|
|
۰۰/۱
۲۸۸/۰-
۲۹۳/۰
تمرین۱
۰۴۳/۰-
۱۰۲/۰
۰۰/۱
۳۳۳/۰-
۲۴۸/۰
تمرین۲
۰۶۶/۰
۱۰۲/۰
۰۰/۱
۲۲۵/۰-
۳۵۷/۰
براساس نتایج جدول۴-۶ در زمان های نمونه گیری در میان آزمون وپس آزمون در مقایسه با پیش آزمون تفاوت معنی داری در غلظت آلبومین سرم مشاهده نشد. همچنین بین گروه ها نیز این تفاوت معنی دار نبود. براین اساس فرضیه های ۱۳ و ۱۴ پذیرفته نمی شوند. به عبارت دیگر تمرینات مقاومتی نتوانسته است تغییرات معنی داری را در غلظت آلبومین سرم ایجاد کند همچنین شدتهای مختلف تمرین نیز بدون اثر بوده اند.
 ۴-۹-بررسی تغییرات حجم تمرین، شاخص های آمادگی جسمانی و همبستگی حجم تمرین در میان آزمون وپس آزمون در مقایسه با پیش آزمون به طرز معنی داری افزایش یافت(P=0.001)، افزایش در حجم تمرین اجرای اصل اضافه بار را توجیه می کند. با این وجود بین گروه های تمرین تغییرات معنی داری در حجم تمرینات بوجود نیامد. شاخص های آمادگی جسمانی(قدرت بالا تنه، قدرت پایین تنه، استقامت عضلانی بالا تنه و استقامت عضلانی پایین تنه) در میان آزمون وپس آزمون در مقایسه با پیش آزمون افزایش معنی داری را نشان داد. همچنین بین گروه های تمرین تفاوتهای معنی داری مشاهده شد. مقایسه های دو به دو نشان داد که قدرت بالا تنه(۱-RM پرس سینه) در گروه تمرین ۳ در مقایسه با گروه تمرین۱ به طرز معنی داری افزایش یافت. همچنین قدرت پایین تنه(۱-RM پرس پا) در گروه های تمرین ۳ و ۲ در مقایسه با گروه تمرین ۱به صورت معنی داری افزایش یافت. اما تفاوت بین گروه های تمرین ۳ و ۲ در مورد قدرت بالا تنه وپایین تنه معنی دار نبود. استقامت عضلانی بالا تنه(تکرار های بیشینه با۷۰%۱-RM پرس سینه در پیش آزمون) و استقامت عضلانی پایین تنه(تکرارهای بیشینه با ۷۰%۱-RM اسکوات در پیش آزمون)در گروه تمرین۱ در مقایسه با گروه تمرین ۳ افزایش معنی داری نشان دادند اما بین گروه های تمرین ۱ و تمرین ۲ و همچنین تمرین ۳ و ۲تفاوتهای معنی داری مشاهده نشد. همبستگی معکوس معنی داری بین استقامت عضلانی بالاتنه(r=-0.531,p=0.008)و پایین تنه(r=-0.518,p=0.001) با GGT و استقامت عضلانی پایین تنه باAST(r=-.757,p=0.001)وALT(r=-0.820,p=0.001)و استقامت عضلانی بالاتنه با AST(r=-0.634,p=0.001) وALT(r=-0.495,p=0.014) مشاهده گردید(پیوست د). فصل پنجم بحث ونتیجه گیری ۵-۱-مقدمه: گنجاندن تمرینات مقاومتی به عنوان بخش مکمل برنامه های تمرین درمانی توسط انجمن قلب آمریکا[۵۴](Pollack et al ,2000,828-83)، دانشکده طب ورزشی آمریکا[۵۵](Pescatello et al,2004,533-553) و انجمن دیابت آمریکا[۵۶] (Sigal et al,20042518-2539)توصیه شده است. در حالیکه این توصیه ها اصولا برپایه اثرات تمرینات مقاومتی روی قدرت عضله استوار است مطالعات مقطعی نشان داده اند که توده عضلانی به طور معکوسی با همه دلایل مرگ و میر و شیوع سندرم متابولیک قطع نظر از سطوح آمادگی قلبی تنفسی رابطه دارد(Strasser and schobersger,2011,1-9). تمرینات مقاومتی معمولا به هدف افزایش قدرت و توده عضلانی و یا هر دو انجام می شوند. علاوه بر بهبود قدرت و توده عضلانی، تمرینات مقاومتی همچنین به تغییرات مطلوب در ترکیب بدنی، استقامت عضلانی، تراکم استخوانی، فاکتورهای خطر بیماری قلبی، سلامت روانی و متابولیسم منجر می شود. استراسر[۵۷] و اسکوبرسبرگر[۵۸] در مقاله ای مروری جامع نتیجه گرفتند که تمرینات مقاومتی به ایجاد تغییرات مطلوب در ترکیب بدن(کاهش توده چربی و افزایش توده خالص بدن) می انجامد که این وضعیت به کاهش توده چربی در بیماران چاق بعد از تمرینات ورزشی یا برنامه های محدودیت دریافت انرژی کمک می کند و در کاهش دادن چاقی شکمی موثراست. شیوه های معمول تمرینات مقاومتی شامل استفاده از هالتر و دمبل، باندهای مقاومتی، ماشینهای تمرینات قدرتی و تمرینات مختلف با بهره گرفتن از وزن بدن می باشند. توصیه های بهداشت عمومی در مورد فعالیت بدنی وسلامتی، مردم را به پرداختن به فعالیتهای قدرتی منظم تشویق می کنند. علی رغم فواید عملکردی و سلامتی مهم که تمرینات مقاومتی می تواند فراهم کند، هنوز استراتژی موثر منحصر به فردی برای کاهش وزن بدن بحساب نمی آید. علاوه براین، ترکیب تمرینات مقاومتی و کاهش کالری دریافتی فواید کاهش وزن بیشتری را همانطوریکه در برنامه های رژیم غذایی به تنهایی مشاهده می شود به همراه ندارد. این به معنی دلسرد شدن از استفاده از تمرینات مقاومتی به عنوان بخشی از برنامه های مدیریت وزن نیست. اگر چه گنجاندن تمرینات مقاومتی ممکن است در دوره کوتاهی به کاهش وزن منجر نشود، آن می تواند به تغییرات سلامتی در ترکیب بدنی(کاهش توده چربی و افزایش توده خالص بدن) می انجامد و ممکن است که نقش مهمی در مدیریت وزن موفق در طولانی مدت بازی کند. همچنین گزارش شده که افرادیکه در تمرینات مقاومتی شرکت می کنند افزایش معنی داری در میزان متابولیک استراحتی و میزان متابولیک خواب را در مقایسه با افرادیکه فعالیت بدنی منظم ندارند را تجربه می کنند. علاوه براین هزینه انرژی ۲۴ ساعت نیز افزایش پیدا می کند و مقادیر معادل متابولیک تنفسی خواب واستراحتی در افرادیکه تمرینات مقاومتی انجام می دهند کاهش می یابد. کاهش در معادل تنفسی اتکای بیشتری را به سوخت چربی نشان می دهد(Sword-2012,47-55). در این فصل ابتدا خلاصه ای از نتایج حاصل از پژوهش گزارش می شود و سپس این یافته ها با نتایج مطالعات موجود موردتجزیه و تحلیل قرار می گیرد، در آخر هم پیشنهاداتی به منظور مطالعات بیشتر در این خصوص ارائه می شود. ۵-۲- بحث پیشنهاد شده که NAFLD یکی از مشخصه های سندرم متابولیک است و در افراد چاق شیوع زیادتری دارد. برخی از شواهد علمی از نقش کاهش وزن از طریق تعدیل شیوه زندگی و انجام تمرینات هوازی در بهبود NAFLD (که معمولا با کاهش آنزیمهای کبدی همراه است)حمایت کرده اند(Gasteyger et al,2008,1141-1147 ). از طرفی مستقل از کاهش وزن مشخص شده که تمرینات مقاومتی جایگزین مناسبی برای تمرینات هوازی هستند، بخاطر اینکه قدرت و توده عضلانی و کاربری متابولیکی را بهبود می بخشند و همچنین بی خطر وایمن هستند(Larose et al,2010,1439-1447). در این مطالعه اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی با شدتهای مختلف روی تغییرات نشانگران آنزیمی و غیر آنزیمی عملکرد کبد در مردان چاق بررسی گردید. محاسبه تغییرات بعد از پایان پژوهش نشان داد که بین آزمودنیها تغییرات معنی داری در میانگینهای بعضی از متغییرها ایجاد شده است. در خط شروع پژوهش کالری دریافتی آزمودنیها با همدیگر تفاوتی نداشت(P>0.05) اما در مقایسه با گروه کنترل گروه های تمرین در میان آزمون وپس آزمون کالری دریافتی بیشتری را از طریق فرم یادآمد خوراک گزارش کردند. احتمالا افزایش کالری دریافتی در گروه های تمرین ناشی از اثر تمرین باشد. اگر چه در وزن،BMI وWHR آزمودنیها کاهش معنی داری مشاهده نشد اما بعد از پایان پژوهش در مقایسه با گروه کنترل در گروه های تمرین کاهش معنی داری در درصد چربی بدن ایجاد گردید. در مقایسه با گروه کنترل در گروه های تمرین کاهش معنی داری در نشانگران آنزیمی(AST، GGT،ALT) مشاهده شد، همچنین نتایج بهتری در مقایسه با گروه های دیگر تمرین در گروه تمرین ۱ در نشانگران آنزیمی بوجود آمد(شکل۱). با این وجود نتایج تمرینات مقاومتی با شدتهای مختلف در گروه های تمرین در مقایسه با گروه کنترل برای نشانگران غیر آنزیمی(TB،ALB) معنی دار نبود. واین احتمالا به خاطر این باشد که این متغییرها در خط شروع در دامنه نرمال قرار داشتند. شکل۱-۵ درصد تغییرات نشانگران آنزیمی عملکرد کبد در پایان هشت هفته تمرین در مقایسه با قبل از تمرینات. در مقایسه با گروه کنترل در گروه های تمرین کاهشهای معنی داری در آنزیمهایALT،AST،GGT بوجود آمد. در بین گروه ها کاهشهای غیر معنی داری در این آنزیمها مشاهده شد. در گروه های تمرین در مقایسه با گروه کنترل درصد چربی بدن(BF%) در پس آزمون به طور معنی داری کاهش یافت. کاهش درصد چربی بدن در گروه تمرین ۱ در مقایسه با گروه تمرین۳ تفاوت معنی داری را نشان داد(P=.017). با این وجود تفاوت بین گروه های تمرین۱ وتمرین۲، و تمرین ۳ با تمرین۲ معنی دار نبود(p>.05). حجم تمرین در میان آزمون و پس آزمون افزایش معنی داری را نشان داد، این موضوع اعمال اصل اضافه بار را توجیه می کند. با این وجود بین گروه های تمرین تفاوت معنی داری در حجم تمرینات مشاهده نگردید. شاخص های آمادگی جسمانی (قدرت بالاتنه و پایین تنه ) در پایان پژوهش افزایش یافتند. افزایش قدرت بالاتنه در گروه تمرین ۳ در مقایسه با گروه تمرین ۱ معنی دار بود. همچنین افزایش قدرت پایین تنه در گروه های تمرین ۳ و تمرین ۲ در مقایسه با تمرین ۱ معنی دار بود. استقامت عضلانی بالاتنه و پایین تنه در گروه تمرین ۱ در مقایسه با گروه های دیگر تمرین به صورت معنی داری افزایش یافت. در پایان پژوهش همبستگی معکوس معنی داری بین استقامت عضلانی بالاتنه وپایین تنه با نشانگرانGGT،ALT وAST مشاهده گردید. اما بین قدرت بالا تنه و پایین تنه با نشانگران همبستگی مشاهده نشد. آمینوترانسفرازهای سرم(ASTوALT) به عنوان مارکرهای آسیب کبد گزارش شده اند(Kew,2000,591-592). ALT به عنوان مارکر حساستری برای آسیب هپاتوسلولار است، به خاطر اینکه آن منحصرا در کبد وجو دارد، در حالیکهAST در بعضی از اندامهای دیگر مخصوصا عضله اسکلتی نیز وجود دارد(Ozer et al,2008,194-205). عملکرد کبد نرمال برای متابولیسم لیپیدها اهمیت دارد و ممکن است تحت تاثیر تمرینات ورزشی باشد. اگر چه بیشتر مطالعات اثر تمرینات هوازی را روی تعدیلALT وAST بررسی کرده اند(Botezelli et al,2010- Baba et al2006) شواهد گواه این است که این مشاهدات در مدل تمرینات مقاومتی کم پشت هستند. علاوه براین آنزیمهای عملکرد کبد به عنوان مارکرهای آسیب عضله در سرم نیز گزارش شده اند و ممکن است که به طور معنی داری بعد از تمرین مقاومتی افزایش یابند(Levinger et al,2009,220-227-Machado et al,2010,18-26 Pettersson et al,2008,253-259).در این مطالعه افزایش در آنزیمهای عملکرد کبد متعاقب تمرینات در هیچ یک از زمان های نمونه گیری مشاهده نشد، حتی در میان آزمون و پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون کاهش معنی داری در مقایسه با گروه کنترل در این آنزیمها در گروه های تمرین مشاهده گردید. دلیل تناقض بین نتایج مطالعه ما و مطالعات گذشته می تواند این باشد که آنها آنزیمهای کبدی را به عنوان شاخص آسیب عضلانی بلافاصله بعد از اتمام تمرین اندازه گیری کرده اند در حالیکه در مطالعه ما بین آخرین جلسه تمرین و نمونه گیری ۴۸ ساعت فاصله بود. با توجه به اینکه نیمه عمر ALT 47 ساعت و نیمه عمر AST 17 ساعت است(Slentz et al,2011,1033-1039) اندازه گیری این آنزیمها بلافاصله بعد از پایان تمرینات احتمال افزایش آنزیمها را زیاد می کند که در این مطالعه این اثر به حداقل رسید. از طرف دیگر تعداد جلسات تمرین و حجم تمرین می تواند روی شدت آسیب عضلانی تاثیر داشته باشد. گزارش شده در آزمودنیهای که به تمرینات مقاومتی عادت می کنند آسیب عضلانی کمتر است( Howatson et al,2007,557-563-Mchugh,2003,88-97-Howatson,2008,483-503). در مطالعه ما نمونه گیری بعد از پایان ۱۲ و ۲۴ جلسه تمرین مقاومتی انجام شد که در این مدت در اثر عادت کردن به تمرینات وایجاد سازگاری به تمرین آسیب عضلانی کمتر خواهد بود. همچنین تغییرات در حجم تمرین(شدت، مدت، تکرار و تعداد ست) و تعداد جلسات تمرینی در هفته می تواند با عث آسیب عضلانی جدید تر شود. از بین متغییرهای حجم تمرین تغییرات در شدت تمرین سهم بیشتری در آسیب عضله دارد، در این مطالعه بین نمونه گیری و تغییرات در شدت تمرین دو هفته فاصله بود، این شرایط احتمال آسیب عضلانی جدید را کاهش می دهد. فراجاکو مو و همکاران(Frajacomo et al,2012,448-454) نشان دادند که تغذیه غنی از کلسترل باعث افزایش معنی داری در سطوحALT در جوندگان می شود. این نتیجه مستقل از اثر تمرین بود. در این مطالعه جوندگانی که تمرینات مقاومتی با شدت زیاد را به همراه تغذیه استاندارد(معمولی) انجام می دادند افزایش معنی داری را در مارکرهای AST و ALT بعد از تمرین مقاومتی نداشتند اما در گروهی که تمرینات مقاومتی با شدت زیاد را به همراه تغذیه پرکلسترول انجام می دادند افزایش معنی داری در AST وALT داشتند و این موضوع از نقش تغذیه نامتعادل در افزایش این مارکرها حمایت می کند. در زمینه تاثیر تمرینات مقاومتی روی عملکرد کبد پژوهشهای کمی انجام شده است. نتایج این پژوهش با یافته های باسچی[۵۹] وهمکاران(Bacchi et al,2013,1439-1447) که تاثیر تمرینات مقاومتی و هوازی را روی مقدار چربی کبد در بیماران NAFLD و دیابتی نوع دو بررسی کرده اند و کاهشهای غیر معنی داری را در گروه تمرین مقاومتی در آنزیمهای AST،ALTو GGT گزارش کردند همراستا است. بدین مظور که بعد از پایان تمرین در هردو تحقیق کاهش آنزیمها گزارش شده اما کاهش های مشاهده شده در پژوهش ما معنی دار بودند و این ممکن است ناشی از تفاوت در شدت های تمرین باشد. در پژوهش دیگری(Slentze et al,2011,1033-1039) که اثرات تمرین مقاومتی و هوازی را روی آنزیمهای کبدی، ذخایر چربی احشایی و کبدی بررسی کرده گزارش شده که در مقایسه با تمرینات هوازی، تمرینات مقاومتی نتوانسته است در آنزیمهایALT وAST تغییرات معنی داری ایجاد کند با این وجود در گروه تمرین ترکیبی(هوازی و مقاومتی) کاهش معنی داری در ALT گزارش شده است. همچنین در مطالعه ای(Damor et al,2014,114-124) که اثر تمرینات مقاومتی فزاینده با شدت متوسط بر مقدار چربی کبد را بررسی کرده است کاهش غیر معنی داری درALT و عدم تغییرات معنی دار در آنزیمهایALPوAST را علی رغم کاهش معنی داری در چربی کبدی گزارش کرده است. هاسورث[۶۰] و همکاران(Hallsworth et al,2011) علی رغم گزارش عدم تغییرات معنی دار در ALT نشان دادند که هشت هفته تمرینات مقاومتی (۵۰-۷۰% ۱-RM) باعث کاهش ۱۳% لیپدهای کبد شده است. تفاوتهای روش شناسی، همچنین وضعیت آزمودنیها(سن، جنس، فعالیت روزانه، غلظت آنزیمها در خط شروع و غیره) می تواند دلیل وجود تفاوت در نتایج پژوهشها باشد. البته نشان داده شده که آنزیمهای کبدی در بیماری کبدی مزمن ممکن است غیر حساس و غیر اختصاصی باشند(Mofrad et al,2003,1286-1292). GGT در حفظ دفاع آنتی اکسیدانتی داخل سلولی از طریق مداخله در انتقال گلوتاتیون خارج سلولی به داخل انواع سلولها نقش محوری دارد(Kugelman et al,1994,5865-5892-Takahashi et al,1997,388-396- Karp et al,2001,3798-3804). استرس اکسیداتیو با شرایط پاتولوژیک زیادی مثل التهاب، مواد سرطانزا، افزایش سن، آتروسکلروسیس و آسیب بر اثر جاری شدن مجدد خون در شرایط کم خونی بافتی همبستگی دارد(Drogr,2002,47-92). استرس اکسیداتیو همچنین در بیماریزای دیابت و کبد چرب نقش بازی می کند. به طور کلی غلظت GGT سرم ارتباط نزدیکی با آنزیمهای دیگر عملکرد کبد(ASTوALT) دارد(Lee et al,2003,359-364). افزایش غلظتهای GGT به عنوان مارکری در تفسیر شرایط آسیب کبدی و یا مصرف زیاد الکل، استاتوز کبدی و یا مقاومت به انسولین کبد استفاده می شوند(Tescke et al,1997,718-728-Perre et al,732-737). فعالیت GGT می تواند در پاسخ به استرس اکسیداتیو برای افزایش تسهیل انتقال پیش سازهای گلوتاتیون به داخل سلول افزایش یابد، علاوه براین درشرایطی مثل تغییر وتبدیل سلولی به حالت طبیعی و استرس سلولی GGT به داخل سرم تراوش می کند. مکانیسمهای ترشحGGT به داخل سرم شامل افزایش استرس اکسیداتیو، پروتئولیز، گلیکوزیلاسیون، سنتزGGT و آسیب سلولی اندوتلیال هستند(Ikada et al,1995,126-130-Joyce et al,2001,9468-9477). بنابراین افزایش GGT در سرم می تواند در تشخیص استرس داخل سلولی واسترس اکسیداتیو مفید باشد. در این مطالعه کاهش معنی دار GGT در مقایسه با گروه کنترل در گروه های تمرین احتمالا بر اثر کاهش استرس اکسیداتیو و افزایش حساسیت انسولین ایجاد شده است. افزایش سطوحALP در سرم می تواند دو منشاء داشته باشد: کبد و استخوان. زنان حامله افزایش سطوح ALP سرم را در نتیجه ریزش ALP جفت به داخل خون مادر خواهند داشت. در افرادیکه گروه های خونیO یاB دارند ممکن است بعداز خوردن غذای چرب ALP به خاطر ریزش از روده(ALPروده ای) افزایش یابد. همچنین سطوح ALP با افزایش سن تغییر می کند، در نوجوانان حال رشد ALP در نتیجه تراوش از استخوان به خون دوبرابر افراد بزرگسال افزایش می یابد. همچنین سطوح ALP در افرادیکه اختلالات کبدی(کولستاتیک مزمن) دارند افزایش می یابد(Pratt and Kapalan,2000,1266-1271). در این مطالعه عدم کاهش معنی دار در مقایسه با گروه کنترل و بین گروه های تمرین احتمالا به خاطر این باشد که در خط شروع سطوح ALP آزمودنیها در محدوده نرمال قرار داشت. آلبومین در کبد سنتز می شود و نیمه عمر آن ۲۱ روز است. کاهش آلبومین ممکن است در نتیجه کاهش سنتز آن(بیماری کبدی) یا افزایش دفع آن از طریق کلیه یا از طریق بخش معده ای روده ای باشد(Hassan and Owyed,2003,27-31).احتمالا در این مطالعه به دلیل اینکه آلبومین در گروه های مورد مطالعه در خط شروع در محدوده نرمال بود تغییراتی ایجاد نشده است. نسبت AST/ALT به عنوان یک شاخص جایگزین، نکروز والتهاب هپاتوسیتها مورد ملاحظه است که در آن نسبت بیشتر از ۱به آسیب هپاتوسیتی اشاره دارد(Anderson et al,1991,224-229). در این مطالعه نسبت AST/ALT در هیچیک از زمان های اندازه گیری در آزمودنیها تفاوت معنی داری را نشان نداد. اگر چه در این مطالعه آزمودنیها از لحاظ بافت شناسی و نمونه برداری کبد بررسی نشدند، این احتمال وجود دارد که بهبود در آنزیمهای کبدی به دنبال کاهش استاتوز کبدی و نکرو اینفلامتری باشد. کبد اندام مهمی برای مدیریت لیپید است و فعالیت بدنی ممکن است باعث افزایش گذرای مارکرهای نشان دهنده عملکرد کبد شوند(Aoi et al,2004,31173128) . اگر چه توافق عمومی در مورد نوع و حجم تمریناتی که می تواند باعث تغییرات پارامترهای شیمیای کلینیکی کبد شود وجود ندارد بعضی از نویسندگان AST و ALT را به عنوان مارکرهای عملکرد کبد در پاسخ به تمرین بررسی کرده اند(Larson-Meyer et al,2008,1355-1362-sreenivas baba et al,2006191-198).افزایش فعالیت آنزیمهای کبدی (AST،GGTو ALT) که نشانگران آسیب هپاتوسلولار هستند با مقاومت به انسولین، سندرم متابولیک و بیماری دیابت نوع دو رابطه دارند(Rantala et al,2000,230-238) از طرفی سطوح آنزیمهای کبد غالبا در آزمودنیهای چاق بالا است و این وضعیت با استاتوز کبدی در ارتباط است که بواسطه افزایش اثر انسولین در کبد اتفاق می افتد. اعتقاد بر این است که کبد چرب باعث مقاومت به انسولین کبدی می شود و در پیشرفت مقاومت به انسولین سیستمیک و هایپرانسولینمیا در چاقی مشارکت دارد(Cho et al,2007,2566-2568). نتایج مطالعات نشان داده که تمرینات مقاومتی باعث افزایش حساسیت انسولین، کاهش چربی کبد، بهبود مقاومت به انسولین، کاهش چربی احشایی، چربی زیر پوستی و توده چربی بدن می شود(Bacchi et al,2013,1287-1295-Damor et al,2014,114-124-Hallsworth et al,2011-Slentze et al,2011,1033-1039). همچنین مشخص شده که در بیماران NAFLD(BMI=30) در مقایسه با افراد سالم به طرز معنی داری درصد توده چربی (Fat Mass%) افزایش می یابد ودر مناطق احشایی جایگزین می شود. علاوه براین در این بیماران توده عضله و استخوان و آب داخل سلولی نیز بواسطه افزایش درصد چربی کمتر است(Oshakbaye et al,2011,60-67). همچنین با افزایش درصد چربی بدن میزان متابولیک پایه کاهش می یابد(Oshakbaye et al,2011,60-67). از طرفی نشان داده شده است که تمرینات ورزشی(مخصوصا تمرینات مقاومتی) باعث افزایش میزان متابولیک پایه می شوند(،Campbell et al,1996,167-175-Evans,2001,141-152-Treuthe et al,1995n2140-2146).مطالعات نشان داده که تمرینات منظم ابزار مهمی در جلوگیری و درمان استاتوز کبدی، مقاومت به انسولین و غلظت لیپیدهای درگردش هستند. اثر اصلی تمرینات ورزشی روی هپاتوسیتها افزایش اکسیداسیون لیپیدی است که سطوح تریگلیسرید ذخیره شده را کاهش می دهد، همچنین تمرینات ورزشی حساسیت به انسولین و IGF1 را که از فعال کننده های قوی ترمیم کبد و آنابولیسم هستند را افزایش می دهد(Lange et al,2004,74-99-Feldstein et al,2003,437-443) اگر چه در این پژوهش میزان متابولیک پایه، مقاومت به انسولین و تغییرات بافت کبد بررسی نشدند این امکان وجود دارد که کاهش درصد چربی بدن آزمودنیها و متعاقبا کاهش در آنزیمهای کبدی در اثر افزایش توده عضلانی(داده ها نشان داده نشده اند) و افزایش میزان متابولیک پایه، بهبود مقاومت به انسولین و کاهش چربی کبد باشد. ۵-۳-نتیجه گیری بر اساس نتایج این پژوهش مشخص گردید که علی رغم عدم کاهش وزن بدن وBMI تمرینات مقاومتی می توانند در بهبود سطوح آنزیمهای کبدی(AST،GGT،ALT) و درصد چربی بدن موثر باشند. علاوه براین تمرینات مقاومتی با شدت سبک(۳۰% ۱-RM) با تکرارهای ۳۰-۲۰ می تواند در حصول بهبودیهای بهتر موثر واقع شود. همچنین مشخص گردید که بین نشانگران آنزیمی(AST،ALTوGGT) با آمادگی جسمانی همبستگی معکوس معنی داری وجود دارد. ۵-۴- پیشنهادات برای پژوهش های آینده در این زمینه پیشنهاد می شود که تاثیر نوع تمرینات مقاومتی، طول دوره تمرینات و تمرینات با حجمهای متفاوت نیز بررسی گردد. فهرست منابع و ماخذ محمد رحیمی، غلام رسول، عطار زاده حسینی، سید رضا(۱۳۹۲)، تاثیر تمرین هوازی و رژیم غذایی بر نیمرخ لیپیدی و آنزیمهای کبدی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع دو، مجله دانشور پژشکی دانشگاه شاهد،شماره ۱۰۸ریال ص ۱۱-۱. داودی، محسن، موسوی، حامد، نیکبخت، مسعود(۱۳۹۱) تاثیر هشت هفته تمرینات استقامتی بر روی پارانشیم کبد و انزیمهای کبدی(ALTوAST) مردان مبتلا به بیماری کبد چرب، مجله دانشگاه علوم پژشکی شهر کرد، دوره۱۴، شماره ۱، ص ۹۰-۸۴٫ نصیری زاهد، مژگان، خسروی، نیکو(۱۳۸۹)، تاثیر تعاملی یک دوره تمرین استقامتی و یک جلسه تمرین وامانده ساز بر میزان فعالیت آْنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانی آمینو ترانسفراز پلاسمایی در موشهای صحرایی، مجله پژوهش در علوم ورزش، شماره ۲۷، ص۹۹-۸۱.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 05:28:00 ق.ظ ]
|
|
- امکان کدگذاری مجوزها و بروز نگهداشتن آنها
- امکان پرداخت حقوق و عوارض گمرکی از طریق سیستم الکترونیکی بانکی
- امکان اظهار کالا از راه دور
۱۰- حذف دفاتر سنتی مالی و آماری ۱۱-ارائه گزارش دفتر مالی ۱۲- حسابداری درآمدهای گمرکی و صدور قبض رسید به طور خودکار ۱۳- امکان نگهداری حساب اعتباری و کسر خودکار حقوق و عوارض آنها ۱۴- انتخاب مسیر اظهارنامه بوسیله کامپیوتر (Selectivity) ۱۵- امکان در اختیار داشتن کلیه اطلاعات و اقدامات که در مورد اظهارنامه انجام شده ۱۶- تبدیل اطلاعات اظهارنامه به کدهای EDI [۹] ۱۷- ارائه آمار صحیح و بموقع برای واحدهای مختلف آماری
 ۱۸- تنظیم اظهارنامه متمم و حفظ ارتباط دو اظهارنامه ۲-۴-۹- قواعد صادرات موفق اصولاً بازارهای جهانی خیلی پیچیدهتر و بزرگتر از بازارهای منطقهای است. نرخ رشد در بسیاری از بازارهای برون مرزی بسیار سریعتر از رشد بازارهای داخلی میباشد. رقابت با رقیبان خارجی میتواند به شرکتها کمک کند تا به استاندارد لازم در میهنشان دست یابند. ( تیموری، ۱۳۸۵) صادرات میتواند بسیار سودآور باشد اما همواره با خطرها و هزینههای واقعی روبرو است. ده توصیه مهمی که جهت صادرات موفق باید مورد توجه قرار گیرند عبارتند از: (محترم قلاتی،۱۳۸۱) ۱- مطمئن شوید که مدیرعامل تعهد دهد که بر مشکلات اولیه و نیازهای مالی صادرات چیره شود. گرچه توجیه کردن هزینهی تأخیرات و هزینههای اولیه ضمن صادرات در مقایسه با شرکتهای داخلی تأسیس شده مشکل است، صادرکننده باید دید گستردهای از این فرایند داشته باشد و با دقت تلاشهای بازاریابی بینالمللی را مورد بازبینی قرار دهد. ۲- پایه و زیرساختی برای عملیات سودآور و رشد منظم ایجاد نمایید و تحقیقهای برون مرزی را نادیده نگیرید. ۳- نپندارید که یک تکنیک بازار و محصول معین به صورت اتوماتیکی در همه کشورها موفق میشود، روشی که در ژاپن کارساز است ممکن است در عربستان ناتوان باشد باید به صورت جداگانهای برخورد و رفتار کرد تا حداکثر موفقیت را تضمین کنیم. ۴- شورای مشورتی شایسته و صلاحیتدار بگیرید و قبل از صادرات یک برنامه کامل بینالمللی بازاریابی طراحی کنید. برنامه باید به وضوح اهداف را شرح دهد و مشکلات اجتماعی را مورد توجه قرار دهد. ۵- در هنگام انتخاب توزیع کنندههای خارجی توجه کافی نمایید. پیچیدگی در ارتباطات و حمل و نقل برون مرزی نیاز دارد که توزیع کنندههای بینالمللی نسبت به همتاهای داخلیشان با استقلال عمل بیشتری کار کنند. ۶- زمانی که بازار منطقهای رونق مییابد توجه مداوم به تجارت و صادرات اختصاص دهید. خیلی از شرکتها زمانی که تجارت افت میکند به صادرات روی میآورند و زمانی که تجارت داخلی دوباره رونق مییابد معاملات صادراتی خود را نادیده میگیرند یا آن را در درجه دوم قرار میدهند. ۷- با توزیع کنندههای خارجی و داخلی به طور مساوی و مشابه رفتار نمایید شرکتها معمولاً در بازار داخلی تبلیغات وسیع انجام میدهند و با ارائه تخفیفهای ویژه برنامههای فروش مشوق و انگیزهزا، برنامههای شرایط اعتباری ویژه، ارائه وارانتی مینمایند اما معمولاً این خدمات به توزیع کنندههای برون مرزی ارائه نمیگردد. ۸- برای محصول، خدمات آماده و در دسترس مشتری قرار دهید. محصول بدون پشتیبانی خدمات لازم ممکن خیلی سریع بد نام شود. ۹- مشتاقانه در پی آن باشید که محصولات شما برای مورد پسند واقع شدن در فرهنگها و کشورهای دیگر به حد اعتدال برسد.
- پیامهای خدمات، فروش و ورانتی را به زبانهای منطقهای چاپ کنید. گرچه ممکن است یک مدیر شعبه توزیع کننده انگلیسی صحبت کند اما بعید به نظر میرسد که تمام پرسنل فروشی و خدمات این توانایی را داشته باشند.
مسئول سرویس ارزیابی بانک و اخذ رسید وجه دریافت اطلاعات و چاپ اظهارنامه تطبیق اسناد و … و عهد اظهارنامه ارزیاب کارشناس ارزش آزمایشگاه درب خروج کالا مهر نمودن پروانه و تحویل صندوق و پروانه
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
از پدری مارونی مذهب و مادری ارتدکس در شهر ناصره به دنیا آمدم نسبت به هیچ کدام از این دو مذهب مجالی برای تعصب وجانبداری برایم وجود نبود. سپس آموزشهای ابتداییم را در مدرسه راهبان خارجی در عین طوره آموختم. زمانیکه به مصر آمدیم از اساتید زیادی کسب علم کردم.

۵-۲-۲٫ موضعگیری او درباره اختلافات مذهبی و قومی
در پی بروز اختلاف میان درروزیهای کشورلبنان، و شروع جنگ داخلی میان آنان از آنان میخواهد که از نبرد و درگیری دست بردارند. و آنها را به یادآوری و عمل عادات و رسوم خوبی و برادرانهای که به ارث بردهاند دعوت میکند. و از آنها میخواهد که اتحاد و برادری و تفاهم میان خود را به دست بیاورند:«درخواست و خواهش میکنم از این درگیری و نبرد دست بردارید. آیا آرامش و تفاهم در امنیت بهتر و شایسته تر نیست؟ نیرو و توان خود را برای امور نیک ذخیره کنید. و خون خود را از هدر رفتن حفظ کنید. سنتها و عادات نیکی که شما را برتری داده و شما با این سنتها آبرو و عزت داده، به یاد بیاورید.ای انسانهای برجسته و فرهیخته! شما همیشه حامی زنان و دختران بوده اید. با همسایگان و برادرانتان دشمنی نکنید. در غیر این صورت به بیگانگان ستم خواهید کرد.(همان:۱۳۲) با دلسوزی صادقانه و اندیشه روشن به امور و وقایع اتفاق افتاده واکنش نشان میدهد ومردم را به رفع دشمنی، اختلاف و پیگیری دانایی، پیشرفت و برادری تشویق و دعوت میکند. اواند یشمندی است، دارای روح والا و منتقد که بدون تعصب به گروه و فرقه خاص به مسائل مینگرد. به تشریح معایب، مضرات، مشکلات و ارائه راهکار جهت رفع آنها میپردازد. در مبارزات خود برای آزادی زنان و دعوت به عفت و خویشتن داری، خود در نمونه یک بانوی پایبند و متعهد و یک شخص تحصیلکرده، روشنفکر و آگاه میباشد و میتوان گفت که در این مبارزات خود الگو و نمونه آن بانویی است که او، مردم را به آن دعوت میکند. مبارزاتش صادقانه و به دور از شعارها و ژستهای اصلاح طلبانه است و به خاطر همین صداقت و راستی در کردار و گفتار در روح و جان آحاد مردم جای میگیرد.(همان) از آنجائیکه میچون همکیشان خود در کشورهای اسلامی در اقلیت قرار دارد و کشور مصر نیز پس از لغو حاکمیت امپراتوری عثمانی مجالی برای اظهار وجود و احقاق حقوق اولیه خود بدست آورده است، سعی میکند مردم را از اختلافات دینی برحذر داشته و ذهن آنها را به مشترکات خود سوق دهد. او در غالب سخنرانیهایش به این موضوع اشاره کرده و از فعالیتها و اموری که باعث نزدیک شدن اهداف و آرزوهای سرزمینهای عربی به هم شود، تقدیر کرده است. در یکی از سفرهایش به سوریه که به دلیل جنگ جهانی اول دچار قحطی و گرسنگی شده با یک سخنرانی به نام سوریا الجائعه همکاری و مشارکت مردم را در رفع مشکلات و گرسنگی مردم میستاید و معتقد است که وحدت و انسجام انجمنهای اجتماعی، ادبی وعلمی کشورها باعث اتحاد آنها شده و آرزومند اتحاد مسلمانان ومسیحیان در کشورهای اسلامی است)ها انذا فی المدینهِ الآرامیهِ الکبری، عاصمهُ الملوکِ والخلفاءِ والفاتحیِنَ، حاضرهُ البلادِ التاریخیهِ، وآیهُ الجمالِ فِی الصحراءِ، ولکنی أشعرُ بِأنِی فِی دمشق الجدیده، فِی الفیحاءَ الفتاه الّتی تَستَجِمعُ قواها بعدَ الجراحِ و الآلامِ، وتتحفّزُ لِلنهوضِ والصعودِ نحوَقمهِ الارتقاءِ. ولئن تعاون الکرم منکم، وحبّ تنشیط العلم فی جعل هذا المساء لی عیداً فقد أریتمونی فیه رموزاً طالما تقت إلَی حقیقتِها. فَفِی اتحادِ الأندیهِ رأیتُ رمزاً لِإتحادِ الأمهِ، وَفِی ارتفاعِ صوتِ المرأهِ قربَ صوت الرجلِ رأیتُ دلیلاً عَلَی تنبّه الکرامه فیها، و اعترافَ الرجلِ بِحقوقِها، و استعدادِه لمساعدتِها. وفِی اتفاقِ المحمدیّ والعیسویّ عَلَی الترحیبِ بأختِهما السوریهَ رأیتُ عنواناً لِمحوِ فروقِ المذاهبِ، ومتانهَ الوحدهِ القومیهِ.(الکزبری؛۱:۱۹۸۷/۲۵۵) «هان این منم در شهر آرامیه کبری،پایتخت پادشاهان و خلفاء و فاتحان،این سر زمین تاریخی متمدن، و نشانه جمال در دل صحرا، اما من احساس میکنم در دمشق جدید، این سرزمین خوشبوی جوان افراد آن بعد از تحمل دردها و رنجها برای برخاستن و صعود به سمت قلههایی پیشرفت و ترقی آماده شدهاند چنانچه با هم تعاون و میل به فعالیتهای علمی داشته باشند آن زمان عید من است و در اتحاد انجمنها نشانهای برای اتحاد ملتها میبینم و در بالا رفتن صدای زن همگام با صدای مرد نشانه آگاهی و کرامت در زن و اعتراف مرد به حقوق زن را می بینم، و در اتحاد و هم فکری مسلمانان و مسیحیان برای خوش آمدگویی به خواهر سوری خود، که از راهی بس دور آمده، نشانهای از محو و از بین رفتن تفاوت واختلاف مذاهب و استواری وحدت ملی میبینیم.»آنچه که از بیشتر سخنرانیهای او بارز است تاکیدش بر اتحاد سرزمینهای عربی و همبستگی ملتهای عرب میباشد:«مظهرُجلیلِ تبّدَت فیه وطنیتُکم النبیلهُ، وإنما هو الّذی یُوحَی إلیّ أن أهتفَ قائلهً: «لَکُم عائلهٌ فَرَقّوها بترقیهِ المرأهِ واصلاحِ الرجلِ. لکم فکرٌ فثقفوهُ بالوسائلِ العصریهِ الممکنهِ. لکم عملٌ فأتقنوه کائناً ما کان َلأن الأعمالَ الکبیرهَ لا تقومُ إلا بِاتقانِ الأعمالِ الصغیرهِ. لکم زراعهٌ وصناعهٌ فحسّنوها ما اِستَطعتُم، ولا تیأسوا إزاءَ الفشلِ. فِی حیاتِکم فراحٌ وأحزانٌ فاستفیدوا بِها لِتقویهِ شخصیاتِکم وأنمائِها. لکم ماضٍ عظیمٌ فکونوا له أهلاً بِتهیئهٍ مستقبلٍ عظیمٍ. لکم روحٌ شرقیٌ، ولغهٌ شرقیهٌ فأنعشوها وروّجوها لا تعصّباً ولا تعنتاً. لکم فنٌّ شرقیٌ فاجعلوه أثراً ثمیناً فِی متحفِ الثروهِ الإنسانیهِ. لکم دینٌ و عقیدهٌ فاطلقوا الحریهَ فیهما بینَ الخالقِ و المخلوقِ، و دعوا الموذنینَ و النواقیسَ ترفَعُ نحوَ الخالقِ انشودهَ الخلودِ، بینما انتم ترددونَ انشودهَ الحیاهِ قائلینَ:اللهُ اکبرُ و نحنُ ابناءُقومیهٍ واحدهٍ »(همان) «مظهر جلیل ملیت شما را نمایان میکند براستی که به من الهام میکند که فریاد بزنم:«شما یک خانواده واحد هستید به پیشرفت و ترقی زنان و اصلاح مردان بپردازید. تا میتوانید خود را به پیشرفتهای روز مجهز کنید. چنانچه شما دارای کاری هستید تا حد ممکن آن را کامل کنید زیرا اعمال بزرگ استوار نمیگردند مگر با کامل کردن اعمال کوچک. شما دارای زراعت و صنعت هستید تا میتوانید آن را نیکو بدارید و در مقابل شکست هم ناامید نشوید. در زندگی شما شادیها واند وههاست آن را برای تقویت و رشد شخصیتتان به کار گیرید. شما داری گذشته ایی با شکوه هستید پس شایسته فراهم آوردن آینده ایی باشکوه باشید. شما دارای روح شرقی و زبان شرقی هستید، پس آن را بدون تعصب زنده نگه دارید و رواج دهید. شما دارای هنر شرقی هستید پس آن را اثری گرانبها در موزهی ثروتهای انسانی قرار دهید. شما دین وعقیده خود را دارید و در رابطه خود و آفریدگارتان آزاد باشید در حالیکه شما الله اکبر گویان سرود زندگی را سر میدهید از مؤذنها و ناقوسها بخواهید آوا و سرود جاودانگی را به سوی خالق بی همتا بالا ببرند، بدانید که همگی فرزندان یک ملت هستیم.» همانطور که میبینیم بیشترین تلاش او دعوت مسلمان و مسیحیان ملتهای عرب به همبستگی و اتحاد بوده است. و تنها رمز پیشرفت جوامع عرب را در همصدایی و هماهنگی آنها میبیند و معتقد است که باید اختلافات مذهبی کنار گذاشته شود تا ملتی مترقی داشته باشند.
۵-۲-۳ ۰ اندیشه دینی میزیاده
میّ زمانیکه به مصر وارد شد علاوه بر غنای دینی و اندیشههای مذهبی اش با جو فرهنگی مصر و بزرگان «می»فرهیختهای چون طه حسین و احمد لطفی السید آشنا شد. راهنماییهای این بزرگان او را به سوی ادبیات عربی و زبان قرآن سوق داد(الشیخ؛۱۹۹۴:۲۴ ). او که بانویی عفیف وبسیار پایبند به اخلاق وعفت بود با مطالعه قرآن به آن علاقمند شد و آنرا یکی از عوامل موثر بر ادبیات خویش نام میبرد: «اهمُّ عواملِ لِلتاثری:اولُها نشأتِی فِی الطبیعهِ الفاتنه وتعلقی بروائِعها والثانی تأثری بِبلاغهِ القرآنِ وسحرِ البیانِ و کانَ هذا سبباً فِی تحولِ ثقافَتِی الأولی إلَی العربیه و ادبِها » مهمترین عوامل تاثیر گذار بر ادبیاتم ابتدا رشد وپرورشم در طبیعت زیبا ودل انگیز و علاقه من به زیبایهای آن بوده ودر وهله دوم بلاغه وزیبایی اعجاب انگیز قرآن که باعث دگرگونی فرهنگ اولیه ام به سوی زبان وادبیات عربی شد. به نقل از(سکاکینی؛۱۹۷۱:۶۲( دراین عبارت میتوان ایمان او را به توحید و یگانگی خداوند در قالب واژگانی صادقانه وبی پیرایه که برخاسته از وجدان و روح مومن اوست درک کنیم: «اُمِنُ بِاله واحدٍ ! نَعم یا الهی !أومن بِانَّکَ واحدٌ لا الهَ الا انتَ، أَنَّکَ انتَ خلقنا » «من به خدای یگانه ایمان دارم ! بله خدای من ! من ایمان دارم به اینکه تو یکتا و یگانهای و خدایی جز تو وجود ندارد و بی شک تو کسی هستی که ما را آفریده است.»(عواد؛۱۹۸۱:۲۳)
۵-۲-۳-۱٫ نظریه میدرباره حقیقت دین و غایت زندگی
او با توجه به خطا پذیر بودن اندیشه و دانش بشری و بی نقص بودن تعالیم و آموزههای ادیان راستین بخصوص اسلام به اعتقاد خود در ثابت ونامتغیّر بودن حقیقت وجودی خداوند اشاره کرده ومی گوید:«إنَّ المبادیَ العلمیهِ مافتئَت یهدمُ بعضُها البعضَ الآخرِ جیلاً بعدَ جیلِ، امّا حقیقه الله، حقیقه الروح علی کثرهِ المطلعین، فَلَم یأتِ احدٌ بما ینقضها » « قطعا اصول علمی نسلی بعد از نسل دیگر همدیگر را نقص و باطل میکنند ولی حقیقت الله و حقیقت روح و امور معنوی با وجود دانشمندان واند یشمندان این عرصه همچنان ثابت است و هنوز چیزی این اصول اساسی دینی را نقص و باطل نگردانده است. »( زیاده؛۱۹۸۲:۲۶۴ ) دین را راز بزرگ وبرتر زندگی میداند:«الدینُ سرٌ عظمٌ بینَ الخالِقِ و مَخلُوقِه» ِ دین رازی بزرگ میان خالق و مخلوق و آفریننده و آفریده شده است. »(زیاده؛ ۴۰۰:۱۹۸۲ ) او سپس ایمان و اعتقاد به خداوند ازلی و ابدی را اساس تمام عقاید و اندیشهها میداند: «ایمانُ باله ازلی وسرمدی، إنَّ هذه الفکره العظیمه امُ العقائدِ الدینیهِ و غیرَ الدینیهِ جمیعاً. إنَّها ملازمُه الفکرهِ الخلیقهِ ملازمه لا تقبلُ انفصالاً» «ایمان به خداوند ازلی و ابدی بی شک، این اندیشه بزرگ، مادر تمامی اندیشهها و عقاید دینی و غیر دینی است. این اندیشه همراه جدانشدنی جریان آفرینش است. »(زیاده؛ ۵۳۵:۱۹۸۲ ) در مقاله موعظه شهر الورود پس از وصف حالات خود در دیدار از کنیسه و کلیسا نظر خود را درباره نماز و جایگاه و اهمییت آن با گویشی ادبی بیان میکند: «در هر دین و آیینی چیزی والاتر و زیباتر از نماز نمیشناسم. زیرا نماز روح و جان آدمی را به بالاترین درجات عروج و تلاش برای رسیدن و نزدیکی به روح بزرگ زندگی بالا میبرد. نماز زمزمه عبد با معبود، سپاس آفریده با آفریدگار و درخواست او به نزول برکاتش میباشد. این اعتماد که در آسمان، ورای تمام نیروها و عجایب هستی، خدایی توانا وجود دارد، که چیزی بدون او سپری نمیشود. چه دل انگیز و شیرین است. تمام نعمات نزد اوست که نیازهای بشری از آن سیراب میشود، بزرگی که با توجه به او ضعف و ناتوانی انسان رنگ میبازد. وجودی که تمام موجودات را در بر میگیرد، پس شرشار از زندگی، قدرت و دگرگونی است.»(همان:۵۴۵) پس از توصیف نماز و اهمیت آن هر نمازی را نماز نمیداند. او نمازی را که با حضور قلب و برخاسته از روح، جان و اعتقاد انسان باشد، زیبا میداند و نماز یکنواخت تکراری که فقط از سر عادت خوانده میشود را نیکو نمیداند: «من نماز ماشینی یکنواخت را که عقل، اندیشه و دل در آن راهی ندارد را نیکو نمیدانم.»(همان: ۵۴۵) آنچه که ایشان به آن اعتقاد راسخ دارد کامل و غیر قابل تغییر بودن حکم و قانون خداوند است. او دانش و داشتههای بشر را نقض پذیر و قابل تغییر میداند. قطعاً اصول علمی یکدیگررا نسل به نسل نقض و ردّ میکنند. اما حقیقت خداوند و روح با وجود دانشمندان بی شمار ماوراء، هیچ گاه تغییر نکرده و هرگز کسی یا چیزی نیامده که آن را نقض و ردّ کند، یا چیزی بهتر از آن جایگزینش شود.»(زیاده؛۱۹۸۲:۲۶۴ ) او سپس اعتقاد خود را به توحید و معاد اعلام کرده ومعتقد است که دین چیزی اجباری نیست بلکه خداوند با آزادی تمام به انسان اختیار بخشیده که او را پرستش نماید و هر کس را مسؤل اعمال و رفتار خویش میداند: «اعتَقِدُ أنَّ الدینَ علاقُه السرّیهِ بینَ الخالقِ والمخلوقِ. اعتقدُ أنَّ کُلَّ امرئ یلاقی نتیجهَ افعالِهِ و لا یتحملُها عنه احدٌ. اعتقدُ أنَّ اللهَ منَحَ البشرَ حریتَهم فَعلی کلِهم أن یَرَی وجهَه الخیرِ امامَه و یعبدُ ربَّهُ کما یشاءُ(زیاده؛ ۱۹۸۲: ۵۳۵ )» من اعتقاد دارم که دین پیوند سرّی و پنهان میان خالق و مخلوق است و معتقدم که هر انسانی پاداش و نتیجه کارش را خواهد دید و کسی مسئولیت عاقبت اعمالش را از او رفع نمیکند. اعتقاد دارم که خداوند به انسان آزادی عطا کرد. و همه آنها باید با این آزادی، خداوند را آنگونه که شایسته است پرستش کنند. » او درباره راز و هدف نهایی زندگی بسیار تکاپو و جستجو کرده و به دنبال رد پایی از این راز و هدف آفرینش در سراسر عالم هستی میگردد. وی در مورد مبدأ هستی و سرانجام انسان از خود میپرسد. «سرُّ الغامِضهِ الَذِی یَرجِعُهُ الهَیاکِل المُشادَه فی قُدسِ الأَقداسِ البَشَریه: مِن أین وإلی أینَ؟ مِن أینَ أتَینا و إلی أینَ نَذهَبُ »(زیاده؛ ۱۹۸۲: ۲۹۶)» این پیچیدهترین راز سرالأسرار پیچیده است، که پژواک معابد سر به فلک کشیده در مقدسترین سرزمینهای بشری آنرا بازتاب میکند: از کجا و به سوی کجا؟ از کجا آمده ایم و به کجا میرویم؟ اودر مقاله(دمعه علی المغرد الصامت) به تأمل و اندیشه در راز دین میپردازد و اذعان میدارد که:«در هر ذره از ذرات جهان هستی شوق زندگی دارند. هدف و غایت این هستی چیست آیا نیستی و مرگ غایت و اوج زندگی و هستی است؟»(همان: ۲۹۶) گاه آن را در نیکی، خوشبختی و. . . مییابد سپس در پی این پرسشها و درگیریهای روحی و ذهنی پیرامون هدف و نهایت زندگی انسان، هدف خود را و چیزی که مقصود او در زندگی است را تلفیقی از عقل و دل، اندیشه و عاطفه میداند:«از مردان کسانی هستند که به سربلندی و سرشناسی در جامعه بسنده میکنند و زنانی نیز وجود دارند که از زندگی جز ثروت، زیور آلات و خود آرایی و رفع قضا و قدر هیچ چیز دیگری نمیفهمند ولی من نه این داشتهها شادم میکند و نه آن نعمات مورد علاقه من است. تنها چیزی که در اندیشه من زیبایی کامل و مورد مقصود من است. اجزا و ترکیب آن بخش بزرگی از اندیشه وبخش بزرگتری از دل و عاطفه وجود داشته باشد. تنها این یک چیز تحسین و علاقه مرا بر میانگیزد ؛ چیزی که از پستیها و بی ارزشیها به دور است و آن غنچه کمیاب برتر است که خورشید دانایی و شناخت آن را زنده میدارد و آب احساسات و عواطف پاک آن را آبیاری میکند.»(زیاده؛ ۳۰۷:۱۹۸۲)
۵-۲-۴٫ . نظر و اندیشه مَیدرباره شرق و میراث شرق برای دوری از اختلافات
با وجودمسیحی بودن و نوع تعالیم او در دیرالناصره و عین طوره و تحصیلش به زبان فرانسه، پس از آشنایی با ادبیات عربی و بخصوص متن زیبا و روشنگر قرآن، به دست معلم بزرگش احمد لطفی السید، به فرهنگ شرق بخصوص به شرقی بودن و حفظ سنتها و عقاید مناسب و مفید شرقی پیدا کرد وپس از مطالعه وتحصیل فلسفه و ادبیات عربی در دانشگاه قاهره بارها به برتری شرق بر غرب علی رغم عقب ماندگی، اشاره میکنداو شرق را مبدأ تمام علوم، مکاتب و ادیان و تمدنها میداند.(الشیخ؛ ۲۴:۱۹۹۴) او بارها به علاقه خود به شرق و داشتن روح شرقی اذعان داشته، در یکی از مقالاتش به نام «نشیدالی الشرق»که در المقطف به چاپ رسانده، شرق را با این عناوین صدا میزند: « ایُّها الشرقُ !یا شرقَ العظمهِ و اللطفِ و الشهامهِ والحماسهِ و العاطفهِ!»(همان:۲۲۰) او با تشویق جوانان و دانش پژوهان جامعه به گرفتن دانش و فن آوری از غرب، به آنها توصیه میکند که بی هیچ گونه تغییری و بدون اراده تمام آنچه را که غرب دارد نپذیرد و به آنچه از غرب میگیرند رنگ شرق بزنند:«بگویید ما نسل جدید هستیم و با وجود دردها مشکلات و ناملایمات یک ملت پیشرفته، با شرافت و پویا میخواهیم. «آنچه از پیشرفتها و دانشهای مفید غرب که میخواهید از آنها بگیرید و لکن همگی آن را در قالب روح و شخصیت شرقی بریزید. و برای پیشرفت و استفاده مفید آن تلاش کنید. در بلاد شرق و غرب آن را معرفی کنید و همه آن افتخار و مباهات کنید. توانایی و استعداد فردی- عاطفی و اجتماعی خود را تقویت کنید و همه آن را برای ساختن وحدت شرقی پاک و بزرگوار دگرگون کنید. سعی کنید به خود تکیه داشته باشید و با آگاهی از دانش دیگران برای خود اتکایی تلاش کنید و روی پای خود بایستید همانگونه که دانش را از دیگران میگیرید، به آنها نیز دانش و دستاورد خود را عرضه کنید. برای ساختن جامعه انسانی بدیع در زمینه عمران و آبادانی با هم همکاری کنید.)(همان:۱۶۴ ) ضمن بسیاری از سخنرانیها و مقالات خود به مقوله اساسی خود باوری مردم برای ترقی و پیشرفت جامعه اشاره میکند، و توصیه میکند که با تلاش و کوشش خود برای خود اصل و نسب و اعتبار بدست بیاورید:
«کُن إبنَ مَن شِئتَ إکتَسِب اّنَّ الفَتی مَن یَقُولُها أناذا |
|
اَدباً یُغنیکَ مَحمُودُهُ عَن النَّسَبِ لیسَ الفَتَی مَن یُقولُ کانَ أبَی(زیاده؛ ۷۴:۱۹۸۲) |
فرزند کسی باش که آن را إراده می کنی ادبی را کسب کن که صفات نیکش تو را از اصل و نسّب بی نیاز کند. براستی که جوانمرد حقیقی کسی است که به خودش متکی باشد نه اینکه بگوید پدرم چنین بود وچنان. مَی که در الناصره فلسطین از پدری لبنانی به دنیا آمده در مدارس دینی فلسطین و لبنان تحصیل کردو سپس همراه خانواده به مصر مهاجرت کرد. او به این سه کشور علاقه وافر و ستودنی داشت همانگونه که برای الناصره و مناظر دلپذیر و سرزمین مقدسش بی تابی میکرد، علاقمند به کوههای سربه فلک کشیده لبنان نیز بود. پس از آن به مصر و میراث گرانقدر گذشته و به فرهنگ آن دلبسته شد و پس از آن مصر را وطن خود میدانست و با وجود علاقه به دو کشور فلسطین و لبنان بارها به علاقه خود به مصر اشاره کرده:«وطن همه چیز انسان است، وطن خانواده، دوستان، اشکها، لبخندها و گور بزرگان و گهواره امیدهای آینده. ودرکل همه میراث ارزشمند تاریخی، اخلاقی، علمی و عملی است. وطن همان پرچمی است که با نسیم میرقصد و ذره ذره وجود و قلب فرزندان آن با آن ارزشها به وجود میآیند. ما کسانی هستیم که زیبایی طبیعی، و شکوه تاریخی و عظمت باستانی و پاکی فرزندان مصر را دوست داریم مصر حقیقتی روشن است مصر همان دخترک نوپای سربلند و علاقمند به موفقیت و پیشرفت است.»(زیاده؛ ۷۸:۱۹۸۲) مَی دارای شخصیتی شرقی و جهانی است و از موفقیت و سربلندی سرزمینی که میشناسد خوشحال و خرسند است و میگوید: «انا الشرقیه المُحبه لِکُلِّ ما هوَ شرقی أتمنّی لکُلٍّ مِن اقطارنا طابعاً شرقیاً. و لکن حَسَنَّ أن یبسطُ المرءُ فکرَهُ الی ماوراء حدود ما یتمنی.»(زیاده؛، ۳۶۶:۱۹۸۲) من زنی شرقی و دوستدار چیزهای شرقی هستم برای سرزمینهایمان خواستار رنگ و جلوه شرقی هستم. ولیکن خوب است که انسان اندیشه اش از مرزهای تنگ خواستهها فراتر رود. او عقیده دارد که شرق داراییهای آن، فرهنگ و تمدن آن، احساسات و عواطف شخصی و ملی شرق بهتر و بیشتر از غرب است و میگوید:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
B A
شکل(۴-۹ (الف)): توزیع کرنش حسگر تغییر شکل C B A
شکل(۴-۹ (ب)): توزیع کرنش حسگر تغییر شکل C B A
شکل(۴-۹(ج)): خطای اندازهگیری شکل ۴‑۹: مقایسه توزیع کرنش حقیقی و کرنش میانگین اندازهگیری شده بوسیله حسگر گیج بلند در حالت توزیع خطی یا ثابت کرنش. در حالتی که بین نقاط A وB هیچ ممان و بارگذاری عمودی یا افقی(توزیع شده یا متمرکز) وجود ندارد، توزیع کرنش خطی یا ثابت میباشد. برای مثال اگر حسگر در یکی از بخشهای شکل(۴-۵)( ) نصب شده باشد، توزیع کرنش, خطی یا ثابت میباشد.
 همانگونه که از شکل(۴-۹) مشاهده میشود, توزیع کرنش بین نقاط A و B خطی میباشد. با توجه به قواعد هندسی و اصول تحلیل سازه کرنش میانگین بین آن نقاط توسط معادلات(۴-۳۰) بدست میآید و طبق شکل از آنجایی که نقاط و در یک راستا قرار دارند, با هم برابر بوده و خطای اندازهگیری این حالت توسط معادله(۴-۳۱) بدست میآید.
همانطور که بیان شد در توزیع خطی کرنش در امتداد طول گیج حسگر، مقدار کرنش میانگین حسگر و کرنش حقیقی آن در مرکز حسگر برابر میباشد. این حقیقت به آسانی امکان استفاده از معادلات(۴-۲۳و۴-۲۴) را فراهم میکند. بنابراین خطای مطلق اندازهگیری شده در معادلات(۴-۲۹) برابر صفر بوده و طول گیج حسگر بر نتایج اندازهگیری تاثیری نمیگذارد(معادله(۴-۳۱)). اگر یک نیروی متمرکز با بارگذاری عمودی بین نقاط A وB وارد شود، توزیع کرنش آن تمامی الگوها را میشکند. برای مثال اگر نقاط A وB به ترتیب در بخشهای و از شکل(۴-۵) قرار داشته باشند، توزیع کرنش بین آن نقاط شکسته(شکسته خطی) میباشد. برای توزیع کرنش شکسته خطی(شکلهای(۴-۱۰)) در راستای طول گیج حسگر، مقدار کرنش میانگین اندازهگیری شده با کرنش هسته حسگر متفاوت است. بدترین حالت زمانی رخ میدهد که هسته حسگر منطبق بر نقطه شکستگی باشد. تخمین خطای بدترین حالت بطور گرافیکی در شکلهای(۴-۱۰) ارائه شده و میتواند با بهره گرفتن از معادلات(۴-۱۰و۴-۲۴و۴-۲۳) اثبات شود. همانگونه که از شکلهای(۴-۱۰) مشاهده میشود, توزیع کرنش بین نقاط A و B شکسته خطی میباشد و مقدار بیشتر از بوده که این اختلاف با (مقدار توسط معادله(۴-۳۵) بدست آمده است) برابر است, بنابراین برای این نوع بارگذاری(شکل(۴-۱۰(الف))) توسط رابطه(۴-۳۲) بدست میآید. با توجه به شکل(۴-۱۰(ب)), واضح است که تقریبا در وسط کرنش میانگین بدست آمده از معادلات(۴-۳۰) و قرار دارد و با توجه به قواعد هندسی و اصول تحلیل سازه(برای توزیع شکسته خطی کرنش), کرنش میانگین بین آن نقاط توسط معادله(۴-۳۳) بدست میآید.
با توجه به معادلات بالا, خطای نسبی و مطلق اندازهگیریهای بدست آمده در شکل(۴-۱۰(ج)) بوسیله معادلات زیر بیان میشود.
که
حسگر تغییر شکل C B A
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
RPI
۲۷/۲۴
RFI
۳۳/۹
RII
۳۴/۹
RP50
آماره مکینون در سطح۹۵درصد: ۹۴/۱ ماخذ: محاسبات و یافته های محقق از آنجا که بررسی سریهای زمانی را میتوان به دو دسته تقسیم بندی کرد. اول، تجزیه و تحلیل مربوط به خود همبستگی که در آن عامل زمان در نظر گرفته می شود. دوم خصوصیات توزیع که در آن اطلاعات مربوط به زمان در نظر گرفته نمیشود. بنابراین در ادامه به بررسی و تجزیه و تحلیل آماری رفتار شاخصهای بازار سهام با بهره گرفتن از روش های فوق پرداخته خواهد شد.
 ۴-۲- ۲-خود همبستگی[۱۷۶] و تابع چگالی طیفی[۱۷۷] با بررسی تابع خود همبستگی در سری زمانی داده های بازار سهام ایران می توان اعتبار فرضیه بازار کارا را براساس نمونه مورد بررسی، براحتی مورد آزمون قرار داد. در واقع منظور از کارایی اینست که تا چه میزان در تعیین قیمت سهام، اطلاعات بازار نقش دارد. بنابراین بازاری را کارا گویند که کارایی لازم را برای پردازش اطلاعات داشته باشد.[۱۷۸] اگر خود همبستگی را با نشان داده شود، برای یک سری زمانی( ) مورد نظر، می توان خود همبستگی را به صورت زیر تعریف کرد.
دو خاصیت آماری تحلیل تابع خود همبستگی و تابع چگالی طیفی سری زمانی، معادل یکدیگر خواهند بود اگر سری زمانی مورد بررسی دارای ویژگی فرایند تصادفی مانا باشد.[۱۷۹] براساس نتایج آزمون مانایی بخش قبل بر روی چهار شاخص کل بازدهی سهام، شاخص بازدهی مالی سهام، شاخص بازدهی صنعت و شاخص بازدهی ۵۰ شرکت برتر، نشان دهنده عدم پذیرش نامانایی ضعیف میباشد. لذا در این مرحله میتوان آزمون چگالی طیفی را انجام داد. تابع چگالی طیفی استاندارد ( )به صورت تابعی در ادامه نشان داده خواهد شد.
به طوریکه:
برای بررسی نتایج محاسبه تجربی تابع چگالی طیفی استاندارد شده[۱۸۰] از تکنیک بارتلت[۱۸۱]، تارکی[۱۸۲] و پارزن[۱۸۳] استفاده خواهد شد. در ادامه برآورد توابع چگالی طیفی در شکل های شماره سه تا شش نشان داده شده است. ماخذ: محاسبات و یافته های محقق شکل۳: برآورد تابع چگالی طیفی برای شاخص کل بازدهی سهام ماخذ: محاسبات و یافته های محقق شکل۴: برآورد تابع چگالی طیفی برای شاخص بازدهی مالی ماخذ: محاسبات و یافته های محقق شکل۵: برآورد تابع چگالی طیفی برای شاخص بازدهی صنعت ماخذ: محاسبات و یافته های محقق شکل۶: برآورد تابع چگالی طیفی برای شاخص بازدهی ۵۰ شرکت برتر نتایج نشان میدهد که برآورد تابع چگالی طیفی استاندارد شده از سه تکنیک بارتلت، تارکی و پارزن بر یکدیگر منطبق میباشد. شواهد بیانگر اینست که خود همبستگی در سطحی ضعیف قرار دارد. به عبارت بهتر، فرضیه وجود خودهمبستگی ضعیف رد نمی شود. بنابراین به عنوان یک نتیجه ضمنی می توان عنوان کرد که عدم رد وجود خودهمبستگی ضعیف به عدم رد وجود کارایی ضعیف در بازار سهام ایران منجر خواهد شد.[۱۸۴] در ادامه بحث به بررسی چگونگی فرم توزیعی شاخص های بازدهی در بازار سهام ایران پرداخته خواهد شد. ۴-۲-۳- توزیع بازدهی با دنباله پهن[۱۸۵] در این بخش به بررسی تطابق رفتار شاخصهای بازدهی مورد مطالعه در بازار بورس ایران با توزیع نرمال پرداخته خواهد شد. برای آزمون نرمال بودن توزیع شاخصهای کل بازدهی سهام، بازدهی مالی، بازدهی صنعت و پنجاه شرکت برتر از سه روش آزمون برای تایید قوی نتایج استفاده شده است. روشهای مورد استفاده به نامهای کولموگروف-اسمیرنوف[۱۸۶]، آندرسون-دارلینگ و کای دو[۱۸۷] میباشد. نتایج آزمون در جدول۲ و ۳ قابل مشاهده میباشد. این آزمونها در سطوح اطمینان مختلف (نود نه درصد، نود هشت درصد، نود و پنج درصد، نود درصد و نیز هشتاد درصد) مورد بررسی قرار گرفتهاند.[۱۸۸] جدول۲:آماره های آزمون توزیع نرمال شاخص های بازدهی
شاخص
کولموگرو اسمیرنوف
آندرسون دارلینگ
کای دو
بازدهی سهام
۱۱/۰
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|