کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



پژوهش بنت[۷۵]و همکاران (۲۰۰۰) نشان داده است که میان فرهنگ سازمانی کارآفرینی و مشارکتی با فرسودگی شغلی رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. همچنین، نتایج پژوهش ها نشان می دهد که فرهنگ سازمانی می تواند تأثیر مثبتی بر شاخص های اثربخشی سازمان چون عملکرد،‌حس تعهد، شاخص های اثر بخشی سازمان چون عملکرد، حس تعهد،‌ اعتماد به نفس و رفتارهای اخلاقی کارکنان و کارگران داشته باشد( زمینی و همکاران، ۱۳۸۹)
فصل سوم
مقدمه
یکی از راه های دستیابی به شناخت و آگاهی و روشن نمودن مجهولات برای انسان استفاده از تحقیق علمی است. بنابه تعریف، تحقیق علمی فرآیندی است نظامند و منطقی برای دست یافتن به پاسخ یا پاسخ هایی برای یک سوال و یا چندین سوال می باشد. در این مسیر می توان از روش های مختلفی استفاده نمود تا به نتایج علمی دست یافت. هر تحقیقی بسته به نوع هدف تحقیق و گزاره های تحقیق بایستی از روش خاصی انجام شود. در ادامه روش تحقیقی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است مطرح می شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
روش تحقیق
به طور کلی روش‌های تحقیق در علوم رفتاری را می‌توان با توجه به دو ملاک تقسیم کرد. الف) هدف تحقیق و ب) نحوه گردآوری داده‌ها( سرمد و همکاران، ۱۳۷۷). بر این اساس پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات تحقیق توصیفی( غیر آزمایشی) و از نوع همبستگی است. تحقیقات کاربردی تحقیقاتی هستند که به دنبال کاربردی کردن دانش موجود برای حل مسائل و مشکلات موجود می باشند. بدین معنی که با به کارگیری نظریه های موجود سعی در حل مسائل می نمایند. لذا تحقیقات کاربردی به دنبال مرز شکنی و گسترش مرزهای دانش نیستند. لذا با توجه به اینکه تحقیق حاضر بر حل مسئله فرسودگی شغلی کارکنان تمرکز دارد لذا از نوع هدف کاربردی می باشد. اما در خصوص شیوه های گرد آوری اطلاعات دو روش موجود است که روش اول روش های آزمایشی بوده که اطلاعات مورد نیاز از طریق دستکاری متغیر مستقل و در شرایط کاملا آزمایشگاهی به دست می آید. اما روش های نوع دوم روش های توصیفی با غیر آزمایشی بوده که اطلاعات مورد نیاز برای تحقیق در محیط طبیعی و بدون دستکاری متغیر مستقل توسط پژوهشگر به دست می آید. لذا یا توجه به اینکه داده های مورد نیاز تحقیق حاضر نیز در محیط میدانی و طبیعی به دست آمده و هیچ گونه دستکاری متغیر مستقل صورت نگرفته است، از این حیث غیر آزمایشی می باشد. تحقیقات توصیفی خود به چند دسته تقسیم می شوند که یکی از انواع آن تحقیقات همبستگی می باشد. هدف تحقیق همبستگی عبارت است، از درک الگوهای پیچیده رفتاری از طریق مطالعه ارتباط بین این الگوها و متغیرهایی که فرض می‌شود بین آنها رابطه وجود دارد. این روش علی‌الخصوص در شرایطی مفید است که هدف آن کشف رابطه متغیرهایی باشد که در مورد آنها تحقیقاتی انجام نشده است. (سرمد و همکاران، ۱۳۷۷) تحقیقات همبستگی برحسب هدف به سه دسته تقسیم می‌شود :
۱) مطالعه همبستگی دو متغیری
۲) تحلیل رگرسیون[۷۶]
۳) تحلیل ماتریس همبستگی یا کواریانس
تحقیق حاضر، از آنجایی که هدفش تعیین رابطه میان تاثیر اعتیاد به کار بر فرسودگی شغلی است، از نوع همبستگی می‌باشد. در ضمن با توجه به اینکه از روش مدل سازی معادلات ساختاری برای آزمون فرضیه ها استفاده خواهد شد، در میان تحقیقات همبستگی، این تحقیق از نوع تحلیل ماتریس همبستگی یا کواریانس می‌باشد.
متغیرها و شاخص های تحقیق
در فرضیه اصلی متغیر مستقل اعتیاد به کار و فرسودگی شغلی متغیر وابسته است.
در فرضیه ها فرعی ابعاد اعتیاد به کار متغیر مستقل و فرسودگی شغلی متغیرهای وابسته هستند.
قلمرو مکانی تحقیق :
قلمرو مکانی این تحقیق کلیه ادارات دولتی شهرستان نطنز می‌باشد.
قلمرو زمانی :
قلمرو زمانی این پژوهش بهمن ماه ۱۳۹۱ تا تیرماه ۱۳۹۲ می باشد.
قلمرو موضوعی تحقیق :
به لحاظ موضوعی این تحقیق در حوزه مدیریت رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی قلمداد می شود.
جامعه آماری:
جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه کارکنان ادارت دولتی شهرستان نطنز می باشد
حجم نمونه و روش نمونه گیری
در این تحقیق جامعه مورد نظر کارکنان ادارت دولتی شهرستان نطنز است. بنابراین جهت محاسبه حجم نمونه از رابطه زیر استفاده گردیده است :

که در آن
P: برآورد نسبت صفت متغیر، (۵/۰ = P)
Z: مقدار متغیر نرمال واحد، متناظر با سطح اطمینان ۹۵ درصد، (  )
مقدار اشتباه مجاز، (۰۶/۰ =  )
N: حجم جامعه محدود که ۴۰۰ نفر می باشد.
مقدار P برابر با ۵/۰ در نظر گرفته شده است. زیرا اگر ۵/۰ = P باشد، n حداکثر مقدار ممکن خود را پیدا ‌می‌کند. این امر سبب می‌شود که نمونه به حد کافی بزرگ باشد. (آذر، مومنی، ۱۳۸۰، ۱۲۸).
بنابراین حجم نمونه مورد نیاز پژوهش با تقریب عبارت است از : N≈۲۴۵
که برای اطمینان بیشتر۳۰۰ پرسشنامه توزیع گردید و ۲۵۰ پرسشنامه جمع آوری شد. هم چنین برای نمونه‌گیری در این تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده‌است.
ابزار جمع‌ آوری اطلاعات
مهمترین روش های گردآوری اطلاعات در این تحقیق بدین شرح است :
مطالعات کتابخانه‌ای: در این قسمت جهت گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق موضوع، از منابع کتابخانه‌ای، مقالات، کتاب های مورد نیاز و نیز از شبکه جهانی اطلاعات(اینترنت) استفاده شده است.
تحقیقات میدانی: در این قسمت به منظور جمع‌ آوری داده‌ها و اطلاعات برای تجزیه و تحلیل از ۲ نوع پرسشنامه استفاده گردیده است:
الف) پرسشنامه مربوط به اعتیاد به کار: این پرسشنامه که براساس مدل اسپنس و رابینز(۱۹۹۲) طراحی گردیده سه بعد تمایل درونی در کار (۳ گویه)، لذت از کار (۹ گویه) و عجین شدن با کار (۳ گویه) را می سنجد.
ب) پرسشنامه مربوط به فرسودگی شغلی:
این پرسشنامه به ادعای مسلچ ( ۲۰۰۱ ) تنها پرسشنامه فرسودگى شغلی است که هر سه بعد فرسودگی شغلی، یعنی بعد عاطفی، جسمی و روانی را پوشش می دهد. پرسشنامه دارای ۲۲ سئوال است که شامل سه خرده آزمون خستگی عاطفی( ۹ گویه)، مسخ شخصیت(۵ گویه) و عملکرد شخصی است. پژوهشهای زیادی در خصوص پایایی این پرسشنامه انجام شده است و اغلب پایایی آن را در سطح مناسبی گزارش کرده اند . ساختار عاملى پرسشنامه نیز توسط عزیزى، فیض آبادى و صالحى (۱۳۸۷) بررسى گردیده و با بهره گرفتن از دو شیوه تحلیل عاملی اکتشافى و تاییدى مورد تایید قرار گرفته است (آقائی و همکاران، ۱۳۹۰، ص ۷۶).
پرسشنامه های مذکور شامل ۲ بخش عمده می‌باشند :
نامه همراه : در این قسمت هدف از گردآوری داده‌ها به وسیله پرسشنامه و ضرورت همکاری پاسخ دهنده در عرضه داده‌های مورد نیاز ، بیان شده است. برای این منظور بر با ارزش بودن داده‌های حاصل از پرسشنامه تأکید گردیده تا پاسخ دهنده به طور مناسب پاسخ سوالها را عرضه کند.
سوال‌های (گویه‌ها) پرسشنامه : این بخش از پرسشنامه شامل ۲ قسمت است :
الف) سوالات عمومی (جمعیت‌شناختی) :
در سوال های عمومی سعی شده است که اطلاعات کلی و جمعیت شناختی در رابطه با پاسخ دهندگان جمع‌ آوری گردد. سوال های ۱ تا ۴ مربوط به این بخش می باشند.
ب) سوال های تخصصی:
پرسشنامه اعتیاد به کار دارای ۱۵ گویه و پرسشنامه فرسودگی شغلی نیز دارای ۲۵ گویه می‌باشند. برای طراحی این بخش از طیف پنج گزینه‌ای لیکرت استفاده گردیده است که یکی از رایج‌ترین مقایسهای اندازه‌گیری به شمار می‌رود. شکل کلی و امتیاز بندی این طیف برای سئوالات مثبت به صورت ذیل می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 12:23:00 ق.ظ ]




n کوره اسبه ، شیشه بار؟ اسب کور و بار شیشه.
kurə āsbə šišə bār.
- پیام نهفته این زبانزد آن است که در هنگام تعیین جایگاهها، مقام، گماردن شخص به کاری، لازم است صلاحیت شخص، تخصص و توانایی او نیز مورد ارزیابی قرار گیرد. سپس مسئولیت آن کار به وی تفویضگردد.
- همچنین نوعی احتیاط ویژه و جوانب کار را در نظرگرفتن در خود نهفته دارد.
- نوعی تمسخر نیز دارد.
- این زبانزد نیز از مثلهای بیقصه، ولی موجزند که نوعی طنز در خود نهفته دارد که، نتیجه تضادآمیز و غیر منتظره نسبت به شروع خود دارد.
n آزِه دارَه[۱۵] سَرادا، بیگیتهِ، شُوندَه[۱۶] ریشَه یَا. درخت آزاد را رها کرده است به ریشه اقطیچسبیدهاست.
aze dārə sərādā, bigitə šundə rišyə.
- این زبانزد اشاره دارد بعضی از آدمها در شناخت فرد و یا انتخاب چیز دقت کافی و وافی را ندارند، لذا وقتی که آن را به دست می آورند، پی به ماهیت آن میبرند.
- زبانزد مذکور این معنا را ایفاد میکند که در انتخاب و گزینش نهایت دقت را به کار ببریم، تا از پیامدهای آن مصون بمانیم.
- از اصل غافل شدن به فرع اکتفا نمودن.
۴-۱-۴ زبانزدهایاخلاقیبا رویکرد اخلاق فردی
n اوُسی ، کَار دَارَه ، بِنَن ، کنار. هوو بازی را کنار بگذار.
owsi kārdārə benan kənar.
- از زمان های گذشته پدیده چند همسری در مناطق گیلان رواج داشته است و واژه avisti (هَوو) نسبت خویشاوندی دو یا چند همسر را مشخص میسازد. برای تمایز چند avisti از ترکیبات pilezən (زنِ بزرگ) kučizən (زن کوچک) و vəsətəzən(زنِ میانی) استفاده میشود. در گذشته های نه چندان دور، بنابر شرایط اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی ، معمولاً خانواده های گیلانی ساختار هستهای و متمرکز داشتند. طبیعتاً در چنین موقعیتی ، هووها در زیر یک سقف و اغلب در یک اتاق زندگی میکردند و برای به دست آوردن موقعیت برتر با هم رقابت میکردند. بنابراین حسادت، دشمنی و دسیسه چینی ویژگی نهانی و حتی بارز هوُوها در چنین خانوادههایی بوده است.
پایان نامه
این خصوصیت از طریق واژه avisti (هَوو) به نظام کناییِ گویش گیلکی رسوخ کرده است حال آنچه که میتوان از این زبانزد برداشت کرد، ایراد اَلکی گرفتن حسادت است.
n سَکَه، زُور شکار بَبَری، صَاحَب لگاه گاز گیرَه.
سگ را اگر با زور به شکار ببری، پا صاحبش را دندان میگیرد.
saka zur šəkar bəbəri sahab ləgā gaz girə.
- پیامی این زبانزد، عدم پذیرش زور و خشونت است. در طول تاریخ مالکان و اربابان به رعیت ستم میکردند و آنان را به اجبار به کارهایی که خودشان دوست داشتند وا میداشتند. تاریخ نشان میدهد که هرجا اجبار و زور حاکم شد، پس از مدتی بساط آن برچیده شد.
- سگ که حیوانی وفاداراست، چنانچه با اجبار آن را به کاری ببرند، وفاداریخودرا فراموشمیکند.
- با خوش رویی و ملایمت و وفاق، همدلی میتوان به خواسته های دست نیافتنی رسید.
- نتیجه میگیریم که زور و اجبار در پیشبرد اهداف کاربرد ندارد، در عوض با همدلی و ملایمت و وفاق ملی، میتوان به اهداف از پیش تعیین شده رسید.
n آدَمیَ که سیر، نُوخُورَه، اینهَ دَهَن ، بُو نَدِه . کسی که سیر نخورده، دهنش بوی سیر نمیدهد.
ādami kə sir nuxorə inə dəhan bu nədə.
- پیام اخلاقی این زبانزد ، درستی و راستی و صداقت است. از نظر روانشناختی چنانچه شخصی خاطی باشد همیشه اضطراب در وجودش شعله ور است و دائماً منتظر یک واقعه است. در حالی که آدمی که پایه و اساس زندگیاش بر درستی و کردار نیک باشد، همیشه حالت آرامش در وجودش ساری و جاری است و زندگی بدون دغدغهای در پیشرو دارد.
- آنکه حسابش پاک است از محاسبه چه باک است.
- تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها
- از معلول پی به علت بردن .
- بعضی از زبانزدها با حواس پنجگانه (بویایی) برای تفهیم و القای مطلب ، بیان میشوند که خود جای تأمل دارد.
n اَموتی چراغ سیتکا توُنیم بدِینیم تو امی فانوس و نوتُونی بِدینی.
ما چراغ زنبوری شما را می توانیم ببینیم ، تو فانوس ما را نمیتوانی ببینی؟
amu ti čərāq sitkā tunim bedinim tu āmi fānusu nutuni bedini.
- پیامی که این زبانزد دارد، برای انسانهای تنگ نظر و خوداندیش است. انسانهاییکه بدلیل پیروی از هوای نفس، فقط خود را میبینند.
- این عمل در جامعه و نزد مردم بسیار مذموم است.
- الحسودُ لایسوُد. حسود هرگز بهسیادت و بزرگی نمیرسد. و به تعبیر عوام حسود هرگز به آسودگی نمی رسد
- از نظر روانشناختی افرادی که به درد تنگ نظری مبتلا هستند، نوعی بیماری تلقی میگردد که به راحتی مداوا نمیشود.
- ور حسد گیرد تو را در ره گلو در حسد ابلیس را باشد غلو
- کو، زآدم ننگ دارد از حسد با سعادت جنگ دارد از حسد
- در این زبانزد از دو چیز و شئی که یکی روشنایی آن بیشتر و دیگری کمتر است و به صورت دم دستی و بومی است، جهت انتقال مفاهیم از آن استفاده شدهاست.
n تُو بُو شُو تی کَچا بَرَس. برو ابریشم خودت را تاب بده .
tu bušu ti kača baras
- پیام این زبانزد، فضولی نکردن در کارهای دیگران است. و عدم مداخله در جامعهای که ما زندگی میکنیم، در پیرامون ما افرادی هستند که علاقهمندند در زندگی خصوصی دیگران جست وجو کنند، در هر جامعهای این افراد مورد مذمّت هستند.
- دیگر این که افرادی هستند که همیشه تمایل دارند در کارهای دیگران دخالت کنند که این مورد هم مورد نکوهش است.
- برو غازت رو بچرون
- این زبانزد نوعی مقاصد آمرانه را بیان میکند، از آنجایی که اکثر زبانزدهای اخلاقی در بر گیرنده اندیشه های ن
اتورالیستی و شخصیتهای منفی است، لذا کمتر زبانزدی را میتوان پیدا کرد که از سرشت ناسالم شخصیتها یاد نکرده باشد.
n هر کس تی اَمرهَ، دس فَدی شانه نَدارَه. هرکس با تو دست بدهد شانه ندارد.
har kas ti amra das fadi šāne nadarə.
- پیام این زبانزد عدم اعتماد به شخص مورد نظر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:23:00 ق.ظ ]




* «التماس دعا، خوش به سعادتتون که میرین روضه، جاتون وسط بهشته، ما که دنیامون شده آخرت یزید …» (مرکز:۵۸۸)
او دروغ نمیگوید و از کلک متنفر است. در صحنهای از فیلمنامه، وقتی «اقدس» در حین بازی گل و پوچ به او کلک میزند، کشیدهی محکمی به او میزند. یا وقتی در سینما رفیقش از جعبهی بوفهچی یک بسته تخمه میدزدد، کشیدهای به او میزند و او را مورد خطاب و سرزنش قرار میدهد.
پایبندی به اخلاق و انزجار از انحرافات و بیبند و باری-ها ویژگی مهم شخصیتی «مجید» است که نقش بسیار مهمی در زندگی وی ایفا میکند. مثلا در جایی «حبیب آقا» در گفتگو با رفیقش، دواچی، چنین میگوید:
* «یک بار با چند تا عزبای فامیل فرستادم بردنش ناحیه، وقتی فهمید اون زنا چیکارهان، دست بهشون نزد و حالش یه چند وقتی شدت گرفت.» (مرکز:۵۸۶)
حساسیت او بر سر این موضوع تا به حدی است که وقتی از واقعیت گذشتهی همسر محبوبش «اقدس» مطلع میشود، چنان منقلب و دچار آشفتگی روحی میشود که منجر به از دست دادن زندگیاش میشود.

 

      1. عشق: ویژگی قابل توجهی که در شخصیت «مجید» مشاهده میشود، وجود احساسات و عشق است؛ این ویژگی که تا حدی برخلاف انتظار خواننده و دیگر شخصیتها مینماید، در جای جای فیلمنامه مشاهده میشود. «مجید» یک بار عاشق تصویر دختری در پشت ویترین یک عکاسی میشود. مدت کوتاهی هم عاشق زن بلیط فروش سینما میشود و به بهانهی او چندین بار به سینما می-رود تا او را ببیند. زن بلیط فروش هم از علاقه و توجه او باخبر میشود. «مجید» حتی به فکر تهیهی هدیه و لباس برای او میافتد.

    دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه


 

در قسمتی از فیلمنامه میخوانیم که «مجید» با بستهای در زیر بغل، سرزده وارد خیاط خانهی «فروغالزمان» میشود، زنی نیز مشغول لباس عوض کردن است.» (مرکز:۵۸۳)
«فروغ الزمان» در برابر اعتراض زن مشتری چنین میگوید: «اون محرمه، کاکای حبیب آقاس، دله دیوونهس، زن و مردی نمیدونه …» (مرکز:۵۸۳)
در حالی که «مجید»، با آوردن پارچهی پیرهنی و توصیف زن مورد علاقهاش، سخن و باور «فروغالزمان» را نقض میکند.
زنان توجه «مجید» را به خود جلب میکنند و این حکایت از میل فطری و طبیعی او به جنس مخالف برای رسیدن به آرامش و کمال است. این نیاز از جانب «دکتر دوافروش»، یار موافق «حبیب آقا» درک شد و به توصیهی او قرار بر این شد که «حبیب آقا» زنی را هفتهای یک بار شبهای جمعه، به بهانهی مراقبت از خانه به منزل بیاورد؛ زمانی که زنهای خانه به روضه میروند و «مجید» در خانه تنهاست. به این ترتیب، «اقدس» وارد زندگی «مجید» میشود و ارمغان این ورود برای «مجید»، عشقی پاک و کودکانه است. «اقدس» که پیش از این زندگانی متفاوت و ناپسندی داشته، به این عشق «مجید» جواب مثبت میدهد و با او وارد این بازی عشق میشود و ناپاکی پیشین را فدای دنیا و تفکر «مجید» میکند.
این بار «مجید» برخلاف دفعات قبل عشق واقعی را تجربه میکند؛ عشقی با سرانجامی نیک که منجر به ازدواج و وصال میشود. قدرت عشق به او زندگی میبخشد و سرانجام مرگ را اهدا میکند تا او را رهایی بخشد از رنجهای حال وآیندهای که با آگاهی از گذشتهی ناپسند همسر محبوبش به سراغش میآمد.
او به خوبی میداند که سد راه ازدواج برادرش و مانع رسیدن دو نفر به وصال هم است؛ به همین خاطر، وقتی سر و سامان میگیرد، به سراغ «فروغالزمان» که قصد ترک شهر و عزیمت به «مشهد» را دارد، میرود و میگوید:
* «من دیگه خار راه نیستم، خودم زن گرفتم، یه زن گرفتم که به حضرت عباس حظ کنی …» (مرکز:۶۰۶)
و این چنین میخواهد دو عاشق و معشوق را از موهبت وصال، طعمی که خود آن را چشیده است، بهرهمند نماید.

 

    1. حبیب:

 

دیگر شخصیت اصلی داستان «حبیب»، برادر بزرگ «مجید» است.
«حبیب آقا ظروفچی» فرزند ارشد حاجی ظروفچی که پس از پدر شغل او را اختیار کرده و به همراه برادرانش مغازهی پدر را میگرداند.
«حبیب آقا» با «مجید» نسبت برادری ناتنی دارد و زندگی خود را وقف نگهداری از وی کرده است؛ تا جایی که تن به ازدواج با دختر مورد علاقهاش «فروغالزمان» نمیدهد و از خواستهی قلبی خود به خاطر برادرش میگذرد. این دلسوزی و دلواپسی مثال زدنی را در گفتگوی «حبیب» و «فروغالزمان»، وقتی «فروغالزمان» شکایت و ناخرسندی خود را از شرایط عشق و زندگیاش بازگو میکند، به وضوح درمییابیم.
* «فروغالزمان: میگن پس چرا پا پیش نمیگذاره.
حبیب: بگو یه برادر علیل داره، همه رفتن سی زندگی خودشون، بگو میمونه حبیب، حبیب هم باید قوم و خویش و یار و غار و کس و کار اون باشه، اونه که بیکسه.
فروغالزمان: اگه تو بخوای، من به خوبی تو و بدی اون میسازم، تر و خشکش میکنم، اگه بخواد سرشم میجورم، تو که یار بیکسونی، حبیب عالم، من از همه بیکسترم.
حبیب: تنهایی تو و اون توفیر داره، مثل تنهایی من و خدا، خدام تنهاست.» (مرکز:۵۸۰-۵۸۱)
او به علایق «مجید» احترام میگذارد، به حرفهای او با صبوری گوش میدهد و تقریبا ناامیدانه برای آسایش و بهبودی او هر کاری میکند؛ او را به منظور شفا یافتن به « امامزاده داوود» میبرد، حتی توصیهی دکتر دوافروش نسبت به آوردن زن در خانهی «مجید» را انجام میدهد.
در قسمتی از فیلمنامه، «حبیب» در برابر پراکندهگوییهای «مجید» این گونه اظهار ناتوانی میکند:
* «داداشت دیگه پشم پیلیش ریخته، اینقد که دل بسته به معجزه.» (مرکز:۵۸۵)
نکتهای دیگر از زوایای شخصیتی «حبیب» که تنها در یک پاراگراف، آن هم از زبان «دواچی» بیان میشود، فعالیت سیاسی او در گذشته است.
* «… کجایی یار موافق، شلاقخور پوست کلفت بند باسواتا، یار موافق کمپیدایی. آخیش، اگه کلات باد نداشت، سال سرهنگیت بود امسال، بعد از اون تو دهنی که خوردیم همهمون، طبورها کردم.” (مرکز:۵۸۶)
اما به غیر از این اشاره، توضیح دیگری در مورد نحوه و گروه این فعالیت سیاسی، از زبان نویسنده یا دیگر شخصیتهای فیلمنامه داده نشده است. آنچه واضح است حکایت تو دهنیای است که باعث کنارهگیری «حبیب» از سیاست و فعالیتهای دولتی و اختیار نمودن شغل کرایهی ظروف مجالس شده است.
«حبیب» پس از درگذشت پدرش، مسئول خانواده و اعضای آن میشود و به عنوان مرد خانواده، زمام امور آن را بر عهده میگیرد؛ ولی به دلایلی نامعلوم موفق نمیشود. شاید حبس ناشی از فعالیت سیاسیاش را بتوان از دلایل مهم این ناکامی دانست.
در قسمتی از فیلمنامه که «حبیب» به همراه «فروغالزمان» در حال قدم زدن و یاد خاطرات گذشته است، چنین میگوید:
* «پیرمرد قوز کرده بود تو پوستینش، نون ریز میکرد برای گنجیشکا، یه مشت استخون بود، اما سر نخ همهمون دست او بود. من میخواستم جای باباههرو بگیرم، میخواستم مرد خونه باشم، هه، همهرو خونه خراب کردم، هی، هی، هی… میخواستم اینجارو واسه خودمون درست کنم، واسه تو.» (مرکز:۶۰۵)
و برای جبران این ناکامی و عدم موفقیت، مسئولیت دشوار تیمارداری «مجید» را بر عهده میگیرد و خود را از لذتهای طبیعی زندگیاش محروم میکند.
در جایی دیگر، از خلال سخنهای «مجید»، «حبیب» را مردی خویشتندار و تودار و در عین حال احساساتی درمییابیم؛
* «… داداش حبیب اهل روضه نیست، فقط سر خاک آقام دستمال گرفته بود دستش، میزد تو پیشونیش… شب چهلم، عینک زده بود چشاشو کسی نبینه گریه کرده، بعد آقام نشست پای روضهی منو غم منو خورد، من بدبخت سرسخت …» (مرکز:۵۸۸)
از نظر نوع شخصیتی، «حبیب» شخصیتی «ایستا» و «همه جانبه» است؛ «ایستا» از این بابت که در طول داستان، شخصیتش دچار تغییر و تحول قابل توجهی نمیشود و «همه جانبه» به این دلیل که در شخصیت و اعمال او دشواری و پیچیدگی دیده میشود.
شخصیتهای فرعی

 

    1. فروغالزمان

 

«فروغالزمان» یکی از شخصیتهای اصلی درجه اول داستان است که حضورش در داستان، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
او که در جوانی برای آموزش دورهی خیاطی از شیراز به تهران آمده است، دچار عشق «حبیب آقا» میشود و این عشق او را سالها در در این شهر پایبند خود میکند. در مقابل، «حبیب» هم که در آن زمان جوانی نظامی بوده، به او علاقمند میشود؛ اما فوت پدر خانواده، امید «فروغالزمان» را به وصالی که در راه بود، از بین میبرد. «حبیب» میخواهد جای پدر بنشیند و مسند پدرسالاری خانواده را در دست بگیرد، ولی به دلایلی به این خواسته نمیرسد و خانواده به گونهای از هم میپاشد. «حبیب» برای جبران این ناکامی و سرشکستگی، تیمارداری از «مجید» را بهانه میکند و خود را از همه-ی علایق شخصی محروم میکند و «فروغالزمان» قسمت عمدهای از علایق و وابستگیهای «حبیب» است. «فروغالزمان» به امید بهتر شدن وضعیت، به مدت ده، چهارده سال در خانهی «حبیب آقا» به عنوان مستأجر ماندگار میشود؛ همراه با انتظاری جانکاه و آزاردهنده.
از نظر ویژگیهای شخصیتی «فروغالزمان»، میتوان به نکات زیر اشاره کرد:

 

    1. او زنی معتقد است و شاید بتوان گفت صبر و امیدواری چند سالهاش از نور ایمان و اعتقاد قلبیاش به خدا و ائمهی معصومین دوام یافته است. اعتقادی که او را آرام نگه داشته و در کل داستان، حتی در هنگام درددلهایش با «حبیب آقا»، او را انسانی غمگین نمییابیم. گویی به برکت همین ایمان است که عشق او با خویشتنداری همراه میشود و خاصیت ویرانگری و عصیانخواهی طبیعی آن، در نزد او به دلخوشی و تسکین بدل شده است. با علاقه و اشتیاق فراوان به پای منبر سخنرانی عالمان دینی و روضهی ائمهی معصومین میرود. برای مثال، در صفحاتی عجله و اضطراب او را از به موقع نرسیدن به منبر «سید آقا جمال» و روضهی «موسی بن جعفر (ع)» میبینیم. حتی در نهایت که از وصال ناامید میشود ، مجاورت حرم امام رضا (ع) را به عنوان ملجا و پناهگاه روح آسیب دیدهاش برمیگزیند.

 

    1. «فروغالزمان» زنی است پر از احساس و عاطفه که از ابراز این احساسات هیچ واهمهای ندارد؛ در خلوتهایش با «حبیب» که خودش فراهم میکند، با بیپروایی از احساسات و ضعفها و بد اقبالیهایش میگوید و سعی میکند برای رسیدن به مقصود، جملههایی که احساسات «حبیب» را تحریک کند، به کار برد. حتی برای رسیدن به وصال، در برابر معشوقش به خواهش میافتد و همهی این کارها از نظر او هیچ خفتی برای او ندارد. او کاملا زنی ابرازگر و صادق است.

 

* «فروغ: مراد که خودتونید، حبیب عالم. جاتون راحته، سر شب که میام جاتونو پهن کنم، درارو میبندم، پردهها رو میندازم، میام زیر لحافتون، اما تنهایی جونوم یخ میکنه، جون زنا تابستونام خنکه، اما جون مردا زمستونام داغه. کوچیک که بودم، دم صبح میرفتم تو جای آقام، میسریدم زیر لحافشون، جاشون انگار سربینهی حموم، آتیش میبارید. حالا نه تنها دم صبح، از سر شب، سرما سرمام میشه.» (مرکز:۵۷۸)
* «فروغ: …از شیراز امدم تهرون دورهی خیاطی ببینم، خانوم خیاط شدم، خیاط خونه واکردم، شهر و دیار و کس و کارم از یادم رفت، مهمون چند روزه، چند ساله شد، بابا ننهم که جواب کاغذامو نمیدن، دورم انداختن، از خدا قایم نبود، از خلق خدام قایم نکردم، میگن میخوادت، میگم من باید بخوام که میخوام، خواستن او دیگه حکایت خودشه و دلش.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:22:00 ق.ظ ]




- توانایی کنترل و نظارت کارکنان.
- توانایی هماهنگی فعالیتهای درون سازمانی و برون سازمانی.
- توانایی و انجام کلیه امور دیگر مربوط به امور فنی سازمان.
جیمز لی فام[۶۵] مهارتهای فنی مدیر مدرسه را در پنج وظیفه خلاصه می کند که عبارتند از:
۱ـ برنامه ریزی آموزشی ۲ ـ امور مربوط به پرسنل ستادی ۳ـ امور مربوط به دانش آموزان
۴ ـ منابع مالی و فیزیکی۵ـ تنظیم روابط مدرسه با اجتماع (لی فام و هووئه، ترجمه نائلی، ۱۳۷۰، ص ۱۳).
با جمع‌بندی نظریه‌های صاحبنظران مدیریت آموزشی، مهارتهای فنی مورد نیاز مدیران دبیرستانها در شش گروه زیر طبقه‌بندی می‌گردد:
برنامه‌ریزی آموزشی و تدریس: عناصر تشکیل دهنده آن عبارت هستند از هدفها، محتوا و مواد درسی، روش های تدریس، نتایج یادگیری و ارزشیابی.
امور دانش‌آموزان: پذیرش، ثبت نام، گروه‌بندی، حضور و غیاب و حفظ سوابق تحصیلی، شناسایی نیازها و پرورش استعدادها
امور کارکنان آموزشی: جذب، استخدام، تربیت، کارگماری و نگهداری کادر آموزشی
روابط مدرسه ـ اجتماع: توجه به نیازهای جامعه، اطلاع‌رسانی به جامعه و جلب حمایت جامعه
تسهیلات و تجهیزات آموزشی: تهیه و تدارک در زمینه ساختمان و تأسیسات، زمین ورزش، آزمایشگاه، کتابخانه و مواد کمک آموزشی
امور اداری و مالی: تقسیم کار، ابلاغ آئین نامه‌ها، صدور شیوه نامه‌های گردش امور، تأمین منابع مالی مدرسه(علاقه‌بند، ۱۳۷۷، ص ۸۰ -۷۱).
۲-۸- مهارتهای انسانی[۶۶]
با جرات می‌توان گفت که یکی از مهارتهای مهم مدیریت آموزشی، مهارت در روابط انسانی به معنای ایجاد محیط مساعد و مطولب برای کار از طریق جلب مشارکت گروه‌های انسانی است.
دانلود پروژه
به نظر بعضی از متفکرین، مدیریت می‌تواند در همین مهارت خلاصه شود زیرا که بیشتر اهداف، عموماً مستلزم جلب مشارکت گروه‌های انسانی است و اگر مدیر نتواند روابط انسانی صحیحی با کارکنان برقرار کند نخواهد توانست در ایفای نقش خود موفق باشد. بنابراین امروزه مهارت انسانی در درجه اول اهمیت قرار دارد (سیدعباس زاده، ۱۳۸۰).
مهارت انسانی به آن دسته از توانمندیهای مدیر اطلاق می‌گردد که با بکارگیری آن مدیر می‌تواند بعنوان یکی از اعضای گروهی که رهبری و هدایت آن را عهده‌دار است، امور را به اثربخش‌ترین وجه به انجام برساند، مهارت انسانی به کار با انسانها اشاره دارد.
تجسم این مهارت در کیفیتی است که رؤسا، مرئوسان و همردیفان درک می‌شوند و تأثیری که این درک بر رفتار می‌گذارد.
مدیر توانمند در مهارت انسانی ضمن وقوف به باورهای خود درباره دیگران و آنچه که می‌اندیشد به میزان سود یا زیانی که افکارش به دیگران یا به سازمان وارد می‌سازد نیز واقف است.
او با درک گفتار و اعمال دیگران، تفهیم پندار و کردار خود به دیگران مهارت انسانی خود را به بوته آزمایش می‌گذارد، فضای امنی را ایجاد می‌کند که همکاران با پذیرش یکدیگر احساس ثبات و امنیت می‌کنند، زیردستان از اینکه اظهار عقایدشان با سرزنش و استهزا پاسخ داده شود، نمی‌هراسند و با شرکت در اتخاذ تصمیمات سرنوشت ساز به مدیر یاری می‌رسانند.
چنین مدیری به زیردستان امکان اظهار آزادانه عقایدشان را می‌دهد و از مشارکت فعالانه آنان در برنامه‌ریزی برای تحقق اهداف سازمانی بهره می‌برد، به نیازهای کارکنان حساس است و همواره در پی ایجاد شرایطی برای انگیزش در آنان است(کاتز، ترجمه توتونچیان، ۱۳۷۰، ص ۹۷).
مهارت انسانی در کار کردن با مردم معنی می‌یابد و به کمال می‌رسد، مدیری در مهارت انسانی توانا می‌شود که خود را بشناسد و از ضعف و قوتش آگاه باشد، دارای اعتماد به نفس بوده و به دیگران اعتماد نماید، آنان را درک کند و عقاید و ارزشها و احساساتشان را محترم بشمارد و به میزان تأثیری که بر آنان دارد آگاه باشد.
به دلیل آنکه مهارتهای انسانی خیلی ملموس نیستند و فنون و روش های مشخصی ندارند، به آسانی کسب نمی‌شوند اما دانش‌اندوزی در زمینه علوم رفتاری، روان شناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی و کار در گروه امکان دستیابی به آنها را فراهم می‌آورد و به این ترتیب مدیر عوامل شکل دهنده رفتار انسانها را درک کرده و روش های کار با مردم و تأثیرگذاری بر رفتار آنان را فرا می‌گیرد(علاقه‌بند، ۱۳۷۷، ص ۸۹).
توانایی مدیر به عنوان عضوی از گروه در کارکردن موثر و ایجاد کوشش‌های دسته جمعی در درون گروهی که وی آن را رهبری می‌کند مهارت انسانی نامیده می‌شود (گریفیث، ۱۹۹۲).
۲-۸-۱- مهارت انسانی (در مدیران آموزشی):
- توجه به نیازهای شغلی و حرفه‌ایی در کارکنان.
- رعایت مجموعه موازین اخلاقی و ارزشی در برخورد با دانش آموزان.
- ایجاد محیط کار مساعد و مطلوب.
- تقویت و حمایت از امنیت شغلی کارکنان.
- ایجاد جو اعتماد و اطمینان در موسسه.
- استفاده صحیح و حساب شده از تشویق و تنبیه.
- حمایت از کارها و فعالیت‌های گروهی.
- کمک به برقراری روابط حسنه و دوستانه بین کارکنان.
- پذیرش و احترام به ویژگیهای افراد.
- توجه به شکایت و مراجعات ارباب رجوع‌ها و یا ذینفع‌ها.
- کمک به ترفیع علمی هیئت علمی و یا آموزشی.
- کمک به ارتقا بلوغ فکری کارکنان.
- شناخت نقاط ضعف و قوت خود و کارکنان.
- تلاش مستمر برای شناخت جنبه‌های انسانی و عمل مبتنی بر آنها.
۲-۸-۲- شاخصهای مهارت انسانی
یکی از مهارتهای بسیار پراهمیت مدیران آموزشی، مهارت انسانی است تا به این وسیله جو سازمانی مطلوبی را برای جلب مشارکت و همکاری دیگران فراهم نمایند، تعدادی از صاحبنظران اعتقاد دارند که مدیریت می‌تواند در همین مهارت خلاصه شود زیرا تحقق اهداف سازمانی مستلزم مشارکت دیگر انسانها است، به این دلیل از نظر آنان مهارت انسانی به لحاظ اهمیت حائز رتبه اول می‌باشد. مدیر برای کسب مهارت انسانی باید در زمینه‌های زیر به لحاظ علمی و عملی، دانش و تجربه بیاندوزد:
۱ـ ابعاد مختلف انسان. ۲ـ رفتار فردی انسان. ۳ـ رفتار گروهی انسان. ۴ ـ نیازهای کارکنان سازمان.
۵ـ شخصیت انسان ۶ـ رابطه کار و کارکنان ۷ـ نقاط ضعف و قوت خود ۸ـ کار گروهی (سیدعباس‌زاده، ۱۳۷۴، ص ۳۳).
یکی از نویسندگان، پایه‌های اساسی مهارت انسانی را متشکل از دو مقوله «انسان» و «ارتباط» می‌داند. مدیران مدارس هم باید از انسان با ویژگیهای جسمانی، روانی و اجتماعی شناخت داشته باشند و هم الگوها و عناصر ارتباطی را بشناسند و با هماهنگ سازی این دو جنبه شناخت، مهارت انسانی را غنی و پرمعنی کنند و بعبارتی برای کار در مدارس مورد استفاده قرار دهند.
شکل ۲-۱ پایه‌های اساسی مهارت انسانی را نشان می‌دهد(سلطانی، ۱۳۷۷، ص ۳۰).
شکل ۲-۱: پایه‌های اساسی مهارت روابط انسانی
یکی دیگر از صاحبنظران، شاخصها یا عوامل بوجود آورنده مهارت انسانی در سازمانها و بویژه سازمانهای آموزشی و مدارس را بشرح زیر دسته‌بندی نموده و در عین حال یادآوری می‌کند که ذکر همه شاخصهای مهارت انسانی به علت فراوانی و تعدد زیاد، مقدور نیست.
درک نیازها و استعدادها، پذیرش تفاوتها ،درک مشکلات و مشکل شناسی، احترام به شخصیت دیگران درک موقعیت فرد،دوست داشتن دیگران، ارسال درست پیام و خودبیانی، انتخاب رسانه یا مجرای درست، گوش دادن، بیان عواطف و احساسات، پیدا کردن نکات مثبت در دیگران، خودشناسی و دیگرشناسی،خود کنترلی، جو سازمانی ،فرهنگ سازمانی، بهداشت روانی (میرکمالی، ۱۳۷۹، ص ۵۱).
با توجه به آنچه گفته شد می‌توان جمع‌بندی نظرات صاحبنظران را در پنج مقوله زیر بعنوان شاخصهای مهارت انسانی ذکر کرد:
درک نیازهای کارکنان، شناخت و احترام به شخصیت دیگران، دوست داشتن دیگران، توان برقراری ارتباط با دیگران، گوش دادن به دیگران.
هر مدیری با همکاری دیگران کار می‌کند و بدون وجود عوامل انسانی سازمان، موفقیت او ممکن نیست. مدیریت یعنی کار کردن با انسانها، میان انسانها و برای انسانها. شکل شماره ۲-۲ این رابطه را نشان می‌دهد(میرکمال، ۱۳۷۸، ص ۱۸-۱۶).
شکل ۲-۲ جریان سازمانی و انسانی
صاحبنظران، توانایی‌های ایجاد ارتباط مطلوب با دیگران و چگونگی این ارتباط را مهمتر از تمام دانش‌ها و مهارتهای آدمی می‌دانند و معتقدند که اگر مدیری قادر باشد روابط مناسب و مؤثری با همکاران برقرار نماید این ارتباط مؤثر موجب درک متقابل و پیدایش همدلی و ایجاد لذت و رضایت خاطر در محیط کار خواهد شد.
بنابراین موفقیت مدیر که کار را بوسیله دیگران انجام می‌دهد به برقراری رابطه مناسب با دیگران بستگی دارد. با برقراری رابطه مطلوب، مناسب و مؤثر است که مدیر مورد پذیرش گروه همکاران قرار گرفته و او را متعلق به خود خواهند دانست.
۲-۹- اجمالی از مفاهیم و نظریه‌های «دیدگاه سیستم حقیقی»
دیدگاه سیستم حقیقی با تأکید بر ساختار غیررسمی، بر بعد انسانی سازمان توجه دارد، این نظریه‌پردازان، سازمان را متشکل از جماعات انسانی می‌دانند و اعتقاد دارند ساختارهای رسمی درون سازمان که عموماً تنظیم رفتار افراد را برای هدایت در جهت اهداف بر عهده دارند، تحت تأثیر ساختار غیررسمی تکمیل می‌شوند، تحریف می‌گردند یا تغییر شکل می‌یابند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:22:00 ق.ظ ]




به طور کلی اهداف حاضر کردن فوری اشخاص نزد مقام قضایی را می توان به شرح زیر بیان کرد:
الف- بررسی این که آیا ادله کافی برای بازداشت فرد وجود دارد؟
پایان نامه - مقاله - پروژه
ب- بررسی این که آیا بازداشت فرد قبل از محاکمه ضرورتی دارد یا خیر؟
ج- تضمین این که بازداشت بهتر و متناسب‌تر انجام شود.
د- جلوگیری از نقض حقوق بنیادین متهم
بر اساس استانداردهای بین المللی که قبلا برخی از آن‌ها اشاره شد حاضر کردن متهم نزد مقام قضایی باید فوری انجام شود‌. البته هیچ زمان معین و مشخصی را به عنوان قرینه فوری اعلام نکرده‌اند اما در تفاسیر بعدی که صورت گرفته در این زمینه توضیحاتی را داده‌اند از جمله کمیته حقوق بشر در موردی اعلام کرده که تأخیر یک هفته‌ای از زمان بازداشت فرد تا زمان حاضر کردنش نزد مقام قضایی عملی است بر خلاف بند ۳ ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی.
۲- ضرورت بازنگری مداوم نسبت به امکان آزادی طفل
در پاراگراف ۸۱ نظریه تفسیری حقوق کودک۲۰۰۷ آمده است:« توصیه کمیته به دولت های عضو این است که از امکان آزادی طفل از بازداشت پیش از محاکمه در اولین فرصت ممکن و در صورت لزوم، مشروط به رعایت الزامات خاصی از طرف وی اطمینان یابند. تصمیم گیری مرتبط با بازداشت پیش از محاکمه از جمله در مورد طول مدت آن باید به وسیله مقام یا مرجع قضایی صالح، مستقل و بی‌طرف صورت پذیرد. ».[۱۵۰]
در پارگراف ۸۳ نظریه تفسیری حقوق کودک ۲۰۰۷ آمده است:« هر طفلی که دستگیر و از آزادی محروم می شود باید ظرف ۲۴ ساعت نزد مقام صلاحیت داری آورده شود تا آن که نسبت به قانونی بودن(تداوم) این سلب آزادی اتخاذ تصمیم شود. هم چنین کمیته توصیه می‌کند دولت‌‌های عضو با وضع قوانین قاطع و دقیق مقرر دارند جنبه قانونی بودن بازداشت پیش از محاکمه به شکل مرتب، ترجیحا هر دو هفته یک بار بازبینی شود. در صورتی که آزادی طفل تحت الزامات ویژه برای نمونه از طریق توسل به تدابیر جای گزین میسر نشود حداکثر ظرف سی روز از تاریخ شروع به اجرای بازداشت پیش از محاکمه طفل باید رسما به عناوین مجرمانه شخصی متهم شده و برای رسیدگی به دادگاه یا مقام یا مرجع قضایی صلاحیت‌دار، مستقل و بی‌طرف اعزام گردد. با توجه به این که کمیته از رویه به تعویق انداختن جلسات دادگاه که اغلب به یک مرتبه هم ختم نمی‌شود آگاهی دارد، از دولت‌های عضو می‌خواهد تا با وضع مقررات قانونی لازم مطمئن شوند که دادگاه یا قاضی صغار یا مرجع صالحه دیگر رأی نهایی در مورد اتهامات را حداکثر ظرف شش ماه از تاریخ طرح موارد اتهامی صادر نماید.[۱۵۱]
۳- ممنوعیت توقیف و سلب آزادی اجباری به حکم قانون از لحاظ معیارهای بین المللی
ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر مقرر می‌دارد:« هیچ کس نباید خودسرانه توقیف، حبس و یا تبعید شود.» بند ۱ ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی نیز اشعار می‌دارد :« هر کس حق آزادی و امنیت شخصی دارد. هیچ کس را نمی‌توان خودسرانه دستگیر نمود. از هیچ کس نمی‌توان سلب آزادی کرد مگر به جهات و بر اساس آیین دادسی کیفری مقرر در حکم قانون.»
ماده ۱ اعلامیه اسلامی حقوق بشر قسمت «د» از بند اول ماده ۵۵ اساسنامه، دادگاه کیفری بین المللی مقرر شده است: اشخاص نباید خودسرانه و بلا جهت دستگیر و بازداشت شوند و نباید آزادی آن‌ها سلب گردد مگر مطابق با ترتیباتی که در این اساسنامه مقرر شده است. و ماده ۷ اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه که مقرر می‌دارد« هیچ کس را نمی‌توان متهم کرد یا بازداشت نمود یا زندانی ساخت مگر در مواردی که قانون معین کرده و به طریقی که قانون مقرر داشته باشد.[۱۵۲]
با این اوصاف هر دولتی باید برای ممکن نمودن این امر دو مقوله را برای شهروندانش تضمین نماید: نخست دولت‌ها باید به مثابه ناظری برای جلوگیری از نقض حق آزادی افراد توسط دیگران باشند و دیگر این که خود آنان نیز بدون جهت اقدامی در راستای محروم کردن شهروندان از آزادی شان انجام ندهند.[۱۵۳]
نظام اروپایی حقوق بشر ماده ۵ کنوانسیون حقوق بشر و ماده ۱ پروتکل شماره چهار را به بحث بازداشت موقت اختصاص داده است. اعلامیه آمریکایی حقوق و وظایف بشر نیز در ماده ۱ مقرر داشته است: «هر موجود انسانی حق بر آزادی و امنیت شخصی دارد». این اعلامیه در ماده ۵ به بازداشت مبتنی بر وجود پیشینی قانون و آیین دادرسی تأکید نموده و ضرورت وجود قوانین ماهوی و شکلی پیش از بازداشت را متذکر شده است. کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر نیز به همین نحو در ماده ۷ طی ۷ بند تعهداتی را بر عهده دولت‌های این منطقه در خصوص اقدام به بازداشت موقت شهروندان‌شان گذاشته و در بند اول این ماده به مانند اسناد قبلی بر حق آزادی و امنیت شخصی صحه گذاشته است. همین رویکرد در ماده ۶ منشور آفریقایی حقوق بشر و مردم پذیرفته شده است. جملگی بر عدم بازداشت خودسرانه یا غیر قانونی شهروندان در مناطق مختلف جهان تأکید دارند.[۱۵۴]
در ارتباط با تبیین معنایی خودسرانه شورای حقوق بشر‌(کمیسیون حقوق بشر سابق) ‌در قطعنامه شماره ۵/۱۹۹۷، بازداشت موقت یک شخص مبتنی بر صدور حکم از سوی یک قاضی ذی صلاح داخلی را در صورتی که وفق موازین داخلی و بین المللی اقدام نموده باشد خارج از گستره مفهومی خودسرانه پنداشته و جنبه مشروعیت بدان داده است. به موجب این قطعنامه در صورتی که محرومیت از آزادی ناشی از یک تصمیم قطعی اتخاذی از سوی مقام قضایی ملی بر اساس قانون داخلی و موازین بین المللی پذیرفته شده مربوطه باشد خودسرانه محسوب نمی‌شود.[۱۵۵] مفهوم مخالف این تعبیر این است که در صورتی که بازداشت موقت مزبور منطبق با موازین داخلی اما مغایر با موازین بین المللی باشد هم چنان خودسرانه تلقی شده و بازداشت مزبور از دیدگاه شورای مزبور نامشروع است با این اوصاف در صورتی که هرگونه بازداشتی مغایر معیارهای مندرج در مواد ۲۱، ۲و۱۹و۱۸و۱۴و۱۳و۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مواد ۲۷و۲۶و۲۵و۲۲و۲۱و۱۹و۱۸و۱۲ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی باشد یا در سطح اروپا، آمریکا و آفریقا مغایر معیارهای مندرج در کنوانسیون های اروپایی و آمریکایی و منشور آفریقایی حقوق بشر باشد خودسرانه قلمداد می‌گردد.[۱۵۶]
کنوانسیون اروپایی حقوق بشر نیز تعریف صریحی از بازداشت موقت ارائه نکرده تنها آن را نوعی محدود کردن آزادی محسوب نموده و در بند ۵ خود پنج مورد مشروع برای محدود کردن آزادی برشمرده است. بند یک ماده ۵ این کنوانسیون مقرر می‌دارد: ‌تنها هنگامی می‌توان آزادی فردی را محدود نمود که وی به دلایلی که قابل رسیدگی تشخیص داده شود مرتکب جرمی شده باشد یا با انگیزه‌های منطقی لازم باشد که وی از ارتکاب جرمی بازداشته شده یا پس از ارتکاب از فرار وی جلوگیری شود. در عمل برای اعمال بازداشت موقت لازم است فرد تحت بازجویی قرار بگیرد چرا که تحت بازجویی و تعقیب بودن مستلزم انجام اعمالی شدید و یا مستوجب مسئولیت می‌باشد. این رفتارها در ماده ۵ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر به عنوان دلایل قابل پذیرش محسوب شده که احتمال ارتکاب جرم از ناحیه فرد را نشان می‌دهد.[۱۵۷]
در مورد بازداشت الزامی اطفال نیز در پاراگراف ۲۰ کمیته تفسیری حقوق کودک آمده است:
هیچ فرد صغیری در مؤسسه سالب آزادی پذیرفته نمی‌شود مگر به موجب دستور اعزام معتبری که توسط مقام قضایی یا اداری یا سایر مقامات دولتی صادر شده باشد. مفاد دستور مزبور، فورا در سوابق مؤسسه ثبت می‌گردد. هیچ صغیری را نمی‌توان در هیچ مکانی حبس نمود مگر این که دستور توقیف ‌او به ترتیب فوق ثبت شده باشد.[۱۵۸]
گفتار دوم: حق اعتراض به سلب آزادی
هر فرد محروم از آزادی حق دارد که در دادگاه به اعتبار بازداشت خود از لحاظ قانونی اعتراض نماید. این حق نه تنها برای متهمین به جرایم کیفری بلکه برای تمام افرادی که از آزادی‌شان محروم شده‌اند باید تضمین شود. در این گفتار به چگونگی بهره مندی از این حق می پردازیم.
الف: اعتراض به سلب آزادی در میثاق حقوق مدنی و سیاسی
بند ۴ ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی در این زمینه تصریح می‌کند« هر کس که در اثر دستگیری یا بازداشت شدن از آزادی محروم می‌شود حق دارد به دادگاه رجوع نماید. به این منظور که دادگاه بدون تأخیر در‌باره قانونی بودن بازداشت اظهار نظر کند و در صورت غیر قانونی بودن آن حکم آزادی او را صادر کند.[۱۵۹]
به محض شروع رسیدگی در دادگاه مسئولین بازداشت باید فرد بازداشت شده را در دادگاه مربوطه بدون تأخیر غیر موجه حاضر نمایند. دادگاه‌هایی که قانونی بودن بازداشت را ارزیابی می‌کنند باید به سرعت یا بدون تأخیر تصمیم بگیرند و اگر تشخیص دهند بازداشت غیر قانونی بوده باید قرارآزادی فرد را صادر نمایند.[۱۶۰]
کمیته حقوق بشر در این خصوص تأکید می‌کند که دادن مجوز برای تصمیم‌گیری نسبت به تداوم بازداشت قبل از محاکمه به وکیل و نه به قاضی مغایر ماده ۹ میثاق حقوق مدنی و سیاسی است. بر اساس ماده ۴ میثاق حقوق مدنی و سیاسی این حق قابل تعلیق است اما کمیسیون حقوق بشر تمام دولت‌ها را برای ابقای این حق در روند دادرسی در هر زمانی و تحت هر شرایطی حتی در موقعیت‌های اضطراری کشورها فراخوانده است.[۱۶۱]
ب- اعتراض به سلب آزادی در کنوانسیون حقوق کودک
بند«‌د» از ماده‌۳۷ کنوانسیون حقوق کودک بر این اذعان دارد که کودک زندانی باید از حق دسترسی به مشاوره حقوقی و یا سایر معاضدت‌های ضروری برخوردار باشد و هم چنین حق اعتراض به مشروعیت زندانی شدن خود را برابر دادگاه یا سایر مقامات ذی صلاح مستقل و بی طرف و تصمیم گیری سریع در این موارد را داشته باشد.
ج- نحوه رسیدگی به اعتراض طفل از لحاظ کنوانسیون مربوطه
دادگاه اروپایی حقوق بشر امکان تجدید نظر از قرار بازداشت موقت را یک ماه پس از نخستین اعتراض به رسمیت می‌شناسد. چنان‌چه مشخص شد که بازداشت فرد غیر قانونی است وی حق جبران خسارت دارد. حق جبران خسارت نسبت به افرادی که بازداشت یا دستگیری آن‌ها حقوق داخلی یا آیین دادرسی یا استاندارهای بین المللی یا هر دو را نقض کرده لازم الاجرا است. تشریفات رسیدگی برای اعمال و اجرای این حق معین و مشخص نیست و ‌اغلب توسط افرادی که در دادگاه و علیه دولت اقامه دعوی می‌کنند یا ارکان یا فرد مسئول بازداشت غیر قانونی اعمال و اجرا می شود.[۱۶۲]
گفتار سوم: حق دسترسی به وکیل یا مشاوره حقوقی
هر فردی که در بازداشتگاه به سر می برد یا متهم به جرم کیفری است حق دارد جهت حمایت از حقوقش و کمک برای ارائه دفاع از مساعدت وکیل بهره ببرد در این گفتار با حق بهره مندی طفل از این حقوق آشنا می شویم.
هر فردی که در بازداشتگاه به سر می‌برد یا متهم به جرم کیفری است حق دارد از مساعدت وکیلی که خود انتخاب کرده، جهت حمایت از حقوقش و کمک برای ارائه دفاع بهره مند شود. حق استفاده از معاضدت وکیل با توجه به تدافعی یا تفتیشی بودن نظام‌های دادرسی مورد احترام قرار می‌گیرد. هر قدر که سیستم تدافعی‌تر باشد این حق بیشتر رعایت شده و نه تنها در مرحله دادرسی در دادگاه بلکه در مرحله تحقیقات مقدماتی هم مورد احترام قرار می‌گیرد.[۱۶۳]
‌ قانونگذار علاوه بر قبول ضرورت مداخله وکیل در این مرحله، بازپرس و سایر قضات را مکلف نموده است حق استفاده از معاضدت وکیل را به متهم اعلام نماید.
در مواردی که برای متهم امکان تعیین و معرفی وکیل وجود نداشته باشد همانند دادگاه استفاده از معاضدت وکیل تسخیری در دادسرا برای متهم در قوانین پیش بینی شده است.
حضور وکیل در مرحله تحقیقات مقدماتی مانع رفتارهای غیر انسانی و یا ادعای کذب متهم مبنی بر شکنجه می‌باشد.[۱۶۴]
اهمیت و نقش و حضور وکلا در تحقق دادرسی منصفانه موجب گردید که استفاده از معاضدت وکیل، ارتباط با وی در مرحله رسیدگی در دادگاه و حضور در یک محکمه به صراحت در ماده ۴ میثاق ذکر شود اما این حق در دادرسی منصفانه به حضور در محکمه تخصیص داده‌ نمی شود و در بردارنده مرحله بازداشت و دستگیری متهم نیز می‌باشد. بر این اساس اصل ۱ اصول بنیادین نقش وکلا تأکید می‌کند همه افراد حق دارند برای حمایت و اثبات حقوقشان و دفاع از آن‌ها در تمام مراحل رسیدگی کیفری درخواست برخورداری از مساعدت وکیل انتخابی خود را کنند(اصل ۲ اصول بنیادین نقش وکلا) اگر چه حق فرد در مساعدت حقوقی وکیل در مراحل رسیدگی قبل از محاکمه به طور صریح در میثاق ذکر نشده است اما کمیته حقوق بشر این حق را به رسمیت شناخته و بیان داشته است.
دادرسی عادلانه مستلزم دسترسی به وکیل در تمام مراحل بازداشت، بازجویی و تحقیقات مقدماتی می‌باشد. کمیته تصریح نموده است که تمام افراد دستگیر شده باید سریعا از حق دسترسی به وکیل بهرمند شوند.[۱۶۵]
کمیته حقوق بشر معتقد است که میثاق حق گزینش وکیل به وسیله خود متهم را به طور کافی تضمین نمی‌کند بلکه دولت‌ها را ملزم می‌کند که امکانات لازم را برای این که وکیل برگزیده بتواند به صورت مؤثر نمایندگی خود را انجام دهد و از موکل خود دفاع کند فراهم کنند.[۱۶۶] در استفاده از معاضدت وکیل حق بهره مندی از حمایت وکیلی است که فرد خود انتخاب کرده باشد. اما اگر فردی که دستگیر یا بازداشت شده است امکان انتخاب وکیل را نداشته باشد حق دارد در تمام مواردی که مصالح اجرای عدالت اقتضاء می‌کند از معاضدت وکیل تسخیری که توسط مقام قضایی یا غیره تعیین می‌شود برخوردار شود و در صورتی که او نتواند حق الوکاله را بپردازد برخورداری از معاضدت وکیل باید رایگان باشد. در خصوص اقتضاء اجرای عدالت نیز شدت جرم و مجازات احتمالی آن بسیار تأثیرگذار می‌باشد.[۱۶۷]
علاوه بر مجموعه اصول حمایت از همه افراد تحت هرگونه بازداشت، اصول بنیادین نقش وکلا نیز به این مسأله تأکید کرده و مقرر می‌کند وکیل باید با تجربه و دارای شایستگی متناسب با ماهیت جرم باشد.[۱۶۸]
اصول بنیادین نقش وکلا به تأخیر انداختن حق دسترسی فوری به وکیل را بیش از ۴۸ ساعت جایز نمی‌داند و دولت‌ها را ملزم می‌کند که این حق را تضمین نمایند.( بند ۲ ماده ۱۷ مجموعه اصول)این حق تضمین مهمی در برابر شکنجه و رفتارهای غیر انسانی تهدید و اجبار، اقرارهای اجباری و دیگر اشکال سوء استفاده می‌باشد (اصل ۶ اصول) لذا حق دسترسی به وکیل مورد تأکید کمیته حقوق بشر قرار گرفته است.(اصل ۶ اصول بنیادین نقش وکلا)
بر اساس اصل ۷ اصول بنیادین، حق دسترسی به وکیل فوری است و تنها در اوضاع و احوال استثنایی که توسط قانون تعیین می‌شود برای تأمین امنیت و نظم عمومی ضروری می‌باشد، امکان به تأخیر انداختن وجود دارد. حتی در این شرایط هم دسترسی به وکیل نباید برای مدت طولانی به تأخیر یا تعویق افتد و لذا اصل ۱۵ مجموعه اصول بنیادین بیان می‌کند که فرد بازداشت شده نباید در هیج شرایطی بیش از چند روز از دسترسی به وکیل محروم بماند.[۱۶۹]
حق برخورداری از معاضدت وکیل مستلزم حق برخورداری از تسهیلات زمانی کافی برای مکاتبه و ارتباط می‌باشد. حکومت‌ها باید تضمین کنند که افراد بازداشت شده فرصت‌هایی را برای مشورت و ارتباط با وکیل بدون تأخیر، ممانعت یا سانسور و به طور محرمانه داشته باشند.‌‌ محرمانه بودن این ارتباط باید توسط دولت‌ها به رسمیت شناخته شود و مورد احترام قرار گیرد. این حق بدین معنا است که این ارتباط نباید قطع شود یا از آن جلوگیری شود یا این که گفتگوهای آن‌ها سانسور شود. ‌صحبت متهم با وکیل می‌تواند در معرض دید مأموران باشد اما آن‌ها نباید در معرض استماع باشند‌.(اصل ۲۲ اصول بنیادین )
گفتار چهارم: الزام به نگهداری جداگانه اطفال و افراد بزرگسال در مراکز سلب آزادی
طبقه بندی زندانیان ابزار مناسبی برای اعمال مطلوب کیفر حبس می باشد در زمان های گذشته زندانیان (اطفال و بزرگسالان) در یک جا نگهداری می شدند. الزام به نگهداری اطفال با بزرگسالان امروزه از ضروریات رفتار مناسب با اطفال می باشد که در این گفتار به آن می پردازیم.
بر اساس ماده ۱۰ میثاق حقوق مدنی و سیاسی و ماده ۴-۱۳ مقررات پکن دولت‌ها موظف شده‌اند صغار را از بزرگسالان جدا نگهداری نمایند. این حق در کنوانسیون حقوق کودک نیز ذکر شده است‌ اما منوط به منفعت عالیه کودک گردیده است. بدین ترتیب اگر منافع کودک اقتضا کند جداسازی انجام نمی‌شود.[۱۷۰]
کمیته حقوق کودک اظهار داشته است که مدارک و شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد قرار دادن کودکان در زندان بزرگسالان، امنیت، رفاه و توانایی و فرصت آن‌ها برای رهایی از جرم و سازش با جامعه‌ را ‌به مخاطره می‌اندازد. هم چنین کمیته مقرر می‌کند که شرط منافع عالیه کودک باید مضیق تفسیر شود و به عنوان راه مفر و بهانه‌ای برای دولت‌های عضو نباید قرار گیرد.[۱۷۱] در خصوص منافع عالیه کودک در بازداشت موقت، قواعد حداقل سازمان ملل متحد مقرر داشته است در تمامی تأسیسات بازداشتی، نوجوانان باید از افراد بالغ تفکیک شوند مگر این که اعضای یک خانواده باشند. تحت شرایط کنترل شده امکان دارد نوجوانان را با افراد بالغی که با دقت انتخاب شده‌اند به عنوان بخشی از یک برنامه ویژه که منافع آن برای نوجوانان به اثبات رسیده باشد در یک محل جای داد.[۱۷۲] کمیته مقرر نموده است که علاوه بر جداسازی کودکان از بزرگسالان، دول موظف هستند تسهیلات مجزایی برای کودکان محروم از آزادی فراهم کنند که این مراکز باید دارای کارمندانی مجزا و اشخاص و پرسنل مخصوص و آموزش دیده با روش‌ها و عملکردهای خاص متمرکز بر منافع عالیه کودک باشند.
گفتار پنجم: الزام به نگهداری جداگانه اطفال متهم از اطفال محکومیت یافته
زندان محل نگهداری محکومان به حبس است یعنی کسانی که به موجب قانون و حکم دادگاه صالح به مجازات حبس محکوم شده اند. افراد تحت تعقیب که هنوز مجرمیت آن ها ثابت نشده و یا قطعی نشده است باید از محکومین جدا نگهداری شوند. در این گفتار به چگونگی رعایت این مهم می پردازیم.
بازداشتگاه نوعی زندان به معنی اعم کلمه است. زندان به معنی اخص کلمه ویژه نگهداری محکومان به مجازات حبس می‌باشد. ‌تفکیک متهمان از محکومین یکی از آثار تفکرات جدی حقوق کیفری و به دنبال آن جرم شناسی است. هم چنین در مقررات بین المللی و اسناد الزام آور بر این جدایی تأکید شده است. مثلا بند «ب» ماده ۸ مقررات حداقل استاندارد رفتار با زندانیان که مقرر می‌دارد: زندانیان محاکمه نشده از زندانیان محکوم جدا نگه داشته شوند.[۱۷۳]
برابر بند «ب» ماده ۸ مقررات حداقل استاندارد برای رفتار‌ با زندانیان در دنیا تفکیک متهمان از محکومان جزء حداقل حقوق پذیرفته شده برای زندانی است. بنابراین نگهداری محکومان حتی با محکومیت کم یا کوتاه مدت در بازداشتگاه و در کنار متهمان با این اصل پذیرفته شده بین المللی مغایر است.
گفتار ششم: ضرورت رفتار مناسب، اقدامات تربیتی و ایجاد شرایط بازپروری طفل در جامعه و حفظ کرامت او
اطفالی که در مؤسسات و نهادی از آزادی محروم شده‌اند دارای حقوقی هستند که این حقوق باید از سوی نهادها و مؤسسات در نظر گرفته شود. هدف از نگهداری نوجوانان در نهادهای بسته مساعدت به آن ها در ایفای نقش سازنده در جامعه می باشد که در این گفتار سعی شده است نحوه صحیح رفتار با این کودکان شرح داده شود.
اطفال محروم از آزادی را نباید به دلایلی که به مؤقعیت‌ آن‌ها مربوط می‌شود از حقوق مدنی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی محروم ساخت. زیرا آن حقوق در زیر لوای قانون ملی و بین المللی به آنان
اعطا شده و با محرومیت از آزادی مغایرتی ندارد.[۱۷۴]
هدف از نظام دادرسی نوجوانان بازپروری است و در موارد بسیاری منظور از این اصطلاح یا اصطلاحات مشابه مانند بازگشت به جامعه، یاری رساندن به شخص متخلف برای از سرگیری حضور سالم در اجتماع است.
کنوانسیون حقوق کودک مقرر دارد:
«دولت‌های عضو، نسبت به هر طفلی که در قلمرو صلاحیت آن‌ها یافت می‌شود بدون هرگونه تبعیضی و قطع نظر از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا عقیده دیگر، خاستگاه ملی، قومی یا اجتماعی، وضعیت مالی، معلولیت، زادگاه یا هر خصوصیت دیگری که طفل یا والدین یا سرپرستان قانونی او داشته باشند مکلف به رعایت و تضمین حقوق مصرحه در این کنوانسیون هستند».
دولت‌های عضو وظیفه دارند با اتخاذ تمامی تدابیر مناسب، اطمینان حاصل نمایند که طفل در برابر کلیه اشکال تبعیض و یا مجازات بر اساس خصوصیت، فعالیت‌ها، عقاید بیان شده یا باورهای والدین، سرپرستان قانونی یا اعضای خانواده طفل مورد حمایت قرار می‌گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:22:00 ق.ظ ]