کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



بیشتر کودکستانها توسط بخش خصوصی احداث میشوند وبا مشارکت ونظارت مقامات محلی آموزش وپرورش اداره می شوند.
مهدهایکودک روزانه توسط مقامات رفاه اجتماعی محل برپا میگردند وامورآموزشی آن با همکاری مقامات محلی آموزش وپرورش حل وفصل میشود. آموزش وپرورش در این دوره برمحور آموزشهایی چون آموزش بهداشتی، زندگی اجتماعی، آشنای با طبیعت، زبان، موسیقی وهنر استوار است (آقازاده،۱۳۸۱).
اهم اهداف این دوره شامل:۱-پرورش هماهنگ ذهن وجسم کودک ۲- پرورش عادتها و رفتارهای پسندیده در کودک ۳- جلب توجه وعلاقه کودک به طبیعت و محیط ۴- پرورش روحیه اتکابهخود ۵- پرورش نیروی ابتکارکودک ۶- ایجاد تمایل کودک به بیان منطقی نظرات خود و آموزش نحوه درست گوش دادن وسخن گفتن (سرکارآرانی ،۱۳۸۲) ۷- پرورش درک صحیح وتقویت نگرش درست نسبت به وقایع محیطی ۸- هدایت وراهنمایی کودکان در فراگیری صحیح زبان (آقازاده،۱۳۸۱ )
دوره ابتدایی: «کلیه کودکان سنین ۹تا ۱۵ ساله باید در دوره ۶ساله ابتدایی و مدارس دوره اول دبیرستان که ۳ طول میکشد شرکت نمایند. آموزش وپرورش این دوره اجباری ورایگان میباشد. مدارس مختلف است واهداف وبرنامههای این دوره موظف به رعایت آنها میباشند» (سرکارآرانی، ۱۳۸۲ : ۱۳۴).
معمولاً یک معلم کار تدریس کلیه دروس را بعهده دارد. لیکن اخیراً سعی بر آن است که برای سالهای آخر دوره ابتدایی یعنی در سال پنجم وششم از معلمانی استفاده شود که در تدریس چند درس تخصص دارند. مدارس ابتدایی با وسایل وتجهیزات آموزشی مدرن ساخت ژاپن مجهز شدهاند (آقازاده، ۱۳۷۵).
پایان نامه - مقاله - پروژه
اهم اهداف این دوره: ا- پرورش روح همکاری، استقلال فردی در جریان تجربه-های اکتسابی از زندگی اجتماعی از زندگی اجتماعی در مدرسه وخارج از آن ۲- پرورش درکی صحیح از شرایط اجتماعی، تعاون عمومی، آداب ورسوم ملی وهمکاری بین المللی ۳- آموزش وتمرین مهارتهای زندگی ۴- پرورش درک وتوانایی به کارگیری کلمات وعبارات ژاپنی ۵- رشد درک درست قوانین ریاضی وبکارگیری آنها ۶- پرورش توان ارتباط با محیطزیست ۷- پرورش عادتهای درست ۸- پرورش مهارتهای اساسی در موزیک، هنرهای زیبا وادبیات
آموزش وپرورش این دوره، برپایه توجه به طبیعت کودکان است (سرکارآرانی، ۱۳۸۲ ).
دوره متوسطه اول: این دوره پس از آموزش ابتدایی به مدت ۳سال طول میکشد هدف کلی این دوره پرورش وگسترش توانایی های ذهنی وجسمی دانشآموزان براساس آموزش ابتدایی میباشد ،آموزش وپرورش در این دوره اجباری است وبرعهده دولت میباشد (سرکارآرانی، ۱۳۸۲). در این دوره هیچگونه معیاری برای انتخاب دانشآموزان ندارد وبدون هیچ مانعی همه وارد این دوره از تعلیمات میشوند(آقازاده، ۱۳۸۱).
اهداف اساسی این دوره: ۱- تأکید بر آموزش اخلاقی، تربیت بدنی دانشآموزان ۲- انتخاب دقیق محتوی آموزشی جهت آشنایی دانشآموزان با مبانی اساسی دانشها وتقویت نیروی ابتکار آنها ۴- توجه به روحیه آزادمنشی وانعطافپذیری در روابطاجتماعی دانشآموزان وتأکیدبر فعالیتهای ابتکاری. در این دوره رفتن به کلاس بالاتر نیازمند امتحان نیست (سرکارآرانی،۱۳۸۲).
دوره دوم متوسطه: این دوره به رشته های عمومی وتخصصی اختصاص یافته است ودر برنامه تمام وقت به مدت ۳ سال ادامه مییابد ولی اگر به صورت پاره وقت ومکاتبهای باشد به مدت ۴سال یا بیشتر به طول میانجامد. تحصیل در این دوره اجباری نمیباشد. مدارس این دوره به سه دسته تقسیم میشود: دبیرستانهای عمومی(نظری)، دبیرستانهای تخصصی (فنی وحرفهای) ومجتمعهای آموزشی که هر دو نوع آموزش را ارائه مینمایند (سرکارآرانی،۱۳۸۲).
اصول برنامهدرسی این دوره : ۱- برنامهدرسی باید انعطافپذیر باشد۲- برنامه آموزشی وشیوههای ارائه آن در مدرسه باید به نحوی باشد که رغبت وعلاقه دانشآموزان را برانگیزد ۴- فعالیت علمی وآزمایشگاهی توانایی لازم در کار به وجودآورد (سرکارآرانی، ۱۳۸۲).
بررسی سوال چهارم پژوهش
۴-۴جایگاه ونقش فلسفه تعلیم وتربیت در نظام آموزش وپرورش کشور آفریقایجنوبی چگونه است ؟
۴-۴-۱ فلسفه تعلیم وتربیت و نظام آموزشی
کاشفان پرتغالی در سال ۱۴۸۸ میلادی سرزمین آفریقایجنوبی را کشف کردند و پس از آن مهاجران اروپایی به آنجا هجوم بردند. پس از پرتغالی‌ها، هلندی‌ها نخستین اروپایی‌هایی بودند که در سال ۱۶۵۲ وارد این کشور شدند ودر منطقه کیپ سکونت کردند. ساکنان این مهاجرنشین رفته رفته افزایش یافتند ودرصدد تصرف زمین‌های مجاور برآمدند وجامعه‌ای جدید را برای کمپانی هند شرقی هلند به وجودآوردند. آنها پس از سال‌ها وچندین بار جنگیدن با بومیان، آرام‌آرام توانستند این سرزمین را تصرف کنند (محمدی نصرآبادی،۱۳۸۳).
پس از مدتی با فشار امپراتوری بریتانیا، کمابیش بیست درصد از جمعیت آفریکانر به سمت مناطق داخلی مهاجرت واستان‌های ترانسوال ودولت اورنج‌فری را تأسیس کردند. با فشار آفریکانس وبریتانیا، مردم سیاه‌پوست ساکن در منطقه مانند زولوها، خوساها وسوازی، حکومت سفیدپوستان را پذیرفتند. آفریکانرسها در سال ۱۸۶۷ در منطقه کیم‌برلی به الماس ودر سال ۱۸۸۶ در منطقه ویت-واترزراند به طلا دست یافتند. پس از اینکه بریتانیا ناحیه حاصلخیز دماغهامیدنیک را در سال ۱۸۰۶ تصرف کرد، بسیاری از مهاجران هلند (بوئرها) برای تشکیل جمهوری به سوی شمال حرکت کردند (الهی، ۱۳۶۸). ‌مجلس انگلستان در سال ۱۹۰۹ نخستین قانون اساسی آفریقای جنوبی را تصویب واتحادیه آفریقایجنوبی را تأسیس کرد (هیگز، ۲۰۰۸)[۳۸].
در سال ۱۹۴۸ با به قدرت رسیدن حزب ملی، آپارتاید، قانون رسمی کشور اعلام شد (آشوری، ۱۳۷۹). در دورهی حکومت رژیم آپارتاید، نظام آموزشی این کشور به صورت اداره های ملی جداگانه، برای سفیدپوستان، رنگینپوستان، سیاهپوستان وآسیاییها در خارج از بانتونستان (۱۶۳۶) به شکل نژادی سازماندهی شده بود. در داخل سرزمینهای سیاهپوستنشین(بانتونستان) ادارهی آموزش جداگانهای تأسیس شده بود. اگر چه دولت برای آموزش سیاهپوستان مبلغ قابل توجهی هزینه کرد، ولی در اواخر دورهی رژیم آپارتاید، در سال ۱۶۳۶، هزینه های سرانهی هر دانشآموز سیاهپوست یک چهارم هزینه های یک دانشآموز سفیدپوست بوده است. این وضعیت به همین صورت، به چشم میخورد تا اینکه آپارتاید نابود شد (Lbid,P 535 ).
با سقوط رژیم آپارتاید، نظام آموزشی بازسازی گردیده وسیستم آموزش و پرورش شکل تازهای، در راستای ارائه امکانات به سیاه پوستان به خود گرفته است. دولت جدید بعد از آپارتاید، سیستم آموزشی واحدی بدون هیچ گونه تفاوت نژادی به وجود آورده است که باید در عمل به نفع سیاه پوستان باشد. نزدیک به چهار ادارهی آموزشی در یک اداره ادغام شده که هر کدام وظیفه مهمی را به عهده گرفتهاند (Lbid,P 537 ).
آفریقای جنوبی سیستم آموزش عالی توسعه یافتهای داشت که تا زمان فروپاشی آپارتاید، به طور نژادی، تفکیک شده وعمدتاً سفیدپوستان از آنها بهرهمند بودند. اما تعداد بسیار اندکی از سیاهپوستان از امکانات تحصیلات عالی بهرهمند گشتند. ولی این وضعیت بعد از آپارتاید تغییرات قابل توجهی پیدا کرد وتعداد دانشجویان سیاهپوست افزایش قابل توجهی یافت (Lbid,P 538 ).
سیاست بریتانیا در زمینه اداره امور مستعمراتی غیرمستقیم بود واین سیاست طبق اصول نظری آموزش وپرورش اهمیت فراوانی داشت. لردلوگارد نماینده وطرفدار این نظریه در آفریقا بود که ماموریت طولانی او در امور مستعمراتی، با سمت فرماندار کل نیجریه ، طی سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۹ خاتمه پذیرفت. وی عقیده داشت که اداره امور مستعمراتی باید بر دوش رهبران تحصیلکرده مردم محلی باشد. به نظر او هدف تعلیم وتربیت در نواحی مستعمراتی آفریقا باید متوجه تربیت افرادی باشد که بتوانند امور اجرایی، بازرگانی و مشاغل فنی را اداره کنند (کانل، ۱۳۶۸).
میتوان گفت در سال ۱۹۶۰مدارس آفریقایی، ورود به حوزه آموزش وپرورش نوین را بطور آشکار آغازکردند وروشهای تقلیدی از رسوم کهنه اروپایی به تدریج کنارگذاشتهشد(همان منبع،۹۸).
«در سال۱۹۷۰حرکت به سوی استقلال بیشتر وتوسعه اقتصادی ونیز رشد سریع جمعیت همچنان بر سیاستهای آموزشی اثر میگذاشت تا میان دهه ۷۰ چون روز روشن شدهبود که از لحاظ کیفی، آموزش وپرورش در کشورهای آفریقایی تا آیندهای نامعلوم از اصل غربی خویش عقب خواهدماند و دگرگونیهای بنیادی در طرح واهداف، آن را ضروری خواهدساخت. در سال ۱۹۷۵ جستجوی نوع تازهای از آموزش برای همگان آغاز شده بود که گردهمایی لاگوس نشانه شروع مرحله جدیدی در توسعه آموزش وپرورش آفریقا داشت» (همان منبع، ۸۷۰).
سال۱۹۸۳، دوره بازنگری فلسفه تعلیم وتربیت از سال ۱۹۶۰ به بعد شکل گرفت که نیاز به تعمق فلسفی را آشکارنمود. در آن سالها آفریقایجنوبی تقلای بیشتری برای حرکت به آینده وهدایت موثر فلسفه تعلیم وتربیت ورویکردهای جدید احساس نمود. در این باره فلسفه تعلیم وتربیت باید توسعه درونی فلسفه خود را مورد توجه قرارمیداد و برای رسیدن به تعمق فلسفی، در معرض دیدگاه اصولی واگرا قرار میگرفت. فلسفه تعلیم وتربیت در آفریقای جنوبی، بطور حتم در نیاز به رهایی از برتری ایدئولوژی قرارگرفت. زیرا نقشی که آن بازی می کرد نظیر تربیت بنیادی در عصر حکومت آپارتاید بود (هیگز، ۲۰۰۸)[۳۹].
آآ
با پیدایش آفریقای جنوبی دموکراتیک در سال ۱۹۹۴ اتفاقات جدیدی برای تعلیم وتربیت رخ داد (گزارشی از آفریقای جنوبی، ۱۹۹۶)[۴۰]. سیستم تعلیم وتربیت قدیمی نابرابر واستبدادی آپارتاید بر پایه ایدئولوژی ملی تعلیم وتربیت مسیحی بود لیکن پس از آپارتاید، فلسفه تعلیم وتربیت جدیدی ظهور کرد که بر فرهنگ وهویت وارزشها وضروریات جدید تعلیم وتربیت بعد از عصر مستعمرگی وآپارتاید تمرکز داشت. بنابراین ایدهای برای تعلیم وتربیت آفریقا فراهم گردید حاکی از اینکه مفهوم تعلیم وتربیت آفریقا تنها پرداختن به هدف ومحتوا نیست بلکه امکان وتداوم تعلیم وتربیت را نیز در برمیگیرد. تعلیم وتربیت آفریقایی تمایلاتی را که شبیه به تعلیم وتربیت بنیادی است را آشکار میکند (هرس دمک، ۲۰۰۸، ۲۱۰).[۴۱]
فلسفه تعلیم وتربیت جدید در آفریقایجنوبی ریشه در سنت-های نسلهای قبلی دارد. مکتب آفریقایی یا جهان بینی مذهبی به طور اختصاصی شیوه-های فلسفه آفریقایی را ذکر میکند. از جمله کارهای دیگر این فلسفه دنبال کردن فلسفه انتقادی یا حرفهای به طور مستقیم است (هیگز، ۲۰۰۸).
در سالهای اخیر اقدامات متعددی برای برقراری گفتمان مناسب تربیتی یا فلسفه تعلیم وتربیت برای آفریقایجنوبی صورتگرفتهاست که دربردارنده احیای فضایل تعلیم وتربیت کهن آفریقایی است (Lbid,P 539 ).
انتقادهای بسیاری به فلسفه تعلیم وتربیت آفریقا جنوبی شده است اما مزیت بسیاری نیز در آن وجود دارد. از جمله اینکه: شرارتهای غربیها که به برتری استعمارگری، نژادپرستی، تبعیض جنسی، انقیاد گسترده واستثمار فرهنگ غنی اجبار میکنند، شایسته محکوم شدن در شدیدترین لحن است. اثرات استعمارگری وتحمیل تجزیه تعلیم وتربیت نگرانکننده است (Lbid,P 540 ).
نقش اختصاصی فلسفه تعلیم وتربیت به لحاظ جبران این اثرات ودر کمک به فرایند بهبود وایجاد خودارزشی نیست. اما به نظر مناسب میرسد که تعلیم وتربیت مدارس آفریقایی در زمره عناصر دیگر، وامدار حمایت از برخی ارزشهای انسانی و احساس همگانی باشد. فلسفه تعلیم وتربیت آفریقا باید به چالشهایی که این قاره را با آن مواجه ساخته، به عنوان مثال تمایل برای بدست گرفتن برنامههای علمی پس از مستعمرگی، بپردازد. بنابراین ادعای حساسیت بومیان به تعلیم وتربیت استعماری وهمچنین فلسفه آنگلوآمریکایی وفلسفه تعلیم وتربیت تعجبآور نیست. با این حال، به طور حتم ویژگیهای نگران کنندهای، روندهای کلی در فلسفه تعلیم وتربیت آفریقایی را احاطه نموده است (Lbid,P 541 ).
فیلیپ هیگز(۲۰۰۸) که قبلا مدافع تعلیم وتربیت بنیادی بود، یکی از طرفدارن موافق فلسفه تعلیم وتربیت آفریقایی(جدید)است. در ابتدا او به پستمدرنیسم به عنوان روشی در جهت اصلاح مفاهیم فلسفه تعلیم وتربیت بر میگردد و پستمدرنیسم را به عنوان فضایی برای مشارکت ایدهها وشیوههای متناقض (زمانی که آن عناصر گفتمان متناقض برای درک، به چالش کشیدن وپاسخ به تغییر فرهنگی وتحولات آموزشی دارند ) در قرن بیستم ارائه میدهد.
به گفته هیگز یک گفتمان نظری جدید در آفریقای جنوبی به منظور تشویق وترویج فرایندهایی که به کار میافتند، مورد نیاز است. او اهداف سیاسی بعد از دوره آپارتاید را تحت عنوان توسعه پتانسیل انسانی در نظر میگیرد برای اینکه هر فردی قادراست آزادانه در پیشبرد ارزشهای مشترک در جامعه مشارکت داشته باشد(کنگرهملیآفریقا) واخلاق دموکراتیک، فرهنگ حقوق بشر با برنامههای تربیتی، شیوه های گفتمان انتقادی واجتماعی، دپارتمان تعلیم وتربیت). این گفتمان جدید او، برای شناسایی در شیوه های تفکر آفریقایی ومرتبط باجهان رخ داد. آن درواقع گفتار را به عنوان واقع شدن در عصر رنسانس آفریقایی میبینند (Lbid,P 541 ).
۴-۴- ۲ اهداف آموزش وپرورش آفریقایجنوبی
۱- اصلاح تعلیم وتربیت به عنوان میراث گذشته
۲-ایجاد اخلاق دموکراتیک وفرهنگ حقوق بشری
۳-تعهد متعارف انسانی، بدون تعصب نژادی وتعصب جنسیتی نظم اجتماعی
۴-شیوه های ایجابی برای گفتمان انتقادی وتفکرتجربی، مدارای فرهنگی
۵-استفاده از تفکر انتقادی وخلاق
۴-۴-۳ اهم سیاستهای آموزش و پرورش
۱- دستیابی به آموزش همگانی
۲- توسعه وپیشرفت نظام آموزشی
۳- ایجاد فرصتهای برابر آموزشی، پرورشی استعدادها ومهارتها یکایک افراد طبق نیاز جامعه به منظور بهرهمند شدن از یک زندگی پربار م
بررسی سوال پنجم پژوهش
۴-۵جایگاه ونقش تربیت فلسفه تعلیم وتربیت در نظام آموزش وپرورش کشور ایران چگونه است ؟
۴-۵-۱ فلسفه تعلیم وتربیت ونظام آموزشی
تاکنون، به صراحت وبه صورت مدون، فلسفهای برای آموزش وپرورش کشور ما مشخص نگردیده است. با توجه به نقش بنیادی وهدایتکننده فلسفه آموزش وپرورش، آشکاراست که تدوین چنین فلسفهای، شرط لازم و اجتناب ناپذیر تامین انسجام فکری وعملی در سطوح تصمیمگیری و نیز اجرایی آموزش وپرورش است (باقری، ۱۳۸۲). هر چند تلاشهایی در این خصوص در کشور ایران در سال ۱۳۲۸ شمسی وبار دیگر در سال ۱۳۶۵ شمسی انجام گرفته، اما این تلاشها کافی نبوده ونیاز به تدوین فلسفه تعلیم وتربیت هم چنان پابرجاست، به طوریکه نظام آموزشی ما پیشرفت چندانی نکرده است.
نظام آموزشی کشور ایران در دو دوره قابل بحث است: ۱- در ایران باستان ۲- در ایران اسلامی. در ایران باستان سه منظور عمده در تربیت وجود داشته که عبارتند از خدمت به اجتماع وکشور ،خدمت به خانواده وکمک به والدین ومسئولیتپذیری وپیشرفت رشد کامل وهمه جانبه. به عبارتی تعلیم وتربیت سه بخش اخلاق ودین، ورزش وتربیت بدنی، خواندن ونوشتن وحساب کردن بوده است (تجاسب، ۱۳۷۹).
اولین، رسمیترین وهمگانیترین نوع آموزش وپرورش در ایران باستان آموزش اخلاقی ودینی بود. ایرانیان گرایش به دین واخلاق را نه تنها در زندگی اخروی مؤثر می دانند بلکه برای زندگی این جهان لازم برمیشمارند. در پرورش اخلاقی نکته مهم توجه به راستی بوده است، به حدی که زردتشت دین خود را آیین راستی میخواند (تجاسب، ۱۳۷۹). «یکی از مهمترین نقش های دین زرتشت در ایران باستان، تأثیری بود که این آیین در آموزش و پرورش داشت» (حبیبی، ۱۳۸۸).
بعد از آنها مانی روی کارآمد که یکی از نوآوریهای او این بود که: با در نظر گرفتن بیسوادی عموم مردم از نقاشی استفاده میکرد و علاوه بر نوشتن مطالب دینی آنها را نیز نقاشی مینمود. اساس تعلیم وتربیت مانی دو عنصر اصلی یعنی خدا وماده است (حبیبی، ۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 08:24:00 ق.ظ ]




۱-۴) پژوهش­های علمی انجام شده قبلی در ارتباط با پایان نامه
برای آشنایی بهتر با موضوع مورد مطالعه استفاده از منابع و مراجع و پژوهشهای گذشته و کسب اطلاع از ادبیات موضوع ضروری است که بدانیم در واقع از اوایل قرن بیستم مسائل ومشکلات شهرها بطور عام و بعد از جنگ جهانی دوم بطور خاص مورد توجه جدی قرار گرفت بعد از آن شناخت وتجزیه وتحلیل وارائه راهبرد ها و عوامل موثر در روند توسعه وپیچیدگی شهری و پیامدها و نقش آن در گسترش فضایی – کالبدی در شهرها در دستور کار قرار گرفت. بعد از دهه ۱۹۵۰ شهرها در همه ابعاد مورد مطالعه قرار گرفتند. از جمله محققان و جغرافیدانان خارجی و داخلی در تبیین عوامل موثر بر توسعه و رشد ناهمگون شهرنشینی وشهرگرایی و پیامدهای آن بوده که مسائل چون مهاجرت٬ پیامدهای رشد کمی٬ شناخت و روابط حاکم در مناسبات شهر و روستا، انواع نارسائی­ها را در عرصه ­های شهری و….. در بر داشته است.گفتنی است در ایران نیز پژوهشگران و محققانی در این رابطه منابع متعددی به رشته تحریر درآورده اند. از جمله:
پایان نامه - مقاله - پروژه
- نظری (۱۳۷۰) پژوهشی با عنوان گسترش فضایی شهر تهران و پیدایش شهرکهای اقماری انجام داده است که بر تاثیر بی­چون و چرای گسترش فضای فیزیکی و نیروی انسانی شهر تهران در روستا­های حوزه نفوذ تاکید دارند و گسترش انفجار­گونه و لجام گسیخته شهر تهران را سبب نابودی روستاهای اطراف و از بین رفتن فضای زیستی جمعیت پایتخت­نشین قلمداد می­ کنند.
- فریادی و همکاران (۱۳۸۶) مقاله­ای با عنوان مقایسه نقش و تاثیر عوامل محیط طبیعی در توسعه فیزیکی –کالبدی شهرها و با روش تحلیلی-میدانی و کتابخانه­ای انجام داده و به این نتیجه رسیدند که از مهمترین عامل طبیعی تاثیر­گذار بر توسعه فیزیکی – کالبدی شهر­ها، ویژگیهای شکل زمین، ناهمواریها و به طور کلی ژئومورفولوژی بوده و هر سه پارامتر در نظر گرفته شده در توسعه فیزیکی شهرها تاثیر داشته اند.
- سعیدی و همکاران(۱۳۸۹) مقاله­ای با عنوان مدل­سازی توسعه کالبدی و تعیین مکان بهینه برای اسکان جمعیت شهر سردشت تا افق ۱۴۰۰ به روش دلفی و منطق بولین در سیستم اطلاعات جغرافیایی و با روش توصیفی-تحلیلی و نوع تحقیق توسعه­ای- کاربردی انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که بستر و فضای جغرافیایی شهر به لحاظ شرایط طبیعی-محیطی پتانسیل اسکان جمعیت با توجه به رشد پیش ­بینی شده جمعیت (۴/۱) تا افق ۱۴۰۰ را نخواهد داشت. از طرف دیگر محاط بودن شهر سردشت به وسیله عوارض طبیعی و ژِئومورفولوژیک از طرف دیگر کمبود­های شدید شهر به لحاظ سرانه کاربری­ها، تجهیزات، تاسیسات و امکانات و خدمات و مهمتر از همه مسکن تا افق ۱۴۰۰، شهر را با محدودیت جدی روبه­رو می­باشد.
- محمد­رضا ثروتی و همکاران(۱۳۹۰) مقاله­ای با عنوان بررسی تنگناهای طبیعی توسعه فیزیکی شهر سنندج با روش کتابخانه ای-میدانی انجام دادند که به این نتیجه رسیدند عواملی چون ارتفاعات آبیدر و تپه های داخل شهر و رودخانه قشلاق تنگناهایی برای توسعه شهر سنندج بوجود آورده­اند.
- عنایت­اله ­موسوی (۱۳۸۵) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود در رشته جغرافیا و برنامه­ ریزی شهری دانشگاه اصفهان، تحقیقی با عنوان نقش عوامل جغرافیایی در توسعه کالبدی-فیزیکی شهر ایذه انجام داده است و بدین نتیجه رسید فرم شهر ایذه شعاعی است و عوامل طبیعی در توسعه کالبدی ایذه نقش موثری دارند.
- الناز همپانژاد (۱۳۸۶) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود در رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه نجف آباد موضوعی را با عنوان بررسی و تحلیل گسترش کالبدی شهر ارومیه تحقیق نمود و به این نتیجه رسیده است که وضعیت طبیعی و از طرف دیگر دیگر رشد جمعیت شهری باعث گسترش کالبدی شهر و جهت این گسترش شده است.
- منصور ملکی در پایان نامه کارشناسی ارشد (۱۳۸۷) خود در رشته جغرافیا و برنامه­ ریزی شهری دانشگاه اصفهان موضوعی را با عنوان، شهر سنندج و روند توسعه فیزیکی آن انجام داده است و در این پژوهش به این نتیجه رسیده است که شکل توسعه فیزیکی شهر سنندج در طول این چند دهه بیش از هر چیز متاثر از شکل طبیعی و بیشتر از همه کوهستانی بودن این شهر است.
- علی­اصغر پیله­ور (۱۳۸۸) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود در رشته جغرافیا و برنامه­ ریزی شهری دانشگاه شهید بهشتی موضوعی را به عنوان، علل وپیامدهای توسعه فضایی شهر بجنورد انجام داده است و در این پژوهش به این نتیجه رسیده است که عواملی از جمله باروری بالا، کمبود مرگ ومیر بدلیل بالا رفتن کیفیت امکانات بهداشتی و مهاجرت­های روستایی باعث توسعه شهر شده است و از طرف دیگر این توسعه شدید باعث از بین رفتن باغات و زمین­های کشاورزی، ساخت وسازهای غیر مجاز و توسعه نامتعارف شهری شده است.
همچنین می­توان به طرح­های شهر نورآباد که شامل طرح تفضیلی و جامع می­باشد اشاره نمود.
طرح جامع شهر نورآباد در سال ۱۳۷۹ انجام گرفته است، و از نقاط قوت آن می­توان به:
۱- نظم بخشیدن به توسعه شهر ۲- تجزیه و تحلیل جمعیت شهر و مشخص کردن نیازهای خدماتی و رفاهی این جمعیت ۳- تجزیه وتحلیل کاربری­های شهری و بررسی کمبودهای آن اشاره نمود و اما در این طرح محدوده شهر بیش از حد نیاز جمعیت در نظر گرفته شده است و این امر باعث از بین رفتن زمین­های کشاورزی و باغات اطراف شهر شد، همچنین بسیاری از اطلاعات بدست آمده قابل اطمینان نمی ­باشد و ابهام دارد. شایان ذکر است که در تمام طرح­های جامع کشور و علل الخصوص طرح جامع شهر نورآباد مبنای کارکردی آن­ها بر اساس و تقلید از طرح­های ۴۰ تا ۵۰ سال پیش است که در کشورهای پیشرفته دنیا اجرا می­شده است و در واقع این طرح­ها با شرایط امروز شهرها دیگر تطابقی ندارد.
- طرح تفضیلی شهر نورآباد هم که در سال ۱۳۸۳ تصویب شده است نیز دارای نقاط قوت و ضعفی می­باشد.
جدید بودن طرح، که در حال حاضر می ­تواند مبنایی برای برنامه­ ریزی­های شهر باشد و تجزیه وتحلیل دقیق مسائل شهری و مشکلات آن از نقاط قوت آن بشمار می­رود. در زمینه کاربری­های پیشنهادی برای شهر بسیار خوشبینانه و بلند پروازانه مسئولین طرح عمل کرده ­اند و مساحت کاربری­ها را زیاد انتخاب کرده اند همچنین مسائل مطرح شده در این طرح بیشتر کاربرد برای وضع موجود شهر دارد و مناطقی را که تحت تاثیر توسعه شهر، زیر ساخت و ساز می­رود در ارتباط با وضع موجود فرض نکرده است.
۱-۵) اهداف تحقیق
پژوهش­های شهری راهبردی بر مطالعه فرایندهای شهرنشینی و تاثیرات ناشی از این فرایندها در سطح جامعه و محیط اطراف آنها تاکید دارد. هدف از انجام این پژوهش‌ها گردآوری اطلاعات لازم و شناخت دقیق‌تر تأثیرات توسعه فیزیکی زندگی شهری بر محیط زیست اطراف آن به منظور تصمیم گیری درباره اهداف و فراهم نمودن خط مشی هایی برای بالا بردن کیفیت زندگی شهروندان است. هدف از پژوهش علمی کشف واقعیت­ها و برقرار کردن روابط میان آنها و تبین شرایط و رویدادهاست که به یک رشته تعمیم­های منطقی منجر می شود تا در صورت امکان بتوان براساس آن به پیش ­بینی رویدادها پرداخت. برای مشخص نمودن توسعه فیزیکی شهری اهداف مورد نظر به صورت زیر می­باشد:
۱- مکان­گزینی شهر نورآباد براساس مدل اکولوژیکی توسعه شهری
۲- بررسی وضعیت تناسب عوامل اکولوژیکی منطقه برای توسعه شهری
۳- مکان­ یابی بهینه توسعه آتی شهر نورآباد براساس عوامل اکولوژیکی
۴- اراِِئه پیشنهادات و راهکارهای اجرایی برای برنامه­ ریزان و مدیران شهری
۱-۶) سوالات و فرضیه های تحقیق:
سوالات:
۱- توسعه فیزیکی شهر نورآباد با توجه به توان­های اکولوژیک چگونه بوده است؟
۲- براساس عوامل اکولوژیکی، بهترین مکان برای توسعه واسکان در فضاهای اطراف شهر نورآباد کجاست؟
فرضیات پژوهش:
بر این اساس فرضیاتی که در این تحقیق سعی در اثبات آن هست عبارت است از:
۱- توسعه فیزیکی شهر با توان­های اکولوژیک منطقه هماهنگ نبوده است.
۲- با توجه به سطوح هموار زمین و نقش آن در توسعه فیزیکی شهر نورآباد، قسمتهای شرق و غرب بیشترین تناسب را نشان می­ دهند.
۱-۷) روش تحقیق
هدف از انجام پژوهش‏های شهری راهبردی عبارتست از: شناخت مسائل و مشکلات فضاهای شهر و پسکرانه های آن و گره گشایی و چاره اندیشی نسبت به این مشکلات است. جهت بررسی دقیق و عمیق مسائل شهری لازم است مؤلفه­ ها و عوامل تاثیر گذار بر حسب نوع درجه و اهمیت­شان مورد بررسی و مطالعه موشکافانه قرار گیرد. بعلاوه با توجه به رشد وگسترش سریع شهرها وجود انبوهی از متغیرهای موثر در آنها و همچنین حجم باور نکردنی اطلاعات، بکارگیری شیوه ­های سنتی در تحلیل مسائل چندان معقول و رسا نیست و گاهاً پژوهشگر را به اشتباه می­ اندازد. عواملی همچون رشد جمعیت، مهاجرت و پیامدهای آن، خدمات رسانی و توزیع عادلانه و بهینه خدمات در محیط شهر و بالاخص مادر شهرها با موانع و معضلاتی همراه است، لذا اتخاذ سیاست های کارآمد و بجا در رابطه با ارائه خدمات، بهینه یابی پهنه­های مناسب برای گسترش شهری و تخصیص بهینه فضا برای جمعیت ساکن در بخش های مختلف شهر (حاشیه، مرکز و … ) جهت دسترسی سریع و کم هزینه شهروندان، از اهداف و مراحل تحقیق می‏باشد.
نوع تحقیق تئوری_کاربردی و روش آن توصیفی_تحلیلی است. با توجه به اینکه هدف از پژوهش حاضر ، بررسی نقش عوامل اکولوژیکی در توسعه فیزیکی شهر نورآباد می­باشد، برای این منظور ابتدا برای تشخیص و ضرورت تعیین مکان بهینه برای توسعه آتی، شاخص­ های موثر در توسعه فیزیکی را مشخص نموده و لایه های اطلاعاتی را تهیه می­کنیم سپس به شناسایی ویژگی­های طبیعی( توپوگرافی، زمین شناسی، ژئومورفولوژی، خاکشناسی و.. ) جمع آوری اطلاعات مربوطه پرداخته شده است. برای تهیه اطلاعات مورد نیاز، ابتدا نقشه­های توپوگرافی با مقیاس ۵۰۰۰۰ وارد محیط Arc GIS 9.3 گردید، سپس این نقشه­ها، زمین مرجع و رقومی شدند. پس از رقومی کردن، مدل ارتفاعی رقومی DEM شهر نورآباد تهیه گردید و بدین طریق لایه­ های اطلاعات شیب و جهت دامنه منطقه تهیه شد. پس از تبدیل لایه­ های اطلاعاتی به فرمت رستری، ویژگی­های شیب، ژئومورفولوژی، فاصله از رودخانه و پوشش گیاهی، بارش و دما مشخص گردید. مرحله بعد تهیه نقشه­های مربوط به مکان­ یابی توسعه شهری، مکان­گزینی شهر نورآباد و مکان­ یابی توسعه آتی شهر در محیط GIS بود. که دراین مرحله نقشه­ها، تهیه گردید، سپس با توجه به هریک از معیار­های اکولوژیکی (قره گوزلو –مخدوم) اقدام به ارزیابی تناسب هریک از عوامل اکولوژیکی برای توسعه شهری گردید. با توجه به منطق بولین مناطقی که متناسب با معیارها بودند امتیاز ۱ و مناطقی که نامناسب بودند امتیاز صفر گرفتند و سرانجام تلیفق نقشه­هاOverly ) صورت پذیرفت. این کار برای این منظور انجام گرفت که نقش مثبت و منفی عوامل اکولوژیکی منطقه بر روی توسعه فیزیکی و مکان گزینی شهر نورآباد مشخص گردد.GIS با داشتن قابلیت های منحصر به فرد در ایجاد سیستم­های پشتیبانی و تصمیم گیریهای فضایی و با داشتن توابع تحلیلی (بخصوص امکانات تحلیل شبکه، مدل های تخصیص مکانی و بطور کلی مدلسازی) می‏تواند درحل مسائل مختلف منجمله تحلیل دسترسیها، تعیین حوزه نفوذ، مکانیابی و تخصیص منابع، توسعه پایدار، توسعه عدالت اجتماعی و… به عنوان ابزاری قدرتمند با قابلیت انعطاف پذیری بالا عصا و یاور مدیران و سازندگان پیکره شهرها باشد. بعلاوه به هنگام کردن نقشه که درگذشته ماه ها به طول می­انجامید درحال حاضر به طور ساعتی انجام می­پذیرد (محمدی ،۱۳۸۱، ۶۰). GIS هزینه­ها را کاهش داده و زمان (که در برنامه­ ریزی اهمیتی خاص دارد) را بطرز شگرفی مطیع خود ساخته است.
۱-۷-۱) مدل منطق بولین [۱] یا منطق صفرو یک).
این منطق برگرفته شده از نام ریاضیدان مطرح انگلیسی ( جورج بولی ) بوده است. در این مدل، اطلاعات راجع به هر نقشه ورودی به شکل دوتایی (باینری ۹ صفر و یک تبدیل می شوند و نقشه خروجی نیز بعد از ترکیب یک نقشه جدید با دو کلاس صفر و یک خواهد بود. به عبارت دیگر عضویت در یک مجموع مناسب است با نامناسب، و حد وسطی ندارد و نقشه­های نهایی و تلفیق یافته نیز هر پیکسل [۲] یا مناسب است یا نامناسب تشخیص داده می­ شود( نقیبی، ۱۳۸۲، ۱۷ ). منطق بولین یا منطق (صفر و یک)، ترکیب منطقی نقشه­ها را به صورت صفر و یک نشان می­دهد که با عملکردهای شرطی نتیجه بدست می ­آید. این مدل دارای مجموعه ای است که فقط دو عنصر دارد و باید با هر یک از معیارهای ترکیب شونده اهمیت برابر داده شود و لذا برای انتخاب مکان، این محل یا مناسب است و یا نامناسب و هیچ حالی دیگری ندارد( ثنایی نژاد، ۱۹۶:۱۳۷۶).
در تحلیل مدل های فضایی، عملیات مربوطه معمولا لایه به لایه انجام می­ شود. عملیات یک یا چند لایه را به عنوان ورودی دریافت کرده و براساس آن لایه جدیدی به عنوان خروجی تولید می­ کند. براساس این روش در نتیجه ترکیب لایه ­ها، واحد­هایی به عنوان مناطق مناسب انتخاب می­شوند که تمام عوامل اکولوژیکی آن مناسب (۱) باشند. اگر تنها براساس یک عامل، واحدی نامناسب تشخیص داده شودآن قسمت از مجموعه زمین­های نامناسب حذف خواهد شد. به این طریق با ورود هر لایه به مدل محدوده واحدهای مناسب کوچکتر شده تا اینکه در نهایت براساس جمع معیارها واحد­هایی که باقی می­ماند به عنوان محدوده مناسب تشخیص داده می­شوند. گاهی اوقات در نتیجه ورود لایه ­ها به مدل و محدود شدن واحد­های مناسب، ممکن است هیچ واحدی به صورت مناسب باقی نماند زیرا به هر حال بخش­های مختلف سرزمین در زمینه های متفاوت ممکن است دارای محدودیت هایی باشند. به این ترتیب از میان مجموعه معیارها تنها براساس یک معیار، نامناسب تشخیص داده شوند در این صورت کل آن واحد از مجموعه زمین­های مناسب خارج می­ شود. در حالی که این امکان وجود دارد که نامناسب بودن این معیار را از طریق اقداماتی جبران کرد.(فرجی سبکبار و مطیعی لنگرودی، ۱۳۸۱).
۱-۸) مشکلات تحقیق
در طول هر تحقیق براساس موضوع، مکان و زمان تحقیق مشکلاتی رخ میدهد، نظر به اینکه در زمینه برنامه­ ریزی شهری در شهر نورآباد تاکنون مطالعات جامعی صورت نگرفته است بنابراین طبیعی است که مشکلات زیادی بر سر راه تهیه و تدوین این رساله وجود خواهد داشت. در انجام این تحقیق مشکلات زیادی وجود داشت که سرعت انجام کار را کاهش می­داد. بطور کلی اهم مشکلاتی که نگارنده با آن مواجه بوده است عبارتند از :
- به دلیل نبود یک نقشه مبنایی دقیق جهت انجام کار و عدم همکاری سازمان­های مربوطه جهت تهیه نقشه برای انجام تحقیق، تهیه نقشه پایه به سختی صورت پذیرفت.
- عدم همکاری سازمان­های متولی در امر تهیه آمار و اطلاعات لازم و تأخیر مسئولین مربوطه جهت ارائه آمار و اطلاعات.
- عدم دسترسی به آمار واطلاعات شهرستان و شهر نورآباد به دلیل جوان بودن بعضی از ادارات و نبود واحد آمار در بسیاری از ادارات مربوطه.
- ارجاع بسیاری از ادارات به مرکز استان برای اخذ آمار و اطلاعات مورد نیاز.
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
۲-۱). مقدمهاین فصل از تحقیق، ابتدا مفاهیم اساسی و پایه مربوط به توسعه شهری و سپس متغیر­هایی را که، در توسعه فیزیکی شهر نقش دارند مورد بررسی قرار گرفته­اند.
۲-۲) مباحث مربوط به توسعه شهری
شهر [۳]
شهر و شهرنشینی روند اجتماعی برجسته‌ای است که بیشتر موجب دگرگونی در روابط متقابل انسان با محیط و با انسان­های دیگر شده است. در حقیقت تغییر در واکنش‌های انسان‌ها نسبت به هم و نسبت به محیط، به تحول اجتماعی و دگرگونی فضائی امکان داده که نمود عینی آن به صورت یک پدیده نو که اصطلاحاً (شهر نامیده می‌شود ) نمایان گردیده است. ویژگی­های شهر و مفهوم آن در دوره‌های مختلف تاریخی و مناطق مختلف یکسان نبوده و مفهوم آن در هر دوره و مناسب با هر سرزمینی در مسیر تاریخ تفاوت­هایی را نشان می‌دهد. امروزه تعریف جامعی از شهر که بتواند شامل کلیه شهرهای جهان باشد مشکل­ست، چرا که شهرها به سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی همسان وابسته نبوده و نکات مشترکی بین آنها وجود ندارد. بنابراین هر یک از جغرافیدانان بنا به ادراک و برداشت خود تعریفی از شهر کرده ­اند ( فرید، ۱۳۸۲ : ۱ ). در واقع شهر زیستگاهی است انسان ساخت و در زیر یک قدرت سیاسی مشخص که تمرکز جمعیتی نسبتاً پایداری را در درون خود جای می‌دهد، فضاهای ویژه بر­اساس تخصص‌های حرفه‌ای به وجود می‌آورد تفکیکی کما بیش مشخص میان بافت‌های مسکونی و کاری ایجاد می‌کند و فرهنگی خاص را به مثابه حاصلی از روابط درونی خویش پدید می‌آورد که درون خود خرده فرهنگ‌های بیشماری را حمل می‌کند( فکوهی، ۱۳۸۳: ۲۸-۲۹ ). با این­ همه شهر اجتماعی است با تعداد و تراکم معین و متناسب جمعیت، با بافت و ساختار کالبدی یکپارچه و بهم پیوسته اعم از محلات، کوی‌ها، و یا مناطق مسکونی، فضاهای فرهنگی، بازرگانی، تولیدی، اداری، ارتباطی، کشاورزی و نظایر آنها که اکثریت ساکنان شاغل دائمی آن در مشاغل غیر کشاورزی بکار اشتغال داشته و بر اثر تمرکز تولید و خدمات فرامحلی، کانون سیاسی-اجتماعی، فرهنگی، اداری، مواصلاتی، و مرکز مبادلات اقتصادی و تأمین نیازهای حوزه جذب و نفوذ فضای پیرامون خود نیز می‌باشد ( نظریان،۱۳۸۳: ۴-۱ ). شهر به مثابه بخشی از سلسله مراتب سیستم فضایی و تقسیمات سیاسی– جغرافیایی هر کشور بر­اساس شاخص­ های مختلفی مانند: نوع حکومت، مدیریت، سطح آگاهی، علاقه ­مندی اجتماعی و مشارکت مردم در نظام تصمیم ­گیری شکل می­گیرد( زاهدی­فر، ۱۳۷۳ : ۱۰ ).
برنامه­ ریزی
بطور کلی از زمانی که بشر برای شناسایی محیط اطراف و تسهیل در امر زندگی و رفع مشکلات و نیازهای خود به تکاپو پرداخت، در حقیقت، دست به یک نوع برنامه‌ریزی زد. در صورتی که بخواهیم تعریفی کلی از برنامه‌ریزی داشته باشیم، می‌بایستی برنامه‌ریزی را عبارت از کوششی در جهت انتخاب بهترین برنامه‌ها در جهت رسیدن به هدف­های مشخص بدانیم که ممکن است این کوشش‌ها و برنامه‌ها، تا مرحله نهایی هدف نیز پیش نرود، بلکه گامهایی در جهت رسیدن به آن باشد (شیعه، ۱۳۸۱: ۸۵-۸۶ ). برنامه‌ریزی به معنای اندیشیدن و تنظیم پیشاپیش امور، قبل از بروز وقایع و رویدادها است تا در اموری همچون بهداشت، سلامت، رفاه، آسایش، خوشبختی افراد جامعه، نتایج مطلوبی بدست آید، بدیهی است برای برنامه‌ریزی دقیق می‌توانیم اشتباهات گذشته را جبران نموده و نسبت به آینده هوشیار‌تر عمل کنیم ( هیراسکار، ۱۳۷۶: ۱۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:24:00 ق.ظ ]




تفسیر مرتن از بیهنجاری نظریهای دو عاملی است که هم بر انگیزندههای فردی و هم بر ساختار اجتماعی تأکید نموده است(احمدی،۱۳۸۴: ۵۳-۵۰).
۳-۲-۲- نظریه بی هنجاری[۲۳] دورکیم[۲۴]
دورکیم معتقد است جوامع نوین در معرض نابسامانی قرار دارند، زیرا گوناگونی فرهنگی آنان باعث درهم ریختگی هنجارها و ارزشها میگردد و مردم بدون خطوط راهنمایی اخلاقی روشن، رها میشوند. افرادی که در شرایط نابسامانی اجتماعی قرار دارند، فاقد قواعدی برای رفتار هستند، زیرا آنان از انضباط اجتماعی درباره اعمال و خواسته های شخصی خود درک اندکی دارند(حیدری و پارسامهر،۲۱۲: ۱۳۹۱).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
از نظر دورکیم سستی هنجارهای اجتماعی پیشین و بی اعتبار شدن سنتها و پیوندهای گروهی معمول به واسطه پیشرفت و توسعه اجتماعی، علت اصلی شرایط بیهنجاری و آنومیک است. (معیدفر،۱۳۷۹: ۲۲۰). با این حال وی معتقد است که هیچ جامعهای به وضعیت بیهنجاری کامل نمیرسد، اما در برخی شرایط میزان بیهنجاری در روابط اجتماعی و بخشهای خاصی از جامعه اوج میگیرد. به زعم او، زمانی که قواعد اجتماعی در جوامع پیچیدهای که با کاهش همبستگی و وفاق روبه روست، کمتر التزامآور میشود و مردم احساس میکنند که از فشار هنجارهای اجتماعی کاسته شده است، آنگاه انحرافاتی همچون جرم و قانونگریزی اجتنابناپذیر میشوند. دورکیم این وضعیت جامعه را آنومی یا بیهنجاری میخواند(یعقوبی، ۱۳۸۱: ۴۰). آنومی حالت مبهمی است بین فرد و جامعه که در آن هنجارها یا از بین رفتهاند، یا ضعیفاند و یا با هم در تضادند. وقتی حالت بیهنجاری به سطح بالایی برسد، ممکن است جامعه با خطر متلاشی شدن مواجه گردد چون اعضاء جامعه، دیگر ارزشها و اهداف مشترک را قبول ندارند. فرد در حالت بیهنجاری رهنمود رفتاری ندارد، زیرا در این وضعیت کمترین احساسی از تأثیر نظم اجتماعی بر خواهشهای شخصی و اعمال خویش ندارد
(صدیق سروستانی،۱۳۸۶: ۹۶).
۳-۳-نظریههای جامعهشناختی
نظریه جامعه شناختی محصول خودآگاهی و جزء ضروری تفکر است که با آشکار ساختن مسائل نامرئی و غیرآگاهانه، درک روشن مسائل اجتماعی را ممکن میسازد. از همین رو است که جرج ریتزر در تعریف نظریه جامعه شناختی مینویسد: نظریه جامعه شناسی، نظام گسترهای از افکار است که با مهمترین قضایای مربوط به زندگی اجتماعی سرو کار دارد(توسلی، ۱۳۷۹: ۲۵). در زیر به بررسی چند نظریه جامعه شناختی که مربوط به موضوع مورد مطالعهمان هستند، میپردازیم.
۳-۳-۱- نظریه کنش اجتماعی پارسونز[۲۵]
موقعیت یا وضعیت فرد را پارسونز به اشیاء اجتماعی، اشیاء فیزیکی و اشیاء فرهنگی تقسیم کرده که همگی آنها بر کنشگر احاطه دارند و کنش متقابل فرد با آنها انجام پذیر است. این نظام کنش از دیدگاه پارسونز، برآیند چهار نظام شخصیت، فرهنگ، نظام اجتماعی و ارگانیسم زیستی است.
این نظامها استقلال نسبی دارند و هدفشان کسب تعادل در زندگی کنشگر است. قابل ذکر است که کنشگر مورد نظر پارسونز، شامل هر هستی فردی یا جمعی، فرد، گروه، سازمان، منطقه، جامعه و تمدن میشود. بدین ترتیب محیط احاطه کننده کنشگر شامل دیگر کنشگران، گروه ها و دیگر فرهنگها میشود که ارتباط بین آنها به دوگونه مستقیم و غیرمستقیم (خصوصاً با بهره گرفتن از وسایل ارتباطی مدرن) برقرار شدنی است. نمادها که از طریق آنها کنشگر ارتباط خود را با توجه به وضعیتی که در آن قرار گرفته (وضعیت سنی، جنسی، اقتصادی، شغلی و…) معنا کرده و معنای هر کدام را به صورت مجزا تعبیر و تفسیر میکند؛ قواعد، هنجارها و ارزش ها که در واقع کارکرد قطب نما و جهتیابی را برای کنشگر دارد هادی کنشگر در روابطش با اشیاء مختلف اطراف او و محیط احاطه کنندهاش هستند. هرچند کنشگر با محیط اطرافش احاطه شده، تأکید پارسونز بر ارادی بودن کنش کنشگر است و آنرا با بهره گرفتن از متغیرهای الگویی به اثبات میرساند. بدین ترتیب ملاحظه میشود که از دیدگاه پارسونز، کنشگر در متنی قرار میگیرد که شامل نهادها، هنجارها و ارزشها، نمادها و دیگر اشیاء اجتماعی (دیگر کنشگران) میشود و از آنجایی که فرد در خلاء زندگی نمیکند، بلکه با وضعیت و محیط اطرافش در ارتباط است، هرگونه عاملی که موجب اختلال با خصوصاً دیگر کنشگران اطراف شخص شود یا هرگونه عاملی که موجب انتقال ناقص هنجارها و ارزشهای مندرج در نظام فرهنگی (اجتماعی شدن ناقص) شود، موجب سرگردانی و حیرانی کنشگر میشود و نهایتاً به ایجاد فاصلهی اجتماعی و فقدان تفاهم بین کنشگر و دیگر کنشگران (خانواده،سیاستمداران و سیاست گذاران، مسئولان ذیربط آموزش و پرورش و گروه های دوستی) میانجامد(عباسی و ایمان،۱۳۷۶: ۱۲۵-۵۵).
۳-۳-۲- نظریه نسلی پیر بوردیو[۲۶]
به اعتقاد بوردیو، در شرایط معاصر، شکاف نسلها، شکافی افقی بوده و در عصرها و میدانهای مختلف اجتماعی اعم از نهادی یا غیر نهادی، رویارویی بین جوانان و افراد مسن عملاً حاکی از تعارض بین افرادی به مواضع گوناگون قدرت و ثروت است. از نظر بوردیو، جوان و پیر نه یک امر عینی و واقعی، بلکه یک ساختار اجتماعی هستند که در نتیجهی مبارزه میان پیر و جوان درمیدانهای مختلف به وجود میآیند.
بوردیو بر توزیع امکانات و منابع و موقعیت نابرابر نسلهای مختلف از نظر برخورداری یا محرومیت از امکانات و فرصتهای موجود اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی در عرصه های مختلف در ریشهیابی  شکاف نسلی تأکید دارد.
بوردیو به جای تبیین شکاف نسلها با معیارهای ذهنی و بر حسب تأثیر جریانها و حوادث عمده تاریخی بر روی ذهنیت و آگاهی / هویت ویژه نسلی که بر رهیافت مانهایمی مسلط است، با رویکرد عینی به تبیین تعارضات نسلی بر حسب جایگاه استراتژیک و عصری هر نسل در رابطه با مجموعهای منابع و نبرد نسلها برای استفاده انحصاری از منابع مذکور میپردازد.
بوردیو مسائل نسلها را در چارچوب طبقات و نظامهای آموزشی بررسی میکند و با توجه به مطالعات خود به نتایج ارزشمندی دست پیدا میکند. وی تبعات این بازتولید امتیازات طبقاتی در نظام آموزشی- دموکراتیزه شده را به طور اجمالی موارد ذیل میداند:
-آموزش، آگاهی، نظام مطالبات و شکاف نسلی در امکانات
-موقعیت اجتماعی بنیان تعارضات نسلی
-منافع نسلی و تنشهای بین نسلی
-تضاد منافع نسلی و تحول اجتماعی
اصطلاحاتی چون “غیر مسئول بودن موقت جوانان"، “تحول خاموش"، “تورم شرکت کنندگان برای رفتن به دانشگاه"، “سرمایه های نمادین” از مفاهیم ارزشمند و پر بار بوردیو درتحلیلهای وی میباشد( توکل و قاضی نژاد،۱۳۸۵: ۱۰۸-۱۰۶).
۳-۳-۳ رویکرد تاریخی تحلیل نسل[۲۷]
نظریه نسل تاریخی اولین بار توسط مانهایم متفکر آلمانی دهه ۳۰-۱۹۲۰ فرمول بندی و تنظیم شد. در این دیدگاه، نسل صرفاً شامل افراد همدین یا هم دوره نبوده و فاصله زیستی۳۰-۲۰ سال نیز در تبیین تغییر اجتماعی با تغییر نسل، نسبتاً بیاهمیت است. درواقع، ظهور یک نسل حقیقی و تبلور یک آگاهی نسلی متمایز، نتیجه حوادث تاریخی عظیمی است که افراد در حدود ۲۵-۱۷ سالگی خود در داخل حوزه جغرافیایی واحدی، به طور مشترک آن را تجربه میکنند ( توکل و قاضی نژاد،۹۸:۱۳۸۵). در واقع این مانهایم است که برای نخستین بار تأکید میکند که نسل، یک آفرینش اجتماعی[۲۸] و نه یک ضرورت بیولوژیکی است. وی در مقاله «مسئله جامعه شناخی نسلها» پیدایش نسل به معنای اجتماعی را با تغییر اجتماعی و سرعت آن مرتبط میداند و معتقد است، جایی که حوادثِ تازه، کمیاب و تغییر، آهسته صورت میگیرد، مثل جوامع سنتی دهقانی، نسل مجزا ظاهر نمیشود. فقط هنگامی که در جایی چنین حوادثی زیاد و سریع رخ میدهند، به طوریکه یک گروه نسلی[۲۹] بر حسب آگاهی تاریخی–اجتماعی خود مشخص میشود، از یک نسل حقیقی میتوان صحبت نمود(قاضینژاد، ۳۲:۱۳۸۳).
رهیافت مانهایم، تحلیلی تاریخی و ذهنی با تأکید بر روی تجارب ویژه، آگاهی و ذهنیت نسلی است. مفروضات نظری اساسی مانهایم مبنی بر این است که تجارب دوره زندگی به ویژه دوره اصلی جامعهپذیری آن نسل بر گرایشات ذهنی یک نسل در طول حیات آنها تأثیری قاطع دارد، چارچوب مفهومی قدرتمندی برای پیش بینی گرایشات فرهنگی نسل فراهم میسازد. (توکل و قاضی نژاد،۱۰۰:۱۳۸۵) بنابراین «سالهای تولد تنها یک عامل، آن هم حداقلی، در تمایز میان نسلهاست. زیرا استدلال اکثر متخصصین این است که نسلها، پیش از ترتیب زمانی تولدها، با تاریخ شکل میگیرند. بر اساس نظر هاو و اشتراوس[۳۰] (۲۰۰۰) سه مشخصه شناسایی هر نسل عبارتند از: ۱) تعلق ذهنی ۲) عقاید و رفتارهای مشترک و ۳) جایگاه مشترک در تاریخ: حوادث مهم تاریخی در دوره اصلی شکلگیری فرد رخ داده باشد که دوره نوجوانی و اوائل جوانی هر نسل است(ریوس و اینجان،۲۹۷:۲۰۰۶ ). رهیافت مانهایم به طور کلی دارای ویژگیهای ذیل میباشد: تاریخ مشترک نسل، تجارب اجتماعی مشترک، دیدگاه و ایدئولوژی متمایز نسل، تأثیر ایدئولوژی و ذهنیت نسلی برآمده از تجارب فوق بر روی گرایشات و رفتارهای نسل و تفسیر حوادث بعدی بر اساس دیدگاه نسلی (تدوام درون نسلی)، تمایز نسل جامعه شناختی از نسل بیولوژیک و جمعیت شناختی (توکل و قاضی نژاد،۱۰۲:۱۳۸۵). با این حال بر طبق این رویکرد، وجود نسلهای تاریخی نباید مفروض گرفته شود، بلکه چنین نسلهایی باید از طریق تحلیل یک گروه نسلی و فعالیتهای آن به طور تجربی اثبات و سپس تبیین شوند. این کشف و اثبات، شامل مشخص کردن دو چیز است: ۱. مکانهای جغرافیایی ۲. حوادث مهم اجتماعی، این دو بر روی هم باعث شکل گیری آگاهی نسلی میشوند (همان).
بدین ترتیب، نسل که در جریان کنش و تجربه تاریخی مشترک، شکل میگیرد و از رهگذر آگاهی و حافظه جمعی تداوم مییابد، منبع خاصی برای هویت ارزشی افراد است؛ به این معنی که نسل در این رویکرد، به عنوان جمعی مطرح است که با یک نوع آگاهی خاص از مقولاتی همچون رفاه، عدالت، ناامنی، استثمار، طرد و … پیوند خورده است و در ذهنیت عموم افراد آن، مفهومی آرمانی از مقولات مذکور وجود دارد و براین اساس از آمادگی ذهنی و رفتاری خاصی که غالباً متفاوت از نسلهای قبلی است، برخوردار است. به همین دلیل، مانهایم در مقاله معروف خود درباره نسلها توصیف میکند که چگونه افراد واقع شده در یک نسل، درواقع زیر چتر ایدئولوژیک و آرمانی خاصی قرار میگیرند و از آن منظر، دنیا را به شیوهای متفاوت از همتایانشان در نسلهای قبل میبینند و تفسیر میکنند، تا آنجا که تجارب و آگاهیهای منحصربهفرد و مشترک مربوط به یک نسل، راه تغییر اجتماعی را باز میکند(قاضی نژاد، ۳۴:۱۳۸۳).
مرکزیترین عنصر بحث او “واحدهای نسلی[۳۱]” است که به معنای یکی از واحدها و گروه های اجتماعی است که دارای دیدگاه مشترک براساس تجربیات مشترک هستند و دارای چندین ویژگی میباشد:
۱-دارای محل مشترک در جریان اجتماعی و تاریخی است. این موقعیت تعیین کننده حوزه کسب تجربه ممکن با توجه به شرایط است.
۲-سرنوشت و علقه مشترک براساس طبقه بندی اقتصادی–اجتماعی دارند.
۳-دارای هویت واحد براساس تجربه مشترک هستند.
از نظر مانهایم، واحد نسلی، بیشتر از یک گروه سنی-زیستی و هریک از همدورهایهای سنی است. واحد نسلی همچون جمع شدن افراد به لحاظ سنی مشابه نیست، بلکه واحد اجتماعی پیوند با یکدیگر از طریق موقعیت ساختاری مشترک، سیستم ظرفیتی مشترک، خودآگاهی همچون یک واحد اجرایی و کنش متقابل اجتماعی و انسجام در میان اعضا است (آزاد ارمکی و غفاری، ۳۰:۱۳۸۶). به اعتقاد رمپل، مانهایم (در مقالات جامعهشناسی فرهنگ) ادعا میکند که کلید و سرنخ ویژگی تاریخی جریانهای تفکر و ارزشگذاری[۳۲] «نه تنها به وسیله آگاهی فردی، آنطور که از درون و به لحاظ پدیدار شناختی ظاهر میشود، بلکه به وسیله این واقعیت که انسانها به عنوان اعضاء گروه ها و نه بعنوان موجوداتی مجزا، میاندیشند ، اثبات و تأیید میشود». مانهایم مدعی است (در مقالات جامعهشناسی معرفت) که تفکر افراد و نیز ارزشهایشان، تنها تا آن حد «از نظر تاریخی ذیربط و دارای تناسب[۳۳]» است که گروههایی که به آنها تعلق دارند، در طول زمان تداوم دارند (قاضی نژاد، ۳۶:۱۳۸۳).
از نظر مانهایم، ارزشها «فرآوردههای ساختگی[۳۴]» نیستند، بلکه آنها هنگامیکه نسلهای جدیدی در داخل جریانهای زندگی، که تکاملی بوده و به صورت تدریجی آشکار میشوند، به ظهور میرسند و نیز هنگامی که واقعیت اجتماعی در حال توسعه، مسائل غیرقابل محاسبه و جدیدی را به جریانهای فکری معرفی میکند، «تولید» میشوند (همان).
بنابراین، به عقیده مانهایم، ارزشهای جدید فرآورده محتوم دو جریان تغییر اجتماعی کلان هستند: ۱. جریان ظهور نسلهای جدید ۲. جریان توسعه اجتماعی که مسائل پیشبینی نشده و جدیدی را در مقابل جریانهای فکری حاکم قرار میدهد و درواقع، پارادایم جدیدی را برای تحلیل میطلبد (همان).
در نظر مانهایم ارزشهای نسل قبل به طور کامل از بین نمیروند بلکه نسل جدید دست به باز تعریف ارزشها و افکار و ایدئولوژیهای حاکم میزند؛ به عبارت دیگر ارزشها در رویکرد وی هم متغیر وابسته به شرایط اجتماعی و تاریخی در دوره های مختلف هستند که جریانهای اندیشه و ارزشگذاری را در گروه های مختلف اجتماعی به ویژه نسلهای نو تحت تأثیر قرار داده و متحول میسازند و هم به نوبه خود به عنوان متغیر مستقل در تغییر اجتماعی عمل میکنند که به دو صورت انجام میپذیرد: از یکسو بعنوان نظامهای ارزشی مستقر، پاسخهای کانالیزه شده و مشخص افراد و نهادها را در حیات اجتماعی ممکن میسازند و از این طریق، به تحقق اهداف موردنظر جریانها و روندهای اجتماعی خدمت میکنند و از سوی دیگر، به منزله پایهای برای نوآوریهای ارزشی بعدی عمل میکنند و برای نسلهای پی در پی درحال ظهور، امکان نوسازی و ارزشگذاری مجدد بر رویه های فکر و عمل موجود و تولید سبکهای جدیدتر، به صورت تدریجی و ترکیبی، را فراهم میسازند که زیربنای توسعه اجتماعی و تکامل تاریخی جوامع هستند و راه تغییر اجتماعی را باز میکنند (قاضی نژاد، ۳۹:۱۳۸۳).
۳-۳-۴-نظریه ساختار ارزشی شوارتز[۳۵]
ارزشها تصورات مشترک اجتماعی یا شخصی دراین بارهاند که یک فرد چطور بایست در یک موقعیت معین رفتار نماید و چه اهداف یا چه وضعیتهای نهاییای بایست برگزیده شود(روکیج :۱۹۷۳). علاوه بر این، ارزشها به ندرت، «مستقل» هستند، بلکه هم نظام ارزشی فردی و هم نظام ارزشی اجتماعی به صورت جمعی ایجاد میشوند(پارسونز :۱۹۵۳). یک نظام ارزشی«سازمان دیرپایی از باورها درباره شیوه های رفتار یا وضعیتهای نهایی زندگی است که در طول پیوستاری از اهمیت قرار دارد»(روکیج:۱۹۷۳به نقل از کارفا،۱۹۹۹: ۱۲-۱۱).
شوارتز(۱۹۹۲) با مطالعه جامع در محتوا و ساختار ارزشها، یک مجموعه گسترده از ارزشها را معرفی میکند. از نظر شوارتز، ارزشها اهداف فراموقعیتی هستند که به منزله اصول راهنما در خدمت زندگی فرد یا گروه قرار داشته و اهمیت متفاوتی دارند. او ۱۰ هدف اساسی انگیزشی را تعیین میکند که مرتبط با همه افراد در تمام جوامع هستند. این انگیزشها نیازمندیهای اساسی افراد به عنوان موجودات بیولوژیکی، نیاز به تعامل موفقیتآمیز با مردم، و نیازمندیهای بقاء گروه ها و جوامع را بازتاب مینماید. شوارتز ۱۰ نوع ارزش متمایز
( قدرت، موفقیت، لذتجویی، برانگیختگی، خوداتکایی، عامگرایی، نوع دوستی، سنتگرایی، همنوایی و امنیت) را استنتاج کرد که ۱۰ انگیزش اساسی را عرضه میدارد(سجیو،۲۰۰۴: ۷۰).
تصویر (۳-۱) : ساختار تئوریکی شوارتز از روابط بین ارزشها(سجیو،۲۰۰۴: ۷۱).
این تئوری یک جنبه ساختاری از ارزشها ارائه میدهد. به عبارت دیگر، روابط پویای بین آنها را شرح میدهد. اقدام به تعقیب هر ارزش پیامدهای روانشناختی، عملی و اجتماعی را دربردارد. برای مثال، تعقیب ارزشهای تحریک، ممکن است در تعارض با تعقیب ارزشهای امنیت باشد: ارزشهای تحریک انگیزشهایی را برای جستجوی تغییر و هیجان و کسب تجربیات جدید و جسورانه بازتاب میدهد. این تلاشها و اقدامات احتمالاً مانع اهداف و اقدامات هدفگیری شده در تأمین نظم، پایداری، و امنیت میگردند. اما، تعقیب ارزشهای تحریک میتواند با تعقیب ارزشهای خودرهبری که بر استقلال فکر و عمل تأکید دارد، هماهنگ باشد: جستجوی تجربه جدید، تغییر، و هیجان میتواند اظهار استقلال در تفکر و عمل را افزایش دهد و بالعکس. الگوی کلی روابط تعارض و توافق در بین ترجیحات ارزشی، ساختار چرخهای را به بار میآورد که در تصویر (۳-۱) قابل روئیت است. انواع ارزشهای رقیب نسبت به مرکز در جهات مخالف هم قرار گرفتهاند؛ انواع مکمل در مجاورت هم در پیرامون چرخه جای دارند(همان: ۷۱).
در زیر به تعاریف انواع انگیزشی ارزشها برحسب اهدافشان و ارزشهایی که ارائه میدهند، میپردازیم:
قدرت: پایگاه و منزلت اجتماعی، کنترل یا تسلط بر افراد و منابع.(قدرت اجتماعی، اقتدار، ثروت، حفظ وجهه عمومی)
پیشرفت: موفقیت شخصی به واسطه اثبات شایستگی مطابق با معیارهای اجتماعی. (موفق، توانا، بلندهمت، بانفوذ)
لذتگرایی: لذت و ارضای جسمانی خود.(لذت، زندگی لذتبخش، افراطکار)
تحریک: تهییج، تازگی و چالش در زندگی.(متهور، زندگی متنوع، زندگی مهیج)
خودرهبری: فکر و عمل مستقل، انتخابگر، خلاق، کاوشگر.( خلاقیت، آزادی، مستقل، کنجکاو، انتخاب اهداف شخصی)
عمومیتگرایی: تفاهم، تقدیر، مدارا، و حمایت از رفاه همه انسانها و حفاظت از طبیعت.( دارای وسعت نظر، خرد، عدالت اجتماعی، برابری، جهانی در صلح، دنیایی از زیبایی، یگانگی با طبیعت، حفاظت از محیط)
خیرخواهی: حفظ و افزایش رفاه مردمی که با فرد تماس شخصی مداوم دارند.(یاریگر، صادق، بخشنده، باوفا، مسئول)
سنت: احترام، تعهد و پذیرش آداب و رسوم و عقاید و باورهایی که فرهنگ سنتی یا مذهب بر فرد تکلیف میکنند . (متواضع،پذیرش سهم خود از زندگی، دیندار، احترام به سنت، میانهرو و معتدل)
همنوایی: خودداری از اعمال، تمایلات، و انگیزشهایی که احتمال دارد دیگران را ناراحت کنند یا آزار دهند و ناقض انتظارات یا هنجارهای اجتماعی باشند.(ادب، فرمانبردار، خویشتنداری، احترام به والدین و سالخوردگان)
امنیت: ایمنی، همآهنگی و ثبات جامعه، روابط، و خود.( امنیت خانوادگی، امنیت ملی، نظم اجتماعی، پاکیزه، مساعدتهای متقابل)
این تئوری در تحقیق بینفرهنگی در بیش از ۲۰۰ نمونه از بیش از ۶۰ کشور آزمون شده است. در هر نمونه، همبستگی متقابل بین این ارزشهای منفرد برای یک تحلیل مقیاسگذاری چندبعدی غیرمتریک مورد بررسی قرار گرفت.(شوارتز،۱۹۹۴-۱۹۹۲;شوارتز و سجیو،۱۹۹۵).
شوارتز معتقد است، ارزشها، اهدافی مطلوب با اهمیتهای متفاوت هستند، که به عنوان اصول راهنما در زندگی افراد به کار میروند. آنها از لحاظ اجتماعی، بازنماییهای شفاهی تأیید شدهای از انگیزشهای اساسی هستند. جنبه بسیار مهم محتوایی که در بین ارزشها متمایز است، هدف انگیزشی است که آنها ابراز میکنند. شوارتز در بین نیازمندیهای جهانی هستی انسانی، ۱۰ نوع ارزش متمایز از لحاظ انگیزشی را استنتاج کرد. ادعای جامعیت مجموعه ارزشهای شوارتز در بین فرهنگهای مختلف مورد حمایت قرار گرفت(شوارتز و سجیو،۱۹۹۵: ۹۵). نتیجتاً مطالعه انواع ارزشها، اجازه میدهد، ارزیابی جامعتری از روابط مفاهیم انگیزشی و ارتباط با جنس مخالف فراهم گردد. ده نوع ارزشهای فهرست شده در جدول، هر یک بر حسب هدف محوریشان تعریف شدهاند، و با ارزشهای ویژهای که عمدتاً آن را نمایش میدهند، تعقیب میشوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:23:00 ق.ظ ]




۲-۸-۴- سازمان قابل دسترس
سرمایه اجتماعی همانند هنجارها، پیوندها و اعتماد در یک محیط به وجود می‌آید اما به محیط‌های دیگری سرایت می‌کند. به عنوان مثال اعتمادی که در خانواده رشد و نمو کرد. به محیط‌های دیگر سرایت پیدا می‌کند و وارد محیط کار نیز می‌شود (Fukuyama, 1997:25) به عبارتی سازمان، سرمایه اجتماعی را به یک منظور به وجود می‌آورد ولی به منظورهای دیگر هم به کار می‌برد. به عنوان مثال کارمندی که یک وظیفه جدید را به راحتی انجام می‌دهد،‌ به این علت که با کسی رفاقت دارد که وی اطلاعات لازم برای انجام آن کار را در اختیار دارد (Putnam, 1995) چنین سازمان اجتماعی قابل دسترس می‌تواند شبکه بالقوه‌ای از ارزیابی برای افراد و منابع آن‌ها از طریق اطلاعات و دانش لازم فراهم کند. با مرور ادبیات سرمایه اجتماعی می‌توان تراکم، تجانس و سلسله مراتب شبکه را به عنوان مولفه‌های عمده بعد ساختاری دانست (Coleman, 1988: 99, Granovetter, 1982, Burt, 1992: 240).
دانلود پایان نامه
۲-۸-۵-سلسله مراتب شبکه
پژوهش‌های انجام شده پیرامون سلسله مراتب موجود در شبکه نشان دهنده تأثیر ساختار افقی و یا عمودی بر ماهیت اعتماد و ارتباط متقابل در بطن آن شبکه است (Latham, 1997: 240, Putnam, 1995).
بر اساس نوع توزیع قدرت در درون سلسله مراتب دو نوع سرمایه اجتماعی را می‌توان مورد بررسی قرار داد: (Latham, 1997: 243)
سرمایه اجتماعی افقی: در صورتی که ساختار شبکه حالت عدم تمرکز داشته و نوعی ساختار افقی جریان داشته باشد شاهد فزونی دموکراسی و برابری در شبکه هستیم. این نوع شبکه که ماهیت روابط در آن به صورت افقی است را سرمایه اجتماعی افقی می‌نامند.
سرمایه اجتماعی عمودی: اگر ساختار شبکه حالت تمرکز داشته باشد و تصمیمات در یک ناحیه محدود در شبکه روی دهد در آن صورت روابط موجود در شبکه تحت تأثیر نوعی قدرت قرار می‌گیرد، در این حالت شاهد سرمایه اجتماعی عمودی در شبکه هستیم.
۲-۸-۶- غلظت شبکه: تراکم
تراکم(density) یا عدم تراکم شبکه را می‌توان بر روی یک طیف دسته‌بندی نمود. زمانی که همه اعضای شبکه با هم در ارتباط هستند، اصطلاحاً شبکه متراکم است و زمانی که ارتباطی میان اعضای یک شبکه وجود نداشته باشد شبکه غیر متراکم خواهد بود.
به عبارتی، تراکم نشان دهنده تعداد روابط میان اعضای شبکه است که به شکل درصدی از حداکثر تعداد روابط ممکن با توجه به تعداد افراد در شبکه بیان می‌شود. برای سنجش تراکم به شکل کمی می‌توان میزان تراکم را از صفر تا صد در صد متغییر دانست. اگر تمام افراد در یک شبکه با یکدیگر مرتبط باشند، میزان تراکم صد در صد خواهد بود، که بیانگر یک شبکه بسته است.
اگر هیچ ارتباطی میان افراد در یک شبکه وجود نداشته باشد. بنابراین تراکم برابر صفر درصد خواهد بود، که این بیانگر یک شبکه باز است (بیکر، ۱۳۸۲: ۱۵).
دیگر ابعاد سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی مفهومی کلی از اجزای متفاوتی تشکیل شده است. این اجزا دارایی‌های یک جامعه می‌تواند باشد که هیچ کسی به طور فردی مالک تمام آنها نیست. این نوع سرمایه تنها در صورت تملک جمعی معنی پیدا می‌کند و یک نفر هرگز نمی‌تواند ملاک وجود سرمایه اجتماعی در جامعه باشد. این ابعاد عبارتند از اعتماد اجتماعی، ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی (احترام به بزرگترها، وفاداری به عهد، خوش‌قولی و قراری … ) امنیت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، آگاهی و شناخت، انسجام اجتماعی و سرمایه فرهنگی.
۲-۹-اعتماد اجتماعی
اعتماد یکی از جنبه‌های مهم روابط انسانی است و زمینه ساز مشارکت و همکاری میان اعضای جامعه می‌باشد. اعتماد مبادلات را در زمینه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سرعت می‌بخشد. در زبان فارسی اعتماد مترادف با تکیه کردن، وا گذاشتن کار به کسی، اطمینان، وثوق، باور و اعتقاد به کار گرفته می‌شود. در ادبیات علوم اجتماعی و جامعه شناختی مفهوم اعتماد هم به عنوان ویژگی افراد ؛ ویژگی ارتباطات اجتماعی و هم ویژگی سیستم اجتماعی تأکید بر رفتار مبتنی بر تعاملات و سوگیرها در سطح فردی مفهوم‌سازی شده است.
اعتماد یک ویژگی اجتماعی است و در کالبد نهادی جامعه عملی می‌گردد. همچنین اعتماد را به عنوان یک خیر جمعی با ارزش می‌توان تلقی کرد که به وسیله تعاملات اعضا در جامعه پیگیری می‌شود. ابعاد اعتماد اجتماعی عبارتند از: صداقت، صراحت، اطمینان، سهیم کردن، تمایلات همکاری جویانه و اعتماد کردن (علوی، ۱۳۸۵).
اگر این اعتماد از حد فردی به سطح سازمانی انتقال یابد، به عنوان یک سرمایه با ارزش تلقی می‌گردد. این سرمایه موجب پایین آمدن سطح هزینه‌های تعاملات اجتماعی و اقتصادی و اقدامات مختلف می‌گردد. افزایش اعتماد متقابل در یک شرکت می‌تواند به نحو قابل توجهی کارایی سیستم‌ها را بالا ببرد و بعضی از صاحب‌نظران مدیریت، ارزش آن را برای یک سازمان از اطلاعات بالاتر می‌دانند (پروساک، ۱۹۹۹).
اعتماد سهم مهمی را در بسیاری از فرایندهای سازمانی نظیر عقد قرار دادها، انجام مذاکرات و نظارت مستمر بر عملکرد واحدهای دارد و تلاش در جهت افزایش آن می‌تواند بسیاری از هزینه‌های مربوط به فعالیت‌های ذکر شده را کاهش و علاوه بر آن بهره‌وری سازمانی را افزایش دهد. از این رو اعتماد سازی در بین گروه‌ها و واحدهای مختلف یک سازمان را می‌توان یکی از مهمترین وظایف یک رهبر سازمانی دانست. در مورد اعتماد موارد زیر را باید در نظر گرفت:
مفهوم پردازی اعتماد: اعتماد را می‌توان تا حدی از جنبه‌های رفتاری نگریست و سنجید. افرادی که اعتماد می‌کنند برخی از فعالیت‌ها را انجام نمی‌دهند. معیاری برای اندازه‌گیری میزان اعتماد سرمایه‌گذاری ناچیز فردی در زمینه اطلاعات، نظارت و تعیین مواردی است که با فرضیه ثابت بودن بقیه شرایط، ناتوانی معتمد در عمل به تعهدات خود هزینه‌های سنگینی را بر فردی که اعتماد کرده است، تحمیل می‌کند (لوی، ۱۹۹۶).
ولی باید این نکته را نیز افزود که اعتماد را می‌توان به شیوه مثبت نیز سنجید. این به معنای سنجش میزان آمادگی برای ایجاد روابط در مواردی است که نظارت توجیه پذیر نیست یا هزینه‌های سنگینی در بر دارد، یا سنجش فراوانی آغاز این گونه روابط و مدت زمان حفظ آن توسط یک فرد است.
مثلاً فردی اتومبیل خود را به دیگری قرض می‌دهد چون اعتماد دارد که او با دقت رانندگی می‌کند و آن را در زمان و محل و یا توسط فعالیت‌های کنترلی شدید در مواردی که چنین روابطی آغاز می‌شود، اندازه گرفت.
اعتماد به معنای باور به عملی است که از دیگران انتظار می‌رود. این باور بر مبنای این احتمال است که (گروه‌های بخصوصی از) دیگران کارهای بخصوصی را انجام می‌دهند یا از کارهای بخصوصی پرهیز می‌کنند که در هر صورت بر رفاه دیگران یا بر رفاه یک جمع اثر می‌گذارد. اعتماد به معنای این باور است که دیگران، با اقدام با خودداری از اقدام خود به رفته من یا ما کمک می‌کنند و از آسیب زدن به من یا ما خودداری می‌کنند. این باور در اقدامات مختلفی جلوه‌گر است که به شاهدان و کسانی که مستقیماً در این ارتباط شرکت دارند. ماهیت این باور و میزان اعتماد نهفته در آن را نشان می‌دهد. ماهیت به گونه‌ای است که می‌تواند اشتباه باشد.
در اینجا مشکل اصلی مقابله با ابهام، جهل و احتمالات اجتماعی است. «ما از پیش نمی‌دانیم که دیگران چه کارهایی را انتخاب خواهند کرد (استومپکا، ۱۹۹۶). اعتماد ذاتاً خطرناک است، چون اقدام فعلی من بر انتظار دریافت پاسخ مطلوب در آینده‌ای استوار است که من به قدرت تحمیل یا خرید یا پیش‌بینی دقیق آن را ندارم و بدون وجود آن متضرر خواهم شد یا آسیب خواهم دید.
شبکه اعتماد: شبکه اعتماد یکی از مفاهیم مفید در تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی است. شبکه اعتماد عبارت از گروهی است که براساس اعتماد متقابل به یکدیگر، از اطلاعات، هنجارها و ارزش‌های یکسانی در تبادلات فی مابین خود استفاده می‌کنند از این رو، اعتماد فی مابین نقش زیادی در تسهیل فرایند و کاهش هزینه‌های مربوط به این گونه تبادلات دارد. شبکه اعتماد می‌تواند بین افراد یک گروه و یا بین گروه‌ها و سازمان‌های مختلف به وجود آید.‌
فوکومایا (۱۹۹۷) معتقد است که قبل از ورود سیستم تجاری یا اجتماعی باید اطلاعات کافی درباره شبکه‌های اعتماد موجود در آن سیستم و ویژگی‌های آن به دست آورد. زیرا اعتماد را پایه هر گونه مبادلات و اجتماعی می‌داند.
شعاع اعتماد: مفهوم مفید بعدی شعاع اعتماد است. تمامی گروه‌های اجتماعی دارای میزان خاصی از شعاع اعتمادند که به مفهوم میزان گستردگی دایره همکاری و اعتماد متقابل یک گروه است. در یک نتیجه‌گیری می‌توان گفت که هر چه یک گروه اجتماعی دارای شعاع اعتماد بالاتری باشد، سرمایه اجتماعی بیشتری نیز خواهد داشت. چنانچه یک گروه اجتماعی برون‌گرایی مثبتی نسبت به اعضای گروه‌های دیگر نیز داشته باشد، شعاع اعتماد این گروه از حد داخلی آن نیز فراتر می‌رود.
شعاع اعتماد :در فرهنگ‌های مختلف به گونه‌های متفاوتی مشاهده می‌شود. به طور مثال در فرهنگ مردم چین و بیشتر ساکنان آمریکای لاتین سرمایه اجتماعی زیادی در بین خانواده‌ها و گروه‌های دوستانه شخصی وجود دارد، اما این گروه‌ها به شدت دارای اعتماد کمی نسبت به افراد خارج گروه خود هستند. برای این گروه‌ها اعتماد به افراد خارج گروه بسیار مشکل و حتی غیر ممکن است.
در چنین فرهنگ‌هایی هر کسی خود را فقط متعلق به یک خانواده و یک گروه می‌داند. بنابراین در این فرهنگ‌ها، شرکت‌ها عمدتاً ماهیت خانوادگی داشته و به ندرت از محدوده اولیه خود بزرگ‌تر می‌شوند. این امر باعث می‌شود که فعالیت این شرکت‌ها محدود شده و به احتمال زیاد عمر آنها نیز کوتاه گردد و در نسل‌های بعدی این خانواده‌ها از بین بروند. نقش اصلی در اقتصاد این کشورها به عهده سرمایه اجتماعی و شعاع اعتماد موجود در روابط تجاری و تبادلات بین شبکه‌های اعتماد خانوادگی است (فوکومایا، ۱۹۹۹).
این هنجارها و تعاملات اجتماعی به این جهت به عنوان یک سرمایه و در قالب سرمایه اجتماعی تعریف می‌گردند که دارای کارکردهای اقتصادی مهمی در سیستم‌های اجتماعی هستند. سرمایه اجتماعی متناسب، قادر است تا هزینه‌های تبادلات و تعاملات مرتبط با اجتماع و سازمان‌های مختلف نظیر قرار دادها، کنترل و نظارت از طریق سلسله مراتب و مقررات بورو کراتیک را در حد قابل توجهی کاهش دهد. هزینه‌های تعاملات اجتماعی و اقتصادی در گروه‌ها و سازمان‌هایی که دارای سرمایه اجتماعی بهینه‌ای نیستند، بالاست و این امر به دلیل بالا رفتن هزینه‌های نظارت و کنترل، مذاکرات و اعمال دستورالعمل‌های رسمی است.
در رابطه اعتماد، حداقل دو طرف وجود دارند: اعتماد کننده و امین، برقراری اعتماد کنشی را از جانب امین به وجود می‌آورد که در غیر این صورت ممکن می‌گردید. نکته دیگر این که، اگر امین قابل اعتماد باشد فردی که اعتماد می‌کند در وضعیت بهتری است تا این که اعتماد نکرده باشد و برعکس. داشتن روابط مبتنی بر اعتماد یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی است. این که مردم در برقراری تعاملات خودشان به همدیگر اعتماد کنند، نشان می‌دهند که از سرمایه اجتماعی بالایی برخوردار هستند. در ایران چند دهه قبل، در محله‌های مختلف شهر و روستا فردی به نام معتمد محل وجود داشته که همگی به او اعتماد داشته‌اند. وجود چنین روابطی رسیدن به اهداف اجتماعی را تسهیل می‌کند (کلمن، ۱۳۷۷).
سرمایه اجتماعی در سطح جامعه زمانی بالا خواهد رفت که بین افراد در گروه‌های مختلف پیوندهای مثبت و مبنی بر اعتماد وجود داشته باشد. آنچه در مقابل این ذخیره سرمایه اجتماعی وجود دارد، عدم وجود روابط مبتنی بر اعتماد است. انجام امور اجتماعی در اولین قدم مستلزم وجود اعتماد اجتماعی است و عدم اعتماد مهمترین مانع بر سر راه مشارکت اجتماعی است. عدم شناسایی و قبول دو جانبه و نیز نبود احترام متقابل موجب عدم تمایل به انجام کارهای مشترک خواهد شد.
«اعتماد» اغلب مترادف «اطمینان» محسوب می‌شود. در حالی است که این دو واژه گاهی متمایز یکدیگر می‌باشند. رابطه اطمینان با اعتماد، هم چون رابطه واقعیت با اقدام است. اعتماد به فردی که معلوم می‌شود قابل اعتماد نبوده اشتباه من است؛ مثلاً وقتی اتومبیل خود را به کسی قرض می‌دهد و او فقط به دلیل اهمال، آن را در زمانی که توافق کرده‌ایم برنمی‌‌گرداند، اعتماد من اشتباه بوده است. در نتیجه از ارزیابی دور از احتیاطی که درباره قابل اعتماد بودن فرد مورد نظر داشته‌ام پشیمان می‌شود و دیگر به وی اعتماد نخواهم کرد. در مقابل وقتی بدشناسی، تصادف یا مشیت الهی می‌دانم و خود را مقصر نمی‌دانم.
در مورد سلب اطمینان، فردی که از ماشین من استفاده کرده ممکن است با وجود حسن نیت (قابل اثبات) خود، به دلیل مسائلی همچون تصادفی که منجر به راه‌بندان شده، نتوانسته باشد آن را به موقع بازگرداند و به عهد خود وفا کند. در غیر این صورت، واکنش روانی من پشیمانی نیست، بلکه حیرت (نامطبوع) است که آن نیز دلیلی برای سلب اعتماد از فرد مورد نظر نمی‌باشد (مگر که به دلیلی فکر کنم که فرد مورد نظر برای توجیه قصور خود پای عوامل و شرایطی را که خارج از کنترل اوست به میان می‌کشد).
یکی از جاذبه‌های ذهنی اندیشمندان درباره پدیده اعتماد اجتماعی، توانایی بالقوه این پدیده برای پر کردن شکاف میان سطوح کلان و خرد در نظریه اجتماعی است. اعتماد فرضیه شناختی است که کنش گران فردی یا جمعی یا گروهی در تعامل با دیگران به کار می‌بندند. این فرضیه شناختی، با تجربیات تمایلات رفتاری دیگران از لحاظ آمادگی آنها برای کمک همکاری و پرهیز از اقدامات خود خواهانه فرصت طلبانه و خصمانه ارتباط دارد. این پدیده‌های خرد که از ارزیابی مستمر رفتار احتمالی «دیگران» ناشی می‌شود از عوامل تعیین کننده‌ی گزینه‌ها و توان‌مندی‌های سیاست‌های کلان برای حل مشکلاتی هستند که پیش روی نخبگان سیاسی قرار دارند. مثلاً اگر مردم فکر کنند که «دیگران» احتمالاً در برابر خطرات اخلاقی تسلیم می‌شوند، در یک نظام دموکراتیک احتمال اتخاذ و حمایت از سیاست‌هایی که چنین خطراتی را ایجاد می‌کنند، بسیار کم است. چنین سیاست‌هایی حتی اگر اتخاذ شوند نیز احتمالات تأثیرات مخربی خواهند داشت، چون تمایل دیگران به استفاده از گزینه خطر اخلاقی به من نیز بهانه خوبی می‌دهد تا همین کار را انجام دهم. انگاره‌ها و چارچوب‌های شناختی که مردم با توسل به آنها واکنش‌های احتمالی دیگران را پیش‌بینی می‌کنند در سطح خرد(micro level) به محدودیت سیاست‌ها می‌ انجامد و راهبردهای سرمایه‌گذاری در سطح کلان را نیز محدود می‌کنند. از این منظر، به نظر می‌رسد شالوده اقتصادی سیاسی و عملکرد نهادهای حاکم بر آن بر پشتوانه انگاره‌ها، ادراکات و پیش‌بینی مردم در برابر یکدیگر استوار است.
آنها که میل به فواید مبادله در بازار دارند، به درستی خواهان برقراری فضایی هستند که بتوان در آن اعتماد ورزید. در غیاب چنین قضایی یا مبادله انجام نمی‌شود و یا فقط زمانی انجغام می‌شود که هر یک از طرفین مبادله متاعی گران‌بها را برای مصون ماندن در برابر ریسک‌های مبادله صرف کنند.
به زبان اقتصاددانان، هزینه‌های فرصت (apportune costs)و مبادلاتی(transaction costs) در شرایط فقدان اعتماد، بسیار زیاد است. جو اعتماد هنگام به وجود می‌آید که اشخاص از یکدیگر انتظار داشته باشند، قواعدی مشخص و معین را در معاملاتی که با هم رعایت کنند. شاید مهمترین قاعده در محیط بازار، قاعده‌ای باشد که تقلب و تدلیس را تهی می‌کند. باید توجه داشت که منظور از انتظار در اینجا چیزی نیست که پیش‌بینی پذیر باشد.
شخص مفروضی که از دیگران انتظار پرهیز از تقلب و تدلیس دارد معمولاً چنین می‌اندیشد که دیگران به پرهیز از چنان اعمالی ملکف‌اند. با توجه به این که این نظام انتظارات متقابل به منزله کالایی همگانی است. سودی که نصیب فرد می‌شد مرهون پایبندی و دیگران به تکلیف است و در مقابل نیز پایبندی خود او نوعاً هزینه‌ای است که به خاطر بهره‌مندی از فواید پایبندی دیگران می‌پردازد. حال پرسش محوری‌ای که مطرح می‌باشد، این است که چگونه می‌توان این پایبندی را تضمین کرد.
۲-۱۰- برتری سرمایه اجتماعی
امروزه در کنار سرمایه‌های انسانی، مالی، اقتصادی، سرمایه دیگری بنام سرمایه اجتماعی مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. این مفهوم به پیوندها و ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبعی با ارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل، موجب تحقق اهداف اعضا می‌شود. سرمایه اجتماعی که صبغه‌ای جامعه شناسانه دارد. به عنوان یک اهرم توفیق آفرین مطرح و مورد اقبال فراوان واقع شده است. سرمایه اجتماعی، بستر مناسبی برای بهره‌وری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد می‌شود.
مدیران و کسانی که بتوانند در سازمان، سرمایه اجتماعی ایجاد کنند راه کامیابی شغلی و سازمانی خود را هموار می‌سازند. از سوی دیگر، سرمایه اجتماعی به زندگی فرد معنی و مفهوم می‌بخشد و زندگی را ساده‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌سازد. امروزه سرمایه اجتماعی، نقشی بسیار مهم‌تر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمان‌ها و جوامع ایفا می‌کند و شبکه روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسان‌ها و سازمان‌ها و سازمان‌ها به سازمان‌ها است. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه‌ها اثربخشی خود را از دست می‌دهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راه‌های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار و دشوار می‌شوند (فرزانه چاوش‌باشی، ص ۱۱۶).
۲-۱۱-روش‌های اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی
رابرت پانتام شاخص‌هایی را برای اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی به قرار ذیل داده است:
مشارکت عمومی مشابه رای‌گیری
اجتماعی شدن غیر رسمی
سطح اعتماد بین اشخاص
کاملترین سنجش اجتماعی این است که در تمامی ابعاد آن سنجش صورت گیرد.
سنجش ساختاری
میزان ارتباطات و شبکه‌های موجود بین افراد می‌تواند یک شاخص اندازه‌گیری باشد. مشارکت پذیری و شدت برقراری ارتباط می‌تواند جزء این شاخص باشد.
سنجش محتوای
میزان اعتماد پذیری در جوامع، شاخص دیگر سرمایه اجتماعی است.
سنجش کارکردی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:23:00 ق.ظ ]




۱۳=n

 

(۹۳/۲) ۸۹/۱۵
۱۴=n

 

(۰۱/۴) ۰۶/۳۳
۱۳=n

 

۴۵/۱۴
(۳۷-۲)

 

۰۰۱/۰

 

۷۷/۰

 

 

 

یادداشت: M (SD) TTRNT = میانگین (انحراف استاندارد) درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی؛ M (SD)UT = میانگین (انحراف استاندارد) درمان فراتشخیصی بارلو؛ M (SD)Con = میانگین (انحراف استاندارد) گروه کنترل؛ F (df) = نمره آزمون F و درجه آزادی؛ Pvalue= سطح معناداری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتایج تحلیل کوواریانس یک­راهه (ANCOVA) نشان داد که بین گروه ­های پژوهش از لحاظ اضطراب پس از اتمام درمان و پیگیری دوماهه برای گروه ­های آزمایشی و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. با در نظر گرفتن نمرات پیش­آزمون به عنوان متغیر کوواریانس شده، نتایج پس از اتمام درمان (۸۱/۰=η۲، ۴۰=n، ۰۰۱/۰=p، ۸۹/۱۶= (۳۷ و ۲)F) و دو ماه پیگیری (۷۷/۰=η۲،۴۰=n، ۰۰۱/۰=p، ۴۵/۱۴= (۳۷ و ۲)F) برای گروه ­های پژوهش از لحاظ اضطراب معنادار است.
دانلود پایان نامه
برای مشخص شدن این ­که بین کدام دو گروه، تفاوت معناداری وجود دارد، از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. بر اساس نتایج مقایسه­های دوتایی حاصل از آزمون تعقیبی (جدول ۲۰-۴)، تفاوت میانگین نمرات گروه ­های درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی و درمان فراتشخیصی بارلو در مقایسه با گروه کنترل در پایان درمان و پیگیری دوماهه معنادار بود (۰۰۱/۰p<). بین میانگین نمرات گروه ­های درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی با درمان فراتشخیصی بارلو تفاوت معناداری وجود داشت (۰۵/۰p<). اندازه اثر بر اساس d (کوهن،۱۹۹۲) بین گروه ­های فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی و درمان فراتشخیصی بارلو در مقایسه با گروه کنترل در سطح ۰۰۱/۰ به ترتیب برابر با ۴۸/۲ و ۲۸/۱ و بین گروه ­های فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی با درمان فراتشخیصی بارلو در سطح ۰۵/۰ برابر با ۹۳/۰ می­باشد.
جدول ۲۰-۴٫ نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسه دوتایی گروه ­های پژوهش از لحاظ اضطراب

 

 

 

 

درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی در برابر درمان فراتشخیصی بارلو

 

درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی در برابر گروه کنترل

 

درمان فراتشخیصی بارلو در برابر گروه کنترل

 

 

 

 

 

تفاوت میانگین­ها

 

سطح معناداری

 

تفاوت میانگین­ها

 

سطح معناداری

 

تفاوت میانگین­ها

 

سطح معناداری

 

 

 

پس­آزمون

 

۳۲/۵-

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:22:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم