کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



بنابراین مقنن با در نظر گرفتن این ماده، تهیه پرونده شخصیت را در باب جرایم سنگین مستوجب مجازات های شدید، الزامی دانسته که تحولی ارزشمند و قابل توجه است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲- فردی کردن قضایی
در این مرحله،قاضی دادگاه با عنایت به مجموع اوضاع و احوال پرونده نوجوان ازجمله نوع جرم و میزان خسارت وارد بر بزهدیده، ندامت و پشیمانی خود کودک و گذشت شاکی خصوصی،باید مناسبترین گزینه ها را که دارای بیشترین ظرفیت اصلاح و تربیت طفل و در عین حال کمترین میزان بد نامی و آسیب رسانی به وی باشد، برگزیند و در رسیدن به این هدف، اطلاعات موجود در پرونده شخصیتی که تشکیل آن به موجب قانون الزامی دانسته شده، قاضی را در التفات به شرایط و اخذ تصمیم یاری می نماید.
اختیار تعیین کیفر بین محدوده مشخص شده در قانون، انتخاب نوع مجازات به عنوان مثال تذکر، اخطار و اخذ تعهد از نو جوان و تسلیم وی به والدین و سرپرستان قانونی یا اکتفا نمودن به نصیحت و صحبت و در عین حال معرفی کودک به نهادهای آموزشی-درمانی و حرفه آموزی، تشدید یا تخفیف کیفر و نیز بکارگیری نهاد های پیش بینی شده در قانون نظیر تعلیق اجرای مجازات، تعویق صدور حکم و یا آزادی مشروط، نمونه هایی از اختیارات قضات در ایجاد تناسب میان جرم ارتکابی اطفال و نوجوانان با واکنش اتخاذیست.[۵۰]
لزوم در نظر گرفتن شرایط نوجوان و وضعیت وی حین ارتکاب جرم از نکاتیست که در برخی از آراء صادره توسط دادگاه ها بچشم می خورد.
بعنوان مثال در دادنامه شماره۵۷-۳۱/۴/۸۵ صادره از شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران،در خصوص نوجوان هفده ساله ای که به اتهام قتل عمدی دو مرد،به منظور دفاع از خود در برابر تجاوز به عنف و لواط،بازداشت شده است،نکاتی دیده می شود که در لوای پذیرش ادعای دفاع مشروع متهم،از التفات قضات به توانایی جسمانی و روانی نوجوان حکایت دارد و یادآور دغدغه ایست که پیشتر مطرح شد:
((از آنجا که معیار تناسب(میان خطر و دفاع در بحث دفاع مشروع)،معیاری شخصی و موضوعیست که به انجام کمترین عمل ممکن از ناحیه مدافع محدود می شود که تحت شرایط زمانی حاکم بر خود و متجاوز یا متجاوزین و با توجه به استعدادهای بدنی،روحی و روانی خود و ابزاری که در اختیار داشته و قادر به دفع خطر بوسیله آن بوده است،استفاده نماید…..با بررسی اوضاع و احوال موجود در محتویات پرونده و قصد و انگیزه حمله و متقابلا دفاع جوان هفده ساله ای که از لحاظ جسمی و بدنی هیچ گاه حتی با یکی از حمله کنندگان برابری نداشته و عکس های موجود اجساد مقتولین در صحنه درگیری که در پرونده موجود است هم موید این امر است……بنابراین مجموعه اعمال ارتکابی از سوی متهم مصداق بارز دفاع مشروع بوده انطباق با مواد ۶۲۵-۶۲۷-۶۲۹ قانون مجازات اسلامی (سابق) دارد که قتل عمدی در مقام دفاع از هتک ناموس که مراد از هتک ناموس تلاش در لواط به عنف است را فاقد مجازات میداند.))[۵۱] چنانکه دیدیم توجه به ویژگی های جسمانی و روانی نوجوان بطور خاص،در هر پرونده،در کنار در نظر گرفتن دقیق و همه جانبه کلیه شرایط موجود در پرونده مسئولیت خطیریست که تنها از قضاتی کاردان و اموزش دیده در بحث رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان با تمامی ظرافت های آن،قابل انتظار است.
فردی کردن اجرایی
در مرحله اجرای مجازات نیز، اصل فردی کردن، مورد توجه است البته این بار از خلال اعطای اختیاراتی به مسئولان اجرای کیفر همانند پیش بینی نهاد آزادی مشروط که حصول شرایط اعطای آن همچون حسن اخلاق و رفتار متهم، احتمال بالای عدم تکرار جرم پس از آزادی و نیز جبران ضرر و زیان مدعی خصوصی یا برقراری ترتیبات جبران، از طریق قاضی اجرای احکام به اطلاع دادگاه صادر کننده حکم میرسد.[۵۲]
بنابراین در این مقطع نیز، مسئولان اجرای مجازات های اطفال و نوجوانان معارض قانون، باید با تکمیل شناخت تخصصی، علمی و موردی خود در باب کودک و نوجوان مرتکب بزه، تلاش خود را در راستای متناسب کردن واکنش مورد حکم، متمرکز کنند و در صورت امکان از حضور بیشتر کودک در نظام دادرسی رسمی که ممکن است خطر پذیرش عنوانی مجرمانه را برای وی به دنبال داشته باشند، حتی المقدور جلوگیری نمایند.
بعنوان مثال دست اندرکاران کانون های اصلاح و تربیت قادرند با بررسی وضع نوجوان، پیشرفت اخلاقی- تربیتی وی و ارسال گزارشات خود به دادگاه صادر کننده حکم، در تخفیف مجازات نگهداری در کانون یا تبدیل آن به تسلیم کودک به اولیاء و سرپرستان قانونی وی، موثر باشند همچنانکه ماده ۹۰ قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد:
دادگاه می تواند با توجه به گزارش های رسیده از وضع طفل یا نوجوان و رفتار او در کانون اصلاح و تربیت، یک بار در رای خود تجدید نظر کند و مدت نگهداری را تا یک سوم تقلیل دهد یا نگهداری را به تسلیم طفل یا نوجوان به ولی یا سرپرست قانونی او تبدیل نماید. تصمیم دادگاه مبنی بر تجدید نظر در صورتی اتخاذ می شود که طفل یا نوجوان حداقل یک پنجم از مدت نگهداری در کانون اصلاح و تربیت را گذرانده باشد. رأی دادگاه در این مورد قطعی است. این امر مانع استفاده از آزادی مشروط و سایر تخفیفات قانونی با تحقق شرایط آنها نیست.
ه-اصل تساوی سلاح ها
((از جمله مفاهیمی که محور تغییرات در ساختار دادسرا و ایجاد تعادل بین حقوق متهم و دادستان است، مفهوم تساوی سلاح هاست. این تعبیر ریشه قرون و سطایی دارد و به ضرورت استعمال سلاح هایی از یک نوع در دوئل یا پیکار قضایی به منظور اثبات حق اشاره دارد. تساوی سلاح ها به تدریج و از خلال آراء و تصمیمات دیوان و کمیسیون اروپایی حقوق بشر جای خود را در ادبیات حقوق جهان معاصر باز کرده است.))[۵۳]
این اصل به اشکال مختلفی نمود پیدا می کند برای مثال دادستان بعنوان مقام تعقیب، طرف دعواست و نمیتواند بعنوان یک قاضی تحقیق مستقل عمل کند بنابراین تحقیقات مقدماتی، در تمامی امور کیفری باید در اختیار قاضی دیگری قرار گیرد یا لازمست که بازپرسان، کاملاً بی طرف و مستقل از دادستان و یا دادگاه باشند. بطور کلی ویژگی هایی که برای رسیدگی در دادگاه شناخته شده اند همانند ترافعی بودن،امروز به مرحله دادسرا نیز تسری یافتند که لزوم حضور وکیل در تحقیقات مقدماتی، گرفتن وکیل برای متهم فاقد تمکن مالی و یا اعلام حقوقی مانند حق سکوت متهم به او، از مظاهر این تحول اند.[۵۴]
در حقیقت دو مصداق بارز، در رعایت اصل فوق الذکر عبارتست از دسترسی به وکیل یا مشاور حقوقی و داشتن زمان کافی برای فراهم آوردن ادله.[۵۵]
رعایت این اصل و نتیجتاً تدارک امکانات لازم دفاعی، برای کودکان و نوجوانانی که متهم به نقض قوانین کیفری هستند، ضرورت بیشتری می یابد چراکه نوجوان در کنار عدم برخورداری از رشد کامل فکری و شخصیتی به منظور دفاع از خود و بنابراین نیاز به حمایت، مشاوره و همفکری، به جهت کم سن و سال بودن، بصرف حضور در محیط هایی نظیر کلانتری ها و یا دادسرا، بیشتر از بزرگسالان دچار اضطراب و وحشت شده، نیاز به پشتیبانی تخصصی دارد.
بند دوم ماده ۴۰ پیمان نامه حقوق کودک در همین زمینه اشاره میکند:
کودک به سرعت و مستقیماً و در موارد مقتضی از طریق والدین یا سرپرستان قانونی خود، از اتهامات وارده علیه خود اطلاع یابد و برای تهیه و ارائه دفاعیه خود از کمک های مقتضی برخوردار شود.
قاعده پانزدهم از حداقل مقررات استاندارد سازمان ملل متحد برای دادرسی ویژه نوجوانان (مقررات پکن) در بند یکم بیان میدارد:
نوجوان در طول جریان دادرسی دارای حق نمایندگی توسط یک مشاور حقوقی یا درخواست معاضدت حقوقی رایگان، در صورت ارائه اینگونه معاضدت ها در کشور می باشد.
مطابق ماده ۲۲۰ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸:
در هنگام رسیدگی به جرایم اطفال، دادگاه مکلف است به وی یا سرپرست قانونی طفل اعلام نماید در دادگاه شخصاً حضور باید یا برای او وکیل تعیین کند.چنانچه ولی یا سرپرست قانونی اقدام به تعیین وکیل ننماید و خود نیز حضور نیابد دادگاه برای طفل وکیل تسخیری تعیین خواهد کرد.
چنانکه می بینیم در ماده مذکور، حضور یکی از وکیل یا سرپرست و ولی طفل لازمست حال آنکه در این زمینه لایحه قانون آئین دادرسی کیفری پیشرفت خوبی داشته و در ماده ۴۱۵ مقرر میدارد:
در جرایمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دادگاه کیفری یک است یا جرایمی که مستلزم پرداخت دیه یاارش بیش از خمس دیه کامل است ودر جرایم تعزیری درجه شش و بالاتر دادسرا و یا دادگاه اطفال و نوجوانان به ولی یا سرپرست قانونی متهم ابلاغ می نماید که برای او وکیل تعیین کند. در صورت عدم تعیین وکیل یا عدم حضور وکیل بدون اعلام عذر موجه، در مرجع قضایی برای متهم وکیل تعیین می شود.در جرایم تعزیری درجه هفت و هشت، ولی یا سرپرست قانونی طفل یا نوجوان می تواند خود از وی دفاع ویا وکیل تعیین نماید. نوجوان نیز می تواند از خود دفاع کند.
چنانکه می بینیم،در این ماده مقنن حضور وکیل را در جرایم سنگین، الزامی دانسته است و صرف حضور ولی یا سرپرست را کافی نمی بیند. در صورت تصویب این لایحه و ورود نهاد دادسرا به عرصه رسیدگی به جرایم اطفال و نوجوانان، بحث تساوی سلاح ها اهمیتی مضاعف می یابد و باید مراقب بود که تمامی تدابیر لازم از حضور و همراهی یک مشاور حقوقی تا رعایت حق دفاع برای متهم نوجوان، بدقت مورد عنایت قرار گیرند تا نهاد تعقیب ( دادستان ) و کودک یا نوجوان مرتکب بزه در جایگاهی برابر، از امکانات خود بهره برده و در جهت حصول نتیجه مطلوبشان، تلاش نمایند.
و-اصل قابل اعتراض بودن احکام
با عنایت به آثار منفی صدور حکم کیفری برای اشخاص،باید توجه نمود که حق تجدید نظر خواهی نسبت به آراء و باز گذاشتن راه زدودن لکه محکومیت برای فرد،ضروریست.با این دیدگاه،اعطای حق اعتراض به رای صادره درموردطفل،بمنظوراجتناب از الصاق وتثبیت عنوان مجرمانه برکودک،اهمیتی فوق العاده می یابد.
بند پنج ماده ۴۰ پیمان نامه حقوق کودک در این زمینه مقرر میدارد:
(کودک)در صورتی که مجرم شناخته شود،بتواند از مقام یا مرجع قضایی واجد صلاحیت،مستقل و بیطرف بالاتری بخواهد مطابق با قانون،حکم صادره و هر گونه اقدام ناشی از آن را مورد تجدید نظر قرار دهد.
حق استیناف در مرجع بالاتر،در قاعده هفتم از حداقل مقررات استاندارد سازمان ملل متحد برای دادرسی ویژه نوجوانان(مقررات پکن)نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
اگرچه حق اعتراض به احکام محکومیت صادره،نزد مراجع بالاتر، در اسناد بین المللی همچون میثاق حقوق مدنی و سیاسی(ماده ۱۴) نیز ذکر شده است،نکته ظریفی که در باب رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان باید به آن توجه نمود آنست که،پیامدهای محکومیت نوجوان به ارتکاب جرم آنچنان سنگین و مخرب است که نمی توان تنها به اظهار نظر مرجعی تالی بسنده نمود و از امکان نقض حکم یا تخیف واکنش،در مرجع عالی چشم پوشید.
با توجه به همین ملاحظات،ماده ۲۳۰ قانون آیین دارسی کیفری بیان میدارد:
آرای دادگاه رسیدگی کننده به جرائم اطفال،برابر مقررات مربوط قابل تجدید نظر می باشد.
ماده ۴۴۵ لایحه آیین دادرسی کیفری نیز در این خصوص مقرر می نماید:
آرای دادگاه های اطفال و نوجوانان در تمامی موارد قابل تجدید نظر خواهیست.
گفتار دوم: اصول اختصاصی
الف – اصل تامین منافع عالیه کودک
در اقدامات و اعمال مرتبط با اطفال و نوجوانان معارض قانون کلیه نهادهای دست اندرکار قانونی، اجرایی و قضایی نیاز به اصلی راهنما دارند تا در اتخاذ تمامی تصمیمات خود آنرا مد نظر داشته و از آن هدف والا عدول ننمایند. اصل تامین منافع عالیه کودکان همان هدف ارزشمندی است که مقنن در مقام تصویب قوانین، مقامات دادسرا و دادگاه در مقام صدور حکم و تصمیم گیری و مقامات اجرایی در رابطه با طفل و نوجوان باید توجهی کامل به آن نمایند و همواره به یاد بیاورند که هر آنچه میکنند تنها برای یک مقصود است که همانا تدارک بهترین و متناسب ترین وضعیت برای کودک و نوجوان می باشند.
بند یک ماده ۳ پیمان نامه حقوق کودک بخوبی به این مهم توجه نموده است:
در کلیه اقدامات مربوط به کودکان که توسط موسسات رفاه اجتماعی دولتی یا خصوصی، دادگاه ها، مقامات اجرایی یا نهادهای قانونگذاری به عمل می آید، منافع عالیه از اهم ملاحظات است.
با پذیرش این اصل اساسی که به شایستگی در مهمترین سند بین المللی مرتبط با حقوق کودکان و نوجوانان مورد اشاره قرار گرفته است،هر قدمی که به بدنام سازی طفل و نوجوان مرتکب جرم منجر شود مذموم بوده و خلاف تعهدات بین المللی کشور هاست چراکه نه تنها منفعتی در برچسب زنی مجرمانه بر کودک متصور نیست بلکه آشکارا مضر به حال وی نیز می باشد.
بنابراین قانونگذار به هنگام تصویب قانونی برای اطفال و نوجوانان، قاضی بوقت تعیین مجازات و اقدام متناسب با شرایط طفل و بزه ارتکابی وی، پلیس و ضابطان در نخستین برخورد با اعمال خلاف قوانین کودک باید آگاهانه عمل نموده و از تعیین کیفرهای سنگین،خشک و غیر قابل انعطاف، بازداشت بی مورد، سرزنش و تحقیر طفل و یا ارعاب وی دست کم در جرائم خرد و متوسط، پرهیز نمایند.
بعبارت دیگر هر یک از مسئولین فوق الذکر پیش از اخذ تصمیم کافیست یک سوال اساسی را پاسخ دهد و آن اینکه:
آنچه میکنیم در جهت تامین بهترین منفعت ممکن برای کودک یا نوجوان است؟
ب- اصل عدم مداخله
با توجه به این واقعیات که جرایم ارتکابی کودکان و نوجوانان غالبا حاصل ناآگاهی و عدم تکامل شخصیتی آنان هستند، در بیشتر موارد، خرد و سبک بوده، با سبق تصمیم و به منظور نقض قوانین، انجام می گیرند، چه بسا بهترین واکنش، عدم پاسخ و یا حداقل پاسخ است.
آنچه گفته شد جا نمایه تفکری است که با عنوان (( عدم مداخله بنیادین))[۵۶] شناخته می شود و در اوایل دهه هفتاد قرن بیستم میلادی از سوی ادوین شور، مطرح گردید.
به عقیده شور، مداخله نظام عدالت کیفری در خصوص بزهکاران نوجوان در غالب موارد غیر مفید است و از هدف غایی رسیدگی به جرایم کودکان و نوجوانان که همانا بازپروری و درمان آنهاست، به دور مانده است. اثر این مداخله فزاینده و گسترده آنست که میلیون ها نوجوان وحشت زده را وارد نظام عدالت کیفری کند و آنها را مجرم بنامد که نهایتا منجر به پذیرش این باور که بواقع مجرم هستند،در نزد آنان می شود، ضمن اینکه، این سیستم، نوجوان را به سمت عضویت در گروه های مجرمانه همسال سوق می دهد.[۵۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 02:25:00 ق.ظ ]




«معاونت در جرم یعنی ترغیب یا تهدید یا تطمیع و یا تحریک به ارتکاب جرم و یا ساختن یا تهیه‌ی وسایل و یا ارائه‌ طرق و یا تسهیل وقوع آن به هر نحو خصوصاً با دسیسه یا فریب یا سوءاستفاده از قدرت. بنابراین، معاون جرم کسی است که بدون آنکه شخصاً به اجرای جرمِ منتسب به مباشر بپردازد با رفتار خود عامداً وقوع جرم را تسهیل کند و یا مباشر را به ارتکاب آن برانگیزد».[۱۱۰] قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ در ماده‌ی ۱۲۶ معاونت در جرم را بدین‌گونه شرح می‌دهد: «اشخاص زیر معاون جرم محسوب می‌شوند:
پایان نامه - مقاله - پروژه
الف- هرکس دیگری را ترغیب، تهدید، تطمیع یا تحریک به ارتکاب جرم کند یا با دسیسه یا فریب یا سوءاستفاده از قدرت موجب وقوع جرم گردد؛
ب- هرکس وسایل ارتکاب جرم را بسازد یا تهیه کند یا طریق ارتکاب جرم را به مرتکب ارائه دهد؛
پ- هرکس وقوع جرم را تسهیل کند.
تبصره- برای تحقق معاونت در جرم، وحدت قصد و تقدم یا اقتران زمانی بین رفتار معاون و مرتکب جرم شرط است. چنانچه فاعل اصلی جرم، جرمی شدیدتر از آنچه مقصود معاون بوده است مرتکب شود، معاون به مجازات معاونت در جرم خفیف‌تر محکوم می‌شود».
«بنابراین، معاونت در جرم درصورتی قابل مجازات است که جرم دیگری وجود داشته و معاون طبق مصادیق تعیین شده توسط قانون ((مرتکب اصلی)) را یاری و مساعدت نماید».[۱۱۱] عنصر مادی معاونت در جرم در بندهای ماده‌ی ۱۲۶ ق.م.آ تعیین شده و عنصر روانی معاونت نیز علم و عمد در انجام فعل مجرمانه می‌باشد.
گفتار دوم: وجه اشتراک معاونت و تسبیب
«در ارتکاب جرایمی که یک یا چند نفر، مباشر اصلی جرم را کمک و مساعدت می‌کنند، امکان اجتماع و انطباق مفهوم معاونت و تسبیب در جرم در پاره‌ای از اوقات، قابل تصور و تحقق است و آن ناظر به اعمالی است که قانوناً از مصادیق معاونت و از نظر فقهی با مفهوم ((سبب فاعلی)) قابل انطباق باشد؛ زیرا مفهوم سبب فاعلی در فقه زمانی تحقق پیدا می‌کند که شخص، دیگری را که قصد ارتکاب جرمی دارد، با انجام کاری مساعدت کند و با تهیه‌ی مقدمات زمینه‌ی حصول وقوع جرم را فراهم آورد».[۱۱۲]
گفتار سوم: وجه تمایز معاونت و تسبیب

 

    1. از نظر مفهوم و مصداق

 

معاونت و تسبیب از لحاظ مفهوم و مصداق با هم تفاوت دارند. تسبیب در فقه گاهی به معنی مصدری و ناظر به انجام‌دادن کاری است که در حاصل‌شدن نتیجه‌ی مجرمانه مؤثر است. در این مورد مفهوم سبب به اعتبار حصول مستقیم نتیجه‌ی جرم از نتیجه‌ی مسبب، به معنی سبب مصدری محسوب می‌شود؛ مانند اینکه کسی در راه عبور مردم چاهی بکند و دیگری ثالثی را در آن چاه بیندازد و باعث مرگ مجنی‌علیه گردد، اما گاهی سبب در نقش واسطه و با اطلاع از قصد مجرمانه‌ی دیگری، با انجام‌دادن کاری به طور غیرمستقیم زمینه‌ی ارتکاب جرمی را فراهم می‌کند. بدین ترتیب مسبب فعلی را که دیگری مباشر آن است، ((سبب فاعلی)) می‌نامند که با مفهوم معاونت در جرم سازگار است.[۱۱۳]

 

    1. از نظر همکاری با مباشر

 

اصولاً معاونت در جنایت زمانی تحقق می‌یابد که مجرم اصلی نیز وجود داشته باشد؛ زیرا همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، جرم‌بودن معاونت تابع وصف مجرمانه‌ی فعل اصلی است. در غیر این صورت فرض معاونت که به مفهوم کمک و همکاری با مجرم است مصداقی نخواهد داشت، اما سبب اعم است از اینکه در کنار مباشر باشد یا نباشد. در صورتی که با مباشر همراه باشد و سایر شرایط معاونت نیز موجود باشد، عنوان معاون تحقق می‌یابد، اما هرگاه به تنهایی اقدام نماید، در صورت انتساب جرم به او، مسبب تلقی شده و از این جهت ضامن است.[۱۱۴]

 

    1. از نظر وحدت قصد

 

«برای تحقق معاونت، وجود توافق و همدلی بین مجرم اصلی و معاون در خصوص جرمی که از ناحیه‌ی مجرم اصلی صورت می‌گیرد، ضرورت دارد؛ یعنی معاون باید عالماً عامداً مجرم اصلی را در ارتکاب جرم کمک و یاری کند؛ یعنی باید بین آن‌ها همدلی و وحدت قصد وجود داشته باشد و باید قبل از ارتکاب جرم و یا در حین آن موجود باشد.
ولی در مورد تسبیب در جرم ممکن است شخص، مسبب وقوع جرمی شناخته شود، هرچند برای ارتکاب جرم با دیگری همدلی و توافق نکرده باشد، بلکه همین اندازه که با اقدام خود زمینه‌ی وقوع جرم را به طور غیرمستقیم فراهم می‌کند، جرم به او نسبت داده می‌شود، هرچند قصد حصول آن نتیجه‌ی مجرمانه را هم نداشته باشد».[۱۱۵]
مبحث ششم: بررسی فایده‌ی تفکیک مفهوم تسبیب از مباشرت
تسبیب در بحث جنایات وارد است و جنایت یا به مباشرت است یا تسبیب و یا اجتماع این دو. مباشرت در ماده‌ی ۴۹۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ این‌گونه تعریف شده است: «مباشرت آن است که جنایت مستقیماً توسط خود مرتکب واقع شود». در ادامه ثمره‌ی تفکیک مباشرت و تسبیب بحث و بررسی شود.
فایده‌ی تفکیک مباشرت از سبب از دو جهت است:
الف) از جهت ضمان: همان‌گونه که پیش‌تر گفته شد مباشر مسئول رفتاری است که مرتکب شده، خواه عدوانی باشد (رفتار عدوانی شامل هر نوع تعدی و تفریط می‌شود) خواه نباشد و در هر صورت ضمان قصاص و یا دیه بر او ثابت است. «شکی نیست، اتلاف اگر به شکل مباشرت صورت گرفته باشد، مطلقاً موجب ضمان است خواه شخص، مرتکب تعدی و تفریط شده باشد یا نه، بنابراین حتی اگر صدور فعل به نحو کاملاً تصادفی نیز رخ داده باشد باز ضمان به عهده‌ی مباشر است. همچون موردی که راننده‌ی وسیله‌ی نقلیه بی‌آنکه تقصیری نموده باشد به علّت بریدن ناگهانی ترمز یا شکستن فرمان با دیگری تصادف نموده و موجب خسارت جانی یا مالی شود».[۱۱۶] به طوری که ماده‌ی ۳۲۸ ق.م نیز اتلاف مال غیر به طور مطلق را موجب ضمان دانسته؛ به نحوی که بیان کرده «هر کس مال غیر را تلف کند ضامن آن است و باید مثل یا قیمت آن را بدهد، اعم از اینکه از روی عمد تلف کرده باشد یا بدون عمد…»، اما مسئولیت مسبب فقط در صورت تعدی و تفریط است گرچه در این خصوص هم نظرات متفاوت است. عده‌ای از فقها همچون محقق در شرایع‌الاسلام و شهید ثانی در مسالک‌الافهام ضمان را دائرمدار تعدی و تفریط دانسته‌اند. از طرف دیگر عده‌ای از فقها همچون صاحب جواهر ضمان را منوط به تعدی نمی‌دانند. «در مقام داوری میان دو دیدگاه باید گفت ضمان همواره دائرمدار عمد یا تقصیر نیست، بلکه اگر فعل عرفاً به سبب نسبت داده شود می‌توان وی را ضامن دانست».[۱۱۷] بنابراین ثمره‌ی تفکیک این است که در هر حال مباشر یا عاقله‌اش ضامن است، خواه مرتکب جنایت عمدی شده باشد یا خطایی حتی اگر فعلش عدوانی نباشد، اما ضمان مسبب در صورت اسناد عرفی است. به طوری که ماده‌ی ۵۲۶ ق.م.آ مصوب سال ۹۲ به این مطلب اشاره می‌کند و عاملی که جنایت به او استناد داشته باشد را ضامن می‌داند.
ب) از جهت مسئول پرداخت دیه: در مباشرت همیشه جانی ضامن پرداخت دیه نیست، بلکه اگر جنایت و یا قتل ارتکابی از باب خطای محض باشد در این صورت عاقله عهده‌دار پرداخت دیه است، اما در تسبیب همیشه خود مسبب ضامن پرداخت دیه است به این دلیل که به عمل مسبب، قتل خطایی صدق نمی‌کند. چه آنکه صاحب جواهر هم به این مورد اشاره کرده است: «أنّ السبب الموجب للدیه لایوجب ضماناً إلاّ فی مال المسبّب و لایکون علی العاقله منه شیء، و لعلّه لإطلاق الضمان فی النصوص علی وجه ینسب إلیه و لعدم صدق القتل خطأً علیه مع أصاله برائه ذمّه العاقله».[۱۱۸] ایشان سبب موجب دیه را تنها موجب ضمان در مال مسبب می‌داند و چیزی بر عهده‌ی عاقله نمی‌داند به این دلیل که ضمان در نصوص، مطلق آمده است و به مسبب نسبت داده می‌شود و دلیل دیگر این است که با وجود اصالت البرائت ذمه‌ی عاقله از ضمان، قتل خطئ به مسبب صدق نمی‌کند؛ گرچه در این مورد نظر مخالفی نیز هست؛ مانند موردی که «الف تیری به حیوانی می‌زند، حیوان از فراز صخره بر روی ج سقوط می‌کند و ج مجروح می‌شود. ب مانع بردن ج به بیمارستان می‌شود تا کشته شود. در اینجا هر دو ضامن هستند و یکی به نحو خطای محض و دیگری به نحو عمد».[۱۱۹] همان‌گونه که ملاحظه می‌شود بر اساس این نظر مسبب هم می‌تواند به نحو خطای محض مرتکب قتل شود.
فصل دوم: صور مختلف تسبیب در قوانین کیفری
قاعده‌ی تسبیب یکی از قواعد فقهی است که در کتاب‌های غصب، قصاص و دیات به آن پرداخته شده است. در حقوق نیز در مباحث مدنی و جزایی مورد بررسی قرار گرفته است. در قواعد فقه اصولاً بعد از قاعده‌ی اتلاف، قاعده‌ی تسبیب مطرح می‌شود. در قاعده‌ی اتلاف، شخص مباشرت در اتلاف نفس یا مال دارد، اما در قاعده‌ی تسبیب، مسبب به طور غیرمستقیم و با واسطه موجب تلف مال یا نفس می‌شود. تلف نفس اگر به صورت غیرعمدی واقع شود، موجب ضمان است. موجبات ضمان در کتب فقهی به سه دسته‌ی مباشرت، تسبیب و تزاحم موجبات تقسیم می‌شود. تزاحم موجبات هم به نوبه‌ی خود به اجتماع سبب و مباشر و اجتماع اسباب تقسیم می‌شود. اجتماع اسباب نیز به اجتماع اسباب طولی و شرکت در اسباب عرضی تقسیم می‌شود.
تلاش می‌شود در این فصل آنچه که به طور غیرمستقیم باعث تلف و موجب ضمان است مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
مبحث اول: انواع تسبیب
تسبیب یا به صورت سبب واحد است و یا سبب متعدد. سبب واحد هم به نوبه‌ی خود یا تسبیب محض است و یا سبب همراه با مباشر. در سبب متعدد نیز یا اسباب در طول هم عمل می‌کنند و یا در عرض هم.
در این مبحث تلاش می‌شود این انواع مورد بررسی قرار گیرند.
گفتار اول: سبب واحد
سبب واحد بر دو قسم است. گاهی سبب تنها عامل حادثه است که به چنین حالتی تسبیب محض گویند، گاه سبب به همراه مباشر عامل تلف و حادثه می‌باشند که به آن اجتماع سبب و مباشر گویند. در این گفتار به بررسی این دو قسم می‌پردازیم.
بند اول) تسبیب محض
در اینجا ابتدا به تبیین نفس تسبیب محض پرداخته و سپس مصادیق آن را در قانون مجازات اسلامی بررسی نموده و با قانون مجازات سابق تطبیق می‌دهیم.
الف) تبیین تسبیب محض
در سبب واحد گاه سبب به تنهایی (بدون دخالت مباشر) عامل حادثه و تلف است. «هرگاه در طول سبب، عامل انسانی دیگری وجود نداشته باشد که بتوان حادثه را به او منسوب و وی را مسئول دانست، ما با تسبیب محض روبرو هستیم. قید () محض)) برای پرهیز از حالاتی مثل اجتماع سبب و مباشر یا اجتماع اسباب است. البته اگر در عرض سبب، سبب دیگری وجود داشته باشد، همان حالت تسبیب محض است که به نحو شرکت صورت گرفته است. از لحاظ قانونی یا نظری حالت تسبیب محض از پیچیدگی چندانی برخوردار نیست. کسی که زمینه‌ی حادثه را به‌وجود آورده با لحاظ این شرط مسئول حادثه شناخته می‌شود که حادثه به او استناد داده شود».[۱۲۰] بنابراین وقتی ارتکاب جرمی مستقیماً و به نحو مباشرت توسط مرتکب محقق نگردد، در صورتی که نتیجه مستند به وی باشد از باب تسبیب محض مسئولیت حادثه بر عهده‌ی وی می‌باشد و از این لحاظ اختلافی نیست. همچنین اگر عده‌ای در ارتکاب جنایت دخالت داشته باشند، اما هیچ‌کدام به نحو مباشرت موجب جنایت نشوند، در این حالت نیز از باب شرکت در تسبیب محض مسئول حادثه می‌باشند. در این زمینه باید خاطر نشان ساخت اگر مباشر عاملی غیر از انسان باشد مثلاً حیوان باشد و انسان در این مورد سبب بوده و جنایت به او استناد داشته باشد، نباید این مورد را تسبیب محض دانست چرا که در اینجا حیوان به عنوان وسیله تلقی می‌شود و عامل انسانی که نقش سبب را داراست از باب سبب اقوی از مباشر مسئولیت جنایت و صدمات وارده را عهده‌دار می‌باشد. در قانون مجازات سابق و فعلی تعریفی از تسبیب محض نشده، اما این عنوان در متون فقهی مشاهده می‌شود. ماده‌ی ۵۰۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ نیز در باب تعریف نفس تسبیب است و نه تسبیب محض. به موجب این ماده: «تسبیب در جنایت آن است که کسی سبب تلف‌شدن یا مصدومیت دیگری را فراهم کند و خود مستقیماً مرتکب جنایت نشود به طوری که در صورت فقدان رفتار او جنایت حاصل نمی‌شد؛ مانند آنکه چاهی بکند و کسی در آن بیفتد و آسیب ببیند».
این ماده تکرار ماده‌ی ۳۱۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ است با اندک تغییری در کاربرد واژه‌ها. ماده‌ی مزبور بیان می‌داشت: «تسبیب در جنایت آن است که انسان سبب تلف‌شدن یا جنایت علیه دیگری را فراهم کند و خود مستقیماً مرتکب جنایت نشود به طوری که اگر نبود جنایت حاصل نمی‌شد؛ مانند آنکه چاهی بکند و کسی در آن بیفتد و آسیب ببیند».
همچنین ماده‌ی ۵۳۴ قانون مجازات مثالی واضح برای تسبیب محض است. به موجب این ماده: «هرگاه بر اثر ایجاد مانع یا سببی دو یا چند نفر یا وسیله‌ی نقلیه با هم برخورد کنند و به علّت برخورد آسیب ببینند و یا کشته شوند، مسبّب ضامن است».
در قانون سابق تعریف تسبیب فوراً بعد از تعریف مباشرت آمده بود، اما در قانون فعلی بعد از تعریف مباشرت در ماده‌ی ۴۹۴ چند مصداق از مصادیق مباشرت و تسبیب ذکر شده و سپس تسبیب در ماده‌ی ۵۰۶ تعریف شده است.
تسبیب ممکن است به صورت ایجابی یا سلبی واقع شود. در تسبیب ایجابی، مسبّب با انجام‌دادن عملی (از طریق فعل) زمینه‌ی تلف یا خسارت را به‌وجود می‌آورد؛ مانند قراردادن سنگ در معبر عام یا لغزنده‌کردن آن. ماده‌ی ۵۰۷ قانون مجازات اسلامی نمونه‌ای از تسبیب محض از طریق فعل است. در تسبیب به صورت سلبی (از طریق ترک فعل) مسبّب از انجام عملی که بر عهده‌ی وی می‌باشد سرباز می‌زند؛ مانند مادر یا دایه‌ای که شیردادن به نوزاد را بر عهده گرفته باشد، اما به وی شیر ندهد یا پزشک و پرستاری که به وظیفه‌ی خود عمل نکنند (ماده‌ی ۲۹۵ ق.م.آ). همین‌طور ماده‌ی ۵۱۹ ق.م.آ نمونه‌ای از تسبیب محض از طریق ترک فعل می‌باشد.[۱۲۱] در ادامه موادی که راجع به تسبیب محض در فصل ششم از کتاب چهارم قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ با عنوان () موجبات ضمان)) است مورد بررسی قرار می‌گیرد.
ب) بررسی مصادیق تسببیب محض در قانون و تطبیق آن با قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰
در بخش موجبات ضمان مثال‌هایی از تسبیب محض آمده که در اینجا به بررسی این مواد و تغییرات صورت گرفته در آن‌ها و تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق می‌پردازیم.

 

    1. ایجاد جنایت از طریق حمل شی‌ء

 

یکی از موارد تسبیب محض در فصل ششم از کتاب چهارم قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ ماده‌ی ۴۹۸ است به موجب این ماده: «هرگاه شیء که توسط انسان یا وسیله‌ی نقلیه حمل می‌گردد به نحوی از انحاء موجب جنایت گردد، حمل‌کننده ضامن دیه است».
ماده‌ی ۳۲۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ در این خصوص بیان می‌کرد: «هرگاه کسی چیزی را همراه خود یا با وسیله‌ی نقلیه و مانند آن حمل کند و به شخص دیگری برخورد نموده موجب جنایت گردد در صورت عمد یا شبه عمد ضامن می‌باشد و در صورت خطاء محض، عاقله‌ی او عهده‌دار می‌باشد».
حکم ماده‌ی ۴۹۸ به ضمان مرتکب از باب استناد جنایت به فعل حمل‌کننده است، خواه مرتکب تقصیر شده باشد خواه نشده باشد. آنچه در اینجا باعث مسئولیت حامل می‌شود، استناد جنایت به فعل اوست و نه صرف مقصربودن او.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:24:00 ق.ظ ]




    • اطلاعاتی که برای مشتریان تامین می شود

دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

  • پاسخ دهی به سوالات و درخواست ها

 

۲-۲-۳- چرا مشتریان وفادار سودآورند
صاحب نظران دانش بازاریابی مزایای زیادی را برای وفاداری برشمرده اند که برخی از بارزترین آنها عبارتند از :

 

  • کاهش هزینه های جذب مشتریان جدید

 

  • کاهش حساسیت مشتریان به تغییرات و قیمت ها

 

  • منافع حاصل از ارزش طول عمر مشتری

 

  • عملکرد مثبت از طریق افزلیش قدرت پیش بینی

 

  • افزایش موانع برای ورود رقبای جدید

 

اما باتمام این ها، مزایا و منافعی که در اثر بلوغ مشتریان در شرکت ها و در بلند مدت حاصل می شود دارای اجزای زیر است :

 

  • هزینه های جذب : این هزینه ها دارای قیمتی است که شرکت در بار اول برای جذب هر مشتری متحمل می شود. این قیمت شامل هزینه های مستقیم، کمسیون فروش،نیروهای فروش ،ترفیعات و ….است که مستقیما برای جذب این مشتریان پرداخت می شود این هزینه در سال های اول نمی تواند درآمدهای حاصله تسویه گردد.

 

  • سود پایه : به تفاوت درآمدهای حاصل از فروش نهایی شرکت و هزینه های شرکت در سال دوم مربوط می شود.

 

  • رشد درآمد : سود واقعی در حقیقت از آنجا شروع می شود که مشتری خریدهایی به مقدار و انواع بیشتر انجام می دهد و ارزش های حاصل از وفاداری خود را نشان می دهد.

 

  • صرفه جویی : شرکت ه و مشتریان هر دو با افزایش تجربه یاد می گیرند که چطور عملکرد مؤثرتری داشته باشند و صرفه جویی های اقتصادی در خصوص سرعت و زمان و …. صورت می گیرد.

 

  • مراجعات : افزایش قدرت پیش بینی شرکت ها از طریق مشتریان وفادار و کاهش ریسک مشتریان برای بازگشت مجدد برای خرید، در کل به بهبود نرخ بازگشت سرمایه شرکت و افزایش سود عملیاتی شرکت ها منجر می گردد.

 

  • صرف قیمت : مشتریان وفادار اغلب تمایل به پرداخت دارند و برای استفاده از کوپن های تخفیف و دیگر ابزارهای ترفیعی علاقه اندکی از خود نشان می دهند. در حقیقت آنها به قیمت ها حساسند(مکی زاده و همکاران،۱۳۸۸).

 

۲-۲-۴- وفاداری کارکنان
محققان دیدگاه های مختلفی درخصوص مفهوم وفاداری کارکنان دارند.اچ بکر ۱۹۶۰ وفاداری را به شکل یک فرایند شرح داده است، این محقق معتقد است که اگر فردی با وجود آگاهی از شرایط بهتر یک شغل، حقوق بیشتر و شرایط مناسبتر، از پذیرش آن شغل به منظور حفظ شغل فعلی اش، امتناع کند، وفاداری فرد به سازمان پنداشته می شود. از دیدگاه آلن و مایر وفاداری با ۳ فاکتور قابل شناسایی است:

 

  • اعتقاد قوی به ارزش های سازمان

 

  • تلاش زیاد برای تحقق اهداف سازمان

 

  • تمایل زیاد برای ماندن در سازمان ، در این مدل وفاداری فرد به سازمان، به دلیل تعهدی است که

 

فرد نسبت به سازمان و اهداف آن دارد(قرچه،دابوئیان،۱۳۹۰،ص۳۱).
شاخص هایی برای وفاداری کارکنان در نظر گرفته شده است که عبارتند از:

 

  • تمایل به تداوم همکاری با سازمان

 

  • انجام کار بیشتر

 

  • احساس تعلق به سازمان

 

  • پذیرش مسئولیت های بیشتر(Yee, et al ,2009, p108).

 

۲-۲-۵- رابطه میان وفاداری کارکنان و وفاداری مشتری
محققان توانسته اند ارزش اقتصادی حفظ مشتری و نیز حفظ کارکنان را با دلیل و مدرک اثبات نمایند . بررسی ارتباط میان رضایت کارکنان و رضایت مشتری، همچنین وفاداری کارکنان و وفاداری مشتری و اثرات آن بر سودآوری سازمان در مطالعات مختلف جهانی از سال ۱۹۸۰ به تدریج توجه پژوهشگران را به
خود جلب کرده است .(Bulgarella, 2005,p2)
از میان این مطالعات میتوان به مطالعات گران هلت و مارتنسن۲۰۰۱) ) و یی و همکاران ( ۲۰۰۹ ) اشاره کرد . در هر دوی این مطالعات، رابطه میان وفاداری کارکنان و وفاداری مشتری و تاثیر آن بر سودآوری سازمان، مورد تأیید قرار گرفته است (Yee et al ,2009,p109).
مطالعات نشان می دهد، خدمات بهتر و حفظ مشتریان مهمتر همگی ناشی از افزایش کارکنان با سابقه ای است که به مشتریان علاقه مندند و دارای آگاهی و انگیزه هستند. مشاغل تکراری، خسته کننده و با حقوق کم و حداقل آموزش احتمالاً خدمات ضعیف و جابه جایی کارکنان را افزایش می دهد . خدمات ضعیف باعث تغییر موضع مشتریان مهم می گردد و حتی محیط کار را کم جاذبه تر می نماید. در نتیجه شرکت، همه منابع خود را برای جذب مشتریان و کارکنان جدید صرف می کند . برعکس، کارکنان وفادار، شغل و در اکثر موارد مشتریان را نیز می شناسند.(Han, et al, 2011,p 617)
۲-۲-۶- رابطه میان رضایت مشتری و وفاداری مشتری
بر مبنای مطالعات انجام شده، اثبات شده است که تأمین رضایت مشتری به تدریج سبب ایجاد حس وفاداری و اعتماد به سازمان در مشتری خواهد شد. یک مشتری وفادار، علاوه برآنکه بارها و بارها جهت خرید مجدد محصولات و استفاده از خدمات، به سازمان مورد علاقه خویش رجوع می کند، به عنوان یک عامل مضاعف در زمینه تبلیغ محصولات و خدمات سازمان، از طریق توصیه و سفارش به خویشاوندان، دوستان و یا سایر مردم، نقشی حائز اهمیت در ارتقای میزان سودآوری و بهبود تصویر سازمان در ذهن مشتریان بالقوه ایفا می کنند (دادخواه، ۱۳۸۸،ص۵۲). بین وفاداری مشتریان و رضایتمندی آنها رابطه مثبت برقرار است و رضایت، پیش نیازی برای وفاداری شمرده شده است از سویی دیگر، تعداد مشتریانی که بر رضایت خود تأکید دارند، هنوز تمایل به استفاده از خدمات رقبا داشته و مشتریان ناراضی هم هرازگاهی به استفاده از خدمات ادامه می دهند، به هر حال مشتریانی که خیلی راضی هستند، تمایل بسیار کمی برای استفاده از سایر محصولات بازار دارنند.(Han, et al, 2011,p 619)
سیمون تئوریسین علم مدیریت در این رابطه می گوید:« هنگامی که یک سازمان، موفق به جلب یک مشتری جدید می شود، رضایت مشتری نقطه آغاز برقراری یک رابطه طولانی مدت مابین مشتری و سازمان خواهد شد (کاوسی و سقایی، ۱۳۸۸،ص۳۸۴ ). همواره باید به این نکته توجه کرد که تنها راه ایجاد وفاداری در مشتریان و حفظ و نگهداری آنها، برآوردن نیازها، خواسته ها و انتظارات آنان و در یک کلان تأمین رضایت آنان است. به علاوه، میزان همبستگی مابین رضایت مشتری و وفاداری مشتری به شدت تحت تاثیر شرایط بازار است. درمقابل، وجود شرایط انحصاری در بازار، فقدان رقابت یا هزینه بسیار بالا برای تعویض تأمین کننده، مشتری چاره ای جز وفادار ماندن نخواهد داشت . این نوع وفاداری، وفاداری کاذب نام دارد. به عبارت دیگر، در صورتی که شرایط انحصاری به سوی بازار رقابتی تعدیل شود با کاهش وفاداری مشتریان روبرو خواهیم شد (دادخواه، ۱۳۸۸،ص۵۳).
۲-۲-۷- جنبه های مختلف رابطه رضایت و وفاداری
به اعتقاد Henning-Thurau and klee مطالعات انجام شده بر روی رضایت و وفاداری به سه دسته تقسیم می شوند. دسته اول از ادبیات مدیریت خدمت (service managment) اقتباس شده است و مطالعات روی رابطه رضایت و وفاداری به صورت کلی و در سطح شرکت می باشد. طبق مطالعات آنها رضایت پیش زمینه ای از وفاداری است که بر سودآوری شرکت اثر می گذارد. دسته دوم بر سطح فردی تمرکز کرده و حفظ (نگهداری) مشتری را براساس قصد خرید دوباره مشتری، مورد مطالعه قرار داده اند. این عوامل دارای یک نقص مهم بدلیل وجود تفاوت بین قصد فرد و رفتار او، است. دسته دوم ادعا می کنند که وفاداری تحت تأثیر رضایت بوده است، حتی اگر نوع رابطه آنها منطقی نباشد. گروه سوم که تعداد کمی را تشکیل میدهند، بر رابطه رضایت و وفاداری در سطح فردی بر مبنای داده های خرید واقعی تمرکز کرده اند. یافته های آنها حاکی از یک رابطه ضعیف یا بی اهمیت بین رضایت و رفتار خرید تکراری (وفاداری) استBodet,2008,p157)).
Davis- sramek و سایرین پیشنهاد کردند که ارتباط بین رضایت و وفاداری رفتاری، خطی نیست و دارای دو سطح آستانه بحرانی است. شکل ۱ نشان میدهد وقتی که رضایت به بالای سطح آستانه معین (certain threshold) برسد (ناحیه اطمینان) رفتار خرید به سرعت افزایش می یابد. وقتی رضایت به سطح آستانه پایین تر کاهش پیدا میکند (ناحیه گریز) رفتار خرید به سرعت کاهش می یابد. بین سطوح آستانه (ناحیه تأمل) رفتار خرید ثابت است. آنان معتقدند که رضایت باید به اندازه کافی زیاد باشد تا وفاداری رفتاری را تحریک کند یا به اندازه کافی کم باشد تا آن را کاهش دهد.
Defection zone
ناحیه گریز
ناحیه تأمل
Considration zone
ناحیه اطمینان
(trust zone)
حفظ و نگهداری مشتری
(وفاداری)
رضایت مشتری
نمودار ۲-۹- رابطه رضایت و رفتار خرید (Davis-sramek ,et al,2007,p7)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:24:00 ق.ظ ]




الف)فیزیکی: شامل انطباق فرد با محیط فیزیکی خود مانند محل کار، خانه، مدرسه و غیره است، مانند کیفیت خانه و آپارتمانی که در آن زندگی میکند.
ب) اجتماعیاین بعد منعکس کننده ارتباط فرد با محیط اجتماعی خود مثل حس پذیرش افراد خانواده، دوستان، همکاران و همسایگان است، مانند برگزیدن همسر.
ج) تعلقات اجتماعی: این بعد به بررسی نحوه دستیابی به منابع قابل دسترسی مانند درآمد کافی، اشتغال، خدمات اجتماعی و بهداشتی، تعلیم و تربیت و برنامههای خلاقیت و فعالیتهای اجتماعی مربوط میشود.

 

      1. شدن[۴۸]: این قلمرو در برگیرنده فعالیتهای هدفمندی است که برای برآوردن اهداف شخصی، آمال و آروزها انجام میشود. این قلمرو نیز شامل سه زیر مجموعه است:

    دانلود پایان نامه


 

الف) جنبه عملی: به فعالیتهایی مربوط میشود که در روز انجام میگیرد، مثل فعالیتهایی که در خانه، مدرسه، محل کار و فعالیتهای داوطلبانهای که برای نیازهای اجتماعی و بهداشتی انجام میشود.
ب) اوقات فراغت: شامل فعالیتهایی است که میزان استراحت را افزایش و استرس را کاهش میدهد،مانند قدم زدن، دیدن اقوام، دوچرخه سواری و یا فعالیتهای طولانیتر مثل رفتن به مرخصی و تعطیلات.
ج) رشد و توسعه: فعالیتهایی که بهبودی( سلامت جسمانی)، مهارتها و دانش را افزایش میدهد. کیفیت زندگی به سلامت کلی اشخاص و اطرافیان او و شرایطی که جامعه برای افراد ایجاد می‌کند و همینطور واکنش درونی افراد به محیطشان مربوط می‌شود. البته شرایط ساختاری جامعه، زمانی بر کیفیت زندگی فرد اثر میگذارند که به مدت طولانی بر زندگی فرد حاکم باشند. کیفیت زندگی به طور نسبی در سالهای اخیر برای توجه به این که مردم چطور فکر میکنند؟ چه چیزی می‌خواهند؟ و به چه چیزی نیاز دارند؟ مطرح شده است. تعریف مردم از محیطی که درآن زندگی میکنند زمانی اهمیت پیدا میکند که آنها اطلاعاتی درباره شرایط موجود، ارزشها، انتظارات و آرزوها داشته باشند(مهرابی دلجو، ۱۳۹۰).
اصول اساسی در ارتباط با کیفیت زندگی
کیفیت زندگی یک ارزشیابی ذهنی است و بیماران خود بهترین قضاوت کنندگان راجع به کیفیت زندگی خود هستند اما گاهی شرایطی وجود دارد که این قضاوت را برای بیمار مشکل می‌سازد که در این موارد خاص افراد مراقبت کننده از جمله پزشک و پرستار قادر خواهد بود این ارزیابی را انجام دهد.
کیفیت زندگی یک ماهیت پویا و دینامیک است نه یک ماهیت ایستا به این معنا که یک فرایند وابسته به زمان بوده و تغییرات درونی و بیرونی در آن دخیل هستند.
کیفیت زندگی یک مفهوم چندی می‌باشد و باید از زوایا و ابعاد مختلفی سنجیده شود که این ابعاد اجزاء مرکزی چارچوب پنداشتی تحقیقات کیفیت زندگی را تشکیل می‌دهند.
برخورداری از کیفیت زندگی ضعیف می‌تواند بر روی ارتباطات خانوادگی نیز اثر گذارد کیفیت زندگی ضعیف می‌تواند موجب بکارگیری مکانیسم‌های مقابله و سازگاری ناموثر در افراد شده و متعاقبا” موجب افزایش تنش در آنان گردد و افزایش تنش در ارتباط مستقیم با عوامل فیزیکی و جسمی بوده و می‌تواند شدت بیماری در افراد را افزایش دهد.
بسیاری از محققین رابطه بین صفات فردی و کیفیت زندگی را مورد بررسی قرار داده و عواملی را شناسایی کرده‌اند این عوامل شامل میزان شناخت از خود، تنش‌های متحمل شده، دستیابی به اهداف زندگی، روش‌های مقابله و میزان سازگاری می‌باشند.
تلقی یا شناخت فرد از خود که شامل عواملی مانند مفید بودن، مولد بودن، تصور ذهنی از خود، ذوق و علاقه، نحوه نگرش نسبت به زندگی، درمان و آینده نگری تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی دارند.
پژوهش‌های انجام شده اهمیت وضعیت اقتصادی بر کیفیت زندگی را نشان داده است در این زمینه از عوامل خاص و مرتبط با کیفیت زندگی می‌توان هزیته، درمان، میزان درآمد و وضعیت اشتغال را نام برد.
عوامل فوق الذکر را می‌توان مرتبط با میزان مفید بودن دانست که دارای تاثیر مثبت بر کیفیت زندگی هستند.
تطابق شغلی می‌تواند بر کیفیت زندگی تاثیر بسزایی داشته باشد به این معنی که تطابق مشخصه توان فرد جهت تغییر حرفه در صورت لزوم می‌باشد و می‌توان انتظار داشت که هر چه فرد از قابلیت انعطاف پذیری بیشتری در تغییر حرفه برخوردار باشد امکان کسب کیفیت مطلوب زندگی برای او افزایش می‌یابد.
سنجش کیفیت زندگی
اگر چه مفهوم کیفیت زندگی جنبه شخصی دارد ولی در افراد مختلف از عوامل یکسانی برخوردار است به طور کلی برای سنجش و تعریف مفهوم کیفیت زندگی دو معیار ذهنی و عینی در نظر گرفته می‌شود.
عامل ذهنی کیفیت زندگی غالباً با اصلاحاتی چون احساس رضایتمندی، رفاه و آسایش و خوشحالی توصیف می‌گردد و به طور کلی منظور از شاخص‌های ذهنی، برداشت ذهنی و ارزشیابی قضاوت فردی از وضعیت زندگی شخصی است و مرتبط با فرایندهای درونی است.
سنجش بر پایه معیارهای عینی ابتدایی و ناقص می‌باشد چرا که معیارهای بیولوژیکی و فیزیکی برای مدت طولانی‌تر نمی‌توانند بیانگر وضعیت زندگی فرد باشند.
اسپیکر[۴۹] ارزیابی کیفیت زندگی را از سه سطح متقابل و پیوسته توصیف می‌کند:
الف – ارزیابی کلی سلامتی
ب- ابعاد وسیع مانند ابعاد جسمی، بیولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی
ج – اجزاء هر بعد
در ساختار مراقبت‌های بهداشتی امروزی، استفاده از کیفیت زندگی به عنوان یک معیاری به منظور اختصاص دادن منابع مراقبت‌های بهداشتی بیان شده است. توزیع این منابع بر پایه پیش بینی کیفیت زندگی گمراه کننده است لذا به دلیل اینکه استفاده از متدهای علمی برای ارزیابی کیفیت زندگی در مراحل اولیه آن می‌باشد و معیار استاندارد خوبی برای ارزیابی وجود ندارد احتیاط در بکارگیری معیارهای کیفیت زندگی به منظور منظور اختصاص دادن منابع مراقبت‌های بهداشتی ضروری است. در ارزیابی محققان باید به سوالات زیر پاسخ دهند:
-چه کسی ارزیابی کیفیت زندگی را انجام می‌دهد ؟
-کجا و چه زمانی باید کیفیت زندگی ارزیابی گردد ؟
-با چه هدفی اطلاعات جمع آوری شده‌اند ؟
-آیا ابزار ارزیابی قابل اعتماد، معتبر و حساس است ؟
در علوم پزشکی اندازه گیری کیفیت زندگی کاربردهای زیر را داراست:
-تعیین کارایی درمان‌های مختلف
-ارزیابی خدمات بهداشتی و اولویت بندی آنها
-سیاست گذاری و تخصیص منابع
-بهبود روابط پزشک و بیمار با افزایش درک متقابل از بیماری و درمان آن
-پژوهش آنچه اخیرا” در علوم پزشکی مورد استقبال واقع شده است بررسی کیفیت زندگی در گروه‌های خاصی از بیماران می‌باشد.
نحوه اندازه گیری کیفیت زندگی در علوم مختلف متفاوت است به عنوان مثال روان شناسان از شاخصی به نام مقیاس رضایت از زندگی[۵۰] به وفور استفاده می‌کنند.
این مقیاس توسط داینر تهیه شده است پرسشنامه کوتاهی مشتمل بر پنج سوال است که بیانگر نوع نگاه متخصصان این حوزه به بحث کیفیت زندگی است هر یک از سوالات طیفی رتبه‌ای از امتیازات از کاملا” مخالف، مخالف، نسبتا” مخالف، نظری ندارم، نسبتا” موافق، موافق و کاملا” موافق را شامل می‌شود این سوالات عبارتند از:
-زندگی من در بیشتر جنبه‌ها با ایده آل‌هایم تطبیق دارد.
-شرایط زندگی‌ام عالی است.
-تا اینجا چیزهایی را که در زندگی خواسته‌ام به دست آورده‌ام.
-اگر می‌توانستم در زندگی به عقب برگردم تقریباً هیچ چیز را عوض نمی‌کردم.
عوامل موثر بر کیفیت زندگی
رضایت فردی: اگر یک حوزه را به عنوان مهم‌ترین حوزه کیفیت زندگی در نظر بگیریم، آن حوزه رضایت عمومی فرد از زندگی است. رضایت فردی بخش اعظم مطالعات کیفیت زندگی در امریکا برای بیش از ۴ دهه بوده است.
عوامل محیط فیزیکی: استاندارد محیط فیزیکی یکی از عوامل مهم در تحقیقات کیفیت زندگی است.کیفیت محل زندگی به وسیله مساحت مسکن، وجود یا عدم وجود امکانات اولیه نظیر دستشویی داخل منزل،آب گرم،گرمایش منزل و……ارزیابی می‌شوند.
عوامل محیط اجتماعی: شبکه‌های حمایتی خانواده و اجتماع به عنوان یکی از جنبه‌های بنیادی محیط اجتماعی چه در جوامع اولیه و چه تا به امروز وجود داشته است.این موضوع نه تنها اهمیت شبکه‌های اجتماعی و خانوادگی را در ساختار اجتماعی ما نشان می‌دهد بلکه توجه سیاستگذاران مراقبت‌های اجتماعی را نیز جلب کرده است.
عوامل اقتصادی اجتماعی:با برتر دانستن فرهنگ مصرف جهانی و پاسخ افراد به این فرهنگ، درآمد و ثروت به عنوان عوامل اساسی موثر بر کیفیت زندگی افراد تلقی می‌شود.به این معنی که لیست ضروریات اولیهزندگی در حال افزایش است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:24:00 ق.ظ ]




قبل از باز کردن تیوب حاوی DNA ، ابتدا به مدت کوتاهی تیوب سانتریفیوژ شد تا DNA های متصل به دیواره جدا شوند. در صورت عدم سانتریفیوژ ممکن است مقداری از ذخیره ی DNA از دسترس خارج شود.
استوک اصلی : ۱۰ میکروگرم از DNA لیوفیلیزه در ۱۰۰ میکروگرم از بافر TE حل شد.
استوک مورد استفاده : در یک میکروتیوب دیگر ۱ میکروگرم از استوک اصلی در ۱۰میکروگرم از بافر TE حل شد. (غلظت نهایی به ۱۰ رسید).
۳-۴ کلونینگ پلاسمید AMP–pBSK حاوی DNACD166
جهت تکثیر پلاسمید حاوی ژن CD166 مراحل زیر طی شد :
۳-۴-۱ آماده سازی باکتری شایسته
جهت آماده سازی باکتری Top 10 برای پذیرش پلاسمید ابتدا باید آن را کامپتنت یا شایسته سازی ، برای پذیرش پلاسمید کرد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۴-۱-۱ مواد و محلول ها
محلول کلرید کلسیم ۱/۰ مولار
LB براث بدون آنتی بیوتیک
LB براث حاوی آمپی سیلین (پس از ساخت براث و سپس سرد شدن آن بعد از اتوکلاو کردن ، آمپی سیلین به محیط کشت افزوده شد. غلظت آمپی سیلین باید حدود ۱۰۰ میکروگرم در هر میلی لیتر باشد)
LB آگار حاوی آمپی سیلین (روش تهیه دقیقا مشابه LB براث است)
۳-۴-۱-۲ روش کار
باکتری در محیط کشت فاقد آمپی سیلین کشت داده شد.
پس از ۲۴ ساعت نگهداری در انکوباتور ، یک تک کلونی را انتخاب کرده و به ۵ میلی لیتر محیط LB مایع بدون آمپی سیلین تلقیح می کنیم و سپس به مدت یک شب تا صبح در شکیرانکوباتور قرار می دهیم تا باکتری رشد کنند.
یک میلی لیتر از محیط فوق را به ۵ میلی لیتر محیط LB تازه تلقیح نموده و مجددا در شیکرانکوباتور قرار می دهیم. ۲ تا ۳ ساعت بعد محیط کدورت مناسب یعنی جذب ۵/۰ تا ۸/۰ در ۵۰۰ نانومتر را به ما می دهد.
باکتری هایی که به این طریق تازه گشته و در فاز لگاریتمی تکثیر می باشند را در چند میکروتیوب استریل توزیع کرده و ۵ الی ۱۰ دقیقه روی یخ نگه می داریم.
میکروتیوب ها را ۳ دقیقه در ۹۰۰۰ دور سانتریفیوژ می کنیم.
مایع رویی را دور ریخته و رسوب باکتری را در یک میلی لیتر محلول استریل ۱/۰ مولار کلرید کلسیم حل می کنیم.
۲۰ تا ۳۰ دقیقه محلول مذکور را روی یخ انکوبه می کنیم.
این بار رسوب را در ۶۰۰ میکرولیتر محلول کلرید کلسیم استریل ۱/۰ مولار حل می کنیم.
۲۰ تا ۳۰ دقیقه محلول را روی یخ انکوبه می کنیم.
سپس محلول را به مدت ۳ دقیقه در ۹۰۰۰ دور سانتریفیوژ می کنیم.
رسوب را در ۳۰۰ میکرولیتر محلول کلرید کلسیم استریل حل می کنیم.
به مدت ۲۰ دقیقه محلول را بر روی یخ قرار می دهیم.
این باکتری ها تا ۷۲ ساعت روی یخ در یخچال قابل نگهداری می باشند و می توان با افزودن گلیسرول استریل ۳۰ درصد آنها را در ۷۰- درجه سانتیگراد به مدت چند ماه نگهداری کرد.
۳-۴-۲ ترانسفورماسیون پلاسمید به سلول های مستعد E.coli TOP10
بدین منظور از سویه E.coli TOP10 که یکی از رایج ترین سویه های کلونینگ است استفاده می کنیم. این باکتری به تنهایی حساس به آمپی سیلین است ولی وقتی وکتور را جذب کند نسبت به آنتی بیوتیک مقاوم شده و بر روی آگار حاوی آمپی سیلین تشکیل کلونی می دهد.
۳-۴-۲-۱ روش کار :
مراحل کار به ترتیب زیر است :
۵۰ میکرولیتر سوسپانسیون سلولی شایسته را ابتدا روی یخ ذوب می کنیم.
۲ میکرولیتر از پلاسمید AMP–pBSK حاوی DNACD166 را به آن اضافه می کنیم.
این مخلوط را به مدت ۳۰ دقیقه روی یخ انکوبه می کنیم.
نمونه ها را به مدت ۹۰ ثانیه در بن ماری ۴۲ درجه سانتیگراد قرار می دهیم و بلافاصله به روی یخ منتقل می کنیم و ۵ دقیقه اجازه می دهیم بدون حرکت روی یخ بماند.
مخلوط فوق را به ۹۰۰ میکرولیتر از محیط LB فاقد آمپی سیلین افزوده و آن را به مدت ۵/۱ ساعت در شیکر انکوباتور ۳۷ درجه قرار می دهیم تا باکتری های ترانسفورم شده بتواند شروع به تکثیر نمایند.
مخلوط فوق را به مدت ۳ دقیقه در ۹۰۰۰ دور سانتریفیوژ می کنیم.
۷۰۰ میکرولیتر از مایع رویی را دور ریخته و رسوب را در ۲۵۰ میکرولیتر باقی مانده خوب حل می کنیم.
۱۰۰ میکرولیتر را روی یک پلیت LB آگار و ۱۵۰ میکرولیتر را روی یک پلیت دیگر دارای LB آگار آمپی سیلین دار ریخته و کشت سه قسمتی می دهیم ، اجازه می دهیم کاملا جذب محیط شده و سپس آن ها را به مدت ۱۸ تا ۲۰ ساعت در انکوباتور ۳۷ درجه نگهداری می کنیم.
۳-۴-۳ ارزیابی کلونی ها
پس از انکوباسیون در ۳۷ درجه سانتیگراد اندازه کلونی ها به حدود ۱ تا ۲ میلی متر می رسد. یک تک کلونی را جدا کرده و در ۵ میلی لیتر LB براث آمپی سیلین دار تلقیح می نمائیم و به مدت یک شب در ۳۷ درجه و با سرعت مناسب شیکر انکوبه می نمائیم. با رشد باکتری در این محیط تایید می شود که باکتری ، پلاسمید حاوی ژن ما را دریافت کرده است.
۳-۴-۴ استخراج پلاسمیدAMP–pBSK حاوی DNACD166
اساس استخراج پلاسمید مبتنی بر لیز قلیایی و متعاقب آن جذب DNA توسط سیلیکا[۴۱] و سپس جداسازی پلاسمید از ستون می باشد. برای استخراج پلاسمید از کیت تهیه شده از شرکت فرمنتاز لیتوانی استفاده شد (شکل ۳-۸).
شکل ۳-۸٫ کیت استخراج پلاسمید فرمنتاز
روش کار :
از محیط کشت حاوی باکتری ترانسفورم شده که به مدت یک شبانه روز در دمای ۳۷ درجه انکوبه شده است و کاملا بصورت کدر درآمده است ، ۵/۱ میلی لیتر جدا کرده و داخل میکروتیوب ۵/۱ می ریزیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:23:00 ق.ظ ]