|
|
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن (همان : ۴۰۰) ج- اگرچه حافظ نیز مانند خیام معتقد است« که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را» ولی با تتبّع در اشعار خواجه منظور خواجه را متفاوت از نظر خیام می یابیم یعنی می بینیم بر خلاف خیام که در همین حدّ متوقف است حافظ به صراحت از نوعی معرفت منتهی با وسیله ای جز وسیله ی «حکمت و فلسفه و منطق و استدلال » یاد می کند: بدین شـکرانـه می بوسـم لب جـام کــه کــرد آگـــه ز راز روزگـــارم (حافظ،۱۳۷۴ : ۳۴۹) به سرّ جام جم آن گه نظر توانی کرد که خـاک میکده کحل بصـر توانی کرد (همان : ۱۴۸ ) همین نکته است که نشان می دهد حافظ یک نفر«فیلسوف بدبین» نیست بلکه بیشتر « عارفی بدبین نسبت به فلسفه » است.(ر.ک. مرتضوی، مکتب حافظ) ۷- برای تدوین کامل مکتب حافظ و مشرب خاص او باید مواد معنوی و عناصر فکری و ذوقی اشعار خواجه را تجزیه و تشریح بکنیم و مبنای این تحلیل و تجزیه به نظر دکتر منوچهر مرتضوی متکی بر اساس زیر است :
 الف- عقاید و آرا ب- اخلاقیات ج- تجلیّات احوال د- تأثرات و- چاشنی ملامتی و قلندری ۲-۲-۱۰- تأثر حافظ از داستان شیخ صنعان حافظ شیراز از سرنوشت عبرت انگیز شیخ صنعان تأثر کامل دارد و در چند مورد به صراحت یا به تلویحی ابلغ از تصریح از شیخ صنعان یاد می کند و در یک مورد نیز از « شیخ صنعان» اسم می برد: گـر مـریـد راه عشـقـی فکـر بدنـامی مـکن شیخ صنعان خرقه رهن خـانه خمّار داشت وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر ذکر تسبیـح ملک در حـلقه ی زنّار داشت چشم حافظ زیر بام قصر آن حـوری سـرشت شیوه ی جنات تجری تحتها الانهار داشـت (همان : ۱۸) خواجه ی بزرگوار به تصریح از « شیخ صنعان» به عنوان مفلد و « سمبل ایده آل» مکتب رندی و قلندری و لاابالیگری و طریقه ی ملامتیه یاد می کند و با بخشیدن لقب درخشان « شیرین قلندر» به آن پیر قلندر و « خوشا وقت» خواندن بدو و «ذکر تسبیح ملک» را «در حلقه ی زنّار» او جای دادن مجذوبیت خود را در برابر سیمای درخشان و افسانه آمیز او به روشنی می نماید. همین ابیات و چند بیت دیگر که در زیر خواهد آمد برای اثبات این نظر یا حداقل برای اظهار این نظر که خواجه ی بزرگوار شیراز مجذوب شخصیت شیخ صنعان و سرنوشت عبرت انگیز اوست کفایت می کند. توجه حافظ به داستان شیخ صنعان از قدیم مورد توجه شارحین و مفسرّین اشعار خواجه بوده است و در تفسیر ابیات بالا که در آن به شیخ صنعان و سرنوشت او اشاره رفته و نیز در تفسیر غزل زیر که به تلویحی ابلغ از تصریح از این داستان یاد شده تأثر خواجه از داستان شیخ صنعان مورد بحث قرار گرفته است: دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد ازین تدبیر ما (حافظ، ۱۳۷۴ : ۱۴) شارح فاضل سودی در تفسیر این غزل از توجه خواجه به داستان شیخ صنعان آگاه بوده وبا دقت نظر و لطف بیان خاصی« دوش» را کنایه از «زمان گذشته» و « مسجد» را کنایه از « کعبه» و « میخانه» را استعاره از مملکت روم که محل میخواره و کافر و عاشق شدن« شیخ صنعان» است و این سه بیت را زبان حال وقول « مرید یکتا و دانا دل شیخ صنعان» و یا « مریدان شیخ صنعان» گرفته است. .(ر.ک. مرتضوی، مکتب حافظ) آنچه تازگی دارد سه موضوع است که از تتبّع در دیوان خواجه حاصل شده است : ۱- تأثر خواجه ی شیراز از سرنوشت شیخ صنعان انحصار به موارد صریح نظیر موارد مذکور در بالا ندارد و می توان جنبه های مختلف افسانه ی شیخ صنعان را چاشنی عام و نمک دائم غزلهای حافظ دانست. در اغلب غزلهای خواجه تأثرات و نکات ناشی از آن داستان چاشنی زده شده و باید همین داستان را یکی از پایه های تخیّل و تاثرات عمومی ذهن خواجه ی بزرگوار شمرد. ۲- علاوه بر موارد متعدّدی که توجه خواجه به داستان شیخ صنعان معلوم است در بسیاری از مضامین عرفانی و عاشقانه که به طور خاص نمی توان حکم به تأثر از داستان شیخ صنعان داد، نفوذ روح داستان و آثار اشتغال ذهنی خواجه به مضامین و نتایج آن جلوه گر است. ۳- نکته بسیار جالب دریچه ایست که از برکت شیخ صنعان به سوی « پیر حافظ» و تحلیل روحیه وشخصیت مراد تصوّری سلطان عاشقان جهان گشوده یافت و اکنون مسلم است که«شیخ صنعان» هسته ی مرکزی شخصیت پیر تصوری حافظ می باشد و به عبارت دیگر ذهن خواجه ی شیراز مجذوب و مرعوب شخصیت افسانه ای این پیر آتش افروز است و او را اساس شخصیت پیرمغان و پیر میفروش خود که مظهر و رمز و « سمبل » عالی عرفان عاشقانه و روش ملامتیه است قرار داده است. ۲-۲-۱۰-۱- جلوه های تأثر حافظ از داستان شیخ صنعان ۱- لزوم اطاعت محض مرید از مراد : به می سجاده رنگین کن گرت پیرمغان گوید که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها (حافظ، ۱۳۷۴ : ۵) ۲- افتادن از کعبه به میکده و خانه ی خمار : آن که جز کعبه مقامش نبد از یاد لبت بر در میکده دیدم که مقیم افتادست (همان : ۴۰) ۳- در عشق دختر ترسا یا دختر مغ یا در عشق دلبری از ایمان گذشتن و از خانه ی کعبه ی راه نشین میخانه شدن : دل کز طواف کعبه ی کویت وقوف یافت از شوق آن حریم ندارد سر حجاز (همان : ۲۶۳) ۴- دیگر از استفاده های حافظ از داستان شیخ صنعان این است که طریق عشق طریق شیشه ی نام خویش بر سنگ زدن و از بدنام و رسوای نهراسیدن است از ننگ چه پرسی که مرا نام ز ننگست وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نامست (همان : ۵۰) ۲-۲-۱۱- شیوه ی سخن حافظ ۲-۲-۱۱-۱- مفردات خرقه: خرقه، دلق، مرقّع و سایر تعبیراتی که جبّه ی ارشاد و یا لباس اهل فقر را نشان می دهد، دیوان حافظ را رنگین و سیر فکری او را مشخص می کند. از دیوان خواجه بخوبی بر می آید که زهد فروشی در شیراز رایج، شریعت و طریقت وسیله ای بوده است برای کسب مال و جاه و حافظ از این همه دروغ و ریا به جان آمده است. و از تخطئه و طعن و طنز درباره ی آنها دریغ نمی کند. گاهی صریحاً می گوید : نقد صوفی نه همه سافی و بی غش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد (همان : ۱۶۴) گاهی نیز از خود مایه می گذارد و از طعن و طنز درباره ی خویشتن دریغ نمی کند و بدین حیله خشم اهل ریا و زهد فروشان را فرو می نشاند: دلق حافظ به چه ارزد به می اش رنگین کن وانگهش مسـت و خـراب از سـر بازار بیار (حافظ،۱۳۷۴ : ۲۵۲)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[شنبه 1400-08-01] [ 08:42:00 ب.ظ ]
|
|
۲
نگرش کشاورز نسبت به مصرف کود و سموم شیمیایی
نسبی
۳
هنجار ذهنی کشاورز نسبت به مصرف کود و سموم شیمیایی
نسبی
۴
نیت کشاورز نسبت به مصرف کود و سموم شیمیایی
نسبی
۵
کنترل رفتار درک شده کشاورز نسبت به مصرف کود و سموم شیمیایی
نسبی
۶
هنجار اخلاقی کشاورز نسبت به مصرف کود و سموم شیمیایی
نسبی
۷
مفهوم خود کشاورز نسبت به مصرف کود و سموم شیمیایی
نسبی
۸
دانش کشاورز نسبت به مصرف کود و سموم شیمیایی
نسبی
۷-۳ تعریف مفهومی و کارکردی برخی متغیرها ۱-۷-۳ دانش نسبت به مصرف کودها و سموم شیمیایی به اعتقاد جارویس[۱۷۳] (۱۹۹۵) دانش دستآوری شخصی است که در نتیجه یادگیری حاصل میشود. دانش به مفهوم عینیت یافته آن عبارت است از مجموعهای از اطلاعات که مردم به عنوان اعضای یک گروه فرهنگی یا اجتماعی در آن سهیم باشند. بنابراین دانش را میتوان با نقشهای اجتماعی در ارتباط دانست (سلامات، ۱۳۸۷). در این پژوهش منظور از این متغیر، میزان اطلاعات کشاورزان ذرتکار نسبت به مصرف کودها و سموم شیمیایی است. سنجش دانش کشاورزان از طریق مطرح کردن ۱۰ سؤال صورت گرفت.
 سؤالات مطرح شده جهت سنجش دانش کشاورزان نسبت به مصرف سم و کود به صورت مجزا پرسیده شد؛ به عنوان مثال «آیا استفاده بیش از حد از آفتکشها باعث مقاوم شدن آفات می شود؟»، «آیا قرار گرفتن انسان در معرض کودهای شیمیایی، برای سلامتی وی مضر هستند؟»، «آیا قرار گرفتن انسان در معرض سموم شیمیایی، برای سلامتی وی مضر هستند؟»، «آیا استفاده دراز مدت از کودهای شیمیایی باعث کاهش حاصلخیزی خاک میشود؟»، «آیا سموم شیمیایی در درازمدت درآمد را کاهش میدهد؟»، «آیا کودهای شیمیایی در درازمدت درآمد را کاهش میدهد؟» و سؤالاتی از این قبیل. از پاسخگویان خواسته شد تا دیدگاه خود را در خصوص درستی یا نادرستی هر یک از گویههای مطرح شده (در قالب طیف ۳ گزینهای بله، خیر، نمیدانم) مشخص نمایند. ۲-۷-۳ نگرش کشاورزان نسبت به کاربرد سم و کود شیمیایی نگرش به رفتار عبارت از احساس مثبت یا منفی فرد به انجام یک رفتار است و میزان آن به سنجش اعتقاد فرد نسبت به نتایج یک رفتار و ارزیابی میزان مطلوبیت نتیجه آن رفتار تعیین میشود (ساترلند، ۲۰۱۱). در واقع نگرش کشاورزان نسبت به مصرف سم و کود شیمیایی به عقاید و ارزیابی آنها در این خصوص اشاره دارد. این متغیر در قالب جملهبندی خاصی به منظور سنجش عقاید و ارزیابی آنها (۱۴ سوال) مطرح شد. لازم به ذکر است گویههای متغیر نگرش نسبت به مصرف سم و کود شیمیایی به صورت مجزا مطرح شد به عنوان مثال میتوان به گویههای «استفاده از سموم شیمیایی در تولید ذرت عاقلانه است»، «استفاده از کود شیمیایی در تولید ذرت عاقلانه است»، «استفاده از سموم شیمیایی در تولید ذرت رضایتبخش است»، «استفاده از کود شیمیایی در تولید ذرت رضایتبخش است»، «کاربرد سموم برای افزایش محصول مهم است»، «کاربرد کود شیمیایی برای افزایش محصول مهم است» و گویههایی از این قبیل اشاره کرد. همچنین از پاسخگویان خواسته شد تا میزان موافقت خود را در خصوص هر یک از گویههای مطرح شده در قالب طیف لیکرت[۱۷۴] (کاملاً موافقم= ۵، موافقم=۴، تا حدودی=۳، مخالفم=۲، کاملاً مخالفم=۱) مشخص نمایند. ۳-۷-۳ تمایل رفتاری کشاورزان در خصوص کاربرد سم و کود شیمیایی تمایل به عنوان عامل انگیزشی است که رفتار را تحت تأثیر قرار میدهد. تمایل نشاندهنده آن است که فرد برای انجام رفتار چقدر تمایل دارد تلاش کند (آجزن، ۱۹۹۱). در واقع تمایل رفتاری کشاورزان در خصوص استفاده از سم و کود شیمیایی به قصد، عزم و اراده آنها جهت انجام عمل یا اجتناب از انجام رفتاری در خصوص بکار بردن سم و کود شیمیایی در آینده اشاره دارد. بنابراین در این پژوهش از ۱۰ سؤال در قالب طیف لیکرت (کاملاً موافقم= ۵، موافقم=۴، تا حدودی=۳، مخالفم=۲، کاملاً مخالفم=۱) استفاده شد. به عنوان مثال «در آینده نیز قصد دارم از سموم در کشت ذرت استفاده کنم»،«در آینده نیز قصد دارم از کود شیمیایی در کشت ذرت استفاده کنم»، «من در آینده قصد ندارم هیچ تغییری در میزان سم خود بدهم»، «من میخواهم کود مصرفی در تولید ذرت را کاهش دهم» و از این قبیل اشاره دارد. ۴-۷-۳ هنجار ذهنی کشاورزان نسبت به کاربرد سم و کود شیمیایی هنجار ذهنی اشاره به درک فشار اجتماعی برای انجام یا عدم انجام رفتار دارد (ساترلند، ۲۰۱۱). در واقع نوعی ارزشیابی از نگرش سایر افراد مهم (از دیدگاه فرد) نسبت به یک رفتار خاص هستند (هاستودت[۱۷۵]، ۲۰۰۶). منظور از هنجار ذهنی، تأثیری است که افرادی که برای کشاورز مهم هستند (مثل خانواده، کارشناسان و همکاران) بر میزان مصرف سم و کود شیمیایی وی دارند. سنجش هنجار ذهنی در این پژوهش از طریق مطرح کردن ۱۴ سوال در قالب طیف لیکرت (کاملاً موافقم= ۵، موافقم=۴، تا حدودی=۳، مخالفم=۲، کاملاً مخالفم=۱) صورت گرفت. به عنوان مثال «اکثر افرادی که برای من مهم هستند، فکر میکنند که باید استفاده از سم را ادامه دهم»، «اکثر افرادی که برای من مهم هستند، فکر میکنند که باید استفاده از کود شیمیایی را ادامه دهم»، «دوستان نزدیک من استفاده از سموم برای کنترل آفات ذرت را تأیید میکنند»، «دوستان نزدیک من استفاده از کود برای افزایش عملکرد ذرت را تأیید میکنند»، «روشی که دیگر کشاورزان در کنترل آفت ذرت بکار میبرند، برای من مهم است»، «روشی که دیگر کشاورزان برای تقویت خاک بکار میبرند، برای من مهم است» و گویههایی از این قبیل. ۵-۷-۳ کنترل رفتار درک شده کشاورز نسبت به کاربرد سم و کود شیمیایی کنترل رفتار درک شده نشاندهنده باورها، با توجه به دسترسی به منابع و فرصتهای مورد نیاز برای انجام یک رفتار است (شایو[۱۷۶]، ۱۹۹۹). تخمین توانایی فرد برای انجام رفتار کنترل رفتار درک شده نامیده میشود (بامبرگ و ماستر، ۲۰۰۷). در این پژوهش کنترل رفتار درک شده دارای دو جزء میباشد: جزء اول نشاندهنده در دسترس بودن منابع مورد نیاز کشاورز (مثل پول) برای بکار بردن سم و کود شیمیایی است و جزء دوم شامل تعبیر کشاورز از سهولت یا دشواری کاربرد یا عدم کاربرد سم و کود شیمیایی است. سنجش کنترل رفتار درک شده در این پژوهش از طریق مطرح کردن ۱۴ سوال در قالب طیف لیکرت (کاملاً موافقم= ۵، موافقم=۴، تا حدودی=۳، مخالفم=۲، کاملاً مخالفم=۱) صورت گرفت. به عنوان مثال «با توجه به اثری که سموم شیمیایی بر افزایش تولید دارند، قیمتشان مناسب است»، «با توجه به اثری که کود شیمیایی بر افزایش تولید دارند، قیمتشان مناسب است»، «من اگر بخواهم به راحتی میتوانم مصرف سموم را در تولید ذرت کنار بگذارم.»، «من اگر بخواهم به راحتی میتوانم مصرف کود شیمیایی را در تولید ذرت کنار بگذارم»، «به راحتی میتوانم با کود کمتر مقدار محصول فعلی را تولید کنم.»، «به راحتی می توانم با سم کمتر مقدار محصول فعلی را تولید کنم» و از این قبیل. ۶-۷-۳ هنجار اخلاقی نسبت به کاربرد سم و کود شیمیایی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ترکیب ساختمان های بلند با محیط شهری در ساختمان های بلند باید به نیازهای عابران پیاده و نهایتاً کاربران ساختمان به سرپناه، بافت، غنای فرم و رنگ و نیز ریزه کاری های معماری در مقیاسی کوچک توجه شود. ساختمان های بلند می توانند فرم های الهام بخشی و بیانگر علاقه انسان به خارق العادگی و غافلگیر شدن باشند و می توانند محلی باشند که انسان ها خود را با آن شناسایی می کنند، محل هایی که احساس تعلق به مکان هایی خاص را در آنها به وجود می آورند. (DESIGN GUIDANCE Tall Buildings, 2004) جرم ساختمان نیز در ارزیابی توان بالقوه یک توسعه، اهمیتی اساسی دارد. باید معلوم شود که ساختمان بلندی می خواهیم که تا مرزهای زمین ساخته شود یا سازه های سکو مانندی که با سیمای خیابان رابطه ای بهتر برقرار کنند و ساختمان بلند در فراز آنها جای گیرد. همه ما به خوبی با جدال مربوط به ایجاد نمای مستقل و سکوهای ساختمان در مقابل برج های بلندی که یکپارچه از دل فضای باز سر بر می آورند آشناییم. معمولاً نظر سازنده این بوده که حداکثر فضا را در برج ببیند نه در سکو. به ازا هر برج تک ایستاده موفق متاسفانه شاهد تلاش های شکست خورده بسیاری برای خلق فضای شهری موفق بوده ایم.
 ابتکار ایجاد سکو شامل بررسی جدی الگوی خیابان و ایجاد مقیاسی انسانی تر و به حداقل رساندن تاثیرات مخرب باد در سطح زمین می شود که همگی در انسانی کردن ساختمان های بلند تاثیر می گذارند. ایجاد برج های باریک که سایه اندازی ساختمان های بلند را به حداقل می رسانند، به دلیل توجه ما به خورشید مسئله ای عاطفی می باشد و بنابراین ملاحظه ای دیگر بر ملاحظات مربوط به انسانی کردن ساختمان های بلند می افزاید. (Tall buildings supplementary guidance,2008)
تاثیر ساختمان های بلند بر فضاهای شهری فضاهای شهری به عنوان فضایی برای زندگی اجتماعی مردم، به وسیله موجودیت ساختمان های بلند را تحت تاثیر قرار می دهد. (N. Rafizadeh, 2005) متخصصین بسیاری بر سه ویژگی اصلی فضاهای شهری تاکید دارند که به شرح زیر است: فضایی محدود شده کیفیت زیبا شناسانه از فضا عملکرد ها و فعالیت های اجتماعی که در آن فضا در حال اجراست. فضای محدود شده هنگامی که فضا به عنوان یک منطقه محدود شکل می گیرد باید برخوردار از کیفیتی باشد که جلوه های بصری مطلوبی را برای استفاده از فضا ایجاد کند؛ بنابراین این بستر باید برای اقدامات بشر همراه و وابسته باشد. فضاهای شهری در مناطقی که در آن ساختمان های بلند شایع ترین نوع هستند از فضایی انسانی برخوردار نیستند و خیابان های باریک بین این ساختمان ها دیدگاه های ممکن از فضاهای داخلی نسبت به فضاهای باز را نابود می کنند. این انسداد و گرفتگی احساسی از تنگی را در فضای ساختمان های بلند ایجاد می کند. شرایط نامطلوب به وسیله سایه، عدم روشنایی کافی و عدم نور خورشید تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. برای حل این مشکل، دو اقدام زیر توصیه می شود: ساخت دهانه و گشودگی در میان ساختمان به وسیله ایجاد فضاهای باز یا سبز در امتداد طول بلوک های برج، در خیابان.
تصویر: فضاهای باز و سبز در میان ساختمان ها؛ ماخذ: (N. Rafizadeh, 2005) تغییر ارتفاع نسبت به تخصیص و مجاورت ساختمان های بلند و کوتاه
تصویر: تغییر ارتفاع در مجاورت ساختمان؛ ماخذ: (N. Rafizadeh, 2005) کیفیت زیبا شناسانه از فضا ساختمان های بلند دارای چشم انداز نسبتاً خوبی به فواصل نسبتاً دور می باشند. با این حال، آنها از فواصل نزدیک زیبا به نظر نمی رسند. به منظور تغییر جنبه های زیبای شناختی فضاهای شهری، هنگامی که ساختمان های بلند شایع ترین نوع هستند و در جهت بهبود جنبه های فیزیکی و بصری این فضا ها، باید نسبت ابعاد به نحوی نزدیک به اقدامات بشر انتخاب گردند. به عبارت دیگر، ارتفاع ساختمان در لفاف اصلی باید کاهش یابد. (N. Rafizadeh, 2005)
تصویر: جنبه های بصری مطلوب؛ ماخذ: (N. Rafizadeh, 2005) کارکرد ها و فعالیت های اجتماعی در فضا کارکرد ها و فعالیت های اجتماعی در ساختمان های بلند موفقیت آمیز نبود، به علت بستر، دید و چشم اندازها و سپس جمعیتی کوچکتر به چنین فضاهایی جذب می شوند. بنابراین به وسیله رکود اقتصادی این ساختمان ها از حد فاصل پوشش های فضاهای شهری و ساخت و ساز ساختمان های کوتاه به جای فضای مناسب پیروی می کنند و از ایجاد چشم انداز های بصری بیشتر و بهتر لذت می برند. به این ترتیب، ساختمان های بلند دورتر از فضاهای اطراف آن واقع می شود به طوری که تاثیرات قابل اندازه گیری خود را در فضاهای شهری کاهش می یابد. (N. Rafizadeh, 2005)
تاثیر ساختمان های بلند در چشم انداز شهری طرفداران ساختمان های بلند بر این باورند که یکی از مزیت های عمده این ساختمان ها ارائه دادن چشم انداز شهری و قدرت دید از طبقات بالایی این ساختمان ها می باشد. اما باید به یاد داشته باشیم که پدیده ساختمان های بلند به طور کلی برخی از اثرات نامطلوب محیط مجاور چون: انسداد دید و منظر، سایه اندازی، کاهش حریم خصوصی در فضاهای داخلی ساختمان های مجاور و نفوذ در مناطق سبز را سبب می شود و همه این اثرات که عمدتاً در مناطقی با تراکم بالا اتفاق می افتد؛ باعث بی نظمی در فضاهای شهری می شود (N. Rafizadeh, 2005). جلوه های بصری ذکر شده در بالا مربوط به برخی از عواملند که عبارتند از: ارتفاع و ارتفاع نسبی (مقیاس)، فرم ساختمان، حفظ حریم خصوصی، تزیینات و نوع پوسته. مطالعات انجام شده بر روی تاثیرات بصری بناهای بلند در ایران نشان می دهد که فاکتور مقیاس در ساختمان های بلند یک پدیده حیاتی در کیفیت آن ها می باشد. به عبارت دیگر، دوری از ساختمان های بلند، تاثیرات بصری را برای ناظر به دلیل گسترش زاویه دید کاهش می یابد.
مقیاس منظور از مقیاس رابطه بین اندازه یک فضا یا شی با فضاها و یا اشیا اطراف آن می باشد. در معماری و طراحی شهری همواره مقیاس انسانی[۳] به عنوان موجه ترین مقیاس اندازه گیری ابعاد ساختمان با فضا مطرح بوده است. مقیاس، به عنوان یک ابزار برای اندازه گیری و سنجیدن، شامل روابط بسیاری است. مقیاس انسانی به معنای ارتباط بین ساخت و ساز و شرایط انسانی است، و همچنین به عنوان یک رابطه بین ساختمان و توانایی مردم برای پردازش داده هاست. آنچه به وسیله مقیاس در بلوک برج ها معنی می شود، در مجموع و به طور مستقل در ارتفاع و تناسبات است. با توجه به این اندازه، و همچنین عرض خیابان های اطراف، ساختمان های بیش از ۳ طبقه در بسیاری از خیابان ها خارج از مقیاس استاندارد است و در نتیجه تحریک نمی کند. انسان با رعایت این مقیاس ها احساسی از دوستی، مجاورت، حفاظت و امنیت را در میان ساکنین و عابرین به وجود می آورد.(N. Rafizadeh, 2005) بنابراین اگر بخواهیم ساختمان ها دارای ابعاد انسانی باشند باید کوتاه، و یا آنکه در طبقات بالایی ساختمان عقب نشینی هایی صورت بگیرد. همچنین در برخی موارد جزییات یک ساختمان بلند مثل در، پنجره و یا اجزایی که در نماسازی به کار می روند ممکن است خارج از مقیاس باشند. در واقع ارتباط با مقیاس انسانی را نه فقط در رابطه با ارتفاع ساختمان بلکه با تمامی آن چه که انسان درک می کند قابل جستجو است. در رابطه با مقیاس انسانی می توان به برخی موارد که می توانند در تعیین ضوابط طراحی ساختمانی مورد استفاده واقع شوند توجه داشت (امین زاده، بهناز، ۱۳۷۶). مقیاس همسایگی : مقیاس همسایگی ساختمان های بلند در بافت های شهری موضوعی بسیار با اهمیت تر از مقیاس این ساختمان ها به تنهایی می باشد. مقیاس همسایگی ساختمان های بلند را با اندازه و ساختمان ها در همسایگی و مجاورت آنها ربط می دهند. از آن جایی که بسیاری از این ساختمان ها در بافت های موجود شهری ساخته می شوند، همجواری آنها با ساختمان های اطراف که غالباً کوتاه مرتبه بوده، مسئله ساز و با اهمیت می گردد. (Tall Building Design Guidelines, 2013)
تصویر: ارتفاع و ارتفاع نسبی ماخذ:(N. Rafizadeh, 2005) ساختمان های بلند به لحاظ بعد ارتفاعی که ماهیت آنها را شامل می گردد به دشواری می توانند در بافت های کوتاه مرتبه موجود هضم شوند. به طور کلی وقتی این ساختمان ها در میان بافت های کوتاه قرار می گیرند تنها با تغییر تدریجی ارتفاع از بلند به کوتاه یا بر عکس می توان ناهمگونی های نما را تا حدی رفع نمود. خصوصاً وقتی ساختمان های بلند و کوتاه دارای مرز مشترک هستند. قرار دادن فضای باز در اطراف ساختمان های بلند و حد فاصل بافت کوتاه مرتبه و بلند مرتبه، تا حدودی به رفع ناهمگونی بافت کمک کرده و از تضاد شدید در نمای شهری و در بافت شهر جلوگیری می کند. رعایت سلسله مراتب مقیاس بین ساختمان های بلند و کوتاه مرتبه در اطراف و یا فضاهای باز و واحدهای همسایگی همجوار، در سه بخش می تواند مورد بررسی قرار گیرد. (N. Rafizadeh, 2005) مقیاس بلوک شهری مقیاس منطقه ای در ابعاد سایت که بنابر نیاز پروژه مقیاس بلوک شهری مورد بررسی قرار می گیرد: مقیاس بلوک شهری ایجاد پایه ساختمان با مقیاسی متناسب با ساختمان های اطراف و عرض خیابان شکل می گیرد. مفصل بندی پایه ساختمان با پلاک های همجوار که پیوستگی مجاور و خیابان را تامین می کند و تخصیص کاربری های مناسب با فعالیت های طبقه همکف. (Tall buildings guidance, 2008) مقیاس و مکان یابی مناسب برای ساختمان بلند مرتبه درون سایت در جهت کاهش تاثیرات بصری آن از طرف خیابان، فضاهای باز اطراف و واحد همسایگی همجوار که شامل عقب نشینی حجم ساختمان در طبقات برای خوانایی بیشتر بخش پایه ساختمان از طرف خیابان می شود. زمانی که قرار است یک یا چند ساختمان بلند مرتبه درون یک سایت واقع شوند در میان دو محدوده با ارتفاع کاربری یا شکل ساختمان های متفاوت؛ مطالعه و در نظر گرفتن عقب نشینی ها، تورفتگی ها و سلسله مراتب مناسب در مقیاس ارتفاعات لازم است. هر کدام از این ابزارهای کنترل می تواند با توجه به اندازه محدوده ساخت و ساز، میزان کاربری ها، واحدهای همسایگی همجوار، با ارتفاعات کوتاه تر اندازه عرض خیابان و تحلیل میزان تاثیر ساخت و ساز بر بلوک های همجوار که شامل میزان سایه اندازی - نورگیری و دریافت منظر آسمان می شوند تغییر یابند. گاهی در بافت هایی که ساخته شده اند با انجام این تحلیل ها، شاید بتوان به این نتیجه رسید که این محدوده برای بلند مرتبه سازی مناسب نمی باشد. تخصیص یک فاصله مناسب افقی بین ساختمان های بلند احداثی و مناطق با مقیاس کوتاه تر ارتفاعی، تخصیص ارتفاع مطلوب و عقب نشینی ها و تورفتگی های متناسب با حجم و ارتفاع کوتاه تر توده های مجاور و واحدهای همسایگی همجوار در جهت کاهش میزان تاثیرات این ساختمان ها به خیابان ها، فضاهای باز و ملزومات آنها است. مقیاس اجزای نمای شهری
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
استفاده از سرمایه دانشی یا معنوی؛ کیفیت تکنولوژی؛ کیفیت نوآوری؛ کیفیت زنجیره تأمین؛ کیفیت جهانی، بین المللی و قابلیت بین المللی (مقصودی، ۱۳۸۲: ۱۵).
۲-۶-۷-۲ کیفیت محصول با رویکرد هزینه:
شرکتها در بکارگیری استراتژی رهبری هزینه محصول بر کنترل شدید هزینه ها و اثربخشی هزینه ها در تمام حوزه های عملیاتی تمرکز می یابند. سازمان برای اینکه به تولیدکنندهای با حداقل هزینه در صنعت تبدیل شود، از یک یا همه منابع دستیابی به مزیت از طریق هزینه ها استفاده می کند. اگر سازمانی بتواند به رهبری هزینه دست یافته و آن را حفظ نماید، به فعالی بالاتر از سطح متوسط در صنعت خود تبدیل می شود. دستیابی به رهبری هزینه از روش های گوناگونی بدست می آید. این روشها شامل تولید انبوه، توزیع انبوه، صرفه جویی ناشی از مقیاس، تکنولوژی، طراحی محصول، بهینه سازی منابع و دسترسی به مواد خام می شوند. دستیابی به مزیت هزینه به هفت طریق ممکن می باشد:
 مقیاس اقتصادی؛ یادگیری اقتصادی؛ تکنولوژی فرایند؛ طراحی محصول؛ طراحی فرایند؛ بهینه سازی ظرفیت؛ هزینه های درونداد؛ استفاده گسترده از استراتژی رهبری هزینه، زمانی مناسب است که مقیاس و قلمرو اقتصادی با اهمیت بوده و قابل حصول است و از طرفی تمایز محصول نیز مشکل باشد ( رضایی نژاد، ۱۳۸۰: ۸۵).
۲-۶-۸ توجه به گرایشات بازار
ایجاد اطلاعات حاصل از بازار در کل سازمان درباره نیازهای جاری و آینده مشتریان، توسعه و انتقال این اطلاعات در سراسر سازمان و پاسخگویی به آن در تمام سطوح سازمان. (کهلی وجاورسکی۱۹۹۰( توجه نکردن به خصوصیات بازار و گرایش ها موجب از دست دادن سهم در یک بازار می شود. توجه به خصوصیات بازار و گرایش ها در موارد ذیل قابل بحث می باشد. قابلیت افزایش سود و بازده سرمایه گذاری: اگر افزایش سود و بازده سرمایه گذاری، از طریق توجه به خصوصیات بازار و گرایش ها بهدست می آید، بنابراین مناسبترین روش برای توجه به گرایشات بازار روشی است که بیشترین فرصت را برای سود ایجاد کند. مشابه بودن نیازهای خریداران در هر قسمت: خریداران بالقوه در هر قسمت از بازار، باید بر مبنای فعالیتهای بازاریابی، مانند طرح و شکل محصولات مورد نیاز یا نوع تبلیغات، باهم شباهتهایی داشته باشند (طالقانی، ۱۳۸۸: ۱۲). متفاوت بودن نیازهای خریداران در قسمت های گوناگون بازار: اگر نیازهای خریداران در قسمت های مختلف بازار، کاملا متفاوت نیستند، برای هر قسمت بسته به گرایشات ، فعالیت ها نیز متفاوت است و معمولا فعالیتهای بازاریابی متفاوتی را میطلبد که هزینه های بیشتری نیز ایجاد می کند. امکان فعالیت بازاریابی برای دستیابی به یک قسمت؛ دستیابی به یک قسمت بازار و گرایش های آن، نیازمند فعالیت بازاریابی کارآ و سازنده است. سهولت و هزینه توجه به گرایشات بازار؛ مدیر بازاریابی باید توجه به گرایش بازار را بهسهولت و با هزینه پائین (متناسب با نوع طرح، بازار و منافع متصور آن)، اجرا کند ( دهدشتی، ۱۳۸۹: ۲۶).
۲-۶-۸-۱خصوصیات الزامی جهت توجه به گرایشات بازار در بازار مصرفی
بازارهای مصرفی میلیونها نفر از مشتریان شخصی در سرتاسر جهان را شامل می شوند که کالاها و خدمات را جهت مصارف شخصی یا مصرف توسط اقوام، آشنایان و دوستان خریداری می کنند. بنابراین، یک بازاریاب محصولات مصرفی ابتدا خواسته ها و نیازهای این افراد را شناسایی کرده و سپس بازار آنها را به بخش ها و گروه های سودآور و قابل کنترلی تقسیم می کند که منعکس کننده این نیازها هستند. تحقیقات نشان می دهد که بیش از ۷۰ درصد مردم، محصولات و خدمات را عمدتاً به دلایل احساسی و نمادین به جای دلایل منطقی و کارکردی خریداری می کنند. این امر، بخش بندی بازار مصرف کننده را از نظر نوع تحقیقات مورد استفاده، طبقات بخش بندی مورد استفاده، محصولات و برندهای تولید شده کاملاً متفاوت از بخشبندی بازارهای صنعتی می کند. عوامل مهم در توجه به گرایشات بازار مصرفی به شرح ذیل می باشد: (رنجبریان، ۱۳۸۸: ۶).
۲-۶-۸-۱-۱ خصوصیات جغرافیایی
یکی از مهمترین ویژگیهایی که میتواند بر نیاز و گرایش مشتری (مصرفکننده ) تاثیرگذار باشد، منطقه جغرافیایی است. البته این بخش بندی میتواند به اندازه یک قاره وسعت داشته باشد و یا حتی به اندازه یک محله شهر کوچک شود. متداولترین متغیرهای بخش بندی جغرافیایی عبارتند از: ناحیه جغرافیایی (بر اساس قاره، کشور، استان، شهر یا حتی محله) جمعیت بخش تراکم جمعیتی بخش آب و هوا و … ( برلی[۲۵]، ۲۰۰۸ : ۵).
۲-۶-۸-۱-۲ خصوصیات جمعیتی
یکی دیگر از روش های متداول برای توجه به گرایشات بازار، گرایشات بازار بر اساس متغیرهای جمعیتی است که مهمترین آنها عبارتند از ، سن، جنسیت، شغل، تحصیلات، نژاد، ملیت، مذهب، اندازه خانواده، وضعیت خانوادگی، میزان زاد و ولد، درآمد، طبقه اجتماعی و … بسیار از این متغیرها، استاندارد خاصی برای بخش بندی دارند. به عنوان مثال وضعیت خانوادگی میتوان شامل مجرد، متاهل بدون فرزند، متاهل دارای فرزند بخش بندی شود. البته باید توجه داشت که بخش بندیها میبایست با ویژگیهای بومی هر کشور سازگار باشد ( دافی[۲۶]،۲۰۰۴: ۱۵).
۲-۶-۸-۲ خصوصیات الزامی جهت توجه به گرایشات بازار در بازار صنعتی
این بازار، بازار بسیار بزرگی است که در بعضی از کشورها احتمال دارد در بر گیرنده هزاران و حتی میلیونها شرکت و مؤسسه باشدو حجم دادوستد کالاها و خدمات در ان بازار سالانه بالغ بر چندین میلیارد دلار در کشورهای صنعتی می باشد. بنابراین بازار کالای صنعتی ، بزرگترین و متنوع ترین بازار سازمانی به شمار می رود. عمده ویژگی های مورد نظر در بازار صنعتی را می توان به شرح ذیل مشاهده نمود ( لارسون[۲۷]،۲۰۰۴: ۱۲). ویژگیهای سازمان خرید ویژگیهای مرکز خرید ویژگیهای فردی تصمیمگیرندگان نوع صنعت اندازه یا بزرگی شرکت محل یا مکان متغیرهای عملیاتی متغیرهای عملیاتی مورد استفاده شرکت ها ی فعال در صنعت مورد نظر را به عنوان مشتریان سازمانی در بخش بندی سازمانی موثر و بهره برداری از آن متغیر سوالات ذیل پیشنهاد شده است : فناوری: برای ارائه خدمت به مشتری بر چه فناوریهایی تمرکز خواهیم کرد؟ استفاده کنندگان: آیا محصولات خود را به استفاده کنندگان عمده، متوسط یا کم و یا مشتریانی که از این محصول استفاده نمی کنند، عرضه خواهیم کرد؟ تواناییهای مشتری: آیا ما محصولات خود را به مشتریانی ارائه میکنیم که به این خدمات نیاز زیاد یا اندک دارند؟ ( عشقی[۲۸]،۲۰۰۷: ۸۶).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
عباسپور، ع.، همتی، م. و شهولی خیرآبادی، س. (۱۳۹۱). ارزیابی وضعیت موجود و مطلوب مؤلفه های مدیریت دانش در بین کارشناسان پردیس فنی دانشگاه تهران. نامه آموزش عالی، (۱۸)، ۱۵۴- ۱۳۹٫ علامه، م. (۱۳۸۴). دانشآفرینی: کلید طلایی نوآوری مداوم و رقابتپذیری پایدار. مدیریت، (۱۰۵) و (۱۰۶)، ۲۲-۱۹٫ علیپور حافظی، م.(۱۳۸۶). تعامل مدیریت دانش و اقتصاد اطلاعات. فصلنامه کتاب، (۶۹)، ۹۲-۸۵٫ عبدالمنافی، س.، شعرا، ز. و مرتمنزاده، و. (۱۳۹۳). بررسی امکانسنجی پیادهسازی مدیریت دانش در شرکت صنایع الکترونیک شیراز(مطالعه موردی) و ارائه راهکارهای بهبود مدیریت دانش در سازمان. کنفرانس مدیریت، تحول و نوآوری در توانمندسازهای مدیریت. فرهودی، ف. و درودی، ف. (۱۳۸۷). لزوم به کارگیری مدیریت دانش در افزایش سطح کیفی فعالیتهای سازمانهای نوین. علوم و فناوری اطلاعات، ۲۴(۲)، ۱۰۴-۸۹٫ قنبری، ع. و مخزن موسوی، ه. (۱۳۹۰). رویکرد منطق فازی برای مدلسازی اقتصاد زیرزمینی در ایران. پژوهشنامه اقتصادی، (۳)، ۱۱۳-۹۱٫
 قربانىزاده، و. ا.، نوربخش، م. و منصوریان، ا. (۱۳۹۰). عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در سازمانهاى عمومی. فصلنامه مطالعات مدیریت انتظامی، ۶(۳)، ۴۸۶ -۴۷۰٫ قلیزاده، م. و. و حمیدیزاده، م. ر. (۱۳۸۸). شکست سازمانها در مدیریت دانش و ارائه مدل موفق مدیریت دانش. ششمین کنفرانس بین المللی فناوری اطلاعات و ارتباطات، تهران. کاملی، م. ج. (۱۳۸۷). مدیریت دانش و موانع آن در سازمانهای دولتی(مطالعهی موردی در سازمان پلیس).کارآگاه، ۲(۳)، ۳۹-۱۷٫ کارنامه حقی، ح. و اکبری، ن. (۱۳۸۳). بررسی همگرایی تقاضای اجتماعی آموزش عالی در ایران. فصلنامه پژوهش اقتصادی در ایران، (۲۰)، ۱۳۴-۱۱۵٫ کورهپزان دزفولی، ا. (۱۳۸۷). اصول تئوری مجموعههای فازی. چاپ دوم، انتشارات جهاد دانشگاهی واحد صنعتی امیرکبیر، تهران. گیتس، ب. (۱۳۸۰). کسبوکار بر بال اندیشه. مترجم دکتر عبدالرضا رضایی نژاد، چاپ دوم، تجارت الکترونیک، انتشارات فردا. لاجوردی، ج. و خانبابایی، ع. (۱۳۸۶). بررسی عوامل تسهیلکننده مدیریت دانش در تیمهای کاری مطالعه موردی: بانک کشاورزی. دانش مدیریت، (۲۰)، ۷۶-۱٫ محمدی فاتح، ا.، سبحانی، م.ص. و محمدی، د. (۱۳۸۷). مدیریت دانش(رویکردی جامع) ،تهران: پیام پویا. ملکی، م.، نصیریپور، ا. ا. و آقابابا، س. (۱۳۸۶). مدیریت دانش در اورژانس بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) بر اساس الگوی تعالی بالتدریج. مدیریت اطلاعات سلامت، (۴)، ۱۷۴-۱۶۷٫ میرغفوری، ح.، صیادی تورانلو، ح. و کریمینیا، م. (۱۳۹۲). رتبه بندی عوامل مؤثر بر ارتقای نوآوری در شرکتهای وابسته به مراکز رشد با بهره گرفتن از تکنیک تاپسیس فازی؛ مطالعه موردی پارک علم و فناوری یزد. رشد فناوری، (۳۶)، ۲۷-۱۹٫ منوریان، ع. و عسگری، ن. (۱۳۸۶). ابعاد ساختاری و محتوایی سازمانهای دانشمحور. اولین کنفرانس ملی مدیریت دانش، مرکز همایشهای بینالمللی رازی. منصوری، ع. و یاوری، ز. (۱۳۸۲). QFD ابزاری برای انتقال صدای مشتری به فرایند طراحی و توسعه محصول. شیخ بهایی، (۳)، ۹۱-۷۳٫ موسوی، ع. (۱۳۸۴). مدیریت دانش. مجلهی اصلاح و تربیت، (۴۴) ، ۲۳-۱۲٫ میرزایی چابکی، م. (۱۳۸۹). تدوین استراتژی برای شرکت چوکا و رتبه بندی استراتژیها با تکنیک تاپسیس فازی. پایاننامهی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران، دانشکده مدیریت. مظفری، م. م. و کاوسی، م. (۱۳۸۹). به کارگیری مدل DEA در QFD بهمنظور طراحی محصول در صنایع تولید تلویزیون(مطالعه موردی شرکت پارس الکتریک). مدیریت توسعه و تحول، (۵) ، ۳۸-۳۱٫ نوروزیان، م. (۱۳۸۵). دانش مدیریت دانش. تدبیر، (۱۷۶)، ۲۹-۲۶٫ نکودری، م. و یعقوبی، ن. (۱۳۹۰). بررسی عوامل تسهیلکنندهی مدیریت دانش در سازمان مدیریت بحران. پژوهشهای مدیریت عمومی، (۱۳)، ۱۱۹- ۹۵٫ نوروزیان، م. (۱۳۸۴).کاربرد مدیریت دانش در بخش دولتی. تدبیر، (۱۵۶). نهاوندی، ب.، فرهی، ر.، کزازی، ع. و جعفرینژاد، ن. (۱۳۹۰). تعیین و اولویتبندی معیارهای مؤثر بر اثربخشی مدیریت دانش در سازمانهای تحقیقاتی ایران با رویکرد تطبیقی(فازی و قطعی). مدیریت فناوری اطلاعات، (۷)، ۱۹۲-۱۶۹٫ هاشمی، ص. (۱۳۸۹). مطالعه تطبیقی استقرار چرخه مدیریت دانش در دانشگاه تهران و دانشگاه علوم انتظامی. رساله کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی. هاشمی، ص.، محمدی مقدم، ی. و محمدی مقدم، ا. (۱۳۹۰). مدیریت دانش، الزامات و چالشها. فصلنامه توسعهی مدیریت منابع انسانی و پشتیبانی، (۱۹)، ۱۳۰-۱۰۱٫ مراجع لاتین: Al-Busaidi, K. A. & Olfman, L. (2005). A Investigation of the Determinants of Knowledge Management Systems Success in Omani Organizations. Journal of Global Information Technology Management, 8(3), 6-27. Allee, V. (1997). The Knowledge Evolution: Expanding Organizational Intelligence. Butterworth-Heinemann, Newton, MA. Adam, R., & Mccreedy, S. (1999). A Critical Review of Knowledge Management Models. The Learning Organization, 6(3), 91-101. Akhavan, P., Hosnavi, R., & Sanjaghi, M. (2009). Identification of Knowledge Management Critical Success Factors in Iranian Academic Centers. Education,Business and Society: Contemporary (Middle Eastern Noues), 2(4), 276-288. Allee, V. (1997). Twelve Principles of Knowledge Management, Training & Development, 51(11), 4-71. Andersson, T., & Westterlind, T. (2002). Sharing Knowledge Over Company Borders Managiing Knowledge in Key Customer Relations at ABB Sweden. Master Thesis. Bartol, K. M., & Srivastava, A. (2002). Encouraging Knowledge Sharing:the Role of Organizational Reward Systems. Journal of Leadership and Organization Studies, 9(1), 75-81. Brand, A. (1998). Knowledge Management and Innovation at 3M. Journal of Knowledge Management, 2(1). Byrne, R. (2001). Employees: Capital or Commodity, The Learning Organization. 8(1), 44-50. Beach, R., Muhlemann, A. P., Price, D. H. R., Paterson, A., & Sharp, J. A. (2000). A Review of Manufacturing Flexibility, European Journal of Operational Research, 122, 41–۵۷٫ Brokman, B. K., & Morgan, R. M. (2003). The Role of Existing Knowledge Management in New innovativeness and Performance. Decision Science, 34(2), 385-397. Bouchereau, V., & Rowlands, H. (2000). Methods and Techniques to Help Quality Function Deployment(QFD). Benchmarking: An International Journal, 7(1), 8-19. Bottani, E., & Rizzi, A. (2006). Strategic Management of Logistics Service: A Fuzzy QFD Approach. International Journal of Production Economics, 13(2), 585–۵۹۹٫ Benner, M., Linnemann, A. R., Jongen, W. M. F., & Folstar, P. (2003). Quality Function Deployment (QFD)- Can it be Used to Develop Food Products? Food Quality and Preference. 14, 327-339. Bhattacharya, A., Geraghty, J., & Young, P. (2010). Supplier Selection Paradigm: An Integrated Hierarchical QFD Methodology Under Multiple-Criteria Environment. Applied Soft Computing, 10, 1013-1027. Brelade, S., & Harman, C. (2000). Using Human Resources to Put Knowledge to Work. Knowledge Management Review, 3(1), 9-26. Bose, R. (2003). Knowledge Management Enabled Health Care Management Systems: Capabilities. Infrastructure, and Decision Support. Expert Systems with Applications, 24(1), 59-71. Choi, B., Simon, K., & Joseph, G. D. (2008). Effects of Knowledge Management Strategy on Organizational Performance: A Complementarity Theory-Based Approach. Omega the International Journal Of Management Science, 36, 235-251.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|