کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



IC

 

۰٫۰۰۷

 

 

 

FAT

 

۰٫۰۰۷

 

 

 

همانطور که در جدول مشخص است نسبت سود هر سهم با میزان ۷/۷۲ % درصد مهم ترین نسبت مالی در معادله مدل تحلیل حساسیت می باشد و از ۳۹ نسبت استفاده شده اولیه تنها ۱۱ نسبت در معادله مدل، با اهمیت تشخیص داده شده است که میزان اهمیت هر یک از آن ها متفاوت است و در جدول خلاصه شده است.
در نهایت نتایج تحلیل حساسیت مدل های درخت تصمیم با نتایج بدست آمده از تحلیل عاملی برای ارزشگذاری ابعاد مالی مقایسه گردید. مهم ترین نسبت تعیین شده در تحلیل حساسیت برابر با سود هر سهم بود که در یافته‌های تحلیل عاملی، سومین عامل برای آن‌ تعریف شده است. نتایج تحلیل عاملی و یافته های درخت تصمیم برای تعیین فاکتورهای نشان دهنده عملکرد واحد تجاری به هم نزدیک هستند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۴-۳- خلاصه فصل
در این فصل ، ابتدا در فرضیه اول پژوهش اطلاعات کل بورس اوراق بهادار تهران بررسی شد. برای انجام پژوهش از تحلیل عاملی و انواع الگوریتم درخت تصمیم استفاده شد. نتیجه پژوهش نشان داد که مهم ترین نسبت های تعیین شده در تحلیل حساسیت برابر با سود قبل از مالیات به حقوق صاحبان سهام، حاشیه سود خالص و سود هر سهم می باشد که در یافته های تحلیل عاملی، اولین و سومین عامل برای آن ها تعریف شده است. نتایج تحلیل‌عاملی و یافته های درخت تصمیم برای تعیین فاکتورهای نشان دهنده عملکرد واحد تجاری به هم نزدیک هستنددر ادامه جهت بررسی فرضیه دوم، اطلاعات در قالب پنج صنعت که دارای اطلاعات کافی جهت بررسی در الگوریتم درخت تصمیم بودند طبقه بندی شد و تجزیه و تحلیل این پنج صنعت انجام شد.نتیجه پژوهش نشان داد که اختلاف کمی بین نتایج صنایع وجود دارد و نسبت سود قبل از مالیات به حقوق صاحبان سهام در همه تحلیل ها مشترک می باشد در نتیجه ارزیابی عملکرد واحد تجاری به نوع صنعت بستگی ندارد.
در فصل بعد نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل اطلاعات تفسیر خواهد شد و با نتایج سایر پژوهش‌های انجام گرفته در این زمینه مورد مقایسه قرار خواهد گرفت. در ادامه نیز محدودیت‌های پیش روی پژوهش‌گر بیان شده و در پایان پیشنهادهایی برای پژوهش‌های آتی ارائه می‌شود.
فصل پنجم
نتیجه‌گیری و پیشنهادها
۵-۱- مقدمه
در فصل چهارم اطلاعات مربوط به پژوهش در قالب دو فرضیه تجزیه و تحلیل شد. بنابراین، در این فصل، ابتدا به پرسش‌های مطرح شده در مطالعه با توجه به تحلیل‌های آماری انجام شده در فصل قبل، پاسخ داده می شود. سپس به تشریح و بحث نتایج به دست آمده و پیشنهادهای کاربردی پژوهش پرداخته می‌شود.
۵-۲- مروری بر نتایج پژوهش
با توجه به تحقیق های انجام شده داخلی و خارجی در خصوص ارزیابی عملکرد واحدهای تجاری و سوالات پژوهش، نتایج این پژوهش در دو بخش ارائه می گردد
۵-۲-۱- تعیین شاخص های شرکتی موثر بر ارزیابی عملکردشرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار
سوال اصلی مطرح شده این است که: با بهره گیری از الگوریتم درخت تصمیم، کدامیک از شاخص های شرکتی، عملکرد شرکت را بهتر تبیین می کند؟
در پژوهش حاضر با توجه به تحلیل های انجام شده با رویکرد الگوریتم درخت تصمیم سه نسبت سود قبل از مالیات به حقوق صاحبان سهام، حاشیه سود خالص و سود هر سهم به ترتیب با میزان ۴۷% ، ۴/۲۰ % و ۷/۱۱ % مهم‌ترین نسبت‌های مالی در معادله مدل تحلیل حساسیت هستند و از ۳۹ نسبت استفاده شده اولیه تنها ۲۲ نسبت در معادله مدل با اهمیت تشخیص داده شده است که میزان اهمیت هر یک از آن ها متفاوت است. سپس نتایج تحلیل حساسیت مدل‌های درخت تصمیم با نتایج بدست آمده از تحلیل عاملی برای ارزشگذاری ابعاد مالی مقایسه گردید. مهم ترین نسبت های تعیین شده در تحلیل حساسیت، اولین و سومین عامل تعریف شده در تحلیل عاملی بودند. نتایج تحلیل‌عاملی و یافته های درخت تصمیم برای تعیین فاکتورهای نشان دهنده عملکرد واحد تجاری به هم نزدیک هستند. نتایج بدست آمده هم راستا با پژوهش درسان دیلن و همکاران ۲۰۱۳ ، بیت کلینبرگ و همکاران ۲۰۱۳، بلکویی ۱۹۹۷ می‌باشد. همانطور که در جدول ۵-۱ مشخص است نتایج این پژوهش توسعه دهنده پژوهش های گذشته می باشد.

 

 

جدول ۵-۱: مقایسه نتایج

 

 

 

پژوهشگر

 

سال

 

روش مورد استفاده

 

نتیجه

 

 

 

درسان دیلن

 

۲۰۱۳

 

درخت تصمیم

 

هم راستای نتایج پژوهش می باشد

 

 

 

بیت کلینبرگ

 

۲۰۱۳

 

رگرسیون

 

هم راستای نتایج پژوهش می باشد

 

 

 

میرغفوری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 02:13:00 ق.ظ ]




در خصوص شرکت سهامی دو نظر وجود دارد: از یک سو رویه قضایی اصل استقلال امضاء ها را بیان می دارد که بر اساس این اصل، هر امضایی باید مستقل از سایر امضائات در نظر گرفته شود و به بیان دیگر هر امضاء به طور مستقل و بدون توجه به سایر امضاءها بیانگر تعهد امضاء کننده است، لذا بر این اساس در شرکت سهامی، شرکت با امضاء هر یک از مدیران، دارندگان حق امضاء متعهد می‌شود.[۴۸]
از سوی دیگر گروهی از حقوقدانان معتقدند که اختیارات مقرر در ماده ۱۱۸ لایحه اصلاحی قانون تجارت، برای فرد فرد اعضای هیأت مدیره پیش بینی نشده است بلکه برای مجموع هیأت مدیره در نظر گرفته شده است. لذا قراردادهایی که مدیران برای شرکت انجام می‌دهند بایستی از سوی همه دارندگان حق امضاء، امضاء گردد تا معامله برای شرکت واقع شده و برای او ایجاد مسئولیت نماید.[۴۹]
پایان نامه - مقاله - پروژه
اما به نظر می رسد، نظر صحیح در خصوص شرکت سهامی، همان نظر گروه دوم باشد چرا که قانونگذار در لایحه قانونی ۱۳۴۷ به اداره جمعی شرکت به وسیله مدیران جنبه قانونی داده است و پیش بینی کرده است که اداره شرکت سهامی به عهده هیأت مدیره است. لذا از استفاده قانونگذار از کلمه هیأت مدیره اینگونه برداشت می شود که بایستی مدیران به صورت جمعی عمل کنند تا شرکت متعهد گردد.
در خصوص شرکت با مسئولیت محدود نیز بعضی از حقوقدانان معتقدند:
در صورتیکه اساسنامه راجع به حدود اختیارات مدیران متعدد ساکت باشد، با توجه به مصالح اشخاص ثالث، هر یک از مدیران، دارای کلیه اختیارات لازم برای اداره شرکت هستند، که در این صورت هر یک از مدیران می تواند مستقلاً به انجام اعمال حقوقی برای شرکت بپردازد و نیازی نیست که اعمال حقوقی از سوی تمامی مدیران انجام گردد.[۵۰] (اگرچه با مراجعه به مقررات عام قانون مدنی درباره وکالت (ماده ۶۶۹ ق.م) خلاف نظر مزبور مستفاد می گردد.)
اما در خصوص شرکت با مسئولیت محدود رأیی وجود دارد که خلاف نظر مزبور می باشد:
(دادنامه شماره ۱۰۲۷ ، ۱۰۲۶ -۱۴/۱۲/۱۳۷۰)
اساساً نظر به اینکه به موجب پاسخ استعلام واصله از اداره کل ثبت شرکتها وارده به شماره ۴۹۰ مورخ ۲۳/۲/۷۰ دارندگان حق امضاء در اسناد تعهدآور در شرکت با مسئولیت محدود، دو نفر می باشند و مندرجات ظهر چک مستند دعوی حاکی است که ظهرنویسی توسط احد از آنان به عمل آمده و با این وصف به نظر دادگاه انتقال وجه چک به نحو قانونی صورت نگرفته است. علیهذا دادگاه خواهان را ذی حق در مطالبه وجه چک تشخیص نداده و حکم به بی حقی وی صادر و اعلام می کند.[۵۱]
۵- انجام معامله از سوی مدیران معزول یا مستعفی به شرط اینکه مراتب به اداره ثبت شرکتها اعلام شده باشد
ماده ۷ ق ثبت شرکتها مصوب ۱۱/۳/۱۳۱۰ مقرر می دارد:
تغییرات راجع به نمایندگان شرکت و یا مدیران شعب آن باید به اداره ثبت اسناد (اداره ثبت شرکتها) اطلاع داده شود و تا وقتی که این اطلاع داده نشده، عملیاتی که نماینده و یا مدیر سابق به نام شرکت انجام داده عملیات شرکت محسوب است
گفتیم که شرکتهای تجاری در طول حیات خود ممکن است تغییراتی در شرکت ایجاد کنند. در هر موقع که تغییرات مزبور در روابط اشخاص خارج با شرکت تأثیر داشته باشد، تغییرات مزبور بایستی ثبت و آگهی گردد. و تا زمانی که تغییرات ثبت و آگهی نشده است، کلیه معاملاتی که اشخاص خارج به استناد ثبت قبلی انجام داده اند معتبر است و عملیات شرکت است. همانطور که ملاحظه می شود، هدف از وضع این ماده حفظ حقوق اشخاص ثالث است. چرا که زمانی تغییرات را نسبت به اشخاص ثالث موثر می داند که این تغییرات ثبت و آگهی شده باشد و زمانی که تغییرات ثبت و آگهی نشده باشد اماره بر این است که اشخاص ثالث بی اطلاع هستند. لذا همچنان شرکت مسئول است اما از وقتی که این تغییرات ثبت و آگهی گردد، شرکت مسئولیتی ندارد و به عبارت دیگر تغییرات راجع به مدیران شرکت مثل عزل یا استعفای آنان بایستی به استناد ماده ۷ قانون ثبت شرکتها به اداره ثبت شرکتها اعلام گردد و از زمانی که این اعلام انجام شود، چنانچه مدیر به انجام اعمال حقوقی برای شرکت بپردازد، شرکت دیگر مسئولیتی ندارد. بلکه خود مدیر بایستی پاسخگو باشد و اشخاص ثالث بایستی به مدیر مراجعه نمایند. چرا که رابطه نمایندگی مدیر با شرکت از بین رفته است و این امر ثبت و آگهی شده است و لذا اعمال حقوقی که مدیر برای شرکت انجام می دهد برای شرکت واقع نشده و مسئولیتی برای او ایجاد نمی‌کند. علاوه بر این در صورتی که شرکت اطلاع اشخاص را از تغییر نماینده یا مدیر خود به ثبوت برساند مسئولیتی در قبال این معاملات ندارد.
اما این ماده، با مبنای قانون مدنی فاصله دارد چرا که در قانون مدنی با عزل یا استعفا، جز در موارد استثنایی رابطه وکیل و موکل قطع می شود. در خصوص عزل وکیل، استثناء آن است که ماده ۶۸۰ ق.م مقرر می کند:
تمام اموری را که وکیل قبل از رسیدن خبر عزل به او در حدود وکالت خود نماید نسبت به موکل نافذ است. یعنی هر گاه مدیر یا مدیران عزل شوند ولی هنوز خبر عزل به اطلاع آنها نرسیده از دیدگاه قانون مدنی اگر مدیران به اعمال خود ادامه دهند اعمال آنها نافذ است.
در خصوص استعفا نیز، استثناء آن است که ماده ۶۸۱ ق.م مقرر می‌کند:
بعد از اینکه وکیل استعفا داد، مادام که معلوم است موکل به اذن خود باقی است می توند در آنچه وکالت داشته اقدام نماید. یعنی هر گاه مدیر استعفا دهد ولی اگر مشخص شود که هنوز شرکت به ادامه اعمال آنها راضی است می تواند ادامه دهد و اعمال او نافذ است. همچنین اگر پیش از ابلاغ خبر استعفا مدیر اقدامی کند نافذ است.
اما با دیدگاه قانون تجارت وضع بگونه ای دیگر است و حتی اگر مدیران استعفا دهد تا زمانی که استعفا مورد قبول واقع نشده، مدیران موظف به ادامه فعالیت می باشند تا مدیران جدید انتخاب گردند و در این صورت، اعمال حقوقی که انجام می دهند نافذ است.
حال اگر استعفای مدیران قبل پذیرفته شود و انتخاب مدیران جدید در شرایطی صورت گیرد که عزل یا استعفای مدیران به اداره ثبت شرکتها اطلاع داده شده و تغییرات ثبت و آگهی گردیده است، اگر مدیران قبلی اقدام به انجام معامله برای شرکت نماید، شرکت دیگر مسئولیتی ندارد و خود مدیر شخصاً باید پاسخگو باشد.
فصل دوم: بررسی مسئولیت مدیران در قبال انجام معاملات در شرکتهای مدنی
بخش اول: بیان قاعده کلی مبنی بر ترتب مسئولیت برای شرکاء شرکتهای مدنی در انجام معاملات با فرض جمع شدن شرایط ذیل و عدم ترتب مسئولیت برای مدیران (مگر در موارد استثنایی)
ماده ۵۷۱ ق.م در خصوص شرکت مدنی بیان می دارد:
شرکت عبارت است از اجتماع حقوق مالکین متعدد در شیء واحد به نحو اشاعه .
شرکت عقدی عبارت است از عقدی است بین دو یا چند نفر بر معامله نمودن بمالیکه بین آنها مشترک می باشد و آنرا شرکت مدنی نیز می گویند.[۵۲]
در شرکت مدنی چون حق مالکیت مشاع به شریکان تعلق دارد، شخصیت حقوقی مستقلی به وجود نمی آید و لذا شرکت مدنی فاقد شخصیت حقوقی است، در نتیجه در شرکتهای مدنی در صورتی که شرایط ذیل (که به آن خواهیم پرداخت) جمع گردد، ابتدا مسئولیت برای شرکای شرکتهای مدنی ایجاد می شود و آنها بایستی پاسخگو باشند، چرا که شرکتهای مدنی برخلاف شرکتهای تجاری فاقد شخصیت حقوقی هستند و در نتیجه شخصیت شرکت از اعضای تشکیل دهنده آن جدا نیست تا قرارداد و عمل حقوقی برای شرکت واقع شود.
اما چون شرکت مدنی دارای شخصیت حقوقی نیست و ارکان تصمیم گیری در آن پیش بینی نشده است نمی توان نظر اکثریت را به عنوان نظر شرکت بر اقلیت تحمیل کرد. پس ناچار بایستی در اداره شرکت اتفاق نظر وجود داشته باشد. بدین ترتیب در شرکت مدنی حاکمیت اراده جمع مهم است. لذا ماده ۵۷۶ ق.م مقرر می دارد:
طرز اداره اموال مشترک تابع شرایط مقرره بین شرکاء خواهد بود. بدین ترتیب شریکان می توانند مال مشترک را به دلخواه اداره نمایند یا به یک یا چند نفر از میان خود اذن اداره دهند.[۵۳]
اما برای اینکه اعمال حقوقی و معاملاتی که شریکان مأذون برای شرکت مدنی انجام می دهند برای شرکاء ایجاد مسئولیت نماید و بایستی شرایطی جمع باشد که در ذیل به بررسی آنها می پردازیم:
بند اول: انجام معامله با فرض اهلیت مدیر
یکی از شرایط اساسی صحت معامله اهلیت طرفین است. لذا ماده ۲۱۰ ق.م مقرر می دارد:
متعاملین باید برای معامله اهلیت داشته باشند.
اهلیت بر دو قسم است: ۱- اهلیت تمتع ۲- اهلیت استیفا
اهلیت تمتع عبارتست از: قابلیت شخص برای آنکه بتواند حق خود را استیفا و اعمال نماید، چنانکه بتواند در اموال و حقوق خود تصرف نماید و یکی از عقود و معاملات را منعقد سازد.[۵۴]
بنابراین منظور از اینکه می گوییم شریک مأذون یا مدیر بایستی اهلیت داشته باشد این است که بایستی هم اهلیت تمتع و هم اهلیت استیفا را دارا باشند. به عبارت دیگر اهلیت صلاحیتی است که شخص برای دارای شدن یا اجرای حق و تکلیف دارد، اما کسانی هر دو اهلیت را دارا می باشند که بالغ و عاقل و رشید هستند.
بنابراین هنگامی که مدیر برای شرکت مدنی به انجام معامله می‌پردازد معامله در صورتی برای شرکاء شرکت واقع می شود و برای آنها ایجاد مسئولیت می نماید که مدیر اهلیت داشته باشد.
از طرف دیگر در شرکت مدنی، شریک مأذون از لحاظ سمتی که در اداره مال مشترک می یابد در حکم وکیل سایرین است. لذا بایستی اهلیت داشته باشد تا بتواند به انجام معامله و اعمال حقوقی برای موکل خود بپردازد.
در واقع یکی از انواع مهم اعمال حق، معامله کردن است یعنی شخص بتواند مال خود را به دیگری واگذار نماید یا تعهد بر امری کند و یا قبول انتقال و تعهد نماید.[۵۵]بنابراین مدیر نیز برای اینکه بتواند به اعمال حقوقی برای شرکت مدنی بپردازد بایستی اهلیت داشته باشد و با داشتن اهلیت است که معامله برای شرکای شرکت مدنی واقع می‌گردد و برای آنها ایجاد مسئولیت می نماید.
۲- انجام معامله با رعایت حدود اختیارات
همانطور که گفتیم شریک مأذون از لحاظ سمتی که در اداره مال مشترک می یابد در حکم وکیل سایرین است و همانطور که می دانیم به استناد ماده ۶۶۷ ق.م، وکیل باید در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موکل را مراعات نماید و از آنچه که موکل بالصراحه به او اختیار داده یا برحسب قرائن و عرف و عادت داخل اختیار اوست تجاوز ننماید به عبارت دیگر حدود اختیارات شریک مأذون به سه صورت تعیین می‌گردد: ۱- به طور صریح و در قرارداد ۲- بر حسب قرائن ۳- عرف و عادت که در ذیل به بررسی این سه مورد می پردازیم:
بنابراین شریک مأذون باید حدود اذن و اختیارات خود را رعایت نماید. اگر اذن ناظر به اداره مال مشترک بطور مطلق باشد، شریک مأذون می تواند هر اقدامی را که لازمه اداره کردن است، انجام دهد اما اگر حدود اختیارات و اذن مدیر به موجب قرارداد محدود شده باشد، شریک مأذون موظف است این حدود را رعایت نماید.
در واقع هنگامی که شریک مأذون به انجام معامله و اعمال حقوقی برای شرکت مدنی می پردازد، در صورتی معامله و قرارداد برای شرکاء شرکت واقع شده و برای آنها ایجاد مسئولیت می نماید که مدیر حدود اختیارات خود را که در قرارداد آمده رعایت کند. چرا که می‌دانیم، شریک مأذون فقط در حدود اختیارات تفویضی دارای نمایندگی است و خارج از آن فاقد نمایندگی است. برای مثال اگر به شریک مأذون، اختیار اجاره دادن ملکی داده شده باشد، او نمی تواند به بهانه مصلحت شرکاء خودسرانه آن را بفروشد یا رهن بگذارد.[۵۶]
مثال دیگر اینکه اگر به شریک مأذون اختیار داده شده باشد که اموال شرکاء را به صورت نقد بفروشد چنانچه شریک مأذون اقدام به فروش اقساطی این اموال بنماید خارج از حدود اختیار خود عمل کرده است یا اگر به شریک مأذون اختیار رهن اموال شرکاء داده نشده است اگر اقدام به رهن این اموال نماید خارج از حدود اذن و اختیار خود عمل نموده است.
بنابراین شریک مأذون باید در حدود اختیاراتی که به او داده شده است گام بردارد، چرا که صلاحیت خود را از موکل می گیرد و چنانچه خارج از حدود اختیارات خود اقدام نماید فاقد صلاحیت می باشد.
اما حدود اختیارات شریک مأذون صرفاً موارد قراردادی نیست و عرف هم در تعیین حدود اختیارات شریک مأذون دخیل است همانطور که ماده ۶۶۷ ق.م نیز بیان می دارد: … و از آنچه موکل بالصراحه به او اختیار داده یا بر حسب قرائن و عرف و عادت داخل اختیار اوست تجاوز ننماید.
به عبارت دیگر در مواردی که قرارداد حدود اختیارات شریک مأذون را معین می نماید، وی موظف است که بر اساس آن اقدام نماید اما در جایی که وکالت به صورت مطلق است، این عرف است که حدود اختیارات شریک مأذون را معین می نماید.
برای مثال، مطلق ماندن وکالت در فروش به معنی فروش به بهای روز و نقد است و در مورد خرید، خریدن کالای سالم به قیمت روز است، پس اگر مدیری جنس معیب بخرد یا مالی را به کمتر از ثمن بفروشد از مفاد عرفی اذن تجاوز نموده است.[۵۷]
مثال دیگر اینکه اگر مالی که می خواهد خریداری شود از نظر عرف اموالی است که نیاز به نظر کارشناس دارد ولی قرارداد در این خصوص مطلق است عرف ایجاب می کند که شریک مأذون مراجعه به کارشناس نماید و چنانچه در خرید آن مال به کارشناس مراجعه ننماید از مفاد عرفی اذن تجاوز نموده است یا در فرضی که به وکیل اختیار داده شده است که هر گونه صلاح و مقتضی می داند معامله کند، رعایت مصلحت لازم است و چنانچه شریک مأذون در معاملات خود مصلحت شرکاء را رعایت نکند از مفاد عرفی اذن تجاوز نموده است.
اما گاه شرکاء شرکت مدنی به طور صریح حدود اختیارات شریک مأذون را معین نمی کنند و در نتیجه باید برای تعیین حدود اختیارات شریک مأذون از قراین و اوضاع و احوال خاص آن مورد کمک گرفت برای مثال: در جایی که وسعت کارهای مورد وکالت و ناتوانی وکیل و موقعیت اجتماعی او قرینه برداران اذن در توکیل قرار می گیرد، بیگمان باید آن را به حق تعیین وکیل برای خود وکیل تعبیر کرد. برعکس در جایی که از وکیل خواسته می شود تا یکی از وکلای دادگستری را برای دفاع از او معین کند، وکالت با تعیین وکیل پایان می پذیرد و وکیل دادگستری بطور مستقیم با موکل ارتباط حقوقی پیدا می کند.[۵۸]
بنابراین همانطور که بیان شد و ماده ۶۶۷ ق.م نیز بیان می دارد گاه حدود اختیارات شریک مأذون به طور صریح و در قرارداد تعیین می‌شود اما مواردی وجود دارد که برای تعبیر اراده شرکاء شرکت مدنی بایستی از قرائن و عرف و عادت کمک بگیریم. ولی در هر حال، شریک مأذون بایستی حدود اختیارات خود را چه به صورت صریح معین شده یا از قرائن و عرف و عادت استنباط می گردد رعایت نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:12:00 ق.ظ ]




 

    1. در شریعت مقدس اسلام ثابت شده است که تصرّف در مال دیگران جز با طیب نفس و رضای مالک جایز نیست، دلیل بر این حکم هم سیره قطعیّه و پاره‌ای از اخبار است در این صورت چنان‌چه مالیّت و ملکیّت از بین برود و ما شک داشته باشیم در اینکه آیا حکم مذکور از بین رفته است یا خیر؟ استصحاب اقتضا دارد که حکم باقی باشد.

 

این وجه هم قابل انتقاد است به این‌که موضوع حرمت تصرّف، به حکم سیره و روایات، عنوان مال غیر یا مال مسلمان است و بدیهی است پس از سقوط موضوع، حکم هم ساقط می‌شود و مفروض این است که در مقام، عنوان مالیّت از بین رفته است پس چگونه ممکن است حرمت تصرّف باقی باشد حتی اگر عنوان ملکیّت هم باقی باشد چرا که دلیلی وجود ندارد بر این‌که تصرّف در ملک غیر جایز نیست چه رسد به اینکه مفروض این است که این عنوان هم از بین رفته است.
آری اگر موضوع استصحاب، ذات مال مضاف به غیر باشد یعنی: همان ماده و هَیولی، نه به عنوان خاص مال، استصحاب در اینجا جاری است بدیهی است پس از تبدّل صورت نوعیه اول به صورت نوعیه دیگر، باز هَیولی باقی است.
ولی این هم قابل خدشه است به اینکه مثل این موضوعات از امور عرفی نیستند تا استصحاب در آن‌ها جاری بشود بلکه اموری هستند فلسفی و پیدا است که احکام شرعی بر تدقیقات[۴۹۲] فلسفی مبتنی نخواهد بود.
از اینجا نادرستی سخن شیخ انصاری که پس از مناقشه در استصحاب، گفته است: «مگر اینکه گفته شود موضوع استصحاب امر عرفی است» آشکار شد، چرا که برعکس، موضوع استصحاب در این صورت امری است عقلی نه عرفی.
علاوه براین اشکالی که در این استصحاب جاری است این است که استصحاب در احکام کلیه پیوسته با استصحاب عدم جعل، معارض است و اگر استصحاب عدم جعل بر استصحاب حکم، حاکم نباشد لااقل هر دو به تعارض تساقط می کنند.
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    1. ادعای اجماع بر بقاء حق اختصاص در اعیان پس از زوال ملکیت آن‌ها.

 

این وجه هم درست نیست زیرا این اجماع که احتمالاً به سایر وجوه مستند است کاشف از نظر معصوم(ع) نخواهد بود.

 

    1. مرسله معروف «مَن حاَمَلَکَ» و نبوی«مَن سَبَق إلی ما لَم یَسبِقهُ إلیهِ مُسلِمٌ فَهُوأَ حَقٌ بِهِ» که بر ثبوت حق اختصاص در چیزهایی که مالیّت آن‌ها از بین رفته است دلالت دارد.

 

پاسخ از این وجه این است که حدیث حیازت ولو بین فقها مشهور است ولی نه در اصول حدیث شیعه وجود دارد و نه در اصول عامّه و ظاهراً این حدیث قاعده فقهیّه متصیّده از روایاتی است که در ابواب مختلفه مانند: احیاء موات و تحجیر و دیگر ابواب وارد است.
و برفرض، حدیث باشد مدلول آن، ملکیت مجاز است برای محیر بنابراین به مسأله حق اختصاص که محل بحث است مربوط نمی‌باشد.
به علاوه، حدیثی است مرسل و حدیث مرسل صلاحیّت استناد برای حکم شرعی را ندارد.
و حدیث سبق هم علاوه بر اینکه ضعیف‌السند است و ضعف سند آن به چیزی جبران نشده، به مباحات اصلیّه و موالی که صاحبان آن‌ها از اعراض کرده اند (بنابراین که اعراض مالک را سبب الحاق مال به مباحات اصلیّه بدانیم) و اموال مشترک بین مسلمانان مانند وقف های عام از قبیل مساجد ، مشاهد، مدارس، کاروان سراها و غیرها اختصاص دارد، چنانکه کسی به این گونه چیزها سبقت گیرد دیگران نمی‌توانند او را مزاحمت کنند.
بر فرض آن را به موارد حیازت تعمیم دهیم مدلول آن این است که برای حیازت کننده حق جدیدی نسبت به محاز پیدا می شود نه اینکه پس از زوال ملکیّت مالک، علقه او نسبت به ملکش هنوز باقی است.
حاصل اینکه حدیث مذکور به کلی از ما نحن فیه بیگانه است زیرا هیچ یک از مواردش در اینجا احراز نشده، بنابراین اگر کسی مرده حیوانی را که از آن دیگری است حیازت کند و شک کند که ملک او شده است یا خیر؟ اصل این است که ملک او نشده است.
مگر اینکه گفته شود: موضوع دلیل سبق، چیزی است که مورد حق یا ملک دیگری نباشد، زیرا در این صورت می‌توان موضوع آن را به اصل احراز نمود. اما اثبات این سخن بسیار مشکل است.
تحقیق این است که حق اختصاص، به سیره متشرّعه و عقلاء ثابت شده است، سیره قائم شده است بر اینکه چنین حقی برای مالکان، نسبت به املاکشان که از مالیّت و ملکیّت به سبب عروض جهاتی ساقط شده است وجود دارد مانند: آب در کنار شط،حیوان مملوکی ،که بمیرد ، زمین های مملوکی که جائر آن‌ها را مورد استفاده عموم قرار داده است در این گونه موارد سیره متشرّعه و عقلا بر این قائم شده است که اجانب نمی توانند مالکان را از تصرّف در چیز هایی نظیر آن‌چه ذکر شد منع کنند مگر اینکه مالکان از اموال خود اعراض کنند.
و لذا اگر فرضاً حیوان مرده کسی به اعجاز و مانند آن زنده شود هیچکس توهم نکرده است که این حیوان از مباحات اصلیّه است و مالک و دیگران در آن برابرند بلکه عقلا و متشرّعه آن را ملک مالک اصلی آن می دانند همینطور سرکه ای که شراب شود وسپس باز سرکه شود.این مطلب روشن است و نیاز به بیان بیشتر و اقامه برهان ندارد.

ب: حکم مغصوب در صورتی که از صورت نوعیه خارج شود و سپس به آن صورت برگردد.

دوم؛ چنان‌چه غاصب، مال دیگری را غصب کند و بعد آن را از صورت نوعیّه خود به صورت نوعیّه دیگر در آورد و باز به صورت اول برگرداند و یا خود مال به آن صورت بر گردد آیا در این صورت غاصب،ضامن مثل یا قیمت است و یا واجب است خود عین مغصوبه را به مالک بر گرداند.مثلاً: سرکه دیگری را غصب کند و آنرا شراب کند و سپس شراب به سرکه بر گردد.
ممکن است گفته شود: غاصب ،ضامن بدل است چرا که خود مغصوب وجود ندارد مغصوب به از بین رفتن صورت نوعیّه اش از بین رفته است این صورت که اکنون پیدا کرده است غیر از صورت نوعیّه مغصوب است زیرا عدم بین دو صورت ،متخلّل شده است و پیدا است که معدوم دوباره باز نمی‌گردد.(المعدوم لایعاد)
چنانکه احیاناً گفته می شود:خود عین را باید ضامن بپردازد زیرا از نظر عرف آن‌چه دوباره به وجود آمده عین آن است که در اول وجودداشته است.
تحقیق این است که در اینجا دو مسأله است: یکی پیش از پرداخت بدل و دیگری پس از پرداخت بدل.
اما مسأله اول؛ در این مسأله برحسب ظاهر باید غاصب ، خود عین را بپردازد، چرا که بارها متعرض شدیم آن‌چه ابتدا در ذمّه غاصب می‌آید خود عین است پس باید همان عین به مالک برگردانده شود، و چنان‌چه عین تلف شود ضمان به بدل عین که مثل یا قیمت است منتقل می‌گردد و پیدا است چنان‌چه دوباره عین باز گردد، ضمان به خود عین تعلّق گیرد اولی است تا به بدل آن تعلّق گیرد، زیرا عین در مرحله دوم واجد همه خصوصیاتی است که عین مغصوبه در مرحله اول واجد آن خصوصیات بود اعم از آن‌که عیناً همان باشد یا خیر.
و اما مسأله دوم؛ برحسب ظاهر این مسأله ازصغریات مسأله‌یس است که گذشت که: چنان‌چه عین تلف شود و غاصب بدل آن را به مالک بپردازد ضمان غاصب نسبت به عین به طور مطلق از بین می‌رود ولو آن‌که دوباره عین به نظام هستی باز گردد، چرا که ادله ضمان پس از پرداخت بدل از تأثیر ساقط می‌شوند و دلیل دیگری هم وجود ندارد که دوباره اقتضای ضمان عین را داشته باشد.

ج: حکم حقّ اختصاص پس از پرداخت بدل

سوم؛ در گذشته نزدیک دانسته شد که چنان‌چه عین از مالیّت بیفتد و از ملکیّت بیرون رود بدون شک، در مورد عین حقی وجود دارد که حقّ اختصاص نامیده می‌شود و نیز شک نیست که چنان‌چه مالک، بدل عین را از غاصب نگرفته باشد این حق از آن مالک است اما چنان‌چه بدل را گرفته باشد آیا حق اختصاص به غاصب منتقل می‌شود یا اینکه برای مالک باقی می‌ماند اختلاف است:
ظاهر سخن شیخ انصاری قول دوم است، و تأیید کرده است آن را به اینکه چنان‌چه سرکه مغصوب به شراب تبدیل شود و سپس دوباره به سرکه منقلب شود بی تردید باید به مالک برگردانده شود و این نیست مگر به جهت آن‌که حقّ مالک در عین که حق اختصاص نامیده می‌شود هنوز باقی است.
مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی از این تأیید پاسخ داده است به اینکه این وجوب ردّ سرکه به مالک از بقا حق اولویت مالک نسبت به عین کشف نمی‌کند بلکه این از باب عود ملک به مالک است چرا که سرکه ملک مالک است نه حق او، پس این ردّ از باب ردّ ملک به مالک است نه از باب ردّ متعلّق حق مالک به مالک، سرّ مطلب این است که ملکیّت از اسباب عدیده‌ی چون: ارث، بیع، هبه، صلح و حیازت به وجود می‌آید و معلوم است که این اسباب چنان‌چه به مانعی مقترن گردد از تأثیر می‌افتد و در صورتی که مانع برطرف شود اسباب باز به تأثیر خود ادامه می‌دهد و بنابراین آن‌چه در مثال مزبور مقتضی حدوث ملکیّت است از قبیل: عقد و غیره به حال خود باقی است لیکن در مرحله بقاء به علّت اقتران به مانع یعنی: انقلاب سرکه به خمر از تأثیر می‌افتد و چون مانع از بین بورد مقتضی، اثر خود را می کند بدون این که هنگام سقوط مقتضی از تأثیر، حق اولویتی پدید آید.
پاسخ این است که ملکیّت از احکام شرعیّه است و احکام شرعی از موجودات خارجی به وجود نمی‌آیند بلکه فعل اختیاری شارع است و از لحاظ سعه و ضیق تابع کیفیت جعل او هستند، بنابراین موجبی ندارد که احکام مقتضی و مانع خارجی را به آن‌ها سرایت داد و باید در این باب از دلالت ادلّه پیروی نمود و روشن است که دلیل بر این دلالت دارد که سرکه به هبه وارث و مانند آن‌ها به ملکیّت در می‌آید ولی چون شراب شود از ملکیّت می‌افتد، در این صورت اگر باز به حالت اول باز گردد حکم به ملکیّت مالک اول به دلیل نیاز دارد و دلیلی هم در مقام وجود ندارد.

فصل سوم: آثار فساد عقد نسبت به قائم مقام و اشخاص ثالث و فضولی

اقتضا اصل نسبی بودن قراردادها این است که اثر قرارداد محدود به طرفین قرارداد و قائم مقام آن‌ها باشد ولی مواردی یافت می‌شود که اشخاص ثالث در مفهوم عام، از قرارداد نفع می‌برند و یا از قراردادی که فاسد اعلام شده است متضرر می‌شود. در ذیل این فصل در مبحث اول آثار فساد عقد نسبت به قائم مقام و اشخاص ثالث و در مبحث دوم آثار فساد عقد نسبت به فضول را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

مبحث یکم: قائم مقام و اشخاص ثالث

منظور از «آثار فساد…» روابط حقوقی مربوط به صورت بطلان قرارداد است وگرنه بطلان که یک امر عدمی است نمی‌تواند مؤثر باشد. تعهدات اشخاص به تبع انتقال مال ایشان به قائم مقام ایشان منتقل می‌شود والاّ هیچ شخصی را نمی‌توان به صرف داشتن رابطه خویشاوندی مسؤول تعهدات دیگری دانست. بنابراین، ۱ـ هرگاه متوفی متعهد فاقد ترکه باشد، دیونی او به خویشاوندی که در مقام وارث او قرار دارند، منتقل نمی‌شود و ایشان متعهد به ایفای آن نیستند.[۴۹۳] بنابراین نهاد قائم مقامی با اموال مورد انتقال، ارتباط کامل دارد. ۲ـ هرگاه با توجه به موضوع تعهد، ثابت شود که تعهد، شخصی است و ارتباطی با مال مورد انتقال ندارد، یا ارتباط تعهد با مال مورد انتقال ثابت نشود، اثر تعهد مزبور را نمی‌توان به منتقل‌الیه آن مال معین سرایت داد.
از جمله خریدار خانه‌ی که فروشنده آن تعهد کرده بود در صورت لزوم، آب به همسایه خود بدهد، تعهد فروشنده را در این مورد تحمل نمی‌کند؛ زیرا این تعهد شخصی است و به عین خانه فروخته شده وابستگی ندارد تا به تبع انتقال خانه، به منتقل‌الیه منتقل شود. هر چند در حقوق ما ممکن است با فراهم بودن شرایط مربوط به عنوان عام قائم مقامی، همراه با انتقال ترکه به وارث فروشنده انتقال یابد، اما در صورتی که بردن آب از خانه مورد معامله، مورد حق ارتفاق همسایه قرار گیرد، با انتقال خانه، حق ارتفاق مزبور از بین نمی‌رود و هم‌چنان برای همسایه باقی خواهد بود.
هم‌چنین منتقل‌الیه حق کسب و پیشه، مسؤول تعهدات مالک قبلی این حق در برابر مشتریان نیست. اما تعهد فروشنده در برابر خریدار دایر بر این‌که کسب رقابت‌آمیزی را با خریدار در آن مکان دایر نکند به سود خریدار دوم به او منتقل خواهد شد، زیرا تعهد مزبور در حقیقت وابسته به عین ملک است.
آن‌چه به کوتاهی در بالا بررسی گردید، ارتباط اثر قرارداد با اشخاص قائم مقام طرف قرارداد بود. اما هر شخص دیگری جز طرفین قرارداد و قائم مقام ایشان که نسبت به قرارداد اصطلاحاً شخص ثالث نامیده می‌شود اصولاً نمی‌تواند از قرارداد سود یا زیان ببرد؛ (ماده ۲۱۹ و ۲۳۱ ق.م) زیرا اصل حاکمیت و استقلال اراده اقتضا می‌کند که هیچ کس را نتوان بدون خواست و اراده او از طریق تشکیل قراردادی مدیون یا طلبکار کرد. اما در مواردی استثنایی ممکن است اثر قرارداد به اشخاص ثالث نیز سرایت کند و قرار داد در موارد متعددی به سود اشخاص ثالث و در موارد کاملاً محدود به زیان ایشان مؤثر واقع شود. مثلاً مطابق ماده ۷۶۸ ق.م، عقد صلحی که در آن متصالح مالی، متعهد شود در عوض مال مورد صلح، تا مدّت مشخص نفقه معینی در هر سال یا هر ماه به شخص یا اشخاص ثالث بپردازد، به سود این اشخاص تأثیر دارد. همچنین طبق ماده ۱۹۶ ق.م ممکن است ضمن معامله‌ی یکی از دو طرف به درخواست دیگری، تعهدی هم به سود شخص ثلثی بر عهده گیرد.
مورد سرایت اثر قرارداد به زیان شخص ثالث محدودتر است. طبق ماده ۴۷۹ و ۴۸۰ ق.ت اثر قرارداد ارفاقی که بین حداقل نصف به اضافه یک نفر از طلبکاران دارای لااقل سه ربع از کلیه مطالبات تشخیص و تصدیق یا موقتاً پذیرفته شده و تاجر ورشکسته بدهکار منعقد می‌شود، ‌به زیان طلبکارانی که در قرارداد مزبور شرکت نکرده‌اند مؤثر است و مطابق ماده ۴۸۹ ق.ت این طلبکاران مانند طلبکاران شرکت کننده، سهم خود را از دارایی تاجر دریافت خواهند کرد، اما از دارایی آینده تاجر سهمی نمی‌برند مگر پس از تأدیه تمام طلب شرکت‌کنندگان در قرارداد ارفاقی.
روشن است که تسری اثر زیان آور وصیت عهدی را نسبت به وصی بدون این که به آن رضایت داده باشد نمی‌توان برخلاف آن‌چه که گاهی تصور شده،[۴۹۴] ‌از موارد تأثیر عقد به زیان شخص ثالث دانست؛ زیرا وصیت عهدی، عقد نیست بلکه یک ایقاع است.
پس از بیان مطالب بالا این‌که باید اثر بطلان عقد نسبت به اشخاص ثالث مورد بررسی قرار گیرد؛ همان‌طور که مطابق اصل، اثر قرارداد محدود به طرفین و قائم مقام ایشان است و نسبت به اشخاص ثالث سرایت نمی‌کند، بطلان قرارداد نیز نباید اصولاً تأثیری نسبت به اشخاص ثالث داشته باشد. اما در موارد نسبتاً زیادی که در عین حال استثنای بر اصل عدم تأثیر بطلان نسبت به اشخاص ثالث محسوب می‌شود، اثر بطلان عقد نسبت به حقوق و تعهدات موهومی که انتقال آن به ثالث اراده شده است و در صورت اعتبار، عقد مزبور منشآ ایجاد آن می‌بود، دانگیر اشخاص ثالث نیز می‌شود. مثلاً در صورت بطلان عقد بیع مال غیر منقول ، عقد اجاره‌ی که بین خریدار و شخص ثالث نسبت به آن مال انشاء گردیده است نیز در صورت ردّ آن به وسیله بایع، باطل خواهد شود. روشن است که در این مثال، مستأجر را نمی‌توان قائم مقام خریدار نسبت به اثر بطلان تلقی کرد؛ چه این که بنا به فرض هرگز منفعتی از مورد معامله به خریدار و به تبع آن به مستأجر منتقل نشده است تا او را بتوان جانشین خریدار نسبت به منافع مزبور دانست، هر چند که عقد اجاره از حیث بی‌اعتباری تابع عقد بیع خواهد بود.
اما به عنوان استثنایی بر موارد مذکور و موارد مشابه که خود استثنا بر اصل عدم تأثیر بطلان نسبت به اشخاص ثالث محسوب می‌شود، در پاره‌ای از مقررات قانون تجارت، اثر بطلان به اشخاص ثالث سرایت نمی‌کند. بطلان یا بی اعتباری برخی از عقود که به وسیله مدیران شرکت، خارج از حدود اساسنامه واقع می‌شود ( ماده ۱۱۸ ق.ت) یا بین شرکت و اعضای هیأت مدیره و مدیر عامل و مؤسسات و شرکت‌هایی که اعضای هیأت مدیره یا مدیر عامل شرکت شریک با عضو هیأت مدیره یا مدیر عامل آن باشند، بدون اجازه هیأت مدیره و برخلاف ماده ۱۲۹ق.ت انشاء می‌شود و مورد تصویب مجمع عمومی عادی قرار نمی‌گیرد (ماده ۱۳۰ ق.ت)، نسبت به اشخاص ثالث بی‌اثر است.[۴۹۵]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:12:00 ق.ظ ]




سعدی خود، به فصاحت، شیوایی و بلاغت سخن خویش آگاه بوده است و بیت بالا که یکی از ابیات تعریف خود کرده سعدی است، وقوف او را در شیرین سخن و به گزینی و میدان داری در فصاحت و بلاغت به شیرین سخنش می رساند که را یارای مخالفت با این ادعاست؟ هر کس ذوق سلیم و طبع توانا در سرودن شعر دارد، بر استادی مسلّم سعدی، صحه می گذارد و در برابر قدرت بیان او تعظیم و ادای احترام می کند.
باری خواجو، پس از این نادره دوران ظهور کرده است، همتایان و هم عصران او چون سلمان ساوجی، نیز در تبحر در سرودن شعر بویژه غزل، وقوف و مهارت زیاد داشتند و دوران خواجو که اوج درخشش سبک عراقی است، پسینه و پیشینه خوبی داشته است. فراز و انجام آن سعدی و حافظ اند. دو بزرگ که بدون اغراق، همتا ندارند. یکی در سرودن غزل عاشقانه و دیگری در ارائه غزل عارفانه:
حسد چه می بری ای سست نظم بر حافظ قبول خاطر و لطف سخن خداداد است
(حافظ،۱۴۲:۱۳۸۹)
شاید از بخت بد و شوریده خواجو بوده که بین دو قله بزرگ ادب فارسی واقع شده است: سعدی پیش از او و حافظ پس از او، میدان دار بلاغت شده اند و طبیعی و معلوم است که یک شاعر هر چند هم توانا و بلیغ باشد، در برابر کلام معجزه نشان و آسمانی حافظ نمی تواند برابری کند و همه می دانیم که هنر، همشهری و هم ولایتی نمی شناسد هر که بهتر سروده بیشتر عزیز و معروف می شود!
اما روزگار، هرکسی را به قدر پایه و مایه هنرش، سرانجام ارج می نهد. گرچه خواجو به طور قطع در غزل به پای حافظ نمی رسد و حافظ نه تنها از خواجو بلکه از همه شاعران روزگار پیش از خود، بجز سعدی، یک سر و گردن بالاتر است، اما زیادی آثار خواجو و شمّ خدادادی او در بکارگیری صنایع لفظی و معنوی و صوربلاغی گوناگون از تشبیه و استعاره و شقوق آنها و بهره جویی از مجاز و کنایه پس از دو صور خیال یاد شده و گزینش تراش ترین واژه ها و ترکیبات و به کارگیری شیواترین، پخته ترین و زیباترین توصیفات و صوربلاغی در محور معنایی و بلاغی کلام و انتخاب موزون ترین و خوش آهنگ ترین بحور عروفی برای ارائه غزلیّات و تنوع بحور استفاده شده و احاطه او بر علوم و فنون ادبی و استادی مسلم او و اشراف او بر معانی بلاغی آیات و شماری از روایات و نیز آگاهی از تفاسیر عرفانی برکلام خدا و شناخت دقیق و صحیح فنون بلاغت در قرآن و زبان عربی و پس از آن در ادب فارسی و دارابودن حافظه قوی و طبع نیرومند و ذوق توانا در ارائه و خلق شیواترین و برگزیده ترین غزلیّات که مشحون به تصاویر زیبایی از زندگی آدمی از پیدایش او برگرده این کره خاکی و زیست پرهنگامه و غوغای او در پهنه خاک و گذر از خاک بر افلاک و نشیب و فرازهای عاشقی و کشاکش عشق در عاشق و محبوب و توصیفات بیشتر و بیشتر و گوناگون از زیبایی های معشوق و رازو نیاز عاشق با محبوب و پیوند برجستگی های معنایی و بلاغی و نهایتاً صورخیال برگرفته از چهره معشوق و پیوند این صور با پدیده های طبیعت و درآمیختن نمادهای طبیعت با نعمت های خدادادی در وجود انسان و صدها پدیده و عنصر زیبا و چشم گیر و چشم نواز و شگفت آفریده و شمار بسیاری از صُوَر نمادین و بلاغی، آری اینها همه و نیز جزء اینها، آنچه که دیوان او را مشحون به لطایف و ظرایف خیال کرده است، روزگاری طولانی است که خوانندگان و پژوهندگان در غزلیات و سایر آثار او را، بیخودانه به خویش مشغول داشته است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
شاید تنها حسن شعر خواجو به ویژه در حوزه غزل سرایی این باشد که پژوهنده پس از مطالعه دیوان خواجو و مرور مستمر به اغلب سروده های عاشقانه او، ذهنیت و نظرش اغلب به نفع خواجو عوض می شود و او را از هر آنچه معرّفی کرده اند، بهتر و استادتر می بیند و می داند. افزون بر اینکه برخی از غزلیات خواجو همچون غزلی با مطلع زیر:
صبحدم دل را مقیم خلوت جان یافتم وز نسیم صبح،بوی زلف جانان یافتم
(خواجو،۳۳۷:۱۳۸۹)
جزو غزلیّات برجسته سبک عراقی است و به جرات می توان گفت که پس از شعر سعدی و حافظ، می توان این غزل و امثال آن را نمونه های خوبی از بلاغت و صورخیال در شعرکهن و سبک عراقی به شمار آورد.
بی شک خواجو در علم معانی و بیان، به ویژه به راز و رمزها و ظرایف و دقایق علم بیان آشنایی داشته است و این مدعا با مطالعه شمار بالایی از غزلیات او با هدف جُستن و پژوهش انواع صور بلاغی برجسته در دیوان او،عاید خواننده و پژوهنده می شود.خواننده کم کم خواجو را در ارائه یک معنا و یا یک مفهوم به طُرُق گوناگون، استاد و ماهر می بیند. مگر نه این است که در تعریف علم بیان می گوییم: ادای یک معنا و مفهوم به صورت های گوناگون و بلیغ و زیبا (سمیعی،۲۰۹:۱۳۸۴)و نیز “ادای معنای واحد به طُرُق مختلف (شمیسا،۱۲:۱۳۷۱). و مگرنه این است که همه مولفان علم بیان، در تعریف علم بیان، جمله و تعریفی در همین حد ومرز گفته اند. وآیا غیر از این است که خواجو گاه در یک غزل یک معنای برجسته بلاغی، به چند گونه و با چند ساختار از مقوله تشبیه و استعاره و… بیان کرده است؟
یکی دیگر از برجستگی های غزلیّات خواجو، تسلّط و آگاهی او از لغت عرب و آیات قرآن و حکایات و وقوف او بر چند و چون قهرمانان داستانهای عاشقانه و غیر آن است. وسعت اطلاعات این شاعر کرمانی بر مباحث اسطوره و تاریخ و شناخت از مسائل مربوط به علوم قرآنی و نیز تاریخ ایران باستان و تاریخ ایران تا زمان و روزگار او و نیز تاریخ اسلام و اطّلاع از زندگی شخصیّتهای بزرگ اسلامی، شعر او به ویژه غزلیات او را بیشتر از حوزه حدس و گمان و اظهارنظر پیش از مطالعه، خواندنی تر و شنیدنی تر نموده است.
باری موضوع این پایان نامه، که این صفحات به عنوان مقدمّه ای بر این تحقیق است، آنگونه که از زمینه بحث معلوم می شود، پژوهش در صوربلاغی و دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی است. شاعری که برای به دست دادن و گزینش شماری از هر نوع صورت بلاغی و بیانی در دیوان غزلیات او، نیازمند جُستن مستمّر و پی جویی و غور و غوص در تک تک ابیات دیوان او نیست. خواننده هر جای دیوان غزلیّات این شاعر کرمانی را باز کند، درست بازکرده و به مقصد و منظور خود در کار بلاغت وجُستن نقاط و نمونه های برگزیده بلاغت و صورخیال در اشعار او شده است. کمتر غزلی از خواجو را می توان سراغ داد که مشحون به انواع صوربلاغی نباشد. بدون مجامله،این سراینده در پرداختن به صور خیال و ارائه تابلوهای رنگارنگ و گوناگون با دستمایه بلاغی و بیانی توجّه و تعهّد داشته است و این یکی از برجستگی های بلاغی غزلیات این شاعر است.
دیوان غزلیّات خواجو، نمونه بسیار خوبی برای نشان دادن و ارائه اغلب صورخیال است.اینکه با قید"اغلب” به این سخن عنوان شد، به این جهت است که برخی از صورخیال چه در حوزه تشبیه و چه در استعاره و چه حتّی مجاز و کنایه به فراوانی و انبوهی همانند سایر صورخیال نیست. مثلا تشبیه تمثیل یا تشبیه معقول به معقول و معقول به محسوس و نیز کنایه از نوع تعریض و رمز و مجاز با علاقه آمر و مأمور و یا با علاقه ماکان و مایکون و یا طبع و عدم تکرار هرگز به بسامد سایر صوربلاغی نیست و این امری طبیعی است چرا که به عنوان مثال تشبیه معقول به معقول و کنایه از مقوله رمز و تعریض اصولاً بسیار در شعر همه شاعران بدون استثناء کم و گاه شماری از صوربلاغی یاد شده در حدّ و مرز یکی دو نمونه در یک دیوان است. اصولاً تشبیه معقول به معقول تشبیه زیبا و دل نشینی نخواهد بود و نخواهد شد و مجاز به علاقه مایکون، طبعا در ادب فارسی، گذشته از چند نمونه تکراری کمیاب است. بنابراین آنچه را از صوربلاغی در دیوان غزلیات خواجو کم و یا نمی بینیم؛ امری طبیعی است که در مورد سایر دیوان های شعر کهن نیز مصداق دارد.
مطلب برای نوشتن و ارائه به خواننده زیاد است امّا در مقدّمه، جای طرح و بررسی همه مسائل مربوط به صورخیال و بلاغت نیست.بنابراین با همین مختصر،مقدمه را به پایان می بریم و طرح مسائل عمده صوربلاغی دیوان خواجو به مباحث،فصول، بخش های موردنظرو خاصّ هر یک از صورخیال، موکول می کنیم.
۱-۲-بیان مساله:
در این پایان نامه سعی شده است پژوهش نسبتاً جامع، مفید، برجسته و سنجیده ای درباره ویژگی های بیانی و صورخیال دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی، با تکیه بر بسامد بالایی از ابیات غزلیّات او در مورد هر یک از شقوق و نمونه های صوربلاغی و ارائه نکات قوّت و بلاغت آنها؛ توجه به ساختار لفظی و معنایی هر یک از صورخیال موردنظر در هر بیت انجام گیرد و به محضر دوست داران علم بیان در شعر کهن و ویژگی های صورخیال در غزلیّات خواجو که نمونه برجسته ای از شاعران و گویندگان سبک عراقی محسوب می شود، اهدا شود.
نگارنده پایان نامه در فصل های جداگانه، هر یک از صورخیال را با انواع و اقسام آن، نخست با تکیه بر تعریف و توضیح آنها از کتب معتبر بیان و ارائه ابیاتی از شاعران کهن درباره صورت بلاغی موردنظر، ذهن و ذوق خواننده و پژوهنده صورخیال در شعرکهن را، با آن شِگِرد بیانی و هنربلاغی، آشنا و مانوس کرده و با تکیه و تأکید و مرور بر نمونه های آن صورت بلاغی در سروده های برجسته و ممتاز شعرکهن، در مجموع آشنایی کافی و شناخت نسبتاً جامعی برای خواننده و علاقه مند به دریافت فنون بلاغت در شعر، آماده کنیم. در کش و قوس و فراز و نشیب مطالعه مستمّر نمونه ها، مطالعه کننده به کم و کیف هنرمندانه، هریک از ابیات در خصوص تاکید و برجسته نشان دادن یک صورت بلاغی، آشنا خواهد شد و با توجّه و تکیه بر اندوخته های ذهنی و ذوقی خود و تجزیه و تحلیل بلاغی و بیانی هرمثال، کم کم ذوق پژوهنده تلطیف یافته و ارائه بهترین و زیباترین مثال های بلاغی، برتوان او را شناخت برجستگی های بلاغی در اقسام تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه، افزوده و به مرور، ذهن و زبان و ذوق و طبع او را در شناخت امتیازها و نقاط قوّت زبان فراهنجاری و ادبی در مقایسه با زبان روزمره و ارجاعی، تقویت نموده و زمینه شناخت کامل و تشخیص غث و سمین(بد و خوب) صورخیال در دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی و ارزیابی بیانی جامع از سروده های این شاعرو نیز تسلط و توانمندی او را در ارائه فراهنجاری ها و ساختار شکنی های زبان ادبی روزگارصورت می گیرد خود و نیز مقایسه آفرینش های ادبی او در گونه گونه هنرهای بلاغی و بروز ظهور و قوّت و ضعف او صورت می گیرد و از همین رهگذر، سنجش و مقایسه او با شاعران روزگار خود و تقلید او از شاعران گذشته و نیز مشعله داری و برجستگی و استادی او برای سرایندگان پس از او و چگونگی الهام و فرایافت شاعران پس از وی از سبک آفرینش صورخیال در غزلیّات او رخ می دهد.
برای نمونه می توانیم مبحث تشبیه را عنوان کنیم:
- خواننده حتی مبتدی، نخست با معنای لغوی و بیانی تشبیه و ارکان و طرفین تشبیه در قالب چند مثال و ارائه چند بیت، آشنا می شود. پس با شناخت تشبیه و ارکان آن، تشبیه فشرده را تعریف می کنیم و در کنار آن، تشبیه بلیغ و صریح را و اینکه تشبیه لزوماً فقط به مشبه و مشبهٌ به نیازمند است و بس و تشبیهی بلیغ است که تنها این دو رکن را داشته باشد.اضافۀ تشبیهی را در همین مقطع عنوان می کنیم و این که ساختار تشبیه در قالب اضافه تشبیهی، ساختاری بلیغ و گویاست. با ذکر انواع ساختارهای اضافه تشبیهی، در رابطه با تقدم و تاخر مشبه و مشبهٌ به، هنرمندانه بودن، قابل انعطاف بودن و تراکم معنای بلاغی و بیانی در این ساختار، معلوم می گردد. سپس این کارکرد اضافه تشبیهی به اجمال در شعرکهن بررسی می گردد و این نکته که به علّت قابل انعطاف بودن و کم واژگانی این ترکیب علّت حضور آن در جای جای مصراعهای شعر غنایی و عاشقانه است.
دنباله بحث تشبیه با ذکر انواع تشبیه از محسوس و معقول و نیز با توجّه به ساختارآن، اقسام تشبیه از مقوله مفرد غیرمقید و مفرد مقید و مرکب و ارائه تشبیهات مفرد به مقید و مقید به مفرد و مفرد به مرکب و مرکب به مرکب، خواننده را با کیفیّت مقوله های طرفین تشبیه و ساختار دستوری و واژگانی هر یک،آشنا می کند. به دنباله اقسام تشبیه از این منظر، می پردازیم به گونه های تشبیه دیگر که در کتب بیان ذکر شده است: تشبیه جمع، تسویه، مفروق، ملفوف مشروط، خیالی، وهمی و… در پایان نظر اجمالی درباره بسامد حضور انواع این صورت بلاغی در شعر کهن بویژه در سبک عراقی به طور اجمال و در شعر خواجو به گونه اخصّ و تاکید و توجّه خواننده براین مطلب که خواجو به کدام یک از انواع تشبیه بیشتر گرایش و توجّه داشته و در آفرینش کدام گونه از آنها موفق بوده است؟
سایر ساختارهای بلاغی نیز به همین سیاق و روش، مورد کاوش و پژوهش و حتی بازنگری واقع می شود. بازنگری بدین جهت که معلوم نیست همه اظهارنظر و ابراز باورهای بیانی و بلاغی پژوهندگان صحیح بوده باشد و با ملاک ها و معیارهای کتب بیانی مطابقت داشته باشد. از این منظر که اتفاقاً مساله مهم و مقطّع تعیین کننده ای است.
به عنوان مثال، ما در کتب بیان استعاره مصرّحه ای به نام استعاره مصرحه نمادین نداریم در حالی که برخی از استعاره های خواجو جنبه نُماد دارند و نماد یک پدیده اند. مثلا هر جا کمند می گوید یعنی"زلف"، “خط” یعنی “مورخطِ” چهره محبوب و منظورش از"درج عقیق"بدون استثنا، لبهای محبوب است. بنابراین کم کم واژه ها و ترکیبات یاد شده هر کدام نماد یک پدیده شده اند و ذکر آنها در شعر، خواننده را طبعاً به یاد پدیده دیگر می اندازد.
نکته دیگر در بیان مساله، چگونگی بهره جویی خواجویی کرمانی از خیل عظیم صورخیال است. طبعاً وزن و قافیه شعر یک محدودیت هایی برای سراینده ایجاد می کند. شاعر باید با توجه به وزن غزل و قافیه ای که برای آن در مصراع نخست برگزیده است، مفاهیم بلاغی و غیر آن و صور بلاغی را از هر شق و گونه ای که هستند در وزن تعیین شده غزل خویش بگنجاند. معلوم است که قافیه در دو واژه که واژگان قافیه نامیده می شوند و در پایان دو مصراع بیت نخست غزل می آیند. معلوم می شود و قوافی تا پایان غزل به مصراع های زوج یعنی آخر ابیات غزل انتقال می یابد. قافیه ممکن است یک هجای بسته باشد مثلا “شد” با “خود” اگر قافیه شوند، هِجای قافیه می شود"ءد” که زود تمام می شود و کشدار و ممتد و گوش نواز نیست و نمی توان در آواز و در تحریر از آن سود جست. اما اگر دو کَلمه ساحلها و مشکلها “و یا تنها کلمه “مشکلها” قافیه باشد، معلوم است که چهچه خواننده صدای کشدار و ممتدی ایجاد می کند که گویی تمامی ندارد.و خواننده آواز در تحریر از آن بسی سود می جوید و در موسیقی نیز چنین واژه های ممتدی در پایان ابیات کلّی به سازو برگردان ساز کمک می کنند و بیخود نیست که نخستین غزل حافظ، این همه در آواز، گل کرده است، چرا همه شرایط آواز را از وزن دل نشین و گوش نواز و قافیه کشیده و ممتد که صدای زنگ دارش گویی تمام شدنی نیست مثل تلنگری که به جام برنجی بزنند تا یک دقیقه صدای زنگ آن تلنگر را می شنوند.
خواجو، بدون اغراق و مجامله در لغت و ادب فارسی تبحّرو مطالعه مستمّر، ژرف و مداوم داشته است و با حافظه قوی همه آثارادبی و تاریخی گذشتگان را خوانده بوده است و حتی اینگونه که از اطلاع رسانی اشعارش معلوم می شود با تبحّر در زبان و ادب عربی، تفاسیرقرآن و تاریخ آن روزگار و نیز با توجّه به مثنوی های داستانی او مانند همای و همایون و روضه الانوار و سام نامه و… اطلاعات مطالعات پیوسته و گسترده و گوارا در رابطه با داستانهای نمای غنایی و حماسی و اسطوره و تاریخ –اسطوره، خوانده و از نظر دقّت گذرانده بوده است.
سازش و پردازش کلامی و بدیعی و بیانی خواجو در حوزه غزلّ سرایی مساله ای است که با یک مطالعه چند ساعته عاید خواننده می شود و دامنه بهره جویی این شاعر از عناصر بلاغی و ساختارهای بیانی که شماری از آنها آفریده ذهن و ذوق و طبع خود اوست، بسیار گسترده است. کافی است شعر غنایی خواجو را با سلمان ساوجی که هم دوره اوست مقایسه کنیم و ببینیم چه فاصله و تمایزی بین آفرینش های بیانی و بلاغی او و دیگر هم عصرانش وجود دارد.
در بیان مساله، شیوه های تخیّل و پردازش احساس و عاطفه در ساختارهای کلامی از ترکیب اضافی و وصفی و گروه های اسمی و وصفی و ارائه صورخیال زیبا درساختارهای یاد شده، شعر او را جای جای،غزل در پی غزل و بیت در پی بیت، برجستگی بیانی و بلاغی داده است و اگر قله شعر عرفانی حافظ پس از خواجو از بطن و متن شعر و ادب پارسی،سر بر نمی کرد، وجود نازنین خواجو و شعر غنایی او،تحت الشعاع هنر خواجه قرار نمی گرفت و بیش از آنچه که معروف شده، مشهور وصیت شهرتش روزگار دیرین و گذشته را بیش از آنچه رخ داده است، فرامی گرفت.
با نگارش این چند صفحه، بیان مساله پایان نامه موخر اما روشنگر و برجسته، صرت پذیرفت و برای خواننده این پایان، معلوم گشت که نگارنده در پی چه مقصد یا مقاصدی است؟
ضمنا رقم زن این سطور، کوشیده است که گزیده ترین ابیات غزلیّات این شاعر را برای تفهیم نکات بلاغی وی، برگزیند و از مطرح کردن و ارائه کردن ابیات تکراری تا آنجا که ممکن بوده است، پرهیز شده و تنها در مواردی که دو یا سه صورت بلاغی در بیت مجتمع بوده است، آن را در مباحث گوناگون از تشبیه و استعاره و… ناگزیر مطرح نموده است.
۱-۳-اهمیّت و ضرورت و اهداف تحقیق:
هدف و مقصد از نگارش این پایان نامه این بود تا تحقیق و پژوهشی نسبتاً جامع با سند کاوی و بازنگری، واکاوی، پژوهش و ارزیابی بسامدهای نسبتاً چشم گیر و بالای صوربلاغی و بیانی در اشعار دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی صورت گیرد و نمونه های هر یک از اقسام ساختارهای لفظی و معنایی علم بیان یعنی تشبیه، استعاره، مجازو کنایه با انواع و اقسام هر یک از صورخیال یاد شده در تک تک ابیات دیوان وی، بررسی، کاوش، مقایسه و نوشته شود.
معلوم است که یک صورت بیانی یا بلاغی را شاعر ممکن است به گونه های مختلف و با ساختارهای متنوع، بیان و ارائه کند. این افت و خیز و گوناگونی در کیفیّت ارائه، به حال و وضع روحی و روانی و حتّی به شب و روز و فصل سال و احیاناً خوشی ها و ناخوشی ها و سلامت جسمی و روانی و نیز درگیری با مرض و ناسازگاری جسمی و مسافرو یا ساکن و مقیم بودن و حتّی محیط جغرافیایی یعنی سرزمینی که خواجو در آن برهه از زمان این غزل یا غزلیّات را می سروده و پر بودن کیسه صله ای که از سلطان دریافت داشته و خالی بودن آن، بستگی دارد.مثلا اشعاری که خواجو در زمان اقامت در بغداد در کنار دجله سروده است و با آنچه در کنار آب ورکن آباد و سروهای ناز شیراز از طبع توانا و ذوق خویش پرورده و نظم داده است با آنچه در سفرهای دور و دراز که احیاناً با ناکامی هایی مواجه بوده، سروده است، فرق کلّی دارد. خواجو چند بار در غزلیّاتش از کرمان گله کرده است:
چو در این مرحله، خواجو اثر گنج نیافت ترک این منزل ویران نکند چون نکند
(خواجو،۲۳۸:۱۳۸۹)
و یا: خواجو این منزل ویران نه به اندازه توست از اقالیم جهان خطّه کرمان کم گیر
(خواجو،۲۷۳:۱۳۸۹)
خوب معلوم است که این دلتنگی به صورت های گوناگون، حوصله توان شاعر را در سرودن و در مثنوی ها و پی گیری داستان و شاخ و برگ دادن به هر یک از فراز و نشیب های آن، کم و کمتر می کند و شاعر منتظر گشایش و کسب توان و نیرو و حوصله و شرح صدر با تجدید خاطره های زندگی و مواجه شدن با فرازهایی از یک زندگی نو و احیانا فاصله گرفتن از دست ممدوح.
خواجو شاعری قصیده سرا و مداح نیز بوده و در اقامت خود در بغداد، اصفهان، شیرازو…با امرا و حکّام زمان در تماس و به دربار هر یک از آنها آمد و رفت داشته است و سرودن قصاید مدحی برای ممدوح و دریافت صله یا صله های گرانبها، او را مشعوف می ساخته است. او از خطّه کرمان و از خاندانی مرفّه و فرهیخته برخاسته بود،لذا دوست داشت با آنهمه معلومات، فرهنگ و آموخته ها و هنر، مورد استقبال و بزرگداشت امرا و حکّام روزگار خویش قرار گیرد. خواجو در این امر کم و بیش موفق بوده است.
باری از ذکراهداف، تحقیق و اهمیت و ضرورت پژوهش با اطّاله نکته پیش، کمی بازماندیم، اما دنباله بحث:
دانشجویان و علاقه مندان به زبان و ادب فارسی، خواهان یادگیری و آموختن شیوه های ارائه زیبایی های معنایی، بلاغی و ساختاری کلام اند و برای موفق شدن در این حوزه،افزون بر مطالعه کتب معانی بیان، نیازمند آثاری هستند که برجستگی های صورخیال شعرکهن را به آنها نشان دهد. این کار با پژوهش در اشعار دیوان یک شاعر به ویژه از شاعران سبک عراقی که در بیان پخته تر و با کمال تر است باید انجام بگیرد. اگر تک تک ابیات دیوان غزلیّات خواجو از منظر صورخیال مورد بررسی قرار گیرد، برای علاقه مند به صورخیال در شعر کهن، بسیار اثر مغتنم و با ارزش خواهد بود و همین جا یادآور می شویم که جای اینگونه کتابها در همه دوران شعر و فارسی، خالی ست.
گرچه برخی از استادان، ضمن شرح متون نظم شعر کهن همچون آثار سنایی، سعدی، حافظ، ناصرخسرو، مولوی و چندتن دیگر، از ذکر نکات بیانی و بلاغی غفلت نورزیده اند اما تحقیق و پژوهش مجزا و منحصر در باب صورخیال شعر کهن و از جنله اشعار دیوان غزلیّات خواجو، امری است که جای خالی آن برای علاقه مندان به آن،کاملا محسوس است.
ضرورت و اهمیت انجام دادن چنین پژوهشی به همین سادگی در گام اول تحقیق و جست و جو از صورخیال اشعار خواجو معلوم می شود. و هنگامی که اثری نباشد تا در اختیار پژوهنده علاقه مندان قرار گیرد، ضرورت تالیف چنین پایان نامه ای در این موضوع و در این مبحث و زمینه به خوبی روشن می شود و لزوم قلم زدن و تحقیق در حوزه برجستگی های بلاغی و بیانی غزلیّات خواجو، آن قدر روشن می گردد که هر دانش آموخته و علاقه مندان به مسائل ادبی را به پرکردن این خلأ بلاغی و بیانی در مورد خواجو که از بزرگان سبک عراقی است، تشویق و تهیج و به کار و تحقیق وا می دارد.
آری اینگونه است اهمیّت و ضرورت تحقیق در مساله موردنظر. طبیعی است که نگاشته شدن و به رشته تحریر کشیدن چنین پایان نامه ای در مقولۀ یاد شده،خود بر غنای حوزه کتاب شناسی خواجو و شناساندن شخصیّت ادبی این هنرمند می افزاید و خود پشتوانه ای است بر مایه دار بودن و نازنین بودن شعر خواجو.
الف)اهداف کلی
نقد و تحلیل و ارائه دادن ویژگی ها، ظرافتها و هنرنمایی های صورخیال در شعر کهن عموماً و در شعر سبک عراقی، آن هم در حوزه غزل عاشقانه و عارفانه خصوصاً، یکی از اهدافی است که سرانجام این پایان نامه یه آن رسیده و دست یافته است.
چون مقام ادبی خواجو بعد از بزرگانی چون سعدی و حافظ است و شرح نویسان، همیشه قلّه های بزرگ و بی همتای ادب فارسی را در هر سبک، مورد عنایت توجّه و شرح نویسی و نقد و تحلیل قرار می دهند. شاعران سرآمد و بزرگی چون خواجو، مظلوم و درهاله بی توجّهی قرار می گیرند و اگر کسی آثار آنان را از منظر بیان و سایر علوم ادبی همچون عروض، نقدالشعر به معنای وسیع، قافیه گزینی و قافیه شناسی، فقه الّلغه ارزیابی و دانش های اندوخته و وسعت اطلاعات، آیین و مذهب و شرح حال مسبوط مورد توجّه و پژوهش قرار ندهد، قطعاً حلقه هایی از زنجیر طلایی و گرانبهای ادب فارسی که در درازنای روزگار یافته و پیوسته و وابسته به یکدیگر شده است، مفقود و یا کنارگذشته، می ماند و هم با این فراموشی، بخشی از تاریخ ادب کهن این سرزمین به همراه وجود نازنین شخصیت ها به هاله کم خبری و یا گمنامی و بیخبری سوق داده می شوند. یکی از اهداف نگارش این پایان نامه، مطرح نمودن خواجوی کرمانی به عنوان آفریننده زبردست و توانای صورخیال گوناگون در عرصه غزلیّات عاشقانه و عارفانه است.
ب)اهداف اختصاصی:
۱-سبک عراقی از منظر ساختارهای لفظی، معنایی، بیانی و بلاغی ویژگی هایی مُختص به خود دارد. شناخت برجستگی ها، شیوه ها و دیدگاه های بیانی و بلاغی شاعران بزرگ این سبک، با سندکاوی در آثارشان، معلوم می شود و شناخت و بررسی غزلیّات خواجو بدین منظور، هم گامی است در جهت شناخت بهین از نقاط قوّت و برجستگی های ویژه سبک عراقی و هم جهشی است به سوی هر چه بهتر شناختن بلاغت و بیان خواجو در خلق و آفرینش غزلیّات عاشقانه و عارفانه.
۲-عمده هنر شاعران سبک عراقی در عرصه شعر، پس از گذشتن از برخی نکات و ظرایف همچون احاطه بر ترکیبات، لغات، تعبیرات کنایی و استعاری و بهسازی ساختار کلام در محدوده ترکیبات و جمله و سرانجام توانا بودن در برون رفتِ سرافرازانه از مضایق کلام، یکی از عناصر و شیوه های امتیاز بخشی به شاعران این دوره و از جمله خواجو، بررسی بلاغی ساختارها و صورخیال خواجوی کرمانی در حوزه تشبیه، استعاره مجاز و کنایه است.
چون بلاغت و تخیّلی و شیوا بودن شعر، عمدتاً به اِشراف و توانایی کم مانند شاعر در آفرینش نکات بدیع بیانی و صور خیال است، بازکاوی و شناسایی و شناساندن هنرمندی های خواجو در حوزه پرراز و رمز بیان و صورخیال قطعاً استادی و کم همتایی و عظمت او را تایید می کند و بر آن صحّه می گذارد.
۳-در میان شاعران کرمان به روزگار خواجو، عماد فقیه کرمانی و شاه نعمت الله ولی(کمی پس از خواجو)مورد توجّهند و اگر یک دانشجو یا پژوهنده بخواهد، شاعران یاد شده را از جهت نقاط قوتی که در حوزه فصاحت و بلاغت کلام داشته اند، مورد ارزیابی قرار دهد، قطعاً این پایان نامه و سندکاوی های بلاغی و بیانی آن،روشنگر یکی از رئوس این مثلث (خواجو،عماد،شاه ولی)خواهد بود و شناخت یکی از این سه بزرگوار (و در این پایان نامه خواجو) راه را برای ارزیابی بلاغی و بیانی دو بزرگ دیگر هموارتر و ترازوی نقد بیان و بلاغت را حسّاس تر و دقیق تر خواهد کرد.
۴-از منظر تاریخ ادبیات که بررسی کلّی و اجمالی هر یک از شاعران و آثار آنان می پردازد، چنین پایان نامه ای که شرح و نقدی مسبوط بر بیان خواجوست، در حوزه خواجو شناسی، خود حرف بسیاری برای گفتن و شنیدن دارد.
۵-برهم شهری ها و هم استانی های خواجو، فرض و لازم وجدانی و ادبی است که در پژوهشهای خود، آثار تراویده از ذوق و طبع این ادیب دوران و روزگار را به حوزه نقد و تحلیل ببرند و با مطرح ساختن شعر و هنرذ این سراینده عزیز، کار او را بیش از پیش در معرض دید و استنباط و انتخاب علاقه مندان شعر و ادب قرار دهند و بدین گونه دین خود را به این شاعر متضلّع که درعرصه های گوناگون شعر، طبع آزمایی کرده و فخامت، عظمت و استادی خویش به ظهور رسانیده است،ادا کنند. لذا این پایان نامه از این دیدگاه، ادای دین و ابراز و اظهار ادبی به ساحت بزرگ این نژاد و فرزند آب و خاک کرمان است.
۱-۴-تعارف عملیاتی متغیرها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:11:00 ق.ظ ]




  • بررسی رابطه مشخصه های فنی محصول با یکدیگر

 

    • تعیین مقادیر هدف برای مشخصه های فنی

دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

شکل ۲-۶ نمونه ای از خانه کیفیت را نشان می‎دهد (نورالنسا و همکاران، ۱۳۸۸)
چطور می‌توانیم به آن برسیم؟ طرحهای فنی خاص احتیاجات برای ستون های مختلف
اهمیت نیازهای مختلف مشتریات
مشتری چه میخواهد؟
نیازهای مشخصی مشتری در ردیفهای مختلف
ارزیابی مشتری از محصولات رقبا
ماتریس ترجمه( ماتریس ارتباط) ارتباط بین نیازهای مشتریان و پارامترهای فنی که می‌تواند بصورت قوی، متوسط،ضعیف رتبه بندی شود
ارزیابی فنی محصولات رقبا
چقدر از هرپارامتر فنی موردنیاز است مشخصات کمی‌
اهمیت مشخصه های فنی مختلف
ماتریس ارتباط( تعامل بین پارامترهای فنی )
شکل شماره ۲-۶ نمونه ای از خانه کیفیت
منبع : نورالنسا و همکاران ۱۳۸۸
۲-۳-۷ مدل هفتs مک کنزی
دردهه۱۹۹۰ مدل مک کنزی بر تمام روش های دیگر فائق آمد، مدلی که در گروه مشاوران مک کنزی توسط واتر من[۲۱]و پترس [۲۲]توسعه یافته بود. این مدل بیان می‌کرد که ۷ عامل درونی بر موفقیت شرکت موثر هستند. مدل هفت s مک کنزی، یک چهارچوب و مدل مدیریتی است که هفت عامل را جهت سازماندهی یک شرکت در یک نگاه کل و موثر بیان می‌سازدعوامل که با یک دیگر نحوه عملکرد شرکت را تعیین می‎کنند این عوامل همگی با یکدیگر درارتباط هستند بی توجهی به یکی می‌تواند موجب بروز مشکلاتی برای کل شرکت شود. اما این هفت s شامل موارد زیر می‌باشد:

 

  • ارزش های مشترک[۲۳]

 

درمرکز این عوامل ارزش های مشترک قرار گرفته است، اعتقادات، باورها و اهداف که بین بخشی محتلف شرکت مشترک هستند.

 

  • استراتژی[۲۴]

 

برنامه هایی که شرکت برای بهره گیری از منابع محدودش در جهت رسیدن به اهدافش دارد. اهدافی پیرامون محیط، مشتریان، رقابت و……….

 

  • ساختار [۲۵]

 

روش و ساختار ارتباطی که واحدهای مختلف سازمان از آن طریق با یکدیگر برقراری می‌کنند تمرکز، عدم، تمرکز، ماتریسی و شبکه ای……

 

  • سیستم [۲۶]

 

ساز و کارها و فرایند هایی که از طریق آنها کارها در شرکت انجام می‌پذیرد. نظیر سیستم های مالی، کارگزینی، ترفیع کارکنان، سیستم های اطلاعاتی و….

 

  • نیروی انسانی[۲۷]

 

تعداد ونوع کارکنان سازمان

 

  • شیوه و سبک[۲۸]

 

دراینجا سبک های مختلف مدیریت و شیوه های گونان فرهنگ سازمانی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

 

  • مهارت ها [۲۹]

 

مهارت های مشخص کارکنان به صورت انفرادی و یا مهارت های ویژه ی سازمان
که هریک از عوامل مذکور به ترتیب زیر دسته بندی می‌شوند:
نرم افزار : ارزش های مشترک، مهارت ها، سبک و شیوه، نیروی انسانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:11:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم