کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



بتی و ریتر[۱۴] (۱۹۹۸) نشان دادند که عامل اصلی بازده کوتاه مدت ipo به ابهام آتی در خصوص ارزش آتی سهم عرضه شده نسبت داده میشود. با فرض ثابت بودن سایر عوامل عرضههایی که بیشتر در معرض عدم تقارن اطلاعات دارند، بازده کوتاه مدت بیشتری خواهند داشت (باقرزاده، نیکبخت و نوروش ۱۳۹۰، ۸۳).

 

    1. فرضیه علامت دهی[۱۵]

 

بر اساس این تئوری شرکت منتشر کننده سهام جدید، بواسطه ارزشگذاری زیرقیمت، به خریداران علامت مثبتی درمورد بالا بودن بازده روز اول سهام مزبور داده و از این راه، به عنوان یک استراتژی جهت فائق آمدن بر عدم تقارن اطلاعاتی میان شرکت انتشار دهنده سهام جدید و سرمایه گذاران استفاده مینمایند (حق بین ۱۳۸۷، ۳۴).

 

    1. فرضیه اجتناب از دعاوی حقوقی[۱۶]

 

طبق این تئوری در واقع سرمایه گذاران بابت عرضه عمومی اولیه گران قیمت گذاری شده می توانند علیه شرکت تامین سرمایه و اعضای هیات مدیره شرکت ناشر به دلیل انتشار اطلاعات گمراه کننده یا ناقص در آگهی پذیره نویسی اقامه دعوی کنند. این فرضیه ابتدا توسط تینیک[۱۷] مطرح شد (عباسی و بالاورد ۱۳۸۸ ۲۰۱).

 

    1. فرضیه افزایش حبابی قیمت

 

این تئوری افزایش بازده سهام اولیه پس از ورود به بازار را نتیجه فاصله بین عرضه و تقاضا برای سهام اولیه میداند (یعقوب نژاد و تاجیک نیا ۱۳۸۹، ۶۱).
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    1. فرضیه ریسک گریزی شرکت تامین سرمایه

 

این فرضیه ادعا میکند موسسات تضمین فروش به منظور کاهش ریسک و هزینه های خود، سهام جدید را ارزان قیمتگذاری کنند. ارزان قیمت گذاری یک شیوه ی کاهش احتمال عدم موفقیت در فروش سهام و کاهش زیانهای ناشی از آن است (عباسی و بالاورد ۱۳۸۸، ۲۰۱).

 

    1. فرضیه اعتبار و شهرت شرکت تامین سرمایه [۱۸]

 

بر اساس این فرضیه انتخاب یک شرکت تامین سرمایه معتبر بجای یک شرکت بدون شهرت، میتواند روی قیمتگذاری سهام جدید تاثیر زیادی داشته باشد، زیرا در صورت داشتن شهرت و اعتبار باعث افشای اطلاعات درمورد شرکت می شود و اینکه سرمایه گذاران از اعتبار بالای شرکت مطلع گردیده، نتیجتا سهام آن را به قیمت بالاتر میتوان عرضه نمود (عباسی و بالاورد ۱۳۸۸، ۲۰۱).

 

    1. بر اساس این فرضیه بعنوان آخرین فرضیهای که درمورد ارزشگذاری زیر قیمت ارائه گردیده، بسیاری از شرکتهای اینترنتی از مفهومم ارزشگذاری زیر قیمت در جهت جلب توجه رسانه ها استفاده مینمایند. لذا بخشی از زیانهایی را که از این طریق ایجاد می شود بعنوان بخشی از هزینه های بازاریابی شرکت محسوب مینماید (حق بین ۱۳۸۷، ۳۷).

 

۲-۱۷-پیشینه تحقیقات
۲-۱۷-۱پیشینه تحقیقات خارجی
آگاروال و ریولی (۱۹۹۰) دلیل عرضه های عمومی اولیه را علایق زودگذر سرمایهگذاران ارتباط میدهند. آنها معتقدند که سرمایهگذاران به صورت غیر عاقلانه نسبت به سهامی که تازه وارد بورس شده است دید خوبی دارند و این باعث می شود تا قیمت سهام به صورت موقت افزایش پیدا کند اما زمانی که آگاهی و اطلاعات سرمایه گذاران افزایش یابد قیمت سهام نیز در بلند مدت کاهش یافته و به قیمت واقعی خود نزدیک میشود.
جیانگ و کیم (۲۰۰۰) به بررسی اثرات عدم تقارن بین مدیران و سهامداران در رابطه با سودآوری از نظر مقدار و زمان در شرکتهای ژاپنی می پردازند . بر اساس نتایج تحقیق آنان ، هر میزان سطح مالکیت نهادی در شرکت ها افزایش می یابد عدم تقارن اطلاعات کمتری بین مدیران شرکت و سایر اشخاص مرتبط در بازار سرمایه وجود خواهد داشت.
رابرت و میشاییل (۲۰۰۰) به این موضوع پرداختند که آیا مزایای عرضه عمومی اولیه ارزش شرکت را افزایش میدهد؟ این مقاله روی ۲ نظریه تمرکز می کند:
۱)هزینه های نمایندگی به واسطه کاهش ارزش شرکت افزایش می یابد.
۲)شرکتها عموما هزینه های نمایندگی را به واسطه افزایش ارزش شرکت به حداقل کاهش میدهند. آنها به این نتیجه رسیدند که که این ۲ نظریه نمی توانند به راحتی وجود داشته باشند به واسطه مقرراتی که در عرضه های عمومی اولیه رایج است.
ایگور و کیت (۲۰۰۱) نقشها و وظایف حاکمیت شرکتی و واکنش بورس اوراق بهادار را مورد بررسی قرار دادند، آنها با یک تحقیق از نخستین عرضه های عمومی اولیه در سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ به این نتیجه رسیدند که بین هزینه های نمایندگی از یک طرف و شاخص های هیات رییسه، ساختار هیات مدیره، مالکیت سهام و عملکرد کوتاه مدت شرکتها از سوی دیگر در نمونه هایی از عرضه های عومی اولیه پیوندهای مخفی وجود دارد.
ساختار هیات مدیره و مالکیت ممکن است به صورت استراتژیک در عرضه عمومی اولیه مورد استفاده قرار گیرد تا هزینه های نمایندگی را بالقوه کاهش دهد ،در نتیجه تنوع هیات مدیره و مالکیت هر سهم با عملکرد بهتر عرضه های عمومی اولیه در دوره های ارزش گذاری زیر قیمت ارتباط برقرار می کند.
برنارد بلک (۲۰۰۱) در تحقیق خود در کشور روسیه رابطه بین حاکمیت شرکتی و عملکرد شرکتها پرداخت. او با بهره گرفتن از رگرسیون و سری های زمانی به این نتیجه رسید که بین اندازه هیات مدیره و ارزش بازار سهام رابطه محکم برقرار است.
درابتز و دیگران (۲۰۰۳) در تحقیقی در بازار بورس سوییس به بررسی ارزشگذاری زیر قیمت پرداختند، آنان به این نتیجه رسیدند که در اغلب عرضه های عمومی اولیه سهام شرکتها ارزان قیمت گذاری میشوند و این نتایج فرضیه های ریسک آتی، علامت دهی و ادواری بودن بازار را در توجیه پدیده ارزشگذاری زیر قیمت بیان می نمود.
استوارت و دیگران (۲۰۰۳) به بررسی حاکمیت شرکتی و عناصر آن از جمله هیات مدیره، آییننامهها و قوانین مربوط به آن می پردازد.آنها اینگونه توضیح می دهند که فاکتورهایی در خصوص شرکتها وجود دارد که میتوان از طریق آنها حاکمیت شرکتی را بهتر توضیح داد از جمله: فرصتهای سرمایه گذاری در صنعت، تولید انحصاری، محیط رقابتی، فضای اطلاعاتی و قدرت نفوذ.
عبداله (۲۰۰۴) نقش ساختار مدیریت شرکت بعنوان ابزار راهبری شرکتی را بر عملکرد شرکت مورد بررسی قرار داد. وی با انتخاب نمونه ای شامل شرکت های بورس کشور مالزی برای دوره زمانی ۱۹۹۴-۱۹۹۴ به این نتیجه رسیدند که عموما بین استقلال هیات مدیره و ترکیب مدیریت با عملکرد شرکت رابطه قوی و معناداری وجود ندارد.
جاسونگ باک و همکاران (۲۰۰۴) به بررسی حاکمیت شرکتی و ارزش شرکت پرداختند و به این نتیجه رسیدند که مدیران لایقتر موجب حاکمیت شرکتی بهتری میشوند و توجه آنان به ذینفعان بیشتر میشود. آنان همچنین بین بازده سهامداران بعنوان یکی از پارامترهای حاکمیت شرکتی رابطه مثبتی پیدا کردند.
برون و کیلر (۲۰۰۴) در تحقیق خود در بررسی رابطه بین مدیران غیرموظف و عملکرد، به این نتیجه رسیدند که بین نسبت مدیران غیرموظف و عملکرد رابطه مثبتی وجود دارد.
دئوزویک و دیگران (۲۰۰۵) پدیده ارزش گذاری زیر قیمت را در بازار بورس هلند بررسی کردند، آنان به این نتیجه رسیدند که در سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ میانگین ارزش گذاری زیر قیمت تقریبا ۱۷/۶ در صد بود و آنکه بین عملکرد بلند مدت سهام جدید و میانگین عملکرد بازار تفاوت معناداری مشاهده نشد.
در کل این نتایج نشان داد که ارزش گذاری زیر قیمت در بازار بورس کشور هلند در دوره داغ بازار بیشتر از دوره سرد بازار است.
میشل و ویلیام (۲۰۰۶) به این موضوع می پردازند که تغییرات عرضه های عمومی اولیه در سرتاسر دوره ها دارای نوساناتی است و در طول بازارهای عرضه عمومی اولیه داغ بسیار وسیعتر است. در میان شرکتهایی که قیمت مشکلتر تخمین زده میشود و یا عدم تقارن اطلاعاتی بیشتر است مشکلات عرضه های عمومی اولیه بیشتر خواهد بود.آنها عرضه های عمومی اولیه را کاهش ارزش گذاری قیمت نسبت به قیمت معمول تعریف نمودند.
لاری و مارتین (۲۰۰۷) ارزش گذاری زیر قیمت و عملکرد بلند مدت بازار را بررسی میکنند و همچنین ساختار حاکمیت شرکتی را که نقش مهمی را در عرضه های عمومی اولیه بازی میکنند مانند ساختار مالکیت و مدیران بیرونی. شرکتهای بزرگتر به صورت قابل اتکاتر توسط بازار های عرضه عمومی مورد ارزیابی قرار می گیرند و این به افزایش عملکرد بلند مدت کمک خواهد نمود.
لفرت (۲۰۰۷) با بهره گرفتن از از اطلاعات ۴ سال برای تعداد ۱۶۰ شرکت به این نتیجه رسید که افزایش در تعداد اعضای غیر موظف هیات مدیره باعث افزایش ارزش شرکت میشود. زمانی که نسبت اعضای غیر موظف و اعضای حرفه ای به طور جداگانه مورد بررسی قرار میگیرند فقط نسبت اعضای غیر موظف هیات مدیره است که ارزش شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد.
لارکر و دیگران (۲۰۰۷) با انتخاب نمونهای شامل ۲۱۰۶ شرکت آمریکایی و بررسی رابطه معیارهای حسابداری و اقتصادی ارزیابی عملکرد و کیفیت نظام راهبردی شرکت پرداختند. آنها ۳۹ معیار مختلف شامل ویژگیهای هیات مدیره، ساختار مالکیت، سهامداران سازمانی، پاداش مدیر عامل و غیره را برای بررسی سیستم حاکمیت شرکتی مورد توجه قرار دادند. نتایج تحقیق آنان نشان می دهد که سیستم حاکمیت شرکتی دارای ابعاد متفاوتی است که منجر به رسیدن به نتایج متفاوت در خصوص حاکمیت شرکتی میشود.
روث و دیگران (۲۰۰۸) یک رویکرد سازماندهی شده برای حاکمیت شرکتی را مورد بررسی قرار دادندبیش از همه این تحقیق روی پیوند جامع بین اعمال حاکمیت شرکتی (ساختار هیات مدیره، اعتقادات و فرضیات سهامداران) تمرکز می کنند. این ۳ دسته از عوامل سازماندهی شده در تجزیه و تحلیل تاثیرات حاکمیت شرکتی در محیطهای سازماندهی شده گوناگون موثر و مفید هستند.
گری و دیگران (۲۰۰۹) به بررسی موسسان، سرمایه گذاران و ارزش گذاری زیر قیمت در عرضه عمومی اولیه پرداختند.یکی از مهمترین رویدادها در دوران حیات یک شرکت زمانی است که آن شرکت عرضه عمومی اولیه را تجربه می کند. تئوری علامت دهی با تحقیقات روی نقش عدم تقارن در قیمت گذاری عرضه های عمومی اولیه ۲ نوع متمایز از تضاد و مغایرت در زمان عرضه عمومی اولیه را آزمایش میکند: انتخاب ناسازگار و خطر اخلاقی. نتایج تجربی نشان می دهد یک ارتباط سازمان یافته بین رعایت حقوق و عدالت با ارزش گذاری زیر قیمت وجود دارد.
سلیم و سامر (۲۰۱۱) حقوق سهامداران و اثر ارزش گذاری زیر قیمت را در عرضه های عمومی اولیه مورد بررسی قرار دادند. آنها در تحقیق خود بیان میدارند که سیاستمداران بایستی حمایت از حقوق سهامداران را به عنوان یک موضوع جهانی در نظر داشته باشند. این مقاله در پی نشان دادن رابطه ای مکمل بین حمایت حقوق سهامداران و استقلال هیات مدیره از یک سو با تنزیل و کاهش ارزش گذاری زیر قیمت در سوی دیگر می باشد.
کلوس (۲۰۱۱) حاکمیت شرکتی را در بعد قانون بررسی میکند. با یک تجزیه و تحلیل مقایسهای بر اساس تحقیقاتی از ۳۳ کشورو همچنین عطف به ادبیات اقتصادی کشورها نشان میدهد حاکمیت شرکتی در هر شرکت حامیان مختلفی از جمله هیات مدیره، سهامداران و حتی سرپرستان و کارگران دارد که در سطوح بالایی از رعایت حاکمیت با یکدیگر هماهنگ ظاهر میشوند، هرچند بازهم اختلافاتی باقی خواهد ماند. این که سیستم حاکمیت شرکتی توسط چه شرکتهایی نظارت و کنترل میشود به مشکلی کلیدی تبدیل گردیده برای وضع قانون و انجمنهای علمی در تمام ایالات صنعتی جدید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 04:39:00 ق.ظ ]




نظریه به معنای وسیع کلمه عبارت است از تغییر و تفسیر حوزه یا جنبه ای از شناخت. نظریه های یادگیری شرایط حصول و یا عدم حصول یادگیری را تحلیل می کند(شعبانی، ۱۳۸۵). امروزه نظریه های مهمی که یادگیری و نظام های آموزشی را تحت تاثیر قرار داده اند می توان به سه مجموعه بزرگ طبقه بندی کرد که عبارتند از نظریه رفتارگرایان، نظریه شناخت گرایان و نظریه ساخت گرایی(موسوی، ۱۳۸۸).
الف – رفتارگرایان[۲۳]
این نظریه شامل نظریه های افرادی چون پاولف[۲۴]، واتسون[۲۵]، ثراندایک[۲۶] و اسکینر[۲۷] است. این دیدگاه یادگیری را ایجاد تقویت رابطه و پیوند بین محرک و پاسخ سیستم عصبی انسان می دانند و بیشتر به شرطی شدن کلاسیک، ابزاری، فعال و مواردی از این دست می اندیشند. از نظر صاحب نظران نظریه شرطی، در فرایند یادگیری، ابتدا وضع یا حالتی در یادگیرنده اثرمی کند، سپس اور ا وادار به فعالیت می نماید و بین آن وضع حالت و پاسخ ارائه شده ارتباط برقرار می شود و سرانجام عمل یادگیری صورت می گیرد(شعبانی، ۱۳۸۵).
ب – شناخت گرایی[۲۸]
نظریه شناختی شامل نظریه های گشتالت[۲۹]، پیاژه[۳۰]، برونر[۳۱]، آزوبل[۳۲] ، بلوم[۳۳] و غیره است. صاحبان این نظریه، یادگیری را ناشی از شناخت، ادارک و بصیرت می دانند. یادگیری های جدید فرد با ساخت های شناختی قبلی او تلفیق می شوند. از نظر پیروان نظریه های شناختی، شاگردان موجوداتی فعال و کنجکاوند(شعبانی،۱۳۸۵). به اعتقاد برونر شاگردان را نباید در برابر دانسته ها قرار داد، بلکه باید آنان را با مساله روبرو کرد تا خود به کشف روابط میان امور و راه حل آن ها اقدام کنند.
ج – ساخت گرایی[۳۴]
ساخت گرایانی چون فردریک بارتلت[۳۵]، معتقدند که یادگیرندگان یادگیرندگان دنیای خودشان را خودشان می سازند یا حداقل آن را بر مبنای درک دریافتشان از تجربه ها تفسیر می کنند. بنابراین دانش یک فرد، تابعی از تجربیات قبلی، ساختارهای فکری و اعتقادات اوست که وی با بهره گرفتن از آن اشیاء و وقایع را تفسیر می کند(مرجل[۳۶] به نقل از شعبانی، ۱۳۸۵).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲ – ۳ آموزش و یادگیری
کدیور (۱۳۸۱) ” آموزش به مجموعه فعالیت هایی کفته می شود که معمولا به یادگیری منجر می گردد. این فعالیت ها به وسیله معلم و یادگرنده توام انجام می شود، ولی در تجزیه و تحلیل نهایی، یادگیری که نتیجه آموزش است به وسیله یادگرنده صورت می پذیرد. در واقع معلم، روش یادگیری را آموزش می دهد نه صرفا موضوع درسی را. موفقیت در امر آموزش به عواملی چون معلم، وسایل آموزشی و یادگرنده و تعامل آنها یا یکدیگر مربوط است. آموزش و یادگیری ضمن ارتباط بسیار نزدیک با یکدیگر، دو فرایند مستقلند. آموزش می تواند به یادگیری منجر شود، ولی ضرورتایادگیری نتیجه آموزش نیست. به این ترتیب، معلم یادگیری را تسهیل می کند ولی هر یادگیرنده ای مسئول یادگیری خود است. بنابراین، می توان گفت آموزش مجموعه ای از فعالیت هایی است که در پی تسهیل یادگیری است ولی ممکن است به یادگیری منجر نشود.
بررسی ارتباط آموزش و یادگیری موجب می شود که توجه مان بر یادگیری متمرکز و نیز تاکید کنیم که معلم فقط با مواد و مطالب درسی سروکار ندارد، بلکه ممکن است تدریس کند بدون اینکه دانش آموز چیزی یاد بگیرد. به بیان دیگر، هر نوع تدریس لزوما به یادگیری منتهی نمی شود. آنچه برای معلم در امر آموزش اهمیت دارد، شناخت یادگیرنده و تسهیل یادگیری برای یادگرنده است. با توجه به آنچه گفته شد، این نتیجه حاصل می شود که آموزش را نمی توان به سلیقه شخصی معلم واگذار کرد.
به رغم تنوع و گستردگی روش های آموزشی، بسیاری از روانشناسان، مربیان و مولفان تلاش کرده اند تا برای تسهیل کاربرد موثر روش های تدریس، روش های آموزشی را طبقه بندی کنند. از جمله تلاش های موثر در این زمینه، طبقه بندی چهارگانه پیاژه[۳۷] در روش های تدریس است. این روشها بدین قراراند:

 

    • روش های تقریری

 

    • روش های شهودی

 

    • روش های فعال

 

    • روش های برنامه ای “

 

۲ - ۴ طراحی آموزشی یادگیری توانمندیهای پیچیده
الگوهای جدید آموزشی اساسا بر این فرض مبتنی هستند که تکالیف و وظایف واقعی و پربار یادگیری، نیروی جلوبرنده فراگیران در مسیر یادگیری اند. طراحی خوب و مناسب تکالیف و وظایف یادگیری باید فراگیران را به تلفیق مهارتها ، دانش و نگرش های کسب شده و هماهنگ سازی ابعاد گوناگون رفتار در فرایند پیچیده یادگیری برانگیزند و نتیجه این فرایند تشکیل مبنای محکم دانشی است که انتقال آن را به زندگی روزمره یا موقعیتهای کاری آینده میسر می سازد. مثالی از الگوی طراحی آموزشی که بر تلفیق، هماهنگی، و انتقال یادگیری تاکید دارد الگوی طراحی آموزشی چهار عنصری است که به طرو خلاصه به الگوی ۴c/id[38] معروف است و پیام اصلی این الگو آن است که همواره می توان محیط های خوب طراحی شده یادگیری را در طراحی کلی شامل چهار عنصر به هم مرتبط تشریح کرد که عبارتند از:

 

    • تکالیف و وظایف کامل یادگیری[۳۹]، تجربیات یادگیری[۴۰] شامل وظایف و تکالیفی است که به شکل عینی، اصیل، معنادار و مکمل یکدیگر برای فراگیران فراهم می شود.

 

    • اطلاعات پشتیبان ، اطلاعاتی است که برای پشتیبانی و حمایت از اجرای ابعاد غیر تکرار شونده تکالیف و وظایف یادگیری مانند استدلال و حل مساله تدارک دیده می شود. این اطلاعات پل ارتباطی میان آنچه فراگیران می دانند یعنی دانش قبلی و آنچه که برای انجام بهینه وظایف یادگیری لازم است بدانند.

 

    • اطلاعات پیش نیاز و به موقع jit[41]: اطلاعاتی که پیش نیاز یادگیری و اجرای ابعاد تکرار شونده تکالیف و وظایف یادگیری اند. این اطلاعات به بهترین شکل در واحدهای کوچک اطلاعاتی سازماندهی شده اند تا دقیقا زمانی که فراگیران برای انجام وظایف یادگیری به آنها نیاز دارند برایشان عرضه شود.

 

    • تمرین عملی خرده وظایف، تمرین های عملی اضافی برای کسب مهارت در ابعاد تکرار شونده وظایف یادگیری است فراگیران باید پس از دریافت آموزش و انجام دادن این تمرین ها تبحر کافی را درباره این بدست آورده و بصورت خودکار قادر به انجامشان باشند(یوخم، مرینبور، کوپر نقل از زمانی و عبدالهی، ۱۳۹۰).

 

۲- ۵ انواع روش های تدریس:
روش های تدریس به دو دسته کلی تقسیم می شوند. روش هایی که در گذشته های بسیار دور به کار می رفته اند، که ((روش های تاریخی)) و روش هایی که متکی بر یافته های روانشناسی و علوم تربیتی جدید می باشند (( روش های نوین )) نامیده می شود.
۲-۵-۱ روش های تاریخی

 

    • روش سقراطی

 

    • روش مکتبی

 

۲-۵-۲ روش های نوین تدریس

 

    • روش توضیحی

 

    • روش سخنرانی

 

    • روش اکتشافی

 

    • روش حل مساله

 

    • روش مباحثه

 

    • روش پرسش و پاسخ

 

    • روش واحد کار (پروژه)

 

    • روش گروه های کوچک

 

    • روش یادگیری فردی

 

    • روش نمایشی

 

    • گردش علمی

 

    • روش بازی های تربیتی

 

    • فن تمرین

 

    • روش آزمایش

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:39:00 ق.ظ ]




شناسه­ی هوادار، به تعهد شخصی و درگیری احساسی فرد به یک بازیکن، تیم یا سازمان ورزشی گفته می­ شود (قهفرخی, ۱۳۸۹, ص. ۱۵۴). که در پرسشنامه سوالات ۱الی۶ مربوط به شناسه­ی هواداری می­باشد.
۲-۷-۱) شناسه­ی تیم[۲۶]
شناسه­ی تیم به عنوان درک تماشاگران در ارتباط با یک تیم و تجزیه­ی نقاط ضعف و دستاوردهای تیم به عنوان مالک تعریف می­ شود(گوینر و اسوانسون، ۲۰۰۳، ص۲۷۶). که در پرسشنامه سوالات ۲۷الی۳۱ مربوط به شناسه­ی تیم می­باشد.
۱-۷-۱) اشتیاق هوادار[۲۷]
اشتیاق هوادار، به میزان وابستگی، انگیزش و درگیری فرد با یک رشته ورزشی بخصوص اشاره دارد(مینگهان[۲۸]، ۲۰۰۱، ۲۷۶). که در پرسشنامه سوالات ۳۲الی۳۵ مربوط به اشتیاق هوادار می­باشد.
۲-۷-۱) تعلق به تیم ورزشی[۲۹]
تعلق عبارت است از ارتباط یا وابستگی احساسی فرد به یک رویداد یا تیم ورزشی(مادریگال[۳۰]، ۲۰۰۰، ص۱۶). که در پرسشنامه سوالات ۲۳الی۲۶ مربوط به متغیر تعلق می­باشد.
۳-۷-۱) مشارکت هوادار
به حضور هواداران که به حمایتهای مادی و معنوی از تیم می­پردازند مشارکت هوادار گفته می­ شود(ولفر، کاپیتان و انادئو[۳۱]، ۲۰۰۸، ص). که سوالات ۳۶الی۳۸ مربوط به مشارکت هوادار می­باشد.
۳-۷-۱) وجهه و اعتبار
عبارت است از اینکه یک محیطی که در آن هوادار بتواند احساس غرور و افتخار کند و از بودن در کنار تیم احساس بزرگ بودن داشته باشد(گوینر و اسوانسون، ۲۰۰۳، ص۵). که در پرسشنامه سوالات ۷الی۱۰ مربوط به وجهه و اعتبار می­باشد.
۳-۷-۱) مشارکت در ورزش
به میزان درگیری یک فرد که در زندگی خود به ورزش اختصاص می­دهد گفته می­ شود(گوینر و اسوانسون، ۲۰۰۳، ص۶). که در پرسشنامه سوالات ۱۱الی۱۴ مربوط به متغیر مشارکت در ورزش می­باشد.
۳-۷-۱)حامی­گری
یکی از شیوه ­های سرمایه ­گذاری در ورزش است در سایه­ی آن رویدادهای سازماندهی شده مورد حمایت قرار می­گیرد حامی­گری یکی از محورهای بازاریابی است(حمیدی،۱۳۸۴،ص۵۴). در تحقیق حاضر حامیان مالی تیم تراکتورسازی (شرکت تراکتورسازی تبریز، شرکت مخابرات ایران، مجتمع اداری-تجاری-تفریحی آیسان تبریز، موسسه مالی و اعتباری کوثر) مورد بررسی قرار می­گیرد.
۳-۷-۱) حمایت حامیان مالی
به میزان تعهد افراد نسبت به حامیان مالی گفته می­ شود(گوینر و اسوانسون، ۲۰۰۳، ص۸). در پرسشنامه سوالات ۱۵الی۱۸ مربوط به متغیر حمایت حامیان مالی می­باشد.
۳-۷-۱) رضایت حامیان مالی
ارزیابی پس از مصرف که به موجب آن هواداران “یک سطح لذت بخش از اجرای مربوط به مصرف را” تجربه میکنند(گوینر و اسوانسون، ۲۰۰۳، ص۹). در پرسشنامه سوالات ۱۹الی۲۲ مربوط به متغیر رضایت حامیان مالی می­باشد.
۳-۷-۱) نگرش نسبت حامیان مالی
به میزان احساساتی که فرد نسبت به حامیان مالی دارد.(صمدی، ۱۳۸۶، ص۱۴۱). در پرسشنامه سوالات ۳۹الی۴۱ مربوط به متغیر نگرش نسبت به حامیان مالی می­باشد.
۳-۷-۱) میزان شناخت حامیان مالی
به توانایی تشخیص صحیح حامیان مالی گفته می­ شود(گوینر و اسوانسون، ۲۰۰۳، ص۸). که در پرسشنامه سوالی برای شناخت صحیح و همچنین تعداد حامیان مالی تیم تراکتور سازی آورده شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۸-۱) استفاده‌کنند‌گان از نتایج تحقیق
می­توان بیان کرد که این تحقیق با توجه به اهدافی که دنبال می­ کند، در حوزه بازاریابی ورزشی و رفتار مصرف کننده در رابطه با حامیان باشگاه­های ورزشی قرار دارد؛ چراکه این تحقیق به بررسی چگونگی پاسخ­گویی هواداران ورزش به برنامه ­های حامی­گری می پردازد.
در نتیجه، شرکت­های فعال در صنعت حامی­گری می­توانند با بهره گرفتن از نتایج این تحقیق اثربخشی برنامه ­های حامی­گری خود را ارزیابی کنند.
همچنین شرکت­هایی که قصد ورود به حوزه حامی­گری را دارند و می­خواهند از آن به عنوان یک راهبرد موثر در ارتباطات بازاریابی خود استفاده کنند، می­توانند از نتایج این پژوهش بهره­جویند. تیم­های ورزشی نیز می­توانند با توجه نتایج این تحقیق راهبرد­های مناسبی برای شناسایی هواداران خود و جذب حامی اتخاذ کنند.

۱-۲) مقدمه
امروزه ورزش به عنوان یک صنعت تجاری بزرگ، مفهومی آشنا در کشورهای پیشرفته به شمار می­رود. مدیران بنگاه­های اقتصادی به اهمیت ورزش در بازاریابی آگاه گشته­اند و سعی می­ کنند تا با بهره گرفتن از مشاوران و کارشناسان بازاریابی و به کارگیری انواع شیوه ­های تبلیغات و روش­های پیشرفته بازاریابی بتوانند نگرش مردم نسبت به محصولات و خدمات خود را تحت تاثیر قرار دهند. یکی از روش­های پیشرفته­ای که بدین منظور در بازاریابی ورزشی مورد استفاده قرار می­گیرد، حامی­گری ورزشی است. حامی­گری یکی از باارزش­ترین ابزارهای بازاریابی است که شرکت­ها با بهره گرفتن از آن می­توانند به اهداف بازاریابی خود دست یافته و روابط خود را با مشتریان حفظ نمایند. (محرمزاده, ۱۳۸۸, ص. ۱۱۷).
به­منظور بررسی نتایج حاصل از حامی­گری و عوامل اثر گذار بر این نتایج، لازم است ابتدا مروری بر مفاهیم نظری و مباحث مطرح در حوزه حامی­گری صورت گیرد. بدین منظور در بخش اول این فصل ابتدا مباحث اولیه حامی­گری و تاثیر و تاثری که از شناسه­ی هواداری می­پذیرید و همچنین تاریخچه و تعاریف مختلف آن ارائه می­ شود. سپس در بخش دوم به بررسی روند مطالعات حامی­گری و انواع الگو­های مطرح شده در این حوزه پرداخته می­ شود. در بخش سوم، ابعاد مدیریتی حامی­گری از جمله پیش­آیند­ها و پس­آیندهای آن مطرح شده و در نهایت، نگاهی خواهیم داشت بر تحقیقات انجام شده در حوزه حامی­گری و نتایج حاصل از آنها.
۲-۲) بخش اول: سیر تاریخی، تعاریف و حوزه ها
قبل از ورود به مباحث اصلی حامی­گری و بیان چگونگی کارکرد و نتایج حاصل از آن، نیاز است تا آشنایی اولیه با مفهوم حامی­گری صورت گیرد. در نتیجه، در این بخش به ارائه دانش اولیه درباره حامی­گری و بیان چگونگی تکامل آن از یک فعالیت کوچک به یک صنعت تجاری بزرگ، پرداخته می­ شود. سپس تعاریف حامی­گری از دیدگاه محققین مختلف مطرح شده و تعریف مناسب با توجه به اهداف این تحقیق انتخاب می­ شود و در نهایت، حوزه ­های مختلفی که حامیان می­توانند در آن حوزه ها فعالیت کنند و نیز تاثیر و تاثری که بر شناسه­ی هواداری دارد، بیان می­ شود.
۱-۲-۲) سیر تاریخی حامی­گری
حامی­گری[۳۲] با وجود اینکه به عنوان یک فعالیت تجاری مدرن به حساب می ­آید، اما از مدت­ها پیش مورد استفاده بشریت قرار می­گرفته است. گیلبرت (۱۹۸۸) بیان می­ کند که اولین کاربرد حامی­گری را می­توان به ۶۵ سال قبل از میلاد مسیح نسبت داد، جایی که پادشاهان با بهره گرفتن از اثر تبلیغاتی گلادیاتور­ها، به پیشبرد منافع خویش می­پرداختند. کارناول (۱۹۹۵) و والتون (۱۹۸۸) بیان کرده ­اند که عمل سرپرستی[۳۳]، که در دوران رنسانس به طور فزاینده­ای رایج بود، خود نوعی از فعالیت حامی­گری به ­حساب می ­آید. در این دوره (قرن ۱۴ الی ۱۷) سرپرستان و قیمان بسیاری به حمایت از نقاشان، موسیقی دان­ها و مخترعین می­پرداختند (به عنوان مثال، لئونارد داوینچی، که تحت حمایت خانواده مدیشی[۳۴] قرار گرفت). همچنین جفکینز (۱۹۸۴) بیان می­ کند که می­توان سفر کریستف کلمب، که توسط ملکه اسپانیا مورد حمایت قرار گرفت را نیز در زمره فعالیت­های حامی­گری قرار داد(لی[۳۵]، ۲۰۱۰، ص۸).
اما این فعالیت­های مربوط به حامی­گری که قبل از قرن نوزدهم انجام می­شد با مفهوم امروزی آن متفاوت است. نخست اینکه، در آن زمان بیشتر حامیان اعضای خانواده­های سلطنتی و اشراف بودند و نه یک شرکت یا بخشی از آن. دوم، تصمیمات مربوط به میزان حمایت مالی از یک فرد یا یک رویداد به­ طور عمده­ای به نظر شخصی حامی بستگی داشت و نه سیاست­های تجاری شرکت. سوم، بدلیل نبود وسایل ارتباط جمعی، آشکارسازی و ارائه این فعالیت به عموم بسیار محدود بود و این آشکار­سازی اغلب از طریق ارتباطات فردی انجام می­گرفت. و در نهایت اینکه، حمایت از رویدادهای ورزشی به گستردگی امروز وجود نداشت(لی و فیلدینگ[۳۶]، ۲۰۰۹، ص۳).
در قرن نوزدهم و به­ ویژه پس از دوران انقلاب صنعتی، ماهیت حامی­گری دچار تغیرات گسترده­ای شد. در سال ۱۸۵۲، اولین حامی­گری ورزشی مدرن در آمریکا انجام شد که در آن یک شرکت حمل و نقل ریلی حمایت از یک تیم درمسابقات قایقرانی سرعت را به­­عهده گرفت تا بتواند خدمات خود را به تماشاگران مسابقه معرفی نماید(اسمیت[۳۷]، ۱۹۸۸، ص۷). پس از آن شرکت­های کوکاکولا و کداک در اولین المپیک مدرن سال ۱۸۹۶ در آتن به میدان آمدند و تبلیغات خود را بین برنامه ­های مختلف به نمایش گذاشتند(لی، ۲۰۱۰، ص۱۱). به­دنبال آن، اولین دوره مسابقات اتوموبیل رانی سرعت[۳۸] در سال ۱۹۱۱ برگذار شد که توسط شرکت فایراستون[۳۹] مورد حمایت قرار گرفت. بنا به دلایل زیر می­توان گفت که حامی­گری ورزشی مدرن در اواسط قرن نوزدهم ظهور کرد:
(۱) نیاز به تبلیغات بخاطر افزایش تولید
(۲) ظهور وسایل ارتباط جمعی و
(۳) افزایش محبوبیت رویدادهای ورزشی(لی و فیلدینگ، ۲۰۰۹، ص۶).
علاوه بر این، حامی­گری ورزشی مدرن (۱۸۵۰ الی ۱۹۵۰) در مقایسه با حامی­گری ورزشی تجاری، که از سال ۱۹۷۰ به بعد رواج یافت، ویژگی­های متمایزی داشت. هدف اصلی حامی­گری ورزشی مدرن، تضمین کفیت محصولات شرکت حامی بود و بیشتر حامیان به طور مستقیم به رویداد ورزشی مورد نظر مربوط بودند. به­عنوان مثال تولید­کنندگان کالاهای ورزشی را می­توان بهترین نمونه حامیان ورزشی مدرن به حساب آورد(لی و فیلدینگ، ۲۰۰۹، ص۷).
باوجود اینکه حامی­گری ورزشی مدرن در اواخر قرن نوزدهم معرفی شد، اما فعالیت­های حامی­گری تا سال ۱۹۷۰ بسیار محدود بود. مینگهان (۱۹۸۳،۱۹۹۸) می­گوید که حامی­گری تجاری در دهه ۱۹۷۰ توسعه یافت. وی همچنین چهار عامل زیر را در به وجود آمدن حامی­گری تجاری ذکر می­ کند:
تدوین آیین­ نامه منع تبلیغات دخانیات و مشروبات الکلی
افزایش هزینه­ های تبلیغات
رشد فعالیت­های ورزشی در بین مردم
و افزایش پوشش رسانه­ای در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰
پس از تدوین آیین نامه­ های مربوط به محدودیت تبلیغات دخانیات، بسیاری از شرکت­های دخانی به حوزه حامی­گری روی آوردند تا بتوانند محصولات خود را از این طریق تبلیغ کنند. به عنوان مثال فلچمن و پیرس (۱۹۹۸) بیان کردند که در سال ۱۹۷۱ شرکت دخانیات رینالد[۴۰] حمایت مسابقات اتوموبیل رانی ناسکار[۴۱] را به عهده گرفت و این دوره مسابقات به نام جام وینستون[۴۲] شناخته شد. این رویداد بزرگ درست یک سال پس از تدوین قانون منع تبلیغ دخانیات در سال ۱۹۷۰ بو­قوع پیوست. شرکت رینالد برای اینکار صد هزار دلار هزینه کرد و این دوره مسابقات بیش از دو برابر دوره قبل درآمد کسب کرد(لی، ۲۰۱۰، ص۵).
رویداد بزرگ دیگری که در حوزه حامی­گری تجاری می­توان ذکر کرد، المپیک تابستانی سال ۱۹۸۴ بود. می­توان گفت که اولین رویداد ورزشی که به طور کامل توسط بخش خصوصی حمایت شد، المپیک ۱۹۸۴ بود(ودکیند و دگراس، ۲۰۰۸، ص۵۰). سلون (۱۹۸۴) بیان کرده است که حامیان اصلی این المپیک که عبارت بودند از کوکاکولا[۴۳]، مک­دونالد[۴۴]، بوش[۴۵] و هواپیمایی آمریکا[۴۶]، حدود ۱۰۰ میلیون دلار بخاطر کسب عنوان حامی این دوره از مسابقات به کمیته بین المللی المپیک پرداخت کردند.
به­ طور خلاصه، می­توان بیان کرد که پیشینه فعالیت­هایی که یک شرکت یا شناسه[۴۷] را به رویدادی متصل می­ کند به حدود ۱۰۰ سال پیش باز می­گردد، جایی که اولین برنامه تبلیغاتی در المپیک سال ۱۸۹۶ مورد استفاده قرار گرفت. با این وجود، اکثر محققین المپیک تابستانی سال ۱۹۸۴ را عامل توجه بازاریابان به حوزه حامی­گری معرفی کرده ­اند(کیهان[۴۸]، ۲۰۰۶، ص۴۲).
کارناول (۱۹۹۵) دو جنبه از حامی­گری را که از اواسط قرن هجدهم به بعد دستخوش تغییر و تحول گشته است به شرح زیر بر می­شمارد: (۱) حامی­گری از حالت خیرخواهانه و بشر دوستانه خارج شده و جنبه تجاری به خود گرفته است، (۲) میزان سرمایه گذاری در این حوزه بصورت چشم گیری رشد کرده است.
خارج شدن از حالت خیر خواهانه و تجاری شدن
از اواسط قرن هجدهم به بعد، ماهیت حامی­گری که قبلا به عنوان بخشی از مسئولیت اجتماعی و فعالیت­های بشر دوستانه شرکت به حساب می­آمد، تغییر یافت و به یک فعالیت هدفمند و وسیله­ای برای بازاریابی راهبردی شرکت­ها تبدیل شد. مطابق با مینگهان (۱۹۹۸)، ادراک قبلی از حامی­گری، آن را در زمره کمک­های بلاعوض قرار می­داد و تنها منتفعین این فرایند، دریافت­کنندگان این کمک­ها بودند و شرکت­ها بدون چشم داشت سود و اغلب بخاطر حس بشر دوستی مالکان شرکت، اقدام به این کار می­کردند. این ادراک اولیه از حامی­گری بخوبی در تعریفی که مینگهان (۱۹۹۸) ذکر کرده است، نمایان است:
“ حامی­گری عبارت است از اهداء یا وام دادن منابع، توسط افراد یا سازمان­های خصوصی به سایر افراد یا سازمان­هایی که به تولید محصولاتی مشغولند که در بهبود کیفیت زندگی نقش دارند(مینگهان[۴۹]، ۱۹۹۸، ص۱۰).
اما این دیدگاه نسبت به حامی­گری با مرور زمان دچار تغیرات گسترده­ای شد(کورنویل، ۱۹۹۵، ص۱۸). افزایش میزان سرمایه ­گذاری در این حوزه و گسترش رسانه ­ها، نقش بسزایی در این تحولات ایفا کرد(مینگهان، ۱۹۹۸، ص۱۲). امروزه بندرت می­توان شرکتی را یافت که در حوزه حامی­گری سرمایه گذاری کند و انتظار بازدهی نداشته باشد. به­ عبارت دیگر امروزه هم شرکت حامی و هم سازمان یا نهاد حمایت شونده به دنبال حالت برد- برد هستند تا هر دو بتوانند از مزیت­های این کار بهره­مند شوند. به عنوان مثال ساتر و لوید (۲۰۰۴) بیان می­ کنند که امروزه حمایت شرکت­ها از ورزشکاران، تیم­ها و رویدادهای ورزشی به منظور ارتقاء تصویر شناسه و افزایش فروش، به امری عادی تبدیل شده است(کیهان، ۲۰۰۶،ص۳۵).
رشد حامی­گری در ورزش
صنعت ورزش در چند دهه­ گذشته از رشد قابل توجهی برخوردار بوده است. یکی از مهمترین دلایل این رشد، حامی­گری ورزشی است چرا که حامی­گری ورزشی، منبع درآمد قابل توجهی برای صنعت ورزش به وجود آورده است(لی، ۲۰۱۰،ص۴).
همان­طور که در بخش قبل نیز گفته شد، صنعت ورزش از دهه ۱۹۷۰ بسرعت در حال رشد بوده است. مخارج حامی­گری اروپا در سال ۱۹۷۰ حدود ۴ میلیون پوند بوده که این مبلغ در سال­های ۱۹۸۰، ۱۹۹۰ و ۱۹۹۹ بترتیب به ۳۵، ۲۸۱ و ۴۹۱ میلیون پوند افزایش یافته است(مینگهان ۱۹۹۸، ص۱۹). میزان درآمد جهانی از حامی­گری در سال ۲۰۰۸ نزدیک ۵/۴۳ میلیارد دلار تخمین زده شده بود که این میزان در سال ۱۹۹۶ حدود ۴/۱۳ میلیارد دلار و در سال ۱۹۸۴ تنها ۲ میلیار دلار بوده است(مینگهان ۱۹۹۱، ص۷).
میزان مخارج جهانی حامی­گری در سال ۲۰۱۰ حدود ۳/۴۶ میلیارد دلار گزارش شده که این رقم در سال ۲۰۰۷، ۹/۳۷ میلیارد دلار بوده است. از این میزان حدود ۲/۱۷ میلیارد دلار به آمریکا و کانادا تعلق داشته و ۹/۱۲ میلیارد دلار مربوط به اروپا، ۱۰میلیارد دلار مربوط به آسیا، ۵/۳ میلیارد دلار مربوط به آمریکای مرکزی و جنوبی و ۹/۱ میلیارد دلار مربوط به سایر کشور­ها بوده است (IEG, 2011). این مخارج مربوط به حامی­گری در حوزه ­های مختلفی همچون ورزش، هنر، رویدادها و … بوده است. نکته جالب توجه این که حامی­گری ورزشی ۶۵ الی ۷۰ درصد کل مخارج حامی­گری را به خود اختصاص داده است(یوکامن[۵۰]، ۱۹۹۹، ص۱۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:38:00 ق.ظ ]




فرضیه اول: دانش آموزان انتظار دارند که معلمانشان از رفتارهای صمیمی در کلاس درس استفاده کنند.
یافته‌های این پژوهش حاکی از آن است که دانش‌آموزان از معلمان انتظار دارند از رفتارهای صمیمی استفاده کرده این بیان نشان می‌دهد که دانش‌آموزان از معلمان انتظار دارند از رفتارهای صمیمی مانند ایجاد احساس نزدیکی و تقرب و دوستی کلی استفاده کنند… صمیمیت و نزاکت در روابط شخصی یکی از جنبه‌های مهمی است که در جو مدرسه مطرح است، در چهارچوب روابط دانش‌آموز و معلم مطمئناً احساس توجه، حمایت و احترام به دانش‌آموز و تعامل مثبت میان این دو با پیامدهای انگیزشی مثبتی ارتباط دارد (کال بریسی، پو،۱۹۹۰؛ اکلز، میجلی، ویگفیلد، بیوکنن، ۱۹۹۳ میجلی، فلدلافر، اکلز،۱۹۹۸؛ ناتریلو ۱۹۸۶)
گورهام (۱۹۸۸) هر دو رفتارهای صمیمیت کلامی و غیرکلامی معلمان به‌طور قابل‌توجهی یادگیری دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار داده است… اطلاعات دانشجویی نیز نشان داد که رفتارهای غیرکلامی معلم مانند لبخند زدن، وضعیت بدن آرام، حرکات، تماس چشمی و حرکت در اطراف کلاس درس به میزان قابل‌توجهی به یادگیری مرتبط است و رفتارهای صمیمی کلامی و غیرکلامی به انگیزش و تمایل آن‌ها کمک می‌کند؛ که این یافته‌ها با پژوهش‌ها و یافته‌های پوگی وآهایان (۲۰۰۶) و ساعتچی (۲۰۰۰) با استناد به تحقیقات روبینز(۱۹۶۱)، (جورجا کوپولوس(۲۰۰۹) ومک دانیلز(۲۰۰۶). همسو و هماهنگ است.
فرضیه دوم این بود دانش آموزان انتظار دارند که معلمانشان در کلاس درس بی‌احترامی نکنند.
نتایج این پژوهش نشان داد دانش‌آموز انتظار داشته معلمان در کلاس درس بدرفتاری نکنند احترام متقابل بین معلم و شاگرد شرط اصلی حسن رابطه‌هاست. احساس احترام به معلم بسیار مطلوب است ولی وحشت از او نه. چاشنی احترام، محبت است و چاشنی وحشت، تنفراست. در احترام جذبه متقابل وجود دارد و در وحشت حالت دفع و گریز. احترام قائل شدن برای همه فراگیران در کلاس یک اصل است. به‌واقع کلاسی که میدان مجادله و کشمکش‌های غیراصولی و غیرعلنی بین معلم و دانش امور باشد، نامطلوب‌ترین محیط را برای یادگیری فراهم می‌کند؛ که این یافته‌ها با نتایج پژوهش‌های میثاقیان، اردکانی (۱۳۵۸)، والاس (۱۹۹۴) همسو و هماهنگ است.
پایان نامه
فرضیه سوم: غیر صمیمی بودن معلم موجب می‌شود که اعتبار معلم کاهش پیدا کند
فرضیه‌ی فوق رابطه‌ی بین غیر صمیمی بودن مؤلفه کاهش اعتبار معلم را بررسی می‌کند. یافته‌های حاصل از این پژوهش نشان دادند تفاوت‌های محسوسی در شاخص‌های ارزیابی اعتبار معلمان توسط دانش آموزان، وجود دارد. برای روشن‌تر شدن تفاوت‌ها، در هر سه شاخص اعتبار، ارزیابی دانش آموزان برای معلم با صمیمیت بیشتر به‌طور معناداری بالاتر از ارزیابی دانش آموزان برای معلم غیر صمیمی بوده است. بدرفتاری معلمان تأثیر معناداری بر ارزیابی دانش آموزان از شایستگی علمی آن‌ها داشته است، بدین گونه که دانش آموزان معلمان صمیمی را ازنظر علمی شایسته‌تر ارزیابی کرده‌اند همچنین بدرفتاری معلم بر ارزیابی حسن نیت آن‌ها مؤثر بوده است دانش آموزان معلمانی که بدرفتاری پایینی داشته‌اند را با حسن نیت تر ارزیابی کرده‌اند
همچنین، بدرفتاری معلم بر ارزیابی قابلیت اعتماد آن‌ها نیز مؤثر بوده است: دانش آموزان معلمانی که بدرفتاری پایینی داشته‌اند را نسبت به معلمان بدرفتاری بیشتری داشتند، قابل‌اعتمادتر ارزیابی کرده‌اند.این یافته‌ها با یافته‌های (مک‌کراسکی، ۱۹۶۶؛ مک‌کراسکی و یانگ، ۱۹۸۱، تِون و مک‌کراسکی، ۱۹۹۵) (فات، ۱۹۹۹) همسو هماهنگ است.
فرضیه چهارم : بدرفتاری تلقی شده معلم موجب می شود که اعتبار معلم کاهش پیدا کند.
نتایج این پژوهش نشان داد بدرفتاری معلمان تاثیر معناداری بر ارزیابی دانش آموزان از شایستگی علمی انها داشته است بدین گونه که دانش آموزان معلمان را از نظر علمی شایسته تر ارزیابی نکرده اند بدرفتاری معلم بر ارزیابی حسن نیت آنها موثر بوده است بدین گونه که دانش آموزان معلمانی که بدرفتاری پایینی داشته اند را باحسن نیت تر ارزیابی کرده اند
همچنین، بدرفتاری معلم بر ارزیابی قابلیت اعتماد آنها نیز موثر بوده است بدین گونه که دانش اموزان معلمانی که بدرفتاری پایینی داشته اند را نسبت به معلمان بدرفتار قابل اعتماد تر ارزیابی کرده اند. اعتبار به سه برداشت اصلی از شایستگی، قابلیت اعتماد و مراقبت تقسیم می‌شود. صلاحیت شامل سطح منبع دانش این موضوع است. امانت‌داری سطح صداقت و اصالت منبع است. برداشت نهایی، مراقبت، مقدار اراده خوب (حسن نیّت) یا مراقبتی است که به‌سوی گیرنده منبع هست. اگرچه این سه برداشت نام‌گذاری شده‌اند و در روش‌های مختلف در سرتاسر جدول زمانی پژوهش اعتبار شرح داده‌شده‌اند، ولی این سه مفهوم اساسی هستند که به‌طور مستمر یافت می‌شوند. (امی دن سون،۲۰۰۰۱)
ایجاد حس اعتماد متقابل: اعتماد متقابل بین دانش آموزان و معلمان اشکال زیادی به خود می‌گیرد و به هر دو مورد پیشینه‌های فردی و فرهنگی و علاقه وابسته است (کازدن[۱۴۹]،۲۰۰۱
سنجش اعتبارمعلمان بر اساس سه سطح شایستگی و صلاحیت (ازنظر تسلط علمی) مراقبت (حسن نیت واداده) قابلیت اعتماد (امانت‌داری و صداقت) در نظر گرفته می‌شود. (مک‌کراسکی، ۱۹۶۶؛ مک‌کراسکی و یانگ، ۱۹۸۱، تِون و مک‌کراسکی، ۱۹۹۵).
فات (۱۹۹۹) در به هم گره زدن اعتبار معلم با صمیمیت، تعدادی از رفتارهای صمیمی گزارش‌شده است که بر اعتبار منبع تأثیر می‌گذارد. مقدار زیادی خیره نگاه کردن (با دقت به تک‌تک دانش آموزان نگاه کردن) پیشنهاد شد که اعتبار را افزایش می‌دهد درحالی‌که فقدان و یا کمبود خیره نگاه کردن اعتبار را کاهش می‌دهد. علاوه بر این فات پیشنهاد کرد که لحن صدای منبع، سرعت گفتار و حجم گفتار نیز روی اعتبار تأثیر می‌گذارد. دیگر رفتارهای پیشنهادشده توسط فات که اعتبار را تحت تأثیر قرار می‌دهد شامل استفاده از حرکات و اشارات، حالات صورت، ظاهر شخصی و ژست می‌باشد.
این یافته‌ها با یافته‌های (مک‌کراسکی، ۱۹۶۶؛ مک‌کراسکی و یانگ، ۱۹۸۱، تِون و مک‌کراسکی، ۱۹۹۵) (فات، ۱۹۹۹) همسو هماهنگ است.
فرضیه پنجم: صمیمیت معلم بیشتر از بدرفتاری آن‌ها بر ارزیابی اعتبار آن‌ها توسط دانش آموزان تأثیر دارد.
نتایج این پژوهش نشان داد در هر سه بعد اعتماد، معلم غیر صمیمی با بدرفتاری بالا، توسط دانش آموزان کمترین و پایین‌ترین ارزیابی و معلم صمیمی با بدرفتاری پایین بیشتری سطح اعتماد را نشان داده‌اند. نکته دیگر اینکه، معلم غیر صمیمی با بدرفتاری پایین در هر سه مؤلفه، دانش آموزان پسر نسبت به دانش آموزان دختر اعتماد کمتری به معلمان خود داشته‌اند.
در تمام موارد بدرفتاری معلمان در کلاس درس موجب کاهش اعتبار آن‌ها در دید دانش آموزان شده است. پسران رفتار معلم صمیمی مرتبط با نقش صمیمیت در افزایش اعتبار، ۶۱% در شایستگی علمی، ۶۴% در حسن نیت و ۴۳% در قابلیت اعتماد ارزیابی کردند و دختران نیز در ارزیابی مرتبط معلم با نقش بدرفتاری، بیشترین تأثیرپذیری را در تعیین سطح اعتبار معلمان نشان داده‌اند.
اما دختران در هر سه مؤلفه اعتماد، درمجموع نسبت به بدرفتاری تأثیرپذیرتر بوده‌اند ضمن اینکه برخلاف پسران در دختران تفاوت بین تأثیرپذیری‌ها نسبت به صمیمیت و بدرفتاری چندان پررنگ نبوده است؛ بنابراین، در اینکه دانش آموزان در ارزیابی اعتبار معلمان خود بیشتر تحت تأثیر صمیمیت آن‌ها باشند یا بدرفتاری آن‌ها، عامل جنسیت می‌تواند یک تعدیل‌کننده مهم باشد.
. این یافته‌ها با یافته‌های گوئرر و کوپولوس (۲۰۱۰) سیلور ۱۹۹۰ و نودیگ ۱۹۸۴(آلن و ویلز، وایت،۲۰۰۴) (مک‌کراسکی، ۱۹۶۶؛ مک‌کراسکی و یانگ، ۱۹۸۱، تِون و مک‌کراسکی، ۱۹۹۵) (فات، ۱۹۹۹) همسو و هماهنگ است.
۵-۲-۱- ادراک و انتظار دانش آموزان
در سال‌های اخیر شواهد تحقیقاتی نشان دادند که دانش آموزان روی اعمال و افکار معلمان اثر می‌گذارند و افکار و رفتارهای معلمان تحت تأثیر نحوه واکنش دانش آموزان به فعالیت‌های کلاسی قرار می‌گیرد. این مسئله تأکید بند‌ورا روی تعاملات متقابل شناخت، رفتار و اعمال محیطی را به یاد می‌آورد (زارع،۱۳۹۰).
تحقیق دیگری به‌عنوان رابطه ادراک دانش آموزان در پیشرفت تحصیلی انجام گرفت و به این نتیجه دست‌یافت که: سبک‌های ارتباطی مثبت معلمان از قبیل کنترل به‌اندازه، رهنمودده‌ی، آزاد گذاردن و مشارکت دانش آموزان در فرایند یاددهی و یادگیری در ادراک دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی آن‌ها رابطه دارد همچنین داده‌های پژوهـش حـاضر بـه روش خود گزارشی دانش‌آموزان بوده‌ است؛ بنابراین ادراک‌ آن‌ها از رفتارهای معلم را بیشتر نشان می‌دهد تا رفتار واقعی مـعلم (ایمز،۱۹۹۲) پژوهش آتـی بـاید نقش رفتارهای ادراک‌شده معلم را نسبت به رفتارهای واقعی معلم ارتقاء بخشد (۱۹۹۲ایمز ،،به نقل از پایانتا ، ۱۹۹۱).
رایت‌ (۱۹۳۲) دختران و پسران‌ بیش‌ از هر چیز به‌ شایستگی و صلاحیت یک معلم به‌عنوان فردی‌ که به دیگران دانش‌ می‌آموزد‌ و نـیز بـه مهارت‌ها و تسلط او در نحوه درس دادن اهمیت قائل‌ می‌شوند. انتظارات دیگری‌ که‌ آن‌ها‌ از معلم‌ داشتند این بود کـه درسـش را جالب‌توجه و گیرا کند، گاه‌گاهی لطیفه‌ای بگوید و شوخی‌ کند‌ و فضای خشک کلاس را متنوع سازد، رفتارش‌ با دانش‌آموزان صمیمی و دوستانه بـاشد و دانـش‌آموز‌ بـتواند‌ به‌راحتی با او تماس‌ بگیرد. اگر به‌طور مقایسه حساب کنیم، تحقیقات کمتری در ایـن زمـینه انجام‌شده‌ است، ولی نتیجه‌ی عمده‌ی کارهایی که انجام‌شده این است که دانش آموزان‌ بیش از هر‌ چیز‌ عـلاقه‌مندند‌ کـه معلم آنچه‌ بیان می‌کند واضح و منطقی باشد. دانش‌آموزانی ‌ که در این تحقیق شرکت داشتند در مورد خصوصیات‌ ۴۰‌ معلم‌ اظهارنظر کـردند. مهم‌ترین چـیزی که جلب‌توجه می‌کرد این بود که اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق دانش آموزان‌ معتقد بودند کـه معلم بـایستی از قبل در دانش‌آموز آمادگی ذهنی به وجود بیاورد و برای مطلب‌ اساسی‌ اهمیت قائل شود و مقدماتی برای بهتر فـهمیدن‌ آن بـیاورد و به این وسیله درس‌ را‌ گیراتر و قابل‌فهم‌تر سازد نودینگر (۱۹۹۲) پیشنهاد کرده که اهمیت دادن به دیگران مؤلفه مهمی است که باید در همه روابط یک مدرسه‌دیده می‌شود و به‌طور صریحی در برنامه درسی تدریس شود. امروزه تحقیقات مربوط به کلاس درس وتاثیر روابط متقابل معلم و دانش‌آموز همچنان به‌سوی مطالعات پیچیده‌تر در جریان است وتو جه به این تحقیقات به فرایندهای اجتماعی در کلاس در‌س حقایق جدیدی را آشکار می‌سازد شکی نیست که هیچ کلاسی محیط یکسانی را برای همه دانش‌آموزان فراهم نمی‌کند چراکه رابطه اجتماعی معلم با هریک از دانش آموزان رابطه اجتماعی متفاوت و در نوع خود منحصربه‌فرد است. شکی نیست این تحقیقات ادامه خواهد داشت ولی از هم‌اکنون می‌توان حدس زد این تحقیقات به دنبال آن نخواهد بود که آیا این تأثیر وجود دارد یا خیر؟ بلکه بیشتر دنبال جوابگویی به این سؤال است که این انتظار در چه شرایطی به ثمر می‌نشیند و دلیل یا دلایل آن کدام است؟
بر اساس این یافته‌ها می‌توان اظهار داشت دانش آموزان انتظار دارند که رفتار معلمان در جو کلاس طوری باشد که موجب انگیزش و ارتقاء شخصیت فکری و عملی شاگردان باشد. البته رفـتار‌ معلم برای هر دانش‌آموز مفهوم خاصی دارد، به عبارتی هر دانش‌آموز رفـتار مـعلم را به نحو متفاوتی درک می‌کند. فرایند مهمی که روی انگیزش دانش آموزان اثر می‌گذارد چگونگی تعامل معلم است. متأسفانه تحقیقات کمتری در مورد ادراک و انتظارات دانش آموزان از معلمان در داخل کشور صورت گرفته و این ممکن است ناشی از حمایت از جو معلم محوری باشد که اجازه چنین کاری کمتر داده‌شده است یا این‌گونه می‌توان اندیشید که دانش آموزان که تمام شرایط مدرسه برمدار آنان می‌چرخند آیا انتظار دیگری از معلمان خوددارند. نتایج تحقیق حاضر انتظار رفتار صمیمی همراه با مدیریت شایسته کلاس درس را معلمان انتظار دارد.
۵-۲-۲ - رفتار معلمان
صمیمیت و نزاکت در روابط شخصی یکی از جنبه‌های مهمی است که در جو مدرسه مطرح است، در چهارچوب روابط دانش‌آموز و معلم مطمئناً احساس توجه، نگرانی، حمایت و احترام به دانش‌آموز و تعامل مثبت میان این دو با پیامدهای انگیزشی مثبتی ارتباط دارد (کال بریسی، پو،۱۹۹۰؛ اکلز، میجلی، ویگفیلد، بیوکنن، ۱۹۹۳ میجلی، فلدلافر، اکلز،۱۹۹۸؛ ناتریلو ۱۹۸۶)
از نتایج مطالعه گورهام (۱۹۸۸) چنین گزارش‌شده است که هر دو رفتارهای صمیمیت کلامی و غیرکلامی معلمان به‌طور قابل‌توجهی یادگیری دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار داده است. اطلاعات دیگر نیز نشان داد که رفتارهای غیرکلامی معلم مانند لبخند زدن، وضعیت بدن آرام، حرکات، تماس چشمی و حرکت در اطراف کلاس درس به میزان قابل‌توجهی به یادگیری مرتبط است و رفتارهای صمیمی کلامی و غیرکلامی به انگیزش و تمایل دانش آموزان کمک می‌کند.
متأسفانه برخلاف رسالت خطیری که معلمان در راستای تحقق هدف مهم تعلیم تربیت بر عهده‌دارند رفتار و نحوه برخورد و روش تدریس و ارزشیابی بعضی از آن‌ها، در موقعیت‌های یادگیری سبب ایجاد واکنش‌های روانی منفی در دانش آموزان می‌شود (اسکینر وبلمونت، ۱۹۹۳)
کِلی و گورهام (۱۹۸۸) معلمان می‌توانند یادگیری دانش‌آموزان را با ترکیب رفتارهای صمیمی و برجسته‌سازی مؤثر مفاهیم کلیدی به حداکثر برسانند. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که اثر و تحریک صمیمیت معلم به دانش‌آموزان کمک می‌کند که توجه بیشتری داشته باشند و درنتیجه، بهره شناختی آنان افزایش می‌یابد.
شواهدی که از منابع گوناگون به‌دست‌آمده است نقش معلمان را تغییر داده است تقریباً هر کاری که معلم انجام می‌دهد اثر انگیزشی بالقوه‌ای روی دانش آموزان دارد (استیک ، ۱۹۹۶)
در سال ۱۹۸۱ اندرسن، نورتون ونوسباوم چنین نتیجه گرفتند که رابطه معنی‌داری بین ادراک دانش آموزان از رفتارهای صمیمی و اثربخشی معلم بر درس مشاهده شد.
الهام پور (۱۳۸۱) برقراری رابطه مثبت معلم بادانش آموزان در کلاس درس را با نوع روش‌های تدریس معلمان در کلاس درس در ارتباط قرار دارد. سبک ارتباطی منفی شیوه‌ای است‌که‌در‌آن معلمان نسبت به حرفه خود بی‌علاقه، مردد وناراضی هستند و این نارضایتی و تردید به معلم اجازه نمی‌دهد تا بادانش آموزان ارتباط مناسبی برقرار نمایند به‌عبارت‌دیگر تردید ونارضایتی باعث می‌شود که معلم با شیوه پرخاشگرانه بادانش آموزان برخورد کند وسعی بر تسلط بر دانش آموزان در کلاس درس با شیوهای پرخاشگرانه داشته باشند در این سبک معلمان حس همکاری تشریک‌مساعی پایین را در برخورد بادانش آموزان به کارمی بندندومقررات و قوانین خشک وبی روح در کلاس حاکم می‌کنند
تلخابی، عباسی، لشکری (۱۳۸۹) مسلم است که چگونگی کیفیت رابطه معلم و دانش‌آموز تا حد زیادی روی یادگیری او تأثیر می‌گذارد به‌عنوان‌مثال وقتی معلمان خود را دوست می‌داشتیم یا به آن‌ها عشق می‌ورزیدیم در خواندن درس‌هایشان سعی و تلاش بیشتری می‌کردیم و بیشتر یاد می‌گرفتیم. رفتار میان فردی و خوب بودن او از جنبه‌های مهم از محیط کلاس هستند
سوء رفتارهای معلمان آن دسته از رفتارهایی هستند که مانع از آموزش شده و درنتیجه در یادگیری دانش‌آموزان اختلال ایجاد می‌کند (نظریه کی رینی، پلاکس، هِیز و آیوی در سال ۱۹۹۱؛ ثویت و مک‌کراسکی در سال ۱۹۹۸).
نتایج تحصیلی دانش آموزان در نقاط مختلف کشور حاکی از آن است که با نتایج مورد انتظار میزان یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان فاصله زیادی داریم. یافته‌ها نشان می‌دهند که وجود عوامل فرهنگی و اجتماعی متفاوت در مدارس می‌تواند مانع تحقق اهداف آموزش‌وپرورش گردد عوامل فرهنگی هرکدام به‌نوبه خود قابل‌بررسی هستند، یکی از این عوامل نوع کیفیت ارتباطی حاکم بر کلاس درس یا روابط میان فردی معلم و دانش آموزان است. برخی بررسی‌ها و نظرخواهی که از دانش آموزان در مدارس به‌عمل‌آمده نشان می‌دهد که بسیاری از دانش آموزان از روابط اقتدارگرایانه در مدرسه، مقررات سخت و انعطاف‌ناپذیر، عدم درک کودکان و نوجوانان توسط بزرگ‌سالان، کمبود مشارکت در برنامه‌های آموزشی و پرورشی شکایت دارند. دانش آموزان هرگز متقاضی امکانات آموزشی پرهزینه و غیرعملی نیستند، بلکه آنان خواستار محیطی امن و آرامش‌بخش در مدرسه و کلاس درس بوده ومایلند مورداحترام بزرگ‌سالان مدرسه قرار گیرند (بازرگان، ۱۳۷۸).
به اعـتقاد (کارلاین، ۱۹۸۹) معلمان‌ ناراحت‌ و عصبانی، دانـش‌آموزان را نـیز ناراحت و عصبانی می‌کنند. از طرف دیگر معلمان شاداب و خوش‌مشرب، جوانان را بانشاط و فعال می‌سازند
نتایج یافته هاهمسو با نتایج پژوهش برسو (۱۹۹۰) است که می‌نویسد رفتار مناسب، انتخاب تدریس مستقیم یا غیرمستقیم، میزان شرکت دادن دانش آموزان در فعالیت‌های کلاسی و پذیرفتن اندیشه و پیشنهادهای آنان اثر بیشتری بر یادگیری دانش آموزان داشته است
۵-۳ محدودیت‌های پژوهش
پژوهش حاضر نیز همانند بسیاری از پژوهش‌ها در حوزه‌ی علوم انسانی دارای، محدودیت‌هایی بوده است که درمجموع تعمیم یافته‌های این پژوهش را با رعایت جوانب احتیاط ملزم می‌کند ۱- وجود پیشینه ی پژوهشی اندک در ارتباط با موضوع این تحقیق به زبان فارسی .
۲- عدم همکاری مسئولین ادارات وعدم توجه به اهمیت به این‌گونه تحقیقات ،درگیر نمودن پژوهشگران در بوروکراسی اداری.
۳-تفاوت فرهنگی و علمی در بین دانش آموزان با توجه به درجه‌بندی مدارس از عادی تا تیزهوشان موجب می شودهر پژوهش در شرایط خاص قابل‌اجرا باشد.
۴- توجه به اینکه این پژوهش دریکی از شهرهای ایران و در یک مقطع تحصیلی صورت گرفته، لذا تعمیم نتایج به سایر مناطق و مقاطع باید بااحتیاط انجام گیرد.
۵-شیوه‌ی خود سنجی پرسشنامه‌ها نیز از دیگر محدودیت‌هاست زیرا ممکن است که بعضی از شرکت‌کنندگان، مفهوم سؤالات را متوجه نشده باشند، بخصوص سؤالات اعتبار دهی به معلمان سناریوهای مختلف و این بر پاسخ آنان تأثیر گذاشته باشد
۵-۴ - پیشنهاد‌ات
۵-۴-۱- پیشنهاد‌های پژوهشی
در این قسمت با توجه به تجربیاتی که در دوران تحقیق به دست آمده است، روزنه­ها و رویکردهای جدیدی پیش روی محقّق قرار گرفت که می ­تواند برای محققان آتی مورد استفاده قرار گیرد تا بتواند تحقیقات غنی­تر از گذشته ارائه دهند
۱-تحقیقات آینده باید بر عواقب منفی که معلمان غیر صمیمی درزمینهیهای یادگیری مؤثر و شناختی و همچنین انگیزه مواجه خواهند شد تمرکز کنند
۲-به پژوهشگران پیشنهاد می­گردد تحقیقاتی مشابه تحقیق در سایر مقاطع تحصیلی انجام دهند.
۳-پیشنهاد می گرددپژوهش‌های آینده در مورد معلمان غیر صمیمی و تاثیرسوءرفتار به‌منظور تعیین اثرات واقعی بر روی رفاه و یادگیری دانش آموزان صورت گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:38:00 ق.ظ ]




شورای عالی شهرسازی و معماری : سیاستگذاری برنامه ریزی فضایی
سازمان مدیریت وبرنامه ریزی : سیاست گذاری و هماهنگی اقتصادی و بودجه ریزی
وزارت مسکن و شهر سازی : سیاست گذاری و هماهنگی فضایی – کالبدی
وزارت کشور : سیاست گذاری و هماهنگی , نظارت و مدیریت فضایی
ب)سطح منطقه ای ( استان و شهرستان )
-استانداری : سیاستگذاری , هماهنگی , نظارت و مدیریت فضایی
- شورای برنامه ریزی استان : سیاستگذاری , برنامه ریزی فضایی – اقتصادی , تخصیص بودجه
-سازمان مسکن و شهر سازی : برنامه ریزی فضایی – کالبدی
سازمان جهاد کشاورزی : برنامه ریزی فضایی و مدیریت فضایی
-فرمانداریها : سیاست گذاری , نظارت و مدیریت فضایی
- شورای اسلامی شهرستان : سیاست گذاری , هماهنگی , نظارت و مدیریت فضایی
پ)سطح محلی
شورا های اسلامی شهر و روستا : سیاستگذاری , هماهنگی , نظارت و مدیریت فضایی
شهرداریها :مدیریت فضایی – کالبدی و اجرایی
نکات اصلی مستخرج از بررسی عملکرد و روابط سازمان های مذکور و مقایسه آن با مبانی نظری و مدل حکمروایی شهری
عبارتند از :مهمترین جایگاه و موقعیت ارتباطی در هر سه حوزه اصلی مدیریت (سیاست گذاری , برنامه ریزی و مدیریت اقتصادی –اجتماعی و بالاخره برنامه ریزی و مدیریت فضایی ) به ترتیب در اختیار استانداری , شورای برنامه ریزی و توسعه استان و سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان است .
فرایند تراکم زدایی و تفویض اختیارات سطح ملی با نوعی فرایند تمرکز گرایی منطقه ای همراه و توام شده است .افزایش اختیارات استانداران و تمرکز کلیه امور تصمیم گیری و سیاست گذاری در چارچوب شورای برنامه ریزی و توسعه استان و زیر نظر استانداری , شواهد و اقدامات عملی این تمرکز گرایی جدید است .
در معدود روابط بین سازمانی موجود , روابط عمودی و آمرانه همچنان برروابط افقی و همکارانه غلبه دارند .
فقدان ویا ضعف جایگاه ذاتی و ارتباطی نهادهای نمایندگی شهروندی و نیز نهادهای انتفاعی و غیر انتفاعی بخشهای مردمی , تخصصی و خصوصی در چارچوب مذکور کاملا محسوس و مشهود است .این خلا از یک سو به مفهوم خلا مکانیزم های رسمی ابزار مطالبات و خواسته های شهروندان و بخشی های غیر دولتی بوده و از سود دیگر منجر به شکل گیری و تقویت روابط غیر رسمی و کانالهای اعمال نفوذ غیر شفاف برنهادهای دولتی و حکومتی می شود . ابهام در عادلانه بودن تصمیم گیری ها و اقدامات , عدم پاسخگویی شفاف به بخشهای مردمی , حذف حضور و مشارکت شهروندان و نهادهای غیر دولتی و بطور خلاصه فاصله گیری هر چه بیشتر از الگو های حکمروایی شهری خوب از تبعات این خلا است (همانجا : ۱۷۷-۱۷۵ ).
۲-۵-۸-الزمات تحقق حکمروایی شهری در مدیریت کلان شهرها
تحقق و استقرار مدل حکمروایی شهری در مناطق کلان شهری و موفقیت در نیل به اهداف و خواسته هایی آن , بویژه در کشور های در حال توسعه , مستلزم پیش زمینه ها و شرایط ویژه و متضمن تغییرات بنیادین در نگرش و روش ادراه اموراین مناطق است .خلاصه ای از این الزامات را به شرح زیر می توان خلاصه و طبقه بندی کرد :
تغییرات و الزامات نهادی ( محتوایی )
پذیرش و حرکت به سمت نظام باز ,کثرات گرا و مدنی از طریق تقسیم و انتقال قدرت سیاسی
توسعه نگری مبتنی برانسان محوری و پایداری اجتماعی , اقتصادی , زیست محیطی
مشارکت جویی شهروندان و مشارکت پذیری سازمان ها و مسولان رسمی
کارایی و اثر بخشی کلیت منطقه کلان شهری و اجزا عملکردی و جغرافیایی آن
کل گرایی و نگرش جامع و فراگیر در سطح کل منطقه کلان شهری به منظور حداکثر استفاده از ظرفیتها و مزیتهای موجود و کاهش مشکلات
اتخاذ راهبرد تمرکز زدایی در سطح ملی و تمرکز در سطح منطقه کلان شهری ( صرافی ۵۰-۴۱ :۱۳۷۸ )در چارچوب یک سازمان سیاسی و اقتصادی و فضایی مبتنی برمنطقه و منطقه گرا
پذیرش و به رسمیت شناختن بخشها و عناصر غیر رسمی در حیات اجتماعی , اقصادی , سیاسی و کالبدی منقطه کلان شهری
تغییرات والزامات سازمانی ( رویه ای )
استقرار نظام مدیریت کلان شهری چند سطحی با مسولیت ها و اختیارات روشن در لایه های مختلف برمبنای مفاهیم و روابط بین سازمانی و میان قلمرویی و انسجام عمودی و افقی
استقرار نظام برنامه ریزی راهبردی چند سطحی برمبنای پذیرش هویت و عملکرد مستقل و در عین حال هماهنگ قلمرو های مختلف درون منطقه کلانشهری
ایجاد ظرفیتهای سازمانی لازم برای پذیرش مشارکت و مداخل موثر نهادهای مردمی غیر دولتی وداوطلبانه در تصمیم سازی و تصمیم گیری .
پایان نامه
برخوداری از محدوده فضایی مشتمل برکل منطقه کلان شهری به عنوان محدوده مسولیت و عمل نظام حکمروایی کلانشهری
برخورداری از استقلال ومسولیت گسترده در محدوده مذکور
برخورداری از نیروی انسانی وکارکنان حرفه ای و کار آمد
برخورداری از پایه در آمدی شناور و اجازه وضع عوارض ومالیات (صرافی , ۴۴ :۱۳۷۸ )
عدالت فضایی و اجتماعی در خدمات رسانی به تمام ساکنان و همه محدوده منقطه کلان شهری
طراحی ساختار , فرایند و قواعد تصمیم سازی و تصمیم گیری ( رسمی و غیره رسمی ) برمبنای معیارها وویژگیهای مدل حکمروایی شهری
ظرفیت سازی و تدوین مکانیزم های ضروری برای توزیع و اعمال قدرت متوازن توسط تمام عوامل و بازیگران از حوزه های مختلف دولتی , عمومی و خصوصی
تدوین و استقرار روشها و مکانیزم های تضمین کننده شفافیت , اثر بخشی و پاسخگویی نظام حکمراویی شهری
(Mcg ill:1998qnick,1999,mathingly :1994 scott :2001 ,schwab et al :2001 )
تحقیق این تغییرات نهادی و سازمانی در چارچوب نظام مدیریت منطقه کلان شهری , خود مستلزم برخورداری و انطباق این نظام با اصول بنیادین زیر است . (friedman ,in : scott , 2001 : 125 -128, کاظمیان و سعیدی , ۱۷۲-۱۷۴ :۱۳۸۰ ).
مشروعیت ،قدرت و صلاحیت انجام امور ،استقلال و خود گردان محلی ومنطقه ای ،حداکثر تفویض قدرت و اختیار به سطوح پایین تر ،اندازه وپوشش سرزمین ،انطباق با سطح توسعه یافتگی ملی ومنطقه ای ،انطباق کلی با ساختار و شیوه حکومت
جدول (۹-۲)وضعیت موجود نطام مدیریت فضایی در ایران

 

نهادهای مدیریتی
سطوح و لایه های
مدیریت سرزمین
سازمان /مدیر انتصابی سازمان / مدیر انتخابی شوراهای منتخب
سطح ملی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:37:00 ق.ظ ]