باشد. از جمله کتاب های منتشر شده در زمینه فساد اداری در ایران، می توان به کتاب فساد اداری، اثر دکتر سید محمد عباس زادگان(۱۳۸۳) اشاره نمود، وی در کتاب خود به مباحثی نظیر؛ انواع فساد، پیامدهای فساد، معیارهای اندازه گیری فساد اداری، بررسی تجربه کشورها در مبارزه با فساد اداری، نظریه مدیریت یکپارچه در برخورد با فساد اداری وراهکارهای مبارزه با فساد اداری پرداخته و در پایان به این نتیجه می رسد؛ که مبارزه با فساد اداری، با شعار دادن تحقق نمی یابد و این کار مستلزم عزم ملی، خواست همگانی و جدیت دولت هاست.
کتاب سرطان اجتماعی فساد، تالیف دکتر فرامرز رفیع پور(۱۳۸۵) به مطالبی نظیر: تعریف و تحدید فساد، عوامل موثر در پیدایش فساد، قبح فساد و پیامد آن، فرهنگ فساد، فساد در بخش دولتی و خصوصی و بررسی مولفه های فساد در جامعه ایران پرداخته است. در پژوهش ایشان، مشخص شده است که فساد یک سرطان اجتماعی است که به آرامی و با مطبوعیت تمام وارد یک جامعه می شود؛ همه سطوح آن را فرا می گیرد و تار و پود یک نظام اجتماعی را متلاشی می کند. راه حل مقابله با این سرطان اجتماعی، یک عمل جراحی عمیق و همه جانبه می باشد؛ زیرا با انجام اقدامات سطحی و موضعی، این مسئله حادتر می شود.
دکتر غلامرضا ذاکر صالحی(۱۳۸۸) در پژوهش خود تحت عنوان راهبردهای مبارزه با فساد اداری، مباحثی از قبیل: آسیب شناسی فساد در ابعاد سیاسی، عوامل و زمینه های بروز و تشدید فساد اداری، پیامدها و زیان های فساد اداری، راهبردها و روش های مبارزه با فساد اداری را مورد مطالعه قرار داده اند.
دکتر علی ربیعی(۱۳۸۳) در کتاب زنده باد فساد، موضوعات مهم: سطوح فساد، توسعه سیاسی و فساد، فرهنگ و فساد، فساد و جنسیت، فساد، توسعه و توسعه نیافتگی و تاثیر فساد بر شکاف اجتماعی را مورد مطالعه قرار داده و در پایان، شیوه ارزیابی و گزینش استراتژی مبارزه با فساد و راهکارهای مبارزه با فساد در کشورهای جهان سوم را ارائه می نمایند.
علاوه بر کتب مذکور، پژوهش ها و مقالاتی مرتبط با این موضوع منتشر شده است که به لحاظ ساختار و محتوا بسیار به یکدیگر و نیز به کتب مذکور شباهت داشته، و عمده ارجاعات آنان نیز به تالیفات و آثار یکدیگر بوده است. محتوای غالب مقالات شامل: تعریف و تحدید فساد اداری، انواع و سطوح آن، عوامل موثر بر پیدایی فساد، سنجش مولفه های فساد در ایران و یا کشورهای توسعه نیافته، و در نهایت ارائه راهکارهای مبارزه با فساد اداری می باشد که از جمله این مقالات می توان به موارد زیر اشاره نمود: بررسی تطبیقی فساد اداری در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه از محسن فرهادی نژاد(۱۳۸۰)، بررسی نظری مسئله فساد اداری از اسماعیل بلالی و داود فرامرزی(۱۳۸۰)، تحلیل نهادی فساد اداری اثر دکتر محمد خضری(۱۳۸۴)، عوامل موثر در فساد اداری و راه های مبارزه با آن، دکتر احمد لطیفیان(۱۳۸۶)، تحلیلی بر رابطه بین سرمایه اجتماعی و فساد اداری، اثر مهدی خلف خانی( ۱۳۸۹) و …
از معدود مقالاتی هم که فساد اداری را از دیدگاه دینی و اسلامی، مورد بررسی قرار داده اند؛ می توان به مقاله مبارزه با فساد در حکومت علوی، از قربانعلی دری نجف آبادی(۱۳۷۹) و سیره حضرت علی(ع) در مبارزه با فساد اداری از ابو طالب خدمتی(۱۳۸۴) اشاره نمود. همانطور که ملاحظه می شود؛ این تحقیقات تنها فساد اداری در حکومت علوی را مورد پژوهش قرار داده اند و مطالعه این موضوع با رویکرد بر آیات و روایات اسلامی، از خلاء های پژوهشی در این حوزه به شمار می رود.
۱-۱۱- ضرورت انجام پژوهش
امروزه با توجه به تغییر ساختار سیاسی حکومت ها و ضرورت پاسخگویی به مردم، مبارزه با مفاسد اداری برای دولت ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. اهمیت مسئله تنها به این مورد منحصر نمی شود بلکه فساد «سبب اتلاف منابع و سرمایه ها شده، مانع رشد رقابت مثبت و موجب خنثی شدن تلاشها در جهت کاهش فقر و تبعیض اجتماعی میشود؛ از میزان اثربخشی و مشروعیت دولت بویژه سیستم قضایی آن میکاهد، هزینه معاملات را افزایش داده و مانع توسعه پایدار میگردد؛ سرمایهگذاریهای انجام شده بر روی منابع انسانی را به هدر میدهد؛ فضائل اخلاقی را کمرنگ میسازد و در سازمان ارزشهای منفی بوجود میآورد؛ موجب تضعیف اعتقاد مردم به توانایی و اراده سیاسی دولت برای جلوگیری از زیادهطلبیها و نیز باعث قطع امید مردم به آیندهای بهتر میشود»(عباس زادگان،۱۳۸۹، ص ۱۳). و به عبارت بهتر گسترش و تداوم فساد، شالوده یک نظام اجتماعی را به هم ریخته و زمینه های انحطاط و زوال آن و طمع ورزی و تسلط بیگانگان را فراهم میسازد. و در بعدی وسیع تر اگر فساد همه کشورهای جهان را در برگیرد؛ تمدن جدید نیز رو به افول خواهد رفت. به همین دلیل است که مسئله برخورد با فساد و بویژه فساد اداری، امروزه از دغدغه های بین الملی به شمار میرود و بحث مدیریت تطبیقی در مبارزه با فساد اداری به معنای «مطالعه سازمان ها در کشورها یا فرهنگ های مختلف» به وجود میآید(عباس زادگان،۱۳۸۹،ص۴۰).
گر چه مسأله فساد اداری، جوامع گوناگون را میآزارد اما وجود آن در کشور ما به دلیل اسلامی بودن و داشتن حاکمیّت دینی نا پسندتر است و باید با این پدیده، مقابله جدّی و از گسترش آن جلوگیری شود که در غیر این صورت، آزادی، توسعه سیاسی و قانونگرایی و سرانجام مشروعیّت حاکمیّت به خطر میافتد؛ زیرا قوام جامعه و رشد و بالندگی آن در گرو مبارزه با فساد و ارتقاء روحیّه ضدّ فساد است. در دین مبین اسلام، موضوع فساد از اهمیت زیادی برخوردار است و مبارزه با این پدیده میتواند از مصادیق بارز اقامه قسط و عدل باشد. علاوه بر این از آنجا که قوانین قضایی کشور ما بر اساس فقه پویای اسلام، و سیاست های کلی آن در ابعاد مختلف مدیریتی نیز اسلامی میباشد، نتایج این پژوهش میتواند مرجع مناسبی برای تدوین قوانین و مقررات و نیز جهت دهنده ی خط مشی های لازم به منظور پیشگیری و مبارزه با عوامل فساد اداری باشد.
۱-۱۲- اهداف پژوهش
هدف کلی:
- بررسی و شناخت مولفه های فساد اداری، عوامل پدید آورنده و راهکارهای مبارزه با آن از دیدگاه قرآن و حدیث
اهداف جزئی :
- نوع شناسی فساد اداری: فردی، سیستمی، سیاه، خاکستری، سفید و …. در تطبیق با منابع اسلامی
- شناسایی حوزه های مطالعه فساد اداری در منابع اسلامی
- بررسی عوامل به وجود آورنده ی فساد اداری از دیدگاه قرآن و حدیث
- تطبیق روش های اقتضایی مبارزه با فساد اداری در متون امروزی و دینی
۱-۱۳- سوالات پژوهش
۱-۱۳-۱- آیا مباحث مربوط به فساد اداری در متون دینی مسبوق به سابقه است؟
۱-۱۳-۲- عوامل به وجود آورنده فساد اداری از دیدگاه آیات و روایات چیست؟
۱-۱۳-۳- راهکارهای مقابله با فساد اداری از دیدگاه قرآن و حدیث چگونه است؟
۱-۱۴- روش انجام پژوهش
این تحقیق که از نظر هدف کاربردی محسوب میشود، به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گرفتن از منابع کتابخانهای و نیز نرم افزارهای موجود و پایگاه های اطلاعاتی، و با تطبیق نتایج مطالعات مدیریتی و منابع اسلامی قرآن و حدیث، به انجام رسیده است.
۱-۱۵- محدودیتهای پژوهش
از آنجا که بیش از چند دهه از عمر دانش مدیریت و بویژه مباحث مربوط به فساد اداری نمی گذرد؛ بررسی و تحلیل این موضوع در حوزه متون اسلامی، بر مبنای استفاد از تحقیقات اندیشمندان معاصر ممکن شده و طبعاً از این جهت مطالعهای تطبیقی خواهد بود. بنابراین هدف از این تحقیق استنطاق از قرآن و حدیث در باب مسائل زمان خویش و بهره گیری از معارف، احکام و ارشادات آن ها در زمینه چگونگی مدیریت جامعه اسلامی و حل معضلات اداری آن میباشد. از سوی دیگر به جهت آن که هدف قرآن کریم و سخنان اهل بیت(ع)، هدایت انسان به قله های کمال و انسانیت است نه بحث های تخصصی علمی با تمام جزئیات آن، نمی توان انتظار داشت که تعریف فساد اداری، نوع شناسی، عوامل و راهکارهای آن به وضوح و کامل در این متون مورد اشاره و بررسی قرار گرفته باشد. از این رو با تعیین واژگان مترادف و متضاد فساد، و با در نظر گرفتن اطلاق الفاظ بر معانی و مصادیق مختلف، دلالت آن ها بر بحث مورد نظر را استنباط مینماییم. به عنوان مثال واژه ظلم، از قرابت معنایی بالایی با فساد برخوردار است، اگر در حوزه های مخصوص مطالعه فساد اداری مانند حوزه حاکمیت مطرح شود؛ دلالت آن بر بحث مورد نظر صریح و بدون ابهام میباشد اما اگر در غیر حوزه های تعیین شده به کار رود؛ باز به جهت آنکه فساد اداری، تضییع حقوق عمومی و یکی از مصادیق مفهوم عام ظلم است، بر بحث مورد نظر دلالت خواهد نمود.
فصل دوم
حوزه های مطالعه فساد اداری و انواع آن
مقدمه
فساد اداری به عنوان یکی از عمومیترین اشکال فساد، مرزهای زمان و مکان را در نوردیده و با این ویژگی نه به زمان خاصی تعلق دارد و نه مربوط به جامعه خاصی میشود. به طور کلی این پدیده روند توسعه کشورها را به طور چشمگیری با چالش مواجه ساخته و موجب شکلگیری مشکلات و بحرانهای اساسی در سراسر جوامع شده است. نمودهای عینی فساد اداری تاحدود زیادی پیچیده، چند وجهی و دارای شکلها و شیوه های متفاوت است. بنابراین گستره ی فساد اداری از یک فعل ساده پرداخت غیرقانونی به یک کارمند دولت تا ناکارآمدی فراگیر نظام سیاسی را در بر میگیرد. در این فصل برآنیم تا اولاً به این سوال پاسخ دهیم که آیا مباحث مربوط به فساد اداری در متون اسلامی، مسبوق به سابقه است یا اینکه اسلام، اصولاً در این باره سکوت نموده و به این مسئله نپرداخته است؟ ثانیاً پایه های نظری بحث از دیدگاه اسلام را تبیین نماییم. بنابراین در راستای دستیابی به اهداف فوق، با بررسی و مطالعه در متون اسلامی مشخص گردید که در حوزه های مختلفی به مقوله فساد اداری پرداخته شده است. علاوه بر این با مطالعه تطبیقی انواع فساد اداری از منظر پژوهش های معاصر و متون دینی، چارچوب و پایه های نظری بحث، تبیین گردید.
۲-۱- حوزه های مطالعه فساد اداری
بطور کلی در قرآن کریم و احادیث اسلامی در چهار حوزه میتوان مباحث مربوط به فساد اداری و چگونگی برخورد با آن را مشاهده و مورد بحث و بررسی قرار داد:
۲-۱-۱- حاکمیت
به واسطه ارتباط ناگسستنی فساد اداری با مقوله ی حکمرانی و قدرت که همان سوء استفاده از قدرت و اختیارات عمومی برای کسب منافع شخصی میباشد؛ می بایست رد پای آن را در متون دینی در حوزه های مذکور تعقیب نمود. قرآن کریم از زبان ملکه سبا، راه و رسم غالب پادشاهان را اینگونه معرفی میکند:
قالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَهً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِها أَذِلَّهً وَ کَذلِکَ یَفْعَلُونَ(نمل/۳۴) پادشاهان وقتى به شهر و کشورى وارد شوند؛ تباهش کنند و عزیزانش را ذلیل سازند وکارشان همواره چنین بوده است.
پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز در همین ارتباط میفرمایند:
لکلّ شیء آفهٌ تفسده وآفه هذا الدّین ولاه السوء(نهج الفصاحه/ ص ۴۷۸). برای هر چیز آفتی است که آن را تباه میسازد و آفت این دین، حاکمان نالایق است.
و در کلامی مشابه، امام علی(ع) نیز افراد ستمگری را که به قدرت میرسند؛ آفت و مایه خروج امور از عدالت و اعتدال میدانند:
آفه العدل الظالم القادر(تمیمی آمدی،۱۳۶۶، ص ۳۴۷).
۲-۱-۲- اصلاحات اجتماعی
«شاید مهمترین عوامل فساد، مسایل فرهنگی و عقیدتی باشد. فرهنگ عمومی جامعه، ارزشها و هنجارهای حاکم بر افراد و اجتماع و عقاید و باورهای مردم، نقش محوری در این زمینه دارد. مادیگرایی، فردگرایی، مصرفزدگی، کاهش قبح تخلفات در سازمان و جامعه و مهمتر از همه ضعف ایمان و وجدان کاری از مهمترین ریشههای فرهنگی و اجتماعی فساد اداری هستند»(فرهادی نژاد، ۱۳۸۰، ص۵). از سوی دیگر مسئله فساد اداری، زیر مجموعه مبحث کلی فساد است. به همین دلیل نیز در آیات و روایات، نشانه های این بحث را در حوزه اصلاحات اجتماعی انبیاء و ائمه(ع) میتوان جستجو کرد. آنجا که حضرت شعیب(ع) هدف رسالت و مأموریت خود را اصلاح و سامان بخشی به زندگی مادّی و معنوی مردم و ریشه کن کردن فساد و تباهی در روابط اقتصادی و دعوت آن ها به پیروی از قانون ها و آیین های الهی معرفی می کند:
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ(هود/۸۸) من قصدی جز اصلاح(جامعه) تا آنجا که بتوانم؛ ندارم. قرآن کریم در چندین مورد از حضرت صالح(ع) نیز به عنوان مصلح و از مخالفان او به عنوان مفسدان یاد میکند. از جمله در سوره نمل پس از دعوت حضرت صالح(ع) به پرستش خداوند و گفت وگوی او با قوم خود چنین آمده است:
وَ کانَ فِی الْمَدینَهِ تِسْعَهُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یُصْلِحُونَ(نمل/۴۸) و در آن شهر، نُه دسته بودند که در آن سرزمین فساد مىکردند و از درِ اصلاح درنمىآمدند.
در آیاتی دیگر از إفساد در زمین پس از اصلاح آن، نهی به عمل آمده است:
وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ(اعراف/ ۵۶) و در زمین پس از اصلاح آن فساد مکنید، و با بیم و امید او را بخوانید که رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است. امام باقر(ع) در تفسیر این آیه میفرمایند:
انّ الارض کانت فاسده فاصلحها اللّه عزّوجل بنبیه(ص). فقال: وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها( طبرسی، ۱۳۷۲، ج۴، ص ۶۶۲ ). فساد زمین را فرا گرفته بود؛ خداوند به وسیله پیامبرش آن را اصلاح کرد. سپس فرمود: در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید.
خداوند متعال از انقلاب اجتماعی پیامبر اکرم(ص) و اصلاحات فراگیر و همه جانبه ایشان در فرهنگ جاهلی نیز اینگونه یاد میکند:
وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها(آل عمران/۱۰۳) به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید؛ خدا در دلهاى شما الفت و مهربانى انداخت و به لطف و نعمت خدا همه برادر دینى یکدیگر شدید و در پرتگاه آتش بودید؛ خدا شما را نجات داد. در تفسیر الکاشف، ذیل آیه فوق، مقصود از نجات از پرتگاه آتش از زبان جعفر بن ابی طالب بیان شده است. قال جعفر بن أبی طالب فی حدیثه إلى النجاشی: کنا قوما أهل جاهلیه، نعبد الأصنام، و نأکل المیته، و نأتی الفواحش، و نقطع الأرحام، و نسیء الجوار، و یأکل القوی منا الضعیف، فکنا على ذلک حتى بعث اللّه إلینا رسولا منا، نعرف نسبه و صدقه و أمانته و عفافه، فدعانا الى اللّه لنوحده و نعبده، و نخلع ما کان یعبد آباؤنا من دونه من الحجاره و الأوثان، و أمرنا بصدق الحدیث، و أداء الأمانه، و صله الرحم، و حسن الجوار، و الکف عن المحارم و الدماء، و نهانا عن الفواحش، و قول الزور، و أکل مال الیتیم، و قذف المحصنات، و أمرنا أن نعبد اللّه، و لا نشرک به شیئا، و أمرنا بالصلاه و الزکاه و الصیام(مغنیه، ۱۴۲۴، ج ۲،ص ۱۲۳).
جعفر بن أبی طالب به هنگام گفتگو با نجاشى به وی گفت: ما گروهى از اهل زمان جاهلیت بودیم که بتها را پرستش می کردیم. مُردار می خوردیم. بدنبال فواحش می رفتیم. قطع رحم می نمودیم. همسایگان را فراموش می کردیم و زورمندان ما حق ضعفاء را می خوردند. آرى ما این چنین بودیم؛ تا اینکه خداى مهربان پیامبرى را بسوى ما فرستاد که حسب، نسب، صداقت، امانت و عفت او را می شناسیم. او ما را به توحید دعوت کرد تا یکتا پرست باشیم. و آنچه را که پدران ما مىپرستیدند از قبیل سنگ و بت واگذاریم. او ما را أمر فرموده که راستگو و امانت دار باشیم. صله رحم نماییم. با همسایگان نیکرفتار باشیم. از محرمات خدا و ریختن خونها خوددارى کنیم. او ما را از فواحش، سخن زور، خوردن مال یتیم تهمت به زنان محصنه و پاکدامن جلوگیرى نمود. آن بزرگوار به ما دستور داد: براى خدا شریک قرار ندهیم. نماز بخوانیم. زکات بپردازیم و روزه بگیریم.
آری، گاه اصلاحات پیامبرانی همچون پیامبر بزرگوار اسلام(ص)، طیف وسیعی از رفتار های غلط و مفاسد اجتماعی و اقتصادی و … را در بر میگرفته است.
امام علی(ع) نیز شرایط اجتماعی نامناسب زمانه خویش را با دسته بندی مردم در چهار گروه اینگونه شرح میدهند: مردم چهار دسته اند: گروهی اگر دست به فساد نمی زنند؛ برای این است که نفسشان ناتوان، شمشیرشان کُند و امکانات مالی در اختیار ندارند. و گروه دیگر آنانکه شمشیر کشیده و شر و فسادشان را آشکار کرده اند… گروهی دیگر با اعمال آخرت، دنیا را میطلبند… گام ها را ریاکارانه و کوتاه بر میدارند… و پوشش الهی را وسیله نفاق و دورویی و دنیا طلبی خود قرار میدهند. برخی دیگر نیز با پستی و ذلت و فقدان امکانات، از به دست آوردن قدرت محروم مانده اند که خود را به زیور قناعت آراسته و لباس زاهدان را پوشیده اند. اینان هرگز در هیچ زمانی از شب و روز، از زاهدان راستین نبوده اند(نهج البلاغه/ خطبه ۳۲). امام(ع) در چنین شرایطی و در جریان پذیرش حکومت مسلمانان، اهداف اصلاحی خود را چنین بیان میدارند:
اللّهم انّک تعلم انّه لم یکن الّذی کان منّا منافسه فی سلطان و لا التماس شیءٍ من فضول الحطام، ولکنّ لنردّ المعالم من دینک، و نظهر الاصلاح فی بلادک. فیأْمَنَ المظلومون من عبادک، و تقام المعطّله من حدودک(نهج البلاغه/ خطبه ۱۳۱). خدایا تو میدانی که جنگ و درگیری ما برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود؛ بلکه میخواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش بازگردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم؛ تا بندگان ستمدیده ات در أمن و أمان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده تو، بار دیگر اجرا گردد.
امام حسین(ع) نیز هدف از قیام جاویدان و اصلاحگرایانه خود را در قالب این کلمات بیان میکنند: انّی لم اخرج اشراً ولا بطراً ولا مفسداً و لا ظالماً انّما خرجتُ لطلب الاصلاح فی امّه جدّی ارید ان آمر بالمعروف وانهی عن المنکر و اسیر بسیره جدّی و ابی علی بن ابی طالب (مطهری، ۱۳۸۴، ص ۱۴۵). انگیزه من از قیام، شرارت، خوش گذرانی، فساد و ستم نیست؛ بلکه هدف من از این حرکت اصلاح امت جدّم است. قصد من آن است که به خوبیها و رواها فرمان دهم و از بدیها و نارواها باز دارم و به سیره جدم رسول خدا(ص) و پدرم علی بن ابی طالب(ع) رفتار نمایم.
[یکشنبه 1400-08-02] [ 02:22:00 ق.ظ ]
|