کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


آخرین مطالب


 



«ما احتیاج داریم که درکمان کنند، روزی که به این جا آمدیم از همه کس و همه چیز رانده شده بودم، کسانی که علت آمدنشان به این جا کودک‌آزاری است، نسبت به سایر بچه‌ها خیلی حساس‌تر و زودرنج‌تر هستند. نباید از ما انتظار داشته باشند از همان ابتدا رفتارهای معقولی داشته باشیم. مربی خوب کسی است که نسبت به مسائل دید کارشناسی داشته باشد.»
مصاحبه‌شونده شماره ۷ :
«مربی خوب کسی است که برای مربی بودنش دوره دیده باشد، درس خوانده باشد. این جا تعداد بچه‌ها گاهی به بیشتر از بیست نفر هم می‌رسد، مربی خوب باید توانایی کار با هر تیپ بچه‌ای را داشته باشد، نباید گذشته بچه‌ها را به رخ آنها بکشد.»
پایان نامه - مقاله - پروژه
مصاحبه‌شونده شماره ۸ :
«مربی خوب کسی است که ما را درک کند. بفهمد که ما سختی کشیدیم که با این که سنی نداریم، اما رسیدیم ته خط، دلمون می‌خواد بمیریم.»
مصاحبه‌شونده شماره ۱۲ :
«مربی خوب کسی است که حوصله داشته باشد، محبتش به بچه‌ها کم یا مصنوعی نباشد، سر هر مسأله‌ بی‌اهمیتی روی آدم قضاوت نکند، کارهای اشتباهمان را یادآوری نکند و یا آن را جلوی روی همه نگوید، بی‌احترامی نکند، غرورمان را نشکند.»
مصاحبه‌شونده شماره ۱۳ :
«مربی که نباید خودش رابگیرد، نباید خودش را خیلی از ما جدا کند. به هر حال این جا خانه آنها هست. ما هم که از فضا نیامده‌ایم. من دچار معلولیت کوچکی هستم، کلام آدمها برایم اهمیت دارد. مربی خوب کسی است که طعنه و کنایه نزند با بچه‌ها بجوشد.»
مصاحبه‌شونده شماره ۱۵ :
«مربی الگوی ماست. صحبت‌هایش، رفتارش، طرز برخوردش برای ما سرمشق است. مربی باید بتواند چیزی یاد ما بدهد. همه چیز که خوردن و خوابیدن نیست. باید یک تفاوتی میان مربی و نگهبان باشد. من یک بار رفتم جلوی پنجره، مربی به من گفت پررو تو دختر خوبی نیستی، من واقعاً ترسیدم گفتم نکند بخاطر این کار مرا به خانه سلامت بفرستند. زندگی به اندازه کافی برای من سخت بوده است. برادر جوانم جلوی چشم‌های خودم جان داد و مرد. مربی‌ها باید به خانواده ما احترام بگذارند، درست است که آنها ما را رها کرده‌اند اما همچنان پدر و مادر ما هستند.»
مصاحبه‌شونده شماره ۱۹ :
«مربی باید توانایی صحبت کردن و پای صحبت بچه‌ها نشستن را داشته باشد، هر کدام ازما که این جا هستیم بنا به دلایلی مجبوریم که باشیم، در یک وضعیت دشوار قرار گرفته‌ایم و نیاز به حمایت داریم. آدم بدون محبت می‌میرد. رابطه عاطفی بین مربی و بچه ها خیلی اهمیت دارد.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۰ :
«ما از مربی انتظار داریم وضعیت و شرایط نامناسب روحی ما را درک کند، و اگر بواسطه آن شرایط عمل ناشایست یا غیرقابل قبولی از ما سرزد، آن عمل را به پای خصومت شخصی و یا ناسازگاری نگذارند.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۱ :
«ما حرف زدن را از مربی‌هایمان می‌آموزیم، لحن صحبت آنها خیلی برای ما اهمیت دارد. زندگی با چند مربی با سلیقه های مختلف به اندازه کافی سخت هست.چون اینجا مرکز قرنطینه است از تمام رده‌های سنی بالای ۶ سال نگهداری می‌شود. اما گاهی این طور به نظر می‌آید که تفاوت‌های سنی کمتر درنظر گرفته می‌شود، قرار نیست همان‌طوری که یک بچه ۱۲ ساله تنبیه میشود، من هم که ۱۷ سال دارم همان‌طور مورد تحقیر واقع شوم من احتیاج دارم که برایم شخصیت قائل شوند، من از سختی و فشار زندگی به اینجا آمدم تا آرامش داشته باشم.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۲:
«الان می‌خواهم تلویزیون ببینم، الان بریم حیاط، الان ناهار بخوریم، تو برو حموم، تو نرو حموم دیروز رفتی، الان که درس نمی خوانند، برو بخواب، نخواب، بازی کن، بازی نکن، … نمی دانم شاید حق با آنها باشد، خب تقصیر آنها نیست که ما بی‌پدر و مادر شدیم، اما اگر کمی هم برای ما اختیار قائل شوند، نظر ما را بپرسند، خب خیلی بهتر می شود.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۳ :
«بعضی از مربی ها خلاقیت دارند، و مهارت کار کردن با ما را بلدند، ما از آنها یاد میگیریم که رفتار درست یعنی چه؟ مربی خوب کسی است که توانایی برقراری ارتباط با هر بچه‌ای را داشته باشد، اگر مربی هم نتواند ما را درک کند پس ما حرف دلمان را به چه کسی بزنیم.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۴:
«مربی به بچه‌ها اعتماد کند، فقط ایرادهایشان را نبیند، گاهی هم از آنها تعریف کند، توی ذوق بچه ها نزند، با طعنه و کنایه با بچه ها حرف نزند، منظور ما این نیست که بچه ها را تربیت نکند بلکه با لحن مناسب با آنها حرف بزنند، ما را هم نه کاملاً اما تا حدی بچه خودشان، یا خواهر کوچکشان به حساب بیاورند و در عین حال به ما ترحم نکنند.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۵ :
«اولین نکته ای که یک مربی لازم است داشته باشد عشق به کارش است، مربی های خیلی مسن هم که حوصله سروصدا و محیط های شلوغ را ندارند بهتر است بازنشسته شوند، خب فضا کوچک است، تصور کنید ۲۰-۱۵ نفر هم توی یک جای کوچک که باشند هر کس یک کلمه بگوید همهمه می‌شود.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۶ :
«گاهی اوقات ما در گذشته خود مرتکب اشتباهاتی شده ایم، امابه ما گفته‌اند قرنطینه، خانه موقتی است که ما در آن تغییر می‌کنیم، دیگر چه لزومی دارد که رفتارهای بدمان را بر سرمان بکوبند. یکی از دوستان من در این جا هست که دوست دارد تغییر کند اما هیچ کس او را کمک نمی‌کند. همه کارهای گذشته او را می‌بینند، آن چه کرده است را نه آن چه را که می‌خواهد باشد و سعی می‌کند.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۸:
«دخترهای بزرگ احتیاج دارند که مورد احترام قرار بگیرند و به آنها مسئولیت داده شود. و بینشان فرق گذاشته نشود. ما اینجا یک خانواده هستیم از اشتباهات کوچک ما چشم‌پوشی کنند برای هر اتفاق و مسأله‌ای ما را با رئیس، روسا رو به رو نکنند، غرور ما را نشکنند و به ما فرصت عذرخواهی بدهند، قضاوت عجولانه نکنند.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۸:
«پرخاشگر نباشند، فحش ندهند، روی بچه ها لقب نگذارند، ما را تهدید نکنند، زندگی به اندازه کافی ما را تهدید کرده است، نسبت به احساسات ما حساس باشند، نسبت به دلتنگی‌ها، نگرانی‌ها، و تنهایی‌هایمان. مشکلات بچه‌ها برایش بی‌اهمیت نباشد.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۹:
«اگر آن طوری که می‌خواهند باشی مشکلی پیش نمی‌آید. برای من خیلی مهم است که از کارم راضی باشند، فقط از این که ما را هم مثل کوچکترها تنبیه می‌کنند خیلی ناراحت می‌شوم. مثلاً به من که دختر بزرگی هستم می‌گویند بروگوشه دیوار راهرو بایست …»
وقتی نوجوان احساس کند تحقیر شده است، مورد احترام نیست، به او اعتماد ندارند، درک نمی‌شود و محبت واقعی نسبت به او ابراز نمی‌شود، نوعی دلزدگی، تنفر و بی‌اعتمادی نسبت به اطرافیان و جامعه در او رشد می‌کند. عشق، کینه، تحقیر و تحسین برای اولین بار و به معنای واقعی در دوران بلوغ و نوجوانی ظاهر می‌شوند. همچنین احساسات عالی مانند عشق به زیبایی، عشق به ارزشهای اخلاقی، راستگویی، صداقت، امانتداری، دوستی، جوانمردی و از خودگذشتگی دراین سن رشد می‌کنند و در روان انسان ثبات می‌یابند، به طور کلی در دوران نوجوانی میزان حساسیت فرد عمق بیشتری پیدا می‌کند (بالایان : ۵۷)
اگر با نوجوان طوری رفتار شود که این مفاهیم در او به درستی شکل نپذیرد و همان‌گونه که هست و در واقعیت وجود دارد، احساسات و عواطف انسانی را درکن نکند، بدبینی و بی‌اعتمادی نسبت به اطرافیان و اجتماعی که در آن زندگی می‌کند، در او ایجاد می‌شود و شاید در تمام طول زندگی، هیچ گونه محبتی را اصیل نداند، هیچ صحبتی را صادقانه نپندارد. بالعکس اگر نوجوان بداند کسی هست که برای او همدردی می‌کند، حرف دلش را می‌شنود، برای او اهمیت قائل است، او را دوست دارد و به او اعتماد می‌کند، با نیرویی بیشتر و با اراده‌ای قوی‌تر پا به عرصه فعالیت‌های اجتماعی می‌گذارد و خود را تنها حس نمی کند و مهمتر از همه یاد می‌گیرد که دوست بدارد، اعتماد کند و احترام بگذارد.
فرد بدون پیوند عاطفی قوی دچار احساسات منفی نسبت به خود و دیگران می‌شود و قادر به کنترل تعارض‌های شخصیتی، نخواهد بود. طبق نظر مازلو یکی از نیازهای اساسی و اصلی انسان نیاز تعلق خاطر و عشق است. پیوند خوردن با دیگران و مورد قبول واقع شدن از جانب آنها خواسته‌ای فطری است که در صورت عدم ارضاء موجب سرخوردگی و کاهش عزت نفس در فرد می‌گردد و اگر ارضا شود رضایت فرد را فراهم کرده و او را به کمال و خودشکوفایی نزدیک و نزدیک‌تر می نماید. (توسلی، ۱۳۷۵)
به طور خلاصه »مفهوم کلی زندگی، روابط موفقیت‌آمیز بین افراد و آسایش آنها می‌باشد.» (نظریه سولیوان (۱۹۴۹- ۱۹۸۲)) پایه تفکر اصلی تئوری روابط فردی سولیوان، که اظهار می‌دارد هیچ فردی نمی‌تواند بدون سایه مردم وجود داشته باشد، موضوعی است که به طور مکرر مطرح می‌گردد. تئوری سولیوان بر پایه کیفیت و ماهیت ارتباط بین افراد استوار گردیده است، روابط ما با سایر مردم بر رشد ما و آن چه خواهیم شد تأثیر می‌گذارد. (سیف، ۱۳۷۹)
تأثیر روابط بین افراد می‌تواند هم سازنده و هم مخرب باشد. از دانستن این مطلب که دیگران برای ما ارزش قائلند و به ما اهمیت می‌دهند، و مجذوب ما می‌شوند احساس امنیت به ما دست می‌دهد. از این رو می‌توان گفت : روابط اجتماعی طبیعتاً دوجانبه می باشند و البته آن چه که ما از دیگران طلب می‌کنیم با توجه به پیشنهادهای تجربی گذشته‌ای که داریم، مورد جستجو قرار می‌گیرد (سولیوان، ۱۹۴۷). به عبارت دیگر احساس ما از خویشتن تحت تأثیر مردمی که مستقیماً در زندگی ما موثرند و با یکدیگر معاشرت داریم، شکل می‌گیرد.
۵-۴ توجه به شرایط سنی نوجوانان
نوجوانی دوران تحول در عواطف و احساسات و رسیدن به دنیایی سرشار از نشیب و فراز و تغییر و تحولات شخصیتی و رفتاری است. شناخت درست و دقیق این دوره و آشنایی با دگرگونی‌های ژرفی که در قلمرو و مسائل جسمانی، عاطفی، شناختی و اجتماعی نوجوانان اتفاق می‌افتد، نه تنها برای خود نوجوان بلکه برای همه کسانی که با ا وسروکار دارند، لازم و ضروری است. بسیاری از بحران‌های پیش آمده برای نوجوانان و اطرافیان آنها، ریشه در همین شناخت دارد. (سهرابی، ۱۳۷۷)
در مراکز خانه‌های مراقبت کودکان و نوجوانان، این مسئولین و مربیان هستند که به جای والدین، بیشترین ارتباط را با نوجوانان دارند و باید از ویژگی‌های شخصیتی او شناخت و آگاهی کافی داشته باشند و در این زمینه تخصص لازم را کسب کنند. بیانات و اظهارات مصاحبه‌شوندگان این موضوع را اذعان می‌دارد که مربیان باید تخصص کافی و درک لازم را در برخورد با دختران نوجوان داشته باشند تا بتوانند ارتباط صحیح با آنها برقرار کنند. اکثر آنها خواستار درک و شناخت بیشتری در ارتباط با ویژگی‌های سنی خود از جانب مسئولین بودند چرا که این عدم آشنایی، برخوردهای نادرستی را به همراه دارد که تأثیر مستقیمی روی شکل‌گیری شخصیت نوجوان داشته و نیازهای آنها را برآورده نمی‌سازد.
تربیت در هر سنی می‌بایست که متناسب تحولی رشدی آن دوره، پیش رود و نیازهای اساسی آن سن را برآورده سازد تا بتواند به نتیجه مطلوب برسد. به این ترتیب، در آغاز دوره نوجوانی باید به نوجوانان کمک کرد تا خود را با تغییرات و دگرگونی‌های سریع جسمی و روانی هماهنگ نمایند. برای این کار، مربیان باید از زاویه دید نوجوان و شرایطی که به زندگی آنها حاکم است، به مسائل بنگرند. (بهرامی : ۱۶۶)
در این قسمت به تعدادی از نظرات دختران مصاحبه شونده در این رابطه اشاره می‌شود :
مصاحبه‌شونده شماره ۱۳ :
«مسئولین و مربیان باید بدانند در زمانی که دختران ساکن در خانه‌های مراقبت، عمل ناشایست ویا حتی خطایی را مرتکب می شوند، چگونه با آنها برخورد کنند. این جا خانه ماست، خوب است گاهی از برخی اشتباهات کوچکمان چشم پوشی کنند، حتی زمانی که خطای ما استحقاق تنبیه را دارد، خیلی بهتر است که برای درنظر گرفتن نوع تنبیهات به شرایط و فاصله‌های سنی توجه کنند.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۰:
«ما در سن بلوغ هستیم، به قول خودشان نوجوان هستیم نیاز به توجه خاصی از جانب آنها داریم تا بهتر خودمان را بشناسیم.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۲ :
«این جا یک مکان گروهی است، یعنی معمولاً همه ما باید در یک جا باشیم چیزی به اسم خلوت تا حریم خصوصی نداریم گاهی آدم دلش گرفته است، می‌خواهد گریه کند، مربی‌ها سریع توی گزارش می‌نویسند فلانی افسرده است و یا …»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۳:
«زندگی در قرنطینه، اوایلش با سکوت و اواخرش با پرخاشگری توأم است. ما که پرخاشگر به دنیا نیامده‌ایم، اما این همه یکنواختی به آدم فشار می‌آورد.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۶ :
«من این جا جزء دخترهای ارشد هستم ۱۸ سال دارم، خیلی برایم مهم است که به من احترام بگذارند و برایم شخصیت قائل شوند، به من ارزش بدهند، با من هم مثل دخترهای ۱۳ ساله رفتار نکنند، رفتار آنها الگویی می‌شود برای سایر بچه‌های این جا.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۷:
«من در خانه خودمان خیلی آزاد بودم، هر کار که می‌خواستم می‌کردم کسی بالای سر ما نبود، می‌دانم که باید رفتارهایم را تغییر دهم، برای این کار به کمک مربی هایم احتیاج دارم، آن وقت هزار جور تلاش می‌کنم که به چشم بیایم، اما انگار اصلاً نمی‌بینند، اصلاً برای پیشرفت کردن تشویقم نمی‌کنند، تا اشتباهی می‌کنم به چشم همه بزرگ می‌آید اما کارهای خوبم را مورد توجه قرار نمی‌دهند.»
مصاحبه‌شونده شماره ۲۸:
«محبت کردن یک شیوه و روش خاص خودش را دارد، نمی‌شود به همه یک جور محبت کرد ما در شرایط خیلی حساسی به سر می‌بریم و بهترین روش صحبت، درک کردن ماست.»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

[شنبه 1400-08-01] [ 11:03:00 ب.ظ ]




عملکرد عبارت است از حاصل فعالیت‌های یک فرد، از لحاظ اجرای وظایف محوله در مدت زمان معین (Armstrong, 2000). در تعریفی دیگر، عملکرد عبارت است از آنچه را که افراد در یک سازمان انجام می‌دهند و شیوه‌ای که آن افراد بر عملکرد سازمان اثر می‌گذارند (رابینز، ۱۳۸۳).

عوامل یا متغیرهای موثر بر عملکرد

 

 

    • مدیران و شیوه رهبری آن‌ها

 

    • ساختار سازمانی

 

    • اثرات گروه و روابط با همکاران

 

    • تفاوت‌های فردی و ساختار و نیازهای فرد (Armstrong, 2000)

 

آرمسترانگ (۱۳۸۵) معتقد است عوامل زیر بر روی چگونگی رفتار در محیط کار، رضایت شغلی، انگیزش و تعهد وی تاثیر دارد:

 

    • تفاوت‌های فردی شامل توانایی و مهارت، هوش و استعداد و شخصیت افراد

 

    • ماهیت عملکرد تخصصی و شایستگی در کار

 

    • گذشت زمان، رشد و بلوغ فکری و جسمی افراد

 

    • منابع اجتماعی موثر در افراد شامل خانواده، زمینه‌های اجتماعی و گروه‌های کاری

 

    • چگونگی قضاوت و ارزیابی عملکرد افراد

 

    • رفتار سازمانی (کار) شامل عواملی که بر روی رفتار و یا مشخصه‌ های آن بر نگرش‌ها، تهاجم، تخریب استرس و یا مقاومت در مقابل تغییر اثر می‌گذارد.

 

    • نگرش و دیدگاه‌هایی که مردم نسبت به کار خود پیدا کرده‌اند.

 

    • نقش‌هایی که افراد در کار بازی می‌کنند.

 

 

عملکرد شغلی

حیاتی‌ترین مساله در هر سازمانی عملکرد شغلی آن است. اهمیت عملکرد شغلی، پژوهشگران را به پژوهش هر چه بیشتر درباره آن واداشته است (شکرکن و همکاران، ۱۳۸۰). از دیدگاه اجتماعی جالبترین نکته برای سازمان‌ها این است که کارکنانی داشته باشند که کارهایشان را به خوبی انجام دهند. عملکرد خوب بهره‌وری سازمان را بالا می‌برد و در نهایت به افزایش اقتصاد ملی منجر می‌شود (به نقل از نعامی، ۱۳۸۴).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
عملکرد شغلی، به عنوان ارزش سازمانی رفتارهای شغلی کارمند در زمان‌ها و موقعیت‌های شغلی مختلف تعریف می‌شود. منظور از ارزش سازمانی، برآوردی است که سازمان از فعالیت‌ها و خدمات کارکنان خود دارد؛ نظیر انجام وظیفه شغلی یا داشتن رابطه کاری مناسب با دیگر کارمندان. نکته مهم در این تعریف این است که عملکرد شغلی به عنوان خاصیت یا ویژگی رفتاری معین تعریف شده، به ویژه اینکه عملکرد شغلی به عنوان خصوصیتی یکپارچه از رفتارهای جداگانه و مجزا که در گستره‌ای از زمان رخ می‌دهد، در نظر گرفته شده است. نکته دوم در این تعریف این است که ویژگی رفتاری عملکرد شغلی، به ارزش مورد انتظار سازمان برمی‌گردد. با این تعریف، می‌توان عملکرد شغلی را به عنوان متغیری که بین مجموعه‌ای از رفتارها که توسط افراد متفاوتی انجام می‌شود و رفتارهایی که به وسیله افرادی مشابه در زمان‌های متفاوت انجام می‌پذیرد، به شمار آورد (Borman et al, 2001).
عملکرد شغلی عبارت است از آنچه شخص انجام می‌دهد و قابل مشاهده است و شامل آن دسته از فعالیت‌هایی است که در ارتباط با اهداف سازمان است و می‌توان آن‌ها را در اصطلاحات تخصصی هر فرد اندازه‌گیری کرد (Muchincky, 2000). عملکرد شغلی همان بازده افراد طبق وظایف قانونی مقرر می‌باشد و عبارت است از پیامد فعالیت‌های نیروی انسانی در خصوص انجام وظایفی که به او واگذار می‌شود و میزان تلاش و حدود موفقیت کارمند در اجرای وظایف شغلی و تکالیف رفتاری مورد انتظار را بیان می‌کند (علی مهدی، ۱۳۹۱). عملکرد شغلی به میزان حصول و بازدهی که به موجب اشتغال فرد در شغلش (اعم از خدماتی، آموزشی و تولیدی) کسب می‌شود، بر‌می‌گردد.
از لحاظ کاربرد عملیاتی، کان و کاتز[۵۳] (۱۹۷۸) عملکرد شغلی را به “رفتارهای داخل نقش” و “رفتارهای خارج از نقش” طبقه‌بندی کرده‌اند. رفتارهای داخل نقش به صورت رسمی در سازمان تعریف شده‌اند و کارکنان می‌بایست در هنگام کار، توصیف سازمان نسبت به آن شغل و یا نقش را مدنظر داشته باشند. ارزیابی عملکرد نیز مطابق با آن انجام می‌شود. رفتارهای خارج از نقش مفهوم بسیار گسترده‌تری را شامل می‌شود و معمولا آن را به عنوان تعهد کارمند به صورت داوطلبانه در نظر می‌گیرند (طباطبایی، ۱۳۹۱).
کاتز (۱۹۶۴) بیان می‌کند که برای بدست آوردن عملکرد شغلی اثربخش ۳ نوع رفتار ضروری می‌باشد:
۱) تمایل کارکنان برای همکاری با سازمان
۲) فعالیت‌های کارکنان که از شرح شغل تعیین شده پیشی بگیرد.
۳) رفتار فعال کارکنان فراتر از مسئولیت‌های شغلی.
دو نوع اول رفتار مرتبط با نقش‌های کارکنان است در حالی که رفتار سوم فراتر از نقش‌های کارکنان می‌باشد، که شامل همکاری کارکنان با هم، اصلاح خود و ایجاد یک تصویر سازمانی مثبت است (Chun & Tsung, 2012)
عملکرد فرد در یک سازمان به نوع شخصیت او و نقش سازمانی که به عهده دارد و نیز به موفقیت و شرایط سازمانی بستگی دارد. این شرایط به عنوان محیط، فرهنگ، احساس، مهارت‌های ارتباطی، توانمندسازی و عملکرد شغلی مورد مطالعه و توجه قرار گرفته است. این سازه‌ها به کیفیت درون سازمانی، همانطور که حاصل ادراکات کارکنان از جنبه‌های عینی و محسوس سازمان است، در پشتکار و تعهد و وجدان کاری فرد تأثیر مثبت داشته و از اهمیت خاصی برخوردارند (Conger & Kanugo, 1988). دولان و شولر، متغیرهای مؤثر بر رفتار و عملکرد را به سه دسته (متغیرهای فردی، روان شناختی و سازمانی) تقسیم می‌کنند:
۱٫ متغیرهای فردی شامل: توانایی‌ها و مهارت‌ها (ذهنی و روانی) و پیشینه زندگی(خانواده، طبقه اجتماعی، تجربه‌ها، سن، نژاد و جنس)
۲٫ متغیرهای روان‌شناختی شامل: ادراک، نگرش، شخصیت، یادگیری و انگیزه
۳٫ متغیرهای سازمانی شامل: منابع، رهبری، پرداخت‌ها، ساختار و طرح شغلی می‌باشد.
پژوهش‌های مختلف انجام شده در مورد عوامل موثر بر عملکرد شغلی نشان داده‌اند که ویژگی‌های فردی کارکنان نظیر توانایی، دانش و مهارت، ویژگی‌های شخصیتی، انگیزش و سخت‌کوشی، از جمله مهم‌ترین عواملی هستند که می‌توانند عملکرد شغلی را پیش‌بینی نمایند (Tett & Burnett, 2003). چنانچه سازمان‌ها بتوانند در سیستم‌های استخدامی خود به عواملی از این دست توجه کنند، می‌توانند نیرویی داشته باشند که حتی در شرایط سخت شغلی نیز عملکردی بهینه داشته باشد و بدین طریق موفقیت و عملکرد سازمانی نیز تضمین گردد. بورمن و همکاران و تت و برنت بیان می‌دارند که انجام چنین مطالعاتی می‌تواند به سازمان‌ها کمک کند تا در سیستم‌های گزینشی، استخدامی و آموزشی و توسعه خود، تغییرات مناسب ایجاد کرده و در راستای پیشرفت و توسعه گام بردارند. اسپکتور بیان می‌کند که مردم زمانی می‌توانند در مشاغل خود به خوبی عمل کنند که از توانایی و انگیزش لازم برای داشتن عملکرد مناسب بهره‌مند باشند. در واقع وی معتقد است که توانایی و انگیزش منجر به عملکرد شغلی مناسب می‌شوند (Spector, 2008).
عملکرد شغلی دارای سه شاخص کلی است:
۱٫برنامه‌ریزی: به عنوان یک نگرش و یک راه زندگی که متضمن تعهد به عمل بر مبنای اندیشه، تفکر آینده‌نگر و ملزم راسخ یک بخش جدانشدنی از سازمان است.
۲٫تصمیم‌گیری: اگر فعالیت‌های مختلف کارکنان را در نظر آورید به وضوح مشاهده می‌شود که جوهر‌نمای تمام فعالیت‌های کارکنان تصمیم‌گیری است.
۳٫روابط انسانی: در مکتب روابط انسانی برخوردهای اجتماعی کارگران و کارکنان اداری از اهمیت خاص و ویژه‌ای برخوردار است (پرسا، ۱۳۹۰).

۲٫۶٫۱٫ ابعاد عملکرد شغلی

 

۲٫۶٫۱٫۱٫ عملکرد وظیفه‌ای[۵۴]

هر تعریفی از عملکرد شغلی شامل مفهوم عملکرد وظیفه‌ای یا کارایی می‌شود. از نظر کان و کاتز (۱۹۷۸) اینها رفتارهای تعریف شده مطابق با نقش هستند. آن بخش از عملکرد که معمولاً در شرح شغل رسمی وجود دارد؛ ” عملکرد وظیفه‌ای” نام دارد (Borman et al, 2001). در واقع عملکرد وظیفه‌ای شامل رفتارهایی می‌شود که در فعالیت‌های مربوط به نگهداری در سازمان مانند تولید محصول، مدیریت زیردستان، ارائه خدمات و فروش کالا دخالت دارند (علی مهدی، ۱۳۹۱).
رفتارهای مرتبط با وظیفه معمولا با بهره گرفتن از توانایی و تفاوت‌های فردی مرتبط با تجربه به خوبی قابل پیش‌بینی است و از طریق تغییر موقعیت متغیرها نمی‌توان به خوبی پیش بینی نمود. رفتارهای مرتبط با وظیفه از طریق امتیازات بدست آمده از مصاحبه‌های ساختاریافته، فرم‌های مربوط به داده‌های زیستی و انواع دیگری از پیش‌بینی‌کننده‌ها مشخص می‌شود. در موارد آخر، قابل پیش‌بینی بودن احتمالا ناشی از این حقیقت است که این پیش‌بینی کننده‌ها، توانایی و یا تجربه را بعنوان شاخص قرار داده‌اند. این عملکرد مرتبط با وظیفه است که به شکل مرسوم در بررسی‌های حاضر بر روی آن متمرکز شده است. دلیل این موضوع روشن نیست هر چند ممکن است ناشی از این حقیقت باشد که تحلیل‌های رایج شغلی بر مبنای اظهارات کاری است، که احتمالا رفتارهای متنی را کمتر پوشش می‌دهند. جدای از دلیل این موضوع، هر دو مورد ماهیت کاری در حال تغییر و شاید در ارتباط با آن، درک این حقیقت که اغلب شغل‌ها بیش از رفتارهای مرتبط با وظیفه تشکیل شده‌اند، ما را وارد به بررسی جنبه‌های متنی عملکرد می‌کند (طباطبایی، ۱۳۹۱).

۲٫۶٫۱٫۲٫ عملکرد زمینه‌ای[۵۵](متنی)

آن بخش از عملکرد که به صورت رفتاری به اثربخشی سازمان از طریق اثر بر زمینه‌های روان شناختی، اجتماعی و سازمانی کار کمک می‌کند، عملکرد زمینه‌ای نامیده می‌شود (ماتاویدلو[۵۶]، ۲۰۰۳). ایجاد تمایز بین عملکرد وظیفه‌ای و عملکرد زمینه‌ای به طرح نظریه‌ای در مورد تفاوت‌های فردی در این زمینه می‌ انجامد. یکی از بخش‌های مهم این نظریه مقایسه استحکام نسبی رابطه بین تفاوت‌های فردی و عملکرد وظیفه‌ای و زمینه‌ای است (Jawahar & Carr, 2007). در واقع عملکرد زمینه‌ای به آن دسته از فعالیت‌های مربوط به شغل گفته می‌شود (مانند سخت کار کردن، کمک به دیگران) که به صورت غیررسمی در اثربخشی سازمانی تأثیر دارند ولی به طور رسمی بخشی از شغل یا وظیفه تلقی نمی‌شوند (علی مهدی، ۱۳۹۱). رفتارهای متنی متفاوت از رفتارهای مرتبط با کار هستند به طوری که رفتارهای متنی احتمالا در بین شغل‌ها ثابت باشد در حالی که رفتارهای مرتبط با کار تغییر می‌کنند. مثال‌هایی از رفتارهای متنی عبارتند از تداوم شور و اشتیاق و تلاش مضاعف، داوطلب شدن برای انجام فعالیت‌هایی که جزئی از وظایف شغلی نیست و پیروی از قوانین سازمانی و فرآیندها، حتی زمانی که از لحاظ شخصی ناخوشایند است. چنین رفتارهایی نسبت به رفتارهای مرتبط با وظیفه به احتمال کمتری مطابق با نقش تعریف شوند و کمتر به یک ساختار پاداش رسمی تبدیل می‌شوند. مگر اینکه، آنها برای عملکرد سازمانی حیاتی باشند (طباطبایی، ۱۳۹۱).
ون اسکاتر[۵۷](۱۹۹۶) تمایز بیشتری را بین دو جنبه عملکرد متنی: فداکاری کاری[۵۸] و تسهیل روابط بین‌فردی[۵۹]، ارائه کرد. رفتارهای فداکاری کاری آنهایی هستند که شامل فعالیت‌های خودنظمی و انگیزشی است در حالی که تسهیل بین‌فردی شامل فعالیت‌های مفید، باملاحظه و تعاون است. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که اگرچه بعضی از متغیرهایی که عملکرد وظیفه‌ای را پیش‌بینی می‌کنند، فداکاری شغلی را نیز پیش‌بینی می‌کنند ولی در مورد تسهیل بین‌فردی پاسخ‌گو نیستند. همچنین کانوی[۶۰](۱۹۹۹) دریافت که فداکاری شغلی و تسهیل بین‌فردی متمایزند اگرچه مشاهده کرد که ماهیت این تمایز ممکن است در بین شغل‌ها و در بین منابع اطلاعاتی (مثلا مشاوران در مقابل همکاران) تغییر کند (طباطبایی، ۱۳۹۱).

۲٫۶٫۱٫۳٫ عملکرد انطباقی[۶۱]

بسیاری از شغل‌های امروزی علاوه بر آنچه که مشاغل فردی را شامل می‌شود، نیازمند تنوع و تحمل ابهام می‌باشند. پلاکاس[۶۲] و همکاران(۲۰۰۰) یک ترکیب ۸ فاکتوری در زمینه عملکرد انطباقی به وجود آوردند. فاکتورهای هشت گانه عبارتند از: ۱٫ مدیریت موقعیت‌های اضطراری ۲٫ مدیریت تنش‌های کاری ۳٫ حل خلاقانه مشکلات ۴٫ برخورد با موقعیت‌های کاری غیرقابل پیش‌بینی و نامطمئن ۵٫ یادگیری وظایف کاری، تکنولوژی‌ها، فرآیندها ۶٫ نمایش انطباق‌پذیری بین‌فردی ۷٫ نمایش انطباق‌پذیری فرهنگی و ۸٫ نمایش انطباق‌پذیری از نظر جسمی.
بایستی خاطر نشان کرد که این ابعاد در اغلب مشاغل، به هسته فنی اشاره نمی‌کنند و هم اینکه آنها جدای از تعهد کاری یا جوانب تسهیل روابط بین‌فردی مربوط به عملکرد متنی هستند (هرچند مطمئناً مقداری همپوشانی دارند). بنابراین پیشنهاد اضافه شدن چنین رفتارهایی به هر مفهوم از عملکرد شغلی، بی‌اساس نیست. اگرچه مفهوم عملکرد انطباقی برای انجام و تولید پژوهش‌های وسیع بسیار نوین است، اندیشیدن به آن به عنوان یک شبکه منطبق با قانون، بطوری که احتمالا چنین چیزی در آن وجود داشته باشد، امکان‌پذیر است. عملکرد انطباقی همچنین ممکن است به طور خاص، از طریق آموزش یا تفاوت‌های موقعیتی، قابل تعدیل باشد. عملکرد انطباقی ممکن است برای پیش‌بینی اثربخشی درازمدت سازمان به روشی غیر از روش عملکرد مرتبط با وظیفه و عملکرد زمینه‌ای ارائه شود.
در بالا هر یک از سه بعد عملکرد شغلی توضیح داده شد که هر کدام می‌بایست سهم منحصر‌به‌فردی در پیش‌بینی اثربخشی سازمانی داشته باشد. برای مثال کارمندان در یک سازمان ممکن است از نظر هسته فنی سازمان استثنایی باشند، اما اگر آنها نتوانند با یکدیگر همکاری کنند و یا در صورتی که تمایلی به صرف تلاش اضافی در زمان‌های حساس نداشته باشند، اثربخشی سازمان آسیب خواهد دید. به همین ترتیب، سطوح بالای عملکرد وظیفه‌ای بدون عملکرد انطباقی ممکن است منجر به رکود در طول زمان شود و یا عدم توانایی در کنار آمدن با شرایط در حال تغییر منجر به زوال اثربخشی سازمانی در درازمدت است. به نظر می‌رسد معقول و منطقی است که فرض کنیم، تنها زمانی که بر تمام سه جنبه عملکرد تاکید شود اثر بخشی بهینه می‌شود.
در مورد عملکرد شغلی اشخاص در سازمان‌ها، می‌توان آن را از دو بعد نوآورانه و استاندارد نیز مورد ملاحظه قرار داد. عملکرد شغلی استاندارد مربوط به درجه‌ای است که کارمندان وظایف محوله سازمانی را انجام می‌دهند. سازمانی که فقط به این وظایف از پیش تعیین شده وابسته باشد، یک نظام اجتماعی شکننده محسوب می‌شود. برای تطابق و مقابله با رقابت و نامطمئنی محیط سازمان، مدیران آن باید رفتارهای کاری استانداردشان را از راه خلاقیت، ترقی و درک شرایط و ایده‌های جدید برای تغییرات سازمانی افزایش دهند. از این رو اقدام خلاقانه توسط سازمان‌ها و عملکرد شغلی نوآورانه موردی حیاطی محسوب می‌شود(Prajogo et al, 2011).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 11:02:00 ب.ظ ]




 

۳۰.۰%

 

۶۴.۱%

 

۶.۰%

 

۱۰۰.۰%

 

 

 

مقایسه میانگین ابعاد تجربه دموکراسی نشان می دهد که پاسخگویان در در زمینه مدارای اجتماعی با میانگین۳.۷۱ بالاترین نمره را بدست می آورند. مدارای اجتماعی در این پژوهش با مدارا نسبت به اقوام و شهرهای مختلف ایران تعریف شده است. که حدود ۶۶ درصد افراد مدارای اجتماعی بالایی داشته اند. و مشارکت اجتماعی با میانگین ۰.۹۳ با اختلاف زیاد با دو بعد دیگر، پایین ترین وضعیت را دارد. در مورد مشارکت اجتماعی تنها ۸. درصد مشارکت اجتماعی بالایی داشته اند. مشارکت اجتماعی با میزان مشارکت در نهادهای مدنی و درگیری در گروه های اجتماعی تعریف شده است. نگرش های خانوادگی دموکرات با میانگین۳.۴۶ حالتی مابین این دو را دارد. نگرش های خانوادگی دموکرات به مسائلی مانند گفت وگو و برابری زن و مرد در تصمیم گیری ها اشاره دارد. همانگونه که جدول نشان می دهد. ۴۳ درصد نگرشهای خانوادگی دموکرات بالایی داشته اند.
یافته های ردیف آخر جدول بالا شاخص کل تجربه دموکراتیک را نشان می دهد به گونه ای که می توان مشاهده کرد درصد کمی از جمعیت نمونه دارای تجربه اجتماعی دموکراسی بوده اند. نما در طبقه بینابین قرار می گیرد به گونه ای که حدود ۶۴ درصد وضعیتی بینابین را تجربه می کنند. و تنها حدود ۶ درصد پاسخگویان در حد زیاد چنین رویکرد و تجربه ای را دارند. شاخص تجربه اجتماعی دموکراسی در واقع قصد دارد میزان دموکرات بودن زندگی اجتماعی پاسخگویان را بسنجد.
و بر این فرض نظری استوار است که امروزه دموکراسی و دموکراتیزاسیون وابسته به نهادهای اجتماعی و فضاهای متفاوتی درون جامعه، در بین انجمنها و حتی خانواده ها است. همانگونه که مانهایم کتاب دموکراتیک شدن فرهنگ می خواهد از این گزاره که دموکراسی سیاسی، صرفا یکی از تظاهرات یک اصل کلی فرهنگی است، دفاع کند. مانهایم دموکراسی را نه فقط در چارچوب تنگ علم سیاست بلکه در قلمرو وسیع فرهنگ تعریف می کند. در دموکراسی در سطح فرهنگ نیز همانند سطح سیاست، برابری بین افراد گسترش می یابد و فاصله عمودی در روابط اجتماعی نفی می شود(مانهایم،۱۳۸۵، ۳۲ - ۲۰ ). به عقیده دیویی نیز، دموکراسی تنها در سرزمین‌هایی به نابودی گرایید که طبیعتی صرف سیاسی داشت و به گوشت و خون مردم و به زندگانی روزانه آنان راه نیافته بود.
به طور کلی اندیشمندان فرهنگ گرا بر بنیادهای فرهنگی استقرار نهادهای دموکراتیک تأکید می‌کنند. به این معنا که دموکراسی را علاوه بر شکلی از حکومت، “شیوه‌ای از زندگانی” می‌دانند. باربو نیز در کتاب دموکراسی و دیکتاتوری، دموکراسی را بر مبنای شیوه زندگی تعریف می‌کند. به نظر او، مهم‌ترین ویژگی دموکراسی، اصل خودمختاری است. و تحقق دموکراسی منوط به چهارچوب ذهنی خاصی است که شهروندان را برای اداره امور به دست خودشان آماده می‌کند. باربو در این زمینه چهار ویژگی ذهنی را برمی‌شمارد. شیوه زندگی و کنش دموکراتیک در وهله اول مبتنی بر «خواست و اراده تغییر» است. و اینکه فقط نباید پذیرای تغییر و دگرگونی باشند، بلکه باید این تغییرات را نتیجه فعالیت‌های خودشان بدانند. ویژگی سوم احساس بی‌ثباتی و نسبی بودن قدرت و اقتدار است. و آخرین ویژگی چارچوب ذهن دموکراتیک، به رویکرد اعتماد به عقل مربوط می‌شود. به نظر باربو این ویژگی‌های ذهن دموکراتیک، جامعه دموکراتیک را خلق می‌کنند(انصاری،۱۳۸۴: ۳۰).
مقاله - پروژه
یافته های فوق نشان می دهد وضعیت تجربه دموکراسی در جامعه ایرانی با توجه به ویژگیهای ساختاری و فرهنگی پیشین خود، چندان نا مطلوب نیست. به این دلیل که وضعیت شاخص مدارای اجتماعی و نگرشهای خانوادگی دموکرات در حد نسبتا مطلوبی قرار دارد. ولی مشارکت اجتماعی بسیار پائین است. مشارکت اجتماعی نیز مانند اعتماد یک تجربه تاریخی است که بر کنش های بعدی هم تاثیر می گذارد . واز آنجا که مشارکت اجتماعی سازمان یافته در جامعه مدنی در اغلب دوره های تاریخی در ایران محدود بوده است. نمی توان انتظار تغییر یکباره آن را داشت. و دوم آنکه مشارکت مدنی تا حد زیادی توسط زمینه های ساختاری و کلان باید فراهم شود. اما به نظر می رسد عواملی نظیر افزایش تحصیلات در جامعه ایرانی و بهبود شرایط اجتماعی زنان موجب شده است مدارای اجتماعی و نگرشهای خانوادگی دموکرات از وضعیت بهتری بر خوردار باشند.
۴-۳-۱۶- توزیع گویه های مشارکت اجتماعی
جدول شماره۳۴: توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان بر حسب مشارکت اجتماعی

 

 

 فعالیتهای اجتماعی

 

اصلا

 

خیلی کم

 

کم

 

تا حدودی

 

زیاد

 

خیلی زیاد

 

مجمموع

 

میانگین

 

 

 

وبلاگ نویسی 

 

۵۱۹

 

۳۶

 

۲۵

 

۱۶

 

۶

 

۳

 

۶۰۵

 

.۲۹

 

 

 

۸۵.۸%

 

۶.۰%

 

۴.۱%

 

۲.۶%

 

۱.۰%

 

۰.۵%

 

۱۰۰.۰%

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 11:02:00 ب.ظ ]




در سراسر دنیا، کاهش برنامه های آموزش و ورزش و فعالیت بدنی در مدارس، از روندی هشدار دهنده برخوردهر است.
علاوه بر آن حجم توده بدنی بالا از چاقی، اضافه وزن در بین کودکان و نوجوانان رو به افزایش است (۶۷).
همواره یکی از هدف های تربیت بدنی از دیدگاه معلمان ورزش، درک اصول آمادگی جسمانی و فعالیت جسمانی مرتبط با تندرستی توسط دانش آموزان است. در چند سال اخیر، در اغلب جوامع غربی و احتمالا در همه جا، نسبت به سلامتی بی توجهی شده است. بنابراین فرصت مناسبی است که بر فعالیت جسمانی و تامین سلامت کودکان از طریق تربیت بدنی تاکید خاصی شود (۳۲).
پایان نامه - مقاله - پروژه
مدرسه به عنوان محلی ویژه برای اشاعه تربیت بدنی و ورزش، حداقل سه مزیت بارز دارد:
جمعیتی را شامل می شود که به خاطر سنشان، احتمال تعقییر در آنها بیشتر است.
راهبردهای آموزشی را به گونه ای تنظیم می کند که تمام اعضای یک گروه سنی را پوشش می دهد.
در حال حاضر، اصلی ترین نظام عرضه مفاهیم و آموزش های تربیت بدنی به شمار میرود (۳۲).
۲-۱۰ پیشینه پژوهش:
۲-۱۰-۱ پژوهش های داخلی:
رحمانی نیا و همکاران (۱۳۸۸) به بررسی رابطه کم وزنی با آمادگی جسمانی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی دانش آموزان پرداختند و گزارش کردند: دانش آموزانی که از نظر توده بدنی پایین تر از وزن قابل قبول بودند، از نظر آمادگی جسمانی آماده ترند و همچنین از نظر اجتماعی-اقتصادی با توده بدنی دانش آموزانی که وضعیت اجتماعی-اقتصادی بهتری داشتند بالاتر بود(۸).
تقی پور (۱۳۷۸) در مطالعه ای تحت عنوان رابطه کم وزنی و اضافه وزن تا آمادگی جسمانی و وضعیت اقتصادی-اجتماعی دانش آموزان بر روی کلیه دانش آموزان دختر و پسر سه مقطع تحصیلی دبستان، راهنمایی و دبیرستان نواحی ۲۱ شهر اراک مشاهده کرد که دانش آموزانی که از نظر BMI پایین تر از وزن قابل قبول بودند.از نظر آمادگی جسمانی آماده تر از دیگر دانش آموزان بودند، همچنین دانش آموزانی که در رده قابل قبول قرار دهشتند از نظر آمادگی جسمانی آماده تر از دانش آموزان دارای اضافه وزن و چاق بودند، اما این موضوع در بین دانش آموزان دختر دیده نشد. بنابراین توجه به برنامه فعالیت بدنی باعث کاهش اضافه وزن و چاقی در بین دانش آموزان می شود، همچنین آمادگی جسمانی دانش آموزانی که در وضعیت اجتماعی-اقتصادی بالاتری قرار دهشتند بهتر بود (به ویژه پسران)، بنابراین افرادی که در وضعیت اجتماعی- اقتصادی قرار داشتند توجه بیشتری به فعالیت های بدنی می کنند که شاید دلایل آن یکی دسترسی آسان به وسایل و امکانات ورزشی و همچنین طرز نگرش والدین نسبت به ورزش و سلامتی فرزندانشان باشد، وضعیت اجتماعی- اقتصادی ارتباطی با BMI نداشت، ولی درصد دانش آموزانی که در رده وزنی قابل قبول قرار داشتند نسبت به درصد بقیه رده های وزنی بیشتر بود و این نشان دهنده جامعه ای می باشد که شیوع کم وزنی و چاقی کم می باشد. دلیل این وضعیت طرز نگرش والدین نسبت به کنترل وزن فرزندانشان و علاقه به فعالیت بدنی می باشد (۶۶).
گایینی و آزمون در سال (۱۳۸۰) به بررسی آمادگی جسمانی دانش آموزان دختر و پسر سنین ۹ تا ۱۷ سال سراسر کشور و مقایسه آن با نرم ملی پرداختند و نتیجه: وضعیت دانش آموزان دختر و پسر استانهای منتخب در قابلیت‌های قلبی-تنفسی، قدرت، استقامت عضلات بالاتنه، شکم و انعطاف پذیری عضلات خلفی ران و پشت، بهتر از میانگین نورم ملی بودند (۱۸).
صادقی بروجردی در سال (۱۳۷۵) به تو صیف وضعیت جسمانی دانشجویان کردستان و تهیه نورم استاندارد و مقایسه آن با نورم منتخب ظرداخت، نتیجه: قابلیت انعطاف پذیری در سنین پایین از وضعیت بهتری برخوردار است و با افزایش سن این قابلیت ها کاهش می یابند (۱۰).
محسن یادگار در سال ۱۳۷۵، دو گروه دانش آموزان تیز هوش و معمولی سال دوم دبیرستان استان لرستان را از نظر آمادگی عمومی بدنی با همدیگر مورد مقایسه قرار داد، نتایج تحقیق وی بشرح ذیل بوده است:
بین میانگین های امتیاز پرش طول جفتی دو گروه اختلاف معنی داری به نفع دانش آموزان تیز هوش مشاهده شد.
بین میانگین های امتیاز کشش بارفیکس دو گروه اختلاف معمولی مشاهده شد.
بین میانگین های امتیاز درازونشست دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
بین میانگین های امتیاز دوی ۹x4 متر اختلاف معنا داری بنفع دانش آموزان تیز هوش مشاهده شد.
بین میانگین های امتیاز ۴۵ متر اختلاف معنا داری بنفع دانش آموزان تیز هوش مشاهده شد.
بین میانگین های امتیاز آمادگی جسمانی اختلاف معنا داری بنفع دانش آموزان معمولی مشاهده شد.
بین میانگین های امتیاز آمادگی حرکتی اختلاف معنا داری بنفع دانش آموزان تیز هوش مشاهده شد.
بین میانگین های امتیاز معدل شش آزمون اختلاف معنی داری بنفع دانش آموزان تیز هوش مشاهده شد.
در مجموع ایشان در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که دانش آموزان تیز هوش نسبت به دانش آموزان معمولی از آمادگی جسمانی حرکتی بیشتری برخوردار بوده اند (۳۲).
۲-۱۰-۲ پژوهش های خارجی:
ماکاما اندریس[۲۶] و همکاران (۲۰۱۲) مورد تحقیقشان رابطه بین ترکیب بدن و آمادگی جسمانی در نوجوانان ۱۴ ساله ی ساکن آفریقای جنوبی بود، با اجرای (BMI) نتیجه: در کل گروه، ۹/۳۵ درصد کم وزن و ۷/۱۳ درصد دچار اضافه وزن بودند. هر دو کم وزنی و اضافه وزن در دختران و پسران وجود داشت و اثرات آن در اجرای برنامه های آمادگی جسمانی بارز بود.(۰۱/۰ =p) BMI به شدت مرتبط با درصد چربی بدن بود آمادگی جسمانی و BMI دختران کم وزن با بالاترین امتیازهای آمادگی جسمانی و دختران دارای اضافه وزن با نمرات آمادگی جسمانی کمی ضعیف تر و رابطه مثبت بین آمادگی جسمانی و BMI پسران کم وزن با نمره آمادگی جسمانی بالا و پسران با اضافه وزن هم با نمرات آمادگی جسمانی بالا یافت شد (۴۲).
رابرت[۲۷]و همکاران (۲۰۱۱) مورد تحقیقشان ارتباط بین توده ی بدن و تناسب اندام و عملکرد تحصیلی در دختران و پسران دبستانی جنوب شرقی ایالات متحده بود نتیجه: میزان آمادگی جسمانی در دختران و پسران متفاوت بود و دختران انعطاف پذیرتر از پسران بودند و BMI سالم در تناسب اندام موثر بود و عواملی همجون دخالت والدین، شیوه های آموزشی کلاس درس و اضافه وزن دانش آموزان بر عملکرد تحصیلی دخالت داشت (۲۶).
مار[۲۸]، سپرو[۲۹] و همکاران (۲۰۱۱) در اسپانیا در پژوهشی تحت این عنوان که آمادگی جسمانی کودکان ارتباط نزدیکی با سلامت قلبی و عروقی دارد و شواهدی وجود دارد که نشان دهنده این است که در دهه گذشته سطح آمادگی کودکان کاهش و شیوع چاقی افزایش یافته است ( سازمان جهانی سلامت ۲۰۰۹ – ۲۰۰۵ sliger).
آنها در انجام این پژوهش ۱۱۹ کودک (۵۸ پسر و ۶۱ دختر) ۱۲-۸ ساله از سنین مدرسه انتخاب نمودند، پژوهش آنها ۵ ماه طول کشید از اندازه های آنتروپومتریکی ارزیابی آمادگی جسمانی مرتبط با سلانتی استفاده شد، از جمله این که انعطاف پذیری دختران بیشتر از پسران است دختران نسبت به پسران هماهنگی کمتری دارند چون کمتر در فعالیت های بدنی شرکت دارند. نتایج این پژوهش نشان داد که یک جلسه ورزش در هفته برای ارتقای آمادگی جسمانی دانش آموزان کافی نیست و حداقل سه جلسه در هفته باید باشد (۵۲).
کریستین[۳۰] و همکاران (۲۰۱۰) در کالیفرنیا طبق پژوهشی با عنوان آمادگی جسمانی پایین و چاقی با تست های کمتر استاندارد شده در کودکان مرتبط است آنها بر روی ۱۹۸۹ نفر با نژاد مختلف از مدارس مختلف کالیفرنیا با تست هایی از قبیل یک مایل دویدن، راه رفتن، آزمایش شاخص توده بدنی (BMI) و تست های اندازه گیری آمادگی بدن استفاده شد. نتایج آزمایشات نشان داد که آمادگی پایین در میان جوانان معمولی و در گروه های نژادی پیش بینی می کند که پژوهش های بیشتری نیاز است که آمادگی ایروبیک ممکن در اجرای استاندارد آزمون های آکادمیک سهم داشته باشند (۵۶).
پاولیریسکا[۳۱] و همکاران پژوهشی انجام دادند. هدف از این پژوهش، عوامل اجتماعی- اقتصادی و شیوع کم وزنی و اضافه وزن در بین دانش آموزان دختر لهستان بود. نمونه ۷۱۸ دانش آموزان ۱۸ تا ۲۴ ساله را شامل می شد. کم وزنی، اضافه وزنی و چاقی بر اساس BMI و معیار WHO طبقه بندی می شد. عوامل اجتماعی-اقتصادی شامل فعالیت های ورزشی، سیگار کشیدن، مصرف الکل و حساب بانکی بود. شیوع کم وزنی بیشتر از اضافه وزن و چاقی بود. ( به ترتیب ۳/۱۵ درصد ۵/۳ درصد) و همچنین تعداد افراد کم وزن در بین افراد با وضعیت اجتماعی-اقتصادی بالا بودند. نتایج نشان داد کم وزنی با وضعیت اجتماعی-اقتصادی بالا در ارتباط بود (۵۹).
پنا[۳۲]و همکاران (۲۰۰۵) نتایج مطالعه قطعی که به منظور تععن شیوع چاقی بر روی ۱۵۵ پسر و ۱۳۸ دختر دبستانی ۶ تا ۱۱ ساله و ۱۶۴ پسر و ۱۶۴ دختر ۷ تا ۱۲ ساله مکزیکی در سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ انجام شده بود ارائه دادند. در این پژوهش، BMI کودکان با مرجع مربوط به کودکان مکزیکی مقایسه شد و BMI مساوی یا بالاتر از صدک ۸۵ و کمتر از صدک ۹۵، به عنوان اضافه وزن و BMI مساوی یا بالاتر از صدک ۹۵، به عنوان چاقی در نظر گرفته شد. در این تجزیه و تحلیل نتایج مشاهده شده که شیوع اضافه وزن و چاقی ۴۰% در پسرها و ۳۵% در دخترها بوده و ۲۳% پسرها و ۱۷% دخترها چاق بودند (۶۲).
ال بوس[۳۳] (۱۹۹۹) پژوهشی مقطعی بر روی ۵۵۱۸ دانش آموز ولزجنوی جدید در سال های دوم، چهارم، ششم، هشتم و دهم مدرسه که میانگین سنی آنها به ترتیب ۳/۳، ۳/۹، ۳/۱۱، ۳/۱۳، ۳/۱۵ سال بود، صورت گرفت قد و وزن و ضخامت چربی دانش آموزان اندازه گیری شد. نتایج نشان داد هیچ تفاوتی در اندازه های آنتروپومتریکی دختران و پسران شهری و روستایی وجود نداشت. در میان دختران هر یک از اندازه گیری های آنتروپومتریک به استثناء مقادیر چین زیر پوستی با وضعیت اجتماعی-اقتصادی به طور معکوس در ارتباط بود، تمایل چربی پایین تر در طبقات اجتماعی-اقتصادی بالا در مقایسه با طبقات اجتماعی-اقتصادی پایین در متوسط مشاهده شد (۶۵).
بویین و همکاران (۱۹۹۳) پسران و دختران چاق و لاغر بلژیکی را در چندین رده سنی مورد مقایسه قرار دادند. در هر رده سنی و در هر جنسی، کودکان لااغرتر به طور میانگین در تکالیف حرکتی زیادی بهتر عمل کردند. قدرت ایستای شانه و قدرت مطلق جز استثنائات بود. قدرت مطلق در کودکان چاق تر و سنگین تر توده بدن مطلق، بدون توجه به ترکیب چربی و بدون چربی، بیشتر بود، که اغلب منجر به عملکرد بهتر در واحد توده بدن می شد.
جمع بندی:
با توجه به مبانی پیشینه ی پژوهش نتیجه گرفته می شود که تعدادی از پژوهش ها هیچ گونه ارتباطی بین رابطه آمادگی جسمانی، ترکیب بدن و سطح فعالیت بدنی مشاهده نکرده اند، این مسئله به ویژه در کشورهای در حال توسعه بیشتر قابل درک می باشد. همچنین تعدادی از مطالعات انجام شده اهمیت ترکیب بدن و فعالیت بدنی را بر آمادگی جسمانی افراد نشان میدهد. این عوامل شامل وضعیت شغلی والدین، در آمد خانواده، تغذیه و میزان تحصیلات است. همین طور تعدادی از مطالعات اهمیت عوامل اجتماعی- اقتصادی در رشد و تکامل کودکان، وضعیت ترکیب بدنی، آمادگی جسمانی، تغذیه و فعالیت بدنی افراد را نشان می دهد؛ زیرا وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده تعیین کننده نوع فعالیت ورزشی فرد است. با وجود پژوهش های پیشین دیده شده، تلاش می کنیم تا در پژوهش حاضر به مطالعه مقایسه رابطه سطح آمادگی جسمانی با ترکیب بدن بپردازیم.
فصل سوم
۳-۱مقدمه:
در این فصل، به منظور تو صیف چگونگی اجزای تحقیق، موضوعاتی از قبیل طرح تحقیق، جامعه آماری، نمونه آماری و نحوه ی گزینش آزمودنی ها، وسایل اندازه گیری، روش جمع آوری اطلاعات و روش آماری تشریح می شوند.
۳-۲ روش تحقیق
تحقیق حاضر از نوع توصیفی و به صورت میدانی می باشدو هدف آن مقایسه سطح آمادگی جسمانی با ترکیب بدن دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی دولتی و غیر انتفاعی رشت می باشد.
۳-۳ جامعه آماری
جامعه آماری تحقیق شامل ۱۰۰۸۰ دانش آموز دختر شهر رشت با دامنه سنی ۱۰ تا ۱۲ سال بود که در سال تحصیلی ۹۳– ۱۳۹۲ در مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل بودند.
۳-۴ روش نمونه گیری:
به دلیل گستردگی و حجم زیاد جامعه آماری ، از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شده است.که طی چند مرحله انجام گرفت.
شهر رشت دارای دو منطقه یک و دومدارس دولتی و غیر انتفاعی می باشد،با مراجعه به اداره کل اموزش و پرورش مجوز کار برای هر دو ناحیه گرفته شد، سپس به اداره هر یک از نواحی مراجعه کرده و تعداد کل دانش آموزان دختر ۱۰ تا ۱۲ ساله و تعداد مدارس هر ناحیه مشخص گردید،ازبین کل مدارس ناحیه ۱ و۲(دولتی و غیر انتفاعی) چند مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند سپس به مدارس انتخاب شده مراجعه کرده و با ارائه مجوز به مدیر مدرسه اجازه کار گرفته شد،در داخل هر مدرسه به صورت تصادفی چند کلاس جهت انجام تحقیق انتخاب شدند و از هر کلاس هم تعداد ۲۵ دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب شدند،در ضمن لازم به ذکر است دانش آموزانی که مشکل پزشکی داشتند از فهرست اولیه حذف شدند.
۳-۵ نمونه آماری
نمونه آماری تحقیق شامل ۶۰۰ نفر یعنی به تفکیک در هر پایه ۲۰۰ نفر از بین دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر رشت دولتی و غیر انتفاعی (ناحیه ۱ و ۲) می باشند که در سال تحصیلی ۹۳– ۱۳۹۲ انتخاب شد.
۳-۶ ابزار و نحوه اندازه گیری:
وسایلی که برای اجرای آزمون ها و جمع آوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت عبارتند از:
کرنومتر دیجیتالی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 11:01:00 ب.ظ ]




محققان سه نقش برای کارآفرینان در رشد اقتصادی در نظر گرفته اند:
پایان نامه

 

    1. نوآوری: با معرفی محصولات یا خدمات جدید کارآفرینان و شرکت های کوچک، تعادل بازار به هم می خورد، شرکت های بزرگ اما غیررقابتی با افت سود و حتی در مواردی خروج از بازار مواجه می شوند و برای مدتی محدود، بازار انحصاری با سودآوری بالابرای خود ایجاد می کنند. این بازار انحصاری در نهایت با انتقال دانش به شرکت های دیگر و کپی برداری توسط آنها از میان می رود و بازار به نقطه تعادل جدید عرضه و تقاضا با سود اندک می رسد. در این فرایند، کارآفرینان برای معرفی محصول یا خدمت جدید و رقابتی نیاز به خلق دانش جدید یا انتقال دانش (تئوریک) از دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی به حوزه خود و بهره برداری از آن دارند که در نهایت منجر به نوآوری در بازار، فروش بیشتر، محصول بهتر و خلق ثروت برای کارآفرین و جامعه می شود.

 

همچنین کارافرینان موفق با ایده های جدید آمده و سپس روش هایی را خلق می کند تا از این ایده ها برای حل یک مشکل یا تامین یک نیاز استفاده کنند. در دنیایی که بسیار سریع تر از حد تصور در حال تغییر است، خلاقیت و نواوری نقشی حیاتی در موفقیت و بقای یک شرکت دارند. این امر برای موسسات بازرگانی در تمام صنایع مصداق دارد که از تولید کنندگان خودرو گرفته تا پرورش دهندگان چای و شرکت هایی در اندازه های مختلف را شامل می شود. با این وجود، خلاقیت و نوآوری وجه مشخصه ی کسب و کار می باشند. تفکر خلاقانه، یک مهارت بازرگانی اصلی به حساب آمده و کارافرینان در توسعه و به کار گیری آن مهارت، پیشرو هستند. در حقیقت خلاقیت و نوآوری، غالباً مرکز ثقل توانایی های شرکت های کوچک برای رقابت موفق با رقبای بزرگتر از خود است. (زالی، ۱۳۸۹)
در بعضی از مواقع، نووری مستلزم ایجاد بعضی چیزها از هیچ است. با این وجود، نوآوری به احتمال زیاد از تغییرات ماهرانه ی متغیرهای موجود، استخراج روش های جدید از شیوه های قدیمی و تلفیق آن با روش های جدید یا انجام کارهای متفاوت با سایرین بدست می آید تا بتوان محصولی ساده تر و بهتر را ایجاد نمود.(همان)
لذا کارآفرینی ماحصل یک فرایند نظامدار و سیستماتیک در بکارگیری خلاقیت و نوآوری برای ارضای نیازها و استفاده از فرصتها در بازار است. این امر مستلزم بکارگیری استراتژیهای متمرکز برای ایده ها و دیدگاه های جدید و خلق کالا یا خدمتی است که نیازهای مشتریان را برآورده کرده یا مشکلاتشان را حل می کند. این امر چیزی بیش از اتصال تصادفی و مجزای ابزارهای گوناگون است. میلیونها نفر با ایده های جدید برای کالاها یا خدمات جدید و متفاوت می آیند. با این وجود، بسیاری از آنها هیچ کاری با این ایده ها نمی کنند. کارآفرینان، کسانی هستند که ایده های خلاقانۀ خود را با اقدامات هدفمند و ساختار یک مؤسسۀ بازرگانی مرتبط می کنند. بنابراین، کارآفرین موفق، فرایند مستمری است که بر خلاقیت، نوآوری و بکارگیری آن در بازار تکیه دارد.

 

    1. ایجاد شغل: در اقتصادهای توسعه یافته، شرکت های کوچک، بسیار بیشتر از شرکت های بزرگ فرصت های شغلی ایجاد می کنند. علاوه بر این فرصت های شغلی در شرکت های کوچک نیز راحت تر از دست می رود و عدم ثبات شغلی در این شرکت ها باعث می شود که استخدام و اخراج در این شرکت ها دینامیک تر باشد. با این همه، شرکت های کوچک به دلیل نوآوری و فرصت های رشد بیشتر، توانایی جذب نیروی کار بیشتری از بازار کار دارند که این نکته باعث کاهش نرخ بیکاری در کشورها و استفاده از استعدادهای متقاضیان کار در سطح کشور شده و منجر به بالارفتن سطح درآمد، مصرف و در نهایت رشد اقتصادی می شود.

 

از سال۱۹۸۰ تا کنون ، کسب و کارهای کوچک در اقتصاد آمریکا بیش از ۳۴ میلیون شغل ایجاد کردهاند. این در حالی است که از تعداد کارکنان شرکت‌ های بزرگ در این کشورها کاسته شده است. در ایالات متحده آمریکا، ۵/۸۱ درصد از مشاغل جدید از طریق شرکت‌های تازه تاسیس به وجود آمده و ۵% از شرکت‌های تازه تاسیس، ۷۷% از مشاغل جدید را ایجاد کرده‌اند.
به طوریکه بیش از ۶۷ درصد از نوآوریهای تکنولوژیک و حدود ۹۵ درصد از نوآوری های منجر به تحولات بنیادی را کسب و کارهای کارآفرینانه پدید آورده اند. کارآفرینان از طریق ایجاد فناوری، ارائه محصولات و خدمات جدید، قدرت انتخاب مصرف کنندگان را افزایش داده و با افزایش بهره وری، سرگرمیهای نو، بهبود بهداشت و سلامتی، تسهیل ارتباطات و … موجب افزایش کیفیت زندگی می ‌شوند. در واقع بخش اعظم صنایع جدید را کارآفرینان ایجاد کرده ‌اند که می توان از کامپیوترهای شخصی، تلفنهای همراه، خرید از طریق اینترنت و سرگرمیهای دیجیتال به عنوان نمونه ‌هایی از آن ذکر نمود.
همچنین بسیاری از صنایع جدید از پیامدهای کارآفرینی می‌باشند. صنایع نظیر، کامپیوترهای شخصی، بیوتکنولوژی، تلویزیون‌های کابلی، نرم‌افزارهای شامل محصولات جدید نفتی، ارتباطات بی‌سیم، خدمات پستی صوتی، تلفن‌های همراه، فروشگاه‌های اینترنتی، رسانه‌های دیجیتالی و …
از پیامدهای دیگر کارافرینی می‌توان به بهبود وضعیت اقتصادی، فقرا و وارد شدن زنان به عرصه‌های کسب و کار و افزایش مالکیت آنها در کسب کارها، اشاره کرد (در ایالات متحده، سهم مالکیت زنان در کسب کارها از ۴% در سال ۱۹۷۰، ۳۵% در سال ۱۹۹۹ افزایش یافته است) بنابراین، کارآفرینی از طریق افزایش ثروت جامعه، منجر به ایجاد سهم بیشتری از درآمدها، برای افراد جامعه می‌شود. مطالعات در آمریکا نشان داده که بیشتر از ۹۵% از ثروت‌ها از سال ۱۹۸۰ به بعد ایجاد شده‌اند (مردیت و همکاران، ۱۳۸۴).

 

    1. ایجاد رقابت در صنایع: حضور شرکت های کوچک و نوپا در بازار سبب ایجاد رقابت می شود که این امر سبب جابه جا شدن ارزش افزوده محصولات به سمت مشتریان از طریق کاهش قیمت، افزایش کیفیت محصولات یا ارائه محصولات جدید و متنوع می شود. کارآفرینان با ارائه محصولات جدید در جست وجوی شکستن انحصار بازار که توسط کمپانی های بزرگ ایجاد شده هستند، در این عرصه به چالش می کشد. به علاوه حضور کارآفرینان موانع ورود به آن بازار را برای دیگر رقبای بالقوه، به علت انتقال دانش به شرکت ها و شکسته شدن انحصار تکنولوژی، به طرز قابل توجهی کاهش می دهد که تاثیرات بلندمدت تر بر رقابت پذیری صنعت مربوطه دارد.(سیدی و تقی خانی، ۱۳۹۰؛ هافر،۲۰۱۳)

 

تاثیر دولت در توسعه کارافرینی
موفقیت فعالیت های کارافرینانه در هر جامعه ای به تصمیمات اقتصادی آن جامعه وابسته است و اینکه افراد یک کشور در کسب و کارهای کارافرینانه مشارکت کنند، به انگیزه فردی آنان برای تبدیل شدن به کارافرین، توانایی آن ها برای تقبل فعالیت های کارافرینانه و برداشت هایشان از فرصت های در دسترس بستگی دارد. محیط هر کشور می تواند هر کدام از این عوامل را تحت تاثیر قرار داده و سیاست های دولت در قبال کارافرینان برای ارائه کمک های مالی از طریق یارانه ها و وام های ترجیحی یا سیاست های مالی مساعد که آن را «محیط تنظیمی» برای کارافرینی می نامند، فرصت های قابل دسترس را کسب، و کارهای موجود و کسب و کارهای جدید افزایش دهد.
کشورهایی که فعالیت های کارافرینانه در آن ارزشمند است تعداد بیشتری از این افراد به یافتن کسب و کار جدید یا مدیریت کسب و کار جدید برانگیخته خواهد شد. وجود چنین شرایطی اشاره به «محیط هنجاری» دارد. محیط های تنظیمی ، شناختی و هنجاری، پایه های سه گانه حمایت از فعایت های کارافرینانه یک کشور را شکل می دهند. کشورهایی که سیاست هایی برای تقویت هر سه پایه فوق الذکر یعنی تنظیمی، شناختی و هنجاری را اجرا می کنند، موفق خواهند بود. سیاست کلی تمرکز بر محیط تنظیمی، می تواند فرصت های در دسترس کارافرینان را از طریق ارائه مشوق های مالی یا برخوردهای ترجیحی دولت را بهبود بخشند. همچنین دولت می تواند محیط شناختی را نیز تقویت کند و بدین صورت، توانایی های کارافرینانه را از طریق برنامه های آموزشی و یا مشاوره ای افزایش دهد و نیز از طریق بهبود محیط هنجاری برای کارافرینی، و با بهره گرفتن از تبلیغات و تقویت کارافرینی در افکار عمومی، برای مطلوب دادن کارافرینان، انگیزه کارافرینان را بیشتر کند. (دانایی فرد، ۱۳۸۱)
در زمان مناسب فعالیت های کارآفرین آنگاه مثمر ثمر خواهد شد که سطح سیاسی جامعه بتواند نیروی نقادی بر قوانین و سنن موجود را از وی کسب کرده و بدین ترتیب از پیچیدگی های تحکمی قوانی کاسته و بر دامنه ارتباط اقناعی مبتنی بر آگاهی خود با جامعه بیفزاید. چنی فعالیتی خود به معنی نوعی زایش نظم جدید فرهنگی گریز از تحکم و پیچیدگی های قانونی است تا روابط فعالی کارافرین با سطح سیاسی در جهت اصلاح نظام های قانونی و کاهش سطح پیچیدگی آن ها تنظیم نشود، مهمترین رکن اثرگذاری اجتماعی فعالیت یک کارافرین آشکار نمی شود و او طبعاً نمی تواند به وظایف اجتماعی خود بپردازد.
فصل دوم مبانی نظری و پیشینه تحقیق
مقدمه
در حال حاضر، در ادبیات رشد اقتصادى، کارآفرینى اهمیت ویژ ه اى یافته است، به طورى که از آن به عنوان موتور توسعه اقتصادى یاد می شود. اما باید توجه کرد که در برخى کشورهاى در حال توسعه، نسبت به کشورهاى توسعه یافته، سطح کل فعالیت هاى کارآفرینى بسیار بالاست؛ در حالى که میزان رشد اقتصادى کشورهاى مذکور، کم است. از آنجایى که اقتصاددانان به طور معمول از دو دیدگاه متفاوت"دارا بودن کسب و کار” و “ابتکارات” کارآفرینى را مورد بررسى قرار مى دهند که اولى بیانگر کارآفرینى غیرمولد و دومى بیانگر کارآفرینى مولد است، به نظر مى رسد دلیل تفاوت مذکور سهم کارآفرینی در فعالیت های مولد یا غیرمولد است. زیرا در دیدگاه اول، مفهوم کارآفرینى فقط با اشتغال زایى مترادف شده است که فقط راهى براى گریز از بیکارى و تأمین نیازهاى اولیه افراد با انجام فعالیت هاى تکرارى در جامعه است، در حالى که در دیدگاه دوم، کارآفرینی فرایند شناسایی فرصت های اقتصادی، ایجاد کسب و کار جدید، نوآور و رشدیابنده برای بهره برداری از فرصت های شناسایی شده دانسته شده است که در نتیجه آن، کالاها و خدمات جدیدی به جامعه عرضه می شود. از این دیدگاه، کارآفرینی می تواند ویژگی های مثبتی مانند بارور شدن خلاقیت ها، ترغیب به نوآوری و توسعه آن، افزایش اعتماد به نفس، ایجاد و توسعه فناورى، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی را همراه خود داشته باشد.
در حوزه کارآفرینی تئوری واحد و جامعی وجود ندارد. در عین حال برای تبیین و توصیف پدیده کارآفرینی رویکردهای مختلفی وجود دارد. برخی از پژوهشگران رویکرد روانشناختی را اصلح تصور کرده و بر خصیصه های فردی تکیه کرده اند. عده ای دیگر رویکرد جامعه شناسی را در پیش گرفته و عوامل جامعه شناسی را موثر بر کارآفرینی دانسته اند. لذا ساماندهی این فصل بدین صورت می باشد که بخش اول مربوط به کارافرینی و نقش آن در توسعه اقتصادی است و بخش دوم مربوط به سرمایه گذاری و عدم اطمینان در این شرایط و بخش سوم مربوط به مطالعات داخلی و خارجی است.
سابقه کارآفرینی در ایران
علی‌رغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه ۱۹۷۰ به بعد به موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه نیز از اواخر دهه ۱۹۸۰ این موضوع را مورد توجه قرار داده‌اند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود. حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیش‌بینی حادتر شدن آن در دهه ۱۳۸۰ موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه مذکور، توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانه‌های علوم، تحقیقات و فنّاوری(کاراد)، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ‌جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و همچنین سایر مؤسسه‌ها همچون جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیت‌های آنها، مطرح شده است.
متأسفانه واژه کارآفرینی که ترجمه‌ای از کلمه Entrepreneurship است، موجب گردیده است که معنی ایجاد کار و یا اشتغال‌زایی از این واژه برداشت ‌شود، در حالیکه کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغال‌زایی است. این برداشت ناصحیح از مفهوم کارآفرینی و همچنین وجود نیروی انسانی بیکار در جامعه بویژه در بین دانش‌آموختگان دانشگاهی، موجب شده در بسیاری از سیاست هایی که برای توسعه آن اتخاذ شده، صرفاً جنبه اشتغال‌زایی برای آن در نظر گرفته شود، حال آنکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند:

 

    • بارورشدن خلاقیت‌ها

 

    • ترغیب به نوآوری و توسعه آن

 

    • افزایش اعتماد به نفس

 

    • ایجاد و توسعه تکنولوژی

 

    • تولید ثروت در جامعه و

 

    • افزایش رفاه عمومی است.

 

اکنون در کشور ایران ، به رغم داشتن جمعیتی هوشمند، مستعد و برخوردار از منابع طبیعی فراوان، تولید ناخالص داخلی (GDP) در سطحی پائین بوده، شمار قابل توجهی از نیروهای جوان و حتی تحصیلکرده از امکان اشتغال بی‌بهره‌اند و بر اولویت ایجاد کار در دیگر فعالیت های دولتی در سطوح گوناگون تأکید می‌شود. افزون بر این بسیاری از شرکت‌ها، به سبب بهره‌وری اندک، فقدان تقاضا و … در آستانه تعطیلی هستند و رقابت کشور هم در بازارهای جهانی اندک است. از این رو، امروزه «توسعه کارآفرینی» رویکردی بسیار ضروری برای جامعه است.
ضرورت کارآفرینی در کشور
در کشور ما مراکز حمایت از کارآفرینان بسیار محدود و کارآفرین با تمام مشکلات، ضمن تلاش جهت تبدیل ایده به محصول باید تمام خطر سرمایه گذاری را خود عهده دار باشد. مراکز حمایت از کارآفرینان به دلیل نداشتن پشتوانه مالی و عدم حمایت جدی از طرف نهادهای ذیربط قادر نیستند پاسخگوی نیازهای مالی کارآفرینان باشند. کارآفرینان با ایجاد «SME‌ها» با سرمایه محدود خود و گاهی با دریافت وام اندکی وارد یک حرکت اقتصادی و صنعتی می‌شوند و در بسیاری از مواقع زندگی و امکانات خود را در راه توسعه صنعتی از دست می‌دهند.
با تولید دانش فنی یک محصول توسط کارآفرین، شرکت‌های تولیدی خارجی توسط عوامل خود در کشور از این توانایی‌ها اطلاع یافته و قیمت محصول خود را چنان پائین می‌آورند که کارآفرین داخلی توان رقابت را از دست داده و در مدت کوتاهی ادامه فعالیت آنها متوقف می‌شود. در این مواقع اگر کارآفرین حمایت نشود نمی‌توان انتظار داشت کارآفرینی و ایجاد « SMEها » در کشور توسعه یابد.
مهمترین آثار توسعه کارآفرینی عبارتند از: افزایش نوآوری، ارتقای سطح فنّاوری، افزایش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، تولید دانش فنی، ایجاد اشتغال، تولید و توزیع درآمد در سطح جامعه است که در نتیجه می‌تواند افزایش ثروت ملی را در برداشته باشد. در این خصوص لازم است تا از تجربه ارزنده دنیا با توجه نیروهای مساعد فراوان در کشور به خوبی استفاده و با جدیت برای توسعه کارآفرینی برنامه ریزی نمود.
از سال ۱۹۹۷، با همکاری مراکز معتبر دانشگاهی در برخی کشورها، مدل«جی.ای.ام»[۱۱] برای ارتباط بین کارآفرینی و رشد اقتصادی طراحی شد و در سال ۱۹۹۹ این الگو در ده کشورجهان مشتمل بر: آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، کانادا، فنلاند، دانمارک و رژیم اشغالگر قدس بررسی شد و در سال ۲۰۰۰ کشورهای آرژانتین، استرالیا، بلژیک، برزیل، هند، ایرلند، کره‌جنوبی، نروژ، سنگاپور، اسپانیا، و سوئیس هم به آنها پیوستند. که دستاوردهای این پژوهش را به این شرح می‌توان بیان کرد:

 

    • فعالیت‌های کارآفرینانه در کشورهای مختلف بسیار متفاوت است.

 

    • سیاست های مناسب و افزایش توان کارآفرینی یک جامعه (از جمله مهارت ها و انگیزه‌ها)، بیشترین تأثیر را در گسترش کارآفرینی دارد.

 

    • شرکت زنان در کارآفرینی ضرورتی دراز مدت برای اقتصاد است.

 

    • برای رسیدن به دستاوردهای پایدار و بلندمدت، سیاست‌ها باید جوانان زیر ۲۵ سال و افراد بالای ۴۴ سال را به کارآفرینی فراخواند و تشویق کند.

 

    • هر دولتی که متعهد به پیشرفت اقتصادی است، باید زمینه حمایت های لازم را از کلیه جنبه‌های
      اقتصادی که هادی و حامی افزایش بسترهای کارآفرینی هستند از جمله کاهش مالیات‌ها، دسترسی به نیروی کار، کاهش هزینه‌های نیروی انسانی(غیر حقوق‌بگیر)، روان سازی مقررات و آسان‌سازی کسب و کار را فراهم سازد.

 

  • سیاست ها باید راهگشای گسترش سرمایه‌گذاری های مخاطره‌آمیز و برانگیزاننده انگیزه‌ افراد برای سرمایه‌گذاری بهینه در مراحل نخست هر گونه کسب و کاری باشد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 11:01:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم