کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1401
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


آخرین مطالب


 



 

* عنصر اراده

 

قدرت به معنای صحت فعل و ترک از فاعل، یک رکن اختیار را تشکیل می‌دهد اما این اندازه کافی نیست، بلکه باید رکن دیگری به نام اراده بر قدرت افزوده شود تا اختیار تحقق پیدا کند. در سطور پیشین، از رابطه امکانی میان فاعل با هر یک یا ترک سخن گفتیم. اینک می گوییم طبق قاعده فلسفی امتناع ترجیح بلامرجح ، تا امری خارجی دخالت نکند، در رابطه امکانی میان فاعل و هر یک از فعل یا ترک فعل هیچ تغییری پدید نمی آید. مرجح هم از دو حال بیرون نیست یا اراده فاعل است و یا امری غیر از اراده فاعل .

 

در حالت اخیر، عامل خارجی خواه موجب صدور فعل شود و خواه از صدور فعل جلوگیری کند؛ در هر حال، با فعل یا ترک غیر ارادی و با فاعل (یا تارک) مجبور روبرو هستیم. در مثال نوشتن، چنانچه شخص دیگر، دست زید را گرفته و قلم بر صفحه کاغذ بلغزاند، عمل نوشتن نسبت به زید غیر ارادی و زید فاعل مجبور است و به عکس اگر با قدرت قهریه مانع از نوشتن او گردد، این بار ترک نوشتن نسبت به زید غیرارادی و زید تارک مجبور محسوب می شود.

 

درست است که خواه در فاعل موجب و خواه ‌در مورد فاعل مجبور، بهرحال اختیار منتفی است، و هر دو را می توان فاعل غیر مختار و فعل آن ها را غیر اختیاری نامید، اما از این تفاوت جوهری نباید غفلت کرد که در فاعل مجبور، فقدان اختیار ناشی از فقدان اراده است، لیکن فاعل واجد قدرت است، در حالی که در فاعل موجب، فقدان اختیار اساسا ناشی از قدرت است.

 

تا اینجا بحث ‌در مورد امری غیر از اراده فاعل به عنوان مرجح بود. حال اگر مرجح اراده فاعل باشد، در اینجا است که اختیار تحقق پیدا می‌کند، پس ‌به این ترتیب وقتی شخص قادر اداره فعل می‌کند مختار است، یعنی که اراده او در همان حال که به فعل تعلق گرفته، در همان حال می‌توانست به فعل تعلق نگیرد و یا حتی به ترک فعل تعلق گیرد؛ و به هر حال، پذیرش اراده به عنوان مرجح بدین معنا است که فاعل به نحوی است که اگر بخواهد، انجام می‌دهد و اگر نخواهد، انجام نمی دهد. و این، مفهوم همان عبارتی است که حکماء در تفسیر اختیار گفته اند. و ‌به این ترتیب، چنانچه خواجه تصریح می‌کند معلوم شد که مختار را دو صفت است یکی قدرت و دیگری ارادت .

 

ج- مفهوم حقوقی اختیار

 

در قسمت پیش با مفهوم فلسفی اختیار و عناصر آن؛ یعنی اراده و قدرت آشنا شدیم. اینک ببینیم در قلمرو حقوق جزا اولا اختیار چه مفهومی دارد و تفاوت آن با اراده چیست و ثانیاً از چه جایگاهی در حقوق جزا و خاصه در نهاد مسئوولیت کیفری برخوردار است .

 

در حقوق جزا در واژه اراده و اختیار نقش مهمی ایفا می‌کنند و به نظر می‌رسد آشنایی دقیق با مفهوم و قلمرو اختیار تا حدی در گرو درک مفهوم اراده و نقش آن در نهادهای جزایی است. پس ذیلا به مفهوم و نقش اراده می پردازیم :

 

اراده [۵۱] در حقوق جزا عبارت از نوعی عمل نفسانی توأم با شعور است که مستقیما منشاء بروز یک رفتار مجرمانه، اعم از فعل و ترک فعل، می شود. از این عمل نفسانی با تعابیر گوناگون چون تصمیم، حمله نفس و بنای بر عمل یاد کرده‌اند .

 

پس می توان گفت که در ورای رفتارهای از نوع شرطی و رفلکسی و رفتارهای منتسب به قوه قاهره یا اراده شخص دیگر، اثری از اراده فاعل دیده نمی شود؛ زیرا در نوع اول، شعور و علم در صدور رفتار دخالتی ندارد و در دو نوع اخیر رابطه مستقیم رفتار فاعلی از اراده و گسسته و منقطع شده است.

 

* نقش اراده در رکن مادی جرم

 

از دقت در تعریف یاد شده ضمنا می توان با نقش اراده در حقوق جزا نیز آشنا شد. می‌دانیم که رکن مادی هر جرم، یا لااقل مهمترین جزء رکن مادی، رفتار مجرمانه متهم است که گاه در قالب فعل و گاه در قالب ترک فعل تحقق می‌یابد. اما نکته اساسی این است که اگر رفتار مجرمانه از اراده متهم بر نخاسته باشد، رابطه این رفتار از او قطع می شود و دیگر نمی توان آن را رفتار مجرمانه متهم حساب کرد، زیرا ملاک انتساب این رفتار به متهم چیزی جز وجود اراده در ورای این رفتار و صدور این رفتار از آن اراده نیست .

 

به بیان دقیق تر، رفتار غیر ارادی مصداق رفتار مجرمانه یا رکن مادی جرم نخواهد بود و قرار منع تعقیب یا حکم برائت در این فرص باید مستند به فقدان رکن مادی در جرم انتسابی صادر شود.

 

‌بنابرین‏ کسی که دیگری را به روی کودکی پرتاب کند و بر اثر سقوط او طفل کشته شود، فعل کشتن به شخص دوم منتسب نمی شود، و بدین معنا است که سقوط قهری او رفتار مجرمانه به حساب نمی آید، بلکه شخص اول را باید فاعل کشتن بدانیم و نیز اگر کسی به زور دست دیگری را گرفته و اثر انگشت او را ذیل یک نوشته جعلی قرار دهد، فعل جعل نه به صاحب انگشت بلکه به شخص مکره نسبت داده می شود. همچنین هرگاه کسی تعادل خود را از دست داده و از بلندی به روی دیگری پرتاب و موجب جرح او شود، فعل ایراد جرح به او منتسب نیست، بلکه به قوه جاذبه زمین انتساب دارد .

 

گرچه دو مثال نخست با مثال اخیر یک تفاوت اساسی دارند: ‌در مورد اخیر، به دلیل رفع انتساب ایراد جرح از شخص پرتاب شونده و انتساب آن به یک نیروی طبیعی، اصولا جرم ایراد جرح واقع نشده است و اما در دو مثال نخست، جرم قتل و جعل و تزویر تحقق یافته، لیکن مستند به پرتاب کننده و مکره است، نه پرتاب شونده و مکره .

 

اما به هر حال، این نتیجه بر می‌آید که اراده مهمترین نقش را در به وجود آمدن رفتار مجرمانه و پیدایش رکن مادی جرم ایفا می‌کند و بدون وجود اراده، جرم به جهت عدم حصول رکن مادی خود اصولا تشکیل نمی شود.

 

* نقش اراده در رکن روانی جرم

 

در اینجا باید به نکته ای مهم توجه کرد و آن تفاوت نقش اراده در رکن مادی جرم با نقش آن در رکن روانی جرم است. درک این تفاوت در گروی فهم دو مرحلۀ متوالی از اراده است. انسان زمانی که نیازی در خود احساس می‌کند، راه های مختلف رفع نیاز به یکایک از نظر گذرانده و در ترازوی سنجش قرار می‌دهد که در این میان ممکن است راه های مشروع و نامشروع هر دو وجود داشته باشد.

 

اما چنانچه راه نامشروع را برگزیده، عزم خود را برای عملی ساختن آن جزم کند، اراده در این مرحله اندام ها و اعضا را برای انجام آن بسیج می‌سازد. این همان اراده یا قصد مجرمانه است؛ مانند اینکه شخص برای تحصیل مال، از بین طریق گوناگون، طریق نامشروع ربودن مال دیگری را بر می گزیند و تصمیم به انجام آن عمل می‌گیرد، این مرحله از اراده همان ارادۀ ربایش به عنوان جزء نخست سازنده رکن روانی جرم سرقت به شمار می رود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 02:04:00 ق.ظ ]




 

۷- مخاطبان با دیدن کلمات «کشتار» و «محکوم کردن» توسط تارنمای مشرق برانگیختگی بیشتر از متوسط و برای بقیه کلمات توسط تارنمای مشرق برانگیختگی کمتر از متوسط را تجربه کردند.

 

نمودار ۸-۴: میانه خوشایندی کلمات راجع به پاکستان

 

۱- چنانچه یافته های جدول ۵-۴ و نمودار ۸-۴ نشان می‌دهد، خوشایندی کلمات راجع به پاکستان در مخاطبان ۲ الی ۵ بود. از آنجایی که سؤال‌ها مبتنی بر مقیاس پنج گزینه ای «یک الی پنج» بود، در واقع ۳ حد وسط طیف پنج گزینه ای محسوب می‌شود.

 

۲- مخاطبان با دیدن اکثر کلمات راجع به پاکستان توسط تارنمای بی بی سی خوشایندی در حد متوسط و بیشتر را تجربه کردند. البته میزان خوشایندی مخاطبان نسبت به کلمه «مسیحیان» توسط بی بی سی کمتر از حد متوسط بود.

 

۳- میزان خوشایندی مخاطبان نسبت به کلمه «پاکستان» توسط تارنمای وی –او- آ در حد متوسط و برای بقیه کلمات توسط تارنمای وی –او- آ کمتر از حد متوسط بود.

 

۴- مخاطبان با دیدن کلمات «معترضین» و «به آتش کشیدن» توسط تارنمای رادیو فردا خوشایندی کمتر از متوسط، برای کلمه «خانه» توسط تارنمای رادیو فردا «خوشایندی» بیشتر از متوسط و برای بقیه کلمات توسط تارنمای رادیو فردا برانگیختگی در حد متوسط را تجربه کردند.

 

۵- مخاطبان با دیدن کلمات «کشتار»، «هراس» و «استکبار» توسط تارنمای فارس نیوز خوشایندی کمتر از متوسط، برای کلمات «شیعیان»، «اتحاد» و «اسلام» توسط تارنمای فارس نیوز خوشایندی بیشتر از متوسط و برای بقیه کلمات «نشانه»، «دنیا» و «پاکستان» توسط تارنمای فارس نیوز خوشایندی در حد متوسط را تجربه کردند.

 

۶- مخاطبان با دیدن کلمه «کشتار» توسط تارنمای رجا نیوز خوشایندی کمتر از متوسط و برای کلمه «شیعیان» توسط تارنمای رجا نیوز خوشایندی بیشتر از متوسط و برای بقیه کلمات خوشایندی در حد متوسط را تجربه کردند.

 

۷- مخاطبان با دیدن کلمه «کشتار» و «محکوم کردن» توسط تارنمای مشرق خوشایندی کمتر از متوسط و برای کلمه «شیعیان» توسط تارنمای مشرق خوشایندی بیشتر از متوسط و برای بقیه کلمات خوشایندی در حد متوسط را تجربه کردند.

 

نمودار ۹-۴: میانه غلبه کلمات راجع به پاکستان

 

چنانچه یافته های جدول ۵-۴ و نمودار ۹-۴ نشان می‌دهد، غلبه کلمات راجع به پاکستان در مخاطبان ۲ الی ۵ بود. از آنجایی که سؤال‌ها مبتنی بر مقیاس پنج گزینه ای «یک الی پنج» بود، در واقع ۳ حد وسط طیف پنج گزینه ای محسوب می‌شود. بدین ترتیب مخاطبان با دیدن اکثر کلمات راجع به پاکستان توسط هر چهار تارنما غلبه در حد متوسط را تجربه کردند. البته میزان غلبه مخاطبان نسبت به کلمه پاکستان توسط هر چهار تارنما و «مسیحیان» توسط رادیو فردا؛ «نشانه» توسط فارس نیوز؛ «احمدی نژاد» توسط رجا نیوز و مشرق کمتر از حد متوسط بود. «مسیحیان» و «امنیت» توسط بی بی سی، «کشتار» توسط وی –او- آ، فارس نیوز، رجا نیوز و مشرق؛ خانه توسط رادیو فردا؛ «اتحاد» و «اسلام» توسط فارس نیوز بیشتر از حد متوسط بود. غلبه مخاطبان نسبت به بقیه کلمات راجع به پاکستان در حد متوسط بود.

 

جدول۵-۴: عناوین خبری با موضوع کنیا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بی بی

 

سی

اوهورو کنیاتا در انتخابات حساس کنیا پیروز شد وی ا آ کنیا پیشگام انتخابات ریاست جمهوری کنیا رادیو

 

فردا

اوهارو کنیاتا» به عنوان رییس جمهوری جدید کنیا انتخاب شد فارس پیروزی کینیاتا در انتخابات ریاست جمهوری کنیا رجا برادر “١۲ زنه ” اوباما وارد سیاست شد مشرق شکست سنگین برادر اوباما در انتخابات

جدول ۶-۴: میانه برانگیختگی، خوشایندی و غلبه کلمات راجع به کنیا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تارنماکلماتبرانگیختگیخوشایندیغلبهبی بی سی کنیاتا ۱ ۳ ۱ انتخابات ۳ ۳ ۳ حساس ۳ ۳ ۳ کنیا ۲ ۳ ۱ پیروز ۴ ۵ ۴ وی ا آ کنیاتا ۱ ۳ ۱ پیشگام ۳ ۴ ۳ انتخابات ۳ ۳ ۳ ریاست ۳ ۳ ۳ جمهوری ۳ ۲٫۵ ۳ کنیا ۲ ۳ ۱ رادیوفردا کنیاتا ۱ ۳ ۱ عنوان ۲ ۳ ۳ رییس جمهوری ۳ ۳ ۳ جدید ۳ ۳ ۳ کنیا ۲ ۳ ۱ انتخاب ۳ ۳ ۳ فارس نیوز پیروزی ۴ ۵ ۴ کنیاتا ۱ ۳ ۱ انتخابات ۳ ۳ ۳ ریاست ۳ ۳ ۳ جمهوری ۳ ۲٫۵ ۳ کنیا ۲ ۳ ۱ رجا نیوز برادر ۳ ۲ ۴ ۱۲ زنه ۴ ۲ ۲ اوباما ۳ ۲ ۲٫۵ سیاست ۳ ۳ ۳ واردشدن ۳ ۳ ۳ مشرق شکست ۵ ۱ ۳ سنگین ۳ ۳ ۳ برادر ۲٫۵ ۵ ۴ اوباما ۳ ۲ ۲٫۵ انتخابات ۳ ۳ ۳

نمودار ۱۰-۴: میانه برانگیختگی کلمات راجع به کنیا

 

چنانچه یافته های جدول ۶-۴ و نمودار ۱۰-۴ نشان می‌دهد، برانگیختگی کلمات راجع به کنیا در مخاطبان ۲ الی ۵ بود. از آنجایی که سؤال‌ها مبتنی بر مقیاس پنج گزینه ای «یک الی پنج» بود، در واقع ۳ حد وسط طیف پنج گزینه ای محسوب می‌شود. بدین ترتیب مخاطبان با دیدن اکثر کلمات توسط هر چهار تارنما برانگیختگی در حد متوسط را تجربه کردند. البته میزان برانگیختگی مخاطبان نسبت به کلمات «کنیا» و «کنیاتا» توسط بی بی سی، وی- او- آ، فارس نیوز و رادیو فردا و «برادر» توسط مشرق کمتر از حد متوسط بود. میزان برانگیختگی مخاطبان نسبت به کلمات «پیروز» توسط بی بی سی، «پیروزی» توسط فارس نیوز، «شکست» توسط مشرق، «۱۲ زنه» توسط رجا نیوز بیشتر از حد متوسط بود. میزان برانگیختگی مخاطبان نسبت به بقیه­ کلمات راجع به کنیا در حد وسط بود.

 

نمودار ۱۱-۴: میانه خوشایندی کلمات راجع به کنیا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:28:00 ق.ظ ]




 

  • بازار چهارم[۵]

 

    1. بازار چهارم : اگر کارگزاران به طور مستقیم به معامله با یکدیگر بپردازند، بازار چهارم شکل ‌می‌گیرد. این بازار را مؤسسات بزرگ سرمایه ­گذاری به ­وجود آورده­اند. طریقه معامله اوراق بهادار در این مؤسسات ارتباطات الکترونیکی است که توسط بازارسازان[۶] صورت ‌می‌گیرد. مؤسسات سرمایه ­گذاری با بهره گرفتن از شبکه­ های رایانه­ای و اینترنتی با یکدیگر ارتباط برقرار نموده و در صورت نیاز به معامله، بدون آشکار کردن هویت خود، نوع اوراق بهادار و میزان خرید یا فروش خود را اعلام ‌می‌کنند. حال اگر مؤسسه‌ دیگری درصدد معامله با آن مؤسسه‌ برآید به مذاکره و چانه­زنی با آن­ها خواهد پرداخت تا ‌در مورد تعداد، قیمت و نحوه پرداخت به توافق دست یابند. بدیهی است معامله زمانی اتفاق می ­افتد که توافق­های لازم به عمل آید. در چنین مواردی بعضی از بازارسازان و شرکت­های برقرارکننده ارتباطات شبکه ­ای اینترانتی و اینترنتی میان نهاده سرمایه­ گذار، مبلغی به عنوان حق العمل سالانه و برخی نیز علاوه بر آن، درصدی به عنوان کارمزد از مشتریان خود دریافت ‌می‌کنند. بازار چهارم به دلیل نداشتن ساختار شفاف و بدون مرز، و چهارچوب فیزیکی مشخص، به سرعت رو به گسترش است و بخش عظیمی از معاملات بازار بورس اوراق بهادار به خود اختصاص داده است(Econoot.Kenyon, 2004, p87).

 

 

شکل ۲-۲- ارتباط بین بازارها

 

بورس و تاریخچه آن

 

۲-۶-۱ تعریف بورس

 

      • بورس عبارت است از محل اجتماع بازرگانان و دلالان و تولیدکنندگان و مصرف کنندگان کالاهای رسمی که همه روزه در ساعت های معینی برای انجام داد و ستد یا بازرگانی در آن جا جمع می‌شوند.

 

    • بورس یک بازار دائمی اطلاق می شود که در یک محل تشکیل می شود و در آن خرید و فروش کالا و یا اوراق بهادار تحت ضوابط و مقررات و قوانین خاصی صورت می‌گیرد.

 

    • بورس مکانی است که در آن با توجه به سفارش های خریداران و فروشندگان، اوراق بهادار معامله می شود. وجود این بازارها در عادلانه بودن قیمت اوراق بهادار و سرعت بخشیدن در معاملات ضروری و انکارناپذیر است (نمازی، ۱۳۸۲، ص۱۶).

 

  • به طور کلی بورس به فعالیت های بازرگانی و داد و ستد به یک بازار رسمی و دائمی گفته می شود که در یک محل تشکیل شده و در آن خرید و فروش انواع کالا و یا اوراق توسط افرادی بنام کارگزار، تحت نظارت خاص انجام می‌گیرد.

 

۲-۶-۲-تاریخچه بورس

 

۲-۶-۲-۱- پیشینه بورس در جهان

 

گسترش مبادلات پول و کالا در بازارهای جهان نیاز به محلی که در آن تحت مقررات و شرایط خاص خرید و فروش و تبادل کالا، پول و سایر وسایل پرداخت بتواند صورت گیرد را ، اجتناب ناپذیر می ساخت. در قرون وسطی گروه بازرگانان در میدان های خصوصی دور هم جمع شده و به دادو ستد می پرداختند و به تدریج بازارهای مکاره برای کالاهای مختلف به وجود آمد که در آن ها مقررات به صورت عرف تجاری و بورس اجرا می گردید. مبادلات چند جانبه پول و کالا در بازارهای مکاره قرون وسطی و دریافت وام از ازاء بروات تجاری و قبوض است که در پیدایش بورس سهم بسزایی داشته و چون معاملات مذبور محدود به زمان و مکان بازارهای مکاره نمی شد، به تدریج توسعه پیدا کرد.

 

از سال ۱۴۰۹ میلادی میدان های مبادله کالا، پول و سایر وسایل پرداخت در بورژ مرکز فنلاند واقع در شمال شرقی بلژیک به وجود آمد. صرافان همه روزه در میدان توبریوس در مقابل خانه خانواده بازرگان معروف وان در بورس[۷] برای دادو ستد پول و براوت جمع می‌شوند و به همین دلیل ‌به این گروه ها به اختصار نام بورس داده شد(عباسیان، ۱۳۷۴،ص۳۲).

 

بعدها به علت مشکلات اقتصادی از فضای باز (از جمله آب و هوا) بازرگانان و کسبه این شهر به فکر تأسيس جایگاهی جدید در شهری دیگر افتادند که ساخت مجموعه ای به همین نام در شهر انورس بلژیک ، اولین گام در تأسيس آگاهانه بورس بوده است.

 

تالار بورس به وقوع پیوسته در جهان و حرکت از جامعه فئودالیزم قرن پانزده به سوی جامعه صنعتی باعث شد که بورس های سرتاسر جهان اهمیت ویژه ای بیابند. آنچه در سال ۱۵۵۳ میلادی رخ داد، ایجاد شرکت های سهامی عام بود که در سال ۱۶۰۲ با تأسيس شرکت هند شرقی، شکل اصلی خود را پیدا نمود و بدین ترتیب اساس بازار سرمایه پایه گذاری شد. بازار سرمایه همزمان با انقلاب صنعتی در اروپا شروع به رشد نمود و به مرور کشورهایی نظیر المان، انگلیس و سویس را در برگرفت.

 

هسته مرکزی تفکری که تشکیل چنین سازمانی را در برداشت این بود که بازرگانان و صاحبان صنایع در پی ایجاد راهکاری برای جذب مشارکت اقشار جامعه و تجهیز منابع مالی جهت پیشبرد اهدافشان بودند که بهترین راه حل برای جذب سرمایه گذاران جدید تقسیم بود و زیان با آنان بود.

 

اکنون پس از گذشت سال ها اهمیت این نهاد مالی ان قدر زیاد شده بود از بورس به عنوان دماسنج اقتصاد کشورها نام می‌برند(کاویان و دیگران، ۱۳۸۵، صص۱۳ و۱۴).

 

بعضی از محققان دیگر معتقدند که اولین بورس اوراق بهادار در دنیا در شهر آمستردام و توسط اولین شرکت چند ملیتی به نام کمپانی هند شرقی هلند پدیدار شد. به همین نحو، شرکت کمپانی هند شرقی هلند اولین شرکتی بود که سهام منتشر کرد. این شرکت به مرحله ای رسیده بود که می بایست در امور اقتصادی خود تغییر ساختار دهد و با اقدام به عرضه عمومی، در حقیقت در زمان خود به اقدامی انقلابی دست زد. بورس آمستردام در سپتامبر ۱۶۰۲ ، شش ماه پس از تشکیل شرکت کمپانی هند شرقی هلند تأسيس شد. شرکت کمپانی هند شرقی هلند از سلسله عواملی برای نیل به موفقیت برخوردار بود: ۵۰ هزار نفر کارمند غیر نظامی با ارتش خصوصی مشتمل بر ۴۰ ناو جنگی، ۳۰ نفر ملوان و ۱۰ هزار خدمه و البته گردش فزاینده سود ،کل کشور هلند تجدید حیات یافت.

 

این شرکت با وجود بازاری برای سهام و اوراق قرضه خود، احتمالاً قویترین اقتصاد در تاریخ جهان را داشته است. به نظر می‌رسد که شرکتی با ارتش و ناو جنگی خصوصی هیچ گاه در آینده در هیچ بازاری پدیدار نشود. کلید موفقیت این شرکت در حقیقت حضور عموم در مالکیت آن بوده است. این امر انباشتن ۵/۶ میلیون گیلدر واحد پیشین پول هلند را برای آن شرکت به ارمغان آورد. همچنین بورس باعث شد تا شرکت مذبور بتواند برای رفع نیازهای کوتاه مدت خود، اوراق قرضه منتشر کند. ‌به این ترتیب ، اولین بورس اوراق بهادار، محکی بود برای کاپیتالیسم مدرن. تاریخچه شرکت کمپانی هند شرقی هلند در حقیقت ماکتی از آنچه بر سر شرکت های پذیرفته در بورس می‌آید، بود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:52:00 ق.ظ ]




 

ویژگی‌های نوزاد‌ان با سبک‌های د‌لبستگی مختلف

 

۱- د‌لبسته ایمن: این نوزاد‌ان از والد‌ خود‌ به عنوان پایگاه امنی برای کاوش محیط استفاد‌ه می‌کنند‌. وقتی آن‌ ها تنها می‌مانند‌، ممکن است گریه بکنند‌ یا نکنند‌ ولی اگر گریه کنند‌ به علت غیبت والد‌ است، چرا که وی را به فرد‌ غریبه ترجیح می‌د‌هند‌، وقتی مراقب (یا والد‌) برمی‌گرد‌د‌ گریه آن‌ ها بلافاصله فروکش کرد‌ه و فعالانه تماس با والد‌ را می‌جویند‌.

 

۲- دلبسته ناایمن اجتنابی: این نوزاد‌ان د‌ر حضور مراقب نسبت به او بی اعتنا بود‌ه و وقتی مراقب اتاق را ترک می‌کند‌ واکنش خاصی نشان نمی‌د‌هند‌ و د‌ر بازگشت مجد‌د‌ والد‌، از استقبال وی د‌وری کرد‌ه یا خیلی کند‌ عمل می‌کنند‌، این کود‌کان به غریبه هم مشابه والد‌ خود‌ واکنش نشان می‌د‌هند‌.

 

۳- دلبسته ناایمن د‌وسوگرا: این گروه قبل از جد‌ایی معمولاً از کنار مراقب حرکت نکرد‌ه و به کاوش محیط نمی‌پرد‌ازند‌، پس از بازگشت مجد‌د‌ مراقب رفتارهایی حاکی از خشم، خصومت و گاهی پرخاشگری نشان می‌د‌هند‌. خیلی از آن‌ ها حتی پس از بازگشت ماد‌ر آرام نشد‌ه و به گریه خود‌ اد‌امه می‌د‌هند‌.

 

۴- دلبسته بی‌سازمان- نامشخص: این کود‌کان بیشترین ناامنی را نشان می‌د‌هند‌، این نوزاد‌ان هنگام پیوند‌ مجد‌د‌ انواع رفتارهای متضاد‌ را نشان می‌د‌هند‌، به ‌عنوان مثال وقتی مراقب آن‌ ها را د‌ر آغوش می‌گیرد‌، به جای د‌یگر نگاه کرد‌ه و یا با نگاه بی روح و افسرد‌ه به او نزد‌یک می‌شوند‌، تعد‌اد‌ی از آن‌ ها، پس از آرام شد‌ن، ناگهان شروع به گریه کرد‌ه و یا ژست‌های عجیب و غریب و خشک می‌گیرند‌ (برک، ۱۳۸۳).

 

۲-۳-۵-عوامل مؤثر بر کیفیت د‌لبستگی

 

عوامل مؤثر بر کیفیت د‌لبستگی به طور کلی پژوهش نشان د‌اد‌ه است که د‌ر تعیین کیفیت د‌لبستگی عواملی چون حساسیت، د‌ر د‌سترس بود‌ن، پاسخگو و حامی‌بود‌ن نگاره‌ی د‌لبستگی نقش اساسی و تعیین کنند‌ه د‌ارند‌.

 

عوامل فوق مربوط به نگاره‌ی د‌لبستگی است. عوامل د‌یگری نیز د‌ر این امر نقش د‌ارند‌ که ذیلاً به آن‌ ها اشاره می‌شود‌.

 

۱- فرصت برقراری یک رابطه نزد‌یک (فرصت د‌لبستگی): عد‌م وجود‌ یک فرصت مناسب برای شکل گیری د‌لبستگی به هر د‌لیلی – طرد‌ شد‌گی و ترک، طلاق والد‌ین، شغل ماد‌ر، مرگ والد‌ین و . . . – موجب اختلال د‌ر رشد‌ هیجانی کود‌ک خواهد‌ شد‌.

 

۲- کیفیت پرستاری: مراقبت با عاطفه، پاسخد‌هی بی‌د‌رنگ، منظم و مناسب موجب تمایز ماد‌ران کود‌کان ایمن از ناایمن می‌گردد. کود‌کان ناایمن اجتنابی، غالبا د‌ارای مراقب سرد‌ و کم‌عاطفه بود‌ه یا به د‌لیلی هیچ گونه مراقبتی د‌ریافت نکرد‌ه‌اند‌. و نوزاد‌ان د‌وسوگرا معمولاً پرستاری بی ثبات و بی‌اعتنا را تجربه می‌کنند‌.

 

۳- ویژگی‌های جسمی یا روانی نوزاد‌ان: برخی از نظریه‌پرد‌ازان معتقد‌ند‌ که برخی ویژگی‌های نوزاد‌ان مانند‌ عقب‌ماند‌گی ذهنی، اختلالات رفتاری و بیماری‌های خاص بر ایمنی یا ناایمنی د‌لبستگی تاثیر مستقیم د‌ارند(شاور و میکولینسر، ۲۰۰۵؛ ون ‌ایجزند‌ورن و کراننبرگ، ۲۰۰۴؛ کاپلان و ساد‌وک، ۱۹۹۸؛ مظاهری، ۱۳۷۷؛ ۱۳۷۸؛ بشارت و همکاران، ۱۳۸۰؛ لورا برک، ۱۳۸۳).

 

پژوهش‌های نهایی (ون‌ایجزند‌ورن و کراننبرگ، ۲۰۰۴) حاکی از این است که تاثیر ویژگی‌های کود‌ک بر کیفیت د‌لبستگی توسط حساسیت والد‌ین تعد‌یل می‌شود‌، ‌به این معنی که تاثیر ویژگی‌های نوزاد‌ان به میزان انطباق والد‌ین بستگی د‌ارد‌

 

۴- شرایط خانواد‌گی: شرایط استرس زایی چون از د‌ست د‌اد‌ن شغل، زند‌گی زناشویی نابسامان، مشکلات مالی و استرس‌زاهای د‌یگر می‌توانند‌ با ایجاد‌ اختلال د‌ر حساسیت والد‌ین کیفیت د‌لبستگی را تضعیف کنند‌.

 

۲-۳-۶-دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ در ﺑﺰرﮔﺴﺎﻟﯽ

 

بالبی در نظریه دلبستگی خود به فرضیه فروید اشاره می‌کند که رابطه نوزاد- والد نمونه‌ای نخستین برای روابط عاشقانه بعدی در بزرگسالی است (بالبی، ۲۰۰۶).

 

بالبی معتقد است دلبستگی در رابطه والد و کودک به رابطه عاشقانه بزرگسالی فرد انتقال می‌یابد و می‌تواند بر رفتار، شناخت و هیجانات، در هر زمانی از زندگی، از نوزادی تا بزرگسالی تاثیر بگذارد. دلبستگی در روابط به طور ارادی و داوطلبانه و یا به طور کامل قطع نمی‌شود و هر گونه خللی در یک رابطه دلبستگی دردناک است و موجب سوگواری در فرد می‌گردد (بالبی ۲۰۰۶، اینزورث، ۱۹۹۱).

 

‌بر اساس این فرضیات، امنیت را می‌توان به عنوان هسته نظام دلبستگی در روابط دلبستگی بزرگسالی توصیف نمود، که عبارت است از یک رابطه امن با فردی که به او احساس دلبستگی می‌کنیم و به ما پاسخ می‌دهد و موجب اعتماد به نفس در ما می‌شود (اینزورث ۱۹۹۱).

 

بالبی و اینزورث معتقدند که کیفیت و الگوی دلبستگی در روابط عاشقانه بزرگسالی ممکن است شبیه الگوی دلبستگی فرد در رابطه با والدش باشد. از این روی دلبستگی‌های دوران کودکی شخص بر روابط عاشقانه بزرگسالی‌اش تاثیر می‌گذارد.

 

‌بنابرین‏ تداوم الگوهای اولیه در دوره های بعدی به دو روش تبیین گردد؛ اول اینکه انتظار می‌رود یک رابطه با ثبات بین کودک و مراقب به وجود بیاید که تا بزرگسالی ثابت باقی می‌ماند. دوم اینکه رشد مدل‌های ذهنی یا ابزار دلبستگی که خارج از آگاهی فرد اتفاق می‌افتد می‌تواند رفتارها، افکار و احساسات او را در موقعیت‌های عاشقانه بعدی راهنمایی و هدایت نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 11:38:00 ب.ظ ]




 

آموزش مهارت های اجتماعی، برای بیماران افسرده و سایر بیماران، به تنهایی و یا به عنوان بخشی از مجموعه تکنیک‌های دیگر به کار رفته است. موفقیت‌های قابل توجهی گزارش شده و سودمندی آن در طی ۱ الی ۲ سال پیگیری، مشخص شده است. آموزش مهارت های اجتماعی، بخشی از یک مجموعه بزرگ درمانی است.

 

۲-۲-۲-۱۶ صفات شخصیتی و شادمانی

 

نظریه های صفت شخصیت، چنین استدلال می‌کنند که جنبه‌های مهم رفتار و تجربه افراد را می توان با تعداد محدودی از ابعاد مشخص ساخت، و نیمرخ های صفات شخصیتی خاص با شادمانی پیوند دارند. صفات شخصیتی در جامعه از توزیع بهنجار پیروی می‌کنند. ‌بنابرین‏ از نظر هر صفت مفروض (برونگرایی) بیشتر مرودم در حد متوسط و تعداد اندکی در سطوح بسیار پایین یا بسیار بالا قرار می گیرند و این بدان خاطر است که این صفات توزیع بهنجار دارند و فقط نیمرخ بخصوصی از صفات با شادمانی مرتبط است. همه افراد نمی توانند به سطح شادمانی برسند.

 

مطالعه های شخصیتی ‌در مورد شادمانی نشان می‌دهند که افراد شاد و ناشاد نیمرخ های شخصیتی متمایز دارند (دینر و لوکاس، ۱۹۹۹). در فرهنگ های غربی، افراد شاد، برونگرا و خوش بین هستند و از عزت نفس بالا و مرکز کنترل درونی برخوردارند. در مقابل، افراد ناشاد به سطوح بالایی از روان رنجوری گرایش دارند. همبستگی برونگرایی با شادمانی یا عاطفی بودن مثبت حدود ۷۰% است، اما همبستگی روان رنجورگرایی با عاطفی بودن منفی بیشتر از ۹% است. جالب اینکه، هوش با شادمانی ارتباطی ندارد. پیوند بین صفات شخصیت و شادمانی در بین فرهنگ ها جهان شمول نیست.

 

برخی پیوند بین برونگرایی و شادمانی را تبیین می‌کنند، افراد برون گرا، با محیط اجتماعی که مستلزم تعامل های اجتماعی مکرر افراد با یکدیگر است، سازگاری بهتری دارند. ‌به این ترتیب، آنان بارها خود را در شرایطی می بینند که نیازهایشان را برای معاشرت تأمین می‌کند و لذا شادتر هستند. همچنین شواهد خوبی وجود دارد که برونگرایان به محرک های طراحی شده، با القای مثبت همراه با شادمانی بیشتر پاسخ می‌دهند. برخی شواهد دیگر نیز وجود دارد که برونگرایی، افراد را بای تجربه رویداد های مثبت و روان رنجوری افراد را برای تجربه رویدادهای منفی بیشتر

 

    1. . Plato ↑

 

    1. . Fresh ↑

 

    1. . Walker SR, Rosse RM. ↑

 

    1. . Bonomi ↑

 

    1. . Veenhoven ↑

 

    1. . Seligman ↑

 

    1. . Cohen & Pressman ↑

 

    1. . Aspinwall ↑

 

    1. . Carr ↑

 

    1. . Ostir ↑

 

    1. . Larsen&Diener ↑

 

    1. . De Neve & Cooper ↑

 

    1. . Maroukalis & Zervas ↑

 

    1. . Blumenthal ↑

 

    1. . Leonhardt ↑

 

    1. . McConvill ↑

 

    1. . Myers ↑

 

    1. . Murphy & Athanasoud ↑

 

    1. . Pollner ↑

 

    1. . Buss ↑

 

    1. . Costa & Crear ↑

 

    1. . Brebner & Martin ↑

 

    1. . Furnham & cheng ↑

 

    1. . Hayes & Joseph ↑

 

    1. . Hills & Argyle ↑

 

    1. . Avenell A ↑

 

    1. . Giaccobbi, Hausenblas & Frye ↑

 

    1. . Levy & Levy ↑

 

    1. . Anshel ↑

 

    1. . Allport ↑

 

    1. . Feist & Feist ↑

 

    1. . Ingledew, Markland & Sheppard ↑

 

    1. . Eysenck ↑

 

    1. . Happiness ↑

 

    1. . Argyle ↑

 

    1. . Myers & Diener ↑

 

    1. . Schwartz & Strack ↑

 

    1. . Brebner ↑

 

    1. . Chan ↑

 

    1. . Furnham ↑

 

    1. . Lu ↑

 

    1. . Pronk NP ↑

 

    1. . Wing JK ↑

 

    1. . Quality of life therapy ↑

 

    1. . Hage C ↑

 

    1. . Dias RC, Dias JM ↑

 

    1. . Brodin E ↑

 

    1. . Hickman IJ ↑

 

 

    1. . World Health Organization ↑

 

    1. . Bobes ↑

 

    1. . Costa & McCrea ↑

 

    1. .Neuroticism ↑

 

    1. . Extraversion ↑

 

    1. . Openness to experience ↑

 

    1. . Agreeableness ↑

 

    1. . Conscientiousness ↑

 

    1. . Jacki Sorehson ↑

 

    1. . Jazzercise ↑

 

    1. . Dancercise ↑

 

    1. . High impact aerobic. ↑

 

    1. . Low impact aerobic. ↑

 

    1. . Plyometrics ↑

 

    1. . Low impact Aerobic ↑

 

    1. . Physical Fitness ↑

 

    1. . High impact aerobic ↑

 

    1. . High Density Lipoprotein (HDL) ↑

 

    1. . Low Density Lipoprotein (LDL) ↑

 

    1. . Dynamic warm-up ↑

 

    1. . Jogging ↑

 

    1. . Static warm-up ↑

 

    1. . Tempo ↑

 

    1. . Ritmo ↑

 

    1. . Block ↑

 

    1. . Beat per minute ↑

 

    1. . phrase ↑

 

    1. . Combination ↑

 

    1. . step ↑

 

    1. . IFSAF ↑

 

    1. . Vstep ↑

 

    1. . Tap ↑

 

    1. . March ↑

 

    1. . Easy walk ↑

 

    1. . Mambo side ↑

 

    1. . Mambo front ↑

 

    1. . Mambo back ↑

 

    1. . Mambo – rock back ↑

 

    1. . Baby Mambo ↑

 

    1. . Jazz square ↑

 

    1. . Box step ↑

 

    1. . Shuffle or chasse ↑

 

    1. .Zig zag ↑

 

    1. . Alternate Knee ↑

 

    1. . Kick front ↑

 

    1. . Chasse ↑

 

    1. . Step touch ↑

 

    1. . Double touch ↑

 

    1. . Grapevine ↑

 

    1. . Classic Chasse ↑

 

    1. . Mambo Chasse ↑

 

    1. . Mambo chacha ↑

 

    1. . Chacha ↑

 

    1. . Tap ↑

 

    1. . Lung side ↑

 

    1. . Squat ↑

 

    1. . Lung-Degage ↑

 

    1. . Knee up ↑

 

    1. . Heel dig ↑

 

    1. . Twist ↑

 

    1. . March in ↑

 

    1. . March out ↑

 

    1. . Minnesota ↑

 

    1. . Myers ↑

 

    1. . Cantril ↑

 

    1. . Bradburn ↑

 

    1. . NORC ↑

 

    1. . Campbell ↑

 

    1. . Converse ↑

 

    1. . Rogers ↑

 

    1. . University Michigan ↑

 

    1. . Wilson ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ب.ظ ]




 

مالی که به جای مقتول پرداخت می شد بر حسب اختلاف لهجه و زبان قبایل و جماعات نام های گوناگونی داشت مثلاً قبایل انگلیسی این مال را پول خون ( ‌خون‌بها )[۲۰] می نامیده اند .

 

و نزد قبایل عرب سینا ، مالی که عوض از قتل خطایی است ( مده ) و مالی که در برابر قتل عمد است ( دلیخه ) نامیده می شود . و قران کریم از آن میان نام دیه را برگزیده است .[۲۱]

 

        1. قصاص

قصاص . [ ق ِ ] (ع مص ) مانند آنچه داده باشی بازستدن . || کشنده یکی را کشتن . (ترجمان ترتیب عادل ). کین کشی به مثل . مُقاصّه. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).کشنده را باز کشتن و جراحت کردن عوض جراحت و چیزی را به بدل چیزی فراگرفتن ، و فارسیان به معنی مطلق تعزیر با لفظ کردن استعمال نمایند. (آنندراج ) : لکم فی القصاص حیوه یا اولی الالباب [۲۲].

 

مفاهیم اصطلاحی

 

        1. تعریف زبان

الف) از نظر پزشکی

 

در کتاب کالبدشناسی توصیفی کتاب ششم ‌به این شرح عضو زبان را از نظر پزشکی تعریف نموده است : « زبان عضوی است عضلانی که در حرف زدن و تکلم بکاررفته و ضمناً لقمه غذائی را در دهان به اطراف می‌برد و در مضغ بلع[۲۳] دخالت دارد و از هفده عضله تشکیل دهنده تشکیل یافته و سطح آن نیز از یک طبقه مخاطی[۲۴] پوشیده شده است . در این مخاط برآمدگیهایی به نام پاپیل های ذائقه وجود دارند «برجستگی های قارچی شکل ، رشته شکل ، کاسی شکل ، نیم کره ای و جامی شکل » و انتهای رشته‌های اعصاب حس ذائقه در این اجسام منتشر می‌باشد. عده ای از پاپیل ها در ثلث خلفی زبان تشکیل حرف ۷ زبانی را می‌دهند که راسش در عقب و دو ضلعش متوجه بجلو است . در اطراف زبان پاپیل ها نیز دیده می‌شوند. در ضخامت مخاط زبان و در پاپیل های دانه های ذائقه است که آن ها را زیتون چشایی هم می‌گویند، در هر زیتون چند سلول ذائقه دیده می شود که از طرف خارج هر کدام به یک میله منتهی می‌گردد. قاعده این سلول‌ها به رشته‌های انتهایی اعصاب ذائقه منتهی می‌شوند. به دور هر زیتون یک غلاف سلولی است .طعم مواد اغذیه بتوسط سلولهای ذائقه زیتون پاپیلهای به اعصاب رسیده و به وسیله حس ذائقه درک می شود. غذا یا ماده باید محلول باشد تا طعم آن ها محسوس گردد و یا با بزاق آمیخته و حل گردد و غلظت مخصوص داشته باشد و با حرارت معینی باشد و به طور شیمیائی میله های سلولهای چشایی را تحریک می‌کند و تحریک بتوسط تارهای عصبی زبانی حلقی یا زبانی بمرکز ذائقه مغز می‌رسد که محسوس حس چشایی شود. باید دانست محلول یک صد هزارم سولفات دوکینین تلخیش حس می شود و طعم تلخی در قسمت خلفی زبان حس می‌گردد. حرکت عضلات زبان بتوسط عصب زیر زبانی زوج دوازدهم از اعصاب دماغی است . اعصاب حسی دو عددند: یکی زبانی حلقی که زوج نهم از اعصاب دماغی است ، رشته‌های آن در پاپیلهای منتشر می‌شوند و ثلث خلفی زبان حس ذائقه اش مربوط به آن است . اگر این عصب قطع شود حیوانات مواد خیلی تلخ را هم می بلعند. دو ثلث قدامی زبان حس عمومی و ذائقه اش مربوط به عصب زبانی است که شعبه ای از عصب فک اسفل می‌باشد. نوک زبان برای طعم شیرینی و ترشی و شوری است . [۲۵]

 

در کتاب کالبدشناسی توصیفی آمده : زبان عضو حس ذائقه است و بتوسط آن احساس طعم اشیاء را مینمائیم و اعضایی که در سطح آن پخش می‌باشند باعث ادراک این احساسات می‌گردند.

 

زبان عضوی است عضلانی مخاطی و متحرک که در داخل دهان قرار دارد و علاوه بر درک طعم در جویدن و مکیدن و بلع و ترکیب و تغییر اصوات نیز به کار می رود و ما به شرح قسمتهای ذیل میپردازیم :

 

قسمت اول – شکل خارجی زبان :

 

زبان عضوی است متحرک و مخروطی شکل که از بالا به پائین مسطح و قاعده آن در عقب و نسبهً غیر متحرک می‌باشد و رأس آن در جلو و کاملاً متحرک است . این عضو دارای دو سطح فوقانی و تحتانی و دو کنار جانبی و یک رأس و یک قاعده است و رویهمرفته میتوان برای آن دو قسمت قائل شد: یکی قسمت قدامی یا قسمت دهانی که به طور افقی قرار گرفته است و دیگری قسمت خلفی یا حلقی که به طور عمودی در عقب قسمت اولی واقع است .

 

سطح فوقانی یا سطح پشتی :

 

این سطح مانند تمام زبان دارای دو قسمت افقی و عمودی است . قسمت افقیش در دهان واقع و متوجه سقف آن می‌باشد وقسمت عمودیش در عقب و مواجه با حلق است . در حد فاصل این دو قسمت خط فرورفتگی است بنام شیار انتهائی که محل تقاطع دو شاخه مشکله آن عمیق تر و خلفی تر از سایر قسمتهای آن است و به سوراخ اعور یا روزنه کور موسوم می‌باشد. در روی قسمت افقی این سطح اجزاء زیر دیده می‌شوند:

 

۱- در خط وسط شیار قدامی خلفی که از نوک زبان شروع و به سوراخ اعور ختم می‌گردد به اسم شیار میانی .۲- چین هائی که عرضاً قرار گرفته و عده آن ها زیاد است . ۳- برآمدگیهائی که در تمام این سطح پراکنده بوده و از متفرعات مخاط زبانی است به نام حبه های زبانی که عده ای از آن ها نسبهً بزرگ و در جلوی شیار انتهائی واقع و روی هم رفته تشکیل زاویه حاده ای را می‌دهند که فرجه آن بطرف جلو است و به هشت زبانی موسوم می‌باشد و بالاخره پاره ای از حبه ها که ‌کوچک‌ترند در روی تمام قسمت افقی سطح فوقانی موجود می‌باشند و ما در موقع شرح مخاط زبان بذکر آن ها خواهیم پرداخت . قسمت عمودی سطح فوقانی که متوجه به حلق است ، غیر منظم و دارای غددی است که مجموع آن ها را لوزه زبانی می‌نامند. بین انتهای تحتانی این قسمت و غضروف مکبی که در عقب آن قرار دارد سه چین مخاطی موجودمیباشد که زبان را به غضروف مکبی متصل نموده و به چین های زبانی مکبی میانی و طرفی موسومند. بین چین های طرفی دو فرورفتگی است بنام حفره های زبانی مکبی .

 

سطح تحتانی :

 

وسعت آن از سطح فوقانی کمتر ‌و متوجه به کف دهان می‌باشد. این سطح بتوسط مخاط پوشیده شده و در روی آن قسمتهای زیر دیده می شود:

 

۱- در وسط آن چین مخاطی برجسته ای است که از جلو به عقب کشیده شده و مهار زبان نامیده می شود. ۲- در جلو و در امتداد مهار شیار نسبهً عمیق قدامی خلفی وجود دارد که تقریباً تا نوک زبان ادامه پیدا می‌کند. ۳- انتهای خلفی مهار به برآمدگی ختم می‌گردد که در روی آن دو سوراخ مشاهده می شود که منافذ مجاری وارتون می‌باشند. ۴- در طرفین مهار دو برآمدگی است که مربوط به وجود غدد زیر زبانی بوده و در روی هریک سوراخهای متعددی وجود دارد که منافذ مجاری مترشحه این غدد می‌باشند. ۵- بالاخره اورده نوک زبان که یکی در طرف راست و دیگری در طرف چپ خط وسط از جلو بعقب کشیده شده و باعث برآمدگی مخاط سطح تحتانی زبان می‌گردند.

 

کنارها: گرد و مجاور دندانها می‌باشند و هرقدر از عقب به جلو نزدیکتر شویم نازک تر می‌گردند.

 

قاعده : پهن و ضخیم بوده و به ترتیب از جلو بعقب با اجزاء زیر مجاور می‌باشد:

 

۱- عضلات فکی لامی و زنخی لامی . ۲- استخوان لامی . ۳- غضروف مکبی .

 

رأس : که از بالا به پائین پهن و در این شیارها سطوح فوقانی و تحتانی زبان ‌به یکدیگر منتهی می‌گردند.

 

قسمت دوم – ساختمان زبان :

 

زبان از سه قسمت مختلف تشکیل شده است :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:48:00 ب.ظ ]




 

مبحث پنجم: اهلیت شخص حقوقی

 

در اهلیت شخص حقوقی، اهلیت تمتع و اهلیت استیفا را بررسی کنیم.

 

به موجب ماده ۵۵۸ قانون تجارت «شخص حقوقی می‌تواند دارای کلیه حقوق و تکالیفی شود که قانون برای افراد قائل است مگر حقوق و وظایفی ابوت، بنوت امثال ذلک». ‌بنابرین‏ شخص حقوقی، در حدودی که با طبیعت او سازگار باشد، دارای اهلیت کامل است. راجع به اهلیت استیفا ماده ۵۸۹ قانون تجارت می‌گوید «تصمیمات شخص حقوقی به وسیله مقاماتی که به موجب قانون یا اساسنامه صلاحیت اتخاذ تصمیم دارند گرفته می‌شود» و به عبارت دیگر، حقوق ‌و تکالیف شخص حقوقی، به وسیله نمایندگان او انجام می‌گیرد و غیر از این هم نمی‌تواند باشد زیرا شخص حقوقی چون از موجودات قانونی است نمی‌تواند اهلیت استیفا داشته باشد و از این حیث وضع شخص حقوقی طبعاً در تمام کشورهای دنیا یکسان است.

 

نتیجه‌گیری – شخصیت حقوقی دولت و مؤسسات دولتی

 

شخص حقوقی وجود حقیقی، ولی البته در وجود او هم نباید به راه اغراق رفت و مثلاً جمعیت را دارای روح مخصوص و اراده‌ای به معنی اراده انسان دانست و وارد امور موهوم و یا لااقل مسائل ماوراءالطبیه شد. شخصیت از حقوق خاص انسان است ولی در جامعه های متمدن قبول شخصیت یعنی، قبول حقوق و تکالیف برای جمعیت‌ها و مؤسساتی که انسان ایجاد می‌کند ضروری است و به همین دلیل، امروزه در تمام حقوق کشورها، توجه مخصوصی به شخص حقوقی می‌شود و در قوانین مقام مهمی برای آن قائل است به طوری که می‌توان گفت هر قدر تازه‌تر باشد، بیشتر به شخص حقوقی اهمیت می‌دهد. مثلاً در قانون مدنی فرانسه که در سال ۱۸۰۴ میلادی نوشته شده، اصلاً از شخص حقوقی حرفی در میان نیست و حال آنکه در قانون مدنی ایتالیا ۱۸۶۵ مختصراً ذکری از آن شده است. در قانون مدنی اسپانیا ۱۸۶۹ فصلی تمام مخصوص شخص حقوقی است و در قانون مدنی آلمان ۱۹۰۰ (مواد ۳۱ – ۸۹ ) به شخص حقوقی اختصاص یافته است.[۶۵]

 

شخصیت دولت از منظر حقوقی، شخصیتی است از نوع خقوقی و مجازی و از قسم شخصیت عمومی. از آن نگاه که مظهراجتماع و گرداننده آن است، ناگزیر طرف حقوق متقابل قرار می‌گیرد.

 

از آن نقطه نظر که اموالی را در اختیار دارد و برای اداره امور کشور به کار می‌گیرد، لاجرم «داین و مدیون» قرار می‌گیرد و همان گونه که می‌دانیم لازمه داین و مدیون بودن، متعهد شدن و مسئول شدن است.

 

در خصوص شخصیت مؤسسات عمومی و غیره قابل ذکر است که به عکس تقسیمات استانی که در بعضی از کشورها از جمله: فرانسه و آمریکا وجود دارد و آن استان‌ها مستقلا دارای شخصیت حقوقی جای از دولت مرکزی هستند، در حقوق ایران، صرف تقسیمات استانی هویت شخصیت حقوقی را به آن ها (استان‌ها) واگذار نمی‌کند، بلکه تقسیمات استانی- وزارتخانه‌ها- سایر مؤسسات دولتی دیگر، صرفاً جزو تقسیمات داخلی دولت مرکزی محسوب می‌شوند که دارایی‌شان جزئی از دارایی دولت و کارمندان و کارکنانشان نیز جزئی از کارمندان و کارکنان دولت مرکزی محسوب است. اما ظاهراًً بر اساس قوانین موضوعه ایران این هویت (شخصیت حقوقی مستقل از دولت مرکزی) برای شهرداری‌ها – انجمن‌های روستایی- و مؤسسات مستقل دولتی که (با بودجه شخصی اداره می‌شوند) اعطاء شده است.

 

گفتار سوم: مسئولیت

 

مبحث اول: تعابیر لغوی و عرفی مسئولیت

 

مسئولیت در لغت در معانی: «ضمانت، ضامن، ضمان، تعهد و مؤاخذه»[۶۶] به کار می‌رود که البته ریشه این لغت از سَئَلَ و به معنی سئوال کردن و مورد بازخواست قرار گرفتن مطرح شده است.

 

این واژه در عرف عام به مفهوم تصمیم‌گیری مناسب[۶۷] است که فرد در چهارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی که معمولاً از فرد متعادل می‌رود، ‌دست به انتخاب بزند. این انتخاب سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیت و آسایش ‌خاطر می‌شود. پاسخ مؤثر[۶۸] هم پاسخی است که فرد را قادر می‌سازد تا به هدف‌هایی که باعث تقویت عزّت نفس می‌شوند،‌ دست یابد. برای آنکه فرد به گونه‌ای مؤثر پاسخ دهد، لازم است مشخصه‌ های مهم موقعیت مورد نظر را بشناسد. اگر او صرفاً نفع شخصی را در نظر بگیرد و به محدودیت‌های موجود توجه نکند، مشکلاتی برای خود و دیگران به وجود می‌آورد.

 

هر فردی ناگزیر است از نگرش سایرین به مسائل آگاه باشد، زیرا انتخاب‌های وی در نیازها، حقوق و مسئولیت‌های سایرین متأثر است.علاوه بر این، لازم است که افراد از نیازها و هدف‌های خویش آگاه باشند. افراد، زمانی فردی مسئول بشمار می‌آیند که با درنظر گرفتن هدف‌های خویش و نیازهای سایرین عمل نمایند.

 

در بررسی آیاتی از قرآن کریم، معانی لغوی مشابهی در تعبیر از مسئولیت به چشم می‌خورد.

 

    • «یسئلونک عَن الانفال»[۶۹]

 

  • «ثانیه لتسئلن عمأ کنتُم تفترون»[۷۰]

که در معنا و مفهوم پرسش، بازخواستن و مورد بازخواست قرار گرفتن، اثر وضعی اعمال بر رفتار آدمی است و مبیّن آن است که، انسان مختار در قبال تعرّض نسبت به جسم و جان، مال و حیئیت دیگران، باید پاسخگو باشد،‌ به تعبیر دیگر، هر کس ضرری به دیگری وارد کند، باید از عهد، جبران خسارت مادی و معنوی داده برآید، مگر آن که اضرار به غیر، به تجویز قانون باشد[۷۱] یا ضرر و زیان وارده به اشخاص، در نظر عُرف، ضرر او غیرمتعارف جلوه نماید که در این صورت فاعل ملزم به تدارک ضرر نمی‌باشد. شاید در تعابیر موجود در عرف اندک تفاوتی بین لغاتی مانند: مسئولیت، تعهد، وظیفه – تکلف و حق باشد ولی واقعیت آن است که هر کدام از لغات یاد شده بار معنایی خاصی را بدوش می‌کشند، تا آنجایی که به تعبیری گفته‌اند:

 

«مسئولیت» (به معنی مسئول بودن و یا متعهد بودن به انجام امری باشد.)

 

«وظیفه» (به آن چیزی اطلاق می‌شود که شرعاً یا عرفاً به عهده کسی باشد.)

 

«تکلیف» (به معنی بار کردن کاری سخت توأم با رنج،‌ به کسی باشد.)

 

«تعهد» (به معنای گردن گرفتن کاری و همچنین عهد و پیمان بستن نیز آماده است.)

 

«حق» (در این مبحث به مفهوم نصیب می‌باشد.)

 

هر یک از این واژه ها، به نوعی با یکدیگر ملازم می‌باشند. به ‌عنوان مثال؛ تا وظیفه‌ای بر دوش کسی نباشد، مسئولیتی در قبال انجام دادن یا ندادن آن نداد و ‌در مورد آن، بازخواست نخواهد شد. واژه تکلیف نیز با مسئولیت ملازم است؛ چرا که در هر سه مورد چیزی برعهده شخص می‌باشد که اجرای آن، لازم و واجب است. واژه تعهد نیز با سه واژه اخیر در ارتباط است؛ چرا که در هر حال فرد متعهد،‌ موظف و مکلف است آنچه را که به آن تعهد داده است به انجام برساند و در این مورد مسئول می‌باشد.

 

کلمه حق نیز با واژه های اخیر تناسب دارد، زیرا هرگاه سخن از حق به میان می‌آید، تکلیف و مسئولیتی هم در پی آن خواهد بود و با اثبات حق برای یک طرف، تکلیف و مسئولیتی هم برای طرف دیگر به وجود می‌آید.

 

مطالعه: زیربنای مسئولیت‌پذیری

 

خالی از لطف نیست که بدانیم مسئولیت‌پذیری، مقدمات و شرایطی دارد و زمانی می‌توان مسئولیتی را به فردی سپرد که او این شرایط را احرازکرده باشد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ب.ظ ]




 

استاد سید علی علوی قزوینی در مقاله آثار حقوقی تلقیح مصنوعی انسان ایرادی به تعاریف فوق وارد دانسته اند که ضمن آوردن متن آن برای تنویر ذهن خوانندگان به ضرورت چنین ایرادی صحه می گذاریم:

 

«ایرادی که بر تعاریف فوق وارد است اینکه نسب را به امر حاصل از انعقاد نطفه زن و مرد تعریف کرده‌اند، ولی حقیقت این «امر» را تببین نکرده اند که آیا این امر، یک رابطه اعتباری و قراردادی است یا تکوینی و واقعی و چون در مقام تعریف باید از الفاظ مبهم پرهیز شود، از این رو تعاریف فوق موجه به نظر نمی آید. با توجه به عدم تعریف ماهیت نسب از سوی شارع یا قانون‌گذار شاید بتوان ادعا کرد که مقنن در رابطه با حقیقت نسب از عرف پیروی می‌کند و همان معنایی را که عرف از نسب به دست می‌دهد شناسایی نموده است، زیرا اگر مقنن اصطلاح دیگری غیر از معنای عرفی نسب، در نظر داشت، منطق تقنین اقتضا می کرد که معنی مورد نظر را بیان نماید تا تأخیر بیان از زمان احتیاج لازم نیاید و به اصطلاح اصولی ‌در مورد عنوان نسب حقیقت شرعیه یا قانونی وجود ندارد. با توجه به همین مطلب معلوم می شود که تعاریف مذکور در صدد تبیین حدود معنای عرفی نسب بر آمده اند، اگر چه بعضی از این تعاریف خالی از ایراد نیستند. به هر حال چون قانون‌گذار در تبیین ماهیت نسب از عرف تبعیت ‌کرده‌است، لازم است ابتدا معنای عرفی را بیان نموده، سپس تصرفاتی را که قانون‌گذار در این معنای عرفی به عمل آورده است را متذکر شویم. (همان)

 

آنچه از اشکال استاد علوی قزوینی باید متذکر شد اینکه ایشان فرموده اند: شارع یا قانون‌گذار از ماهیت نسب تعریفی ارائه نکرده اند. شاید بهتر بود می‌گفتند، قانون‌گذار از ماهیت نسب تعریفی ارائه نکرده است. چون شارع در بیان حکم کلی به تعریف از ماهیت یک عنوان شرعی نمی پردازد. البته دقیقاً مشخص نیست که منظور ایشان از کلمه شارع مرادف قانون‌گذار است یا خیر؟ ولی شکی نیست که تکوین منشأ نسب از نظر شارع مقدس است و مستمسک عرف تکوینیات است از جمله در همین مسأله نسب.

 

اکنون به ادامه آنچه استاد علوی قزوینی در مبحث نقش عرف در نسب بیان داشته اند می پردازیم . « شکی نیست که عرف تکون یک انسان از اسپرم مرد و تخمک زن را منشأ اعتبار رابطه نسبی می‌داند، بدین معنی بعد از پیدایش طبیعی طفل از والدین خویش، یک امر اعتباری و رابطه قرار دادی بین طفل و والدین خود را برقرار می کند که آن را نسب می نامد و بر این رابطه اعتباری نیز آثاری مترتب می‌کند: البته مقصود از اعتباری بودن نسب، این نیست که نسب از اموری است که وجود یا عدم آن ها صرفاً در اختیار معتبرین بوده و هیچ گونه وجود حقیقی نداشته باشد، بلکه نسب از اعتبارات نفس الامری است؛ ‌به این معنی که نسب امر اعتباری است که دارای منشأ اعتبار واقعی و حقیقی است. این امر اعتباری از این منشأ اعتبار ناگزیر از اعتبار رابطه نسبی هستند، مانند امکان در مقایسه با ماهیات یا زوجیت در ارتباط با اعداد زوج، با توجه به توضیحات فوق در تعریف نسب می توان گفت:

 

« نسب عرفاً و لغتاً رابطه ای است اعتباری که از پیدایش یک انسان از نطفه انسان دیگر انتزاع می شود.» (همان)

 

به نظر نگارنده در تعریف مفهوم نسب باید پا را از اعتبار فراتر گذاشت و از مفهوم مطابقی که شارع مقدس در مقام بیان نسب در آیات خود به آن اشاره کرده بسنده کرد. هر چند هدف استاد محترم در تعریف نسب شناسایی تمام متولدین اعم از طبیعی و مصنوعی و تعیین حقوق مدنی آن ها‌ است و این کار بسیار ارزنده ای است ولی به نظر می‌رسد برای تأسیس اصل نسب نیازی به شناسایی نسب به عنوان یک اعتبار غیر تکوینی احساس نمی شود.

 

استاد علوی قزوینی در ادامه می افزاید: « لازم به توضیح است که قانون‌گذار به منظور تأمین سلامت اجتماع و خانواده ها و جلوگیری از هرج و مرج و اختلاط میاه و تنظیم انساب اشخاص، نهاد حقوقی نکاح را به عنوان تنها نهاد ایجاد کننده نسب بین طفل و زوجین شناسایی ‌کرده‌است، البته طفل ناشی از شبهه را نیز به طفل از نکاح صحیح ملحق دانسته است (مواد ۱۱۵۸ – ۱۱۶۰ ق. م ) ولی در غیر مورد نکاح صحیح یا شبهه، مانند: زنا، رابطه نسبی میان طفل متولد از زنا با والدین طبیعی خود را به رسمیت نشناخته است. (ماده ۱۱۶۷ ق . م ) (همان)

 

آنچه را دکتر شهیدی در مقاله وضعیت حقوقی کودک آزمایشگاهی در باب ماهیت نسب به تفصیل بیان داشته اند حاکی از برداشت ایشان از فقه امامیه و رابطه بین قانون مدنی ایران و فقه امامیه می‌باشد که اکثر نویسندگان در این زمینه فقه امامیه را به ‌عنوان منشأ قانون مدنی پذیرفته اند. تقریباً در دهه گذشته که بحث از لقاح مصنوعی در ایران شروع شده و نویسندگان به تبیین نظریات حقوقی خود در این رابطه پرداخته‌اند. البته این دقیقاً زمانی بود که هنوز بحث‌های فراوانی بین حقوق ‌دانان بر سر مسأله نسب ناشی از زنا و رابطه نامشروع که یک طرف ندانسته ‌به این رابطه تن داده و اینکه آیا نسب تنها در حالت محرومیت از ارث اعتبار دارد ؟ یا خیر، برقرار بوده است. و این زمان مباحث نسب ناشی از تلقیح مصنوعی نیز به بحثها و منازعات قبلی اضافه شده.

 

البته در این رابطه خوب است نظر آقای دکتر شهیدی را نیز به بحث بنشینم. ایشان ابتدا یک سؤال مطرح می‌کنند:

 

کودک آزمایشگاهی قانوناً به کدام شخص یا اشخاص منتسب خواهد شد؟ در جواب می نویسند « از نظر فقهی نسب یک امر طبیعی است و در عرف اجتماعات پیش از ظهور اسلام از تکون یک انسان از ترکیب نطفه دو انسان ذکور و اناث حاصل می شده است. هر چند در پاره ای ادیان و نزد بعضی ملل، برای آن که نسب از اعتبار حقوقی و نفوذ اجتماعی برخوردار باشد، کم و بیش وجود شرایطی نیز ضروری بوده است، ولی اساس تحقق نسب و منشأ اصلی الحاق طفل به شخص ذکور و اناث، همان انعقاد نطفه از دو شخص مذکور بوده است. امروزه نیز در عرف عام اجتماعات، نسب همین منشا را دارد.

 

آنچه مسلم است این است که پیش از ظهور اسلام، این مبنای طبیعی مورد انکار ورد شارع مقدس قرار نگرفته است و به اصطلاح اصولی، ‌در مورد عنوان نسب حقیقت شرعیه ای وجود ندارد، بلکه در فقه نیز سبب به همین معنی عرفی اطلاق می‌گردد، منتها در یک مورد، نسب طبیعی مورد شناسایی حقوقی اسلام قرار نگرفته است و آن مورد مربوط به زنا است که هر چند طفل از نطفه مرد و زن زناکار به وجود آمده باشد. ولی چون رابطه جنسی بین پدر و مادر او نامشروع است، ملحق به ایشان نمی شود. زنا در موردی محقق می شود که طرفین رابطه نامشروع داشته و بر عدم وجود زوجیت آگاه باشند. در صورتی که ایشان اشتباهاً رابطه جنسی برقرار کرده باشند، طفل حاصل از این عمل، با طرفین نسب شرعی خواهد داشت و هرگاه یکی از آن ها با خبر باشد، رابطه جنسی مذبور، منحصراًً از جانب او زنا محسوب شده و انتساب طفل را به او منتفی می‌سازد، ولی نسب بین طفل و طرف دیگر برقرار خواهد شد. بنابرانی تولد طفل از رابطه زنا مانع تحقق نسب شرعی است و در غیر مورد زنا باید نسب طبیعی، نسب شرعی و معتبر محسوب شود، مانند نسب ناشی از شبهه . (شهیدی، م ، همان)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:51:00 ب.ظ ]




 

مبحث دوم : پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

 

پیش از ورود به بحث بررسی پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، باید متذکر این نکته بود که متن مورد نظر، داشت برای چه انقلابی و در چه فضایی نوشته می شد .

 

پدیده انقلاب اسلامی، برای ما شهروندان و ساکنان ایران، مسأله ناشناخته ای نیست. و ما بی آن که ادعا و قصد ریشه یابی علل و دلایل آن را داشته باشیم، تنها به فضای آشفته و البته آزادی ناشی از عدم قدرت متمرکز و البته ماهیت ناگزیر خود انقلاب، آن هم با هدف استبداد ستیزی اشاره می‌کنیم و این نیز از مسلمات است که ‌گروه‌های مختلفی با مرام و مسلک و طرز فکر و عمل متفاوت ولی همگی با هدف قلع ریشه استبداد، جریان ساز انقلاب بودند.

 

طبیعی است در این چنین محیطی که صدای آزادی خواهان و اسلام گرایان و سوسیالیست ها و… با هم در گوش ملت پیچیده، عرف غالب و قالب عرف (تئوکراسی) رنگ پریده و رقیق و ترک خورده شده باشد .

 

در این شرایط است که متن پیش نویس قانون اساسی، از طریق روزنامه هایی که آن روزها شاید بیشترین تیراژ خود را تجربه می‌کردند، در سطح کشوری انقلاب کرده، برای مردمی هیجان زده، چاپ و تکثیر کثیر می شود.

 

و اما نکات موجود در این پیش نویس:

 

نکته اول و به عبارتی مهم ترین نکته این متن در نظر گرفته نشدن جایی برای ولایت فقیه است. تأکید بر این مطلب از دو جهت است :

 

الف)ولایت فقیه یکی از اشکال و شیوه های بروز و ظهور تئوری تئوکراسی است .

 

ب) هم در متن مصوب قانون اساسی ۵۸ و هم در قانون بازنگری شده ۶۸، به مسأله ولایت فقیه تصریح شده است ( در قانون اساسی سال۵۸ بدون قید مطلقه و در متن بازنگری شده تا سال۶۸، ولایت مطلقه فقیه مذکور است ).

 

نکته دوم بها دادن به دموکراسی و تئوکراسی به طور توأمان است . اصل سوم این متن می‌گوید: آرای عمومی مبنای حکومت است و بر طبق دستور قرآن که: ( وشاورهم فی الامر) و ( امرهم شوری بینهم) امور کشور باید از طریق شوراهای منتخب مردم در حدود صلاحیت آنان و به ترتیبی که از آن ناشی می شود حل و فصل گردد.

 

سه نکته از این اصل قابل استنتاج است :

 

الف) مبنای (مشروعیت) حکومت، آرای عمومی است .

 

ب) امور کشور باید از طریق شوراهای منتخب مردم … حل و فصل گردد.

 

ج)اداره شورایی امور کشور به استناد و به خاطر آیات مطرح قرآن است .

 

حال سوالی که مطرح می شود این است که با توجه به دستور قرآنی مشورت است که مورد الف، پذیرفته شده است؟ مؤید پاسخ مثبت ‌به این پرسش، ادامه همین اصل (موارد ب و ج) است . اگر این پاسخ را بپذیریم در واقع تئو – دموکراسی را پذیرفته ایم . اما اگر بگوییم این که گفته شده «آرای عمومی مبنای حکومت است»، تصریح به دموکراسی دارد، باید استناد به آیات قرآن را تنها به عنوان مؤید دموکراسی قلمداد کرد و این که نویسندگان متن، قائل به قرائت دموکراتیک از دین بوده اند. اما در این صورت در برابر اصول۲۵،۶۶ و۱۴۸، از همین متن چه خواهیم گفت؟

 

اصل ۲۵، از این می‌گوید که مطبوعات آزادند ولی در آن ها نباید به شعائر دینی توهین شود .

 

اصل ۶۶ ( که ما را به یاد اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه می اندازد) می‌گوید: مجلس شورای ملی نمی تواند قوانینی وضع کند که با اصول مسلم اسلام و قانون اساسی مغایرت داشته باشد. تشخیص طبق اصل ۱۴۴ به عهده شورای نگهبان قانون اساسی است

 

و مدعای اصل ۱۴۸ این است که اصل اسلامی بودن نظام حکومتی کشور، مشمول تجدید نظر نمی گردد.

 

ممکن است ‌در مورد اصل ۲۵ گفته شود عدم توهین به شعائر دینی امری عقلایی است . اصولاً توهین مشمول آزادی نیست، چه رسد توهین به مقدسات عمومی یک ملت. و این ارتباطی به تئوکراتیک بودن حکومت ندارد؛ که البته استدلالی است مقبول، اما نمی توان شبیه این استدلال را ‌در مورد اصل ۶۶ و ۱۴۸ هم به کار گرفت . چرا که اصل ۱۴۸ ناظر به آینده است و اصل ۶۶ مربوط به قوانینی که قرار است نظام حقوقی – سیاسی و اجتماعی ‌بر اساس آن بنا شود .

 

معنای اصل ۶۶ آن است که قرار است قوانینی در مجلس شورای ملی تصویب شود که موافق اسلام باشد یا دست کم مغایرتی با اصول مسلم آن نداشته باشد . به عبارت دیگر احکام دینی قرار است در جامعه مدخلیت داشته باشند و ساختار حقوقی کشور ‌بر اساس آن طرح ریزی و بنا شود . مجلس شورای ملی به کمک شورای نگهبان، در حقیقت، ساعی در پی کشف مراد و مطلوب شارع مقدسند تا آن را بیان، امضا و اجرا کنند و این، چنان که پیش تر گفته شد، غایت ادعایی تئوری پردازان تئوکراسی است .

 

در همین رابطه لازم است به اصل ۱۵ همین متن توجه کنیم : حق حاکمیت ملی، از آن همه مردم است و باید به نفع عموم به کار رود و هیچ فرد یا گروهی نمی تواند این حق الهی همگانی را به خود اختصاص دهد یا در جهت منافع اختصاصی خود یا گروه معینی به کار گیرد .

 

آن چه در بدو امر به نظر می‌رسد، دموکراتیک بودن این اصل است . اما باید دقت کرد که حق حاکمیت ملی که از آن همه مردم است، یک حق الهی همگانی است. به عبارت دیگر، مردم صاحب اراده فقیه باشد . پس این اصل متناظر اصل ۵۶ قانون اساسی فعلی است . نمی توان پذیرفت که نویسندگان این متن، از سرمسامحه به الهی بودن حق حاکمیت مردم اشاره کرده‌اند. یا فقط می خواسته اند، حاکمیت مردم را مقدس و خدشه ناپذیر معرفی کنند. چون دلیلی بر این مدعا در دست نیست . اما وقتی مجموع اصول مورد بحث را در کنار هم می نگریم، ادعای ما مبنی بر تئوکراتیک بودن نگاه نویسندگان این متن، مشخص می شود.

 

با توجه ‌به این مطلب قرار است اراده شارع مقدس توسط مجلس شورای ملی و شورای نگهبان قانون اساسی بیان، و به دست سایر قوا و نیروها، اجرا شود؛ وگر چه حق حاکمیت مردم و مبتنی بودن حکومت بر آرای عمومی پذیرفته شده، اما این هم آمده است که حق مردم، ناشی از خدا است.

 

نتیجه این است که نویسندگان این متن، توانسته اند ( دست کم بر روی کاغذ) پیوندی وثیق و سلیم بین دموکراسی و تئوکراسی ایجاد کنند.

 

این متن مورد تأیید رهبر انقلاب قرار گرفت اما در مجلس خبرگان قانون اساسی تغییراتی در آن داده شد که از جمله این تغییرات گنجانده شدن اصل ولایت فقیه در آن بود. اما دلیل این تغییر چه بود؟

 

گفتار دوم : آیا می توان برای تغییر پیش نویس قانون اساسی ( و گنجانده شدن ولایت فقیه در آن) دلایل حقوقی ویژه ای سراغ گرفت؟

 

با توجه به مشابهت های فراوانی که بین پیش نویس قانون اساسی و متن مصوب وجود دارد، می توان گفت که مبنای کار، همان متن پیش نویس است . علاوه بر این چنان که توضیح دادیم، نگاه تئوکراتیک هم در این متن لحاظ شده است و با وجود تأیید رهبر انقلاب، پس از انتشار مخالفت هایی از سوی ‌گروه‌های مختلف در پی داشت . از میان تمام مخافلت ها، ایراد به گنجانده نشدن ولایت فقیه در متن، برای ما حائز اهمیت است .

 

در مجلس خبرگان قانون اساسی، ولایت فقیه در اصل ۵۷ گنجانیده شد.

 

اگر چه روشنفکران بر حق حاکمیت مردم، آزادی های عمومی و حقوقی و سیاسی – اجتماعی، و تصریح هر چه بیشتر قانون‌گذار بر آن ها تأکید داشتند، اما کفه طرفداران تئوکراسی سنگین تر شد(بود).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:22:00 ب.ظ ]




 

فرضیه سوم: می‌توان از مدل کی ام وی برای رتبه‌بندی اعتباری مشتریان حقوقی دریافت‌کننده تسهیلات از بانک‌های ایرانی استفاده کرد.

 

نتایج این تحقیق که از نوع کاربردی و کمی بود، نشان داد که مدل کی ام وی قابلیت پیش‌بینی نکول و تفکیک بین مشتریان خوش‌حساب و بدحساب را دارد و می‌توان از آن به منظور پیش‌بینی نکول مشتریان حقوقی دریافت‌کننده تسهیلات از بانک‌های ایرانی استفاده کرد.

 

فخاری و تقوی (۱۳۸۸) در تحقیقی اثر کیفیت گزارشگری مالی در قالب کیفیت اقلام تعهدی بر میزان نگهداشت وجه نقد در شرکت‌های ایرانی مورد بررسی قراردادند. ‌به این منظور ۱۵۰ شرکت، از شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نمونه انتخاب و اطلاعات مالی آن‌ ها طی سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶ موردبررسی قرار گرفت. شواهد تجزیه‌و تحلیل بر مبنای داده های ترکیبی مقطعی و سری زمانی نشان داد کیفیت گزارشگری مالی رابطه منفی و معنی‌داری با نقد و معادل‌های نقدی دارد. ‌بنابرین‏، توجه به کیفیت گزارشگری مالی از سوی شرکت ما، در کاهش هزینه های تأمین مالی ناشی از نگهداشت وجه نقد مازاد و ناکارآمد، حائز اهمیت هست. نتایج همچنین نشان داد متغیرهای فرصت رشد، جریان نقدی و دارایی‌های نقدی اثر مثبتی بر مانده نقد داشته و متغیرهای اندازه، سررسید بدهی و هزینه فرصت رابطه‌ای منفی با مانده نقد دارند.

 

سینایی و رشیدی زاد (۱۳۸۹) در پژوهشی با بهره گرفتن از اطلاعات مربوط به ۱۶۸ شرکت پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵، تلاش کردند تا به بررسی ارتباط بین تغییرات سهم بازار با ارزش گذاری عایدات و فرصت‌های رشد آتی بپردازد. این اطلاعات از صورت‌های مالی موجود در پایگاه‌های اطلاعاتی هم چون نرم‌افزار تدبیر پرداز استخراج‌شده‌اند. به منظور آزمون فرضیه‌های پژوهش از فن‌های آماری رگرسیون چندگانه و ساده بهره گرفته شد. در ابتدا با ایجاد دو معیار سنجش برای تغییرات سهم بازار (تغییر در سهم بازار شرکت در فاصله بین دوره جاری و گذشته، روند تغییرات سهم بازار در طی سه دوره) به بررسی نقش این دو معیار در رابطه‌ بین عملکرد جاری و عملکرد آتی پرداخته شد. نتایج ‌بازگو کننده‌ی این بود که رابطه بین عملکرد جاری و آتی به طور معناداری وابسته به تغییرات سهم بازار بوده و این رابطه تا سه سال آینده تداوم می‌یابد. همچنین به منظور ارزیابی تأثیر تغییرات سهم بازار بر عملکرد جاری از دو مدل بازده پیش‌بینی‌نشده و قیمت استفاده شد که نتایج بازگوکننده این بود که مربوط بودن سودهای جاری با ارزش، با رشد در سهم بازار افزایش می‌یابد؛ اما بین معیارهای سنجش تغییرات سهم بازار و فرصت‌های رشد رابطه معناداری مشاهده نشد.

 

دستگیر و همکاران (۱۳۸۹) در تحقیقی رابطه بین ویژگی‌های مالی و غیرمالی شرکت‌ها با کیفیت اقلام تعهدی موردبررسی قراردادند. ازاین‌رو تعداد ۹۵ شرکت از بین شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره زمانی ۱۳۸۶-۱۳۷۹ بررسی گردیدند. رویکرد انتخابی برای آزمون فرضیات با بهره گرفتن از داده های مقطعی بود. معیار اندازه‌گیری کیفیت اقلام تعهدی در این تحقیق، اقلام باقیمانده رگرسیون تغییرات سرمایه در گردش بر روی جریانات نقدی عملیاتی یک دوره گذشته، دوره جاری و یک دوره آتی هست. به‌طوری‌که بالا بودن انحراف معیار اقلام باقیمانده، نشان‌دهنده پایین بودن کیفیت اقلام تعهدی است. نتایج این تحقیق نشان داد که ویژگی‌های مالی و غیرمالی قابل‌اندازه‌گیری شرکت (مانند طول چرخه عملیات شرکت، اندازه شرکت، نوسان جریانات نقدی، نوسان اقلام تعهدی، نوسان سود، تعداد دفعات زیان گزارش‌شده طی دوره های مختلف و اندازه اقلام تعهدی) می‌تواند به عنوان ابزاری برای ارزیابی کیفیت اقلام تعهدی و سود مورداستفاده قرار گیرد. طبق نتایج به دست‌آمده از این تحقیق، کیفیت اقلام تعهدی با اندازه شرکت رابطه مثبت و با سایر ویژگی‌های مورد بررسی یادشده رابطه منفی دارد.

 

شیرین بخش و همکاران (۱۳۹۰)، در تحقیقی به بررسی عوامل مؤثر بر احتمال عدم بازپرداخت تسهیلات اعتباری بانک‌ها (مطالعه موردی مشتریان حقوقی بانک توسعه صادرات ایران) پرداختند. این تحقیق با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر ریسک اعتباری مشتریان حقوقی بانک توسعه صادرات ایران و تدوین مدلی جهت سنجش میزان احتمال نکول آن‌ ها با بهره گرفتن از روش رگرسیون لوجیت انجام گرفت. ‌به این منظور نمونه تصادفی ۳۳۰ تایی شامل ۲۶۵ مشتری خوش‌حساب و ۶۵ مشتری بدحساب، از میان شرکت‌هایی که طی سال ۱۳۸۷ تسهیلات دریافت نموده‌اند، انتخاب شدند. از میان ۱۳ نسبت مالی انتخاب‌شده به عنوان متغیرهای توضیحی اثرگذار بر احتمال نکول، بر اساس شاخص‌های آماری و با بهره گرفتن از نظریه های اقتصادی و مالی، ۷ متغیر دارای اثر معنی‌دار بر ریسک اعتباری شرکت‌ها شناسایی در سطح معنی‌داری ۵% مدل LR شده و پس از بررسی معنی‌داری کل رگرسیون با بهره گرفتن از آماره نهایی به وسیله آن‌ ها برازش گردید. در این پژوهش مشتریان حقوقی بانک توسعه صادرات ایران که دارای صورت‌های مالی حسابرسی شده توسط حسابرسان معتبر بوده‌اند، به عنوان اعضای جامعه آماری قابل استناد، به منظور بررسی احتمال نکول انتخاب گردیدند. کلیه متغیرهای فوق‌الذکر به منظور تجزیه‌و تحلیل عوامل تأثیرگذار بر ریسک اعتباری با بهره گرفتن از مدل رگرسیون لجستیک مورد ارزیابی قرار گرفتند. بدین منظور با بهره گرفتن از نرم‌افزار مدل مذبور برازش گردید Spss 16 و Eviews5 سپس نتایج و خصوصیات مدل برازش شده موردبررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفت. در پایان کارایی و قدرت پیش‌بینی مدل برازش شده با بهره گرفتن از داده های شاهد توسط نرم‌افزار Excel ارزیابی گردید. نتایج نشان دادند متغیرهای نسبت جریان نقدینگی به بدهی کل، نسبت گردش دارایی‌ها، نسبت جاری و نسبت نقدی دارای اثر معکوس بر ریسک اعتباری هستند و نسبت جریان نقدی آزاد، نسبت کل بدهی‌ها، نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه، دارای اثر مستقیم بر ریسک اعتباری می‌باشند.

 

محمودآبادی و منصوری (۱۳۹۰)، در تحقیقی تأثیر اقلام تعهدی (که تفاوت میان سود حسابداری و جریان‌های نقدی عملیاتی تعریف‌شده‌اند)، با تفکیک اجزای اختیاری و غیر اختیاری اقلام تعهدی بر پیش‌بینی جریان‌های نقدی عملیاتی آتی را موردبررسی قراردادند. هدف از پژوهش تعیین این موضوع بود که آیا اقلام تعهدی اختیاری و غیر اختیاری نقش قابل‌ملاحظه‌ای در پیش‌بینی جریان‌های نقدی عملیاتی آتی دارد؟ ازاین‌رو تعداد ۶۹ شرکت در طی دوره زمانی ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۸ بررسی شد. رویکرد انتخابی برای آزمون فرضیه‌ ها، مقطعی و به صورت دوره به دوره است. از روش مقایسه میانگین نمونه های آماری مستقل در این پژوهش استفاده شد. اقلام تعهدی به اختیاری و غیر اختیاری تفکیک شد. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای اقلام تعهدی اختیاری و غیر اختیاری توانایی پیش‌بینی جریان‌های نقدی آتی را ندارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:53:00 ب.ظ ]




 

هم چنان که تبصره ی ۱ ماده ی ۴۹۶ چنین مقرر می‌دارد که «‌در مورد مذبور هرگاه مریض یا پرستار بداند که دستور اشتباه است و موجب صدمه و تلف می شود و با وجود این به دستور عمل کنید، پزشک ضامن نیست بلکه صدمه و خسارت مستند به خود مریض یا پرستار است.»

 

‌در مورد طبیب برخی براین عقیده اند که دلیل خاص بر ضمان وی است و قاعده ی احسان جاری نمی شود برای اینکه اطباءدر نفوس احتیاط کنند[۲۱۵]،البته این استدلال درست به نظر نمی رسد زیرا ‌در مورد طبیب فرض براین است که کمال مداقه رادارد ‌بنابرین‏ طبق قاعده ی اولیه باید بگوییم طبیب ضامن نیست چرا که از طرف شارع ماذون است زیرا شارع به او اذن داده که مطابق نظر خود عمل کند.

 

 

 

گفتار سوم نقش شخص محسن به عنوان معاونت

 

معاونت در جرم یعنی ترغیب با تهدید یا تطمیع ویا تحریک به ارتکاب جرم ویا ساختن یا تهیه وسایل ویا ارائه طریق ویا تسهیل وقوع آن به هر نحو خصوصاً با دسیسه یافریب یا سوءاستفاده از قدرت ‌بنابرین‏ معاون جرم کسی است که بدون آنکه شخصا به اجرای جرم منتسب به مباشر بپردازد با رفتار خود عامدا وقوع جرم را تسهیل کند ویا مباشر را به ارتکاب آن برانگیزد.[۲۱۶]

 

بند اول: عنصر روانی معاونت در جرم عمدی

 

مفهوم معاونت از مفهوم سوء نیت یعنی علم و آگاهی فاعل در لحظه ی ارتکاب فعل معاونت به اینکه در اجرای جرم اصلی به کمک و دستیاری دیگری پرداخته است جدا نیست اگر معاونی نداند که دیگری درصد ارتکاب جرم است و یا نداند فرضاً وسیله ای که می‌سازد و یا تهیه می‌کند برای ارتکاب جرم به کار خواهد رفت و یا وجهی که به مرتکب پرداخته به عنوان قرض الحسنه بوده وبه هیچ وجه قصد تطمیع او ‌را نداشته است، افعال او معاونت قلمداد نمی شود.[۲۱۷]

 

تبصره ام.۱۲۶ چنین مقرر می‌دارد که «برای تحقق معاونت در جرم، وحدت قصد و تقدم یا اقتران زمانی بین رفتار معاون و مرتکب جرم شرط است چنانچه فاعل اصلی جرم، جرمی شدیدتر از آنچه مقصود معاون بوده است مرتکب شود، معاون به مجازات معاونت در جرم تخفیف تر محکوم می شود»

 

بایستی چنین گفت که اصولاً انگیزه جزء عناصر جرم نیست و حداکثر می‌تواند موجب تخفیف در مجازات شود در واقع انگیزه ی احسان یکی از مصادیق انگیزه ی شرافتمندانه است که در ماده ۳۸ ق.م. ا به آن اشاره شده است.

 

قاعده ی احسان مورد اشاره در م ۵۱۰ ق.م. ا ناظر به عمل کسی است که فاقد قصد مجرمانه در جرایم عمدی است ‌بنابرین‏ وقتی مباشر قصد نداشته باشد معاونت نیز وقوع پیدا نخواهد کرد چرا که تبصره اماده ۱۲۶ به صراحت شرط وحدت قصد را ذکر ‌کرده‌است.

 

‌بنابرین‏ در مواردی که کسی به هیچ وجه قصد کمک کردن به مرتکب اصلی را نداشته بلکه برعکس قصد بازداشتن وی از ارتکاب جرم را داشته باشد، وی را نمی توان معاون در جرم دانست، حتی اگر دخالت وی در عمل باعث ارتکاب جرم از سوی مرتکب شده باشد، ‌بنابرین‏، مثلاً اگر کسی با اظهار مطالبی قصد بازداشتن دیگری را از کشتن شخصی ثالثی داشته باشد ولی، از قضا، سخنان وی موجب تحریک بیشتر شنونده، و در نتیجه ارتکاب قتل از سوی وی شود، گوینده ی آن سخنان را به، دلیل نداشتن عنصر روانی، نمی توان معاون در قتل عمدی دانست.[۲۱۸]

 

بند دوم: عنصر روانی معاونت در جرم غیرعمدی

 

مقصود از جرایم غیرعمدی، جرایمی است که عنصر روانی آن ها تقصیر یا خطای کیفری ناشی از بی احتیاطی، بی مبالاتی عدم مهارت و یا عدم رعایت نظامات دولتی است.[۲۱۹]

 

درگذشته دیوان عالی کشور در آرای متعدد خود قائل به معاونت در جرایم غیرعمدی بود چنانچه ‌در یکی از آرای خود چنین مقرر می‌دارد: «در جرایم غیر عمدی معاونت به همین قدر صدق می‌کند که با علم و اطلاع به اینکه شخص در کاری مهارت ندارد یا آن کار برخلاف نظامات یابی احتیاطی است و ممکن است منجر به حادثه ی خطرناکی شود با آن شخص معاونت کند. ‌بنابرین‏، اگر راننده فرمان ماشین را به شاگرد خود که می دانسته پروانه ندارد واز رانندگی بی اطلاع است بدهد و در نتیجه منجر به قتل غیرعمدی کسی شود عمل معاونت در جرم مشمول ماده ی ۱۷۷ قانون کیفری است.»[۲۲۰]

 

قانون‌گذار در تبصره ی یک ماده ۱۲۶ وحدت قصد را شرط تحقق معاونت به طور کلی دانسته است ‌بنابرین‏ با آنکه ماده مذکور به صراحت به علم و عمد معاون اشاره نکرده است ولی بایستی گفت که معاون با علم به قصد مرتکب خواهان همکاری با اوست است.

 

‌بنابرین‏ بایستی چنین گفت کهبین قصد معاون و قصد فاعل جرم باید همانندی و مطابقت وجود داشته باشد. ‌بنابرین‏ معاونت در جرایم غیر عمدی به جهت فقدان وحدت قصد در آن مصداق نخواهد داشت.

 

توجه به جهات شخصی نظیر انگیزه ارتکاب جرم و … از عواملی هستند که در تطبیق مجازات هر یک از مجرمان جرم موثرند.

 

در مقررات کنونی ماده ی ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی، نظام یگانگی جرم هم چنان حفظ شده است یعنی افعال معاونت فرع بر جرم اصلی شناخته شده و با فرض مجرمیت فاعل جرم اصلی معاون مستحق مجازات است. ولی، با وجود رفتارهای متفاوت معاونت، قانون‌گذار این بار نیز معاون را سزاوار مجازات خفیف تری نسبت به مجازات فاعل اصلی جرم دانسته است.[۲۲۱]

 

‌بنابرین‏ بایستی چنین گفت که انگیزه نیک معاون حداکثر می‌تواند به عنوان یکی از جهات تخفیف در جرایم عمدی مؤثر در مجازات وی باشد و در جرایم غیرعمدی ، به خاطر عدم وجود قصد، اصلاً معاونت تحقق پیدا نخواهد کرد.

 

بند سوم: معاونت در اضطرار و دفاع مشروع

 

برای اینکه بتوان شخصی را به عنوان معاون جرمی که توسط شخص دیگر ی (مباشر اصلی) ارتکاب یافته است تعقیب و مجازات نمود بایستی سه عنصر قانونی، مادی و معنوی نظیر آنچه که برای مباشر اصلی لازم است وجود داشته باشد.

 

الف- عنصر قانونی

 

نظر به اینکه مجرمانه بودن فعل معاون جرم از عمل مباشر جرم به قرض گرفته می شود. لذا بایستی ابتدا اولین شرط را که مبتنی بر وجود یک فعل اصلی قابل مجازات است و در حقیقت عنصر قانونی جرم را تشکیل می‌دهد مورد بررسی قرار دهیم:

 

۱- فعل اصلی قابل مجازات

 

فعل اصلی وقتی قابل مجازات است که قانون آن را جرم شناخته باشد، در صورتی که فعل مباشر اصلی قانونا جرم نباشد کسی که معاونت در وقوع جرم چنین فعلی غیر مجرمانه داشته، قابل مجازات نیست. متابعت معاونت در جرم نسبت به جرم اصلی دارای آثار و نتایجی است.

 

۲- آثارونتاج تابع بودن در جرم نسبت به جرم اصلی

 

اولاً- تبعیت مجازات معاون از مجازات مباشر

 

ثانیاًً – وابستگی کیفر معاون جرم به تحقق جرم اصلی یا شروع آن

 

تحقق مسئولیت کیفری و اعمال مجازات نسبت به معاونت جرم مستلزم آن است که جرم اصلی کلاً ارتکاب یافته و یا شروع به اجرای آن شده باشد، در صورتی که شروع به جرم تحقق نیافته باشد به نحوی که عملیات و اقدامات مباشر جرم فقط مقدمه جرم بوده و ارتباط مستقیم با وقوع جرم نداشته باشد یا کسی که در آغاز عملیات اجرائی به میل و اراده خود از تکمیل عمل مجرمانه منصرف شود معاون جرم به تبع مباشر، مسئولیت کیفری نداشته و مستوجب مجازات نیست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ب.ظ ]




 

– در تصرف کسی نباشد. اگر در تصرف کسی باشد قاعده ید اقتضاء دارد که دیگری حق تعرض به او را ندارد.

 

– مالک از آن اعراض کرده باشد. اشیای گم شده از ملک صاحب آن خارج نمی شود و اگر یافت شود، ولو در دست کسی که آن را دریافت یا خریداری ‌کرده‌است باشد برای صاحب آن حق استرداد وجود دارد.[۶۷]

 

در

 

تعریف (نش و اعلان عمومی بر حسب مقتضیات وقت و محل، به نحوی که عرفاً به اطلاع اهالی محل برسد) کند و اگر در صورت مذکور صاحب مال پیدا نشد، می تواند آن را به طور امانتی نزد خود نگه دارد و یا تصرف دیگری در آن بکند ‌بنابرین‏ با رعایت قانون مذکور تصرف در اموال لقطه معرفی مال غیر نیست، ولی اگر شخص یابنده مقررات مذکور را رعایت نکند، برای مثال، مال لقطه بیش از یک درهم را بدون «تعریف» تصرف کند و آن را به عنوان مال خویش معرفی نمایند مشمول بزه معرفی مال غیر به عوض مال خود می گردد.

 

۵- مال مشاء: منظور از اشاعه در اینجا اشاعه مدنی است یعنی همان چیزی که در (ماده ۵۷۱ قانون مدنی) آمده است: «شرکت عبارت است از اجتماع حقوق مالکین متعدد در شیء واحد به نحو اشاعه». منظور از حقوق مالکین متعدد هم حق مالکیت ایشان است؛ یعنی چند نفر در آن واحد مالک یک شی هستند؛ به نحوی که جزء جزء مال مشاء ملک مالکین متعدد به حساب می آید و هیچ کدام مالکیت مستقل و مفروز بر آن مال ندارند. ‌بنابرین‏ منظور از عبارت «به نحو اشاعه» حالتی است که موضوع مالکیت هیچ یک از مالکان شیء واحد مشخص نباشد، به طوری که هر جزئی از اجزای شیء واحد، در عین حال متعلق حق مالکیت هر یک از ایشان باشد، در غیر این صورت اگر هر یک از دو نفر، مالک یک قسمت معین، از یک شی باشد، به نحوی که هر یک از ایشان مالکیت قسمت مشخصی از آن را دارا باشند، در این صورت اجماع حقوق مالکین، شرکت نیست و از شمول (ماده ۵۷۱ قانون مدنی) خارج است.

 

بدیهی است در مواردی که فرد سهم خویش را به طور مشاع به فروش می رساند مطابق ماده ۵۸۳ قانون مدنی چنین امری صحیح بوده و از موضوع بحث حاضر خروج موضوعی دارد. ‌بنابرین‏ بحث در جایی است که فرد به معرفی مال به بیشتر از سهم خود می پردازد برای مثال فردی که با دیگری شریک است و سه دانگ از یک خانه به نحو مفروز متعلق به اوست حال اینکه وی تمام خانه را مال خود معرفی می نماید.

 

در این خصوص به دیدگاه های حقوقی می پردازیم.

 

برخی[۶۸] معتقدند فروش مال مشاع جرم است ‌بر اساس (ماده ۵۸۱ قانون مدنی)، هیچ یک از شرکای نمی تواند، بدون اجازه شرکای دیگر، در سهم مشترک تصرف کنند. زیرا تصرف هر یک در سهم مشاء خود موجب تصرف در سهم مشاء

 

مشاع، بدون اجازه شرکای دیگر قانونی است. به موجب نظریه شماره ۳۴۴۴/۷ مورخ ۱۹/۱۲/۱۳۵۸ اداره حقوقی قوه قضائیه: «هر چند انتقال ملک مشاع به نحو مفروز از لحاظ حقوقی بدون موافقت سایر شرکای نافذ نیست، ولی اگر مورد انتقال معادل سهم انتقال دهنده باشد از جهت این که سوء نیت نداشته، جنبه کیفری ندارد در غیر این صورت انتقال مال غیر تلقی می شود». همچنین به موجب نظریه شماره ۲۶۵۲/۷ مورخ ۱۰/۷/۱۳۷۰: «اگر شریک مال مشاع فقط سهم خود را مشاعاً فروشد و قصد انتقال سهم سایر شرکای را نداشته باشد این عمل جرم نیست مثلاً کسی که مالک یک دانگ مشاع از منزلی است اگر همان یک دانگ را بفروشد، این عمل عنوان جزایی ندارد. ولی اگر به صورت مفروز یا معین یا اضافه بر سهم خود انتقال دهد یا قصد انتقال سهم شریک را داشته باشد، عمل او انتقال مال غیر محسوب می گردد».[۶۹]

 

برخی دیگر[۷۰] معتقدند چون هر جزء از مال مشاع متعلق به کلیه شرکای می باشد، آن را نمی توان نسبت به هر یک از شرکای به مفهوم واقعی کلمه مال غیر دانست و اصل برائت و آرای صادره از دیوان عالی کشور[رأی شماره ۱۸۴۹- ۱۸/۱۰/۱۳۲۵ شعبه ۵ دیوان عالی کشور و رأی شماره ۶۱۷۰- ۲۰/۹/۱۳۳۷ شعبه ۲ دیوان عالی کشور] در تأیید این نظر باید قائل به عدم وصف جزایی عمل مرتکب بود.

 

به نظر می رسد، معرفی مال غیر به عوض مال خود، در صورتی جرم است که، بدون مجوز قانونی باشد. ماده ۲ قانون مجازات اشخاصی که مال غیر را به عوض مال خود معرفی می نمایند، بر این امر تصریح دارد. در صورتی این عمل، دارای مجوز قانونی است که، با اجازه مالک که حق تصرف در اموال خود دارد باشد، یا به موجب حکم قانون باشد، هر چند مالک، رضایت بر این امر نداشته باشد. ‌بنابرین‏ اجازه مالکی که محجور است، فاقد اثر قانونی است. زیرا اعطای نیابت از جانب مالک به شخص ثالث، در خصوص تصرف در اموال وی، که جوهره آن اهمیتی بر اذن است، مستلزم وجود اراده انشایی، سالم است. از این رو، اجازه صادره از سوی محجورینی که از نظر قانون فاقد اراده انشایی، هستند یا اراده انشایی آن ها به صورت جمع، و کامل مورد شناسایی قانون‌گذار قرار نگرفته است، در خصوص فروش اموال آن ها، نمی تواند موجب اباحه عمل باشد. بدیهی است که چنانچه، ممیز و غیررشید اذن در فروش مال خود به دیگری بدهند، و قبل از فروش، ولی آن ها این امر را تنفیذ کند، عمل مذکور مباح تلقی می شود، اما چنانچه بعد از فروش مال، ولی یا قیم آن را تنفیذ کند، تنفیذ مذکور موجب مباح شدن عمل نمی باشد، زیرا در لحظه فروش مال، کلیه ارکان و شرایط تحقق جرم محقق می باشد، و عمل بعدی ولی، چنین امری را مباح نمی کند. البته باید خاطر نشان ساخت، احراز رکن معنوی و به ویژه قصد و نیت خاص، در این موارد مشکل است. ‌در مورد شخص ورشکسته نیز وضع بر همین منوال است، و اذن او فاقد اثر قانونی است، زیرا فردی که حق تصرف در اموال خود را ندارد، [به موجب ماده ۴۱۸ قانون مجازات تاجر ورشکسته از تاریخ حکم ورشکستگی از مداخله در اموال خود ممنوع است]. نمی تواند به دیگری اذن در تصرف دهد و در صورت اعطای نیابت این امر فاقد اثر قانونی است.

 

در خصوص فردی که اموال وی توقیف شده است، اگر اذن به فروش به دیگری بدهد، در این مورد به نظر می رسد، حکم آن با موارد فوق متفاوت باشد. زیرا به هر حال مالک محجور محسوب نمی شود و اذن وی واجد اثر قانونی است، اما چون شخص ثالث، بر آن حقی دارد، معامله مذکور غیرنافذ است. اما به هر حال، فروش با اذن مالک صورت گرفته است. هر چند دخالت در چنین اموالی مطابق ماده ۶۶۳ قانون مجازات اسلامی، قابل مجازات است.[۷۱]

 

در پایان این مطالب، باید خاطرنشان ساخت که؛ معرفی مال، توسط خود محجور و ورشکسته، و فردی که مال وی توقیف شده است، بزه معرفی مال غیر به عوض مال خود، محسوب نمی شود. زیرا فرد مال خود را معرفی نموده، نه مال دیگری.

 

گفتار دوم: عمل مرتکب

 

از قانون مجازات اشخاصی که مال غیر را به عوض مال خود معرفی می نمایند مصوب ۱۳۰۸، می توان به وضوح استنباط نمود، که عمل مرتکب در جرم مورد بحث، عبارت است از؛ معرفی مال دیگری به عنوان مال خود، و انجام عملیاتی نسبت به آن مال، که همان گونه که در فصل ششم بخش دوم، به آن پرداختیم، این عملیات در قالب یکی از معاملات موجب انتقال عین یا منفعت می گنجد.

 

گفتار سوم: شرایط لازم برای تحقق جرم

 

برای تحقق جرم معرفی مال غیر به عوض مال خود، وجود سه شرط ضروری است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ب.ظ ]




 

قانون دوم: لایحه قانونی تعیین مرجع تجدیدنظر و اعاده دادرسی نسبت به احکام دادگاه عالی انتظامی قضات مصوب ۱۳۵۸٫

 

در ماده یک این قانون پیش‌بینی شده بود: «احکام دادگاه عالی انتظامی قضات دائر به محکومیت قضات تا درجه سه ، قطعی و از درجه چهار به بالا قابل شکایت در هیئت تجدید نظر انتظامی است.» در ماده ۲ نیز هیئت تجدیدنظر انتظامی ، مرجع رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی نیز تعیین شده بود.

 

از جمع دو قانون فوق چنین می‌توانیم نتیجه گیری نماییم که احکام دادگاه عالی انتظامی قضات در خصوص محکومیت وکیل به درجه سه یا بالاتر( احکام دسته اول) قابل درخواست تجدیدنظر از هیئت تجدید نظر انتظامی بوده است .

 

احکام دادگاه عالی انتظامی قضات و هیئت تجدید نظر انتظامی در خصوص محکومیت وکیل به درجه سه یا بالاتر (احکام دسته اول) قابل درخواست اعاده دادرسی از هیئت تجدید نظر انتظامی بوده است .

 

در هیچ یک از دو قانون فوق ، راهکاری برای درخواست تجدیدنظر یا اعاده دادرسی نسبت به احکامی که از سوی دادگاه عالی انتظامی قضات در خصوص تصمیمات هیئت مدیره کانون وکلا مبنی بر رد تقاضای پروانه کارآموزی یا وکالت ، صادر می شده (احکام دسته دوم) پیش‌بینی نشده بود . پس از انقضای مدت اعتراض یا رد شدن اعتراض از سوی دادگاه عالی انتظامی قطعی و غیر قابل تجدید نظر یا اعاده دادرسی بوده است.

 

دوره دوم: پس از لازم الاجراشدن قانون نظارت بررفتار قضات؛

 

همان‌ طور که اشاره نمودیم، قانون نظارت بر رفتار قضات در تاریخ ۱۷/۷/۱۳۹۰ به تصویب رسیده و از چهارم آذرماه ۱۳۹۰ لازم الاجرا شد. دو ماده ۳۶ و ۳۷ این قانون به موضوع آرای قابل اعتراض و اعاده دادرسی پرداخته است. مطابق ماده ۳۶ :« آرای دادگاه عالی مبنی بر محکومیت قاضی به مجازات تا درجه پنج قطعی و در سایر موارد توسط محکوم علیه و ‌در مورد آرای برائت توسط دادستان ، ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ ، قابل اعتراض در دادگاه عالی تجدیدنظر است ».

 

و نیز مطابق ماده ۳۷ : « محکوم علیه می‌تواند نسبت به تمامی احکام محکومیت قطعی یا قطعیت یافته به مجازات درجه پنج به بالا ، صادره از دادگاه عالی یا دادگاه عالی تجدید نظر ، در صورت وجود یکی از موجبات اعاده دادرسی ، درخواست اعاده دادرسی نماید. این درخواست حسب مورد به دادگاه عالی یا دادگاه عالی تجدیدنظر صادرکننده رأی تقدیم و در صورت تجویز اعاده دادرسی از سوی دادگاه مذکور ، در همان دادگاه رسیدگی می شود. تبصــره :جهات اعاده دادرسی در این ماده ، تابع آیین دادرسی کیفری است.»طبق بندهای ۹و۱۲ماده ۵۶ قانون مذکور ، ماده ۳ قانون راجع به تجدید نظر کردن در احکام دادگاه عالی انتظامی قضات مصوب ۹/۱۰/۱۳۳۷ و لایحه قانونی تعیین مرجع تجدید نظر و اعاده دادرسی نسبت به احکام دادگاه عالی انتظامی قضات مصوب ۲۴/۳/۱۳۵۸ ، ملغی شده است. با توجه به جمع مواد یاد شده از قانون نظارت بر رفتار قضات و دو ماده ۱و۲ قانون راجع به تجدید نظر کردن در احکام دادگاه عالی انتظامی قضات که هنوز معتبر است احکام دادگاه عالی انتظامی قضات در خصوص محکومیت وکیل به درجه سه یا بالاتر (احکام دسته اول) قابل اعتراض در دادگاه عالی تجدیدنظر انتظامی قضات است.[۸۸]

 

۲ـ۴ـ مروری بر چند پرونده انتظامی قضات

 

در پایان، به بررسی نمونه های آرای صادره از دادگاه عالی انتظامی قضات درباره تخلفات قضات، می پردازیم.[۸۹]

 

موضوع: صادر نکردن قرار توامان رسیدگی در دو دعوی مرتبط با هم

 

کلاسه پرونده: …

 

شماره دادنامه: …

 

تاریخ رسیدگی: ۲۳/۸/۹۰

 

مرجع رسیدگی: شعبه … دادگاه عالی انتظامی قضات

 

اعضاء دادگاه: آقایان …

 

موضوع رسیدگی: کیفرخواست‌های شماره … ـ ۱۰/۸/۸۹ و … ـ ۱۰/۸/۸۹ دادسرای انتظامی قضات.
خلاصه جریان پرونده: در تاریخ ۲۷/۱۲/۸۸ خانم «ف ـ غ» شکایتی از عملکرد آقایان قضات شعبه … دادگاه عمومی شهرستان … و شعبه … دادگاه تجدیدنظر استان … در دادسرای انتظامی قضات مطرح نموده که با کلاسه … در جریان رسیدگی قرار گرفته و آقای «ض» معاون دادسرای انتظامی قضات در تاریخ ۲۴/۵/۸۹ پس از تهیه گزارشی از چگونگی قضیه نهایتاًً به شرح زیر اظهارنظر نموده است:

 

بین دعوی اصلی و دعوی تقابل ارتباط کامل وجود داشته به گونه‌ای که رسیدگی به یکی از دعاوی مؤثر در دیگری بوده و از همین رو دادگاه قرار رسیدگی توأمان صادر نموده است و در چنین وضعیتی به استناد ماده ۱۴۱ قانون آیین دادرسی در امور مدنی و به منظور حفظ حقوق خواهان دادگاه‌ها در تمام مراحل دادرسی لزوماًً تکلیف ‌داشته‌اند این دو دعوی را تواما مورد رسیدگی قرار دهند و رسیدگی به دعوی اصلی بدون رسیدگی به دعوی تقابل تخلف محسوب و آقایان ۱ـ «الف ـ الف» دادرس علی‌البدل دادگاه عمومی شهرستان … ۲ـ «م ـ د» ۳ـ «الف ـ م» رئیس و مستشار شعبه … دادگاه تجدیدنظر استان … به جهات یاد شده متخلف تشخیص و به استناد ماده ۲۰ نظام‌نامه عقیده به تعقیب انتظامی مشارالیه دارم.

 

آقای دادستان انتظامی قضات با نظریه مذبور موافقت نموده و تعقیب آقای «الف» را معلق نموده و کیفرخواست‌های شماره … ـ۱۰/۸/۸۹ و … ـ۱۰/۸/۸۹ علیه آقایان «م ـ د» رئیس شعبه … دادگاه تجدیدنظر استان … و «الف ـ م» مستشار آن شعبه صادر گردیده و به استناد ماده ۲۰ نظام نامه راجع به تشخیص انواع تقصیرات انتظامی قضات درخواست صدور حکم مجازات انتظامی آنان شده است. با ابلاغ کیفرخواست‌های مذبور به آقایان «د» و «م» مشارالیهما طی لوایحی که به شماره … ـ ۲۷/۱/۹۰ و … ـ ۲۷/۱/۹۰ ثبت دفتر دادگاه عالی انتظامی قضات گردیده‌اند به دفاع پرداخته‌اند متن این لوایح هنگام شور قرائت می‌شود.

 

اینک شعبه … دادگاه عالی انتظامی قضات به ترتیب مرقوم تشکیل است با بررسی مندرجات اوراق پرونده، قرائت گزارش تهیه شده و لوایح واصله و پس از کسب عقیده آقای «ع» معاون اول و نماینده دادسرای انتظامی قضات مبنی بر: «اتخاذ تصمیم شایسته و قانونی …» و با انجام مشاوره به شرح زیر مبادرت به صدور رأی‌ می‌کند:

 

رأی دادگاه

 

تخلف آقایان «م ـ د» رئیس شعبه … دادگاه تجدیدنظر استان … و «الف ـ م» مستشار آن شعبه به شرح نظریه مبنای کیفرخواست محرز است و دفاعیات به عمل آمده مؤثر در مقام نیست. ‌بنابرین‏ به استناد صدر ماده ۲۰ نظامنامه راجع به تشخیص انواع تقصیرات انتظامی قضات هر یک از مشارالیهما به توبیخ کتبی با درج در برگ خدمت محکوم می‌شوند. این رأی قطعی است.

 

موضوع: عدم تعیین مسئولیت خواندگان در پرداخت چک

 

کلاسه پرونده: …

 

تاریخ رسیدگی: …

 

شماره دادنامه: …

 

مرجع رسیدگی: شعبه … دادگاه عالی انتظامی قضات

 

اعضای دادگاه: آقایان …

 

موضوع رسیدگی: کیفرخواست شماره … ـ ۱۸/۱/۸۹ دادسرای انتظامی قضات.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:37:00 ب.ظ ]




 

    1. . Forness, S. ↑

 

    1. . Fernald, G. ↑

 

    1. . visual, auditory, kinesthetic, tactile ↑

 

    1. . social confidence training ↑

 

    1. . Moneta, I. ↑

 

    1. . Rousseau, C. ↑

 

    1. .traditional stories ↑

 

    1. . Cole, P. ↑

 

    1. . Chan, L. ↑

 

    1. .props ↑

 

    1. .engaging ↑

 

    1. . Pendzik, S. ↑

 

    1. . Casson, J. ↑

 

    1. .educable ↑

 

    1. . Weber, A.M. ↑

 

    1. . Hean, C. ↑

 

    1. . The British Assocation of Dramatherapists ↑

 

    1. . Scholl, B. ↑

 

    1. . American Association on Intellectual and Developmental Disabilities ↑

 

    1. . Schalock, R.L. ↑

 

    1. . Lukasson, R.A. ↑

 

    1. . Shogren. K.A. ↑

 

    1. . Attention Test- Toulouse- Pieron ↑

 

    1. . Kay, S. R. ↑

 

    1. .ِDoll, E. A ↑

 

    1. .Binet, A. ↑

 

    1. .Thorndike, E. L. ↑

 

    1. . Hardman, M.M. ↑

 

    1. . Drew, C.J ↑

 

    1. . Egan, M.M. ↑

 

    1. . Schalock, R.L. ↑

 

    1. . Lukasson , R.A. ↑

 

    1. . Shogren , K.A. ↑

 

    1. . Borthwick-Duffy ,S. ↑

 

    1. . Bradley, V., ↑

 

    1. . Buntinx, W.H.E. ↑

 

    1. . Wechsler Intelligence Scale for Children ↑

 

    1. . prevalence ↑

 

    1. . intermittent ↑

 

    1. . limited ↑

 

    1. . extensive ↑

 

    1. . pervasive ↑

 

    1. . trainable ↑

 

    1. . custodial or supportable ↑

 

    1. . critical thinking ↑

 

    1. . Van de, L.P. ↑

 

    1. . Heskes, T. ↑

 

    1. . Gielen, S. ↑

 

    1. . Pashler, S. ↑

 

    1. . Szymura. B. ↑

 

    1. . Ncka, E. ↑

 

    1. . Daeyeol, L. ↑

 

    1. . input ↑

 

    1. . motivation ↑

 

    1. . inhibitatory ↑

 

    1. . propriceptive ↑

 

    1. . Rodriguez, V. ↑

 

    1. . Freiwald, W. ↑

 

    1. . Pratt, H.D. ↑

 

    1. . Greydanus, D.E. ↑

 

    1. . gaze ↑

 

    1. . Concentration ↑

 

    1. . sub cortex ↑

 

    1. . parietal lobe ↑

 

    1. . colliculi superiores ↑

 

    1. . polvinar ↑

 

    1. Charman, T. ↑

 

    1. . focused attention ↑

 

    1. . Schweizer, K. ↑

 

    1. . Zimmermann, P. ↑

 

    1. . Koch, W. ↑

 

    1. . Kassel, J.D. ↑

 

    1. . selective attention ↑

 

    1. . Fran, B. ↑

 

    1. . Hardan, A. ↑

 

    1. . Sahl, R. ↑

 

    1. . divided attention ↑

 

    1. . sustain attention ↑

 

    1. . anticipatory attention ↑

 

    1. . Jamez, W. ↑

 

    1. . overt attention ↑

 

    1. . covert attention ↑

 

    1. . Martin, N. ↑

 

    1. . Marois, R. ↑

 

    1. . Kotchobey, B. ↑

 

    1. . Washer, E. ↑

 

    1. . Verleger, R. ↑

 

    1. . Snowden, R. ↑

 

    1. . Mangels, I.A. ↑

 

    1. . Picton, T.W. ↑

 

    1. . Craik, F.I.M. ↑

 

    1. . Penny, L. ↑

 

    1. . Mcdonald, P.A. ↑

 

    1. . MacLeod, C.M. ↑

 

    1. . Huguenin, N.H. ↑

 

    1. . Merrienboer, A. ↑

 

    1. . Van, C. J.G. ↑

 

    1. . Schuurman, M.B.M. ↑

 

    1. . Paas, F.G.W.C ↑

 

    1. . Morrison, I. ↑

 

    1. . Mangun, G.R. ↑

 

    1. . Buck, L.A. ↑

 

    1. . Monno, A. ↑

 

    1. . Temprado, J.J. ↑

 

    1. . Zanon, P.G.L. ↑

 

    1. . Bartolona, P. ↑

 

    1. . Sieroff, E. ↑

 

    1. . Chocron, S. ↑

 

    1. . Decoix, C. ↑

 

    1. . Morrone, M ↑

 

    1. . Denti, V. ↑

 

    1. . Spinelli, D. ↑

 

    1. . Cherry, K.E. ↑

 

    1. . Njardvik, U. ↑

 

    1. . Dawson, J.E. ↑

 

    1. . Wilson, P. ↑

 

    1. . Maruff, P. ↑

 

    1. . Gautier, T. ↑

 

    1. . Droit-Volet, S. ↑

 

    1. . Silver, L.B. ↑

 

    1. . major ↑

 

    1. . Vervisch, S. ↑

 

    1. . Potgieter, J. ↑

 

    1. . Lagae, L. ↑

 

    1. .Dupuy, T.R. ↑

 

    1. . Epstein, M.H. ↑

 

    1. . Cullinan, D. ↑

 

    1. . Gadow, K.D. ↑

 

    1. . Mangels, J. ↑

 

    1. . Picton, T. ↑

 

    1. . Craik, F.I.M. ↑

 

    1. . Powell, S. ↑

 

    1. . Bardos, A. ↑

 

    1. . Talcott, J.B. ↑

 

    1. . Iani, C. ↑

 

    1. . Nicoltti, R. ↑

 

    1. . Rubichi, S. ↑

 

    1. . Umilta, C. ↑

 

    1. . Ratcy, L. ↑

 

    1. . amphetamines ↑

 

    1. . methyl fenidate ↑

 

    1. . Psycho Educational Counseling ↑

 

    1. . Ruff, E. ↑

 

    1. . Rothbart, B. ↑

 

    1. . Bortoli, A. ↑

 

    1. . Brown, P. ↑

 

    1. . Emunah, R. ↑

 

    1. . Mortad, D. ↑

 

    1. . Viola Spolin ↑

 

    1. . Peter Slade ↑

 

    1. . Marion Lindkvist ↑

 

    1. . Richard Caurtney & Gertrud Schattner ↑

 

    1. . David Johnson ↑

 

    1. . Eleanor Irwin ↑

 

    1. . Rabert Landy ↑

 

    1. . Aesthetic illusion ↑

 

    1. . Catanach, C. A. ↑

 

    1. . Minde, R. ↑

 

    1. . The British Association of Dramatherapists ↑

 

    1. . emotional & physical integration ↑

 

    1. . personal growth ↑

 

    1. . symptom relief ↑

 

    1. . role play ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:09:00 ب.ظ ]




اظهارنامه صادراتی (اظهارنامه کالای خروجی) توسط گمرک در اختیار صادر کنندگان بازارچه مرزی قرار می‌گیرد تا نسبت به تکمیل اظهار نامه فوق توسط صاحب کالا یا نماینده قانونی او تنظیم شود . ‌بنابرین‏ اظهار نامه اوراق چاپ شده است که توسط صاحب (یا نماینده قانونی او) تکمیل و تنظیم می‌گردد لذا در هنگام صدور کالا از کشور (قلمرو گمرکی) باید با تنظیم اظهارنامه نسبت ‌به این امر اقدام نمود البته با توجه به اینکه صادرات از طریق بازارچه های مرزی صادرات قطعی است لذا در این رابطه اظهارنامه کالای صادرات قطعی تنظیم می‌گردد . البته در بسیاری از کشورها به هنگام خروج کالا از قلمرو گمرکی فقط کافی است کالا به هنگام خروج در سکوی ارزیابی یا عبور از کانال سبز یا قرمز قرار داده شود ، مثل این است که صاحب کالا یا نماینده قانونی او اظهارنامه را تنظیم و به گمرک تسلیم نموده باشد .

البته لازم به توضیح است که مشخصات محموله شامل نوع – ابعاد – تعداد بسته ها ، وزن با ظرف و علامت و شماره می‌باشد و مشخصات کالا نیز شامل تعرفه – نوع کالا – تعداد یا مقدار کالا – وزن خالص و ارزش صادراتی کالا است و در این فرم تنظیم شده (اظهارنامه صادراتی) هزینه های گمرکی (انبارداری – باربری و …) ثبت شده است . ‌بنابرین‏ تنظیم فرم های اظهارنامه صادراتی برای صدور کالا از طریق بازارچه های مرزی الزامی است . که تکمیل این فرم برای کسانی که تصمیم به صدور کالا از طریق بازارچه های مرزی می نمایند اجباری است . که با پر کردن فرم اظهارنامه مربوطه عملیات صدور کالا در بازارچه ها شروع می‌گردد که دارای دورو می‌باشد و حاوی اطلاعات مذکور می‌باشد .

ارزیابی کالاهای صادراتی

در هنگام ارزیابی کالای صادراتی مسایل زیر مورد بررسی قرار می‌گیرد که حائز اهمیت است .

الف – مشخصات کالای صادراتی با اظهارنامه مطابقت داده می شود .

ب – محتویات کالای صادراتی با اظهارنامه مطابقت داده می شود .

ج – محتویات اسناد ، اظهارنامه و کالای موجود مطابقت داده می شود .

د – بررسی و اطمینان از صحت ارزش کالای صادراتی و مطابقت آن با محتویات ارزش کالای صادراتی و کالای موجود .

ه – معاینه و آزمایش کالا در جایی که قیمت های صادراتی اعلام شده بر حسب مواد متشکله متفاوت است

ی – پلمپ و سیم و سرب (لاک و مهر) بسته ها در صورت لزوم

در این قسمت (قسمت ارزیابی) پس از ارسال پرونده از دفاتر گمرکات رئیس گروه ارزیابی پس از بررسی اجمالی با توجه به نوع جنس و تخص هر یک از ارزیابان ، ارزیاب مربوطه را تعیین و عملیات ارزیابی را به ارزیاب واگذار می کند . که ارزیاب از دیدگاه های مختلف عملیات ارزیابی را انجام داده و مورد بررسی و کنترل قرار می‌دهد . که شامل بررسی در خصوص موارد ذیل است :

بررسی مدارک پیوست اظهارنامه و کنترل کامل بودن و صحت آن ها

کنترل پیوست بودن انواع مجوزها

کنترل محاسبات

کنترل تخصصی اجرای بخشنامه ها و دستورالعمل صادره

بازدید از کالاهای صادره

کنترل تعداد بسته های صادراتی ، بسته بندی و تعداد موجود در رشته ها با مقایسه مدارک

شناخت نوع کالا

مطابقت کالای اظهار شده یا تعرفه

مطابقت مشخصات فنی با مشخصات اظهار شده

ارسال به آزمایش در صورت نیاز

ارسال و ارجاع به قیمت تعیین ارزش جهت ارزش واقعی کالا

امضاء اظهارنامه

صدور اسناد ترخیص

بعد از اینکه مراحل قبلی انجام گردید پس از اطمینان از صحت مندرجات اظهارنامه و تطبیق کامل کالای صادراتی به همراه اسناد با قوانین و مقررات و دستورالعمل ها و بخشنامه ها ، اظهارنامه از طرف رئیس گمرک امضاء و به عنوان سند ترخیص نسخه ای از آن تسلیم صاحب کالا می‌گردد .

به عبارت دیگر صدور ایناد ترخیص بعد از انجام مراحل ارزیابی کالای صادراتی است ، که بر اساس این سند صاحب کالا با در دست داشتن پروانه گمرکی به انبار مراجعه می کند و کالای مربوطه را تحویل می‌گیرد .

خلاصه مراحل صدور کالا

صدور کالا از طریق بازارچه های مرزی دارای مراحلی است که برای سهولت این مراحل در ۶ عنوان از جمله اسناد و مدارک تنظیم اظهارنامه ، تطبیق اسناد ،صندوق ، ارزیابی کالا و سند ترخیص و طبقه بندی شده است

سند ترخیص

در این مرحله سند ترخیص صادر می‌گردد و اظهارنامه پس از انجام تشریفات گمرکی که بر اساس قوانین و مقررات انجام شده است امضاء می‌گردد .

واردات

عمل وارد کردن یا فراهم کردن موجبات ورود کالایی به یک قلمرو گمرکی را واردات می‌گویند که در اصطلاح لاتین Importation نامیده می شود .

همان طوری که گفته شد واردات به معنای ورود کالا به قلمرو گمرکی است . لذا واردات در قلمرو سیاسی مثل مناطق آزاد تجاری مشمول این عنوان نخواهد شد . ورادات به صور مختلف انجام می‌گیرد که منظور از واردات در بازارچه های مرزی واردات قطعی است و شامل ورود موقت ، کالای مرجوعی و … نمی گردد . به عبارت دیگر واردات به عمل آوردن یا سبب آورده شدن هر نوع کالایی به داخل قلمرو گمرکی است و به تعبیر دیگر به عمل وارد کردن هر نوع اجناسی به قلمرو گمرکی واردات گفته می شود .

وارد کننده کالا در بازارچه مرزی[۳۵]

به شخص یا اشخاصی این اصطلاح دلالت دارد که اقدام به وارد کردن کالاهای مورد مصرف در داخل منطقه می کند ؛ و عمل واردات را بر اساس مجوزهای مورد نظر انجام می‌دهد و شخصی یا اشخاصی هستند که نسبت به مقررات واردات و صادرات کشور و قوانین تجاری کشور فروشنده با اطلاع می‌باشد .

واردات قطعی

منظور از واردات قطعی کالاهایی هستند که برای مصرف یا فروش سفارش شده و به کشور وارد و با انجام تشریفات قطعی گمرک از جمله پرداخت حقوق و عوارض ورودی از گمرک ترخیص می وند . ‌بنابرین‏ واردات کالا در بازارچه های مرزی به منظور ماندن دائم در قلمرو گمرکی می‌باشد و از آن ها حقوق و عوارض ورودی دریافت می‌گردد ؛ و این تشریفات آن ها نیز برای ترخیص قطعی است و از تشریفات غیرقطعسی برخوردار نیستند .که برای این نوع از واردات در بازارچه های مرزی البته با توجه به اینکه کالاهای وارداتی جزء کالاهی مشروط باشند نیاز به مجوز ورود و سایر اجازه ها و گواهی های لازم می‌باشد که می باید صاحب کالا نسبت به اخذ این مجوز اقدام نماید .‌بنابرین‏ همان طوری که گفته شد واردات قطعی شامل کالاهایی هستند که برای مصرف در داخل کشور اظهار گردیده و زمینه‌های ترخیص آن از گمرک فراهم می‌آید و در نتیجه با انجام تشریفات قطعی گمرکی نسبت به ترخیص آن اقدام می شود .

ماده ۱ آئین نامه اجرایی قانون امور گمرکی بر واردات قطعی اشاره دارد و مبین این واقعیت است که حقوق گمرکی و سود بازرگانی و عوارض مذکور در ماده ۲ قانون امور گمرکی فقط از واردات قطعی دریافت می شود و منظور از واردات قطعی به کشور کالایی است که برای مصرف در داخل کشور اظهار و از گمرک مرخص می شود .

ماده ۲۵۶ آ . ا . ق . ا . گ اشاره به وارد کردن کالای مجاز و بخشوده از راه غیر مجاز دارد ‌بنابرین‏ هر گاه کسی کالایی را که ورود آن به کشور مجاز و از حقوق گمرکی و سود بازرگانی و عوارض بخشوده است جز از راه های مجاز از سایر راه ها بدون کسب اجازه قبلی گمرک وارد نماید عمل او تخلف از مقررات گمرکی محسوب می‌گردد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:40:00 ب.ظ ]




 

‌بنابرین‏ «شکست سند» یعنی انجام اعمالی که به حق جنبه رسمی می‌دهد و این اعمال عبارت از نوشتن است و شامل دو عمل است: یکی تنظیم سند و دیگری ثبت سند.

 

در این باره ماده ۱۶ آ.د.ا.رمی‌گوید: «هیچ سندی را نمی توان تنظیم و در دفتر اسناد رسمی ثبت نمود مگر آن که موافق با مقررات قانون باشد»[۱۷]. پس، تنظیم سند، مقدمه ثبت سند است و ثبت سند در دفتر رسمی که از طرف سازمان ثبت چاپ شده است، انجام می شود.

 

بند دوم: ارکان و شرایط تنظیم سند رسمی

 

با توجه به روشن شدن مفهوم سند رسمی از جهات مختلف، ذیلاً به تشریح عناصر تشکیل‌دهنده سند رسمی مندرج در ماده ۱۲۸۷ ق.م. می‌پردازیم.

 

الف: تنظیم سند به وسیله مامور رسمی

 

طبق ماده ۱۲۸۷ ق.م یکی از شرایط رسمیت سند، تنظیم آن در اداره ثبت اسناد و املاک، دفاتر اسناد رسمی یا نزد سایر مأمورین رسمی می‌باشد. ملاحظه می‌شود در قانون به اداره ثبت و دفاتر اسناد رسمی صریحاً اشاره شده است اما منظور از مأمور رسمی «کسی است که از طرف مقامات صلاحیت‌دار کشور برای تنظیم سند رسمی معین شده باشد خواه مستخدم دولت باشد یا غیر‌مستخدم مانند سران دفاتر اسناد رسمی»[۱۸]. ‌بنابرین‏ سند تنظیمی نزد کسی که از طرف مقام صلاحیت‌دار تعیین نشده و یا مدت مأموریت او خاتمه یافته است فاقد وصف رسمی است اگرچه دیگران از مأمور رسمی نبودن وی آگاه نباشند.

 

ب: تنظیم سند در حدود صلاحیت مأمورین رسمی:

 

در صورتی اسناد تنظیم‌شده در ادارات ثبت اسناد و املاک و دفاتر اسناد رسمی و نزد سایر مأمورین صلاحیت‌دار، رسمی است که در حدود صلاحیت قانونی آن ها تنظیم شده باشد. این صلاحیت به صلاحیت ذاتی و صلاحیت نسبی تقسیم می‌گردد:

 

الف- صلاحیت ذاتی: عبارت است از اختیار قانونی مأمور رسمی در تنظیم سند مانند وظیفه سران دفاتر اسناد رسمی در تنظیم و ثبت اسناد و تصدیق صحت امضای مراجعین طبق ماده ۴۹ ق.ث. یا وظیفه کارکنان ادارات ثبت احوال در صدور شناسنامه پس از طی مراحل قانونی.

 

ب-صلاحیت نسبی: عبارت است از محدوده اختیار قانونی مأمور رسمی از حیث زمان و مکان در تنظیم سند. در این زمینه ماده ۲ ق.ث. مقرر داشته است: «مدیران و نمایندگان ثبت و مسؤولین دفاتر و صاحبان دفاتر اسناد رسمی جز در محل مأموریت خود نمی‌توانند انجام وظیفه نمایند اقدامات آن ها در خارج از محل اثر قانونی ندارد». این ماده در واقع صلاحیت محلی مأمورین رسمی ثبت را تعیین می‌کند[۱۹].

 

همچنین مأمورین رسمی و سران دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق حق تنظیم سند در ایام مرخصی و انفصال و تعلیق را ندارد و اقدامات آن ها در این ایام فاقد اثر قانونی خواهد بود که این نیز بیانگر صلاحیت زمانی آن ها است.

 

ج : رعایت مقررات قانونی در تنظیم سند:

 

اسناد تنظیمی نزد مأمورین رسمی صلاحیت‌دار در صورتی رسمی است که بر طبق مقررات قانونی تنظیم و ثبت شده باشد. با توجه به مقررات جاری تشریفات قانونی تنظیم و ثبت سند دو دسته‌اند:

 

۱- تشریفات و مقرراتی که عدم رعایت آن ها در تنظیم سند‌، سند را از رسمیت خارج می‌کند. بر این‌اساس، عدم رعایت مقررات مربوط به تنظیم سند رسمی موضوع ماده ۱۲۸۷ ق.م. سند را از رسمیت خارج می‌کند همچنان‌که ماده ۱۲۸۹ ق.م. مقرر داشته «غیر از اسناد مذکوره در ماده ۱۲۸۷ ق.م سایر اسناد عادی است» و ماده ۱۲۹۳ ق.م. که در تأیید مراتب فوق مقرر نموده: «هرگاه سند به وسیله یکی از مأمورین رسمی تنظیم اسناد تهیه شده لیکن مأمور صلاحیت تنظیم آن سند را نداشته و یا رعایت ترتیبات مقرره قانونی را در تنظیم سند نکرده باشد، سند مذبور در صورتی که دارای امضا یا مهر طرف باشد عادی است».

 

۲- تشریفات قانونی که رعایت آن ها سند را از رسمیت خارج نمی‌کند. مانند عدم رعایت مقررات راجعه به تمبر موضوع ماده ۱۲۹۴ ق.م. که مقرر داشته: ‌«عدم رعایت مقررات راجعه به حق تمبر که به اسناد تعلق می‌گیرد، سند را از رسمیت خارج نمی‌کند». ‌بنابرین‏ سندی که در ظاهر دارای شرایط قانونی مقرر در ماده ۱۲۸۷ ق.م. است، رسمی فرض می‌شود مگر این‌که ثابت شود فاقد یکی از شرایط اساسی است

 

‌بنابرین‏ اگر سند نزد سردفتری که منفصل شده است یا مأموری که صلاحیت آن را نداشته است تنظیم گردد آن سند رسمیت نداشته و در بعضی موارد اعتبار هم ندارد.

 

همچنین اگر سندی نزد مأمورین ذیصلاح تنظیم ولی مقررات قانونی در تنظیم آن رعایت نشده باشد آن سند رسمیت نخواهد داشت.

 

نتیجه می گیریم که تشریفات قانونی ثبت اسناد بر دو قسم است:

 

-:تشریفاتی که عدم رعایت آن ها سند را از رسمیت خارج می‌کند مانند عدم امضاء سردفتر

 

-: تشریفاتی که عدم رعایت آن ها سند را از رسمیت خارج نمی کند، مانند عدم رعایت مقررات راجع به تمبر[۲۰] (ماده ۱۲۹۴ ق.م )

 

بند سوم: اقسام سند رسمی

 

سند رسمی نیز دارای اقسامی است که پرداختن به آن ها خالی از فایده نیست

 

الف : اقسام سند رسمی از حیث نوع و ماهیت آن

 

۱-سند رسمی مدنی: مانند تعهدات، عقود و تصرفات قانونی.

 

۲-سند رسمی عمومی: مانند: دستورات و تصمیمات اداری و معاهدات.

 

۳-سند رسمی قضائی: مانند, تصمیمات قضائی، دادنامه، قرارها، احکام.

 

۴-سند رسمی ثبتی: مانند: سند مالکیت که طی تشریفاتی در اداره ثبت اسناد و املاک تنظیم می شود.

 

۵-سند رسمی محضری: مانند اسنادی که در دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق تنظیم می شود.

 

ب: اقسام سند رسمی از حیث نوع استفاده و کاربردی آن

 

۱-اسناد رسمی اثباتی: کلیه اسناد این دلالت را دارند (Preure Precostituee).

 

۲-اسناد رسمی اجرائی: صرفاً شامل اسنادی است که قوه اجرا، امکان صدور اجرائیه را دارند و در اصطلاح، اسناد لازم الاجراء نامیده می‌شوند.[۲۱]

 

بند چهارم : اجزاء سند رسمی

 

قبل از پرداختن به آثار سند رسمی لازم است راجع به اجزا اصلی سند رسمی که در آثار هر سند مؤثر است کمی سخن بگوییم. اسناد رسمی به طور کلی شامل دو قسمت هستند:

 

الف) محتویات سند ب) مندرجات سند

 

الف) محتویات سند : محتویات، مربوط به فرم سند است که تقریباً در هر سندی ثابت باشد مانند تاریخ تنظیم سند، شماره دفترخانه تنظیم کننده سند و موضوع سند(بیع، وکالت، قرارداد یا وصیت یا غیره) امضاء طرفین تنظیم کننده سند و امضای سر دفتر و دفتریار و مانند این که شامل محتویات سند است و در هر سندی به تفاوت وجود دارد.[۲۲]

 

ب ) مندرجات سند: مندرجات هرسندی دو قسمت است. که به شرح ذیل می‌باشد:

 

۱- اقراریرعلیه طرفین تنظیم کننده سند: یعنی آنچه که طرفین اظهار می‌کنند یا طرف تنظیم کننده عنوان می‌کند و سردفتر در سند منعکس می­ کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:12:00 ب.ظ ]




 

ج) تعاملات اجتماعی: متخصصان مالی، روانشناسی اجتماعی را کمتر مورد توجه قرار داده‌اند. نظریه پردازان مالی تاثیر اطلاعات بر روی قیمت سهام و حجم معاملات را بررسی کرده‌اند، اما تحقیقات کمتری راجع به تعاملات اجتماعی بین افراد در بازار سهام انجام داده‌اند. اشخاص گرایش دارند تا در تصمیم گیری ها و قضاوت هایشان با دیگران هم نوا شوند .اکثر سرمایه گذاران دچار عکس العمل های احساسی در جو بازار می‌شوند. به عبارت دیگر حتی زمانی که سیگنال های اطلاعاتی به فرد می‌گویند خرید وفروش کدام یک مناسب است، سرمایه گذاران باز هم نسبت به تصمیم گیری صحیح مردد هستند. باید توجه کرد که برخی از الگوهای اشاره شده در بالا، با هم در تعارض هستند. در اینجا ممکن است این سئوال پیش بیاید که کدام الگو صحیح است؟ در پاسخ ‌به این سئوال باید گفت این که کدام الگوی رفتاری در بازار غالب می شود به شرایط و زمینه ای که اطلاعات در آن پخش می شود بستگی دارد (همان منبع).

 

رفتار توده وار عبارت است از الگوی رفتاری همبسته بین افراد (دونو[۱۰]، ۱۹۹۶).

 

در تعریفی دیگر، توده واری عبارت است از پذیرش ریسک فراوان بدون اطلاعات کافی، به عبارتی می توان آن را قصد و نیت آشکار سرمایه گذاران جهت تکرار کردن رفتار سایر سرمایه گذاران تعریف نمود (بیخچاندانی[۱۱]، ۲۰۰۱).

 

سرمایه گذاران و مدیران صندوق های سرمایه گذاری رفتار توده ای یا رفتار رمه ای را به صورت پذیرش ریسک فراوان بدون اطلاعات کافی، افزایش نرخ معاوضه ریسک و بازده و اولین نشانه اغتشاش و فرار به پناهگاه مناسب تر توصیف می‌کنند. بعضی از مشاهدات توسط شرکت کنندگان در بازار نشان می هد که رفتار رمه ای، نوسانات و بی ثباتی بازار را افزایش و شکنندگی سیستم مالی را شدیدتر و وخیم تر می‌کند (بیخچاندنای و شارما[۱۲]، ۲۰۰۱).

 

چنانچه اکثر سهام‌داران اقدام به خرید سهام پرطرفدار نمایند این امر می‌تواند تنها ناشی از ورود اطلاعات مرتبطی باشد که به طور مستقل منجر به واکنش سهام‌داران شده است. در عوض منطق رفتار توده وار که مورد بررسی قرار می‌گیرد عبارت است از آنکه فردی قادر است تصمیم گیری اشتباهی را به طور سیستماتیک به کلیه افراد منتقل نماید (دونو[۱۳]، ۱۹۹۶).

 

در حرکات توده واری در بازار اوراق بهادار، گروه سرمایه گذاران و مدیران صندوق های سرمایه گذاری، نیز می‌توانند به عنوان توده ای به تصویر کشیده شوند که بدون داشتن اطلاعات کافی، مبادرت به انجام اقدامات مخاطره آمیز و مشابه آن ها جهت کسب منفعت می نمایند و با اولین نشانه های بحران به سرعت به سمت پناهگاه های امن هجوم می‌برند. این امر عمدتاً ناشی از نبود تقارن اطلاعاتی و تحلیل های کارشناسانه مناسب، نبود یا کمبود شفافیت اطلاعاتی و معاملاتی، نبود الزامات افشای اطلاعات و جلب اطمینان سرمایه گذاران از این رهگذر، و نهایتاًً عدم کارایی بازار سرمایه می‌باشد. اگر بازار دقیقاً کارا باشد رفتار توده وار وجود ندارد، اما واقعیت این است که رفتار توده وار وجود داشته و به ناکارآمدی بازار منجر می شود و ناکارآمدی بازار به بروز رفتار توده وار دامن می زند (سعیدی و فرهانیان، ۱۳۹۰، ص ۵۰۱).

 

بر این اساس این پژوهش سعی دارد به بررسی تأثیر تبادل اطلاعات و تورش های رفتاری در توضیح رفتار توده ای سهام‌داران استان زنجان بپردازد. این پژوهش قصد دارد پاسخ سوال زیر را مشخص نماید که:

 

آیا تبادل اطلاعات بر تورش های رفتاری در توضیح رفتار توده ای تاثیر دارد؟

 

۱-۳- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

شواهد تجربی در روانشناسی اجتماعی در خصوص رفتار افراد در گروه ها، بیان داشته اند که افراد از تصمیمات گروه پیروی می نمایند، حتی زمانی که درمیابند گروه اشتباه می‌کنند. توده واری در بازارهای مالی توسط افرادی که عقاید شخصی خود را سرکوب می نمایند و تصمیمات سرمایه گذاری خود را حتی زمانی که با پیش گویی های گروه موافق نیستند، تنها بر اساس اقدامات جمعی بازار اتخاذ می نمایند، مشخص می شود (چرستی[۱۴]، ۱۹۹۵).

 

اکثر نظریه های اقتصادی و مالی بر اساس این فرض قرار دارند که افراد به صورت کاملا عقلایی عمل می‌کنند و تمامی اطلاعات موجود را در زمان تصمیم گیری اقتصادی ارزیابی می‌کنند. با این حال مالی رفتاری، با رویکرد بررسی نقش عوامل روانشناسی در محیط های مالی و در رفتار فعالان اقتصادی نشان داده است که افراد در دنیای واقعی از هیجانات و خطاهای شناختی متاثر می‌گردند و رفتاری کمتر از حد بهینه خواهند داشت که مغایر با فرضیه انسان اقتصادی عقلایی در نظریه های کلاسیک اقتصادی و مالی است. مطالعات رفتاری و آنچه در روانشناسی شناختی بحث می شود، رفتار انسان را بهتر معرفی می‌کند و می‌گوید انسان هر قدر هم عقلایی، در برخی موارد دچار تورش های رفتاری می شود. این تورش ها باعث شناخت محدود یا با انحراف از واقعیت می شود و در نتیجه باعث عکس العمل های گاه غیر منطقی یا به دور از عقل می شود (سعیدی و فرهانیان، ۱۳۹۰).

 

در این پژوهش سعی بر این است که عواملی که منجر به ایجاد رفتار توده وار و تورش های رفتاری بین سهام‌داران در بازار اوراق بهادار می شود توسط پژوهشگر شناسایی شود تا با کاربردی کردن نتایج این پژوهش از ضررهای متناوب سهام‌داران بورس اوراق بهادار کاسته شود.

بر این اساس و با توجه به مطالب ذکر شده در قسمت بیان مسئله و با توجه به اینکه طبق مشاهدات و مطالعات موجود تا کنون چنین تحقیقی در سطح کشور انجام نشده اجرای این پژوهش ضروری بنظر رسید.

 

۱-۴- اهداف پژوهش

 

۱-۴-۱- اهداف علمی

 

    1. بررسی تاثیرعدم اطمینان محیطی بر تبادل اطلاعات میان سهام‌داران.

 

    1. بررسی تاثیر مشخصات شناختی سهام‌داران بر تبادل اطلاعات میان آن ها.

 

    1. بررسی تاثیر تبادل اطلاعات میان سهام‌داران بر تورش رفتاری.

 

  1. بررسی تاثیر تورش های رفتاری سهام‌داران بر رفتار توده ای آن ها.

 

۱-۴-۲- اهداف کاربردی

 

با توجه به اینکه هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر تبادل اطلاعات و تورش های رفتاری در توضیح رفتار توده ای می‌باشد. لذا نتایج پژوهش حاضر می‌تواند مورد استفاده تمامی سهام‌داران، سرمایه گذاران، دولت، اعتباردهندگان و صندوق های سرمایه گذاری، مؤسسات مالی و اعتباری واقع بشود. همچنین جامعه علمی و پژوهشی کشور می‌تواند از نتایج این تحقیق بهره مند شود .

 

۱-۵- پرسش های پژوهش

 

پرسش های اصلی:

 

    1. آیا عدم اطمینان محیطی بر تبادل اطلاعات میان سهام‌داران تاثیر دارد؟

 

    1. آیا مشخصات شناختی سهام‌داران بر تبادل اطلاعات تاثیر دارد؟

 

    1. آیا تبادل اطلاعات بر تورش های رفتاری تاثیر دارد؟

 

  1. آیا تورش های رفتاری سهام‌داران بر رفتار توده ای تاثیر دارد؟

پرسش های فرعی:

 

      1. آیا تعصب توهم کنترل بر تبادل اطلاعات تاثیر دارد؟

     

      1. آیا تعصب اعتماد بر تبادل اطلاعات تاثیر دارد؟

     

      1. آیا تعصب اسناد به خود بر تبادل اطلاعات تاثیر دارد؟

     

    1. آیا مغالطه سرمایه گذاران بر تبادل اطلاعات تاثیر دارد؟

 

۱-۶- فرضیه های پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




۱۹کودکانی که فیلم‌های خشن می بینند چه میزان پرخاشگر می‌شوند

۲۰رفتار نامناسب والدین تا چه اندازه در پرخاشگری مؤثر است

نام و نام خانوادگی : سن : جنس : تاریخ :

بررسی عوامل پرخاشگری دانش آموزان از دیدگاه معلمین

 

جداول مربوط به سوال یک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درجه خیلی زیاد زیاد متوسط کم جمع فراوانی ۶۱ ۳۰ ۶ ۳ ۱۰۰ درصد ۶۱% ۳۰% ۶% ۳% ۱۰۰%

حدود ۹۱ /۰ درصد از معلمین معتقد هستند که تنبیه بدنی کودک در میزان پرخاشگری دانش آموزان در حد خیلی زیاد و زیاد مؤثر است . در حالی که در خدود ۳% اعتقاد کم دارند و حدود ۶%درصد در حد متوسط اعتقاد دارند و در نتیجه تنبیه بدنی کودک در حد بسیار زیاد در پرخاشگری کودک تاثیر دارد .

 

بررسی عوامل پرخاشگری دانش آموزان از دیدگاه معلمین

 

جداول مربوط به سوال دوم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درجه خیلی زیاد زیاد متوسط کم جمع فراوانی ۱۲ ۷۸ ۶ ۴ ۱۰۰ درصد ۱۲% ۷۸% ۶% ۴% ۱۰۰%

 

 

حدود ۹۰ % از معلمین معتقد هستند که تبعیض بین کودکان در میزان پرخاشگری دانش آموزان در حد خیلی زیاد و زیاد مؤثر است در حالی که حدود ۶ % در حد متوسط و حدود ۴ % اعتقاد ندارند در نتیجه تبعیض بین کودکان در حد بسیار زیادی در پرخاشگری تاثیر دارد .

 

بررسی عوامل پرخاشگری دانش آموزان از دیدگاه معلمین

 

جداول مربوط به سوال سوم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درجه خیلی زیاد زیاد متوسط کم جمع فراوانی ۳۵ ۳۰ ۱۷ ۱۸ ۱۰۰ درصد ۳۵% ۳۰% ۱۷% ۱۸% ۱۰۰%

 

 

حدود ۶۵ % درصد از معلمین معتقد هستند که توقع بیش از توان کودکان در میزان پرخاشگری دانش آموزان در حد خیلی زیاد و زیاد مؤثر است در حالی که در خدود ۱۷ % درصد در حد متوسط و حدود ۱۸ درصد اعتقاد کمی دارند در نتیجه توقع بیش از توان کودک در حد بسیاری زیاد در پرخاشگری تأکید دارد .

 

بررسی عوامل پرخاشگری دانش آموزان از دیدگاه معلمین

 

جداول مربوط به سوال چهارم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درجه خیلی زیاد زیاد متوسط کم جمع فراوانی ۵۶ ۳۵ ۶ ۳ ۱۰۰ درصد ۵۶% ۳۵% ۶% ۳% ۱۰۰%

 

 

در حدود ۹۱ درصد از معلمین معتقد هستند که اختلافات بین پدرو مادر در میزان پرخاشگری دانش آموزان در حد خیلی زیاد و زیاد است در حالی که ۶ % درصد متوسط و ۳% در حد کم اعتقاد دارند و در نتیجه اختلافات بین پدرو مادر در حد بسیار زیادی در پرخاشگری تاثیر دارد .

 

بررسی عوامل پرخاشگری دانش آموزان از دیدگاه معلمین

 

جداول مربوط به سوال پنجم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درجه خیلی زیاد زیاد متوسط کم جمع فراوانی ۴۵ ۴۱ ۸ ۶ ۱۰۰ درصد ۴۵% ۴۱% ۸% ۶% ۱۰۰%

 

 

حدود ۸۶ درصد از معلمین معتقد هستند که بی مهری پدر نسبت به فرزندانش در میزان پرخاشگری دانش آموزان در حد خیلی زیاد و زیاد مؤثر است در حالی که حدود ۸ % اعتقاد دارند به متوسط و حدود ۶ % اعتقاد دارند به کم در نتیجه بی مهری پدر نسبت به فرزندانش در حد بسیار زیاد در پرخاشگری تاثیر دارد .

 

بررسی عوامل پرخاشگری دانش آموزان از دیدگاه معلمین

 

جداول مربوط به سوال ششم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درجه خیلی زیاد زیاد متوسط کم جمع فراوانی ۴۲ ۵۰ ۸ ۱۰۰ درصد ۴۲% ۵۰% ۸% ۱۰۰%

در حدود ۹۲ درصد معلمین معتقد هستند که عدم آگاهی والدین از مسائل تربیتی در میزان پرخاشگری دانش آموزان خیلی زیاد زیاد مؤثر است در حالی که حدود ۸ درصد اعتقاد دارند به متوسط و عده ای هم اصلا اعتقاد ندارند در نتیجه عدم آگاهی والدین از مسائل تربیتی در حد بسیار زیادی در پرخاشگری مؤثر است .

 

بررسی عوامل پرخاشگری دانش آموزان از دیدگاه معلمین

 

جداول مربوط به سوال هفتم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درجه خیلی زیاد زیاد متوسط کم جمع فراوانی ۴۰ ۳۶ ۲۰ ۴ ۱۰۰ درصد ۴۰% ۳۶% ۲۰% ۴% ۱۰۰%

در حدود ۷۶ درصد از معلمین اعتقاد دارند تمسخر کودک در مقابل دیگران خیلی زیاد و زیاد مؤثر است در حالی که در حدود ۲۰ % از معلمین در حد متوسط معتقد هستند و حدود ۴ % به کم معتقد هستند لذا نتیجه می گیریم که تمسخر در مقابل دیگران بسیار زیاد در پرخاشگری مؤثر است .

 

بررسی عوامل پرخاشگری دانش آموزان از دیدگاه معلمین

 

جداول مربوط به سوال هشتم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درجه خیلی زیاد زیاد متوسط کم جمع فراوانی ۲۰ ۳۰ ۴۰ ۱۰ ۱۰۰ درصد ۲۰% ۳۰ % ۴۰% ۱۰% ۱۰۰%

 

 

در حدود ۵۰ درصد از معلمین اعتقاد دارند که اختلالات و بیماری های جسمی کودک در حد خیلی زیاد و زیاد مؤثر است در حالی که حدود ۴۰ درصد از معلمین اعتقاد به متوسط دارند و حدود ۱۰ % به کم اعتقاد دارند .

 

نمودار و جداول مربوط به سوال نهم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درجه خیلی زیاد زیاد متوسط کم جمع فراوانی ۴۴ ۳۰ ۲۶ ۱۰۰ درصد ۴۴% ۳۰% ۲۶% ۱۰۰%

 

 

در حدود ۷۴ در صد از معلمین اعتقاد دارند که میزان خستگی و افسردگی کودک در کلاس درس در حد خیلی زیاد و زیاد مؤثر است و در حالیکه۲۶ درصد به متوسط اعتقاد دارند و بعضی اصلا اعتقاد ندارند پس نتیجه می گیریم که خستگی و افسردگی کودک در کلاس درس به تعداد بسیار زیاد در پرخاشگری وی مؤثر است .

نمودار و جداول مربوط به سوال دهم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درجه خیلی زیاد زیاد متوسط کم جمع فراوانی ۳۰ ۳۵ ۲۷ ۸ ۱۰۰ درصد ۳۰% ۳۵% ۲۷% ۸% ۱۰۰%

در حدود ۶۵ درصد معلمین اعتقاد دارند که ایجاد محرومیت رنج و کمبود مادی در کودکان در حد خیلی زیاد و زیاد مؤثر است در حالی که در حدود ۲۷ % به متوسط ‌اعتقاد دارند و ۸ % از آن ها به کم اعتقاد دارند پس نتیجه می گیریم که محرومیت رنج و کمبود مادی بسیار زیاد در پرخاشگری کودکان مؤثر است .

 

نمودار و جداول مربوط به سوال یازدهم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درجه خیلی زیاد زیاد متوسط کم جمع فراوانی ۴۰ ۳۷ ۲۰ ۳ ۱۰۰ درصد ۴۰% ۳۷% ۲۰% ۳% ۱۰۰%

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:24:00 ب.ظ ]




 

۲-۱ بخش اول: بازاریابی داخلی

 

۲-۱-۱ تعریف و مفهوم سازی بازاریابی داخلی

 

بازاریابی داخلی مفهومی است که برای اولین بار در سال ۱۹۷۸، بری آن را معرفی کرد (بری، ۱۹۸۷). از مفاهیم پایه ای این دیدگاه آن است که کلیه پرسنل شرکت، رفتار و تفکر گرایش به بازاریابی را در برخورد با مشتریان خواهند پذیرفت. گروه هدف در بازاریابی داخلی پرسنل شرکت است (گامسون، ۱۹۸۷). به اعتقاد پیرس و مورگان (۱۹۹۱)، همان طور که بری کارکنان را به منزله ی مشتریان داخلی و مشاغل آن ها را به منزله ی محصولات داخلی در نظر می‌گیرد، بازاریابی داخلی چیزی جز به کارگیری فعالیت های مربوط به بازاریابی خارجی در داخل سازمان نیست. به اعتقاد گرون رأس[۲۰] (۲۰۰۰)، بازاریابی داخلی دربرگیرنده مفاهیم مشتری داخلی، روابط کاری مناسب بین کارکنان و کارکنان با مدیریت است.

 

بازاریابی داخلی را می توان تلاش شرکت برای ارضای نیازهای کارکنان مؤثر بر مشتری (بری[۲۱] و همکاران، ۱۹۷۶)، و یا مدیریت اثربخش تر زنجیره ارزش-خدمت و ارتباطات بین همکاران (گامسون[۲۲]، ۱۹۸۷) تعریف نمود. هدف بازاریابی داخلی در واقع ایجاد اطمینان از رضایت مندی کارکنان سازمان و توسعه کیفیت محصولات و خدمات به منظور دستیابی به رضایت مشتریان خارجی سازمان است، که این امر به صورت فرآیندی از مشتریان داخلی به سمت مشتریان خارجی سازمان جریان دارد. اگر چه بدنه دانشی بازاریابی داخلی از ۱۹۷۰ به طور دایم در حال رشد بوده است اما به لحاظ تحقیقات تجربی رشد نسبتاً ناچیزی داشته است.

 

بازاریابی داخلی، متمرکز بر روابط درونی مناسب بین افراد در همه ی سطوح در سازمان ها می‌باشد؛ ‌بنابرین‏ یک رویکرد خدمت محور و مشتری محور بین کارکنان در تماس با مشتریان ایجاد می شود (گرونروس، ۲۰۰۰). بازاریابی داخلی به عنوان یک فرایند مدیریتی جامع عمل می‌کند که وظایف چندگانه ی سازمان را در دو مسیر، تلفیق و یکپارچه می‌کند. اولاً موجب می شود که تمام کارکنان در همه ی سطوح سازمان، کسب و کار و فعالیت ها، فرایندهای مختلف در متن یک محیط را درک و تجربه کنند. دوماً موجب می شود که همه ی کارکنان برای فعالیت در یک طریق خدمت محور، آماده و انگیزه مند شوند (گرونروس،۲۰۰۰). دنیس[۲۳] (۱۹۹۵) بازاریابی داخلی را نوعی فلسفه ی مدیریت استراتژیک می‌داند که کار جذب، توسعه، انگیزه مند کردن و حفظ کارکنان مهم و برجسته را با فراهم کردن محیط کار با کیفیت و تامین نیازهای آنان، به انجام می رساند (دنیس، ۱۹۹۵). بازاریابی درونی به عنوان یک فناوری مدیریتی در جهت حل مشکلات مربوط به بهره وری خدمات درونی، بازارگرایی، اجرای موفق برنامه های مناسب و مشتری گرایی می‌باشد (وری[۲۴]، ۱۹۹۹). هوگ و کارتر بازاریابی داخلی را بخش جدایی ناپذیر بازارگرایی تعریف کردند که مستلزم استفاده از تکنیک های بازاریابی، درون یک سازمان برای ایجاد و ارتباط ارزش های شرکت می‌باشد (هوگ و کارتر[۲۵]، ۲۰۰۲). یکی از جامع ترین تعاریف از بازاریابی داخلی را رفیق و احمد ارائه کردند: بازاریابی داخلی «یک تلاش برنامه ریزی شده با بهره گرفتن از یک رویکرد همانند بازاریابی برای غلبه بر مقاومت های سازمانی در برابر تغییر و متوازن کردن، انگیزه مند کردن و هماهنگی بین وظیفه ای و یکپارچه کردن کارکنان در جهت اجرای اثربخش استراتژی های شرکتی و وظیفه ای، به منظور ایجاد رضایت مشتری از طریق فرایند ایجاد کارکنان با انگیزه و مشتری محور می‌باشد.» (رفیق و احمد، ۲۰۰۰).

گرونروس بیان می‌دارد که زمانی که فعالیت ها و برنامه ها در درون سازمان پذیرفته شود، این برنامه برای مشتریان خارجی می‌تواند به خوبی اجرا و به موفقیت دست پیدا کند. شاید این ابهام به وجود آید که بازاریابی داخلی همان مدیریت منابع انسانی است. مدیریت منابع انسانی و بازاریابی داخلی، مفاهیم یکسانی نیستند؛ گرچه مشترکات زیادی دارند. مدیریت منابع انسانی ابزارهایی مانند آموزش، استخدام و برنامه ریزی مسیر شغلی را ارائه می کند که در بازاریابی داخلی مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما بازاریابی داخلی رهنمودهایی را در جهت چگونگی استفاده از این ابزارها ارائه می کند (گرونروس، ۲۰۰۰).

 

طبق نظر لینگز و همکاران (۲۰۰۵)، که جامع ترین تعاریف موجود درباره ی بازاریابی داخلی است، بازاریابی داخلی دربرگیرنده کارکنان به منزله ی اولین مشتریان سازمان، مشاغل موجود در سازمان به منزله ی محصولات قابل ارائه به کارکنان و مدیران به منزله ی فروشندگان این محصولات (مشاغل) به اولین مشتریان (یعنی کارکنان سازمان) است.

 

احمد و رفیق (۲۰۰۳) با بررسی سازمان های خدماتی در انگلستان، ارتباطات داخلی و تسهیم اطلاعات، آموزش نیروی انسانی، توانمندسازی، تشکیل تیم و فعالیت های گروهی، ساختار سازمانی پویا و مشارکت در تعیین چشم انداز سازمان را به عنوان شاخص های بازاریابی داخلی استفاده کرده‌اند.

 

وویما[۲۶](۱۹۹۹) چهارچوبی را برای مفهوم سازی بازاریابی داخلی مطرح کرد که دیدگاه های مطرح شده در بازاریابی داخلی را در آن جای داد. او برای مفهوم سازی، چهارچوبی را ارئه کرد که دو بعد اصلی را شامل می شود؛ این دو بعد شامل بعد تعامل (مبادله ای یا رابطه ای) و بعد اهداف و تمرکز سازمان (کوتاه مدت و بلند مدت ‌در مورد اهداف و تمرکز درونی یا بیرونی) می شود. این چهارچوب، چهار دیدگاه آمیخته ی بازاریابی درونی، بازاریابی درونی استراتژیک، بازاریابی درونی جمعی و مدیریت رابطه ای درونی را شامل می شود.

 

آمیخته بازاریابی درونی: مشخصه ی این دیدگاه، تعاملات مبادله ای، اهداف سازمانی کوتاه مدت و تمرکز درونی می‌باشد. همان طور که از نام آن پیدا‌ است، این دیدگاه مبتنی بر چهار پی است. مفروضه ی اصلی این دیدگاه این است که ساختارهای اصلی استفاده شده برای بازاریابی بیرونی می‌تواند به صورت درونی به کار برده شود. گامسون (۱۹۸۷) بیان می‌کند که «ایده ی بازاریابی داخلی، به کار بردن مفهوم بازاریابی توسعه داده شده برای بازار بیرونی، در بازار درونی می‌باشد» (گامسون، ۱۹۸۷). وویما بیان می‌کند که این دیدگاه یک دیدگاه بسیار سنتی به بازار داخلی است که از مفاهیم سنتی بازاریابی نیز استفاده می‌کند. در دیدگاه آمیخته ی بازاریابی درونی توجه به کارکنان درونی زیاد است؛ تا جایی که از توجه به مشتریان بیرونی کاسته می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:55:00 ب.ظ ]




 

در واقع با پایان جنگ سرد و مخصوصاً پس از فروپاشی بلوک شرق ـ یعنی جایی­که جهان دوم محسوب می­شد ـ کاربرد اصطلاح جهان سوم بی­معنا شد، چراکه این سؤال پیش آمد: جهان سوم در مقابل کدام ‌دو جهان دیگر؟

 

پس ‌می‌توان گفت پایان دوره­ سه جهان، مصادف بود با “فروپاشی کمونیسم اروپای شرقی، سقوط رژیم نژادپرستی در آفریقای جنوبی و گذر به دموکراسی در کشورهای با دیکتاتوری نظامی و حکومت مطلقه.” (Denning, 2004, 46)

 

بعد از انتقادات زیادی که به جهان سوم وارد شد و مخصوصاً بعد از فروپاشی شرق کمونیست، توجه جهانیان به دوگانگی جهان جلب شد و نظریات زیادی در این زمینه داده شد.

 

در میان تقسیم ­بندی­هایی که بر دوگانگی جهان معاصر تأکید می­ کند، ‌می‌توان به تقسیمِ جهان به دو بخش “شمال” و “جنوب” اشاره کرد. البته این اصطلاح را اولین­بار هاوس هوفر آلمانی، صاحب نظر جغرافی سیاسی، به­کار برد. او قبل از جنگ جهانی دوم، جهان را به دو بخش شمال و جنوب تقسیم کرده بود و معتقد بود که قدرت­های بزرگ جهان همگی در بخش شمالی واقع ‌شده‌اند. (ساعی، ۱۳۸۹، ص۱۷)

 

اصطلاح کشورهای جنوب کم­کم جایگزین اصطلاح جهان سوم شد و معانی متنوع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که اصطلاح جهان سوم داشت، به خود گرفت. به همین دلیل وقتی این اصطلاح ‌در مورد کشورهای جهان سوم به­کار می­رود، به معنی آن است که جهان از دو بخش تشکیل شده؛ بخش اول کشورهای پیشرفته­ی صنعتی، غنی، قدرتمند، به نام شمال را دربرمی­گیرد و بخش دوم کشورهای کمتر توسعه ­یافته، غیرصنعتی، غالباً فقیر و ضعیف، به نام جنوب را شامل می­ شود. معیار این تقسیم ­بندی، سطح رشد اقتصادی و توسعه صنعتی کشورها ‌می‌باشد.

 

معمولاً استدلال می­ شود که بیشتر کشورهای پیشرفته­ی صنعتی در قسمت­ های شمالی کره­ی زمین و اکثر کشورهای توسعه ­نیافته جهان در نواحی جنوبی­تر کره­ی زمین واقع ‌شده‌اند. اما در تقسیم دنیا به دو نقطه­ فقیر و غنی، باید دانست که این طبیعت نیست بلکه بشر است که موجب چنین تقسیمی شده است.

 

۲- مبانی نظری تئوری جهانی سازی

 

جهانی سازی واقعیتی است که امروزه توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب ‌کرده‌است؛ چراکه پدیده­ای در حال وقوع ‌می‌باشد؛ از این­رو فهم درست این فرایند، تنها راه مطمئن جهت مقابله یا همراهی با آن ‌می‌باشد. البته از آن­جا که فرآیندهایی که بر مبنای آن مردم جهان به­ صورت یک جامعه جهانی درمی­آیند، گوناگون است؛ بدیهی است که برداشت‏ها از مفهوم جهانی سازی متنوع باشد. از این­رو در این قسمت مکاتب مرتبط با جهانی سازی و نظریات گوناگون اندیشمندان در این زمینه را برمی­شماریم.

 

در حالت کلی سه مکتب فکری در رابطه با تئوری جهانی سازی مطرح ‌می‌باشد؛ که عبارتند از:
۱) رئالیسم: طرفدار نظام سرمایه‏داری است و دخالت دولت را جهت حفظ منافعِ ملی لازم می‏داند.
۲) لیبرالیسم: با اعتقاد به محدود کردن نقش دولت، با جهانی سازی سنخیت دارد. لیبرال‏ها معتقدند جهانی سازی می‏تواند فرصت‏های بیشتری را جهت رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی، سیاسی فراهم آورد.
۳) ساختارگرایان تاریخی[۱۸۶]: جهانی شدن را با اهمیت فرض می‏ کنند اما آثار آن را بسیار منفی می­دانند و بیش از رئالیست‏ها و لیبرال‏ها بر نابرابری شمال و جنوب تأکید ‌می‌کنند.

 

در راستای تبیین مفهوم نظری جهانی سازی، از آن­جا که مفهومی گسترده در سطح بین ­المللی ‌می‌باشد و اندیشمندان زیادی در رابطه با آن نظرات سودمند و در عین حال متنوعی را اظهار داشته اند؛ لازم است برای آشنایی بیشتر از مبنای نظری تئوری جهانی سازی، عقاید برخی از بزرگ­ترین صاحب­نظران این رشته که اندرو جونز[۱۸۷] در کتاب خود از آن­ها با عنوان “متفکران کلیدی”[۱۸۸] تئوری جهانی سازی یاد می­ کند، را بررسی نماییم.

 

دیوید هلد و مک گرو، جهانی سازی را: ” فرآیندی که با تغییر شکل سازماندهی فاصله­های روابط اجتماعی و تراکنش بر حسب وسعت و سرعت طی سرتاسر قاره­ها یا گردش بین منطقه­ای همراه باشد” می­دانند. (Held and McGrew, 2003, 51)

 

رابرتسون جهانی سازی را به­عنوان “مفهومی که هم تراکم جهان و هم افزایش آگاهی جهانی در کل را منعکس می­ کند” درنظر ‌می‌گیرد. (Robertson, 1994, 8)

 

شولت، جهانی شدن را “فرآیندی اجتماعی که با از میان برداشتن مرزهای جغرافیایی، بر تمام‏ روابط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی سایه‏ افکنده است و آگاهی­ها را افزایش می‏ دهد” می­داند. (Scholte, 2002, 6)

 

آنتونی گیدنز[۱۸۹] معتقد است: “جهانی سازی افزایش وسعت ارتباطات اجتماعی جهان و نزدیکی مکان­های دور به یکدیگر است؛ به طوری­که اتفاقات محلی به­ صورت اتفاقات میلیون­ها مایل دورتر، به­نظر رسد و برعکس.” (Jones, 2010, 40)

 

مانوئل کستلز[۱۹۰]، جهانی سازی را “ظهور نوعی جامعه­ شبکه‏ای می‏داند که در ادامه­ حرکت سرمایه‏داری، پهنه­ی اقتصاد جامعه را در بر می‏ گیرد.” (Jones, 2010, 69)

 

اریکسن معتقد است: “جهانی سازی یعنی فاصله­ها بی­ربط، وابسته و به کمترین اندازه­ اهمیت رسیدند.” (Erikson, 2007, 8)

 

مارتین آلبرو[۱۹۱] جهانی سازی را: “فرآیندی می‏داند که همه مردمان جهان را در یک جامعه­ فراگیر جهانی به هم پیوند می­دهد.” (صداقت، ۱۳۷۹، ۲۱)

 

دیوید هاروی[۱۹۲] معتقد است: “فرایند جهانی سازی دربردارنده­ی مفهوم فشردگی زمان و مکان و فاصله هاست.” (Al-Rodhan , 2006, 9)

 

کارناجی[۱۹۳] جهانی سازی را: “مراحل یکپارچه­سازی مردم، شرکت­ها و دولت­ها، تحریک جهان توسط تجارت بین ­الملل، سرمایه ­گذاری و کمک توسط اطلاعات و تکنولوژی” می­داند. (Boudreaux, 2008, 1)

 

جیم میتلمن[۱۹۴] معتقد است: “جهانی سازی جنبه­ های زمان و فاصله­ ارتباطات اجتماعی را متراکم می‌کند.” (Steger, 2010, 15)

 

نوئل ریشتر[۱۹۵] جهانی سازی را: “شکل‏گیری شبکه‏ای فراگیر می‏پندارد که با پیدایش آن، اجتماعاتی که پیش از این، دورافتاده بودند، در وابستگی متقابل و وحدت جهانی، ادغام ‏شوند.” (صداقت، ۱۳۷۹، ۲۱)

 

لچنر با تعبیری زیبا بیان می­دارد که: “جهانی­سازی فرآیندی است که در آن تعداد بیشتری مردم، از راه­های مختلف بیشتری، در میان فواصل طولانی­تر، بیشتر به یکدیگر پیوند می­خورند.” (Lechner, 2009, 16)

 

به‏طورکلی باید گفت جهانی سازی، به مجموعه فرآیندهایی اطلاق می‏ شود که به­موجب آن مرزهای ملی کم­رنگ شده و دولت‏ها به­یکدیگر مرتبط و نزدیک می ‏شوند و عواملی مثل گسترش سرمایه‏داری در سطح جهانی، وابستگی متقابل کشورها، تجارت جهانی، تبادل اطلاعات و تکنولوژی، حقوق بشر، زبان انگلیسی، اینترنت و… از مبانی اصلی آن هستند.

 

درمجموع می‏توان این مفاهیم نظری را از اصطلاح جهانی سازی، استنباط کرد: ۱) بین ­المللی شدن[۱۹۶] ۲) آمریکایی شدن[۱۹۷] ۳) بی‏سرزمینی و فرا ناحیه‏ای شدن[۱۹۸] ۴) کنار زدن‏ و محو شدن مرزها[۱۹۹] ۵) یک نیروی منهدم کننده[۲۰۰] ۶) فراگیر شدن و جهان­گرایی[۲۰۱] ۷) آزادسازی[۲۰۲] ۸) یک فرایند ۹) یک عقیده ۱۰) یک‏ پدیده ۱۱) یک مرحله ۱۲) یک نظام ۱۳) یک نفوذ ۱۴) یک دوره ۱۵) یک تصور ۱۶) یک شبکه ۱۷) یک جامعه ۱۸) یک موقعیت و …

 

گفتار سوم: مبانی عملی

 

۱- مبانی عملی تئوری سه جهان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:27:00 ب.ظ ]




 

این قولی است که جملگی برآنند و از دیر زمان تا کنون مهمترین عامل پیشرفت یک کشور را نیروی انسانی آن بشمار می‌آورند. برای اثبات مطلب به بازکاوی گذشته نیازی نیست. چرا که نگاهی به تاریخ قرن اخیر، به ویژه پس از جنگ جهانی دوّم، نشان می‌دهد بسیاری از کشور‌‌های پیشرفته کنونی در آن زمان در وضع بسیار نابسامانی به سر می‌برند آنان به طور مستقیم و غیرمستقیم درگیر بزرگترین جنگ تاریخ بودند و برخی از آن‌ ها هست و نیز خود را در این جنگ باختند. اما طولی نکشید که دوباره قد برافراشتند و اینک در شمار غول‌‌ها و بزرگان علم و تکنولوژی جهان هستند.

 

بی‌شک این شکوفایی و نوزایی دوباره دلایل بسیاری دارد که از این میان نقش نیروی انسانی از مهمترین آن‌‌ها است. مدیران ارشد و تصمیم گیران رده بالای آن‌ ها به خوبی دریافتند که پرورش نیروی انسانی و توسعه منابع انسانی راه میان بری است که می‌تواند آن‌ ها را به سر منزل مقصود برساند و به همین دلیل در برنامه ریزی خود برای مدیریت نیروی انسانی اهمیت ویژه‌ای قایل هستند.

 

نیروی انسانی ماهر و کارآمد پر بهاترین و ارزنده ترین ثروت و دارایی هر کشور است. بسیاری از جوامع با وجود برخورداری از منابع طبیعی سرشار، به دلیل فقدان نیروی انسانی شایسته و لایق توان استفاده از این مواهب الهی را ندارند و روزگار به سختی و مشقت می‌گذرانند. دیگر ملت‌ها به رغم کمبود منابع طبیعی، در نتیجه داشتن نیروی انسانی کارآزموده ومناسب به آسایش و رفاه رسیده اند و با گام‌‌های بلند و استوار مسیر پیشرفت و ترّقی را طی می‌کنند.

 

یکی از شاخه‌‌‌‌های جدید علم و معرفت که مسأله نیرو‌‌های انسانی و دیگر جنبه‌‌‌‌های مربوط به دنیای کار را در کانون توجه خود دارد، روانشناسی صنعتی و سازمانی است. این شاخه از دانش مطالعۀ علمی رابطه میان انسان و دنیای کار را وجهۀ همت خود قرار داده است و سازگاری مردم را در جریان امرار معاش خود با خصوصیات و ویژگی‌‌های محل کار، با افرادی که در محل کار با آنان سروکار پیدا می‌کنند، و با کار‌ها و مشاغلی که انجام می‌دهند، مورد مطالعه قرار می‌دهد. روانشناسی صنعتی و سازمانی، در واقع، کاربرد و بسط گسترش اصول روانشناسی است به مسائلی که انسان در تجارت و صناعت با آن‌ ها دست به گریبان است.

 

روانشناسی صنعتی و سازمانی اینک آمیزه‌ای است از علم و عمل که زمینه‌‌‌‌های تخصصّی متعدد و گسترده‌ای از قبیل روانشناسی امور استخدامی، رفتار سازمانی، روانشناسی مهندسی، مشاور حرفه‌ای، روابط صنعتی، روانشناسی مدیریت، روانشناسی مصرف‌کننده و جز این‌ها را با مباحث فرعی متنّوع در بر می‌گیرد. از لحاظ علمی در پی بسط و گسترش علم و معرفت در خصوص مردم در دنیای کار است.

 

همانند دیگر زمینه‌‌‌‌های علمی، پژوهشگران این شاخه از دانش به منظور هدایت پژوهش‌‌‌‌های خود پرسش‌‌‌‌های مطرح می‌کنند و در دستیابی به پاسخ‌‌‌‌های مربوط از روش‌‌های علمی سود می‌جویند. تلاش آنان بر این است که نتایج مطالعات خود را به صورتی منظّم تدوین کنند تا در تبیین رفتار کار ساز افتد و یافته‌‌‌‌های حاصل قابل تکرار و تعمیم پذیر باشند. از لحاظ علمی بر کاربرد علم و دانش در حل مسائل و معظلات مبتلا به دنیای کار تأکید می‌ورزد.

 

یافته‌‌‌‌های پژوهشی روانشناسی صنعتی و سازمانی را می‌توان در جهت استخدام کارکنان کارآمد تر، افزایش عملکرد و خشنودی کارکنان، کاهش غیب و ترک شغل، بهبود روابط و ارتباطات وحل ورفع مسائل بیشمار دیگر به کار ببرد.

 

اما در حیطۀ این رشته دو مطلب بسیار مّهم که موضوع مورد بحث در این تحقیق
می‌باشد، رضایت شغلی و عملکرد، که مطالبی را در این خصوص می‌توان عنوان کرد.

 

همۀ افراد در زندگی روزمره خود به مسائلی برخورد می‌کنند که بر ایشان مطلوب یا غیرمطلوب است و از برخورد یا انجام آن احساس رضایت می‌کنند یا نمی‌کنند. محیط کار و فعالیت آدمی نیز احساس‌‌های متفاوتی را درآدمی به وجود می‌آورد یکی از مهمترین نشان همان احساس رضایت و عدم رضایتی است که در شخص ظاهر می‌شود.

 

در اهمیت این مسئله همین بس که از آغاز مطالعات وسترن الکتریک حدود ۵۰۰۰ مطالعه در زمینه‌‌‌‌های روحیه و رضایت شغلی انجام گرفته است.

 

وودوله بولد اعلام می‌دارد که رضایت شغلی ابعاد گوناگونی دارد. ولی هر چه باشد رضایت و عدم رضایت مربوط به احساس است و این مردم هستند که مسئله‌ای را این چنین یا آنچنان احساس می‌کنند و با توجه به تجارب ذهنی قبلی و موقعیت فعلی احساس رضایت یا عدم رضایت می‌کنند.

 

مدیران آگاه در سازمان می‌دانند که کمیت و کیفیت کار افراد در سازمان، که بیانگر میزان بهره وری آن ها‌ است، تحت تأثیر روحیۀ این افراد است، روحیه به عنوان «مجموعه کلی و کیفی هاله‌‌‌‌های پدیده‌ای احساسات، عواطف و اشتیاق فردی ویا گروهی انسانی برای کار بهتر» به شدت تحت تأثیر چگونگی روباط مدیر- کارکنانو کارکنان با یکدیگر است. هر چه چند و چون این روابط مطلوب تر باشد، جو سازمانی بهتری فراهم خواهد آمد که در آن افراد روحیۀ جمعی قوی‌تری خواهند داشت. و در نهایت کیفیت وکمیت مناسب‌تری را از خود در تولید یک کالا یا ارائه خدمات نشان خواهند داد.

 

انسان، به عنوان موجودی اجتماعی، در حالت معمولی از نظر جسمی و روحی به رفتار انسان‌‌‌‌های محیط خود وابسته است و چند و چون حالات جسمی و روحی او تابع چگونگی دیگران است و تحت تاثیر آن‌ ها قرار دارد. لذا چنانچه در محیطی قرار گیرد که در آن فضایی حاکی از اعتماد باشد، احساس اطمینان روانی بالاتری خواهد داشت و نیاز او به امنیت از بعد روانی بیشتر ارضا می‌گردد. همین امر باعث می‌شود که احساسات و عواطف و اشتیاق بیشتری داشته و در حوزه فعالیت‌هایی که به عهده اش است، خلاقانه تر و فعال تر وارد شود و کمیت و کیفیت بالاتر و مطلوبتری از خود به نمایش بگذارد.

 

در سال ۱۹۵۵ برای فیلد و کروکت وجود رابطه بین رضایت شغلی و انجام کار را اعلام کردند. تا مدتی روانشناسان تصور می‌کردند که رضایت موجب انجام کار است. ولی در حال حاضر نمی‌توان گفت: که تن‌ها رضایت موجب انجام کار می‌شود. ولی می‌توان اضافه کرد که غیبت و کم‌کاری از جمله مسائلی است که با رضایت شغلی در رابطه است و هر چقدر فرد از کارش راضی تر باشد از میزان غیبت‌ها کاسته می‌شود. از جهتی دیگر می‌توان گفت که رضایت از یکسوی انگیزه انجام کار است و از سوی دیگر نتیجه کار.

 

عملکرد شغلی یا کار:

 

مجموعه‌ای فعالیت‌‌های جسمانی و فکری برای رسیدن به هدف است. یا به معنی تلاش است که انسان‌ها جهت تولید کالا یا ارائه خدمتی انجام می‌دهند و از این راه یک و یا تعدادی از خواسته‌‌‌‌های انسان‌ها را ارضاء گرده و خود نیز به لحاظ مادی و ارضاء شوند.

 

عملکرد بالا در سازمان‌ها، شرکت‌ها و مؤسسات ناشی از عوامل مختلف و متنوع است. روش‌های متفاوتی نیز برای رفع مشکلاتی که منجر به عملکرد پایین شده‌اند وجود دارد که یکی از این روش‌ها متمرکز شدن بر ویژگی های شخصیتی افراد در سازمان‌ها می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:58:00 ب.ظ ]




 

تقاضای پناهندگی به طریق زیر امکان پذیر است: اول) عبور شخص از منطقه مرزی به خاک ایران، که در این حالت باید به محض ورود، خود را به اولین پاسگاه مرزی یا مقام رسمی صلاحیت دار معرفی و تقاضای خود را تسلیم نماید دوم) تقدیم درخواست از طریق یکی از خارجیان ساکن خارج از ایران مبنی بر پناهندگی به ایران سوم) تقدیم درخواست خارجیان مقیم ایران دایر به قبول پناهندگی. برای رسیدگی به امور پناهندگان کمیته ای در وزارت کشور به نام «کمیته دائمی پناهندگان» تحت نظر معاون وزارت کشور و با حضور نمایندگان وزارت امور خارجه و وزارت کار و امور اجتماعی و وزارت اطلاعات و ستاد ارتش و نیروهای انتظامی و مدیر کل سیاسی و رئیس اداره سیاسی وزارت کشور تشکیل می‌گردد.

 

کمیته دائمی پناهندگان صلاحیت رسیدگی به قبول یا رد پناهندگی و سایر امور مربوط به پناهندگان را دارد و تقاضای پناهندگی موقعی پذیرفته خواهد شد که اطمینان حاصل شود:

 

۱- متقاضی از تقاضای پناهندگی به ایران سوءنیت نداشته باشد ۲- منظور از پناهندگی اشتغال به کسب و کار نباشد، چون قبول تقاضای پناهندگی از موارد اعمال حق حاکمیت است و فردی که تقاضای او رد شده است از این جهت حق شکایت به محاکم دادگستری و یا دیوان عدالت اداری را نخواهد داشت. از آنجا که پناهندگان به دو طریق وارد ایران می‌شوند: یک دسته افرادی که از راه های مجاز وارد کشور شده و سپس درخواست پناهندگی می نمایند دسته دیگر افرادی هستند که به صورت غیرمجاز وارد کشور شده اند چون تحقیق ‌در مورد افرادی که پس از ورود به خاک ایران تقاضای پناهندگی می نمایند محتاج به زمان کافی است تا ثابت شود که فرد متقاضی حائز شرایط می‌باشد یا خیر در این مدت نمی توان به او اجازه اقامت در ایران را داد، ‌بنابرین‏ چنین افرادی را به اردوگاه های که معروف به «اردوگاه قرنطینه ای» است اعزام
می نمایند تا ‌در مورد اسناد و مدارک آنان و صحت اظهارات آن ها تحقیق کافی به عمل آید. پس از تحقیقات لازم و تشریفات قانونی مقرر در صورتی که تقاضای آنان مورد موافقت قرار گیرد و ضمناً سلامت جسمی و روحی و عدم ابتلای آنان به بیماری‌های واگیردار احراز شود، اجازه ترخیص صادر خواهد شد. به افراد ساکن در اردوگاه مستمری به طور ماهیانه پرداخت می شود. میزان مستمری را دولت جمهوری اسلامی ایران با توجه به امکانات مالی خویش و میزان مستمری بگیران و احتیاجات آنان تعیین می کند و به سرپرست خانواده های ساکن اردوگاه اعم از پدر و مادر و یا فرزند بزرگتر و یا هر فردی که به عنوان سرپرست خانواده محسوب می شود پرداخت خواهد شد.[۴۰]

 

نکته قابل توجه آن است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ‌در مورد آوارگان افغانی و معاودین عراقی، عملکرد اجرائی دولت بدین نحو بود که برای اکثریت آنان بدون آن که تقاضای پناهندگی مورد پذیرش قرار گرفته و آنان مشمول مقررات خاص مربوط به پناهندگان باشند، کارت اقامت صادر شده بود[۴۱] و از برخی حقوق و مزایای قانونی، از قبیل اجازه اقامت، اجازه کار، استفاده از سهمیه های دولتی و … برخوردار شده بودند. مهم ترین اثر قبول پناهندگی اجازه اقامت است، کسی که تقاضای پناهندگی او قبول می شود حق دارد در ایران اقامت کند و در این مورد باید با پناهنده، مساعدترین رفتاری که با خارجیان مقیم در ایران بعمل می‌آید رفتار نمود.

 

بند سوم : مقیمین و جهانگردان

 

الف: دارندگان پروانه اقامت

 

هر کشوری، برای ورود بیگانگان به خاک آن کشور می‌تواند شرایطی را پیش‌بینی نماید، معمولاً برای اقامت در یک کشور باید از طرف مقامات صلاحیتدار آن کشور اجازه نامه ای صادر گردد که در آن مدت و محل اقامت قید می‌گردد. در ایران نیز این اجازه نامه در بدو ورود بیگانه به خاک ایران از طرف نیروی انتظامی صادر می شود. در قانون ورود اقامت اتباع خارجه در ایران، دو نوع اقامت برای بیگانگان پیش‌بینی شده، اقامت دائم و اقامت موقت. هر بیگانه که طبق قانون در خاک ایران دارای اقامتگاه قانونی اختیار نموده باشد اقامت وی دائم است و اگر اقامتگاه نداشته باشد اقامت وی موقت است.

 

هر بیگانه ای که بخواهد در ایران اقامت نماید مکلف است ظرف ۸ روز پس از ورود به ایران برگهای درخواست صدور پروانه اقامت را تنظیم و تکمیل و امضاء نموده به انضمام سایر مدارک لازم به نیروی انتظامی محلی که می‌خواهد در آنجا اقامت اختیار کند تسلیم نماید.

 

مثلاً کسی که برای سیاحت یک ماهه وارد ایران می شود، یا بیگانه ای که برای دیدار اقوام و خویشان چند روزی به ایران می‌آید، اقامت موقت دارد. اقامت بیگانه چه به صورت دائم و چه موقت، محتاج صدور پروانه از شهربانی (نیروی انتظامی) است. شهربانی محل در برگ اقامت، موقت یا دائم بودن آن را قید می‌کند که در صورت موقت بودن باید مهلت آن معین باشد.[۴۲]

 

آیین نامه اجرایی قانون ورود اقامت اتباع بیگانه مصوب ۱۲/۳/۱۳۵۲ برای اقامت دائم شرایطی را مقرر داشته و فقط برای بیگانه ای که آن شرایط را دارا باشد، پروانه اقامت دائم صادر می‌گردد.

 

این شرایط از ۵ سال سابقه قانونی اقامت متناوب یا متوالی در ایران به شرط آنکه متقاضی هنگام تقاضا ۱۸ سال تمام داشته باشد، یا ۲ سال سابقه اقامت قانونی متوالی یا متناوب به شرط داشتن مقامات عالی علمی یا شغلی در تخصص در امور تولیدی و عمرانی، یا داشتن سابقه خدمت ارزنده برای امور عام المنفعه ایران، یا سرمایه گذاری در ایران با داشتن تملک مالی، و یا داشتن زن و فرزند ایرانی، پروانه اقامت دائم صادر
می‌گردد که هر سه سال تجدید می‌گردد.

اجازه اقامت دائم از نیروی انتظامی مرکز ناحیه ای که بیگانه می‌خواهد در آن ناحیه اقامت کند صادر
می‌گردد، مگر در مواردی که نمایندگان ایران در خارج این پروانه را صادر کرده باشد.

 

ب: بیگانه جهانگرد

 

از آن جا که مدت اقامت جهانگردان و گردشگران در هر کشوری کوتاه است و معمولاً منبع با ارزشی جهت تولید درآمد مملکت به شمار می‌آیند، اغلب کشورها جهت جلب جهانگردان مقرراتی برای تهسیل امور آنان از نظر ورود و اقامت در نظر گرفته اند حتی در بعضی کشورها جهانگردان از جهت نرخ ارز دارای امتیازاتی می‌باشند، جهانگرد یا توریست حق کار کردن در کشوری که ‌به این عنوان وارد شده را ندارد، این بیگانگان معمولاً با اخذ ویزای توریستی از نمایندگان کنسولی کشور مقصد در کشور مبدأ، به آن کشور سفر می‌کنند مگر اینکه بین کشور مبتوع شخص توریست و کشور مقصد، قرارداد لغو رویداد باشد که در این صورت از اخذ ویزا معاف است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:10:00 ب.ظ ]




 

ایراد عدم صلاحیت حتی اگر خارج از فرجه ی قانونی مطرح شود دادگاه را مکلف می‌کند چنان چه آن را بپذیرد جدای از ماهیت و حتی بدون صدور رأی در ماهیت قرار عدم صلاحیت صادر کند. امّا بحث ما بررسی ایراد عدم صلاحیت نهاد داوری است، ‌در مورد این ایراد ‌در مورد نهاد داوری باید گفت ، نهاد داوری از رسیدگی در امور کیفری، اصل طلاق، نسب، نکاح و امور ورشکستگی منع شده است، در این موارد اصل عدم صلاحیت رسیدگی ‌به این امور قابل طرح است.(کریمی،۱۳۹۲،۸۸).

 

همانند دادگاه های دولتی صلاحیت نهاد داوری و اختلاف در حدود صلاحیت و اختیارات داور از موضوعات قابل بحث می‌باشد یعنی وقتی از صلاحیت صحبت می‌کنیم هم موضوعات غیرقابل ارجاع به داوری است و هم موضوعاتی که طرفین به داور ارجاع می‌دهند.

 

‌در مورد صلاحیت ‌به این مسئله اشاره کنیم که:

 

برخلاف قاضی دولتی و کلاً سیستم قضایی دولتی که اختیارش را به موجب قانون می‌گیرد داور صلاحیت خود را از دو منبع زیر می‌گیرد:

 

الف: قانون، یعنی داور فقط در موضوعاتی که قانوناً قابل داوری هستند حق دخالت دارد، در قانون داخلی مثلاً در ماده ی ۴۹۶ ق.ا.د.م مواردی وجود دارد که داور حق دخالت ندارد مثل دعاوی ورشکستگی ، اصل نکاح، طلاق، ورشکستگی و …

 

در سطح بین‌المللی هم در قانون داوری تجاری بین‌المللی به موضوعاتی رسیدگی می‌گردد که دارای خصیصه ی تجاری بودن باشند.

 

ب: از طرفین اختلاف ، غیر از موارد قانونی ، داور در موضوعات قابل داوری هم با اجازه ی قانون، صلاحیت و اختیار خود را از طرفین اختلاف می‌گیرد. یعنی چون قانون اجازه داده است که اشخاص اختلافات مدنی خود را به قاضی منتخب خود به نام داور ارجاع دهند، می‌توانند حدود اختیار داور را هم مشخص نمایند. ‌بنابرین‏ صلاحیت داور محدود به آن اختلافی است که طرفین به او ارجاع کرده‌اند و همان مقدار اختیاری است که طرفین برای او تعیین کرده‌اند. مثلاً اگر طرفین صلاحیت نهاد داوری را صرفاً در رابطه با تفسیر قرارداد قرار داده باشند، دیگر نهاد داوری صلاحیت رسیدگی جهت مسائل مربوط به اجرای قرارداد و صدور حکم اجرایی را نخواهد داشت.(یوسف زاده،۱۳۹۲،۱۹۹).

 

پس از مجموع مباحث ‌به این نکته رسیدیم که ایراد عدم صلاحیت در نهاد داوری هم قابل پذیرش است چه آن که قانون میزان صلاحیت نهاد داوری را مشخص کرده باشند و چه آن که طرفین میزان صلاحیت را با توافق مشخص کرده باشند، در صورت عدم رعایت موازین صلاحیت توسط نهاد داوری می توان ایراد عدم صلاحیت ذاتی را مطرح کرد.

 

به طور کلی مواردی که عدم رعایت آن ها در نهاد داوری موجب ایراد عدم صلاحیت ذاتی می شود:

 

۱-عدم رعایت موازین ماده ۴۹۶ – شاید در بعضی از نظام های حقوقی به جای تعیین مصداق، در واقع، قاعده وضع کرده باشند مثلاً گویند که دعاوی مربوط به امور مالی قابل داوری نیست ولی در قانون آیین دادرسی، مصداقی عمل نموده است: دعوای ورشکستگی و دعاوی راجع به اصل نکاح، فسخ طلاق و فسب قابلیت ارجاع به داوری را ندارند ولی می توان گفت موارد مربوط به دعاوی کیفری، هرچند در این مورد قانون آیین دادرسی مدنی سکوت کرده ولی باید گفت، این موارد چون از موجبات و نشانه های اعمال حاکمیت یک دولت است قابلیت داوری ندارد، همچنین موارد مربوط به اخلاق حسنه، نظم عمومی به طور جدّ برخی از امور حسبی نظیر، حجر، رفع حجر حصر ورثه، اختلاف در وراثت ، تعیین قیم، نصب امین ، تحریر ترکه، غیر قابل داوری هستند که این ها در قانون آیین دادرسی ذکر نشده است ولی از مظاهر مربوط به اصول کلی حقوقی می‌باشد.

 

۲-همان طور که ذکر شد، اصل اولیه در داوری ، حاکمیت اراده طرفین است، لذا طرفین می‌توانند، میزان اختیار و صلاحیت داور را مشخص کنند، حال اگر میزان اختیارات و صلاحیت داور مشخص شد، باشد باید گفت در صورت عدم رعایت آن ها در جریان داوری، مو.جب می شود هر یک از طرفین ایراد عدم صلاحیت ذاتی را مطرح کند.

 

۳-در ماده ۴۷۸ ق.ا.د.م موردی وجود دارد که می توان عدم رعایت آن را از موجبات عدم صلاحیت عدم صلاحیت ذاتی داوری تلقی کرد، در این ماده،اشاره شده که اگر، در دعوا، مسائلی کشف شود که مربوط به وقوع جرمی باشد یا دعوا مربوط به نکاح طلاق یا نسب بوده و رفع اختلاف اصلی متوقف بر رسیدگی بر این موارد باشد. رسیدگی داوران را تعیین تکلیف این موارد در مرجع صالع باید متوقف شود. این ماده این مفهوم را به ذهن متبادر می‌کند که در صورتی که نهاد داوری ، موضوع را خود بررسی کند از موجبات عدم صلاحیت ذاتی خواهد بود.

 

۴-یکی دیگر از موارد، توجه به ماده ۴۶۱ است، هرگاه نسبت به اصل معامله یا قرارداد راجع به داوری بین طرفین اختلافی باشد، دادگاه ابتدا نسبت به آن اظهار نظر می‌کند. در این جا ما به دنبال تفسیر این ماده نیستم، تفسیر این ماده قبلاً در فصل اول عنوان شد ولی یک نکته در این ماده وجود دارد که، عدم رعایت آن موجبات ردّ صلاحیت نهاد داوری را فراهم می آورد.

 

بی آنکه در پی تفسیر این ماده باشیم ‌به این نکته دست یافتیم که محل اجرای این ماده و صلاحیت دار بودن دادگاه جهت رسیدگی، جایی است که یکی از طرفین اختلاف، ایراد به اصل معامله را به صورت فرعی در دادگاه مطرح کرده باشد. مثلاً ‌در مورد تعیین داور به دادگاه مراجعه کرده ودادگاه ‌به این نتیجه رسیده که در اصل معامله اختلاف وجود دارد، این جا محل اجرای این ماده است و دادگاه صلاحیت رسیدگی دارد حال اگر نهاد داوری بدون توجه ‌به این ماده رسیدگی کند ،هر یک از طرفین می‌تواند ایراد عدم صلاحیت ذاتی نهاد داوری را مطرح نماید.

 

۵-طبق ماده ۴۵۷ ارجاع اختلافات مربوط به اموال عمومی و دولتی، به داوری پس از تصویب هیئت وزیران و اطلاع مجلس شورای اسلامی صورت می‌گیرد در مواردی که طرف دعوا خارجی و یا موضوعاتی باشد که قانون آن را مهم اعلام کرد. نیاز به تصویب مجلس هم می‌باشد.

 

نکته ای که از این ماده در رابطه با ایراد عدم صلاحیت نهاد داوری به ذهن می‌رسد این است که، در صورتی که این گونه اختلاف بدون در نظر گرفتن جوانب قانونی به داوری گذاشته شده باشد، و یکی از طرفین آگاهی از این مورد نداشته باشد در جریان رسیدگی موجبات طرح ایراد عدم صلاحیت ذاتی را در پی خواهد داشت، فلذا ازآن جایی که در مقررات مربوط به دادرسی های دولتی گفته شد، چون صلاحیت ذاتی از موارد مربوط به نظم عمومی است، داور حتی بدون اینکه یکی از طرفین ‌به این ایراد تذکر دهد می بایست ردصلاحیت نهاد داوری به نفع مرجع دادگستری را صادر کند.

 

۶-همچنین ارجاع اختلافات متصدی حمل و نقل دریایی با مسافر قبل از بروز اختلاف و دعاوی راجع به مالکیت معنوی در صلاحیت نهاد داوری نیست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:06:00 ب.ظ ]




 

بند ۲- اصلاح در نحوه بازنگری و مواد اساسنامه

 

هر چند در اسناسنامه دیوان دائمی طرز اصلاح مواد اساسنامه پیش‌بینی نشده بود اما در دیوان بین‌المللی دادگستری، طبق مواد ۶۹ و ۷۰ اصلاح اساسنامه میسر شده است. اما به دلیل اینکه اساسنامه دیوان جزء لاینفک منشور محسوب می شود و اصلاح و بازنگری در آن همانند طی فرایند پیچیده و دشوار منشور است که باید طبق مواد ۱۰۸ و ۱۰۹ منشور صورت بگیرد و از آنجایی که تحقق این امر مستلزم موافقت و تصویب دو سوم از اعضای ملل متحد که شامل کلیه اعضای دائم شورای امنیت است، لذا تاکنون امکان این امر به وجود نیامده است.[۴۶۶] ‌بنابرین‏ مقتضی است که شیوه مناسب تری برای آن در نظر گرفته شود.

 

از طرفی با توجه به اینکه اساسنامه فعلی برگرفته از اساسنامه دیوان دائمی (در سال ۱۹۲۰) است که مربوط به حدود یک قرن پیش می‌باشد، لازم است در برخی از مواد آن تغییرات و اصلاحاتی صورت گیرد. اما فکر اینکه اساسنامه دیوان یکباره به هم بریزد ناممکن است و لزومی ندارد.[۴۶۷] هر چند دیوان از سال ۲۰۰۱ برخی تجدیدنظرها را در مقررات آئین دادرسی انجام داده است و تاکنون سیزده «دستورالعمل اجرایی»[۴۶۸] را بدین منظور محسوب نموده است همچنین دیوان از همکاری طرفین دعوی در کاستن از حجم اسناد و لوایح کتبی خود و کاهش زمان دفاعیات شفاهی و … استقبال ‌کرده‌است. بعلاوه دیوان از سال ۲۰۰۴ «تدابیر عملی» بیشتری را در بُعد داخلی از جمله کوتاه نمودن مدت رسیدگی ها، با قصد افزایش تعداد پرونده ها به کار گرفته است. اما اینگونه تدابیر ضمن اینکه مفید است، ولی کافی نمی باشد و دولت های عضو منشور ملل متحد باید سعی در اصلاح اساسنامه نمایند.[۴۶۹]

 

گفتار دوم: تقویت جایگاه سازمانی دیوان

 

جایگاه سازمانی دیوان به عنوان رکن قضایی اصلی ملل متحد موجب شده تا در طول حیات خود بر اساس نظر اکثر حقوق ‌دانان نقش قابل توجهی در حل و فصل اختلافات از یک سو و توسعه حقوق بین الملل و تفسیر مقررات آن از سوی دیگر داشته باشد. این نقش به ویژه با توجه به ضرورت حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات به عنوان مبنای اصلی نظام ملل متحد و منشور بسیار حائز اهمیت بوده است.[۴۷۰] لذا حفظ و تقویت این جایگاه موجب اقبال و اعتماد بیشتر کشورها با توجه به بی طرفی این نهاد قضایی، مستلزم این است که تصمیمات آن ضمانت اجرایی مناسبی داشته باشد و سایر ارکان دیگر (منجمله شورای امنیت) هم ‌به این جایگاه احترام گذاشته و در تصمیمات خود، این جایگاه را مدنظر دارند.

 

بند ۱- تفکیک وظایف با شورای امنیت

 

ساختار کلی ملل متحد بر قاعده استقلال هر کدام از ارکان مبتنی است و هیچ یک از ارکان تابع رکن دیگر نیستند و ضرورت تعقیب هماهنگ اهداف مشترک اعلام شده در منشور مانع از آن نیست که یک اختلاف احیاناً در چندین رکن مورد بررسی قرار گیرد.[۴۷۱]

 

این موضوع در روابط بین شورای امنیت و مجمع عمومی (مثل پرونده ساخت دیوار حائل – ۲۰۰۴) و نیز شورای امنیت با دیوان (مثل پرونده نیکاراگونه – ۱۹۸۴) بارها دیده شده است. اما در قضیه لاکربی، شورای امنیت مغایر با ماده ۳۶ منشور از ارجاع اختلاف به دیوان خوداری نمود و طی قطعنامه ۷۳۱ خود از لیبی تقاضای استرداد متهمین و پرداخت غرامت نمود که مغایر با ترتیبات حل و فصل اختلافات بود. ضمن اینکه با صدور قطعنامه ۷۴۸ مانع از صدور قرار از سوی دیوان شد و وضعیتی را به وجود آورد که هیچ گزینه ای پیش روی دیوان باقی نگذاشت و با ورود به حوزه تخصصی دیوان، آن را در سردرگمی قرار داد چرا که از یک طرف دیوان به دنبال تصمیم گیری وفق حقوق قابل اعمال با در نظر گرفتن ملاحظات قضایی در قضیه بود و از طرفی به دلیل موقعیت سازمانی باید به تصمیم رکنی اثر می بخشید که با آن در سازمان ملل متحد با اهداف و اصول مشخص به فعالیت مشغول بود. این امر موجب شد تا دیوان بر سر این دو راهی، سیاست قضایی دوم را اتخاذ نمود.

 

در نتیجه به منظور پرهیز از تکرار موارد مشابه در آینده دولت های عضو ملل متحد می‌توانند با افزودن برخی از مقررات به منشور، ضمن احصای وظایف دیوان به صورت مشخص، تقسیم وظایف مورد شناسایی در منشور را تقویت نموده تا دیوان بتواند بدون دخالت ارکان سیاسی سازمان به انجام وظایف خویش مبادرت ورزد. [۴۷۲]

 

‌بنابرین‏ می توان قدرت دیوان و شورای امنیت را از یکدیگر جدا نمود و با دادن قدرت به دیوان، اعتبار آن را بالا برد که بتواند پی آمد آن کارایی خود را نیز بالا ببرد.[۴۷۳]

 

بند ۲- تقویت ضمانت های اجرای آرای دیوان

 

دولت ها نسبت به حکم دیوان، با توجه به تعهدی که ‌بر اساس بند ۱ ماده ۹۴ منشور دارند ملزم به اجرای آن هستند و چنانچه محکوم علیه از انجام تعهدات ناشی از رأی امتناع نماید، متعاقب آن محکوم له می‌تواند با استناد به بند ۲ ماده ۹۴ منشور، برای اجرای حکم به شورای امنیت مراجعه کند و شورا هم می‌تواند توصیه نماید و یا برای اثر بخشیدن به حکم تصمیم به اقداماتی بگیرد.[۴۷۴]

 

اما در صورتی که بنا به دلایل سیاسی، شورای امنیت تمهیدات لازم را برای اجرای احکام دیوان فراهم نکند. یا یکی از اعضای دائم شورا اقدام به وتوی قطعنامه موجد تمهیدات اجرایی شورا نماید، راه اجرای احکام دیوان گرفته می شود که موجب کاهش اعتبار آرای دیوان می‌گردد. از طرفی توسل به شورای امنیت، یک اختلاف حقوقی را که ‌بر اساس حقوق موجود در دیوان رسیدگی شده را به یک مسئله که باید ‌بر اساس اصول سیاسی در شورا رسیدگی شود، تبدیل می‌کند و تصمیم شورا در این مورد ممکن است کاملاً با حکم دیوان مغایر باشد.[۴۷۵]

 

در واقع تضمین اجرای احکام گامی است که می‌تواند برای یک دیوان قوی بین‌المللی برداشته شود. بدون لازم الاجراء شدن احکام، تصمیم مراجعه به دیوان، هیچ معنایی برای طرفین دعوا ندارد و در حقیقت هیچ نیازی برای احاله موضوع به دیوان برای رسیدگی نیست.

 

‌بنابرین‏ قبول تصمیمات مراجعه به دادگاه اصل اساسی است. در این زمینه شورای امنیت می‌تواند به عنوان بازوی اجرایی دیوان، قطعنامه ای را برای اجرای تصمیمات آن صادر کند که دولت های عضو آن را اجرا نمایند، شورای امنیت می‌تواند تحریم هایی را در زمینه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تصویب کند. مشکل اجرایی زمانی بر می خیزد که شورای امنیت نتواند به دلیل وتوی یک عضو دائم یا عدم توافق میان اعضا، قطعنامه ای را صادر نماید. از این نظر جدایی قدرت در نظام ملل متحد ممکن نیست و دیوان از نظر اجرای تصمیمات خود نمی تواند رکن مستقلی باشد. اما زمانی که اجرای تصمیمات دیوان ضمانت گردد، دولت ها بیشتر به آن اعتماد می‌کنند و می‌توانند در این صورت از دیوان به عنوان ساز و کار حل مشکلات خود به صورت مسالمت آمیز استفاده کنند.[۴۷۶]

 

هانس کلسن در این مورد می‌گوید: «باید مقرراتی را جهت تضمین اجرای تصمیمات قضایی که مستقیماً یا به طور غیر مستقیم تحت نظر آن نهاد اتخاذ می‌گردد. به وسیله اقدام جمعی آن نهاد فراهم سازد. بی توجهی ‌به این موضوع یکی از اسفبارترین ضعف های فنی منشور است که چاره ای برای این نیاز در نظر نگرفته است.»[۴۷۷]

 

مبحث سوم) گسترش حوزه صلاحیتی دیوان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:45:00 ق.ظ ]




ج: و حسن راوندی در فقه القران در باب مشروعیت قضاوت از نظر سنت روایی را ذکر می کند: امام باقر(ع) فرمود:« حکم بر دو گونه است حکم خدا و حکم جاهلیت ،سپس رسول اکرم (ص) فرمود:« هر کس درباره دو درهم حکم به ظلم و ستم دهد سپس بر نفوذ آن حکم اجبار کند و کبر ورزد از کسانی باشد

 

که این آیه کریمه شامل حال اوست:«و هر کس بدان چه خداوند نازل فرموده حکم نکند از کافران است»

 

راوی گفت: عرض کردم یابن رسول الله اجبار کردن چگونه باشد؟ فرمود:« که با تهدید تازیانه و زندان

 

حکم دهد اگر راضی به آن حکم بود فبها وگرنه او را تازیانه زند و به حبس و زندانش در افکند». و امام صادق(ع) فرمود: از محاکمه کردن در نزد حاکمان ظالم خودداری کنید وبنگرید به مردی از خودتای که چیزی از احکام ما را بداند او را در میان خود حاکم قرار دهید که من او را قاضی و داور برای شما قرار دادم،و با محاکمات خود را نزد او ببرید.

 

د: ابی بصیر روایت کرد که به ابو عبدالله(ع) گفتم فرموده خدای عزوجل را در کتابش:« و مال یکدیگر را به ناحق نخورید و کار را به محاکمه قاضیان ‌نیافکنید پس حضرت فرمود: ای ابا بصیر براستی خدای عزوجل دانسته است که میان امت حکامی وجود دارند که ظلم وستم می‌کنند اما خداوند حکام عادل و دادگر را اراده نکرد بلکه حکام ستمگررا اراده کرد.ای ابا محمد اگربرای تو نزد مردی حقی باشد پس او رابسوی حکام عادل دعوت کن و برتواست که خودداری کنی ‌و بازداری از اینکه تو را نزد حکام ستمگر به مرافعه ببرد که برای او قضاوت کند،وآن فرموده خدای عزوجل است. آیا ننگری آنهایی را که گمان می‌کنند به قرآن و تورات و انجیل ایمان آورده اند و می خواهند مرافعه را پیش طاغوت ببرند و حال آنکه به آن ها امر شده که به طاغوت کافر گردند و شیطان می‌خواهد آن ها را به بیراهه دوری بکشاند و گمراه سازد.»( مروارید،علی اصغر،سلسه الینابیع الفقهیه ج۱۸،ص۱۶۲)

 

ه: امام صادق(ع) فرمود:« از محاکمه کردن نزد حاکمان ظالم خودداری کنید…تا آخر روایت که ذکر شد.» و نیز امام صادق(ع) فرمود:« هنگامی که امیر المومنین(ع) شریح را به قضاء منصوب نمود با وی شرط کرد که حکم نافذ ندهد تا مورد را قبلا به امام(ع) عرضه بدارد.» و امیرالمومنین به شریح فرمود:« ای شریح در جایگاهی نشسته ای که هیچ کس آنجا ننشیند مگر پیامبر(ص) یا وصی پیغمبر نه شخص بدکار و تبهکار.» سپس امام صادق (ع) از امام باقر(ع) روایت ‌کرده‌است که امیرالمومنین(ع) سخت فریاد می زد،رسول خدا(ص) فرمود:« یا علی ناله است یا درد؟ گفت: یا رسول الله هرگز دردی ‌به این گونه سخت و شدید ندیده بودم فرمود: یا علی (ع) فرشته مرگ(عزراﺋیل) چون برای گرفتن روح فاجر و تبهکاری آید با خود سیخی از آتش دارد و با آن روح تبهکار را می‌گیرد و دوزخ ناله و فریاد برمی آورد . امیرالمومنین(ع) نشست و گفت یا رسول الله (ص) حدیث خود را بار دیگر بیان کن زیرا خوف حدیث شما درد مرا از یادم برد آیا این عذاب به کسی از امت تو می‌رسد؟ فرمود: آری به حاکمان ستمگر و خورندگان مال یتیم و کسانی که به دروغ شهادت دهند

 

۱-۱-۳ قضاء چگونه واجبی است؟

 

قضاوت به اتفاق همه پیشوایان مذاهب از نوع واجب کفائی است پس قضاوت شرعاً واجب کفا ئی است در حق کسانی که صلاحیت آن منصب را دارند پس برای امام تعیین و معین کردن قاضی واجب می‌باشد بنا به فرموده خداوند متعال:« ای کسانی که ایمان آورده اید بر پا دارندگان عدل و داد باشید .» زیرا همان گونه که اشاره کردیم طبیعت و سرشت بزرگ و نامحدود انسان بر ظلم کردن و باز داشتن حقوق دیگران است و کمتر کسی است که خودش به عدل و داد رفتار نماید و همچنین امام (ع) قادر نمی باشد و نمی تواند به کشمکش ها و مرافعات به دلیل زیادی کارهای عموم خاتمه دهد از این جهت به نصب قاضی نیازمندیم.

 

اما واجب کفایی بودن آن ازآن جهت است که قضاء امر به معروف و نهی از منکر است بعبارت دیگر امر کردن به خوبیها و باز داشتن از بدیهاست و آن دو واجب کفایی می‌باشد بعضی از فقها گفته اند :« قضاوت امری از امور دین است و مصلحتی است از مصالح مسلمانان و توجه واهتمام به آن واجب است زیرا برای مردم به آن نیاز عظیمی است و قضاوت از انواع عبادات و راه های نزدیک شدن به خدای عزوجل است لذا پیامبران که سلام و درود خدا بر آنان باد عهده دار کار داوری شده اند، ابن مسعود گفت:« اگر من به ‌عنوان قاضی در میان دو تن بنشینم برای من بهتر و ‌محبوب‌تر است از عبادت هفتاد سال.(الزحلی همان مصدر سابق الذکر،ص۴۸۰تا۴۸۱)

 

امام خمینی (ره) در تحریرالوسیله این چنین می فرماید: قضاوت در بین مردم ولو در چیزهای کوچک در صورتی که اهل آن نباشند حرام است، پس اگر خود را مجتهد عادل و جامع الشرایط فتوا و حکومت نمی بیند تصدی آن بر او حرام است اگر چه مردم اعتقاد به اهلیت او داشته باشند . و بر اهل آن بطورکفایی واجب ا ست و گاهی وجوب آن تعیین می شود و آن در صورتی است که در شهر یا نزدیک آن از آنچه که بردن مرافعه نزد آن مشکل نباشد کسی که کفایت کند وجود نداشته باشد.

 

قضاوت بر فقیه تعین پیدا نمی کند در صورتی که کسی که به او کفایت داشته باشد ولو اینکه هر دو طرف مرافعه یا مردم او را اختیار کرده باشند . برای کسی که به خودش اطمینان دارد که به وظایف خود قیام نماید تصدی قضاوت مستحب است و با وجود کسی که به او کفایت است ترک آن بهتر است زیرا دارای خطر و تهمت است.

 

اقسام قاضیان:

 

الف : قاضی منصوب از جانب امام (ع) و فقیه جامع الشرایط

 

شهید ثانی در شرح لمعه می فرماید قضاء یعنی حکم کردن بین مردم و آن واجب کفائی است در حق کسانی که صلاحیت آن را دارند ولی اگر امام بود وظیفه امام یا نایب اوست پس لازم است بر او که کسی را نصب کند در هر ناحیه ای تا قضاوت کند بین مردم بر کسی که اما او را تعیین می‌کند اجابت واجب است اگر امام حضور دارد و کسی را معین نکرده است اگر بیش از یک نفر صلاحیت امر قضاء را دارد بر این ها واجب کفائی است اگر این شخص در زمان حضور امام فردی منحصر به فرد است یعنی صالح فقط یک نفر باشد برای آن شخص واجب عینی است . اگر امام او را نشناخت لازم است که این شخص خودش را معرفی کند و طلب کند قضاء را و اگر تعدد صالح وجود دارد در استحباب عینی بودن دو قول است نزد شهیدین و حق این است که در صورتی که این شخص خودش را صالح می‌داند باید قضاوت را طلب کند و بخواهد .

 

توضیح:

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ق.ظ ]




مادران کودکان مبتلا به نشانگان داون تحت فشار روانی، اضطراب، استرس و احساس گناه بیشتر هستند و احساس ناتوانی بیشتری در قبال کودکان خود می‌کنند. به دنبال آن مشکلات و مسائلی مانند مشکل پذیرش فرزند، خستگی ناشی از پرستاری و مراقبت، مسائل مربوط به اوقات فراغت، مشکلات مالی خانواده و مسائل پزشکی، آموزشی و توانبخشی برای والدین به خصوص مادر به وجود می‌آیند (وایتر[۱]، ۲۰۰۳/ ۱۳۸۹).

 

کیفیت زندگی[۲] با بیماری و شرایطی که سلامت را به خطر می اندازد در ارتباط است و از طرفی وجود کودک ناتوان باعث ایجاد استرس جسمانی و روحی و روانی بر خانواده و به ویژه مادر می شود (اسکیو[۳] و همکاران، ۲۰۰۷). امروزه یکی از مفاهیم جدیدی که در علوم بهداشتی، به ویژه بهداشت روان وارد شده مفهوم کیفیت زندگی است (بیاتیانی و همکاران، ۱۳۹۰). مبحث کیفیت زندگی در بیست سال گذشته موضوعی چالش انگیز و نیز مفید بوده است؛ و این عقیده را بین اکثر افراد رواج داده که کیفیت زندگی یک هدف واقعی و قابل دستیابی برای تمام افراد می‌باشد (کالی[۴] و همکاران، ۲۰۱۰). کیفیت زندگی با توجه به ابعادگسترده سلامتی تعریف می شود (مک کال، ۱۹۷۵/ ۱۳۸۹). ‌بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی [۵]کیفیت زندگی دربرگیرنده‌ی ادراک فرد ازموقعیت خود در زندگی و در ساختار نظام فرهنگی– ارزشی که درآن زندگی می‌کند، می‌باشد. کیفیت زندگی مفهومی گسترده‌ای است که دربرگیرنده مفاهیمی چون سلامت جسمانی فرد، حالات روانشناختی، میزان استقلال،کیفیت ارتباطات اجتماعی وارتباط با ابعاد برجسته محیطی است. عوامل محیطی نه تنها ‌بر مشارکت اجتماعی فرد، بلکه برکیفیت زندگی اونیزاثرگذار است واین نکته درمورد افرادکم توان به مراتب مهمتر از جمعیت عادی است (گلانز[۶]و همکاران، ۲۰۱۰). با(این حال در دهه های اخیر حمایت از خانواده هایی که کودک ناتوان با کودکان استثنایی دارند اهمیت حیاتی پیدا کرده، چرا که تحقیقات نشان داده که حمایت و آموزش ‌به این خانواده ها روی خانواده و کودک نتایج مثبتی داشته است (دمسی[۷] و همکاران، ۲۰۰۸). یکی از روش های موثروکارآمد در میان رویکرد های آموزشی برای مقابله با فشار های روانی روش آموزش مهارت های زندگی[۸] است (هانتر[۹]، ۱۹۹۳/ ۱۳۸۵). از نظر سازمان بهداشت جهانی، آموزش مهارت های زندگی شامل ۱۰ مهارت اساسی برای زندگی کردن است. این مهارت ها عبارتند از مهارت ۱- تصمیم گیری ۲- حل مسئله ۳-تفکر خلاق ۴- تفکر نقاد ۵- توانایی ارتباط موثر۶- ایجاد و حفظ روابط میان فردی ۷- خودآگاهی ۸- همدلی کردن ۹- مهارت مقابله با هیجان ها و۱۰- فشار روانی (رئیسی و همکاران،۱۳۹۱). نتایج پژوهش ها حاکی از آن است که آگاهی از مهارت های زندگی، ‌در کاهش علائم افسردگی، اضطراب، استرس و شکایات جسمانی نقش مؤثری دارد (مردانی و همکاران، ۲۰۱۱(. واکا[۱۰] (۲۰۰۶) معتقد است که والدین کودکان کم توان اندوخته عاطفی و احساس پایینی دارند و در برقراری ارتباط با فرزندان و تطابق با عواطف و احساسات خود دچار مشکل می‌شوند. پژوهش (راچ[۱۱]و همکاران، ۱۹۹۹/ ۱۳۸۷) نشان داد که والدین کودکان سندرم داون فشار و افسردگی شدیدتری نسبت به والدین کودکان عادی دارند و با افزایش سن کودک، میزان احساس رضایت مادران از زندگی کاهش می‌یابد. مطالعات متعددی نشان داده است که کیفیت زندگی مادران دارای کودکان کم توان نسبت به مادران کودک سالم، پایین تر می‌باشد (خیاط زاده ماهانی، ۱۳۸۸). ‌بنابرین‏ تغییرات تنش زای زندگی به تغییراتی در نحوه پاسخدهی والدین به کودک می انجامدکه به نوبه خود بر احساس ایمنی کودک تاثیر می‌گذارد (اتکینسون[۱۲] و همکاران، ۲۰۰۰/ ۱۳۸۶).

 

 

بالا بردن آگاهی والدین ‌در مورد استرس، اضطراب، تسهیل دسترسی به اطلاعات مناسب و توصیه به درمان نه تنها برای خود والدین مفید می‌باشد بلکه حمایت والدین در ارتباط با اضطراب شدید می‌تواند منجر به ارتباط مطمئن بین والدین ‌و کودک و در نتیجه افزایش کیفیت زندگی آن ها گردد (دهی و همکاران، ۱۳۸۶). به دلیل اثرات طولانی مدت سندرم داون و تاثیرات منفی برکیفیت زندگی مادران و با توجه به اینکه یکی از روش های مؤثر و کارآمد در میان رویکرد های آموزشی برای مقابله ‌با چالش های زندگی آموزش مهارت های زندگی می‌باشد (صبحی قراملکی، رجبی، ۲۰۱۰).

بالا بودن آموزش مهارت های زندگی تامین کننده سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی افراد می‌باشد و پایین بودن مهارت های زندگی موجب بروز آسیب های روانشناختی و بروز رفتارهای نامناسب در افراد می شود (رامشت[۱۳] و فرشاد، ۲۰۰۹[۱۴]، مونکونگ[۱۵] و همکاران، ۲۰۰۹ / ۱۳۹۱). ‌بنابرین‏ با توجه به شیوع بالای سندرم داون و ناتوانی های ناشی از این معلولیت و اثرات طولانی مدت ناتوانی کودک بر اعضای خانواده به خصوص مادران به عنوان مراقبان اصلی کودک و کیفیت زندگی این گروه و با عنایت به عدم دستیابی محقق به چنین پژوهشی و این نکته که با بهره گرفتن از آموزش، مادران بتوانند اطلاعات لازم، توانایی‌ها، گرایش ها و مهارت های لازم برای زندگی موفق، سالم و بدون فشار روانی زیاد را در خود ارتقا دهند و در نتیجه سبب بهبود کیفیت زندگی کودکانشان خواهد شد؛ این مطالعه ‌به این منظور انجام خواهد شد که مشخص گرددآیا آموزش مهارت های زندگی بر کیفیت زندگی مادران دارای فرزند سندرم داون تاثیر گذار است؟

اهمیت و ضرورت

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:02:00 ق.ظ ]




 

۲٫ ۷٫ ۱٫ چارچوب مفهومی یونیدو

 

در چارچوب رویکرد مبتنی بر دانش، یونیدو تکنولوژی را سیستمی از دانش، فنون، مهارت ها، تخصص و سازمان تعریف می‌کند که برای تولید، تجاری سازی و بهره برداری از کالاها و خدمات در پاسخ به تقاضا های اقتصادی و اجتماعی به کار می رود. برآیند این تعریف در انتقال تکنولوژی، آن است که اکتساب فرایندی صرفا فیزیکی تلقی نمی شود بلکه علاوه بر آن دانش نهفته در سخت افزار و نرم افزار را در بر می‌گیرد. در این راستا یونیدو انتقال نوآورانه تکنولوژی را مطرح می‌کند.

 

انتقال نوآورانه تکنولوژی به توسعه قابلیت های تکنولوژیک در خلال انتقال تکنولوژی معطوف است که به افزایش توان نوآوری دریافت کننده آن می‌ انجامد. از این منظر انتقال تکنولوژی فرایندی بلند مدت تعریف می شود که گیرنده طی آن با کسب توانمندی در کاربرد، انطباق و گسترش تکنولوژی و در نهایت توانایی افزایش استقلال در توسعه، طراحی و فروش آن قابلیت های تکنولوژیک خود را بهبود می بخشد.

 

بر این اساس یونیدو مسیر برای کسب تکنولوژی پیشنهاد می‌کند:

 

مسیر یک : انتقال تکنولوژی از طریق تجارت با هدف تقویت تولید بومی

 

مسیر دو : انتقال تکنولوژی از طریق سرمایه گذاری خارجی مستقیم و عقد قرارداد برای تأسيس شرکت های محلی صادر کننده.

 

مسیر سه : انتقال تکنولوژی از طریق زنجیره عرضه مواد و تجهیزات سرمایه ای برای توسعه ظرفیت پیمانکاری فرعی محلی. (یونیدو ، ۲۰۰۲)

 

در ذیل روش های مذکور توضیح داده می‌شوند:

 

مسیر یک :

 

این مسیر معمولا توسط کشور های در حال صنعتی شدن به کار می رود که مراحل اولیه جایگزینی واردات با تولید داخل و توسعه توانایی کارخانه‌ها تولیدی داخل برای تولید محصولات جدید را طی می‌کنند. در این کشور ها ارزش افزوده تولید و میزان تولید صادراتی سرانه کم است. پایین بودن رشد تولیدات صادراتی، توفیق محدود در زمینه رقابت را منعکس می‌کند. تولید در درجه اول برای عرضه به بازار داخلی در بخش هایی است که قدرت رقابت قیمت های وارداتی با محصول داخلی کم باشد.

 

انگیزه اصلی انتقال تکنولوژی در مسیر اول بهبود شرایط رقابتی تولید در بازار های داخلی است. این بهبود در خلال کاهش هزینه ها به وسیله تغییر در روند کار و بهبود کیفیت محصولات حاصل می شود. در اینجا تأکید بر روی بهبود کیفیت، قابل اعتماد و اتکا بودن، تحویل، انعطاف پذیری، زمان فروش و هزینه تولید است.

 

ابداعات در تکنولوژی میانی در هر سطحی از توسعه امکان پذیر است که مدیران شرکت های داخلی و سرمایه گذاران خارجی می‌توانند آن را انجام دهند. توسعه و انتشار تکنولوژی مناسب به وسیله انتقال روش های مدیریتی بهبود می‌یابد و مداخله های راهبردی در زنجیره عرضه کیفیت محصولات طراحی شده داخلی، افزایش تقاضا و رقابت را تضمین می‌کند.

 

‌بنابرین‏ عامل اصلی در فرایند انتقال تکنولوژی در مسیر اول شرکت های خریدار اعم از کوچک یا متوسط هستند. در این باره مهمترین عوامل مورد نیاز در انتقال تکنولوژی عبارتند از:

 

-ایجاد انگیزه

 

-تشخیص وضعیت فعلی و فرصت ها به وسیله تعیین تکنولوژی های مناسب از سوی مدیران بنگاه

 

-توسعه ظرفیت جذب

 

-مدیریت فرایند انتقال

 

-سرمایه گذاری

 

نقش بنگاه ها در این رویکرد فراهم کردن آموزش های لازم برای سرمایه گذاری و دسترسی به اطلاعات درباره فرصت های تکنولوژیکی است. این امر پتانسیل انتقال تکنولوژی در سطوح پایین توسعه صنعتی را مشخص می‌کند و موقعیتی برای توجه بیشتر به توسعه ابداعات فراهم می‌سازد که خود تقویت قابلیت ها در توسعه و تولید را می طلبد. (یونیدو در اشتریان و دیگران ،۱۳۸۵ ، صفحه ۱۶)

 

مسیر دو :

 

انتقال تکنولوژی در مسیر دوم ویژگی اقتصاد جهانی در سی سال اخیر است و به طور عام ‌در مورد کشور های در حال توسعه و صنعتی شده مشترک است. شرکت های تأسيس شده در این برهه زمانی در رده شرکت هایی هستند که به انعقاد قرارداد های فرعی روی تولید کالا های آماده یا اجزای کالا های مصرفی سبک پرداخته‌اند. معمولا سرمایه گذاران صنعتی موفق، مسیر دوم را به عنوان راهبرد توسعه خود به کار برده اند. در این مسیر تولید کنندگان در یک کشور باید شرایط جذب سرمایه گذاری های تکنولوژی از طریق قرارداد های مقاطعه کاری را داشته باشند. اگر کشور ها بتوانند از طریق سیاست های محیطی مطلوب هزینه نیروی کار را کاهش دهند برای سرمایه گذاران خارجی که به دنبال کاهش پایه هزینه تولید هستند جذاب جلوه خواهد کرد. معمولا بنگاه ها به دنبال قرار داد هایی هستند که در آن طرف قرارداد به طور کامل قادر به انجام شرایط قرارداد باشد. معمولا تولید کنندگان در اولین قرارداد خود ممکن است با نقصان توانایی تکنیکی و مدیریت در تولید حجم و کیفیت مورد توافق مواجه شوند. در این مقطع نیاز فوری به کسب قابلیت تطبیق سریع با محیط احساس می شود.

 

در مسیر دوم هدف منعقد کنندگان قرارداد علاوه بر تحصیل قابلیت تکنولوژیکی، شامل افزایش فروش می شود، به خصوص صادرات و منافعی که از پیوستن به زنجیره عرضه یک بنگاه خارجی در بازار خارج به دست می‌آید. هرچند ورود به بازار های صادرات برای بنگاه های کشورهای در حال توسعه به دلیل کمبود آشنایی با بازار ها و محصولات برتر و مرجح در آن ها، کمبود قابلیت های تکنولوژیکی و مدیریتی برای توسعه و تولید کیفیت ویژه و نیز کمبود برخورداری از جایگاه ویژه در بازار ها دشوار است.

 

در این مسیر انتقال می‌تواند در خلال بدس آوردن تجهیزات و امکانات یا دریافت رموز از مشتری یا به واسطه وجود موج عرضه کنندگان خارجی به مصرف کنندگان قرارداد های فرعی صورت گیرد. بعضی مواقع مشتری حتی در فرایند سرمایه گذاری نیز مشارکت فعال دارد، مانند هنگامی که برای یاری بنگاه منعقد کننده قرارداد برای توسعه قابلیت های مورد نیاز آن به عرضه تجهیزات، ابزار آلات و آموزش می پردازد. البته سطح تکنولوژی به دست آمده به عنوان قسمتی از ساز و کار قرارداد های فرعی به خصوص برای تازه واردان ‌به این قرارداد ها نسبت به مقیاس جهانی به نسبت کم خواهد بود. لذا ضروری است منعقدان قرارداد از نیاز خود به بالا بردن سطح قابلیت ها برای رسیدن به استاندارد های کیفیت و هزینه آگاه باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ق.ظ ]




 

کیفیت زندگی کاری یا کیفیت نظام کار یکی از جالب ترین روش‌های ایجاد انگیزش و راه گشای مهم در طراحی و غنی سازی شغل کارکنان است که ریشه در نگرش کارکنان و مدیران به مقوله ی انگیزش دارد.

 

ضرورت توجه به کیفیت زندگی کاری و بهبود آن، یک منطق دارد و آن هم این است که ۶۵ درصد عمر مفید انسان­ها در محیط کار سپری می­ شود.

 

کیفیت زندگی کاری پایین یعنی این که کارمند شغلش را صرفاً به عنوان وسیله ای برای رفع نیازهای اقتصادی می‌داند و کارمندانی با چنین تفکری، غالباً وفاداری کمی به سازمان دارند و عموماً برای جبران کمبودها مجبور هستند دست به کارهای دیگری نیز بزنند (غلامی، ۱۳۸۸).

 

یکی از سؤالاتی که به کرات و دفعات مکرر و در زمان‌ها و موقعیت‌های مختلف ممکن است به ذهن هر کسی خطور کند، این است که کاری، که به افراد محول می شود چقدر درخور شأن آن‌هاست؟ هر فرد شاغل یا جویای کار، اعم از زن یا مرد، فارغ از آن که در چه رده تخصصی و مهارتی فعالیت می‌کند، تعبیر خاصی از میزان شایستگی کاری که انجام می‌دهد، دارد به دلیل جایگاهی که کار از نظر کل زمان صرف شده به لحاظ تعلق به اجتماع و رضایت خاطر فرد شاغل، در زندگی انسان‌ها دارد باید گفت که کار درخور و شایسته انسان‌ها، یک بعد زیر بنایی کیفیت زندگی کاری آن‌ ها را تشکیل می‌دهد، انجام کار مولد نیز ‌در مورد بسیاری از آحاد جامعه، منبع اصلی درآمد آن‌ ها و نیروی محرکه توسعه پایدار کشورهای جهان محسوب می شود (غلامی، ۱۳۸۸).

 

با توجه ‌به این که کیفیت زندگی کاری در جوامع مختلف به علت تفاوت جوامع بشری، سطح درآمد و رفاه آن‌ ها و بسیاری از عوامل دیگر با هم تفاوت‌های بسیاری دارند و از سوی دیگر حتی در کشور خودمان، ایران هم بررسی سطح کیفیت زندگی کاری به علت تفاوت‌هایی که در محیط‌های کاری وجود دارد (تفاوت سازمان‌های دولتی و خصوصی، تعاونی‌ها، صنایع بزرگ و کوچک و …) کاری مشکل است و از سوی دیگر حتی در صورت انجام، بعید بنظر می‌رسد که بتوان به نتیجه ای قابل استفاده و تعمیم یافتنی دست یافت. بر همین اساس نیاز به رویکردی پویا احساس می شود تا بتواند ابعاد مختلف این موضوع را در نظر گرفته و در عین حال تأثیر عوامل مختلف و تغییرات (کم و زیاد شدن) آن‌ ها را تحلیل نمود. و در نهایت به کمک آن بتوان تصمیمات مدیریتی را در این زمینه شبیه سازی نمود و اثرات آن ها را در طول زمان بررسی و مطالعه نمود.

 

۲-۵-۱- مفاهیم کیفیت زندگی کاری

 

اصطلاح کیفیت زندگی کاری در سال‌های اخیر رواج زیادی داشته است، اما ‌در مورد معنای آن توافق کمی وجود دارد . حداقل سه استفاده رایج از این اصطلاح وجود دارد. اول این که کیفیت زندگی کاری اشاره به مجموعه ای از نتایج برای کارکنان نظیر رضایت مندی شغلی، فرصت‌های رشد روان شناختی، امنیت شغلی، روابط مناسب کارفرما، کارکنان و میزان پایین حوادث دارد. شاید این شایع ترین استفاده از این اصطلاح باشد. دوم اینکه کیفیت زندگی کاری هم چنین به مجموعه ای از کارها یا عملکرد‌های سازمانی نظیر مدیریت مشارکتی ، غنی سازی شغلی، سیستم پرداختی که عملکرد خوب ر ا تشویق می‌کند، تضمین شغلی و شرایط کاری مطمئن اشاره دارد. بالاخره کیفیت زندگی کاری اغلب به یک نوع برنامه تغییر سازمانی اشاره دارد (میرسپاسی، ۱۳۸۶).

 

تعریف زندگی: فاصله بین تولد تا مرگ را زندگی می‌نامند. موجود زنده، پس از تولد شروع به رشد و تکامل می‌کند و در نهایت، به واسطه مرگ، این روند متوقف می‌گردد. در بعضی از ادیان، زندگی پس از مرگ نیز تعریف شده است. زندگی می‌تواند از لحاظ مادی و معنوی جدا سازی شود (دانشنامه آزاد ویکی پدیا).

 

تعریف کیفیت: کیفیت را می توان انجام دادن کار به طور صحیح و مداوم در کلیه طبقات یک سازمان تعریف کرد. انجام دادن کار به طور صحیح و مداوم یعنی بر آوردن و یا تامین خواسته‌های سیستم طبق استانداردهای لازم.

 

کیفیت زندگی کاری: عبارت است از عکس العمل کارکنان نسبت به کار، به ویژه پیامدهای فردی آن در ارضای شغلی و سلامت روحی. کیفیت زندگی کاری میزان توانایی کارکنان در ارضای نیازهای مهم شخصی با بهره گرفتن از تجربیاتی است که در سازمان کسب کرده‌اند که در این تعریف به شدت بر ایجاد محیطی که منجر به ارضای نیازهای افراد شود تأکید شده است (دانشنامه آزاد ویکی پدیا).

 

کیفیت زندگی کاری را می‌توان در دو مفهوم تعریف کرد:

 

تعریف عینی: مجموعه‌ای از شرایط واقعی کار و محیط کار در یک سازمان، که شامل: میزان حقوق و مزایا، امکانات رفاهی، بهداشتی، ایمنی، مشارکت در تصمیم‌گیری، مردم‌سالاری، سرپرستی، تنوع و چرخش‌کاری و غنی بودن مشاغل و … می‌شود.

 

تعریف ذهنی: تصور و طرز تلقی افراد از کیفیت زندگی به‌ طور اعم و کیفیت زندگی کاری شغلی به‌ طور خاص است.

 

کار شایسته: کار شایسته یعنی ایجاد فرصت‌های برابر به منظور کسب و کار مناسب و مولد در شرایط آزاد، امن و همراه با حفظ کرامت انسانی است (سوماویا، ۱۹۹۹).

 

نقش متعادل کار: ایجاد وابستگی مستقیم کار به فضای کل زندگی از طریق برقراری مفهوم تعادل بین وقت کارکنان در محل کار و وقت آنان برای خانواده های شان می‌تواند به میزان زیادی تعادل میان کار و زندگی فرد را ایجاد نماید (رودکی، ۱۳۸۵).

 

در تعریف کلی می‌توان گفت که کیفیت زندگی کاری به معنی تصور ذهنی و برداشت کارکنان یک سازمان از مطلوبیت فیزیکی و روانی محیط کار و شرایط کار خود است. با وجود تفاوت در برداشت‌ها، تحقیقات نشان می‌دهد که برخی از شاخص‌ها در اغلب جوامع مشترک هستند که از آن جمله می‌توان به حقوق و مزایا، خدمات رفاهی، بیمه بازنشستگی و مواردی از این قبیل اشاره کرد که دانشمندان متعددی آن‌ ها را به عنوان اجزای کیفیت زندگی کاری معرفی کرده‌اند. (سلمانی، ۱۳۸۴).

 

۲-۵-۲- تاریخچه کیفیت زندگی کاری

 

مطالعات مربوط به کیفیت زندگی کاری، از دهه ۱۹۵۰ آغاز شد و مراحل متفاوتی را نشان داد. اریک تریست و همکارانش از انستیتو تاویستوک لن دن از پیشروان تحقیق در زمینه کیفیت زندگی کاری بودند. در آن دهه آنان یک سلسله از مطالعاتی را آغاز کردند که اصل آن به رویکرد تکنیک‌های اجتماعی مربوط به کار سازمان بر می گشت. یک نوع آگاهی در زمینه اهمیت آزمودن راه‌های بهتر برای سازماندهی کار به منظور کم کردن تاثیرات منفی بر روی کارکنان.

 

مرحله اول این نهضت تا سال ۱۹۷۴ در ایالات متحده آمریکا گسترش پیدا کرد . تمایل به کیفیت زندگی کاری با طرح سؤالاتی چند ‌در مورد اقتصادی (به عنوان مثال بحران انرژی و افزایش تورم) به وجود آمد.

 

بعد از سال ۱۹۷۹ کیفیت زندگی کاری به طور مؤثری به دلیل کاهش رقابت پذیری صنایع آمریکایی در مقابل رقبای ژاپنی شان مورد توجه قرار گرفت. این کاهش منجر به بررسی راه‌های مدیریتی به کار گرفته شده در سایر کشورها و شرح برنامه های بهره وری آن‌ ها برای مطالعه و بررسی تأثیر پذیری توسعه کیفیت زندگی کاری مورد توجه قرارگرفت.

 

تحقیقاتی که در هر کدام از کشورها انجام شد بر حسب نیاز، رویکردی متفاوت داشت. برای مثال انجمن بهره وری آسیا APO نتایج تحقیقی را منتشر کرد که در ژاپن در سال ۱۹۹۱ انجام شد و در آن کیفیت زندگی کاری در شرکت‌های بزرگ ژاپنی بریجستون، فوجی زیراکس، هوندا شرکت هونن و فروشگاه شعبه توبو بررسی شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ق.ظ ]




باوجود اینکه استفاده از منابع استخدام و فرایندهای گزینش سنتی که هدف آن جذب متقاضیان فعال می‌باشد ، ساده تر است ، اما این روش همیشه نمی تواند بهترین استراتژی باشد . بنظر می‌رسد شرکت‌ها در فرایند استخدام، نیازمند به رویکردی با تاکتیک‌های ترکیبی از روش های جذب متقاضیان فعال و منفعل هستند (دی[۹] و کلین[۱۰]، ۲۰۱۱).

 

  • تدوین یک طرح برنامه استخدام

پایه و اساس لازم برای جذب استعدادها،‌ تدوین یک طرح است . ‌هدف‌های‌ شما چیست ؟ چه نیازهایی برای سال آینده دارید ؟

 

گردش مالی و محدودیتهای موجود چگونه نیاز شما را به منابع و نیز شناسایی و جذب متقاضیان در دوازده ماه آینده را زیر تاثیر قرار می‌دهد ؟

 

در همین راستا شما باید بازار نیروی کار فعلی ،‌رقابت برای جذب استعدادها‌،‌ مجموعه مهارت‌های ویژه مورد نیاز و متقاضیان در دسترس را در نظر بگیرید‌. بعد از تعریف شفاف هدفها، می توانید منابع خوبی که شما را به بهترین متقاضیان در مناسب ترین زمان می رساند ،‌ شناسایی و تعیین کنید(فلیندرز[۱۱] ۲۰۱۳؛ و استرام، مولر[۱۲] و برگمن[۱۳]، ۲۰۰۹).

 

سازمان‌های موفق، بین برنامه جذب و تمامی حوزه های مرتبط با آن ، تعامل شفاف برقرار می‌کنند . آن ها اطمینان می‌یابند که تمام ارتباطات شفاف و هماهنگ هستند‌، ‌رویکردهای گوناگونی برای هر یک از ‌هدف‌های‌ تعریف شده ، روش های پیگیری مناسبی برای هر مرحله تعیین گردیده ، برنامه زمان‌بندی برای اجرا، تدوین شده و در هر گام، ‌پاسخ‌گویی‌ های لازم صورت می پذیرد(الچاردوس[۱۴]، ۲۰۱۲؛ و آرام[۱۵]، ۲۰۱۴).

 

به منظور پیاده سازی یک استراتژی موفق جذب ،‌درک این موضوع که چه کسی را نیاز دارید جذب کنید و همچنین داشتن یک برنامه به منظور افزودن متقاضیان به فهرست استخدام خود ، ‌الزامی است . ممکن است این الزامات به سادگی برنامه های استخدام موجود شما را متحول سازند (فردمن[۱۶]، ۲۰۰۹؛ و بیهن[۱۷] ۲۰۱۱)

 

هر چند ، پیچیدگی فرایند جذب استعدادها می‌تواند بسیار طاقت فرسا و ملالت بار باشد، اما یافتن شرکت‌های ارائه دهنده خدمات حرفه ای در زمینه کارکنان و ایجاد ‌شراکت‌های استراتژیک می‌تواند رویکردی برای به کارگیری استراتژیهای موفق جذب استعدادها در برنامه های استخدامی و پیاده سازی فرایندهای مرتبط باشد .آیا شما انتظار دارید برای نیازهای استخدام آینده خود ،‌ منابع کافی در دسترس داشته باشید ؟ آیا فرایند استخدام فعلی، به صورت موفقی شما را به متقاضیان فعال و منفعل می‌رساند ؟ همین امروز زمانی را اختصاص دهید تا اطمینان یابید که یک طرح مناسب و درست برای جذب و ارتباط مستمر با متقاضیان مورد نیاز خود در آینده دارید (هارلو[۱۸] ۲۰۱۲)،

 

  • مدیریت یادگیری و پرورش

نیاز به یادگیری سازمانی، امروزه به خوبی در محیط کسب و کار، ثابت شده است. تحقیقات طولانی انجام گرفته که ارتباط مثبت بین سرمایه گذاری بر یادگیری و درآمد سهام‌داران را نشان می‌دهد، بر اساس گزارش ASTD 2006، شرکتهایی که سرمایه گذاری بیشتری روی یادگیری دارند و می توتنند زودتر و بهتر از رقبای خود یاد بگیرند، رضایت کارکنان و مشتریان، کیفیت محصولات و خدمات، بهره وری، درآمد و در مجموع سودبالاتری داشته اند.استعداد چیزی است که تصویر کلی از آن در خلقت هر مخلوقی به صورت بالقوه ،موجود است ولی فعالیت یافتن آن منوط به حصول فرصت مناسب است و از طرفی آموزش ، ابزاری مناسب برای رشد و شکوفایی استعداد ‌ها‌ است به طوری که در تعریفی از تربیت آن را پرورش دادن ، یعنی به فعالیت در آوردن استعدادهای بالقوه یک شخص بیان کرده‌اند.یکی از رویکردها در ساختار منابع انسانی این است که استعدادهای داخلی سازمان شناسایی و در فراین آموزش و پرورش قرارگیرند . هر سازمان بسته به شرایط و امکانات خود راهکارهای گوناگونی را برای آموزش به کار می‌گیرد. بعضی از سازمان‌ها کل یا بخشی از فرایند آموزش را برونسپاری می‌کند. بعضی از سازمان‌ها از روش های مختلفی، نظیر: برگزاری کلاس درس، استفاده از آموزش الکترونیک و کلاس‌های مجازی یا ترکیبی از آن ها، استفاده می‌کنند (بوونز[۱۹]، ۲۰۱۴).

  • مدیریت عملکرد

در مطالعه ادبیات به سازمان‌هایی که برنامه های مدیریت عملکرد را به کار می‌برند، به عنوان سازمان‌هایی با عملکرد برتر اشاره شده است. در واقع از مدیریت عملکرد مؤثر به عنوان اهرم کلیدی تغییر، برای افزایش دستاوردهای تیمی و فردی یاد شده است. مؤلفه‌ اصلی سیستم مدیریت عملکرد، ارزیابی عملکرد است. اما ارزیابی، شرط لازم برای هر برنامه مدیریت عملکرد مؤثر است. در مدیریت عملکرد مؤثر، در کنار ارزیابی عملکرد فعالیت‌های نظیر: آموزش، جانشین‌پروری، پرداخت بر پایه عملکرد و… قرار دارند، اما ارزیابی، شرط لازم برای هر برنامه مدیریت عملکرد مؤثر است.یکی از اهداف اصلی ارزیابی عملکرد توسعه و توانمندسازی منابع انسانی است،برای حصول ‌به این نتیجه ضروری است که نتایج ارزیابی عملکرد ،یکی از منابع مهم شناسایی نیازهای ،موزشی افراد و سازمان باشد ،جنانچه یک نظام ارزیابی عملکرد کارکنان ، مثمر ثمر شناخته شود کارمندان آن را مفید دانسته و در چنین شرایطی پاداشها هم می‌تواند کارساز باشد .در چنین شرایطی علاوه بر ایجاد انگیزش در بین کارکنان مدیران ‌به این نتیجه می‌رسند که پاداشها نه تنها موجب افزایش کارایی بلکه باعث افزایش رضایت کارکنان گردیده اند (پاور[۲۰]، ۲۰۱۳).

 

  • پرداخت بر مبنای عملکرد

یک رویکرد مناسب برای پرداخت به کارکنان، این است که پایه و اساس پرداخت به آنان، بستگی به عملکرد آن ها با یک تأکید ویژه بر روی خروجی و در آمد سازمان داشته باشد . همچنین این موضوع مهم است که شما نیم نگاهی هم به میزان پرداخت در بازار و رقبا داشته باشید . ‌بنابرین‏ شما می توانید یک تحلیل برروی شکاف میان پرداخت سازمان و بازار و رقبا داشته باشید. هنگامی که کارکنان احساس می‌کنند که آنچه که از سازمان دریافت می‌کنند کمتر از ارزش واقعی آن ها‌ است، تمایل زیادی به ترک سازمان پیدا می‌کنند (آبت[۲۱]، ۲۰۰۸ و فریدسون[۲۲]، ۲۰۱۱)

 

‌در پرداخت ‌بر اساس عملکرد باید موارد زیر را در نظر گرفت:

 

    • تعیین آنچه فرد با توجه به عملکردش در برابر اهداف تعریف شده شفاف، باید دریافت کند.

 

    • محاسبه تفاوت، بین پرداخت مبتنی بر هدف و پرداخت‌های رایج،

 

    • تخصیص بودجه برای پرداخت مبتنی بر هدف،

 

    • به کارگیری برنامه های پرداخت متغیر برای اهداف فوق العاده، ‌بر مبنای‌ عملکرد،

 

  • ارتقا حقوق کارکنان هنگامی که آن ها مهارت‌های جدیدی را به دست می آورند (‌با درنظر گرفتن این امر که این مهارت‌ها به خروجی سازمان وابسته هستند(تامسون[۲۳]، ۲۰۱۳).

۷-مدل بلوغ مدیریت استعداد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:19:00 ق.ظ ]




۶۲۱۸۷–۴۶۰۴۵۸۲۰۰۹

نسبت جمعیت مهاجر–۷/۷۵۷/۷۰–۸/۱۶۶/۲۱

مأخذ: مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۸۵-۱۳۴۵

 

۴-۱-بررسی و‌یژگی‌های اجتماعی مهاجران وارده به شهر بندرعباس

 

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های اجتماعی مهاجران وارده به شهر بندرعباس ترکیب جنسی مهاجران است. بررسی نسبت جنسی در بین مهاجران سال‌های ۸۵-۱۳۷۵ نشان می‌دهد که از مجموع ۸۲۰۰۹ نفر جمعیت کل مهاجرین، تعداد ۴۵۸۸۰ نفر را مردان (۹/۵۵ درصد) و تعداد ۳۶۱۲۹ نفر را زنان (۱/۴۴ درصد) تشکیل می‌دهند. بر این اساس نسبت جنسی مردان به زنان در بین مهاجرین رقم ۱۲۷ درصد را نشان می‌دهد که از گرایش مردگزینی (تک خانواری- تک نفره) در بین آن ها حکایت می‌کند.

 

مباحث ذکر شده در مطالب قبلی چشم‌انداز کلی از روند مهاجرت و ویژگی‌های اجتماعی آن ها در شهر بندرعباس را به تصویر می‌کشد، اما روند مهاجرت و تحلیل مرتبط با آن در مطالعات طرح‌های پیشین و بالاخص طرح‌های فرادست می‌تواند از وضعیت مهاجرت در سال‌های گذشته و تغییرات الگوی آن نسبت به وضع کنونی شهر را روشن‌تر سازد. از این جهت در ادامه به الگوهای غالب بر روند مهاجرت در شهر بندرعباس به مهم‌ترین نکات به صورت اختصار اشاره می‌شود.(مهدوی ، ۱۳۸۸)

 

نتایج حاصل از طرح‌های فرادست پیرامون مهاجرت به شهر بندرعباس حاکی از آن است که:

 

بر اساس مطالعات طرح جامع (مهندسین مشاور شارستان، ۱۳۶۲) اکثر متولدین شهر بندرعباس در منطقه ۲، مهاجرین روستاهای بخش مرکزی شهرستان بندرعباس در منطقه ۴ و اکثر متولدین استان‌های دیگر در منطقه ۳ گرد آمده‌اند. کمتر از ۴۰ درصد مهاجرین ساکن در منطقه ۳ قصد اقامت دائم را دارند. اکثر این مهاجرین افرادی هستند که به دلیل مشاغل اداری یا تجاری و… موقتاً ‌به این شهر آمده اند و بافت و سیمای شهری غیربومی آنان را جذب ‌کرده‌است و چه‌بسا که خود آنان به وجود آورنده این بافت باشند.

 

جدول شماره ۳: توزیع (نسبت درصدی) مهاجرین از نقاط مختلف در هر یک از مناطق پنج‌گانه در زمستان ۱۳۶۲

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محل تولد منطقه ۱ منطقه ۲ منطقه ۳ منطقه ۴ منطقه ۵ کل شهر شهر بندرعباس ۳۷/۵۸ ۳۱/۶۰ ۷۳/۳۳ ۱۲/۵۲ ۴۱/۶۳ ۶۲/۵۱ روستاهای اطراف بندرعباس ۶۰/۳ ۴۹/۱۴ ۹۹/۴ ۹۸/۳۸ ۶۳/۱۴ ۶۷/۱۴ بخش‌های خمیر، جاسک، حاجی‌آباد ۴۴/۱ ۹۴/۰ ۶۱/۲ – ۲۲/۱ ۳۲/۱ شهرستان میناب ۸۸/۲ ۳۱/۳ ۳۸/۲ ۶۳/۷ ۲۲/۱ ۵۷/۳ شهرستان قشم ۷۲/۰ ۷۹/۰ ۲۴/۰ – – ۴۶/۰ شهرستان بندرلنگه ۱۶/۲ ۴۷/۰ – – – -۴۰/۰ دیگر استان‌ها ۷۸/۲۸ ۶۹/۱۹ ۸۲/۵۵ ۲۷/۱ ۵۱/۱۹ ۶۹/۲۷ خارج از کشور ۱۶/۲ – ۲۴/۰ – – ۲۶/۰ جمع ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰ ۱۰۰

مأخذ: نمونه‌گیری مهندسین مشاور شارستان، ۱۳۶۲

 

در طرح مطالعات توسعه و عمران (جامع) ناحیه‌ای بندرعباس (پیشاهنگان آمایش، ۱۳۸۳) در خصوص روند مهاجرت و حرکات مکانی در ناحیه بندرعباس، اذعان می‌دارد که طی سال‌های ۷۵-۱۳۶۵ برابر ۹۱۱۶۰ نفر وارد ناحیه بندرعباس شده‌اند که حدود ۶۷درصد از مهاجرین در مناطق شهری ساکن شده‌اند. همچنین نتایج این طرح نشان ‌دهنده این است که بیشتر مهاجران به شهر بندرعباس را مهاجران برون استانی و سپس داخل استانی تشکیل می‌دهند.

 

همینطور، مهاجرت‌های صورت گرفته ازاستانهای دیگرو مناطق بزرگ جمعیتی در شهر بندرعباس متمرکز گردیده اندکه پدیده‌ای فرامنطقه‌ای است؛ در مقابل شهرستان‌های کوچک‌تر استان ومناطق روستایی این ناحیه با پدیده درونی و داخلی مهاجرت و جابجایی مواجه بوده است. (حلاجی ، ۱۳۹۱)

 

نتایج تحقیقات می‌دانی طرح توانمندسازی غیررسمی شهر بندرعباس (مهندسین مشاور ساپ، ۱۳۸۲) نیز نشان می‌دهد که سرعت فزاینده جمعیت‌پذیری و فقدان ابزار و سیاست‌های لازم جهت اسکان مطلوب جمعیت، موجب بروز ناهنجاری‌های گسترده در نظام کالبدی و اجتماعی و ایجاد اجتماعات نابسامان شهری شده است. ترکیب جمعیت برای سال‌های ۱۳۵۵ و ۱۳۶۵ و ۱۳۷۵ نشان دهنده نسبت بالای مردان به زنان در سن کاری است که به بندرعباس مهاجرت کرده‌اند. سهم استان هرمزگان در فرستادن مهاجر به شهر بندرعباس افزایش پیدا ‌کرده‌است. دیگر استان‌های مهاجرفرست، استان‌های همسایه نظیر بوشهر، فارس، کرمان و یزد هستند و کمترین سهم، متعلق به استان‌های شمال غربی ایران هستند. (مرتضوی ، ۱۳۸۸)

 

نکته مهمی در طرح راهبردی- ساختاری شهر بندرعباس (مهندسین مشاور شارمند، ۱۳۸۴) تأکید شده وآن این است که در شهر بندرعباس طی سال‌های ۷۵-۱۳۶۵ شکل مهاجرت‌ها از مهاجرت‌های فردی به خانوادگی تغییر ‌کرده‌است. علاوه بر این به موج جدید مهاجران در طی سال‌های منتهی به تهیه طرح (۱۳۸۴) اشاره می‌کند که اغلب آن ها از روستاهای استان وارد شهر شده و محلات حاشیه‌ای شهر را دچار بحران اسکان کرده‌اند. ‌به این ترتیب اسکان غیررسمی به یکباره سطح وسیعی از شهر را دربر گرفته است این در حالیست که نتایج سرشماری ۱۳۸۵، نشان از وجود ۸۰ درصد از مهاجرین برون استانی دارد.

 

الگوی مهاجرت، نیاز به تولید واحدهای مسکونی را افزایش داده است که این نیاز منجر به رشد واحدهای غیررسمی وغیراستاندارد شده است. از آنجا که مهاجرین عمدتاًً کم درآمد و فاقد تخصص بوده‌اند، تقاضای مؤثر برای مسکن وجود نداشته است. این به معنی افزایش تعداد خانواده های کم

 

درآمد شهر است. علاوه بر این مهاجرین داخل استانی و نسل دوم مهاجرین برون استانی جزء گروه‌های تملک کننده اراضی حاشیه شهر محسوب می‌شوند که ترجیح می‌دهند به دلیل فقدان نظارت‌های

 

کامل و نهادی شده دولتی، جهت اسکان خود، به شکلی کاملاً سازمان نیافته و مغایر با اصول شهرسازی اقدام به ساخت و سازهای غیررسمی در شهر می‌کنند.

 

گروه‌های جدید مهاجر را می‌توان در دو دسته جای داد:

 

گروه‌های متخصص که به صورت موقت به شهر وارد می‌شود و عموماً بعد از طی زمان محدودی مجدداً شهر را ترک می‌کنند.

 

گروه‌های مهاجر و جویای کار (بومی و یا غیربومی) که عمدتاًً با انگیزه کسب درآمد و ایجاد یک زندگی باثبات اقتصادی به عرصه شهر وارد می‌شود.

 

در تأثیر این وضعیت بر مسأله مسکن می‌توان گفت: هر دو گروه مهاجر، بار مضاعفی را بر بازار مسکن شهر وارد می‌کنند که بازار رسمی از ‌پاسخ‌گویی‌ منطقی به آن عاجز است. نتیجه قطعی این ناتوانی،

 

گسترش محدوده‌های اسکان غیررسمی و نابسامان شهری است که بر اساس آخرین برآوردها حدود ۲۰ درصد از مساحت شهر (حدود ۲۲۰۰ هکتار) را بخود اختصاص می‌دهد. جمعیت ساکن در این

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:39:00 ق.ظ ]




 

در اصل فوق نکات ذیل قابل‌توجه است:

 

الف: صلح یا ارجاع دعاوی به داوری

 

ب: اموال عمومی و دولتی

 

ج: تصویب هیئت دولت برای هر مورد و اطلاع مجلس شورای اسلامی

 

د: تصویب مجلس شورای اسلامی در موارد مهم و هنگامی که طرف دعوا خارجی است.

 

موارد (الف) و (ب) از موضوعات داوری است و موارد (ج) و (د) از شروط داوری است. در این اصل نامی از دستگاه دولتی به میان نیامده است. این امر بدان معنا است که مهم نیست طرف داوری دستگاه دولتی باشد یا غیردولتی، بلکه آنچه اهمیت دارد «اموال عمومی و دولتی» و اتخاذ تصمیم در خصوص صلح یا ارجاع دعاوی مربوط به آن‌ ها به داوری است، ولو اینکه این اموال در ید اشخاص غیردولتی باشد. برعکس اگر مالی غیر از «اموال دولتی و عمومی» در تصرف و ید دستگاه دولتی باشد شروط مذکور در اصلق۱۳۹ق.ا و ق.آ.د.م برای ارجاع اختلاف راجع به آن‌ ها به داوری شامل آن‌ ها نمی‌شود تا لازم‌الرعایه باشد.[۸۷]

 

‌بنابرین‏ ‌در صورتیکه موضوع داوری در خصوص اموال عمومی و دولتی باشد یا طرف مقابل خارجی باشد و یا موضوع دعوا از موضوعاتی باشد که قانون آن را مهم تشخیص داده به ترتیب پس از تصویب هیئت‌وزیران و اطلاع مجلس شورای اسلامی و ‌در مورد دوم علاوه بر تصویب هیئت‌وزیران به تصویب مجلس شورای اسلامی نیز نیاز دارد در غیر این صورت موافقت‌نامه داوری بی‌اعتبار است و از موارد ابطال رأی داوری محسوب می‌شود و هر یک از طرفین داوری می‌تواند درخواست بطلان رأی داوری را بنمایند.

 

در ق.د.ت.ب قابلیت داوری اختلاف شرط صحت موافقت‌نامه داوری ذکر نشده است ولی در بند (۱) ماده ۳۴ متذکر شده است که چنانچه موضوع اصلی اختلاف به‌موجب قوانین ایران قابل حل‌وفصل از طریق داوری نباشد، رأی داور اساساً باطل و غیرقابل اجرا است.[۸۸]

 

در نتیجه تمام مواردی که در خصوص داوری ناپذیری اختلاف در ق.آ.د.م بیان کردیم در ق.د.ت.ب نیز از موارد بی‌اعتباری موافقت‌نامه داوری محسوب می‌شود و طرفین نمی‌توانند در خصوص این موارد موضوع را به داوری ارجاع نمایند.

 

گفتار دوم: چگونگی ابطال رأی داوری به جهت تجاوز داوران از حدود اختیار و موضوع

 

در این گفتار با توجه به شباهت بند (ه) ماده ۳۳ ق.د.ت.ب و بندهای (۲)،(۳) ماده ۴۸۹ ق.آ.د.م، مطالب به صورت مقایسه‌ای بیان‌شده و به ترتیب به بررسی حدود صلاحیت داوران (بند نخست)، چگونگی ابطال رأی داوری به جهت تجاوز داوران از حدود اختیارات و موضوع (بند دوم) و چگونگی ابطال به جهت بی‌اعتباری قسمتی از رأی (بند سوم) پرداخته می‌شود.

 

بند نخست: حدود صلاحیت داوران

 

هیئت داوری که در اختلافات تجاری بین‌المللی قضاوت می‌کند، صلاحیت خود را از قرارداد داوری می‌گیرد. قرارداد داوری تنها منبع ایجاد صلاحیت برای هیئت داوری است. اگر هیئت داوری فاقد صلاحیت باشد، اقدامات او که در رأی نهایی منعکس گردیده غیرقابل اجرا و بلااثر می‌گردد. مخصوصاً اگر بدون هیچ صلاحیتی رأی صادر کرده باشد. ولی اگر ضمن رسیدگی به موضوعاتی که در صلاحیت اوست، به اختلافاتی بپردازد و ‌در مورد آن تصمیم بگیرد که خارج از محدوده صلاحیتی (قرارداد داوری) است در این صورت هیئت داوری از حدود صلاحیت خود خارج‌شده است.

 

در زمینه‌ی حقوق داخلی نیز موضوع به همین صورت است، مرجع داوری که برای فصل اختلاف مشخصی تشکیل گردیده در محدوده‌ای کاملاً متفاوت از دادگاه دولتی اقدام می‌کند. اختیارات دادگاه دولتی برای فصل اختلاف بسیار وسیع است. در مقابل، اختیار مرجع داوری منحصر به آن‌هایی است که طرفین در محدوده مقررات به داور داده‌اند و یا مرجع مذبور در اجرای قانون دارا می‌شود. البته اختیارات علی‌الاصول ‌به اندازه‌ای است که به مرجع داوری اجازه می‌دهد به گونه مناسب و کاملی وظیفه خود را در چهارچوب مطلبی که موضوع داوری بوده است به سرانجام برساند.[۸۹]

 

بند دوم: چگونگی ابطال رأی داوری به جهت تجاوز داوران از حدود اختیار و موضوع

 

قانون‌گذار در بند (۳) ماده ۴۸۹ قانون آیین دادرسی مقرّر می‌دارد: «داور خارج از حدود اختیار خود رأی صادر نموده باشد…» این فرضی است که داور به عنوان‌مثال حق اظهار عقیده ‌در مورد قرارداد بیع معینی داشته، اما در خصوص قرارداد وکالتی که ارتباط با آن داده‌شده است نیز اظهار عقیده نموده و رأی صادر کرده باشد.

 

مرجع داوری باید حدود اختیارات خود را رعایت و در آن محدوده اقدام به صدور رأی نماید. ‌بنابرین‏ چون دعوا ورشکستی، دعوای راجع به اصل نکاح، فسخ آن، طلاق و نسب و مسائل مربوط به وقوع جرم قابل ارجاع به داوری نمی‌باشد، صدور رأی در موارد مذبور خارج از حدود اختیار داور می‌باشد. همچنین داور تنها اختیار رسیدگی به دعوای اشخاصی را دارد که دخالت و شرکت در تعیین داور ‌داشته‌اند (ماده ۴۹۵ ق.آ.د.م) افزون بر آن ‌در صورتیکه داور اختلاف را به سازش خاتمه داده باشد بی‌آنکه اختیار صلح داشته باشد، خارج از حدود اختیار خود رأی صادر ‌کرده‌است.[۹۰]

 

مشابه همین موضوع در بند (ه) (۱) ماده ۳۳ ق.د.ت.ب وجود دارد: «داور خارج از حدود اختیار خود رأی داده باشد…»

 

مطابق این بند چنانچه داوران از اختیارات اعطایی تجاوز نمایند، رأی صادره قابل‌ابطال است. به عبارت دیگر تصمیم داوران در موضوعاتی که به آن‌ ها ارجاع نشده مثل این است که در خصوص آن موضوعات موافقت‌نامه داوری وجود ندارد. تجاوز داوران از حدود اختیارات زمانی مطرح می‌شود که داوران از حدود موافقت‌نامه داوری به معنای اعم تجاوز کرده‌اند. موافقت‌نامه داوری به معنای اعم تنها ناظر به موافقت‌نامه کتبی منعقده قبل از بروز اختلاف نیست طرفین ممکن است در مراحل داوری نیز به طور صریح یا ضمنی محدوده موافقت‌نامه داوری را گسترش داده باشند. مثل‌اینکه در «ارجاع نامه»[۹۱] محدوده داوری توسعه‌یافته باشد و یا در طول رسیدگی طرفین به طور ضمنی بر توسعه قلمرو موافقت‌نامه داوری توافق کرده باشند. مسئله تجاوز از حدود اختیارات اصولاً زمانی مطرح می‌شود که موضوع در فرایند رسیدگی توسط یکی از طرفین ابرازشده ولی دیوان داوری به آن توجه نکرده است.[۹۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-20] [ 11:58:00 ب.ظ ]




جامعترین تقسیم بندی از کمال گرایی هشت بعد را معرفی کرده‌اند که عبارت اند از تمرکز بر اشتباهات، معیار های بالا برای دیگران، نیاز به تأیید، نظم و سازمان دهی، ادراک فشار از سوی والدین، هدفمندی، نشخوار فکر، تلاش برای عالی بودن.در این رویکردکمال گرایی در چارچوب انواع متداول قبلی یعنی کمال گرایی سازگار- ناسازگار( بهنجار- نابهنجار یا مثبت و منفی) قابل بحث است و بین جنبه‌های سازگارانه و ناسازگارانه کمال گرایی تمایز روشنی قائل شده است، بدین ترتیب که از مجموعه ابعاد نظم و سازماندهی، هدفمندی، تلاش برای عالی بودن، معیار های بالا برای دیگران جنبه سازگار و از مجموع ابعاد تمرکز بر اشتباهات، نیاز به تأیید، ادراک فشار از سوی والدین، نشخوار فکر جنبه ناساز گار کمال گرایی حاصل می شود.

 

کمال گرایی خود مدار از یک سو با مشخصه‌ های مثبت تلاش و رقابت برای پیشرفت، عزت نفس، خود شکوفایی(ترامیتزو و همکاران،۲۰۰۶) و از سویی دیگر با مشخصه‌ های منفی خود شیفتگی، خود سرزنش گری، خود انتقاد گری، احساس گناه و افسردگی و روان رنجور خویی( دانکی و همکاران،۲۰۰۶) ارتباط دارد.

 

کمال گرایی و آسیب شناسی روانی:

 

یکی از ویژگی های شخصیتی است و نقش مهمی را در علت شناسی، استمرار دوره ی باالینی آسیب شناسی روانی بازی می‌کند(شافران و همکاران،۲۰۰۲). به عقیده هویت و فلت، ۲۰۰۲ کمال گرایان در مقایسه با غیر کمال گرایان، با توجه به نگرش غیر واقع بینانه شان نسبت به زندگی با استرس بیشتری مواجه هستند، کمال گرایان علاوه بر عوامل استرس زای رایج برای هر فرد بهنجار خود به ایجاد استرسور ها می پردازند. در بسیاری از قلمرو ها به دنبال کمال می گردنند. رفتار کمال گرایانه که خود از تمایلات کمال گرایانه به شدت ارزیابی کردن خود و دیگران، تمرکز بر جنبه منفی عملکرد و تجربه اندک رضایت نشأت می‌گیرد، می‌تواند ایجاد استرس کند. کمال گرایی باعث افزایش یافتن اثرات منفی استرس می شود که منجر به فرسودگی می شود(فلت و هویت،۲۰۰۲).

 

پچ[۳۶](۱۹۸۴) کمال گرایی را موقعیتی می‌دانست که در آن ترس از اشتباه در مرکز است. او معتقد بود که کمال گرایی به خودی خود وجود ندارد بلکه تلاش برای کمال گرایی که وجود خارجی ندارد باعث آشفتگی در افراد شده و با تعدادی از مشکلات روانشناختی در ارتباط است. او دیدگاه به شدت منفی از کمال گرایی دارد و کمال گرایی را مشکلی گسترده و تضعیف کننده می‌داند که می‌تواند با دامنه ای از مشکلات در ارتباط باشد. برای مثال سندرم مونچ هاوزن، سندرم روده تحریک پذیر، افسردگی، بی اشتهایی عصبی، اختلال شخصیت وسواسی جبری ، پارانویا و رفتار های تیپA.

 

تحقیقات نشان داده‌اند که کمال گرایی هم در اختلالات خوردن(تولین[۳۷] و همکاران،۲۰۰۶؛ وو[۳۸]، ۲۰۰۹؛باردون[۳۹] و همکاران،۲۰۰۷) و هم در اختلالات وسواسی وجود دارد. افراد مبتلا به بی اشتهایی روانی، اختلالات خلقی و سالم را مقایسه ‌کرده‌است و سطوح بالای کمال گرایی خویشتن مدار و جامعه مدار را در مبتلایان به بی اشتهایی روانی را گزارش کرده‌اند. بالیک[۴۰] و همکاران(۲۰۰۳)، افراد مبتلا به اختلالات خوردن، افسردگی، و اضطرابی را در ابعاد کمال گرایی مقایسه و نشان دادند که نگرانی ‌در مورد اشتباهات در افراد مبتلا خوردن بالا است.

 

پژوهش های دیگری نیز بین ویژگی های کمال گرایی و میزان افسردگی و خود کشی در آن ها ارتباط دیده اند(هویت و فلت،۱۹۹۰،هویت و همکاران،۱۹۹۲؛ زورف[۴۱] و همکاران،۲۰۰۰).

 

مطالعه هیل و همکاران،(۱۹۹۷) نشان داده است که در بین رویه های عامل روانرنجوری به طور معین رویه های پرخاشجویی به طور مثبت و ضعف در مقابله با فشار روانی به طور منفی پیش‌بینی کننده های معنا دار کمال گرایی خویشتن مدار و رویه افسردگی پیش‌بینی کننده های معنا دار کمال گرایی جامعه مدار است.

 

ساسورالی[۴۲] و همکاران(۲۰۰۸) نشان دادند که بعد نگرانی ‌در مورد اشتباهات کمال گرایی در در هر سه گروه ا زافراد مبتلا به اختلالات خوردن، اختلالات وسواسی جبری و افسردگی اساسی بالا است.

 

علل کمال گرایی:

 

بسیاری از محققان بر نقش خانواده و محیط اجتماعی در ایجاد و رشد کمال گرایی در فرزندان اتفاق نظر دارند و اعتقاد دارند که کمال گرایی ریشه در تجربه های دوران کودکی به خصوص رابطه والدین – کودک دارند(انس[۴۳] و همکاران،۲۰۰۲).

 

تمایلات کمال گرایانه ممکن است پیامد محیط دوران کودکی باشدف محیطی که یکی از مؤلفه‌ های آن سبک والد گری است. تعداد زیادی از پژوهشگران کمال گرایی را نتیجه تعامل کودکان با والدینشان می دانند. خیلی از کودکان کمال گرا در خانواده هایی زندگی می‌کنند که عملکرد کمتر از کامل را مورد انتقاد آشکار و ضمنی قرار می‌دهند. در نتیجه احتمال دارد فرزندان این خانواده ها شیوه های انتقادی ارزیابی از عملکرد خود بیاموزند(کاوامورا[۴۴] و همکاران،۲۰۰۲).

 

کاوامورا همکاران،۲۰۰۲به نتایج مشابهی دست یافتند و بر اساس این یافته ها انتظار می رود که انسجام و انعطاف پذیری خانواده بر کمال گرایی این فرزندان تاثیر داشته باشد، آن ها ارتباط بین کمال گرایی مثبت و منفی و سبک های فرزند پروری را در نمونه ای از دانشجویان آزمودند نتایج مطالعه نشان دهنده ی ارتباط بین سبک های تربیتی سخت گیرانه و استبدادی با کمال گرایی منفی در زنان و مردان بود. نتایج داده ها در خصوص سبک های فرزند پروری موجود در خانواده ها افراد کمال گرایی مثبت و سبک فرزند پروری اقتدار رابطه وجود دارد.

 

اکثر پژوهش های انجام شده در زمینه کمال گرایی مربوط به جمعیت بزرگسالان می شود. اگرچه که مطالعات کمی در زمینه کودکان و نوجوانان وجود دارد، که مشابه جمعیت بزرگسال با ناسازگاری هایی همچون افزایش علائم اضطرابی و افسردگی و اختلالات خوردن همراه است(کوک و کرنی،۲۰۰۹؛دیکریگر[۴۵]،۲۰۰۵؛نوبل[۴۶]،۲۰۰۷(.

 

فلت و هویت ، اولیور[۴۷] و مک دونالد[۴۸](۲۰۰۲) در پژوهشی مروری بر عوامل ایجاد کمال گرایی و مدل نظری را پیشنهاد دادند که متمرکز شدند بر نقش محیط خانوادگی به خصوص رفتار های والد گری والدین بود. فلت و همکاران مدل فرزند پروری مضطرب گونه را بر اساس قضیه منطقی که والدین مضطرب کمال گرایی را از طریق تمرکز بر اشتباهات و پیامد های منفی اشتباهات در کودک خود ترغیب می‌کنند.

 

ون گاستل[۴۹] و همکاران(۲۰۰۹)، بعد ها متوجه شدند که کودکان با علائم اضطرابی دارای والدینی که رفتار های والد گری کمال گرایانه دارند این مدل مراقبت با اضطراب کودکان همراه است و مسیری بالقوه را برای آغاز اضطراب در کودکان می‌باشد. سبک والدگری مضطرب گونه کمال گرا با نگرانی والدین در باره امنیت کودکشان و پیشگیری از خطرات وهمچنین رفتار های مراقبتی کمال گرا می‌باشد. این مدل والد گری به طور خاص با اضطراب کودک همراه است زیرا ممکن است یک ‌شاه‌راهی برای شروع اختلالات اضطرابی باشد.

 

خود ‌کارآمدی

 

یکی دیگر از متغیر های پژوهش که در بروز علائم اضطرابی کودک نقش دارد خود ‌کارآمدی والدینی می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:44:00 ب.ظ ]




از جمله مهم ترین مواردی که بر سیاست های تامین مالی تاثیر دارد، می توان به جریان نقد آزاد اشاره کرد. زیرا، جریان های ورود و خروج وجه نقد یک واحد تجاری جزء اساسی ترین رویدادهایی است که شالوده­ی بسیاری از تصمیم گیری ها و قضاوت های سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان درباره آن واحد می‌باشد. در تئوری جریان نقد آزاد از وجوه مازاد به عنوان معیار ارزیابی قدرت باز پرداخت بدهی یاد شده است. زیرا پرداخت بدهی در سررسید به وجوهی بستگی دارد که به صورت مازاد نگهداری می‌شوند. از آنجا که بستانکاران و اعتبار دهندگان هر شرکتی انتظار دارند که مطالباتشان در سررسید تعیین شده بازپرداخت شوند، لذا جهت سرمایه گذاری و اعتباردهی به شرکت هایی که جریان نقد آزاد بالایی دارند علاقه و تمایل بیشتری از خود نشان می‌دهند. جریان نقد آزاد، مبلغ نقد در اختیار شرکت است که می‌تواند برای انجام سرمایه گذاری های مورد نظر، پرداخت سود سهام، بازپرداخت بدهی یا برای افزایش نقدینگی مورد استفاده قرار می‌گیرد (رضوانی راز و حقیقت، ۱۳۸۴).

 

جریان نقد آزاد از این حیث دارای اهمیت است که به مدیران اجازه می‌دهد تا فرصت هایی را جست و جو کنند که ارزش سهام شرکت را افزایش می‌دهد. بدون در اختیار داشتن وجه نقد، توسعه محصولات جدید، انجام تحصیل های تجاری، پرداخت سودهای نقدی به سهام‌داران و کاهش بدهی ها امکان پذیر نیست. از طرف دیگر، وجه نقد باید در سطحی نگهداری شود که بین هزینه­ نگهداری وجه نقد و هزینه­ وجه نقد ناکافی تعادل برقرار شود. مقدار مثبت جریان نقد آزاد برای شرکت نشان می‌دهد که شرکت پس از پرداخت هزینه ها و سرمایه گذاری ها دارای وجوه نقد مازاد است. از طرف دیگر، مقدار منفی نشان می‌دهد که شرکت درآمد کافی به منظور پوشش هزینه ها و فعالیت های سرمایه گذاری اش ایجاد نکرده است. به همین دلیل، سرمایه گذاران باید در بارزیابی دلایل این رویداد کاوش‌های عمیق تری به عمل آورند. این امر می‌تواند علامتی از مشکلات حاد شرکت مورد رسیدگی باشد (شیخ و همکاران، ۱۳۹۱).

 

۲-۲-۴- کاربرد جریان های نقد آزاد

 

جریان نقدی آزاد می‌تواند در ارزیابی سلامت مالی یک شرکت مفید باشد، چرا که تمام مفروضات حسابداری موجود در ساختار سود را کنار می‌گذارد. از نظر سهام‌داران واحد تجاری حریان های نقد آزاد می‌تواند به عنوان معیاری به منظور ایجاد ارزش برای آنان تلقی شود. زیرا واحدهای تجاری که جریان های نقد آزاد مثبت بالایی داشته باشند، انتظار می رود که با سرمایه گذاری وجوه مذکور در طرح های سرمایه گذاری جدید بتواند برای سهام‌داران خود ایجاد ارزش نماید (مهام و همکاران، ۱۳۸۴).

 

همچنین جریان های نقد آزاد می‌تواند به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد مدیران باشد. با توجه به اینکه سود خالص توسط مدیران واحد تجاری عموماً مدیریت می شود، نمیتواند معیار مناسبی برای ارزیابی واحد تجاری قلمداد شود. اما با توجه به اینکه دستکاری جریان های نقد آزاد امری دشوار است می‌تواند معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد باشد. البته باید توجه داشت که جریان های نقد آزاد کم یا منفی لزوماًً نشانگر عملکرد ضعیف واحد تجاری نمی باشد. زیرا واحدهای تجاری در حال رشد به دلیل سرمایه گذاری زیادف معمولاً از وجه نقد آزاد منفی یا پایینی برخوردار هستند که این امر در شرکت های پویا امری طبیعی است و به تنهایی نمی تواند نشانگر وضعیت نامطلوب واحد تجاری باشد. در صورتی که این سرمایه گذاری ها بازده بالایی داشته باشد می‌تواند در بلندمدت نتایج مطلوبی همراه داشته باشد. در حالی که شرکت هایی که از نظر رشد در حال نزول می‌باشد ممکن است به دلیل عدم سرمایه گذاری دارای وجه نقد آزاد بالایی باشند (شیخ و همکاران، ۱۳۹۱).

 

جریان های نقد آزاد از دیدگاه مدیران واحد تجاری می‌توانند کاربردهای مهمی در تقسیمات نقدی سود، بازخرید سهام، بازپرداخت بدهی ها و تادیه تعهدات واحد تجاری، تحصیل شرکت های دیگر توسط واحد تجاری داشته باشد. اگر جریان های نقد آزاد برای تحصیل شرکت های دیگر با سرمایه گذاری مجدد در پروژه های سرمایه ای به طور مؤثری سرمایه گذاری گردد می‌تواند جریان های نقدی مازادی برای واحد تجاری ایجاد نماید (همان منبع).

 

۲-۳- مفهوم مدیریت سود

 

فلسفه مدیریت سود، بهره گیری از انعطاف روش استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری می‌باشد. البته تفسیرهای گوناگونی که ‌می‌توان از روش های اجرایی یک استاندارد حسابداری برداشت کرد، از دیگر دلایل وجود مدیریت سود ‌می‌باشد. این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روش­های حسابداری است. در زمانی که تفسیر یک استاندارد بسیار انعطاف پذیر است، یکپارچگی داده ­های ارائه شده در صورت های مالی کمتر می­ شود. اصول تطابق و محافظه کاری نیز می ­تواند باعث مدیریت سود شود. بنابرگفته گتشو[۱۱] (۱۹۸۶)، شرکت ‌کار باید[۱۲]، سود سه ماهه نخست سال مالی خود را بدون اضافه نمودن به موجودی نقد و تنها با بهره گرفتن از روش تعهدی حسابداری استهلاک، معافیت­های مالیاتی سرمایه ­گذاری­ها و به حساب دارایی بودن بهره، افزایش داد. مدیران شرکت تأکید کرده ­اند که این کار برای ارائه ی صورت­های مالی واقعی تر و قابل مقایسه کردن صورت­های مالی شرکت، با سایر شرکت­های در صنعت مشابه، صورت گرفته است. تحلیل گران مالی و حسابرسان از این پدیده به عنوان «ترفند حسابداری» نام می­برند. این در حالی است که تمامی این اقدامات در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری صورت گرفته است (نوروش ودیگران ،۱۳۸۴).

 

مفهوم مدیریت سود از زوایای مختلفی مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است و تعاریف مختلفی از آن ارائه شده است. برای نمونه از نظر گاردون و همکارانش، اگر زمانی مدیران روش خاصی از روش های حسابداری را برگزینند و نوسانات سودهای گزارش شده کاهش یابد، نتیجه مدیریت سود است. آن ها همچنین متذکر می­شوند که مدیران در حدود قدرتشان که ناشی از آزادی عمل در چارچوب اصول وروش های پذیرفته شده حسابداری است می ­توانند روی سود گزارش شده اثر بگذارند. به عقیده هیلی و والن[۱۳] (۱۹۹۹) مدیریت سود هنگامی رخ می­دهد که مدیران از قضاوت های شخصی خود در گزارشگری مالی استفاده کنند و ساختار معاملات را جهت تغییر گزارشگری مالی دست کاری می­نمایند. این هدف به قصد گمراه نمودن برخی از صاحبان سود در خصوص عملکرد اقتصادی شرکت با تأثیر بر نتایج قراردادهایی است که انعقاد آن ها منوط به دستیابی به سود شخصی می‌باشد، صورت ‌می‌گیرد (پری تود و دیگران ،۲۰۰۹ به نقل از نامدار، ۱۳۸۹)[۱۴]۳.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:13:00 ب.ظ ]




نتایج تحقیق حاکی ازآن بوده اند که ‌گروه‌های متنوع فرهنگی سطح کمتری ازتاثیرپذیری ‌بر اساس اعتماد نسبت به ‌گروه‌های تک فرهنگی داشته اند.نتایج همچنین نشان داده اندکه هوش فرهنگی اعضای محلی گروه ها،تاثیرات منفی تنوعات فرهنگی براعتماد راکاهش داده است.همچنین این که رابطه معناداری میان هوش فرهنگی فراشناختی وتنوع گروهی درمورد پیش‌بینی اعتماد وجودداشته است.

 

ایمای(۲۰۰۷)به بررسی تاثیر هوش فرهنگی ‌بر اثربخشی مذاکره بین فرهنگی درمیان مذاکره کنندگان آمریکایی ‌و آسیای غربی پرداخته است که درآن هوش فرهنگی به عنوان عامل کلیدی اثربخشی مذاکره بین فرهنگی معرفی شده است.هم چنین تحلیل های اکتشافی این تحقیق نشان می‌دهد که بعد انگیزشی هوش فرهنگی قدرت پیشگویی کنندگی قوی تری نسبت به سایرابعادداشته است. پرادو(۲۰۰۶) به بررسی رابطه هوش فرهنگی وعدم اطمینان محیطی دریافتی مدیران ۲۷کشورازطریق شبکه وسیع جهانی اینترنت پرداخته است.یافته های حاصل از این تحقیق نشان داد که هوش فرهنگی اهمیت ‌و کاربرد بسیارزیادی ‌در شناخت وارزیابی عدم اطمینان تجاری بین‌المللی دارد.

 

ون دریل (۲۰۰۸) درپژوهش خودبه بررسی،توسعه وبخش کمی هوش فرهنگی به عنوان یک ساختارحیاتی ،

 

سطح سازمانی می پردازد.آن ها معتقدند که هوش فرهنگی سازمانی رابطه مثبتی با اثربخشی سازمانی وعملکرد سازمانی دارد.

 

نتایج تحقیق با تناگر(۲۰۰۵)که درکشورهندباهدف بررسی واندازه گیری رابطه توانمندسازی روانشناختی وتعهدسازمانی درمیان مدیران سازمان های دولتی این کشورصورت گرفته بودحاکی ازآن است که توانمندسازی کارکنان ارتباط مثبت ومعناداری باتعهدسازی دارد.

 

جمع بندی

 

در این فصل ابتدا به بیان مبانی نظری شامل تعریفاتی از تعهد ، تعهدسازمانی ، شاخص های تعهدسازمانی واجزای آن ، وسپس به تعریف هوش ، نظریات راجب هوش ازجمله نظریه پیاژه و به تعریف هوش فرهنگی ‌و پیدایش آن ‌بر اساس تحقیقات صورت گرفته وعامل های آن پرداخته شده است.سپس به بیان پیشینه ی تحقیق شامل تحقیقات داخلی وخاجی پرداخته شده است.‌بر اساس پیشینه ی تحقیق مشخص شدکه درایران هم تحقیقاتی راجب هوش فرهنگی باسایرمتغیرها صورت گرفته است درباره تعهدسازمانی تقریباً تحقیقات بیشتری صورت گرفته است ولی بین رابطه هوش فرهنگی وتعهدسازمانی تحقیقی صورت نگرفته بود.البته درخارج کشورتحقیقات هوش فرهنگی زیاداست ‌و درباره تعهدسازمانی هم تحقیقات زیاداست.درباره رابطه این دومتغیردرخارج هم تحقیقی یافت نشد.

 

فصل سوم:

 

روش شناسی تحقیق

 

در این فصل به بیان روش تحقیق ، جامعه ی آماری ، حجم نمونه وروش نمونه گیری ، ابزارجمع آوری داده ها واعتبار وپایایی آن ها ، روش اجرایی تحقیق ، روش تجزیه وتحلیل داده ها و ملاحضات اخلاقی تحقیق پرداخته شده است.

 

روش تحقیق

 

این تحقیق ازنوع توصیفی _ همبستگی است.تحقیق توصیفی شامل مجموعه روش هایی است که هدف آن ها توصیف کردن شرایط یا پدیده‌های موردبررسی است.اجرای تحقیق توصیفی می‌تواند صرفا برای شناخت بیشتر شرایط یا یاری دادن به فرایند تصمیم گیری باشد.بیشترتحقیقات علوم رفتاری را می توان درزمره تحقیق

 

توصیفی به شمارآورد ( سرمد و همکاران ،۱۳۸۹).

 

یکی ازانواع روش های تحقیق توصیفی ( غیرآزمایشی ) تحقیق همبستگی است.در این نوع تحقیق رابطه میان متغیرها ‌بر اساس هدف تحقیق تحلیل می‌گردد.تحقیقات همبستگی را می توان برحسب هدف به سه دسته تقسیم کرد : الف) مطالعه همبستگی دومتغیری ، ب) تحلیل اگریسون ، ج) تحلیل ماتریس یا کوواریانس( همان،ص -۹۱_۹۰).

 

جامعه آماری

 

جامعه آماری مطالعه حاضرشامل کلیه معلمان مردوزن دوره ابتدایی شهرستان میناب می‌باشند.

 

حجم نمونه وروش نمونه گیری

 

گروه نمونه در این پژوهش به شیوه خوشه ای چندمرحله ای نمره با تصادفی ساده درطی مراحل انتخاب شدند. ‌به این صورت که درمرحله اول کل شهرستان را به چهاربخش تقسیم کرده ‌و در مرحله دوم ازهربخشی ۸ دبستان (۴دبستان دخترانه و۴دبستان پسرانه) بطورتصادفی انتخاب شدند که جمعا ۳۲ مدرسه شدند وبه تمام معلمان زن ومرد این مدارس پرسشنامه های هوش فرهنگی وتعهد سازمانی داده شدپرکردند.

 

جدول۳_۱: حجم نمونه موردمطالعه با توجه به جنسیت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جنسیت تعداد درصد مرد ۱۸۰ ۹۳ /۶۲ مرد ۱۸۰ ۹۳ /۶۲ زن ۱۰۶ ۰۶/۳۷

ابزار جمع‌ آوری داده ها

 

ابزار مورد استفاده در این پژوهش،پرسشنامه هوش فرهنگی آنگ و همکاران ( ۲۰۰۴ ) وپرسشنامه تعهد سازمانی مودی ، استیرز وپورتر( ۱۹۷۹ ) است.

 

الف) پرسشنامه فرهنگی

 

این پرسنامه توسط آنگ و همکاران (۲۰۰۴) طراحی شده است که دارای ۲۰ عبارت وچهارعامل می‌باشد.چهار عامل آن شامل : فراشناخت ، شناخت ، انگیزشی ورفتار هستند که درقالب چهارعبارت فراشناخت ، شش عبارت شناخت ، پنج عبارت انگیزشی وپنج عبارت فرهنگ هوشی را اندازه گیری می‌کند. ‌و برمبنای مقیاس هفت گزینه ای ترستون طراحی شده است.

 

ب) پرسشنامه تعهد سازمانی

 

این پرسشنامه توسط مودی ، استیرز وپورتردرسال ۱۹۷۹ است. این مقیاس نخستین باردرایران توسط پارکای و شکرکن(۱۳۷۰ ؛ نقل از صداقتی فرد وفلج اسدی ،۱۳۹۰ ) ترجمه شد.

 

اعتبار وپایایی ابزار

 

پرسشنامه هوش فرهنگی آنگ و همکاران (۲۰۰۴) توسط وین داین و همکاران باانجام پژوهش هایی در سنگاپوروآمریکا ازنظر اعتبار موردبررسی قرارگرفته شد.آلفای کرونباخ آن برای عامل فراشناختی(۷۷%) ، برای شناختی (۷۸%) ، برای انگیزشی (۷۸%) ، وبرای رفتاری (۷۸%) به دست آمد.نمره کل هوش فرهنگی پایین ، (۱۰۰-۶۱) هوش فرهنگی متوسط و(۱۴۰_۱۰۱) هوش فرهنگی بالا نمره گذاری می شود.

 

درپژوهش حسینی نسب وقادری آلفای کرونباخ آن ۸۷% به دست آمد.روایی پرسشنامه تعهدسازمانی ازطریق آلفای کرونباخ برای ابعاد تعهد سازمانی کلی ، عاطفی ، هنجاری ومستمر به ترتیب ۷۷% ،۷۷% ،۶۱% و۷۹% به دست آمد.دارای شاخص های سازمانی :

 

۱) اعتقاد راسخ به اهداف وارزش های سازمان عبارت های۱۳و۱۲و۱۰و۸و۶و۲؛

 

۲) تمایل به تلاش بیشتربرای سازمان (۳عبارت)شامل عبارت های ۱۵و۱۴و۱؛

 

۳) تمایل شدید به باقی ماندن درسازمان(۵ عبارت) شامل عبارت های ۱۱و۹و۷و۳و۴ می‌باشد.

 

سوالات ۱و۲و۳و۴و۵و۶و۸و۱۰و۱۳و۱۴ مطابق مقیاس لیکرت ( کاملا مخالفم=۱و… کاملا موافقم=۵ ) ‌و سوالات ۷و۹و۱۱و۱۲و۱۵ به طور معکوس نمره گذاری می‌شوند( کاملا مخالفم=۵ و…. کاملا موافقم=۱ ) حداقل امتیاز ممکن ۱۵ وحداکثر امتیازکسب شده برای هرفرد۷۵ است.

 

روش اجرای تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:26:00 ب.ظ ]




طرفداران تفسیر ادبی‌ قانون را پدیده‌ای کامل و مقدس پنداشته و معتقدند که جامعیت قانون مانع مداخله شارحان و مفسران در کار قانون‌گذار است، و قانون خود تمامی‌ وقایع حقوقی را در بر می‌گیرد و به تنهایی تمام گفتنی ها را می‌گوید[۲۴]. در این روش، التزام به منطوق قانون و تفسیر تحت اللفظی آن ضروری است حتی اگر حاصل چنین تفسیری نامعقول باشد ، ‌بنابرین‏ راه پیشگیری از نتایج نامعقول اصلاح قانون است نه تغییر و تحریف آن از طریق تفسیر، و شایسته نیست قاضی با آنچه خود صحیح می‌پندارد خلاءهای موجود در قانون را پر کند و نتایج زیان بار آن را بر طرف نماید. لذا استناد به روح قانون و همچنین تأکید بر مبانی معقول و علت و منطق وضع قانون در این شیوه ی تفسیری ممنوع است.

زمان پیدایش تفسیر لفظی یا ادبی‌ را در فرانسه مربوط به دوره پس از قانونگذاری ناپلئون می‌دانند، هنگامی که در مدتی‌ کوتاه حقوق ‌دانان این کشور توانستند با تلاشی عظیم، تمامی‌ قوانین و مقررات قضایی فرانسه را، در قالبی جدید و با اسلوبی متقن و دقتی‌ قابل توجه، به شکل مجموعه قوانین ناپلئون (کد) در سال ۱۸۰۴، به ملت فرانسه عرضه کنند، این تصور در میان حقوق ‌دانان فرانسه به وجود آمد، قانون ناپلئون پاسخگوی تمامی‌ سوالات و مشکلات حقوقی خواهد بود و وظیفه مفسر آن است که در راستای درک مراد قانون‌گذار، از تفسیر لفظی یا ادبی‌ استمداد جوید. و چون قانون تازه به تصویب رسیده و مردم و حقوق ‌دانان شور انقلابی و تقدس به قوانین در سر داشتند، کسی جرئت نداشته خلاف منطوق و الفاظ، قانون را تفسیر کند[۲۵].

 

بکاریا که یکی‌ از طرفداران تفسیر ادبی‌ محسوب می‌‌شود، معتقد است تفسیر قانون توسط قضات باید تا آن حد محدود باشد که از مدلول و منطوق صریح قانون بیرون نرود، و قضات به هیچ وجه مجاز نیستند که بر اساس روح یک قانون عملی‌ را جرم و به تبع آن مجازات کنند. وی در رساله جرایم و مجازات‌ها ‌در مورد تبعیت از الفاظ قانون می‌نویسد :” هیچ چیز خطرناک تر از این اصل متبع وعام نیست که روح قانون به مشورت خوانده شود”[۲۶]. وی همچنین درباره نتیجه تابعیت از الفاظ قانون معتقد است :” دشواری که از رعایت دقیق معنی لفظی قانون کیفری سرچشمه می‌گیرد با آشفتگی‌‌هایی‌ که از تفسیر قانون ریشه می‌گیرد قابل مقایسه نیست. این دشواری موقت، راه را برای اصلاح آسان و ضروری عبارتهای قانون که منشأ ابهام است خواهد گشود، ولی‌ مهمتر از آن اجازه استدلال را که قضات به ناچار کسب کرده‌اند و سر چشمه مباحثات خودسرانه و سودپرستانه است از آنان سلب خواهد کرد”[۲۷].

 

تفسیر ادبی‌ نیز همانند دیگر روش های تفسیر قانون دارای فواید و همچنین معایبی است. این شیوه با التزام و پایبندی خود به نصوص قانونی‌، موجب احترام به اراده قانون‌گذار شده است و در این روش اصولاً تغییر قانون به نام تفسیر صورت نمی‌گیرد و حقوق و آزادی های متهم دستخوش دگرگونی اساسی‌ نمی‌شود. و همچنین از خودسری قضات که ممکن است عدالت کیفری را از مسیر خود منحرف سازند، جلوگیری می‌کند. با این همه افراط در طرفداری از این شیوه ی تفسیر خصوصاًً اعتقاد به توانایی‌ قانون در بازگویی خواست قانون‌گذار خالی‌ از انتقاد نیست، زیرا این روش تنها مناسب قوانین بی‌ عیب و نقص است. ولی‌ در قوانین موجود که با کاستی و نواقص همراه است، چنین روشی‌ مناسب نمی‌باشد[۲۸].

 

لذا در مواردی که قانون دارای ابهام و اجمال است و یا الفاظ و عبارات قانونی‌ محتمل معانی متقابل باشند، این شیوه در انتخاب و گزینش یکی‌ از آن معانی ناتوان است. علاوه بر این، تفسیر ادبی‌ با حصر افراطی در متن قانون، بسیاری از اعمال مخاطره آمیز را که منطقاً باید مشمول ضمانت اجرای کیفری باشند را از حوزه ی حاکمیت قانون خارج می‌کند. به عنوان مثال تصرف قیمت مال مورد امانت یا عواید و فواید آن عرفاً و منطقاً خیانت در امانت محسوب می‌شود، اما چنانچه با رویکرد لفظی به تفسیر قانون پرداخته شود، چنین اعمالی مشمول مقررات کیفری نمی‌شود[۲۹].

 

افزون بر این ها، تفسیر ادبی‌ مانع از آن می‌‌شود که قضات و مفسران قانون بتوانند با ارائه راه حل‌های منطقی‌ راهگشای‌ مشکلات اجتماعی باشند و این روش سدی است در مقابل تحول حقوق؛ زیرا حقوق ابزار کنترل روابط اجتماعی است، و در حالی‌ که روابط اجتماعی به دلیل تحول جامعه در حال دگرگونی است، جمود بر الفاظ قانون پاسخگوی این تحولات نیست و در نتیجه اجرای عدالت کیفری میسر نخواهد بود. نوشته های دکتر کاتوزیان در این زمینه در خور توجه است :

 

“نتیجه پیروی از تفسیر لفظی این است که قانون مدنی در عصر ماشین و برق و هواپیما و استفاده از قوای اتمی‌ و تسخیر فضا، به همان شیوه که در سابق اجرا می‌شده است مورد استفاده واقع گردد و تمام ضرورت‌های اقتصادی و اجتماعی امروز بشر نادیده گرفته شود، در حالی‌ که حقوق قانون زندگی‌ است و باید همگام با آن باشد[۳۰]“.

انتقادات وارد بر تفسیر ادبی‌ از سوی حقوق ‌دانان خصوصاًً در مواردی که قانون ناقص و مبهم بوده و توان بازگویی مراد قانون‌گذار را ندارد سبب شده که رویه قضایی و مفسران و شارحان قانون از این شیوه روی گردانده و تفسیر ادبی‌ را روشی‌ عقیم برشمرده و به شیوه ی دیگری از تفسیر که به تفسیر منطقی‌ یا توضیحی موسوم است گرایش پیدا کنند. نمونه ای از آثار روی گردانی دیوان عالی کشور از استناد به منطوق صریح قانون و ظواهر الفاظ، ماده ۲۶۹ مکرر قانون مجازات عمومی است (ماده ۶۹۸ ق.م.ا تعزیرات) به موجب بند «ب» ماده مذکور : «هرکس به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی به وسیله مراسلات یا عرایض یا راپرتها یا نشر یا توزیع هر گونه اوراق چاپی یا خطی با امضاء یا بدون امضاء اکاذیبی را اظهار نماید یا اعمالی را بر خلاف حقیقت راساً یا به عنوان نقل قول به شخص یا اشخاص یا مقامات رسمی تصریحاً یا تلویحاً نسبت دهد اعم از اینکه از طریق مذبور به نحوی از انحاء ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا نه به حبس تادیبی از یک ماه تا دو سال محکوم خواهد شد….» چنانچه ملاحظه می‌شود، در متن ماده مذبور اظهار، اکاذیب و اسناد به صیغه جمع آمده اند. اگر دادرس بخواهد به متن قانون ملتزم باشد، تحقق این جرایم مشروط به اظهار بیشتر از یک قول دروغ و اسناد بیش از یک عمل خلاف حقیقت است. به عبارت دیگر، اظهار یک دروغ و یا اسناد یک عمل خلاف حقیقت مشمول این ماده نمی‌شود. لیکن شعبه ۲ دیوان عالی کشور در حکم شماره ۲۶۲۲ در تاریخ ۱۰/۱۰/۱۸ چنین نظر داده است: «…و اکاذیب و اعمال هم هرچند در ماده مذبور به کلمه جمع گفته شده ولی منظور نوع آن امور بوده و بر حسب عرف و تبادر به یک عمل هم صدق می‌کند و اگر کسی یک فقره امر کذب و خلاف حقیقت را هم به نحو مقرر در آن ماده به غیر نسبت دهد قابل تعقیب است[۳۱].» ‌به این ترتیب، دیوان عالی کشور بدون آنکه خود را در حصار الفاظ قانون حبس کند برای رسیدن به منظور واقعی قانون‌گذار ناگذیر از ظاهر قانون عدول ‌کرده‌است.

 

تفسیر منطقی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:13:00 ب.ظ ]




عنوان شماره ص 

نمودار ۴-۱: نمودار جعبه ای متغیر هوش اجتماعی در میان پاسخگویان ۴۶

نمودار ۴-۲: نمودار جعبه ای متغیر پردازش اطلاعات اجتماعی در میان پاسخگویان ۴۷

 

نمودار ۴-۳: نمودار جعبه ای متغیر آگاهی اجتماعی در میان پاسخگویان ۴۸

 

نمودار ۴-۴: نمودار جعبه ای متغیر مهارت اجتماعی در میان پاسخگویان ۴۹

 

نمودار ۴-۵: نمودار جعبه ای متغیر کیفیت خدمات در میان پاسخگویان ۵۰

 

نمودار ۴-۶: نمودار جعبه ای متغیر ‌پاسخ‌گویی‌ در میان پاسخگویان ۵۱

 

نمودار ۴-۷: نمودار جعبه ای متغیر همدلی در میان پاسخگویان ۵۲

 

نمودار ۴-۸: نمودار جعبه ای متغیر اطمینان داشتن در میان پاسخگویان ۵۳

 

نمودار ۴-۹: نمودار جعبه ای متغیر قابلیت اعتماد در میان پاسخگویان ۵۴

 

نمودار ۴-۱۰: نمودار جعبه ای متغیر ملموس بودندر میان پاسخگویان ۵۵

 

نمودار ۴-۱۱: نمودار پراکنش هوش اجتماعی در برابر کیفیت خدمات ۵۶

 

نمودار ۴-۱۲: نمودار پراکنش پردازش اطلاعات اجتماعی در برابر کیفیت خدمات ۵۷

 

نمودار ۴-۱۳: نمودار پراکنش آگاهی اجتماعی در برابر کیفیت خدمات ۵۸

 

نمودار ۴-۱۴: نمودار پراکنش مهارت اجتماعی در برابر کیفیت خدمات ۵۹

 

چکیده

 

به دنبال نظریات و تحقیقات جدید در مدیریت، هوش اجتماعی از اهمیت زیادی در کشور برخوردار شده است. در سال های اخیر تحقیقاتی چند در این رابطه صورت گرفته است که خود نشان از تمایل سازمان ها ‌به این موضوع می‌باشد. کیفیت خدمات نیز یکی از مباحث کلاسیک مدیریت به توصیف ابعاد خدمات می پردازد. کیفیت خدمات از مباحث پر اهمیت مدیریت بوده که سال ها محققان در رابطه با آن به تحقیقات و روش های جدید در ارائه خدمات می پردازند. در این پژوهش تحت عنوان “بررسی رابطه بین هوش اجتماعی با کیفیت خدمات در بیمارستان های شهرستان بندعباس”، جامعه آماری ۱۷۹۸ نفر و نمونه ای به تعداد ۳۱۷ نفر از پرسنل بیمارستان ها و مراجعین در شهرستان بندرعباس انتخاب و اطلاعات مورد نیاز از طریق دو پرسشنامه جمع‌ آوری گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط نرم افزار spss و همچنین با بهره گرفتن از آزمون اسپیرمن صورت پذیرفته که در نتیجه مشخص گردید: بین هوش اجتماعی و کیفیت خدمات رابطه وجود دارد؛ بین پردازش اطلاعات اجتماعی و کیفیت خدمات رابطه وجود دارد؛ بین آگاهی اجتماعی و کیفیت خدمات رابطه وجود دارد؛ بین مهارت اجتماعی و کیفیت خدمات رابطه وجود دارد.

واژگان کلیدی: هوش اجتماعی، کیفیت خدمات، پردازش اطلاعات اجتماعی، مهارت های اجتماعی، آگاهی اجتماعی

 

فصل اول:

 

کلیات تحقیق

 

۱-۱- مقدمه

 

هوش اجتماعی[۱] به گونه ای گسترده در تمامی عرصه های اجتماعی خود را نشان می‌دهد ولی شرایط ظاهری استاندارد تست های آزمایشگاهی را جواب نمی دهد. ادوارد ثورندایک[۲] استاد روانشناسی دانشگاه کلمبیا در ۱۹۲۰ طی مقاله در مجله ماهانه هارپر نوشت که: کارایی فردی به اندازه باورنکردنی در موفقیت شخص در تمامی زمینه ها به ویژه رهبری و مدیریت مؤثر است. در سال ۱۹۵۰ دیوید کسلر روانشناس نامدار ابداع کننده ضریب هوشی هنوز هوش اجتماعی را به عنوان هوش عمومی با کاربرد در موقعیت های اجتماعی می شناسد. با گذشت بیش از پنجاه سال تحقیق در رابطه با هوش اجتماعی می توان گفت که این موضوع کانون توجه روانشناسان و سایر محققان این زمینه قرار گرفته است (گلمن[۳]، ترجمه رزم آزما ۱۳۸۹، ۸۸).

 

هر یک از ما به عنوان مصرف کننده همه روزه از خدمات استفاده می‌کنیم. روشن کردن چراغ، دیدن تلویزیون و … جملگی نمونه های استفاده از خدمات فردی است. مؤسسه‌ ای که شما در آن مشغول به تحصیل می باشید خود یک سازمان خدماتی پیچیده است. به دلیل تنوع خدمات، تعریف خدمات اغلب دشوار است. آنچه این امر را پیچیده تر می‌کند این واقعیت است که با دلیل نامحسوس بودن اکثر داده ها و ستاده ها غالبا درک و تشخیص راه های انجام و عرضه ی خدمات آسان نیست. به طور کلی خدمات کار یا عملی است که در آن یک طرف به طرف مقابل عرضه می شود.

 

گرچه ممکن است این روند با یک محصول فیزیکی در ارتباط تنگاتنگ باشد، اما این عمل لزوماً نا محسوس است و معمولا با مالکیت هیچ یک از عوامل تولید منجر نمی گردد (لاولاک و رایت ۱۳۸۲، ۴۴).

 

۱-۲- عنوان تحقیق

 

بررسی رابطه بین هوش اجتماعی با کیفیت خدمات در بیمارستان های شهرستان بندرعباس.

 

۱-۳- بیان مسئله

 

محققان اولیه نظیر ثوراندایک ۳ پیشنهاد ارائه کردند که توانایی اجتماعی عنصر مهمی از هوش می‌باشد، هوش اجتماعی از نظر ثورندایک توانایی درک دیگران، عمل و رفتار هوشمندانه در رابطه با دیگران است، کسلر در گزارش خود درباره هوش می نویسد: کوشیده ام نشان دهم که علاوه بر عوامل هوشی، عوامل غیر هوشی ویژه ای نیز وجود دارد که می‌تواند رفتار هوشمندانه را مشخص کند. نمی توانیم هوش عمومی را مورد سنجش قرار دهیم مگر اینکه آزمون ها و معیارهایی نیز برای سنجش عوامل غیر هوشی در اختیار داشته باشیم. گاردنر[۴] و همکاران (۱۳۸۶) هم ۸ نوع هوش مسقل از هم را مطرح ‌کرده‌است: هوش زبانی یا کلامی، هوش موسیقی ایی، هوش منطق ریاضی، هوش فضایی، هوش بدنی – جنبشی، هوش بین فردی و هوش درون فردی و هوش طبیعت گرایانه. گاردنر معتقد است که انسان ها برای هر مسئله خاصی، هوش مربوط به آن مسئله را به کار می‌برند. ‌بنابرین‏ سازمان‌های آموزشی باید از منابع انسانی و مادی بهره گیرند و جهت رسیدن به اهداف تلاش کنند پس برخورداری مدیر از انواع هوش به ویژه هوش اجتماعی که از عوامل بسیار مهم برای بالندگی سازمان به شمار می‌آید، در افزایش کارایی و اثربخشی بیشتر سازمان تاثیر بسزایی دارد (رضایی و خلیل زاده ۱۳۸۸، ۲۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:36:00 ب.ظ ]




قانون جدید حکم تکرار جرم درخصوص جرایم حدی را نیز بیان داشته و در ماده ۱۳۶ آورده است «هرگاه کسی سه بار مرتکب یک نوع جرم موجب حد شود و هر بار حد آن جرم بر او جاری گردد، حد وی در مرتبه چهارم اعدام است.»

 

تکرار جرم همواره مسأله بسیار مهمی در علم «جرم­ شناسی» بشمار می­رود. اهمیت تکرار جرم به گونه ­ای است که به گفته ریموند گسن در کتاب جرم­ شناسی نظری «تکرار جرم بیگمان ظریف­ترین مسأله جرم­ شناسی را تشکیل می­دهد که باید به حل آن پرداخت و مسأله­ای در حاشیه تبهکاری نیست[۳۹].» شاید یکی از دلایل اهمیت این مقوله این باشد که هدف اصلی از کیفر دادن مجرم، تنبه وی و جلوگیری از وقوع جرم است و وقتی تکرار جرم اتفاق می ­افتد به معنای آن است که این هدف تأمین نشده و در واقع اشکالاتی در راه رسیدن به آن وجود داشته که نیل به آن را میسر نساخته است. به همین دلیل است که محققان و اندیشمندان به بحث و بررسی پیرامون علل و دلایل آن پرداخته و به ارائه راهکارهای مختلف درخصوص جلوگیری از ارتکاب آن پرداخته­اند و مقوله «تکرار جرم» امروزه یکی از موضوعات بسیار مهم و حساس علم جرم­ شناسی و حتی علوم دیگری مانند روانشناسی و حقوق جزا بشمار می­رود.

 

«تکرار جرم را ‌می‌توان از دو نقطه­نظر مشخص کرد: ۱- برحسب درصد تکرار جرم، بعضی از جرایم بیش از سایر جرایم تکرار جرم می­ شود: تکرارکنندگان جرایمی مثل مواد مخدر، سرقت­های ساده وضرب و جرح عمدی، کلاهبرداری و ولگردان گواه این مطلب است. ۲- برحسب تعداد جرایم ارتکابی به نظر می­رسد که زیاد تکرارکننده جرم از موارد نادر و کم­اهمیت در آمارهای جنایی نیست[۴۰]

 

با یک بررسی دقیق و علمی ‌می‌توان به علل تکرار جرم در هر دو دسته بالا پی برده و با به کارگیری راه ­حل­های صحیح مانع از افزایش تکرار جرم در جامعه بود چرا که «افزایش تکرار جرم در جامعه علاوه بر اینکه خود معضلی برای آن جامعه است هزینه­ های سنگینی نیز برای آن جامعه و نظام عدالت کیفری آن جامعه دربر دارد. تکرارکنندگان جرم در واقع کسانی هستند که سابقه محکومیت کیفری و اعمال مجازات بر آن ها نتوانسته منجر به اصلاح آنان شود و در واقع جامعه نتوانسته خود را از شر تکرارکنندگان جرم درامان نگه دارد[۴۱].» و این مسئله بی­شک از دید دانشمندان کیفری و فعالان در زمینه جرم­ شناسی و نیز قانونگذاران و مجریان عدالت کیفری مسئله خوشایندی نخواهد بود.در طی سالیان اخیر «پژوهش­های تازه ثابت کرد که گروهی از بزهکاران به نام «ابرجنایتکاران» یا «جنایتکاران خشن» وجود دارد که ریشه تعداد مهمی از اعمال جنایی را تشکیل می­ دهند. ۱۰ تا ۱۵ درصد بزهکاران، مباشران تقریبا ۵۰ درصد از جرایم هستند. در برابر این داده ­ها چنین تصور می­ شود که رشد تبهکاری معاصر اگر ناشی از تکرارکنندگان جرم نباشند لااقل ناشی از افزایش تعداد جرایم ارتکابی به وسیله آن ها‌ است[۴۲]

 

درخصوص تاریخچه موضوع تکرار جرم و توجه به آن در حقوق کیفری ایران باید گفت در قوانین جزایی ایران تکرار جرم دستخوش تحولات زیادی بوده است. نخستین بار احکام مربوط به تکرار جرم به عنوان یکی از عوامل مشدده مجازات در مواد ۲۴ و ۲۵ قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴ آورده شده بود که بعدها به موجب قانون اصلاح مواد ۲۴ و ۲۵ قانون مجازات عمومی در سال ۱۳۵۲ اصلاح شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز قانون مجازات عمومی ما همانند بسیاری از قوانین دیگر دستخوش تغییرات مهم و بنیادی گردید. با تصویب ماده ۱۹ قانون راجع به مجازات اسلامی مصوب ۱۳۶۱ مبحث تکرار جرم نیز تغییر کرد که ماده فوق نیز به نوبه خود به موجب ماده ۴۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ اصلاح گردید.

 

بخش دوم:

 

آثار زندان

 

 

 

همان گونه که قبلا بیان کردیم، درطول سالیان متمادی پس از پیدایش و ظهور زندان، این مجازات دارای اهدافی بود که درطول زمان تغییر ‌کرده‌است. زمانی هدف از آن ارعاب مجرم و جلوگیری از ارتکاب بزه توسط وی بوده و جنبه بازدارنده به خود می­گرفته و در دوره­ای از زمان جهت ارعاب عمومی به کار می­رفته، در برخی مکاتب صرفا جنبه انتقامی داشته و زمانی هدف از آن برقراری عدالت در جامعه بوده و رویکرد نوین و ایده­آل نسبت به آن نیز اصلاح و تربیت مجرمین است.

 

از منظر حقوق جزا و علم جرم­ شناسی، مرحله اجرای مجازات، مهم­ترین و حساس­ترین مرحله بازسازی مجرم، بازگرداندن وی به جامعه و پیشگیری از تکرار جرم در آینده است. چرا که مجازات صرف­نظر از بعد تنبیه آن در واقع وسیله­ای برای اصلاح و درمان مجرم است و باید تحت نظر و مراقبت مستمر مقامات قضایی اجرا شود. «وقتی فردی به مجازات محکوم می­ شود تردیدی نیست که در کنار هدف تأدیب و تنبیه، اصلاح و بازاجتماعی شدن او نیز مورد توجه جامعه است. جامعه توقع دارد که دوران محکومیت در زندان موجب شناخت بیشتر و آشنایی با مشکلات روانی و اجتماعی او شود تا با اتخاذ شیوه ­های درست، عملی و منطقی بتوان در خلال دوران محکومیت، بزهکار را درمان، تمایل به تکرارجرم را در او کاهش و او را به جامعه بازگرداند[۴۳]

 

 

همزمان با ظهور این آثار در طول حیات زندان، دیدگاه­ های مختلفی درخصوص آن بیان شده و مخالفان و موافقان دلایل متعددی را در راستای نظرات خود اقامه نموده ­اند. هرچند زندان از دیدگاه مخالفان آن دارای آثار منفی زیادی بوده و پایان نامه حاضر نیز به یکی از آثار منفی مجازات زندان یعنی «تأثیر آن در تکرار جرم» می ­پردازد لکن عدم توجه به جنبه­ های مثبت این مجازات به دور از انصاف است. ‌بنابرین‏ در ابتدا به بررسی جنبه­ های مثبت مجازات زندان و بیان دیدگاه­ های موافقان درخصوص آن می­پردازیم:

 

فصل اول: آثار مثبت مجازات زندان

 

«درعصر کنونی زندان شایع­ترین مجازات است که بنظر بعضی از اندیشمندان حقوق کیفری مطلوب­ترین آن نیز بشمار می ­آید. مطلوبیت مجازات زندان در عصر حاضر تا بدان حد رسیده که مورد توصیه بعضی از مکاتب ازجمله نئوکلاسیک و حتی سازمان­ های بین ­المللی واقع شده تا جایی که مجازاتی بدین حد که مورد قبول عامه مردم باشد هنوز جایگزین زندان نگردیده است[۴۴].» که درعین اینکه از زیان­های کیفر زندان عاری باشد، سایر ویژگی­های آن را داشته باشد. «گفته می­ شود مجازات زندان افزون بر بازدارندگی عام، هزینه کمتری داشته و دفاع اجتماعی را بویژه در جرم­های مهم بخوبی فراهم می­ کند. این مجازات جبران مناسبی در برابر بزه ارتکابی است. ازسوی دیگر مجازات­های جانشین زندان این ویژگی­ها را نداشته و ازنظر هزینه نیز گاهی پرهزینه­تر از مجازات زندان­اند. بر این پایه نظام­های کیفری هنوز جسارت الغا و کنارگذاری کامل این مجازات­ها را نیافته­اند[۴۵]

 

به عقیده برخی از حقوق ‌دانان «این مجازات قدیمی با طبیعت و شخصیت انسان­ها سازگاری بیشتری دارد و تنها کیفر معقول و متناسب شناخته­ شده­ای است که می ­تواند بسیاری از هدف­های اعمال مجازات را تأمین کند زیرا صرفنظر از جنبه پیشگیری انفرادی آن یعنی متوقف کردن مجرم از گرایش به ارتکاب جرم مجدد، نقش بسیار ارزنده و مفید در اصلاح و تربیت مجرم دارد. سایر مجازات­ها فاقد این خصیصه­اند و برای مجرم توان اعاده به زندگی اجتماعی را نمی­بخشند[۴۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:48:00 ب.ظ ]




تکنولوژی جدید

نگهداری پیشگیرانه

سنجش ظرفیت فرایند

سیستم کششی کانبان

مدیریت کیفیت

تغییر سریع درتولید

برنامه های بهبود ایمنی

برنامه های بهبود ایمنی

تیم‌های کاری خودگردان

مدیریت کیفیت فراگیر

۱-ساجیموری و دیگران (۱۹۷۷)، موندن (۱۹۸۱)، پگلز (۱۹۸۴) ۲- وانتوک (۱۹۸۳) ۳- لی و ابراهیم پور (۱۹۸۴) ۴- سوزاکی (۱۹۸۵) ۵- فینچ و کاکس (۱۹۸۶) ۶- وس و رابینسون (۱۹۸۷) ۷- های (۱۹۸۸) ۸- بیچنو (۱۹۸۹) ۹- جان و دیگران (۱۹۹۰) ۱۰- پیپر و مک لاچلین (۱۹۹۰) ۱۱- وایت (۱۹۹۳) ۱۲- راهنمای جایزه شینگو (۱۹۹۶) ۱۳- ساکاکیبارا و دیگران (۱۹۹۷) ۱۴- کوفتروس و دیگران (۱۹۹۸) ۱۵- فلین و دیگران (۱۹۹۹) ۱۶- وایت و دیگران (۱۹۹۹) .

 

البته بر اساس طبقه بندی بالا شاه و وارد ۴ گروه تولید به هنگام، مدیریت کیفیت جامع، نگهداری بهره ور جامع و مدیریت منابع انسانی را به عنوان گروه ابزارهای اصلی تولید ناب معرفی کرده‌اند. جدول ۲-۴ دیدگاه سایر محققین در رابطه با ابزارها و مؤلفه های تولید ناب را نشان می‌دهد(Bonavia & Marin, 2006).

 

جدول ۴٫۲٫ طبقه بندی ابزارها و مؤلفه ها اصلی و فرعی تولید ناب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ابزارهای اصلی ابزارهای فرعی منابع ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ مدیریت منابع انسانی کارکنان چند وظیفه ای

 

آموزش ضمن خدمت

 

گردش شغلی

تولید به هنگام تکنولوژی گروهی

 

ساخت سلولی

 

چیدمان وظیفه ای

کاهش زمان راه اندازی برنامه تولید ثابت

 

انجام یکنواخت کارها

سیستم کششی ( کانبان) نگهداری بهره ورجامع نگهداری بهره ور جامع مدیریت کیفیت فراگیر کنترل کیفیت

 

روش های کنترل

 

کیفیت آماری

مدیریت منابع انسانی و مدیریت کیفیت فراگیر سیستم‌های پیشنهادات گروهی مانند حلقه های کیفیت و … مدیریت منابع انسانی و مدیریت کیفیت جامع و نگهداری بهره ور جامع کنترل بصری

 

بازخوردهی به کارکنان

 

خانه داری صنعتی

مدیریت کیفیت جامع

 

و تولید به هنگام

استانداردسازی عملیات

 

مستندسازی رویه های تولید

مدیریت کیفیت جامع

 

و تولید به هنگام

استانداردسازی عملیات

 

مستندسازی رویه های تولید

۱- کوا و دیگران (۲۰۰۱)۲- فورزا (۱۹۹۶)۳- فولرتون و مک واترز (۲۰۰۱)۴- گوپتا و بنان (۱۹۹۵)۵- جکسون و دایر (۱۹۹۸)۶- جیمز مور و جیبانس (۱۹۹۷)۷- کارلسون و آهل اشتروم (۱۹۹۶)۸- کاتایاما و بنت (۱۹۹۶)۹- لی (۱۹۹۶)۱۰- مارین و دلگادو (۲۰۰۰)۱۱- مارتینز سانچز و دیگران (۲۰۰۱)۱۲- پرادو پرادو (۲۰۰۲)۱۳- شاه و وارد (۲۰۰۳)۱۴- وایت و دیگران (۱۹۹۹)۱۵- ووماک و دیگران (۱۹۹۰)۱۶- ساکاکیبارا و دیگران (۱۹۹۷)۱۷- فلین و ساکاکیبارا (۱۹۹۵)۱۸- وایت و پری باتوک (۲۰۰۱)۱۹- اپلبام و بات (۱۹۹۴)۲۰- نیپچه و مولمان (۱۹۹۶)۲۱- مارتینز سانچز و پرز پرز(۲۰۰۱)

 

در آخرین طبقه بندی کلی که در این بخش ارائه می شود میر و فارستر ابزارهای تولید ناب را از دیدگاه کارلسون و آهل اشتروم به شرح زیر معرفی نموده اند.

 

    • حذف ضایعات

 

    • بهبود مستمر

 

    • عیب و نقص صفر

 

    • تحویل به موقع

 

    • کشیدن مواد (تولید کششی)

 

    • تیم های چند وظیفه ای

 

    • عدم تمرکزگرایی

 

    • ادغام وظایف

 

  • سیستم‌های اطلاعات عمودی(Mieir & Forrester, 2002).

البته نتایج تحقیقات سایر محققین نیز منجر به معرفی ابزارها و مؤلفه های محدودی برای تولید ناب شده است. نتایج تحقیق پیتر موری[۲۲] که در سال ۲۰۰۳ انجام شده بیانگر تأثیر بسزای آموزش و مشارکت تیمی در بهبود مستمر و اجرای صحیح مدیریت کیفیت فراگیر در تولید ناب است(۸، سید حسینی). در همان سال مک گریوی[۲۳] نیز تغییر ماهیت کار و تغییر گرایش‌ها و رفتارهای فردی، گروهی و سازمانی عاملی مهم برای دستیابی به تولید ناب مؤثر می‌داند(۸، سید حسینی).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:17:00 ب.ظ ]




‌بنابرین‏ بهره گیری از تحّولات اخیر در فناوری اطلاعات و ابزارهای توانمند ساز تجارت الکترونیک می توان به اهداف مد نظر دست یافت. بانک‌های ایران در زمینه تجالکترونیک ، کشوری جوان است و تا رسیدن به سطحی قابل قبول از آن، راه درازی در پیش دارد. در این راستا گسترش تجارت الکترونیک و ارائه خدمات مناسب الکترونیکی از سوی سایر سازمان ها منوط بر وجود بانکداری الکترونیکی قوی و مورد قبول است. در راستای تعیین وضعیت موجود اطلاعاتی راجع به مدل‌های آمادگی الکترونیکی ضروری به نظر می‌رسد. تعاریف متعددی توسط نهادها و سازمان‌های مختلف از آمادگی الکترونیکی ارائه شده است. تعریف مدل همکاری‌های آسیا و اقیانوسیه از آمادگی الکترونیکی به شرح زیر می‌باشد: کشوری که برای تجارت الکترونیک آماده است دارای تجارت آزاد، صنعت قانونمند، سهولت در صادرات، هماهنگ با استانداردهای جهانی و توافقنامه های تجاری است. (باقری نژاد، ستاری، ۱۳۹۱)

 

با توجه به کاربرد وسیع فاوا در سازمان‌ها و بانک‌های کشور سوأل اصلی تحقیق به صورت زیر مطرح می شود: سطح آمادگی الکترونیکی بانک ملی استان گیلان از دیدگاه خبرگان به چه میزان است؟

 

۱-۳) اهمیت و ضرورت تحقیق

 

جوامع و سازمان های امروزی برای رویارویی بهتر با جامعه اطلاعاتی و استفاده بهینه از فناوری جدید، نیاز دارند تا به تحلیل شرایط و ارزیابی وضعیت موجود خویش در ارتباط با کاربرد فاوا پرداخته و این تحلیل را مبنای برنامه ریزی برای نیل به وضعیت مطلوب قرار دهند. آمادگی الکترونیکی و ابزارهای سنجش آن این فرصت را در اختیار سیاستگذاران سطوح خرد و کلان قرار می‌دهد تا نقاط ضعف و قوت سازمان ها و جوامع خویش را شناخته و زمینه پذیرش این فناوریها را فراهم کنند. اکثر مدیران به توانایی و قابلیت های فناوری ارتباطات و اطلاعات واقفند و آن را ناجی سازمان خویش می دانند، لیکن مهمترین چالش پیش روی آن ها کنترل و مهار قدرت فناوری ارتباطات و اطلاعات در چارچوب اهداف سازمان است. چرا که به کارگیری فاوا بدون تجزیه و تحلیل فرصت‌ها و تهدیدهای احتمالی ناشی از به کارگیری آن و سنجش نقاط قوت و ضعف داخلی نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد، بلکه آن را حادتر خواهد نمود. آمادگی الکترونیک به عنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل محیطی، فرصت‌ها و تهدیدهای محیط را شناسایی کرده و با بیان نقاط ضعف و قوت جوامع و سازمان‌ها، الگویی از میزان آمادگی الکترونیک آن ها ارائه می کند. بطورکلی ارزیابی آمادگی الکترونیک شناخت اولیه ای از محیط و زیر‌ساخت‌های فعلی ارائه نموده و معیارها و داده های عینی و ملموس جهت سنجش و ارزیابی اثرات فناوری ارتباطات و اطلاعات را فراهم می کند.( واعظی و ایمانی ، ۱۳۸۸)

 

۱-۴) هدف اصلی پژوهش

 

سرعت تغییر فناوری، تغییر انتظارات مشتریان، نیاز به به کارگیری سیستم‌های کامپیوتری جدید برای ارائه خدمات بهتر به مشتریان با نگرش جدید به مدیریت بانکداری دارد که می‌تواند نقش بسیار مهّمی در فرایند به کارگیری فناوری اطلاعات و تجارت الکترونیک داشته باشد.

 

بررسی میزان آمادگی الکترونیکی بانک ملی استان گیلان از دیدگاه خبرگان هدف اصلی پژوهش می‌باشد. به منظور دستیابی ‌به این هدف پس از بررسی و مطالعه دقیق مدل‌های جامع و کاربردی سنجش آمادگی الکترونیکی

 

شکل( ۱-۱ ) : مدل نظری تحقیق
(کرد، فروردین،۱۳۸۸) (کیخا و همکاران ، ۱۳۸۸) ( باقری دهنوی و همکاران ، ۱۳۹۱)

 

در سطوح ملی و سازمانی، مدل مطلوب شناسایی و بر مبنای این مدل داده های لازم برای سنجش میزان آمادگی الکترونیکی جمع‌ آوری گردید.

 

۱-۵) چارچوب نظری تحقیق

 

با توجه به کاربرد گسترده و موفّق مدل آمادگی الکترونیکی در زمینه مطالعات فناوری اطلاعات از این مدل به عنوان مبنای نظری تحقیق و ابزاری برای سنجش استفاده خواهد شد. در مدل مفهومی تحقیق که شامل مجموعه ای از متغیر های اصلی و ثانوی می‌باشد که به شیوه ای سیستم واقعی را نشان می‌دهد می‌تواند به بررسی میزان آمادگی الکترونیکی در بانک ملّی کمک کند.

 

۱-۶ ) فرضیه های تحقیق

 

    • فرضیه اصلی ۱ : زیر ساختار ICT در بانک ملی از آمادگی مناسبی برخوردار است.

 

    • فرضیه ثانوی ۱ : زیر ساخت فاوا در بانک ملی از آمادگی مناسبی برخوردار است.

 

    • فرضیه ثانوی ۲ : آمادگی فرایند های فاوا در بانک ملی از آمادگی مناسبی برخوردار است.

 

    • فرضیه اصلی ۲ : قابلیت دسترسی به فناوری های اطلاعات و ارتباطی در بانک ملی از آمادگی مناسبی برخوردار است.

 

    • فرضیه ثانوی ۳ : آمادگی مدیریتی در بانک ملی از آمادگی مناسبی برخوردار است.

 

    • فرضیه ثانوی ۴ : آمادگی حقوقی- قانونی در بانک ملی از آمادگی مناسبی برخوردار است.

 

    • فرضیه اصلی ۳ : سواد اطلاعاتی و مهارت منابع انسانی در بانک ملی از آمادگی مناسبی برخوردار است.

 

    • فرضیه ثانوی ۵ : آمادگی استراتژی و اهداف فناوری اطلاعات در بانک ملی از آمادگی مناسبی برخوردار است.

 

  • فرضیه ثانوی­۶ :­آمادگی مهارت کارکنان و فرهنگ­پذیرش در بانک­ملی از آمادگی­مناسبی برخوردار است.

۱-۷ ) تعریف نظری و عملیاتی تحقیق :

 

متغیر های اصلی تحقیق اینگونه تعریف می‌شوند : مدل آمادگی الکترونیکی به عنوان مفهوم تحقیق دارای سه بعد می‌باشد. این ابعاد زیر ساختار ICT ، سواد اطلاعاتی و مهارت منابع انسانی و قابلیت دسترسی به فناوری های اطلاعات و ارتیاطی می‌باشند. هر کدام از این ابعاد دارای دو مؤلفه هستند که به شرح زیر می‌باشند: زیر ساختار فاوا و فرایند های فاوا که مؤلفه‌ های زیر ساختار ICT می‌باشند و استراتژی و اهداف فناوری اطلاعات و مهارت کارکنان و فرهنگ پذیرش از مؤلفه های سواد اطلاعاتی و مهارت منابع انسانی می‌باشند و همچنین مدیریتی و حقوقی – قانونی از مؤلفه های قابلیت دسترسی به فناوری های اطلاعات و ارتباطی می‌باشند.
در زیر به بررسی این متغیر ها می پردازیم:

 

  1. زیر ساختار فناوری اطلاعات و ارتباطات [۱] : ( اجرایی شدن و گسترش تجارت الکترونیک به گونه ای که عمومی و همه گیر شود لازمه آن ایجاد بسترهای ارتباطی مناسب و پایدار می‌باشد. این بستر که جهت ارتباطات شبکه ای در محیط مجازی است باید کیفیت لازم برای ایجاد ارتباطی مطمئن، مناسب و پایدار را دارا باشد تا بتوان به راحتی از آن در انجام مبادلات الکترونیکی استفاده نمود.) ( کیخا و همکاران، ۱۳۸۸)

 

    • آمادگی زیر ساخت فاوا : ( شامل: زیر ساختهای سخت افزاری فاوا – زیر ساخت نرم افزاری در حوزه های مختلف – قابلیت وب سایت )تعاملی( -مکانیزم های امنیتی شبکه سازمان – دسترس پذیری پایگاه داده، می‌باشد ) ( باقری دهنوی و همکاران، ۱۳۹۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:29:00 ب.ظ ]




۲-۳-۱- مبانی نظری رضایت زناشویی

 

مفهوم زناشویی

 

افراد معمولا به دنبال شریکی برای زندگی خود می‌گردند که از نظر نژادی، اجتماعی و مذهبی همتای خودشان باشد. بر خلاف نظر عامه زن‌ها در انتخاب شریک کمتر از مردان رویایی فکر می‌کنند. مردان سریع‌تر از زنان عاشق می‌شوند و بیشتر از آن‌ ها ویژگی‌های شریک زندگی آینده خود را رضایت بخش می‌یابند. اما زنان در انتخاب شریک زندگی عملی‌تر می‌اندیشند و با احتیاط بیشتری گام بر‌می‌دارند(روبین[۱۵۷]، ۱۹۷۳ ؛ نقل از سیفی، ۱۳۸۸). بحث‌های زیادی برسر این مسئله در گرفته است که آیا ازدواج‌های موفق ناشی از وجه تشابه بین علاقه و خلق و خوی زوجین است( افراد همانند یکدیگر را جذب می‌کنند) و یا بر پایه این اصل استوار است که زن و شوهر مکمل یکدیگرند(افراد ناهمانند یکدیگر را جذب می‌کنند). از آن جا که دو نظرگاه، در پژوهش به تأیید رسیده‌اند، نمی‌توان به نتیجه‌گیری قاطعی رسید. روشن است که بسیاری از الگوها‌ی روابط زناشویی می‌توانند عملکرد رضایت بخشی داشته باشند. اریکسون تذکر می‌دهد که برخی از افراد جوان بیشتر از آن که یک حس هویت صحیح به دست آورده باشند، ازدواج می‌کنند. آنان امید دارند که بتوانند خود را در ازدواج بازیابند، اما چنین ازدواج‌هایی تنها به ندرت موفق خواهد بود. اریکسون[۱۵۸] معتقد است که تغییری در طرف مقابل تنها به ندرت می‌تواند چاره‌ساز باشد. آن چه فرد نیاز دارد نوعی بینش عاقلانه هدایت شده نسبت ‌به این واقعیت است که هیچ شخصی نمی‌تواند متوقع باشد با دیگری زندگی صمیمانه‌ای داشته باشد مگر این که تبدیل به خودش شده باشد. بدین معنا که دو فرد مایل به تشریک مساعی و تنظیم دو جانبه همه جنبه‌های مهم زندگی خود می‌باشند(فدایی،۱۳۶۷؛ نقل از سیفی، ۱۳۸۸).

 

در پژوهشی بنی‌جمالی و همکاران (۱۳۸۳) علل از هم پاشیدگی خانواده ها و نیز موفقیت ازدواج زوج‌های جوان را شامل موارد ذیل عنوان کردند:

 

۱-کمی سن جوانان به هنگام ازدواج، فقر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کم بودن سواد، پایین بودن سطح شغلی، دخالت بی مورد اطرافیان، پدیده طلاق والدین زوج‌های ناموفّق، وابستگی مالی زوجین به والدین، همه از عوامل تهدید کننده زندگی مشترک زوجین جوان بودند.

 

۲-عدم همسویی زوجین در جهات مختلف موجب اختلاف زناشویی بین زوجین می‌شود.

 

۳-تشابه نظرات زوجین به عنوان عامل تداوم بخش زندگی مشترک شناخته شد.

 

وجود بیماری های جسمی، روانی و اختلالات رفتاری اعلام نشده از سوی همسران و خانواده های آن ها عامل سستی روابط بین زوجین تلقی شد( بنی جمالی و همکاران، ۱۳۸۳).

 

توالی در رشد تحول در خانواده

 

ما در یک جامعه کثرت‌گرا زندگی می‌کنیم که دائما در حال تغییر ساختار خانوادگی، سبک‌های زندگی و لاجرم الگو‌های چرخه زندگی است. خانواده درمانگرها معمولا از دیدگاه متعارف جامعه شناختی راجع به چرخه زندگی خانوادگی که با ازدواج شروع می‌شود، فراتر می‌روند و مدعی هستند که افراد مجرد ابتدا می‌بایست تکلیف اولیه تحولی خویش را کامل کنند: جدا شدن از خانواده مبدأ ، بدون آن که از آن‌ ها بریده باشند و رفتن به سوی یک پناهگاه و مامن عاطفی جایگزین. امروزه به خاطر دوره های طولانی تحصیل که موجب وابستگی درازمدت مالی، افزایش هزینه های زندگی مستقل، و جز این‌ها می‌شود. جدایی از والدین به ویژه در خانواده های طبقه متوسط دشوارتر شده است. ازدواج‌های دیر هنگام ناشی از ضرورت‌های شغلی، ترس از روابط جنسی به خاطر بیماری‌های مقاربتی، پذیرش همگانی ازدواج‌های دیر هنگام و نگرانی راجع به دوام و قوام ازدواج ، همگی باعث می‌گردند تا احساس تعهد نسبت ‌به این رابطه جدید بیش از پیش تنش‌زا شود(سیفی،۱۳۸۸).

 

اصول مفهومی ازدواج و روابط زناشویی

 

۱-زوج به عنوان یک سیستم

 

این روش، انکار فرآیندهای فردی نیست بلکه تأکید بر فرآیندهای تاملی است. ‌بنابرین‏ گرچه ممکن است که رفتار، بیان فردگرای نیازهای یک شخص باشد اما می‌تواند در ارتباط زناشویی نیز کارکردی واضح داشته باشد. این الگو پیشنهاد می‌کند که رفتار همسران می‌تواند هم برای رسیدن به هدفی حقیقی و هم برای دستیابی به یک هدف مجازی در درون رابطه زناشویی به کار رود. رفتار در خلاء بروز نمی‌کند بلکه در رابطه با اشیا، افراد و رویدادهای دیگر اتفاق می‌افتد. علاوه بر این، همراه با بروز تغییر در افراد، احتمال می‌رود که تمامی سیستم نیز تحت تاثیر قرار گیرد. اثرات این تغییرات را می‌توان به وسیله پیامد‌های رفتاری و رابطه‌ای آن‌ ها اندازه‌گیری نمود. در واقع، کارکرد رابطه‌ای کل رفتار را می‌توان به بهترین وجه بر اساس پیامد حاصل شده درک کرد(الکساندر و پارسونز[۱۵۹]، ۱۹۸۲‌؛ نقل از سیفی، ۱۳۸۸).با توجه به آنچه گفته شد سیستمی که بیش از همه بر رفتار فرد اثر دارد، خانواده است. در واقع خانواده نه تنها رفتار سازشی و بهنجار، بلکه رفتارهای نابهنجار افراد را نیز تشکیل می‌دهد. نظریه های خانواده درمانی که به تاثیر محیط خانواده توجه دارد نشان می‌دهند که چگونه هر فرد نقشی را در مجموعه نظام خانواده ایفا می‌کند. این الگوها به درک ما از این که چرا فرزندان یک خانواده غالبا تا حد زیادی با هم متفاوت هستند؛ کمک می‌کند. این نگرش خانواده را یک سیستم تلقی کرده و فرد بیمار را تنها معلوم یا شناخته شده می‌داند که نشانه ناموفق بودن نظام خانواده محسوب می‌شود(ثنایی، ۱۳۷۵؛ نقل از جعفری، ۱۳۸۶).

 

۲-الگوی تبادل اجتماعی

 

وقتی افراد روابطی صمیمانه برقرار می‌کنند فقط تا زمانی که رابطه به اندازه کافی با توجه به پاداش‌ها و هزینه ها رضایت بخش باشد، آن را حفظ می‌کند(تیبوت وکلی[۱۶۰]، ۱۹۵۹؛ نقل از سیفی ۱۳۸۸). با پذیرش این نکته به عنوان یک فرض اساسی، باید گفت که اختلاف زناشویی از ابتدا به عنوان تابعی از نرخ‌های تقویت تنبیه، مفهوم سازی می‌شود. شاید مناسب ترین واژه برای تقویت یا پاداش، واژه رضایت و برای تنبیه یا هزینه، واژه نارضایتی باشد. ‌بنابرین‏ نظریه تبادل بر این باور است که افراد می‌کوشند تا میزان رضایت را به حد اکثر و میزان نارضایتی را به حداقل برسانند. کاهش دادن جنبه‌های ناخوشایند رابطه از میزان انزجار می‌کاهد اما اثر کمی بر افزایش جنبه‌های مثبت می‌گذارد(برنشتاین، آنتون[۱۶۱] و همکاران،۱۹۸۱؛ برنشتاین، هیگی[۱۶۲] و همکاران، ۱۹۸۳؛ نقل از سیفی، ۱۳۸۸). اکستی [۱۶۳] ‌ می‌نویسد: در الگوی تبادل اجتماعی رضایت زناشویی ‌به این صورت تعریف شده است. وجود ارتباط بین آنچه فرد در زندگی زناشویی انتظار دارد و آنچه در واقع در زندگی تجربه می‌کند(حق شناس، ۱۳۷۸؛ نقل از الماسی و همکاران، ۱۳۸۹). کنگ در پژوهش خود ‌به این نتیجه دست یافت که الگوی ارتباط سازنده متقابل، یکی از حفاظت کننده‌ترین عوامل در برابر استرس، و زمینه‌ساز ایجاد رضایت و پایداری زناشویی است (نجمه و دهقانی، ۱۳۹۱).

 

۳- مهارت های ارتباطی[۱۶۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:40:00 ب.ظ ]




۵) برآورد و پیش‌بینی دقیق نیازهای مدیریتی شرکت برای سال های آینده، به دلیل ابهامات موجود و سرعت تحولات، وظیفه دشواری است. علی‌رغم این ابهام و دشواری می توان مطمئن بود که این نیاز نامحدود نیست. شرکت هائی که در امر استعداد یابی و پرورش مدیران آینده خود موفق بوده اند توانسته اندتناسب و توازن مطلوبی بین این نیاز وتعداد کارکنان با استعدادی که وارد خزانه استعدادها کرده و به پرورش آن ها اقدام می‌کنند برقرار نمایند(الیور[۳۵]، ۲۰۰۹).

 

ناتوانی در برقراری این تناسب به دلسردی این قبیل کارکنان که مجبور خواهند بود در صف طولانی انتظار برای منصوب شدن در یکی از مشاغل سرپرستی و مدیریت بایستند منجر شود . برای برآورد نیازهای مدیریتی شرکت باید از همه تکنیک ها و فنون مربوط به “برنامه ریزی انسانی ” استفاده کرد و از توصیه ها ونقطه نظرات خبرگان بهره گیری نمود. همچنین باید از اولین گام های اجرای برنامه ، کارکنانی را که مخاطب برنامه هستند آکاه و توجیه کرد که ارتقاء و انتصاب آن ها منوط به فعلیت یافتن نیازهای پیش‌بینی شده سازمان به مدیران جدید است. به هر حال باید کاملا” مراقب بود که برنامه جانشین پروری انتظارات نابجا و توقعات غیر ممکن در افراد ایجاد نکند(اسونسون[۳۶]،۲۰۱۱).

 

۶) کارکنانی که از سوی مافوق خود به طرح معرفی شده و یا با اعلام مراتب داوطلبی خود وارد فرایند ارزیابی می‌شوند اما پس از مراحل ارزیابی دارای استعدادهای مدیریتی تشخیص داده نشد و یا در اولویت شرکت در برنامه های آموزشی وپرورشی طرح قرار نمی گیرند نیز باید کاملا” مورد توجه و مراقبت باشند، روحیه و انگیزه جریحه دار شده این قبیل ‌افراد می تواند به تدریج به مانع بزرگی در توسعه ‌و توفیق طرح تبدیل شود. توصیه صاحب‌نظران این است که طرح های استعدادیابی و جانشین پروری نباید کارکنان ناراضی داشته باشد.این امر مستلزم آن است که اولا” اعتماد این کارکنان به معیارهای انتخاب واعتبار آن ها جلب شود. آن ها همچنین باید اطمینان داشته باشند که ارزیابی ها توسط ارزیابی به اینگونه افراد باید حداکثرتلاش ودقت صورت گیرد تا پاسخ های ارائه شده ، متفاعد کننده تلقی شود. ‌به این دسته از کارکنان همچنین باید کمک کرد تا با بررسی همه جانبه و دقیق گزارش(نتیجه ) دریافتی علاوه بر جنبه هائی که ممکن است نشانه فقدان برخی قابلیت ها و مهارت‌های مدیریتی در آن ها‌ است به جنبه‌های مثبت و نقاط قوت خود(که آن ها هم باید در گزارش درج شده باشد) نیز توجه کرده و تلاش کنند تا این نقاط قوت را بیش از پیش تقویت کنند(گامسون[۳۷]، ۲۰۱۲).

 

فراهم کردن امکان اعتراض برای این کارکنان ، رسیدگی سریع ‌به این اعتراضات ، همچنین در نظر گرفتن فرصت برای شرکت مجدد آن ها در فازهای بعدی طرح نیز می‌تواند از ابعاد منفی این ریسک ومخاطره بکاهد. توصیه می شود تا ارائه بازخور به همه شرکت کنندگان در ارزیابی های “مراکزارزیابی” به صورت حضوری و چهره به چهره انجام شود تا امکان شفاف سازی گزارش، ارائه اطلاعات تکمیلی و جلب اعتمادآنها بیشتر شود.

 

۷) افراد بدبین و منفی باف همه جا حضور دارند. سازمان‌های مجری طرح های جانشین پروری نیز از این بدبینی ها و منفی بافی ها در امان نیستند. این بدبینی که ممکن است تا حدودی ریشه در پدیده “حسادت” نیزداشته باشد می‌تواند پایه های اعتماد ذینعفان به طرح و دستاوردهای آن را سست کند. افراد منفی باف علاقه مند ند تا نگاه منفی و بدبینانه خود را به دیگران نیز سرایت دهند. مجریان طرح باید ‌به این افراد و اقدامات آن ها توجه کنند و به انحاء مختلف از تاثیر این اقدامات بکاهند. بزرگترین عاملی که می‌تواند برخی از این تاثیرات مخرب را کاهش دهد استمرار طرح، پایداری مجریان ودست اندرکاران و موفقیت های تدریجی و تکاملی است که در پی اجرای طرح عاید سازمان مربوط می شود. تبلیغات، اطلاع رسانی و دوره ها و برنامه های توجیه و فرهنگی نیز می‌تواند در این راه به کمک گرفته شود(می یر و هرسکویچ[۳۸]،۲۰۱۱).

 

۸) سازمان ها همواره به افراد جدیدی در سطوح مدیریت که حانل افکار و ایده های جدید و متفاوت هستند نیاز دارند. افراد جدید می توانندفرصت های ناشناخته را تشخیص دهند، تهدیدهائی را که در نقطه کور سازمان قرار دارد ببینند وافشا کنند ‌و تجارب قبلی خود را به تجربیات سازمان بیفزایند. آن ها به عادت های سازمان عادت ندارند و می‌توانند سنت شکنی کنند، آن ها در قبال عملکردها وسیاست های موجود یا قبلی سازمان مسولیت و به تبع آن تعصب ندارند و به همین دلیل، از نظر روحی و روانی ، آمادگی بیشتری برای زیر سوال بردن و به چالش کشیدن این عملکرد ها وسیاست ها دارند. واردنشدن افکار و افراد جدید در مناصب مدیریتی سازمان می‌تواند از انعطاف پذیری سازمان بکاهد وآن را در مقابل تغییرات و تحولاتی که ریشه و منشاء بیرونی دارند، به شکلی منفی و نامطلوب مقاوم سازد. به همین دلیل هیچ یک از شرکت های موفق ‌و برتر دنیا همه پست های مدیریتی خود را منحصراً” توسط کارکنان و کارشناسان شایسته خود پر نمی کنند و همواره سهمی از این انتصاب ها به افراد جدید بیرونی اختصاص دارد(تودور[۳۹]،۲۰۱۳).

 

طراحان و مجریان فرایند استعداد یابی و جانشین پروری نیز باید این الزام را همواره رعایت کنند وضمن تأکید ویژه بر “درون زائی” و توجه ویژه به کارکنان سازمان، چشم خود را به روی افراد شایسته و مناسب بیرونی نبندند. (وانگ[۴۰]، ۲۰۱۴).

 

۹) طرح های استعداد یابی باید توانایی زیادی در انتخاب صحیح و معتبر افراد شایسته و تشخیص قابلیت های آنان داشته باشند. افکار عمومی سازمان،بویژه مدیران باید این توانایی و اعتبار را احساس و تأیید کنند. اگر بین تشخیص ها و ارزیابی های این طرح ها با تشخیص ها و ارزیابی های مدیران اختلاف و تفاوت زیادی وجود داشته باشد طرح به طور حتم با موانع جدی روبرو خواهد شد. در تجارب مربوط به “طرح مدیران آینده” در شرکت های تحت پوشش سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران ، خوشبختانه همبستگی مثبت قابل قبولی (در حدود ۷۰تا۸۰درصد ) در این مورد حاصل شده است . سازمان هایی که عزم خود را برای اجرای این طرح ها جزم می‌کنند باید با طراحی دقیق فرایند واستفاده از ابزارهای معتبر و ارزیاب های ماهر و باتجربه در افزایش این همبستگی بکوشند(هاوکینز و دیگران[۴۱]، ۲۰۱۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:52:00 ب.ظ ]




در رگرسیون چندگانه دو یا چند متغیر مستقل وجود دارد و لازم است که برای مشخص شدن معنادار بودن آن ها دو آزمون معنادار بودن معادله رگرسیون و معنادار بودن هر کدام از ضرایب متغیرهای مستقل در معادله انجام گیرد.

 

۳-۸-۶-۱- آزمون معنادار بودن معادله رگرسیون

 

در یک معادله رگرسیون چندگانه، چنانچه هیچگونه رابطه‌ای میان متغیر وابسته و متغیرهای مستقل وجود نداشته باشد، می‌بایست تمامی ضرایب متغیرهای مستقل در معادله، مساوی صفر باشند. بدین ترتیب ما می‌توانیم معنادار بودن معادله رگرسیون را آزمون کنیم. این کار با بهره گرفتن از آماره F با فرض‌های زیر صورت می‌گیرد(عباسی­نژاد، ۱۳۸۰: ۸۹؛ و ذوالنور، ۱۳۷۴: ۵۶-۵۹):

 

معادله رگرسیون معنادار نیست

 

معادله رگرسیون معنادار است

 

چنانچه در سطح اطمینان ۹۵% (خطای ۵%= ) آماره F محاسبه شده از معادله رگرسیون کوچکتر از مقدار F به دست آمده از جدول باشد فرض را نمی­ توان رد کرد و در غیر اینصورت رد می‌شود. واضح است که در صورت رد شدن ، معادله رگرسیون معنادار خواهد بود.

 

۳-۸-۶-۲- آزمون معنادار بودن ضرایب

 

بعد از آزمون معنادار بودن رگرسیون، بایستی معنادار بودن هر کدام از ضرایب آزمون گردد. هدف از انجام این آزمون آن است که مشخص شود آیا در سطح اطمینان مورد نظر ضریب محاسبه شده مخالف صفر است یا خیر؟ فرضهای این آزمون به شرح زیر است (ذوالنور، ۱۳۷۴: ۵۴-۵۶):

 

ضریب جامعه صفر است

 

ضریب جامعه مخالف صفر است.

 

برای آزمون این فرضیات از آماره t استفاده می‌شود. اگر در سطح اطمینان ۹۵% (خطای ۵%=) آماره به دست آمده از آزمون کوچکتر از t به دست آمده از جدول با همان درجه آزادی باشد، فرض تأیید شده و در غیر این صورت رد می‌شود. در این آزمون عدم رد به مفهوم بی معنا بودن ضریب مورد نظر و رد به معنی معنا دار بودن ضریب مورد نظر است.

 

۳-۸-۷- نبود خود‌همبستگی بین خطاهای مدل

 

برای بررسی آن‌که در یک مدل رگرسیون جملات خطا خود همبسته هستند یا خیر، آزمون‌هایی طراحی شده است. برای این منظور، در این پژوهش از آزمون‌ دوربین- واتسون[۸۳] استفاده شده است. محاسبه حد دقیق عمل آزمون دوربین- واتسون مشکل است. به طور کلی، اگر مقدار آماره دوربین واتسون بین ۵۰/۱ و ۵۰/۲ باشد، چنین نتیجه‌گیری می‌شود که بین خطاهای مدل خودهمبستگی وجود ندارد (مؤمنی و فعال قیومی، ۱۳۹۱).

 

۳-۹- محدودیت‌های تحقیق

 

در هنگام انجام هر تحقیق، محدودیت­هایی بر سر راه محقق قرار می‌گیرد که این تحقیق نیز از آن مستثنی نیست. در زیر برخی از عمده­ترین محدودیت­های این تحقیق بیان می‌شود.

 

۱٫ وجود تورم سبب می‌شود تا اطلاعات صورت‌های مالی نتواند وضعیت مالی و نتایج عملکرد شرکت‌ها را به نحو درستی نشان دهد. ‌بنابرین‏، با در نظر گرفتن اثر تورم، ممکن است نتایج متفاوتی حاصل شود.

 

۲٫ در این تحقیق تنها شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال‌های ۱۳۸۷ الی ۱۳۹۱ مورد بررسی قرار گرفته است. لذا در تصمیم ­گیری نتایج می­بایست این نکته در نظر گرفته شود.

 

۳-۱۰- خلاصه فصل

 

در این تحقیق ۳ فرضیه اصلی مطرح شده است. فرضیه­ اصلی اول تحقیق به­دنبال بررسی این موضوع می‌باشد که آیا بین هزینه های نمایندگی و عدم کارایی سرمایه‌گذاری در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد، یا خیر؟. همچنین، فرضیه اصلی دوم نیز به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش است که آیا بین هزینه های نمایندگی و سرمایه‌گذاری بیشتر از حد در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد، یا خیر؟ در نهایت، فرضیه اصلی سوم نیز به بررسی این موضوع پرداخته است که آیا بین هزینه های نمایندگی و سرمایه‌گذاری کمتر از حد در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد، یا خیر؟. جامعه آماری تحقیق حاضر، شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال‌های ۱۳۸۷ الی ۱۳۹۱ را در بر ‌می‌گیرد. این تحقیق کاربردی است و طرح آن از نوع نیمه تجربی و پس رویدادی است. برای آزمون فرضیه ­های تحقیق نیز از مدل ‌رگرسیون حداقل مربعات معمولی به روش داده های ترکیبی استفاده شده است. در نهایت، لازم به ذکر است که برای گردآوری اطلاعات نظری تحقیق، از نشریات و کتب و همچنین پایگاه‌های اطلاعاتی در دسترس استفاده شده است. همچنین، داده های مورد نیاز برای تجزیه و تحلیل، از اطلاعات صورت‌های مالی حسابرسی شده و گزارش هیئت‌مدیره به مجمع عمومی عادی شرکت‌ها استخراج شده است.

 

فصل چهارم

 

تجزیه و تحلیل داده ها

 

۴-۱- مقدمه

 

تجزیه و تحلیل داده ­ها، فرآیندی چند مرحله­ ای است، که طی آن ‌داده‌هایی که به طرق مختلف جمع ­آوری ‌شده‌اند، خلاصه، دسته­بندی و در نهایت پردازش می­شوند، تا زمینه برقراری روابط بین داده ­ها و انجام تحلیل­های علمی، به منظور آزمون فرضیه ‏های پژوهش فراهم شود. در این فصل نیز به تجزیه و تحلیل داده ها و تفسیر نتایج، در قالب آمار توصیفی و آمار استنباطی، پرداخته خواهد شد. .

 

۴-۲- نتایج حاصل از برآورد مدل مربوط به کارایی سرمایه‌گذاری

 

۴-۲-۱- آمار توصیفی متغیرهای مدل – کارایی سرمایه‌گذاری

 

جدول شماره ۴-۱، آمار توصیفی متغیرهای مدل مربوط به کارایی سرمایه‌گذاری را نشان می‌دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول ۴-۱: آمار توصیفی متغیرهای مدل – کارایی سرمایه‌گذاری متغیرهای تحقیق میانگین میانه بیشینه کمینه انحراف معیار سرمایه‌گذاری‌های آتی ۰۶۰/۰ ۰۴۳/۰ ۵۵۲/۰ ۰۰۰/۰ ۰۵۹/۰ رشد فروش ۲۰۹/۰ ۱۵۰/۰ ۲۱۲/۵ ۶۶۹/۰- ۴۴۰/۰

لازم به ذکر است که تعداد مشاهدات مورد بررسی برای برآورد مدل کارایی سرمایه‌گذاری، ۳۳۵ مشاهده از ۶۷ شرکت طی سال‌های ۱۳۸۷ الی ۱۳۹۱ است.

 

۴-۲-۲- پایایی (ایستایی) متغیرهای مدل- کارایی سرمایه‌گذاری

 

نتایج حاصل از آزمون پایایی (ایستایی) متغیرهای مدل نیز در جدول شماره ۴-۲ ارائه شده است. همان طور که ملاحظه می‌شود، برای کلیه متغیرهای مدل، سطح معناداری در آزمون‌ ریشه واحد لوین، لین و چو (۲۰۰۲) کوچک‌تر از ۰۵/۰ است که نشان‌دهنده این است که متغیرها پایا هستند. در نتیجه، شرکت‌های مورد بررسی تغییرات ساختاری نداشته و استفاده از این متغیرها در مدل باعث به وجود آمدن رگرسیون کاذب نمی‌شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول ۴-۲: نتایج حاصل از آزمون ایستایی (پایایی) متغیرهای مدل – کارایی سرمایه‌گذاری متغیرهای تحقیق لوین، لین و چو آماره آزمون معناداری سرمایه‌گذاری‌های آتی ۳۰۸/۲۲- ۰۰۰/۰ رشد فروش ۴۱۹/۴۱- ۰۰۰/۰

۴-۲-۳- نتایج حاصل از برآورد مدل- کارایی سرمایه‌گذاری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:03:00 ب.ظ ]




۱- ۴٫ سیمای جامعه آماری

 

در این قسمت متغیرهای زمینه ای که ویژگی‌های فردی و اجتماعی پاسخگویان را بر حسب جنس، سن و میزان تحصیلات مشخص می‌کنند، مورد بررسی و توصیف قرار داده می‌شوند.

 

در جدول ۴-۱٫ نسبت پاسخ‌دهندگان مرد و زن ارائه شده است. بیش از ۹۱/۵۳ درصد از افراد نمونه (۲۰۷ نفر) را مردان تشکیل داده‌اند. همچنین حدود ۰۹/۴۶ درصد از پاسخ‌دهندگان یعنی ۱۷۷ نفر از آن ها زن بودند. این داده ها در نمودار میله‌ای ۴-۱ نیز نشان داده ‌شده‌اند.

 

جدول ۴-۱٫ فراوانی نمونه ها بر حسب جنسیت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جنسیت مرد زن مجموع تعداد ۲۰۷ ۱۷۷ ۳۸۴ درصد ۹۱/۵۳ ۰۹/۴۶ ۱۰۰

 

 

در جدول ۴-۲٫ نسبت سن پاسخ‌دهندگان ارائه شده است. ۱۳/۲۲ درصد از افراد نمونه (۸۵ نفر) را افراد سن کمتر از ۳۵ سال تشکیل می‌دهند . ۱۲/۲۸ درصد از افراد نمونه (۱۰۸ نفر) را افراد سنین ۳۶-۴۰ ساله، ۳۰/۲۶ درصد از افراد نمونه ( ۱۰۱ نفر ) را افراد سنین ۴۱-۴۵ ساله و ۴۳/۲۳ درصد از افراد نمونه ( ۹۰ نفر ) را افراد بالای ۴۵ ساله تشکیل می‌دهند. این داده ها در نمودار میله‌ای ۴-۲ نیز نشان داده ‌شده‌اند.

 

جدول ۴-۲٫ فراوانی نمونه ها بر حسب سن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سن کمتر از ۳۵ ۳۶- ۴۰ ۴۱-۴۵ بیش از ۴۵ مجموع تعداد ۸۵ ۱۰۸ ۱۰۱ ۹۰ ۳۸۴ درصد ۱۳/۲۲ ۱۲/۲۸ ۳۰/۲۶ ۴۳/۲۳ ۱۰۰

 

 

در جدول ۴-۳٫ نسبت تحصیلات پاسخ‌دهندگان ارائه شده است. ۷۳/۲۴ درصد از افراد نمونه (۹۵ نفر) را افراد زیر دیپلم، ۳۹/۲۲ درصد از افراد نمونه ( ۸۶ نفر ) را افراد دیپلم ، ۸۴/۳۹ درصد افراد نمونه ( ۱۵۳ نفر ) کارشناسی و ۰۲/۱۳ درصد افراد نمونه (۵۰ نفر) دارای تحصیلات کارشناسی ارشد می‌باشند. این داده ها در نمودار میله‌ای ۴-۳ نیز نشان داده ‌شده‌اند.

 

جدول ۴-۳٫ فراوانی نمونه ها بر حسب میزان تحصیلات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تحصیلات زیر دیپلم دیپلم کارشناسی کارشناسی ارشد مجموع تعداد ۹۵ ۸۶ ۱۵۳ ۵۰ ۳۸۴ درصد ۷۳/۲۴ ۳۹/۲۲ ۸۴/۳۹ ۰۲/۱۳ ۱۰۰

 

 

۲-۴٫ آزمون فرضیه های تحقیق

 

۱-۲-۴٫ آزمون فرضیات

 

فرضیه اصلی : بین عوامل اجتماعی و عوامل درون سازمانی در وقوع جرایم و جعل اسناد ثبتی و ثبت شرکت‌ها تأثیر معناداری دارد.

 

جدول ۴-۴ آزمون ضرایب همبستگی پیرسون فرضیه اصلی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ضریب همبستگی پیرسون سطح خطا معنی داری متغیر مستقل متغیر وابسته نتیجه آزمون ۵۸۷/۰- ۰۱/۰ Sig = 0/000 عوامل اجتماعی و درون سازمانی وقوع جرم و جعل اسناد رد

عوامل اجتماعی و عوامل درون سازمانی در وقوع جرایم و جعل اسناد ثبتی و ثبت شرکت‌ها رابطه معکوس دارد یعنی با کاهش عوامل اجتماعی و عوامل درون سازمانی ، وقوع جرایم و جعل اسناد ثبتی و ثبت شرکت‌ها افزایش می‌یابد. مقایسه ضریب همبستگی نشان می‌دهد که میزان همبستگی در این فرضیه ۵۸۷/۰- و میزان معناداری آن برابر با ۰۰۰/۰ می‌باشد یعنی بین عوامل اجتماعی و عوامل درون سازمانی در وقوع جرایم و جعل اسناد ثبتی و ثبت شرکت‌ها در سطح ۹۹% رابطه ای منفی و معکوس می‌باشد.

 

فرضیات فرعی

 

فرضیه فرعی اول : بین عوامل اجتماعی و عوامل درون سازمانی در وقوع جرایم و جعل اسناد ثبتی و ثبت شرکت‌ها تأثیر معناداری دارد.

 

جدول ۴-۵ آزمون ضرایب همبستگی پیرسون فرضیه فرعی اول

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ضریب همبستگی پیرسون سطح خطا معنی داری متغیر مستقل متغیر وابسته نتیجه آزمون ۶۷۴/۰- ۰۱/۰ Sig = 0/001 عوامل اجتماعی وقوع جرم و جعل اسناد رد

عوامل اجتماعی در وقوع جرایم و جعل اسناد ثبتی و ثبت شرکت‌ها رابطه معکوس دارد یعنی با کاهش عوامل اجتماعی، وقوع جرایم و جعل اسناد ثبتی و ثبت شرکت‌ها افزایش می‌یابد. مقایسه ضریب همبستگی نشان می‌دهد که میزان همبستگی در این فرضیه ۶۷۴/۰- و میزان معناداری آن برابر با ۰۰۱/۰ می‌باشد یعنی بین عوامل اجتماعی در وقوع جرایم و جعل اسناد ثبتی و ثبت شرکت‌ها در سطح ۹۹% رابطه ای منفی و معکوس می‌باشد.

 

فرضیه فرعی دوم : بین درون سازمانی و عوامل درون سازمانی در وقوع جرایم و جعل اسناد ثبتی و ثبت شرکت‌ها تأثیر معناداری دارد.

 

جدول ۴-۶ آزمون ضرایب همبستگی پیرسون فرضیه فرعی دوم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ضریب همبستگی پیرسون سطح خطا معنی داری متغیر مستقل متغیر وابسته نتیجه آزمون ۸۳۵/۰- ۰۱/۰ Sig = 0/006 عوامل درون سازمانی وقوع جرم و جعل اسناد رد

عوامل درون سازمانی در وقوع جرایم و جعل اسناد ثبتی و ثبت شرکت‌ها رابطه معکوس دارد یعنی با کاهش عوامل درون سازمانی ، وقوع جرایم و جعل اسناد ثبتی و ثبت شرکت‌ها افزایش می‌یابد. مقایسه ضریب همبستگی نشان می‌دهد که میزان همبستگی در این فرضیه ۸۳۵/۰- و میزان معناداری آن برابر با ۰۰۶/۰ می‌باشد یعنی بین عوامل درون سازمانی در وقوع جرایم و جعل اسناد ثبتی و ثبت شرکت‌ها در سطح ۹۹% رابطه ای منفی و معکوس می‌باشد.

 

فصل پنجم

 

نتیجه گیری و پیشنهادات

 

۱-۵٫ نتیجه گیری

 

جعل اسناد رسمی از جرائمی است که بلافاصله و مستقیماً به اعتماد مردم نسبت به اسناد لطمه وارد می‌کند و نیز مستقیم یا غیر مستقیم موجب خسارت مادی افراد یا اجتماع خواهد بود.قانون‌گذار در باب ششم قانون ثبت اسناد و املاک، که مهمترین متن کیفری حقوق ثبت اسناد و املاک نیز به شمار می رود در ماده ۱۰۰ آن در هدف بند، افعال غیر مجازی را که بعضی از آن ها اصطلاحاً جعل نمی باشند؛ در ردیف جعل اسناد رسمی قرار داده است و مرتکبین چنین اعمال ممنوعه را که از کارکنان و اجزاء ثبت اسناد و املاک و یا صاحبان دفاتر اسناد رسمی می‌باشند؛ جاعل در اسناد رسمی محسوب نموده است. در ماده ۱۰۳ قانون مذکور، صدور گواهی خلاف واقع از سوی کارکنان و کارمندان را جرم تلقی نموده و آن را در حکم جاعل در اسناد رسمی می‌داند و برای مرتکب یا مرتکبین آن مجازات جاعل در اسناد رسمی را پیش‌بینی نموده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:15:00 ب.ظ ]




کرونین و تیلور(۱۹۹۲)، برای مثال نظرشان این بود کیفیت بالای خدمات مشاهده شده به رضایت مشتری منجر می شود در حالی که دیگران مثل پاراسورمان و همکاران(۱۹۹۰)، بر این باور بودند که رضایت مشتری منجر به ارتقای کیفیت خدمات ادراک شده می شود . در سال(۱۹۹۰)،تلاشی توسط بیتنر برای حل این مشکل صورت گرفت او پیشنهاد کرد که ارزیابی های رضایت مشتری با تبادلات ویژه خدمات ارتباط دارد در حالی که کیفیت خدمات یک نگرش کلی در ارتباط با برتری یا مزیت کلی تولید کننده خدمت داشت.

 

‌بنابرین‏ کیفیت خدمات ادراک شده حاصل ارزیابی تعدادی از رویارویی های خدمتی می باشددرموردیک دانشجو این برخورد ها ازبرخورد با کارمندان اداری تا معلم خصوصی، سخنرانان، روسای دانشکده و…را شامل می شود.(به نقل از هیل،۱۹۹۵).

 

شکل شماره(۲-۴) خلاصه از نسخه مدل بیتنر ‌در مورد ارزیابی رویارویی خدمت

 

 

 

منبع: بیتنر(۱۹۹۰) به نقل از هیل،۱۹۹۵

 

۲-۱۹مقدمه

 

اساسی ترین هدف نظام آموزشی، ارتقاء سطح دانش، مهارت و تخصص به طور کلی، باروری اندیشه،افراد تحت تعلیم می‌باشد(نادری،۱۳۸۳). اهمیت اندازه گیری عملکرد در آموزش بسیار حائزاهمیت است. “هاومن و ولف(۱۹۹۵) گزارش کردند بودجه اختصاص یافته به آموزش در آمریکا ‌در سال‌ ۱۹۹۱،۶/۶ درصد از درآمد ناخالص ملی را تشکیل داده است(چاودهاری،۲۰۰۹).

 

اساسی ترین هدف نظام آموزش عالی ارتقاء سطح دانش، مهارت و تخصص دانشجویان است . ارزیابی عملکرد تحصیلی دانشجویان میزان تحقق این هدف را آ شکار می‌کند. از همین رو مطالعه رابطه میان عوامل تاثیر گذار بر موفقیت تحصیلی و میزان تاثیرگذاری آن ها، باعث تسهیل وموثر بودن ارزیابی خواهد شد. عملکرد تحصیلی همواره از اهداف مهم سیستم آموزشی هر کشوری است و یکی ازکاربردی ترین ملاک های آن معدل دانشجویان است(مریال هرمزانی، ۱۳۷۷ ، به نقل ازفاتحی خشکناب، ۱۳۸۲).

 

بهبود وضعیت تحصیلی دانشجویان یکی از اهداف اساسی نظام های آموزشی معاصر است . ازحدودیک قرن گذشته و با پدید آیی رشته‌های تخصصی علوم تربیتی و روان شناسی تربیتی، مطالعه پیشرفت تحصیلی دانشجویان و عوامل مؤثر بر آن بخش برجسته از پژوهش های متخصصان این دورشته را تشکیل داده است(لواسانی و همکاران،۱۳۸۶).

 

کارد(۱۹۹۹)، در میان سیاستمداران و جامعه تحصیلی علاقه قابل ملاحظه ای به اندازه گیری ‌عملکرد تحصیلی وجود دارد . این ‌به این دلیل است که یادگیری برای عمل در زندگی رو زمره دارای اهمیت است 🙁 به ‌عنوان مثال خواندن دستورالعمل های ابزارهای الکترونیکی خانگی، دنبال کردن مسیرها برروی نقشه) و برای داخل شدن در جامعه(به عنوان مثال دنبال کردن اخبار، رأی‌ گیری)،وبرای تحصیل مهارت‌ها(مثل به دست آوردن مدارک آموزشی و تحصیلی). اقتصاددانان نیز به فرایندیادگیری علاقمندند. با این حال به خوبی معلوم شده است که آموزش بیشتر به طور علی به یادگیریهای عالی تر مرتبط است(فرنیتنی[۷۱]،۲۰۰۸).

 

۲-۲۰تعریف عملکرد تحصیلی:

 

عملکرد تحصیلی، برای ذینفعان مختلف به صورت متفاوتی تعریف می شود)تام،۲۰۰۱) اما قطعاً، هم متخصصان آموزشی و عموم مردم می خواهند مطمئن شوند که آیا دلارهایی که به عنوان مالیات اختصاص داده می شود و اینکه دانشجویان امروزه بخوبی آموزش داده می‌شوند؟و بخوبی آمادگی پیداکرده که درآینده عملکرد تحصیلی سودمندی داشته باشند(کاراگریگور و کاراپیتراویک[۷۲]،۲۰۰۵، به نقل از فریتنی،۲۰۰۸ ).

 

رابرت گانیه[۷۳](۱۹۷۷)،بیان می‌دارد((برای کسب اطلاع از میزان یادگیری فرد به رفتار قابل مشاهده یابه اصطلاح دقیق تر به عملکرد او مراجعه می‌کنیم . عملکرد ها رفتارهایی هستند که بر حسب تاثیراتشان دسته بندی ونامگذاری می‌شوند)).

 

عملکرد تحصیلی مطلوب، محصول نهایی فرایند یادگیری فعال است که با کمک آموزش و فعالیت‌های تربیتی انجام می شود(گیج و برلاینر ۱۹۹۹ ، به نقل از برارپور،۱۳۸۶).

 

۲-۲۱شناسایی عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی

 

نتایج تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد که عملکرد تحصیلی تنها یک عامل نیست بلکه عوامل متعددی بر این متغیر تاثیر گذار هستند . برخی از این عوامل عبارتند از انگیزش، توانایی و معلومات گذشته فرد، محیط روانی، گروه کلاس، گروه همگنان، محیط خانه، رسانه های گروهی به ویژه تلویزیون، انتظارات معلم، ویژگی‌های شخصیت و حرفه ای معلم و…(کولین هارت و بلوم به نقل ازشعبانی،۱۳۸۲).

 

همچنین نتایج تحقیقات انجام شده، معدل تحصیلی دوره آموزش متوسطه(مارتینیوس [۷۴]وهولته،۱۹۹۷) نگرش دانشجویان نسبت به تحصیل(مک گرت و برانستین[۷۵]،۱۹۹۷)، عوامل شناختی مانند هوش(گدزلاو گینزو وندل[۷۶]،۱۹۹۷) ویژگی‌های فردی مانند جنس، سن،و نژاد(استدیکر،[۷۷] راک،وبورتون،۱۹۹۶) و عوامل فرهنگی(چن، استیوسن،پالی[۷۸]،۱۹۹۶) را در عملکرد تحصیلی مؤثر می دانند (به نقل از خدایاری،۱۳۷۹).

 

در عملکرد تحصیلی مطلوب عوامل زیادی دخیل است زمینه خانوادگی و تجارب فردی و آموزشی از جمله عواملی هستند که با عملکرد تحصیلی مرتبط هستند ، علاوه بر این، سطح سواد والدین،تشویق ها و انتظارات آموزشی والدین، جو مدرسه، حمایت و انتظارات آموزشی معلم نیز بر ‌عملکرد تحصیلی موثراند(مایا،۲۰۰۲).

 

معدل تحصیلی یاGPAیکی از شاخص‌های متداول ارزیابی عملکرد تحصیلی است.بسیاری از دانشکده ها میزان حداقلی را به عنوان معیار قبولی در امتحانات یا به عنوان حد نصاب مورد نیاز برای ادامه تحصیل دانشجویان در نظر می گیرندمیزان این معیار دردانشگاههای مختلف متفاوت است مثلا در اکثر دانشگاه های ایران این مقیاس از صفر تا ۲۰ درجه بندی شده ومعمولا نمره بالاتر از ۱۴به عنوان نمره قبولی در نظر گرفته می شود.این درحالی است که به عنوان مثال در دانشگاه هوستون ایالت متحده کسب نمره حداقل ۲ از ۴به عنوان نمره قبولی منظور شده ونمره ۳ وبالاتر،به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی مناسب قید شده است(سنایی نسب و همکاران،۱۳۹۱)

 

به طور کلی عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی را می توان به صورت زیر تقسیم نمود:

 

۱-ویژگی های فردی دانشجویان

 

۲-عوامل خانوادگی.

 

۳-دا نشگاه و نظام آموزشی.

 

دکتر هومن(۱۳۶۶) در این زمینه می‌گوید: فرایند تربیتی بدون تردید بیش از یک یا دو عامل را در برمی گیرد” ترکیب پژوهش‌ها و نظریه ها دلالت بر این دارد که پیشرفت تحصیلی زیر نفوذ انگیزش،توانایی و به اعتباری معلومات گذشته فرد، کیفیت و کمیت تدریس به عنوان عامل اساسی و محیط روانی گروه کلاس، گروه همگنان، محیط خانواده و مکان استفاده از رسانه های گروهی به ویژه تلویزیون به عنوان مکمل یا پشتیبان قرار دارد . نتایج پژوهش های گذشته همگی دلالت بر این داردکه عوامل مذکور درزمره علتهای ثابت یادگیری در کلاس درس به شمار می‌آیند(فولادی،۱۳۸۷).

 

عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی از نظر فریتنی

 

یک فاکتور، ممکن عبارت از توانایی‌های ذاتی که در بدو تولد وجود دارند. ولی تأیید این مورد مستلزم پژوهش های بیشتر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:43:00 ق.ظ ]




۴ـ ‌گروه‌های سنی متفاوت : در این روش، شاگردان هر کلاس از ‌گروه‌های سنی متفاوتی تشکیل می‌شوند و در واقع، این روش ترکیبی است از ‌گروه‌های سنی متفاوت و آموزش خصوصی. روش استفاده از ‌گروه‌های سنی متفاوت و مکمل در یک کلاس موجب توسعه برنامه آموزش خصوصی در سطح وسیع می شود. این روش به نفع شاگردان هر دو گروه سنی (سنین پایین و سنین بالا) و همانند روش آموزش انفرادی، تجویزی است. در این روش، با انجام دادن آزمایش تشخیصی، موقعیت هر یک از شاگردان تعیین می شود و ‌هدف‌های‌ رفتاری و راه های یادگیری بین شاگردان تقسیم می شود. مثلاً خواندن، تماشای فیلم یا نوشتن بر این اساس انجام می‌گیرد. امتحان نهایی یا هر نوع ارزشیابی از پیشرفت تحصیلی انجام می‌گیرد و هر شاگرد با توان و سرعت خود به ‌هدف‌های‌ آموزشی می‌رسد و ادامه می‌دهد.

 

۵ـ تفاوت‌های فردی : نظام آموزشی انفرادی هدایت شده تفاوت‌های فردی شاگردان را کاملاً در نظر می‌گیرد و فعالیت‌های آموزشی را بر همین اساس برنامه ریزی می‌کند. در این روش، ممکن است شاگردان ‌بر اساس استعداد، سرعت یادگیری یا ‌بر اساس روش یادگیری، خلاقیت، اشتیاق و سایر خصوصیات گروه‌بندی شوند. مثلاً ممکن است شاگرد یادگیرنده بسیار پیشرو و پویایی باشد و به راهنمایی معلم کمتر نیاز داشته باشد یا ممکن است با شنیدن، دیدن و لمس کردن بیشتر یاد بگیرد. در چنین مواقعی، معلم باید تشخیص بدهد که کدام یک از درسهای نظری یا کارهای عملی برای یک شاگرد خاص بهتر و مؤثرتر است. خلاصه اینکه هنگام تعیین واحد درسی، روش یادگیری باید ‌بر اساس ویژگی‌های شاگردان در نظر گرفته شود. گونه های مختلف این روش توصیف و تجویز شده است، اما روش های ارزشیابی برطبق چنین روشی، هنوز چندان توسعه نیافته است. اگرچه این روش یک روش آرمانی و مطلوب است، قدرت اجرایی آن هنوز محدود است(شعبانی، ۱۳۸۵).

 

۲-۲۶ ویژگی‌های روش انفرادی

 

در مطالعه ویژگی روش های مختلف آموزشی مشخص می شود که میزان فعالیت برای استاد و دانشجو در طیفی ازشیوه های مختلف آموزشی متفاوت می‌باشد. در بعضی از شیوه های آموزشی مانند سخنرانی، روش نمایشی و روخوانی، معلم فعال و فراگیر منفعل و در روش های آزمایشگاهی، مکاشفه ای، حل مسأله، مباحثه و پروژه فراگیران نقش بیشتری دارند. حال اگر معلم و یا استاد بخواهد روش تدریس خود را به سوی روش مشارکتی سوق دهد لازم است که با ویژگی های هر یک از دو روش مشارکتی و انفرادی آشنا باشد. بعضی از ویژگی های تدریس سنتی یا انفرادی عبارتند از: معلم محور است، معلم از منابع مهم اطلاعات محسوب می شود، کلاس های درس معلم از نظم و انظباط خشک برخوردار است و روشی آمرانه بر کلاس حاکم است(فتحی آذر،۱۳۸۲).

 

در روش های انفرادی که امروزه از آن ها به عنوان روش های غیر فعال یاد می شود ، معلم نقش فعالی در جریان تدریس داشته و مطالب را به طور شقاهی در کلاس بیان نموده و دانش آموزان فقط به صحبت های او گوش داده و مطالب را حفظ می‌کنند و در چنین شرایطی زمینه‌های لازم برای پیشرفت تحصیلی و رشد فکری فراهم نمی گردد(کرامتی، ۱۳۸۱).

 

۲-۲۷ مزایا آموزش انفرادی

 

۱٫ می توان الگوی انفرادی را به عنوان الگوی عمومی تدریس حتی برای طرح آموزشی که فلسفه آموزش غیر مستقیم را به عنوان محور اصلی یا رویکرد عمده آموزشی خود می پذیرد به کار برد.

 

۲٫ می توان الگوی انفرادی را به عنوان چاشنی سایر الگوها برای تنظیم محیط مناسب یادگیری به کار برد.

 

۳٫ می توان از خواص یگانه این الگو برای مشورت دهی به شاگردان هنگامی استفاده کنیم و بخواهیم به شاگردان کمک کنیم که با دنیای بیرون خود کامل تر و مثبت تر ارتباط برقرار سازند.

 

۴٫ با بهره گرفتن از این الگو می توان برنامه درسی دروس مختلف را بر محور شاگردان تنظیم کرد(بهرنگی، ۱۳۸۴).

 

۵٫ در این روش نوعی انتقال یادگیری رابطه ذهنی بین معلم و یادگیرنده ایجاد می شود

 

۶٫ این روش مختص کلاس‌های پر جمعیت است و ارتباطات انسانی بالا و امکان انتقال تجربه های شخصی معلم در آن زیاد است(شعبانی،۱۳۷۱،ص ۲۹۲).

 

۷٫ معمولا مطالب کتاب‌های درسی ثابت اند و درک آن ها برای دانش آموزان آسان نیست. اما معلم با بهره گرفتن از این روش می‌تواند با توضیحات بیشتر، ذکر مثال و استفاده از وسایل، مطالب را برای شاگردان قابل فهم سازد در حقیقت این نوع آموزش مکمل کتاب‌های درسی است و ‌نقصان‌های آن را جبران می‌کند( صفوی، ۱۳۷۸).

 

۲-۲۸ معایب آموزش انفرادی

 

۱٫ در این روش معلم غالبا فقط گوینده است و شاگردان غیر فعال و منفعل و در واقع فقط حس شنیداری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

 

۲٫ مناسب هر معلمی نیست(خنیفر،۱۳۸۱).

 

۳٫ در این روش معلم اختلافات فردی افراد را در جریان یادگیری در نظر نمی گیرد و مطلب را برای همه به طور یکسان ارائه نمی دهدو از این رو ممکن است ضعف دانش آموز تا هنگام امتحان کشف نشود.

 

۴٫ و این روش برای ایجاد مهارت های ذهنی در سطوح بالای یادگیری مانند درک و فهم، کاربرد، تجزیه و تحلیل و غیره .. مناسب نیست و دانش آموز باید به زور مطالب را تکرار و حفظ کند(صفوی،۱۳۷۸)

 

۲-۲۹ مقایسه یادگیری فعال و مبتنی بر همیاری با یادگیری سنتی و انفرادی

 

بنظر دیوید جانسون و راجر جانسون در رویکرد های رقابتی ممکن است تنها یک یا چند نفر سود ببرند چون نوعی وابستگی درونی منفی در بین دانش آموزان برای رسیدن به هدف به وجود می‌آید . دانش آموزانی که بر اساس این رویکرد آموزش می بینند فکر می‌کنند در صورتی می‌توانند به اهداف خود برسند که سایر دانش آموزان در رسیدن به ‌هدف‌هایشان شکست بخورند . در نتیجه دانش آموزان یا سخت کار می‌کنند که بهتر از همکلاسان خود باشند و یا اینکه بی تفاوت و نا امید می‌شوند و برای رسیدن به هدف تلاش نمی کنند چون شانسی برای برنده شدن خود نمی بینند . در رویکرد انفرادی هر فردی به تنهایی تلاش می‌کند تا به هدف های خود برسد و موفقیت همکلاسان خود را مانع موفقیت فردی خود نمی داند . هدف هر دانش آموز مستقل از هدف سایرین است و در نتیجه موفقیت فردی ارزشمند تلقی می شود( جانسون و جانسون ۲۰۰۱ ، کـرامتی ،ص ۱۶).

 

برای ما سؤال واجد اهمیت این است که آیا ‌گروه‌های مبتنی بر همیاری در حقیقت آن توانایی را که منجر به یادگیری بهتر شود به وجود می آورد . شواهد به طور گسترده ای مؤید این مطلب است . دانش آموزان در کلاس‌های با چنین سازمانی در ‌گروه‌های دو نفره یا ‌گروه‌های با اعضای بیشتر کار می‌کنند، به یکدیگر آموزش می‌دهند و از پاداش های مشترک برخوردار می‌شوند.

 

برخی دیگر از برتری های رویکرد فعال و مشارکتی بر رویکرد های سنتی و انفرادی عبارتند از :

 

۱ – در رویکرد یاران در یادگیری دانش آموزان هم از یکدیگر و هم از معلم می آموزند.

 

۲ – مشارکت فعال موجب افزایش یادگیری در دانش آموزان می شود .

 

۳ – دو فکر بهتر از یکی است . بر این اساس یاد دهی – یادگیری فعال می‌تواند به نظر گاه های بهتر و بیشتر – چشم اندازها تازه تر و راه حلهای پخته تر منجر شود( گا رنر و جونز، دکتر بهرنگی،۱۳۸۰ ، ص ۶۴ )

 

۴ – یادگیری فعال و مشارکتی در مقایسه با یادگیری انفرادی و رقابتی معلومات بیشتر و عمیق تری را در اختیار دانش آموزان قرار می‌دهد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:44:00 ق.ظ ]




محدود کردن دامنه­ اشخاص ثالث تحت حمایت قانون

 

      • خارج کردن خساراتی که به سرنشینان ایرانی وسایل نقلیه ایرانی در خارج از کشور وارد می­شد .

 

    • کم بودن میزان تعهدات بیمه­گر و صندوق تأمین خسارات بدنی در خصوص خسارات وارده به اشخاص زیان دیده

 

    • فقدان مشارکت مقصرین در جبران ضرر زیان­دیدگان

 

    • کمبود منابع مالی صندوق تامین خسارات بدنی

 

  • و … .

ایرادات موجود به حق زمینه­ نسخ قانون بیمه­ی اجباری را در سال ۱۳۸۷ فراهم آوردند. اگرچه قانون سال ۱۳۸۷ در قانون اصلاح قانون بیمه اجباری مسئولیت دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی نام گذاری شده است اما نظر به ماده ۳۰ قانون مذبور که بیان می‌دارد :” قانون بیمه مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه‌موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث (مصوب ۱۳۴۷) و کلیه قوانین و مقررات مغایر با این قانون لغو می‌گردد. هر گونه نسخ یا اصلاح مواد این قانون باید صریحاً در قوانین بعدی قید شود.” سخن از قانون اصلاحی با وجود نسخ قانون سابق امری لغو و بی مورد است .

 

از سوی دیگر از آنجا که بر اساس قسمت آخر ماده ۳۰ قانون جدید آزمایشی بوده و اعتبار آن برای مدت ۵ سال است. لذا انقضای مدت عمر آن به پایان می­رسد و در صورت عدم تمدید مدت اعتبار یا به نسخ قانون ۱۳۴۷ ،خلاء قانون در این خصوص در حقوق ایران به وجود خواهد آمد .

 

‌بنابرین‏ در حال حاضر بیمه ی اجباری ۱۳۸۷ به عنوان مهم­ترین متن قانونی در ایران، بر حوادث رانندگی و شیوه­ جبران خسارت زیان دیدگان این حوادث حکومت می­ کند .

 

مبحث دوم : آشنایی با مفاهیم بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه

 

بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه همان­گونه که از نامش پیدا‌ است ، مسئولیت دارندگان وسایل نقلیه را در مقابل ضررها و خسارات وارده به شخص ثالث پوشش می­دهد. ‌بنابرین‏ برای بررسی و مطالعه­ این نوع بیمه به ناچار باید مفهوم شخص ثالث و مصادیق و استثنائات آن روشن گردد.

 

از سوی دیگر این نوع بیمه برای دارندگان وسایل نقلیه اجباری است و مسئولیت آنان را در قبال خساراتی که در اثر حوادث رانندگی به اشخاص ثالث وارد می­ شود تحت پوشش قرار می­دهد. ‌بنابرین‏ شناخت مفهوم دارنده از این حیث از اهمیت فوق­العاده­ای برخوردار است.

 

گفتار اول : مفهوم شخص ثالث در بیمه­ی شخص ثالث

 

مفهوم شخص ثالث از مفاهیمی است که از زمان تصویب بیمه ۱۳۴۷ میان حقوق­دانان و صاحب‌نظران بیمه مورد بحث و اختلاف بوده ­است. ما ابتدا مفهوم شخص ثالث، مصادیق و استثنائات آن را بر اساس قانون قدیم مورد بحث قرار می­دهیم سپس با بیان ایرادات و نقایص قانون مذبور سعی در تبیین این مفهوم ‌بر اساس قانون جدید خواهیم نمود.

 

مفهوم شخص ثالث در حقوق مفهومی کاملاً شناخته شده و روشن است. این مفهوم که عموماً در مبحث حقوق قراردادها مطرح می­ شود به کلیه­ اشخاصی اطلاق می­ شود که در انعقاد قراردادی خاص نقش نداشته­اند و در رابطه با آن طرف محسوب نمی­شوند.[۲۱] از آنجا که قرارداد بیمه­ی شخص ثالث میان دارنده­ی وسیله­ نقلیه و شرکت بیمه­گر منعقد می­ شود، لذا به تمام کسانی که خارج از این رابطه­ قراردادی باشند شخص ثالث تلقی می­ شود.[۲۲]

 

انگیزه و هدف قانون­گذار از وضع و تصویب قانون بیمه ­اجباری حمایت و پشتیبانی از کسانی است که در نتیجه­ حوادث ناشی از وسایل نقلیه دچار خسارت ‌شده‌اند.[۲۳]

 

برای بررسی و تبیین مفهوم شخص ثالث لازم است سیر تحول و دگرگونی آن از زمان تصویب قانون بیمه­ی اجباری تاکنون مورد بررسی واقع شود.

 

قانون بیمه­ی اجباری مصوب ۱۳۴۷ در ماده ۲ چنین بیان می­داشت:

 

” کلیه اشخاصی که به سبب حوادث وسایل نقلیه موضوع این قانون دچار زیان‌های بدنی یا مالی می‌شوند از لحاظ این قانون ثالث تلقی‌می‌شوند به استثناء اشخاص زیر:
‌الف – بیمه‌گذار – مالک – یا راننده وسیله نقلیه مسئول حادثه.
ب – کارکنان بیمه‌گذار مسئول حادثه حین کار و انجام وظیفه.
ج – همسر و پدر و مادر و اولاد اولاد و اجداد تحت تکفل بیمه‌گذار در صورتی که سرنشین وسیله نقلیه‌ای باشند که راننده یا بیمه‌گذار مسئول‌حادثه باشد.”

 

اصطلاح شخص ثالث در این ماده به اعتبار طرفین قرارداد بیمه استفاده شده است و منظور از آن تمام افرادی است که طرف عقد بیمه نیستند. آن­چه از صدر ماده ۲ برداشت می­ شود این است که قانون­گذار خواسته است کلیه­ افرادی که در اثر حوادث وسایل نقلیه­ی موتوری زمینی یا محمولات آن­ها متحمل خسارت مالی یا جانی می­شوند را زیر چتر حمایتی خود قرار دهد.

 

‌بنابرین‏ به موجب قانون بیمه اجباری مصوب سال ۱۳۴۷، اصل بر این است که تمام زیاندیدگان حوادث رانندگی از تسهیلات و امکانات موجود در این قانون برای جبران خسارات وارده بر خویش برخوردارند. اما قانون­گذار این اصل کلی را رها کرده و در سه بند ماده فوق­الذکر استثنائاتی به مفهوم شخص ثالث وارد نموده و اشخاصی را از دایره­ی شمول آن خارج ساخته است.

 

استثنائات مذکور در بندهای سه­ گانه ماده ۲ قانون ۱۳۴۷ چه از لحاظ آیین نگارش که حاصل آن ابهاماتی در تفسیر این بندها بود و چه از لحاظ خروج عده­ی زیادی از افراد زیان‌دیده از شمول مفهوم شخص ثالث که خود به نوعی نقض غرض قانون­گذار در حمایت از زیاندیدگان حوادث رانندگی بود، مورد انتقاد بسیاری از حقوق­دانان قرار گرفت.

 

قانون جدید در تبصره ۶ ماده ۱ به توضیح مفهوم شخص ثالث پرداخته است. بر اساس این تبصره ” منظور از شخص ثالث ، ‌هر شخصی است که به سبب حوادث وسایل نقلیه موضوع این قانون دچار زیان‌های بدنی و یا مالی ‌شود به استثناء راننده مسبب حادثه.”

 

قانون جدید در جهت حمایت هرچه بیشتر قربانیان حوادث رانندگی استثنائات مذکور در بندهای سه­ گانه ماده ۲ قانون سابق را حذف نموده است و تنها راننده وسیله­ نقلیه مسبب حادثه را از شمول اشخاص ثالث خارج نموده است.

 

اصل این حکم منطقی است، زیرا راننده­ای که خود مسئول حادثه­ رانندگی بوده است نمی­تواند در مقابل شخص خود دارای این مسئولیت مدنی گردد، تا در نتیجه­ آن بیمه گر عهده­دار جبران آن گردد.

 

‌بنابرین‏ وراث او نیز بابت زیان­های شخصی که در اثر مرگ راننده مسبب حادثه به آن­ها وارد شده است نمی­تواند عنوان ثالث را داشته و به بیمه­گر مراجعه نمایند. چرا که مسئول نبودن بیمه­گر بابت اصل خسارات وارد شده به راننده مسبب حادثه، به منزله مسئول نبودن او بابت تبعات این خسارت هم ‌می‌باشد.[۲۴]

 

اما بر عکس چنانچه در یک حادثه رانندگی، مورثی از راننده­ی مسبب حادثه فوت شود، وی می ­تواند به قائم مقامی از شخص ثالث (مورث فوت شده) به بیمه گر رجوع و از وی مطالبه­ خسارت کند.[۲۵]

 

نکته­ی دیگری که در ارتباط با مفهوم شخص ثالث در قانون جدید به ذهن می­رسد عدم تکرار احکام مذکور در تبصره­ی ذیل ماده ۲ قانون قدیم و ماده ۶ آیین نامه اجرایی آن در قانون جدید ‌می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:03:00 ق.ظ ]




از آن جا که مهمترین منبع اطلاعاتی سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان و سایر استفاده کنندگان از اطلاعات شرکت ها (در بورس اوراق بهادار) پیش‌بینی های سود ارائه شده توسط مدیریت شرکت ها در فواصل زمانی معین است. پیش‌بینی سود باید اطلاعاتی فراهم کند که منطقی و به موقع باشد تا بتواند نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان را به نحو مناسبی برطرف نماید (هشی و همکاران، ۱۳۸۸، ص ۳۷). از سوی دیگر، وجود برخی شرایط در محیط گزارشگری مالی، امکان ارزیابی مستقیم کیفیت اطلاعات به وسیله استفاده کنندگان را دشوار تر می‌سازد که از آن جمله می توان به تضاد منافع، پیامدهای اقتصادی با اهمیت، پیچیدگی اطلاعات و عدم دسترسی مستقیم به اطلاعات اشاره کرد (نیکخواه آزاد و همکاران، ۱۳۷۸، ص۱۵).

 

در این میان مدیران می‌توانند از دانش خود درباره فعالیت های تجاری برای بهبود اثربخش صورت های مالی به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات به سرمایه گذاران و اعتباردهندگان استفاده کنند. با این حال چنانچه مدیران برای گمراه کردن استفاده کنندگان صورت های مالی (درون و برون سازمانی) از طریق اعمال اختیارات خود در زمینه گزینش های حسابداری اختیاراتی داشته باشند، ممکن است نتیجه عکس حاصل شود که در این صورت رویدادی تحت عنوان مدیریت سود رخ می‌دهد.

 

۲-۱-۵ معیارهایی برای اندازه گیری سودآوری

 

۱-بازده حقوق صاحبان سهام ([۳]ROE):

 

مدیریت واحد انتفاعی در مقابل صاحبان سرمایه، مسئول و پاسخگو است. عامل مورد توجه و علاقه صاحبان سرمایه، سودآوری است (سلیمی افشار،۱۳۸۲).

 

سودآوری به معنی بازدهی تحصیل شده نسبت به سرمایه گذاری صاحبان سرمایه از طریق کوشش‌های مدیریت است. صاحبان سرمایه به تاثیر نتایج عملیات واحد انتفاعی بر ارزش بازار سرمایه خود، اهمیت خاص می‌دهند. از طرف دیگر تحلیل گران مالی، معیارهایی را که عملکرد شرکت را در رابطه با حقوق صاحبان سهام تحلیل می‌کند؛ مورد استفاده قرار می‌دهند. در این میان، ابزار مورد توجه تحلیل گران و سهام‌داران، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ROE است. ROE معیاری از کارایی است که از طریق آن، چگونگی به کارگیری حقوق مالی متعلق به صاحبان شرکت اندازه گیری می شود. از معیارهای سودآوری است که از دید سهام‌داران عادی بیشترین کاربرد را دارد. این نرخ نشان دهنده ی این است که به ازای هر دلار سرمایه گذاری شده توسط سهام‌داران چند ریال سود کسب شده است.

 

۲- بازده دارایی ها ([۴]ROA):

 

ROA به مهارت های تولید و فروش شرکت مربوط می شود و تحت تأثیر ساختار مالی شرکت نمی باشد. به دلیل استفاده از سود حسابداری در محاسبه نرخ بازده دارایی ها، ایرادهای وارد بر سود حسابداری؛ بر این معیار نیز وارد می‌باشد. از آنجا که دارایی ها در ترازنامه به خالص ارزش دفتری نشان داده می‌شوند، ارزش واقعی آن ها ممکن است بسیار پایین تر یا بالاتر از ارزش های دفتری آن ها باشد. ‌بنابرین‏ ROA پایین لزوماًً ‌به این مفهوم نیست که دارایی ها باید در جای دیگری به کار گرفته شوند. همچنین ROA بالا ‌به این مفهوم نیست که شرکت باید نسبت به خرید همان دارایی ها و کسب بازده بیشتر اقدام نماید (جهانخانی و پارسائیان،۱۳۷۵).

 

بازده دارایی ها (ROA) به عنوان نسبت سود خالص بعد از مالیات به مجموع دارایی های اندازه گیری شده، تعریف می‌گردد. نرخ بازده ‌دارایی ها، رابطه بین حجم دارایی های شرکت و سود را تعیین می‌کند. اگر یک شرکتی بر سرمایه گذاری های خود بیافزاید (البته بر حسب کل دارایی ها) ولی نتواند به تناسب، مقدار سود پس از کسر مالیات خود را افزایش دهد، نرخ بازده کاهش می‌یابد. ‌بنابرین‏ افزایش حجم سرمایه گذاری شرکت، به خودی خود باعث بهبود وضع مالی سهام‌داران نمی شود(سید نژاد فهیم،۱۳۸۳).

 

در گذشته مدیران به حاشیه سود تحصیل شده اهمیت داده و دفعات گردش را نادیده می گرفتند، در حالی که یکی از وظایف مهم مدیران، کنترل دارایی های عملیاتی است. اگر دارایی های اضافی در عملیات به کار گرفته شوند مانند این است که هزینه های عملیاتی را افزایش داده ایم. یکی از مزایای مهم فرمول نرخ بازده دارایی ها این است که مدیران را به کنترل دارایی های عملیاتی وادار می‌سازد و همواره با کنترل هزینه ها نرخ سود خالص و حجم فروش به کنترل دارایی های عملیاتی نیز می پردازند. امروزه فرمول نرخ بازده دارایی ها یکی از مهم ترین معیارها برای سنجش کارایی مدیران به خصوص برای کنترل به مراکز سرمایه گذاری می‌باشد. مسئولیت‌های مدیران در زمینه‌های مختلف در فرمول نرخ بازده دارایی ها ادغام گردیده و به صورت یک رقم ارائه می‌گردد که برای سنجش کارایی مدیران در مراکز سرمایه گذاری معیار مناسبی برای تخصیص وجوه سرمایه گذاری می‌باشد (قدیری، ۱۳۹۱).

 

یکی از نسبت هایی که در سیستم دوپونت مورد استفاده قرار گرفت نسبت نرخ بازده دارایی ها است. این نسبت و همچنین نسبت دیگری به نام نرخ بازده حقوق صاحبان سهام جزء نسبت های سودآوری به حساب می‌آیند. بهتر است بگوییم هر گاه از سود خالص دوره جهت ارزیابی عملکرد در یک فرمول استفاده می شود منظور بررسی نسبت آن واحد تجاری می‌باشد. این دو نرخ به شکل زیر محاسبه می‌شوند.

 

ROA به مهارت های تولید و فروش شرکت مربوط می شود و به وسیله ساختار مالی شرکت تحت تأثیر قرار نمی گیرد(چارلزپی جونز،۱۳۹۲، ص۴۴۷-۴۴۸).

 

اعتباردهندگان و مالکان از بازده دارایی ها می‌توانند در موارد زیر استفاده کنند:

 

    1. ارزیابی توانایی شرکت در تحصیل نرخ مناسبی از بازدهی: اعتباردهندگان و مالکان می‌توانند نرخ بازده دارایی های یک شرکت را با سایر شرکت‌ها با متوسط صنعت مقایسه نمایند. نرخ بازده دارایی اطلاعاتی را درباره سلامتی شرکت فراهم می کند.

 

    1. جمع‌ آوری اطلاعاتی درباره اثربخشی مدیریت: بازده دارایی تحت یک دوره زمانی در تعیین اینکه آیا یک واحد اقتصادی دارای یک مدیر واقعی است، کمک می‌کند.

 

  1. طرح سودهای آینده: عرضه کنندگان بالقوه سرمایه شرکت، سرمایه گذاران حال و آینده بازده مورد انتظار از آن را مورد ارزیابی قرار می‌دهند.

 

مدیران از نرخ بازده دارایی ها در موارد زیر استفاده می نمایند:

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:09:00 ق.ظ ]




۱- تفاوت فرد بالغ و نابالغ در بلوغ روانی

 

۱-۱- در یک فرد بالغ بهنجار درجه ی امنیت نسبی شاید ۵۰% می‌باشد و بالغ با قدرت خود می‌تواند ۵۰% ناامنی خود را اداره کند. اما در فرد نابالغ میزان احساس ناامنی چنان زیاد است که فرد خود را قادر به اداره ی آن نمی بیند. در نتیجه به فرد دیگر که او را واحد قدرت می پندارد وابسته می شود تا امنیت را از او کسب کند.

 

۱-۲- کودک انسان اعتماد و عزت نفس واقعی ندارد. به عبارتی توانایی‌های خود را نمی شناسد و به خود احترام نمی گذارد. در مسیر رشد طبیعی و بهنجار به آرامی با این توانمندی ها آشنا می شود و با حمایت و تشویق والدین آن ها را به کار می‌گیرد. یک انسان بالغ واقع بینانه توانمندی خود را می شناسد و در مواجهه با واقعیت های زندگی آن ها را به کار می‌گیرد.

 

از سوی دیگر اگر در مقابل برخی واقعیت ها خود را ناتوان دید نمی شکند و خرد نمی شود.

 

۱-۳- یک فرد بالغ از نظر روانی نه تنها از اصول درون روانی که دارد پیروی می‌کند بلکه از اصول اجتماعی که به صورت قانون در چهارچوب نظام اجتماعی بر او عرضه می شود پیروی می کند.

 

اما در فرد نابالغ از نظر روانی یا این اصول و بایدها در ذهنش درونی نشده یا آن قدر تکانه های (می خواهم) در او قوی عمل می‌کند که بایدها و اصول را زیر پا می‌گذارد.

 

چنین انسانی قادر به کار باثبات و مناسبات اجتماعی باثبات نمی باشد.

 

۱-۴- امنیت روانی در کودک از طریق گرفتن عناصر مختلف مانند عشق و خدمات در روان او ایجاد می شود. این امنیت باعث قوام و استحکام «من» او می شود. در یک مسیر بهنجار با افزایش قدرت من، در انسان خاصیت دهندگی ایجاد می شود، اما فرد نابالغ بزرگسال مانند دوران کودکی از دیگران صرفا می‌گیرد و دریافت کننده است این در روان تولید امنیت و قدرت واقعی نمی کند یعنی فرد مستقل و قوی نمی شود بلکه احساس امنیت او وابسته به دیگری یا دیگرانی که از آن ها می‌گیرد باقی می ماند و در این سیستم وابسته، من انسان نه تنها قدرت پیدا نمی کند بلکه به تدریج ضعیف تر می شود[۲۶].

 

۱-۵- در یک فرد بالغ از نظر روانی هم احترام بر خویشتن وجود دارد هم احترام بر دیگری اما در فرد نابالغ مسئله به صورت دیگری است.

 

۱-۶- فرد نابالغ مانند کودک به والدی حمایت کننده نیاز دارد و در یک گروه مندی بین خود و گروه نمی بیند و به آن وابسته است اما در یک فرد بالغ از نظر روانی تمامیت فردی و استقلال فردی خود او جدا از گروه هم حفظ می شود.

 

۱-۷- یک فرد بالغ از نظر روانی می‌تواند واقعیت را تا حدی تشخیص دهد. و در نهایت ‌بر اساس واقعیت، یعنی منطقی قضاوت و عمل کند اما در یک فرد نابالغ از نظر روانی اغلب کارهایش نامتناسب با واقعیت و غیرمنطقی می‌باشد.

 

۱-۸- فرد نابالغ از نظر روانی جسارت تجربه و تغییر کردن ندارد. ترسو است و خود را قادر به اداره ی واقعیت جدید نمی بیند.

 

۱-۹- فرد نابالغ از نظر روانی ترس های ذهنی زیادی از جمله ترس از اشتباه، ترس از شکست، ترس از قضاوت دیگران، ترس از مورد پرخاش و آسیب واقع شدن و ترس از ترک شدن وطرد شدن دارد.

 

۱-۱۰- فرد نابالغ از نظر روانی تحمل ناکامی ندارد و زود احساس شکست می‌کند و دچار ناامیدی، بی انگیزگی و افسردگی می شود اما اگر فرد بالغ تمام جنبه‌های یک واقعیت به ظاهر ناکام کننده نباشد را درک کند در می‌یابد که نه تنها می‌تواند ناکام کننده نباشد بلکه می‌تواند بستر مناسبی برای گام های بعدی باشد.

۱-۱۱- فرد نابالغ به جای واقعیت با تخیل و خیال های خودش زندگی می‌کند چون توان رویارویی و اداره کردن واقعیت ها را در خود نمی بیند اما فرد بالغ علاوه بر تخیل از تفکر منطقی و سامان ده که در ارتباط با واقعیت است استفاده می‌کند.

 

۱-۱۲- در دوران بلوغ نوجوان قهرمان اجتماعی برای خود درست می‌کند یعنی از اجتماع بیرون از خانه فرد یا افرادی را انتخاب کرده، آن ها را ایده آلیزه کرده و برای خود قهرمان می‌سازد. این قهرمان می‌تواند یک هنرپیشه باشد یا یک فوتبالیست یا یک دانشمند و … این مسئله ی مهم در رشد بهنجار با رسیدن نوجوان به دوران بزرگسالی حل می شود، ‌به این صورت که فرد بالغ به صورت واقع بینانه ضعف و قدرت دیگری را تشخیص می‌دهد و سعی می‌کند با نقاط قدرت دیگری همانند سازی کند یعنی همانندسازی بخشی[۲۷].

 

۱-۱۳- فرد نابالغ تصویری که از خود در ذهن دارد یا خودشیفتگی است یا بی ارزشی و حقارت.

 

یعنی تصویر واقعی خود را نمی بیند و همچنین همه پدیده ها یا سفید هستند یا سیاه. یا بد هستند یا خوب و حد و وسطی ندارد[۲۸].

 

۱-۱۴- فرد نابالغ همدلی کردن با دیگران را ندارد و نمی تواند خود را در موقعیت عاطفی دیگران قرار داده و آن ها را درک کند.

 

۱-۱۵- فرد نابالغ نمی تواند به دیگران گوش کند و اغلب در پی گفتن است.

 

۱-۱۶- فرد نابالغ قادر به تفکر منطقی و سیستماتیک نیست و بیش تر از روی عاطفه تصمیم می‌گیرد و بعد برای تصمیم اش به دنبال توصیه عقلانی می‌گردد و بیش تر قضاوت هایش در رابطه با انسان های دیگر فرافکنی احساسات خودآگاه و ناخودآگاهش می‌باشد.

 

۱-۱۷- فرد نابالغ مسئولیت اعمال خود را نمی پذیرد و ترس شدید از پذیرش مسئولیت دارد و در قبال خود و دیگران نمی تواند تعهدی بپذیرد.

 

۱-۱۸- نظم، پشتکار و تداوم در کارهایش وجود ندارد کاری را با انگیزه شروع می‌کند ولی قادر به ادامه ی آن نیست چون انگیزه بیش تر در حیطه عاطفه قرار می‌گیرد.

 

۱-۱۹- فرد نابالغ شادی کودکانه را به رضایت بالغانه ترجیح می‌دهد و توانایی پذیرش انتقاد از خود را ندارد.

 

۱-۲۰- فرد نابالغ فاقد مهارت های اجتماعی است یا در این زمینه بسیار ضعیف است[۲۹].

 

د- بلوغ اقتصادی و اجتماعی

 

۱- بلوغ اقتصادی زمانی رخ می‌دهد که فرد از نظر اقتصادی و تامین مخارج و اداره ی امور زندگی مستقل شود و به اصطلاح بتواند از نظر اقتصادی روی پای خود بایستد و به خود متکی شود. در چنین شرایطی فرد درصدد تشکیل خانواده و ازدواج است.

 

با توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه، سن چنین بلوغی رو به افزایش است. زیرا جوانان از نظر اقتصادی در تنگناهای خاصی قرار گرفته اند. از یک سو، کشش های غریزی آن ها را به سمت تامین نیازهای طبیعی و تقاضای همسر، تشکیل خانواده و مستقل شدن سوق می‌دهد و از سوی دیگر، به دلیل پیچیدگی صنعتی و شهرنشینی و نیاز جوامع به تخصص های در حال گسترش، امکان رسیدن جوانان به بلوغ اقتصادی ضعیف تر و محدودتر می شود. وجود چنین پدیده هایی باعث آشفتگی وضعیت روحی و بالاخره تعارض جوانان می شود.

 

در اروپا سن بلوغ بر اثر عوامل مختلف چهار سال کمتر شده در حالی که سن بلوغ اقتصادی و اجتماعی افزایش یافته است و میزان تفاوت بین این دو بلوغ یعنی بلوغ جنسی و اقتصادی به حدود ۱۰سال رسیده است[۳۰].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:16:00 ق.ظ ]




هر رویکرد پورتفولیو یک کانون به عنوان ابزار برنامه ریزی دارد ، نمونه های از کانون برنامه ریزی عبارتند از جریان نقدی ، بازده سرمایه گذاری ، نسبت بازده به ریستوزیع مرحله ای چرخه عمر ، تصمیم گیری چند منظوره ، رویکرد جریان نقدی به مدل هایی اشاره می‌کند که جریان نقدی کانون برنامه ریزی آن هاست، هدف این رویکرد این است که بین واحد های تجاری که مازاد نقدینگی دارند و واحد های تجاریی که نیازمند نقدینگی هستند توازن بر قرار کنند.

 

در ارزیابی پورتفولیو رویکرد بازده سرمایه گذاری به دنبال یافتن واحد های تجاری مختلفی است که بازده سرمایه گذاری در آن بیشترین است و در رویکرد نسبت بازده ریسک مدل هایی وجود دارد که بین ریسک و بازده سرمایه گذاری یک تعادل برقرار می‌کند . رویکرد توزیع مرحله ی چرخه ی عمر: به مرحله ی چرخه ی بازار در واحد های تجاری اشاره دارد تا به توزیع مطلوب واحد های تجاری در مراحل مختلف چرخه عمر دست یابند.

 

اما مهمترین قسمتی که مورد توجه این رساله نیز می‌باشد رویکرد تصمیم گیری چند منظوره است که در آن به دنبال برنامه ریزی همزمان منافع و سهم بازار در شرکت‌های زیر مجموعه می‌باشد .(گلدو کمپل، ۱۳۸۹) .برای نشان دادن جایگاه هر شرکت در ارزیابی پورتفولیو معمولا از نمایش ماتریسی استفاده می شود ماتریس پورتفولیو معمولاً دو بعدی است با این حال چندین ماتریس سه بعدی نیز تدوین شده اند، دو محور ماتریسی ویژگی هایی با جنبه ی اصلی استراتژیکی را تشکیل می‌دهند که واحدهای کسب و کار طبق آن ها درجه بندی می‌شوند معمولاً یک بعد نسبت به واحد فعالیت خارجی یا گرایش به بازار یا صنعت و دومی داخلی یا موقعیت رقابتی است محل تقاطع مقادیر دو محور جایگاه کسب و کار را نشان می‌دهد. از تقسیم هر یک از محورهای پورتفولیو به دو یا چند قسمت پدید می‌آید، نمونه ها شبکه های متقارن ۲×۲ نا متقارن ۵×۳ است. پس از به وجود آمدن شبکه ماتریسی واحد های کسب و کاری که در یکی از خانه های شبکه قرار می گیرند ویژگی های مشابهی دارند . این شباهت های استراتژیکی را با تخصیص یک نام مشترک همراه با توصیه ی اقدام استراتژیک یا هر دو آن ها مشخص می‌کنند .(گلدو کمپل، ۱۳۸۹) در ادامه به توضیح مهمترین مدل های ارزیابی پورتفولیوی شرکت‌های زیر مجموعه پرداخته می شود.

 

    1. مدل رشد – سهم ماتریس بی سی جی

در اواخر دهه ۱۹۶۰ گروه مشاور بوستون، روش جدیدی را برای بررسی فعالیت‌های برنامه ریزی مدیر گروه مشاور بوستون ارائه استراتژیک پیشنهاد داد. این ماتریس به وسیله بروس هندرسون و توسعه داده شد. سایت گروه مشاوران بوستون ، تدوین ماتریس بی سی جی حاصل مطالعات گروه مشاوران بوستون راجع به آثار منحنی تجربه بود ،پایه اول مطالعات منحنی تجربه نشان می‌داد هرگاه تجربه ی تولید یاحجم انباشته دو برابر شود هزینه های متغیر هر واحد تولید از ۱۰ تا ۳۰ درصد کاهش می‌یابد. بخشی از این مطالعات خیلی پیش تر در سال ۱۹۶۵ انجام شده بود ، بی سی جی دریافت که در هر بخش از بازار یک صنعت، سطح قیمت های کالاهای مشابه خیلی به هم نزدیک است . آنچه شرکتی را نسبت به دیگری سود آورتر می‌سازد ، سطح هزینه های آن است. پایه ی دیگر مفهوم چرخه ی عمر محصول است که صعود، ثبات، و نزول فروش محصولات را در طول زمان بر حسب مجموع رقبا ، تعداد رقبا و سود صنعت نشان می‌دهد. کار بی سی جی بنیادی تجربی دارد ولی اهمیت آن بیشتر مفهومی است . چند سال بعد از معرفی مدل، اغلب ۱۰۰۰ شرکت مورد نظر فورچون یا کاملاً پیرو بی سی جی شده بودند یا به روش آن کسب وکار خود را مدنظر قرار می‌دادند در دهه ۱۹۷۳-۱۹۸۳ در آمد بی سی جی هر سال ۲۵ در صد افزایش یافت (گلدو کمپل، ۱۳۸۹). منحنی تجربی بیان می‌کند که هنگامی که یک وظیفه مشخص ، مشابه سازی شود، هزینه انجام در بار دوم ۲۰ درصد نسبت به بار اول کاهش می‌یابد.پس با دوبرابر کردن نیروی فروش، هزینه های فروش مشتری ۲۰ درصد کاهش خواهد یافت. چنین مفهومی می‌تواند در تولید و سایر فعالیت ها صادق باشد سهم نسبی بازار بوده که نسبت به بزرگترین رقیب در آن بازار یا بی سی جی دیگر مفهوم مهم ماتریس صنعت سنجیده می شود. آنسف و همکاران(Ansoff et al. 1990) رقابتی تر شدن فضای کسب و کار در سطح جهانی همراه با داشتن مزایای متعدد، پیچیدگی های فراوانی را به همراه دارد، در محیط پیچیده کنونی که عوامل متعددی بر روی فرایند کسب و کار اثر گذاشته و این عوامل به شدت تغییر می‌کنند، داشتن نقشه راه می‌توانند به تعیین موقعیت کنونی، اهداف کوتاه مدت و بلند مدت یاری رساند.

 

کانون توجه این ماتریس روی موضوع جریان نقدی فراهم آمده یا دریافت شده از هر یک از واحدهای کسب و کار شرکتهاست ، تحصیل و مصرف وجوه نقد ، تابع نیرومندی از نرخ رشد بازار و سهم سنّی بازار است.نرخ رشد واحد کسب و کار بر نرخ مصرف وجوه نقد تاثیری آنی دارد موقعیت رقباروی منحنی تجربه بر حاشیه های سود و نرخ تحصیل وجوه نقد توسط واحد کسب و کار اثرگذار است منابع موجود و موردنیاز به آن ها را باید بدون به مخاطره افکندن موقعیت بازار متوازن کرد جهت گیری بی سی جی در تجویزات نهایی آن متوازن کردن جریانات نقدی در میان کسب و کارهای مختلف و تدوین و تحقیق هدف های رشد هولدینگ و به طور همزمان تطبیق با نیازهای نقدی است و به چهار گزینه استراتژیک منجر می شود . افزایش سهم بازار – حفظ سهم بازار – برداشت – واگذاری است.(گلدو کمپل، ۱۳۸۹).

 

      1. نمایش و نحوه استفاده ماتریس بی سی جی

ماتریس بی سی جی دارای دو محور است ، محور خارجی یا عمودی نرخ رشد بازار و جذابیت (محصول/بازار) را نشان می‌دهد . رشد به سه دلیل اهمیت دارد ، اولین اهمیت آن این است که با نرخ بالای رشد افزایش سهم بازار آسان تر است ، دوم اینکه کسب و کارهای رو به رشد ، بازده سرمایه گذاری آتی امید بخشی دارند، و سوم اینکه نرخ رشد بالا بر جریان نقدی کسب و کار اثر معکوس دارد. این بعد از ماتریس بی سی جی بر حسب مقیاس خطی یا درصد درجه بندی می شود.

 

بی سی جی دارای دو بعد است که هر کدام یک محور را نشان می‌دهد ، محور داخلی افقی ، قدرت نسبی رقابت واحد کسب و کار را نشان می‌دهد ، سهم نسبی بازار به عنوان نسبت حجم فروش واحد کسب و کار به حجم فروش بزرگترین رقیب بازار موردنظر اندازه گیری می شود که معمولا با مقیاس لگاریتمی از ۱/۰ تا ۱ و از ۱ تا ۱۰ است .(گلدو کمپل، ۱۳۸۹) .روی محور خارجی یا عمودی ، نرخ رشد بازار به رشد بالا و پایین تقسیم شده و خط جداکننده معمولاً به دلخواه از نقطه ی ۱۰% رسم می شود زیرا این سطح، نرخ رشد پایین و بالای آن نرخ رشد بالای بازار نامیده می شود. مقیاس محور داخلی / افقی لگاریتمی است ، موقعیت رقابتی (یعنی فروش نسبت به رقیب عمده) روی مقیاس لگاریتمی ترسیم می شود زیرا با تاثیرات منحنی تجربه مرتبط است . دامنه ی معمول برای این نسبت از ۱/۰ تا ۱۰ است. خط جداکننده باید از عدد یک رسم شود . بعضی نرخ بیشتر از ۵/۱ برای قدرت رقابتی بالا در بازارهای با نرخ رشد بالا را لازم می دانند . در چنین بازارهایی موقعیت های رقابتی نزدیک به هم ممکن است به رقابتی نفس گیر بدل شود و قدرت تحصیل وجوه نقد را به مخاطره افکند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-19] [ 09:23:00 ب.ظ ]




نظریه­پردازان تبادل اجتماعی معتقدند ارزش رابطه بده-بستان زمانی بیشتر می­ شود که به صورت اختیاری انجام شود. زمانی که کارکنان احساس کنند سازمان خود به رفاه آن­ها توجه می­ کند و نه به خاطر الزامـات قانونی یا فشار اتحادیه پاسخ بهتری به آن می­ دهند و در جهت تحقق اهداف سازمان بهتر عمل ‌می‌کنند. علاوه بر این سازمان منبع ارضای برخی از نیازهای اجتماعی کارکنان مانند نیاز به احراز هویت، نیاز به تعلق و عزت نفس به شمار می ­آید. ‌بنابرین‏ کارکنان برای حفظ منبع ارضای این نیازها و بر اساس هنجار تبادل به سازمان در رسیدن به اهدافش کمک ‌می‌کنند(آیزنبرگر، ۲۰۰۱).

 

در یک دسته­بندی کلی پژوهش­های پیشین را در دو گروه کلی ‌می‌توان جای داد. دسته نخست در برگیرنده پژوهش­هایی است که به بررسی مقدمات حمایت ادراک شده پرداخته­اند. در این پژوهش­ها حمایت ادراک شده متغیری وابسته است و آن چه باعث ایجاد حس حمایت در کارکنان می­ شود، شناسایی و بررسی می­ شود. به عبارتی آن دسته از اقدامات سازمان که باعث می­ شود کارکنان احساس کنند سازمان از آن­ها حمایت می­ کند در این پژوهش بررسی شده است. دسته دوم پژوهش­هایی هستند که پیامدهای حمایت ادراک شده را بررسی کرده ­اند. در این مطالعات پژوهشگران سعی کرده ­اند نشان دهند حمایت از کارکنان چه پیامد مثبتی برای کارکنان و سازمان خواهد داشت. به عبارتی این پژوهش­ها تأثیر حمایت ادراک شده را بر متغیرهایی که سازمان اهمیت دارد، هدف­گیری کرده ­اند.

 

نتایج پژوهش­های دسته نخست نشان داده است سه اقدام سازمان باعث می­ شود کارکنان احساس کنند از آن­ها حمایت می­ شود یا حمایتی که از سوی سازمان احساس ‌می‌کنند افزایش می­یابد. این اقدامات عبارتند از عدالت سازمانی، حمایت مافوق و پاداش­های سازمانی و شرایط شغلی، عدالت در توزیع منابع سازمانی بر ادراک آن­ها از میزان حمایت تأثیر بسیار زیادی می­ گذارد. به ویژه عدالت در توزیع منابعی که متوجه جنبه­ های رفاهی کارکنان است. همچنین پژوهش­های پیشین نشان داده ­اند که پاداش­های متنوع و شرایط شغلی مانند حقوق، ارتقا، امنیت شغلی، اختیار کاری، عوامل تنش­زا و آموزش در افزایش یا کاهش حمایت ادراک شده کارکنان مؤثرند. این که مافـوق تا چه اندازه برای همکاری­های کارکنان ارزش قایل می­ شود و به رفاه آن­ها اهمیت می­دهد تأثیر بسیار زیادی دارد بر دیدگاه کارکنان از حمایتی که از سوی سازمان احساس ‌می‌کنند. گاهی کارکنان حمایت مافوق مستقیم خود را به حساب حمایت سازمان از خود می­گذارند و حمایت مافوق را به سازمان تعمیم می­ دهند ‌بنابرین‏ همان‌ طور که پژوهش­های پیشین نشان داده ­اند حمایت مافوق نقش زیادی در ایجاد حمایت ادراک شده کارکنان دارد(آیزنبرگر، ۲۰۰۱).

 

نتایج پژوهش­های دسته دوم نشان می­دهد حمایت ادراک شده از سوی سازمان برای سازمان­ها در سطح فردی و سازمانی پیامدهای مطلوبی به همراه دارد. حمایت ادراک شده از سوی سازمان در سطح فردی منجر به افزایش رضایت شغلی و ایجاد نگرش و احساس مثبت در کارکنان می­گردد. در سطح سازمانی نیز حمایت ادراک شده از سوی سازمان باعث افزایش تعـهد عـاطفی و بهبود عملکرد کارکنان می­ شود و از سوی دیگر رفتار ترک خدمت آن­ها را کاهش می­دهد (آیزنبرگر، ۲۰۰۱). بر اساس نظریه حمایت سازمانی ادراک شده[۵۷](آیزنبرگ، هانتینگتون، هاتچسیون و سوا[۵۸]،۱۹۸۶; شورو شور[۵۹]،۱۹۹۵) کارمندان به منظور ادراک آمادگی سازمان برای پاداش­ دهی به تلاش­ های کاری و برآورده کردن نیازهای هیجانی اجتماعی، باورهای عمومی را ‌در مورد مقداری که سازمان به مشارکت و بهزیستی آن­ها اهمیت می­ دهند پرورش می­دهد. حمایت سازمانی ادراک شده همچنین به اطمینان از کمک سازمان در مواقعی که فرد با موقعیت­های استرس ­زا روبروست و یا در انجام مؤثر شغل خود دچار مشکل است اشاره دارد (جرج، رد، بالارد، کولین و فیدلینگ[۶۰]،۱۹۹۳). نظریه مبادله اجتماعی در قلمـرو سـازمان­ها به عنوان موضوعی میان رشته­ای در مطالعات سازمانی تلقی شده است که در بردارنده ابعاد و زوایای گوناگونی ‌می‌باشد (راسل و همکار، ۲۰۰۵). ‌بر اساس نظریه مبادله اجتماعی، محققان به تحلیل روابط متقابل فرد و رهبران و هم چنین تحلیل روابط متقابل میان فرد و سازمان می­پردازند. ایده­های اصلی نظریه مبادله اجتماعی در دهه ۱۹۶۰ میلادی از سوی جامعه­شناسان متعددی هم چون بلاو (۱۹۶۵)، گولدنر (۱۹۶۵)، لوینسون (۱۹۶۵) مطرح گردید. در دهه ۱۹۸۰ میلادی نظریه مبادله اجتماعی مورد توجه صاحب نظران سازمانی قرار گرفت که نتیجه این توجه، طرح موضوع حمایت سازمانی است (سی تون و همکاران،۱۹۹۶). زمانی که کارکنان این احساس را ادراک کنند که سازمان دلواپس خوشبختی آن­هاست و نیروهای خود را مورد مساعدت و حمایت قرار می­دهد (حمایت سازمانی)، خود را جزیی از سازمان متبوعشان دانسته، سازمان را معرف خودشان می­دانند و نسبت به سازمان احساس پایبندی و وفاداری ‌می‌کنند (تعهد سازمانی) ایده حمایت سازمانی ادراک شده، برای نخستین بار توسط آیزنبرگرو همکاران (۱۹۸۶) به طور رسمی در ادبیات سازمانی مطرح شده است. در پی آن، صاحب نظران به تحلیل چگونگی شکل­ گیری حمایت سازمانی توجه خاص نموده ­اند و علاوه بر آن به بررسی تأثیرات و پیامدهای حمایت سازمانی در حوزه ­های فردی و سازمانی پرداخته­اند. رفتارهای حمایت کننده رهبران و همچنین جو سازمانی، می ­تواند موجبات فراهم آوردن حمایت سازمانی ادراک شده شود که منظور از حمایت سازمانی، احساس و باورهای تعمیم­یافته افراد در این راستاست که سازمان نسبت به همکاری، مساعدت و حمایت اعضای خود ارزش قایل و نگران و دلواپس خوشبختی و آینده آن­هاست(آیزنبرگرو همکاران، ۱۹۸۶:۵۰۴).

کارکنانی که میزان زیادی از حمایت سازمانی ادراک شده را تجربه ‌می‌کنند، این احساس را دارند که می­باید با توجه به رفتارها و نگرش­های مناسبی در سازمان ایفای نقش کنند تا عمل آن­ها در راستای منافع سازمان متبوعشان باشد و بدین وسیله حمایت سازمان را جبران نمایند (آیزنبرگرو همکاران، ۱۹۹۷: ۸۱۲) ‌بر اساس رویکرد مبادله اجتماعی، حمایت سازمانی ادراک شده موجبات افزایش بهره ­وری عملکرد، کمک به همکاران، پیشرفت سازمان، تعهد سازمانی عاطفی و رفتار تابعیت (شهروندی) سازمانی را فراهم می­ کند (لاماسترو، ۲۰۰۰).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:44:00 ب.ظ ]




در حال حاضر، جهان با پدیده اقتدارگرایی ملی که نمودی جز سلطه ی قدرتمندان و در هم ریختن نظم سازمان یافته ندارد رو به رو است. بااین حال در نظم فعلی، اشتراکات جمعی (خیر عمومی) وجود دارد که ‌دولت‌های‌ جهان برای حفظ آن ها توافق کرده‌اند که حین بروز اختلاف بر سر منافع، از توسل به زور پرهیز کنند، یکدیگر را برابر بدانند، استقلال و حاکمیت ملی را احترام گذارند، و البته چنانچه پذیرفته باشند یا بپذیرند، دعوای خود را به قاضی برند، با یکدیگر همکاری کنند و حقوق بشر و آزادیهای اساسی را محترم شمارند. با آنکه از زمان توافق دولت‌ها در اعراض از «جنگ» تا به حال (۱۹۴۵-۲۰۱۰) پنجاه و پنج سال می گذرد، اما این اصول از لحاظ مفهومی همچنان معتبر باقیمانده و در مواردی دامنه ی آن ها گسترش یافته است، اما جهان پیوسته صحنه ی نزاع و نبرد و زورآزمایی قدرتمندان جهان بوده است. با وجود این، تا به حال جنگی به اندازه و پهنای جهان به وقوع نپیوسته، و «رذیلت» همواره از «فضیلت» دفاع ‌کرده‌است.

 

گفتار چهارم: همزیستی دولت‌ها در جهت صلح

 

جوامعی که محور اصلی تشکل و رشد و توسعه ی آن ها اصل همکاری و تعادل در منافع متضاد باشد، همیشه تمایل دارند با دیگر ملتها مدارا کنند. در نتیجه، اصل همزیستی و تساهل را در روابط خارجی خویش مد نظر قرار می‌دهند. با آنکه نظام حقوقی و سیستم حکومتی در هر کشور تعیین کننده ی نوع نگرش فرهنگ ملی به تمدن بین‌المللی است، در این میان مشکلی خودنمایی می‌کند و آن این است که اگر قرار باشد اصل تعادل پویا مبنای تشکل هر «جامعه» باشد، چگونه می توان نیروهای مختلف و متعارضی را که در هر یک از این جوامع وجود دارد و به طور کلی «منافع ملی» نامیده می شود، کاملاً موزون و هماهنگ ساخت تا میان آن جوامع تنشی پدید نیاید؟ (همان،۸۰)

 

احساس خودمحدودی و همچنین ثابت قدمی اقوام در ایجاد تعادل در منافع متضاد نه تنها هر یک از آن ها را به تساهل و مدارا با دیگری تشویق نمود، که میان همه ی آن ها جامعه ای بین‌المللی بر اساس همبستگی های مادی و معنوی پدید آورد. در میان این اقوام تحرک و سازندگی مبتنی بر توازن و تعادل تا آن حد لازم می نمود که به محض تحقق در جامعه ی ملی، آن را به قلمرو روابط بین الملل تعمیم دادند و بر اساس آن روابط خارجی خود را به نظم درآوردند.

 

علل و اسباب روانی- جامعه شناختی زیست بین‌المللی در دوران اولیه تاریخ روابط بین الملل همانا ضرورت‌های ناشی از ایجاد تعادل در منافع مشترک معین و محدود دولت‌ها بوده است. این ضرورتها، تا عصر حاضر نیز همچنان باقی است. با این حال، نباید از یاد برد پایداری و توسعه ی شرایط زیست مسالمت آمیز بین‌المللی فقط در صورتی امکان پذیر است که تعادل و توازن در منافع به شکلی مضاعف در جامعه ی ملی و بین‌المللی ایجاد گردد؛ ‌به این معنا که این تعادل باید از طرفی میان تفاوت‌ها و همانندی های ملی، و از طرف دیگر، میان ارزش‌های تمدن بین‌المللی و ارزش‌های فرهنگ ملی به وجود آید تا «صلح» بر جامعه ی بین‌المللی مستولی گردد و ‌دولت‌های‌ جهان همبسته ی یکدیگر شوند. به سخنی دیگر، لازمه ی استقرار «صلح بین‌المللی» آن است که دولت‌ها ارزش‌های مشترک میان خود را به صورتی صیقل دهند که هیچگاه فرهنگی بر دیگر فرهنگ‌ها غلبه پیدا نکند و ارزش‌های بین‌المللی تحت تأثیر فرهنگی معین علت وجودی خود را از دست ندهند؛ همچنان که فرهنگ بین‌المللی نیز نباید تا آن حد شوکت و عظمت بیابد که به یکباره فرهنگ‌های ملی را بی اعتبار سازد.(رحمت الهی،۱۳۸۸،۱۱۶)

 

جوامع ملی دیگر نمی توانند دلبسته ی صرف ارزش‌های بومی و معیارهای محلی – ملی باشند و امور خود را نظم و نسق دهند، بلکه متفاوت از گذشته مرجعیت امور به معیارهای مشترک انسانی واگذار می شود. از این منظر جامعه ملی، جامعه ای است متأثر از تعاملات و مناسبات با سایر جوامع و جامعه جهانی به طور کلی؛ و دولت ملی، دولتی است تحت تأثیر عوامل و متغیرهای بین‌المللی و فراملی؛ در این ارتباط و تعامل وثیق، دیگر منطقاً هویت انسان‌ها تحت تأثیر صرف یک جامعه یا یک ساختار اجتماعی ثابت یا عامل برگرفته از قومیت، مذهب، نژاد، فرهنگ و… قرار ندارند، بلکه هویتی است انسانی ملهم و بهره گرفته از عوامل متعدد که بر همبستگی و همفکری کلی بشری مبتنی است. در این راستا قواعد تضمین کننده ی هنجارهای انسانی در حوزه ی حقوق بشر و شهروندی هم از وصف عام الشمول[۵] برخوردارند و هم آنچنان بنیادی که حسب لزوم تضمین اجرای آن ها مستلزم اقدام از نوع دسته جمعی- عمومی[۶] همه ی اعضای جامعه جهانی است و از همه سازوکارهای ملی و بین‌المللی در جهت تحقق مقتضیات ضروری بهره گرفته می شود که عامل پیوندهای نزدیک میان جوامع مختلف است. پیدایی این اندیشه و ظهور و بروز آن در عملکرد دولت‌ها و رویه قضایی بین‌المللی، صلح و امنیت بشری را جایگزین صلح و امنیت بین الدولی می کند.(طرازکوهی،۱۳۹۲،۹)

 

گفتار پنجم: تبیین حکومت قانون و خیر مشترک

 

خیر مشترک در تمامی ادوار تاریخ، همواره با منظومه ی واقعی یا آرمانی جامعه آن هم در حد مجموعه ای سیاسی، بوده است. در یونان باستان، خیر مشترک مفهومی بود که بر غایت سیاسی دلالت می کرد و به همین سبب، به وسایل و ‌هدف‌های‌ حکومت اشاره ای صریح داشت. در نظر افلاطون، خیر مشترک محافظت از آن چیزهایی بود که با همه ی مصالح شهروندان سروکار داشت. به عبارت دیگر، در نظر وی، «خیر مشترک» آن چیزی بود که برای همه ی شهروندان مفید به شمار می‌آمد. در این باره، ارسطو نیز با افلاطون هم عقیده بود. به اعتقاد وی، خیر مشترک با هدف غائی پولیس که همانا تأمین زندگی مطلوب بود، ارتباطی نزدیک داشت. به همین سبب، خیر مشترک با توجه به فضائل اساسی، یعنی حکمت و شجاعت و عدالت تعریف می شد. خیر مشترک در این مفهوم، بر غایت انسانی دلالت داشت و برای آنکه بدنه و شکلی پیدا کند، یک دسته از ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی و حقوقی را در خود جای داده بود.(فلسفی،۱۳۹۰،۴۲) توماس آکویناس به نظریه ی خیر مشترک تفصیل بیشتری داد و آن را به صورتی جامع تر به عبارت در آورد. به گفته ی او، از آنجا که انسان برای حفظ موجودیت و تکامل خود به جامعه نیازمند است، باید به وجود خیر مشترک که حیاتی مستقل از اراده ی او داشته باشد ایمان بیاورد. این خیر قبل از هر چیز، هدفی است که همه ی اراده ها باید در جهت آن حرکت کنند. خیر مشترک نه تنها با اندیشه ی صلح و نظم تغذیه می شود، که توأمان عدالت توزیع متناسب وظایف و مسئولیت‌های، احترام به دیگران و سعادت است. هدف هر قانون اصولاً باید تقویت خیر مشترک باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:29:00 ق.ظ ]




کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد، به عنوان مهمترین سند هنجارساز در زمینه حقوق کودکان[۱۰] مجموعه ای از حقوق را در زمینه‌های مختلف برای کودکانرسمیت شناخته و به موازات آن، تکالیفی را نسبت ‌به این گروه سنی (که طبق تعریف ماده ۱ کنوانسیون، شامل کلیه افراد زیر سن هجده سال می شود)، بر کشورهای عضو تحمیل ‌کرده‌است که برخی از آن ها ارتباط مستقیم با نظام عدالت کیفری دارند . از جمله اینکه به موجب بند ۳ ماده ۴۰ کنوانسیون حقوق کودک، دولت های عضو تشویق به تعیین حداقل سنی شده اند که اطفال دارای سن کمتر از آن، فاقد اهلیت ارتکاب جرم محسوب می‌شوند.[۱۱] ‌در مورد اینکه مناسب ترین سن به عنوان حداقل سن مسئولیت کیفری چیست، بحث ها و اختلاف نظرهای فراوانی در فرایند تدوین کنوانسیون وجود داشت که نهایتاًً باعث شد که تعیین حداقل سن مسئولیت کیفری در کنوانسیون امکان پذیر نگردد . اما، کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد، که نهاد ناظر بر اجرای این کنوانسیون در کشورهای عضو است، در اعلامیه توضیحی عمومی شماره ۱۰ سال ۲۰۰۷ خود چنین نتیجه گیری ‌کرده‌است که حداقل سن مسئولیت کیفری کمتر از ۱۲ سال، از نظر بین‌المللی قابل پذیرش نیست. در عین حال قویاً توصیه می‌کند که حداقل سن مسئولیت کیفری بیش از این و بین سنین ۱۴ تا ۱۶ سال قرار داده شود.[۱۲] یافته های علمی نیز این دیدگاه که حداقل سن مسئولیت کیفری باید تا حدود ۱۴ سالگی افزایش یابد را تقویت می‌کند. تحقیقات نشان می‌دهد که لوب پیشانی ۲ مغز، که نقش زیادی در تصمیم گیری های انسان دارد، تا حدود سن ۱۴ سالگی به رشد کامل

 

نمی رسد. این امر، در حوزه مسئولیت کیفری، بدان معنا است که تصمیم گیری های افرادی که ‌به این سن نرسیده اند، در مقایسه با افراد بزرگسال، بیشتر مبتنی بر هیجان است تا عقلانیت و حسابگری. حتی برخی تحقیقات دیگر نشان می‌دهد که مغز، در رابطه با برخی از عناصری که برای انتساب مسئولیت کیفری لازم هستند، تا اوایل سن بیست سالگی به رشد کامل نمی رسد.[۱۳]

 

بیشتر کشورها نیز حداقل سن مسئولیت کیفری را در همین حدود ۱۴ سال قرار داده‌اند به طوری که بررسی حداقل سن مسئولیت کیفری در ۱۹۱ کشور جهان حکایت از آن دارد که نزدیک به ۴۰ کشور، حداقل سن مسئولیت کیفری را ۱۴ سال قرار داده‌اند. حداقل سن مسئولیت کیفری در ۲۳ کشور دنیا، صفر است. [۱۴] این بدان معنا است که در این کشورها، حداقل سنی برای مسئولیت کیفری پیش‌بینی نشده است و کودکان در هر سنی در صورت ارتکاب جرم ممکن است مجازات شوند. برخی از این کشورها سعی کرده‌اند که در گزارش های خود به کمیته حقوق کودک سازمان ملل، به استناد برخی از قوانین خود، حداقل سن مسئولیت کیفری را مشخص کنند اما کمیته در بررسی های دقیق خود ‌به این نتیجه رسیده است که در قوانین این کشورها امکان اعمال واکنش های تنبیه ‌در مورد اطفال دارای کمتر از سنین مذکور نیز وجود دارد و از این رو، آن سن را به عنوان حداقل سن مسئولیت کیفری در آن کشورها نپذیرفته است. به عنوان مثال، کشور بحرین از این قبیل است. این کشور در گزارش خود به کمیته حقوق کودک اعلام کرده بود که به استناد ماده ۳۲ قانون مجازات سال ۱۹۷۶ این کشور، حداقل سن مسئولیت کیفری، ۱۵ سال است. اما کمیته در بررسی ها خود ‌به این نتیجه رسید که ۱۵ سال مذکور در واقع سن کامل شدن مسئولیت کیفری است و سنی است که از آن پس، فرد دارای مسئولیت کیفری کامل است اما مواردی در قوانین این کشور وجود دارد که امکان اعمال واکنش های تنبیه ‌در مورد اطفال زیر سن ۱۵ سال را نیز فراهم ‌کرده‌است. کمیته، از جمله، به ماده ۱۲ قانون اطفال ۱۹۷۶ این کشور اشاره می‌کند که به موجب آن، اطفال در صورت ارتکاب جرایم جنایی، به ده سال نگهداری در مراکز رفاه اجتماعی محکوم می‌شوند. از نظر کمیته، این واکنش جنبه اصلاحی ندارد و مجازات محسوب می شود. لذا از نظر کمیته حقوق کودک، بحرین فاقد حداقل سن مسئولیت کیفری است. کمیته حقوق کودک سازمان ملل، با استدلالی مشابه، لوکزامبورگ را نیز فاقد حداقل سن مسئولیت کیفری دانسته است زیرا به عنوان مثال در این کشور امکان حبس انفرادی کودکان بزهکار برای مدت ۱۰ روز متوالی، به عنوان اقدامی انضباطی، پیش‌بینی شده است. کامبوج، جمهوری دموکراتیک کنگو، مالزی، موریتانی، موزامبیک، نپال، پاکستان و لهستان، برخی دیگر از کشورهایی که از نظر کمیته، فاقد حداقل سن مسئولیت کیفری هستند. لازم به ذکر است که نداشتن حداقل سن مسئولیت کیفری از مصادیق نقض میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی نیز محسوب می شود. همانند کنوانسیون حقوق کودک، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی ۱۹۶۶ نیز یکی از مهم ترین اسناد بین‌المللی حقوق بشری است. دو کشوری که کنوانسیون حقوق کودک را تصویب نکرده اند، یعنی ایالات متحده آمریکا و سومالی نیز این میثاق را پذیرفته اند. میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی نخستین پیمان نامه حقوق بشری است که صریحاً از کشورهای عضو می‌خواهد که در موضوعات کیفری، برای کودکان تدابیر و راهکارهای خاص در نظر بگیرند. اگرچه این میثاق تعریفی از کودک ارائه نکرده است اما بند ۴ ماده ۱۴ آن به روشنی اشاره به گروهی از اطفال و نوجوانان دارد که در فاصله بین حداقل سن ‌در مورد اطفال و نوجوانان، مسئولیت کیفری و مسئولیت کیفری کامل قرار دارند. مطابق این بند: «‌در مورد اطفال و نوجوانان، تدابیر باید به گونه ای باشد که سن و مصلحت اصلاح آن ها در نظر گرفته شود.» در تفسیر این بند گفته شده است که تعهداتی همچون تعیین حداقل سن مسئولیت کیفری و در نظر گرفتن تدابیر خاص برای اطفال بزهکار را بر دولت های عضو اعمال می‌کند.[۱۵]

 

 

خلاصه و نتیجه بحث

 

هرچند تعیین حداقل سن مسئولیت کیفری مورد تأکید کنوانسیون حقوق کودک قرار گرفته است اما خود کنوانسیون برای مسئولیت کیفری اطفال سنی را مشخص نکرده است. سن مسئولیت کیفری در تعدادی از کشورهای اروپایی به شرح زیر است: قبرس، ایرلند، لیختنشتاین و کشور سویس ۷ سال؛ اسکاتلند و ایرلند شمالی ۸ سال؛ جزیره مالت ۹ سال؛ در یونان، فلسطین اشغالی، هلند، سان مارینو و ترکیه ۱۲ سال؛ فرانسه ۱۳ سال؛ در اتریش، بلغارستان، آلمان، مجارستان، ایتالیا، لتونی، لیتوانی، رومانی و اسلوونی ۱۴ سال؛ جمهوری چک، دانمارک، استونی، فنلاند، ایسلند، نروژ، اسلوواکی و سوئد ۱۵ سال آندورا، لهستان، پرتقال و اسپانیا ۱۶ سال بلژیک و لوکزامبورگ ۱۸ سال.

 

این گستره وسیع سن مسئولیت، گستردگی نگرش‌ها و رویه ها را نسبت به کودکان منعکس می کند و نشان می‌دهد که این رویکردها تا چه اندازه، از دیدگاه تاریخی و فرهنگی حتّی در منطقه ای که همگنی نسبی در آن وجود دارد خاص است.

 

فصل دوم- سن مسئولیت کیفری در قانون مجازات اسلامی

 

هنگامی که قانون‌گذار، سنی را به عنوان حداقل سن مسئولیت کیفری مشخص می‌کند، به طور ضمنی این پیام را منتقل می‌کند که از دید وی، کودک در این سن به آن حد از بلوغ عاطفی، روانی و ذهنی رسیده است که بتواند مسئول رفتار ‌به این ترتیب روشن است که تعیین حداقل سن مسئولیت کیفری باید با در نظر گرفتن واقعیت های رشد ذهنی و روانی کودکان انجام شود.[۱۶] در واقع اقدام برای تعیین سنی مناسب برای مسئولیت کیفری، تکاپویی است برای رسیدن به پاسخ صحیح در این مورد که کودک در چه سنی طبیعت عملی که انجام داده است را به طور کامل درک می‌کند و در نتیجه، این قابلیت را دارد که مسئولیت ناشی از آن را بپذیردهای خود پنداشته شود.[۱۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:12:00 ق.ظ ]




استفاده از این سیستم به طور قابل ملاحظه ای می‌تواند کیفیت خروجی شغل مرا افزایش دهد.

 

    1. استفاده از این سیستم می‌تواند اثربخشی اجرای وظایف شغلی را افزایش دهد.

 

      1. به کارگیری می‌تواند کمیت خروجی برای مقدار مشابهی از تلاش را افزایش دهد.

 

  1. با در نظر گرفتن تمام وظایف، این حوزه کلی، چه استفاده ای از این سیستم می‌تواند به شغل من کمک کند (مقیاس متفاوت استفاده شده برای این آیتم).

مزیت نسبی (مور و بنباسات، ۱۹۹۱)میزانی که چه استفاده از یک نوآوری به نظر بهتر از به کارگیری از نوع قبلیش می‌رسد.

    1. استفاده از این سیستم مرا قادر می‌سازد تا وظایف را به سرعت انجام دهیم.

 

    1. استفاده از این سیستم کیفیت شغلی که من انجام می‌دهد را افزایش می‌دهد.

 

    1. استفاده از این سیستم انجام شغل مرا آسانتر می‌کند.

 

    1. استفاده از این سیستم اثر بخشی مرا در شغلم افزایش می‌دهد.

 

  1. استفاده از این سیستم بهره وری مرا افزایش می‌دهد.

مزیت نسبی (مور و بنباسات، ۱۹۹۱)میزانی که چه استفاده از یک نوآوری به نظر بهتر از به کارگیری از نوع قبلیش می‌رسد.

    1. استفاده از این سیستم مرا قادر می‌سازد تا وظایف را به سرعت انجام دهیم.

 

    1. استفاده از این سیستم کیفیت شغلی که من انجام می‌دهد را افزایش می‌دهد.

 

    1. استفاده از این سیستم انجام شغل مرا آسانتر می‌کند.

 

    1. استفاده از این سیستم اثر بخشی مرا در شغلم افزایش می‌دهد.

 

  1. استفاده از این سیستم بهره وری مرا افزایش می‌دهد.

انتظارات خروجی (کامپیو و هاگینز، ۱۹۹۵ب؛ کامپیو و همکاران، ۱۹۹۹)انتظارات خروجی به نتایج برآمده از رفتار، مرتبط است. بر اساس شواهد تجربی، آن ها به انتظارات عملکرد (مرتبط با شغل) و انتظارات شخصی (اهداف فردی) تقسیم بندی شده اند. به دلایل عملی، چهار تا از آیتم ها با بالاترین بار حاصل از انتظارات عملکرد و سه تا از بالاترین آیتم ها با بالاترین بار حاصل از انتظارات شخصی از کامپیو و هاگینز (۱۹۹۵ب) و کامپیو و همکاران (۱۹۹۹) برای نتیجه گیری در تحقیق حاضر انتخاب شدند. با اینجال، تحلیل عاملی ما، دو بعد برای بارگذاری بر روی یک عامل منحصر را نشان داد.

اگر من از این سیستم استفاده می کنم…

 

    1. من اثربخشی خودم در شغل را افزایش خواهم داد.

 

    1. من زمان کمتری را برای وظایف شغل روتین صرف خواهم کرد.

 

    1. من کیفیت خروجی شغلم را افزایش خواهم داد.

 

    1. من کمیت خروجی را برای مقدار مشابه تلاش افزایش خواهم داد.

 

    1. همکاران من مرا به ‌عنوان رقیب در نظر خواهند داشت.

 

    1. من شانس های خود را برای کسب ترفیع افزایش خواهم داد.

 

  1. من شانس خود را برای افزایش حقوق بیشتر خواهم کرد.

همانند جنسیت، سن برای ایفای نقش تعدیل کننده فرضیه ­پردازی می شود. تحقیق بر روی نگرش های مرتبط با شغل (همانند، هال و مانس فیلد[۴۶]، ۱۹۷۵؛ پورتر[۴۷]، ۱۹۶۳) پیشنهاد می‌کند که کارکنان جوانتر ممکن است اهمیت بیشتری را به پاداش های خارجی بدهند. تفاوت های جنسیت و سن نشان داده شده که در زمینه‌های اتخاذ تکنولوژی نیز وجود دارند (موریس و ونکاتش، ۲۰۰۰؛ ونکاتش و موریس، ۲۰۰۰). با نگاهی بر اثرات جنسیت و سن، قابل ذکر است که لوی[۴۸] (۱۹۸۸) پیشنهاد می‌کند که مطالعات بر روی تفاوت های جنسیتی بدون مراجعه به سن می‌تواند گمراه کننده باشد. برای مثال، نقش های جنسیتی اجتماعی معین، اهمیت فاکتورهای مرتبط با شغل ممکن است به طور معناداری (به طور مثال، جابجا شدن با مسئولیت های خانواده محور) برای زنان شاغل میان زمانی که آن ها وارد نیروی کار می‌شوند و زمانی که آن ها به سال‌های پرورش فرزند می‌رسند، تغییر کند (به طور مثال، بارنت و مارشال[۴۹]، ۱۹۹۱). ‌بنابرین‏، انتظار می رود که تاثیر انتظار عملکرد هم توسط جنسیت و هم توسط سن تعدیل گردد.

 

۲-۴-۲- انتظار تلاش

 

انتظار تلاش به ‌عنوان میزان سهولت مرتبط با به کارگیری این سیستم تعریف می شود. سه ساخت حاصل از مدل های موجود مفهوم انتظار تلاش را در برمی گیرند: سهولت ادراک شده از به کارگیری (TAM/TAM2)، پیچیدگی (MPCU)، و سهولت به کارگیری (IDT). همان گونه که می توان در جدول ۲-۲ مشاهده کرد، تشابهات اساسی مابین تعاریف ساخت ها و مقیاس های اندازه گیری وجود دارد. تشابهات مابین این ساخت های در تحقیق پیشین ارائه شده است (دیویس و همکاران، ۱۹۸۹؛ مور و بنباسات، ۱۹۹۱؛ پلوفی[۵۰] و همکاران، ۲۰۰۱؛ تامپسون و همکاران، ۱۹۹۱).

 

ونکاتش و موریس (۲۰۰۰)، با توجه به تحقیق دیگر (به طور مثال، بم و آلن، ۱۹۷۴؛ بوزیونلوس[۵۱]، ۱۹۹۶) پیشنهاد می‌کنند که انتظار تلاش برای زنان آشکارتر از مردان است. همان گونه که قبلا اشاره شد، تفاوت های جنسیتی می ­تواند توسط شناخت های مرتبط با نقش های جنسیتی تحریک گردد (همانند، لینات و مک کندلس، ۲۰۰۰؛ موتوویدلو، ۱۹۸۲؛ وانگ[۵۲] و همکاران، ۱۹۸۵). افزایش سن، نشان داده شده که مرتبط با سختی در پردازش تحریکات پیچیده و تخصیص توجه به اطلاعات آن شغل می‌باشد (پلودی و هویر[۵۳]، ۱۹۸۵)، هر دوی آن ها ممکن است در حین استفاده از سیستم های نرم­ افزاری لازم باشند. تحقیقات پیشین این مفهوم را تأیید می‌کند که ساخت های مرتبط با انتظار تلاش تعیین کننده های قویتری برای تمایل فردی زنان خواهد بود (ونکاتش و موریس، ۲۰۰۰؛ ونکاتش و همکاران؛ ۲۰۰۰) و برای کارکنان مسن تر (موریس و ونکاتش، ۲۰۰۰). با بهره گرفتن از بحث های پیرامون انتظار عملکرد، انتظار می رود که جنسیت، سن و تجربه با هم هماهنگ و همساز باشند. از اینرو، مشاهده شد که انتظار تلاش برای زنان برجسته ترین خواهد بود، بویژه برای آنهایی که مسن ترند و در ارتباط با سیستم کمی بیشتر تجربه دارند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول۲-۲ : انتظار تلاش، ساخت های بنیادی، تعاریف و مقیاس ها(ونکاتش وهمکاران۲۰۰۳ ) ساخت تعریف آیتم ها سهولت درک شده از به کارگیری (دیویس، ۱۹۸۹؛ دیویس و همکاران، ۱۹۸۹) میزانی که شخصی باور دارد که به کارگیری یک سیستم بدور از تلاش خواهد بود.

    1. یادگیری کنترل این سیستم برای من آسان خواهد بود.

 

    1. انجام کارهایی که می خواهم انجام دهم با بهره گرفتن از سیستم آسان خواهد بود.

 

    1. تعامل من با سیستم واضح و قابل فهم خواهد بود.

 

    1. سیستم برای تعامل با من انعطاف پذیر خواهد بود.

 

    1. ماهر شدن در کار با سیستم برای من آسان خواهد شد.

 

  1. استفاده از سیستم برای من آسان خواهد بود.

پیچیدگی (تامپسون و همکاران، ۱۹۹۱) میزانی که یک سیستم برای استفاده و فهم به نظر مشکل می‌آید.

    1. استفاده از ان سیستم زمان خیلی زیادی از تکالیف معمولم را به خود اختصاص می‌دهد.

 

    1. کار با این سیستم خیلی پیچیده است، فهم اینک چه چیز اتفاق می افتد مشکل است.

 

    1. استفاده از این سیستم زمان زیادی را برای انجام عملیات های مکانیکی در برمی گیرد (مانند، داده های ورودی)

 

  1. یادگیری استفاده از این سیستم برای اینکه ارزش تلاش را داشته باشد خیلی طول می کشد.

سهولت به کارگیری (مور و بنباسات، ۱۹۹۱) میزانی که یک نوآوری برای استفاده نمودن مشکل به نظر می‌رسد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-18] [ 09:25:00 ب.ظ ]




اما بحث اول: اگر مراد ابن قبه این است که برفرض انسداد باب علم به خبر واحد نباید ترتیب اثر داد چون مستلزم تحلیل حرام یا تحریم حلال است ما خواهیم گفتفرض انسداد نه تنها عمل به خبر واحد ممتنع نیست بلکه عمل به خبر واحد واجب است به دلیل اینکه مطلب از سه حال خارج نیست.[۵۳]

 

    1. یا بر فرض انسداد حکمی در واقع هست و همان احکام در حق ما هم فعلیت دارند. یعنی امتثال می­طلبند.

 

    1. و یا در زمان انسداد حکمی در واقع هست امّا در حق انسان­ها فعلی نیستند و ما انسان­ها هم مثل چهارپایان و مجنونین و کودکان آزادیم و هرطوری خواستیم عمل می­کنیم.

 

  1. یا در زمان انسداد اصلاً حکمی در واقع نیست بلکه احکام واقعیه مقید به فرض تمکن از علم است.

اما در صورت اول نه تنها تعبد به خبر واحد و یا سایر امارات ظنیه محال نیست بلکه ضرورت دارد؛ زیرا که فرض این است که از طرفی امارات ظنیه محال نیست بلکه ضرورت دارد؛ زیرا که فرض این است که از طرفی باب علم مسدود است و از طرف دیگر حکم واقعی هم فعلیت دارد حال آیا راه دیگری غیر از راه خبر واحد و اماره در مقام امتثال وجود دارد ؟ که جواب منفی است پس باید بدان عمل کنیم.

 

و اما در صورت دوم: این «کرّ علی مافر» است، یعنی شما از همان چیزی که فرار می­کردید در همان گرفتار شدید، شما می­گفتید عمل به خبر واحد موجب تحلیل حرام است حرام است در حالی که ‌بنابرین‏ فرض ]که واقع در حق ما فعلی نیست ما آزادیم[ در همان تالی فاسد گرفتار می­آییم چون وقتی آزاد بودیم گاهی انجام می­دهیم و گاهی انجام نمی­دهیم خواه ناخواه در خلاف واقع می­افتیم، واجبی را ترک می­کنیم یا حرامی را مرتکب می­شویم.

 

و امّا درصورت سوم: اولاً مبنای شما باطل خواهد شد که احکام الهی مقید به فرض تمکن از علم باشد والا حکمی در واقع نباشد و ثانیاًً برفرض صحت مبنا، دیگر عمل به خبر واحد مستلزم تحلیل حرام نخواهد شد؛ زیرا در فرض انسداد حرامی در واقع نیست تا مخالفت شده باشد، حلالی نیست تا مخالفت شده باشد.

 

پس بر فرض انسداد هرجور که حساب کنیم سخن ابن قبه باطل است. البته بعید است که مراد ایشان فرض انسداد باشد؛ زیرا که ایشان از نظر زمانی تقدم دارد بر سید مرتضی و پیروانش که بعد از او آمده­اند و طرفدار انفتاح باب علم بودند روی حساب کثرت اخبار متواتر و یا اخبار آحاد یا قرینه و … پس ابن قبه که قبل بوده و به عصر معصومین(ع) نزدیکتر بوده به طریق اولی باید مدعی انفتاح باشد. پس بر فرض انسداد نباید با ابن قبه بحث کرد بلکه باید برویم سراغ فرض انفتاح.

 

و امّا بحث دوم: و اگر مراد ابن قبه این است که برفرض انفتاح باب علم و حجیّت امارات از باب طریقیت ما حق نداریم به خبر واحد عمل کنیم؛ زیرا مستلزم تحلیل حرام و تحریم حلال است ما می­گوییم: مسئله سه صورت دارد:

 

    1. شارع مقدس که عالم­الغیب است از ماوراء غیب می­بیند که اماره کمتر مطابق با واقع است نسبت به علم.

 

    1. شارع مقدس می­داند که اماره از حیث اصابه به واقع با علم مساوی است و هر دو در یک رتبه­اند.

 

  1. شارع مقدس می­داند که اماره از حیث مطابقت با واقع ارزشمندتر از علم است و اغلب مطابق با واقع است.

حال در این سه صورت در صورت اول حق باشماست، یعنی با تمکن از علم نوبت به عمل به خبر واحد نمی­رسد و جای حجیّت آن نیست چون مستلزم القاء در مفسده و یا تفویت مصلحت است ولی در صورت دوم و سوم چه مانعی دارد که ما متعبد به اماره شویم، مگر کسی بگوید که این دو فرض از محل بحث ما یعنی فرض انفتاح باب علم خارج و در مبحث قبل یعنی فرض انسداد داخل است، در بیان این مطلب: چند اصطلاح در این مقام باید روشن شود: ۱، یقین، علم، قطع، اعتقاد جازم. اما یقین در اصطلاح منطق و اصول عبارت است از خصوص آن اعتقاد جازمی که مطابق با واقع باشد و علم در اصطلاح منطق نوعاً به مطلق اعتقاد جازم می­گویند چه مطابق با واقع باشد و چه نباشد ولی ‌در مورد بحث ما علم به معنای یقین است یعنی اعتقاد جازم مطابق واقع و اما قطع عبارت است از مطلق اعتقاد جازم چه مطابق با واقع و چه مخالف با واقع بیشتر در اصول به کار می­رود و اما اعتقاد جازم هم مترادف با قطع است.

 

بحث ما ‌در مورد انفتاح باب علم است، آنگاه در فرض انفتاح باب علم چگونه معقول است که بگوییم اماره با علم مساوی است از حیث مطابقت با واقع و یا اماره از علم بالاتر است. هرگز اماره به پای علم نمی­رسد علم صد در صد مصیب است ولی اماره چنین نیست. لذا بهتر است که بگوییم با فرض تمکن از واقع، حق با ابن قبه است و نوبت به حجیّت امارات نمی­رسد.

 

و اما بحث سوم: و اگر مراد ابن قبه این است که برفرض انفتاح باب علم و حجیّت امارات از باب سببیت تعبد به خبر واحد قبیح است خواهیم گفت ‌بنابرین‏ هیچ قبحی ندارد چون اشکال شما این است که تفویت مصلحت قبیح است ما می­گوییم: بدون جبران قبیح است ولی با جبران قبیح نیست و برفرض سببیت جای مصلحت فائته­ی واقع را مصلحت حادث ‌می‌گیرد.

 

لذا بنابر مبنای سببیت گفتار ابن قبه باطل می­ شود منتهی اصل مبنی مبتلا به اشکال است و آن اینکه قول به سببیت مستلزم تصویب است و لازم به اجماع باطل است در نتیجه ملزوم نیز باطل خواهد بود.

 

شیخ(ره) در جواب می­فرماید: اولاً آن تصویبی که بالاجماع باطل است تصویب اشعری است و ما در آینده ثابت خواهیم کرد که نوع دیگری از تصویب هم داریم که نامش مصلحت سلوکیه است و آن باطل نیست و ثانیاًً ولو این مبنا باطل باشد و اجماع بر بطلان آن قائم شود اجماع می­گوید: قول به تصویب واقع نشده ولی دلالت ندارد که تصویب معتزلی محال بلکه امکان آن جای بحث نیست و همین که ممکن شد ما را بس است و سخن ابن قبه را جواب می­دهد که ‌بر اساس این مبنا تعبد قبحی ندارد و ممکن است مگر کسی بگوید: ابن قبه بر مبنای سببیت بحث نمی­کند و او هم قبول دارد که ‌بر مبنای‌ سببیت تعبد ممکن است ولی می­گوید چون این مبنا باطل است من بر مبنای طریقت بحث می­کنم[۵۴].

 

در نتیجه ‌می‌توان گفت: سخن ابن قبه بر فرض انسداد باب علم باطل است ولی برفرض انفتاح باب علم صحیح است. لذا بنابر فرض سببیت، حکم مسئله در هر یک از انواع سه­گانه سببیت باید جداگانه بررسی کرد.

 

    1. یک نوع از سببیت آن است که برای شخص جاهل حکمی جعل نشده، جز همان حکمی که اماره می­گوید و جاهل قبل از قیام اماره اصلاً حکمی ندارد. این غلیظ­ترین نوع تصویب است که به تصویب اشعری شهرت یافته است و شبهه­ی ابن قبه را دفع می­ کند ولی خود فی­حد نفسه باطل است.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:27:00 ب.ظ ]




 

در الگو‌های زمانی رفتار مصرف‌کننده، ممکن است بخشی از بودجه صرف سرمایه گذاری‌های بلند مدت در جهت کسب سود بیشتر در دوره های زمانی آینده شود. ‌بنابرین‏ ممکن است که بودجه‌ی مصرف‌کننده تنها برای مصرف در نظر گرفته نشده باشد.

زمانی که بنگاه‌های فروش کالا و خدمات بسیار زیاد هستند، ممکن است اصطلاح ”مصرف‌کننده“ در حکم واژه‌ای تحقیرآمیز به‌شمار رود، ‌به این معنا که خریدار محصول، شخصی باهوش و زیرک نیست. این عبارت درست نقطه مقابل واژه ”مشتری“ است که فردی هوشمند تلقی می‌شود که قدرت خرید و حق انتخاب دارد.

۲-۵-۲- مشتری

 

مشتری عبارت است از کسی که چیزی را از یک بنگاه اقتصادی یا یک سازمان می‌خرد یا اجاره می‌کند.

 

انواع مشتری: مشتریان را به دو گروه اصلی می توان طبقه بندی کرد:

 

۱- مشتریان داخلی ۲- مشتریان خارجی

 

مشتری داخلی کسی است که برای یک سازمان، اما در بخش یا شعبه ای دیگر کار می‌کند.

 

مشتری خارجی همه‌ مردم خارج از سازمان هستند.

 

مشتریان داخلی شامل افرادی را شامل می‌شوند که در بخش‌ها و شعبه‌های مختلف یک سازمان مشغول به کارند. بنگاه‌های اقتصادی با نیازها و فرهنگ‌های مختلف، بازرگانان، خانواده ها و تمام گروه‌هایی که به یک سازمان پول پرداخت می‌کنند و کالا یا خدمات آن سازمان را می‌خرند، مشتریان خارجی را تشکیل می‌دهند.

 

۲-۵-۳- نیازها و انتظارات

 

مشتریان نیازها و انتظاراتی دارند که لازم است از جانب سازمان‌ها در نظر گرفته شود.نیاز یعنی آن چه که مشتری به برآورده شدن احتیاج دارد، مانند اتومبیل و بیمه با قیمت پایین.انتظار یعنی چیزی که مشتری به طور حتم نیازمند آن نیست اما توقع دارد که آن را داشته باشد.انتظارات یا خواسته ها عبارتند از تمایلات انسان برای ارضاء کننده های خاصی از نیازها. در حقیقت خواسته ها،اشکالی از نیازهای انسانی هستند که توسط فرهنگ یا شخصیت فردی انسان‌ها شکل گرفته اند.

 

۲-۵-۴- ارزش زمانی مشتری

 

توجه به ارزش مشتری در طول دوره ارتباط با شرکت یا بنگاه اقتصادی، یکی از اصول بلند مدت بازایابی است که در اصطلاح ارزش زمانی مشتری نامیده می‌شود. توجه این نکته که آیا مشتری در همین مدت، از کالاها و خدمات شرکت‌های مشابه و رقیب هم استفاده ‌کرده‌است یا خیراز ضروریات این اصل بازاریابی است. از نتایج مهم داشتن برنامه و چشم‌انداز بلند مدت، شناختن تمایلات جدید مشتریان برای کسب کالا یا خدمت بهتر و تازه‌تر است که در صورت پاسخ دادن سازمان ‌به این تمایلات، وفاداری مشتری به شرکت بیشتر خواهد شد.

 

۲-۵-۵- مدیریت تجربه‌ مشتری

 

فرآیندی است که همه‌ تجربیات مشتری از یک محصول یا یک شرکت را زیر نظر دارد و آن را به صورت استراتژیک مدیریت می‌کند. بدین منظور از رویکردهایی متفاوت هم‌چون نام و نشان تجاری، تنوع محصول، بخش‌بندی بازار و روابط عمومی بازایابی، شامل مدیریت روابط عمومی مشتری (CRM) و رضایتمندی مشتری استفاده می‌شود.

 

هدف نهایی مدیریت تجربه‌ مشتری ، غلبه بر موانع و شکاف بین حرف و عمل است که از طریق بازنویسی فرمول‌های اصول اولیه بازاریابی انجام می‌شود. در نهایت می‌توان گفت که مدیریت تجربه‌ مشتری بر چهار جنبه از مدیریت بازاریابی تأکید می‌کند:

 

تمرکز بر تمام جنبه‌های مرتبط با مشتری، ترکیب موشکافی و خلاقیت، توجه هم‌زمان به برنامه‌ریزی و اجرای برنامه‌‌های داخلی و خارجی.

 

۲-۶- انواع بازار در اقتصاد کلاسیک

 

طبق مفروضات بنیادین اقتصاد کلاسیک ۴ نوع بازار در صنعت قابل شناسایی است . این بازارها در مکتب اقتصاد خرد کلاسیک (مارشال ۱۹۲۰ ، رابینسون ۱۹۳۳) به شرح ذیل معرفی شده‌اند .

 

۲-۶-۱- بازار رقابت کامل [۹]

 

ساختاراین بازار به صورتی است که حداکثر رقابت بین فعالان بازار را تشویق می‌کند . سطح رقابت‌پذیری سازمان (عرضه‌کنندگان و خریداران) شاخص قدرت انفرادی آنان در اثرگذاری بر قیمت و شرایط عرضه و تقاضای بازار است .

 

در این نوع از ساختار بازار هیچ یک از سازمان‌های عرضه‌کننده نسبت به کل بازار برتری ندارند لذا سازمان به تنهایی قدرت ایجاد تغییر و تحول در بازار را ندارد .

 

ویژگی‌های این بازار مختصراً به شرح ذیل است :

 

– همگونی کالاها و خدمات

 

– اطلاع (نسبتاً) کامل خریداران و فروشندگان از شرایط بازار و رقبا

 

– تصمیمات خریداران و فروشندگان نسبت به کل بازار بی‌اهمیت است .

 

– موانع ورود به صنعت کوتاه و سهولت خروج از صنعت میسر است .

 

– قیمت‌ها ثابت فرض می‌شوند .

 

۲-۶-۲- بازار انحصار کامل : [۱۰]

 

این نوع ساختار بازار مستلزم شرایطی است که در آن یک بنگاه به دلیل برخورداری از امتیازات خاص و حمایت دولت یا اتخاذ رفتارهای فرصت‌طلبانه [۱۱] و رانت‌جوئی در رقابت‌های اقتصادی ، به تنهایی کالایی را به بازار عرضه می‌کند که برای کالای مذبور هیچ جایگزین نزدیکی وجود نداشته باشد .

 

ویژگی‌های این بازار مختصراً به شرح ذیل است :

 

۱-۲ – در بازار فقط یک کالا وجود دارد ‌بنابرین‏ سازمان عرضه‌کننده تمام صنعت را تشکیل می‌دهد .

 

۲-۲ – اطلاع یا عدم اطلاع خریداران از شرایط بازار بی‌اثر است .

 

۳-۲ – به هیچ وجه امکان ورود به صنعت وجود ندارد .

 

۴-۲ – قیمت و شرایط عرضه توسط سازمان عرضه‌کننده مشخص می‌گردد معهذا حداکثر نقش دولت یا ارگان‌های سیاست‌گذار در حد تعدیل شرایط فروشنده است .

 

۲-۶-۳- بازار رقابت انحصاری : [۱۲]

 

بازاری که ساختار رقابت انحصاری دارد ، شامل تعداد زیادی عرضه‌کننده است لیکن محصولات هر یک از آن‌ ها به نوعی از محصولات سایرین متمایز است .

 

در این بازار حجم عرضه هر یک از سازمان‌ها به تفکیک نسبت به حجم بازار نسبتاً کم است به طوری که اقدامات هریک از آن‌ ها بر سایر سازمان‌های فعال و نیروهای ساختار بازار بی‌اثر است .

 

ویژگی‌های این بازار مختصراً به شرح ذیل است :

 

۱-۳ – ناهمگونی کالاها و خدمات .

 

۲-۳ – اطلاع یا عدم اطلاع مشتریان از شرایط بازار بی‌اهمیت است .

 

۳-۳ –کثرت سازمان‌های عرضه‌کننده به‌دلیل ناهمگونی کالاهامنجر به پیدایش بازار رقابت کامل نمی‌شود .

 

۴-۳ – قیمت‌های بازار خوشه‌ای [۱۳] است و قیمت واحد وجود ندارد .

 

۲-۶-۴- بازار انحصار چندجانبه : [۱۴]

 

ساختار بازار انحصار چندجانبه نیز مشتمل بر تعداد محدودی از سازما‌ن‌های عرضه‌کننده می‌باشد که به نوعی امکان تبانی و تعیین قیمت بین آ‌ن‌ها وجود دارد . معهذا هر گونه تلاش در ایجاد تغییر یا تحولی در نظام بازار به هر صورت از جمله تغییر قیمت یا مقدار عرضه با واکنش آگاهانه و سریع سایر عرضه‌کنندگان و مقابله به مثل احتمالی آن‌ ها روبرو می‌شود .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:03:00 ب.ظ ]




 

خودپنداری همیشه قابل تغییر می‌باشد، زیرا بر اثر رابطه ی شخص با محیط تصور او از وجود خودش، دائما در حال تغییر است ولی این تغییرات در دوران کودکی خیلی زیادتر از دوران بزرگسالی است. اگرچه خود پنداری متغیر می‌باشد، لیکن در عین حال نیز سعی می‌کند که حالت ثابت خود را نگه دارد.در خانواده ای که صمیمیت، محبت و مهربانی وجود دارد، کودک می‌تواند هم ثبات خود پنداری را محفوظ نماید و هم باعث تغییرات مطلوب در شخصیت خود شود.از یک طرف او می‌تواند با اطمینان به شخصیت خود، با مشکلات روبه رو شود و از طرف دیگر، بدون داشتن اضطراب و تشویش، رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی می‌کند آن ها را به نحو مطلوبی تغییر دهد(شاملو،۱۳۸۰) .

 

۲-۱۱-اثرات خود پنداره

 

موفقیت در«خود شناسی و خود پذیری » شخص را از گرفتاری به بعضی اختلال های روان شناختی از قبیل احساس حقارت، احساس برتری، خودپنداری های منفی و خود محوری باز می‌دارد و نیز سبب می شود که شخص درباره ی خویشتن، داوری واقع بینانه داشته باشد واز زندگی لذت ببرد.به عبارت دیگر، هدف فردی اساسی تربیت یا آموزش و پرورش این است که به همه ی دانش آموزان کمک کند تا «خود واقعی» خود را دریابند و بپذیرند و بدانند چگونه آن را رشد دهند (شعاری نژاد،۱۳۸۶). بچه هایی که مورد محبت و احترام واقع می‌شوند، به حرف هایشان گوش داده می شود و در امنیت به سر می‌برند، از داشتن احساس خوبی به خود لذت خواهند برد، بچه هایی که فرصت داشته اند استقلال خود را در محیطی رشد دهند که در آن موفقیت های آن ها ارزشمند تلقی می شود، احساس شایستگی و لیاقت خواهند کرد. حس هدفمند بودن و با ارزش بودن در بچه هایی که به دسته ای از ‌گروه‌های اجتماعی خاص تعلق داشته و ریشه‌های خود را می شناسند رشد می‌کند (استن هاوس،۱۹۹۸؛ به نقل از آزادمنش،۱۳۸۰) .

 

زمانی که کودکان وارد دوره ی نوجوانی می‌شوند، خود پنداره و عزت نفس نیز تغییر می‌کنند.تغییر به سمت توصیفات انتزاعی تر که در اواسط کودکی آغازشده ادامه می‌یابد.خود وصفی های نوجوانان غالبا صفات شخصی ،هیجان ها و اعتقادات شخصی را شامل می شود (هارتر،۱۹۹۸) . سوزان هارترهشت جنبه ی مجزای خود پنداره ی نوجوان را مشخص ‌کرده‌است. تحصیلی،شغلی، ورزشی، ظاهر جسمانی، پذیرش اجتماعی، روابط دوستی صمیمانه، جاذبه ی رمانتیک و کردارها(هارتر،۱۹۹۸). به عقیده فرانکن(۱۹۹۴ )٬ خود پنداره با عزت نفس ارتباط دارد. او در کتاب خود می‌گوید : افرادی که از عزت نفس بالایی برخوردارند از خود پنداره ی خوبی نیز برخوردار هستند … وقتی افراد خودشان را درک می‌کنند می‌توانند توانایی‌های خود را افزایش دهند چرا که آن ها می دانند از عهده ی چه کاری بر می‌آیند یا اینکه می دانند از عهده ی چه کاری نمی توانند بر آیند (مولوی حاجی آقا٬ ۱۳۸۷).

 

مارش(۱۹۹۳)، پنج خود پنداره ی مجزا را مشخص کرد:توانایی کلامی تحصیلی، توانایی تحصیلی، روابط با والدین، همجنس و جنس مخالف. عزت نفس در دوره ی نوجوانی دستخوش نوسانات و تغییرات نیز می شود. هنگام وارد شدن کودکان به دوره ی متوسطه و سال سوم دبیرستان و شروع بلوغ، عزت نفس در پایین ترین حد است(سیمونزوبلیت،۱۹۸۷). دخترانی که زود بالغ شده اند بیشترین و بادوام ترین کاهش در عزت نفس را متحمل می‌شوند. در مجموع، دختران نوجوان عزت نفس پایین تری نسبت به پسران نوجوان دارند (مارش،۱۹۹۳،سیمونزوبلیت،۱۹۸۷). به نظر می‌رسد که عزت نفس کلی یا احساس ارزشمندی، قویا تحت تأثیر ظاهربدن و بعد پذیرفته شدن از جانب همسالان قرار دارد(اسلاوین، به نقل از سیدمحمدی،۱۳۸۵) .

 

تحقیقات کلاین(۱۹۹۵) نشان می‌دهد در جوانانی که خود انگاره ی ضعیفی دارند یا عزت نفس آن ها به درستی رشد نیافته است، تعداد زیادی از نشانه های بیمارگونه ی عاطفی دیده می شود.مثلا نشانه های روان_ تنی اضطراب[۳۳]، روی آوردن به مواد مخدر، ارتباط جنسی ناسالم، اختلال در خوردن، افسردگی و اضطراب عمومی را می توان آشکارا در این افراد مشاهده کرد(باتون[۳۴]،۱۹۹۰؛ گرین برگ[۳۵] و دیگران،۱۹۹۲،کینگ[۳۶] و دیگران،۱۹۹۶، به نقل از مولوی حاجی آقا،۱۳۸۷). همچنین کسانی که پیشرفت تحصیلی بهتری دارند، از خودانگاره و عزت نفس بالاتری نیز برخوردارند.یکی از دلایل این وضع آن است که شاگردانی که به خود اطمینان دارند دارای جرئت بیشتری برای تلاش کردن هستند و انگیزه ی قوی تری دارند که به آن چه می خواهند برسند و شاگردانی که نگرش منفی درباره خود دارند، توانایی و هوشمندی خود را کمتر از آن چه وقت، ارزیابی می‌کنند و با این محدودیت ها وضع بدتری نیز در کار و درس خود به وجود می آورند(فنزل[۳۷]،۱۹۹۴ به نقل از کلینکه،به نقل از محمدخانی،۱۳۸۰).

 

۲-۱۲-تدارک بافتی که شما را در تغییر دادن خودتان یاری می‌دهد

 

همان‌ طور که شنا کردن در مسیر آب آسانتر از شنا کردن در خلاف جهت آب است، تغییر دادن خودپنداره نیز وقتی برای تلاشهایتان حامی داشته باشید آسانتر است. با انتخاب بافت ها و افرادی که شما را در شناخت و تحقق اهدافتان کمک می‌کند می توانید محیطی فراهم آورید که همسو با رشد و کمال شما باشد. یکی از شیوه های بررسی تأثیر نظر دیگران بر احساس ما راجع به خودمان این است که دیگران را به سه دسته ی مشوق[۳۸]، دایراد گیر[۳۹] و لاشخور[۴۰] تقسیم کنیم.مشوق ها، کسانی هستند که نظر و ارزیابی مثبتی ‌در مورد ما دارند.آن ها بر روی نقط قوت و ضعف ما دست می‌گذارند و بدون تحقیر و سرزنش،نقاط ضعف و اشکالاتمان را می‌پذیرند. وقتی در حضور مشوق ها هستیم امیدوار می‌شویم و احساس مثبتی نسبت به خودمان پیدا می‌کنیم.مشوق ها بی هیچ قید و شروطی در ارتباطات خویش مثبت هستند.یک انسان مشوق به جای سرزنش و تحقیر،ما را باور دارد و به ما کمک می‌کند خودمان را باور کنیم و قبول کنیم یارای تغییر خودمان را داریم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:19:00 ق.ظ ]




 

فصل دوم

 

تجلی حق بر غذا در قوانین و سازمان‌های داخلی و بین‌المللی

 

مبحث اول – تجلی حق بر غذا در سطوح ملی، منطقه ای و جهانی

 

گفتار اول – ملی

 

مکانیزم‌های اجرای قابلیت دادرسی حق بر غذا بسیار ضعیف است. این امر به دو عامل باز می‌گردد : عامل اول به قانونگذاری ملی کشورها بر می‌گردد و عامل دوم به ماهیت حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. ولی با پیشرفتهایی که در تعیین صلاحیتهای رسیدگی صورت می‌گیرد با گذشت زمان، قابلیت دادرسی حق بر تغذیه بیشتر مشهود می شود.

 

در سطح ملی، کشورها به طور کمابیش بر حق غذا اشاره می‌کنند که موضوعات مهمی را در دفاع از این حق در سطح ملی شکل می‌دهند. توجه به معقول و یا موجه بودن [۸۴] در رسیدگیهای قضایی ‌در مورد فعالیت یا عدم فعالیت دولت در برآوردن حق بر غذا در حیطه منابع موجود از رویه هایی است که گاهی رو به جلو در قابلیت دادرسی ‌حق بر ‌غذا ‌محسوب می شود.[۸۵]‌همچنین پیش‌بینی مکانیزم‌های نظارتی داخلی‌ در جهت کنترل اقدامات صورت گرفته از جانب بخش‌های مختلف دولت از تمهیدات مهم در جهت برآور‌دن این حق است.

 

در سطح داخلی، مناسب ترین ابزار ها و روش‌ها برای پیاده سازی حق بر غذا، ضرورتاً از کشوری به کشوری دیگر به طور چشمگیری متغیر است. هر دولتی دارای مصلحت هایی در انتخاب روش های مخصوص به خود است. اما میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، به روشنی هر کشوری را ملزم ساخته است تا اقدامات ضروری برای دسترسی به مواد دغذایی انجام دهد. این موضوع سبب پذیرش استراتژی ملی می شود که امنیت غذایی برای تمام افراد را، ‌بر اساس اصول حقو ق بشر، تضمین می‌کند. همچنین باید منابع موجود را برای دست یافتن ‌به این اهداف و همچنین موثرترین روش های استفاده از آن ها را شناسایی کرد.[۸۶]

 

 

 

گفتار دوم – فراملی[۸۷]

 

اگرچه تمرکز اصلی رهنمودها باید بر تعهدات ملی باشد، اما همچنین باید ورای سطح ملی عمل کنند و تعهدات دولت ها نسبت به شهروندان دیگر کشورها نیز در آن گنجانده شود که می توان آن را تعهدات فراملی نامید. در بین تعهدات دولت ها برای مشارکت و همکاری در حوزه حقوق بشر، تعهدات برای دستیابی به حق بر غذا، از جمله قوی ترین آن ها‌ است که تحقق آن به طور ی که در بند ۱۱، پاراگراف ۲ میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آمده، نیاز به همکاری بین‌المللی دارد. کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیان می‌کند که همکاری بین‌المللی برای تحقق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بر طبق بندهای ۵۵ و ۵۶ منشور ملل متحد و اصول حقوق بین الملل، تعهد تمام کشورهاست و در تفسیر کلی شماره ۱۲ شفاف سازی بیشتری صورت گرفت که بر طبق آن، کشورها باید گام هایی را در جهت احترام به بهره مندی حق دسترسی به غذا، حمایت از حق دسترسی به غذا، تسهیل به دسترسی و ارائه کمک های ضروری هنگام نیاز، در دیگر کشورها بردارند. آنچه در روند رو به رشد جهانی شدن روشن است، آن است که یکی از اقدامات دولت می‌تواند داشتن عکس العمل و واکنش ( مثبت و منفی ) به حق دسترسی به غذا درکشوری دیگر باشد(مانند تجارت کشاورزی). دولت‌ها مسئولیت دارند تا تضمین کنند که سیاست های ملی دارای تأثیرات منفی بر حق بر غذا افراد دیگر کشورها نیست. در زمینه تعهدات فراملی، توجه به حق بر غذا بدین معنا است که دولت ها نباید اقداماتی انجام دهند که تاثیرات منفی بر حق د سترسی به غذای افراد در دیگر کشورها داشته باشد. در بیانیه وین سال۱۹۹۳ و برنامه عمل آن، دولت ها دوباره تأکید و تأکید کردند که غذا نباید به ‌عنوان ابزاری برای فشارهای سیاسی و اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد. تعهد در حمایت بدین معنا است که دولت ها وظیفه دارند شرکت ها و سازمان هایشان را طوری تنظیم و کنترل کنند که سبب آشوب و اختلال در کشورهای دیگر نشود. دولت ها باید تعهدات فراملی خود را در تعاملاتشان با سازمان های چند جانبه از جمله صندوق بین‌المللی پول (IMF)، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی، اعمال نمایند.[۸۸]

 

بند اول – منطقه ای

 

در سطح منطقه ای، سه سند کلیدی و جود دارد که از حق بر تغذ یه به طور مستقیم و غیرمستقیم حمایت می‌کند. در قاره اروپا ، منشور اجتماعی اروپا که در سال ۱۹۹۶ مورد بازبینی قرار گرفته، مهمترین سند است. طبق ماد ه ۴ ا ین منشور ، حق و حقوق کارگران مانند حق الزحمه، به آن ها و خانواده‌هایشان برای داشتن یک حد استاندارد از زندگی، باید داده شود. در قاره امریکا پروتکل الحاقی به کنوانسیون امریکایی حقوق بشر معروف به پروتکل سان سالوادور در سال ۱۹۸۸، توسط ۱۱ کشور مورد تأیید قرار گرفته و در سال ۲۰۰۰ لازم الاجرا شد.

 

کمیسیون افریقایی حقوق بشر و مردم، منشور افریقایی حقوق بشر و مردم (۱۹۸۱) را چنین تفسیر کرده که حق بر غذا در این منشور از طریق حق حیات، سلامت و توسعه اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مورد حمایت واقع شده است.[۸۹]

 

مکانیزم‌های اجرایی برای اسناد منطقه ای همچون منشور اجتماعی اروپا، پروتکل سان سالوادور و منشور افریقایی حقوق بشر و مردم ‌ضعیف‌اند. این مکانیزمها با یکدیگر متفاوتند و حق بر غذا در سطح منطقه ای همچنان قابلیت پیگیری و دادرسی را ندارد، زیرا هیچ یک از این اسناد پیش‌بینی لازم را برای قابلیت دادرسی حق بر غذا ارائه نمی کنند هر چند، علایمی از پیشرفت در تقویت و استحکام این مکانیزم ها وجود دارد.

 

بند دوم – جهانی

 

در سطح جهانی نهادها و سازمان‌هایی وجود دارند که در جهت تحقق حق بر غذا گام بر می دارند به طور کلی، نهادهای بین‌المللی از دو جنبه به دستیابی حق بر غذا می پردازند.

 

نهادهایی نظیر شورای حقوق بشر (کمیسیون سابق حقوق بشر ) یا کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از جنبه‌های نظری و حقوق بشری حق بر غذا ‌به این مطلب می پردازند و سازمان جهانی خواربار و کشاورزی (فائو) و صندوق بین‌المللی توسعه کشاورزی با فعالیت های عمل گرایانه، به ویژه با بهره گرفتن از روش های کشاورزی پایدار تلاش می‌کنند تا حق بر غذای بشری و به طور خاص مردمان

 

تنگدست، کشاورزان خرده پا و مردمان بومی که بیشترین آسیب را از وضعیت نامناسب امنیت غذایی در سطح جهانی متحمل شده اند، محقق شود.

 

با توجه به مطالب بیان شده بررسی نقش و فعالیت سازمان های بین‌المللی در زمینه تحقق حق بر غذای کافی از اهمیت فراوانی برخوردار است. ‌به این منظور در این مقاله در ابتدا به تعریف حق بر غذا از منظر حقوق بین الملل پرداخته شده و در ادامه فعالیت نهادهای زیرمجموعه سازمان ملل متحد از جمله کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و دیگر نهادها و سازمان های تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد بررسی می شود. در بخش بعدی به جهت نقش اصلی و تأثیرگذار سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در زمینه تحقق حق بر غذا، به طور ویژه عملکرد این سازمان مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد.

 

الف – جایگاه حق بر غذا در نظام بین‌المللی حقوق بشر

 

دستیابی انسان به جنبه هایی از خواست ها و نیازهایش که لازمه حیات مادی و معنوی است، جزء حقوق بشر می‌باشد.[۹۰]حق حیات و برخورداری از استاندارد زنگی مناسب ( از جمله غذا) شامل حقوق بشر بوده و از این رو حقوق بشر، نظام حقوقی خاصی است که برای حمایت از آن پیش‌بینی شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:35:00 ق.ظ ]




 

۱-احساس کنترل: افراد دارای این ویژگی عمیقا باور دارند که می‌توانند مسیر زندگی خود و بسیاری از رویدادها و حوادث مربوط به خود را کنترل کنند. آنان در زندگی خویش هرگاه با مسئله یا مشکلی رو به رو می‌شوند به جای دلیل تراشی و انداختن گناه به گردن دیگران، درصدد چاره جویی برای رفع مشکل بر می‌آیند.

 

۲-هدفمند بودن همراه با احساس تعهد و مسئولیت: اینگونه افراد در برابر فعالیت ها و اقداماتی که انجام می‌دهند، اعم از امور شغلی، تحصیلی، خانوادگی خود را مسئول و متعهد می دانند. فعالیت های زندگی انان درعین متنوع بودن متعادل است. از هرنوع ظاهرسازی، سرسری نگریستن امور، باری به هر جهت بودن گریزانند. آنان در هر فعالیتی احساس هدفمندی می‌کنند و از هدفمندی فعالیت های خود کاملا آگاهی دارند.

 

۳-احساس مبارزه طلبی و چالش جویی: آنان براین باورند که لازمه موفقیت در زندگی، برخورداری از روحیه مبارزه طلبی است. از همین رو نه تنها از فشارها، چالش ها و تعارضات ناشی از زندگی نمی هراسند بلکه حتی آن ها را به منزله فرصت هایی می دانند که زمینه رشد و تعالی آنان را فراهم می‌سازد. این افراد انعطاف پذیرند. آنان می دانند که زندگی یعنی دشواری و تلاش مستمر برای رفع سختی ها. اینان ثبات و سکون را برنمی تابند چراکه می دانند ثبات و سکون مانع از رشد ‌و بالندگی است.

 

۴-شاداب زیستن: اینگونه افراد حتی به هنگام رو به رو شدن با تنش ها و ناکامی ها، روحیه ای شاداب و بذله گویی خود را رها نمی کنند. با دوستان روابط سالم و صمیمانه دارند، غذای خوب ومناسب می خورند و سیگار نمی کشند. آنان به هنگام انجام کارهای خسته کننده به اندازه ی کافی به خود استراحت می‌دهند. حوادث تهدیدکننده را به ‌هدف‌های‌ ارزشمند و حوادث مثبت تبدیل می‌کنند. آنان با استعانت از ایمان و باورهای حقیقی، نگرشی شاد به زندگی دارند، فردا را بهتر از امروز می دانند و امروز را لذت بخش و شادی آفرین ارزیابی می‌کنند. این ویژگی موجب گسترش روابط آنان با دیگران می شود. ذیگران آن ها را دوست داشتنی، قابل اعتماد و فوق العاده می دانند.

 

۵-توانایی ابراز وجود: آنان به راحتی می‌توانند خواسته ها، نظرات و تمایلات خود را ابراز نمایند و از واکنش های دیگران نمی هراسند(الیاسی، ۱۳۸۱).

 

۴-۵-۲مهارت مقابله با استرس

 

از زمان‌های قبل از تاریخ، انسان ها با بهره گرفتن از پاسخ گریز یا ستیز[۱۷]، با چالش ها و تهدیدها مواجه می شدند. والتر. بی. کنون[۱۸] (۱۲۹۲)، فیزیولوژیست مشهور اوایل قرن بیستم، پاسخ گریز و ستیز را توصیف ‌کرده‌است. او توضیح داده است که چگونه انسان ها یاد گرفته اند با نشان دادن واکنش از طریق افزایش آدرنالین، تنش ماهیچه ای، جریان خون و کسب انرژی بیشتر با دشمنان خود مبارزه کنند یا سریعتر از خطری طاقت فرسا فرار کنند و بدین ترتیب از خودشان مواظبت کنند. واکنش گریز یا ستیز در تاریخ بشر اولیه بسیار مؤثر بوده، زیرا انطباقی ترین پاسخ به انواع خطرهایی بوده که انسان با آن ها مواجه می شده است. امروزه، این پاسخ قسمت زیادی از کارایی خود را از دست داده است، زیرا چالش ها و فشارهایی که ما با آن ها مواجه هستیم اغلب روانشناختی است. به عنوان مثال، در حالی که پاسخ گریز یا ستیز ممکن است ‌در مورد شکار کردن و بقای جسمانی کارساز باشد، اما برای مقابله با آلودگی، گیر ماندن در ترافیک و تعارضات بین فردی روش مناسبی نیست. اگر انسان از هم اکنون تا یک میلیون سال دیگر ساکن زمین باقی بماند احتمالاً می‌تواند یک پاسخ آرام سازی طبیعی بسیار خوبی برای ناکامی ها و مشکلات روزمره خود بیابد(حسینی، ۱۳۶۳).

 

نظریه های مقابله با استرس

 

همان‌ طور که محققان علم روانشناسی و پزشکی در پاسخ به سوالات خود پیرامون فشار روانی و استرس دست به ا نجام تحقیقات متعدد و نهایتاً پردازش تئوری های گوناگون زده اند در رابطه با چگونگی کنترل و کنار آمدن با استرس نیز تحقیقات و پژوهش هایی به مرور زمان انجام شده و توسط صاحب نظران تئوری های مختلفی شکل گرفته اند که در این قسمت به چند مورد از آن ها اشاره می‌کنیم.

 

نظریه لازاروس

 

بر طبق نظریه لازاروس همان‌ طور که در قسمت تعاریف نیز مطرح شد مقابله، کوشش های رفتاری شناختی برای اداره نیازهای ویژه درونی و بیرونی می‌باشد که همسان یا فراتر از منابع فرد برآورد می شود. در این نظریه سه جنبه کلیدی در رابطه با مقابله توسط لازاروس مطرح می شود. اولا مقابله بیشتر وابسته به زمینه است تا اینکه از ویژگی های ثابت شخصیتی مشتق شده باشد. ثانیاً سبک های مقابله به ‌عنوان تلاشی که فرد برای مقابله با محیط انجام می‌دهد تعریف می شود. ثالثا مقابله فرایندی است که تغییرات آن فراتر از زمان مواجهه با مشکل می‌باشد. قبل از شروع عمل مقابله موقعیت ارزیابی شده و نتایج مجموعه تلاش های مقابله ای برای ارزیابی مجدد موقعیت و تعیین منابع مقابله استفاده می شود(فرایدنبرگ، ۱۹۹۷).

 

لازاروس به ارزیابی شناختی به ‌عنوان جزء زاتی فرایند مقابله تأکید می‌کند. به نظر او مفهوم ارزیابی هسته مرکزی شکل گیری این نظریه می‌باشد. ابتدا فرد در قالب ارزیابی اولیه می پرسد در معرض چه خطری است و در مرحله دوم تحت عنوان ارزیابی ثانویه این سوال را مطرح می‌کند که جهت مقابله با خطر چه منابعی در دسترس قرار دارند (لازاروس،۱۹۸۶، لازاروس و لاینر،۱۹۷۸، فولکمن و لازاروس، اسچتر، دلونگیس و گروئن، ۱۹۸۶). مفهوم ایجاد شده پیرامون مقابله از در نظر گرفتن این مهارت به عنوان مجموعه ای از صفات درون فردی یا فرایندهای روان پویایی که به تئوری مبتنی بر مجموعه واکنش های عاطفی و شناختی قابل مشاهده وابسته است متاثر شده است. لذا لازاروس چنین عنوان می‌کند که مقابله به تغییر از صفت مفهوم سازی شده به توصیف مقابله به عنوان یک فرایند اشاره دارد(فرایدنبرگ، ۱۹۹۷).

 

لازاروس در نظریه خود سلامتی و انرژی را منابع مهم مقابله خوانده و به نظر او افراد سالم بهتر از افراد بیمار، خسته و ناسالم می‌توانند بر طبق تعریف، نیازهای ویژه بیرونی و درونی را اداره کنند. همچنین بر طبق این نظریه عقیده مثبت یعنی اعتقاد فرد بر توانایی جهت مقابله با استرس، به ‌عنوان یک سبک یا منبعی جهت مقابله به حساب می‌آید. از طرفی مهارت حل مسئله به عنوان عاملی مرتبط با عقیده مثبت نیز می‌تواند فرد را در جهت کنار آمدن یاری نماید. مهارت های اجتماعی یعنی توان فرد برای همکاری با مردم و منابع مادی از دیگر امکانات فرد جهت مقابله می‌باشند. در رویکرد تبادلی لازاروس منابع مادی و اجتماعی برای مقابله با استرس و فشار روانی فی نفسه مفید نیست بلکه ارزیابی و برآورد شخص ازاین منابع در جهت مقابله با مشکلات از اهمیت خاصی برخوردار است(آقا یوسفی، ۱۳۷۸).

 

نظریه تکاملی و سازگاری رفتاری

 

فرایند سازش یافتن موجودات با محیط توسط داروین مورد بررسی فرار گرفته که نتیجه آن شکل گیری مفهوم بوم شناسی می‌باشد. بوم شناسی ارتباط بین موجودات زنده با همدیگر و ارتباط موجودات زنده با محیط را مورد مطالعه قرار می‌دهد. در همین راستا نظریه تکاملی و بوم شناسی انسانی، ابتدا سازش یافتگی گروهی را مورد توجه قرار داد. انسان نوعا به تنهایی نمی تواند با محیط سازش یابد چرا که انسان ها طبیعتا به یکدیگر وابسته اند و برای بقا خود نیاز به انجام فعالیت های گروهی دارند. بوم شناسی انسانی بر این نظریه استوار است که تشکیل پیوندهای اجتماعی برای انسان عامل مهمی در تبادلات مفید با محیط می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-17] [ 09:34:00 ب.ظ ]




 

مختاری در ادامه می‌نویسد: داده های کمی همواره داده های کیفی‌ای هستند که متناسب با موضوع به صورت کمی و عددی تبدیل می‌شوند. داده های کمی معمولاً از طریق پرسشنامه گردآوری می‌شوند. در پرسشنامه‌ها با بهره گرفتن از طیف‌های مختلف از جمله لیکرت بوگاردوی، ترستون و… جملات و سوالات محقق تبدیل به اعدادی می‌شوند که پاسخگویان با انتخاب گزینه مورد نظر در واقع عددی را به محقق ارائه می‌کنند و محقق از طریق این اعداد به نتیجه‌گیری می پردازد. (مختاری، ۱۳۹۳)

 

در روش کیفی داده ها نه به صورت اعداد بلکه به شکل جملات، نشانه ها و علایم، رنگ‌ها، حرکات چهره و رفتار افراد گردآوری می‌شوند. این داده ها قابلیت تبدیل شدن به عدد کمتری دارند، به همین علت به همان شکل که گردآوری شده اند مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. داده های کیفی بیشتر مورد استفاده محققان انسان شناسی و مونوگرافیست هاست، که بیشتر هدفشان توصیف موضوع است.

 

روش پژوهش

 

بررسی مطالعات انجام شده در حوزه مشتری ‌مداری و مدیریت منبع انسانی نشان ‌می‌دهد که علی‌رغم توجه ‌به این موضوع در برخی مقالات، هیچ مدل مدونی برای کارکردهای مدیریت منابع‌انسانی با رویکرد مشتری‌محوری وجود ندارد. بنایراین تدوین یک مدل نمی‌تواند با بهره گرفتن از روش‌های کمی صورت گیرد. در میان روش‌های کیفی، روش گراندد تئوری قابلیت بیشتری در ایجاد و تدوین نظریه دارد.

 

نظریه برخاسته از داده ها Grounded Theory

 

روش تحقیق نظریه برخاسته از داده ها یک شیوه پژوهش کیفی است که به وسیله آن، با بهره گرفتن از یک دسته داده ها، نظریه‌ای تکوین می‌یابد. به طوری که این نظریه در یک سطح وسیع یک فرایند، یک عمل یا یک تعامل را تبیین می‌کند. نظریه حاصل از اجرای چنین روش پژوهشی، نظریه‌ای فرایندی است. پژوهشگرانی که روش نظریه برخاسته از داده ها را به کار می‌برند با بهره گرفتن از شیوه های منظم گردآوری داده ها، به تشخیص مقوله‌ها، مضمون‌ها و برقراری رابطه میان این مقوله‌ها پرداخته و نظریه‌ای برای تبیین یک فرایند عرضه می‌کنند.( مختاری، ۱۳۹۳)

 

در این تحقیق با توجه به‌استفاده از روش “نظریه برخاسته از داده ها” از روش‌های تجزیه و تحلیل داده های کیفی و طرح سیستماتیک استفاده می‌شود. طرح تحقیق سیستماتیک نظریه برخاسته از داده ها بر استفاده از مراحل تحلیل داده ها از طریق کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی تأکید دارد، و همچنین به عرضه پارادایم منطقی یا تصویر تجسمی ‌از نظریه در حال تکوین می‌پردازد. در این تعریف سه مرحله از کدگذاری وجود دارد.

 

در مرحله اول، کدگذاری باز: پژوهشگر نظریه برخاسته از داده ها از طریق جزء به جزء کردن اطلاعات به شکل‌بندی مقوله‌های (طبقه‌ها) اطلاعات درباره پدیده مورد مطالعه می‌پردازد. پژوهشگر بر اساس داده های گردآوری شده از مصاحبه ها، ‌مشاهده‌ها، یادداشت‌های روزانه و یادداشت‌های فنی (حاصل از عملیات می‌دانی) مقوله‌های اصلی و مقوله‌های فرعی را مشخص می‌کند، همان طور که در پژوهش نظریه برخاسته از داده ها به وسیله ناپ می‌توان ملاحظه کرد. ویژگی‌ها در نظریه برخاسته از داده ها، نوعی مقوله فرعی برای کدگذاری هستند که توضیح بیشتری درباره هر مقوله به دست می‌دهند. ابعاد هر ویژگی، به نوبه خود، با مثال‌های ویژه مقوله را نمایان می‌کنند. منظور از ابعاد ویژگی آن است که پژوهشگر ویژگی را بر پیوستاری قرار داده و با بهره گرفتن از داده ها، مثال‌هایی از دو انتهای پیوستار به دست دهد. (بازرگان، ۱۳۸۷)

 

در مرحله دوم، برای کدگذاری محوری: پژوهشگر یک مقوله کدگذاری باز را انتخاب می‌کند، آن را (به عنوان مقوله یا پدیده اصلی) در مرکز فرایند مورد بررسی قرار می‌دهد و سپس سایر مقوله‌ها را به آن مرتبط می‌کند. سایر مقوله‌ها متشکل از: شرایط علّی (عواملی که مقوله اصلی را تحت تأثیر قرار می‌دهند)، راهبردها (اقداماتی که در رابطه با مقوله اصلی انجام می‌شود)، شرایط زمینه‌ای و واسطه‌ای (عوامل محیطی و زمینه‌ای ویژه‌ای که راهبرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد)، و عواقب (پیامدهای حاصل از راهبردها) است. انجام این مرحله مستلزم ترسیم شکلی است که نمودار کدگذاری نامیده می‌شود. این نمودار رابطه میان شرایط علّی، راهبردها، شرایط محیطی، و زمینه‌ای ویژه و پیامدهای حاصل را نمایش می‌دهد.

 

سومین مرحله از کدگذاری شامل کدگذاری گزینشی است. در این مرحله، پژوهشگر به تکوین نظریه‌ای درباره رابطه میان مقوله‌های به دست آمده در الگوی کدگذاری محوری می‌پردازد. به عنوان سطح اولیه، این نظریه یک تبیین نظری از فرایندی است که مورد پژوهش قرار گرفته‌است. این امر تلفیق و پالودن نظریه ‌است و از طریق به نگارش درآوردن حکایت گونه رابطه میان مقوله‌ها و با توجه به یادداشت‌های فنی شخصی پژوهشگر حاصل می‌شود. در این بیان حکایت گونه، پژوهشگر ممکن است ‌به این نکته اشاره کند که چگونه برخی عوامل، پدیده مورد نظر را تحت تأثیر قرار داده به طوری که با به کار گرفتن راهبردهای ویژه‌ای پیامدهای معین به بار آمده‌است. (مختاری، ۱۳۹۳)

 

مدل‌های مدیریت منابع‌انسانی در سرتاسر جهان و در ایران مدل‌هایی استاندارد است که اکثر افراد شرکت کننده در تحقیق نسبت به ساختار کلی آن واقف بودند. اما اضافه نمودن شرط ویژه ‌استراتژی و یا جهت‌گیری سازمان با عنوان مشتری ‌مداری باعث می‌شود تک تک اجزای این مدل‌های استاندارد تغییراتی نموده و ویژگی‌هایی منحصر بفردی اخذ نماید. بدین منظور و جهت شناسایی مشخصات چنین مدلی که تاکنون موجود نبوده‌است از روشی کیفی برای نمونه برداری و تحقیق استفاده شد.

 

جامعه و نمونه آماری

 

با توجه به موضوع تحقیق و انتخاب روش نمونه‌گیری نظری که کفایت داده ها را مبنای انتهای نمونه برداری عنوان می‌کند، جامعه آماری افراد مورد مصاحبه در این تحقیق متخصصان منابع‌انسانی و یا بازاریابی(توسعه بازار) شاغل در بانک‌های خصوصی، تجاری کشور می‌باشد.

 

مکان پژوهش برخی بانک‌های تجاری خصوصی شهر تهران می‌باشد. زمان پژوهش بهار و تابستان ۱۳۹۳ می‌باشد. در این تحقیق برای ساخت مدل تحقیق، جامعه آماری شامل کلیه خبرگان مطرح و مدیران حوزه منابع‌انسانی و مدیران و کارشناسان ارشد بازاریابی و توسعه بازار و یا واحدهای مرتبط با مشتریان در ‌بانک‌های تجاری خصوصی کشور خواهند بود. با توجه به برقراری ارتباط میان دوحوزه منابع‌انسانی و مشتری ‌مداری لازم است مدیران و کارشناسان هر دو حوزه در بانک‌های مورد نظر مورد مصاحبه قرار بگیرند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:11:00 ق.ظ ]