثمرات دارند و خاطرات عطر افشانی آنان برای همیشه در حافظه تاریخ می ماند و جامعه برای رویش و خودنمایی گلهای بهاری امیدوار لحظه شماری میکند.
در ایران لاله سمبل شهادت است و به استعاره دلالت بر شخص ایثارگری دارد که در راه آرمان دینی یا ملی به شهادت رسیدهاست. در روایات شیعه سخن از دشت کربلا میرود که از خون شهدا لالهگون شدهاست از سرود های انقلابی مشهور ایران که در آن شهید به لاله تشبیه شدهاست .
- کوه، در نمادشناسی، نشانهی صلابت آفرینش است. در کهن ترین تصاویر ذهنی،کوه،ناف زمین نامیده شده است و «انسان مذهبی همیشه در جست و جوی تثبیت مسکن خود در «مرکز جهان» بوده است… کشف یا طرح نقطه ای ثابت - مرکز - معادل با آفرینش جهان است» (الیاده، ۱۳۸۷: ۲۲). براساس عقاید ایرانیان باستان، کوه مقدس البرز دروسط زمین واقع شده و به آسمان اتصال دارد.
استوارترین و ماندنیترین بنیاد اسطورهای البرز، باور به یگانگی انسان و جهان است و این اندیشه را که بر گرفته از حکمت ناب ایرانی است در متون دینی پیش از اسلام دیده میشود. کوه نزدیک ترین مکان به آسمان است، پس میتواند نردبان عروج انسان خاکی به آسمان باشد، لذا چنین مکانی همیشه مقدس بوده است. «ازاین کانون مرکزی که نقطهی اتصال مبدأ انسان و مبداء عالم است، آدمی؛ هم از طرفی بهطور مطلق به آغاز راز هستی پی میبرد و هم به طور نسبی ادامه دهندهی میراث پیشینیان با نیاکان می گردد، به عبارت دیگر هم رجعت به اصل می کند و هم به سبب این رجعت، وارث خاطرهی ازلی قومی خودش می شود که از همین مبدا اولین اساطیر [نقطه ی مرکز] سرچشمه گرفته است» (شایگان، ۱۳۸۳: ۱۱۱). در این شعر، البرز، که نماد ایستادگی در پای هدف و مقصود است از نبود مرد مبارز، افسرده و غمگین شده و در خاموشی به سر میبرد (همان: ۱۶۱).
«ای دوست ای برادر
اینک دگر نشان ترا باید
از بوته های نارس شالی
از ساقه های نازک گندم
از دود غمگنامه سیگار مادرت
وز داس قامت پدرت، جستجو نمود» (همان: ۱۶۱)
- بوته ، نارس ، شالی، ساقه و گندم : تناسب دارند
«چگونه یاد تو بر دار شد ز حشمت عشق
چگونه خلعت خون گشت بر وی ارزانی؟» (رحمدل، ۱۳۸۵: ۱۵۰)
- مـیـرزا ابراهیمخان طالقانی معروف به دکتر حشمت (حدود ۱۲۹۸ ــ ۱۲۶۰ ش) از یاران میرزا کوچکخان جنگلی و از رهبران قیام جنگل بود. مادرش اهل دیلم بود و پدرش عباس قلی حکیم باشی، طالقانی بود که به او حشمت الاطباء میگفتند.
دکتر حشمت در روند مبارزات جنگل نقش بسزایی داشت و با توجه به نقش و منزلتی که دکتر حشمت و قوای تحت امر او در نـهضت داشتند، انگلیسیها دو تن را از رشت به لاهیجان فرستادند تا دکتر را وادار به تسلیم کنند و به او گفتند که کوچکخان تسلیم شده است در حالی که میرزا، تقاضای آنان را مبنی بر قبول پناهندگی در قبال رها کردن نهضت جنگل رد نموده بود.
آنها به دنبال بهانهای برای حمله مجدد به جنگلیها بودند و همزمان با رد این پیشنهاد از سوی میرزا، پس از اعلام اولتیماتوم ۴۸ ساعته برای تسلیم جنگلیها، نیروهای انگلیس به آنها یورش بردند. قوای جنگل به رغم مقاومت ، شکست خوردند و فومنات را تخلیه کردند و راهی شرق گیلان شدند . میرزا برای آن که مردم قربانی جنگ نشوند، از جنگ خودداری کردند و از معرکه گریختند .
«تقریباً گزارش همه نویسندگان تاریخ جنگل، حاکی از دلاوری و قدرت روحی دکتر حشمت در لحظات آخر زندگی است. او متهورانه از درشکهای که او را به محل اعدام برد، فرود آمد و گفتهاند که خواسته بود به شرطی حکم اعدام خود را امضا خواهد کرد که به هنگام اعدام، دستهایش را نبندند. او با متانت به پای دار میرود. حکم خوانده میشود. دکتر حشمت با کمال تهور شنل از دوش برمیگیرد و آن را به جلاد میدهد، سپس عینکش را برمیدارد و روی چهار پایه میایسند. آنگاه ریسمان را از جلاد میگیرد و آرام به گردن خود میاندازد وبا نهایت دقت موهای سر و صورتش را از زیر حلقه طناب خارج میکند، آنگاه به جلاد اشاره میکند که او را از دار بیاویزند» (یاران، ۱۳۸۵: ۵۱).
«در خط خون و خنجر باروت
اسطوره های سرخ شفق روئید
و در عمیق سینۀ ظلمت
دوازده ستاره شلیک شد.
روح بزرگ کوچک جنگل
در بیکران غیرتشان جاریست
و خوشه های خشم شکوفا شان
تندیس نور و آتش و باران است» (رحمدل، ۱۳۸۵: ۱۵۴)
- باران : باران یا Rain ، در سراسر جهان نماد باروری، رحمت و تبرک الهی است. در اسطورههای یونانی همه خدایان آسمان وزمین را با باران بارور میسازند، باران از آسمان فرو میریزد، زمین را باردار میکند، از این رو برای انسان و حیوان، گیاه و حبوبات به دنیا میآورد. در شعر معاصر نمادهای گوناگون باران را میتوان یافت. باران گاه نمادی از آزادی است باران در شعر سپهری شوینده گرد و غبار عادات، تازه کننده و رمز نگاه تازه و برداشت بدون شائبه است . باران در شعر این شاعر، نماد تازگی، طراوت، شویندگی، پاکی، عالم قدس و همچنین در نماد حیات بخشی و گاه نمادی متفاوت با نمادهای همیشگی است از جمله نماد بی رحمی، گستاخی و خرابکاری در یکی از مجموعه او دیده میشود.
«ای چشمههای روشن پرواز
بر قله های معراج
بر بیکران سرخ شکفتن!
ای رویش بلند صداهاتان
بر تافته ز جنگل گیلان
ایمانشان صلابت البرز!
جنگل حدیث عشق شما را
تفسیر می کند
دریا حدیث خشک شما را
آواز می دهد» (همان: ۱۵۵)
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-02] [ 06:21:00 ق.ظ ]
|