کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



دربنددوازماده هفت آن اعلامیه صراحتااشاره به پذیرشاصلقانونیبودن جرائم ومجازاتها شده است.
گفتارسوم: دراسنادحقوق بشری خاص
الف: اعلامیه تهران
از ۲۳ آوریل‌ تا ۱۳ مه‌ ۱۹۶۸، در تهران‌ اجلاسیه‌ای‌ به‌ منظور بررسی‌ پیشرفت‌های‌ حاصله‌ طی‌ بیست‌ سال‌ گذشته‌ از تاریخ‌ تصویب‌ اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر و تنظیم‌ برنامه‌ای‌ برای‌ آینده‌ برگزار شد. این‌ همایش‌ به‌ بررسی‌ مسائل‌ مربوط‌ به‌ فعالیت‌های‌ سازمان‌ ملل‌ متحد در زمینه‌ بسط‌ و تشویق‌ احترام‌ به‌ حقوق‌ و آزادی‌های‌ اساسی‌ بشر، اختصاص‌ داشت‌ و در پایان‌ اعلام‌ داشت‌ که‌: با در نظر داشتن‌ قطعنامه‌های‌ مصوب‌ کنفرانس‌ و با توجه‌ به‌ اینکه‌ برگزاری‌ سال‌ بین‌المللی‌ حقوق‌ بشر در زمانی‌ انجام‌ می‌گیرد که‌ جهان‌ دستخوش‌ یک‌ رشته‌ تحولات‌ بی‌سابقه‌ است‌ …
پایان نامه - مقاله - پروژه
با توجه‌ به‌ امکانات‌ جدیدی‌ که‌ در اثر پیشرفت‌ سریع‌ علوم‌ و تکنولوژی‌ به‌ وجود آمده‌ است‌ …
با اعتقاد به‌ اینکه‌ در دولتی‌ که‌ مناقشه‌ و توسل‌ به‌ خشونت‌ در بسیاری‌ از نقاط‌ جهان‌ برقرار است‌ و حقیقت‌ همبستگی‌ متقابل‌ نوع‌ بشر و ضرورت‌ یکپارچگی‌ آنان‌ بیش‌ از پیش‌ مشهود است‌ …
با اذعان‌ به‌ اینکه‌ صلح‌ جهانی‌ آرمان‌ بشر است‌ و اینکه‌ صلح‌ و عدالت‌ لازمه‌ حتمی‌ تحقق‌ کامل‌ حقوق‌ و آزادیهای‌ اساسی‌ انسان‌، رسماً اعلام‌ می‌دارد که‌:

 

    1. لازم‌ است‌ اعضای‌ جامعه‌ بین‌المللی‌ تعهدات‌ خطیر خود را در زمینه‌ بسط‌ و تشویق‌ احترام‌ به‌ حقوق‌ و آزادی‌های‌ اساسی‌ عموم‌ افراد بشر، بدون‌ توجه‌ به‌ وجوه‌ امتیاز از هر نوع‌ از جمله‌ نژاد، رنگ‌، جنس‌، زبان‌، مذهب‌، عقاید سیاسی‌ و غیره‌ ایفا کنند.

 

    1. اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر مبین‌ تفاهم‌ مشترک‌ ملل‌ جهان‌ در زمینه‌ حقوق‌ غیرقابل‌ سلب‌ و نقض‌ عموم‌ اعضای‌ خانواده‌ بشری‌ بوده‌ متضمن‌ تعهدی‌ برای‌ اعضای‌ جامعه‌ بین‌المللی‌ است‌.

 

    1. میثاق‌ بین‌المللی‌ حقوق‌ مدنی‌ و سیاسی‌، میثاق‌ بین‌المللی‌ حقوق‌ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌، اعلامیه‌ راجع‌ به‌ اعطای‌ استقلال‌ به‌ سرزمینها و ملل‌ مستعمره‌، عهدنامه‌ بین‌الملل‌ راجع‌ به‌ محو کلیه‌ اشکال‌ تبعیض‌نژادی‌ و نیز عهدنامه‌ها و اعلامیه‌های‌ دیگری‌ که‌ در زمینه‌ حقوق‌ بشر به‌ ابتکار سازمان‌ ملل‌ متحد، کارگزاری‌های‌ تخصصی‌ و سازمان‌های‌ منطقه‌ای‌ بین‌الدولی‌ به‌ تصویب‌ رسیده‌ است‌، معیارها و تعهدات‌ جدیدی‌ به‌ وجود آورده‌ که‌ برای‌ کشورها لازم‌الرعایه‌ است‌.

 

 

 

    1. از

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 02:29:00 ق.ظ ]




امشب دلم گرفتهتر از ابر است/ چشمم در آرزوی چراغی نیست/ دانم که در چنین شب نافرجام/ کسی را از آنکه رفته، سراغی نیست/ در این اتاق کوچک دربسته/ میافشرم به سینه خیالش را/ بیهوده در دلی که پشیمان است/ میپرورم امید وصالش را (همان،۲۲۹-۲۲۸).
در قطعه «گریه»، از هجران معشوق مینالد:
ای که در خلوت من بوی تو پیچیده هنوز!/ یاد شیرین تو تا مرگ هماغوشم باد/ ابر تاریکم و از گریه اندوه پرم/ حسرت دیدن خورشید فراموشم باد! (همان،۲۹۶).
در شعر «شمع مهر»، عشق خود را به معشوقش یاد آور میشود و از قهر و عتاب او اندوهگین است:
تا جرعهای ز خون دلم نوش میکنی/ مستانه عهد خویش فراموش میکنی/ آن شمع مهر را که به جان برفروختم/ از باد قهر، یکسره خاموش میکنی/ هر دم مرا به بوی دلاویز موی خویش/ از دست می‌ربایی و مدهوش میکنی/ ترسم که همچو طبع تو سوداییم کند/ این طرّهای که زیب بر و دوش میکنی/ راز نهان عشق خود از چشم من بخوان/ تا چندش از زبان کسان گوش میکنی … (همان،۳۵۳)
در قطعه « ماه و آیینه» برای شادی و جوانی معشوق خود دست به دعا میگشاید:
پایان نامه - مقاله - پروژه
تو با جوانی من آمدی، جوان باشی/ بهار عمر منی کاش بیخزان باشی/ زبان دل به دعایت گشودهام شب و روز/ که ماهروی بمانی و مهربان باشی/ تو در سیاهی شب، شعله سپیده‌دمی/ ز باد فتنۀ ایّام در امان باشی… (همان،۵۲۴).
نادرپور در قطعه «غزل ۳»، خیال معشوق را شادی بخش دل خود میداند و از این یاد، شاد است:
مرا عشق تو در پیری جوان کرد/ دلم را در غریبی شادمان کرد/ به آفاق شبم رنگ سحر داد/ مرا آیینهدار آسمان کرد/ خوشا مهری که چون در من درخشید/ جهان را با من از نو مهربان کرد… (همان،۸۴۹)
وی قطعه «کتاب پریشان» را برای دخترش پوپک سروده است:
امید زیستنم دیدن دوبارۀ تست/ قرار بخش دلم تاب گاهواره تست/ تو، ای شکوفه ایّام آرزومندی/ بمان که دیده من روشن از نظاره تست… (همان،۴۲۰)
عاشقانههای وی را همچنین میتوان در «سرگذشت»، «دختر جام»، «انتظار»، «بیپناه»، «پرده ناتمام»، «از درون شب»، «در هر چه هست و نیست»، «یاد»، «آشتی»، «چشم در راه» «کتاب پریشان»، «بیخواب»، «ملال تلخ»، «شب بیمار»، «چاره»، «بت تراش»، «رندانه»، «از ویس به رامین» «بازگشت»، « از پس دیوار سالها»، «طلوعی در غروب»، «دو روز یا ده سال»، «طلوعی در شب»، «از دور و از نزدیک و از دور»، «چراغی از پس نیزار»، «عاشقانه»، «جام جهان نما»، «سرمه خورشید»، «بر صلیبی دوگانه»، «فانوسی در سپیداران»، « پلی میان زمین و آفتاب»، «نوید»، «خطّی در انتهای افق»، «باغ»، «چشم بخت»، «برف»، «تیغ دو سر»، «پنجره خاموش»، «رؤیایی در انتهای افق»، «چشم بخت»، «تیغ دو سر»، «پنجره خاموش»، «رؤیایی در آفتاب»، «فصل پنجم»، «نامهای به دوردست»، «پلنگ و ماه»، «عقابها در کویر»، «تنگ شراب و شعر من»، «دودی پس از حریق»، «در زیر آسمان باختر»، «ساحل یادگار»، «آیینهای بر سنگ»، «پلّۀ شصتم»، «سفری از انجام به آغاز» و «چراغی در پس نیزار» میتوان دید.
نادرپور شاعری است که گاهی از شادیآفرینی عشق و دیدار معشوق میگوید.
وی از مجموعه شعر انگور به بعد به سوی تغزّلهای شاد و شورانگیز شامل عشق و عواطف شیرین و لذّتجویانه میشتابد (روزبه، ۱۳۸۳: ۲۴۳).
ای آشنای من برخیز و با بهار سفر کرده بازگرد/ تا پر کنم جام تهی از شراب را … (نادرپور، ۱۳۸۲: ۲۱۳).
آن پیک ناشناخته میخواندم به گوش/ خاموش و پرخروش: / کانجا که مرد میسترد نام سرنوشت/ وانجا که کار میشکند پشت بندگی/ رو کن به سوی عشق/ رو کن به سوی چهره خندان زندگی (همان،۱۲۸).
دل آسوده من لانه پاک کبوتر بود/ که چتر شاخساران بر فرازش سایه گستر بود/ شبی فریاد خشمآلوده طوفان/ گریزان کرد از وحشت، کبوتر بچگانش را…/ تو از راه آمدی با بالهای آفتابی رنگ/ فضای تیرهاش را بار دیگر روشنی دادی/ ز شرّ فتنههای آسمانش ایمنی دادی/ به همراه خود آوردی بهار جاودانش را … (همان،۳۶۲-۳۶۱).
و گاهی حسرت دیدار معشوق را با اندوهی تمام میسراید:
عشق یکی از پدیده های معنوی و جاودان بشری است. در میان عواملی که طبایع و خاطرهها را بر میانگیزند و استعدادهای هنری را به جوش و خروش و حرکت وا میدارند؛ عشق، لطیفترین و نیرومندترین است، گاه جانسوزترین غمها را میآفریند و هنگامی دلنشینترین شادیها را. این نوسان دلانگیز عشق میان شادی و غم آن چنان است که محور اصلی ادبیّات غنایی جهان را تشکیل میدهد (صبور، ۱۳۸۲: ۴۰۶).
احساس دوگانه نادرپور در مورد عشق، یادآور شرایط ناخواسته روزگار وی است که بیم و امیدهای بیرونی و اجتماعی را حتّی به دهلیز احساسات شاعر رانده است و به صورت شادی کوتاه و گذرا و غم و اندوه ماندگار متجلّی ساخته است و برخی از عاشقانههای او را قرین نگاه جسمانی به عشق ساخته است. ورود مضامین گناهآلود و شیطانی در شعر جدید فارسی علاوه بر آنکه نتیجه آشنایی شعرا و نویسندگان ایرانی با آثار رمانتیسمهای اروپایی بود (خاکپور و اکرمی، ۱۳۸۹: ۲۳۹)، نتیجه یأس و شکست بعد از کودتای ۲۸ مرداد بود؛ زیرا تا قبل از کودتا، شعرا و روشنفکران تحت تأثیر حزب توده، مسئولیّت خود را بیدار کردن مردم میدانستند؛ امّا پس از جریان کودتا، آرمان شاعران لگدکوب شد و آن که رو به شعرهای رمانتیک و هوس‌آلود و اندوهبار و مرگاندیش آوردند (شکی ۱۳۸۵: ۷۵- ۷۳).
نادرپور این دوره را چنین توصیف میکند:
دوران ما، طلوع تغزّل را/ در غیبت حماسه خبر میداد/ ما رایت بلند تخیّل را/ بر بام این سرای تهی برافراشتیم (همان،۷۵۶)
توجّه به عشق و ارتباطهای زمینی و جسمانی و فاصلهگرفتن از عشقهای آسمانی یکی از ویژگیهای محتوایی و فکری جریان شعر رمانتیک عاشقانه و فردگرا است. مقام معشوق در این نوع شعر، از عرش به فرش تنزّل مییابد و عشق که رابطهای روحی و معنوی بوده به رابطهای جسمی و فیزیکی تغییر میکند. شاعرانی همچون نادرپور و فروغ فرخزاد، اشعاری دارند که در آنها از معشوق و اعضا و جوارح او نه به طور استعاری و مجازی بلکه به صورت حقیقی و واقعی سخن میرود (پورچافی، ۱۳۸۴: ۱۲۷).
شعر «بازی اسپانیایی»، یکی از این گونه اشعار نادرپور به شمار میرود.
در «عاشقانه» و «طلوعی در شب» آنچه شاعر از عشق میشناسد، هوس است:
حباب سینه تو/ چنان زلال و درخشان بود/ که روشناییاش از دست من گذر میکرد/ چنان به گرمی میتابید/ که پنجههای مرا سرختر ز برگ چنار/ در آفتاب غروب خزان نشان میداد/ به مویرگها خون میدواند و جان میداد/ … لبم نشیب تنت را نفس زنان پیمود:/ چراغ خون تو در زیر پوست، روشن بود/ حریر پیکرت امواج روشنایی داشت/ تنت پیام بهاران آشنایی داشت/ - پیام پونه سبزی که باد میآورد (نادرپور،۱۳۸۲: ۵۲۹-۵۲۸)
آن شب که صبح روشن انداخت/ از آسمان آینه بر من طلوع کرد: / شمع بلندقامت خلوتسرای من/ از خجلت برهنگی خویش میگریست…/ سر در میان موی تو میبردم/ بر سینه بلند تو میخفتم/ تا با تو در برهنهترین لحظه های خویش/ محرمتر از تمامی آینیه‌ها شوم/ میل هزار سال تو را دوست داشتن/ در من نهفته بود/ من از تب طلایی چشمانت/ آهنگ تند بغض ترا میشناختم/ قلب شتابناک جهان در تو میتپید/ من طعم تشنگی را در بوسههای تو/ هر بار میچشیدم و سیراب میشدم/ در آن شب سیاه زمستانی/ بازوی آتشین تو گرمای روز را/ بر پشتم از دو سوی گره میزد/ دست تو آفتاب بهاران بود/ بر پشت سرد من/ من از لهیب دست تو بی تاب میشدم… (همان،۸۰۱-۸۰۰).
بیشتر توصیفات نادرپور از معشوق مصروف توصیف چشم و سینه و دست معشوق شده است.
یکی دیگر از ویژگیهای محتوایی و فکری جریان شعر رمانتیک عاشقانه و فردگرا، توجّه به احساسات فردی و غفلت از اجتماع و مردم است. در این نوع شعر، معمولاً یا از «من» سخن میرود یا از «تو». آنجا که به «من» مربوط است، شاعر از عشق، آرزو، غم، اندوه، و پریشانی و سایر حالات روحی خود سخن میگوید و آنجا که به «تو» مربوط میشود، شاعر با معشوق زمینی نجوا میکند (پورچاخی، ۱۳۸۴: ۱۲۶).
عاشقانههای نادرپور که حجم قابل ملاحظهای از اشعار وی را در بردارند، نجوای شاعر با معشوق خود است و از عشق و اندوه خود سخن میگوید:
آسمان بیماه بود آن شب/ بغض باران در گلویش بود/ ناودان با خویش نجوا داشت/ کوچه گرم از گفتگویش بود/ باد در شهر تهی میریخت/ بوی شبهای بیابان را/ تکچراغی خال میکوبید/ گونه خیس خیابان را/ من تهی بودم، تهی از خویش/ من پر از اندوه «او» بودم/ با خیال دور و نزدیکش/ همچنان در گفتگو بودم (نادرپور،۱۳۸۲: ۳۳۳-۳۳۲)
از دیگر ویژگیهای محتوایی شعر رمانتیک عاشقانه، آکنده بودن اشعار از درد و دریغ و آه و رنج و اندوه است؛ اندوهی که حتی در عاشقانهها نیز، همراه نادرپور است.
مجموعه های شاعران رمانتیک از «رها»ی توللّی گرفته تا «چشمها و دست»ها از نادرپور، غمنامههایی سرشار از درد و رنج هستند که در بسیاری موارد دروغین جلوه میکنند. عامل اصلی این درد و رنجها معمولاً سوز و گدازها و هجر و حرمانهای عاشقانه است (پورجامی، ۱۳۸۴: ۱۲۹).
یکی دیگر از ویژگیهای محتوایی شعر رمانتیک فردگرا، تهی بودن اشعار از اندیشه و توجّه بیش از حدّ به احساس و عاطفه است، برای مثال در شعر «برگور بوسهها» خواننده بیشتر محسور توانایی شاعر در خلق تصاویری نظیر شعله گوگردی شفق، آتش افروختن بر گور بوسهها، خورشید تشنه، نوشیدن بوسه و … میشود و آنگاه که توانست این تصاویر تودرتو را هضم کند، عاطفه و احساس او دستخوش تغییر میشود و بر تنهایی سوزناک شاعر در فراق معشوق دل میسوزاند و آنچه در این میان، دست نخورده باقی میماند، اندیشه و فکر خواننده است که دچار هیچ خارخار و دغدغهای نمیشود (پورجافی، ۱۳۸۴: ۱۳۰). تخیّل و احساس عمیق در شعر شعرای رمانتیک جایگاه مهمّی دارد تا جایی که میتوان شعر رمانتیک را شعر عشق و احساس نامید. این عشق با اندوهی همراه است که تمام وجود شاعر را فرا میگیرد و او را به اندیشیدن به مرگ و نیستی و در نتیجه، بیزاری از واقعیّت میکشاند (اشرف زاده، ۱۳۸۱: ۲۲۴- ۲۲۳).
او بود که زندگیم را تباه کرد/ او بود کانچه بود به باد فنا سپرد/ او بود کانچه در دل من خانه کرده بود/ از من ربود و برد و ندانم کجا سپرد…/ گفتم که شور عشق وی از سر به در کنم/ اما خدا نخواست/ دریغا! خدا نخواست/ وان شیوه های نغز که عقلم به کار بست/ بر عشق من فزود و ز اندوه من نکاست/ … اکنون من و خیال من و انتظار من/ وین شام تیرهدل که در او یک ستاره نیست/ گرم باید گریختن از چنگ این خیال/ جز مرگ چاره سوز مرا راه چاره نیست (نادرپور،۱۳۸۲: ۲۱۰- ۲۰۹).
شفیعی کدکنی در مورد سرآغاز جریان شعر رمانتیک عاشقانه و فردگرا میگوید: «یکی از مسائل عمده در ادبیات عصر رضاخانی، مسألۀ پیدایش شاخهای از رمانتیسم است. نیما که سرشاخه این نوع برداشت از رمانتیسم اروپایی بود، در این دوره متأثر از رمانتیسم فرانسه است و برخی از وجوه رمانتیسم غرب از جمله انزوا طلبی و سرخوردگی از تلاشهای اجتماعی و پناه بردن به طبیعت و تنهایی را در شعر نیما و پیروان او میتوان دید» (شفیعی کدکنی، ۱۳۵۹: ۵۴)؛ «البتّه اگر بخواهیم ریشه های مسأله رمانتیسم را در شعر معاصر فارسی دنبال کنیم، باید به عهد مشروطیّت و اوّلین تلاشهایی که در آن عهد در جهت اخذ و اقتباس از مایه های رمانتیک مکتب رمانتیسم اروپایی، خاصّه شاخه فرانسوی آن صورت گرفت نظری بیفکنیم» (پورجافی، ۱۳۸۴: ۱۱۱).
نخستین کسی که در معرّفی شعر و ادب رمانتیک اروپایی به شاعران و شعر خوانان فارسی نقش مؤثّر داشت، یوسف اعتصام الملک، پدر پروین اعتصامی، بود (پورجافی، ۱۳۸۴: ۱۱۲) و بعد از او، شعرای دیگر از این مکتب تأثیر پذیرفتند که نادرپور یکی از چهرههای شاخص این جریان به شمار میرود.
۳-۵- نوستالژی پیری و اندیشیدن به مرگ (مرگ اندیشی)
مرگ جزء لاینفک زندگی آدمی است. در طول تاریخ، نگرش انسان‌ها به مرگ همواره متفاوت بودهاست و این نگرش متفاوت نسبت به مرگ، در آثار شاعران متجلّی است.
نادرپور نیز در مورد مرگ دو دیدگاه متفاوت دارد؛ زمانی که مرگ را راه رهایی از درد و رنجهایش میداند، میتوان دیدگاه او را دیدگاهی خوش بینانه دانست و آنجا که از وحشت پیری و گذر عمر به مرگ خود میاندیشید و منتظر مرگ است، نگاهی بدبینانه و توأم با یأس دارد.
در قطعه «از درون شب»، مرگ را رها کننده خود از چنگال غم و رنجهای زندگی و بار گناهان میداند:

 

بکوب ای دست مرگ، ای پنجه مرگ   به تندی بر درم، تا درگشایم
تو مرغان قفس را پرگشودی   من این مرغ قفس را پرگشایم
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:28:00 ق.ظ ]




 

«در دامن الوند دگر غنچه شود گل زنهار مگویید کلیم از همدان نیست»

اصل وی را از همدان می‌داند، ولی لطفعلی خان آذر بیگدلی، وی را کاشانی شمرده است. در دیوان او نیز بیت‌هایی وجود دارد که از کاشانی بودن او خبر می‌دهد مانند این بیت، که در هنگام ترک کاشان و رهسپار گشتن به هند سروده است:

 

پایان نامه - مقاله - پروژه

«کلیم آسایش عیش وطن را برای اهل کاشان می‌گذارد»

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت، که اصل او از همدان بوده ولی در کاشان نشو و نما یافته، اگر چه به گفته خود او، اهل «دیار سخن» بوده است:

 

«من زدیار سخنم چون کلیم نه همدانی و نه کاشانیم»

به هر روی میرزا ابوطالب، پس از نام یافتن در شعر، مانند بسیاری از سخنوران همزمان خود، فیلش یاد هندوستان کرد. نخست در خدمت شاهنوازخان یکی از نوادگان شاه اسماعیل صفوی، که در درگاه ابراهیم شاه ثانی از سلسله عادلشاهیان دکن، مقام بلندی داشت، اقامت گزید. لیکن این سفر نخستین او چندان با کامروایی همراه نبود، لذا به سال ۱۰۲۸ه.قم، پس از مرگ شاهنوازخان به وطن برگشت، و این قطعه را در تاریخ مراجعت خود سرود:

 

«طالب ز هوا پرستی هند
تاریخ توجه عراقش
برگشت سوی مطالب آمد»
«توفیق رفیق طالب»
(۱۰۲۸)

«لیکن زمانی بعد، در خدمت روح الامین اصفهانی، شاعر و سیاستمدار معروف، که بعدها به مقام‌های بلندی در دستگاه جهانگیر و شاه جهان نایل شد، رهسپار هند گردید. این بار توفیق الهی یار او گردید و مورد توجه شاه جهان قرار گرفت و به مقام ملک الشعرایی دربار او رسید». (دلیری مالوانی، ۱۳۸۱: ۱۸۲).
«کلیم یکی از شاعران برجسته ایرانی سده ۱۱ ق و از بنیان گذاران سبک هندی است که به گفته بیشتر شعرشناسان و سخن سنجان و تذکره نویسان و آنچه از خود اشعار به ویژه غزلیات و قصایدش برمی‌آید زبانی روان و اشعاری نغز و بیانی استوار دارد و از لحاظ مضمون نیز نوگرائی خاص سبک هندی، با نازک خیالی‌ها و باریک اندیشی های ویژه کلیم، او را از بسیاری از اقران خویش ممتاز ساخته است چنانکه برخی او را «جادوی فن تازه گفتار» و بعضی «خلاق المعانی»، و گروهی «در فنون انواع سخن سنجی طاق و در جمیع کلمات نکته وری شهره آفاق» یا «رنگ بخش گلستان سخن و عندلیب چمستان این فن» خوانده‌اند». (صدری، ۱۳۷۶: ۲۳-۲۰).
کلیم تا پایان زندگی خود در کشمیر ماندگار شد و در ۱۵ ذیحجه سال ۱۰۶۲ ه در گذشت و در کنار قدسی مشهدی و سلین تهرانی به خاک سپرده شد. ملا محمد طاهر غنی کشمیری در تاریخ وفات و خاک جایش چنین سرود:

«حیف کز دیوار این گلشن پرید
رفت و آخر خامه را ازدست داد
اشک حسرت چون نمی‌ریزد قلم
عمرها در یاد او زیر زمین
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:28:00 ق.ظ ]




 

هستی که بود ذات خداوند عزیز
این است بیان آن که عارف گوید

 

 

 

اشیاء همه در وی‌اند و وی در همه چیز
باشد همه چیز مندرج در همه چیز

 

 

 

چنان که بعضی از حکمای اقدمین مثل انکساغورس[۲۶۸] بر این باور بودند که: هر چیزی در او هر چیز است، جز این که بعضی ظاهر و بعضی مخفی است، مثل این که در شیرینی تلخی است؛ اما مخفی. نهایت آن است که ظهور بعضی متوقف بر حصول استعداد و شرایط است، همانند آنچه در طبایع کلیه و موضوعات علوم گفته شده که طبیعت موضوع لذاته اقتضا می‌کند عروض عوارض و لواحق را، بنا بر این عروض عوارض فقط متوقف بر حصول شرایط و استعدادات است؛ مثلاً کلمه به شرط فاعلیتْ مقتضیِ رفع، و به شرط مفعولیتْ مقتضیِ نصب، و به شرط اضافه مقتضیِ جر است و مثلاً کلمه‌ی زید بعینه گاهی مرفوع، گاهی منصوب، و زمانی مجرور است. پس زید مقتضی اعراب است. وقتی که شرایط حاصل گردد و انسانیت بعد از حصول شرایط و معدّات مقتضی وجود افراد است.[۲۶۹]
حضرت اول (تعین اول و ثانی)
حضرت اول در برگیرنده‌ی جایگاه تعین اول و ثانی است. اصطلاح تعین اول اگرچه به واسطه‌ی استعمال زیاد سعید الدین فرغانی در این معنا علَم بالغلبه گشته است و دیگران از وی پیروی کرده‌‌اند، لکن در متون قیصری اساساً تعین اول به معنای مورد نظر ما مشاهده نمی‌شود و بیشتر استعمالات در کلام شیخ قیصری مرادف با فیض اقدس است؛ چون از دیدگاه قیصری پس از مقام ذات، احدیت به معنایی که ما به منزله‌ی تعین اول می‌شناسیم، وجود ندارد. وی احدیت را به همان لحاظ احدیت ذاتیه در مقام ذات ارجاع داده و چیزی غیر از مقام ذات به عنوان احدیت تعینی تصویر نمی‌کند. لذا آنچه ما با عنوان تعین ثانی می‌شناسیم، از دیدگاه ایشان، اولین تعین شمرده می‌شود. [۲۷۰]
در هر صورت عرفا میان مقام ذات و تعین ثانی، اسم احدی را واسطه می‌دانند و با واژه‌های متعددی به آن اشاره می‌کنند و فرغانی با به کارگیری پیاپی اصطلاح تعین اول در آن، موجب استقرار این واژه در این مقام شده است.
عماء
عماء در لغت به معنای ابر تُنُک و بخار متراکم و دارنده‌ی قطرات فشرده باران است و منشأ ریزش باران و نقطه‌ی آغاز نزول آن قطره‌ها می‌باشد. در عرفان از همین معنای لغوی استفاده کرده، عماء را اصل و ریشه‌ی همه‌ی اعیان خارجی و مظاهر عینی و چشمه‌ی تمامی تجلیات وجودی و نخستین مرتبه از مراتب تجلی و تعین و نقطه‌ی آغاز تنزل حضرت حق سبحانه می‌دانند. بنا بر این جایگاه عماء در نظام هستی در حضرت اول است. حال اگر خصائص مذکوره را به طور اجمال دارا باشد، تعین اول خواهد بود و اگر آنها را به طور علمی مفصل داشته باشد، به آن تعین ثانی گویند.
استاد در شرح حدیثی که با توجه به آن، مرتبه‌ی عماء تبیین و تفسیر می‌شود، چنین فرموده است:
ابو رزین عقیلی سؤال کرد: خداوند پیش از آن که مخلوق را بیافریند، کجا بود؟ پیغمبر در جواب فرمود: در مرتبه‌ی عماء بود، که نه فوق آن هوا بود و نه زیر آن.
عماء به عین مهمله یا به غین معجمه ابر رقیق را گویند که بین آسمان و هوای مجاور است. حضرت رسول از عماء مرتبه‌ی واحدیت را اراده فرمود؛ چرا که آن واسطه‌ی بین مرتبه‌ی احدیت ذاتیه و بین وجودات عینیه است، و این که فرمود: «ما فوقه هواء و ما تحته هواء» قرینه است بر آن که از عماء معنای حقیقی که ابر رقیق باشد، اراده نکرده است؛ زیرا که در صورت اراده‌ی معنای حقیقی آن، نمی‌بایست وجود هوا را در فوق و تحت آن نفی کند.
شارح استشهاد کرد به خبر بر این که عماء مرتبه‌ی واحدیت است و واحدیت همان اسم الله است که به دو اعتبار دارای تمام اسماء است که در فوق بیان شد. پس بیان کرد که اولین مظهر واحدیت، عقل اول است و عقل اول با روحانیت خاتم انبیا متحد است. پس نتیجه چنین می‌شود که حقیقت انسانیه مظهر واحدیت، و عالمْ مظهرِ حقیقت انسانیه است.[۲۷۱]
أنا نقطه باء بسم الله
قیصری در مقدمه شرح فصوص برای تکمیل سخنانش در باب انسان کامل، که عالم مظهر انسان کامل است هم در وجود علمی و هم در وجود خارجی، از کلام حضرت امیر المؤمنین ۷ تأییدی گرفته و گفته است:
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
و یؤیّد ما ذکرنا قول أمیر المؤمنین، ولی الله فی الأرضین، قطب الموحدین، علی بن أبی طالب ۷ فی خطبه کان یخطبها للناس: أنا نقطه باء بسم الله أنا جنب الله الذی فرطتم فیه و أنا القلم و أنا اللوح المحفوظ و أنا العرش و أنا السموات السبع و الأرضون …؛[۲۷۲] آنچه را ما در باب انسان کامل گفتیم، سخن امیر مؤمنان و ولی الله فی الارضین و قطب موحدان، علی بن ابی طالب ۷ تأیید می‌کند که در خطبه‌ای برای مردم فرمود: من نقطه‌ی باء بسم الله هستم؛ من جنب الله هستم که شما در آن تفریط کرده‌اید؛ من قلمم؛ من لوح محفوظم؛ من عرشم؛ من آسمان‌ها و زمین‌های هفت‌گانه‌ام … .
حضرت استاد این حدیث نورانی را چنین شرح کرده است که با توجه به این که «با» در بسمله اولین حرف است، پس مقصود از با عقل اول است و این که حضرتش فرمودند من نقطه با هستم، مراد عین ثابت عقل اول است و چون نقطه در زیر حرف قرار دارد، خود اشاره به این مطلب دارد که مخفی و پوشیده است؛ یعنی عین ثابت دائماً در حضرت علمیه واحدیه است و هیچ گاه به وجود خارجی ظاهر نمی‌گردد و آنچه در خارج است، مظهر او است. لذا گفتند: «الأعیان الثابته ما شمّت رائحه الوجود». بنا بر این، عین ثابت باطن است و موجود خارجی که عقل اول باشد، ظاهر او است.[۲۷۳]

 

 

  • فصل سوم: عالم مثال و ملکوت

 

 

۳ـ ۱٫ عالم مثال، مرتبه‌ای از عوالم روحانی
از این عالم، به عالم مثال یاد می‌شود. سرّ این نام‌گذاری آن است که این عالم در بر دارنده‌ی صور اشیای مادی است و می‌توان گفت عکس و مثال اشیای مادی است. از سویی، آنچه در اعیان ثابته در تعین ثانی و حضرت علمی موجود است، نخستین بار در عالم مثال، تقدر جزئی می‌پذیرد و نخستین مثال صوریِ جزئی برای اعیان ثابته می‌باشد. نام دیگر عالم مثال، خیال منفصل است؛ زیرا همان گونه که ما انسان‌ها از خیال مرتبط و متصل بر خود داریم، عالم هم دارای خیال است. از این رو، برای تشبیه به خیال متصل ما، از این عالم هم به خیال یاد می‌شود، ولی منفصل از ما.
جناب فاضل تونی درباره‌ی عالم مثال می‌فرمایند:
عالم مثال، عالمی روحانی از جوهری نورانی است که از جهت محسوس و دارای مقدار بودن، شبیه جوهر جسمانی است و از جهت نورانی بودن، به جوهر مجرد عقلی شبیه است. عالم مثال، جسم مرکب مادی و یا جوهر مجرد عقلی نیست؛ چون برزخ و حد فاصلی میان آن دو (عالم عقل و عالم ماده) می‌باشد و هر چیزی که برزخ میان دو چیز است، ناگزیر باید غیر از آن دو باشد. بلکه برای عالم مثال دو جهت است که به وسیله هر یک از آنها، به آن چیزی که مناسب عالم مربوط است، مشابهت دارد. می‌توان گفت جوهرِ عالم مثال، جسمی نوری در نهایت لطافت است و به این ترتیب، حد فاصلی میان جواهر مجرد لطیف و جواهر جسمانی کدر و کثیف است؛ هر چند برخی از اجسام، در همین عالم نیز از برخی دیگر لطیف‌ترند؛ همانند اجسام سماوی در مقایسه با دیگر اجسام. بنا بر این، عالم مثال آن گونه که برخی فیلسوفان مشاء گمان کرده‌اند، حالتِ عَرَضی ندارد؛[۲۷۴] زیرا گمان آنها بر این است که صورت‌های مثالی از حقایقشان جدا هستند؛[۲۷۵] همان گونه که در مورد صورت‌های عقلی نیز همین گمان را برده‌اند و حقیقت این است که حقایقِ جوهری در هر کدام از عوالم روحانی و عقلی و خیالی موجودند و به حسب هر عالم، صورتی در آن دارند.
۳ـ ۲٫ عالم مثال نزد حکما
استاد در بحث عالم مثال فرموده‌اند با این که بین حکما اتفاق نظر وجود دارد که بین عالم مجردات محض و عالم مادیات باید واسطه‌ای وجود داشته باشد، اما در کیفیت آن اختلاف دارند.
حکمای مشائین قائلند که عالم مثال، صوری است که منطبع در نفوس فلکیه است و این صور همانند تصاویری است که در خیال ما است. افلاطون و پیروان شیخ اشراق معتقدند که عالم مثال، برزخی بین عالم ارواح و عالم اجسام است و چون موجودِ مقداری است، شبیه عالم اجسام است و از این جهت که ماده ندارد، همانند عالم ارواح است و نامش را خیال منفصل و معلقه گذاشته‌اند. لازم به ذکر است که این مثل معلقه غیر از مثل افلاطونی است؛ چون وی به هر دو قائل است. [۲۷۶]
استاد در ادامه فرموده است:
عالم مُثُل عالم عرضی نیست. مراد این است که صور منطبعه در نفوس فلکیه که مشائین گفتند نیست؛ بلکه عالم مثل مظهر آن صوری است که در نفوس کلیه است. شارح به این مطلب اشاره کرده است آنجا که گوید: «فإذا حقّقت وجدت القوّه الخیالیه التی للنفس الکلّیه المحیطه بجمیع ما أحاط به غیرها … الخ» عالم مثال را خیال مطلق، و خیال انسان را خیال مقید نامیده‌اند. خیال مطلق باطن خیال مقیّد و روح او است، و خیال مقیّد مظهر خیال مطلق است و هر چه از عالم عنصری می‌باشد از سماوات، ارض، جماد، نبات، حیوان، انسان، و اعراض، در عالم مثال موجود است؛ چنان که مصنّف کتاب اثولوجیا در مواضعی از آن کتاب و همچنین محی الدین در کتاب فتوحات مکیه بیان کرده‌اند.

 

 

آسمان‌ها است در ولایت جان

 

 

 

کار فرمای آسمان جهان

 

 

 

آنها که معتقدند به عالم مثال، مِثلِ فیثاغورس، سقراط، افلاطون، صاحب کتاب اثولوجیا و تمام اکابر عرفا و صاحب حکمه الإشراق، برهانی بر وجود عالم مثال اقامه نکرده‌اند؛ بلکه مستند آنها بر وجود عالم مثال، مکاشفه و شهود است و آن را به ریاضات و مجاهدات دریافته‌اند.[۲۷۷]
۳ـ ۳٫ اشارات اخبار معصومین بر وجود عالم مثال

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:27:00 ق.ظ ]




پلیس در مقابل حریف باید اقتدار و قاطعیت خود را به نمایش گذارد .چنانچه مجرمان و اخلالگران، پلیس را مقتدر بدانند، به طور مسلم بی مهابا مرتکب جرم و جنایت نخواهند شد.
در شجاعت، غلبه عقل و رعایت اصول ایمنی توصیه شده در قانون، مقررات و تدابیر الزامی است. شجاعت حدی دارد که بیشتر از آن تهور است .تهور مذموم و ناپسند است؛ به این معنی که انسان جایگاه تعقّل را از دست بدهد و هر عمل جاهلانهای را شجاعت بپندارد. امام حسن عسگری(ع) فرمودند: برای شجاعت مقداری است که اگر زیادتر شد، آن تهور است که به جهل و نادانی باز میگردد(اصول کافی، ج ۳، ص۱۳۴ ).
پایان نامه
پیامبراکرم(ص) فرمودند: آیا شما را خبر بدهم به قویترین و شجاع ترینتان؟ اصحاب پاسخ دادند: بله یا رسو لالله، پس ایشان فرمود: شجاعترین و قویترین شما کسی است که رضایتش او را داخل در گناه و باطل نمیکند و زمان ناخرسندی از سخن حقّ خارج نشده و آنگاه که قدرت یافت، عملی غیر از حق از او صادر نمی شود (بحارالانوار، ج ۷۸ ، ص ۳۷۷).
پس شجاعت آنگاه ارزشمند است که عقل با آن توأم باشد.
در مفهوم قاطعیت آمده است: گرچه در آداب انسانی، نمیتوان ثبات و غیرقابل تغییر بودن را پذیرفت، لیکن در جایی که تصمیمی گرفته شد و لزوم مواجه با بینظمی و نا امنی رخ نمایاند، بدون تردید قاطعیت صفتی است که استفاده از آن لازم است(فرهنگ معاصر فارسی امروز). امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید‌: سختگیری را با کمی نرمش درهم آمیز تا ضمن اعمال قاطعیت حد اعتدال رعایت گردد، در آنجا که مدارا کردن بهتر است مدارا کن، اما آنجا که جز با شدت عمل، کار از پیش نمی رود، شدت را به کار ببند (نهج البلاغه ، نامه ۴۶).
سوالات فرعی
۱- اصولا متهمین در حقوق موضوعه ایران دارای چه حق و امتیازی هستند؟
در این تحقیق با بررسی قوانین و مقررات آنچه که به عنوان نقاط اشتراک آنها میتوان ذکر کرد این است که برای متهم حق و حقوقی در نظر گرفته شده که باید رعایت گردد و در صورت نقض آن توسط ضابطین مجازاتهایی به شرح زیر تعیین شده است:
تکالیف ضابطین در مرحله دستگیری و بازجویی متهم
در آیین دادرسی کیفری جرایم به طور کلی به دو دسته مشهود و غیر مشهود تقسیمبندی میشوند که با توجه به مواد مختلف، می توان وظایف خاصی را در هر دسته از جرایم مذکور برای هر دسته از ضابطین در نظر گرفت؛ اما در این میان، نوع دیگری به نام جرم مشکوک به چشم میخورد که به نظر میرسد قانونگذار جهت روشن شدن همه جانبه تکالیف ضابطین به این مورد نیز اشاره کرده است (رجبی،۱۳۸۸: ۵۶).
جرایم مشهود
قانون گذار در مورد جرایم مشهود تعریفی ارائه نداده است و تنها با ذکر مصادیقی تلاش کرده است به تشخیص مأموران در جرایم مشهود جهت دهد، به نوعی که مأموران با مقایسه اعمال مجرمانه به وقوع پیوسته با قالبهای مذکور قادر به تشخیص جرایم مشهود و تفکیک آنها از جرایم غیرمشهود باشند. بدیهی است چنانچه مأموران در تشخیص این دسته از جرایم دچار مشکل شوند، طبیعتاً تمام اقدامات آنها تحتالشعاع قرار خواهد گرفت و ممکن است به علت انجام اقداماتی از جمله دستگیری و بازداشت و بازجویی غیر قانونی تحت تعقیب واقع شوند. ماده ۴۵ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ مقرر میدارد جرایم در موراد زیر مشهود است.
۱- جرمی که در مرئی و منظر ضابطین دادگستری واقع شده و یا بلافاصله مأموران یاد شده در محل وقوع جرم حضور یافته یا آثار جرم را بلافاصله پس از وقوع جرم مشاهده کنند.
۲- در صورتی که دو نفر یا بیشتر که ناظر وقوع جرم بودهاند و یا مجنی علیه بلافاصله پس از وقوع جرم شخصی معینی را مرتکب جرم معرفی نمایند.
۳- بلافاصله پس از وقوع جرم علائم و آثار واضحه یا اسباب و دلایل جرم در تصرف متهم یافت شود یا تعلق اسباب و دلایل یادشده به متهم محرز شود.
۴-در حالی که متهم بلافاصله پس از وقوع جرم قصد فرار داشته یا در حال فرار یا بلافاصله پس از آن دستگیر شود.
۵- جرم در منزل یا محل سکنای افراد، اتفاق افتاده یا در حال وقوع باشد و شخص ساکن، در همان حال یا بلافاصله پس از وقوع جرم، ورود ماموران به منزل یا محل سکنای خود را درخواست نماید.
۶- متهم بلافاصله پس از وقوع جرم، خود را معرفی کند و وقوع آن را خبر دهد.
۷- متهم ولگرد باشد و در آن محل نیز سوء شهرت داشته باشد.
تبصره ۱- چنانچه جرائم موضوع بندهای (۱)،(۲)،(۳)و(۶) ماده ۳۰۲ این قانون بصورت مشهود واقع شود، در صورت عدم حضور ضابطان دادگستری، تمام شهروندان میتوانند اقدامات لازم را برای جلوگیری از فرار مرتکب جرم و حفظ صحنه جرم به عمل آورند.
تبصره ۲- ولگرد کسی است که مسکن و ماوای مشخص و وسیله معاش معلوم و شغل یا حرفه معینی ندارد.
وظایف و تکالیف مأموران پلیس در جرایم مشهود
قانون گذار در ماده ۴۵ قانون آیین دادرسی کیفری جدید، اقدامات ضابطین را در جرایم مشهود به شرح زیر اعلام نموده است:
جرایم غیر مشهود
در ماده مذکور فقط اقدام به ذکر مصادیق جرایم مشهود شده و مصادیق جرایم غیر مشهود عنوان نشده است. این بدان معناست که حالتها و صورتهای خارج از بندهای هفت گانه ماده ۴۵، جزء جرایم غیر مشهود قرار میگیرد.
در جرایم غیر مشهود عمدتاً رسیدگی به جرم، شدت و سرعت عمل کمتری نیاز دارد و غالباً دارای شاکی خصوصی است که ضمن ارائه شکوائیه تقاضای رسیدگی به شکایات خود را مینماید.
وظایف و تکالیف مأموران پلیس در جرایم غیر مشهود:
برابر ماده ۴۴ قانون آیین دادرسی کیفری، ضابطان دادگستری به محض اطلاع از وقوع جرم مراتب را برای کسب تکلیف واخذ دستورهای لازم به دادستان اعلام میکنند.
وظایف و تکالیف مأموران پلیس در جرایم مشکوک:
در این نوع جرایم بر اساس ماده ۴۳ ق.آ.د.ک، ضابطین دادگستری قبل از اطلاع به مقام قضایی تحقیقات لازم را بدون آنکه حق دستگیری یا ورود به منزل کسی را داشته باشند به عمل آورده و نتیجه را به مقامات یاد شده اطلاع میدهند؛ البته به نظر میرسد تحقیقات مذکور در این بخش آن گونه تحقیقاتی را شامل شود که نشان دهنده ارتکاب جرم است؛ بنا بر این چنانچه پس از بررسی مشخص شد که جرمی واقع شده مشهود باشد، تمامی اقدامات لازم را به منظور حفظ آلات و ادوات و آثار و علائم و دلایل جرم و جلوگیری از فرار متهم یا تبانی، معمول به تحقیقات مقدماتی را انجام و بلافاصله به اطلاع مقام قضایی میرسانند.
زمانی که فردی به‌ عنوان متهم توسط ضابطین دستگیر میگردد دارای حقوقی به شرح زیر میباشد:
۱-حق اطلاع فوری از دلایل بازداشت و دستگیری
۲-حق اطلاع یافتن خانوادهاش از وضعیت وی
۳-حق اطلاع از موضوع پرونده
۴-دسترسی حق دریافت تذکر به مواظبت در اظهارات
۵-حق تفهیم اتهام
۶-حق داشتن وکیل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:27:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم