کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



۳- خواب تجلیات خداوند:
این قسم از مشاهدات دارای نکاتی است که نیاز به توضیح بیشتری دارد. از نظر عرفای شیعه، رؤیت خداوند در خواب و بیداری محال است و همچنین رؤیت خداوند در دنیا و آخرت قابل قبول نیست. زیرا این امر با آیات مختلفی از قرآن در تعارض است: « لَن تَرَانِی[۱۶۹]»، « لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الأَبْصَارَ»[۱۷۰] و « لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»[۱۷۱] علاوه بر قرآن، ادله عقلی و نقلی دیگر هم این مطلب را تأیید میکند. اما شیعه میپذیرد که رؤیت تجلیات و مظاهر الهی برای انسان امری ممکن است. هم در دنیا و هم آخرت و هم خواب و هم بیداری برای انسان طالب لقاء خداوند مشاهدهی مظاهر او ممکن است و این مطلب با عقل و نقل تأیید شده است. چون نیازمند جسم بودن خدا و در زمان و مکان بودن او نمیباشد و هیچ نقص و محدودیتی هم برای خداوند نمیآید. آیات قرآن هم این مطلب را تأیید میکند. « أَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ»[۱۷۲] « فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا»[۱۷۳] « مَن کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ»[۱۷۴] و «الظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ»[۱۷۵].
پایان نامه - مقاله - پروژه
اما نظر اهل سنت در این باره مختلف است. اشاعره معتقدند که رؤیت خدا با چشم ظاهری در دنیا[۱۷۶] محال است، اما رؤیت خداوند در آخرت امری ممکن است و بلکه اتفاق هم میافتد، ایشان به تعدادی روایات و آیات استناد میکنند. که از نظر شیعه غیر قابل پذیرش است. اما اشاعره معتقد است که با قلب و در مقام فناء میتوان خداوند را در دنیا هم دید. اما این دیدن حسی نیست. اشاعره برای تأیید حرف خود به مکاشفات ومنامات عرفای خویش هم استناد میکنند. مثل اینکه ابراهیم بن ادهم از خداوندخواست که به او سکینه قلب قبل از لقاء پروردگار عطا کند، پس در خواب دید که در برابر خدا ایستاد، و خداوند به او میگوید آیا حیا نمیکنی که از من میخواهی که قبل از لقاء من سکینهی قلب میخواهی؟[۱۷۷]
معتزله معتقدند که رؤیت خدا ممکن نیست و رؤیت خداوند از لوازم جسم بودن خداست که امری محال است. ایشان عقل و نقل را مؤید خود میدانند و به آنها استناد میکنند.[۱۷۸]
محتوای کشف عارف
یکی از مسائل مهم پیرامون تجربهی دینی و مکاشفات عرفانی این است که محتوای این تجارب چه چیزی است؟ آیا محتوای آنها ادراکی شناختی است یا عاطفی و احساسی؟ آیا امور طبیعی در آنها دیده میشود یا امور غیر طبیعی؟ آیا محتوای کشف عارف زبانی است و در آن کلام رد و بدل میشود یا غیر زبانی است؟ محتوای کشف موافق با عقل و نقل است، یا با آنها در تضاد ومخالفت است. و بسیاری سؤالهای دیگر که در اینجا مطرح میشود. ما به مناسبت بحث به برخی موارد اشاره میکنیم هر چند گستردگی آنها بسیار فراتر از آن است که آنرا در چارچوبهای خاص قرار دهیم:
۱- انواع علوم بشری:
ابن عربی در باب ۴۶۳ فتوحات مکیه، کشف قطب دوازدهم را شامل همهی علوم طبیعی و غیر طبیعی میداند. وی میگوید: «این چنین عارفی دارای دو قوه علمی و عملی است. وی به خاطر ذوق عرفانی خود در هر علمی اعّم از منطقی ریاضی، طبیعی، الهی سررشته دارد. او تمام این علوم را از خدا گرفته است.»[۱۷۹]
همانطور که ملاحظه میشود، چنین عارفی دارای چه علومی است و قدرت باطنی او تا چه حدی است. ابن عربی همهی اینها را محصول کشف و مشاهده میداند. همهی علوم بشری برای این عارف علوم الهی است چون از طریق خداوند ادراک شده است. امّا این مطلب امر غریبی نیست. زیرا براساس مبانی عرفانی و فلسفی همهی علوم از کانال عقل فعال به انسان میرسد، و تعلیم و تعلم‌های ما فقط نقش معدّ و کمک کنندگی را دارد. همانطور که احساس و لمس کردن حسی، فقط معدی برای درک حقایق است. و همهی علوم و معارف توسط آنچه در لسان دینی فرشتهای به نام جبرئیل نامیده میشود به بشر داده می‌شود.
بنابراین عارف که طی مراحل و منازل مختلف خود را هر چه بیشتر به عقل فعال نزدیک میکند، می‌تواند با افزایش تجرد نفس خود به درجهی بالاتری از علوم و معارف الهی دست پیدا کند.
ابن عربی در این رابطه میگوید: «هر انسانی دارای دو مبداء الهی است یکی از عالم جبروت و دیگری از عالم ملکوت. اوّلی به او علم و نور و دیگری به او عمل استمداد می‌کند.» همانگونه که خداوند می‌فرماید: «و جاءت کل نفس معها سائق و شهید»[۱۸۰]
استاد جوادی آملی، از این علوم به علم لدنی، کشفی، ذوقی تعبیر مینماید[۱۸۱] ابن عربی کتاب مشهور خود به نام «فتوحات مکیه» را نیز حاصل یک مکاشفه[۱۸۲] میداند. آشنایان با این کتاب میدانند که این کتاب سراسر حکمت و علوم نظری و عملی است و به عنوان اوج قله عرفان شناخته میشود.
۲- رؤیت پیامبران و ملائک:
ابن عربی در مقاطع مختلفی از کتابش به رؤیت پیامبران و ملائک و سخن گفتن با آنها اشاره نموده است. این مطلب نشان دهندی اوج مقام عارف است. پیامبر فرمود که شیطان به صورت من نمیتواند درآید، چه خواب یا بیداری اگر مرا دیدید بدانید که رؤیای شما صادق است.
وی در مقدمهی کتاب خود میگوید: وقتی میخواستم نوشتن این کتاب را شروع کنم پیامبر را در عالم مثال مکاشفهی قلبی نمودم در حالیکه جمیع انبیاء هم آنجا حاضر بودند و امت او حاضر بودند و ملائکه به دور او میگردیدند. من با پیامبر صحبت نمودم و بسیاری از حقایق برای من آشکار گردید.[۱۸۳]
اینکه انسانی بتواند پیامبر و ملائک را مشاهده کند، خبر از مقامی عظیم میدهد. زیرا انسان با بالاترین مخلوقات ارتباط پیدا کرده و به مقامی والا نائل گردیده است. اما این فقط یکی از مکاشفات اوست و او در مقامهای دیگری نیز پیامبران را ملاقات نموده است. این مکاشفه در مکه واقع شده و پیامبر اسلام با او صحبت نموده، وملائکه و دیگرانی حضور داشتهاند. اما او در کتاب خصوص الحکم فص هودیه به یک مکاشفهی دیگر استناد میکند. وی میگوید در قرطبه که از شهرهای مغرب (مراکش) است مکاشفهای نموده است که ارواح پیامبران را در آن مشاهده نموده است. در آن مکاشفه جز حضرت هود علیه السلام کسی با او صحبت ننموده است. و به وی گفته است که دارای مقام خاتم ولایت محمدیه است این مکاشفه نشانگر جلالت شأن این بزرگوار است.[۱۸۴]
۳- مشاهدهی سر قدر:
سر قدر از اسرار عرفاء است و علمی است که هر کس را آگاهی بدان نیست. و محتوای آن به گفته‌ی ابن عربی آن است که هر مخلوقی به آن راهی که خداوند نشان او داده است میرود و بندگان همیشه در طریق خدا حرکت میکنند « قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ»[۱۸۵]. و دریافتن حقیقت این معنا برای هر کسی میسر نیست. در برخی مکاشفات عرفاء به سر قدر اگاه میشوند اما همهی آنها در یک سطح نیستند. برخی سر قدر را به صورت اجمال میداند و برخی آنرا به صورت تفصیل درمی‌یابند. و آنکه آنرا تفصیلا دانست مقامش بسیار والاتر از گروه اول است[۱۸۶]. این مقام وقتی روی میدهد که پرده از اعیان ثابتهی همه برای انسان کنار رود، و انسان اعیان ثابته را به تمامی ببینید و بداند. دانستن سر قدر در مکاشفه صورت میگیرد.
۴- کشف باطن انسانها:
یکی از کسانی که مکاشفهی ایشان در اسلام مورد تأیید قرار گرفته، مکاشفهی حارثه بن زید[۱۸۷] است، پیامبر اسلام بعد از نماز صبح این جوان را در مسجد دید. پیامبر پرسید «کیف اصحبت» چگونه صبح کردی، جوان گفت ای پیامبر صبح کردم در حالیکه یقین دارم. وقتی پیامبر از علامت یقین او پرسید جواب داد: یقین من باعث حزن من شده و شب تا صبح بیدارم و…. من عرش خدا را میبینیم ومحشر و حساب و کتاب را میبینیم و مردم محشور شدهاند تا محاسبه شوند. گویی به اهل بهشت نگاه میکنم در حالی که در بهشت متنعماند و اهل دوزخ را میبینیم در حالی که معذباند، من صدای ناله آتش را میشنوم که در گوشم طنین انداز است.[۱۸۸] این نشان دهندهی یک مکاشفه والاست که مورد تأیید پیامبر قرار گرفت و حقائق عالم برای او مکشوف شد.
۵- حالات عاطفی:
در میان احوال عرفاء حالات مختلفی گزارش شده است. برای مثال حارثه که نام او گذشت،[۱۸۹] دارای چنین حالاتی بوده است: چرت زدن و خواب آلودگی، در حال افتادن، رنگ زرد، جسم نحیف و لاغر، چشمهای گود افتاده، ناراحت، شب زنده دار …. همهی این حالات نشان دهندهی سنگین و سخت بودن مشاهدهی اوست به طوری که او را بیتاب نموده است. امام صادق دلیل حالات پیامبر را نیز سنگینی وحی پیام دانسته است. گفتیم که «اوتو» سه حالت کشش، هیبت و تعلق را مهمترین حالات عرفانی ومیدانست. اما همانطورکه جناب استاد قائمی نیا متذکر شده است این حالات بیشتر در تجارب مینوی وجود دارد. و در تجارب عرفانی اسلامی بیشتر حالت سکون، آرامش و وقار دیده میشود. پس بین تجارب در حالات وارده تفاوتهایی وجود[۱۹۰] دارد.
۶- امور ماوراء عقل:
عرفاء کثیراً در گفتارها و نوشته های خود به امور ماوراء عقل اشاره میکنند. آنها مراتبی از مکاشفات خود را فوق عقل میدانند و معتقدند که برخی از آنها جایی برای قدم گذاردن عقل نیست. برای مثال ابن عربی در آغاز مقدمهی کتاب فتوحات خود از علمی به نام علم الاسرار نام میبرد که از جمله مکاشفات عرفاء است ولکن ماوراء عقل و به اصطلاح خود او «العلم الذی فوق طور العقل و هو علم نفث روح القدس فی الروع» است.[۱۹۱] یکی از دلایل اینکه عقل در این امور راه ندارد به گفتهی وی آن است که عقل فقط دربارهی خدا علوم[۱۹۲] سلبی را درک میکند و از درک ایجابی خداوند ناتوان است.
۷- مشاهده ارواح مجرده و انسانهای برزخی:
ابن عربی در کتاب خود به مواردی از تکلم خود با ارواح مجرد صحبت میکند، گاهی کلام او چنان است که در بیداری هم این اتفاق برای او افتاده است. چنین مواردی در کلام عرفای دیگر نیز به چشم میخورد. ما به این مورد بیشتر اشاره خواهیم نمود.
۸- رؤیت و تکلم با خدا:
تکلم عارف با خدا بخش مهمی از آثار عرفاء را به خود اختصاص داده است. اما تعابیر عرفاء در این باره مختلف است. در برخی از آنها از واژهی دیدن و صحبت کردن استفاده شده است و در برخی دیگر از تعبیر خداوند به من فهماند یا به من القاء نمود. هر کدام از این تعابیر نمایانگر نوعی ارتباط با عالم قدس است. اگر چنین اموری اثبات شود، بالاترین مرتبهی تجربهی دینی و مواجهه با امر قدسی صورت گرفته است.
۹- خبر دادن از آینده: در کلام عرفاء خبرهای گستردهای نسبت به آینده دیده میشود. مثلا نساج، روز و ساعت وفات خود را هشت روز زودتر خبر داد، یا اینکه با یزید بسطامی چند خبر از آینده را پیش از وقوعش خبر داد، از جمله اینکه نگذاشت شاگردش به مسافرت برود و گفت من بزودی خواهم مرد و تو باید بر من نماز بگذاری، حلاج هم در ضمن چند خبر گفت، به زودی به دار کشیده خواهد شد.[۱۹۳] خواندن افکار دیگران هم از این جمله است. ایشان این اخبار را بر گرفته از اعیان ثابتهی انسانها می‌دانستند.
مهمترین نکاتی که از موارد فوق میتوان نتیجه گرفت از این قرارند:
۱- هستهی اصلی این تجارب شناختی ادراکی هست و امور عاطفی و احساسی در درجهی دوم و به تبع امور شناختی وجود دارد.
۲- علوم بشری و لدنی از مهمترین محتویات این تجارب به شمار میرود.
۳- مفاد این تجارب اموری معقولاند و با عقل در تضاد نیستند، البته اموری در آنها وجود دارد که وراء عقل و مافوق عقل است که عقل را بدون راهنمایی شرع، راهی به آن نیست.
۴- در برخی از این تجارب رؤیت وجود دارد و در برخی کلام و لفظ رد و بدل میشود. برخی علم شهودی است و برخی علم حصولی.
۵- محتوای این تجارب نسبت به افراد مختلف متفاوت است یعنی انسانها در مراتب مقامات مختلف به محتوای مختلفی دست پیدا میکنند.
۶- برخی تجارب عرفانی با تجارب وحیانی دارای مشابهاتهای زیادی است اگر چه در برخی موارد تفاوتهایی دیده میشود.
۷- به نظر میرسد که محتوای علمی این تجارب دو گونه است: اول علوم و معارف عادی بشری که با کسب و تعلیم برای همه قابل دستیابی است. دوم علوم و معارفی که فقط از طریق مکاشفه قابل تحصیل است.
عرفاء و تکلم بشر با خداوند
در کتب عرفاء به نمونههایی از مواجههی بشر با خداوند برمیخوریم که در مرحلهی اول بعید به نظر میرسد. عرفاء گاهی از رؤیت خداوند و گاهی از تکلم با وی صحبت میکنند. کلام این بزرگان نشان دهندهی نوعی مواجههی مستقیم با خداوند در دنیا نیز هست. و لذا ما به برخی از این موارد اشاره میکنیم.
در تحریر القواعد آمده است که انسان در قیامت با وجه الله روبرو میشود. مراد از وجه الشیء حقیقت شئ است. یعنی شما با مظاهر خدا روبرو میشوید آنرا خواهید دید. اما این امر فقط در آخرت نیست. خداوند متعال در قرآن میفرماید « فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ »[۱۹۴]. آنهایی که اهل توحید ناب باشند در همین دنیا هم میتوانند آن را مشاهده نمایند. نه تنها او را بلکه بهشت و جهنم و دوزخ را خواهد دید.[۱۹۵]
ابن عربی نیز در فصوص به این نکته اشاره میکند ومیگوید خداوند به بندگان خود گوشزد می‌کند که از غفلت خارج شوند و بدانند در دنیا نیز میتواند او را مشاهده کنند. زیرا وجه خدا در تمام موجودات متجلی است و اگر انسان عین ربط بودن موجودات با خداوند را بداند، میفهمد که خداوند در همه جا هست و او را مشاهده میکند. انسان نباید منتظر مرگ بماند که در قیامت « إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَهٌ »[۱۹۶] شود. بلکه اگر اسماء خدا را در موجودات مشاهده نماید به کمال مطلوب خواهد رسید.[۱۹۷]
این فقط حداقلی از ارتباط بشر با خداست. برخی از کلمات ایشان پا را فراتر گذارده و از تکلم عرفاء با خداوند صحبت میکند. تکلم زبانی کاملترین نوع تجربه دینی و مکاشفه است و وجود چنین رابطهای عجیب به نظر میرسد. عبارات فتوحات در این رابطه مختلف است گاهی از واژهی قول و گفتار استفاده میکند گاهی حدیث مع الله و گاهی واژهی تعلیم استفاده میکند که هر کدام حوزهی خاص را نشان میدهد. ما در اینجا به ذکر چند مورد میپردازیم:
۱- تکلم با یزید بسطامی با خداوند:
«و لما عمت رحمه الله با یزید البسطامی و لم یر للکون فیها اثرا یزیل عنها حکم العموم قال للحق: لو علم الناس منک ما اعلم ما عبدوک، و قال له الحق تعالی: یا ابا یزید لو علم الناس منک ما اعلم لرجموک»[۱۹۸]. همانطور که در این عبارت مشاهده میکنید ابن عربی ازتکلم مستقیم بشر با خداوند صحبت میکند و آنرا برای غیر انبیاء نیز امری عادی میداند. هر چند ابن عربی به کیفیت این مکالمه اشاره نمی‌کند و ماهیت آنرا به صورت دقیق بررسی نمینماید با وجود این، چنین داستانهایی در کتابهای او به کرات دیده میشود. سخن ابن عربی از دو جنبه دارای اهمیت است: اول به عنوان عارفی مسلمان که ادعا دارد با عالم غیب میتوان چنین ارتباطی برقرار نمود. دوم: از آن حیث که ابن عربی یکی از مفسران قرآن کریم به شمار میرود و بسیاری از مفسران قرآن و علمای اسلامی به کلام او استناد میکنند، و لذا نوع نگرش او در تفسیر قرآن بسیار اثر گذار است.
۲- سخن گفتن عارفی با خدا:
مورد دومی که در اینجا ذکر میشود مربوط به حال عارفی است که قصد جهاد داشته اما موفق نشده است. بعد از خداوند دلیل این امر را میپرسد و خداوند حکمت این عدم توفیق را به او بیان میکند: در باب ۴۴۵ فتوحات آمده:
«یکی از عرفا از خداوند توفیق جهاد می‌خواست امّا خداوند او را موفّق نمی‌گرداند، و لذا وی بسیار ناراحت بود. خداوند چون ناراحتی او را می‌دانست به روشی که عارف از خدا علم دریافت می‌کرد به او فهماند که اگر تو به جهاد بروی اسیر و مسیحی خواهی شد و کافر می‌میری. عارف وقتی اینرا دانست خداوند را برای این امر شکر نمود.»[۱۹۹]
در این داستان دو عبارت وجود دارد که قابل ملاحظه است: «ممن له حدیث مع الله» و «اعلمه الله من طریقه التی کان یأخذ العلم عن الله بها». که دلالت بر نوعی ارتباط میان عارف و خدا میکند، هر چند این دو جلمه صراحت مکالمهی ابا یزید را ندارد. اما ما را به این نتیجه میرساند که بشر میتواند با خداوند ارتباط داشته باشد، که نوعی تجربهی دینی به حساب میآید.
تکلم بشر با ارواح و انسانهای برزخی
بخش مهمی از مکاشفات و تجارب دینی در عرفان اسلامی به تجربهی ارواح برزخی اشاره دارد. همانطور که پیش از این اشاره کردیم، خیال یکی از قوای انسانی است و میتواند حقایق مجرد را لباس محسوس بپوشاند. در عالم خیال سه موجود وجود دارند: فرشته، جن، ارواح انسانی. علاوه بر این سه تجلی خداوند نیز در این عالم[۲۰۰] وجود دارد. باز شناختن این امور از یکدیگر امری مهم است که نیازمند تبحر و معیار متقن است تا انسان به بیراهه نرود. در این میان شناختن تجسد خیالی از تجسد جسمی از یکدیگر بسیار مشکل است.
چیتیک در کتب خود عوالم خیال و مسأله اختلاف ادیان به مواردی از مشاهدهی انسانهای برزخی اشاره میکند. اما این موارد دارای خواص متمایزی هستند. برخی در خواب و برخی در بیداری اتفاق افتادهاند. برخی برای دیگران هم قابل درک بوده و برخی فقط برای سالک ممکن بوده است.
۱- اولین مورد در خواب اتفاق افتاده است ابن عربی گوید عدهای رادیدم که با آنها طواف میکنم، یکی از آنها شعری میخواند که برخی از آنرا در خاطر دارم. آن انسان هزاران سال قبل از من زندگی میکرده است. یکی از آنها خود را از اجداد من خواند و بعد فهمیدم که از نسل حضرت آدم علیه السلام نبوده است.[۲۰۱]
۲- دومین موردی را که ذکر میکند مشاهدهی روح انسانی متجسد در بیداری بود. این مورد بسیار گرانقدرتر از مورد پیش است، زیرا نشان میدهد که میتوان انسانهای از دنیا رفته را در دنیا و عالم بیداری با جسم برزخی مشاهده نمود. خلاصهی داستان این است که مردی میان سال را در موقع نوشتن دیدم خداوند به من دستور داد مطالبی را به او بیاموزم که در بهشت هم درجهی من قرار گیرد من با او صحبت کردم و از او دربارهی مشکلش سؤال کردم، و بین ما صحبتهایی رد و بدل شد. و آن مرد از من تشکر نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 08:27:00 ق.ظ ]




۷/۰

 

۳/۰

 

۲/۰

 

۶/۰

 

۷/۰

 

۳/۰

 

۰

 

۰

 

۰

 

۰

 

۲/۰

 

۲/۰

 

۰

 

۱/۰

 

 

 

 

 

درصد کل ترکیب های شناسایی شده

 

 

 

۸/۹۷

 

۹/۹۴

 

۱/۹۷

 

۳/۹۶

 

۷/۹۶

 

۵/۹۷

 

/۹۷

 

۲/۹۲

 

۲/۹۶

 

۵/۹۳

 

۹/۹۳

 

۴/۹۶

 

۱/۹۸

 

۴/۸۹

 

۵/۹۶

 

۹۶

 

 

 

۴-۲۵. ترکیبات اسانس جمعیت های مختلف بومادران زاگرسی در ۱۶ منطقه از ایران
فصل پنجم
بحث و پیشنهادات
۵-۱. بحث
مقایسه نتایج حاصل از این تحقیق که برای اولین بار بر روی نمونه کاشته شده انجام گرفت با تحقیقات پیشین نشان دهنده تفاوتها و شباهتهایی است. بازده اسانس نمونه ها از ۱۳/۰ درصد تا ۲۰/۱ درصد متغیر بود. بیشترین مقدار بازده اسانس مربوط به جمعیت استان آذربایجان غربی، شهرستان پیرانشهر (۲۰/۱درصد) و کمترین مقدار بازده اسانس مربوط به جمعیت استان اردبیل، شهرستان مشگین شهر۲ (۱۳/۰درصد) می باشد. جمعیت استان گیلان شهرستان تالش (۹۰/۰درصد) و استان کردستان شهرستان بانه۱ (۸۱/۰درصد) و شهرستان بانه۲ (۷۳/۰درصد) دارای میزان اسانس بالایی بودند. بازده اسانس اندامهای مختلف بومادران زاگرسی جمعیت استان آذربایجان شرقی،شهرستان تبریز بین ۷۷/۰ درصد تا ۱۱/۰ درصد بدست آمد. بیشترین بازده اسانس ابتدا مربوط به برگ (۷۷/۰درصد) و سپس گل (۶۷/۰درصد) و کمترین مقدار بازده اسانس مربوط به ساقه (۱۱/۰ درصد) می باشد و بازده اسانس سرشاخه گلدار نیز ۶۰/۰ درصد بود.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
در تحقیقی که روی گونه بومادران زاگرسی جمع آوری شده از باغ گیاهشناسی ملی ایران، بازده اسانس گلهای بومادران زاگرسی ۲/۰ درصد بدست آمد(۷۴).
و در تحقیق دیگری میانگین بازده اسانس گلهای بومادران زاگرسی جمع اوری شده از ۳زیستگاه مختلف در استان اردبیل ۵۳/۰ درصد بدست آمد(۸۱).
نتایج حاصله تنوع فیتوشیمیایی بالایی را در میزان اسانس و نوع ترکیب های تشکیل دهنده ی نمونه های مناطق مختلف کشور را نشان داد. ترکیب اصلی در اکثر نمونه ها ۸،۱- سینئول بود که دامنه تغییرات آن از ۲ درصد تا ۵/۷۳ درصد متغیر بود. کمترین مقدار ۸،۱- سینئول (۰/۲درصد) در جمعیت استان کردستان شهرستان بانه۱ مشاهده گردید و بیشترین مقدار ۸،۱- سینئول (۵/۷۳درصد) در جمعیت استان اردبیل شهرستان مشگین شهر۲ مشاهده گردید و در بسیاری از جمعیتهای دیگر نیز مقدار ۸،۱- سینئول قابل توجه بود. به عنوان مثال در جمعیت آذربایجان شرقی-مراغه مقدار آن ۱/۶۰ درصد و در جمعیت اردبیل-مشگین شهر۱ ۵/۵۵ درصد بود و در سایر جمعیتها نیز ۸،۱- سینئول به مقدار زیادی مشاهده گردید. و سایر ترکیب های اصلی که در نمونه ها مشاهده شد شامل سنتولیناالکل، بورنئول و سیس-کریزانتنیل استات بود.
دامنه تغییرات بورنئول نیز از ۰/۶ درصد تا ۴/۲۰ درصد بود که کمترین مقدار بورنئول (۰/۶درصد) مربوط به جمعیت استان آذربایجان شرقی شهرستان مراغه و بیشترین مقدار آن (۴/۲۰) مربوط به جمعیت استان آذربایجان شرقی شهرستان تبریز بود. و در جمعیت استان کردستان شهرستان بانه۱ مقدار بورنئول (۷/۱۷درصد) قابل ملاحظه بود.
دامنه تغییرات سیس-کریزانتنیل استات از ۰درصد تا ۳/۱۴ درصد بود. که جمعیت های استان اردبیل-مشگین شهر۲ و استان کردستان-مریوان و استان یزد فاقد این ترکیب بودند و بیشترین مقدار سیس-کریزانتنیل استات(۳/۱۴درصد) در جمعیت استان آذربایجان غربی شهرستان سردشت مشاهده گردید.
براساس نتایج حاصل جمعیت استان اردبیل شهرستان مشگین شهر۲ به لحاظ غنی بودن از ۸،۱- سینئول (۵/۷۳درصد) قابل توجه بود. جمعیت استان کردستان-بانه۱ غنی از سنتولیناالکل(۰/۳۵درصد) و جمعیت استان آذربایجان شرقی-تبریز غنی از بورنئول (۴/۲۰درصد) بود.
مقدار نریل استات در ساقه های جمعیت استان آذربایجان شرقی-تبریز (۳/۵۸درصد) و مقدار بورنئول (۳/۱۹درصد) در گل های این جمعیت قابل توجه بود. همچنین سرشاخه گلدار جمعیت استان کردستان-بانه۲ بالاترین مقدار آلفا-پینن(۶/۶درصد) و بالاترین مقدار بتا-پینن (۶/۴درصد) و جمعیت استان آذربایجان غربی-سردشت بالاترین مقدار کامفر (۰/۸درصد) و جمعیت استان کردستان-بانه۱ بالاترین مقدار بورنیل استات (۳/۹درصد) و جمعیت استان کردستان شهرستان مریوان بالاترین مقدار جرماکرنD (4/6درصد) را داشتند.
ترکیب های تشکیل دهنده اسانس بومادران زاگرسی تنوع فیتوشیمیایی زیادی نشان می دهد. طی تحقیقی ترکیبات عمده اسانس گل بومادران زاگرسی به شرح زیر بود: لیمونن(۲۶.۷%) ، کارواکرول(۹.۲۶%) ، ۸،۱- سینئول( ۸.۶۶%) ، جرماکرن D (5.62%) (74).
و در تحقیق دیگری اسانس گلهای بومادران زاگرسی (A. filipendula)، در مرحله گلدهی کامل از ۳ زیستگاه مختلف در استان اردبیل به طور عمده دارای سنتولینا الکل (۴۷-۴۳%)، بورنئول (۱/۹-۹/۳%)، ۸،۱-سینئول (۸/۴-۱/۴%) و بورنیل استات (۸%) بوده است (۸۱).
ترکیبهای اصلی بسیاری از گونه های بومادران ۸،۱-سینئول و بورنئول گزارش شده اند که ترکیب ۸،۱-سینئول استفاده دارویی فراوانی دارد (۹۲).
نتایج حاصل از این پژوهش تفاوت قابل ملاحظه‌ای نسبت به گزارش‌های قبلی در خصوص کمیت و کیفیت اسانس بومادران زاگرسی نشان داد. به‌طوری‌که تیپ‌های شیمیایی جدیدی از این گیاه دارویی شناسایی شد که می‌تواند برای کاشت و بدست آوردن ترکیب‌های شیمیایی مذکور و استفاده در برنامه‌های اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد، ازاین موارد می‌توان به جمعیت استان اردبیل شهرستان مشکین‌شهر۲ غنی از ۸،۱-سینئول (۵/۷۳ درصد) و جمعیت استان آذربایجان شرقی شهرستان تبریز غنی از بورنئول (۴/۲۰ درصد) و جمعیت استان آذربایجان غربی شهرستان سردشت دارای بالاترین مقدار سیس-کریزانتنیل استات (۳/۱۴ درصد) اشاره کرد. از هر کدام از این نمونه‌ها برای استحصال ترکیب‌های شیمیایی مذکور می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. به علاوه توصیه‌های دارویی می‌تواند با توجه به ترکیب‌های شیمیایی و خواص دارویی هر جمعیت، توده ویا نمونه شیمیایی صورت گیرد تا اولاً داروی مورد استفاده بیشترین تاثیر را داشته باشد، ثانیا مصرف کننده نیز با علاقه واطمینان خاطر بیشتری، داروی گیاهی را مصرف نماید. در این صورت می‌توان انتظار داشت کشت و صنعت گیاهان دارویی باموفقیت روبرو شود.
۵-۲. نتیجه‌گیری کلی

 

 

  • جمعیت‌های مختلف بومادران زاگرسی (A. filipendula) از تنوع فیتو شیمیایی بالایی برخوردار بودند.

 

 

 

  • بازده اسانس جمعیت‌های مختلف از ۱۳/۰ درصد (جمعیت مشگین‌شهر۲ از استان اردبیل) تا ۲۰/۱ درصد (جمعیت پیرانشهر از استان آذربایجان غربی) بر حسب وزن خشک متغیر بود.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:27:00 ق.ظ ]




۳۱۷

 

 

 

۲۰۰۷-۲۰۰۱

 

-

 

-

 

۳۱۸

 

۳۱۷

 

 

 

۲۰۱۲-۲۰۰۷

 

-

 

-

 

-

 

۳۱۸

 

 

 

حداکثر درصد تفاوت (%)

 

-

 

۰

 

۱/۴

 

۸۵/۰

 

 

 

در جدول (۵-۲۱) مقادیر بارندگی سالیانه برای چهار ایستگاه سینوپتیک از سال ۱۹۸۸ الی ۲۰۱۲ با بهره گرفتن از دوره‌های آماری متفاوت و الگوسازی مجدد، محاسبه شده و درصد تفاوت روش‌ها با هم مقایسه گردیده‌است. با نگاهی به جدول ملاحظه می‌شود که حداکثر درصد تفاوت مجموع بارندگی سالیانه پیش‌بینی شده در یک سال با بهره گرفتن از دوره‌های آماری مختلف، برابر ۸/۱۱، حداقل برابر صفر و متوسط درصد تفاوت برابر ۴ می‌باشد و این بدین معنی است که اگر در ایستگاه‌های مذکور جهت پیش‌بینی بارندگی سالیانه (بدون اینکه داده‌های واقعی در هرسال به انتهای آمار اضافه شود و مجدداً الگوسازی گردد) از مدل تعیین شده استفاده شود، حداکثر ۸/۱۱ و به طور متوسط ۴ درصد خطا خواهیم داشت.
دانلود پروژه
جهت بررسی کارآیی مدل‌های پیش‌بینی، میانگین بارندگی ماهیانه ایستگاه‌های مورد مطالعه با بهره گرفتن از آزمون t، تست شدند. نتایج این آزمون در جدول آورده شده است. در این آزمون مقادیر پیش‌بینی شده بارندگی ماهیانه در مقابل مقادیر واقعی آن‌ها با انتخاب فرضیه‌های آزمون مناسب، تست گردیدند.
با مشاهده مقادیر t محاسبه شده در جدول (۵-۱۹) و مقایسه آن‌ها با مقادیر جدول t استودنت با درجه آزادی مربوطه، ملاحظه می‌گردد که در تمام موارد، مقدار t محاسبه شده از مقدار t استودنت کم‌تر بوده و مقدار p محاسبه شده نیز برای کلیه موارد، از ۰۵/۰ (سطح معنی‌دار بودن) بزرگ‌تر است و فرض  در هیچ‌یک از موارد آزمون شده در سطح اطمینان ۹۵/۰ رد نمی‌شود. بنابراین می‌توان گفت که تفاوت مقادیر آزمون شده، اختلاف معنی‌داری با صفر ندارند و به عبارت دیگر مقادیر میانگین واقعی بارندگی ماهیانه با مقادیر پیش‌بینی شده آن‌ها در سطح اطمینان ۹۵% با هم تفاوت معنی‌داری ندارند.
شکل۵-۴۲- نمودار میانگین واقعی و پیش بینی شده بارندگی سالیانه ایستگاههای مورد مطالعه
نتایج به‌دست آمده را می‌توان به صورت زیر دسته بندی نمود:
۱- نتایج به‌دست آمده از مدل‌سازی ARIMA فصلی ضربی آریما برای ۵ ایستگاه‌ سینوپتیک در سطح استان کرمانشاه، با نتایجی که مهدوی و صیدی ۱۳۹۳ از کار مشابهی به‌دست آورده است، تفاوت اساسی دارد. یکی از دلایل تفاوت‌ در مدل‌های انتخابی، می‌تواند مربوط به طول دوره آماری و تفاوت در روش تحقیق باشد. اولاً در تحقیق انجام شده توسط مهدوی و صیدی ۱۳۹۳ ، از یک دوره‌ آماری کوتاه مدت برای کلیه ایستگاه‌ها استفاده شده‌است در حالی‌که در این تحقیق از دوره‌های آماری طولانی‌تر و با طول دوره متغیر برای ایستگاه‌ها، استفاده شده‌است.
جدول۵-۲۲- نتایج آزمون t جهت تعیین معنی‌دار بودن اختلاف بین میانگین ماهیانه مقادیر واقعی و پیش‌بینی شده بارندگی در ایستگاه‌های مورد مطالعه استان کرمانشاه در یک سال معین

 

 

ردیف

 

نام ایستگاه

 

کد

 

سال

 

T

 

درجه آزادی

 

P

 

 

 

۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:26:00 ق.ظ ]




    • اگر در ماتریس بردار ویژه درون سطحی، یک یا چند درایه در قطر اصلی (1,1,1) نشود بدین دلیل است که در آن ستون نرمال­سازی صورت گرفته است، مانند جدول 4-18. اگر جمع اعداد فازی میانی بیش از یک باشد نرمال­سازی انجام می­ شود. نرمال­سازی بدین صورت است که تمامی اعداد فازی آن ستون بر جمع مقادیر میانی اعداد فازی آن ستون تقسیم می­شوند.نمونه­ حل شده برای نرمال­سازی جدول 4-18 در فصل چهارم آمده است.

پایان نامه - مقاله - پروژه

 

محاسبه اوزان نهایی سطوح: برای محاسبه وزن نهایی مؤلفه‌های هر سطح(  ) می‌بایست حاصلضرب ماتریس بردار ویژه روابط درونی در بردار ویژه همان سطح در وزن نهایی سطح بالاتر ضرب شود.
( (2009,Semih, Selin, Elif
رابطه 3-10:
در صورتیکه برای یک سطح ماتریس  وجود نداشت، لازم است یک ماتریس یکه هم درجه جایگزین آن گردد. به عبارت دیگر می‌بایست از فرمول زیر استفاده شود.
رابطه 3-11:

مرحله پنجم: تبدیل اعداد فازی به اعداد قطعی: دی فازی کردن با بهره گرفتن از فرمول زیر صورت گرفته است (اپریکویک، 2011).

Crisp (  ) = (2m+l+u)/4 رابطه 3-12:

برنامه ریزی آرمانی

برنامه­ ریزی آرمانی راه حرکت همزمان به سوی چندین هدف را نشان می­دهد. در برنامه ریزی آرمانی مجموع انحراف­های هر هدف نسبت به آرمانی که به ازای همان هدف تعیین شده حداقل می­ شود. یکی از برترین مزایای برنامه­ ریزی آرمانی این است که امکان رسیدن به چندین هدف که واحد اندازه گیری متفاوتی دارند و در تضاد هستند را فراهم می­ کند.

معرفی نمادها

اندیس­ها:
=i شماره استراتژی
پارامترها:
=مقادیر مورد نیاز منابع انسانی برای اجرای اثربخش استراتژی iام
=مقادیر مورد نیاز منابع سازمانی برای اجرای اثربخش استراتژی iام
=مقادیر مورد نیاز منابع تکنولوژیکی برای اجرای اثربخش استراتژی iام
=H میزان منابع انسانی در دسترس سازمان
O= میزان منابع سازمانی در دسترس سازمان
T= میزان منابع تکنولوژیکی در دسترس سازمان
= مقدار آرمانی کل منابع استراتژی i ام (میزان کل منابعی که برای اجرای موفق هر استراتژی باید تخصیص داده شود)
مقدار منابع تخصیص یافته به استراتژی iام در واقعیت
ضریب اصلاح منابع برای استراتژی i ام
=n تعداد هدف­های مسئله
متغیرهای تصمیم:
کمبود منابع در استراتژی i ام
اضافه منابع در استراتژی i ام
مقدار منابع انسانی برای پشتیبانی از استراتژی­ های کیفیت=HR
=ORمقدار منابع سازمانی برای پشتیبانی از استراتژی­ های کیفیت
مقدار منابع تکنولوژیگی برای پشتیبانی از استراتژی­ های کیفیت=TR
= مقدار بهینه منابع انسانی برای استراتژی iام
= مقدار بهینه منابع سازمانی برای استراتژی iام
= مقدار بهینه منابع تکنولوژیکی برای استراتژی iام

مراحل انجام روش برنامه­ ریزی آرمانی

در این پژوهش، هدف به شکل یک تابع ارائه می­ شود که می­بایست حداقل شود. این توابع هدف، انحرافات نامطلوب بین منابع مدیریت کیفیت تخصیص یافته به استراتژی­ های کیفیت و میزان مطلوب این منابع برای تخصیص به منظور اجرای موفق هر استراتژی هستند که سعی می­ شود با بهره گرفتن از مدل سازی برنامه­ ریزی آرمانی این انحرافات به صفر برسد.در این برنامه­ ریزی آرمانی، تابع هدف به صورت زیر تعریف می­ شود:
رابطه 3-13: Minimise
برای بدست آوردن کمبود و اضافه منابع، محدودیت­های آرمانی به صورت زیر تعریف می­شوند که در شکل 3-2 نشان داده شده است:
و محدودیت­های سیستمی به صورت زیر تعریف می­شوند و در شکل 3-2 نشان داده شده است:
HR=H
OR=O
TR=T
شکل3-2 روش تحلیل شبکه­ ای و برنامه­ ریزی آرمانی استفاده شده
مرحله 4
مرحله 2
مرحله 1
منابع:
سازمانی
انسانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:26:00 ق.ظ ]




منْ: مبتدا و مرفوع محلاً. لمْ یُنجه: فعل شرط ومجزوم با اعراب اصلی. هُ: مفعول به و منصوب محلاً.
الصبرُ: فاعل و مرفوع با اعراب ظاهری. أهلکَه: جواب شرط و مجزوم محلاً. الجزعُ: فاعل «أهلک» و مرفوع با اعراب ظاهری.

 

    1. ۳۹٫ ۶٫ توضیحات بلاغی

 

معانی: از دو جمله خبری تشکیل شده است، اسناد افعال «ینجحُ و أهلکَ» به «الصبر و الجزع» از نوع مجازی است.
بیان: استعاره مکنیه به کار رفته است، زیرا «صبر و جزع» به دو انسان تشبیه شدهاند.
بدیع: میان «صبر و جزع» صنعت «طباق» به کاررفته است.

 

    1. ۳۹٫ ۶٫ ترجمه حکمت

 

امام (×) فرمود: «کسى که شکیبایى او را نجات ندهد، بى تابى او را هلاک گرداند.»

 

    1. ۳۹٫ ۶٫ شرح

 

حضرت تشویق کرده است بر تمسک به صبر به هنگام بلا و پیدایش مصیبت هر چند که بزرگ باشد زیرا که عدول از صبر مایهٔ هلاکت در دنیا و مایهٔ عذاب در آخرت میشود اگر کارهایی چون کندن موی و خراش بر صورت نیز انجام شود[۱۹۱].پس مفهوم حکمت این است که صبر تلخ است و در آن شکی نیست ولی جزع و بیقراری تلختر است و آن شعار افراد ضعیف است ولی صبر شعار پرهیزکاران است و نزد خدا اجر بزرگی دارند.گاهى مصیبت بزرگ، باعث بى‏تابى کشنده است و در چنین حالتى براى انسان به جاى بى‏تابى، پایدارى و شکیبایى لازم است تا از هلاکت نجات یابد و نیز احتمال دارد که مقصود امام (×) هلاکت اخروى باشد یعنى کسى که فضیلت صبر او را نجات ندهد صفت ناپسند بى‏تابى او را از پا در میآورد و این عبارت براى برحذر داشتن از بى‏تابى و واداشتن بر صبر و پایدارى است .

 

    1. ۶٫ حکمت شماره ۱۹۰: معیار امامت (اعتقادى، معنوى)

 

    1. ۴۰٫ ۶٫ متن حکمت

 

«وَا عَجَبَاهْ أَتَکُونُ الْخِلَافَهُ بِالصَّحَابَهِ وَ لا تکون بالصحابه و الْقَرَابَهِ.
فانْ کُنتَ بالشوری مَلکتْ اموُرهُم فکیفَ بهذا والمْشیروُن غُیّب؟
وإنْ کنتَ بالقُربی حجَجتْ خصیمَهم فغیرک أولی بالنبیّ وَ أقربُ.»

 

    1. ۴۰٫ ۶٫ توضیح نحوی

 

واعجباه: منادای مندوب. أ: همزه استفهام. تکونُ: افعال ناقصه. الخلافهُ: اسم افعال ناقصه و مرفوع با اعراب ظاهری. بالصحابهِ: جار و مجرور، خبر شبه جمله «تکون» و منصوب محلاً. القرابه: معطوف و مجرور به تبعیت از «الصحابه».

 

    1. ۴۰٫ ۶٫ توضیح بلاغی

 

معانی: دراین عبارت شبه کمال اتصال وجود دارد، بنابراین وصل به «واو» صورت گرفته است. امام در این حکمت از همزه استفهام انکاری استفاده کرده است تا این سخن را خاطر نشان فرمایند اشخاصی به ناحق زمام امور را در دست گرفتند در حالیکه خود آنها آگاهی کامل بر این واقعیت داشتند که امام (×) از نظر قرابت و مصاحبت با شخص پیامبر (|) نسبت به همهٔ آن افراد ارجحیت دارد.
دانلود پایان نامه
بدیع: در میان الفاظ «الخلافه و الصحابه و القرابه»، «صنعت موازنه» بر قرار است.

 

    1. ۴۰٫ ۶٫ ترجمه حکمت

 

امام (×) فرمود: «شگفتا! آیا معیار خلافت، صحابى بودن و خویشاوندى ملاک نیست؟ (از امام، شعرى در همین مسئله نقل شد که به ابابکر فرمود) اگر ادعا مىکنى با شوراى مسلمین به خلافت رسیدی، چه شورایى بود که رأى دهندگان حضور نداشتند؟ و اگر خویشاوندى را حجت مى آورى، دیگران از تو به پیامبر نزدیکتر و سزاوارترند.»

 

    1. ۴۰٫ ۶٫ شرح

 

سیدرضى مى‏گوید:
«از آن حضرت شعرى در این باره نقل کرده‏اند: اگر تو به سبب شورا زمام امر مردم را به دست گرفتى، پس این چگونه شورایى بوده است که مشورت کنندگان در آن حضور نداشتند؟ و اگر به خویشاوندى بر مخالفان آنان پیروز شدى، دیگرى، على (×) به پیامبر (|) سزاوارتر و با او خویشاوندتر است. این سخن از امام (×) پس از بیعت مردم با عثمان نقل شده است و این عبارت پاسخنامه سخنى است که امام (×) راجع به استحقاق عثمان براى خلافت یک بار به دلیل شورا و بار دیگر به دلیل این که او از اصحاب پیامبر (|) است، شنیده بود.»[۱۹۲]
توضیح مطلب با توجه به سخن امام در این حکمت آن است که شایستگى براى خلافت یا به دلیل شورا و یا به سبب همدمى با رسول خدا (|) و یا با خویشاوندى با آن بزرگوار است. پس اگر به دلیل اول باشد چگونه عثمان مى‏تواند زمام امور مردم را به خاطر شورایى در دست بگیرد که بیشتر مردم سزاوار مشورت در آن حاضر نبوده‏اند؟ و این همان معنى است که با عبارت « فإنْ کُنتَ بالشّورى» اشاره فرموده است، و اگر به دلیل دوم باشد چگونه عثمان زمام امر مردم را به دلیل همراهى با پیامبر (|) با وجود کسى که هم مصاحبت کامل و هم خویشاوندى با پیامبر (|) داشته است، به دست گرفته است ؟ بلکه چنین کسى سزاوارتر است. و اگر به دلیل سوم بوده است باز هم دیگرى از او سزاوارتر و نزدیکتر به پیامبر است. و در هر دو مورد مقصود، خود آن بزرگوار است و عبارت «فَکیفَ هذا» یعنى چگونه به این دلایل زمام امور را به دست گرفته است.

 

    1. ۶٫ حکمت شماره ۱۹۱: مشکلات دنیا (اخلاقى)

 

    1. ۴۱٫ ۶٫ متن حکمت

 

«ِإنَّمَا الْمَرْءُ فِى الدُّنْیَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِیهِ الْمَنَایَا وَ نَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ وَ مَعَ کُلِّ جُرْعَهٍ شَرَقٌ وَ فِى کُلِّ أَکْلَهٍ غَصَصٌ وَ لَا یَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَهً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى وَ لَا یَسْتَقْبِلُ یَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِفِرَاقِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ وَ أَنْفُسُنَا نَصْبُ الْحُتُوفِ فَمِنْ أَیْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ وَ هَذَا اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ یَرْفَعَا مِنْ شَیْ‏ءٍ شَرَفاً إِلَّا أَسْرَعَا الْکَرَّهَ فِى هَدْمِ مَا بَنَیَا وَ تَفْرِیقِ مَا جَمَعَا.»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:25:00 ق.ظ ]