فهرست اشکال
شکل(۲-۱) مفهوم سازی سرمایه فکری از سوی بونتیس ۳۲
شکل(۲-۲) طبقه بندی سویبی از طریق چارچوب ناظر دارایی نامشهود ۳۴
شکل(۲-۳) طرح ارزش یابی اسکاندیا ۳۶
شکل(۲-۴) مدل چن وهمکاران از سرمایه فکری و روابط بین آنها ۳۷
شکل(۲-۵) طبقه بندی اولیه توسط هاناس و لووندال ۳۹
شکل(۲-۶) طبقه بندی لیم و دالیمور ۴۱
شکل(۲-۷) چارچوب کارت امتیازی متوازن ۴۲
شکل(۲-۸) طبقه بندی کنفدراسیون اتحادیه های تجاری دانمارک ۴۳
شکل(۲-۹) جایگاه ارزش حاصل از سه جزء سرمایه فکری ۴۵
شکل(۲-۱۰) مدل چهار برگی ۴۶
شکل(۳-۱) مدل مفهومی تحقیق ۱۱۱

چکیده
هدف این تحقیق، بررسی ارتباط نرخ رشد سرمایه فکری بر عملکرد حسابداری، بازار و مالی؛ شرکت های متوسط و بزرگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. در واقع این تحقیق، پاسخی به این پرسش کلی است که؛ آیا نرخ رشد سرمایه فکری بر روی عملکرد شرکت های مورد مطالعه، تأثیرگذار است یا خیر؟ روش آماری در این تحقیق، تحلیل همبستگی[۱] از طریق رگرسیون[۲] پنل دیتا (حداقل مربعات)[۳] و آزمون F وT ، می باشد. در اجرای اولیه مدل، نخست با بهره گرفتن از آماره های چاو و هاسمن نوع مدل مناسب برازش رگرسیون(داده های تلفیقی یا پانل با اثرات ثابت و تصادفی) تعیین شد. در انجام این تحقیق نیز ۷۴ شرکت از مجموع شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران در طی سال های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲، به روش حذف سیستماتیک انتخاب شدند. ضمناً برای تعیین شرکت های متوسط و بزرگ از مشخصه پراکندگی چارکی استفاده گردید؛ بدین ترتیب که تا چارک برای شرکت های کوچک، بالای برای شرکت های بزرگ و بین این دو چارک ها، برای شرکت های متوسط در نظر گرفته شد. در ضمن تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها با بهره گرفتن از نرم افزارهای Excel وEviews، صورت پذیرفته است. نتایج آزمون، بیانگر این است که؛ بین نرخ رشد سرمایه فکری با سود هر سهم و بازده سالانه سهام و بازذه دارایی ها، رابطه معنادار وجود دارد ولی با ارزش افزوده اقتصادی و بازده حقوق صاحبان سهام، رابطه معنادار وجود ندارد.
دانلود پایان نامه
واژگان: نرخ رشد سرمایه فکری، عدم تقارن اطلاعاتی، مشکلات نمایندگی، ریسک تجاری، میانگین موزون هزینه سرمایه، تئوری ساختار سرمایه و ارزش افزوده اقتصادی.
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱ مقدمه
سرمایه فکری تعریف گسترده تری از دارایی نامشهود است که شامل جزء مشترک است، یعنی منابع انسانی، منابع ساختاری و منابع رابطه ای در روش مدیریتی. سرمایه فکری با توجه به این که نقش مهمّی در رابطه با ارزش شرکت دارد، توجّه زیادی را به خود معطوف داشته است. عصر حاضر، عصراقتصاد «دانش محور» نامیده می شود که در آن نقش و اهمّیت سرمایه دانش در اقتصاد و تجارت، تغییرات زیادی یافته و روز به روز بر اهمیّت آن افزوده می شود؛ این امر موجب افزایش اهمّیت سرمایه فکری به عنوان مقوله ای پژوهشی و علمی شده است. دانش، هسته اصلی تولید و رشد انسانی است؛ بطوری که قدرت تولید جامعه بر مبنای دانش و استقرار سیستم مبتنی بر تفکر قرار دارد، این در حالی است که سیستم های حسابداری کنونی توانایی محاسبه و اندازه گیری دانش را با توجه به نقش پررنگ آن در ارزیابی عملکرد واحدهای تجاری ندارند؛ لذا عدم توانمندی محاسبه واندازه گیری آن می تواند منجر به تصمیمات برای سرمایه گذاران گردد.[۴]
دانش، هسته اصلی تولید و شاخص اصلی خلاقیت و سرمایه انسانی[۵] است. پرواضح است که هم افزایی مابین تحصیل دانش و قدرت تولید، جامعه ما را به فعالیت های ایجاد ارزش (ارزش افزوده اقتصادی) که بر مبنای دانش نو و متمرکز قرار دارد، می رساند. نوع ساختار توانمندی انسانی بر مبنای دانش جامعه، در سیستم های مختلف بسیار پراهمّیت بوده است. در این زمان که تحصیل دانش سرعت گرفته و شکل مهارت های انسانی شروط پیشرفته و توسعه اند؛ بسیار ضروری است که مسیر کلیدی مناسب برای تحصیلات، آموزش، تحقیق وتوسعه و بهبود، شامل انتخاب های استراتژیک و سیاست های خاص برای توسعه و رشد را بیابیم. در سال های اخیر، دارایی های نامشهود شرکت ها و موسسات؛ مخصوصاً موسسات با تکنولوژی بالا و شرکت های دانش محور درفرآیند ایجاد ارزش شرکت ها،نقش مهم و فزاینده ای دارند(رضایی و همکاران،۸۹).
بطوری که ارزیابی اثر سرمایه فکری، خاص دارایی های نامشهود بر ارزش بازار شرکت ها، نسبت به دارایی های مشهود، مهم تر است. اهمّیت دارایی های نامشهود اخیراً به طور فزاینده ای رو به افزایش است.[۶] علاوه بر این درک وفهم ارتباط بین نرخ رشد سرمایه فکری و عملکرد شرکت ها، جدای از حفظ منافع سرمایه گذاران اعم از بالفعل و بالقوه؛ باعث رشد شرکت و در نهایت باعث حداکثر کردن سود یا حداکثر کردن ثروت می شود. معیاری که می تواند این عوامل را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهد؛ ارزش افزوده اقتصادی(EVA) است که یک معیار ارزیابی عملکرد داخلی و مبتنی بر ارزش می باشد. ارزش افزوده اقتصادی یک معیار با چند هدف است؛ یکی ارزیابی عملکرد، دیگری تعیین ارزش سهام، بودجه بندی؛ علی الخصوص بودجه بندی سرمایه ای و کمک به تعیین میزان پاداش مدیران؛ بطوری که استحقاق آن را داشته و این یک عامل انگیزشی به حساب می آید. به همین دلیل مدیران برای رسیدن به اهداف فوق؛ توجه خاصی به متغیرهای سرمایه فکری و تعریف گسترده تری از دارایی نامشهود دارند.
شناخت ارزش سرمایه فکری و متغیرهای مؤثر بر آن (از دیدگاه پالیک[۷]) موجب خواهد شد تا مدیران متغیرهایی را که نقش اساسی در ایجاد ارزش دارند را؛ شناسایی و در جهت بهبود آنها، گام بردارند و یا حتی عوامل مخرّب ارزش را از بین برده و یا تضعیف کنند که بدین ترتیبب مدیران می توانند در ایجاد ارزش به صورت اثربخش و کارا عمل کنند، در غیر این صورت ثروت سهامداران از بین می رود و مدیریت دستخوش تغییرات خواهد شد. وچه بسا شرکت ها به ورشکستگی دچار شوند.
در حال حاضر، گزارش های مالی که طبق استانداردهای حسابداری تهیه می شوند، این اهداف را به طور فراگیر برآورد نمی سازند؛ به این معنی که در اندازه گیری و گزارش گیری سرمایه های فکری با نقصان مواجه هستند. بدین ترتیب، طبیعی است در ارزشیابی شرکت ها؛ شکاف فزاینده بین ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت ها به وجود می آید. به دلیل دشواری اندازه گیری و سنجش سرمایه فکری، چارچوب حسابداری مدونی برای افشای سرمایه فکری در جهان وجود ندارد، بنابراین وضعیت فعلی افشای سرمایه فکری در سراسر جهان محدود و درحال تغییر است. این چالش، موجبات تحقیقات وسیعی را فراهم می آورد. محدودیت های گزارش مالی در بیان ارزش بازار شرکت بر این واقعیت استوار است که منبع ارزش اقتصادی شرکت، تنها دارایی های مادی نیست، بلکه سرمایه فکری نیز است. علاوه بر این سرمایه فکری در بنگاه ها، خود ایجادکننده ی مزیت رقابتی بین بنگاه ها است؛ بنابراین سرمایه فکری برعملکرد شرکت ها نیز اثر متفاوتی خواهد داشت.[۸]
این تحقیق ارتباط نرخ رشد سرمایه فکری بر عملکرد حسابداری، بازار و مالی؛ شرکت های متوسط و بزرگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را، مورد بررسی قرار می دهد. سرمایه فکری با توجه به این که نقش مهمّی در رابطه با ارزش شرکت دارد، توجه زیادی را به خود معطوف داشته است. بلیر[۹] و کوچان[۱۰] خاطر نشان می کنند که اهمّیت دارایی های نامشهود اخیراً به طور فزاینده ای رو به افزایش است. به نظر می رسد، تاثیر سرمایه فکری به طور خاصی در شرکت های دانش محور که به سرعت ایجاد شده اند، مهم باشند. مانند: شرکت های بیوتکنولوژی، فن آوری اطلاعات.
هولند[۱۱] خاطر نشان می کند که معمولاً دارایی های نامشهود به خاطر این مشکل که چگونه ارزش دارایی اعلام شود، ناشناخته هستند؛ بنابراین مشکل می شود، این مسأله را که این دارایی های نامشهود[۱۲]، چه قدر سود برای این شرکت ها می آورند را، مورد ارزیابی قرار داد. یک تأثیر بر دارایی های نامشهود بر ارزش شرکتها، مربوط به عدم تقارن اطلاعات[۱۳] است.
بارث[۱۴]،کازنیک[۱۵] ومک نیکولز[۱۶]، پیشنهاد دادند، از آن جایی که فقدان ارزیابی خاص برای ارزیابی دارایی نامشهود وجود دارد و برآورد یک قیمت منصفانه برای آنها مشکل است، شرکت ها با دارایی های نامشهود بیشتر، دارای عدم تقارن اطلاعات بیشتر بین مدیران و سرمایه گذاران می باشند. گارسیا[۱۷]، آیوسو[۱۸] متوجّه می شوند که این ریسک عدم تقارن اطلاعات هم؛ به تخصیص مؤثر سهام آسیب می رساند که به خاطر یک سری عوامل، مؤثر می باشد. مانند: افزایش هزینه سهام، افزایش در گسترش تقاضا برای مزایده، عدم نقدینگی، بازارهای سرمایه ای و تصمیمات سرمایه گذاری نامناسب(ون چانگ و همکاران،۲۰۱۱) [۱۹].
ابودی[۲۰]و لیو[۲۱] بیان می کنند: از طرف دیگر، غالباً سرمایه گذاران ممکن است تصمیم به سرمایه گذاری در شرکت هایی نمایند که ریسک تجاری[۲۲] بالا و هم چنین مشکلات نمایندگی[۲۳] داشته باشند. به منظور حذف عدم تقارن اطلاعات ومشکلات نمایندگی، سرمایه گذاران نیاز به اطلاعاتی راجع به دارایی های نامشهود شرکت ها دارند. ویات[۲۴] تاکید می کند که سرمایه گذاران به اطلاعات بیشتری راجع به دارایی های نامشهود شرکت ها و نقشی که آنها در فرایند ایجاد ارزش ایفا می کنند، نیاز دارند. دو منبع وجود دارد که سرمایه گذاران می توانند از آن ، این چنین اطلاعاتی مانند گزارشات سالانه و گزارشات کارشناسی(تحلیل گر) را بدست آورند. هلی[۲۵] و پالپو[۲۶] تاکید می کنند که گزارشات کارشناسی (تحلیل گر) نقش خیلی مهمّی در ارتباط با مدیران و سرمایه گذاران ایفا می کنند، آن می تواند عدم تقارن اطلاعات را کم کند و هم چنین قابلیت اعتماد[۲۷] را بهبود دهد. بارث، کازنیک ، نیکولز ، لیو و سوگینس امیرا؛ دریافتند که اطلاعات فراهم شده توسط تحلیل گران مالی برای شرکت های دانش محور مهم تر است، چون اطلاعات راجع به دارایی های نامشهود در گزارش های سالانه برای نمونه از شرکت ها، ناکافی است و تحلیل گران مالی باید به نقش کسب اطلاعات بیشتری راجع به دارایی های نامشهود در گزارش های سالانه خود ارائه دهند، ممکن است که عدم تقارن اطلاعات کاهش یافته و ارزش واقعی شرکت ها بهتر مشخص شود. در ضمن سرمایه فکری، فرصت های رشد آتی شرکت ها را مشخص می کند که ممکن است به عملکرد بهتر شرکت ها منجر شود(عبداله و سوفیانا،۲۰۱۲)[۲۸]. بنابراین در این تحقیق تلاش شده است تا ارتباط نرخ رشد سرمایه فکری بر عملکرد حسابداری، بازار و مالی؛ شرکت های متوسط و بزرگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را نشان دهیم. نتایج این تحقیق در قالب پنج فصل و تعدادی پیوست ارائه خواهد شد.
در فصل اول کلیات تحقیق ارائه می‌شود. در فصل دوم، مبانی نظری سرمایه فکری و ارزش افزوده اقتصادی و فصل سوم به روش شناسی تحقیق اختصاص دارد .در فصل چهارم، نتایج حاصل از داده های آماری تحقیق ارائه و اطلاعات بدست‌آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد. در فصل پنجم نتیجه‌گیری به همراه پیشنهادات لازم ارائه خواهد شد.
۱-۲ تشریح وبیان مسئله
در جوامع دانش محور کنونی، نقش و اهمّیت سرمایه های مالی در مقایسه با سرمایه های فکری در تعیین قابلیت سودآوری پایدار، کاهش چشم گیری یافته است. به دلیل اهمّیت روزافزون سرمایه های فکری در فرایند برتری راهبرد شرکت ها، اکثر شرکت ها در پی یافتن روش های اندازه گیری سرمایه فکری و بررسی آن با عملکرد شرکت ها می باشند. این تحقیق در پی کسب شواهد تجربی در زمینه ارتباط بین نرخ رشد سرمایه فکری و عملکرد شرکت ها می باشد. در اقتصاد جهانی امروز، دانش مهم ترین سرمایه؛ جایگزین، سرمایه های مالی و فیزیکی شده است. بنابراین؛ در اقتصاد دانش محور، منبع ارزش اقتصادی شرکت ها، تولید کالاهای مادی نیست؛ بلکه ایجاد وحفظ سرمایه فکری(دارایی های نامشهود)است.در بیشترسازمان های دانش محور، دارایی های فکری منبع اصلی مزیت رقابتی و خلق ارزش ثروت شرکت، محسوب می شود. دانش، منبع کلیدی اقتصاد و شاید تنها منبع حکم فرما در تشخیص مزیت رقابتی[۲۹] بنگاه ها شده است. دانش؛ به عنوان دارایی، در مقایسه با دیگر طبقات دارایی ها، دارای یک ماهیت منحصر به فردی است. زیرا هر چه بیشتر استفاده شود به ارزش آن افزوده می شود. بر این اساس، موفقیت حال وآینده در رقابت میان سازمان ها تا حد کمی؛ مبتنی بر تخصیص راهبردی منابع فیزیکی و مالی و تا حد زیادی، مبتنی برمدیریت راهبردی[۳۰] سرمایه فکری خواهد بود. بنابراین، مدیران نیاز دارند که بتوانند اثر مدیریت دانش یا سرمایه فکری را با توجه به عملکرد شرکت اندازه گیری کنند.[۳۱] از این رو لازم است؛ همه منابع و ظرفیت های سازمانی و دارایی های برون ترازنامه ای، شناسایی واندازه گیری شوند. سرمایه فکری شامل آن دسته از دارایی های نامشهود؛ مانند: علائم تجاری ، اختراع ها و حق الامتیازها و برتری های انسانی، ساختاری و ارتباطات محیطی است که به روش های حسابداری در صورت های مالی منعکس نمی شود و رشد دارایی های نامشهود شرکت ها، قدرت رقابت و توسعه پایدار را تضمین می کند(عباسی و همکاران،۱۳۸۹).
بنابراین در این تحقیق تلاش شده است تا ارتباط نرخ رشد سرمایه فکری بر عملکرد حسابداری، بازار و مالی؛ شرکت های متوسط و بزرگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را نشان دهیم. این تحقیق؛ عملکرد شرکت ها را با توجه به سه جنبه، مد نظر قرار می دهد. یکی عملکرد حسابداری که می توان آن را با توجه به تشریح و بیان موضوع ارائه شده فوق؛ بر مبنای ارزش افزوده اقتصادی ارزیابی کرد. دومی، عملکرد بازار است که از طریق بازده سالانه سهام می توان آن را مورد ارزیابی قرار داد؛ و سومی عملکرد مالی می باشد که بر اساس نسبت های سودآوری مانند سود هر سهم، بازده حقوق صاحبان سهام و بازده دارایی ها قابل ارزیابی است.
۱-۳ اهمّیت موضوع
سرمایه فکری با توجه به این که نقش مهمّی در رابطه با ارزش شرکت دارد، توجه زیادی را به خود معطوف داشته است. به نظر می رسد، تأثیر سرمایه فکری به طور خاصی در شرکت های دانش محور که به سرعت ایجاد شده اند، مهم باشند. سرمایه گذاران به عنوان اصلی ترین؛ تامین کنندگان منابع شرکت ها، متقاضی اطلاعات کامل و درست شرکت ها هستند. اطلاعات حسابداری در صورت های مالی متجلّی می گردد، سرمایه گذاران همیشه به طور ثابت و یکنواخت از اطلاعات حسابداری استفاده می کنند، بدون آن که؛ این اطلاعات را از نظر تغییرات انجام شده در روش های حسابداری تعدیل کنند و یا به نحوه ی محاسبه آن توجّهی داشته باشند. غالباً سرمایه گذاران، ممکن است تصمیم به سرمایه گذاری در شرکت هایی نمایند که ریسک تجاری بالا و هم چنین مشکلات نمایندگی داشته باشند. به همین دلیل اهمّیت دارایی های نامشهود اخیراً به طور فزاینده ای رو به افزایش است. علاوه بر این درک وفهم ارتباط بین نرخ رشد سرمایه فکری[۳۲] و عملکرد شرکت ها، جدای از حفظ منافع سرمایه گذاران اعم از بالفعل و بالقوه؛ باعث رشد شرکت و در نهایت باعث حداکثر کردن سود یا حداکثر کردن ثروت می شود. معیاری که می تواند این عوامل را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهد؛ ارزش افزوده اقتصادی است که یک معیار ارزیابی عملکرد داخلی و مبتنی بر ارزش می باشد. ارزش افزوده اقتصادی یک معیار با چند هدف است؛ یکی ارزیابی عملکرد، دیگری تعیین ارزش سهام، بودجه بندی؛ علی الخصوص بودجه بندی سرمایه ای و کمک به تعیین میزان پاداش مدیران؛ بطوری که استحقاق آن را داشته و این یک عامل انگیزشی به حساب می آید. به همین دلیل مدیران برای رسیدن به اهداف فوق؛ توجه خاصی به مشخصه های سرمایه فکری و تعریف گسترده تری از دارایی نامشهود دارند که این جزء مشترکی از سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه ارتباطی یا اجتماعی(مشتری) است.
۱-۴ مبانی نظری تحقیق
هولند خاطر نشان می کند که معمولاً دارایی های نامشهود به خاطر این مشکل که چگونه ارزش دارایی اعلام شود، ناشناخته هستند؛ بنابراین مشکل می شود، این مسأله را که این دارایی های نامشهود، چه قدر سود برای این شرکت ها می آورند را، مورد ارزیابی قرار داد. یک تاثیر بر دارایی های نامشهود بر ارزش شرکتها، مربوط به عدم تقارن اطلاعات است.
بارث،کازنیک ومک نیکولز، پیشنهاد دادند، از آن جایی که فقدان ارزیابی خاص برای دارایی نامشهود وجود دارد و برآورد یک قیمت منصفانه برای آنها مشکل است، شرکت ها با دارایی های نامشهود بیشتر، دارای عدم تقارن اطلاعات بیشتر بین مدیران و سرمایه گذاران می باشند. گارسیا، آیوسو متوجّه می شوند که این ریسک عدم تقارن اطلاعات هم؛ به تخصیص مؤثر سهام آسیب می رساند که به خاطر یک سری عوامل مؤثر می باشد. مانند: افزایش هزینه سهام، افزایش در گسترش تقاضا برای مزایده، عدم نقدینگی، بازارهای سرمایه ای و تصمیمات سرمایه گذاری نامناسب(ون چانگ و همکاران،۲۰۱۱).
ابودی و لیو بیان می کنند: از طرف دیگر، غالباً سرمایه گذاران ممکن است تصمیم به سرمایه گذاری در شرکت هایی نمایند که ریسک تجاری بالا و هم چنین مشکلات نمایندگی داشته باشند. به منظور حذف عدم تقارن اطلاعات ومشکلات نمایندگی، سرمایه گذاران نیاز به اطلاعاتی راجع به دارایی های نامشهود شرکت ها دارند. ویاتتاکید می کند که سرمایه گذاران به اطلاعات بیشتری راجع به دارایی های نامشهود شرکت ها و نقشی که آنها در فرایند ایجاد ارزش ایفا می کنند، نیاز دارند. دو منبع وجود دارد که سرمایه گذاران می توانند از آن ، این چنین اطلاعاتی مانند گزارشات سالانه و گزارشات کارشناسی(تحلیل گر) را بدست آورند. هلی و پالپو تاکید می کنند که گزارشات کارشناسی (تحلیل گر) نقش خیلی مهمّی در ارتباط با مدیران و سرمایه گذاران ایفا می کنند، آن می تواند عدم تقارن اطلاعات را کم کند و هم چنین قابلیت اعتماد را بهبود دهد. بارث، کازنیک، نیکولز، امیرا، لیو و سوگینس دریافتند که اطلاعات فراهم شده توسط تحلیل گران مالی برای شرکت های دانش محور مهم تر است، چون اطلاعات راجع به دارایی های نامشهود در گزارش های سالانه برای نمونه از شرکت ها ناکافی است و تحلیل گران مالی باید به نقش کسب اطلاعات بیشتری راجع به دارایی های نامشهود در گزارش های سالانه خود ارائه دهند، ممکن است که عدم تقارن اطلاعات کاهش یافته و ارزش واقعی شرکت ها بهتر مشخص شود. در ضمن سرمایه فکری، فرصت های رشد آتی شرکت ها را مشخص می کند که ممکن است به عملکرد بهتر شرکت ها منجر شود (عبداله و سوفیانا،۲۰۱۲). بنابراین در این تحقیق؛ تلاش شده است تا ارتباط نرخ رشد سرمایه فکری بر عملکرد حسابداری، بازار و مالی؛ شرکت های متوسط و بزرگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را نشان دهیم.
سرمایه فکری، چیزی فراتر از ذهن بوده و دربرگیرنده ای اقدام فکری[۳۳] نیز می گردد. این بدین معنی است که در ادبیات سرمایه فکری، در تشریح مفهوم سرمایه فکری، حرکت از داشتن دانش به سمت استفاده از دانش به این نکته اشاره دارد که روابط و فرآیندها برای این که به عنوان سرمایه فکری محسوب گردند، باید دانش را به محصول یا خدمتی تبدیل نمایند که برای سازمان، شرکت یا غیره، ارزشمند باشد. هم چنین این امر، منجر به فرآیندی می گردد که ما را از داشتن دانش به سمت استفاده از دانش می برد(ژو و همکاران).[۳۴]
نگاهی مختصر به تعاریف سرمایه فکری، نشان دهنده ی این است که نویسندگان هنوز بر سر تعریف خاصی توافق ندارند. ولی از جهات زیادی شباهت هایی بین تعاریف مختلف مشاهده می شود. تمامی این تعاریف بر این اصل استوار است که سرمایه فکری، مجموع دارایی های نامشهود سازمان، اعم از دانش(بخشی از سرمایه انسانی)، سرمایه ساختاری، سرمایه ارتباطی، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی را شامل می شود(آلریچ)[۳۵] . کلین و پارساک[۳۶] ، سرمایه فکری را، بسته کاربردی دانش، تعریف کردند. طبق تعریف مار و سکوما[۳۷]، سرمایه فکری؛ مجموعه ای از دارایی های مبتنی بر دانش است که به یک سازمان تعلق دارد و به طور چشم گیری در بهبود موقعیت رقابتی مشارکت دارد[۳۸]. بونتیس[۳۹]؛ معتقد است که سرمایه فکری عبارت از: تلاش برای استفاده مؤثر از دانش(محصول نهایی) در مقابل اطلاعات (ماده خام) است. بروکینگ[۴۰] سرمایه فکری را این گونه تعریف کرد:«سرمایه فکری؛ اصطلاحی است برای ترکیب دارایی نامشهود بازار، دارایی فکری، دارایی انسانی و دارایی زیر ساختاری، که شرکت را برای انجام فعالیت هایش توانمند می سازد»[۴۱]
این تحقیق در پی کسب شواهد تجربی در زمینه ارتباط بین سرمایه فکری و عملکرد شرکت ها می باشد. در اقتصاد جهانی امروز، دانش؛ مهم ترین سرمایه جایگزین، سرمایه های مالی و فیزیکی شده است. بنابراین، در اقتصاد دانش محور، منبع ارزش اقتصادی شرکت ها، تولید کالاهای مادی نیست؛ بلکه ایجاد وحفظ سرمایه فکری(دارایی های نامشهود) است. در بیشتر سازمان های دانش محور، دارایی های فکری منبع اصلی مزیت رقابتی و خلق ارزش ثروت شرکت، محسوب می شود. دانش، منبع کلیدی اقتصاد و شاید تنها منبع حکم فرما در تشخیص مزیت رقابتی بنگاه ها شده است. دانش، به عنوان دارایی، در مقایسه با دیگر طبقات دارایی ها، دارای یک ماهیت منحصر به فردی است. زیرا هر چه بیشتر استفاده شود؛ به ارزش آن افزوده می شود. بر این اساس، موفقیت حال وآینده در رقابت میان سازمان ها تا حد کمی؛ مبتنی بر تخصیص راهبردی منابع فیزیکی ومالی و تا حد زیادی، مبتنی برمدیریت راهبردی سرمایه فکری خواهد بود. بنابراین، مدیران نیاز دارند که بتوانند اثر مدیریت دانش یا سرمایه فکری را با توجه به عملکرد شرکت اندازه گیری کنند(رضایی و همکاران). بنابراین در این تحقیق تلاش شده است تا ارتباط نرخ رشد سرمایه فکری بر عملکرد حسابداری، بازار و مالی؛ شرکت های متوسط و بزرگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را نشان دهیم. این تحقیق؛ عملکرد شرکت ها را با توجه به سه جنبه، مد نظر قرار می دهد. یکی عملکرد حسابداری[۴۲] که می توان آن را با توجه به تشریح و بیان موضوع ارائه شده فوق؛ بر مبنای ارزش افزوده اقتصادی ارزیابی کرد. دومی، عملکرد بازار[۴۳] است که از طریق بازده سالانه سهام می توان آن را مورد ارزیابی قرار داد؛ و سومی عملکرد مالی[۴۴] می باشد که بر اساس نسبت های سودآوری مانند سود هر سهم، بازده حقوق صاحبان سهام و بازده دارایی ها، قابل ارزیابی است.
۱-۵ مروری بر چشم انداز تاریخی سرمایه فکری
سرمایه فکری در مزیت رقابتی و عملکرد سازمان ها در سال های اخیر نقش با اهمّیتی پیدا کرده است. ولی در حال حاضر حتی تعریف و روش اندازه گیری که مورد قبول عموم قرار گیرد، نیز وجود ندارد. طبق استاندارد ۱۷ ایران، یک قلم؛ هنگامی به عنوان دارایی نامشهود شناسایی می شود که:
با تعریف دارایی های نامشهود مطابقت داشته باشد و بهای تمام شده آن به گونه اتکاپذیر، قابل اندازه گیری باشد، هم چنین جریان منافع آتی دارایی به درون واحد تجاری محتمل باشد. قابلیت تشخیص؛ یکی از معیارهایی است که برای شناسایی دارایی نامشهود، باید محرز شود. به عبارت دیگر دارایی مورد نظر باید قائم به ذات خویش باشد. طبق همین استاندارد، یک دارایی هنگامی معیار قابلیت تشخیص را احراز می کند که یکی ازشرایط ذیل را داشته باشد:
جداشدنی باشد یا از حقوق قراردادی یا سایر حقوق قانونی ناشی شود، صرف نظر از این که آیا چنین حقوقی؛ قابل انتقال یا جدا شدنی از واحد تجاری یا سایر حقوق و تعهدات باشد یا خیر؟.
اصطلاح سرمایه فکری؛ اولین بار، توسط جان کنت گالبرایت(۱۹۶۹) بیان گردید. اونه تنها از سرمایه فکری به عنوان دارایی نامشهود یاد می کند، بلکه آن را فرایند ایدئولوژیک و ابزاری برای رسیدن به هدف می دانست. اولین انجمن علمی در رابطه با سرمایه فکری در سوئیس به سال ۱۹۸۸، شروع به کار کرده است و این انجمن تاکید بر دانش در رابطه با دارایی های ایستا یعنی اختراعات، تفکرات، برنامه های کامپیوتری، حق الامتیازها و غیره که نشان دهنده ی سرمایه فکری می باشند، داشته است.[۴۵]
۱-۵-۱ پیشینه داخلی تحقیق
تحقیقات داخلی انجام شده در رابطه با سنجش سرمایه فکری و ارائه مدل های ارزیابی سرمایه فکری در سازمان ها و بررسی ارتباط آن با سایر متغیر ها را به طور اهم؛ به شرح زیر می توان، مورد اشاره قرار داد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...