این زیرمعیار از طریق سنجش شاخص های طراحی مناسب فرآیندهای شرکت با حداقل شکست و آسیب پذیری، کنترل بخش اعظم فرآیندهای سازمان از طریق کنترل کیفیت آماری، استفاده از تکنیک های تجزیه و تحلیل آماری برای کاهش واریانس فرآیندها، استفاده از نمودارهای ویژه برای برای کنترل و نظارت فرایند تولید و منترل فرایند از طریق سیستم های کنترل فرایند آماری اندازه گیری می شود(Zeng et al, 2014, 9).
تعمیرات و نگهداری پیشگیرانه:
این زیرمعیار از طریق سنجش شاخص های به روز سازی تجهیرات فرسوده برای جلوگیری از خرابی و توقف های حاصله از آن، بهبود عملکرد تجهیزات با طراحی مجدد تجهیزات، برآورذ طول عمر تجهیزات برای تدوین برنامه ریزی تعمیر یا تعویض، استفاده از تکنیک های تحلیل خرابی برای پیش بینی طول عمر تجهیزات و تجزیه و تحلیل آماری توقفات اصلی اندازه گیری می شود(Zeng et al, 2014, 10).
عملیات پاکسازی:
این زیرمعیار از طریق سنجش شاخص های تاکید شرکت بر قرار دادن وسایل و تجهیزات در مکان های مشخص شده، افتخار شرکت به پاکیزگی و تمیزی، پاکیزه بودن شرکت در همه ی زمان ها، یافتن سریع لوازم مورد نیاز کارکنان در محل کار توسط آنها و عدم سازماندهی و آلودگی اندازه گیری می شود(Zeng et al, 2014, 10).
اطلاعات کیفیت:
این متغیر از طریق سنجش شاخص های وجود نمودارهای درصد ضایعات در سالن ها، وجود نمودارهای برنامه ی زمانبندی شده در سالن ها، وجود نمودارهای نقطه ای برای آمار خرابی و از کارافتادگی دستگاه ها در سالن ها، دسترسی کارکنان به اطلاعات در صورت آمادگی برای مشاهده و دسترسی کارکنان به اطلاعات بهره وری در صورت آمادگی برای مشاهده اندازه گیری می شود(Zeng et al, 2014, 10).
عملکرد کیفیت:
فرایند بررسی و تحلیل ابعاد کیفیتی سازمان برای شناسایی خواسته ها و نیازمندی های مشتریان و سعی در لحاظ نمودن آنها در تمامی مراحل طراحی و تولید در متون به عملکرد کیفیت اطلاق می شود. این متغیر از طریق سنجش شاخص های عملکرد، اقدامات برجسته، ثبات و دوام، همراستایی، ماندگاری و استمرار، قابلیت خدمت دهی، زیبایی و تصویر محصول و در نهایت کیفیت ادراک شده اندازه گیری می شود(Zeng et al, 2014, 10).
۱-۸-قلمرو تحقیق
۱-۸-۱- قلمروزمانی
قلمرو زمانی تحقیق جاری از پاییز سال ۱۳۹۳ می باشد و تا تابستان ۱۳۹۴ ادامه دارد.
۱-۸-۲- قلمرو مکانی
قلمرو مکانی تحقیق شرکت های تولیدی در استان گیلان است.
۱-۸-۳- قلمرو موضوعی
قلمرو موضوعی تحقیق جاری تاثیر توانمندی در اجرای ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری مدیریت کیفیت بر عملکردنواوری با توجه به نقش میانجی عملکرد کیفیت است که در حوزه ی مدیریت تولید و عملیات قرار دارد.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-مقدمه
پیدایش مدیریت کیفیت جامع یکی از مهمترین جنبه های عملکرد مدیریت است(فاضلی و رحیمیان، ۱۳۹۲، ۱۶). مدیریت کیفیت جامع یک رویکرد بهبود کیفیت کل گرا برای شرکت هایی با هدف بهبود عملکرد از لحاظ کیفیت و نوآوری برای دو دهه گذشته مطرح شده است. سازمان هایی که از مدیریت کیفیت جامع استفاده می کنند منافع بسیاری از جمله تولید محصولات با کیفیت بالاتر، رضایت بیشتر مشتریان، کاهش هزینه، بهبود مالی، کیفیت و نوآوری در عملکرد و علاوه بر این بهبود رضایت کارکنان نصیب آنان می شود. علاوه بر این، اگر مدیریت کیفیت فراگیر با موفقیت پیاده سازی شود، یک مزیت رقابتی محسوب می شود(Zehir et al, 2012, 273). مدیریت کیفیت نه تنها پایه و اساسی مهم در توسعه نوآوری است بلکه کاتالیزوری حیاتی در فرایند نوآوری محسوب می شود(کزازی و شول، ۱۳۹۲، ۵). سیستم های مدیریت کیفیت بخش های مختلف سازمان را به فرا گرفتن کارهای تیمی مجبور می کند. و با این کار تمامی بخش های مختلف یک سازمان را جهت تولید بهینه و ارائه محصول با کیفیت به هم پیوند می دهد، تا نتیجه ای فراتر از انتظارات مشتریان بوجود آورد(Almansur, 2013, 20). مدیریت کیفیت جامع یکی از کامل ترین و کاراترین فلسفه های مدیریتی است که به نحو شایسته ای مباحث کیفیت و رضایت مشتری را در بردارد. مدیریت کیفیت جامع یک رویکرد مدیریتی برای بهبود عملکرد سازمانی، به خصوصی عملکرد نوآورانه به شمار می رود(اکبری و همکاران، ۱۳۹۲، ۳۶).
از نقطه نظر نوآوری نیز بررسی تأثیر مدیریت کیفیت جامع بر عملکردهای نوآوری دارای اهمیت است. این کار از یک سو می تواند به توسعه فعالیت های مدیریتی در سازمان کمک نموده و از سوی دیگر، یک منبع مهم در تعریف و تقویت عملکردهای نوآوری سازمان مورد استفاده قرار گیرد(فارسیجانی و سمیعی نیستانی، ۱۳۸۹، ۱۱۹). مفاهیم کیفیت و نوآوری راهنماهای دنیای کسب و کار امروزی هستند. دستیابی به هر دو نوع عملکرد (عملکرد کیفیت و عملکرد نوآوری) کار ساده ای نیست، شرکت ها باید یکی را در مقابل دیگری در اولویت قرار دهند. به نوآوری و کیفیت نمی توان در یک زمان دست یافت به دلیل آن که کسب و کار به طور کلی ابتدا به مفهوم مدیریت کیفیت در درون ساختار شرکت پرداخته و سپس به نوآوری روی می آورد(Zehir et al, 2012, 273). بین مدیریت کیفیت جامع و نوآوری در سازمان هایی که با مدیریت کیفیت جامع رابطه دارند یک محیط مفیدی برای نوآوری فراهم خواهد شد(فاضلی و رحیمیان، ۱۳۹۲، ۲۵).
بخش اول
عملکرد نوآوری
۲-۱-تعاریف عملکرد نوآوری
عملکرد نوآوری یک شرکت را قادر به دستیابی دانش جدید، محصول جدید و تولید جدید می کند. نتایج نشان داد که شدت و تنوع تحقیق و توسعه فعالیت های بین المللی به عنوان تعیین کننده ی عملکرد نوآوری است(Hsu et al, 2014, 7). عملکرد نوآوری بوسیله ی متغییرهای سهم فروش محصول جدید، محصولات جدید شرکت در بازارهایی داخلی و خارجی و فروش کلی ارزیابی می شود(Kafouros et al, 2014). آلگرو همکاران[۸] نوآوری را توسط ارزیابی ارتباط بین فرایندهای توسعه و تحقیق، عملکرد نوآوری و رشد سازمانی بیان کردند. و نوآوری و عملکرد نوآورانه مربوط به ظرفیت شرکت و قابلیت های ایجاد دانش و کسب و انتشار آن است. که منجر به معرفی فرایندهای جدید، محصولات و ایده ها در سازمان می شود و در نهایت معرفی کننده ی عملکرد نوآورانه ی مثبت سازمانی است(Noori, 2014, 2). عملکرد نوآوری به عنوان راس نهایی فعالیت های نوآوری محسوب می شود و منجر به بهبود عملکرد تولید شامل عملکرد کیفیت و محصول می شود(Zeng et al, 2014, 3).
توانایی در کسب و کار و تجارت های شبکه ایی و روابط درون سازمانی و دستیابی به نوآوری ها برای ارتقاء و فرصت های کسب و کار به منزله ی یک نیروی محرکه در رشد و عملکرد نوآوری محسوب می شود. و مطالعات و پژوهش های متعددی تاثیرات ارتباطات درون سازمانی بر عملکرد نوآوری را نشان داده است. اسینگرینچ و همکاران[۹] نشان دادند که روابط درون سازمانی منجر به تقویت تحقیق و توسعه و ارتباط عملکرد نوآوری سازمان می شود(Ren et al, 2014, 1). پژوهشگران دریافتند که اکثر تحقیقات در زمینه ی نوآوری، بر نوآوری محصول در شرکت های تولیدی تاکید دارند. از دیدگاه سازمانی، موفقیت واقعی نوآوری در بازار اتفاق می افتد. ایجاد معیارهای بازاریابی نوآورانه برای کمک به شرکت ها در انتقال عقاید و محصولات خوب به سمت فروش و درآمد و عایدی مناسب، لازم و ضروری است. تغییر قوانین و مقررات مربوط به نوآوری استراتژیک، عامل کلیدی موفقیت بسیاری از مدیران بازار بوده است. به علاوه، شرکت ها باید تلاش کنند تا فرهنگ مناسب، ساختار، محرک ها، سیستم ها و فرآیندهای مناسبی را که منجر به تسهیل نوآوری می شوند پدید آورند. گفتنی است که نوآوری الزاما منجر به فروش بیشتر شرکت نمی شود(غفاری آشتیانی و پیرمحمدی، ۱۳۸۷، ۳۲).
ساختار سازمانی همچنین دارای تاثیر مثبتی بر عملکرد سازمانی است. و ساختار سازمانی سیاست ها و خط و مشی ها و چارچوب های است که یک سازمان در ارتباطات و عملکرد و وظایف خود از آن پیروی می کند. با این تعاریف واضح است که ساختار یک سازمان تاثیر مثبت و غیر مستقیم معناداری بر عملکرد نوآوری و پیشرفت یا عدم پیشرفت آن دارد(Vang Helgesen, 2009, 10). مدیریت عملکرد نوآوری در استراتژی کسب و کار منجر به افزایش نتایج کسب و کار شرکت می شود. در وضعیت اقتصادی، نوآوری و عملکرد نوآوری یک اولویت استراتژیک بالا برای شرکت ها محسوب می شود و بسیاری آن را به عنوان عوامل رشد قوی اقتصادی مورد توجه قرار داده اند. و از این جهت بررسی عملکرد نوآوری برای شرکت ها مهم است. افزون بر این شرکت ها باید بدنبال پایداری در عملکرد نوآوری باشند(Noori, 2014, 2). نوآوری و انجام کارها و اقدامات جدید براساس ایده های نو از اموری است که شاید هیچ کس در اصل آن تردیدی نداشته باشد. در زیر تعاریفی از نوآوری بیان شده است(اسکندری و همکاران، ۱۳۹۰، ۱۰):
نوآوری به عنوان یک عامل تعیین کننده برای رقابتی بودن ملتها؛
یکی از عوامل اصلی زیربنایی رقابت پذیری بین المللی کشورها و بهره وری آنها؛
محور رشد خروجی و بهره وری؛
محرک کلیدی رشد بهره وری نیروی کار و منبع اصلی شکوفایی اجتماعی؛
به عنوان یک عامل کلیدی پویایی های صنعت، هم از لحاظ ترکیب و هم سازماندهی؛
یک جزء حیاتی برای تقویت بهره وری و عاملی تعیین کننده برای موفقیت اقتصادی.
نگاه به نوآوری فقط به عنوان محصول یا فرایند، بدون تشخیص رابطه درونی بین آنها از مثال های «تفکر جزئی نگر» است. نوآوری های محصول عمدتاً با نقش آفرینی واحدهای تحقیق و توسعه و جلوتر از سایر بخش های سازمان شکل گرفته و بسیار پیش آمده است، به طوریکه بدنه اصلی سازمان از این نرخ بالا عقب می ماند و در بسیاری از موارد فرایند و ظرفیت تولید اجازه دنباله روی از نرخ بالای نوآوری محصول را نمی دهد(اسکندری و همکاران، ۱۳۹۰، ۱۰).
هر اندازه یک سازمان بزرگتر باشد، کارایی و اثر بخشی آن هم بیشتر است ولی با توجه به سن شرکت، شرکت های جوانتر نوآورتر هستند. اما پژوهشگران گزارش کردند که شرکت های تولیدی کوچک و متوسطی که به ثبت رسیده اند تمایل بیشتری به افزایش آگاهی درباره نوآوری دارند. شرکت های تولیدی کوچک و متوسطی که دارای سرمایه گذاری های خارجی بوده اند، عملکرد بهتری در رابطه با فروش دارند. رقابت، در یک محیط بین المللی باعث می شود که شرکت برای داشتن خلاقیت و نوآوری بیشتری به چالش بیفتد، زیرا امروزه نوآوری کلید اصلی برای ماندن در صحنه رقابت است. جهانی شدن برای بعضی از شرکت های تولیدی کوچک و متوسط که فاقد نیروی انسانی کافی، منابع مالی، مهارت در زبان و چشم انداز بین المللی هستند، یک امر هولناک و دلهره آور است. هم ویژگی های مبتنی بر استراتژی و هم عوامل مرتبط با رقابت، تأثیر مستقیم بر نوآوری سازمانی دارند(غفاری آشتیانی و پیرمحمدی، ۱۳۸۷، ۳۲).
تعریف بسیاری برای عملکرد نوآوری وجود دارد. و می ت
وان آن را از راه های بسیاری مورد ارزیابی قرار داد. نوآوری و عملکرد نوآوری از عواملی مانند، استراتژی، ساختار و فرهنگ یک سازمان تاثیر می پذیرد. همیلتون[۱۰] بیان کرد که همه ی سازمان دارای یک منحنی عملکرد نوآوری ذاتی هستند که به راحتی می تواند مورد مقایسه در زمینه های ارزش خالص هر پروژه و سرمایه گذری های مرتبط با آن اندازه گیری شود. از اینرو این منحنی پیش بینی کننده ی درآمد آینده، سود و رشد نوآوری، و یا به عبارتی دیگر عملکرد نوآوری سازمانی است. و استراتژی های نوآوری نیز عوامل قابل مشاهده ایی هستند که تحت تاثیر عملکرد نوآوری قرار دارند. و این استراتژی در عملکرد نوآوری در یک سازمان به عنوان نوآوری متناسب با تولید و محصول و عوامل مرتبط به بازار می شود(Vang Helgesen, 2009, 5-7).
آلجری و همکارانش[۱۱]عملکرد نوآوری محصول را به عنوان یک ساختاری با ابعاد متمایز و متفاوت مجسم کرده اند که عبارتند از(Tohidi & Jabbari, 2012, 521):
اثربخشی و کارایی نوآوری: این بخش میزان نوآوری را منعکس می کند و همچنین نشان دهنده ی تلاش جهت دستیابی به موفقیت می باشد.؛
عملکرد نوآوری: عملکرد نوآوری محصول عامل مهمی است که جهت اندازه گیری عملکرد محصولات مورد استفاده قرار می گیرد. عملکرد محصول باید از طریق زمان و هزینه تمایزگذاری شده پذیرفته شود.
در جهان پویای کسب و کار امروز شرکت ها به شدت به دنبال کسب مزیت رقابتی هستند، تا بتوانند بدین وسیله بر رقبای خود پیشی بگیرند .بدون تردید، توسعه محصول جدید مقدمه ای برای ورود به این مرحله است. با توجه به کوتاه شدن چرخه عمر محصول، فشار زیادی به منظور کاهش هزینه و زمان توسعه محصول وجود دارد. سریع تر شدن زمان ارائه به بازار برای محصولات جدید می تواند به حجم بالاتری از فروش منجر شود. بنابراین، این امر بسیار مهم است که فرآیندهای توسعه محصول ساده گردند تا پروژه های توسعه سرعت یابد(رمضانیان و همکاران، ۱۳۹۱، ۱۸۶). سرعت در بازار در واقع زمان سپری شده بین ایده ی معرفی محصول جدید و راه اندازی در بازار است، که بر عملکرد نوآوری محصول تاثیر می گذارد. ساختارهای تولید به این صورت است که زمان توسعه را کاهش می دهند و به شرکت ها کمک می کنند تا از نظر عملکرد نوآوری، محصولات یا تولیدات شان ارتقا یابد(Bouncken et al, 2015, 2).
ساختار فرایندهای ضعیف به تکرارهای بیهوده منجر می گردد که ممکن است سبب تاخیر در ارائه محصول به بازار و از دست دادن فرصت های فروش گردد. اگرچه محصولات جدید فرصت های جدیدی برای شرکت ها ایجاد می کنند، ولی نباید ریسک قابل توجه ای که این محصولات دارند نادیده گرفته شود .اگرچه محصولات جدید و نوآورانه عامل تعیین کننده ای در کسب مزیت رقابتی برای شرکت ها محسوب می شود، اما وضعیت های جدید و پیچیده ای برای تیم توسعه محصول به وجود می آورد که با خود ابهامات زیادی به همراه دارند(رمضانیان و همکاران، ۱۳۹۱، ۱۸۶). مارینوآ[۱۲] عملکرد شرکت ها را بر اساس دانش بازار و این انتشار دانش تاثیر توانایی بهره برداری فرصت های بازار بطور ویژه نشان می دهد، که منجر به عملکرد نوآوری می شود. از طرف دیگر قابلیت های بازار نشان دهنده ی توانایی جذب ارزش ها و نوآوری، و بطور تاثیر گذارتر موجب نوآوری بیشتر شرکت می شود و مزیت رقابتی می شود(Ren et al, 2014, 3).
توسعه ی محصول جدید موجب پیشرفت های فناوری، محصولات، فرایندها و خدمات می شود که این به نوبه خود مشارکت قطعی مشتریان و اجزای دیگر سازمان های تجاری را در بر دارد. نوآوری یک محصول راه حلی جدید و خلاقانه برای شرایط و تمایلات فعلی می باشد و نیازهای پنهان و آشکار و خواسته های مشتریان و سهامداران را برآورده می کند. نوآوری برای حفظ پیشرفت اکثریت سازمان ها ضروری است. اگر نیروی حیاتی یک سازمان تجاری، جریان نقدی باشد، نوآوری راهکاری برای تجدید قوای سازمان می باشد تا با موفقیت بیشتری در بازار تقاضا رقابت کنند. توسعه محصولات جدید روی بهبود موقعیت راهبردی و توانایی ارائه محصول سازمان از طریق هدایت وخلاقیت تمرکز دارد(قاسمی نژاد و شاه میری، ۱۳۹۲، ۲).
محصولاتی که برای عموم تازگی دارند و بر اساس فناوری های نوآورانه باشند، مشخصه ها و مزایایی را ارائه می دهند که در بازارهای کنونی و از طریق محصولات جاری موجود نیستند. محصولات جدید تغییرات جهشی را به فناوری ها و به روش تحویل محصولات به بازارها اعمال می نمایند. آنها فناوری نوآورانه را برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان با تغییرات جهشی مربوط به بازار، به کار می گیرند. توسعه یک محصول نوآورانه نیازمند توجه به جنبه ها و عناصر اصلی و کلیدی فرایند تولید است. هدف اساسی توسعه محصول جدید ایجاد ارزش برای سازمان، مشتریان، صاحبان سهام و تمام بخش های درگیر می باشد. مشتریان موجود و بالقوه به دنبال نتایج مثبت و با ارزش می باشند. دستیابی به نیازهای مشتری و ارائه مزایای استثنایی، اساس ایجاد ارزش و توسعه محصول جدید می باشد. در زمینه ایجاد ارزش، فرایند توسعه محصول جدید باید جنبه های مثبت را ارتقا داده و از جنبه های منفی بکاهد و همچنین مزایا را افزایش داده و متقابلاً معایب، سختی کارکردن و هزینه های مرتبط با هر محصول را کاهش دهد(قاسمی نژاد و شاه میری، ۱۳۹۲، ۵). تنوع و پذیرش در شرکت به افزایش عملکرد نوآوری و رشد و ترقی شرکت کمک می کند. افزون بر این شرکت ه
ا می توانند مزایای را در جهت بهبود عملکرد و نوآوری بدست آورند. که مزیت اول شامل، متمایز سازی شایستگی و صلاحیت شرکت، در بخش تولید و تنوع محصول شده و مزیت دیگر آن به اشتراک گذاری منابع و توانایی تحقیق و توسعه است(Chen, 2012, 119).
توسعه ی محصول جدید فرآیندی است که در آن محصول یا خدمتی جدید به بازار عرضه می شود. موفقیت این فرایند را می توان با تعریف شاخص هایی که نشان دهنده ی میزان این موفقیت یا عدم موفقیت است، اندازه گیری کرد(مانیان و همکاران، ۱۳۹۰،۱۳۶). کاربرد و موفقیت پروژه یا محصول جدید ممکن است به عنوان ابعاد عملکرد نوآوری در نظرگرفته شوند. در واقع می توان گفت عملکرد نوآوری به معنای پاداش بازار برای کمک به محصولات نو و جدید جهت فروش و سودهایی می باشد که سازمان به آن دست می یابد(Wu, 2013, 1995). پژوهش های قبلی نشان می دهند که اندازه گیری های عملکرد نوآوری شامل معرفی محصولات جدید، خطوط تولید جدید، و اصلاحات و تعدیل ها می باشند و مشتقات آنها می توانند به عنوان بهترین فعالیت های یک شرکت محسوب شوند. از طرفی، استراتژی نوآوری تحقیق و توسعه به طور مثبتی بر عملکرد نوآوری یک شرکت تاثیر می گذارند(Wu, 2013, 1995).
۲-۱-۱- تاریخچه عملکرد نوآوری
شومپتر، نوآوری را معرفی یک ترکیب جدید از عوامل تولید و حالت های مختلف یک نظام یا به عبارتی یافتن یک تابع تولید جدید می داند. عوامل این نظام، شناخت یک محصول جدید، یافتن یک فرایند تولیدی جدید، دستیابی به بازار جدید، بکارگیری منابع جدید و نهایتا طراحی یک سازمان جدید است. نوآوری تکنولوژیکی بین سال های مطرح شده است و دانشمندان و متفکرین ۱۹۶۰-۱۹۵۰ مختلفی در این زمینه اظهار نظر نموده اند که به دو موضوع تولید و فرایند نوآورانه توجه بیشتری داشته اند. در این مرحله ابداع و اختراع به مرحله تجاری سازی منجر شده و تأثیر بسزایی در رشد اقتصادی کشورها داشته است، پس از این مرحله به نوآوری سیستماتیک و فرآیندگرایی توجه بیشتری شده است. به گونه ای که دیوید و نورث در سال ۱۹۷۱ ادعا می کنند که تغییرات سیستماتیک و رشد اقتصادی امریکا، از این مرحله شروع می شود. نگرش نوآوری صنعتی توسط فریمن بین سال های ۱۹۸۰-۱۹۷۰ مطرح گردید. مشخصات این نگرش انجام تحقیقات پایه، اختراع، توسعه و نوآوری است. فریمن از جمله ویژگی های نوآوری در این دوره را، فزاینده بودن آن اعلام می دارد که این موضوع به دلیل امکانات تولید بهتر در دوران صنعتی، فرصت های بیشتری برای خلق ایده های جدید و نیازهای فزاینده جوامع بشری ایجاد می نماید. در سال های ۱۹۹۷-۱۹۸۷ بر نظام های نوآوری تاکید بیشتری شده است. نوآوری علمی در سال ۱۹۹۳ مطرح شد و این نوآوری عبارت است از ایجاد، ارزیابی، مبادله و کاربرد ایده های جدید به منظور برتری یافتن بنگاه های اقتصادی در بازار کالا و خدمات، که منجر به شکوفایی اقتصاد ملی و توسعه اجتماعی می شود(آقا داود و همکاران، ۱۳۸۹، ۱۳۵-۱۳۷).
۲-۱-۲- اهمیت عملکرد نوآوری
نوآوری در صنایع به واسطه مقابله با رقابت روزافزون، رفتار متغیر مصرف کننده و رشد سریع تکنولوژی اهمیت دارد. عملکرد اقتصادی سازمان ها و صنایع به طورکلی وابسته به ظرفیت آنها برای نوآوری است. نوآوری مفهومی چندوجهی است که عاملی در جستجوی روش های جدید انجام کارها ذکر شده است(سلطانی و همکاران، ۱۳۹۱، ۲). نوآوری به عنوان یک ایده یا رفتار مربوط به یک محصول، خدمت، دستگاه، سیاست و برنامه ها که جدید و مورد پذیرش سازمان قرار گرفته است، قلمداد می شود. نوآوری را باید فرآیندی شامل طرح ایده نو، کسب دانش لازم از طرق مختلف، تبدیل ایده و دانش یا تکنولوژی به محصول یا خدمت جدید و ارائه آن به بازار(مشتری) و پذیرش آن از سوی مشتری دانست(کزازی و شول، ۱۳۹۲، ۴). با در نظر گرفتن فشار رقابتی حاکم بر بازار، اندازه گیری عملکرد نوآوری از اهمیت خاصی برخوردار است(کزازی و شول، ۱۳۹۲، ۴). نوآوری سازمانی به عنوان منبع مهم مزیت رقابتی پایدار می باشد. فرایند نوآوری شامل کسب، انتشار، استفاده از دانش جدید و موجود می باشد. نوآورپذیری یک سازمان دقیقا با توانایی آن سازمان در استفاده و به کار بردن منابع دانش خود مرتبط است(برومند و رنجبری، ۱۳۸۸، ۵۰).