کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



 

باز هم همان فریاد سوزناک و شِکوِه آمیز «قرچه» را ادامه می دهد و متناسب با مفهوم احساس و عاطفی بیت، با تلفظ زیبا و مؤکدِ تمام واژه ها و ترکیبات، تأثیر آواز را چند برابر کرده است، گاهی ابیات دارای واژه هایی می باشند که هیچکدام از آن ها را نمی توان ساده و بی اثر پنداشت. در واقع یکی از ویژگی های آوازی استاد شجریان همین است که همه ی واژه ها و عناصر بیت قابل اهمیت و احترام می باشند. همین ویژگی هاست که تأثیر آوازش را از دیگران متمایز کرده است. این دال بر شناختی است که نسبت به شعر و متعلقات آن دارد. در ضمن فریاد و تحریری که در پایان شعر می آورد، بعد از کش و قوس و پیچش های زیبا، از اَدای «های» و واژه ی «خدا» بگونه ای استفاده می کند که ترکیب کمکی و زیبای «های خدا» را می سازد و سوز تحریر را صدچندان می کند. این خود آموزشی است برای آوازخوانانی که تحریرهای بی مورد و بی معنا می زنند و نمی دانند که تحریر نغمه ای است بی کلام ولی دارای معنا و مفهوم و باید در جهت معنای شعر و لحن گوشه حرکت کند. تحریر در نزد بعضی از کسانی که آگاهی ندارند جنبه ی نمایشی دارد وبرای نشان دادن قدرت حنجره است که مطلبی است بسیار بی ربط.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

۹- مرا مگوی سعدی طریق عشق رها کن د ردیف های آوازی: گوشه رضوی فرود در ماهور

سخن چه فایده گفتن، چو پند می ننیوشم .

 

 

این بیت هم با همان حس و حال و سوز درون در گوشه «رضوی» که به نوعی یار غار و جدا نشدنی گوشه «قرچه» است ادامه پیدا می کند و با همان احساس می خواهد که او را توصیه به ترک عشق نکند. هشدار می دهد که سخن در او اثری نمی کند و پند هیچ کس را گوش نمی دهد. این مفهوم و مضمون هم چنان مرتبط است با لحن زیبای «رضوی» که شنونده را شدیداً تحت تأثیر قرار می دهد. باز همان شیوه ی تأکیدی که تمامی واژه ها در نزد استاد شجریان قابل احترامند و هر کدام شخصیت خاص خود را دارند.

 

۱۰- به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل د ردیف های آوازی: گوشه فرود ماهور

که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم .

 

 

باز هم فرازی دیگر به پایان می رسد و منطبق بر مفهوم این بیت که تلاش را هر چند که بی نتیجه باشد بر باطل نشستن ترجیح می دهد و به اندازه توان کوشیدن را توصیه می کند. این مطلب را به عنوان یک نتیجه، پند داده و توصیه می نماید. در نهایت آواز غزل را به پایان می رساند و مجدداً به متن اصلی دستگاه ماهور فرود می آید. این یکی از غزلیات بسیار نفیس سعدی است که تخلص در بیت ماقبل مقطع آورده شده است. به نظر می رسد این بیت برای بیت پایانی و نتیجه ی غزل بهتر و مناسب تر باشد.

 

۱۱- بود درد مو و درمونم از دوست اگر قصابم از تن واکره پوست ردیف های آوازی: گوشه نیریز

بود وصل مو و هجرونم از دوست جدا هرگز نگرده جونم از دوست .

 

 

فراز دیگری از ماهور آغاز می شود. گوشه «نیریز» گوشه ای است که لحنی ملایم، آرام و فرحبخش و عاشقانه دارد، انتخاب دوبیتی های محزون باباطاهر تناسب زیبایی بالحن گوشه ی نیریز دارد. به لحاظ وزن، دوبیتی وزن مناسبی است برای نیریز. اجرای گوشه نیریز اگر بر روی قالب های دیگری هم باشد مانند غزل، مثنوی و قطعه و غیره، بهتر است که همان وزن دوبیتی را داشته باشند (مفاعیلن مفاعیلن فعولن) زیرا، سیلاب ها و کشش های نیریز، کاملاً منطبق است با وزن دو بیتی.

 

۱۲- خوشا آنان که سودای تو دیرن به دل دیرم تمنای کسانی ردیف های آوازی: گوشه بوسلیک

که سر پیوسته در پای تو دیرن که اندر دل تمنای تو دیرن .

 

 

فراز دوم «نیریز» با همان حس و حال و فضای عاشقانه اجرا می شود. البته در بعضی روایت ها گوشه ی« نیریز» با دو عنوان« صغیر» و« کبیر» اجرا می شود. معمولاً فراز اول را صغیر و فراز دوم را کبیر می خوانند. لازم به ذکر است که دوبیتی های باباطاهر و یا هر شعر فولکلور و محلی بهتر است که با همان لهجه خاص آن منطقه تلفظ شود. در اینجا به نظر می رسد که واژه ی «تو» چندان مناسب نیست. در واقع باید بصورت «ته» تلفظ شود چرا که با واژه ی «دیرن» که همان «دارند» می باشد مناسب تر است. این مورد هم قطعاً با بداهه خواندن استاد شجریان بی ارتباط نیست اگر چه تسلط و پختگی استاد شجریان چنین موارد کوچکی را کاملاً می پوشاند.

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-08-01] [ 09:00:00 ب.ظ ]




در عقد مزارعه مانند سایر عقود لازم، هر یک از متعاملین میتوانند شرطی را برای طرف دیگر بگذارند، منوط به آن که این شرط برخلاف مضامین کتاب و سنت و همچنین برخلاف مقتضی عقد نباشد، مثلاً مالک زمین میتواند در ضمن عقد به نفع خود شرط کند که علاوه بر سهمش از محصول مبلغی را نیز زارع، اضافه به او بدهد. نکته قابل توجه اینکه صحّت شرط ضمن عقد در هر صورت (هرچند محصول زراعی تلف شود) صحیح است، زیرا ضمن عقد لازمی شرط شده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۱-۲-۲- گفتار دوم: شرایط صیغه، متعاملین و زمین در عقد مزارعه
مزارعه به اعتبار عقد بودن خود دارای سه رکن (صیغه، متعاملین، متعلق معامله) میباشد که ما در این گفتار به بررسی این سه رکن میپردازیم:
۱-۲-۲-۱- بند اول) صیغه
یکی از ارکان مزارعه ایجاب و قبول است؛ بدین معنا که چون طبق عقد مزارعه، هریک از مالک و زارع مستحق مالی از دیگری میشود؛ در نتیجه باید هریک استحقاق خود را به طرف مقابل ابراز نماید تا در صورت رضایت بپذیرد، قصدی راکه مالک ابرازمی کند، ایجاب و پذیرفتن زارع، قبول محسوب میشود.
عقد مزارعه را میتوان با هر لفظ و صیغهای که در عرف قصد انشاء عقد از آن فهمیده میشود اجرا کرد؛ چه به صیغه ماضی یا مضارع و امر و نیز به هر زبانی، چه عربی و یا غیر آن باشد و با توجه به اطلاق ادله که صحت مزارعه را منوط به لفظ و صیغهای معین نکرده است و سیره قطعی متصل به عصرمعصومین علیهمالسلام که فرقی میان ایجاب و قبول لفظی و فعلی یا بدون لفظ (معاطاتی) قائل نشده است، مزارعه معاطاتی نیز الزامآور میباشد (خوئی، ۱۴۲۶).
حقوقدانان معاصر وجود ایجاب و قبول را لازم دانستهاند و نیز معاطاه در مزارعه را پذیرفته اند. طبق این نظر، مزارعه عقدی است محتاج به ایجاب و قبول؛ حال چه این ایجاب و قبول مستقل باشد یا به صورت شرطی ضمن عقد لازم دیگری قید گردد (کاتوزیان، ۱۳۹۱).
۱-۲-۲-۲- بند دوم) متعاملین (زارع و مالک)
در عقد مزارعه، کسى که مالک زمین است را مزارع و کسى که عمل زراعت را انجام مىدهد، عامل یا زارع مىگویند. مزارع و عامل علاوه بر شرایط عمومى قراردادها مندرج در ماده ۱۹۰ ق.م میبایست شرایط ذیل را دارا باشند که عبارتند از:
الف) بلوغ
ب) عقل: بنابراین اگرحتی یکی از د وطرف عقد مجنون باشد، عقد باطل است.
ج) قصد: طرفین عقد میبایست قصد ایجاد عقد مزارعه را داشته باشند، نه اجاره یا عقدی دیگر
د) اختیار: طرفین عقد باید به اختیارخود اقدام به عقد مزارعه کنند و مجبور به آن نشده باشند.
ه) عدم حجر: دو طرف عقد نباید به دلیل سفاهت و یا ورشکستگی از تصرفات مالی در داراییهای خود ممنوع شده باشند. البته طبق نظر عدهای از فقها ورشکسته و مفلس بودن کشاورز، خللی به صحت مزارعه وارد نمیکند، چون صرف کشاورزی کردن وی در زمین، تصرف مالی محسوب نمیشود (خوئی، ۱۴۲۶).
و) مالکیت تصرفیعنی مالک بتواند بالفعل در ملک خود تصرف نماید، بنابراین اگر زمین در رهن شخص دیگری است و در واقع، اکنون مالک قدرت تصرف فعلی را ندارد و مزارعه صحیح نمیباشد. زارع هم باید بالفعل مالک عمل خود باشد. برای مثال، اگر زارع در مدت زمان عقد مزارعه اجیر دیگری است؛ در واقع مالک عمل خود نمیباشد و در این حالات، مزارعه صحیح نیست؛ هرچند بقیه شروط صحت وجود داشته باشد (خوئی، ۱۴۲۶).
۱-۲-۲-۳- بند سوم) زمین (متعلق معامله)
زمینی که میبایست مورد کشت عامل واقع شود، باید دارای شرایط ذیل باشد:
الف) قابلیت کشت
ماده ۵۲۳ ق.م. مقرر میدارد: «زمینی که مورد مزارعه است، باید برای زرع مقصود قابل باشد؛ اگرچه محتاج به اصلاح یا تحصیل آب باشد…». بنابراین مزارعه در مورد زمین نمکزار که قابل بهرهبرداری زراعی نیست، باطل است، زیرا مزارعه وابسته به امکان زراعت در زمین میباشد؛ البته اگر بتوان با تغییرهایی آن را مناسب کشت کرد، مزارعه روى آن زمین صحیح است. زمین باید مستعد همان زراعتی باشد که در عقد معین شده است؛ مثلاً اگر زمین مستعد گندمکاری جهت کشت برنج مزارعه داده شود، این عقد باطل است؛ علاوه بر این، زمین باید امکان آبرسانی داشته باشد؛ هرچند که به اصلاح نیاز داشته باشد (مدنی، ۱۳۹۱).
ب) مالکیت منافع مزارع
زمینى که مزارع به منظور مزارعه در اختیار عامل قرار میدهد، لازم نیست به طورحتم مالک آن باشد؛ بلکه اگر فقط مالک منافع آن باشد (به طور مثال اجاره کرده باشد) یا به واسطه ولایت و قیومیت حق تصرف در آن را داشته باشد کافى است.
ج) مساحت معین باشد
حدود و مشخصات زمین باید مشخص باشد؛ هرچند به این صورت که میان دو قطعه زمین مخیر باشد. همچنین زمین از جهت مقدار لازم است که معلوم باشد؛ خواه به وسیله مشاهده و یا ذکر مساحت و اوصاف. مثلاً یک هکتار زمین از پانصد هکتار زمین کشاورزی به مزارعه داده میشود (مدنی، ۱۳۹۱).
زمین مزارعه ممکن است زمین معین مفروز یا بخش مشاع آن باشد که در این صورت، تسلیم آن به عامل منوط به اذن شریک است (ملاک ماده ۴۷۵ ق.م در بحث اجاره). همچنین ممکن است مقدار معین از زمینی باشد که از نظر زرع مقصود اجزای آن برابر است یا کلی بر ذمه (ملاک ماده ۴۸۲ ق.م در بحث اجاره) منتها در این دو فرض، مالک بایستی مورد معامله را تعیین و به عامل تسلیم کند و از تاریخ همین تعیین است که تملیک منفعت تحقق مییابد (کاتوزیان، ۱۳۹۱). البته برخی دیگر از حقوقدانان با استنباط از مواد ۳۵۰ و ۳۵۱ ق.م، مزارعه دادن زمین به صورت کلی بر ذمه به شرطی پذیرفته اند که اوصاف آن به نحوی که رفع غرر شود، ذکر گردد و قبل از شروع کشت به عامل تسلیم شود (امامی، ۱۳۶۲).
فصل دوم:
احکام و آثار عقد مزارعه در فقه و قانون
۲-۱- مبحث اول: احکام عقد مزارعه
۲-۱-۱- گفتار اول: احکام خاص عقد مزارعه
۲-۱-۱-۱- بند اول) مشاع بودن محصول بین زارع و مالک
هدف از مزارعه، ایجاد شرکت در محصول زمین است. ماده ۵۱۹ ق.م مقرر میدارد: «در عقد مزارعه حصه هر یک از مزارع و عامل باید به طور اشاعه از قبیل ربع یا ثلث یا نصف و غیره، معین گردد و اگر به نحو دیگر معین شده باشد، احکام مزارعه جاری نخواهد شد». فیالمثل اگر در عقد پیشبینی گردد که مزارع فقط زمین را داده و عوامل دیگر با عامل بوده، پس یک ربع محصول از آن مزارع و سه چهارم محصول از آن عامل باشد؛ بدین صورت اشاعه در محصول صحیح واقع شده است.
در عقد مزارعه نمیتوان شرط کرد که تمام حصه به یکی از متعاقدین اختصاص یابد. ضمانت اجرای عدم رعایت این قانون، بطلان عقد مزارعه می باشد. ماده ۵۳۲ ق.م مقرر میدارد: «در عقد مزارعه، اگر شرط شود که تمام ثمره مال مزارع یا مال عامل تنها باشد، عقد باطل است». همچنین در مزارعه نمیتوان گفت محصول اول مربوط به عامل و محصول دوم مربوط به مزارع باشد و یا اینکه دو نوع محصول زراعت کنند که یکی از آن اختصاص به مزارع و دیگری از آن عامل باشد.
دلیل بطلان شروط ذکر شده در بالا روایات معتبر از جمله صحیحه حلبی از امام جعفر صادق علیهالسلام میباشد که در آن، حضرت از مزارعهای که برای یکی از آن دو مقدار معینی شرط شده باشد، نه به صورت مشاع نهی فرمودهاند؛ ولی تعیین سهم هر کدام به صورت مشاع را جایز و کافی شمردهاند (حر عاملی، ۱۴۱۴).
همچنین اگر گفته شود که سهمی یا حصهای به عامل داده میشود، عقد مزارعه به دلیل ابهام در عوض باطل است؛ منتها باید افزود که تعیین سهم مشاع یکی از آن دو برای تعیین عوض کافی است، زیرا به علت محدود بودن مالکان محصول، بقیه محصول از آن دیگری است و ضرورتی ندارد که به آن تصریح شود، عرف نیز گاه میتواند جانشین قرارداد شود و عوض تملیک منافع را معین کند (کاتوزیان، ۱۳۹۱).
اگر سهم طرفین به نحو اشاعه نبود، مثلاً یک میلیون تومان مال مزارع باشد، این عقد باطل تلقی
نمیگردد؛ بلکه احکام مزارعه بر این عقد جاری نیست. همین توافقها را میتوانند تحت ماده ۱۰ قانون مدنی داشته باشند (مدنی، ۱۳۹۱). یا به دیگر بیان اگر در برابر تملیک منافع زمین مال معینی قرار گیرد، عقدی که واقع شده مزارعه نیست؛ بلکه باید آن را اجاره دانست (کاتوزیان، ۱۳۹۱).
در اینکه آیا میتوان شرط کرد بخشی از محصول جدا شود و به مصرف معینی اختصاص یابد و بقیه بین عامل و مزارع مشترک باقی بماند، تردید وجود دارد. برخی از نویسندگان حقوق مدنی آن را مخالف مبنای مزارعه که سهیم کردن عامل و تشویق او به کار و کوشش است ندیدهاند (امامی، ۱۳۶۲).
برخی دیگر از اساتید علم حقوق با استناد به ظاهر ماده ۵۱۹ ق.م و اینکه شرکت باید در تمام محصول باشد، چنین استدلال میکنند که اگر شرط مربوط به اختصاص بخشی از محصول به یکی از طرفین نافذ باشد، این بخش میتواند چندان بزرگ باشد که محصول مشترک را جزء ناچیزی سازد و حکمت اشاعه در محصول را از بین ببرد، این است که باید نظر مشهور فقها را تأکید کرد و شرط را درست نشمرد (کاتوزیان، ۱۳۹۱).
با تمام این تفاسیر، شرکت مزارع و عامل در محصول زمین مانع از آن نیست که در عقد شرط شود یکی از طرفین مال یا پولی اضافه به دیگری بدهد، زیرا این شرط منافاتی با شرکت در محصول ندارد. ماده ۵۲۰ ق.م مقرر میدارد: «در مزارعه جایز است که یکی از دو طرف، علاوه بر حصهای از حاصل، مال دیگری بطرف مقابل بدهد».
۲-۱-۱-۲- بند دوم) تعیین مدت به تناسب زراعت
بین فقها در لزوم تعیین مدت در عقد مزارعه اختلاف نظر وجود دارد، مشهور فقهاى امامیه با استناد به روایات و اجماع و نهی پیامبر از غرر به منظور جلوگیرى از غرور، قائل به لزوم تعیین دقیق مدتى هستند که عادتاً زرع در آن مدت به ثمر مى‏رسد. صاحب جواهر در جواهرالکلام آورده است «تعیینالمده بلاخلاف معتد به بل لعلالاجماع علیه». ایشان معتقدند که هیچ‏یک از فقها با این نظر مخالفت ننموده‏اند؛ بلکه برآن اجماع دارند (نجفى، ۱۹۸۱).
قائلین به اشتراط مدت در مزارعه، معتقد به الحاق مزارعه به اجاره میباشند، نه مضاربه، چون مضاربه عقدى جایز است و اگر تعیین مدت در آن شرط شود، عملاً بیفایده است، زیرا قبل از فرا رسیدن مدت مورد توافق، رجوع جایز است؛ در حالى که مزارعه همانند اجاره عقدى لازم است و اقتضاى عقد لازم این است که مدت در آن معیّن باشد (نجفى، ۱۹۸۱). نویسندگان قانون مدنی نیز نظر قاطع و مشهور بین فقها را برگزیدهاند و مزارعه را به اجاره نزدیکتر دانستهاند تا به مضاربه (کاتوزیان، ۱۳۹۱).
اما برخی از فقها که تعیین مدت در عقد مزارعه را شرط نمیدانند و نظرات مشهور فقها را به چالش کشیدهاند بدین صورت که، نظر فقها در مورد استناد مشهور مبنى بر لزوم تعیین مدت به منظور جلوگیرى از غرر را اینگونه توجیه میکنند که نهى پیامبر (ص) از غرر، مختص بیع است و نمى‏توان آن را در مورد مزارعه جارى دانست. این عده از فقها عقد مزارعه را به مضاربه نزدیکتر میدانند تا عقد اجاره و دلیل خاصی برای شباهت مزارعه به اجاره قائل نیستند و نیز معتقدند عرف درباره تعیین مدت در عقد مزارعه برخلاف اجاره، مسامحه دارد و تعیین مدت به صورت کاملاً معیّن در مزارعه ضرورتى ندارد (طباطبائى حکیم، ۱۴۱۶).
مشهورترین روایتی که مخالفین تعیین مدت بدان استناد میکنند، روایت ابراهیم کرخی میباشد که مى‏گوید به ابى‏عبداللّه (ع) عرض کردم: با شما مشورت مى‏کنم در مورد قراردادى که زمین، بذر و گاو را مى‏دهیم و در مقابل، آبیارى، عمل و زراعت را عامل انجام مى‏دهد تا زمانى که گندم یا جو برسد، سپس حق سلطان را مى‏دهم و از مابقى، ثلث آن را به عامل و بقیه را براى خود برمى‏دارم. امام فرمود: اشکالى ندارد (حرعاملى، ۱۳۹۱). یقیناً قرارداد منعقده، مزارعه است که امام عدم تعیین مدت را در آن صحیح دانسته است.
به عقیده مخالفان تعیین مدت در عقد مزارعه، با تعیین مزروع، تعیین مدت عملاً امرى بیهوده است چون مدت هر زرعى، در عرف مشخص مى‏باشد و تعیین مجدد آن، ضرورى به نظر نمى‏رسد و در صورت عدم تعیین مدت، مزارعه را نباید باطل انگاشت و اراده طرفین را بى‏اثر دانست. همچنین در بحث تعیین حصه، مقدارى از جهالت وجود دارد؛ چرا که مقدار محصول زمین را به درستى نمى‏توان تشخیص داد تا حصه آنان معین گردد. از همین موضوع میتوان در تعیین مدت در عقد مزارعه وحدت ملاک گرفت، زیرا براى هر زرعى در عرف، مدت مشخصى وجود دارد که غالباً زرع در آن مدت رسیده و به بار مى‏نشیند، همین مقدار معلوم بودن از به وجود آمدن غرر جلوگیرى مى‏کند (احتشامی و قاسمیان مزار، ۱۳۹۲).
با تمام این تفاسیر، قانون‏گذار ایران در ماده ۵۱۸ ق.م، ذکر مدت معیّن در عقد مزارعه را ضرورى دانسته است. طبق این ماده: «مزارعه عقدى است که به موجب آن، احد طرفین زمینى را براى مدت معیّنى به طرف دیگر مى‏دهد که آن را زراعت کرده و حاصل را تقسیم کنند». پس مدت باید به‏گونه‏اى باشد که غالباً محصول در آن مدت به بار ‏نشیند.
مثلاً اگر برای کشت گندم فقط شش ماه پائیز و زمستان را قرار دهند؛ در حالیکه گندم در بهار میروید، چنین عقدی باطل است، زیرا که هدف طرفین از کشت گندم حاصل نمیشود، تعیین مدت نیز باید به ماه و سال ذکر شود تا احتمال زیاده و نقصان در آن نرود و اختلافى در آن به وجود نیاید. بنابراین در صورت عدم ذکر مدت یا ذکر مدت مجهول، مزارعه باطل خواهد بود.
طبق نظر برخی از اساتید حقوق هرگاه طرفین در برآورد مدتی که برای زرع لازم است اشتباه کنند یا حوادث خارجی مانند سرمای ناگهانی و زودرس مانع از حصول زرع شود، عقد باطل نیست (کاتوزیان، ۱۳۹۱). واگر ابتداى مدت در مزارعه ذکر نشده باشد، با توجه به وحدت ملاک از ماده ۴۶۹ ق.م در بحث اجاره، باید گفت ابتداى مدت از زمان انعقاد عقد محسوب خواهد شد.
۲-۱-۱-۳- بند سوم) تعیین مسئول ادوات، بذر و هزینه ها
در فقه، تمام عوامل زرع، اعم از زمین، کار، آب، هزینه های آبیاری، بذر، کود، هزینه شخم و چیدن محصول ممکن است به عهده عامل یا مزارع قرار گیرد یا مشترک بین آن دو باشد. حصه مشاع هریک از طرفین نیز به تناسب تحمل همین عوامل معین می شود. عرف نیز میتواند جانشین تراضی طرفین در توزیع تعهدهای فرعی باشد (کاتوزیان، ۱۳۹۱).
طبق دیدگاه برخی از فقها در عقد مزارعه باید مسئوول مخارج در عقد دقیقاً تصریح گردد و ضمانت اجرای عدم تعیین مسئوول مخارج در عقد مزارعه را بطلان این عقد میدانند (موسوی خمینی، بی تا).
نظر قانونگذار در این زمینه مقداری با نظر فقها متفاوت است. از ظاهر ماده ۵۱۸ ق.م میتوان چنین استنباط نمود که در عقد مزارعه، شرط است که زمین را مزارع بدهد و عمل زراعت را عامل به عهده گیرد. این ماده قانونی چنین مقرر میدارد: «مزارعه عقدی است که به موجب آن، احد طرفین زمینی را برای مدت معینی به طرف دیگر میدهد که آن را زراعت کرده حاصل را تقسیم کنند».
در نتیجه طبق نظر حقوقدانان وصف عامل و مزارع نمیتواند در یک نفر جمع شود و مزارع بایستی مالک زمین باشد، پس ممکن نیست که مالک هم زمین را مهیا کند و هم عمل زراعت را انجام دهد و عامل تنها وسایل زراعت را فراهم کند، در این صورت، این توافق را نباید مزارعه شمرد و از قالب این عقد خارج میگردد (کاتوزیان ناصر، ۱۳۹۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ب.ظ ]




۳-۴-۱- پساب مورد استفاده در فرایند
برای انجام آزمایشات از پساب­های سنتزی با حجم ۲۵۰ میلی­لیتر، با pH و دوزهای متفاوتی از نمک سولفات سدیم استفاده شد. بدین ترتیب که برای هر مرحله آزمایش در ابتدا با بهره گرفتن از مواد مختلف محلولی با pH مورد نظر برای همان مرحله آماده می­گردید و در ادامه به سیستم نمک افزوده می­شد. در تمامی این محلول­های پسابی مقدار یکسانی از فنل معادل با mg/l 100 مورد استفاده قرار گرفت.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۴-۲- روش انجام آزمایش­ها
پس از آماده ­سازی پساب مربوط به هر مرحله از آزمایش، فاصله بین الکترودها که مطابق طراحی آزمایش تاگوچی برای همان مرحله در نظر گرفته شده تنظیم ­گردید. پساب­ها در یک بشر ۴۰۰ میلی­لیتر ریخته ­شد و با همین بشر تحت فرایند قرار ­گرفت. سطح مؤثر الکترودها cm2 ۱۶ بوده و در کل از ۳ الکترود برای انجام فرایند بهره گرفته شد. مجموعه آزمایشگاهی در شکل
(۳-۱) ارائه شده است.
شکل (۳-۱) دستگاه آزمایشگاهی مورد استفاده
پس از آماده ­سازی سیستم، منبع تغذیه برق را که از طریق رابط به الکترودهای کاتد و آند که در درون بشر قرار داشت متصل بوده، روشن کرده و جریان روی آمپر مورد نظر تنظیم گردید.
همچنین به منظور یکنواخت­سازی نمونه­ها در طی انجام الکترولیز محلول همزده می­شد. مدت زمان انجام آزمایش­ها ۷۵ دقیقه بود و هر آزمایش ۲ بار تکرار شد. تمام آزمایشات در دمای محیط (oC 25) انجام گرفت. پس از اتمام زمان آزمایش میزان غلظت فنل طبق روش مشخص شده در دستور کار دستگاه اسپکتروفتومتر اندازه ­گیری گردید. اندازه ­گیری غلظت فنل از طریق دستگاه اسپکتروفتومتر بدین ترتیب بود که ابتدا مقداری از پساب تحت فرایند را در یک بالن ۱۰۰ ریخته و به نسبت ۲۰/۱ رقیق می­گردید. آنگاه مقداری از آن در لوله آزمایش ریخته می­شد. به منظور آماده ­سازی پساب از دو قرص آماده­ساز استفاده گردید. بدین ترتیب که ابتدا قرص اول را در داخل پساب به طور کامل حل کرده و پس از آن قرص دوم را در لوله آزمایش انداخته و بعد از انحلال کامل آن، پس از گذشت ده دقیقه غلظت فنل توسط دستگاه اندازه گیری می­شد.
اساس کار این دستگاه رنگ­سنجی است. بدین ترتیب که نور خاصی از سیستم عبور داده می­ شود. بر اساس میزان شکست نور، مقدار غلظت ماده آلاینده اندازه گیری می­گردد.
با توجه به کثیف شدن سطح الکترودها و امکان تشکیل بعضی ترکیبات پلیمری و برخی رسوبات روی آنها قبل از شروع هر مرحله از آزمایش، سطوح الکترودها سمباده کشیده ­شد. شکل (۳-۲) دستگاه اسپکتروفتومتر را نشان می­دهد.
شکل (۳-۲) دستگاه اسپکتروفتومتر
۳-۵- طراحی آزمایش با روش تاگوچی
طراحی آزمایش­ها روشی آماری است که به عنوان یک روش کنترل کیفیت به منظور بهینه­سازی فرایند آزمایش­های مهندسی به کار گرفته شده است. روش تاگوچی قوانینی ارائه نموده که طراحی آزمایشات را ساده­تر کرده و به آن شکل استانداردی بخشیده است. این آزمایش­ها توسط مجموعه ­ای از آرایه­های متعامد طرح­ریزی و به صورت موازی ایجاد می­شوند. استفاده از آرایه­های متعامد در طراحی آزمایش­ها، تعداد آزمایش­های مورد نیاز برای بررسی را به میزان چشمگیری کاهش می­دهد.
مراحل طراحی آزمایشات تاگوچی به سه مرحله کلی زیر تقسیم بندی شوند]۳۲ [:
انتخاب یک طرح مناسب برای انجام آزمایشات با توجه به تعداد عوامل و سطوح آنها
انجام آزمایشات با توجه به آرایه­­ متعامد انتخاب شده در مرحله اول
تجزیه و تحلیل نتایج
جدول (۳-۱) سطوح مختلف عوامل مورد بررسی در آزمایش­ها

 

عامل سطح ۱ سطح ۲ سطح ۳
pH ۵ ۷ ۱۲
غلظت الکترولیت پشتیبان (Na2SO4) (M) ۱/۰ ۳/۰ ۶/۰
دانسیته جریان (A/cm2) ۰۶۲۵/۰ ۱۲۵/۰ ۱۷۸/۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ب.ظ ]




 

 

Chi-Square

 

 

 

۱۵۳/۵۲۸

 

 

 

 

 

df

 

 

 

۴

 

 

 

 

 

Sig.

 

 

 

۰۰۱/۰

 

 

 

 

نتایج آزمون فریدمن نشان می‏دهد که از نظر ابعاد تأثیرگذارِ مدیریت دانش بر روی فشار روانی کارکنان از نظر اولویت، تفاوت معنی‏داری (p<0/01) وجود دارد. بدین صورت که نگهداری از دانش (با میانگین رتبه‏ای=۵۰/۴) در اولویت اول و ذخیره کردن دانش (با میانگین رتبه‏ای = ۰۶/۲) در اولویت پنجم قرار دارند.
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات

مقدمه

در این تحقیق به “ارتباط فرایند مدیریت دانش و فشار روانی کارکنان بانک ملت شهر تهران” پرداخته شده است که سعی می شود هر یک از سؤالات تحقیق در زیرآورده و نتایج آنها مورد تحلیل قرار گیرد و در پایان پیشنهادهای اجرایی و پژوهشی و محدودیتهای تحقیق نیز ارائه شده است.

نتایج سؤالات تحقیق

در این قسمت نتایج تحلیلی سؤالات تحقیق، به تفکیک گزارش می شود:
سؤال اصلی تحقیق:
۵-۲-۱- آیا فرایندهای مدیریت دانش بر فشار روانی کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران تأثیر معناداری دارد؟
مدیریت دانش، راز موفقیت سازمان‌ها در قرن ۲۱ است. دانش، مفهومی فراتر از داده و اطلاعات است. دانش به مجموعه اطلاعات، راه کار عملی مرتبط با آن، نتایج بکارگیری آن در تصمیمات مختلف، آموزش مرتبط با آن، نگرش افراد در مشاغل و مسئولیت‌های مختلف در ارتباط با آن گفته می‌شود. دانش هر نفر، حتی در موردی خاص، ممکن است با دیگران متفاوت باشد. دانش زیربنای مهارت و تجربه و تخصص هر فرد است که مدیریت آن می تواند نتایج مفیدی برای سازمان داشته باشد که نتایج تحقیق حاضر نیز نشان داد که فرایندهای مدیریت دانش بر کاهش فشار روانی کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران تأثیر معناداری (R2adj. =0/537؛p<0/01 ) دارد که این یافته با نتایج مطالعات زیتینوگلو و همکاران (۲۰۰۷)، قاسمی نژاد و سیادت (۱۳۸۳)، خاتونی و همکاران (۱۳۸۸) و صفرزاده و همکاران (۱۳۹۱) همسو می باشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
سؤالات فرعی تحقیق:
۵-۲-۲- آیا اکتساب دانش بر فشار روانی کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران تأثیر معناداری دارد؟
در مرحله اکتساب دانش، دانش باید از محیط داخلی و خارجی شناسایی شده و کسب گردد؛ و نیز مشخص شود که چه قابلیت هایی را می توان مورد استفاده قرار داد که این موارد می تواند در افزایش و بهبود عملکرد افراد نقش مهمی برجای گذارد که این مهم رفته رفته باعث بهبود کارایی فرد شده و نتایج مفیدی برای فرد به ارمغان خواهد آورد که نتایج تحقیق حاضر نیز نشان داد که اکتساب دانش بر کاهش فشار روانی کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران تأثیر معناداری (R2adj. =0/394؛p<0/01 ) دارد که این یافته با نتایج مطالعات چانگ (۲۰۰۹) و جایی پور و رحیمی (۱۳۸۷) همسو می باشد.
۵-۲-۳- آیا ایجاد دانش بر فشار روانی کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران تأثیر معناداری دارد؟
نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر نشان داد که ایجاد دانش بر کاهش فشار روانی کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران تأثیر معناداری (R2adj. =0/348؛p<0/01 ) دارد که این یافته با نتایج مطالعات رجایی پور و رحیمی (۱۳۸۷) و قاسمی نژاد و سیادت (۱۳۸۳) همسو می باشد. ایجاد دانش باعث می شود که افراد بتوانند در مواقع لازم نسبت به ایجاد دانش کارآمد اقدام کنند که این مهم رفته رفته توان سازگاری فرد را بهبود بخشیده و همانگونه که نتایج تحقیق حاضر نیز نشان داد، می تواند باعث کاهش فشار روانی در بین کارکنان و بخصوص کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران شود.
۵-۲-۴- آیا ذخیره کردن دانش بر فشار روانی کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران تأثیر معناداری دارد؟
با اینکه سازمانها تولید دانش می کنند، در عین حال آن را فراموش هم می کنند. بنابراین ذخیره، سازماندهی و بازیابی دانش سازمان در عین حال به حافظه سازمانی هم اشاره می کند. حافظه سازمانی بخش مهمی از مدیریت مؤثر دانش سازمانی را تشکیل می دهد. حافظه سازمانی حاوی دانشی است که در اشکال مختلف از جمله مستند سازی، اطلاعات ساخت یافته ذخیره شده در پایگاه اطلاعات الکترونیکی، دانش اشخاص به صورت مستند شده در سیستم های خبره، رویه های سازمانی مستند شده و فرآیندها و دانش ضمنی کسب شده توسط افراد و شبکه های افراد ظاهر شده و باعث بهبود عملکرد آنها می شود که نتایج تحقیق حاضر نیز نشان داد که ذخیره کردن دانش بر کاهش فشار روانی کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران تأثیر معناداری (R2adj. =0/286؛p<0/01 ) دارد که این یافته با نتایج مطالعات کاظمی و همکاران (۱۳۸۹) و صفرزاده و همکاران (۱۳۹۱) همسو می باشد.
۵-۲-۵- آیا توزیع دانش بر فشار روانی کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران تأثیر معناداری دارد؟
دانش سازه ای است که در اثر تعامل افراد و ارتباطات آنها قابل انتقال می باشد. به عبارت بهتر تسهیم دانش هم می تواند به معنای یک فرایند متمرکز جهت دار برای پخش دانش در میان گروه معینی از کارکنان قلمداد شود؛ و هم می تواند مبین انتقال دانش بین افراد در داخل گروه های کاری باشد. در توزیع دانش باید به یک اصل عمومی توجه کرد و آن این است که “لازم نیست که همه کس همه چیز را بدانند". بنابراین برخی از دانش های سازمان که محرمانه بوده و یا جزو اسرار تلقی می شوند، نباید توزیع شوند. فناوری اطلاعات، یکی از ابزارهای مهم تسهیم دانش است. همچنین وجود ساختارها و ارتباطات غیررسمی در توزیع دانش نقش مهمی ایفا می کنند. در توزیع دانش مسائلی همچون چگونگی به اشتراک گذاری دانش موجود و انتقال آن به محل مناسب و مورد نیاز و چگونگی انتقال دانش، به گونه ای که در سازمان قابل دسترسی و استفاده باشد؛ و نیز چگونگی انتقال دانش از سطح فردی به سطح دانش گروهی و سرانجام سطح دانش سازمانی، از جمله مواردی است که در دستور کار این بخش از مدیریت دانش قرار می گیرد که این موارد می توانند باعث بهبود مسیر شغلی افراد شود که نتایج تحقیق حاضر نیز نشان داد که توزیع دانش بر کاهش فشار روانی کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران تأثیر معناداری (R2adj. =0/357؛p<0/01 ) دارد که این یافته با نتایج مطالعات ناسوردین و همکاران (۲۰۰۶) همسو می باشد.
۵-۲-۶- آیا نگهداری دانش بر فشار روانی کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران تأثیر معناداری دارد؟
برخی از برنامه های سازمانی باعث خروج افرادی از سازمانها می شود که دارای تجربیات و دانش‏های با ارزشی هستند. چنین پدیده ای می‏تواند منجر به از دست دادن دائمی و غیرقابل برگشت دانش این سازمانها شود که ذخیره، نگهداری و روزآمد کردن دانش را امری لازم می‏گرداند. نگهداری از دانش، از نابودی دانش جلوگیری کرده و به آن اجازه اینکه مورد استفاده قرار گیرد را می دهد. فرایند محافظت از دانش سازمانی شامل سه مرحله انتخاب، ذخیره و روزآمدکردن دانش می باشد که هر یک می توانند حاوی توانایی هایی برای سازمان باشند که نتایج آن می تواند یاری رسان کارکنان سازمان شود که نتایج تحقیق حاضر نیز نشان داد که نگهداری دانش بر کاهش فشار روانی کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران تأثیر معناداری (R2adj. =0/428؛p<0/01 ) دارد که این یافته با نتایج مطالعات صفرزاده و همکاران (۱۳۹۱) همسو می باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ب.ظ ]




پس از به ثمر رسیدن زنجیره ی انقلاب های اسلامی و شکل گیری حلقه ی بیداری اسلامی در جهان اسلام، روابط ایران و ترکیه نیز در سایه ی تحولات اخیر رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. اگر چه هیچ گاه سابقه نداشته روابط دو طرف به آن سطح از تیرگی برسد که مجبور به قطع روابط شوند اما هیچ گاه هم سابقه نداشته دو طرف تا این اندازه به یکدیگر نزدیک شوند که یک محور منطقه‌ای بسازند و تلاش کنند به کمک این محور، نفوذ خود را در منطقه افزایش دهند. اما حالا به نظر می‌رسد که این محور تحت تأثیر تحولات اخیر منطقه قرار گرفته است. ایران از سوریه حمایت قاطع می‌کند در حالی که ترکیه پس از آغاز نا آرامی‌ها در این کشور موضع دوستانه و استراتژیک خود را با دمشق تغییر داده و این سبب شده تا این تیرگی بر روابط ایران و ترکیه نیز اثر بگذارد (دیپلماسی ایرانی،۱۳۹۰).
۲-۲-۴- سیاست و برخورد جریان اسلام گرا نسبت به مسئله ی فلسطین
ترکیه، نخستین کشور اسلامی است که اسرائیل را به رسمیت شناخت و همواره روابط میان ترکیه و اسرائیل برقرار بوده است. ترکیه در نوامبر ۱۹۸۸ دولت در تبعید فلسطین را به رسمیت شناخت و در دهه ی ۹۰ نیز به رغم پیشرفت های چشمگیر و سریع روند صلح خاورمیانه، برای ارتقاء روابط خود با اسرائیل ناچار بود به طور هم زمان روابط خود با فلسطین را نیز به حد سفارت ارتقاء دهد این امر در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۱ اعلام گردید (قاسمی،۱۷۴:۱۳۸۴).
پایان نامه - مقاله - پروژه
مسئله ی فلسطین در دهه ی ۱۹۹۰ یکی از خطوط گسست اصلی میان اسلام گرایان و کمالیست ها بود. نقطه ی اوج این اختلاف در سال ۱۹۹۶ بروز کرد. سالی که سه موافقت نامه نظامی بین ترکیه و اسرائیل امضاء شد و رئیس ستاد مشترک ارتش ترکیه، نجم الدین اربکان را مجبور کرد که این موافقت نامه ها را تأیید کند. دهه ی ۱۹۹۰ دو مسئله ی امنیتی مهم برای ترکیه به وجود آورد، یکی مسئله ی کردها و دیگری احساس خطر از جانب بنیادگرایان اسلامی، در دهه ی ۱۹۹۰ ابعاد نظامی و امنیتی روابط دو کشور به صفت برجسته، بارز و ممتاز آن تبدیل شد، به گونه ای که با شروع تلاش های گسترده ی دو کشور برای بازسازی و بهبود پیوندهای تضعیف شده، موضوعات نظامی و امنیتی در صدر اولویت ها و مسائل مورد علاقه ی طرفین قرار گرفت تا جایی که به عقیده ی اغلب صاحب نظران سیاسی این روابط به «اتحاد راهبردی» تبدیل شد (Inbar,2005:1).
اگرچه اسلام گرایان در آن زمان با گسترش روابط با اسرائیل مخالف بودند، ولی کمالیست ها نظرشان را بر کل جامعه ی سیاسی ترکیه تحمیل کردند. در آن زمان نظرکمالیست ها این بودکه در هر شرایطی باید اسرائیل را بر فلسطینی ها ترجیح داد. در حالی که اسلام گرایان ترکیه در دهه ی ۱۹۹۰ با گسترش روابط با اسرائیل مخالف بودند. شروع انتفاضه الاقصی در سال ۲۰۰۲ اثرات غیر منتظره ای بر روابط ترکیه واسرائیل گذاشت. احساس شدید هم دردی مردم ترکیه با رنج و محنت فلسطینی ها، مقامات ترک را بر آن داشت که در روابط شان با اسرائیل تجدید نظر کنند. به تبع آن مقامات ترک اقدامات خشن اسرائیل را تقبیح می کردند و از تشکیل دولت مستقل فلسطینی حمایت می کردند به طوری که «بولنت اجویت» نخست وزیر ترکیه در برابر تصمیم دولت اسرائیل برای فرستادن تانک ها به کرانه ی غربی، موضع گیری کرد و آن را ارتکاب نسل کشی جلوی چشم جهانیا ن نامید (نقدی نژاد،۴۲:۱۳۸۷).
به قدرت رسیدن اسلام گرایان حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲ باعث شد که آن ها در برخورد با مسئله فلسطین دچار مشکل شوند. از یک سو شاهد اعمال خشن و بدون تناسب اسرائیل علیه مقاومت مشروع فلسطینی ها بودند و از سوی دیگر به خوبی می دانستند که موضع گیری شدید علیه اسرائیل هزینه هایی را برای ترکیه به بار می آورد و در روابط ترکیه و ایالات متحده اختلال ایجاد می کند. اسلام گرایان در موضع گیری های خود علیه اسرائیل حرف می زدند، ولی اقدامی تند برای قطع رابطه با اسرائیل انجام ندادند. اردوغان سیاست فعال تری را نسبت به مسئله ی فلسطین - اسرائیل در پیش گرفت و به طور آشکار اقدامات اسرائیل در کرانه ی غربی و غزه را «تروریسم دولتی» نامید و هم زمان درصدد برقراری روابط نزدیک تری با رهبر فلسطینی ها برآمده است (Larrabee,2007:110).
ترکیه خود را بازیگری حامی صلح در منطقه نشان داده و تلاش نموده تا پرونده های مهم لاینحل در منطقه را با ابتکارات خود حل کند. تلاش برای میانجی گری بین رژیم صهیونیستی و حماس، برخورد تند با «شیمون پرز» و موضع گیری بسیار تند در برابر جنایات این رژیم در غزه و کشتار مردم بی گناه و… مسئولان ترکیه را به قهرمانان جهان عرب، بلکه در سراسر دنیا تبدیل کرده است. راه اندازی کاروان آزادی به مقصد غزه توسط ترکیه و پس از آن حمله ی صهیونیست ها به این کاروان، و برخورد محکم ترکیه با این رژیم، آخرین نمونه از حرکت های ترکیه بود که باعث تعجب منطقه شد (طاهایی،۲۸:۱۳۸۹).
۲-۲-۵- سیاست و برخورد جریان اسلام گرا نسبت به مسئله ی لبنان
شروع جنگ بین اسرائیل و حزب الله باعث شد هر کشوری از زاویه ی منافع و امنیت ملی خود روند حوادث را پیگیری کند و به بررسی شرایط، فرصت ها و چالش های احتمالی بپردازد. هرچند نوع رویکرد برخی از دولت های اسلامی در قبال تحولات لبنان بسیار تعجب آور و سوال بر انگیز است. ترکیه از جمله کشورهایی است که در بعد دولتی رفتاری متفاوت از سایر کشورهای اسلامی از خود بروز داده است. هرچند در رفتار و نوع مواضع اتخاذ شده از سوی دولت و حاکمیت ترکیه می توان به خوبی ملاحظات سیاسی را مشاهده کرد. دولت اسلام گرای ترکیه از ابتدای تحولات لبنان تلاش کرد تا با حفظ ملاحظات سیاسی و ایفای یک نقش متوازن کننده در معادلات منطقه، نسبت به برقراری آرامش و توقف درگیری ها و تجاوزات رژیم صهیونیستی، تحرکاتی را انجام دهد. اولین اقدام ترکیه، برقراری تماس های تلفنی متعدد توسط نخست وزیر ترکیه با سران و مقامات کشورهای مختلف از جمله برخی از کشورهای اروپایی، امریکا و اسرائیل از یک طرف و گفت وگوی تلفنی با برخی از سران کشورهای اسلامی از جمله ایران، سوریه و لبنان از طرف دیگر بود. در این تماس های تلفنی، علاوه بر مسائلی نظیر برقراری سریع آتش بس و رایزنی پیرامون برگزاری اجلاس فوق العاده ی سران کشورهای اسلامی، موضع ایجاد کریدور جهت ارسال کمک های انسانی مطرح شد که یکی از مهم ترین موضوعاتی بود که طرف ترک سعی داشت به عنوان یک ابتکار آن را مطرح سازد و از این طریق در جهت کاستن از آلام مردم بی گناه لبنان، که در این تراژدی غم انگیز بیشترین صدمات را متحمل شده اند، اقدامی صورت دهد (رستگار،۳۸:۱۳۸۵).
با توجه به موقعیت جغرافیای ترکیه و نقشی که این کشور می توانست در ارسال کمک های انسانی به مناطق جنگی ایفا کند، موضوع ایجاد کریدور، یکی از مهم ترین محورهای گفت وگوهای اردوغان با سران کشورهای مختلف به شمار می رفت. اگر چه بر اساس برخی اخبار منتشره در سایت های خبری،کمالیست ها و نظامیان ترکیه در مسیر ارسال کمک های انسانی از جمله کمک های انسانی ایران به لبنان مشکلات و موانعی را ایجاد کردند، اما نفس انجام این ابتکار و اقدام، نشان دهنده ی حس نوع دوستی و مسئولیت پذیری این کشور در قبال بحران لبنان و نشان دهنده ی علاقمندی دولت اسلام گرای ترکیه به خاورمیانه است (نقدی نژاد،۴۹:۱۳۸۷).
در راستای همین اقدامات و تحرکات دیپلماتیک، اردوغان، نخست وزیر ترکیه در اظهارات صریحی که بعد از شروع بحران لبنان داشت، اعلام کرد، تحولات اخیر لبنان و فلسطین، کشورش را به تجدید نظر در مشارکت در طرح صلح خاورمیانه ی بزرگ واداشت. حرکت های اسرائیل غیر منصفانه و دور از وجدان است. گروهی از قدرت های بزرگ از این حرکت ها حمایت می کنند و گروه دیگر به تماشای رویدادها نشسته اند. اردوغان با تأکید بر لزوم برقراری آتش بس و اینکه روند فعلی زمینه ی جنگ تمدن ها را فراهم خواهد کرد، افزود فرزندان اسرائیل هر چقدر که ارزش داشته باشند به همان اندازه، فرزندان فلسطین هم برای ما ارزش دارند (واعظی،۶۶:۱۳۸۷و۶۷).
ترکیه پنج شرط برای حضور در ترکیب نیروهای حافظ صلح در لبنان مطرح کرده است، اول اینکه نیروهای حافظ صلح با تصمیم سازمان ملل اعزام شوند. دوم، اعزام نیروها پس از اعلام آتش بس صورت می گیرد. سوم، نیروهای حافظ صلح در محل درگیری ها حضور نداشته باشند. چهارم، این طرز فکر به وجود نیاید که نیروهای حافظ صلح از یکی از طرف های درگیر حمایت می کند، و پنجم، وظیفه خلع سلاح حزب الله به این نیروها داده نشود (رستگار،۳۹:۱۳۸۵).
۲-۲-۶- سیاست و برخورد جریان اسلام گرا نسبت به مسئله ی بیداری اسلامی
حزب عدالت و توسعه طی یک دهه اخیر، سیاست به ‌اصطلاح حسن همجواری را در قبال همسایگان خود در پیش گرفته است. ترکیه بر همین اساس سعی کرده رابطه خوبی با خودکامگان عرب برقرار کند اما بیداری عربی، تمام تلاش‌های این کشور را بر باد داده و روند عادی‌سازی روابط با همسایگان جنوبی را متوقف کرده است. ترکیه در خصوص انقلاب‌های عربی رفتاری دوگانه داشته است. در مورد مصر، بلافاصله از حسنی مبارک درخواست کرد از قدرت کناره بگیرد، اما هنگامی که نوبت به لیبی و روش‌های خونین قذافی رسید، با تردید فراوان واکنش نشان داد (بشاره، ۱۳۹۰).
با شروع بیداری اسلامی و حمایت ترکیه از انقلاب های تونس و مصر و نام بردن برخی از چهره های شاخص اسلامی تونس و مصر از ترکیه به عنوان الگوی اسلام گرایی خود، موقعیت ترکیه وارد مرحله جدیدی شد. دولت ترکیه در ابتدای خیزش مردم بحرین و یمن هم اظهاراتی انتقادی علیه حکام این کشورها داشت، از جمله این که، اردوغان خواسته بود کربلای دیگری در بحرین تکرار نشود. اما وقتی شورش ها به لیبی و پس از چند ماه به سوریه رسید، موضع ترکیه تغییر کرد. سکوت طولانی ترکیه در قبال جنایات رژیم قذافی تامل برانگیز بود، سکوتی که با تجمعات و اظهارات اعتراضی گروه ها و احزاب عدالتخواه ترکیه علیه اردوغان مواجه شد و ناشی از روابط خوب اردوغان و قذافی تفسیر شد، از گرفتن نشان حقوق بشر اسلامی از قذافی تا سرمایه گذاری های گسترده ترکیه در صنعت نفت لیبی، اما با گذشت ایام و شکست های مکرر سرهنگ و هم چنین دخالت ناتو و اعراب به نفع انقلابیون لیبی، ترکیه هم به صف منتقدین رژیم لیبی پیوست و از قذافی خواست تا از قدرت کناره گیری کند (ثقفی،۱۳۹۰).
بر اساس اظهار نظر‌های احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، باید انتظار داشت که این کشور موضعی مهم در سیاست خارجی اتخاذ کند. موضعی که نوع رابطه آینده ترکیه را با همسایگانش مشخص و شفاف خواهد کرد. این موضع همچنین مشخص خواهد کرد که ترکیه موافق تغییر در جهان عرب خواهد بود یا در کنار کسانی خواهد ایستاد که نسبت به این تغییر بی‌اعتنا هستند یا در برابر آن مقاومت می‌کنند (بشاره،۱۳۹۰).
جمع بندی
در این فصل، روند اسلام گرایی در ترکیه با توجه با تاریخچه ی اسلام گرایی و روند شکل گیری جریان اسلام گرایی در این کشور از دوره ی عثمانی تا شکل گیری احزاب اسلام گرا بررسی شده است. همچنین رهبران و شخصیت های اسلام گرای ترکیه در قالب اشخاصی چون، نجم الدین اربکان، رجب طیب اردوغان، عبدالله گل، رجایی کوتان و فتح الله گولن مطالعه شده است. همچنین احزاب و سازمان های اسلام گرای رفاه و سایر احزابی که توسط شخص اربکان تأسیس شده و نحوه ی فعالیت های آن ها بررسی شد. در ادامه، فعالیت های حزب عدالت وتوسعه و تأکید بر موفقیت های این حزب در پیشبرد اهداف اسلام گرایانه در جامعه ی ترکیه و همچنین سازمان های اسلام گرای ترکیه و طریقت های مختلف در این کشور و نحوه فعالیت گروه های اسلام گرای ترکیه مطالعه شده است. به منظور شناخت بیشتر چگونگی روند اسلام گرایی در این کشور، عملکرد و سیاست های اسلام گرایان یعنی مشارکت سیاسی، نحوه ی تعامل با گروه ها و ایدئولوژی های رقیب، بازسازی هویت ملی و اسلامی و اصلاح قانون اساسی بررسی شده است. در عرصه ی اجتماعی، عملکرد اسلام گرایان با توجه به احیای شعائر اسلامی، عملکرد نهاد های آموزشی و نحوه ی تعامل با اقلیت های قومی و مذهبی تبیین شده و در عرصه ی اقتصادی، میزان توسعه و اصلاحات اقتصادی اسلام گرایان در دوران شکوفاییشان تحلیل شده است. همچنین، عملکرد و سیاست های اسلام گرایان در عرصه ی خارجی در سطح منطقه ای یعنی نحوه ی تعامل و سیاست های آنان با کشور های قبرس، ایران، سوریه، لبنان و فلسطین و مسئله ی بیداری اسلامی و در سطح بین المللی، نحوه ی تعامل اسلام گرایان با اتحادیه ی اروپا و آمریکا بررسی شده است.
فصل چهارم
روند اسلام گرایی در مالزی
مقدمه
این فصل روند اسلام گرایی در مالزی را مورد بررسی قرار خواهد داد. در ابتدا، تاریخچه ی جریان اسلام گرایی و روند اسلام گرایی در این کشور در دوره های قبل از استعمار و چگونگی ورود اسلام به این منطقه مطالعه خواهد شد. و سپس نحوه ی پیدایش حرکت های بیداری اسلامی در دوره ی استعمار و استقلال بررسی می شود. همچنین، شخصیت ها و رهبران اسلام گرا و نحوه ی فعالیت های آنان مطالعه می شود. فعالیت احزاب اسلام گرا و جهت گیری گروه ها و سازمان های اسلامی در قالب نهاد های اسلامی تبیین می شود. همانند فصل سوم، به منظور بررسی عملکرد و سیاست های اسلام گرایان در عرصه ی داخلی، عملکرد احزاب اسلام گرای مالزی در عرصه ی سیاسی با توجه به مؤلفه هایی چون، مشارکت سیاسی، رشد مردم سالاری و دموکراسی، باز سازی هویت ملی و اسلامی، نحوه ی تعامل با ایدئولوژی های رقیب و اصلاح قانون اساسی مطالعه خواهد شد. و در عرصه ی اجتماعی با توجه به مؤلفه هایی چون، احیای شعائر دینی، عملکرد نهاد های آموزشی، تعامل با اقلیت های قومی و مذهبی، و در عرصه ی اقتصادی با توجه به اصلاحات و توسعه ی اقتصادی این کشور توضیح داده خواهد شد. به منظور تبیین عملکرد احزاب اسلام گرا در عرصه ی خارجی، سیاست های اسلام گرایان در سطح بین المللی با توجه به نحوه ی تعامل آن ها با سازمان های اسلامی- بین المللی و آمریکا و ایران بررسی می شود. و در سطح منطقه ای با توجه به نحوه ی تعامل با حرکت های بنیادگرا در منطقه جنوب شرق آسیا، تعامل با فلسطین، لبنان و مسئله ی بیداری اسلامی توضیح داده می شود.
الف) تاریخچه ی روند اسلام گرایی در مالزی
۱- اسلام گرایی قبل از استعمار
مجمع­الجزایر مالایا، یا سرزمین مالایا که شامل مالزی، اندونزی و فیلیپین امروزی است. در خاور دور و آسیای جنوب شرقی واقع شده است (وحید مازندرانی، ۱۳۴۵: ۴۴). فدراسیون مالزی شامل دو قسمت غربی و شرقی است. که به طول ۷۰۰ کیلومتر در جنوب دریای چین از یکدیگر جدا می­ شود، مالزی متشکل از ملیت های متعددی است که در اوایل مسیحیت، به خاطر داد و ستد دسته­های دریایی هندوستان و چین به عنوان نخستین سکنه در غرب مالزی (مالایا)[۴] اقامت گزیدند. از قرن هشتم تا سیزدهم میلادی، مالایا قسمتی از امپراطوری سوماترا[۵] محسوب می شد (تیشوا،۱۲۲:۱۳۵۲). در سال ۱۲۹۴م، قدرت نوینی یعنی امپراطوری ماژاپاهیت[۶] به وجود آمد. که در اواسط قرن چهارم این امپراطوری موفق گردید که قدرت خود را بر همه ی مجمع الجزایر و شبه جزیره ی مالزیا بگستراند. ولی این امپراطوری، فاقد به هم پیوستگی بود (فیستیه،۱۳۴۵: ۲۰).
در قرن پانزدهم، دولت سلطنتی مالاکا[۷] در مالایا تشکیل شد. به هر حال مشکلات داخلی امپراطوری ماژاپاهیت تا حدود زیادی استقرار سلسله سلاطین مالاکا را که برای اولین بار مظهر استقلال شبه جزیره ی مالزیا بود را آسان ساخت. به علاوه دگرگونی­هایی که در قرن سیزدهم در چین رخ داد عواقبی به ویژه، غیر مستقیم در مالزیا داشت. بدین معنی که در پیدایش دولت جدیدی در آسیای جنوب شرقی کمک کرد (همان منبع: ۲۲ و ۲۳). ماهیت فعل و انفعالات متناقضی که در شبه جزیره­ی مالزیا انجام گرفت طوری بود که برای پیدایش دولت مستقلی مساعد بود ولی با این وصف فراهم آمدن شرایط برای تشکیل دولتی واقعاً خودمختار تا آغاز قرن پانزدهم طول کشید. در پایان قرن پانزدهم، سلطنت مالاکا که بر قسمت اعظم فدراسیون مالزی امتداد یافت در جنوب شرقی آسیا تقریباً چهره­ی دولت بزرگی را داشت (فیستیه، ۱۳۴۵: ۲۷). این دولت فئودال از نظر تجارب و فرهنگ بسیار پیشرفته بود (تیشوا، ۱۳۵۲: ۱۲۲).
از قرن چهاردهم به بعد دین اسلام در شمال سوماترا و به خصوص در کشور کوچک پاسائی «pasaei» به وسیله­ دریانوردانی که از عربستان، ایران و هند آمده بودند رسوخ یافت (همان منبع: ۲۴ و ۲۵). قبل از ظهور و ورود اسلام، این سرزمین تحت تأثیر فرهنگ و تمدن چین و بیش از آن هندوستان بود و با خاورمیانه از طریق راه ها و جاده­های تجارتی نظیر جاده ی ابریشم در ارتباط بود و آیین هند و کیش بودایی و بت پرستی و آنیمیسم در آن بلاد رواج داشت (وحیدمازندرانی، ۱۳۴۵: ۴۴). منشأ استقرار نفوذ هندی ها در شبه جزیره هند و چین و در مجمع الجزایر اندونزی روابط تجاری است که از آغاز تاریخ میلادی بین هند و آسیای جنوب شرقی به وجود آمده است (فیستیه، ۱۳۴۵: ۱۶).
ورود اسلام به این بلاد همانند سایر بلاد شرقی نظیر هند از همان قرون اولیه و از طریق داد و ستد و به طور طبیعی، تدریجی و مسالمت آمیز صورت گرفت (وحیدمازندرانی، ۱۳۴۵: ۵۹). تجار مسلمان، عرب، ایرانی و هندی در این مسأله نقش بسیار مهمی داشتند چراکه با ظهور تمدن اسلامی و از همان قرن سوم هجری، قدرت تجاری مسلمانان در سطح شرق و بنادر مهم چین و جنوب شرقی در حال گسترش بود (ادیب،۱۳۵۲: ۳۵ و ۳۶). به حدی که به تعبیر آرنولد، احتمالاً اولین بار تجار عرب در قرون اولیه، اسلام را وارد این بلاد کردند (آرنولد، ۱۳۸۵: ۲۶۶). نفوذ آن ها از طریق جاده­ی تجاری جنوب شرق آسیا، از هندوستان به چین و از سواحل شبه جزیره ی ماله یا مالایا به اندونزی و مالزی گسترش یافت و آنان در پیوند با اقشار و طوایف مختلف مردم آن بلاد، ضمن تجارت، به نشر و تبلیغ دین برتر خود نیز همت گماشتند. به طوری که روابط تجاری وسیعی برای قرون متمادی بین هندوستان و مجمع الجزایر مالایا وجود داشته و اولین مبلغان به احتمال قوی همین بازرگانان بودند (همان منبع: ۲۶۸).
در هر حال، نخستین انگیزه­ ی گرایش به اسلام موضوع مصلحت بوده است زیرا در آغاز کار، همان طور که سابقاً در مورد آیین بودایی پیش آمد فقط طبقات حاکم به دین اسلام گرویدند. درست یک قرن بعد، پس از سقوط مالاکا به دست پرتغالی ها پدیده ی حقیقی مذهب رخ می­دهد. یعنی گرایش توده­های مردم به اسلامی که دیگر در آن دوره، مزایای مادی داشت. به علاوه، اسلامی که در مالزیا رسوخ یافت به خط مستقیم از عربستان نیامد بلکه قبلاً به وسیله ی بازرگانان هندی و به ویژه گجراتی تصفیه شده بود و آن چیزی بودکه هند به مالزیا آورد. به هر حال از قرن پانزدهم به بعد این نفوذ به اندازه­ای قوی هست که خط عربی جانشین خط سانسکریت شود و عده ی زیادی لغات عربی در زبان مالزیایی ها متداول گردد. می توان گفت مالاکا در اواخر قرن پانزدهم مرکز عمده ی تشعشع دین محمدی در شبه جزیره و در منطقه هایی که اقیانوس هند را به دریای چین وصل می­کردند بود (فیستیه، ۱۳۴۵: ۲۶ و ۲۷).
به روایت آرنولد، بازرگانان عرب و هندی و حتی ایرانی، زبان و آداب و رسوم و عرف و عادات بومیان را فرا گرفتند. و از آن ها همسر اختیار کردند و با رؤسای آنان و قدرت ها و اشرافیت بومی حاکم، روابط دوستانه برقرار کردند. همچنین، آنان با همکاری و هماهنگی بیشتر در میان خود بر دامنه­ قدرت خود افزودند و نوعی اتحادیه­ی حکومت سلطنتی تشکیل دادند و این سلطنت را در خانواده­های خود موروثی ساختند (آرنولد، ۱۳۸۵: ۲۶۷ و ۲۶۸). اسلام، ابتدا در نواحی ساحلی و بنادر مجمع الجزایر مالایا و مالزی و اندونزی رسوخ یافت و سپس به تدریج به داخل مجمع الجزایر سرایت کرد. این نکته به ویژه در مورد تنگه ی­­ مالاکا و بندرآن، که در حدود سال ۱۴۰۰ میلادی تأسیس شد صدق می کند که بزرگ ترین مجرای بازرگانی در آسیای جنوب شرقی و واقع در بین سوماترا و شبه جزیره ی مالزیا و کناره و نوک آن یعنی سنگاپور کنونی بوده و تأسیس آن، نقطه ی عطف گسترش اسلام در مالزی قلمداد شده است (ادیب، ۱۳۵۲: ۳۸).
آن ها محصولات چین و مجمع الجزایر مالایا و به ویژه جزایر ملوک در مشرق اندونزی و بندرهای سوماترا و جاوه که مراکز تبادل کالا بین شرق و غرب بودند را به هندوستان و از راه خشکی و یا مستقیماً به بنادر ایران و عربستان و خلیج فارس یا دریای سرخ و خاور نزدیک و حوزه ی مدیترانه و سپس اروپا می­بردند. تنگه ی مالاکا به همین دلیل از نخستین مناطقی بود که مردم آن شدیداً به اسلام گرویدند و رؤسا و اوامر آن این دین را اختیار کردند. این در حالی بود که آیین هندو از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در اوج اقتدار خود بود و رقیبی از نظر سیاسی در برابر فرمانروایان هندوی مالزی قرار نداشت و دولت های مسلمان در سطح جهان در حال فروپاشی و زوال بودند و اسلام، بدون پشتوانه ی یک قدرت سیاسی توانست که در همین قرن بر آیین های هندو، بودا و بت پرستی غلبه کند (دی بور، ۱۳۴۳: ۵۷۳). در این مناطق قبل از هجوم استعمار غربی، خلیفه­ها یا سلطان ها و حکام محلی حکومت می کردند که آن ها نیز مسلمان شدند و سلطنت نیرومندی را تشکیل دادند که در آن، شاه یا سلطان مظهر وحدت جامعه به شمار می رفت (ستودارد، ۱۳۲۰: ۵۸).
در طی قرن ۱۵ میلادی و پس از آن به رغم چند قرن تماس و ترویج مسیحیت در میان این جوامع با حمایت پرتغالی ها، هلندی ها و انگلیسی ها، دین اسلام با سرعت و قدرت فراوان و به طور عمیق و خود جوش در بسیاری از جزایر آن نواحی گسترش یافت و بیشتر مردم پیرو آن شدند. این دین از قرن ۱۶ میلادی با سرعت شگفت انگیزی به جای آیین هند و گویش بودا قرار گرفت. از جمله دلایلی که به طور کلی درباره توسعه و پذیرش اسلام در این مناطق از لحاظ جامعه شناسی ارائه شده است عبارتند از:
۱- انعطاف پذیری مبلغان مذهبی مسلمان نسبت به ارزش ها و آداب و رسوم و فرهنگ بومی، تا آن جا که در تضاد آشکار با مفاهیم، عقاید و فرهنگ اسلامی قرار نمی­گرفت.
۲- به علت پیوند مبلغان اولیه اسلام با فرهنگ بومی، در مراحل بعدی، خود بومیان مسلمان بودند که با شوق و علاقه به تبلیغ دیانت اسلام پرداختند.
۳-گسترش اسلام در این جزایر و مناطق به دلیل منافع استعماری دولت خاصی و یا به وسیله ی مراکز دینی در خاورمیانه و یا کشورهای مسلمان صورت نگرفت. بلکه یک سیر مردمی داشت که هیچ استعمارگر و استثمارگری آن را تشویق یا ترغیب نمی­کرد.
۴- تاجران و دریانوردان مسلمانی که به این مناطق می­رفتند دارای مقاصد استعمارگرانه نبودند و در مقایسه با اروپاییان با بومیان رفتار عادلانه­ای داشتند و از موضع نژادپرستانه و امتیاز طلبانه با آن ها برخورد نمی کردند.
۵- معمولاً در جریان اسلام آوردن جزایر و سرزمین های مالایی، نخست توده­های مردم به اسلام می­گرویدند و در مراحل آخر رهبر و رئیس قبیله و یا قوم به اسلام گردن می­نهاد.
۶- همبستگی امت اسلامی، برابری و برادری از عوامل بسیار مهمی بود که در آن اوضاع سلطه ی افکار هندویی و جامعه ی طبقاتی، جذبه و کشش خاصی در میان بومیان برای گرویدن به اسلام به وجود آورد (توکلی، ۱۳۶۲: ۴۰ و ۴۱).
۲- اسلام گرایی در دوره ی استعمار
پرتغالی ها در راستای توسعه طلبی و برنامه­ی استعماری خود، در سال ۱۵۱۱، شهر مالاکا (مرکز مالزی شبه جزیره­ی امروزی) را به تصرف درآوردند. و در سال ۱۶۴۱، هلندی ها این منطقه را از دست پرتغالی ها گرفتند و خود، سیاست­های استعماری را ادامه دادند. منافع هلند و بریتانیا در منطقه، در دهه ی ۱۸۰۰ میلادی، با ایجاد شرکت هند شرقی توسط بریتانیا و دفتر تجاری در جزیره ی سنگاپور رو به گسترش گذاشت. تا اینکه در سال ۱۸۲۴ و در پی توافق دولت بریتانیا و پادشاهی هلند، مالاکا در عوض سوماترا به بریتانیا واگذار گردید و سرانجام در دهه ی ۱۸۸۰، بریتانیا رسماً تحت الحمایگی مالزی را ایجاد کرد (فلاح زاده،۱۳۸۳: ۳ و ۴).
تسلط و حاکمیت فرهنگ و تعالیم اسلامی در سرزمین ماله­ها (نژاد مهم و اصلی آن منطقه) با توجه به وجود قبیله­ها، نقش بسیار مهمی در اتحاد و یکپارچگی همه ی نژادها، اقوام و طوایف آن بلاد و استقلال آن سرزمین داشت. اسلام همانند دیگر جوامعی که در آن وارد می­شد، عامل وحدت بخش اساسی جامعه مالایی­ها شد و نزدیک بود که بخش­های مالزی و فیلیپین کنونی و سراسر مجمع الجزایر را فرا گیرد و پیشرفت، قدرت و سیادت را برای مردم آن بلاد به ارمغان آورد. اما با ورود و نفوذ تدریجی دولت های استعماری اروپا به این منطقه، این روند متوقف شد و رقابت های استعماری در این مناطق موجب تجزیه­ی این سرزمین ها شد. و فیلیپین به اسپانیا و سپس آمریکا رسید و اندونزی، سهم هلند و مالزی، سهم انگلستان شد (اسمیت، ۱۳۵۰: ۴۵).
انگلیسی ها در مالزی و هند و فرانسوی ها در الجزایر و هلندی ها در اندونزی کوشیدند تا مسلمانان را از هویت دینی و اسلامی شان جدا کنند و به مسیحیت و فرهنگ و ارزش ها و عادات غربی سوق دهند (وحید مازندرانی، ۴۸:۱۳۴۵). آن ها به کمک کارشناسان علوم انسانی و از طریق آموزش و پرورش تبشیر مسیحی، امور بهداشتی، رفاهی و امثال آن، وارد عمل شدند. اما به اعتراف خودشان نه تنها موفق نمی­شدند، بلکه، نتیجه ی معکوس می­گرفتند و نه تنها مسلمانان، مسیحی نمی­شدند بلکه بت پرستان نیز هرچه بیشتر مسلمان می شدند (ستودارد، ۱۳۲۰: ۴۰۰ و ۴۰۳).
تا قبل از سلطه ی بریتانیا بر این منطقه، اگرچه سلطان ها، مهم ترین کارگزاران مذهبی و سیاسی و مظهر ماهیت اسلامی جامعه مالایا بودند، با این وجود نقش بسیار محدودی در اجرای شریعت اسلامی، آموزش علوم دینی و اداره ی امور عبادی مردم داشتند. در آن دوره، اساساً علمای اسلامی، نمایندگان اصلی اسلام به شمار می آمدند و مردم در زمینه ی مسائل عبادی خود به آن ها رجوع می­کردند. علمای روستایی توانستند از طریق برقراری پیوند ازدواج با خانواده­های علمای دیگر و زمین داران ثروتمند، موقعیت خود را تقویت کنند. در آن دوره، علما اساساً به صورت شخصی یعنی فارغ از کنترل حکومت به امر قضاوت می­پرداختند. آن ها اگرچه پیرو مکتب شافعی بودند و اغلب در یک فرقه ی عرفانی نیز عضویت داشتند، تشکیلات مذهبی مهمی را در مالایا به وجود نیاوردند (لاپیدوس،۱۳۸۱ :۱۰۷۳ و ۱۰۷۴).
سلطه ی بریتانیا بر مالایا به تدریج باعث تغییر این نظام شد. ساکنان بریتانیایی این منطقه تشکیلات ویژه ی کنترل متمرکز بریتانیا بر این منطقه را تقویت کردند و نفوذ و اختیارات سلطان ها را (در همه ی مسائل به جز مسائل مربوط به دین و فرهنگ) از آن ها سلب نمودند. لذا سلطان ها سعی کردند نفوذ خود را در دو حوزه ی فرهنگ و دین که تنها راه اعمال نفوذشان بود افزایش دهند. آن ها کوشیدند تا تشکیلات مذهبی و اسلامی را تحت کنترل خود در آوردند و کنترل و نفوذ خود را بر بعد مذهبی زندگی روستائیان توسعه دهند (همان منبع:۱۰۷۴).
در سال ۱۹۱۵ شورایی با نام «مجلس مذهبی»[۸] تشکیل شد که اداره ی دادگاه های مذهبی و مساجد روستائی را در دست خود قرار داد. در سال های بعد، این مجلس، آموزش زبان انگلیسی، عربی و زبان مالایو را مورد حمایت قرار داد.کتاب هایی را ترجمه و تألیف نمود و به دولت این اختیار را داد که در بعد مذهبی زندگی، اصلاحات و تغییراتی را انجام دهد. به هر حال حکومت های شبه جزیره مالایا بالاخره توانستند کنترل امور حقوقی، آموزشی و عبادی و مالی دین اسلام را در دست بگیرند. این امر که فاکتور مهمی در ثبات سیاسی تا دهه ۱۹۵۰ بود باعث اتخاذ رویکردی شدیداً محافظه کارانه نسبت به امور اسلامی شد. تغییرات ایجاد شده با هدایت های بریتانیا و همچنین تحولات ناشی از توسعه ی اقتصادی مالایا، باعث تحریک بیشتر «کائوم مودا» که جنبشی اصلاح طلب و تجددگرا بود، گردید. رشد این جنبش، دردسر بزرگی برای حکومت ها و نخبگان اسلامی روستاها بود. در این دوره، بازرگانان و دانشجویان روستایی که از روستاهای خود مهاجرت کرده بودند مجدداً بازگشتند تا علیه قدرت و اختیارات امام های محلی و صوفی ها و همچنین در دست داشتن امور اسلامی توسط حکومت به فعالیت بپردازند. در اواخر دهه ی ۱۹۲۰ نشریاتی که توسط دانشجویان مالایا در قاهره منتشر می­شدند مسأله ی اتحاد پان اسلامی و پان مالایایی و همچنین مسأله ی فعالیت علیه استعمار و امپریالیسم را مطرح کردند.کائوم مودا در دهه ی ۱۹۳۰ مبارزه سیاسی خود را آغاز کرد، به طوری که نام این جنبش، مخالفت ملی گرایانه علیه سلطه ی بیگانه را تداعی می­کرد. در مقابل، حکومت های چندین ایالت، دست به سانسور و یا توقیف نشریات زدند و تدریس علوم اسلامی، بدون اجازه ی سلطان ها را ممنوع کردند (لاپیدوس،۱۳۸۱ :۱۰۷۵).
در دهه ی۱۹۲۰ ابتکار عمل در دست ملی گرایان سکولار قرار گرفت. بسیاری از این انجمن ها لزوماً مخالف حکومت سلطان­ها یا سلطه ی بریتانیا نبودند. بلکه خواستار حمایت از ماله­ها در برابر چینی ها بودند. آن ها مدعی رهبری آینده ی نظام سیاسی مالایا بودند. ولی دیگران از جمله کارمندان دولتی و دانشجویان علیه سلطه ی انگلیس و علیه اشراف فعالیت می کردند. در سال ۱۹۳۸ فارغ التحصیلان «دانشکده ی سلطان ادریس» که اغلب از افراد طبقات پایین بودند و تحت تأثیر ملی گرایی چپ گرا و هندی­ها قرار داشتند، جنبش«کساتو ملایو مودا»[۹] را به وجود آوردند تا ابزاری برای اجرای برنامه ی ضد بریتانیایی و ضد اشرافی باشد (همان منبع:۱۰۷۶).
در تمام کشورهای آسیای جنوب شرقی که تابع رژیم استعماری بودند شکست دولت غربی بر اثر ضربات ژاپن با از میان بردن عقده ی کهتری که اقوام بومی نسبت به قیم­های سابقشان داشتند شوک روحی عمیقی به وجود آورده بود. ولی در یک جامعه ی دارای چندین واحد مانند شبه جزیره ی مالزیا، واکنش بغرنج­تر بود. مالزیایی ها پیش از جنگ دوم جهانی زندگی سیاسی نداشتند. حداکثر می­ شود از جریان­های فکری سخن گفت و این جریان­ها هم فقط در یک طبقه­ی متوسط تأثیر داشت که در حقیقت در حال رویش بود، یک نوع نهضت اسلامی محافظه کارانه که منکر ارزش های غرب بود در مدارس مذهبی «پراک» و «کلانتان» رواج داشت، ولی تغییر شکل ترکیه در ۱۹۲۲ به یک دولت غیر مذهبی ضربه­ای به آن زد که دیگر نتوانست قد علم کند. در این هنگام بود که تمایل به تجدد طلبی ظاهر گشت که در قالب نهضت «کائوم مودا»[۱۰] متجلی شد و همچنین انجمن مالزیا برای پیشرفت تحصیل علم و نهضت اتحاد مالایا که هدف آن در عین حال، پیشرفت اقتصادی مالزیایی­ها و دفاع ار حقوق سیاسی آنان بود، شکل گرفت. ولی توده ی مردم و رهبران نوین آن ها عمیقاً محافظه کار باقی مانده بودند. مالزیایی ها در آستانه ی جنگ جهانی دوم، گرچه از مقامی که چینی ها داشتند ناراضی بودند. معهذا هیچ کوشش مثبتی نمی کردند و برای دفاع از حقوق خود، به امید سازمان اداری بریتانیا بودند (فیستیه، ۱۳۴۵: ۱۱۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:58:00 ب.ظ ]