۲-۳-۶-۲دام و فرآورده های دامی
در یسنا هات ۶۰ بند ۳ بردامداری تاکید شده است : … ahmiia. nmāne.raocahi.buiie.3 ahmiia. nmāne.vaxṣ̌aϑi.buiie “… مباد ، اینک از این جایگاه گله و رمه گسسته شود …” (پورداود،۱۳۳۷ :۷۵) . ایران نخشتین کشور جهان است که مردم آن به کشت و زرع و پرورش دام پرداختند و نگاهداری و پرورش حیوانات اهلی در ایران خیلی زودتر از جاهای دیگر جهان آغاز شد ، در میان مجسمه های برنزی لرستان مجسمه های کوچک گاو بسیار اسیت و حتی روی یکی از سفالها ی شش هزار سال پیش در کاشان گاوی دیده می شود که در کنار جویی از آب می نوشد ،گله های بز هم در ایران قدیم فراوان بوده و تقریبا در همه نقاط ایران و جلگه بین النهرین نقش آن دیده شده است (بهرامی،۱۷۲:۱۳۴۱) . ستاری نیز معتقد است برطبق گواهی تاریخ آریائیها اولین قومی بودندکه به اهلی کردن گوسفندی پرداختند ، طوریکه می توان سرزمین ایران را مهد اولیه گوسفند به شمار آورد (ستاری،۶۸:۱۳۴۹) . یکی از گل نوشته های تخت جمشید مربوط به چوپان ها ست که گله های شاه را از پارس به شوش برده اند . در هر منزل به این چوپانها ۱۰۵۰ پیمانه آرد داده اند (هینس،۲۹۵:۱۳۸۲) . احتمالا نوعی دامداری بر اساس انتقال دامها رایج بوده است ،احتمالا در فصل زمستان شوش قابلیت بهتری یرای تغذیه دامها داشت تا پارس . حتی در اسناد عیلامی به حرفه ایی به نام “خربد ” برمی خوریم که مسئول رمه خرها بود، همقطاران این شغل را در دیگر اسناد عیلامی عبارتند از میش بد ،گاو بد (هالوک،۵۷:۱۹۶۶) . اما در اسناد تخت جمشید ذکری از گاو نشده است ، اما بنا بریک گل نوشته ی عیلامی در حدود ۵۶۰ پ . م در این ناحیه گاوی به بهای ۳۲ شکل معامله شده است . به گواهی گل نوشته A5134 بابلی ها در اسناد معاملاتی ، جنسیت گاو و حتی شیری بودن و سن او ذکر شده اشت (وایسبرگ ،۲۰۰۳ :۸۹ ). بطور کلی خوراکهای گوشتی و کبابی در سفره ی اعیان و خاندان سلطنتی همیشه حاضر بوده است و در سفره ی مردم عادی کمتر دیده می شده است . ویسهوفر با اشاره به لوح های تخت جمشید به دو نکته اشاره دارد : یکی آنکه از فرآورده های لبنی و نیز ماکیان به ندرت نام برده شده است و دیگر آنکه گوشت ها عمدتا از دام های بز و گوسفند تشکیل می شده است . وی از فرنکا عموی داریوش نام برده که سرپرست کل امور اقتصادی و اداری نظام بوده است و به این دلیل مستمری روزانه دو گوسفند و ۹۰ QA آرد دریافت می کرده است . بنابراین گوشت که به اشکال مختلف پخته می شده است ،در شمار خوراکهای سلطنتی بوده است (ویسهوفر،۱۳۷۷: ۹۳۹ ). کخ معتقد است اگر در الواح تخت جمشید به فرآورده های لبنی کمتر اشاره شده است ، به این دلیل است که احتمالا لبنیات از تولیدات خانگی بوده است . در لوح ها از شیر و پنیر فقط هنگام اشاره به خوراک شاه در سفرها یاد می شود . یدون شک هر خانواده ایی لااقل یک بز در اختیار داشت و از شیر،کره ،ماست و پنیر تهیه می کرد . این بزغاله ها قسمتی از حقوق بود که بعدها در خانه ها پروار می شدند (کخ،۳۲۰:۱۳۸۶) . گوشت گوسفند،گاو، بز و مرغ هم از غذاهای عادی ایرانیان بود و در مواقع ضروری گوشت شتر، اسب و خر نیز مصرف میشد.که بیشتر به صورت کباب صرف میشد.گاهی گوشت را به صورت کیک در میآورند که بیشتر در موقع مسافرت مصرف میشد (امیر بهرامی ،۷:۱۳۸۱) . بریان مواد لبنی مورد استفاده ی شاه را نام می برد و به این نکته اشاره می کند که پولیانوس فرآورده هایی را که در لوح ها یافت نمی شوند و یا هنوز در آنها یافته نشده است را ذکر نموده ، به ویژه شیر که نمی توان آن را ذخیره کرد … پلینی هم می گوید در هنگام تاجگذاری ، شاه بایستی تا آخرین قطره ی محتویات جامی آکنده از لوز حاصل از بستن شیر را بنوشد (بریان،۱۳۸۶ :۴۵۱). کوک به نقل از هرودوت چگونگی حفر کانال سوئز و تامین غذای کارگران را شرح می دهد ، ” خوراک شاه از جمله از گوشت و گوسفندهایی بود که از وطن آورده بودند “، وی به نقل از تئویومپوس از سهمیه های ارسالی برای لشکر کشی به مصر در اوایل قرن جهارم به گوشت های نمک سود شده اشاره می کند (کوک،۱۳۸۳ :۲۰۳) . هرودوت به ضیافت های پرزرق و برق پارسیان اشاره می کند و می گوید :"پارسیان توانگر در روز تولدشان گاو ،اسب یا شتری را که درسته در اجاق کباب شده باشد بر سر سفره می نهند (هرودوت ، کتاب ۱ ، بند ۱۳۳ ) . ماکیان یکی از اقلامی بوده است که به طور مستمر برسر سفره ی شاه به مصرف می رسیده است (همان ،کتاب ۷ ، بند ۱۱۹ ). بریان به نامه ایی اشاره می کند که کلئومنس، مسئول اداره امور مالی مصر به اسکندر نوشته و در بخشی از آن به پرندگان و نامهایشان اشاره کرده است .: ” ۱۰۰۰۰ مرغ آبی دودی ، ۵۰۰۰ باسترک ، ۱۰۰۰۰ بلدرچین دودی ” . بریان معتقد است در واقع نامه اشاره دارد به پرندگان کوچک پرورشی دارد و محل پرورشان در نزدیکی ممفیس بوده است و به مصرف سفره شاه می رسیده است (بریان،۴۵۰:۱۳۸۶ ) . بریان به نقل از پولیانوس روش پخت ماکیان را ذکر می کند و می گوید : “شکم ماکیان را معمولا از مواد مختلف پر می کردند . گوشت را به صورت قرمه نیز مورد استفاده قرار می دادند” . بریان همچنین اشاره می کند ، سفره ی شاهانه خالی از آبزیان و ماهی ها نبود . آنچنان که دیودوروس سیسیلی می گوید :"… هارپالوس[۴۹] سفارش آوردن ماهی را از خلیج فارس برای سفره ی شاه داد ” (همان ،۴۵۲) . منبع تولید روغن خوراکی هم حیوانات بودند و هم دانه های روغنی . به این دلیل که از برخی گیاهان نادر ونایاب روغن های ویژه ایی برای شاه تهیه می شده است ، احتمالا می توان به این نکته رسید که ذائقه ی سلطنتی بیشترروغن های گیاهی را می پسندیده است و آن را روغنی سالم تر می دانسته است . بریان به نقل قول مورخان یونانی اشاره می کند و می گوید :"کتسیاس از روغن کنگر نام می برد که در کارمانیا تولید می شده است.آمونتاس نیزمی گوید در کوهستانها ی پارس ازمیوه درخت بنه و سقز هم روغن تهیه می شده است” (همان ،۴۵۲) . کخ نیز به روغن کنجد اشاره می کند . اما زیتون بیشتر در سوریه و فلسطین به عمل می آمد و به مر اتب گران تر بود (کخ،۳۲۱:۱۳۸۶) . ۲-۳-۷نوشیدنی ها
هوم جزء نوشیدنی های مقدس است که در در سنگ نوشته ی HdA125 به آن اشاره شده است و به صورت واژه ی مرکب از Haumauuarga – آمده است .بخش نخست این واژه که واضح است و منظور همان گیاه هوم است ، اما درباره بخش دوم واژه اختلاف نظر است .بویس هوم را به معنی آنچه فشرده می شود. ترجمه می کند ( بویس،۲۷:۱۳۸۱) . هوفمان این واژه را چنین ترجمه می کند : گیاه هوم که دور آتش می نهند ؛ بیلی Av:varaxǝϑra - را اصطلاح دینی می داند آین واژه را به “یزش هوم ” ترجمه می کند ، که با –varga- اوستایی مرتبط می باشد . گرشویچ نیز می گوید در فارسی باستان /v/ صورت تحول یافته ی /b/ است که سپس به /β / تبدیل شده است ، و به معنای خوشآمد گویی هوم است ، زیرا Av:barǝga - به معنی خوش آمد گفتن است .اما وی بعدا نظر خود را اصلاح کرد و گفت –varǝga – از صورت تحول یافته ی PIE – gh- <OIR * hvar- به معنی خوردن و نوشیدن مشتق شده است و کل واژه به معنای ” خورنده ی هوم ” است . اشمیت - varǝga - را مشتق از PIE *Ṷelg - به معنای تر و نمناک می داند ، وی ترجمه ی ” هوم نمناک ” را پیشنهاد داده است . وی همچنین ارتباط Av:varǝka - به معنای برگ و vǝhrka – را به معنی گرگ محتمل می داند ( تاورنیه[۵۰]،۴۰:۲۰۰۶) . آنچه از الواح تخت جمشید برمی آید آن است که شراب جزء ثابت جیره ی کارگران تخت جمشید بوده است . در فهرست جیره ی کارگران از مقامات بلند پایه تا عامه مردم حتی مادران شیرده همگی از شراب بهره مند می شدند . آب و هوای مساعد پارس تاکستانها را پر بار کرده بود ،اما به رقم تعداد انبوه کارگران ،چگونه شراب این خیل عظیم کارگر تامین می شده است ؟ کخ به استناد لوحه های گلی تخت جمشید می گوید:"کارمند مسئول ترتیبی می داد تا به جای شراب ،ریواس تخمیر شده ،به کارگران داده شود . وی از متنی دیگر نام می برد که درآن از تحویل شراب ترش سخن گفته شده است ،که از مخلوط این نوع شراب ،سرکه و آب نوشابه ایی گوارا به دست می آمده است “(کخ،۳۲۱:۱۳۸۶ ) . تصویر خدمتکارانی که با مشک هایی پر از پلکان کاخ شاهی بالا می روند و ذکر مکرر جیره های نوشابه مؤید این نکته است ،که نوشابه در رژیم غذایی ایرانیان جایگاه خاصی داشته است . در ۵۲۴ پ. م هنگام لشکر کشی کمبوجیه به حبشه برده شد و بدان سرزمین راه یافت و در ۱۲۶ (پ. م ) از ایران از راه فرغانه ۱۲(کرانه ی بالای رود سیحون ) توسط سردار چانگ کی ین به چین برده شدو از آن شراب ساختند . نام این میوه در چین پااوتااوا [۵۱] است . شراب از مشروباتی است که از دوران کهن تهیه می شد و از صادرات کشور فنیقیه شراب بوده است . در ایران نیز از دوره های باستانی تهیه می شد ، مصرف آن نیز مجاز بود ، ولی نه با زیاده روی ( سامی،۱۸۴:۱۳۸۹). شراب انواع مختلفی داشته اما آنچه در گزارشهای مورخان یونانی سبب حیرت آنها شده بود ، مصرف شراب به صورت خالص با درصد بالای الکل و به مقدار بسیار زیاد بوده است .آریستوفانس [۵۲]از زبان نمایندگان یونانی که از دربار ایران بازگشته اند از عذاب هایی که اینان در طول ماموریت خود کشیده اند باز می گوید :” … از ما با مهمان نوازی پذیرایی شد و ما ناگزیر بودیم ، چه بخواهیم و چه نخواهیم ،در پیاله های شیشه ایی و جامهای زرین شراب خالص و شیرین بیاشامیم” (کخ،۳۲۰:۱۳۸۶) . ویسهوفر دو نوع شراب را برمی شمارد ،یکی شراب خرما و دیگری شراب انگور (ویسهوفر۹۴َ:۱۳۷۷). کخ به استناد گزارش گزنفون می گوید در پارس بیشتر شراب مصرف می شده است ،اما در عیلام آب جو مصرف می شده است …گزنفون ادامه می دهد :در این جا شراب در ظرفهای بزرگی قرار داشت ،حبه های جو روی نوشابه شناور بود و داخل نوشابه نی قرار داشت … وقتی کسی تشنه بود نی را به دهان می گرفت و می مکید . این نوشیدنی اگر با آب مخلوط نمی شد ، نوشابه ایی بی اندازه قوی بود و برای کسی که به نوشیدنش عادت داشت ، نوشابه ایی استثنایی بود (کخ ،۳۲۱:۱۳۸۶) . در لوح ۱۶۳۹:۱ Kaš به معنی آبجو است (ارفعی ،۲۷۴:۱۳۸۷) . بریان به نقل از هراکلیدس نوع شراب مصرفی شاه را شراب خاسی می داند :"این شراب بی شک شراب خالوبونیایی سوریه بود که شاه آن را یگانه نوشیدنی خود کرده بود (بریان،۴۵۱:۱۳۸۶) . استرابون نیزبه این نکته اشاره می کند که شراب مصرفی شاه ویژه بوده است (استرابون ،کتاب ۱۵،فصل ۳، بند۲). هرودوت می گوید پارسیان به شراب علاقه وافری داشتند ، وی کمبوجیه را در میگساری شهره ی آفاق می داند (هرودوت ،کتاب۳ ، بند ۳۴). بریان به نقل از پلوتارک می گوید ،کوروش صغیر به این دلیل که می را بهتر از برادرش – اردشیر – می داند،پیوسته به وی فخر می فروخته است (بریان ،۴۵۴:۱۳۸۶). symposia یونانی به معنی ضیافت باده گساری است ،استرابون به این نکته اشاره می کند که پارسیان هنگام سومپوسیا مهمترین مذاکراتشان را انجام می دهند (همان ،۴۵۵). کخ شیوه ی آشامیدن شراب را ذکر می کند. یکی آنکه شراب از مشک هایی از جنس پوست بز یا گوسفند به خمره های بزرگ ریخته می شدوسپس باملاقه ایی دسته ی بلند از خمره به سبو ریخته می شد که روی آن الک صافی قرار داشت (کخ،۲۰۹:۱۳۸۶) . سیسمون[۵۳] در میان نقوش هدیه آورندگان تخت جمشید به نمونه ی جامهای نیمه کروی به عنوان مثال در دست باکتریایی ها اشاره می کند ( سیمسون ، ۱۰۵:۲۰۰۵) . طبق گزارشات هرودوت و دیگر مورخان یونانی از جام های طلا و نقره برای نوشیدن شراب استفاده می شده است . سیمسون همچنین بیان می دارد :"در اغلب قبرها جام های شراب به همراه ملاقه ها شراب به همراه ملاقه ها به عنوان هدایایی تدفینی قرار داده شده اند … آمفوراها همچنین مانند بیشتر جامهای فلزی دوره ی هخامنشی برای ریختن شراب در جامهای کوچک برای حاضرین در مجالس به کار می رفته است (همان ،۱۰۶ ). از ظروف شاخص دوره ی هخامنشی ریتون ها هستند که سابقه آن به ظروف سفالین آهن II و III در مناطق شمالی ایران برمی گردد ( موری ،۳۴:۱۹۸۵) .ریتون جامی بود که به شکل سر حیوانات بود .شراب از ریتون با مهارت ریتون را از پیاله جدا کرد،که شراب نه از دهانه جام بریزد و نه از لیوان ریتون بر زمین بپاشد(کخ ،۱۳۸۶:۲۱۴) . دهانه باریک ریتون به منظور حفظ بو و طعم خاص شراب بود (آیناتیدن،۳۹:۲۰۰۵) . عدم حضور ریتون ها در میان نقش هدیه آورندگان ملل تابعه در نقش های پرسپولیس آن است که ریتون ها در درجه بالایی از شأن و مرتبه ی سیاسی و اجتماعی قرار داشته و احتمالا در کارگاههای فلزگری خاص دربار و برای شخص پادشاه یا بزرگان دربار تولید شده است ، و یا اینکه ریتون ها با ابعاد و وزنی بیشتر از سایر ظروف برای نشان دهنده ی نشان دادن قدرت و برتری سیاسی و اقتصادی صاحب آن جامها و نشان دهنده ی ثروت ودارایی پادشاه بوده است . به همین دلیل مردم عادی و نمایندگان به عنوان پیشکش و یا پرداخت باج و خراج از آن استفاده نمی کردند (موسی تبار ،۱۳۹۰ ) .
یادداشت ها
بخشهای دیگر تخت جمشید به دست فرزندداریوش شاه – خشایارشا - و نوهاش- اردشیر یکم- تکمیل گشت.
۲- برای مطالعه ی بیشتر الواح خزانه ، نک:
-( Haock 1972;Hinz 1972;Koch1977,1988,1990,1993;Lewis 1977,1990;Briant 1996a [2002b],Brosius 1996 ch5.
اظهار نظر درباره ی دین هخامنشیان بسیار مشکل است . هرچند نشانه ها و نمادهای پرستش خدای زرتشت یعنی اهورامزدا وجود دارد ، اما بی تردید دین پارسها از مذاهب زرتشت ساسانیان بسیار متفاوت بوده است . به همین دلیل محققان این دین را “مزدیسنای اوستای نوین ” می خوانند و آن را بین دوره ی"مزدیسنای گاهانی ” و “مزدیسنای ساسانی قرار می دهند (گرشویچ ،۱۳:۱۹۶۴).
تصویر۷ - نقش خراجگذران لودیایی
تصویر۸- قاشق هخامنشی
تصویر ۶- جام زرین داریوش شاه
تصویر۹- کوزه های سفالی هخامنشی
تصویر ۱۰- کاسه ی هخامنشی
تصویر۱۱- جام مسطح نقره ی اردشیر
تصویر ۱۲- ریتون دلوی شکل همدان
تصویر۱۳ -آمفورها با دو شیرآب در پایین
۱-۴عادات غذایی اشکانیان درباره اشکانیان که نزدیک به پانصد سال بر ایران و سرزمینهای پیرامون آن فرمانروایی کردند، مطالب چندانی در دست نیست.به نظر میرسد اطلاعات مربوط به آنان از آنچه در زمینه دودمانهای پیشین ایشان یعنی هخامنشیان و مادها در دست داریم نیز کمتر میباشد با مقایسه دادههای تاریخی و دیدگاه های نه چندان یکسان مورخان بزرگ عهد باستان، می توان گفت قبایل پرنی درنیمه قرن سوم ق.م در ایران شرقی به قدرت رسیدند ، در تاریخ رسمی از ایشان به عنوان پارتیان و یا اشکانیان نامبرده میشود. به نظر میرسد در زمان حمله اسکندر مقدونی به سرزمین شاهنشاهی هخامنشیان، قوم داهه که پرنیها بخشی از قبایل آن بودهاند، هنوز در دشتهای وسیع میان جیجون و سیحون زندگی صحرانشینی داشته و از پایان قرن چهارم ق.م همزمان با اغتشاشات ناشی۱ از مرگ فاتح مقدونی پرنیها از دیگر قبایل جدا شده و به سوی مغرب و آنگاه ناحیه جنوب شرقی دریای خزر مهاجرت کردهاند. در واقع حرکتی که پرنیها برای مهاجرت به سمت سرزمینهای حاصلخیز و بارور کرانههای جنوب شرقی دریای خزر انجام داده اند، حرکتی هماهنگ با سایر اقوام دامدار و چادرنشینیی بود که با اطلاع از مرگ اسکندر مقدونی و جنگهای خونین و طولانی جانشینی او به سوی سرزمینهای سرسبز و پر آب که امکانات وسیعی را برای مهاجرت و سکونت قبایل دامدار در خود داشت هجوم میآوردند
(محمودآبادی ،۱۳۳:۱۳۸۳) . پیرنیا عصر پر التهاب اشکانی را که ۴۷۰ سال به طول انجامید به سه بخش تقسیم می کند : ” ۱۰۰ سال نخست به تحکیم مبانی دولت نوپای اشکانی پرداخته شد و سلوکی ها از ایران رانده شدند ، بخش دوم صرف جنگ با رومی ها و سکاهایی شد و در بخش سوم این دولت رو به انحطاط گذاشت “( پیرنیا ، ۱۳۸۲ : ۱۱۳۱ ) ؛ هر چند بسیاری این دوره را دوره ایی باشکوه معرفی می کنند چرا که به دست اشکانیان ، ایران از یوغ استعمار یونانیان رها شد . اقتصاد اشکانیان بر سه بخش کشاورزی ، دامداری و بازرگانی استوار بود ، پس با بررسی این سه بخش می توان به وضعیت معیشتی و خورد و خوراک ایرانیان باستان در عصر اشکانی پی برد .به اعتقاد گیرشمن گرچه گروه های کشاورز استقلال خویش را از دست دادند و مالکان بزرگ فئودال جای خرده مالکان را گرفتند ، اما مالک ثروتمند در حد و اندازه هایی است که نه تنها می تواند با حفظ سنن مفید طبق اصول علمی از اراضی کشاورزی بهره برداری کند ، بلکه قادر است ، پیشرفت ها و تحولات و روش های نوین را به کار گیرد ( گیرشمن،۱۳۷۱ :۲۷۷ ) . کالج پایه اقتصاد پارت را بر کشاورزی ، بازرگانی استوارمی داند . بیشتر ساکنان شاهنشاهی روزی خود را همچون خرده مالکان یا شبانان و بندگان وابسته به زمین ، مالکان عمده و شاید در بعضی موارد “بندگان” بر زمینش می جستند . گوسفند ، بز ، خوک و اسب و خر و شتر عربی پرورش داده می شد و حبوبات و گندم و میوه و سبزی به عمل می آمد . بیشتر زمین های قابل کشت شاهنشاهی نیازمند فراهم کردن آب بودند .در ایران آب را غالباً بوسیله قنات یا کهریز می آوردند . اردوان اول هنگام گریز در برابر آنتیوخوس سوم قنات ها را ویران می کرد . جاماسپ حاکم شوش در ۱-۲ م به سبب آوردن آب گوندیزروس به شوش صاحب مجسمه و کتیبه ایی بر پشتش ، به پاسداشت خدمتش شد .در توزیع آب در روزگار کهن از چهارپایان برای جاری ساختن آب کمک می گرفتند و با کندن جویها و آبراهه ها ، آب رودخانه را تا دور دست ها می رسانیدند (کالج ، ۱۳۸۰ : ۶۸). دوبواز و دیاکونف گفته های کالج را تایید می کنند : در زمینه آبیاری ، اشکانیان زمین های متروک را با احداث کانالها و ترعه ها آباد کردند ( دوبواز،۱۰۴:۱۳۴۲) . در دو کتیبه منظوم مکشوف در شوش که در مدح جاماسپ ساتراپ خوزستان نوشته بود ، شبکه جدید آبیاری را که ، آبها گوندیسی را برای حاصلخیزی کلرهایی ( مهاجرنشین های یونانی ) که از قدیم تشنه آب بوده اند ، رسانده تمجید می کند . تکمیل قطعی شبکه آبیاری مرو نیز به دست اشکانیان صورت گرفت ( دیاکونف ، ۱۳۵۱ : ۷۲ ) . در زمین های کشاورزی جو ، گندم ، برنج و غلات دیگر کشت می شد و در باغ ها انواع میوه ها و تره بار و سبزی ها به دست می آمد ( بهار ، ۱۳۵۵ : ۱۹ ) . در زمینه ی دامداری نیز پرورش گوسفند، بز ، گاو ، اسب ،خوک و شتر پرورده می شد ( همان ، ۲۰ ) . پیش از کشاورزی و دامداری ، اشکانیان به واسطه تجارت و رونق جاده ابریشم شهرت یافتند . به اعتقاد خدادیان ، بازرگانی از عمده ترین منابع درآمد اشکانیان بود که این درآمدها نه تنها عاید بازرگانان و صاحبان کالاهای تولیدی و فرآورده های کشاورزی و دامی و صاحبان کارگاه ها و مراکز اقتصادی کشور می شد ، بلکه دولت اشکانی نیز از این طریق هزینه های خود را برطرف می کرد ( خدادادیان ، ۱۳۷۹: ۲۸۴ ) . گوتشمید معتقد است با استناد به سکه های پارتی ، می توان دریافت تجارت در نزد اقوام پارت مهم نبوده است (گوتشمید ، ۱۳۵۶: ۱۱۳ ).اما مادوبواز معتقد است به دلیل وجود نظام ملوک الطوایفی در این عهد ، امرای محلی راه های زمینی را در اختیار داشتند ( دوبواز،۱۳۴۲ : ۱۸۲ ) و در نتیجه سود کمتری عاید خزانه دولت می شده است . کالج نیز در تایید دوبواز می گوید : “ چون به وضع داد و ستد میان مدیترانه و شرق نزدیک و دور پس از برافتادن سلوکیان بنگریم می بینیم که پارتیان از گرمی و رونق این بازار بیشتر همچون دلال و نه تولید کننده شدند .در دورارپوس۲ نقاشی کشف شده است که با رنگ سیاه حمل کالای بازرگانی را با کاروان و کشتی در سده دوم . م . و اوایل سده سوم . م . نشان می دهد ” (کالج ، ۱۳۸۰ : ۶۹). پارتها در پالمیر[۵۴] و در الحضرا ساختمان های بزرگی برای حفاظت راه ها برپا کردند . آنچنان که در مرو ، نسا و شوش و سلوکیه و آشور هم از این ساختمان ها دیده می شود . بسیاری وجود مجسمه ها در مغرب پارت را شاهد ثروت بازرگانان و امیران این شهرها می دانند که در آن مجسمه ها شکم های ستبر و اندام فربه ایشان نمودار دارائی و توانایی ایشان بوده است . (همان ،۹۱) . کتبیه بزرگ پالمیر ( ۳۳۷ ) م معروف به تعرفه پالمیر اطلاعات جالبی درباره تجارت در عهد پارت ها و گمرکات آن زمان را در اختیار ما می گذارند . به استناد به این کتیبه ، تجارت خشکبار ، روغن زیتون ، چربی حیوانی ، نمک ، شتر مرغ ، زردآلو ، هلو ، ابریشم ، کشمش ، انار ، برنج و نوعی نان تنک جریان داشته است۳ ( خدادیان ، ۱۳۸۰ :۲۸۱ ) . در کتیبه ایی در پالمیر شیوه کار مالداران و کاروان سالاران نشان داده شده است . به عنوان مثال مجسمه تیمارسو پسر تیما … کاروان سالار است . آن را کسانی که از خاراکس اسپاسینو به همراه او آمدند برپا داشتند . زیرا به آنان ۳۰۰ دینار زر به وزن قدیم به وام داد و با آنان خوش رفتار بود . برای احترام او و پسرانش در ماه نیسان ۵۰۴ تیمارسو و بسیاری دیگر مانند او در کار پیشرفت بازرگانی و به وام دادن روی آوردند (کالج ، ۱۳۸۰ : ۷۴). ولادیمیر لیوشیتس[۵۵] سه پاپیروس نوشته از نسا در جنوب ترکمنستان ، که در سال ۱۹۵۵ کشف شد را ترجمه کرده است .در این پاپیروس ها به شراب ، آبجو و سرکه اشاره شده است : تصویر۱-یک نمونه از پاپیروس ها
(BḤWT)’ ZNH Ḥm 20 [+?] HYTY bgndt md(w)br (Y) MN wrdmtk MN KR](M’) ‘wzbry Z[Y] (tb)[n](w)kn (’r)[tḥ](štr)kn QR(Y) [HN] (’Lt ‘L ŠNT 2x100)(3+3)
۲۰ کوزه ی (؟) شراب به وسیله ی بگیندات[۵۶] شراب ساز ، آورده شد که اهل روستای وردمتک[۵۷] از ایالت ارتنبوکان [۵۸] است به نام ارتخشهرکان [۵۹] ، فرستاده شد در سال ۲۰۶ ۱٫’ršk MLK’ BRY npt
‘ršk Q’YLw
NDBT’ ZNH Ś’RN ‘ 2 x ILP
به ارشک شاه ، پس بزرگترین پسر ارشک ،۲۰۰۰(کوزه ) آبجو تقدیم شد . ۱. BḤWTH ZNH ḤMR wytr
این ظرف حاوی شراب ترش (یا سرکه) است :( لیوشیتس ،۱۹۹۸) . در کتیبه های اوراپوس می توان ردپایی از مشاغلی یافت که به نحوی به خوراک ها ارتباط دارند . مکنزی به یک اثر پارسی میانه و یک سنگ نبشته اشاره می کند و می گوید : در کنار بسیاری اسناد یونانی ، لاتین و آرامی موجود در دورا اوروپوس ، چند دستنوشته ایرانی یافت شده است . برای نمونه یک اثر پارسی که بر روی جامه یونانی یک مجسمه از بدن انسان نقش بسته به شرح زیر است :
۱/ BYRH Prwrtyn QDM
۲/ ŠNT XIII II WYWM I šny
۳/ ̍MT yzd̍̍ ̍nth [m] pr [n] b (g)
۴/ dpywr zy thmy ̍ L
۵/ ZNH BYT ̍ [YT̀WNt] p̀š ZNH nk ̍l
۶/ PS (nd) yt
رشن روز از فروردین ماه در سال ۱۵ که دبیر یزدان نهم فرنبغ و متین ، به این خانه آمد و این تصویر را پسندید” . رشن از قرار معلوم کارمند و یا مسئول اداره انبار غلات می باشد که این انبار یا اداره تحت کنترل رومی ها بوده است سنگ نبشته دیگری وجود دارد که شامل فهرست مشاغل است مانند : نانوا ( ńnp̍k ) - کشاورز ( kštkyl ) است (مکنزی،۵۹۱:۱۹۹۶ ) . ایران در زمان اشکانیان همچون پلی ارتباطی ، بازرگانی را از شرق به غرب گسترش داد . اشکانیان که در آغاز تأسیس دولت خویش به جنگ با سلوکیان و بیرون راندن ایشان از مرزهای ایران همت گماشته بودند ، اکنون تجارت را باعث آسایش معیشتی و اقتصاد پر رونق خویش می دیدند . به اعتقاد نگارنده تصور تبادل و تجارت مواد غذایی در بین کشورهایی چون ایران ، روم ، هند و چین و … ، تغییر و تنوع عادات غذایی اشکانیان را امری دور از ذهن ، نمی نمایاند . از روم نوعی نان تنک ، شراب و روغن به ایران و سایر کشورها صادر می گردید ( قدیانی ، ۱۳۸۰ : ۱۷۲ ) . اشراف رومی علاقه بسیاری به ادویه هندی داشتند . ادویه از دره سند و کابل از راه ایران به اروپا وارد می شده است . ایران در این مورد نقش ترانزیتی داشته است ( صدیق ، ۱۳۴۷ : ۵۱ ) . پیرنیا تغییر عادات غذایی نجبای پارتی را اینگونه گزارش می دهد : “نجبای پارتی اساساً که در اوایل دولتشان در وقت خوردن و آشامیدن معتدل بودند ، بعدها به پر خوردن و آشامیدن عادت کردند “( پیرنیا،۱۷۸:۱۳۳۱) . کالج نیز عادات غذایی پارتیان اینچنین شرح می دهد : ” پارتیان مردمی میگسار بودند ، ولی به گفته ژوستن در صرف خوراک امساک می کردند . در نسا بسیاری سفال شکسته یافته اند که بیشتر از سده اول پیش از میلاد است و در اطراف خمخانه ها یافت شده اند .شاید زمانی معمول بوده است که بر کوزه های شراب مقدار و تاریخ شراب اندازی را قید می کردند . بر کوزه های سرکه و کشمش هم این مطلب را قید می کردند ، هر جا که خرما می روئید ، شراب خرما ساخته می شد . پارتیان گوشت شکار و نان فطیر و تخمیر شده و میوه ی تازه و خشک و سبزی و برای آنان که مسیر بود ، ماهی می خوردند . بر خاصیت سبزیها و ادویه ها آگاه بودند ولی از شیوه آشپزی از ایشان چیزی نمی دانیم .طبقات اشراف و بازرگانان از تجارت و بهره گیری از روستائیان از زندگی فراخ و خوشی برخوردار بودند ، مجسمه های زیبا و ظریف نشانگر شیوه ی زندگی ایشان دانست . (کالج ، ۱۳۸۰ : ۸۰). کتاب آشپزی رومیان نوشته اپیکوس[۶۰] ، دستور پختن « گوشت بزغاله یا بره به شیوه پارتی » را برای ما حفظ کرده است . تفاله فلفل ، سداب ، پیاز ، آلوچه بی هسته و مقدار اندکی انقوزه برخی از ادویه ایی بود که می بایست در این خوراک به کار رود . خوراکی دیگر در کتاب اپیکوس « جوجه به روش پارتی » است که بی گمان بیشتر طعم و مزه بسیار مطبوع خود را از انقوزه می گیرد . انقوزه که آشکارا یک چنین نقش مهمی در آشپزی ایرانی داشته صمغی است که با وجود بوی نامطبوعی که از نامهای بی ادبانه گوناگونش به مشام می رسد ، بهای گرانی داشته است . رومیان آن را از ایران گرفتند و نام Laser parthicum یا Vel parthium و Lacyrenaicum دادند . نام اخیر به این حقیقت اشاره دارد که سیر نائیک [۶۱]که روزگاری مشهور و تولید اصلی این سرزمین بود در دوره رومیان بسیار نایاب شده بود اما تولید ایران در دوره پارتیان چندان مرغوب بود که به عنوان یک جانشین محصول سیر نائیک پذیرفته شده بود ( گرشویچ ،۱۳۸۵: ۶۷۹ ) . رجبی به نقل از “مارکوس گاویوس ابیسیوس” و “مارکوس پرسیوی کاتو” که در گزارش های پلوتارک از آنها نام برده شده است ، به توصیف خوراکهای اشکانیان می پردازد: ” نان در دوره اشکانیان به صورت نانی محکم و سفت بوده که شباهت زیادی با بیسکویت های امروزه داشته است. این نان نسبت به نان های نرم زمان بیشتری قابل نگه داری بوده و مخصوصا در زمان سفر و جنگ استقاده می شده است . برای پخت ماهی ، سس گاروم را تهیه می کردند ،که این سس را به ماهی می زدند و می خوردند. اشکانیان نوعی غذا را با مرغ ، شراب قرمز، برگ کرفس، زیره سیاه می پختند و با سس مخصوصی می خوردند .برای پخت خوراک گوشت از گوشت بره، آلو،پیاز، سس ،روغن زیتون ،کلم ، سیر ، فلفل ، شراب سفید استفاده می کردند . سپس بعد از مخلوط کردن این مواد، این غذا را می پختند(رجبی،۱۳۴:۱۳۱۸) . پسته ی ایرانی در دوره ی یونانی مابی بر یونان شناخته شد ، اما کشت آن در ایتالیا نخستین بار در سده یکم میلادی انجام گرفت . اگر چه این درخت و میوه آن هنوز به نام ایرانی ( پسته کنونی ) خود خوانده می شود ، اما گویا نه مستقیماً ، بلکه از طریق خاور نزدیک به ایتالیا آورده شد . اما فندق از غرب به ایران آمد و هنوز نام خارجی خود فندق[۶۲] را نگه داشته است . چون ایرانیان احتمالاً صنعتی یونانی را برای اشاره به نواحی پونتیک که به امپراطوری آنها تعلق داشته به کار نمی بردند ، از این روی فندق و نام آن می بایست از طریق واسطه های ارمنی یا عرب آنها رسیده است ( همان ، ۶۸۰ ) . در پی ورود اولین سفیران چین به ایران ، کشت یونجه و پرورش مو به دنبال آن کشت خیار ، پیاز و زعفران و یاس در امپراطوری آسمان ( چین ) آغاز شد ؛ در عوض ایران زردآلو ، هلو و بعدها پرورش کرم ابریشم را از چین گرفت . نیشکر نیز در همین زمان از هند به ایران آمد و به تدریج کشت آن در کشور توسعه یافت ( گیرشمن،۱۳۷۱ : ۲۷۸ ). پلی نیوس در توصیف نارنج یا همان بادرنگ می گوید : “این درخت چنان که یاد کردیم تخم های آن را بزرگان پارتها از برای چاشنی خوروش بکارند و به امید خوشتر ساختن بوی دهان . به ویژه بوی دهان پارتها به سبب غذای درهم ُآمیخته ایی که می خورند و افراطی که در نوشیدن شراب می نمایند از همان جوانی ناخوش می شود . بزرگان پارت ها آن علت را با به کار بردن تخمهای بادرنگ چاره می کنند و آنها را در خوروش خویش در آمیزند تا بوی خوشتری از آن برآید “(سامی،۱۸۴:۱۳۸۹) . انار در چین لقب میوه پارتی گرفت “از جمله کسانی که به ایران آمدند “چزان تسیبان” جهانگرد چینی بود ، که حدود سال ۲۲۸ پ م ، بذر … و انار را به میهن خود برده ، انار را در چین میوه پارتی می دانستند (حاجی بابایی،۲۴۵:۱۳۸۰) . زهری معتقد است : پیش از زرتشت ، در اثر اوامر و راهنمائیهای وی ، پرورش مرغ به زودی در سرتاسر سه فلات ایران گسترش یافت . چنانکه مرغ معروف به “پرنده پارت” شد و به چین فرستاده شد و سرزمین های دوردست آسیا با این پرنده آشنا شدند (زهری،۷۳:۱۳۴۷) . “اشکانیان شتر عربستان را به بلخ می فرستادند و اسب معروف ایرانی و شترمرغ بابل ( که معروف به پرنده پارت شد ) به چین صادر می شد. دامداری به ویژه مرغداری که در بازارهای خارجی مشتریان زیادی داشت ، پیشرفت هایی حاصل شد “( گیرشمن ،۱۳۷۱: ۲۷۸ ) . پارتیان برای حفظ مناسبات خود با چینیان و ترغیب چینی ها به ادامه تجارت با ایرانیان اشکانی هدایایی ارزشمندی نیز به همراه کاروانیان به نمایندگی و در مأموریت از طرف زمامداران پارتی و شخص پادشاه ایران برای امپراطوری چین و دیگر صاحب منصیان آن سرزمین می فرستادند . چشمگیرترین این پیشکش ها به روایت قول چینیان جانوران عجیب الخلقه یعنی شتر مرغ بود . ( خدادادیان ، ۱۳۷۹ : ۲۷۷ ) . دوبواز نیز داستانی را بیان می کند که : “در سال ۱۲۸ ق . م سیاح معروف چینی به نام “چانگ کین" [۶۳] به مدت یکسال در نواحی شرقی رود جیحون در کشور باکتریا ( بلخ ) که در آن موقع تحت سلطه سکاها بود به سر برده و سپس به دربار ایران راه پیدا نمود . وی پس از آنکه مأموریتش را که مورد رضایت و خشنودی شاه ایران قرار گرفت به اتمام رساند ، هیأتی که از طرف پادشاه ایران معین شده بود و هدایایی از آن جمله تخم شتر مرغ همراه عده ایی شعبده باز به چین روانه گردید “( دوبواز،۱۳۴۲ : ۳۲ ). بنابراین انار و شتر مرغ از عمده ترین صادرات ایران به کشورهای دیگر به شمار می رفت .همراه با در نظر گرفتن بعد مسافت ،کوشش می شد که در کوتاهترین زمان ممکن به دست خریداران کالاها برسد .به گمان نگارنده علاوه بر حق ترانزیت و مالیات های گمرکی ، فساد مواد غذایی صادراتی ، اشکانیان را بر آن داشت ، به راه ها توجهی ویژه داشته باشند .پارتیان حبوبات و خشکبار را که فاسد شدنی نبودند ، در انتقال آنها کمترین شتاب را به خرج می دادند ولی کالاهایی مثل روغن ، میوه و مواد خوراکی با تدابیر ویژه همراه با در نظر گرفتن بعد مسافت کوشش می شد که درکوتاهترین زمان ممکن به دست خریداران آن کالاها برسد . ( خدادیان ، ۱۳۷۹ : ۲۷۷ ) . گیرشمن ترقی و تحول صنعت راهسازی اشکانیان را چنین گزارش می کند : ” در زمینه امور حمل و نقل پیشرفت هایی حاصل شد ، در هیچ عصری به اندازه ی عصر پارت ها از جاده ها مراقبت نمی شد . پادشاهان اشکانی توجه زیادی به تشکیلات امنیتی راه ها داشتند ، چون عوارض جا به جایی و حق عبور کالاها منبع درآمد مهمی برای حکومت بود . در مسیرهای خشک و بیابانی چاه های آب و کاروانسراهای متعددی ایجاد شده بود . در شهرهای واقع در مسیر کاروان ها مانند پالمیر ، دورا ، هترا اماکنی تدارک دیده شده بود که کالاها در آن ها انبار می شد . اسناد به دست آمده در دورا حکایت از وجود یک گروه نگهبان و حافظ امنیت دارد که سوار بر شترها یا اسب هایشان در بیابان ها به گشت زنی مشغول بودند و به کنایه آنان را خدایان ، حافظ کاروان ها می نامیدند . پارت ها پاسگاه ها و مراکز ارتباطی متعددی داشتند که اجازه جا به جایی سریع را به کاروان ها می داد” ( گیرشمن، ۱۳۷۱ : ۲۷۷ ) . در گنجینه شهرت ، مجموعه ایی از آثار چند قرن شاهنشاهی اشکانی به دست آمده است ، که در میان آنها ظرفهای شیشه ایی و کوزه ها ، دیده می شود … و همچنین مجموعه ایی از جامهای شراب پیدا شده که به شکل شاخ هستند ( بهار ، ۱۳۵۵ : ۴۰ ) .
یادداشت ها
با مرگ ناگهانی اسکندر در سال ۳۲۳ پیش از میلاد و افتادن سرنوشت ایران به دست سلوکوس طبیعی بود که ساختار فرهنگی ایران نیز در همه ی زمینهها دستخوش تحولی بزرگ و ژرف شود.ایران در این روزگار نه تنها از شکستی که خورده بود گرفتار هنجارهایی تازه شده بود،بلکه با تأسیس امپراتوری جدیدی که از مقدونیه تا سند را در بر میگرفت و مرکز آن در سوریه بود توان طبیعی جهتیابی خود را از دست داده بود.در حقیقت اندام و نهاد کهن ایرانی به دست جوان خامی افتاده بود که تنها میتوانست بیازارد( رجبی،۱۴:۱۳۸۱( .
برای آگاهی از اکتشافات ناحیه ی دورااروپوس نک :
The Excavation at Dura-Europos,ed.by P.V.C.Baur and M.J. Rostovtzeff,A.R.Bellinger,October 1930, March 1932,New Haven,Yale University Press,1934; The Excavations at Dura-Europos,ed.by P.V.C.Baur and M.J. Rostovtzeff,A.R.Bellinger,October 1932, March 1933,New Haven,Yale University Press,1936; The Excavations at Dura-Europos,ed.1933-1934,1934-1935,New Haven,Yale University Press,1939;The Excavations at Dura- Europos,1935-1936,Part I,The Agora and Bazar,New Haven,Yale University Press,1944;The Excavations at Dura-Europos,1935- 1936,Part II,The Necropolis,New Haven,Yale University Press, 1946.
از دوره ی طولانی اشکانی چیزی جز چند نوشتهء واقعا نحیف به خطهای آرامی و یونانی،چیزی بر جای نمانده است.این نوشتهها بیشتر از نسا و به صورت سفالنبشته هستند،که اغلب مربوط هستند به تحویل شراب از ۱۰۰ تا ۲۹ پیش از میلاد(بیشتر ۷۷ تا ۶۶ پیش از میلاد).هنوز درباره ی آرامی یا پارتی بودن این نبشته تردیدهایی وجود دارد.هنینگ با تکیه بر شواهدی گمان میکند که این نبشتهها به هزواش هستند.از اورامان در کردستان نیز همراه دو نوشتهء یونانی سه چرم نبشته به دست آمده است که ظاهرا بنچاقهایی هستند مربوط به فروش دو تاکستان در جنوب کردستان و از ۲۲/۲۱ و ۸۷/۸۸پیش از میلاد۱۴و امروز در موزه ی بریتانیا نگهداری میشوند. دو بنچاق یونانی از سالهای ۸۷٫۸۸(با ترجمه ظاهرا پارتی یکی از متنهای یونانی در پشت بنچاق)و بنچاق سوم ظاهرا به زبان و خط پارتی که شبیه خط سفالنبشتههای نسا است .در این سند نامهای فروشنده و خریدار آمده است.بهای زمین ۵۴ درهم است.معامله در حضور شهود(با ذکر نام)و با ادای سوگند انجام گرفته است.در سند به مالک با عنوان«بوم خواتای»(خداوند زمین -صاحب زمین)اشار ه شده است.این سند گرانبها حکایت از آن دارد که در زمان اشکانیان سند مالکیت وجود داشته است (رجبی،۱۵:۱۳۸۱).
تصویر۲-ریتون پارتی
تصویر۳- قاشق پارتی تصویر۴- چنگال پارتی
تصویر۵- کوزه ی سفالی پارتی
تصویر۶- یک نوع ظرف پارتی
تصویر۷- جام پارتی
تصویر۸- ریتون پارتی
۲-۴عادات غذایی ساسانیان در این فصل به بررسی اوضاع اقتصادی ساسانیان که تحت تاثیر شرایط سیاسی آن روزگار بوده است ، پرداخته می شود ؛ چراکه اوضاع اقتصادی این سلسله راهگشا در ترسیم چشم اندازی از وضعیت معیشتی و خورد و خوراک مردمان آن عهد ، می باشد . در ادامه در بخشی مجزا به بررسی جشن ها پرداخته می شودو نوع خوراکها و نوشیدنی های مصرفی در طول این ضیافت ها ، معرفی می گردد، و رسومی که به آداب تهیه ی خوراکها مربوط می شود ، ذکر می گردد . ساسانیان در سه جبهه به نبرد می پرداختند : نبرد با روم در غرب ، با کوشان ها و هیاطله در شرق و نبرد با صحرا گرد های شمال . نبرد های طولانی و پایان ناپذیر با مدعیان مستقر در اراضی همجوار ، جنگ های خونین و پر تلفات ، به مدت چهار قرن مردم ایران را به شدت نا توان کرد و حکومت نتوانست در عرصه داخلی گامی در جهت برقراری تعادل و توازن بردارد (گیرشمن،۱۳۷۱ :۲۸۴) . علاوه بر جنگ ، چند خشکسالی پی در پی ، شهر ها و روستا ها را به ویرانی کشید .شاهان ساسانی برای ادامه جنگ علیه مدعیان استقلال ، به خزانه ایی پر احتیاج داشتند و در عصر ساسانی شاهد افزایش چشمگیر نرخ خراج ها و مالیات ها هستیم ، طوریکه هر کس جزو طبقات ممتاز جامعه نباشد باید به طریقی به جبران کسری خزانه شاهی بکوشد . تمامی عوامل ذکر شده موجب فقر مردم و انباشته شدن ثروت سرشته داران گشت. در نتیجه تفاوت فاحشی میان سفره اغنیا و طبقه عامه ی مردم پدید آمد . در توصیف عادات غذایی در عهد ساسانی ، بدیهی است که در ابتدا کشاورزی و محصولات کشاورزی در آن روزگار را مورد پژوهش قرار داد . اگر بخواهیم برای بررسی محصولات کشاورزی ایران ساسانی به منابع باستانی بسنده کنیم، شمار این محصولات را بسیار اندک خواهیم یافت. بنا براین لیست اقلام مالیاتی را که بیشتر در منابع نخستین اسلامی ۱، از دربار شاهان ساسانی ثبت شده است را بایستی به منابع مورد بررسی بیفزاییم . به عنوان مثال بنا بر فهرست بندی مالیاتی نوین انوشیروان در مناطق جنوبی و جنوب غرب ایران، نخل بسیار اهمیت داشته است و در درجه دوم زیتون بسیار کشت می شده است .گفته می شود مهرنرسه وزیر بهرام پنجم ، سه باغ در سروستان احداث کرده بود که در یکی دوازده هزار نخل ، بعدی دوازده هزار زیتون و آخری دوازده هزار سرو بوده است.(کریستن سن،۳۷۸:۱۳۳۲) .) .در نتیجه خرما و زیتون از محصولات عمده ی کشاورزی آن روزگار می باشد . در زمان قباد قانونی به اجرا در آمد که برطبق آن نظام مالیاتی دگرگون شد ، گزارش این تحول در اخذ مالیات در برخی از منابع ذکر شده است . به عنوان مثال کتیبه هایی به خط پهلوی از قصر ابونصر شیراز و نیشابور کشف شده که مربوط به قرن ۶ م ( اواخر ساسانی ) و راجع به محاسبات مزروعی است ( سامی،۷۴:۱۳۸۹) . در تاریخ طبری داستانی نقل شده است که خبر از چگونگی به وجود آمدن اصلاحات مالیاتی قباد می دهد : ” روزی قبادسوار بر اسب و در روستایی از ایالت سواد میرفت و موبد موبدان با وی بوده. ناگهان صیدی بنظر رسید و قباد از پی صید تنها بتاخت و هنگام رسیدن انگور بود.قباد بر سر کوهی رسید و نظر کرد دهی در دامنه آن کوه دید و بر کنار موستانی زنی دید که بر سر تنوری نان میپخت و پسرکی سه ساله پیش وی ایستاده در این حال پسرک به باغ درآمد و خوشه انگوری بکند و خواست بخورد که زن نهیب براو زد و خوشه انگور از دستش بگرفت و بر شاخ رز بست.قباد را این واقعه عجیب نمود و حمل بر بخل آن زن کرد و از کوه فرود آمد و بر آن باغ شد و زن را گفت این موستان از کیست؟گفت از آن من.پرسید این کودک از کیست؟گفت این کودک هم از من است.باز پرسید انگور چرا از او گرفتی و نگذاشتی بخورد.جواب داد مرا بر سهم خود منعی نیست ولی پادشاه را در این محصول سهمی است تا مباشر پادشاه نیاید و بهره ی مالیات جدا نکند ما دست به محصول نمیزنیم.قباد پرسید اینکه می گویی در همه دهات مرسوم است؟زنک جواب داد آری این شیوه در همه جا معمول است.قباد را بر رعیت دل بسوخت و عنان بگردانید تا به همراهان پیوست و به موبد موبدان ما وقع را بیان کرد و گفت که من میبینم که بر توانگران و مالکین بزرگ قیدی نیست و مالیات قابل توجهی به دیوانخانه نمیدهند و روز بروز غنیتر میشوند در حالیکه به کشاورزان و رعایای کمدرآمد تعدی زیاد از طرف مباشرین و عمال دولتی می شود و با این مالیات سنگین به مرور تهیدستتر میگردند و از او خواست تدبیر و ترتیبی بیاندیشد که مالیات واقعی دیوانی هرمحل معلوم گردد تا رعایا در مال خود حق تصرف داشته باشند و بانتظار ارزیابی مباشرین از محصول دسترنج خود محروم نباشند. موبد موبدان گفت تدبیر آن است که اراضی همه مملکت و باغات و موستانها مساحت کنیم و برای هرمقدار از اراضی مزروعی و باغات خراجی معین کنیم تا رعیت از میزان مالیاتی که هرسال باید به مباشرین دیوان پادشاهی بدهند مطلع بوده و از عواید خدمت به موقع سهم دیوان را ادا کرده قبض بگیرند… “(جباریان،۵۹:۱۳۸۴) . پس قباد دستور داد که زمین ها را اندازه بگیرند و مساحت آنها را تخمین زنند ، اما قبل از انجام این کار وی درگذشت .در زمان انوشیروان این کار انجام شد و تعداد درختان زیتون ، خرما ،انگور،و نیز کسانی که باید خراج دهند مشخص شد (دیاکونوف،۴۵۴:۱۳۷۷) . در فارسنامه ی ابن بلخی نیز گزارشی از این تغییر و تحول نظام مالیاتی را می توان مشاهده کرد . از روی لیست اصلاح شده ، اقلام مالیاتی که ابن بلخی ارائه داده است ، می توان دریافت رژیم غذایی مردمان بر اساس محصولات درختان خرما ، انگور ، زیتون، و انواع غلات بوده است : ” هرگزی غلّه خراج ۱ درم هرگزی تاکستان خراج ۸ درم درخت خرمای پارسی خراج ۱ درم درخت خرمای غیر مرغوب خراج ۱ درم درخت زیتون خراج ۱ درم” (ابن بلخی،۱۰۸:۱۹۲۱) . در لیست مالیاتی که به وسیله مسعودی آورده شده ،از برنج هم نام برده شده است : ” رطب ۷ درم یک جریب برنج نیم درم “(مسعودی،۱۹۹۱ :۲۶۲) . جو به این دلیل که خوراک اسب بود مشمول مالیات بود و بهای آن برابر گندم می شود . چون خرما در سرزمین خشک محصول بیشتر و مرغوب تری می داد ، از این رو خرما فارس ممتاز تر و مالیاتش بیشتر بوده است (سامی ، ۱۳۸۹ : ۲۱ ) . کشت نخل بر کشت دیگر در ختان در نواحی جنوب و جنوب غربی ایران پیشی گرفته بود.طبق برآوردهها ، در سده ۱۹ میلادی حدود ۲۱۵۰۰۰۰ اصله در فاصله بصره و خرمشهر وجود داشته است که احتمال می رود این رقم نخل ها از نخل های دوره ساسانی بسیار کمتر بوده است (برونز،۱۵۹،۱۳۷۷) . از انگور هم برای تهیه کششمش و هم تهیه شراب استفاده می شده است نیز خاک خوزستان مساعد برای کشت نیشکر بوده است.(دریایی،۱۱۹:۱۳۸۷) . از دوران ساسانی نوشته هایی بر روی پاپیروس و پوست ( چرم ) در دست است . مجموعه ایی از آنها مربوط به سالهای ۶۱۹ تا ۶۲۸ میلادی است . در این زمان خسروپرویز (۵۹۱ تا ۶۲۸ م .) مصر را به تصرف آورد . این مجموعه ها بیشتر اسناد تجاری و اقتصادی است مانند سند تحویل پول یا خرید غلات یا فهرست هایی از حیوانات مانند گوسفند و بز و میش که مورد داد و ستد بوده است (تفضلی،۱۰۷:۱۳۷۶) . دریایی نیز به این نکته اشاره می کند که پاپیروس نوشته ها مربوط به اواخر دوره ی ساسانی به ویژه خسرو پرویز است ، زمانی که مصر فتح شد . این پاپیروس ها شامل مواد غذایی هستند که برای سربازان خارج از مرزهای ایران ، فرستاده می شدند ( دریایی،۱۰۸:۲۰۰۹) . . وبر هم به نوع دیگری از این پاپیروس ها اشاره می کند که که اختصاص به خانواده ایی دارد که لیست روزانه ی غذای آن را مشخص کرده است (وبر،۲۰۰۵). به عنوان مثال به یکی از این نوع پاپیروس ها که در موزه ی برلین نگهداری می شود ،پرداخته می شود : rôz ard ” “
sik … lagênag, smt’ …
۴, … ۲۸ ۱/۸٫
rôz a$tâd may î spêd 3 lagênag,
may î suxr 18 lagênag, gôspend 1,
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت