کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



 

 

کسب دانش فرهنگی در سطوح عام و خاص و ایجاد فرصتی برای تمرین دقت عمل
پایان نامه

 

تحلیلی
فیلم ، شبیه سازی فرهنگی ، آموزش های دقیق

 

 

 

ایجاد فرصتی جهت ممارست در دقت عمل و تمرین مهارت های رفتاری و تجربه ی احساسات ناشی از تعاملات میان فرهنگی

 

تجربی
تقلید ، سفرهای میدانی ، بازی نقش

 

 

 

در بین روش های فوق، روش آموزش تجربی دشوارتر و مؤثرتر از بقیه است. آموزش تجربی و رسمی بسیار نادر و پر هزینه است. از این رو، ما برای افزایش هوش فرهنگی خویش غالباً به تعاملات روزمره خود با فرهنگ های دیگر تکیه می کنیم. کار کردن با گروه های مختلف فرهنگی مأموریت های برون مرزی و ارتباط با دیگر فرهنگ ها در کشور خود همگی بستر مناسبی جهت کسب تجربه به شمار می آیند (توماس، کراینکس، ۱۹۴۷).
۲-۱-۱۶ تقویت و توسعه هوش فرهنگی
شناسایی و پرورش تمام هوش های بشری و کلیه ی ترکیبات آن، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. ما انسان ها همگی با یکدیگر تفاوت داریم، به این علت که همگی از ترکیب های هوشی متفاوتی برخورداریم (گاردنر، ۱۹۸۷؛ به نقل از آرمسترانگ ۱۳۸۳،ص ۱۱).
هر کسی می تواند هوش فرهنگی خویش را افزایش دهد. ولی برخی ویژگی ها ذاتی یا اکتسابی هستند که باعث افزایش انگیزه فرد در این خصوص می شود که این ویژگی ها عبارتند از: صداقت، سعه صدر و شهامت
ویژگی های خاصی از افراد، توسعه هوش فرهنگی را تسهیل می کند. این ویژگی ها عبارتند از:
انسجام شخصیت: به معنی دانستن کامل از خود است. اینکه بدانیم چگونه نظام اعتقادی فرد محرک رفتار اوست. در حقیقت خود شناسی پایه ی اصلی هوش فرهنگی است. رفتار و عکس العمل ما در قبل دیگران متأثر از خودشناسی ماست. درک صادقانه از خویشتن خویش یا تکامل و رسیدن به درکی عمیق و همه جانبه از خویشتن. کسی که به اندازه کافی صداقت دارد از دیدگاه ها و رفتارهای متفاوت ترسی به دل راه نمی دهد.
وسعت نظر: این وسعت نظر منفعل و عاری از تعصب به معنای تواضع و احترام گذاشتن به دیگران و تمایل به یادگیری از آنهاست. کسانی که سعه صدر زیادی دارند افرادی ترسو یا بی ادعا نیستند. نوعی دیگر از سعه صدر، وسعت نظر فعالانه است با تمایل به تحقیق و جستجوی دانش و آگاهی. کسانی که کنجکاوند مایلند درباره افراد و فرهنگ های دیگر بیشتر بدانند. کنجکاوی خود شرط لازم افزایش هوش فرهنگی در برخورد با فرهنگ های متفاوت است.
سرسختی: یعنی جرأت و توانایی سازگاری با شرایط نامطلوب. تنها یک فرد سرسخت و جسور می تواند بر فشارها و شوک های روحی و روانی غلبه نماید و آنها را موقعیتی برای رشد و یادگیری بیشتر تلقی نماید. رویارویی با اهالی دیگر فرهنگ ها چه در وطن فرد صورت گیرد چه در کشورهای بیگانه، همراه با تنش، کشمکش و هیجان است. افزایش هوش فرهنگی در گرو تعاملات متوالی است و این جزء به مدد سماجت میسر نیست.
لازم به ذکر است در مسیر افزایش هوش فرهنگی دقت عمل، شرط لازم موفقیت است. باید درک کاملی از خود و از منشأ رفتارهای خود داشت. این شناختِ همراه با وسعت نظر و سماجت، بستری را فراهم می آورد که نهال هوش فرهنگی به خوبی بارور شود (توماس، اینکسن، ۱۳۸۷: ۱۱۱-۱۱۳).
افزایش هوش فرهنگی فرآیندی خطی نیست. در واقع نوعی یادگیری تجربی است که به زمان زیادی نیاز دارد، به این معنی که سطحی از دانش لازم است تا با دقت عمل بتوان مطالب جدید و طرز نگرش های رقیب را بدست آورد. در این میان تنظیم و شبیه سازی این آگاهی با مهارت های رفتاری از ضرورت خاصی برخوردار است.
ارتقا هوش فرهنگی ناشی از تعاملات اجتماعی است. تجارب اجتماعی به معنای درک تفاوت های اساسی موجود بین افراد از نظر فرهنگ و پیشینه ی تاریخی است. در این راه باید دانست چگونه فرهنگ ها تغییر می کنند و رفتارها را تحت تأثیر قرار می دهند (همان ۱۱۶-۱۱۷).
ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻛﺴﺐ ﺗﺠﺮﺑﻴﺎت ﺑﺮون ﻣﺮزی، ﺷﺮاﻳﻂ و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎی دﻳﮕﺮ ﻧﻴﺰ ﻣـﻲ ﺗﻮاﻧـﺪ ﺑﺎﻋـﺚ ارﺗﻘﺎء ﻫﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺷﻮد، ﻣﻮاردی ﭼﻮن آﻣﻮزشﻫﺎی رﺳﻤﻲ ﻳـﺎ ﺗﻌـﺎﻣﻼت رسمی مختلف.
در افزایش هوش فرهنگی برخی ویژگی ها و مشخصات ذاتی و اکتسابی سبب افزایش انگیزه یادگیری می شوند؛ این ویژگی ها به نقل از توماس و اینکسن (۱۳۸۷) عبارتند از:
خود آگاهی: اولین گام برای انعطاف پذیری فرهنگی درک فرهنگ خودی و شناخت نحوه تأثیرگذاری آن بر تعابیر فرد از رفتار دیگران است. این موضوع قسمت مهم ترکیب فرهنگی و کلیشه سازی است که به احتمال زیاد در هر موقعیت میان فرهنگی بکار گرفته می شود.
گشودگی[۷۷]: احترام گذاشتن به افراد و تمایل به یادگیری از آن ها و این همان تفکر عاری از تعصب است.
استواری و سرسختی[۷۸]: سرسختی یعنی جرأت و توانایی سازگاری با شرایط نامطلوب. یک شخص جسور قادر است بر فشارها و شوک های روحی و روانی غلبه نموده و آن ها را به منزله موقعیت هایی برای رشد و یادگیری تعبیر نماید. رویارویی با اهالی دیگر فرهنگ ها چه در وطن فرد صورت گیرد چه در کشورهای بیگانه، همراه با تنش، کشمکش و هیجان است. تنها یک فرد سرسخت و جسور می تواند فشارهای روحی و روانی را موقعیتی برای رشد و یادگیری بیشتر تلقی نماید. افزایش هوش فرهنگی در گرو تعاملات متوالی است و این جز به مدد سماجت میسر نیست (تسلیمی و همکاران، ۱۳۸۸).
توماس و اینکسون (۲۰۰۳) برخی از فعالیت هایی را که به توسعه و تقویت هوش فرهنگی می انجامد، به شرح زیر بیان کرده اند:
توجه به کسب و کارهای بین المللی
داشتن مطالعه وسیع
توجه به گردشگری بین المللی
خدمات دولتی خارجی
تخصیص و توجه به تیم های چند فرهنگی، شامل تیم های مجازی که شامل اعضایی از سایر کشورهاست.
توجه به خدمات بشر دوستانه خارجی
توجه به خدمات نظامی خارجی
فراگیری زبان انگلیسی به صورت گسترده و وسیع
آن ها سه روش آموزشی: واقعی، تحلیلی و آزمایشی را برای آموزش و تقویت هوش فرهنگی پیشنهاد داده اند. در روش واقعی هوش فرهنگی از طریق کتب مربوطه و سخنرانی ها آموزش داده می شود، در روش تحلیلی از فیلم و آموزش حساسیت برای آموزش هوش فرهنگی استفاده می شود و در روش آزمایشی از شبیه سازی و ایفای نقش برای آموزش هوش فرهنگی استفاده می شود (Thomas, Inkson, 2003).
مدل توسعه هوش فرهنگی براساس تقسیم بندی توماس (۲۰۰۵) در شکل زیر آمده است. مراحل توسعه هوش فرهنگی عبارت است از:
واکنش نشان دادن در برابر محرک های بیرونی
تشخیص هنجارهای فرهنگی در محیط های جدید و داشتن انگیزه در جهت یادگیری بیشتر در مورد آن
رفتارهای انطباقی با سایر فرهنگ ها
به کارگیری هنجارهای فرهنگی مختلف در رفتارهای مشهود
CQ
مهارت فرهنگی
توجه فرهنگی
دانش فرهنگی
مهارت فرهنگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 02:16:00 ق.ظ ]




مبحث دوم: فضولی

هرگاه مالک معامله فضولی را ردّ کند حق رجوع به هر کسی که مال نزد او باشد، بلااشکال است زیرا مورد معامله فاسد ملک اوست و هر مالکی حق رجوع به متصرّف غیرمجاز مال خود را خواهد داشت.[۴۹۶]
اما در صورت تلف آن نزد فروشنده یا خریدار هر کدام از آن‌ها طبق قاعده علی‌الید به طور تضامنی مسؤول تحویل بدل آن به مالک هستند. هم‌چنین است نسبت به منافع مستوفات و غیرمستوفات[۴۹۷] حتّی ید سابق، زیادت عینی که تحت ید هر کدام از آن‌ها فوت شده باشد[۴۹۸] و زیادتی قیمت بازار هر گاه در ید شخصی منتقل‌الیه تنزل کرده باشد مسؤول خواهد بود.[۴۹۹] نکته قابل توجه این است که اگر مالک معامله را تنفیذ کند ولی قبض و اقباض ملک وی را ردّ نماید بر فرض این‌که مورد معامله مذکور بیع باشد مشتری باید مجدداً ثمن را به مالک پرداخت کند.
سؤالی در این‌جا مطرح است که بر فرضی افزایش قیمت مورد معامله در اثر کار خریدار و رجوع مالک آن آیا وی بدون پرداخت ارزش ناشی از کار خریدار، ولو با حسن نیت، صاحب این افزایش قیمت می‌شود؟ به عبارت دیگر آیا ارزش این کار به این دلیل که بر مال دیگری انجام شده هرچند جاهل باشد باکسی که در تصرّف نامشروع خود با فروشنده تبانی کرده وآن را بدون حسن نیّت تصرّف نموده یکسان است. از نظر قانون مدنی ایران حکم هر دو یکی است.[۵۰۰] مگر این‌که کار مذکور باعث ایجاد عین زیادتی مستقل باشد که در این صورت ملک متصرّف خواهد بود. پس تغییری که متّصل به بیع باشد هرچند باعث افزایش قیمت آن گردد، ملک بایع خواهد بود.
بحث در این است که هر چند مشتری جاهل، مطابق ماده ۳۹۱ ق.م حق رجوع به بایع را خواهد داشت ولی چرا باید مالکیّت نسبت به آن مشروع باشد. تملک وی هرچند که برای احترام به مالک است ولی چرا باید مالکیّت نسبت به آن مشروع باشد. تملک وی هرچند که برای احترام به مالک است ولی در مورد جهل خریدار عادلانه نیست زیرا مالک بیهوده از دسترنج و هزینه خریدار بهره‌مند می‌گردد.[۵۰۱] برای مثال، اگر هنرمندی با حسن نیّت قطعه سنگ مرمری را بخرد و از آن شاهکار هنری به وجود آورد که از حیث ارزش در حد بالایی باشد آیا در تملک مالک در می‌آید؟[۵۰۲] در این خصوص با توجه به این‌که مالک را نباید بدون سبب، صاحب دسترنج دیگران دانست، می‌توان قائل به حق مطالبه ارزش افزوده مذکور برای متصرّف مذکور دانست.
پایان نامه - مقاله

فصل چهارم: عدم ضمان در موارد مشابه

نسبت به ضمان گیرنده مال مقبوض به عقد فاسد برخی از فقها، نقض‌هایی به عمل آورده و بعضی دیگر به این نقض‌ها پاسخ داده‌اند. موارد نقض، مواردی است که در آن ملازمه بین صحیح و فاسد عقد در ضمان متصرّف در موضوع عقد منتفی است. این موارد که اساساً در تألیفات فقهی انعکاس یافته مربوط به مورد عقد، موضوع معامله و اهلیّت طرفین می‌باشد.
در این فصل به ذکر موارد مشابه که گیرنده مال ضامن نیست می‌پردازیم.

مبحث یکم: فروشنده نسبت ثمن در بیع مال مغصوب

یکی از مواردی که در کتب فقهی بیان شده است، عدم ضمان فروشنده مال مغصوب نسبت به تلف و نقص ثمن است. نظریه مشهور، بلکه اجماع فقها[۵۰۳] آن است که اگر در فرض فوق، ثمن مبیع مغصوب در ید بایع تلف شود، مشتری برای مطالبه خسارت حق رجوع به بایع نخواهد داشت و فقط بایع مادام که عین ثمن باقی است مسؤول ردّ آن به مشتری خواهد بود زیرا مشتری مالک آن است.
توضیح این‌که در بیع صحیح همان‌گونه که خریدار ضامن مبیع و بایع نیز ضامن ثمن است، بنا به قاعده ملازمه بین عقد صحیح و فاسد در حکم ضمان، در بیع فاسد مال مغصوب نیز باید بایع ضامن ثمن باشد در حالی که در صورت علم خریدار به مغصوب بودن مبیع چنین نیست یعنی غاصب در صورت تلف ثمن ضامن آن نیست اگر چه در صورت بقای عین ثمن در نزد او باید آن را به خریدار برگرداند.
ایرادکنندگان با ذکر یک مثال مورد نقض را توضیح داده، گفته‌اند: میان ثمن مشروبات الکلی، با ثمن مبیع مغصوب چه فرق است که در مورد اول بایع ضامن ثمن است، به این معنی که در فرض بقای عین، مسؤول رد و در فرض تلف، مسؤول رد ثمن یا قیمت آن است ولی در دومی هیچ‌گونه ضمانی ندارد؟
در پاسخ گفته شده که خریدار عین مغصوب، در فرض علم و آگاهی به غصب، علی‌رغم این‌که ممکن است مالک مبیع جهت استرداد مال مراجعه و عین را استرداد کند به تسلیم ثمن اقدام کرده است. بنابراین گویی خود به ضرر خویش اقدام کرده است و کسی مسؤول زیان او نیست، اما در مورد دوم چنین نیست، زیرا خریدار مشروبات الکلی به این گمان که از طریق معاوضه مالک مبیع می‌شود، ثمن را تسلیم کرده و حال که نامشروع بودن معامله مشخص شده، فروشنده مسؤول ثمن است زیرا خریدار اقدامی به زیان خود نکرده است.[۵۰۴]
علت دیگر که برای عدم ضمان و فرق بین ثمن مغصوب و ثمن در بیع فاسد بیان شده این است که خریدار عین مغصوب در واقع ثمن معامله را به کسی که باید تحویل بدهد (یعنی مالک) تحویل نداده و به اجنبی تسلیم کرده است، پس اگر مالک معامله را امضا کند بدان معنی نیست که تسلیم ثمن را قبول کرده است، بلکه مشتری مسؤول پرداخت ثمن به مالک است. به هر حال تسلیم ثمن توسط مشتری به غاصب، گویی یک تسلیم مجانی و به تعبیر فقهی یک «تسلیط بلا عوض» است و بر این پایه مشتری در قبال بایع عالم به غصب، ضمانی ندارد بلکه به منظور تملیک مبیع انجام شده است. بنابراین هر چند این معامله مورد امضاء و تأیید شرع قرار نگرفته، مشتری از آن‌جا که به انگیزه معاوضه ثمن را تسلیم کرده است، بایع ضامن ثمن است.[۵۰۵]
البته در فرض تلف، عدم حق رجوع برای مشتری عالم به غصب، نظریه مشهور فقهاست، ما طبق قول مخالف، مشتری به طور مطلق حق رجوع به بایع دارد خواه ثمن تلف شده باشد و خواه هنوز باقی باشد.[۵۰۶]
به نظر ما، بیع مال مغصوب را نمی‌توان از مواردی که نقض ضمان گیرنده مال مقبوض به عقد فاسد دانست زیرا:
اولاً؛ چنین معامله فاسد و باطل نیست بلکه غیرنافذ است که اگر مالک آن را تنفیذ کند معتبر شده و تمام آثار بیع بر آن مترتب خواهد شد.
ثانیاً؛ طرف حقیقی معامله غاصب نیست و خریدار خود عالماً غاصب را که بیگانه از عقد است به‌طور رایگان مسلط بر ثمن کرده است. در این نظریه صورت رد معامله مال مغصوب بررسی نشده اما روشن است که اگر این معامله به وسیله مالک رد شود معامله باطل خواهد بود.[۵۰۷]
ثالثاً؛ باید اضافه کرد که مطابق نظر اقوی[۵۰۸] در این صورت نیز بایع غاصب، ضامن ثمن است زیرا خریدار ثمن را رایگان به غاصب تملیک نکرده تا نتواند عین یا بدل آن را استرداد کند بلکه به عنوان عوض مبیع مغصوب و به امید این‌که مبیع ملک او شود ثمن را به خریدار تسلیم کرده است. بنابراین طرق قاعده «علی‌الید» غاصب، ضامن ثمن است.
قانون مدنی در ماده ۲۶۳ و نیز ۳۲۶ حق رجوع به بایع غاصب یا فضول را به منظور استرداد ثمن به طور مطلق برای خریدار عالم به غصب یا فضولی بودن عقد، شناخته است. از ماده ۲۶۳ ق.م که بیان می‌دارد: «هرگاه معامله اجازه نکند و مشتری هم بر فضولی بودن آن جاهل باشد، حق دارد که برای ثمن و کلیه غرامات به بایع فضولی رجوع کند و در صورت عالم بودن فقط حق رجوع برای ثمن را خواهد داشت.» و ماده ۳۲۶ ق.م مقرر دارد که: «اگر عوضی که مشتری عالم بر غصب در صورت تلف مبیع به مالک داده است، زیاد بر مفدار ثمن باشد، به مقدار زیاده نمی‌تواند رجوع به بایع کند ولی نسبت به مقدار ثمن حق رجوع دارد» استنباط می‌شود که مشتری نسبت به مقدار ثمن، مطلقاً حق رجوع دارد اعم از آن که ثمن تلف شده و یا نشده باشد.[۵۰۹]

مبحث دوم: طرف قرار داد سبق فاسد در برابر سابق (سبقت گیرنده)

یکی دیگر از مواردی که به عنوان نقض ضمان گیرنده مال مورد عقد فاسد معرفی شده است، عدم ضمان طرف قرارداد سبق فاسد در برابر سابق است. این نقض چنین توجیه شده است که در صورت صحیح بودن عقد سبق، طرف قرارداد ضامن سبق سابق است و باید عوض آن را بپردازد در حالی که اگر عقد سبق باطل باشد، طرف قرارداد ضامن عمل سبق و ملزم به تأدیه مال السبق به سابق نیست، زیرا عمل سبق برای طرف قرارداد فایده‌ای ندارد و به دستور او نیز انجام نشده است پس موجب برای ضمان طرف قرارداد نمی‌توان شناخت.[۵۱۰]
به این نقض پاسخ داده شده که چون عمل سبق محترم است و او اقدام به سبق مجانی نکرده پس در سبق فاسد نیز استحقاق اجرت دارد که در این حالت مستحق اجرت‌المثل می‌شود و طرف قرارداد ضامن است لذا خدشه‌ی بر ضمان گیرنده مال مقبوض به عقد فاسد، از این جهت وارد نیست.[۵۱۱]
در مورد این‌که آیا سبق فاسد می‌تواند به عنوان یکی از موارد نقض معرفی شود، می‌توان گفت که بر اساس این‌که طرف قرارداد به منظور خود از سبق رسیده باشد یا نرسیده باشد، پاسخ متفاوت است.[۵۱۲]
مطابق آن‌چه که ما به عنوان مبنا و مدرک برای ضمان در عقود معوّض مربوط به عمل بیان کردیم یعنی قاعده اقدام، اگر طرف قرارداد به منظور خود از سبق رسیده باشد، مانند مشهور ساختن اسب سابق، این شخص را باید ضامن اجرت‌المثل عمل سابق شناخت، زیرا صرف‌نظر از این‌که سابق عمل به رایگان انجام نداده، بلکه برای دریافت عوضی انجام داده است. قاعده اقدام در مورد شخص ملتزم به پرداخت حق‌السبق که به هدف خود رسیده حاکم است، زیرا ملتزم در این مورد از عمل سابق در حقیقت بهره‌مند شده است مانند این‌که در عقد اجاره فاسد، مستأجر به منظور خود از عقد اجاره شخص مانند نقاشی کردن خانه رسیده باشد.[۵۱۳]
اما اگر سبق هیچ فایده‌ی برای طرف قرارداد نداشته باشد بلکه فایده منظور این شخص صرفاً برنده شدن خود در اثر سبقت نگرفتن راکب در مسابقه بوده است، ضامن دانستن طرف قرارداد، خالی از اشکال نیست، زیرا فرض بر این است که عمل سابق هیچ‌گونه نفعی برای برای طرف ملتزم به پرداخت حق‌السبق نداشته و پرداخت مالی در این فرض به سابق، هرگز مورد اقدام او نبوده و فرض این است که در اثر قرارداد نیز ملزم به پرداخت نیست. به همین ترتیب از قاعد احترام نیز نمی‌توان ضمان او را ثابت دانست زیرا هر چند سابق یه نیت حق‌السبق اقدام به مسابقه کرده است اما طرف قرارداد دستور انجام دادن مسابقه را نداده و مسابقه به تقاضای او انجام نشده است تا خودداری از پرداخت اجرت‌المثل با قاعده احترام عمل سابق منافات داشته باشد.[۵۱۴] مضافاً بر این‌که در صورت تردید در ضمان، اصل عدم حاکم است.
بنا به توضیحات ارائه شده اگر طرف قرارداد به منظور خود از سبق رسیده باشد شخص را باید ضامن اجرت‌المثل عمل سابق شناخت چرا که قاعده اقدام در مورد شخص ملتزم به پرداخت حق‌السبق که به هدف خود نیز رسیده حاکم است و دانسته شد که قاعده اقدام به عنوان مبنا و مدارک برای ضمان در عقود معوّض مربوط به عمل انجام شده است. بنابراین می‌توان مواردی از نقض اصل قاعده را در عقد سبق فاسد ملاحظه کرد.
در فقه اهل سنّت تنها مذهبی که به این بحث اشاره کرده است مذهب شافعی است. نویسنده الاشباه و النظایر بعد از بیان علت ضمان در صحیح و فاسد، بیان می‌دارد که علت ضمان در صحیح و فاسد بدین علت است که اگر صحیح عقد موجب ضمان باشد فاسد به طریق اولی ضمان‌آور است لیکن در مورد عقدی که صحیحش ضمان‌آور نیست، عدم ضمان در فاسد بدین جهت است که از سویی اثبات ید به مال به اذن مالک صورت گرفته و از سویی خود ایجاب ضمان نمی‌کند. سپس وی از قاعده عکس مسایل را مورد استثناء می‌داند که عبارتند از:

 

    1. اگر در عقد قراض (مضاربه) شرط شود که سود متعلق به مالک سرمایه باشد چنین مضاربه‌ی فاسد است با این حال موجب ضمان می‌شود و عامل بنابر قول صحیح مستحق اجرت عمل خویش است.

 

    1. اگر در قرارداد مساقات شرط کند که میوه مال مالک باشد در این حالت هم حکم مسئله مانند حالت قراض فاسد است …

 

    1. هبه صحیح موجب ضمان نیست لیکن در هبه فاسد بنا به وجهی موجب ضمان می‌شود و مانند بیع فاسد است.[۵۱۵]از آن‌چه که بیان شد معلوم می‌گردد که در نظر این دسته از فقها قاعده اصل مورد نقض قرار نگرفته است.

 

 

مبحث سوم: زوج در عقد نکاح باطل با علم زوجه به فساد

یکی دیگر از مواردی که به عنوان نقض ضمان گیرنده مال مقبوض به عقد فاسد معرفی شده عدم ضمان زوج نسبت به مهر در نکاح فاسد است به این بیان که در عقد نکاح صحیح، زوج ضامن مهر است در صورتی که در نکاح فاسد اگر زوجه مطلع بر فساد نکاح باشد، زوج ضامن مهر نیست. زیرا در این صورت زن زناکار است و زناکار مهر ندارد.[۵۱۶]
به این ایراد چنین پاسخ داده شده است که اولاً؛ مورد قاعده عقود معاوضی است که مورد عقد تحت تصرّف طرفی که ضامن است قرار می‌گیرد در حالی که نکاح جزء چنین عقودی نیست و زوجه در ید زوج قرار نمی‌گیرد.
ثانیاً؛ عدم ضمان زوج مستند به دلیل خارجی است که منافات با اقتضای ذاتی نکاح نسبت به ضمان ندارد.[۵۱۷]
به این پاسخ چنین ایراد گرفته شده که فرض این است که ضمان مقبوض به عقد فاسد عام است و شامل هر گونه عقدی حتّی نکاح می‌شود و این که عدم ضمان زوج مستند به دلیل خارجی است رفع اشکال نمی‌شود زیرا مفاد ضمان مقبوض به عقد فاسد این است که در عقد فاسد، ضمان بالفعل موجود است نه اقتضای ضمان به نفسه در صورت فقدان مانع.[۵۱۸]
به نظر می‌رسد ضمان مهر در عقد نکاح در مقابل بضع و سایر استمتاعات نیست تا در نکاح فاسد هم وجود داشته باشد بلکه در مقابل زوجیت است که منحصراً در ازدواج صحیح وجود دارد بنابراین ضمان مهر به خود عقد به وجود می‌آید نه به استمتاعات که آثار عقد است پس چنان‌چه به حکم شارع، عقد وجود نداشته باشد ضمان هم وجود ندارد.[۵۱۹] محل سخن در باب ضمان مقبوض به عقد فاسد موردی است که سبب ضمان امر دیگری جز خود عقد باشد مانند قبض در عقد بیع که تا محقق نشده باشد ضمان مبیع به عهده بایع است.
از نظر شارع اسلام بضع و سایر استمتاعات مالیت ندارد و لذا اگر کسی زن دیگری را در جایی نگهدارد و او را از جمیع استمتاعات محروم کند ضامن چیزی نخواهد بود و این نیست جز بدین جهت که بضع و سایر استمتاعات در مقابل مال قرار نمی‌گیرد و اگر در موارد وطی به شبهه به تعبد شرعی مهرالمثل در نظر گرفته شده است این نه به جهت این است که مهر در مقابل استمتاعات است بلکه به جهت احترام به نوامیس و اعراض مردم است. چنان‌که برخی از فقها این گونه بیان کرده‌اند: «… ان ثبوت المهر … مع الزواج الفاسد لیس من آثار عقد هذا الزواج، بل من آثار الواقعه المادیه، و هی الوطء بشبهه …»[۵۲۰]
گزیده سخن این‌که مورد ضمان مقبوض به عقد فاسد عقود درست و نادرستی است که ضمان در آن‌ها به غیرعقد مستند است بنابراین ثبوت مهر در نکاح صحیح و عدم ثبوت آن در زنا به کلی از محل کلام بیگانه است.[۵۲۱]
از آن‌چه که بیان شد وضع مهر در عقد منقطع نیز روشن می‌شود چرا که مهر در عقد منقطع نیز در مقابل تحقق زوجیت خاص (همسری موقت) است نه در مقابل بضع و استمتاع و اگر در مورد عدم تمکین در پاره‌ای از مواقع، از مهر نیز به نسبت کاسته می‌شود. این تعبد به نحو خاص است نه از این جهت که مهر در مقابل بضع و استمتاع است و لذا چنان‌چه زن در اثناء مدت بمیرد به طبق قاعده هیچ چیز از مهر کاسته نمی‌شود.[۵۲۲]
علاوه بر آن‌چه که بیان شد باید دانسته شود که ملازمه بین ضمان مقبوض به عقد صحیح و ضمان مقبوض به عقد فاسد در این مورد موضوعاً منتفی است، زیرا معنای ضمان، تحمل خسارت تلف و نقض مال به وسیله گیرنده در حالت صحّت و فساد عقد است در حالی که در این مورد مالی دراختیار زوج قرار نمی‌گیرد تا تحمل خسارت تلف و نقض آن به وسیله زوج قابل تصوّر باشد. بنابراین نقض به نکاح هم ضمان گیرنده مال مورد عقد فاسد، وارد نیست.
در میان فقهای اهل سنّت به عقیده حنابله اگر در نکاح فاسد دخول انجام گیرد باید مهرالمسمّی ادا شود و در صورت عدم تعیین آن مهرالمثل پرداخت شود.[۵۲۳] ابن رجب حنبلی گوید: «میان نکاح و بیع تفاوت است زیرا نکاح با وجود فساد منعقد می‌شود و اکثر احکام عقد صحیح از جمله انحلال به طلاق و لزوم رعایت عده وفات و طلاق بر آن مترتب می‌گردد. مهر به محض خلوت ولو بدون دخول واجب می‌شود بدین جهت در عقد فاسد هم همچون عقد صحیح مهرالمسمی لازم می‌گردد زیرا ضمان مهر در نکاح فاسد ضامن عقد است درست مانند ضمان در نکاح صحیح لیکن ضمان در بیع فاسد، ضمان تلف است و در صحیح ضمان عقد.
به عقیده شافعیه در نکاح صحیح به مجرد دخول، مهرالمسمی لازم می‌شود و نکاح فاسد مهرالمثل.[۵۲۴] شافعیه هچون مالکیه، صرف خلوت را خواه در نکاح فاسد و خواه در نکاح صحیح موجب صداق می‌دانند و نیز می‌گویند هرگاه مرد، زن را به زنا اکراه کند برای زن صداق واجب می‌شود هر چند از محارم مرد باشد ولی در صورت رضای زن چیزی به وی تعلق نمی‌گیرد.[۵۲۵].
حنفیان معتقدند که در عقد فاسد صرف خلوت موجب صداق نمی‌شود ولی هرگاه دخول انجام گیرد باید مهرالمثل اداء شود.[۵۲۶]
با توجه به آن‌چه که بیان شد در فقه اهل سنّت، عقاید در این مورد متفاوت است در فقه مالکی و شافعی اگر زن راضی باشد به وی صداق تعلق نمی‌گیرد که به نحو ضمنی دلالت دارد بر این‌که اگر زوج آگاه به فساد نکاح باشد و به تمکین رضا دهد صداق به وی تعلق نمی‌گیرد ولی اگر اکراه شد به وی صداق تعلق می‌گیرد. در فقه حنبلی مطلقاً چه زن آگاه باشد و چه نباشد هرگاه دخول انجام گیرد باید مهرالمسمی ادا شود و در صورت عدم تعیین آن، مهرالمثل پرداخت شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:15:00 ق.ظ ]




علاوه بر این‌ها در بین مریدان شیخ از شیعیان خراسان و ماوراءالنهر نیز بوده‌اند و تشیع خود را به هیچ رو در تعارض با تصوف شیخ نمی‌دیده‌اند.[۱۸]
قاضی نورالله شوشتری معتقد است، شیخ نجم الدین بر اساس این که «پیران او منحصر در دوازده امام بودند، لاجرم در جانب مریدان نیز رعایت عدد پیران نموده و چنانچه در تاریخ گزیده مسطور است، در مدت عمر دوازده مرید بیش قبول نکرد.[۱۹]
شیخ‌ آقابزرگ‌ تهرانی‌ (ره) در طبقات‌ اعلام‌ الشیعه‌ نام‌ نجم‌الدین‌ کبری‌ را جزو رجال‌ شیعه‌ یاد کرده‌ است.‌ یکی از مهم‌ترین دلایل قرابت و نزدیکی طریقت نجم الدین با عرفان شیعی،مسئله ولایت می‌باشد، بی جهت نیست که طریقه کبرویه سریع‌تر از دیگر طرق جنبه های شیعی خود را آشکار نمود و در مناطق شیعه مذهب با اقبال و رغبت فوق‌العاده مواجه گردید.
از دیگر ویژگی‌های نجم الدین کبری و برخی عارفان مکتب او، ارتباط و نزدیکی آموزه‌ها و تعالیم آنان با آموزه‌ها و تعالیم مکتب تشیع است، به ویژه آنکه سلسله‌ی عرفانی ذهبیه که در قرن هشتم و نهم هجری از این مکتب منشعب شد، کاملاً رنگ و بوی تشیع دارد.
۳ـ۳ـ بهاءالدین ولد بلخی
محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد بلخی و ملقب به سلطان‌العلماء،پدر مولانا است وی از بزرگان صوفیه بود، سلسله او در تصوف، به امام احمد غزالی می‌پیوست، ولادت وی در تاریخ ۵۴۳ ق و در تاریخ ۶۲۸ وفات یافت، اعتقاد فراوان مردم بلخ باعث حسد و بغض سلطان محمد خوارزمشاه به وی شد.
سبب عمده وحشت خوارزمشاه از او، این بودکه بهاءالدین ولد همواره برمنبربه حکیمان وفیلسوفان دشنام می‌داد و آنان را بدعت‌گذار می‌خواند. گفته‌های او بر سر منبر بر امام فخرالدین رازی که سرآمد حکیمان آن روزگار و استاد خوارزم شاه نیز بود گران آمد و پادشاه را به دشمنی با وی برانگیخت. بهاء‌الدین ولد وقتی احساس خطر کرد، ترک وطن کرد و سوگند خورد که تا آن پادشاه بر تخت سلطنت نشسته است بدان شهر باز نگردد. فرزند وی جلال الدین در آن زمان تنها پنج ساله بود.
کدورت فخر رازی با بهاءالدین ولد از سال ۶۰۵ هجری آغاز شد؛ و مدت یک سال این رنجیدگی ادامه یافت و چون امام فخر رازی در سال ۶۰۶ هجری از شهر بلخ مهاجرت کرده است، بنابراین ‌نمی‌توان خبردخالت فخر رازی را در دشمنی خوارزمشاه با بهاءالدین درست دانست. ظاهراً رنجش بهاءالدین ازخوارزمشاه نمی­تواند موجب مهاجرت وی از بلاد خوارزم و شهر بلخ گردد. بلکه دلیل واقعی این مهاجرت اخباروحشتناک، آثارقتل‌عام‌ها و نهب و غارت و ترکتازی لشکریان مغول و تاتار در بلاد شرق و ماوراءالنهر می­باشد، خطراتی که مردم دوراندیشی چون بهاءالدین را به ترک شهر و دیار خود واداشته است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
اشعار سلطان ولد پسر جلال‌الدین در مثنوی ولد نامه این نظریه را تأیید می‌کند. چنانکه گفته است:

 

کرد از بلخ عزم سوی حجاز
بود در رفتن و رسید و خبر
کرد تاتار قصد آن اقلام
بلخ را به ستد و به رازی راز
شهرهای بزرگ کرد خراب
  زان که شد کارگر در او آن راز
که از آن راز شد پدید اثر
منهدم گشت لشکر اسلام
کشت از آن قوم بی‌حد و بسیار
هست حق را هزار گونه عقاب[۲۰]

این تنها دلیل متقنی است که مهاجرت بهاءالدین از بلخ قبل از ۶۱۷ هجری که لشکریان مغول و چنگیز به بلخ هجوم بردند را تایید می‌کند.بنابراین سال عزیمت او از شهر حوالی سال ۶۱۷ بوده است.
۳ـ۳ـ ۱ ـ بهاء ولد و تقریب
بهاء ولد اختلاف میان ادیان و مذاهب را سودمند و ترجیح یکی بر دیگری و تعصب بر آن را لازمه‌ی زندگی و ناشی از جوهر آدمیت می‌داند. با وجود این، پراکندگی ادیان و مذاهب وی را به این نتیجه می‌رساند که تنها باید یک راه اختیار کرد و راهی بهتر از راه محمد (صلّی اللّه علیه و آله)نیست.[۲۱]بهاء ولد خود را صاحب وحی به معنای عام و نبی بدون شریعت می‌دانست.
۳ـ۴ـ عطار نیشابوری
فَریدالدّین ابو حامد محمّد عطّار نِیشابوری در سال۵۴۰ ه. ق در نیشابور متولد و در سال ۶۱۸ ه. ق. در شادیاخ نیشابور درگذشت.وی یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلند نام ادبیات فارسی در پایان سده ششم و آغاز سده هفتم است.نام او «محمّد»، لقبش «فرید الدّین» و کنیه‌اش «ابو حامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کرده است. نام پدر عطّار ابراهیم (با کنیه­ی ابوبکر) و نام مادرش رابعه بود.
او داروسازی و عرفان را از شیخ مجدالدّین بغدادی فرا گرفته بود وبه کار عطاری و درمان بیماران می‌پرداخت. مذهب او را اهل سنت معرفی کرده ­اند، اما در دوران معاصر، برخی با استناد به اشعارش، بر این باورند که وی پس از چندی به تشیع گرویده یا دوست‌دار اهل بیت بوده است.[۲۲] استناد این افراد به اشعاری است که از نظر اکثر اساتید این حوزه و عطارشناسان معروف، منسوب به ایشان است و توسط افرادی هم تخلص یا به نام ایشان سروده شده‌اند و این مهم را می‌توان به راحتی از ابیاتی در خسرونامه فهمید هر چند که ایشان در مقدمه منطق‌الطیر (مقامات طیور) به نکوهش متعصبین پرداخته‌اند و به این افراد توصیه کرده‌اند که هم محب اهل بیت باشند و هم دوستدار خلفای راشدین.
عطار یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار می‌رود و بنا به نظر عارفان در زمینه­ عرفانی از مرتبه‌ای بالا برخوردار بوده است؛ چنانکه مولوی درباره او چنین سروده است:

 

هفت شهر عشق را عطار گشت   ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

پس از تسلط چنگیز خان مغول بر بلاد خراسان، شیخ عطار نیز به دست لشکر مغول اسیر گشت. مغولی می‌خواست او را بکشد، شخصی گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او هزار درم بدهم. عطار گفت: مفروش که بهتر از این مرا خواهند خرید. پس از ساعتی شخص دیگری گفت: این پیر را مکش که بابت خون‌بهای او یک کیسه کاه به تو خواهم داد. شیخ فرمود: بفروش که بیش از این نمی‌ارزم. مغول از گفته او خشمناک شد و او را هلاک کرد.
آثار مسلم عطار طبق تحقیقات دقیق استاد محمدرضا شفیعی کدکنی بدین شرح است:
اسرارنامه، الهی نامه، منطق‌الطیر، مصیبت نامه، مختارنامه، تذکره‌الاولیا، دیوان اشعار.
عطار، مست رخ داد عشق است، هر چند خود، بسیار به توصیف عشق می‌پردازد، اما بر این
باور است که درک رخ داد عشق، در گرو تجربه‌ی مستقیم عشق است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:15:00 ق.ظ ]




این زیرمعیار از طریق سنجش شاخص های طراحی مناسب فرآیندهای شرکت با حداقل شکست و آسیب پذیری، کنترل بخش اعظم فرآیندهای سازمان از طریق کنترل کیفیت آماری، استفاده از تکنیک های تجزیه و تحلیل آماری برای کاهش واریانس فرآیندها، استفاده از نمودارهای ویژه برای برای کنترل و نظارت فرایند تولید و منترل فرایند از طریق سیستم های کنترل فرایند آماری اندازه گیری می شود(Zeng et al, 2014, 9).
دانلود پایان نامه
تعمیرات و نگهداری پیشگیرانه:
این زیرمعیار از طریق سنجش شاخص های به روز سازی تجهیرات فرسوده برای جلوگیری از خرابی و توقف های حاصله از آن، بهبود عملکرد تجهیزات با طراحی مجدد تجهیزات، برآورذ طول عمر تجهیزات برای تدوین برنامه ریزی تعمیر یا تعویض، استفاده از تکنیک های تحلیل خرابی برای پیش بینی طول عمر تجهیزات و تجزیه و تحلیل آماری توقفات اصلی اندازه گیری می شود(Zeng et al, 2014, 10).
عملیات پاکسازی:
این زیرمعیار از طریق سنجش شاخص های تاکید شرکت بر قرار دادن وسایل و تجهیزات در مکان های مشخص شده، افتخار شرکت به پاکیزگی و تمیزی، پاکیزه بودن شرکت در همه ی زمان ها، یافتن سریع لوازم مورد نیاز کارکنان در محل کار توسط آنها و عدم سازماندهی و آلودگی اندازه گیری می شود(Zeng et al, 2014, 10).
اطلاعات کیفیت:
این متغیر از طریق سنجش شاخص های وجود نمودارهای درصد ضایعات در سالن ها، وجود نمودارهای برنامه ی زمانبندی شده در سالن ها، وجود نمودارهای نقطه ای برای آمار خرابی و از کارافتادگی دستگاه ها در سالن ها، دسترسی کارکنان به اطلاعات در صورت آمادگی برای مشاهده و دسترسی کارکنان به اطلاعات بهره وری در صورت آمادگی برای مشاهده اندازه گیری می شود(Zeng et al, 2014, 10).
عملکرد کیفیت:
فرایند بررسی و تحلیل ابعاد کیفیتی سازمان برای شناسایی خواسته ها و نیازمندی های مشتریان و سعی در لحاظ نمودن آنها در تمامی مراحل طراحی و تولید در متون به عملکرد کیفیت اطلاق می شود. این متغیر از طریق سنجش شاخص های عملکرد، اقدامات برجسته، ثبات و دوام، همراستایی، ماندگاری و استمرار، قابلیت خدمت دهی، زیبایی و تصویر محصول و در نهایت کیفیت ادراک شده اندازه گیری می شود(Zeng et al, 2014, 10).

۱-۸-قلمرو تحقیق

 

۱-۸-۱- قلمروزمانی

قلمرو زمانی تحقیق جاری از پاییز سال ۱۳۹۳ می باشد و تا تابستان ۱۳۹۴ ادامه دارد.

۱-۸-۲- قلمرو مکانی

قلمرو مکانی تحقیق شرکت های تولیدی در استان گیلان است.

۱-۸-۳- قلمرو موضوعی

قلمرو موضوعی تحقیق جاری تاثیر توانمندی در اجرای ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری مدیریت کیفیت بر عملکردنواوری با توجه به نقش میانجی عملکرد کیفیت است که در حوزه ی مدیریت تولید و عملیات قرار دارد.
فصل دوم
ادبیات تحقیق

۲-مقدمه

پیدایش مدیریت کیفیت جامع یکی از مهمترین جنبه های عملکرد مدیریت است(فاضلی و رحیمیان، ۱۳۹۲، ۱۶). مدیریت کیفیت جامع یک رویکرد بهبود کیفیت کل گرا برای شرکت هایی با هدف بهبود عملکرد از لحاظ کیفیت و نوآوری برای دو دهه گذشته مطرح شده است. سازمان هایی که از مدیریت کیفیت جامع استفاده می کنند منافع بسیاری از جمله تولید محصولات با کیفیت بالاتر، رضایت بیشتر مشتریان، کاهش هزینه، بهبود مالی، کیفیت و نوآوری در عملکرد و علاوه بر این بهبود رضایت کارکنان نصیب آنان می شود. علاوه بر این، اگر مدیریت کیفیت فراگیر با موفقیت پیاده سازی شود، یک مزیت رقابتی محسوب می شود(Zehir et al, 2012, 273). مدیریت کیفیت نه تنها پایه و اساسی مهم در توسعه نوآوری است بلکه کاتالیزوری حیاتی در فرایند نوآوری محسوب می شود(کزازی و شول، ۱۳۹۲، ۵). سیستم های مدیریت کیفیت بخش های مختلف سازمان را به فرا گرفتن کارهای تیمی مجبور می کند. و با این کار تمامی بخش های مختلف یک سازمان را جهت تولید بهینه و ارائه محصول با کیفیت به هم پیوند می دهد، تا نتیجه ای فراتر از انتظارات مشتریان بوجود آورد(Almansur, 2013, 20). مدیریت کیفیت جامع یکی از کامل ترین و کاراترین فلسفه های مدیریتی است که به نحو شایسته ای مباحث کیفیت و رضایت مشتری را در بردارد. مدیریت کیفیت جامع یک رویکرد مدیریتی برای بهبود عملکرد سازمانی، به خصوصی عملکرد نوآورانه به شمار می رود(اکبری و همکاران، ۱۳۹۲، ۳۶).
از نقطه نظر نوآوری نیز بررسی تأثیر مدیریت کیفیت جامع بر عملکردهای نوآوری دارای اهمیت است. این کار از یک سو می تواند به توسعه فعالیت های مدیریتی در سازمان کمک نموده و از سوی دیگر، یک منبع مهم در تعریف و تقویت عملکردهای نوآوری سازمان مورد استفاده قرار گیرد(فارسیجانی و سمیعی نیستانی، ۱۳۸۹، ۱۱۹). مفاهیم کیفیت و نوآوری راهنماهای دنیای کسب و کار امروزی هستند. دستیابی به هر دو نوع عملکرد (عملکرد کیفیت و عملکرد نوآوری) کار ساده ای نیست، شرکت ها باید یکی را در مقابل دیگری در اولویت قرار دهند. به نوآوری و کیفیت نمی توان در یک زمان دست یافت به دلیل آن که کسب و کار به طور کلی ابتدا به مفهوم مدیریت کیفیت در درون ساختار شرکت پرداخته و سپس به نوآوری روی می آورد(Zehir et al, 2012, 273). بین مدیریت کیفیت جامع و نوآوری در سازمان هایی که با مدیریت کیفیت جامع رابطه دارند یک محیط مفیدی برای نوآوری فراهم خواهد شد(فاضلی و رحیمیان، ۱۳۹۲، ۲۵).

بخش اول

عملکرد نوآوری
۲-۱-تعاریف عملکرد نوآوری
عملکرد نوآوری یک شرکت را قادر به دستیابی دانش جدید، محصول جدید و تولید جدید می کند. نتایج نشان داد که شدت و تنوع تحقیق و توسعه فعالیت های بین المللی به عنوان تعیین کننده ی عملکرد نوآوری است(Hsu et al, 2014, 7). عملکرد نوآوری بوسیله ی متغییرهای سهم فروش محصول جدید، محصولات جدید شرکت در بازارهایی داخلی و خارجی و فروش کلی ارزیابی می شود(Kafouros et al, 2014). آلگرو همکاران[۸] نوآوری را توسط ارزیابی ارتباط بین فرایندهای توسعه و تحقیق، عملکرد نوآوری و رشد سازمانی بیان کردند. و نوآوری و عملکرد نوآورانه مربوط به ظرفیت شرکت و قابلیت های ایجاد دانش و کسب و انتشار آن است. که منجر به معرفی فرایندهای جدید، محصولات و ایده ها در سازمان می شود و در نهایت معرفی کننده ی عملکرد نوآورانه ی مثبت سازمانی است(Noori, 2014, 2). عملکرد نوآوری به عنوان راس نهایی فعالیت های نوآوری محسوب می شود و منجر به بهبود عملکرد تولید شامل عملکرد کیفیت و محصول می شود(Zeng et al, 2014, 3).
توانایی در کسب و کار و تجارت های شبکه ایی و روابط درون سازمانی و دستیابی به نوآوری ها برای ارتقاء و فرصت های کسب و کار به منزله ی یک نیروی محرکه در رشد و عملکرد نوآوری محسوب می شود. و مطالعات و پژوهش های متعددی تاثیرات ارتباطات درون سازمانی بر عملکرد نوآوری را نشان داده است. اسینگرینچ و همکاران[۹] نشان دادند که روابط درون سازمانی منجر به تقویت تحقیق و توسعه و ارتباط عملکرد نوآوری سازمان می شود(Ren et al, 2014, 1). پژوهشگران دریافتند که اکثر تحقیقات در زمینه ی نوآوری، بر نوآوری محصول در شرکت های تولیدی تاکید دارند. از دیدگاه سازمانی، موفقیت واقعی نوآوری در بازار اتفاق می افتد. ایجاد معیارهای بازاریابی نوآورانه برای کمک به شرکت ها در انتقال عقاید و محصولات خوب به سمت فروش و درآمد و عایدی مناسب، لازم و ضروری است. تغییر قوانین و مقررات مربوط به نوآوری استراتژیک، عامل کلیدی موفقیت بسیاری از مدیران بازار بوده است. به علاوه، شرکت ها باید تلاش کنند تا فرهنگ مناسب، ساختار، محرک ها، سیستم ها و فرآیندهای مناسبی را که منجر به تسهیل نوآوری می شوند پدید آورند. گفتنی است که نوآوری الزاما منجر به فروش بیشتر شرکت نمی شود(غفاری آشتیانی و پیرمحمدی، ۱۳۸۷، ۳۲).
ساختار سازمانی همچنین دارای تاثیر مثبتی بر عملکرد سازمانی است. و ساختار سازمانی سیاست ها و خط و مشی ها و چارچوب های است که یک سازمان در ارتباطات و عملکرد و وظایف خود از آن پیروی می کند. با این تعاریف واضح است که ساختار یک سازمان تاثیر مثبت و غیر مستقیم معناداری بر عملکرد نوآوری و پیشرفت یا عدم پیشرفت آن دارد(Vang Helgesen, 2009, 10). مدیریت عملکرد نوآوری در استراتژی کسب و کار منجر به افزایش نتایج کسب و کار شرکت می شود. در وضعیت اقتصادی، نوآوری و عملکرد نوآوری یک اولویت استراتژیک بالا برای شرکت ها محسوب می شود و بسیاری آن را به عنوان عوامل رشد قوی اقتصادی مورد توجه قرار داده اند. و از این جهت بررسی عملکرد نوآوری برای شرکت ها مهم است. افزون بر این شرکت ها باید بدنبال پایداری در عملکرد نوآوری باشند(Noori, 2014, 2). نوآوری و انجام کارها و اقدامات جدید براساس ایده های نو از اموری است که شاید هیچ کس در اصل آن تردیدی نداشته باشد. در زیر تعاریفی از نوآوری بیان شده است(اسکندری و همکاران، ۱۳۹۰، ۱۰):
نوآوری به عنوان یک عامل تعیین کننده برای رقابتی بودن ملتها؛
یکی از عوامل اصلی زیربنایی رقابت پذیری بین المللی کشورها و بهره وری آنها؛
محور رشد خروجی و بهره وری؛
محرک کلیدی رشد بهره وری نیروی کار و منبع اصلی شکوفایی اجتماعی؛
به عنوان یک عامل کلیدی پویایی های صنعت، هم از لحاظ ترکیب و هم سازماندهی؛
یک جزء حیاتی برای تقویت بهره وری و عاملی تعیین کننده برای موفقیت اقتصادی.
نگاه به نوآوری فقط به عنوان محصول یا فرایند، بدون تشخیص رابطه درونی بین آنها از مثال های «تفکر جزئی نگر» است. نوآوری های محصول عمدتاً با نقش آفرینی واحدهای تحقیق و توسعه و جلوتر از سایر بخش های سازمان شکل گرفته و بسیار پیش آمده است، به طوریکه بدنه اصلی سازمان از این نرخ بالا عقب می ماند و در بسیاری از موارد فرایند و ظرفیت تولید اجازه دنباله روی از نرخ بالای نوآوری محصول را نمی دهد(اسکندری و همکاران، ۱۳۹۰، ۱۰).
هر اندازه یک سازمان بزرگتر باشد، کارایی و اثر بخشی آن هم بیشتر است ولی با توجه به سن شرکت، شرکت های جوانتر نوآورتر هستند. اما پژوهشگران گزارش کردند که شرکت های تولیدی کوچک و متوسطی که به ثبت رسیده اند تمایل بیشتری به افزایش آگاهی درباره نوآوری دارند. شرکت های تولیدی کوچک و متوسطی که دارای سرمایه گذاری های خارجی بوده اند، عملکرد بهتری در رابطه با فروش دارند. رقابت، در یک محیط بین المللی باعث می شود که شرکت برای داشتن خلاقیت و نوآوری بیشتری به چالش بیفتد، زیرا امروزه نوآوری کلید اصلی برای ماندن در صحنه رقابت است. جهانی شدن برای بعضی از شرکت های تولیدی کوچک و متوسط که فاقد نیروی انسانی کافی، منابع مالی، مهارت در زبان و چشم انداز بین المللی هستند، یک امر هولناک و دلهره آور است. هم ویژگی های مبتنی بر استراتژی و هم عوامل مرتبط با رقابت، تأثیر مستقیم بر نوآوری سازمانی دارند(غفاری آشتیانی و پیرمحمدی، ۱۳۸۷، ۳۲).
تعریف بسیاری برای عملکرد نوآوری وجود دارد. و می ت
وان آن را از راه های بسیاری مورد ارزیابی قرار داد. نوآوری و عملکرد نوآوری از عواملی مانند، استراتژی، ساختار و فرهنگ یک سازمان تاثیر می پذیرد. همیلتون[۱۰] بیان کرد که همه ی سازمان دارای یک منحنی عملکرد نوآوری ذاتی هستند که به راحتی می تواند مورد مقایسه در زمینه های ارزش خالص هر پروژه و سرمایه گذری های مرتبط با آن اندازه گیری شود. از اینرو این منحنی پیش بینی کننده ی درآمد آینده، سود و رشد نوآوری، و یا به عبارتی دیگر عملکرد نوآوری سازمانی است. و استراتژی های نوآوری نیز عوامل قابل مشاهده ایی هستند که تحت تاثیر عملکرد نوآوری قرار دارند. و این استراتژی در عملکرد نوآوری در یک سازمان به عنوان نوآوری متناسب با تولید و محصول و عوامل مرتبط به بازار می شود(Vang Helgesen, 2009, 5-7).
آلجری و همکارانش[۱۱]عملکرد نوآوری محصول را به عنوان یک ساختاری با ابعاد متمایز و متفاوت مجسم کرده اند که عبارتند از(Tohidi & Jabbari, 2012, 521):
اثربخشی و کارایی نوآوری: این بخش میزان نوآوری را منعکس می کند و همچنین نشان دهنده ی تلاش جهت دستیابی به موفقیت می باشد.؛
عملکرد نوآوری: عملکرد نوآوری محصول عامل مهمی است که جهت اندازه گیری عملکرد محصولات مورد استفاده قرار می گیرد. عملکرد محصول باید از طریق زمان و هزینه تمایزگذاری شده پذیرفته شود.
در جهان پویای کسب و کار امروز شرکت ها به شدت به دنبال کسب مزیت رقابتی هستند، تا بتوانند بدین وسیله بر رقبای خود پیشی بگیرند .بدون تردید، توسعه محصول جدید مقدمه ای برای ورود به این مرحله است. با توجه به کوتاه شدن چرخه عمر محصول، فشار زیادی به منظور کاهش هزینه و زمان توسعه محصول وجود دارد. سریع تر شدن زمان ارائه به بازار برای محصولات جدید می تواند به حجم بالاتری از فروش منجر شود. بنابراین، این امر بسیار مهم است که فرآیندهای توسعه محصول ساده گردند تا پروژه های توسعه سرعت یابد(رمضانیان و همکاران، ۱۳۹۱، ۱۸۶). سرعت در بازار در واقع زمان سپری شده بین ایده ی معرفی محصول جدید و راه اندازی در بازار است، که بر عملکرد نوآوری محصول تاثیر می گذارد. ساختارهای تولید به این صورت است که زمان توسعه را کاهش می دهند و به شرکت ها کمک می کنند تا از نظر عملکرد نوآوری، محصولات یا تولیدات شان ارتقا یابد(Bouncken et al, 2015, 2).
ساختار فرایندهای ضعیف به تکرارهای بیهوده منجر می گردد که ممکن است سبب تاخیر در ارائه محصول به بازار و از دست دادن فرصت های فروش گردد. اگرچه محصولات جدید فرصت های جدیدی برای شرکت ها ایجاد می کنند، ولی نباید ریسک قابل توجه ای که این محصولات دارند نادیده گرفته شود .اگرچه محصولات جدید و نوآورانه عامل تعیین کننده ای در کسب مزیت رقابتی برای شرکت ها محسوب می شود، اما وضعیت های جدید و پیچیده ای برای تیم توسعه محصول به وجود می آورد که با خود ابهامات زیادی به همراه دارند(رمضانیان و همکاران، ۱۳۹۱، ۱۸۶). مارینوآ[۱۲] عملکرد شرکت ها را بر اساس دانش بازار و این انتشار دانش تاثیر توانایی بهره برداری فرصت های بازار بطور ویژه نشان می دهد، که منجر به عملکرد نوآوری می شود. از طرف دیگر قابلیت های بازار نشان دهنده ی توانایی جذب ارزش ها و نوآوری، و بطور تاثیر گذارتر موجب نوآوری بیشتر شرکت می شود و مزیت رقابتی می شود(Ren et al, 2014, 3).
توسعه ی محصول جدید موجب پیشرفت های فناوری، محصولات، فرایندها و خدمات می شود که این به نوبه خود مشارکت قطعی مشتریان و اجزای دیگر سازمان های تجاری را در بر دارد. نوآوری یک محصول راه حلی جدید و خلاقانه برای شرایط و تمایلات فعلی می باشد و نیازهای پنهان و آشکار و خواسته های مشتریان و سهامداران را برآورده می کند. نوآوری برای حفظ پیشرفت اکثریت سازمان ها ضروری است. اگر نیروی حیاتی یک سازمان تجاری، جریان نقدی باشد، نوآوری راهکاری برای تجدید قوای سازمان می باشد تا با موفقیت بیشتری در بازار تقاضا رقابت کنند. توسعه محصولات جدید روی بهبود موقعیت راهبردی و توانایی ارائه محصول سازمان از طریق هدایت وخلاقیت تمرکز دارد(قاسمی نژاد و شاه میری، ۱۳۹۲، ۲).
محصولاتی که برای عموم تازگی دارند و بر اساس فناوری های نوآورانه باشند، مشخصه ها و مزایایی را ارائه می دهند که در بازارهای کنونی و از طریق محصولات جاری موجود نیستند. محصولات جدید تغییرات جهشی را به فناوری ها و به روش تحویل محصولات به بازارها اعمال می نمایند. آنها فناوری نوآورانه را برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان با تغییرات جهشی مربوط به بازار، به کار می گیرند. توسعه یک محصول نوآورانه نیازمند توجه به جنبه ها و عناصر اصلی و کلیدی فرایند تولید است. هدف اساسی توسعه محصول جدید ایجاد ارزش برای سازمان، مشتریان، صاحبان سهام و تمام بخش های درگیر می باشد. مشتریان موجود و بالقوه به دنبال نتایج مثبت و با ارزش می باشند. دستیابی به نیازهای مشتری و ارائه مزایای استثنایی، اساس ایجاد ارزش و توسعه محصول جدید می باشد. در زمینه ایجاد ارزش، فرایند توسعه محصول جدید باید جنبه های مثبت را ارتقا داده و از جنبه های منفی بکاهد و همچنین مزایا را افزایش داده و متقابلاً معایب، سختی کارکردن و هزینه های مرتبط با هر محصول را کاهش دهد(قاسمی نژاد و شاه میری، ۱۳۹۲، ۵). تنوع و پذیرش در شرکت به افزایش عملکرد نوآوری و رشد و ترقی شرکت کمک می کند. افزون بر این شرکت ه
ا می توانند مزایای را در جهت بهبود عملکرد و نوآوری بدست آورند. که مزیت اول شامل، متمایز سازی شایستگی و صلاحیت شرکت، در بخش تولید و تنوع محصول شده و مزیت دیگر آن به اشتراک گذاری منابع و توانایی تحقیق و توسعه است(Chen, 2012, 119).
توسعه ی محصول جدید فرآیندی است که در آن محصول یا خدمتی جدید به بازار عرضه می شود. موفقیت این فرایند را می توان با تعریف شاخص هایی که نشان دهنده ی میزان این موفقیت یا عدم موفقیت است، اندازه گیری کرد(مانیان و همکاران، ۱۳۹۰،۱۳۶). کاربرد و موفقیت پروژه یا محصول جدید ممکن است به عنوان ابعاد عملکرد نوآوری در نظرگرفته شوند. در واقع می توان گفت عملکرد نوآوری به معنای پاداش بازار برای کمک به محصولات نو و جدید جهت فروش و سودهایی می باشد که سازمان به آن دست می یابد(Wu, 2013, 1995). پژوهش های قبلی نشان می دهند که اندازه گیری های عملکرد نوآوری شامل معرفی محصولات جدید، خطوط تولید جدید، و اصلاحات و تعدیل ها می باشند و مشتقات آنها می توانند به عنوان بهترین فعالیت های یک شرکت محسوب شوند. از طرفی، استراتژی نوآوری تحقیق و توسعه به طور مثبتی بر عملکرد نوآوری یک شرکت تاثیر می گذارند(Wu, 2013, 1995).
۲-۱-۱- تاریخچه عملکرد نوآوری
شومپتر، نوآوری را معرفی یک ترکیب جدید از عوامل تولید و حالت های مختلف یک نظام یا به عبارتی یافتن یک تابع تولید جدید می داند. عوامل این نظام، شناخت یک محصول جدید، یافتن یک فرایند تولیدی جدید، دستیابی به بازار جدید، بکارگیری منابع جدید و نهایتا طراحی یک سازمان جدید است. نوآوری تکنولوژیکی بین سال های مطرح شده است و دانشمندان و متفکرین ۱۹۶۰-۱۹۵۰ مختلفی در این زمینه اظهار نظر نموده اند که به دو موضوع تولید و فرایند نوآورانه توجه بیشتری داشته اند. در این مرحله ابداع و اختراع به مرحله تجاری سازی منجر شده و تأثیر بسزایی در رشد اقتصادی کشورها داشته است، پس از این مرحله به نوآوری سیستماتیک و فرآیندگرایی توجه بیشتری شده است. به گونه ای که دیوید و نورث در سال ۱۹۷۱ ادعا می کنند که تغییرات سیستماتیک و رشد اقتصادی امریکا، از این مرحله شروع می شود. نگرش نوآوری صنعتی توسط فریمن بین سال های ۱۹۸۰-۱۹۷۰ مطرح گردید. مشخصات این نگرش انجام تحقیقات پایه، اختراع، توسعه و نوآوری است. فریمن از جمله ویژگی های نوآوری در این دوره را، فزاینده بودن آن اعلام می دارد که این موضوع به دلیل امکانات تولید بهتر در دوران صنعتی، فرصت های بیشتری برای خلق ایده های جدید و نیازهای فزاینده جوامع بشری ایجاد می نماید. در سال های ۱۹۹۷-۱۹۸۷ بر نظام های نوآوری تاکید بیشتری شده است. نوآوری علمی در سال ۱۹۹۳ مطرح شد و این نوآوری عبارت است از ایجاد، ارزیابی، مبادله و کاربرد ایده های جدید به منظور برتری یافتن بنگاه های اقتصادی در بازار کالا و خدمات، که منجر به شکوفایی اقتصاد ملی و توسعه اجتماعی می شود(آقا داود و همکاران، ۱۳۸۹، ۱۳۵-۱۳۷).
۲-۱-۲- اهمیت عملکرد نوآوری
نوآوری در صنایع به واسطه مقابله با رقابت روزافزون، رفتار متغیر مصرف کننده و رشد سریع تکنولوژی اهمیت دارد. عملکرد اقتصادی سازمان ها و صنایع به طورکلی وابسته به ظرفیت آنها برای نوآوری است. نوآوری مفهومی چندوجهی است که عاملی در جستجوی روش های جدید انجام کارها ذکر شده است(سلطانی و همکاران، ۱۳۹۱، ۲). نوآوری به عنوان یک ایده یا رفتار مربوط به یک محصول، خدمت، دستگاه، سیاست و برنامه ها که جدید و مورد پذیرش سازمان قرار گرفته است، قلمداد می شود. نوآوری را باید فرآیندی شامل طرح ایده نو، کسب دانش لازم از طرق مختلف، تبدیل ایده و دانش یا تکنولوژی به محصول یا خدمت جدید و ارائه آن به بازار(مشتری) و پذیرش آن از سوی مشتری دانست(کزازی و شول، ۱۳۹۲، ۴). با در نظر گرفتن فشار رقابتی حاکم بر بازار، اندازه گیری عملکرد نوآوری از اهمیت خاصی برخوردار است(کزازی و شول، ۱۳۹۲، ۴). نوآوری سازمانی به عنوان منبع مهم مزیت رقابتی پایدار می باشد. فرایند نوآوری شامل کسب، انتشار، استفاده از دانش جدید و موجود می باشد. نوآورپذیری یک سازمان دقیقا با توانایی آن سازمان در استفاده و به کار بردن منابع دانش خود مرتبط است(برومند و رنجبری، ۱۳۸۸، ۵۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:15:00 ق.ظ ]




ساختار سازمانی از طریق طراحی الگوهای تعاملی، زمینه کنترل اعمال افراد را فراهم می آورد (رابینز و جاج، ۲۰۰۹؛ اعرابی،۱۳۷۶)؛ و از آنجا که قدرت منبع کنترل رفتارهای دیگران می باشد (شرمرهورن و همکاران،۱۳۸۶؛ هرسی[۷] و همکاران ،۲۰۰۲)، می توان گفت ساختار بر قدرت تاثیر دارد. از طرفی قدرت و منابع آن نیز می تواند بر ساختار تاثیر داشته باشد. لذا منابع قدرت مورد استفاده مدیران می تواند افراد، گروه ها و به طور کلی سازمان را در راستای تحقق و پیشبرد اهداف سازمانی توانا سازد و یا باز دارد.
در واقع ساختار سازمانی و منابع قدرت در کنار هم، یک چرخه تعاملی را تشکیل می دهند. آنها در این چرخه، نفوذی متقابل در و بر یکدیگر دارند. ساختار سازمانی در یک چرخه علیت فزاینده، قدرت و منابع آن را تحت تاثیر خود قرار می دهد. از طرفی قدرت نیز، ساختار سازمانی را متاثر می سازد. آنها در این چرخه علیت فزاینده[۸]، یکدیگر را ایجاب می نمایند. بر همین اساس آن دو مفهوم، همزاد یکدیگر تلقی می گردند (هال، ۲۰۰۲؛ تولبرت و هال، ۲۰۰۹). جریان تعاملی حاکم بین آن دو دارای اثرات واگشتی مستقیم و غیر مستقیم (با واسطه متغیرهای دیگر) نیز می باشد. بدین معنا که نفوذ و کنترل حاصل از ساختار سازمانی و قدرت، تحت تاثیر اثرات ناشی از تعاملات آن دو با همدیگر و با سایر عوامل و متغیرهای سیستمی (سازمانی) نیز می باشد. اهمیت این تعاملات از آن جهت است که در شکل دهی و جهت دهی"مناطق فعالیت[۹]“در سازمان و در نتیجه، شکل گیری روند کلی فعالیت و اثربخشی سازمان دارای نقش به سزایی می باشند (ترک زاده، ۱۳۸۸). از طرفی قدرت منجر به تحقق اهداف و رسالت های سازمانی (رابینز[۱۰]، ۲۰۰۱) و نهایتاً بقای سازمان (مککللند و برنهام[۱۱]، ۲۰۰۳) می گردد. از این رو ساختار سازمانی و منابع قدرت به سبب نقش معنادار خود در سازمان، جایگاهی کلیدی می یابند. زیرا ساختار و قدرت به واسطه تاثیر و به نوعی کنترل بر رفتار افراد و گروه ها قادر به نفوذ در عملکرد آنان در راستای تحقق اثربخشی سازمانی می گردند.
با توجه به اهمیت این دو عامل (ساختار و قدرت) و روابط تعاملی آنها در هدایت رفتار و عملکرد سازمان (در سطوح مختلف فردی، گروهی و سازمانی)، بررسی رابطه ساختار سازمانی و منابع قدرت مدیران اهمیت می یابد. لذا در این پژوهش به این مهم پرداخته شده است. نتیجه حاصل از انجام پژوهش مذکور آگاهی از نوع ساختار سازمانی موجود در واحدهای ستادی دانشگاه، شناخت الگوی توزیع به کارگیری منابع قدرت توسط مدیران و به طور کلی چگونگی اعمال آن در سیستم می باشد. همچنین یافته های این پژوهش، می تواند تبیین گر چیستی و چگونگی رابطه بین نوع ساختار و منابع قدرت مدیران دانشگاهی باشد. شناخت بهتر ماهیت و پویایی های هر دو متغیر ساختار و قدرت، اطلاعات مهمی را به مدیران ارشد دانشگاهی ارائه می نماید و می تواند مبنای شکل گیری یا شکل دهی"نقشه های شناختی"کارامد درباره موضوع و قلمرو سیستمی آن در مدیریت دانشگاه و مدیران گردد (ترک زاده، ۱۳۸۸). این بدان معنا است که بررسی رابطه مذکور منجر به ادراک صحیح مدیران از مفاهیم ساختار و منابع قدرت رایج در دانشگاه شیراز می شود. پنداشت درست آن مفاهیم می تواند دانشگاه را در زمینه شناخت مبانی نفوذ، پیوند افراد با سازمان (هال، ۲۰۰۲) و همچنین اتخاذ و اجرای تصمیمات سازمانی سازنده یاری بخشد.
با توجه به آنچه گفته شد این پژوهش در پی پاسخ به این سوال اساسی است که آیا نوع ساختار سازمانی با انواع منابع قدرت مورد استفاده مدیران در واحدهای ستادی دانشگاه دارای رابطه معناداری می باشند؟ و به عبارتی نوع ساختار سازمانی به چه میزان انواع منابع قدرت مورد استفاده مدیران را پیش بینی می نماید؟ انتظار می رود پژوهش حاضر با شناسایی نقش و تاثیر نوع ساختار سازمانی[۱۲] و انواع منابع قدرت[۱۳]، زمینه شناختی لازم جهت اقدامات نظام مند مدیریتی در زمینه های توسعه و بهسازی ساختار سازمانی و فرایندهای قدرت در واحدهای مختلف دانشگاه را فراهم آورد.
۱-۲- اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت پژوهش حاضر از دو ناحیه (ساختار و قدرت) نشات می گیرد؛ و هر ناحیه دارای تبعات کارکردی خاص خود می باشد که در ذیل به طور جداگانه به توضیح هر کدام پرداخته شده است.
ساختار، الگوی روابط بین اجزای یک کل سازماندهی شده می باشد (هچ، ۱۳۸۷). ساختار سازمانی منجر به طراحی الگوی روابط، ایجاد انتظام و شکل دهی به کل سازمان می گردد. همچنین ساختار منجر به ایجاد و جهت دهی قابلیت‌های کارکردی سازمان می شود؛ از این رو ساختار یکی از عوامل مهمی است که ماهیت و کیفیت کل سازمان را طراحی می نماید. ساختار اعمال اعضای سازمان را کنترل می نماید (رابینز و جاج، ۲۰۰۹؛ اعرابی، ۱۳۷۶). بر همین اساس می توان گفت ساختار به عنوان منبع کنترل رفتارهای سازمانی افراد ایفای نقش می کند. از این رو ساختار دارای کارکردهای ایجاد زمینه برای اعمال قدرت، پیوند افراد با سازمان و اثربخشی می باشد (هال، ۲۰۰۲).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
نکته مهم آنست که ساختار و فرایندهای سازمانی دارای تعاملات متقابل مستمر می باشند. لذا می توان گفت ساختار بر شکل گیری روابط قدرت اثر می گذارد و روابط قدرت نیز ساختار را متاثر می سازد (هال،۲۰۰۲). با توجه به آنچه گفته شد پیوند میان قدرت و ساختار امری اجتناب ناپذیر و دارای اثری واگشتی مستقیم و غیر مستقیم (با واسطه متغیرهای دیگر) می باشد. از طرفی دیگر رشد و افزایش نااطمینانی های حاصل از تغییرات محیطی نیاز به بازسازماندهی ساختاری و تناسب ساختاری را ضرورت می بخشد (ساراکوگلو، ۲۰۰۹). از این رو شناخت، ادراک و تجزیه و تحلیل ساختار اهمیت مییابد.
امروزه قدرت عاملی کلیدی و یکی از واقعیت های مهم حیات سازمانها می باشد (کیم، ۲۰۰۴؛ کریتنر و کنیکی، ۱۳۸۷؛ سنجابی، ۱۳۷۸). در واقع قدرت، حقیقت زندگی دانشگاهی است (هال، ۲۰۰۲). لاجرم می بایست به اشکال مختلف آن جهت شناخت بهتر سیستم، عملکرد و پویایی های آن توجه نمود. در واقع کسب قدرت و اعمال موثر آن برای بقای سیستم در محیط امروزی، امری ضروری است (مک کللند و برنهام، ۲۰۰۳). زیرا از طرفی قدرت منجر به تسهیل پیشبرد اهداف (رابینز، ۲۰۰۱) و از طرفی دیگر استفاده موثر از آن نیز موجب احساس عزت نفس در افراد می شود (مک کللند و برنهام، ۲۰۰۳). رخداد این امر می تواند مبنایی برای توسعه عملکرد موثر (فانی بنادکی، ۱۳۷۵)، رضایت افراد در سیستم اداری دانشگاه و نتیجتاً توسعه اثربخشی آن گردد؛ زیرا قدرت رفتارهای سازمانی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد (هال،۲۰۰۲). از این رو قدرت، امکان پیش بینی رفتار افراد را میسر می سازد (راب و روبرت[۱۴]،۲۰۱۰).
از طرفی رهبران (مدیران سازمانی) نقشی حیاتی در سازمان ایفا می کنند (گروجن[۱۵] و همکاران، ۲۰۰۴). آنان به منظور جهت دهی و ارائه تسهیلات لازم در راستای کسب اهداف اقدام می نمایند (زاکارو و کلیمسکی[۱۶]، ۲۰۰۱). در واقع مدیران در جایگاه رهبران سازمانی از طریق جهت دهی افراد و به طور کلی سازمان، بستر لازم جهت تحقق اهداف و اثربخشی سازمانی را فراهم می آورند. از این رو رهبران سازمانی به مدد استراتژی بالقوه قدرت و منابع آن بر کارکنان سازمان نفوذ می یابند. در واقع رهبران نه تنها بر رفتار افراد بلکه بر تصمیمات آنان نیز نفوذ می نمایند (گروجن و همکاران،۲۰۰۴).
یکی از مهم ترین مولفه های ساختار سازمانی، قدرت و توزیع آن می باشد و ساختار سازمانی، زمینه ای برای بروز قدرت تلقی می گردد (هال، ۲۰۰۲). از این رو مطالعه آن دو متغیر و همچنین بررسی رابطه و چگونگی پیوند آنها موضوعیت می یابد. پژوهش حاضر تلاشی در راستای ادراک و فهم ماهیت آن رابطه است. مطالعه رابطه مورد بحث، می تواند دارای کارکردها و فوایدی به شرح زیر باشد:
۱) شناسایی نوع ساختار سازمانی حاکم بر دانشگاه شیراز و پیش بینی تبعات کارکردی و عملکردی حاصل از آن
۲) افزایش آگاهی مدیران ارشد دانشگاهی نسبت به منابع مورد استفاده و رایج قدرت در سیستم اداری دانشگاه
۳) تبیین چیستی و چگونگی رابطه حاکم بین انواع ساختار سازمانی و منابع قدرت مورد استفاده مدیران (ادراک چگونگی پیوند آنها)
۴) توسعه دانش در حوزه توان پیش بینی کنندگی انواع ساختار در خصوص انواع منابع قدرت
۵) شناخت بهتر شرایط و عوامل زمینه ای درون دانشگاهی به منظور مدیریت اثربخش آنها و پویایی های حاصل از آنها
۶) سازماندهی نظم شناختی، وسعت بخشی گستره دانشی و تسلط نظری در خصوص موضوع (دانش افزایی در خصوص متغیرهای ساختار سازمانی، قدرت و پویایی های آنها و تولید دانش در خصوص ماهیت پیوند آنها)
۷) فراهم آوردن شرایط لازم جهت تسهیل پیشبرد اهداف و رسالت های سازمانی دانشگاه
۱-۳- اهداف پژوهش
هدف اصلی پژوهش، بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی و منابع قدرت مدیران در واحدهای ستادی دانشگاه شیراز می‌باشد. در این راستا اهداف جزئی زیر مطرح و پیگیری شدهاند:
۱) شناسایی نوع ساختار سازمانی غالب در حوزه ستادی دانشگاه شیراز
۲) شناسایی منابع قدرت مورد استفاده مدیران در حوزه ستادی دانشگاه شیراز
۳) بررسی رابطه نوع ساختار سازمانی و منابع قدرت مدیران در حوزه ستادی دانشگاه شیراز
۱-۴- پرسش‌های پژوهش

 

    1. نوع ساختار سازمانی غالب در واحدهای ستادی دانشگاه شیراز کدام است؟

 

    1. اولویتبندی منابع قدرت مدیران در واحدهای ستادی دانشگاه شیراز چگونه است؟

 

    1. آیا بین نوع ساختار سازمانی و منابع قدرت مدیران در واحدهای ستادی دانشگاه شیراز رابطه معنیداری وجود دارد؟

 

۱-۵- تعاریف مفهومی
۱-۵-۱- ساختار سازمانی
ساختار سازمانی الگوی ارتباط بین اجزای سازمان را مشخص میسازد؛ از اینرو به مثابه میدان کنشهای سازمانی مطرح میشود (هال،۲۰۰۲). بر اساس تحقیقات هوی و سوئیتلند[۱۷] (۲۰۰۰ و ۲۰۰۱) و هوی و میسکل[۱۸] (۲۰۰۵ و ۲۰۰۸) دربرگیرنده ابعاد بازدارنده و تواناساز میباشد.
۱-۵-۱-۱- ساختار سازمانی تواناساز
ساختار تواناساز، شرایط لازم جهت تبدیل افراد به کارمندانی توانا برای پاسخگویی به سیستمهای متفاوت به شیوهای پویا و منعطف را فراهم میآورد (هوی[۱۹]، ۲۰۰۳؛ مکگویگان[۲۰]، ۲۰۰۵؛ کلارک[۲۱]، ۲۰۰۸؛ برد[۲۲] و همکاران، ۲۰۰۹؛ واتس[۲۳]، ۲۰۰۹)؛ و درگیری آنان در طراحی سیستم و ارتقای ایدههای جدید را موجب میگردد (تایلوس[۲۴]،۲۰۰۹). در این نوع ساختار، جو سازمانی به شکلی مثبت جهت مییابد و فضای موجود در حل مسائل سازمانی یاری دهنده است نه بازدارنده (هوی و میسکل، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸).
۱-۵-۱-۲- ساختار سازمانی بازدارنده
ساختار بازدارنده شرایط لازم جهت تبدیل افراد به کارمندانی نالایق، بیمیل به کار و بیمسئولیت نسبت به خواسته های مدیریت را فراهم میآورد و هر نوع خلاقیت و نوآوری را سرکوب مینماید. همچنین دارای تبعات بازدارندهای از قبیل کاهش تعهد حرفهای و سازمانی، نارضایتی، عدم انگیزش در سازمان نیز میباشد (هوی و میسکل، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸). در این نوع ساختار جو سازمانی به شکلی منفی جهت مییابد (هوی و سوئیتلند، ۲۰۰۱) و فضای موجود در حل مسائل سازمانی و انجام وظایف کاری مانع است نه یاریدهنده (گگ[۲۵]، ۲۰۰۳).
۱-۵-۲- قدرت و منابع آن
قدرت، توانایی نفوذ بر رفتار دیگران است (هرسی و همکاران،۲۰۰۲). این توانایی از منابع مختلفی نشات میگیرد. منابع مختلفی برای قدرت برشمرده شده است که در مبانی نظری ذکر گردیده است (فرنچ و ریون[۲۶]،۱۹۵۹؛ مککللند و برنهام، ۲۰۰۳؛ رولینسون و برودفیلد[۲۷]،۲۰۰۲؛ هرسی و همکاران ، ۲۰۰۲؛ ترکزاده و معینی، ۱۳۸۹؛ شفیعی و همکاران، ۱۳۸۴؛ اتزیونی[۲۸]، ۱۹۶۵؛ مکروسکی و ریچموند[۲۹] ،۱۹۸۳؛ ریون و کروگلانسکی[۳۰] ،۱۹۷۵؛). در یک جمعبندی میتوان این منابع را مشتمل بر مرجعیت[۳۱]، تخصص[۳۲]، مشروعیت[۳۳]، پاداش[۳۴]، تنبیه و اجبار[۳۵]، اطلاعات[۳۶]، اخلاق[۳۷]، فرهنگ[۳۸] و چیرگی محیطی[۳۹] دانست (ترکزاده و معینی، زیر چاپ، ترکزاده و همکاران، زیر چاپ).
۱-۶- تعاریف عملیاتی
۱-۶-۱- نوع ساختار سازمانی
ساختار سازمانی در این تحقیق در دو نوع بازدارنده و تواناساز مورد نظر قرار گرفته است که بر اساس نمرهای که از مقیاس نوع ساختار سازمانی (ترکزاده و محترم، ۱۳۹۰) برای هر یک از دو نوع یاد شده حاصل آمده است، معین گردیده است.
۱-۶-۲- منابع قدرت
ترتیب و اولویت منابع قدرت بر اساس نمرهای که هریک از منابع قدرت (مرجعیت، تخصص، مشروعیت، پاداش، تنبیه و اجبار، اطلاعات، اخلاق، فرهنگ و چیرگی محیطی) با بهره گرفتن از مقیاس شناسایی منابع قدرت (ترکزاده و معینی، ۱۳۸۹) کسب نموده است، مشخص شده است.
فصل دوم
پیشینه پژوهش
مقدمه
فصل حاضر در دو قسمت مبانی نظری و پیشینه پژوهشی تدوین گردیده است. در این فصل نخست به بررسی مبانی نظری پژوهش پرداخته شده است و در انتها پیشینه‌ پژوهش‌های صورت گرفته در داخل و خارج کشور مطرح ‌گردیده است. مبانی نظری این پژوهش دربردارنده مباحث مهمی پیرامون متغیرهای ساختار سازمانی و منابع قدرت میباشد که به ترتیب اولویت بدانها پرداخته شده است. در این قسمت، چارچوب مفهومی بهکاررفته در این پژوهش نیز تشریح گردیده و در ادامه آمده است.
۲-۱- مبانی نظری
در زندگی سازمانی امروزی، مبتنی بر مفهوم پویای"برهمکنش چندلایه"(ترکزاده، ۱۳۸۸)، نیروهای پویای متعدد و متکثری بر دانشگاه به عنوان یک سیستم اجتماعی باز (هوی و میسکل، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸) نفوذ می یابند. این نیروها از طریق نفوذ (شکلدهی و جهتدهی) در و بر رفتار سازمانی افراد در سطوح مختلف (فردی، گروهی و سازمانی)، توانمندی سازمانی را نیز متاثر می نمایند. از جمله این عوامل، ساختار سازمانی و قدرت و منابع پویای آن میباشد (فونشن[۴۰]،۲۰۰۷؛ اسوار[۴۱]،۲۰۰۶). پویش معنادار دانشگاهی، مستلزم درک پویاییها و پیچیدگیهای درونی و محیطی آن است (ترکزاده، ۱۳۸۸). از این رو بررسی رابطه بین انواع ساختار سازمانی و منابع قدرت مدیران به منظور ادراک پویاییهای درون دانشگاهی اهمیت مییابد.
۲-۱-۱-ساختار سازمانی
۲-۱-۱- ۱- تعریف ساختار سازمانی و ماهیت آن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:14:00 ق.ظ ]